text,audio_path.wav جریان برق متناوب، کنترل از راه دور، اسلحه‌ی اشعه‌ی ایکس، اوسیلاتور،,0_zq.wav لامپ بیسیم، موتور الکتریکی، همه‌ی اینا یه گوشه‌ی خیلی کوچیک از,1_zq.wav اختراعات یکی از بزرگ‌ترین دانشمندای قرن بیستمه یعنی نیکولا تسلا.,2_zq.wav زمینه‌های فعالیت تسلا به حدی وسیعه که واقعا نفس‌گیر بوده.,3_zq.wav از بین تمام دانشمندا هیچ کسو نمیشه پیدا کرد که شباهتی با تسلا داشته باشه.,4_zq.wav توی این قسمت از سری زندگی غول‌ها می‌خوام درباره‌ی,5_zq.wav زندگی این دانشمند عجیب و مرموز یعنی نیکولا تسلا صحبت کنم.,6_zq.wav پس اگه به این موضوع علاقه داری ادامه‌ی ویدیو رو ببین.,7_zq.wav در ضمن اگه از اینجور محتواها خوشت میاد,8_zq.wav دکمه‌ی سابسکرایب زیر ویدیورم بزن و عضو کانالم شو.,9_zq.wav بخش اول، زندگی شخصی و فعالیت‌ها:,10_zq.wav نیکولا تسلا سال 1865 یعنی حدود صدوپنجاه‌ سال پیش،,11_zq.wav معروفه که تسلا حافظه‌ی خوب و خلاقیت زیاد خودشو از مادرش به ارث برده.,15_zq.wav بچه بود، توی حادثه کشته میشه و از بین میره.,18_zq.wav تحصیلات ابتدایی رو توی همون روستای خودشون شروع کرد.,19_zq.wav تسلا دوران دبستان و راهنمایی رو توی این شهر گذروند.,21_zq.wav دوره‌ی چهار ساله‌ی دبیرستانو توی سه سال تموم کرد،,23_zq.wav اینقدر باهوش و با استعداد بود که محاسبات پیچیده‌ی ریاضی رو توی ذهنش انجام میداد.,24_zq.wav همین باعث شده بود بعضی از معلماش بهش شک کنن و محکوم به تقلب کردن بشه.,25_zq.wav بعد از دبیرستان که به روستای خودشون برگشت،,26_zq.wav گرفتار وبا شد و تا چند ماه بستری بود.,27_zq.wav سال 1874 از خدمت سربازی توی ارتش امپراطوری اتریش-مجارستان، که روستاشونم,28_zq.wav دو سال اولو با نمره‌های خیلی عالی گذروند و حتی رییس دانشگاه,31_zq.wav برای پدرش تقدیرنامه فرستاد، اما کم‌کم به خاطر قمار،,32_zq.wav هزینه‌های زندگی و شهریه‌ی دانشگاهشو از دست داد و مجبور به ترک تحصیل شد.,33_zq.wav تا یه مدتی مشغول قمار و کارای مختلف بود تا اینکه,34_zq.wav از طرف پلیس دستگیر میشه و برش می‌گردونن به شهر گسپیچ.,35_zq.wav اونجا تسلا شروع به تدریس توی همون مدرسه‌ای که خودش درس خونده بود کرد.,36_zq.wav یه سال بعد، از طرف عموهاش یه کمک مالی بهش,37_zq.wav داده شد تا برای ادامه‌ی تحصیل به شهر پراگ بره.,38_zq.wav اما اونجا هم به دلایل مختلف نتونست درسشو تموم کنه و مدرکشو بگیره.,39_zq.wav یعنی در واقع تسلا هیچوقت مدرک دانشگاهی نگرفت.,40_zq.wav تو 25 سالگی به شهر بوداپست مجارستان رفت و توی شرکت,41_zq.wav تلفن و تلگراف بوداپست به عنوان مدیر برق مشغول به کار شد.,42_zq.wav یکی از کارای اصلی این شرکت که توماس ادیسون تاسیسش,44_zq.wav کرده بود، نصب سیستم روشنایی شهری برای فرانسه بود.,45_zq.wav تسلا توی مدت دو سه سالی که توی این شرکت مشغول به کار بود,46_zq.wav تجربه‌های خیلی زیادی از برق به دست آورد و کلی هم پیشرفت کرد.,47_zq.wav استعداد و لیاقتی که توی این مدت از خودش نشون داد باعث شد پاش به کارخونه‌ی,48_zq.wav ادیسون مشین ورکز توی آمریکا باز بشه و زندگیش وارد یه دوره‌ی جدیدی بشه.,49_zq.wav تو سن 28 سالگی، تسلا به آمریکا مهاجرت کرد و,50_zq.wav توی کارخونه‌ی مشین ورکزِ ادیسون مشغول به کار شد.,51_zq.wav اما شیش ماه بیشتر اونجا نموند.,52_zq.wav دلایلی که برای بیرون اومدن تسلا از شرکت ادیسون میارن,53_zq.wav مختلفه اما یه دلیلی که رایجه برمی‌گرده به نحوه‌ی برخورد,54_zq.wav دانشمند مغروری مثل ادیسون با یه جوون با استعدادی مثل تسلا.,55_zq.wav ادیسون از همون اول با طرح تسلا در مورد برق جریان,56_zq.wav متناوب مشکل داشته و فکر میکرد که برق مستقیم خودش بهتره.,57_zq.wav از طرفی، ادیسون یه پیشنهاد به تسلا میده که اگه بتونه فلان تغییر و,58_zq.wav توی موتورها ایجاد بکنه و اصلاحشون بکنه، یه پول خیلی خوبی بهش میده.,59_zq.wav اما وقتی که تسلا این کارو توی یه مدت خیلی کم انجامش میده،,60_zq.wav ادیسون زیر حرفش میزنه و میگه شوخی کردم تو مثل اینکه,61_zq.wav اصلا درک درستی از شوخی‌های ما آمریکاییا نداری!,62_zq.wav همین باعث دلسردی تسلا میشه و از شرکت ادیسون بیرون میاد.,63_zq.wav این اختلافات بعدا به یه سری جنگ و دعواهای,64_zq.wav طولانی کشیده شد که بهش میگن جنگ جریان‌ها.,65_zq.wav جریان متناوب خیلی ساده اگه بخوام بگم، همون برقیه که الان توی سیم‌کشی,67_zq.wav خونه‌ها استفاده میشه، جریان مستقیمم همون برقیه که توی انواع باتری‌هاست.,68_zq.wav طرفدارای هرکدوم از این دو نوع برق، نظر خودشونو داشتن و,69_zq.wav با نظرات طرف مقابل مخالف بودند.,70_zq.wav ادیسون شدیدا در مقابل برق جریان متناوب تسلا جبهه,71_zq.wav گرفته بود و می‌گفت این نوع برق خیلی خطرناک و غیرقابل‌کنترله.,72_zq.wav بهرحال، بعد از این که تسلا بیرون اومد، شرکت خودش به نام روشنایی الکتریکی تسلا,73_zq.wav به تکمیل اختراعاتش در مورد ژنراتور و لامپای الکتریکی.,75_zq.wav اما ایده‌هاش اونطوری که انتظارشو داشت از طرف بقیه قبول نشد.,76_zq.wav در واقع ایده‌ی تسلا در مورد استفاده از جریان متناوب به‌جای جریان مستقیم،,77_zq.wav اما بهرحال سرمایه‌گذارا زیاد ازش استقبال نکردن.,78_zq.wav این موضوع باعث شد اوضاع مالیش خراب بشه و برای گذروندن زندگیش مجبور به,79_zq.wav کارای خیلی پست‌تر مثل تعمیرات وسایل الکتریکی یا حتی کندن گودال بشه.,80_zq.wav تسلا از اون دوره از زندگیش که تقریبا سی سالگیش میشه،,81_zq.wav به عنوان روزای خیلی سختی یاد کرد و نوشت:,82_zq.wav تحصیلات بالای من در شاخه‌های مختلفی از علوم، مکانیک,83_zq.wav و ادبیات، به نظرم مسخره و بیهوده می‌آمد.,84_zq.wav یه سال بعد، تسلا با دو نفر که تجربه‌های خیلی خوبی توی تاسیس شرکت و ثبت اختراع,85_zq.wav داشتن آشنا شد و با هم یه شرکت به نام تسلا الکتریک تاسیس کردن.,86_zq.wav قرارشون این بود که از سودی که به دست میارن، یک‌سومش,87_zq.wav به تسلا برسه، یک‌سومش به اون دو نفر، یک‌سومشم بشه بودجه‌ی شرکت.,88_zq.wav تونستن یه قرارداد با ارزشی با یه شخصی به نام جرج وستینگهاوس ببندن.,90_zq.wav وستینگهاوس خودش یه مخترع و مهندس برق بود که از رقیبای سرسخت ادیسونم بود.,91_zq.wav غیر از این، تسلا ماهی دو هزار دلارم بابت مشاوره دریافت کرد.,92_zq.wav این پولا و درآمدای دیگه‌ای که نصیب تسلا شد باعث شد حسابی ثروتمند بشه.,93_zq.wav برای همین خودش به صورت مستقل آزمایشگاه‌ خودشو,94_zq.wav راه اندازی کرد و شروع به تحقیق و اختراع کرد.,95_zq.wav بعد از این، تسلا وقت و انرژی زیادی روی,96_zq.wav لامپ‌هایی گذاشت که به صورت بی‌سیم روشن میشدن.,97_zq.wav موفقیتایی هم توی این زمینه داشت اما خب هیچوقت به تولید تجاری نرسید.,98_zq.wav سال 1892 تسلا نایب‌رییس انجمن مهندسان برق,99_zq.wav سال بعد، وستینگهاوس یه قرارداد بست برای تامین برق,101_zq.wav از آبشار نیاگارا که برای تسلا هم موفقیتای زیادی داشت.,102_zq.wav اما یه اتفاق تلخ باعث شد این خوشیا خیلی زود تموم بشه.,104_zq.wav مارچ 1895 یه آتیش‌سوزی بزرگ توی آزمایشگاه تسلا,105_zq.wav توی نیویورک اتفاق افتاد که تمام ساختمونو تقریبا نابود کرد.,106_zq.wav این قضیه هم از نظر روحی ضربه‌ی بزرگی برای تسلا بود هم از نظر مالی.,107_zq.wav تمام ابزارا و اختراعات نیمه‌کارش که کلی براشون زحمت کشیده بود,108_zq.wav با خاک یکی شد و از اون طرف چون آزمایشگاش بیمه نبود کلی ضرر مالی کرد.,109_zq.wav ممکنه این آتیش‌سوزی برگرده به همون جنگ جریان‌ها که قبلا گفتم،,110_zq.wav یعنی شاید مخالفان تسلا که از طرفدارای ادیسون مایه‌دار بودن,111_zq.wav برای متوقف کردن طرح‌های موفق تسلا این آتیش‌سوزی رو عمدا راه‌انداخته باشن.,112_zq.wav اما این قضیه هیچوقت ثابت نشد.,113_zq.wav بهرحال، تسلا باید خیلی زود دنبال سرمایه‌گذارای جدید,114_zq.wav تا پولی که برای اختراعات جدیدش نیاز داشت فراهم بشه.,115_zq.wav اما با وجود تلاش زیادی که کرد کسی حاضر به,116_zq.wav سرمایه‌گذاری توی پروژه‌های بلندپروازانه‌ی تسلا نشد.,117_zq.wav انگار این ایده‌ها خیلی جلوتر از زمان خودشون بودن,118_zq.wav کسی نمیتونست درست درکشون کنه.,119_zq.wav سال 1898 یه قایق کنترل از راه دور اختراع کرد که با امواج رادیویی کنترل میشد.,120_zq.wav تسلا خودش فکر می‌کرد با این فناوری کنترل از راه دور,121_zq.wav می‌تونه پول خوبی به دست بیاره اما متاسفانه اینطور نشد.,122_zq.wav چون هنوز ذهن مردم اون زمان مطمئن نبود که چقدر میشه به این قایقا اطمینان داشت.,123_zq.wav اما چیزی که بیشتر از همه ذهن این دانشمند نابغه رو,124_zq.wav به خودش مشغول کرده بود انتقال برق به کل دنیا به صورت بی‌سیم بود.,125_zq.wav از نظر تسلا، برقو میشد از طریق زمین یا هوا منتقل کرد بدون نیاز به کابل‌کشی.,126_zq.wav پس برای اینکه بتونه آزمایشاتشو راحت‌تر پیش ببره،,127_zq.wav از نیویورک رفت به یه منطقه‌ی دور افتاده توی کلرادو اسپرینگز.,128_zq.wav اونجا تونست با خیال راحت و بدون مزاحمت، آزمایشای بزرگی انجام بده.,129_zq.wav با ساختن یه فرستنده‌ی بزرگ، جرقه‌های الکتریکی بزرگی,130_zq.wav به سمت آسمون می‌فرستاد تا بتونه انتقال برق از طریق جو رو آزمایش کنه.,131_zq.wav برای انتقال برق از طریق زمینم آزمایشای مختلفی انجام داد.,132_zq.wav از نتیجه‌ی این آزمایشا، تسلا تقریبا به یه اطمینانی رسید که ایده‌هاش قابل پیاده‌سازی‌ان.,133_zq.wav برای همین سال 1900 دوباره به نیویورک برگشت.,134_zq.wav چیزی که توی ذهنش بود یه برج بلند بود به نام برج واردنکلیف.,135_zq.wav این برج که بهش برج تسلا هم گفته میشه,136_zq.wav توی یکی از روستاهای اطراف نیویورک ساخته شد.,137_zq.wav در اصل یه ایستگاه انتقال بیسیم بود که قرار بود,138_zq.wav ازش برای انتقال امواج به فاصله‌های خیلی دور استفاده بشه.,139_zq.wav اما بازم به خاطر مسایل مالی و اینکه پول کافی برای تکمیل پروژه,140_zq.wav وجود نداشت، سال 1906 نیمه‌کاره رها شد و هیچوقت عملی نشد.,141_zq.wav در نهایت، ده سال بعد تسلا مجبور شد برای تسویه‌ی بدهیاش,142_zq.wav برجو تخریبش کنه و آهن‌آلاتشو بفروشه.,143_zq.wav اینجوری شد که آرزوی تسلا برای انتقال بیسیم برق نابود شد.,144_zq.wav اینجا تسلا تقریبا 50 سالش شده بود.,145_zq.wav تو سالای بعدی هم اختراعاتی داشت ولی بیشتر وقتشو,146_zq.wav صرف پیدا کردن منابع مالی برای پیش بردن اهدافش کرد.,147_zq.wav چون خونه نداشت، توی هتلای مختلف نیویورک زندگی می‌کرد,148_zq.wav که بعضا هتلای خیلی مجلل و گرونی هم بودن.,149_zq.wav همین باعث شد از نظر مالی فشار زیادی بهش وارد شه.,150_zq.wav این هزینه‌ها همینطور روی هم تلنبار میشد و,151_zq.wav تلاشش برای پیدا کردن سرمایه‌گذارم بی‌نتیجه بود.,152_zq.wav از سال 1920 به بعد کم‌کم منزوی شد و بیشتر,153_zq.wav وقتشو صرف قدم زدن تو پارک و دونه دادن به کبوترا میکرد.,154_zq.wav بعضی از منابع میگن که تقریبا ده سال آخر عمرش که گرفتار فقر خیلی شدیدی,155_zq.wav شده بود شرکت وستینگهاوس، که تسلا یه زمانی بزرگترین مخترعش بود،,156_zq.wav یه مبلغ خیلی کمی به عنوان اجاره بها و هزینه‌ی زندگی بهش میداد.,157_zq.wav تا اینکه سال 1943 وقتی 86 سالش بود، توی تنهایی,158_zq.wav کامل داخل یکی از اتاقای هتل نیویورکر از دنیا رفت.,159_zq.wav اونقدر تنها که جسدشو خدمتکار هتل بعد از دو روز,160_zq.wav که برای تمیزکاری وارد اتاقش شده بود پیدا کرد.,161_zq.wav خاکستر نیکولا تسلا دانشمند نابغه، الان داخل یه کره,162_zq.wav با روکش طلا توی موزه‌ی نیکولا تسلای صربستان نگهداری میشه.,163_zq.wav اینطور که آدمای نزدیک به تسلا درباره‌ش میگن، یه آدم قد بلند و لاغر بود که به وضعیت,164_zq.wav و لباسای خودش اهمیت خیلی زیادی میدادو یه جنتلمن به تمام معنا بود.,165_zq.wav روی نظافت شخصی و برنامه‌ی روزانه‌ش خیلی حساس بود,166_zq.wav این حساسیتو حتی روی اطرافیانشم بعضی وقتا نشون میداد.,167_zq.wav خیلی کم می‌خوابید و بیشتر اوقاتشو توی تنهایی میگذروند.,168_zq.wav تسلا حافظه‌ی تصویری فوق‌العاده‌ای داشت.,169_zq.wav قبل از اینکه اختراعشو پیاده‌سازی کنه، با جزییات کامل,170_zq.wav توی ذهنش میدیدش و مجسمش میکرد بعد شروع به پیاده سازیش می‌کرد.,171_zq.wav به خاطر همین یادداشت‌های خیلی کمی داشت و همه چیزو توی ذهنش حفظ می‌کرد.,172_zq.wav تو میانسالی با مارک تواین نویسنده‌ی معروف دوست صمیمی,173_zq.wav بود و زمان زیادی رو با هم توی آزمایشگاه تسلا میگذروندن.,174_zq.wav به چند تا زبون مختلف می‌تونست صحبت کنه از جمله,175_zq.wav انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، لاتین.,176_zq.wav چندین بار دچار مریضیای مختلف شد اما همیشه از دکترا فراری بود.,177_zq.wav یه چیزی که خودش چند بار ازش صحبت کرده اینه که گهگاهی,178_zq.wav یه نور خیلی شدیدی میدید و همزمان درد زیادی هم توی بدنش احساس میکرد.,179_zq.wav تسلا هیچوقت ازدواج نکرد.,180_zq.wav با اینکه افراد زیادی بودن که تمایل داشتن باهاش زندگی کنن,181_zq.wav اما خودشو به طور کامل وقف اهدافش کرد.,182_zq.wav در مورد زن‌ها نظر خیلی مثبتی داشت و احترام زیادی براشون قائل بود.,183_zq.wav توی یه مصاحبه که سال 1926 انجام داد گفته بود,184_zq.wav آینده‌ی نژاد انسان توسط زن‌ها هدایت میشه.,185_zq.wav جالبه بدونید تسلا طرفدار جلوگیری از بچه‌دار شدن افرادی بود که نقص ژنتیکی دارن.,186_zq.wav نظرش این بود که انسان داره با دلسوزی توی عملکرد طبیعت,187_zq.wav دخالت می‌کنه که این ممکنه توی نسل‌های آینده باعث مشکلات بزرگی بشه.,188_zq.wav شکست‌ها و اشتباهات:,189_zq.wav زندگی تسلا پر از شکست‌های بزرگ بود اما خب,190_zq.wav تا وقتی شکستی نباشه موفقیتی هم نیست.,191_zq.wav یکی از بزرگترین شکست‌های تسلا به نظرم همون بزرگترین,192_zq.wav آرزوش بود یعنی انتقال بی‌سیم برق به کل دنیا.,193_zq.wav البته شاید دقیقا نشه بهش شکست گفت چون اگه منابع مالی,194_zq.wav کافی براش پیدا میشد تسلا کسی نبود که از نظر علمی و فنی کم بیاره.,195_zq.wav مشکل اصلی این بود که پول نبود چون برای پیاده کردن طرحی,196_zq.wav به این بزرگی نیاز به کلی آدم و محل مناسب و چیزای دیگه هست که پول زیادی می‌طلبه.,197_zq.wav شاید اگه ادیسون خودخواهی و غرور الکیشو کنار میذاشتو,198_zq.wav با تسلا همکاری می‌کرد دنیای امروز ما کلا یه جور دیگه بود!,199_zq.wav البته ادیسون اواخر عمرش گفت یکی از بزرگترین,200_zq.wav اشتباهات زندگیش بها ندادن به ایده‌های تسلا بوده.,201_zq.wav یکی دیگه از شکست‌های تسلا رادیو بود.,202_zq.wav قبل از اینکه سال 1901 مارکونی، رادیو رو به نام خودش ثبت کنه،,203_zq.wav سه چهار سال قبلش یعنی سال 1897 تسلا حق اختراعشو گرفته بود.,204_zq.wav دعواهای قانونی زیادی سر این قضیه پیش اومد که در نهایت چیز زیادی نصیب تسلا نشد.,205_zq.wav اما از نظر علمی هم تسلا اشتباهاتی داشته.,206_zq.wav مثلا اینکه مخالف وجود ذرات زیراتمی بود.,207_zq.wav یعنی مثلا به چیزی به نام الکترون باور نداشت، معتقد بود که اتم‌ها تجزیه ناپذیرن.,208_zq.wav از نظر تسلا نظریه‌ی نسبیت اینشتینم اشتباه بود.,209_zq.wav در کل با نظریه‌هایی که میگفتن ماده و انرژی قابل,210_zq.wav تبدیل به همدیگه هستن، رابطه‌ی خوبی نداشت.,211_zq.wav در صورتی که امروز همه‌ی اینا با آزمایشای زیادی اثبات شدن.,212_zq.wav شاید نیکولا تسلا، پسر نور، یه کمی زود به این دنیا اومده بود.,213_zq.wav ایده‌هاش اینقدر بزرگ بودن که حتی توی سرزمین فرصت‌ها یعنی آمریکا هم,214_zq.wav سرمایه‌گذار زیادی براشون پیدا نمیشد، معمولا به دلایل مالی به شکست میخوردن.,215_zq.wav یه حرفی که زیاد گفته میشه اینه که وقتی از اینشتین می‌پرسن چه حسی داره که,216_zq.wav باهوش‌ترین انسان روی زمین باشی، اینشتین میگه نمی‌دونم باید از نیکولا تسلا بپرسید.,217_zq.wav اما خب من هرچی گشتم منبع معتبری برای این حرف پیدا نکردم.,218_zq.wav اگه این ویدیو رو دوس داشتی لایک فراموش نشه،,219_zq.wav منتظر نظرات عالی همه‌تون هستم، مثل همیشه,220_zq.wav بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش.,221_zq.wav به‌جرات میشه گفت هیچ ابزار یا ماشینی تا حالا نتونسته,0_tc.wav به‌اندازه‌ی کامپیوتر توی تمدن ما اثرگذار باشه,1_tc.wav امروز می‌خواهیم از اولین اجداد کامپیوترها شروع کنیم و,2_tc.wav قدم به قدم جلو بریم،‌ از چرتکه تا کامپیوترهای کوانتومی,3_tc.wav با بررسی تاریخچه‌ی این دستگاه‌های جالب,4_tc.wav طرزکار هرکدومشون رو به طور خلاصه یاد می‌گیریم,5_tc.wav این یکی از شیرین‌ترین داستان‌های تاریخ علمه. همراه من باشید,6_tc.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,7_tc.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,8_tc.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,9_tc.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,10_tc.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,11_tc.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,12_tc.wav معمولا چرتکه به عنوان قدیمی‌ترین وسیله,13_tc.wav برای انجام محاسبات ریاضی در نظر گرفته میشه,14_tc.wav احتمالا سومری‌ها حدود سه هزار سال پیش، از ابزاری شبیه چرتکه استفاده می‌کردن,15_tc.wav لوح سنگی سالامیس که مربوط میشه به دوهزاروسیصد سال پیش,16_tc.wav یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های چرتکه‌ست که از جزیره‌ی سالامیس یونان کشف شد,17_tc.wav خطوطی روی این لوح مرمری وجود داره که,18_tc.wav با چیدن سنگ‌ها روی این خطوط، محاسبات ریاضی رو انجام میدادن,19_tc.wav همون زمان، رومی‌ها چرتکه‌ی رومی رو توسعه داده بودن که از نمونه‌های قبلی بهتر بود,20_tc.wav اما چینی‌های باستان، چرتکه‌ای به نام سوان‌پان ساختن,21_tc.wav که هنوزم خیلی جاها ازش استفاده میشه,22_tc.wav بعد از اون، چرتکه‌ی ژاپنی معروف به سوروبان ساخته شد,23_tc.wav بعدش هم چرتکه‌ی روسی که احتمالا نسبت به نمونه‌های قبلی به چشمتون آشناتره,24_tc.wav چرتکه‌ی ژاپنی یا سوروبان، ویژگی‌هایی داره که محاسبه‌های پیچیده رو ساده‌تر می‌کنه,25_tc.wav برای همین امروز کاربرد گسترده‌ای پیدا کرده,26_tc.wav این وسیله از دو تا قسمت جدا از هم تشکیل شده,27_tc.wav قسمت بالایی، هر ستونش یه مهره داره، قسمت پایینی چهار تا,28_tc.wav ستون اول برای یکانه، دومی دهگان، سومی صدگان,29_tc.wav همینجوری میره تا هزار و ده‌هزار و میلیون,30_tc.wav هرچقدر تعداد ستون‌ها بیشتر باشه، اعداد بزرگ‌تری رو میشه باهاش حساب کرد,31_tc.wav برای وارد کردن عدد یک، این مهره رو از ستون یکان میاریم بالا,32_tc.wav این میشه دو، سه، اینم چهار,33_tc.wav اما برای نمایش پنج، این چهارتا رو برمی‌گردونیم سر جاشون,34_tc.wav در عوض مهره‌ی بالایی رو میاریم پایین,35_tc.wav حالا دوباره با اضافه کردن این پایینی‌ها، می‌رسیم به شیش، هفت، هشت، و نُه,36_tc.wav مثلا اگه بخواهیم عدد شصت‌ودو رو وارد کنیم، پنجاه رو میاریم پایین,37_tc.wav ده هم می‌بریم بالا تا بشه شصت، توی این ستون هم دو رو اضافه می‌کنیم,38_tc.wav حالا فرض کنید این عدد شصت‌ودو رو می‌خواهیم جمع کنیم با بیست و پنج,39_tc.wav کافیه بیست تا اضافه کنیم به این ستون، پنج تا هم به این یکی,40_tc.wav پس جمع این دو تا عدد میشه هشتاد و هفت,41_tc.wav این ساده‌ترین محاسبه‌ایه که میشه با یه چرتکه انجام داد,42_tc.wav اما کارهایی مثل ضرب و تقسیم اعداد بزرگ و گرفتن ریشه‌ی دوم و سوم هم امکان‌پذیره,43_tc.wav حتی میشه با اعداد اعشاری هم کار کرد,44_tc.wav که اینا دیگه نیاز به آموزش و توضیحات طولانی داره,45_tc.wav بعد از چرتکه می‌رسیم به ابزاری که سال ۱۶۱۷ توسط,46_tc.wav ریاضیدان اسکاتلندی جان نِپِر معرفی شد,47_tc.wav این ماشین‌حساب شامل چند تا مکعب بلند بود که معمولا از استخون یا عاج ساخته میشدن,48_tc.wav برای همین معروف شده بود به استخوان‌های نِپِر,49_tc.wav روی هر میله‌ی مکعبی، اعدادی وجود داشت که نپر با محاسبات تجربی به دست آورده بود,50_tc.wav طرز کارش به این صورته که مثلا برای ضرب ۷۵۲ در ۸ ، کافیه,51_tc.wav اون میله‌هایی که بالاشون اعداد ۷ و ۵ و ۲ نوشته شده کنار هم قرار بدیم,52_tc.wav بعدش چون می‌خواهیم در عدد هشت ضرب بشه، ردیف هشتمِ اینا رو انتخاب کنیم,53_tc.wav حالا به صورت مورب، مقدارهای داخل این ردیف رو با هم جمع می‌کنیم,54_tc.wav شیش که خودشه، یک و صفر میشه یک، چهار و شیش میشه ده,55_tc.wav که صفرش رو اینجا می‌نویسیم یکش میره رو بعدی، یک و پنج هم میشه شیش,56_tc.wav بنابراین حاصل ۷۵۲ ضرب‌در ۸ میشه ۶۰۱۶,57_tc.wav اگه به‌جای هشت یه عدد چندرقمی داشته باشیم,58_tc.wav باید برای هر رقمش این کار رو انجام بدیم و جواب‌ها رو با هم جمع کنیم,59_tc.wav قدرت اصلی این وسیله، اینه که ضرب رو تبدیل می‌کنه به جمع,60_tc.wav تقسیم رو تبدیل می‌کنه به تفریق,61_tc.wav اینجوری محاسبات مربوط به اعداد بزرگ خیلی راحت‌تر میشه,62_tc.wav دستگاه بعدی معروفه به پاسکالین,63_tc.wav سال ۱۶۴۵ بلِز پاسکال دانشمند فرانسوی,64_tc.wav برای کمک به پدرش که مامور محاسبات مالیاتی بود,65_tc.wav این ماشین‌حساب مکانیکی رو اختراع کرد,66_tc.wav اولین ورژن پاسکالین دارای شیش گروه از چرخ‌دنده‌ها و استوانه‌ها بود,67_tc.wav حرکت همین چرخ‌دنده‌ها بود که عمل جمع و تفریق دو تا عدد رو انجام میداد,68_tc.wav این گردونه‌ها برای وارد کردن رقم یکان و دهگان و غیره استفاده میشن,69_tc.wav بالای هرکدومشون هم یه عدده برای نمایش خروجی,70_tc.wav روی هر گردونه دو تا علامت دیده میشه، به‌اضافه‌ی یه دونه نشانگر,71_tc.wav تو حالت پیش‌فرض، نوک نشانگر، روی شکاف بین این دو تا علامت قرار گرفته و,72_tc.wav خروجیش هم عدد صفر رو نشون میده,73_tc.wav حالا فرض کنید می‌خواهیم با این دستگاه، عدد ۲۸ رو با ۵۶ جمع کنیم,74_tc.wav اول ۲۸ رو وارد می‌کنیم,75_tc.wav گردونه‌ی دهگان رو به اندازه‌ی دو واحد در جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخونیم,76_tc.wav یعنی اون شکاف بین علامت‌ها، الان دو واحد از نوک نشانگر دور شده,77_tc.wav خروجی این گردونه هم عدد دو رو داره نشون میده,78_tc.wav گردونه‌ی یکان هم به‌اندازه‌ی هشت واحد می‌چرخونیم,79_tc.wav حالا باید عدد دوم رو وارد کنیم، یعنی ۵۶,80_tc.wav پس گردونه‌ی دهگان رو پنج واحد دیگه می‌چرخونیم,81_tc.wav گردونه‌ی یکان هم شیش واحد دیگه,82_tc.wav بنابراین نتیجه میشه هشتادوچهار,83_tc.wav البته پاسکال ورژن‌های مختلفی از پاسکالین اختراع کرد,84_tc.wav برای کار با اعداد بزرگ‌تر هم سعی کرد تعداد چرخ‌ها رو بیشتر کنه,85_tc.wav ولی این دستگاه هیچوقت اونطور که انتظار داشت بین مردم محبوب نشد,86_tc.wav یه دلیلش قیمت خیلی گرونش بود,87_tc.wav یه دلیل دیگه هم این بود که فقط جمع و تفریق رو انجام میداد,88_tc.wav هرچند عملیات تفریقش به راحتی جمع نبود,89_tc.wav ضرب و تقسیم هم نمی‌تونست به طور مستقیم انجام بده,90_tc.wav باید اول تبدیلشون می‌کردیم به جمع و تفریق,91_tc.wav حدود پنجاه سال بعد، یعنی ۱۶۹۴ ریاضی‌دان بزرگ آلمانی گاتفرید لایبنیتز,92_tc.wav یه ماشین حساب مکانیکی پیشرفته‌تر اختراع کرد به نام شمارشگر پله‌ای,93_tc.wav لایبنیتز برای ساخت این دستگاه، بیست و دو سال زمان گذاشت,94_tc.wav ایده‌ی طلاییش، استفاده از یه استوانه با زائده‌های پله‌ای بود,95_tc.wav که تا دو قرن بعد هم برای ساخت ماشین‌حساب‌های مکانیکی به کار رفت,96_tc.wav شمارشگر پله‌ای لایبنیتز می‌تونست هر چهار عمل اصلی رو انجام بده و,97_tc.wav تعداد ارقامی که حساب می‌کرد حتی به شونزده رقم هم می‌رسید,98_tc.wav بعد از این، انواع زیادی از ماشین‌حساب‌های مکانیکی اختراع شد,99_tc.wav که هرکدومشون نسبت به نمونه‌های قبلی پیشرفت‌هایی داشتن,100_tc.wav ولی همچنان یه مشکل اساسی وجود داشت,101_tc.wav این دستگاه‌ها قابلیت برنامه‌ریزی نداشتن,102_tc.wav منظور از برنامه‌ریزی، اینه که بتونیم ماشین‌حساب رو طوری تنظیم کنیم,103_tc.wav که وقتی دو تا عدد بهش میدیم، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها رو روی اینا پیاده کنه,104_tc.wav هروقت هم که دلمون خواست این دستورالعمل‌ها رو تغییر بدیم,105_tc.wav تا کارهای متفاوتی روی این عددها انجام بشه,106_tc.wav راه‌حل این چالش بزرگ، از جایی پیدا شد که,107_tc.wav هیچکس حتی فکرش هم نمی‌کرد: صنعت بافت پارچه‌های ابریشمی,108_tc.wav قرن هجدهم، شهر لیون فرانسه محل زندگی,109_tc.wav تعداد زیادی از اشراف‌زاده‌ها و تاجرهای ثروتمند بود,110_tc.wav برای همین صنعت ابریشم‌بافی رونق خیلی زیادی داشت,111_tc.wav اما یه مشکل بزرگ سر راهشون بود,112_tc.wav دستگاه‌های نساجی اون زمان، فقط طرح‌های خیلی ساده رو می‌تونستن ببافن,113_tc.wav در حالی که پولدارها دائما دنبال پارچه‌های جدیدتر بودن,114_tc.wav یه راه‌حلش پارچه‌های دست‌باف بود,115_tc.wav ولی بافت ابریشم با دست، کار خیلی ظریفیه که هر متر مربعش چندین روز زمان می‌بره,116_tc.wav بنابراین تقاضا برای این پارچه‌های گرون‌قیمت دائما زیاد میشد,117_tc.wav ولی تولیدش خیلی کند پیش می‌رفت,118_tc.wav کم‌کم بافنده‌هایی مثل بازیل بوشون,119_tc.wav شروع کردن به ابداع روش‌هایی برای خودکار کردن فرایند بافت پارچه‌های ابریشمی,120_tc.wav سال ۱۸۰۴ یکی از همین بافنده‌ها به نام ژوزف ماری ژاکارد,121_tc.wav با استفاده از تجربه‌های افراد قبلی یه روش عالی برای این کار ابداع کرد,122_tc.wav دستگاه ژاکارد با کارت‌های مقوایی تغذیه میشد که پر از سوراخ بودن,123_tc.wav اینا معروفن به کارت پانچ,124_tc.wav این سوراخ‌ها ترتیب و رنگ نخ‌هایی که,125_tc.wav دستگاه برای بافت پارچه‌های ابریشمی استفاده می‌کرد رو کنترل می‌کردن,126_tc.wav سوراخ‌های روی هرکدوم از کارت‌ها، در واقع,127_tc.wav نحوه‌ی بافته شدن هر ردیف از پارچه رو مشخص می‌کرد,128_tc.wav بنابراین هرچقدر طرح پارچه پیچیده‌تر بود، به تعداد کارت‌های بیشتری نیاز داشتیم,129_tc.wav مثلا برای بافت این پارچه‌ی معروف که تصویر خود ژاکارد رو نشون میده,130_tc.wav از بیست‌وچهار هزار تا کارت پانچ استفاده شده,131_tc.wav با این روش، صنعت ابریشم‌بافی دگرگون شد,132_tc.wav هم سرعت کار خیلی افزایش پیدا کرد,133_tc.wav هم خطاهای انسانی تو بافت این پارچه‌ها از بین رفت,134_tc.wav ولی نکته‌ی مهم‌ترش این بود که این ایده‌ی طلایی,135_tc.wav تبدیل شد به اولین جد کامپیوترهای امروزی,136_tc.wav یه ماشین قابل برنامه‌ریزی که می‌تونستیم,137_tc.wav برنامه‌های مختلفی بهش بدیم برای بافت پارچه‌هایی با طرح‌های مختلف,138_tc.wav کارت‌های پانچ، نقش همین برنامه‌های کامپیوتری امروز رو داشتن,139_tc.wav چند سال بعد، یعنی ۱۸۲۰، ریاضی‌دان انگلیسی چارلز بَبِیج,140_tc.wav ماشین‌حساب‌های مکانیکی رو با ایده‌ی کارت‌های پانچ ترکیب کرد و,141_tc.wav اولین ابزار محاسبه‌گر قابل‌برنامه‌ریزی رو ساخت، به نام دستگاه تفاضلی,142_tc.wav ببیج بیشتر عمرش رو صرف این کار کرد و,143_tc.wav کمک‌های مالی زیادی هم از دولت انگلستان گرفت,144_tc.wav اما هیچوقت نتونست این پروژه رو کامل کنه,145_tc.wav بعد از مرگش، پسرش هم تا حدودی طرح پدر رو ادامه داد و یه مقدار کامل‌ترش کرد,146_tc.wav با این حال، ایده‌ها و طرح‌های ببیج، سنگ‌بنای کامپیوترهای امروزی بود,147_tc.wav برای همین معروف شده به پدر کامپیوتر مدرن,148_tc.wav هدفش این بود که یه گروه از کارت‌های پانچ داشته باشیم برای دادن اعداد ورودی,149_tc.wav یه گروه دیگه هم برای اینکه به دستگاه بگیم چطور محاسبات رو انجام بده,150_tc.wav یعنی هم اعداد و هم عملگرهای ریاضی، هردوشون ترجمه میشدن به این سوراخ‌ها,151_tc.wav پیشرفت بعدی، داخل اداره‌ی سرشماری آمریکا اتفاق افتاد,152_tc.wav این اداره با چالش بزرگی برای مرتب کردن و پردازش داده‌ها روبرو بود,153_tc.wav چون باید اطلاعات خام جمع‌آوری شده از تمام آدم‌ها رو بر اساس جنسیت,154_tc.wav سن، محل سکونت، یا خیلی موارد دیگه، مرتب و جدول‌بندی می‌کرد,155_tc.wav بعد از سرشماری سال ۱۸۸۰ ایالات متحده,156_tc.wav این اداره برای حل این مشکل یه مسابقه ترتیب داد,157_tc.wav برنده‌ی این مسابقه کسی بود که بتونه سریع‌ترین روش,158_tc.wav برای پردازش این اطلاعات آماری رو پیدا کنه,159_tc.wav یه مخترع آمریکایی به نام هرمان هولِریث تو این رقابت برنده شد,160_tc.wav سال ۱۸۹۰ هولریث ماشین جدول‌بندی رو اختراع کرد,161_tc.wav که بهش ماشین حسابداری هم میگن,162_tc.wav اول از همه باید یه اپراتور انسانی اطلاعات آماری مربوط به هر شخصی رو,163_tc.wav با استفاده از دستگاهی به نام پانتوگراف تبدیل می‌کرد به سوراخ‌هایی روی یه کارت,164_tc.wav بعدش این کارت‌ها داخل یه دستگاه دیگه می‌رفتن,165_tc.wav که با برقراری الکتریسیته بین بالا و پایین سوراخ‌ها,166_tc.wav این اطلاعات رو تبدیل می‌کرد به سیگنال‌های الکتریکی,167_tc.wav این سیگنال‌ها، چرخ‌دنده‌های داخل دستگاه رو می‌چرخوندن و,168_tc.wav محاسبات ریاضی رو انجام میدادن، بعدش,169_tc.wav نتیجه توسط عقربه‌های روی دستگاه نمایش داده میشد,170_tc.wav یعنی در واقع این یه کامپیوتر قابل‌برنامه‌ریزی بود,171_tc.wav که هم قسمت‌های مکانیکی داشت، هم الکتریکی,172_tc.wav هولریث سال ۱۹۱۱ شرکت سی.تی.آر رو تاسیس کرد و مدل‌های کامل‌تری ساخت,173_tc.wav که تا چهل پنجاه سال بعد هم توی اداره‌های سرشماری آمریکا استفاده میشدن,174_tc.wav سال ۱۹۲۴ این شرکت تغییر نام داد به آی.بی.ام,175_tc.wav الان آی.بی.ام جزو غول‌های دنیای کامپیوتره,176_tc.wav که تو بحث کامپیوترهای کوانتومی هم رتبه‌ی اول رو داره,177_tc.wav گام مهم بعدی، استفاده از شاخه‌ای از ریاضیات بود به نام جبر بولی,178_tc.wav قرن نوزدهم، جورج بول ریاضیدان انگلیسی، یه نوع خاصی از جبر رو تدوین کرد,179_tc.wav که به اسم خودش جبر بولی معروف شده,180_tc.wav بر خلاف جبر معمولی که مقدارهای عددی خیلی زیادی داریم,181_tc.wav جبر بولی فقط دو تا مقدار داره، یعنی فقط روی این دوتا مقدار عمل می‌کنه,182_tc.wav درست و نادرست,183_tc.wav درست رو با عدد یک نشون میدیم، نادرست رو با عدد صفر,184_tc.wav اگه هردوشون با هم یک باشن جوابش میشه یک، در غیر اینصورت میشه صفر,187_tc.wav مثلا وقتی که می‌خواهیم وارد حساب کاربریمون تو یه سایت بشیم,188_tc.wav فقط در صورتی می‌تونیم که هم نام کاربری‌مون درست باشه، هم رمز عبور,189_tc.wav مثلا اگه خونه‌ی شما، هم برق شهری داشته باشه و هم ژنراتور برق,191_tc.wav لامپ خونه‌تون فقط در صورتی روشن میشه که,192_tc.wav حداقل یکی از این دو تا کار بکنن، یعنی مقدارشون یک باشه,193_tc.wav یک میشه صفر، صفر میشه یک,195_tc.wav پس قدرت جبر بولی اینه که,196_tc.wav می‌تونه عبارت‌های منطقی رو به صورت روابط ریاضی بیان کنه,197_tc.wav غیر از جبر بولی، یه مفهوم دیگه هم داریم به نام اعداد باینری,198_tc.wav یا دودویی که مبناشون دوئه، بر خلاف اعداد معمولی که مبناشون دهه,199_tc.wav مثلا عدد چهل‌وپنج رو اگه بخواهیم به صورت دودویی بنویسیم,200_tc.wav کافیه پشت سر هم تقسیمش کنیم به دو,201_tc.wav بعدش باقیمانده‌های این تقسیم‌ها رو از آخر به اول بنویسیم,202_tc.wav بنابراین شکل دودویی عدد چهل‌وپنج میشه یک، صفر، یک، یک، صفر، یک,203_tc.wav اما یه دانشمند نابغه‌ی آمریکایی، از جبر بولی و اعداد دودویی استفاده کرد,204_tc.wav برای ایجاد یه انقلاب بزرگ تو دنیای کامپیوتر,205_tc.wav این دانشمند، کسی نبود جز کلاود شنون، پدر نظریه‌ی اطلاعات,206_tc.wav شنون سال ۱۹۳۷، این ایده رو مطرح کرد که,207_tc.wav روابط داخل جبر بولی رو می‌تونیم به صورت مدارهای الکترونیکی پیاده‌سازی کنیم,208_tc.wav لازمه‌ی این کار اینه که تمام اطلاعات ما به صورت دودویی باشه,209_tc.wav یعنی فقط صفر و یک,210_tc.wav چون عملگرهای جبر بولی فقط با این دو تا مقدار می‌تونن کار بکنن,211_tc.wav شنون اسم هرکدوم از این صفرها و یک‌ها رو گذاشت بیت,212_tc.wav اصلی‌ترین نکته‌ی کامپیوترهای دیجیتال همینه,214_tc.wav کلمه‌ی دیجیتال از دیجیت میاد، به معنی رقم یا عدد,215_tc.wav بیت‌ها کوچکترین واحد اطلاعاتن، میشه بهشون گفت اتمِ اطلاعات,216_tc.wav هر بیت فقط می‌تونه دو تا مقدار داشته باشه,217_tc.wav صفر یا یک، غلط یا درست، خاموش یا روشن، قطع یا وصل,218_tc.wav وقتی هشت تا دونه بیت کنار هم قرار می‌گیرن، میشن یه بایت,219_tc.wav هر بایت رو می‌تونیم به عنوان یه کلمه در نظر بگیریم,220_tc.wav که از حروف الفبا، یعنی همون بیت‌ها ساخته شده,221_tc.wav با یه حساب ساده میشه فهمید هر بایت، می‌تونه ۲۵۶ تا حالت مختلف داشته باشه,222_tc.wav ۲۵۶ ترکیب مختلف از صفرها و یک‌ها,223_tc.wav تمام حروف الفبا و اعداد و کاراکترهای دیگه هم,225_tc.wav ترکیب دودویی مخصوص خودشون رو دارن,226_tc.wav از طرفی هر ۱۰۲۴ تا بایت رو میگیم یه کیلوبایت,227_tc.wav هر ۱۰۲۴ کیلوبایت رو میگیم یه مگابایت، دوباره ۱۰۲۴ مگابایت رو میگیم یه گیگابایت,228_tc.wav همینجوری ادامه داره تا ترابایت و پتابایت و غیره,229_tc.wav که هرکدومشون تاثیر متفاوتی روی دو تا بیت میذارن,232_tc.wav به همه‌ی این عملگرها میگن گیت‌های منطقی,233_tc.wav هرکدومشون هم نماد مخصوص به خودش رو داره,234_tc.wav اولین کسی که این ایده‌ی درخشان کلاود شنون رو در عمل پیاده‌سازی کرد,235_tc.wav جورج استیبیتس دانشمند آمریکایی بود,236_tc.wav ماشین‌حساب استیبیتس به عنوان اولین کامپیوتر دیجیتال جهان شناخته میشه,237_tc.wav هرچند فقط دو تا بیت رو می‌تونست با هم جمع کنه,238_tc.wav این دو تا بیت، با فشار دادن دسته‌های ورودی داده میشه به ماشین,239_tc.wav پایین یا وصل، به معنی یکه، بالا یا قطع هم به معنی صفر,240_tc.wav خروجی هم که جمع دو تا بیت ورودیه، با دو تا لامپ نمایش داده میشه,241_tc.wav وقتی هر دو ورودی صفر باشن، مدار هیچکدوم از لامپ‌ها وصل نیست,242_tc.wav هیچکدومشون روشن نیستن، که این یعنی جمع این دو تا عدد میشه صفر,243_tc.wav حالا ورودی اول رو فشار میدیم، در نتیجه جریان برق وارد یه سوییچ مکانیکی میشه,244_tc.wav داخل این سوییچ یه دونه سیم‌پیچ قرار گرفته که با ورود برق خاصیت آهنربایی تولید می‌کنه,245_tc.wav بنابراین یه قطعه‌ی آهنی رو می‌کشه به سمت خودش و مدار لامپ اول رو وصل می‌کنه,246_tc.wav لامپ اول روشن میشه ولی دومی خاموش می‌مونه,247_tc.wav که اگه خاموش و روشن رو به عنوان صفر و یک در نظر بگیریم,248_tc.wav این داره عدد یک دودویی رو نشون میده یعنی یک به‌اضافه‌ی صفر میشه یک,249_tc.wav وقتی هم که هر دو ورودی رو وصل کنیم، یعنی یک به‌اضافه‌ی یک,250_tc.wav لامپ اولی خاموش میشه، دومی روشن، که این داره عدد دو رو نمایش میده,251_tc.wav این مدار ساده رو اگه بخواهیم به صورت گیت‌های منطقی بنویسیم,252_tc.wav به این مدار میگن نیم‌جمع‌کننده,254_tc.wav که دو تا بیت می‌گیره و با هم جمعشون می‌کنه و نتیجه رو میده به خروجیش,255_tc.wav با کنار هم چیدن گیت‌های منطقی مختلف,256_tc.wav می‌تونیم هر کاری که دلمون می‌خواد روی اطلاعات دودویی انجام بدیم,257_tc.wav می‌تونه دو تا عدد دو بیتی رو در همدیگه ضرب بکنه و نتیجه رو به ما بده,259_tc.wav حالا هرچقدر اون کاری که می‌خواهیم کامپیوتر برای ما انجام بده,260_tc.wav بزرگ‌تر و طولانی‌تر باشه، این مدار گیت‌های منطقی هم پیچیده‌تر میشه,261_tc.wav چیزی که توی پردازنده‌ی گوشی یا کامپیوتر شما,262_tc.wav محاسبات مختلف رو روی صفرها و یک‌ها انجام میده,263_tc.wav دقیقا همین گیت‌های منطقی هستن,264_tc.wav اینا انواع محاسبات ریاضی رو روی داده‌های ما انجام میدن,265_tc.wav که نتیجه‌ش میشه حل یه مساله، نمایش یه تصویر,266_tc.wav ایجاد یه صدا، یا هر چیز دیگه‌ای که فکرشو بکنید,267_tc.wav بعد از این، استیبیتس و همکارهاش,268_tc.wav با کنار هم قرار دادن تعداد زیادی از این نیم‌جمع‌کننده‌های ساده,269_tc.wav کامپیوتری ساختن به نام مدل وان که چهارصد تا سوییچ مکانیکی داشت,270_tc.wav می‌تونست دو تا عدد هشت رقمی رو تو زمانی کمتر از یک‌دهم ثانیه با هم جمع کنه,271_tc.wav توی سال‌های بعدی دائما تعداد سوییچ‌ها بیشتر شد و,272_tc.wav قدرت و سرعت این کامپیوترها بالا رفت,273_tc.wav اما همین ذات مکانیکی بودن سوییچ‌ها,274_tc.wav نتیجه‌ش میشد خرابی زیاد و سروصدای بیش از حد,275_tc.wav اینجا بود که انقلاب بزرگ بعدی اتفاق افتاد,276_tc.wav لامپ‌های خلا وارد ماجرا شدن,277_tc.wav اول اجازه بدید چند دهه برگردیم به عقب,278_tc.wav توماس ادیسون بعد از اختراع لامپ‌های رشته‌ای یا لامپ خلا متوجه شده بود که,279_tc.wav وقتی یه مدت طولانی کار می‌کنن، یه طرف حبابشون تغییر رنگ میده و قهوه‌ای میشه,280_tc.wav بررسی‌های بیشتر نشون داد زمانی که یه فلز تا دماهای بالایی گرم میشه,281_tc.wav بعضی از الکترون‌های آزادش از سطح فلز بیرون می‌زنن و منتشر میشن,282_tc.wav که به این اتفاق میگن تابش ترمیونیک یا گرمایونی,283_tc.wav بنابراین وقتی رشته یا فیلامنت داخل این لامپ‌ها داغ میشه,284_tc.wav الکترون‌هایی منتشر می‌کنه که جذب میشن به سمت اون سیم مثبت لامپ,285_tc.wav در نتیجه اون سمت حبابش به خاطر برخورد مداوم این الکترون‌ها تغییر رنگ میده,286_tc.wav البته این فقط در صورت استفاده از برق مستقیم پیش میاد,287_tc.wav با برق متناوب، برای هر دو طرف لامپ این اتفاق میفته,288_tc.wav سال ۱۹۰۴ جان فلمینگ با الهام از همین پدیده,289_tc.wav یه قطعه‌ی جالب ساخت که صنعت الکترونیک رو زیر و رو کرد,290_tc.wav فلمینگ داخل همون لامپ رشته‌ای، یه صفحه‌ی فلزی دیگه یا الکترود اضافه کرد,291_tc.wav با دادن بار الکتریکی مثبت به این صفحه,292_tc.wav الکترون‌های منتشر شده از فیلامنت به سمتش جذب میشدن و یه مدار، کامل میشد,293_tc.wav ولی وقتی که بار منفی بهش میدادن,294_tc.wav الکترون‌ها رو دفع می‌کرد و مدار هم قطع میشد,295_tc.wav یعنی شبیه یه خیابون یه‌طرفه بود,296_tc.wav که جریان الکتریکی رو فقط در یک جهت از خودش عبور میداد,297_tc.wav این گروه از لامپ‌های خلا، معروف شد به دیود ترمیونیک,298_tc.wav همین ذات یک‌طرفه بودنش باعث شده بود,299_tc.wav کاربردهای مختلفی تو دستگاه‌های الکترونیکی داشته باشه,300_tc.wav مثل تقویت سیگنال‌های ضعیف رادیویی، یا تبدیل جریان متناوب به مستقیم,301_tc.wav کم‌کم الکترودهای بیشتری به لامپ خلا اضافه شد و,302_tc.wav چیدمانش تغییر کرد برای افزایش دقت و سرعت,303_tc.wav حالا برگردیم به ادامه‌ی داستان,304_tc.wav دیدیم که استفاده از سوییچ‌های مکانیکی برای پیاده‌سازی گیت‌های منطقی,305_tc.wav سروصدای زیادی ایجاد می‌کرد و سرعت پایینی هم داشت,306_tc.wav دانشمندها متوجه شدن که کار سوییچ مکانیکی رو,307_tc.wav می‌تونیم با لامپ‌های خلا هم انجام بدیم,308_tc.wav به این صورت که منفی یا مثبت کردن ولتاژ یکی از الکترودهاش,309_tc.wav باعث میشه جریان الکتریکی قطع یا وصل بشه,310_tc.wav داخل یه همچین سوییچی دیگه خبری از حرکت‌های مکانیکی نبود,311_tc.wav بنابراین هم سروصدا از بین رفت، هم سرعتش خیلی افزایش پیدا کرد,312_tc.wav کامپیوترهای لامپ خلا خیلی ساکت‌تر و سریع‌تر بودن,313_tc.wav این خودش یکی از بزرگ‌ترین اتفاق‌های دنیای کامپیوتر بود,314_tc.wav سال ۱۹۴۶ تقریبا یک سال بعد از جنگ جهانی دوم,315_tc.wav داخل دانشگاه پنسیلوانیا دستگاهی ساخته شد به نام,316_tc.wav محاسبه‌گر و یکپارچه‌ساز عددی الکترونیکی، یا به طور خلاصه اِنیاک,317_tc.wav این کامپیوتر نوزده هزار تا لامپ خلا داشت و,318_tc.wav می‌تونست تو هر ثانیه سیصد تا عمل ضرب انجام بده,319_tc.wav انیاک تو زمان خودش پیشرفته‌ترین کامپیوتر دنیا بود,320_tc.wav که ارتش ایالات متحده تا چندین سال,321_tc.wav برای انجام محاسبات مربوط به جنگ‌افزارهاش ازش استفاده می‌کرد,322_tc.wav با این حال مشکلات زیادی داشت,323_tc.wav حدود سی تن وزنش بود و سالنی به مساحت صدوچهل متر مربع رو اشغال می‌کرد,324_tc.wav خیلی هم پرمصرف بود,325_tc.wav چون باید رشته‌های داخل هزاران لامپ خلا رو دائما روشن نگه می‌داشت,326_tc.wav از طرفی هم این لامپ‌ها عمر مفید کوتاهی داشتن و,327_tc.wav خیلی زود به زود باید تعویض میشدن,328_tc.wav برای همین توی محاسباتش زیاد پیش میومد که خطا داشته باشه,329_tc.wav در طول سال‌های بعدی، این کامپیوترها تا حدودی پیشرفت کردن,330_tc.wav ولی بازم یه انقلاب بزرگ‌تر اتفاق افتاد,331_tc.wav قطعه‌ای ساخته شد که از نظر خیلی‌ها جزو ده اختراع برتر کل تاریخ انسانه: ترانزیستور,332_tc.wav تو دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نمونه‌های اولیه‌ای از ترانزیستورها اختراع شده بود,333_tc.wav اما سال ۱۹۴۷ سه تا دانشمند از آزمایشگاه‌های معروف بل، به نام ویلیام شاکلی,334_tc.wav جان باردین، و والتر برَتِین، اولین ترانزیستوری که عملا کار می‌کرد رو ساختن,335_tc.wav برای این کار از عنصرهای نیم‌رسانایی مثل ژرمانیوم و سیلیکون استفاده کردن,336_tc.wav هر ترانزیستور سه تا پایه داره، پایه‌ی وسطی معروفه به بِیس,337_tc.wav سمت راستی معروفه به کالکتور یا گردآورنده,338_tc.wav سمت چپی هم معروفه به اِمیتِر یا منتشرکننده,339_tc.wav جریان الکتریکی از پایه‌ی کالکتور وارد میشه و از امیتر خارج میشه,340_tc.wav ولی پایه‌ی وسطی این جریان رو قطع و وصل می‌کنه,341_tc.wav به این صورت که وقتی بهش یه ولتاژ خیلی کوچیک میدیم,342_tc.wav تو اتم‌های نیم‌رسانای متصل به این پایه تغییراتی ایجاد میشه,343_tc.wav که اجازه میده جریان الکتریکی از پایه‌ی کالکتور بره به امیتر,344_tc.wav یعنی شبیه شیر آب عمل می‌کنه,345_tc.wav البته انواع مختلفی از ترانزیستورها وجود داره که طرزکارشون متفاوته,346_tc.wav ترانزیستور هم دقیقا مثل لامپ خلا می‌تونه دو تا کار اصلی برای ما انجام بده,347_tc.wav یکی تقویت سیگنال‌های ضعیف، یکی هم همین نقش سوییچ یا کلید خاموش و روشن,348_tc.wav کم‌کم گیت‌های منطقی رو به‌جای لامپ‌های خلا با ترانزیستورها پیاده‌سازی کردیم,349_tc.wav این کار سود خیلی زیادی برای ما داشت,350_tc.wav اندازه‌ی کامپیوترها کوچیکتر شد، برق کمتری مصرف می‌کردن,351_tc.wav گرمای کمتری تولید می‌کردن، به‌راحتی هم خراب نمیشدن و عمر بیشتری داشتن,352_tc.wav مهمتر از همه‌ی اینا، کامپیوترهای ترانزیستوری,353_tc.wav نسبت به کامپیوترهای لامپ خلا چندین برابر سریع‌تر بودن,354_tc.wav چون فرکانس کاری ترانزیستورها خیلی بیشتر بود,355_tc.wav می‌تونستن تو هر ثانیه میلیون‌ها بار قطع و وصل بشن,356_tc.wav شاکلی و باردین و برَتین به خاطر دستاوردهاشون,357_tc.wav در زمینه‌ی ساخت ترانزیستورها برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک سال ۱۹۵۶ شدن,358_tc.wav گام بزرگ بعدی، زمانی بود که جک کیلبی فیزیکدان آمریکایی برای اولین بار,359_tc.wav تعداد زیادی ترانزیستور رو کنار هم قرار داد و یه مدار مجتمع یا آی‌سی به وجود آورد,360_tc.wav با این کار اندازه‌ی کامپیوترها بازم کوچیکتر شد و سرعتشون افزایش پیدا کرد,361_tc.wav به این مدارهای مجتمع که روی یه صفحه از جنس ژرمانیوم یا سیلیکون قرار می‌گیرن,362_tc.wav چیپ یا تراشه هم گفته میشه,363_tc.wav هر چیپ، از هزاران ترانزیستور میکروسکوپی تشکیل شده,364_tc.wav کیلبی برای این اختراعش برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۰ شد,365_tc.wav بعد از اون یه فیزیکدان دیگه به نام رابرت نویس,366_tc.wav بازم آی‌سی‌ها رو بهبود داد و پیشرفته‌ترشون کرد,367_tc.wav رابرت نویس از بنیان‌گزاران شرکت معروف اینتل هست,368_tc.wav که امروز یکی از غول‌های سی.پی.یو یا پردازنده‌های کامپیوتری محسوب میشه,369_tc.wav از این مدارهای مجتمع یا آی‌سی استفاده کرد و,371_tc.wav می‌تونست بیشتر از سی‌وچهار هزار محاسبه رو تو هر ثانیه انجام بده,372_tc.wav از اون زمان تا امروز تعداد ترانزیستورهای داخل این پردازنده‌ها,373_tc.wav افزایش پیدا کرده و اندازه‌شون کوچیکتر شده,374_tc.wav طوری که الان میلیاردها ترانزیستور داخل یه آی‌سی,375_tc.wav به اندازه‌ی یه سکه قرار می‌گیرن و تو هر ثانیه میلیون‌ها محاسبه انجام میدن,376_tc.wav برای محاسبات بزرگ‌تر و پیچیده‌تر کافیه,377_tc.wav تعداد زیادی از این پردازنده‌های پیشرفته رو با هم ترکیب کنیم,378_tc.wav این همون چیزیه که بهش میگن ابرکامپیوتر,379_tc.wav اما با این حال، این کامپیوترهای کلاسیک ضعف‌ها و محدودیت‌هایی دارن,380_tc.wav که باعث شده به فکر ایجاد نسل جدیدی بیفتیم به نام کامپیوترهای کوانتومی,381_tc.wav این محدودیت، مربوط میشه به کوچکترین جز اطلاعات,382_tc.wav یا همون بیت، که فقط می‌تونه دو تا مقدار داشته باشه: صفر و یک,383_tc.wav نمونه‌ی مهمش زمانیه که می‌خواهیم یه رمز قوی رو بشکنیم,384_tc.wav یا مثلا می‌خواهیم روی داده‌های خیلی زیادی عمل یادگیری ماشینی رو انجام بدیم,385_tc.wav تو یه همچین کاربردهایی، حتی قوی‌ترین ابرکامپیوترهای امروز,386_tc.wav به زمان خیلی زیادی احتیاج دارن,387_tc.wav ولی نقطه‌ی قوت کامپیوترهای کوانتومی، اینه که,388_tc.wav به‌جای بیت، از کیوبیت استفاده می‌کنن، بیت کوانتومی,389_tc.wav برای ایجاد کیوبیت‌ها، دیگه ترانزیستورها جوابگو نیستن,390_tc.wav باید از یه ذره با خواص کوانتومی استفاده کنیم,391_tc.wav مثل فوتون یا الکترون یا خود اتم‌ها,392_tc.wav توی برنامه‌های قبلی توضیح دادم که,393_tc.wav ذرات کوانتومی می‌تونن مجموعه‌ای از احتمالات مختلف باشن,394_tc.wav مثلا اسپین یه ذره، تو حالت عادی فقط می‌تونه دو مقدار داشته باشه,395_tc.wav یا در جهت عقربه‌های ساعت دور خودش می‌چرخه، یا در خلاف جهتش,396_tc.wav اما تو دنیای کوانتوم، اینطور نیست,397_tc.wav می‌تونه همزمان هر دو حالت رو داشته باشه,398_tc.wav بنابراین کیوبیت، بر خلاف بیت معمولی که فقط صفر یا یکه,399_tc.wav می‌تونه در یه لحظه، هم صفر باشه، هم یک، هم هر مقدار دیگه‌ای بین این دو تا,400_tc.wav همین باعث میشه کامپیوتر کوانتومی,401_tc.wav از بین تمام حالت‌های ممکن سریع‌تر بتونه جواب موردنظر رو پیدا کنه,402_tc.wav اما بر خلاف کامپیوترهای معمولی که الان همه‌چیزشون کاملا مشخصه,403_tc.wav هر شرکتی مثل گوگل یا آی.بی.ام یا مایکروسافت,404_tc.wav کامپیوتر کوانتومی خودش رو به شکل متفاوتی ساخته,405_tc.wav چون هنوز میشه گفت تو مرحله‌ی آزمون و خطا هستیم,406_tc.wav تا راه‌حل‌های مناسبی پیدا کنیم برای چالش‌های بزرگی که سر راه این کامپیوترها وجود داره,407_tc.wav بهرحال هرچقدر هم که زمان ببره کاملا ارزشش رو داره,408_tc.wav چون محاسباتی که قوی‌ترین ابرکامپیوتر امروز برای انجام دادنش هزاران سال زمان می‌خواد,409_tc.wav می‌تونه فقط توی چند دقیقه انجام بده,410_tc.wav تا قبل از دهه‌ی ۱۹۴۰ کلمه‌ی کامپیوتر به معنی محاسبه‌گر,411_tc.wav به یه انسان گفته میشد که محاسبات ریاضی رو با قلم و کاغذ انجام میداد,412_tc.wav ولی به مرور زمان نقش انسان تو این زمینه کم‌رنگ‌تر شد و,413_tc.wav کامپیوترهای ماشینی مستقل‌تر شدن,414_tc.wav من فکر نمی‌کنم اینکه ما از سلول‌های زنده ساخته شدیم، مزیت بزرگی برای ما باشه,415_tc.wav قدرت برتر، توانایی رام کردن حجم عظیمی از اطلاعاته,416_tc.wav برای همین، آینده مال کامپیوترهاست، مال هوش مصنوعیه,417_tc.wav همونطور که قبلا گفتم، نظر شخصیم اینه که,418_tc.wav جهان هستی داره یه شکل برتری از موجودیت رو می‌سازه,419_tc.wav و این کار رو داره از طریق ما انجام میده,420_tc.wav حالا ممکنه ما هم بتونیم با این موجودیت جدید ترکیب بشیم و مدت بیشتری دوام بیاریم,421_tc.wav شاید هم این اتفاق نیفته و به خاطر ضعف‌ها و مشکلاتی که داریم حذف بشیم,422_tc.wav ممنون میشم اگه شما هم نظر خودتون رو برام بنویسید,423_tc.wav تا امروز در مورد فیزیک و فضا و دانش‌های مختلف زیاد صحبت کردیم,0_ts.wav اما یه علمی هست که نقطه‌ی اتصال همه‌ی ایناست: ریاضی,1_ts.wav زبانی که جهان هستی باهاش نوشته شده,2_ts.wav امروز می‌خوام با داستان جالب ریاضیات، نظرتون رو نسبت به این علم شیرین عوض کنم,3_ts.wav این کار رو با دنبال کردن مسیر پیشرفت چندهزارساله‌مون انجام میدیم,4_ts.wav از تیکه‌چوب‌های ساده برای شمارش,5_ts.wav تا معادلات پیچیده‌ای که دنیای ما رو توصیف می‌کنن,6_ts.wav منبع این ویدیو هم تحقیقات پروفسور مارکوس دوساتوی,7_ts.wav ریاضیدان دانشگاه آکسفورده,8_ts.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,9_ts.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,10_ts.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن,11_ts.wav از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها، اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی,12_ts.wav کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,13_ts.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,14_ts.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,15_ts.wav تلاش برای پیدا کردن غذا و زندگی تو محیط مناسب,16_ts.wav باعث شده بود انسان‌های اولیه دائما در حال جابجایی باشن,17_ts.wav اما از حدود ده پونزده هزار سال پیش، کم‌کم این زندگی کوچ‌نشینی رو رها کردن,18_ts.wav تو یه نقطه‌ی مناسب ساکن شدن و شروع کردن به کشاورزی و دامداری,19_ts.wav زمین‌های حاصلخیز اطراف رود نیل، برای این کار یه بهشت واقعی بود,20_ts.wav تقریبا شیش‌هزار سال قبل از میلاد، یا در واقع هشت هزار سال پیش,21_ts.wav یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌ها اینجا شکل گرفت، تمدن مصر باستان,22_ts.wav اتفاق خیلی مهمی که اینا باهاش روبرو بودن، طغیان‌های دوره‌ای رود نیل بود,23_ts.wav هر بهار، افزایش بارش‌ها تو رشته‌کوه‌های آفریقا,24_ts.wav حجم آب رود نیل رو بالا می‌برد و زمین‌های کشاورزی اطرافش رو سیراب می‌کرد,25_ts.wav بنابراین مصری‌ها دوره‌های زمانی بین این طغیان‌ها رو ثبت می‌کردن,26_ts.wav تا بتونن این آب زندگی‌بخش که هر چندوقت یه‌بار از راه می‌رسید رو مدیریت کنن,27_ts.wav با رشد این تمدن، کم‌کم لازم شد,28_ts.wav مقدار محصولات کشاورزی رو محاسبه کنن برای تعیین مالیات,29_ts.wav غیر از این، طغیان‌های نیل باعث میشد خیلی از زمین‌ها زیر آب برن و,30_ts.wav بعد از اینکه فروکش می‌کرد، مرز بین زمین‌ها از بین رفته بود,31_ts.wav برای همین نیاز به اندازه‌گیری، روز‌به‌روز بیشتر میشد,32_ts.wav مصری‌ها برای این کار از بدن خودشون استفاده کردن,33_ts.wav وجب به اندازه‌ی پهنای دست بود، ذرع هم به اندازه‌ی فاصله‌ی نوک انگشت‌ها تا آرنج,34_ts.wav نقشه‌بردارهای فرعون دائما مجبور بودن مساحت زمین‌های نامنظم رو حساب کنن,35_ts.wav حل این مسایل کاربردی، تبدیلشون کرد به اولین ریاضیدان‌های تاریخ,36_ts.wav بعد از اختراع واحدهایی مثل وجب و ذرع,37_ts.wav مهم‌ترین چیزی که لازم داشتن پیدا کردن روشی برای ثبت این اندازه‌ها بود,38_ts.wav اینجا هم دوباره از دست‌های خودشون استفاده کردن,39_ts.wav مبنای شمارششون تعداد انگشت‌های هر دو دست بود، یعنی ده تا,40_ts.wav این سیستم، معروفه به سیستم دهدهی یا دسیمال,41_ts.wav برای نمایش عدد یک، از یه خط مستقیم استفاده می‌کردن,42_ts.wav برای دو از دو تا خط، همینجوری تا عدد نُه که از نُه تا خط استفاده میشد,43_ts.wav اعداد ده و صد و هزار و ده‌هزار و صدهزار هم به ترتیب با علامت‌های,44_ts.wav استخون پاشنه، طناب پیچ‌خورده، نیلوفر آبی، انگشت، و قورباغه نشون داده میشد,45_ts.wav برای نمایش یک‌میلیون یا بیشتر هم از یه آدمی که دستاش رو به بالا بود استفاده می‌کردن,46_ts.wav این اولین تلاش‌های ما برای کار با اعداد بود که مشکلات بزرگی داشت,47_ts.wav درسته که عددی به بزرگی یک میلیون رو میشد فقط با یه علامت نشون داد,48_ts.wav ولی مثلا برای نمایش ۹۹۹۹۹۹ باید پنجاه‌وچهار تا,49_ts.wav از این علامت‌ها رو کنار هم می‌چیدن، که اصلا بهینه نبود,50_ts.wav دلیلش اینه که این سیستم یه ایراد بزرگ داشت,51_ts.wav ارزش مکانی براش تعریف نشده بود,52_ts.wav تو روشی که ما امروز برای نمایش این عدد استفاده می‌کنیم,53_ts.wav فقط چند تا علامت مشابه داریم که هرکدومشون ارزش مکانی متفاوتی دارن,54_ts.wav با این حال با همین سیستم درب و داغون، می‌تونستن کارهایی مثل,55_ts.wav ضرب و تقسیم انجام بدن و مساحت شکل‌های پیچیده رو حساب کنن,56_ts.wav مصری‌ها از پاپیروس به عنوان کاغذ استفاده می‌کردن,57_ts.wav که از گیاه نِی ساخته میشد و استحکام چندانی نداشت,58_ts.wav بنابراین امروز تعداد خیلی کمی ازشون باقی مونده,59_ts.wav که ما از روی همین چند تا تونستیم روش انجام محاسبات ریاضیشون رو بفهمیم,60_ts.wav تو خیلی از مسایلی هم که مطرح کردن، از نون و آبجو صحبت شده,61_ts.wav چون اون زمان حقوق کارگرها رو با اینا میدادن,62_ts.wav در نتیجه سوال‌هایی پیش میومد که در مورد,63_ts.wav تقسیم یه مقدار مشخصی غذا بین یه تعدادی آدم بود,64_ts.wav همینا باعث شد مصری‌ها خیلی زود کار با اعداد کسری هم یاد بگیرن,65_ts.wav به نظر میاد اوج ریاضیاتشون تو ساخت هرم‌ها ظاهر شد,66_ts.wav مصری‌ها به تجربه فهمیده بودن که اگه با یه طناب گره‌دار,67_ts.wav یه مثلث بسازن طوری که اضلاعش به ترتیب سه، چهار، و پنج گره داشته باشه,68_ts.wav یه زاویه‌ی نود درجه به دست میاد,69_ts.wav با این روش می‌تونستن تو ساخت اهرام مصر و تراشیدن سنگ‌های مختلف و,70_ts.wav تعیین مرز زمین‌های کشاورزی، گوشه‌های نود درجه ایجاد کنن,71_ts.wav در واقع این، شکل اولیه‌ای از قضیه‌ی فیثاغورث بود,72_ts.wav که تقریبا دو هزار سال بعد اثبات شد,73_ts.wav مصری‌ها بیشتر از هر چیزی در زمینه‌ی کار با اعداد و هندسه مهارت داشتن,74_ts.wav هندسه یعنی دانش اندازه‌گیری طول و مساحت و حجم شکل‌های مختلف,75_ts.wav اما نمی‌تونستن راه‌حل‌هایی که برای هر مساله پیدا می‌کردن رو عمومی کنن,76_ts.wav تا برای بقیه‌ی سوال‌ها هم جوابگو باشه,77_ts.wav قدم‌های بعدی رو حدود چهار هزار سال پیش، تمدن عجیب بابِل برداشت,78_ts.wav اسمش از شهری به نام بابِل گرفته شده,79_ts.wav که در واقع باب‌ایل بوده، یعنی دروازه‌ی خدا,80_ts.wav این تمدن قسمت‌هایی از ایران و عراق و سوریه رو شامل می‌شده,81_ts.wav تو محدوده‌ی بین‌النهرین، بین دو تا نهر دجله و فرات,82_ts.wav بابلی‌ها برای اداره‌ی امپراطوری‌شون نیاز شدیدی به کار با اعداد داشتن,83_ts.wav برخلاف مصری‌ها که از پاپیروس استفاده می‌کردن,84_ts.wav اینا محاسباتشون رو روی لوح‌های گلی انجام می‌دادن که دوام خیلی بیشتری داشت,85_ts.wav برای همین از ریاضیاتشون اطلاعات کامل‌تری داریم,86_ts.wav هرچند بیشتر لوح‌های گلی که پیدا کردیم,87_ts.wav در واقع مشق و تمرین بچه‌هایی بوده که در حال یادگیری ریاضی بودن,88_ts.wav توی این لوح‌های گلی، انواع مسایل ریاضی,89_ts.wav مربوط به مساحت شکل‌های مختلف دیده میشه و,90_ts.wav جواب خیلی‌هاشون هم کنارش به خط میخی نوشته شده,91_ts.wav اما جالب‌ترین تفاوت ریاضیات بابلی‌ها با مصری‌ها,92_ts.wav این بود که سیستمش ده‌دهی نبود,93_ts.wav اجداد بابلی‌ها برای شمارش‌های ساده، با یه دستشون,94_ts.wav بندهای چهار تا از انگشتشون رو نشون میدادن، که چهار تا سه‌تا میشه دوازده تا,95_ts.wav با اون یکی دستشون هم به یکی از پنج تا انگشت اشاره می‌کردن,96_ts.wav یعنی پنج تا دوازده‌تا، که میشد شصت‌تا,97_ts.wav مثلا این حالت، به معنی سه‌تا دوازده‌تا بود که میشه سی‌و‌شیش‌تا,98_ts.wav به‌اضافه‌ی پنج، که روی هم میشه ۴۱,99_ts.wav این روش شمارش، باعث شد سیستم اعداد بابلی,100_ts.wav به شکل عجیبی بر مبنای شصت باشه، یعنی سِکساجِسیمال,101_ts.wav بر خلاف مصری‌ها که از ده تا انگشتشون استفاده می‌کردن و مبناشون ده یا دسیمال بود,102_ts.wav بنابراین اعداد یک تا پنجاه‌و‌نه که با خط میخی به این صورت نوشته میشد,103_ts.wav در واقع حکم همون یک تا نُه ما رو داشت,104_ts.wav بزرگ‌ترین مزیت سیستم شصت‌تایی این بود که شصت به اعداد زیادی تقسیم‌پذیره,105_ts.wav که این، محاسبات ریاضی رو خیلی راحت‌تر می‌کرد,106_ts.wav مبنای شصت، تو خیلی از پدیده‌های طبیعی هم بهتر جواب میده,107_ts.wav مخصوصا برای سنجش تاریخ و زمان,108_ts.wav همین الان هم برای نمایش ساعت از این مبنا استفاده می‌کنیم,109_ts.wav هر ساعت شصت دقیقه، هر دقیقه شصت ثانیه,110_ts.wav البته حدود دویست سال پیش، ساعت‌های ده‌دهی به طور رسمی,111_ts.wav تو فرانسه استفاده میشدن، یعنی به‌جای دوازده‌تا، ده تا ساعت داشتیم,112_ts.wav که هرکدومش صد دقیقه بود و هر دقیقه هم صد ثانیه,113_ts.wav ولی خب این روش هیچوقت نتونست فراگیر بشه,114_ts.wav سیستم اعداد بابلی نسبت به مصری‌ها یه مزیت دیگه هم داشت,115_ts.wav ارزش مکانی داخلش تعریف شده بود,116_ts.wav به عنوان مثال با سه تا یک به خط میخی، عدد ۳۶۶۱ رو نشون میدادن,117_ts.wav یعنی یه ۳۶۰۰ تا و یه ۶۰ تا و یه یکی,118_ts.wav ویژگی‌های ممتاز سیستم اعداد بابلی، باعث شد تو محاسبات نجومی خیلی ماهر بشن,119_ts.wav مثلا ماه‌گرفتگی‌ها رو می‌تونستن با دقت بالایی پیش‌بینی کنن,120_ts.wav بابلی‌ها یه چیزی حدود دو هزار سال تو ریاضیات و علوم دیگه پیشرو بودن,121_ts.wav ولی مثل خیلی تمدن‌های دیگه کم‌کم وارد سراشیبی سقوط شدن,122_ts.wav بعد از این نوبت یونانی‌ها بود، که مثل بابلی‌ها علاقه‌ی خیلی زیادی به ریاضی داشتن,123_ts.wav روش یونانی‌ها یه کم متفاوت بود,124_ts.wav همون حروف الفباشون رو یه خط کنارش می‌ذاشتن و به عنوان عدد استفاده می‌کردن,125_ts.wav اما باارزش‌ترین کار یونانی‌ها این بود که به ما قدرت اثبات دادن,126_ts.wav یعنی در مورد هر مساله‌ای فرضیاتی رو در نظر می‌گرفتن,127_ts.wav بعدش درست بودن اون موضوع رو اثبات می‌کردن,128_ts.wav این روش اونقدر کارآمد بوده که بعد از دو هزار سال,129_ts.wav هنوزم اعتبار خودش رو از دست نداده,130_ts.wav شاید بشه گفت نقطه‌ی شروعش اثبات قضیه‌ی فیثاغورث بود,131_ts.wav کاری که مصری‌ها و بابلی‌ها نتونستن انجام بدن,132_ts.wav فیثاغورث نشون داد اگه توان دوم یکی از اضلاع مثلث,133_ts.wav با مجموع توان‌های دوم دو تا ضلع دیگه‌ش برابر باشه,134_ts.wav این مثلث حتما یه زاویه‌ی نود درجه داره,135_ts.wav با این حال، وقتی خواستن این قضیه رو در مورد مثلثی به کار ببرن,136_ts.wav که طول دو تا از ضلع‌هاش یک بود، به مشکل بزرگی برخوردن,137_ts.wav چون اندازه‌ی وترش عددی میشد که هیچکس نمی‌تونست,138_ts.wav به صورت یه کسر بنویسدش، یعنی رادیکال دو,139_ts.wav در واقع یه نوع جدیدی از اعداد رو پیدا کرده بودن,140_ts.wav که امروز ما بهشون میگیم اعداد گنگ یا مبهم,141_ts.wav اینا رو وقتی به صورت اعشاری بنویسیم,142_ts.wav رقم‌های بعد از ممیز هیچوقت تموم نمیشن,143_ts.wav فیثاغورثی‌ها نمی‌تونستن وجود عددی رو بپذیرن که,144_ts.wav هرچقدر به حساب کردنش ادامه میدیم به جایی نمی‌رسیم,145_ts.wav بنابراین تصمیم گرفتن این موضوع رو به عنوان یه راز بین خودشون نگه دارن,146_ts.wav اما یکیشون به نام هیپاسوس این قضیه رو فاش کرد و,147_ts.wav به جرم این خیانت تو دریا غرقش کردن,148_ts.wav پیشرفت ریاضیدان‌های یونانی همچنان ادامه داشت و,149_ts.wav کنارش فلسفه هم حسابی جلو می‌رفت,150_ts.wav حدود ۳۸۰ سال قبل از میلاد,151_ts.wav افلاطون یه مدرسه تو شهر آتن تاسیس کرد به نام آکادمی,152_ts.wav معروفه که سر در این مدرسه نوشته بود هرکس هندسه نمی‌داند وارد نشود,153_ts.wav تو بخش دیگه‌ای از امپراطوری یونان، یعنی شهر اسکندریه,154_ts.wav اقلیدس تمام پیشرفت‌های قبل از خودش رو منظم کرد و,155_ts.wav کتابی نوشت به نام اصول هندسه,156_ts.wav این کتاب، از چند تا اصل ساده شروع می‌کنه، مثل اینکه,157_ts.wav بین هر دو تا نقطه میشه یه خط راست کشید,158_ts.wav بعدش میره سراغ مسایل پیچیده‌تر و فرمول‌هایی معرفی می‌کنه,159_ts.wav برای اندازه‌گیری مساحت و حجم شکل‌های دوبعدی و سه‌بعدی,160_ts.wav کار اقلیدس اونقدر خوب بود که این بخش از ریاضیات معروف شد به,161_ts.wav هندسه‌ی اقلیدسی که هنوزم معتبره,162_ts.wav بعد از اون، ارشمیدس وارد شد,163_ts.wav ارشمیدس دایره رو یه چندضلعی در نظر گرفت که تعداد اضلاعش خیلی زیاده,164_ts.wav اینجوری تونست مساحت دایره رو با دقت خوبی پیدا کنه,165_ts.wav همین کمکش کرد اولین کاشف عدد پی هم باشه,166_ts.wav که بعضیا معتقدن مهم‌ترین عدد ریاضیاته,167_ts.wav معروفه که یه روز ارشمیدس دایره‌هایی روی شن‌های ساحل کشیده بود و,168_ts.wav داشت بهشون فکر می‌کرد، که توسط یه سرباز رومی به قتل می‌رسه,169_ts.wav تا قرن اول میلادی، رومی‌ها کم‌کم بخش بزرگی از امپراتوری یونان رو اشغال کرده بودن,170_ts.wav این باعث شد تحت تاثیر ریاضیات پیشرفته‌ی یونانی‌ها قرار بگیرن و ازش استفاده کنن,171_ts.wav اما خودشون نقش چندانی تو پیشرفت ریاضی نداشتن,172_ts.wav سیستم اعداد رومی هنوزم بعضی جاها دیده میشه,173_ts.wav عدد یک رو با «آی» نشون میدادن، پنج رو با «وی»، ده رو با «ایکس,174_ts.wav پنجاه و صد و پونصد و هزار هم به ترتیب با «ال» و «سی» و «دی» و «ام,175_ts.wav با کنار هم چیدن این هفت رقم، می‌تونستن اعداد مختلف رو بنویسن,176_ts.wav مثلا اگه یه یک قبل از پنج بذاریم میشه چهار، ولی اگه بعدش بذاریم میشه شیش,177_ts.wav تو همین دوران، تمدن چین هم داشت تو ریاضیات پیشرفت می‌کرد,178_ts.wav چینی‌ها دویست و بیست سال قبل از میلاد، برای جلوگیری از,179_ts.wav هجوم مغول‌ها و بقیه‌ی اقوام مهاجم، شروع به ساخت دیوار بزرگ چین کردن,180_ts.wav فاصله‌ها، ارتفاع، شیب دیوارها، مواد مصرفی، اینا همه نیاز به محاسبات بادقتی داشت,181_ts.wav بنابراین چینی‌ها مجبور به حل مسایل مختلفی بودن که باعث توسعه‌ی ریاضیاتشون شد,182_ts.wav برای کار با اعداد، از چوب‌های بامبو شروع کردن,183_ts.wav اعداد یک تا نُه، به این صورت با کنار هم چیدن این چوب‌ها نمایش داده می‌شد,184_ts.wav چینی‌ها از سیستم دهدهی استفاده می‌کردن که ارزش مکانی هم داشت,185_ts.wav مثلا برای نمایش عدد ۱۲۵ کافی بود یه یک و یه دو و یه پنج کنار هم قرار بدیم,186_ts.wav بنابراین نظام اعداد چینی، در واقع پایه‌گذار,187_ts.wav همین سیستم فعلیه که ما داریم استفاده می‌کنیم,188_ts.wav چینی‌ها تو حل معادلات پیچیده هم توانایی زیادی داشتن,189_ts.wav با یه مثالِ خیلی ساده، روش این کارشون رو توضیح میدم,190_ts.wav فرض کنید من یه ترازو دارم با وزنه‌های صد گرمی و صدوپنجاه گرمی,191_ts.wav با همینا می‌خوام ببینم وزن یه دونه سیب چقدره، وزن یه پرتقال چقدره,192_ts.wav با وزنه‌ی اول، حالت‌های مختلف رو تست می‌کنم,193_ts.wav می‌بینیم دو تا سیب و یه پرتقال، روی هم میشن صد گرم,194_ts.wav از اون طرف می‌بینم یه سیب و سه تا پرتقال هم میشن صد و پنجاه گرم,195_ts.wav حالا میام تعدادشون رو دوبرابر می‌کنم، یعنی دو تا سیب دارم و,196_ts.wav شیش تا پرتقال، که روی هم میشن سیصد گرم,197_ts.wav بعدش اون حالت اول رو از این کم می‌کنم، یعنی دو تا از سیب‌ها و,198_ts.wav یکی از پرتقال‌ها رو برمی‌دارم، از وزنش هم صد گرم کم می‌کنم,199_ts.wav اینجوری سیب‌ها حذف میشن، در نتیجه پنج تا پرتقال میشه دویست گرم,200_ts.wav یعنی وزن هر پرتقال چهل گرمه,201_ts.wav که همین نشون میده وزن هر سیب هم سی گرمه,202_ts.wav چینی‌ها با همین روش می‌تونستن معادلات پیچیده‌تر هم حل کنن,203_ts.wav اما هر معادله‌ای یه جور حل میشد,204_ts.wav راه مشخصی پیدا نکرده بودن که برای همشون جواب بده,205_ts.wav این پیشرفت تو قرن‌های بعدی اتفاق افتاد,206_ts.wav تمام دستگاه‌های اعداد مصری و بابلی و یونانی و چینی که تا اینجا بررسی کردیم,207_ts.wav یه مشکل اساسی داشتن: نبود عدد صفر,208_ts.wav برای نمایش «هیچ» توی محاسباتشون، یه جای خالی نشون میدادن,209_ts.wav که این همون مفهوم صفر رو داشت، ولی یه عدد مشخص نبود که,210_ts.wav بتونیم کنار بقیه‌ی اعداد ازش استفاده کنیم,211_ts.wav این باعث پیچیده شدن محاسبات ریاضی میشد,212_ts.wav افرادی که این مشکل رو حل کردن، هندی‌ها بودن,213_ts.wav قدیمی‌ترین سندی که برای عدد صفر داریم، یه حکاکی داخل معبد چاتوربوج هنده,214_ts.wav که یه چیزی حدود هزاروصد سال پیش ساخته شده,215_ts.wav هندی‌ها صفر رو از یه فضای خالی، تبدیل کردن به یه عدد منطقی که قابل شمارش بود,216_ts.wav این یه انقلاب تو ریاضیات بود که کار با اعداد خیلی بزرگ رو راحت‌تر می‌کرد,217_ts.wav برهماگوپتا ریاضیدان هندی قرن‌های شیشم و هفتم میلادی,218_ts.wav به احتمال زیاد اولین کسی بوده که صفر رو داخل محاسباتش وارد کرده,219_ts.wav چند تا قانون ساده برای کار با صفر تعیین کرد که تا همین امروز هم معتبرن,220_ts.wav یک به‌اضافه‌ی صفر یا منهای صفر، میشه همون یک، یک ضربدر صفر هم میشه صفر,221_ts.wav ولی وقتی سعی کرد یک رو تقسیم بر صفر کنه، به مشکل برخورد,222_ts.wav چون تقسیم یک بر صفر، به این معنیه که باید یه عددی پیدا کنیم که,223_ts.wav وقتی در صفر ضرب میشه جوابش بشه یک,224_ts.wav در حالی که هر عددی که ضربدر صفر بشه جوابش قطعا صفره,225_ts.wav یه راه ساده اینه که بگیم تقسیم بر صفر، تعریف‌نشده‌ست,226_ts.wav اصلا نمیشه ازش صحبت کرد,227_ts.wav قرن دوازدهم، یه ریاضیدان هندی دیگه به نام باسکارای دوم به این نتیجه رسید که,228_ts.wav راه حل این مشکل، مفهومیه به نام بی‌نهایت,229_ts.wav استدلالش به این صورت بود,230_ts.wav فرض کنید من یه تیکه نون دارم که از وسط نصفش می‌کنم,231_ts.wav اینجا در واقع من یک رو تقسیم بر نیم یا یک‌دوم کردم، که جوابش میشه دو,232_ts.wav حالا به جای دو قسمت، سه قسمتش می‌کنم، پس یک تقسیم بر یک‌سوم میشه سه,233_ts.wav تقسیم بر یک‌چهارم میشه چهار، تقسیم بر یک‌پنجم میشه پنج,234_ts.wav بنابراین هرچقدر این کسری که بهش تقسیم می‌کنم کوچیکتر میشه,235_ts.wav تعداد قسمت‌ها بیشتر میشه,236_ts.wav اگه خیلی ادامه بدم این کسر اونقدر کوچیک میشه که نزدیک میشه به صفر,237_ts.wav اصطلاحا می‌گن میل می‌کنه به سمت صفر,238_ts.wav اینجوری تعداد قسمت‌ها هم دائما بزرگ‌تر میشه و میل می‌کنه به سمت بی‌نهایت,239_ts.wav برای همین باسکارا معتقد بود یک تقسیم بر صفر میشه بی‌نهایت,240_ts.wav البته بی‌نهایت خیلی قبل‌تر از این توسط یونانی‌ها بررسی شده بود,241_ts.wav ولی بیشتر به عنوان یه مفهوم فلسفی,242_ts.wav ادامه‌ی تلاش هندی‌ها برای کار با صفر،‌ باعث شد به یه نوع جدیدی از اعداد برسن,243_ts.wav چهار منهای چهار میشه صفر، اما چهار منهای پنج چطور,244_ts.wav اولش به نظر میومد جواب این هم صفر میشه,245_ts.wav اما هندی‌ها اعداد منفی رو معرفی کردن، که بهش میگفتن بدهی,246_ts.wav اگه من چهار تا سیب داشته باشم و بخوام پنج‌تاش رو بردارم، یه دونه بدهکار میشم,247_ts.wav چهار منهای پنج میشه منفی یک,248_ts.wav اینجوری خط اعداد که از صفر تا بی‌نهایت ادامه داشت، دوبرابر شد,249_ts.wav اون طرفش هم از صفر تا منفی بی‌نهایت ادامه پیدا کرد,250_ts.wav یه کار دیگه‌ای که هندی‌ها انجام دادن، توسعه‌ی مثلثات بود,251_ts.wav مثلثات، که اولین بار توسط یونانی‌ها ابداع شد,252_ts.wav یه شاخه از ریاضیه که شبیه دیکشنری عمل می‌کنه,253_ts.wav هندسه رو ترجمه می‌کنه به اعداد، اعداد رو ترجمه می‌کنه به هندسه,254_ts.wav مثلثات، همونطور که اسمش نشون میده، مبنای اصلیش مثلث‌های قائم‌الزاویه هستن,255_ts.wav به عنوان نمونه، این مثلث رو در نظر بگیرید، که اندازه‌ی این زاویه‌ش مثلا تتاست,256_ts.wav حالا این تتا می‌تونه سی درجه باشه، چهل درجه، یا هر مقدار دیگه‌ای,257_ts.wav چهار تا تابع یا معادله‌ی خیلی راحت برای این زاویه تعریف می‌کنیم,258_ts.wav سینوس زاویه‌ی تتا میشه اندازه‌ی ضلع روبروش تقسیم بر اندازه‌ی وتر,259_ts.wav کسینوسش میشه ضلع مجاورش تقسیم بر وتر,260_ts.wav تانژانت تتا میشه ضلع مقابل تقسیم بر مجاور,261_ts.wav کتانژانت تتا هم میشه اندازه‌ی ضلع مجاور تقسیم بر مقابل,262_ts.wav پس با این چهار تا،‌ می‌تونیم یه مثلث قائم‌الزاویه رو,263_ts.wav تبدیل کنیم به چند تا عدد، یا برعکس,264_ts.wav ستاره‌شناس‌های هندی با استفاده از مثلثات تونستن بفهمن,265_ts.wav فاصله‌ی زمین تا خورشید، چهارصد برابر فاصله‌ی زمین تا ماهه,266_ts.wav روش کارشون به این صورت بود که وقتی ماه دقیقا به صورت نیمه تو آسمون دیده میشه,267_ts.wav زمین و خورشید و ماه با همدیگه یه مثلث قائم‌الزاویه می‌سازن,268_ts.wav حالا تو همین وضعیت، کافیه زاویه‌ای که پرتوهای خورشید,269_ts.wav با سطح زمین می‌سازن رو اندازه‌گیری کنیم,270_ts.wav هندی‌ها مقدار این زاویه رو یک‌هفتم درجه به دست آوردن,271_ts.wav چون این دو تا خط با هم موازی‌ان، پس این زاویه‌ی مثلث هم میشه یک‌هفتم درجه,272_ts.wav الان کافیه از مثلثات استفاده کنیم,273_ts.wav سینوس یک‌هفتم درجه میشه فاصله‌ی ماه تا زمین,274_ts.wav تقسیم بر فاصله‌ی خورشید تا زمین,275_ts.wav از طرفی با یه مثلث کوچیکتر روی کاغذ، می‌تونیم بفهمیم که,276_ts.wav مقدار سینوس یک‌هفتم دقیقا چقدره,277_ts.wav اینجوری به راحتی معلوم میشه فاصله‌ی زمین تا خورشید,278_ts.wav چهارصد برابر فاصله‌ی زمین تا ماهه,279_ts.wav بدون اینکه نیاز باشه از اینجا تا ماه یا خورشید سفر کنیم,280_ts.wav این قدرت ریاضی و مثلثاته,281_ts.wav هندی‌ها از این روش‌ها برای اندازه‌گیری‌های نجومی,282_ts.wav خیلی پیچیده‌تر هم استفاده کردن,283_ts.wav مقصد بعدی‌مون دوباره خاورمیانه‌ست,284_ts.wav بعد از گسترش اسلام، منصور خلیفه‌ی عباسی، حدود سال ۷۶۲ میلادی,285_ts.wav شهر بغداد رو به عنوان پایتخت خلافت اسلامی انتخاب کرد,286_ts.wav همون زمان، یه کتابخونه و مدرسه داخل این شهر تاسیس شد,287_ts.wav به نام بیت‌الحکمه یا خانه‌ی خرد.,288_ts.wav این موسسه خیلی زود تبدیل شد به بزرگ‌ترین مرکز علمی کل جهان,289_ts.wav طوری که از اروپا و آفریقا و آسیا برای تحصیل به خانه‌ی خرد می‌رفتن,290_ts.wav یکی از مهمترین کارهایی که تو این مرکز انجام میشد، ترجمه‌ی آثار قبلی بود,291_ts.wav کتاب‌های قدیمی که به یونانی و سریانی و سانسکریت و,292_ts.wav بقیه‌ی زبان‌های باستانی نوشته شده بود,293_ts.wav از سراسر جهان جمع‌آوری میشد و به عربی ترجمه می‌کردن,294_ts.wav مخصوصا کتاب‌هایی که توسط ریاضیدان‌ها و فیلسوف‌های یونانی نوشته شده بود,295_ts.wav خانه‌ی خرد، حدود پنج قرن مرکز علم جهان بود,296_ts.wav تا اینکه هشتصد سال پیش، با حمله‌ی مغول‌ها شهر بغداد سقوط کرد,297_ts.wav مغول‌ها خانه‌ی خرد رو نابود کردن و,298_ts.wav کتاب‌هاشم یا آتیش زدن یا انداختن داخل رود دجله,299_ts.wav دوران طلایی این تمدن در زمینه‌ی علم و دانش,300_ts.wav از همین زمان رفت به سمت سقوط,301_ts.wav دانشمندای خانه‌ی خرد، غیر از کار ترجمه، خودشون هم,302_ts.wav نقش خیلی بزرگی تو پیشرفت علوم مختلف داشتن,303_ts.wav یه دوره‌ی زمانی، مدیریت این مرکز در اختیار,304_ts.wav محمد خوارزمی دانشمند بزرگ ایرانی بود,305_ts.wav خوارزمی در حین ترجمه‌ها متوجه شد سیستم اعداد هندی یا هندو,306_ts.wav برای کار با مسایل ریاضی و انجام محاسبات، به‌شدت کارآمدتر از روش‌های دیگه‌ست,307_ts.wav برای همین تو کتاب‌هاش از این سیستم استفاده کرد و یه مقدار بهبودش داد,308_ts.wav آثار خوارزمی اونقدر تاثیرگذار بود که این روش,309_ts.wav به سرعت تو تمام سرزمین‌های اسلامی رواج پیدا کرد و,310_ts.wav معروف شد به سیستم اعداد هندو-عربی,311_ts.wav لئوناردو فیبوناتچی ریاضی‌دان ایتالیایی که,312_ts.wav اون زمان داخل خانه‌ی خرد بغداد تحصیلی می‌کرد,313_ts.wav این اعداد رو با خودش به اروپا برد و سعی کرد,314_ts.wav متقاعدشون کنه که از سیستم اعداد رومی خیلی بهتر کار می‌کنه,315_ts.wav تا مدت زیادی اروپایی‌ها نسبت به این اعداد بدبین بودن,316_ts.wav فکر می‌کردن بیش از حد ساده‌ست، قابل‌اطمینان نیست,317_ts.wav حتی تو بعضی شهرها استفاده از اعداد هندو-عربی تا یه مدتی ممنوع بود,318_ts.wav ولی در نهایت این سیستم اونقدر خوب کار می‌کرد که,319_ts.wav کل اروپا رو گرفت و اعداد رومی کم‌کم از بین رفت,320_ts.wav چیزی که امروز تو فارسی و عربی استفاده میشه هم,321_ts.wav ریشه‌ش از همون اعداد هندی گرفته شده,322_ts.wav خوارزمی یه خدمت خیلی بزرگ دیگه هم انجام داد,323_ts.wav یه شاخه‌ی جدیدی از ریاضیات ایجاد کرد به نام جبر,324_ts.wav اون مساله‌ی وزن سیب‌ها و پرتقال‌ها که چند دقیقه پیش گفتم رو دوباره در نظر بگیرید,325_ts.wav فرض کنید هر سیب رو با یه حرف ایکس نشون بدیم,326_ts.wav هر پرتقال هم با یه حرف وای,327_ts.wav دو تا سیب با یه پرتقال میشه صد گرم، پس می‌نویسیم,328_ts.wav دو ایکس به‌اضافه‌ی وای مساویست با صد,329_ts.wav یه سیب و سه تا پرتقال هم میشه صد و پنجاه گرم,330_ts.wav پس ایکس به‌اضافه‌ی سه وای مساویست با صد و پنجاه,331_ts.wav حالا کافیه معادله‌ی پایینی رو ضربدر منفی دو کنیم، بعدش با هم جمعشون کنیم,332_ts.wav ایکس‌ها از بین میرن، در نتیجه پنج تا وای میشه دویست,333_ts.wav پس وزن هر پرتقال چهل گرمه و هر سیب سی گرم,334_ts.wav اسم این روش، جبره,335_ts.wav یعنی فرضیات مساله رو به شکل معادلات ریاضی می‌نویسیم,336_ts.wav بعدش با روش‌های مشخصی این معادلات رو حل می‌کنیم,337_ts.wav استفاده از تکنیک‌های جبر اونقدر مفید بود که به سرعت تو کل دنیا رایج شد,338_ts.wav کتاب خوارزمی که اسمش بود الجبر و المقابله، به زبان‌های مختلف ترجمه شد و,339_ts.wav همین الان هم تو خیلی زبان‌ها مثل انگلیسی به این شاخه از ریاضیات,340_ts.wav میگن الجبرا که از اسم همین کتاب گرفته شده,341_ts.wav در واقع کار بزرگ خوارزمی، ایجاد یه روال منطقی بود,342_ts.wav که به مساله‌ی خاصی محدود نمیشد,343_ts.wav برای اعداد مختلف و حالت‌های مختلف جواب میداد,344_ts.wav شبیه الگوریتم‌های کامپیوتری,345_ts.wav الگوریتم‌ها یه سری دستورات پشت سر همن که شما,346_ts.wav ورودی دلخواه رو بهش میدی، خروجی رو تحویل می‌گیری,347_ts.wav اصلا کلمه‌ی الگوریتم، همونطور که خیلی از شما می‌دونید، از اسم خوارزمی گرفته شده,348_ts.wav با ترجمه‌ی کتاب‌هاش به زبان‌های اروپایی,349_ts.wav الخوارزمی تبدیل شده به الگوریسمی و الگوریتمی و بعدشم الگوریتم,350_ts.wav بعد از زوال تمدن اسلامی، حالا اروپایی‌ها زبان جدید,351_ts.wav جبر و سیستم قدرتمند اعداد هندو-عربی رو در اختیار داشتن,352_ts.wav وقتش بود که ریاضیدان‌های بزرگی روی شونه‌ی افراد قبلی بایستن و,353_ts.wav سهم خودشون رو تو پیشرفت ریاضی بپردازن,354_ts.wav تا قرن هفدهم، هندسه‌ی مربوط به شکل‌هایی که,355_ts.wav تو فضا و زمان، ثابتن، به جاهای خوبی رسیده بود,356_ts.wav بنابراین یه رقابتی برای بررسی ریاضیات اجسام متحرک ایجاد شد,357_ts.wav رنه دکارت فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی، تو این زمینه پرچم‌دار بود,358_ts.wav دکارت، دو تا خط اعداد که از منفی بی‌نهایت تا,359_ts.wav مثبت بی‌نهایت کشیده شده بودن رو به همدیگه عمود کرد,360_ts.wav خط افقی معروفه به محور طول‌ها یا ایکس,361_ts.wav خط عمودی هم معروفه به محور عرض‌ها یا وای,362_ts.wav حالا هر نقطه‌ای که روی این صفحه باشه رو می‌تونیم با دو تا عدد نشون بدیم,363_ts.wav به این سیستم، میگن دستگاه مختصات دکارتی,364_ts.wav حالا اگه سه تا نقطه داشته باشیم،‌ در واقع,365_ts.wav سه جفت مختصات داریم که نشون‌دهنده‌ی یه مثلثن,366_ts.wav پس این روش اجازه میده شکل‌های هندسی رو تبدیل کنیم به اعداد، یا برعکس,367_ts.wav اما نکته‌ی جالب‌ترش اینه که با این سیستم می‌تونیم,368_ts.wav حرکت‌های مختلف هم فرمول‌بندی کنیم,369_ts.wav مثلا این نقطه داره رو یه دایره می‌چرخه با شعاع آر,370_ts.wav بنابراین مختصاتش دائما در حال تغییره,371_ts.wav استفاده از مثلث قائم‌الزاویه نشون میده تو هر حالتی,372_ts.wav مقدار ایکسش به توان دو، به‌اضافه‌ی مقدار وای‌ش به توان دو,373_ts.wav برابره با شعاع دایره به توان دو,374_ts.wav پس حرکت این نقطه، یا در واقع دایره رو می‌تونیم با این معادله نشون بدیم,375_ts.wav کار بزرگ دکارت باعث شد دو تا از شاخه‌های ریاضی,376_ts.wav یعنی هندسه و جبر با هم متحد بشن,377_ts.wav از این به بعد، شکل‌های مختلف هندسی رو می‌تونستیم,378_ts.wav به صورت معادلات جبری بیان کنیم,379_ts.wav حتی برای ابعاد بالاتر هم قابل‌استفاده‌ست.,380_ts.wav مثلا برای فضای سه‌بعدی کافیه یه محور دیگه,381_ts.wav به این سیستم اضافه کنیم به نام محور ارتفاع,382_ts.wav تا بتونیم کُره، استوانه، هرم، همه رو به صورت فرمول‌های جبری بنویسیم,383_ts.wav انقلاب بزرگ بعدی توسط نیوتون و لایبنیتز اتفاق افتاد,384_ts.wav فرض کنید یه جسمی داریم که حرکتش تو دستگاه مختصات به این صورته,385_ts.wav شاخه‌ای از ریاضیات به نام حساب دیفرانسیل,386_ts.wav با ابزارهای مخصوصی که داره، مثل مشتق,387_ts.wav می‌تونه به ما بگه که تو هر لحظه‌ای مقدار وای‌ش نسبت به,388_ts.wav ایکس‌ش چطور تغییر می‌کنه، با چه نرخی,389_ts.wav یه شاخه‌ی دیگه هم داریم به نام حساب انتگرال که می‌تونه,390_ts.wav مساحت و حجم شکل‌های مختلف رو برای ما محاسبه کنه,391_ts.wav این دو تا کاملا مرتبطن، به جفتشون با هم میگیم,392_ts.wav حساب دیفرانسیل و انتگرال، یا به طور خلاصه، حسابان,393_ts.wav هسته‌ی اصلی ریاضیات مدرن، همین حسابانه,394_ts.wav تو همه چیز کاربرد داره، از معاملات مالی و زیست‌شناسی گرفته تا فیزیک و نجوم,395_ts.wav بین نیوتون و لایبنیتز چندین سال دعوا بود سر اینکه,396_ts.wav اولین بار کی این شاخه از ریاضیات رو کشف کرده,397_ts.wav در نهایت به این نتیجه رسیدن که هردوشون به طور مستقل پیداش کردن,398_ts.wav نیوتون زودتر کشفش کرده، ولی لایبنیتز زودتر منتشرش کرده,399_ts.wav اما ریاضی هم مثل خیلی علوم دیگه، هرچی جلوتر رفتیم عجیب‌تر و پیچیده‌تر شد,400_ts.wav تا قبل از این، ریاضی‌دان‌ها فکر می‌کردن هندسه‌ی اقلیدسی,401_ts.wav که از مصر و یونان و خاورمیانه شروع شد و توسط اروپایی‌ها پیشرفت کرد,402_ts.wav تنها هندسه‌ایه که می‌تونه وجود داشته باشه,403_ts.wav هندسه‌ی اقلیدسی، رو فضای تخت کار می‌کنه,404_ts.wav اما کم‌کم ریاضیدان‌هایی مثل گاوس و برنهارد ریمان,405_ts.wav این موضوع رو زیر سوال بردن و هندسه‌های نااقلیدسی رو معرفی کردن,406_ts.wav این خودش انواع مختلفی داشت مثل هندسه‌ی هذلولوی و هندسه‌ی بیضوی,407_ts.wav تو هندسه‌ی هذلولوی، فاصله‌ی بین دو تا خط موازی همیشه یکسان نیست,408_ts.wav به مرور زمان بیشتر و بیشتر میشه,409_ts.wav جمع زاویه‌های داخلی مثلث هم از صدوهشتاد درجه کمتره,410_ts.wav هندسه‌ی بیضوی تقریبا برعکس این میشه، یعنی دو تا خط موازی,411_ts.wav تو این سیستم همدیگه رو قطع می‌کنن,412_ts.wav فضای مسطح اقلیدسی که از قدیم تو ذهن ما شکل گرفته، فقط یکی از انواع فضاست,413_ts.wav ریاضیات اجازه میده انواع هندسه‌های دیگه هم وجود داشته باشن,414_ts.wav چند دهه بعد، اینشتین از همین ریاضیات پیچیده,415_ts.wav استفاده کرد برای اثبات نظریه‌ی نسبیت,416_ts.wav راستی حالا که صحبت از اینشتین شد،,417_ts.wav باید بگم تو ویدیوی قبلی که در مورد کرمچاله بود,418_ts.wav این عکس رو نشون دادم که روزن ایستاده کنار اینشتین,419_ts.wav ولی از کامنت یکی از اعضای کانال متوجه شدم این شخص,420_ts.wav در واقع یه معمار سوییسیه به نام لوکوربوزیه,421_ts.wav لازم بود اینجا اصلاحش کنم,422_ts.wav با بررسی تاریخ ریاضی به یه نکته‌ی خیلی مهم می‌رسیم,423_ts.wav اینکه ریاضیاتی که امروز بعد از گذشت هزاران سال بهش رسیدیم، یه چیز مطلق نیست,424_ts.wav اگه ما دوازده تا انگشت داشتیم، شاید الان مبنای شمارشمون دوازده بود و,425_ts.wav ریاضیاتمون نسبت به امروز متفاوت میشد,426_ts.wav اگه به‌جای اعداد هندی، اعداد بابلی توسعه پیدا می‌کرد,427_ts.wav الان به‌جای یک تا ده، یک تا پنجاه‌و‌نُه داشتیم,428_ts.wav کی می‌دونه، شایدم یه گوشه‌ای از این دنیا موجوداتی باشن که مثل,429_ts.wav کامپیوترهای ما از مبنای دو استفاده می‌کنن، یعنی فقط یه صفر دارن و یه یک,430_ts.wav پس وقتی میگیم ریاضی زبان جهان هستیه,431_ts.wav منظورمون اون منطق پشت ریاضیاته,432_ts.wav نه اعدادی که خودمون طراحیشون کردیم,433_ts.wav منطق ریاضی اینه که دو به‌اضافه‌ی دو حتما میشه چهار,434_ts.wav دیگه اهمیتی نداره مبنای شمارش ما چند باشه و,435_ts.wav اعدادمون رو چطوری نمایش بدیم,436_ts.wav وقتی بحث سفرهای فضایی پیش میاد,0_krm.wav بزرگ‌ترین مشکلی که سر راه ماست، مسافت‌های فوق‌العاده طولانیه,1_krm.wav بنابراین تو خیلی از فیلم‌ها و داستان‌های علمی‌تخیلی,2_krm.wav از چیزی صحبت میشه به نام کرمچاله,3_krm.wav مسیرهای میانبری که دو تا نقطه از فضازمان رو به هم وصل می‌کنن و,4_krm.wav اجازه میدن هزاران سال نوری رو تو یه زمان خیلی کوتاه‌تر طی کنیم,5_krm.wav از ارتباط جالب کرمچاله با فیزیک کوانتوم شروع می‌کنم و,6_krm.wav می‌رم سراغ اینکه چه جوری ایجاد میشه، چطور کار می‌کنه,7_krm.wav برای سفر در زمان گزینه‌ی مناسبی هست یا نه,8_krm.wav به‌اضافه‌ی اینکه چه مشکلات و چالش‌هایی سر راهشه,9_krm.wav بعدش هم خیلی کوتاه، رابطه‌ی بین سرعت چرخش ماه با فاصله‌ش,10_krm.wav از زمین رو توضیح میدم که بعد از ویدیوی ماه در موردش سوال داشتید,11_krm.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,12_krm.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,13_krm.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن,14_krm.wav از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها، اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی,15_krm.wav کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,16_krm.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,17_krm.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,18_krm.wav قبل از صحبت درباره‌ی کرمچاله، باید سیاهچاله‌ها رو یه مقدار کامل‌تر بشناسیم,19_krm.wav سال ۱۹۱۵ اینشتین با نظریه‌ی نسبیت عام، یکی از بزرگ‌ترین,20_krm.wav انقلاب‌های علمی رو ایجاد کرد، که قبلا زیاد در موردش توضیح دادم,21_krm.wav طبق این نظریه، هر جسمی، فضای اطراف خودشو خمیده می‌کنه,22_krm.wav هرچقدر جرم بیشتری باشه، این خمیدگی هم بیشتره,23_krm.wav گرانش هم در واقع نتیجه‌ی همین خمیدگی بافت فضازمانه,24_krm.wav برای اثبات این ایده چند تا معادله‌ی پیچیده‌ی ریاضی نوشت,25_krm.wav که معروفن به معادلات میدان اینشتین,26_krm.wav اینا در واقع رابطه‌ی بین جرم ماده و خمیدگی فضازمان رو,27_krm.wav تو حالت‌های مختلف توضیح دادن,28_krm.wav بلافاصله دانشمندای زیادی شروع کردن به زیر و رو کردن این معادلات و,29_krm.wav راه‌حل‌های مختلفی براش به دست آوردن,30_krm.wav یکی از اولین راه‌حل‌ها مربوط به کارل شوارتزشیلد,31_krm.wav فیزیکدان آلمانی بود، که معروفه به راه‌حل یا متریک شوارتزشیلد,32_krm.wav این راه‌حل تونست اولین توصیف دقیق از سیاهچاله رو ارائه کنه,33_krm.wav به این صورت که اگه هر جرمی رو اونقدر فشرده کنیم که,34_krm.wav به یه شعاع مشخصی برسه به نام شعاع شوارتزشیلد,35_krm.wav مقدار گرانشش به حدی قوی میشه که نور هم نمی‌تونه از چنگش فرار کنه,36_krm.wav مثلا اگه بخواهیم زمین به این بزرگی رو تبدیل به سیاهچاله کنیم,37_krm.wav باید اونقدر فشرده‌ش کنیم که بشه اندازه یه فندق,38_krm.wav یعنی این همه اتم که کوه و دریا و موجودات زنده و گوشته و,39_krm.wav هسته‌ی زمین رو ساختن باید همه‌شون با هم جمع بشن تو یه فندق,40_krm.wav دیگه خودتون ببینید چه چیز عجیبیه این سیاهچاله,41_krm.wav اما قضیه از این هم عجیب‌تر میشه، چون اینجا یه بحثی پیش میاد به نام تکینگی,42_krm.wav همونطور که قبلا گفتم، گرما و انرژی‌ای که از واکنش همجوشی هسته‌ای تولید میشه,43_krm.wav می‌خواد ستاره‌ها رو منفجر کنه، ولی گرانش جلوش رو می‌گیره و مهارش می‌کنه,44_krm.wav در مورد کوتوله‌های سفید، همجوشی تقریبا از بین میره,45_krm.wav بنابراین زور گرانش بیشتر میشه و اتم‌های ستاره رو,46_krm.wav تا جایی که می‌تونه به هم نزدیک می‌کنه,47_krm.wav ولی از یه حدی نمی‌تونه جلوتر بره، چون وقتی الکترون‌ها خیلی به هم نزدیک میشن,48_krm.wav همدیگه رو دفع می‌کنن، که به این اتفاق میگن فشار تباهیدگی الکترون,49_krm.wav اگه ستاره سنگین‌تر باشه، نیروی گرانشش می‌تونه به این دافعه غلبه بکنه,50_krm.wav الکترون‌ها و پروتون‌ها رو با هم ترکیب می‌کنه تا تبدیل بشن به نوترون و,51_krm.wav یه ستاره‌ی نوترونی به وجود میاد,52_krm.wav اینجا هم یه چیزی داریم به نام فشار تباهیدگی نوترون,53_krm.wav که اجازه نمیده از یه حدی به هم نزدیک‌تر بشن,54_krm.wav بازم اگه ستاره خیلی سنگین‌تر باشه، گرانشش اونقدر قویه,55_krm.wav که به دافعه‌ی بین نوترون‌ها هم غلبه می‌کنه,56_krm.wav بعد از این دیگه گرانش هیچ دشمنی نداره، دیگه خبری از دافعه‌ی بین,57_krm.wav اتم‌ها یا الکترون‌ها یا نوترون‌ها نیست که بخواد در برابرش مقاومت کنه,58_krm.wav یه سیاهچاله متولد میشه,59_krm.wav هنوز نمی‌دونیم داخل سیاهچاله‌ها دقیقا چه اتفاقی میفته,60_krm.wav اما دانش فعلی ما میگه که گرانش شدید و بدون رقیب,61_krm.wav اونقدر به فشرده کردن مواد سازنده‌ی ستاره ادامه میده,62_krm.wav که همشون جمع میشن تو یه نقطه‌ی فوق‌العاده کوچیک تو مرکز سیاهچاله,63_krm.wav به این نقطه میگن تکینگی، یعنی یه جای عجیب و غریب، یه جای منحصربه‌فرد,64_krm.wav تکینگی به معنای واقعی کلمه، آخر دنیاست,65_krm.wav نه خبری از فضا هست نه زمان، تمام قوانین فیزیکی اینجا از هم می‌پاشن,66_krm.wav تو ریاضیات می‌دونیم که هر عددی رو به صفر تقسیم کنیم جوابی نداره، تعریف نشده‌ست,67_krm.wav در مورد تکینگی هم بعضیا به شوخی میگن این نقطه,68_krm.wav محلیه که خدا عمل تقسیم بر صفر انجام داده,69_krm.wav چون همه‌چیز اینجا بی‌معنی میشه,70_krm.wav تکینگی در واقع یه نقطه‌ی صفربعدیه که هیچ اندازه‌ای نداره,71_krm.wav برای همین مقدار چگالیش بی‌نهایته,72_krm.wav اصل سیاهچاله، همین نقطه‌ی تکینگیه، ولی مواد مختلف و پرتوهای نور,73_krm.wav وقتی از یه حد مشخصی به این نقطه نزدیک‌تر میشن,74_krm.wav دیگه گرانش اجازه نمیده فرار کنن,75_krm.wav برای همین یه مرز کروی تاریک اطراف تکینگی ایجاد میشه که بهش میگن افق رویداد,76_krm.wav شعاع این کُره، همون شعاع شوارتزشیلده,77_krm.wav اینشتین تا آخر عمرش با تکینگی درگیر بود,78_krm.wav معادلاتش نشون میداد همچین نقطه‌ای باید وجود داشته باشه,79_krm.wav اما هیچوقت نتونست این موضوع رو بپذیره,80_krm.wav چون تو این نقطه، مقدار متغیرهایی مثل چگالی یا انحنای فضازمان,81_krm.wav بی‌نهایت میشد و معادلات اینشتین جواب نمیداد,82_krm.wav پس نظریه‌ی خودش رو هنوز ناقص می‌دونست,83_krm.wav این شد که با دوست و همکار قدیمیش نِیثن روزن,84_krm.wav تصمیم گرفتن یه راهی پیدا کنن برای حذف تکینگی از معادلات میدان,85_krm.wav سال ۱۹۳۵ مقاله‌ای منتشر کردن به نام مشکل ذره در نظریه‌ی نسبیت عام,86_krm.wav تو این مقاله، ذرات مختلف ماده رو به عنوان تکینگی‌هایی داخل میدان در نظر گرفتن,87_krm.wav بعدش سعی کردن این تکینگی‌ها رو حذف کنن و,88_krm.wav به‌جاش از ساختارهایی به نام پل استفاده بکنن,89_krm.wav مثلا الکترون و پروتون و نوترون در واقع پل‌هایی بین,90_krm.wav دو نقطه از فضازمان بودن، با اندازه‌های خیلی کوچیک,91_krm.wav بعدش به این نتیجه رسیدن که جرم الکترون رو با یه پل نشون بدن,92_krm.wav بار الکتریکیش هم با یه پل دیگه,93_krm.wav اینا معروف شدن به پل‌های اینشتین-روزن یا ای.آر,94_krm.wav اینکه چطور به یه همچین ساختارهای عجیبی رسیدن,95_krm.wav دلایل ریاضیاتی طولانی داره که دیگه اینجا واردش نمیشیم,96_krm.wav اینشتین و روزن با این ترفند تونستن تکینگی رو تا حدودی حذف کنن,97_krm.wav اما هرچی جلوتر رفتن مشکلات بزرگتری ظاهر شد,98_krm.wav مثلا یکیش این بود هر کدوم از تعاملاتی که,99_krm.wav بین ذره‌ها انجام میشه هم نیاز به یه پل جداگانه داشت,100_krm.wav بنابراین با یه تراکم شدیدی از پل‌ها روبرو شدن که ادامه‌ی کار رو خیلی پیچیده می‌کرد,101_krm.wav اینشتین تلاش خیلی زیادی کرد تا مشکلات این نظریه‌ی جدید رو حل بکنه,102_krm.wav ولی خب آخرش موفق نشد,103_krm.wav در واقع چیزی که دنبالش بودن پیدا کردن ارتباطی,104_krm.wav بین فیزیک کوانتوم و نظریه‌ی نسبیت بود,105_krm.wav می‌خواستن با استفاده از پل‌های اینشتین-روزن,106_krm.wav ذرات بنیادی و نیروهای بنیادی بینشون مثل الکترومغناطیس رو,107_krm.wav با معادلات نظریه‌ی نسبیت توضیح بدن,108_krm.wav این همون جام مقدس فیزیکه که هنوزم کسی نتونسته پیداش کنه,109_krm.wav پل اینشتین-روزن تو هدف اصلیش به جایی نرسید,110_krm.wav اما ایده‌ی وصل شدن دو نقطه از فضازمان توسط یه تونل,111_krm.wav ذهن بقیه‌ی دانشمندا رو حسابی مشغول کرد,112_krm.wav سال ۱۹۵۷، دو سال بعد از مرگ اینشتین، جان ویلر فیزیکدان آمریکایی,113_krm.wav برای اولین بار اسم این ساختار رو گذاشت کرمچاله,114_krm.wav شبیه سوراخ‌هایی که کرم‌ها داخل خاک ایجاد می‌کنن,115_krm.wav برای درک راحت‌تر، سه تا بُعد فضا رو تبدیل می‌کنیم به دو بُعد,116_krm.wav این صفحه‌ی تخت، فضای دوبُعدی ماست، که اجرام مختلفی مثل,117_krm.wav ستاره‌ها و سیاره‌ها و کهکشان‌ها، حسابی پیچ و تابش میدن,118_krm.wav پس ممکنه بعضی جاها خمیدگی‌ای که یه جرم خیلی سنگین ایجاد کرده,119_krm.wav برسه به خمیدگی یه جرم دیگه که هزاران سال نوری اون‌طرف‌تره,120_krm.wav این میشه یه کرمچاله,121_krm.wav هر چیزی که بخواد بین این دو نقطه جابجا بشه,122_krm.wav حتی با سرعت نور هم مجبوره هزاران سال زمان بذاره,123_krm.wav در حالی که با استفاده از این کرمچاله می‌تونه,124_krm.wav تو چند ساعت یا حتی چند دقیقه به مقصد برسه,125_krm.wav یعنی با سرعتی بالاتر از نور بین این دو نقطه جابجا میشه,126_krm.wav بدون اینکه قوانین فیزیک رو نقض کنه,127_krm.wav حالا اگه همین سیستم رو ببرید به فضای واقعی سه‌بعدی,128_krm.wav دایره‌های ورودی و خروجی تبدیل میشن به کُره,129_krm.wav اون تونل بینشون هم همچنان هست,130_krm.wav ولی خب درکش یه مقدار سخت‌تر میشه نسبت به حالت دوبعدی,131_krm.wav همونطور که می‌دونید، کرمچاله از هیچ چیزی ساخته نشده جز خودِ بافت فضازمان,132_krm.wav مثل یه گرداب که چیزی نیست جز شکل خاصی که آب به خودش گرفته,133_krm.wav اما برای اینکه همچین ساختاری تو دنیای واقعی وجود داشته باشه,134_krm.wav مشکلات خیلی زیادی سر راهش هست,135_krm.wav مهمترین چیزی که کرمچاله لازم داره، اینه که قابل‌عبور باشه,136_krm.wav وگرنه هیچ کاربردی نداره,137_krm.wav فرض کنید کرمچاله‌ی ما توسط دو تا سیاهچاله ساخته شده,138_krm.wav یعنی مثلا خمیدگی یه سیاهچاله از کهکشان خودمون وصل شده به,139_krm.wav خمیدگی یه سیاهچاله از کهکشان آندرومدا و یه کرمچاله به وجود اومده,140_krm.wav مشکلش اینه که شما ممکنه بتونی واردش بشی، اما راه خروجی نداری,141_krm.wav چون اون سیاهچاله‌ی خروجی، حتی به نور هم اجازه‌ی فرار نمیده,142_krm.wav اگه جاش رو با یه سفیدچاله عوض کنیم چطور,143_krm.wav سفیدچاله دقیقا برعکس سیاهچاله‌ست، یعنی یه نقطه‌ی تکینگی داره,144_krm.wav که ماده و انرژی به سرعت ازش بیرون می‌زنه,145_krm.wav با یه افق رویداد که اجازه نمیده هیچ چیزی دوباره برگرده به سمت مرکزش,146_krm.wav این کرمچاله هم قابل‌عبور نیست، چون شما باید از نقاط تکینگی رد بشی,147_krm.wav هیچ اتمی نمی‌تونه همچین فشاری رو تحمل کنه,148_krm.wav ضمن اینکه وجود سفیدچاله‌ها هنوز اثبات نشده,149_krm.wav اما فرض کنیم غیر از سیاهچاله و سفیدچاله,150_krm.wav روش‌های دیگه‌ای هم برای ایجاد کرمچاله‌ها وجود داشته باشه,151_krm.wav اینجوری احتمالا بحث ورود و خروج حل میشه,152_krm.wav ولی اصلی‌ترین مشکل هنوز پابرجاست: کرمچاله به شدت ناپایداره,153_krm.wav ماده یا انرژی‌ای که واردش میشه، فضازمان سازنده‌ی تونلش رو خمیده می‌کنه,154_krm.wav در نتیجه این تونل با سرعت زیادی بسته میشه و کرمچاله از بین میره,155_krm.wav برای حل این مشکل، نیاز داریم به ماده‌ی عجیب,156_krm.wav این ماده، انرژی منفی یا جرم منفی داره، یعنی گرانشش برعکسه,157_krm.wav پس مواد دیگه رو از خودش دفع می‌کنه و,158_krm.wav خمیدگی‌ای که تو فضازمان ایجاد می‌کنه هم وارونه‌ست,159_krm.wav همین خاصیت شاید بتونه جلوی بسته شدن کرمچاله رو بگیره,160_krm.wav ماده‌ی عجیب، از نظر قوانین فیزیکی امکان وجودش هست,161_krm.wav اما تو واقعیت هنوز هیچ اثری ازش پیدا نکردیم,162_krm.wav بنابراین دانشمندا به یه راه‌حل عملی‌تر فکر کردن,163_krm.wav توی ویدیوی زیباترین نظریه‌ی فیزیک، توضیح دادم که داخل میدان‌های کوانتومی,164_krm.wav نوساناتی اتفاق میفته که ذرات و نیروهای بنیادی رو ایجاد می‌کنن,165_krm.wav میدان‌های کوانتومی یه ویژگی دیگه هم دارن,166_krm.wav می‌تونن از خلا انرژی قرض بگیرن و یه چگالی انرژی منفی ایجاد کنن,167_krm.wav اگه بتونیم به یه نحوی این انرژی منفی رو کنترل کنیم,168_krm.wav شاید برای باز نگه داشتن کرمچاله‌ها به ما کمک کنه,169_krm.wav پس ساخت کرمچاله‌های قابل‌عبور، فعلا از دست خودمون برنمیاد,170_krm.wav میمونه دو تا حالت دیگه: یا به طور طبیعی ایجاد شده باشن,171_krm.wav یا توسط یه تمدن پیشرفته‌تر از ما,172_krm.wav بعضی از دانشمندا معتقدن بعد از بیگ‌بنگ،,173_krm.wav کرمچاله‌های طبیعی کوچیکی داخل بافت فضازمان ایجاد شده,174_krm.wav خیلی کوچیکتر از یه دونه اتم، که توسط انرژی‌های منفی پایدار شدن,175_krm.wav بعدش بر اثر انبساط جهان، این کرمچاله‌های ریز کشیده شدن و,176_krm.wav بعضیاشون الان نقاط دور جهان هستی رو به هم وصل کردن,177_krm.wav پس شاید همین الان دنیای ما پر از کرمچاله‌هایی باشه که منتظرن پیداشون کنیم,178_krm.wav یه عده‌ی دیگه هم متوسل شدن به نظریه‌ی ریسمان یا اصلاح نظریه‌ی نسبیت,179_krm.wav برای اینکه بتونن وجود کرم‌چاله‌های طبیعی قابل‌عبور رو اثبات کنن,180_krm.wav افراد خیال‌پرداز به حالت دوم فکر می‌کنن، یعنی تمدن‌های فرازمینی پیشرفته‌ای,181_krm.wav که قبل از ما تونستن مشکلات کرمچاله‌ها رو حل کنن و,182_krm.wav یکی از این تونل‌های شگفت‌انگیز رو در اختیار ما قرار بدن,183_krm.wav تو فیلم اینترستلار هم وقتی که زمین دیگه قابل‌سکونت نبود,184_krm.wav یه کرمچاله نزدیک سیاره‌ی زحل پیدا کردن که به یه کهکشان دیگه وصل میشد,185_krm.wav اولش فکر می‌کردن یه نیروی برتر یا تمدن فرازمینی اینو بهشون داده,186_krm.wav ولی آخرش معلوم شد خود انسان‌های آینده ساختنش,187_krm.wav بهرحال اینا همش یا تخیله، یا تو بهترین حالت، یه سری روابط ریاضی روی کاغذ,188_krm.wav تو واقعیت هنوز خیلی با کرمچاله‌ها فاصله داریم,189_krm.wav حالا بحث جالبی که پیش میاد، سفر در زمانه,190_krm.wav اگه از طریق کرمچاله‌ها می‌تونیم به نقاط مختلف فضا بریم,191_krm.wav آیا امکانش هست به زمان‌های گذشته یا آینده هم سفر کنیم,192_krm.wav از نظر تئوری این کار قابل‌انجامه، مثلا می‌تونیم یکی از,193_krm.wav دهنه‌های کرمچاله رو با سرعت خیلی زیادی جابجا کنیم,194_krm.wav طبق نظریه‌ی نسبیت خاص، هر جسمی که سرعت بیشتری داشته باشه,195_krm.wav زمان براش کندتر می‌گذره,196_krm.wav مثلا یه فضانورد داریم که با سرعتی نزدیک به نور حرکت می‌کنه,197_krm.wav یه آدم معمولی هم داریم که روی زمینه,198_krm.wav ما هم به عنوان یه ناظر خارجی، داریم از بیرون به این سیستم نگاه می‌کنیم,199_krm.wav اگه ساعت این دو نفر همیشه برای ما قابل دیدن باشه,200_krm.wav متوجه میشیم ساعت فضانورد آهسته‌تر حرکت می‌کنه,201_krm.wav که می‌دونیم به این اتفاق میگن اتّساع زمان,202_krm.wav البته از دید خود فضانورد، زمان داره کاملا طبیعی می‌گذره,203_krm.wav حالا فرض کنید یه کرمچاله داریم که یه دهنه‌ش روی زمینه,204_krm.wav دهنه‌ی دیگه‌ش هم داخل یه فضاپیماست,205_krm.wav سال ۲۰۰۰، این فضاپیما از زمین بلند میشه و با سرعتی نزدیک به نور حرکت می‌کنه,206_krm.wav روی زمین ده سال می‌گذره و میشه ۲۰۱۰ ولی همین موقع,207_krm.wav تقویم فضاپیما مثلا ۲۰۰۵ رو نشون میده,208_krm.wav چون سرعتش بیشتر بوده و زمان براش آهسته‌تر شده,209_krm.wav حالا اگه آدمی که روی زمینه، وارد کرمچاله بشه و از داخل فضاپیما سردربیاره,210_krm.wav در واقع از ۲۰۱۰ رفته به ۲۰۰۵ ، یعنی به گذشته سفر کرده,211_krm.wav اگه فضانورد وارد کرمچاله بشه و بیاد روی زمین، از ۲۰۰۵ رفته به ۲۰۱۰ ، به آینده سفر کرده,212_krm.wav با اینکه خیلی جالب به نظرمیاد، ولی فعلا فقط یه خیال‌پردازیه,213_krm.wav وقتی وارد جزییاتش میشیم چالش‌های حل‌نشده‌ی بزرگی سر راهش هست,214_krm.wav همه‌ش هم مشکلات فنی نیست، تناقض‌های منطقی هم وجود داره,215_krm.wav مثلا چی میشه اگه شما از طریق کرمچاله به گذشته سفر کنید و,216_krm.wav برید به زمانی که اون کرمچاله هنوز ساخته نشده بود,217_krm.wav شبیه همون پارادوکس معروف پدربزرگ که میگه اگه شما به گذشته برید و,218_krm.wav پدربزرگ خودتون رو از بین ببرید،‌ نتیجه‌ش این میشه که شما هیچوقت متولد نمیشید,219_krm.wav پس اونی که مرتکب قتل شده کی بوده,220_krm.wav چند تا نکته‌ی تکمیلی هم میگم و بحث کرمچاله رو تموم می‌کنم,221_krm.wav نکته‌ی اول اینه که طبق نسبیت عام، ممکنه کرمچاله‌هایی وجود داشته باشن که,222_krm.wav دهنه‌شون توسط سیاهچاله‌ها ایجاد شده,223_krm.wav ولی اینطور نیست که بتونیم بگیم همه‌ی سیاهچاله‌ها کرمچاله هم هستن,224_krm.wav شاید راهی برای ایجاد کرمچاله‌ها بدون استفاده از,225_krm.wav سیاهچاله‌ها وجود داشته باشه که هنوز شناختی ازش نداریم,226_krm.wav هرچی که هست باید بتونه فضازمان رو به شدت خمیده کنه,227_krm.wav در مورد اینکه چطور می‌تونیم تشخیص بدیم که یه سیاهچاله,228_krm.wav کرمچاله هم هست یا نه، هیچکس جواب قطعی نداره,229_krm.wav با اینحال بعضی از دانشمندا پیشنهاد می‌کنن که ابرسیاهچاله‌های,230_krm.wav مرکز کهکشان‌ها اونقدر خمیدگی بزرگی تو فضازمان ایجاد می‌کنن که,231_krm.wav احتمالا کاندیداهای خوبی برای وجود کرمچاله‌ها هستن,232_krm.wav نکته‌ی بعدی، کرمچاله‌های بین‌جهانیه,233_krm.wav غیر از اونایی که نقاط مختلف جهان خودمون رو به هم وصل می‌کنن,234_krm.wav از کرمچاله‌های دیگه‌ای هم صحبت میشه که پل‌هایی بین دو تا جهان مختلفن,235_krm.wav البته اگه جهان‌های دیگه‌ای وجود داشته باشه,236_krm.wav می‌رسیم به سوالی که تو کامنت‌های ویدیوی ماه پرسیده بودید,237_krm.wav اونجا توضیح دادم که کشش‌های جزر و مدی,238_krm.wav سرعت چرخش ماه به دور زمین رو کاهش میده,239_krm.wav در نتیجه فاصله‌ی ماه از زمین دائما داره بیشتر میشه,240_krm.wav اما نظر بعضی از شما برعکس این بود,241_krm.wav خب طبق قانون جهانی گرانش نیوتون، وقتی یه جرمی دور یه جرم دیگه می‌چرخه,242_krm.wav رابطه‌ی بین سرعتش و شعاع مدارش به این صورته,243_krm.wav که «وی» سرعت چرخشه، «جی» ثابت گرانشه، «ام» جرم جسم مرکزیه,244_krm.wav «آر» هم شعاع مداره، یا در واقع فاصله‌ی جسم چرخان از جسم مرکزی,245_krm.wav این معادله نشون میده بین سرعت و فاصله رابطه‌ی عکس وجود داره,246_krm.wav بنابراین هرچقدر سرعت ماه کمتر میشه، فاصله‌ش تا زمین باید بیشتر بشه,247_krm.wav این اجازه میده که ماه مدت بیشتری با زمین دوست باشه و دورش بگرده,248_krm.wav اگه اینطور نبود، یا سقوط می‌کرد رو زمین، یا اینکه,249_krm.wav از گرانشش آزاد میشد و می‌رفت به سمت یه یار دیگه,250_krm.wav کرمچاله تو دنیای واقعی پیدا بشه یا نشه، همین که بعضی از,251_krm.wav راه‌حل‌های معادلات اینشتین اجازه‌ی وجودش رو میدن ارزشمندش می‌کنه,252_krm.wav چون وقتی از زاویه‌های مختلف بررسیش می‌کنیم شناخت ما از فضازمان کامل‌تر میشه,253_krm.wav بهرحال بودنش خیلی به نفع ماست,254_krm.wav سریع‌ترین جسمی که تا حالا ساختیم کاوشگر پارکره,255_krm.wav که یه جاهایی از مسیرش سرعتش رسیده به صدوهفتادوشش کیلومتر بر ثانیه,256_krm.wav با همین سرعت اگه بخواهیم تا نزدیک‌ترین ستاره بریم,257_krm.wav بیشتر از هفت هزار سال تو راهیم,258_krm.wav پس بهتره امیدوار باشیم یه جوری، یه راهی برای حل این مشکل پیدا کنیم,259_krm.wav وگرنه سفرهای بین ستاره‌ای و بین کهکشانی کاملا غیرممکن میشه,260_krm.wav ایمپلنت‌های مغزی شرکت نیورالینک بالاخره تونست,0_im.wav تاییدیه‌ی سازمان غذا و داروی آمریکا رو دریافت کنه.,1_im.wav این فناوری عجیب سیگنال‌های الکتریکی رو از مغز ما می‌گیره،,2_im.wav میده به یه کامپیوتر، تا کاری که توی ذهن ماست برامون انجام بده.,3_im.wav تا آخر این ویدیوی جالب با من باشید تا ببینیم دقیقا چه جوری کار می‌کنه.,4_im.wav راستی توی ویدیوی قبلی که در مورد انتقال اطلاعات,5_im.wav با پرتوهای الکترومغناطیسی بود، یه قسمتیش رو خیلی از شما,6_im.wav سوال داشتید، که انتهای همین ویدیو توضیحش میدم.,7_im.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,8_im.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,9_im.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,10_im.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,11_im.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,12_im.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,13_im.wav زمانی که مثلا می‌خوام یه چیزی رو از روی میز بردارم، چشمم می‌بینه،,14_im.wav مغزم پردازش می‌کنه، بعدش اون قسمتی از مغز که مسئول حرکت دسته،,15_im.wav سیگنال‌های الکتریکی رو می‌فرسته به دستم تا حرکتش بدم به سمت هدف.,16_im.wav اگه به هر دلیلی، این لینک یا اتصال بین مغز و دستم,17_im.wav از بین بره، دیگه هیچ کاری نمی‌تونم انجام بدم.,18_im.wav اینجا، همونجاییه که شرکت نیورالینک وارد میشه،,19_im.wav که سال ۲۰۱۶ توسط ایلان ماسک و چند نفر دیگه تاسیس شد.,20_im.wav همونطور که اسمش نشون میده هدف اصلیش اینه که,21_im.wav یه لینک یا ارتباط مصنوعی بین مغز و ماشین ایجاد بکنه،,22_im.wav تا به جای اندام‌ها، ماشین‌ها، کار موردنظر ما رو انجام بدن.,23_im.wav منظور از ماشین می‌تونه یه کامپیوتر باشه، یا یه گوشی هوشمند،,24_im.wav ربات، دست و پای مصنوعی، یا هر چیز دیگه.,25_im.wav برای اینکه بهتر بفهمیم چیکار داره می‌کنه، آزمایش معروفشون رو,26_im.wav با هم بررسی می‌کنیم که سال ۲۰۲۱ انجام شد.,27_im.wav روی مغز یه میمون ایمپلنتی نصب کردن که با الکترودهای خیلی,28_im.wav نازکش می‌تونست پالس‌های الکتریکی رو از مغز میمون جذب کنه.,29_im.wav یه سری بازی‌های ساده گذاشتن جلوش، به اضافه‌ی,30_im.wav یه دسته یا جویستیک برای حرکت کردن.,31_im.wav هر بار که درست بازی می‌کرد، از طریق لوله‌ای که,32_im.wav جلوش بود یه مقدار اسموتی یا نوشیدنی موز دریافت می‌کرد.,33_im.wav تو تمام مدتی که جویستیک رو تکون می‌داد، سیگنال‌های مغزیش,34_im.wav توسط ایمپلنت دریافت می‌شد و فرستاده میشد به یه کامپیوتر.,35_im.wav از روی همین اطلاعات، کامپیوتر عملکرد مغز میمون رو یاد می‌گرفت.,36_im.wav یعنی متوجه می‌شد که هر گروه از سیگنال‌های مغزی,37_im.wav مربوط میشدن به کدوم حالت از حرکت دادن جویستیک.,38_im.wav وقتی این یادگیری ماشینی تکمیل شد، سیم جویستیک رو,39_im.wav قطع کردن و کنترل بازی رو به جای دست میمون، سپردن به همین کامپیوتر.,40_im.wav به این صورت که سیگنال‌های مغز میمون رو,41_im.wav دریافت می‌کرد و ازشون استفاده می‌کرد برای انجام بازی.,42_im.wav پس در واقع جویستیک و دست میمون حذف شدن، به جاش,43_im.wav دستورات مغزی می‌رفتن به کامپیوتر، اونم اجرا می‌کرد.,44_im.wav البته میمون بازم طبق عادت دستشو تکون می‌داد،,45_im.wav اما خب سیم قطع بود هیچ اثری نداشت.,46_im.wav بعد از یه مدت هم، کلا جویستیک رو گذاشتن کنار.,47_im.wav اینجا دیگه میمون حتی اون حرکات الکی هم انجام نمی‌داد،,48_im.wav فقط با استفاده از ذهنش داشت بازی رو کنترل می‌کرد.,49_im.wav حالا تصور کنید همین روش چه کاربردهایی می‌تونه داشته باشه.,50_im.wav افراد معلول، اینجوری می‌تونن کامپیوتر یا دست و پای,51_im.wav مصنوعی یا هر چیز دیگه‌ای رو فقط با ذهنشون کنترل کنن.,52_im.wav بیایید یه نگاه دقیق‌تر بندازیم به جزییاتش.,53_im.wav کاشت ایمپلنت‌ها روی مغز، توسط یه ربات جراح انجام میشه.,54_im.wav که سنسور ساخت اسپانسر خوبمون شرکت فیوتک رو اینجا هم می‌تونید ببینید.,55_im.wav اولین کار این ربات اینه که پوست سر رو کنار می‌زنه و,56_im.wav استخون جمجمه رو به اندازه‌ی یه سکه می‌بُره.,57_im.wav حالا باید الکترودها وصل بشن به مغز برای دریافت سیگنال‌ها.,58_im.wav هر ایمپلنت، بیشتر از هزار تا الکترود داره که دسته دسته شدن.,59_im.wav ضخامت هرکدومشون فقط حدود ۵ میکرومتره،,60_im.wav یعنی تقریبا ده بیست برابر از موی انسان نازک‌تره.,61_im.wav ربات جراج، این الکترودها رو با یه سوزن,62_im.wav خیلی ظریف و نازک، وارد بخش‌های مختلفی از مغز می‌کنه.,63_im.wav اینجوری، بین مغز و چیپ کامپیوتری که داخل ایمپلنته، یه راه ارتباطی برقرار میشه.,64_im.wav هم برای ارسال اطلاعات هم برای دریافت.,65_im.wav اینکه الکترودها دقیقا کجای مغز باید وارد بشن، بستگی داره,66_im.wav به اینکه از این سیستم برای چه کاری بخواهیم استفاده کنیم.,67_im.wav مثلا توی آزمایش میمون، روی قسمتی از مغز نصب شد که,68_im.wav مسئول حرکت دادن دست میمون بود.,69_im.wav بعد از نصب الکترودها، بدنه‌ی ایمپلنت روی سوراخ جمجمه محکم میشه،,70_im.wav پوست سر کشیده میشه روش و بخیه می‌خوره.,71_im.wav پس ایمپلنت، جای استخون جمجمه رو می‌گیره.,72_im.wav کل فرایند کاشت، به گفته‌ی ایلان ماسک، فقط,73_im.wav نیم ساعت طول می‌کشه، نیازی به بیهوشی هم نداره.,74_im.wav البته با این سرعت زیاد پیشرفت فناوری، ممکنه تا چند ماه دیگه,75_im.wav این سیستم عوض بشه و از یه روش دیگه‌ای استفاده کنن.,76_im.wav اما حالا نصبش کردیم و مهرومومش هم کردیم،,77_im.wav اطلاعات مغز ما رو چطوری می‌فرسته به بیرون؟,78_im.wav این کار از طریق بلوتوث انجام میشه.,79_im.wav یعنی الکترودها سیگنال‌های مغزی رو دریافت می‌کنن و تحویل,80_im.wav مدار میدن، بعدش با امواج بلوتوث ارسال میشه به یه کامپیوتر.,81_im.wav قطعا این کار یه مقداری انرژی هم می‌خواد، برای همین هر ایمپلنت,82_im.wav یه باتری کوچیک هم داره که به صورت بی‌سیم شارژ میشه، به روش القایی.,83_im.wav اطلاعاتی که ایمپلنت می‌فرسته به کامپیوتر، به الگوریتم‌هایی داده میشن,84_im.wav که از این اطلاعات استفاده می‌کنن برای درک سیگنال‌های مغزی.,85_im.wav بعد از تکمیل این کار، دیگه اون شخص می‌تونه خواسته‌های,86_im.wav خودشو توی ذهنش تصور کنه تا کامپیوتر اون کار رو براش انجام بده.,87_im.wav اما دو تا مساله‌ی دیگه هم لازمه که بررسی بشه.,88_im.wav اول اینکه این فناوری چه کاربردهایی می‌تونه داشته باشه،,89_im.wav دوم اینکه چه خطرات و مشکلاتی ایجاد می‌کنه.,90_im.wav اصلی‌ترین کاربردش، که خود شرکت نیورالینک هم دائما میگه،,91_im.wav کمک به افراد معلوله، تا اونایی که توانایی حرکت ندارن،,92_im.wav با افکار خودشون، کامپیوتر یا موبایل یا وسایل دیگه رو کنترل کنن.,93_im.wav می‌تونه به افرادی که دچار بیماری‌های اعصاب،,94_im.wav مثل آلزایمر یا زوال عقل یا پارکینسون هستن کمک بکنه.,95_im.wav برای مشکلاتی مثل اعتیاد و افسردگی هم می‌تونه جوابگو باشه،,96_im.wav چون این قابلیت رو داره که دستورات مشخصی رو بده به مغز ما.,97_im.wav حتی بعضی از افرادی که از زمان تولدشون نابینا به دنیا میان،,98_im.wav می‌تونن یه بینایی ابتدایی به دست بیارن.,99_im.wav یه دوربین محیط اطراف رو می‌بینه و تبدیل می‌کنه به,100_im.wav سیگنال‌های الکتریکی و می‌فرسته به قسمت بینایی مغز.,101_im.wav مثل اینکه یه چشم این کار رو کرده باشه.,102_im.wav قطعا به چشم واقعی نمی‌رسه، ولی بهرحال از تاریکی مطلق خیلی بهتره.,103_im.wav غیر از حل مشکلات، توانایی‌های آدم‌های سالم هم افزایش میده.,104_im.wav مثلا می‌تونن از طریق همین ایمپلنت‌ها با ذهن همدیگه ارتباط برقرار کنن، یه جور تله‌پاتی.,105_im.wav یه کاربرد دیگه‌ش می‌تونه ذخیره کردن خاطرات باشه.,106_im.wav جوری که اون شخص، خاطرات دلخواهش رو ذخیره کنه و,107_im.wav هر چند باری که می‌خواد، دوباره توی ذهنش پخش بکنه.,108_im.wav ترکیب انسان با هوش مصنوعی و دسترسی مغز ما به اطلاعات عظیم,109_im.wav اینترنت باعث میشه توانایی‌های ذهنی ما چندین برابر بشه.,110_im.wav یه حافظه‌ی عالی و بی‌نقص داشته باشیم، هر نوع اطلاعاتی که,111_im.wav نیاز داریم فورا توی مغزمون اجرا بشه، در عرض چند دقیقه بتونیم به تمام,112_im.wav زبان‌ها دنیا صحبت بکنیم، برای روشن و خاموش کردن تلویزیون یا سیستم گرمایشی,113_im.wav خونه یا چیزای دیگه، فقط کافی باشه توی ذهنمون دستورش رو صادر کنیم.,114_im.wav تبدیل شدن این رویاها به واقعیت، غیر از تکنولوژی پیشرفته،,115_im.wav نیاز داره به اینکه شناخت ما از مغز خودمون هم خیلی بیشتر بشه.,116_im.wav باید دقیق‌تر بفهمیم که هر بخشی از مغز چیکار می‌کنه.,117_im.wav بحث خطرات این فناوری هم خیلی مهمه. درسته که تاییدیه‌ی,118_im.wav اف.دی.‌اِی رو گرفته و از این به بعد می‌تونن روی انسان هم,119_im.wav آزمایش کنن، اما هنوز راه زیادی باقی مونده تا هرکدوم از ما,120_im.wav با یه چیپ روی مغزمون تبدیل بشیم به یه ابرانسان.,121_im.wav سال ۲۰۲۲ اف.دی.اِی درخواست نیورالینک رو به خاطر مشکلات و,122_im.wav خطراتی که برای میمون‌ها ایجاد کرده بود رد کرد.,123_im.wav چند تا میمون توی این آزمایش‌ها مردن، چندتاشون دچار مشکلات مغزی شدن.,124_im.wav کمیته‌ی پزشکی پی.سی.آر.ام که با آزمایش روی حیوون‌ها,125_im.wav مخالفه از نیورالینک به خاطر این مرگ و میرها شکایت کرد.,126_im.wav حرفش این بود که این میمون‌ها به خاطر الکترودهایی که,127_im.wav روی مغزشون کاشته شده دچار عفونت شدن، یا بر اثر استفاده از ماده‌ای به نام,128_im.wav بایوگلو که برای چسبوندن و درزگیری استفاده میشده مردن.,129_im.wav که البته خود نیورالینک هم بعدا اعتراف کرد که,130_im.wav دلیل مرگ یکی از میمون‌ها همین چسب بایوگلو بوده.,131_im.wav در مورد یه سیستم پیچیده‌ای مثل مغز انسان، هنوز نمی‌تونیم,132_im.wav مطمئن باشیم که این ایمپلنت‌ها دقیقا چه اثرات جانبی دارن.,133_im.wav باید ماه‌ها یا بلکه هم سال‌ها آزمایش در موردش انجام بشه.,134_im.wav بعضیا نظرشون اینه که این ایمپلنت‌ها با تاثیر شدیدی که,135_im.wav روی زندگی ما می‌ذارن ممکنه باعث بیماری‌های روانی بشن.,136_im.wav خیلی‌های دیگه هم نگران بحث کنترل ذهن و حریم خصوصی افرادن.,137_im.wav نگران اینکه اگه ذهن ما به شبکه‌ی اینترنت متصل بشه، ممکنه مشکلاتی پیش بیاد,138_im.wav مثل فروش افکار دیگران، یا تسلط قدرت‌ها و دولت‌ها روی ذهن انسان‌ها.,139_im.wav مسایل دیگه‌ای هم هست مثل اینکه ربات جراح چقدر می‌تونه دقیق باشه،,140_im.wav اگه ایمپلنت تخریب بشه چه اتفاقی میفته، اگه کسی پشیمون بشه و بخواد,141_im.wav ایمپلنت رو برداره چه دردسرهایی براش پیش میاد، به اضافه‌ی کلی موارد دیگه.,142_im.wav با وجود تمام این سوالات، ایلان ماسک توی یکی از صحبت‌هاش گفت که,143_im.wav از نظر خودش این تراشه‌ها اونقدر کم‌خطرن که اگه نیاز باشه,144_im.wav حاضره یکیشون رو روی سر بچه‌ی خودش هم نصب بکنه.,145_im.wav آخرین نکته هم اینه که نیورالینک توی این مسیر، تنها نیست.,146_im.wav شرکت‌های دیگه‌ای هم هستن مثل برِین‌کو یا نیوروسکای که اونا هم دنبال همین اهدافن.,147_im.wav اما یه توضیح کوتاه هم باید بدم در مورد سوالی که از ویدیوی قبلی داشتید.,148_im.wav اونجا گفتم که امواج رادیویی فرکانس‌بالا، مسافت بیشتری رو می‌تونن طی بکنن.,149_im.wav در حالی که همه‌جا گفته میشه پرتوهای الکترومغناطیسی,150_im.wav هرچی فرکانسشون کمتر باشه، تا فاصله‌های دورتری سفر می‌کنن.,151_im.wav دلیل این حرفم این بود که وقتی اطلاعاتمون رو با فرکانس پایین منتشر می‌کنیم،,152_im.wav احتمال اینکه با امواج دیگه تداخل داشته باشه و کم‌کم از بین بره، بیشتر میشه.,153_im.wav چون تعداد امواج فرکانس‌پایین توی محیط اطراف ما خیلی بیشتره.,154_im.wav این باعث میشه انتقال اطلاعات با فرکانس‌های بالاتر، تا فاصله‌های دورتری بتونه جلو بره.,155_im.wav پس چیزی که توی ویدیوی قبلی گفته شد درست بود مشکلی نداشت.,156_im.wav اما بحث امواج و سیگنال‌ها خیلی پیچیده‌تر از چیزیه که,157_im.wav بشه توی ویدیوهای کوتاه از همه چیزش صحبت کرد.,158_im.wav به این راحتی نمیشه گفت که فرکانس‌های پایین‌تر، صددرصد,159_im.wav تا فاصله‌ی دورتری جلو میرن، عوامل دیگه‌ای هم دخالت دارن.,160_im.wav یکی از مهم‌تریناش، جنس محیط انتشاره. توی فضای خالی یا خلا،,161_im.wav مسافتی که موج طی می‌کنه هیچ ربطی به فرکانسش نداره.,162_im.wav چه فرکانسش بالا باشه چه پایین، هیچوقت متوقف نمیشه چون مانعی سر راهش نیست.,163_im.wav اما توی محیط‌های غیر خالی فرق می‌کنه.,164_im.wav مثلا در مورد اتمسفر زمین، قسمت‌های مختلف پرتوهای الکترومغناطیسی،,165_im.wav طبق این نمودار منتشر میشن.,166_im.wav پرتوهای گاما و ایکس و فرابنفش که فرکانس خیلی بالایی دارن،,167_im.wav توی همون لایه‌های بالایی اتمسفر متوقف میشن.,168_im.wav اما نور مریی خیلی بیشتر می‌تونه نفوذ کنه.,169_im.wav پرتوهای فروسرخ هم فرکانس‌های مختلفش رفتار متفاوتی دارن،,170_im.wav بعضیاشون از اتمسفر رد میشن بعضیاشون نمیشن.,171_im.wav در مورد پرتوهای رادیویی، یه بخش بزرگی از فرکانس‌هاش خیلی عالی,172_im.wav توی اتمسفر حرکت می‌کنن، اما فرکانس‌های خیلی پایینش اینطور نیست.,173_im.wav پس این جمله که فرکانس‌های کمتر، تا فاصله‌ی دورتری منتشر میشن، توی حالت کلی,174_im.wav درسته، اما دقیقترش اینه که بگیم بستگی زیادی داره به جنس محیط انتشار.,175_im.wav اتمسفر زمین که از نیتروژن و اکسیژن و گازهای دیگه تشکیل شده نمودارش این شکلیه،,176_im.wav ولی محیط‌های دیگه که ترکیب متفاوتی دارن رفتارشون فرق می‌کنه.,177_im.wav پس الان به جایی رسیدیم که یه میمون می‌تونه,178_im.wav فقط با ذهنش یه بازی کامپیوتری انجام بده.,179_im.wav من خیلی منتظرم ببینم اولین آزمایش انسانی چطور پیش میره.,180_im.wav چون به نظرم این یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ انسانه.,181_im.wav انگار ترکیب انسان و ماشین که فقط توی فیلم‌های علمی تخیلی,182_im.wav می‌دیدیم، جدی جدی داره اتفاق میفته. شما چطور؟,183_im.wav حاضرید یه همچین چیزی روی مغزتون نصب بشه؟,184_im.wav جواب خودتون رو توی کامنت‌ها بنویسید.,185_im.wav جایگاه بلندی که ما آدما برای خودمون ساختیم،,0_mg.wav بعضی وقتا تو یه چشم به هم زدن فرو می‌ریزه.,1_mg.wav امروز می‌خوام در مورد یکی از همین فروریختن‌ها صحبت کنم.,2_mg.wav همیشه طرز فکرمون اینطوری بوده که ما، یه تعدادی از,3_mg.wav حیوانات و گیاهان رو اهلی کردیم.,4_mg.wav اما بعضیا معتقدن شواهدی وجود داره که نشون میده یه وقتایی برعکسش,5_mg.wav اتفاق افتاده، اونا ما رو اهلی کردن، یا از ما به نفع خودشون استفاده کردن.,6_mg.wav همراه من باشید تا ببینیم قضیه چیه.,7_mg.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,8_mg.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,9_mg.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,10_mg.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,11_mg.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,12_mg.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,13_mg.wav گیاه گندم رو در نظر بگیرید.,14_mg.wav ما پیش خودمون فکر می‌کنیم این گیاه رو اهلی کردیم و,15_mg.wav داریم ازش به نفع خودمون استفاده می‌کنیم.,16_mg.wav اما اگه دقیق‌تر بهش فکر کنیم، گندم خیلی بیشتر، از وجود ما استفاده کرده.,17_mg.wav اون فقط برای ما غذا فراهم می‌کنه و کاری به چیزای دیگه نداره،,18_mg.wav ولی ما هم یه زمین نرم و بدون سنگ براش آماده می‌کنیم، هم آب و غذا،,19_mg.wav هم اینکه اجازه نمیدیم هیچ موجود مزاحمی نزدیکش بشه.,20_mg.wav پس بالاخره کی اون‌یکی رو اهلی کرده؟ ما گندم رو اهلی کردیم یا اون ما رو؟,21_mg.wav اجداد ما از میلیون‌ها سال پیش، از گیاهان و حیوانات,22_mg.wav وحشی برای خوراک خودشون استفاده می‌کردن.,23_mg.wav این سبک زندگی معروفه به شکارچی-گردآورنده.,24_mg.wav یعنی حیوانات رو شکار می‌کردن و از طرفی هم دنبال میوه‌ها یا,25_mg.wav ریشه‌های خوراکی گیاهان وحشی می‌گشتن و جمع‌آوری می‌کردن.,26_mg.wav شواهد نشون میده که از حدود ده-دوازده هزار سال پیش،,27_mg.wav انسان‌ها کم‌کم شروع کردن به کاشتن اولین گیاهان اهلی، یعنی گندم و جو.,28_mg.wav البته کاشتن گیاهان، از زمان‌های قبل‌ترش هم وجود داشت، اما خیلی پراکنده و کم.,29_mg.wav گندم تا اون موقع، چیزی نبود جز یه علف معمولی بین نمونه‌های مشابه دیگه،,30_mg.wav که فقط تو یه محدوده‌ی کوچیکی از خاورمیانه رشد می‌کرد.,31_mg.wav با گندمی که امروز می‌شناسیم خیلی فرق داشت،‌,32_mg.wav مثلا دونه‌هاش نازک‌تر و کشیده‌تر بود.,33_mg.wav ولی خب اینکه در طول هزاران سال، آدما دونه‌های درشت‌تر رو برای کاشتن,34_mg.wav انتخاب می‌کردن، باعث شد در نهایت تبدیل بشه به چیزی که امروز می‌بینیم.,35_mg.wav گندمی که ده هزار سال پیش فقط تو محدوده‌ی رودهای,36_mg.wav دجله و فرات پیدا میشد، الان تبدیل شده به یکی از مهمترین گیاهان,37_mg.wav روی زمین که نبودنش یه خطر خیلی بزرگه برای تمدن ما.,38_mg.wav سال ۲۰۲۱ گندم از نظر مقدار کاشت، تو کل دنیا رتبه‌ی اول رو داشته.‌,39_mg.wav چیزی حدود ۲۲۰ میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی رو اشغال کرده،,40_mg.wav یعنی تقریبا مثل اینه که کل کشور عربستان بشه مزرعه‌ی گندم.,41_mg.wav خب هیچ گیاه دیگه‌ای تا حالا نتونسته اینقدر موفق باشه.,42_mg.wav در ظاهر اینجوری به نظر میاد که این گیاه، دونه‌هاشو برای خوراک ما تقدیم کرده،,43_mg.wav در عوض از پشتیبانی قدرتمند ما برخوردار شده و تونسته همه جا رو بگیره.,44_mg.wav اما نکته‌ی مهم اینجاست که تو این چند هزار سال، فقط ما,45_mg.wav گندم رو تغییر ندادیم، اونم ما رو تغییر داده.,46_mg.wav ما برای اینکه محصول بیشتری از این گیاه بگیریم،,47_mg.wav مجبور بودیم نیازهای مختلفش رو برآورده کنیم.,48_mg.wav اولیش خالی کردن زمین‌ها از سنگ و شن بود،,49_mg.wav چون گندم اینجور زمین‌ها رو دوست نداشت.,50_mg.wav پس روزهای طولانی رو صرف انجام این کار سخت کردیم.,51_mg.wav بعدش باید آب و غذای کافی بهش می‌رسوندیم.,52_mg.wav بنابراین شروع به کندن کانال‌های آب کردیم و برای,53_mg.wav حاصلخیز شدن زمینش هم کودهای حیوانی بهش دادیم.,54_mg.wav نیاز سومش این بود که دوست نداشت هیچ گیاه دیگه‌ای,55_mg.wav نزدیکش باشه، وگرنه خوب رشد نمی‌کرد.,56_mg.wav پس دائما مشغول کندن علف‌های هرز شدیم.,57_mg.wav غیر از تمام اینا مجبور بودیم همیشه در برابر آفت‌ها و,58_mg.wav حشرات و جوندگان ازش مراقبت کنیم تا از بین نبرنش.,59_mg.wav بنابراین ما از سبک زندگی شکارچی-گردآورنده دست کشیدیم و کنار,60_mg.wav زمین‌های کشاورزیمون ساکن شدیم تا خدمتگزار گندم باشیم.,61_mg.wav این تغییر سبک زندگی، معروفه به انقلاب کشاورزی،,62_mg.wav که از طریق اهلی کردن بعضی از گیاهان و حیوانات اتفاق افتاد.,63_mg.wav تا قبل از این، تنوع غذایی خیلی بیشتری داشتیم، اینطور نبود که,64_mg.wav بخش عمده‌ی غذای ما وابسته به یکی یا چندتا گیاهِ محدود باشه.,65_mg.wav اونم چیزی مثل گندم که از نظر ارزش غذایی از خیلی از گیاهان دیگه پایین‌تر بود.,66_mg.wav بعد از این انقلاب، آدما مجبور بودن روزای طولانی رو,67_mg.wav زیر آفتاب داغ صرف مراقبت از گندم بکنن تا محصول,68_mg.wav اون سالشون نابود نشه و از گرسنگی نمیرن.,69_mg.wav همین وابستگی باعث میشد تو مواقعی مثل جنگ و خشکسالی،,70_mg.wav تعداد زیادی از آدما از بین برن.,71_mg.wav چیزی که توی زندگی شکارچی-گردآورنده کمتر اتفاق میفتاد.,72_mg.wav از طرفی، نشستن‌های طولانی مدت و کارهای سنگین و,73_mg.wav کمرشکن، برای بدن ما مناسب نبود.,74_mg.wav فیزیک بدنی ما در طول چند صد هزار سال، با دویدن دنبال,75_mg.wav شکار و بالا رفتن از درخت‌ها سازگار شده بود.,76_mg.wav نتیجه‌ی این تغییر ناگهانی، فشارهای شدیدی بود که,77_mg.wav به گردن و ستون فقرات و زانوها و بقیه‌ی مفاصل ما وارد میشد.,78_mg.wav برای همین بیماری‌هایی مثل جابجا شدن دیسک‌ها یا,79_mg.wav آرتروز مفاصل یا بقیه‌ی مشکلات اسکلتی افزایش پیدا کرد.,80_mg.wav البته الان دیگه لازم نیست با دست خودمون زمین رو شخم بزنیم و,81_mg.wav زیر آفتاب کار کنیم، چون ماشین‌ها این کارها رو برامون انجام میدن.,82_mg.wav اما مساله اینه که مدت زیادی نیست که به کمک ما اومدن.,83_mg.wav گندم تا قبل از اومدن ماشین‌آلات کشاورزی،,84_mg.wav زمان کافی داشته برای آسیب‌هایی که به ما زده.,85_mg.wav با تمام این مشکلاتی که ایجاد کرده، گندم گیاهی بوده که,86_mg.wav بیشترین تاثیر رو روی شکل گرفتن تمدن ما داشته.,87_mg.wav هرچی مقدارش بیشتر شد، جمعیت ما انسان‌ها هم افزایش پیدا کرد.,88_mg.wav کشت زمین‌های کشاورزی و محاسباتی که برای انبار کردن,89_mg.wav گندم‌ها یا تقسیمشون نیاز داشتیم، ریاضیات ما رو توسعه داد.,90_mg.wav اولین نیروهای نظامی برای محافظت از این ذخایر حیاتی ایجاد شدن.,91_mg.wav جنگ‌های زیادی هم بین ما انسان‌ها به‌ وجود اورد، چون یه عده ترجیح می‌دادن,92_mg.wav به جای زحمات مربوط به کشت گندم، محصولات جاهای دیگه رو غارت کنن.,93_mg.wav بهرحال ارتباط ما و گندم یه رابطه‌ی دوطرفه بود که هر دو طرف،,94_mg.wav چیزهایی رو دادن و چیزهایی رو به دست آوردن.,95_mg.wav پس دوباره برمی‌گردم به سوال اول ویدیو: ما گندم رو اهلی کردیم یا اون ما رو؟,96_mg.wav شاید بشه گفت هردوش درسته.,97_mg.wav گندم غذای زیادی برای ما فراهم کرده و باعث شده بتونیم,98_mg.wav به این تمدن و پیشرفت فعلی برسیم، ما هم در عوض باعث شدیم,99_mg.wav بیشتر از هر گیاه دیگه‌ای سطح زمین رو اشغال کنه.,100_mg.wav این برای یه گیاه، موفقیت خیلی بزرگیه.,101_mg.wav در مورد حیوانات اهلی هم همینه.,102_mg.wav ما برای اونا چیزایی فراهم می‌کنیم مثل غذا و محل زندگی و,103_mg.wav انواع مراقبت‌ها، اونا هم در عوض محصولات و خدمات مختلفی به ما میدن.,104_mg.wav حتی حیواناتی مثل سگ و گربه هم شاید به نظر بیاد,105_mg.wav در برابر اون خدماتی که از ما دریافت می‌کنن، چیزی به ما نمیدن.,106_mg.wav اما این ارتباط، به یه شکل دیگه عمل می‌کنه.,107_mg.wav ثابت شده که نوازش این حیوانات، سطح کورتیزول بدن ما رو,108_mg.wav پایین میاره، که کورتیزول هورمون استرس و اضطرابه.,109_mg.wav غیر از این، باعث میشه هورمون‌های شادی‌بخش مثل,110_mg.wav دوپامین و سروتونین هم تو بدن ما ترشح بشه.,111_mg.wav پس چیزی که ما از این حیوانات دریافت می‌کنیم، احساس خوبه.,112_mg.wav شاید به خاطر همینه که سگ‌ها که حدود سی‌چهل هزار سال پیش جد مشترکی,113_mg.wav با گرگ‌ها داشتن، از وقتی کنار ما زندگی کردن دائما کیوت‌تر و بامزه‌تر شدن.,114_mg.wav چون اونایی هورمون‌های شادی بیشتری برای ما فراهم می‌کردن، شانس بیشتری,115_mg.wav داشتن برای اینکه توسط ما مراقبت بشن و زنده بمونن.,116_mg.wav اما جالبه بدونید که اهلی‌سازی اینطور نیست که همیشه یه پای ثابتش انسان باشه.,117_mg.wav موجودات دیگه هم همدیگه رو اهلی می‌کنن.,118_mg.wav یه نمونه‌ی عجیبش، مورچه‌های علف‌چین هستن.,119_mg.wav بعضیاشون آرواره‌های بزرگ‌تری دارن که ازش استفاده می‌کنن,120_mg.wav برای قطع کردن شاخ و برگ علف‌ها.,121_mg.wav بقیه‌ی مورچه‌ها، این قطعات بریده‌شده رو می‌برن,122_mg.wav داخل لونه‌هاشون و اونجا ذخیره می‌کنن.,123_mg.wav با این حال، مورچه‌ها نمی‌تونن این علف‌ها رو بخورن،,124_mg.wav پس هدفشون از انجام این کار چیه؟,125_mg.wav این قطعات رو توی لونه‌شون به قسمت‌های کوچیکتری,126_mg.wav تقسیم می‌کنن و یه لایه‌ای از بزاق خودشون بهش میمالن.,127_mg.wav این بزاق، آنتی‌بیوتیکی داره که باعث میشه علف‌ها در برابر تمام کپک‌ها و,128_mg.wav قارچ‌های مختلف مقاوم بشن،‌ به غیر از یه نوع قارچ مخصوص.,129_mg.wav این همون قارچیه که غذای مورچه‌هاست.,130_mg.wav پس مورچه‌های علف‌چین، در واقع مزرعه‌های پرورش قارچ دارن.,131_mg.wav مثل ما که مزرعه‌های پرورش گندم داریم، اینا هم این نوع,132_mg.wav قارچ رو اهلی کردن و ازش به عنوان غذا استفاده می‌کنن.,133_mg.wav این پرورش، یه اثر جانبی هم داره، که اونم تولید کربن‌دی‌اکسیده.,134_mg.wav برای همین لونه‌هاشون رو به شکل پیچیده‌ای می‌سازن که,135_mg.wav باعث میشه هوا داخلش جریان داشته باشه و مورچه‌ها خفه نشن.,136_mg.wav تمام این حرف‌ها برای این بود که بگم ما بر خلاف چیزی که,137_mg.wav خودمون فکر می‌کنیم، از سیستم طبیعت جدا نیستیم.,138_mg.wav مستقیم یا غیرمستقیم به موجودات دیگه وابسته‌ایم.,139_mg.wav تو تاریخ ما بارها پیش اومده که با تصمیمات احمقانه,140_mg.wav شروع کردیم به نابود کردن یه بخشی از موجودات،,141_mg.wav اما بعد از یه مدت کوتاه، خودمون رفتیم تا مرز نابودی.,142_mg.wav نمونه‌ی معروفش دستور مائو بنیانگذار جمهوری خلق چین،,143_mg.wav برای کشتن میلیون‌ها گنجشک بود، فقط به این خاطر که,144_mg.wav یه بخشی از محصولات کشاورزی رو می‌خوردن.,145_mg.wav اما به این دقت نکرده بودن که حشرات مزاحمی مثل,146_mg.wav ملخ هم توی منوی غذایی گنجشک‌ها هست.,147_mg.wav این شد که با کشتن این پرنده، جمعیت ملخ‌ها به طور انفجاری,148_mg.wav زیاد شد و تمام محصولات کشاورزیشون رو خوردن.,149_mg.wav در نتیجه، فقط بعد سه سال، یه قحطی خیلی بزرگ اتفاق افتاد که,150_mg.wav باعث شد چهل و پنج میلیون انسان از گرسنگی بمیرن.,151_mg.wav جالب اینجاست که بعدش مجبور شدن از کشورهای دیگه,152_mg.wav واردات گنجشک زنده داشته باشن. طبیعت، تودهنی محکمی بهشون زد.,153_mg.wav به عنوان آخرین نکته، باید بگم که این ایده که گندم انسان رو اهلی کرده و,154_mg.wav تغییر داده، تو کتاب معروف یووال نوح هراری به نام تاریخ مختصر انسان ارائه شده.,155_mg.wav اگه به این موضوعات علاقه دارید، خوندن این کتاب,156_mg.wav معروف می‌تونه یکی از بهترین گزینه‌ها باشه.,157_mg.wav به نظرم ما فقط وقتی می‌تونیم به خودمون لقب اشرف مخلوقات بدیم،,158_mg.wav که هیچ وابستگی‌ای به بقیه‌ی موجودات نداشته باشیم.,159_mg.wav اگه دقت کنید می‌بینید هرجایی که یه گروهی از انسان‌ها اصرار بیشتری روی,160_mg.wav خاص بودن خودشون یا طرزفکرشون دارن، همونجا جنایت‌های بیشتری اتفاق میفته.,161_mg.wav اما هرجایی که انسان‌ها خودشون رو فقط یه بخش کوچیکی از,162_mg.wav نظام طبیعت می‌دونن، رفتار خیلی صلح‌آمیزتری دارن.,163_mg.wav این خودبرتر‌پنداری، یکی از اصلی‌ترین ویروس‌های ذهنیه.,164_mg.wav فرض کنید پلیس دو نفر رو به جرم دزدی بازداشت کرده,0_na.wav اینا رو میذاره توی دو تا اتاق جدا از هم و,1_na.wav این سه تا قانون رو برای هرکدومشون به طور جداگانه توضیح میده,2_na.wav قانون اول: اگه دوستت رو لو بدی، خودت آزادی میشی اون پنج سال میره زندان,3_na.wav قانون دوم: اگه تو اون رو لو بدی اونم تو رو لو بده، هردوتون نفری سه سال میفتید زندان,4_na.wav قانون سوم هم اینکه اگه هیچکس اون یکی رو لو نده، فقط نفری یک سال زندان دارید,5_na.wav بنابراین سود و زیان هرکسی بستگی داره به انتخابی که طرف مقابلش انجام میده,6_na.wav ولی اون از این انتخاب هیچ اطلاعی نداره,7_na.wav تصمیم‌گیری در مورد اینکه این دو تا زندانی همدیگه رو لو بدن یا با هم همکاری داشته باشن,8_na.wav شرایط خیلی جالب و پیچیده‌ای ایجاد می‌کنه که بحث امروز ماست,9_na.wav به این میگن دوراهی زندانی,10_na.wav یکی از نمونه‌های مهم مطرح‌شده تو نظریه‌ی مفیدی به نام نظریه‌ی بازی,11_na.wav باورتون نمیشه این نظریه و انواع بازی‌هاش مثل همین دوراهی زندانی,12_na.wav چقدر توی سیاست، اقتصاد، زیست‌شناسی، یا روابط اجتماعی بین انسان‌ها اثر داره,13_na.wav اینم از اون ویدیوهاییه که خیلی پیشنهاد می‌کنم تا آخر ببینید,14_na.wav چون می‌تونه دید شما رو نسبت به اتفاق‌هایی که اطرافتون میفته عوض کنه,15_na.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,16_na.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,17_na.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,18_na.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,19_na.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,20_na.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,21_na.wav یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، داخل سانتا مونیکای کالیفرنیا,22_na.wav اندیشکده‌ای تاسیس شد به نام رَند کورپوریشن,23_na.wav در واقع یه اتاق فکر بزرگ بود پر از دانشمندایی از رشته‌های مختلف,24_na.wav هدفش این بود که سیاست‌های جهانی رو به روش علمی بررسی کنه و,25_na.wav به ارتش و دولت آمریکا مشاوره بده,26_na.wav یکی از مهمترین فعالیت‌های این اتاق فکر، مربوط میشد به,27_na.wav درگیری‌های بین شوروی و ایالات متحده,28_na.wav رسیدن آمریکایی‌ها به بمب اتمی، یه بازدارندگی حداکثری براشون ایجاد کرده بود,29_na.wav به هیچ وجه حاضر نبودن از دستش بدن,30_na.wav برای همین بعد از جنگ، دوایت آیزنهاور ژنرال ارتش,31_na.wav پروژه‌ای ایجاد کرد به نام ققنوس ثابت,32_na.wav به این صورت که هواپیماهای بی-۲۹ آمریکایی,33_na.wav تو نقاط مختلف دنیا گشت می‌زدن و از اتمسفر نمونه‌برداری می‌کردن,34_na.wav اگه داخل هوای هر منطقه‌ای مواد رادیواکتیو پیدا میشد,35_na.wav نشونه‌ای از آزمایش‌های هسته‌ای بود,36_na.wav سپتامبر ۱۹۴۹ یکی از این هواپیماها، بین آلاسکا و ژاپن,37_na.wav یه مقدار مواد رادیواکتیو از نوع ایتریم و سریم پیدا کرد,38_na.wav این مواد از طریق انفجارهای هسته‌ای تولید میشن,39_na.wav نیمه‌عمرشون هم خیلی کمه,40_na.wav یعنی مدتی که طول می‌کشه تا نصف اتم‌هاشون متلاشی بشه و از بین بره,41_na.wav یه چیزی بین سی تا شصت روزه,42_na.wav در نهایت به این نتیجه رسیدن که شوروی به تازگی تونسته یه انفجار هسته‌ای انجام بده,43_na.wav این خبر باعث وحشت آمریکایی‌ها شد. چون بازدارندگی‌شون از بین رفته بود,44_na.wav بقیه هم به این سلاح مخرب دست پیدا کرده بودن,45_na.wav از همون زمان درگیری‌های بین آمریکا و شوروی اوج گرفت,46_na.wav که به عنوان جنگ سرد می‌شناسیمش,47_na.wav تو این رقابت شدید، هر دو طرف دائما تعداد بمب‌های اتمی خودشون رو افزایش میدادن,48_na.wav هر لحظه، یه اشتباه کوچیک از طرف یکیشون، باعث میشد کل تمدن انسان‌ها نابود بشه,49_na.wav سال ۱۹۵۰ اتاق فکر رَند کورپوریشن تصمیم گرفت,50_na.wav یه راه‌حلی برای این دعوای وحشتناک پیدا کنه,51_na.wav نظریه‌ها و پیشنهاد‌های زیادی مطرح شد,52_na.wav اما یکی از بهترین‌هاش، دوراهی زندانی بود، که توسط دو تا ریاضیدان ابداع شد,53_na.wav ورژن اصلیش همونی بود که اول ویدیو گفتم,54_na.wav ولی بعده‌ها جزییاتش رو یه مقدار تغییر دادن و یه ورژن جدیدتر معرفی کردن,55_na.wav به‌جای پلیس، یه بانکدار نشسته که مقدار زیادی سکه‌ی طلا داره,56_na.wav به‌جای زندانی‌ها هم دو تا شخص جدا از هم داریم که بهشون میگیم بازیکن یا پلِیِر,57_na.wav هر بازیکن دو تا کارت داره: یکی همکاری، یکی هم مخالفت,58_na.wav با شروع بازی، کارت‌هاشون رو به بانک‌دار نشون میدن,59_na.wav دقت کنید که هیچ بازیکنی نمی‌تونه انتخاب طرف مقابلش رو ببینه,60_na.wav اگه یکیشون همکاری کنه یکیشون مخالفت،,61_na.wav بانکدار به اونی که مخالفت کرده پنج تا سکه میده,62_na.wav اونی هم که همکاری کرده چیزی گیرش نمیاد,63_na.wav اگه هردوشون همکاری کنن، نفری سه تا سکه بهشون میده,64_na.wav اگر هم هردوشون مخالفت کنن، نفری یه سکه,65_na.wav این بازی چندین بار پشت سر هم تکرار میشه و,66_na.wav تهش هر بازیکنی که سکه‌های بیشتری به دست آورده باشه برنده‌ست,67_na.wav خب حالا فرض کنیم یکی از این بازیکن‌ها شمایی,68_na.wav رقیبت کارت خودشو رو کرده، حالا نوبت شماست,69_na.wav حالت اول اینه که اون همکاری کرده باشه,70_na.wav پس اگه تو هم همکاری کنی سه تا سکه گیرت میاد، اگه مخالفت کنی پنج تا,71_na.wav به نفعته که مخالفت کنی، اینجوری دو تا سکه بیشتر می‌گیری,72_na.wav حالت دوم هم اینه که رقیبت مخالفت کرده باشه,73_na.wav بنابراین اگه همکاری کنی هیچی گیرت نمیاد,74_na.wav اگر هم مخالفت کنی یه سکه به دست میاری,75_na.wav یعنی باز تو این حالت هم مخالفت کردن به نفعته,76_na.wav پس عقل و منطقت بهت میگه تحت هر شرایطی مخالفت کن,77_na.wav تا سکه‌های بیشتری نصیبت بشه,78_na.wav شما هم به منطق خودت گوش می‌کنی,79_na.wav ولی مساله اینه که رقیبت هم عاقله,80_na.wav اونم با همین استدلال کارت مخالفت رو نشون داده,81_na.wav اینجوری فقط یه سکه گیر هرکدومتون میاد,82_na.wav بنابراین عقلانی تصمیم گرفتن به ضرر هردوتون تموم شد,83_na.wav اگه به همدیگه اعتماد داشتید و جفتتون همکاری می‌کردید,84_na.wav به‌جای یه سکه، نفری سه تا سکه به دست می‌آوردید,85_na.wav ولی خب تقصیری هم نداشتید دیگه,86_na.wav چون وقتی از انتخاب طرف مقابلمون خبر نداریم,87_na.wav نمی‌تونیم بی‌دلیل بهش اعتماد کنیم,88_na.wav ممکنه ما همکاری نشون بدیم ولی اون مخالفت کنه و,89_na.wav پنج تا سکه بگیره و به ما چیزی نرسه,90_na.wav همینه که به این وضعیت میگن معضل یا دوراهی زندانی,91_na.wav درگیری‌های بین آمریکا و شوروی تو دوران جنگ سرد,92_na.wav دقیقا به خاطر همین همکاری نکردن‌ها و بی‌اعتمادی‌ها بود,93_na.wav هر کشوری فقط به منافع خودش فکر می‌کرد,94_na.wav دوست داشت خودش پنج تا سکه رو بگیره و طرف مقابل هیچی گیرش نیاد,95_na.wav تهش هم این میشد که هردوشون ضرر می‌کردن,96_na.wav نه‌تنها چیزی به دست نمی‌آوردن,97_na.wav بلکه میلیاردها دلار هزینه‌ی بمب و موشک می‌کردن که هیچ‌وقت هم استفاده نمیشد,98_na.wav بنابراین دانشمندهای علوم سیاسی دائما دنبال روش‌هایی می‌گشتن,99_na.wav که این دوراهی یا معمای زندانی رو به بهترین شکل حل کنن,100_na.wav بالاخره باید چیکار کرد؟ به عقل و منطقمون گوش بدیم و ضرر کنیم,101_na.wav یا به هم اعتماد داشته باشیم و همکاری کنیم,102_na.wav اگه بخواهیم همکاری کنیم، از کجا معلوم که طرف مقابل هم نیت خوبی داشته باشه,103_na.wav مقاله‌های خیلی زیادی تو این زمینه منتشر شد,104_na.wav اما یکی از جالب‌ترین کارها مسابقه‌ای بود که سال ۱۹۸۰ اتفاق افتاد,105_na.wav برای ادامه‌ی صحبت‌هام از یکی از ویدیوی کانال وریتاسیوم استفاده کردم,106_na.wav که لینکش هم تو بخش توضیحات ویدیو هست,107_na.wav یه دانشمند علوم سیاسی به نام رابرت اَکسلراد,108_na.wav برای پیدا کردن جواب این سوال، یه مسابقه ترتیب داد,109_na.wav شرکت‌کننده‌ها باید برنامه‌های کامپیوتری می‌نوشتن,110_na.wav که بازی دوراهی زندانی رو در برابر همدیگه اجرا کنن,111_na.wav هر برنامه باید طوری طراحی میشد که بتونه بیشترین امتیاز رو به دست بیاره,112_na.wav یا در واقع سکه‌های بیشتری بگیره,113_na.wav در نهایت پونزده تا برنامه‌ی مختلف وارد این مسابقه شدن,114_na.wav که هرکدوم به یه شکل متفاوتی بازی می‌کردن,115_na.wav برای همین به هرکدومشون میگفتن یه استراتژی,116_na.wav من اینجا بهشون میگم الگوریتم,117_na.wav یکی از ساده‌ترین الگوریتم‌هایی که معرفی شد، تیت فور تت بود,118_na.wav تو اولین حرکتش همکاری نشون میداد,119_na.wav ولی بعدش دیگه فقط کار قبلی رقیبش رو تکرار می‌کرد,120_na.wav یعنی اگه حرکت قبلی رقیبش همکاری بود اینم همکاری می‌کرد,121_na.wav اگه مخالفت بود اینم مخالفت نشون میداد,122_na.wav یه الگوریتم دیگه هم بود شبیه همین، به نام جاس,123_na.wav با این تفاوت که از هر ده بار همکاری,124_na.wav یه بارش رو به طور تصادفی، بدون هیچ دلیلی مخالفت می‌کرد,125_na.wav شوبیک یکی دیگه از الگوریتم‌ها بود,126_na.wav که اولین مخالفت رقیبش رو با یه مخالفت تلافی می‌کرد,127_na.wav دومیش رو با دو تا، سومیش رو با سه تا,128_na.wav همینجوری هرچقدر رقیبش به دفعات بیشتری مخالفت نشون میداد,129_na.wav این سنگین‌تر تلافی می‌کرد,130_na.wav باز یه الگوریتم دیگه هم بود به نام فریدمن که اعصاب معصاب نداشت,131_na.wav به محض اینکه رقیبش اولین مخالفتش رو نشون میداد,132_na.wav دیگه این تا آخر بازی مخالفت می‌کرد,133_na.wav خلاصه اینکه تمام این استراتژی‌های مختلف رو دو به دو در برابر همدیگه قرار دادن,134_na.wav تا بازی دوراهی زندانی رو با هم انجام بدن,135_na.wav هر بازی هم دویست مرحله داشت و,136_na.wav تهش امتیاز هرکدوم از دو الگوریتم شرکت‌کننده نمایش داده میشد,137_na.wav که در نهایت امتیاز هر الگوریتم از بازی‌های مختلف با هم جمع میشد و,138_na.wav امتیاز کلیش به دست میومد,139_na.wav در کمال تعجب، تیت فور تت برنده‌ی این مسابقه شد,140_na.wav الگوریتمی که فقط یه ترفند خیلی ساده داشت,141_na.wav خوبی رو با خوبی جواب میداد، بدی رو با بدی,142_na.wav یعنی با همین کار ساده تونسته بود در مجموع,143_na.wav بیشترین امتیاز رو از بازی با الگوریتم‌های دیگه کسب کنه,144_na.wav البته بعضی مواقع، روش کارش خوب جواب نمیداد,145_na.wav مثلا وقتی تیت فور تت در مقابل جاس بازی کرد,146_na.wav حرکت اول هردوشون همکاری بود و این همکاری تا چند مرحله ادامه داشت,147_na.wav چون هردوشون کار قبلی طرف مقابل رو تکرار می‌کنن,148_na.wav بعدش جاس یکی از اون مخالفت‌های ده‌درصدی بی‌دلیلش رو انجام داد و,149_na.wav تیت فور تت هم کارش رو تلافی کرد,150_na.wav بنابراین یه زنجیره‌ای از همکاری‌ها و مخالفت‌های پی‌درپی ایجاد شد,151_na.wav وقتی که جاس برای بار دوم بی‌دلیل مخالفت نشون داد,152_na.wav دیگه از اون به بعد کل بازی شد مخالفت,153_na.wav این شبیه حالتی بود که تو دنیای واقعی زیاد می‌بینیم,154_na.wav یعنی یه آدم یا یه کشوری که رفتار عادلانه‌ای داره و,155_na.wav خوبی رو با خوبی جواب میده و بدی رو با بدی,156_na.wav فقط به خاطر رفتارهای بد طرف مقابلش مجبور میشه,157_na.wav پشت سر هم واکنش‌های منفی نشون بده,158_na.wav که در نهایت هم به ضرر خودش تموم میشه هم به ضرر رقیبش,159_na.wav جالب اینجاست که یکی از بهترین حالت‌ها وقتی اتفاق افتاد که,160_na.wav تیت فور تت، با فریدمن بی‌اعصاب بازی کرد,161_na.wav از اونجایی که هیچکدومشون شروع‌کننده‌ی مخالفت نیستن,162_na.wav از اول تا آخر بازی، توی تمام مرحله‌ها همکاری کردن و هردوشون امتیاز خوبی گرفتن,163_na.wav اکسلراد و تیمش، تمام این بازی‌ها رو، که تعدادشون هم زیاد بود,164_na.wav تجزیه و تحلیل کردن و به این نتیجه رسیدن که,165_na.wav پرامتیازترین الگوریتم‌ها دو تا ویژگی مشترک دارن,166_na.wav یکی نجیب بودن، دومی هم بخشندگی,167_na.wav هر الگوریتمی که شروع‌کننده‌ی مخالفت نباشه، نجیب محسوب میشه,168_na.wav مثلا همین فریدمن و تیت فور تت، هردوشون نجیبن,169_na.wav فقط وقتی مخالفت می‌کنن که اول رقیبشون این کار رو کرده باشه و اینا بخوان تلافی کنن,170_na.wav اما اونایی که خودشون شروع‌کننده‌ی دعوان، مثل جاس، بهشون میگن الگوریتم‌های بدذات,171_na.wav اولی تا هشتمی، یعنی پرامتیازترین‌ها، همگی نجیب بودن,172_na.wav بدذات‌ها کم‌ترین امتیازها رو گرفتن,173_na.wav ویژگی دومی که اکسلراد بین برنده‌ها پیدا کرد، بخشندگی بود,174_na.wav اون الگوریتمی که یه بار مخالفت رقیبش رو تلافی می‌کنه,175_na.wav ولی بعدش دیگه این کار رو ادامه نمیده، بخشنده‌ست,176_na.wav مثلا تیت فور تت، بخشنده محسوب میشه,177_na.wav چون هرجایی که رقیبش برگرده به همکاری، اینم همکاری می‌کنه,178_na.wav در حالی که فریدمن اینطور نیست,179_na.wav یه بار رقیبش عمدی یا غیرعمدی مخالفت کنه، دیگه این بی‌خیال نمیشه,180_na.wav خیلی کینه‌ایه. بین تمام الگوریتم‌ها کمترین میزان بخشندگی رو داره,181_na.wav این نتایج، حسابی باعث تعجب شرکت‌کننده‌ها شد,182_na.wav چون بیشترشون سعی کرده بودن برنامه‌هایی بنویسن,183_na.wav که با زیرکی و بدذاتی رقیبش رو گول بزنه و ازش امتیاز بگیره,184_na.wav در حالی که بیشترین امتیازها رسیده بود به نجیب‌ها و بخشنده‌ها,185_na.wav که اتفاقا عملکرد ساده‌ای هم داشتن,186_na.wav روحیه‌ی همکاری خیلی بیشتر از مخالفت جواب داده بود,187_na.wav حتی اکسلراد به این نتیجه رسید که با یه تغییر کوچیک تو الگوریتم تیت فور تت,188_na.wav بازم بخشنده‌تر میشه و امتیاز بیشتری می‌تونه به دست بیاره,189_na.wav کافیه برنامه‌ش رو طوری تغییر بدیم که,190_na.wav فقط اگه رقیبش دو بار پشت سر هم مخالفت کرد,191_na.wav فقط اگه رقیبش دو بار پشت سر هم مخالفت کرد، این تلافی بکنه,192_na.wav مخالفت اولش رو ببخشه,193_na.wav با دیدن این نتایج شگفت‌انگیز، اکسلراد تصمیم گرفت,194_na.wav یه مسابقه‌ی دیگه برگزار کنه، بزرگ‌تر و دقیق‌تر,195_na.wav شرکت‌کننده‌ها به تمام نتایج مسابقه‌ی اول هم دسترسی داشتن,196_na.wav تا بر اساس اون اطلاعات بتونن الگوریتم‌ها یا در واقع استراتژی‌های قوی‌تری طراحی کنن,197_na.wav بنابراین دو دسته شدن,198_na.wav بعضی از شرکت‌کننده‌ها تمرکزشون رو گذاشتن روی نجیب بودن و بخشنده بودن,199_na.wav بعضیاشون هم روی الگوریتم‌های بدذات و کینه‌ای کار کردن,200_na.wav تا بتونن از اون بخشنده‌ها سواستفاده کنن و ازشون امتیاز بگیرن,201_na.wav در نهایت شصت‌ودوتا الگوریتم مختلف وارد مسابقه شد,202_na.wav یکیشون به نام آزمایشگر یا تستر به روش جالبی طراحی شده بود,203_na.wav تو اولین حرکتش مخالفت می‌کرد تا ببینه رقیبش چه واکنشی نشون میده,204_na.wav اگه اون تلافی می‌کرد، این رفتارش رو تغییر میداد به تیت فور تت,205_na.wav یعنی با عادلانه کردن رفتارش، از رقیبش عذرخواهی می‌کرد,206_na.wav اما اگه جواب اولین مخالفتش رو با همکاری میداد,207_na.wav تستر به این نتیجه می‌رسید که رقیبش زیاد اهل تلافی نیست,208_na.wav بنابراین تو حرکت‌های بعدیش دیگه دائما مخالفت نشون میداد,209_na.wav پررو میشد، سواستفاده می‌کرد، اینجوری امتیاز بیشتری به دست میاورد,210_na.wav نتایج این مسابقه هم مثل اولی باعث تعجبشون شد,211_na.wav بازم الگوریتم‌های نجیب و بخشنده بالاترین امتیازها رو به دست آوردن,212_na.wav جالب اینکه تیت فور تت دوباره برنده شد,213_na.wav بین پونزده‌تای اول، فقط یه بدذات وجود داشت,214_na.wav بین پونزده‌تای آخر هم فقط یه نجیب,215_na.wav که اونم همون فریدمن بداخلاق بود,216_na.wav با بررسی‌های دقیق‌تر، اکسلراد و تیمش تونستن,217_na.wav دو تا ویژگی دیگه هم بین الگوریتم‌های برنده پیدا کنن,218_na.wav یکی تلافی‌جویی، یکی هم واضح بودن,219_na.wav الگوریتم تلافی‌جو، مخالفت رقیبش رو بلافاصله تلافی می‌کنه، مثل همون تیت فور تت,220_na.wav برای همین بقیه نمی‌تونن به راحتی ازش امتیاز بگیرن,221_na.wav نقطه‌ی مقابلش الگوریتمیه به نام همکاری دائم، که همیشه همکاری می‌کنه,222_na.wav بدون اینکه مخالفت رقیبش اثری روی رفتارش داشته باشه,223_na.wav این باعث میشه بقیه خیلی راحت ازش سواستفاده کنن و تو هر مرحله,224_na.wav اون پنج تا امتیاز رو برای خودشون بگیرن,225_na.wav چهارمین ویژگی یعنی واضح بودن هم به این معنیه که,226_na.wav رفتار الگوریتم، واضح و قابل‌پیش‌بینی باشه,227_na.wav مثلا الگوریتم رندوم فقط به صورت تصادفی همکاری یا مخالفت می‌کنه,228_na.wav بدون توجه به عملکرد رقیبش,229_na.wav همچین رفتاری اونقدر مبهمه که اجازه نمیده بین بازیکن‌ها اعتماد ایجاد بشه,230_na.wav چون نمیشه رفتارش رو پیش‌بینی کرد,231_na.wav برای همین بازی کردن با اینا بیشتر وقت‌ها نتیجه‌ی خوبی نداره,232_na.wav اما یه نکته‌ی ظریفی وجود داره که باعث میشه,233_na.wav نتایج این بازی یه مقدار از واقعیت فاصله داشته باشه,234_na.wav تو دنیای واقعی، بعضی وقت‌ها خطاهای تصادفی داریم,235_na.wav مثلا از بین دو تا کشوری که با هم درگیرن,236_na.wav یکیشون تصادفا یه اشتباهی می‌کنه که زنجیره‌ای از واکنش‌ها رو پیش میاره,237_na.wav کشتی یا هواپیمای رقیبش رو از بین می‌بره، یا یکی از افراد اونا رو اشتباهی می‌کشه,238_na.wav در طول تاریخ زیاد پیش اومده که این سوتفاهم‌ها باعث ایجاد جنگ‌های بزرگ شدن,239_na.wav وقتی دو تا تیت فور تت با هم بازی می‌کنن، رفتارشون کاملا با همکاری جلو میره,240_na.wav اما اگه تیت فور تت رو طوری برنامه‌نویسی کنیم,241_na.wav که بعضی از همکاری‌های طرف مقابلش رو اشتباهی به عنوان مخالفت برداشت کنه,242_na.wav شرایط عوض میشه,243_na.wav با اولین سوتفاهم، طرف مقابل تلافی می‌کنه و همکاری‌ها و مخالفت‌های یکی‌درمیون داریم,244_na.wav حالا تو این شرایط اگه یه سوتفاهم دیگه هم پیش بیاد,245_na.wav اوضاع خطرناک میشه، تا آخر بازی با هم مخالفت می‌کنن,246_na.wav یعنی تیت فور تتی که توی محیط پرفکت و بدون اشتباه همیشه برنده بود,247_na.wav حالا یه عملکرد ضعیف از خودش نشون میده,248_na.wav برای حل این مشکل باید میزان بخشندگی رو افزایش بدیم,249_na.wav مثلا اگه تیت فور تت رو طوری طراحی کنیم که,250_na.wav از هر ده بار مخالفت رقیبش، نُه بارش رو تلافی کنه و یک بارش رو ببخشه,251_na.wav این زنجیره‌ی مخالفت‌های پی‌درپی شکسته میشه,252_na.wav از طرفی هم اینجوری بیش از حد بخشنده نیست,253_na.wav که وقتی با الگوریتم‌های بدذات بازی می‌کنه ازش سواستفاده کنن,254_na.wav حالا می‌رسیم به نتیجه‌گیری کلی,255_na.wav برای برنده شدن، همیشه لازم نیست رقیب ما شکست بخوره,256_na.wav تو بعضی از بازی‌ها مثل شطرنج، بُرد ما به معنی باخت طرف مقابله,257_na.wav به اینا میگن بازی‌های مجموع-صفر,258_na.wav یعنی مثلا اگه باخت رو معادل منفی یک در نظر بگیریم و,259_na.wav برد رو معادل مثبت یک، جمعشون میشه صفر,260_na.wav اما دنیای واقعی، تو بیشتر مواقع اینجوری کار نمی‌کنه,261_na.wav رفتارهاش بیشتر شبیه همین بازی دوراهی زندانیه,262_na.wav نیازی نیست حتما رقیبت رو شکست بدی، نیازی نیست جایزه‌ت رو از اون بگیری,263_na.wav در عوض می‌تونید یه وضعیت برد-برد داشته باشید,264_na.wav هردوتون همکاری کنید تا جایزه‌تون رو از بانک‌دار بگیرید,265_na.wav اینجا بانک‌دار در واقع همون جهان هستیه,266_na.wav با این همه منابع باارزش,267_na.wav همین تحقیقات مفیدی که این دانشمندها انجام دادن,268_na.wav دیدگاه خیلی از سیاستمدارها رو عوض کرد و باعث شد اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰,269_na.wav روابط پرتنش آمریکا و شوروی هم کم‌کم بره به سمت همکاری‌های سازنده,270_na.wav پس اگه می‌بینید دولت‌های قدرتمند خیلی‌وقتا با دولت‌های شرور کنار میان و,271_na.wav سریع واکنش نشون نمیدن، به خاطر همین استراتژی‌هاست,272_na.wav این همکاری‌ها و بخشندگی‌ها در نهایت به نفع خودشون تموم میشه,273_na.wav چون اگه بخوان کارهای یه موجود بدذات رو دائما تلافی کنن,274_na.wav چیزی که آخر بازی گیرشون میاد، کمتر از اونیه که اگه بخشش داشته باشن به دست میارن,275_na.wav دانشمندهای علوم سیاسی، هنوزم دارن روی این مسابقه‌ها تحقیق می‌کن,276_na.wav هنوزم جنبه‌های مختلفی مثل سیستم امتیازدهی,277_na.wav یا ویژگی‌های الگوریتم‌ها رو تغییر میدن تا دائما رفتارشون به دنیای واقعی نزدیک‌تر بشه,278_na.wav اینجوری نتایج دقیق‌تری ازشون به‌دست میاریم,279_na.wav مثلا تو این ورژن‌های جدیدتر، خیلی‌وقتا دیگه تیت فور تت اول نمیشه,280_na.wav استراتژی‌های بهتر و پیچیده‌تری خودشون رو نشون میدن,281_na.wav با این حال، همچنان الگوریتم‌های برنده، اون چهار تا ویژگی رو دارن,282_na.wav نجیب باش، غیر قابل پیش‌بینی نباش، ببخش,283_na.wav اما نه بیش از حد که باعث سواستفاده‌ی دیگران بشه,284_na.wav همیشه یه مقدار تلافی لازمه,285_na.wav هوش انسان بزرگ‌ترین مزیتش نسبت به بقیه‌ی موجوداته.,0_iq.wav اما همین مزیت، تو یه قرن گذشته، با جنجال‌هایی که,1_iq.wav ایجاد کرد، باعث مرگ میلیون‌ها انسان شد.,2_iq.wav اول از همه باید ببینیم اصلا آی‌کیو یا بهره‌ی هوشی چی هست،,3_iq.wav چطور اندازه‌گیری میشه، چقدر روی موفقیت ما اثر داره،,4_iq.wav اینکه گفته میشه بعضی از ملت‌ها دارن کم‌هوش‌تر یا باهوش‌تر,5_iq.wav میشن واقعا درسته یا نه، به‌اضافه‌ی خیلی سوالات دیگه.,6_iq.wav چند تا سایت معتبر هم معرفی می‌کنم که می‌تونید آی‌کیوی,7_iq.wav خودتون رو پیدا کنید، مال خودم هم میگم که چنده.,8_iq.wav یه نگاهی هم می‌اندازیم به بخش تاریک ماجرا، یعنی گذشته‌ی تلخ نژادپرستی و آی‌کیو.,9_iq.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,10_iq.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,11_iq.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,12_iq.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,13_iq.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,14_iq.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,15_iq.wav از زمان‌های خیلی قدیم، آدما سعی می‌کردن با پرسیدن معماها,16_iq.wav یا حل کردن مسائل مختلف، مقدار هوش همدیگه رو بسنجن.,17_iq.wav اما هیچوقت یه روش منظم و حساب‌شده برای این کار وجود نداشت.,18_iq.wav تا اینکه سال ۱۹۰۴ یه روانشناس انگلیسی به نام چارلز اسپیرمن اولین قدم جدی رو برداشت.,19_iq.wav اسپیرمن نمرات درس‌های مختلف دانش‌آموزا رو بررسی کرد,20_iq.wav ببینه چه ارتباطی بینشون هست.,21_iq.wav چند تا احتمال مختلف می‌تونست وجود داشته باشه.,22_iq.wav احتمال اول این بود که بیشتر افرادی که مثلا ریاضیشون خوبه، ادبیاتشون هم قوی باشه.,23_iq.wav بیشتر افراد، نه همه‌شون.,24_iq.wav اینجا میگیم یه همبستگی مثبت بین این دو تا درس وجود داره.,25_iq.wav ریاضی و ادبیات هم فقط یه مثاله، همبستگی رو,26_iq.wav می‌تونیم بین هر دو تا درس دیگه‌ای تعیین کنیم.,27_iq.wav احتمال دوم این بود که همبستگی منفی برقرار باشه.,28_iq.wav یعنی مثلا بیشتر افرادی که تو ریاضی قوی‌ان، ادبیات ضعیفی داشته باشن، چون شاید,29_iq.wav بیشتر وقتشون رو میدن به ریاضی، یا انگیزه و علاقه‌شون تو این درس بیشتره.,30_iq.wav احتمال سوم هم این بود که بین نمرات این درس‌ها,31_iq.wav هیچ همبستگی‌ای وجود نداشته باشه، نه مثبت نه منفی.,32_iq.wav اسپیرمن با بررسی اطلاعاتی که از دانش‌آموزها جمع‌آوری کرده بود،,33_iq.wav متوجه شد بین نمرات درس‌های مختلف، یه همبستگی مثبت وجود داره.,34_iq.wav یعنی بیشتر افرادی که تو یه درس قوی بودن، معمولا,35_iq.wav تو بقیه‌ی درس‌ها هم امتیاز خوبی داشتن.,36_iq.wav پس به این نتیجه رسید که هر آدمی یه مقدار مشخصی هوش داره که اسمشو,37_iq.wav گذاشت هوش عمومی یا فاکتور عمومی، که بهش فاکتور جی هم گفته میشه.,38_iq.wav فاکتور جی بود که تعیین می‌کرد هر دانش‌آموزی,39_iq.wav صرف‌نظر از اینکه چه درسی رو داره مطالعه می‌کنه، یه توانایی مشخصی,40_iq.wav داشته باشه تو یادگیری و تشخیص الگوها و حل مساله.,41_iq.wav اما این به‌تنهایی نمی‌تونست همه چیز رو توضیح بده.,42_iq.wav مثلا دو تا دانش‌آموز ممکن بود هوش عمومی برابری داشته باشن، ولی یکیشون,43_iq.wav تو یه موضوع خاص مثل ریاضی قوی‌تر باشه، چون تمرین بیشتری داشته.,44_iq.wav این باعث شد اسپیرمن فاکتورهای دیگه‌ای اضافه بکنه به نام,45_iq.wav فاکتورهای وابسته به موضوع یا فاکتورهای اِس.,46_iq.wav دانش‌آموزی که تمرین بیشتری تو ریاضی داشته،,47_iq.wav فاکتور اس‌ش برای درس ریاضی بیشتره.,48_iq.wav اسپیرمن معتقد بود فاکتور جی ثابته، اما فاکتورهای,49_iq.wav اس رو میشه با آموزش و یادگیری افزایش داد.,50_iq.wav برای همین دنبال روش مناسبی برای اندازه‌گیری هوش عمومی بود.,51_iq.wav قدم بزرگ بعدی رو دو تا روانشناس فرانسوی برداشتن,52_iq.wav به نام آلفرد بینه و تئودور سیمون، که دنبال اندازه‌گیری,53_iq.wav مهارت‌هایی مثل حافظه و یادگیری تو بچه‌های مدرسه‌ای بودن.,54_iq.wav اینا یه آزمونی طراحی کردن به نام تست بینه-سیمون.,55_iq.wav سی تا سوال داشت که به دسته‌های مختلفی تقسیم میشد.,56_iq.wav مثلا تعریف معنای یه کلمه، یا پیدا کردن قسمت‌های حذف‌شده توی یه نقاشی،,57_iq.wav یا حتی مشخص کردن صورت زیباتر، از بین دو تا نقاشی که یکیشون زشت بود.,58_iq.wav بعد از اینکه جواب‌های تمام دانش‌آموزها رو با هم مقایسه کردن، تونستن برای,59_iq.wav هرکدومشون یه عددی تعیین کنن به نام سن عقلی.,60_iq.wav مثلا اگه جواب‌های یه دانش‌آموز بیشتر شبیه جواب‌های اون گروه از دوستاش,61_iq.wav بود که نُه سالشونه، اونوقت سن عقلی این دانش‌آموز میشد عدد نُه،,62_iq.wav در حالی که ممکن بود سن واقعیش کمتر یا بیشتر باشه، مثلا دوازده.,63_iq.wav بعدش سن عقلی رو تقسیم کردن به سن واقعی و ضرب‌در صد کردن.,64_iq.wav اسم عددی که به این روش به دست اومد رو گذاشتن,65_iq.wav بهره‌ی هوشی که مخففش میشه آی‌کیو.,66_iq.wav البته تو فارسی بهش ضریب هوشی هم میگن ولی خب ترجمه‌ی درستی نیست.,67_iq.wav به عنوان مثال اگه آزمون بینه-سیمون نشون بده سن عقلی,68_iq.wav یه نفر هشته، اما در واقع ده سالشه، هشت تقسیم بر ده،,69_iq.wav ضربدر صد، میشه هشتاد، پس آی‌کیوی اون آدم هشتاده.,70_iq.wav بینه-سیمون اولین تست آی‌کیوی جهان بود.,71_iq.wav سال ۱۹۰۸ هنری گادارد روانشناس آمریکایی، این تست رو از,72_iq.wav فرانسه به انگلیسی ترجمه کرد و یه اصلاحاتی هم توش انجام داد.,73_iq.wav بعدش یه روانشناس دیگه به نام لوییس ترمن از دانشگاه استنفورد،,74_iq.wav تغییرات بیشتری بهش اضافه کرد و استانداردش کرد،,75_iq.wav که اسمش شد تست استنفورد-بینه، یکی از پرکاربردترین تست‌های,76_iq.wav آی‌کیو که هنوزم نسخه‌های جدیدترش داره استفاده میشه.,77_iq.wav الان تست‌های خیلی زیادی طراحی شده که معمولا دنبال,78_iq.wav پیدا کردن همون فاکتور جی یا هوش عمومی هستن.,79_iq.wav اصلی‌ترین کار این تست‌ها اینه که سن عقلی هرکسی رو از روی جواب‌هایی,80_iq.wav که میده حدس بزنن، بقیه‌ش دیگه استفاده از همون فرمول ساده‌ست.,81_iq.wav این تست‌ها، آدما رو بر اساس مقدار آی‌کیوشون به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌کنن.,82_iq.wav میانگین، معمولا صد در نظر گرفته میشه.,83_iq.wav هرچقدر به سمت آی‌کیوهای کمتر یا بیشتر حرکت کنیم، تعداد افراد کمتر میشه.,84_iq.wav مثلا اگه آی‌کیوی شما صد و سی و دو باشه از نود و هشت درصد از آدما باهوش‌ترید.,85_iq.wav حالا سوال مهمی که پیش میاد اینه که دونستن این موضوع دقیقا چه کمکی به ما می‌کنه.,86_iq.wav ارتش آمریکا از چند دهه پیش افرادی رو استخدام کرده که آی‌کیوشون بالای ۸۳ باشه.,87_iq.wav اما بعد از شروع جنگ ویتنام، برای اینکه بتونه سربازهای,88_iq.wav بیشتری جذب بکنه، این موضوع رو یه مقدار شل گرفت.,89_iq.wav با ورود افرادی با آی‌کیوهای پایین‌تر به ارتش، اتفاق‌های جالبی افتاد.,90_iq.wav این افراد نسبت به بقیه بین سه تا نُه ماه زمان بیشتری,91_iq.wav برای آموزش و تمرین نیاز داشتن.,92_iq.wav تو ماموریت‌ها هم تا سه برابر بقیه شکست می‌خوردن و سه برابر کشته میشدن.,93_iq.wav بین زخمی‌ها و اونایی که قطع عضو یا معلول شده بودن هم,94_iq.wav افرادی با آی‌کیوی پایین، تعدادشون بیشتر بود.,95_iq.wav ارتش به این نتیجه رسید که نیروی کمتر ولی باکیفیت‌تر،,96_iq.wav از نظر هزینه‌ها خیلی به‌صرفه‌تره.,97_iq.wav برای همین دوباره از استخدام افرادی با آی‌کیوی زیر ۸۳ جلوگیری کرد.,98_iq.wav پس تو بحث نظامی‌گری، شواهد نشون میده که همبستگی,99_iq.wav قوی‌ای وجود داره بین آی‌کیوی یه آدم، با زنده موندنش.,100_iq.wav اما این فقط مربوط به نیروهای نظامی نمیشه،,101_iq.wav تو زندگی معمولی هم افرادی با آی‌کیوی بالا بیشتر زنده می‌مونن.,102_iq.wav سال ۱۹۹۷ نتیجه‌ی تست هوش دوهزاروهشتصد تا دانش‌آموز,103_iq.wav اسکاتلندی رو که سال ۱۹۳۲ تو سن یازده‌سالگی ازشون گرفته شده بود،,104_iq.wav بررسی کردن تا ببینن شصت و پنج سال بعد از اون تست، کدومشون هنوز زنده‌ن.,105_iq.wav نتایج این تحقیق نشون داد بچه‌هایی که اون زمان نمره‌ی آی‌کیوی بالاتری,106_iq.wav کسب کرده بودن، تعداد بیشتری ازشون زنده مونده بود.,107_iq.wav تحقیقات دیگه‌ای هم انجام شد که باز همین نتیجه رو تایید کردن.,108_iq.wav از بحث مرگ و زندگی که بیاییم بیرون، آی‌کیوی بالاتر,109_iq.wav به معنی موفقیت بیشتر توی شغل و تحصیلات هم هست.,110_iq.wav همبستگی قوی بین مقدار آی‌کیو با موفقیت‌های تحصیلی,111_iq.wav بارها توی آزمایش‌های مختلف اثبات شده.,112_iq.wav در مورد شغل هم همینطوره، مخصوصا کارهای فنی یا کارهایی با پیچیدگی بالا.,113_iq.wav اما می‌رسیم به بحث جنجالی درآمد.,114_iq.wav بین آی‌کیو و مقدار درآمد هم یه همبستگی مثبت وجود داره، اما نه خیلی قوی.,115_iq.wav یعنی افراد پولدار و پردرآمدی که آی‌کیوشون زیر صده، تعدادشون کم نیست.,116_iq.wav همین باعث شده خیلیا معتقد باشن برای پولدار شدن نیازی به آی‌کیوی بالا نیست.,117_iq.wav ولی خب در کل موضوع پیچیده‌ایه، چون خیلی از,118_iq.wav افراد باهوش علاقه‌ی چندانی به پول ندارن.,119_iq.wav یه فیزیکدان با آی‌کیوی بالا ممکنه استاد دانشگاه بشه و نسبت به یه آدم,120_iq.wav معمولی که تو کار خرید و فروشه، درآمد خیلی کمتری داشته باشه.,121_iq.wav پس به نظرم واقعیت اینه که برای پولدار شدن نیازی به آی‌کیوی بالا نیست،,122_iq.wav اما اگه داشته باشیم خیلی سریع‌تر و راحت‌تر می‌تونیم به درآمد بیشتر برسیم.,123_iq.wav تحقیقات دیگه‌ای هم انجام شده که نشون میده بین آی‌کیوی,124_iq.wav بالا و اندازه‌ی مغز، یه همبستگی مثبت وجود داره.,125_iq.wav پس باهوش‌تر بودن، تو بیشتر موارد به معنی داشتن یه مغز بزرگ‌تره.,126_iq.wav حالا سوال مهم دوم: اگه آی‌کیو اینقدر تو زنده موندن ما،,127_iq.wav موفقیت‌های شغلی و تحصیلی، درآمدمون، نقش داره،,128_iq.wav پس چرا اونقدری که باید، بهش اهمیت داده نمیشه؟,129_iq.wav بحث اصلاح نژاد انسان، اونقدری که فکر می‌کنیم جدید نیست.,130_iq.wav افلاطون حدود دو هزار و پونصد سال پیش، از تولید مثل,131_iq.wav گزینشی برای تولد انسان‌های بهتر و کامل‌تر صحبت کرد.,132_iq.wav تو کل تاریخ، اقوام مختلف، بچه‌های ناقص یا کندذهن یا حتی افرادی که,133_iq.wav از نظر اخلاقی منحرف بودن رو به روش‌های مختلف بین می‌بردن.,134_iq.wav پادشاهی اسپارتا یه شورای بزرگان داشت که هر بچه‌ای به دنیا میومد,135_iq.wav اینا بررسیش می‌کردن و اگه کاملا سالم نبود از بین می‌بردنش،,136_iq.wav که فیلم معروف ۳۰۰ اگه یادتون باشه با همین صحنه شروع میشد.,137_iq.wav اما بعد از اکتشافات اولیه‌ی ژنتیک و نظریه‌ی فرگشت داروین،,138_iq.wav این نژادگرایی، اول تو انگلیس و بعدشم تو کشورهای,139_iq.wav اروپایی و آمریکا و کانادا شروع به رشد کرد.,140_iq.wav کم‌کم یه جنبشی ایجاد شد به نام یوژنیک یا اصلاح نژاد، که هدفش,141_iq.wav جلوگیری از بچه‌دار شدن افراد کندذهن یا دارای معلولیت مادرزادی بود،,142_iq.wav به‌اضافه‌ی تشویق آدمایی که از نظر ذهنی و جسمی,143_iq.wav ممتاز بودن، برای اینکه نسل خودشون رو ادامه بدن.,144_iq.wav ساخته شدن تست هوش بینه-سیمون، همزمان بود با شروع رشد ایده‌ی اصلاح نژاد.,145_iq.wav برای همین بعد از اینکه هنری گادارد ترجمه‌ش کرد و,146_iq.wav به آمریکا برد، هدف اصلی این تست یه مقدار تغییر کرد.,147_iq.wav چون در واقع برای پیدا کردن دانش‌آموزهای ضعیف‌تر,148_iq.wav طراحی شده بود تا بهشون کمک بشه، اما تو آمریکا سعی کردن,149_iq.wav باهاش آدمای بزرگسال رو بر اساس هوششون دسته‌بندی کنن.,150_iq.wav از طرفی هم شواهدِ اون زمان، نشون میداد هوش عمومی یا فاکتور جی،,151_iq.wav برای هرکسی یه مقدار ثابته که از پدر و مادرش به ارث می‌رسه.,152_iq.wav این شد که تست آی‌کیو وارد جنبش اصلاح نژادی آمریکا شد و,153_iq.wav توی خیلی از ایالت‌ها قوانینی تصویب شد برای عقیم‌سازی,154_iq.wav اجباری آدمایی که هوششون از یه حد مشخصی پایین‌تر بود.,155_iq.wav بعد از اینکه دیوان عالی ایالات متحده هم سال ۱۹۲۷ این قانون رو تصویب کرد،,156_iq.wav یه چیزی حدود شصت هزار نفر از افراد کم‌هوش عقیم‌سازی,157_iq.wav اجباری شدن تا ژن‌های معیوب خودشون رو به نسل‌های بعدی منتقل نکنن.,158_iq.wav اما مشکل اینجا بود که این طرز فکر، به‌شدت قابلیت,159_iq.wav این رو داره که ازش سواستفاده بشه.,160_iq.wav این اتفاق تو آلمان نازی افتاد.,161_iq.wav اونجا بحث برتری نژادی و یوژنیک و هوش برتر و این چیزا,162_iq.wav به اوج خودش رسید، که دیگه همه‌مون می‌دونیم باعث مرگ,163_iq.wav میلیون‌ها انسان شد و چندین سال دنیا رو به آتیش کشید.,164_iq.wav جالب اینجاست که خود هیتلر برای اصلاح‌نژادگراهای بزرگ,165_iq.wav آمریکایی نامه می‌نوشته و به خاطر این ایده‌ها ازشون تشکر می‌کرده.,166_iq.wav تو دادگاه‌های نورمبرگ هم که بعد از جنگ جهانی دوم برای محاکمه‌ی,167_iq.wav نازی‌ها تشکیل شد، بعضیاشون از رای دیوان عالی آمریکا,168_iq.wav برای عقیم کردن آدمای کندذهن به عنوان الگوی خودشون اسم بردن.,169_iq.wav هرچند این یه بهانه‌ی احمقانه‌ست، چون توی آمریکا,170_iq.wav نهایت کاری که انجام شد جلوگیری از بچه‌دار شدن این افراد بود،,171_iq.wav نه اینکه مثل نازی‌ها به اون شکل وحشتناک از بین ببرنشون.,172_iq.wav پس با این گذشته‌ی تاریک، شاید طبیعی باشه که الان,173_iq.wav خیلی از آدما دیگه اهمیت چندانی به آی‌کیو نمیدن.,174_iq.wav البته یه دلیل دیگه هم داره، شواهدی که نشون میده هوش ما به طور,175_iq.wav صددرصد ژنتیکی نیست، عوامل محیطی هم نقش بزرگی دارن.,176_iq.wav منظور از عوامل محیطی، چیزاییه مثل آموزش و,177_iq.wav تغذیه‌ی باکیفیت، که توانایی‌های ذهنی ما رو افزایش میدن.,178_iq.wav یه بحث دیگه هم اینه که هوش ما بر خلاف,179_iq.wav تصوری که قبلا داشتیم، یه چیز یکپارچه نیست.,180_iq.wav الان خیلی از روانشناس‌ها معتقدن هر آدمی دو نوع,181_iq.wav هوش مختلف داره: هوش سیال و هوش متبلور.,182_iq.wav هوش سیال، توانایی ما برای یادگیری و پردازش اطلاعات و حل مسائل,183_iq.wav جدیده، اما هوش متبلور، اون دانشیه که ما تو زندگیمون به دست میاریم.,184_iq.wav هوش سیال، اوایل بزرگسالی به اوج خودش میرسه ولی بعدش کم‌کم پایین میاد.,185_iq.wav برای همینه که یادگیری موضوعات جدید و پردازش,186_iq.wav اطلاعات، با بالا رفتن سن برای ما سخت‌تر میشه.,187_iq.wav اما هوش متبلور که مربوط به دانش ما میشه افت نمی‌کنه،,188_iq.wav فقط سرعت رشدش پایین میاد.,189_iq.wav یه چیز دیگه هم داریم به نام هوش هیجانی یا هوش احساسی,190_iq.wav یا ای‌کیو که مربوط میشه به اینکه چقدر می‌تونیم احساسات خودمون و,191_iq.wav دیگران رو شناسایی و مدیریت کنیم برای کارهایی مثل تفکر و حل مساله.,192_iq.wav حالا می‌رسیم به این بحث که آیا واقعا می‌تونیم,193_iq.wav روی نتیجه‌ی تست‌های آی‌کیو حساب کنیم؟,194_iq.wav یکی از موضوعات جنجالی، تفاوت بین بهره‌ی هوشی افراد سیاه‌پوست و,195_iq.wav سفیدپوسته، که توی چند تا تحقیق مستقل به دست اومده.,196_iq.wav قبل از اینکه ادامه بدم، باید تاکید بکنم که اصلا نمی‌خوام حرفای نژادپرستانه بزنم،,197_iq.wav می‌خوایم ببینیم چقدر میشه به این نتایج اطمینان کرد.,198_iq.wav پس لطفا حرفامو تا آخر گوش کنید، بعدش نظر خودتونو بگید.,199_iq.wav واقعیت اینه که بین بهره‌ی هوشی نژادها و ملیت‌های مختلف، یه تفاوت‌هایی وجود داره.,200_iq.wav همونطور که توی این نمودار می‌بینید، مردم شرق آسیا,201_iq.wav از نظر میانگین آی‌کیو بالاترین رتبه رو دارن.,202_iq.wav غیر از بحث نژاد، می‌تونیم میانگین آی‌کیوی کشورهای مختلف هم بررسی کنیم.,203_iq.wav برای این کار سایت‌های مختلفی هست که از نتایج تست‌های آی‌کیو استفاده می‌کنن.,204_iq.wav اینجا هم بیشترین آی‌کیو مال مردم ژاپن و هنگ‌کنگ و سنگاپور و تایوانه،,206_iq.wav با میانگین صد و شیش، کمترینشم مال نپاله با میانگین ۵۱.,207_iq.wav تو همین نقشه کاملا مشخصه که کشورهای پیشرفته‌تر,208_iq.wav دقیقا میانگین آی‌کیوی مردمشون بالاتره.,209_iq.wav قاره‌ی آفریقا از این نظر وضعیت خوبی نداره، همونطور که می‌بینید,210_iq.wav رنگ بیشتر کشورهاش قرمزه، با آی‌کیوهایی بین شصت تا هفتاد.,211_iq.wav میانگین آی‌کیوی کشور خودمون هم هشتاد و یکه، مشابه افغانستان و,212_iq.wav پاکستان و لیبی، کمی بالاتر از عربستان، کمی پایین‌تر از عراق و ترکیه.,213_iq.wav سایت‌هایی هم که خودشون تست آی‌کیو می‌گیرن،,214_iq.wav کشورها رو بر اساس نتایجشون نمایش میدن، که اونا هم,215_iq.wav داده‌هاشون تقریبا همینه با یه مقدار اختلافات جزیی.,216_iq.wav اما سوالی که پیش میاد اینه که آی‌کیوی هفتاد، مرز ناتوانی ذهنیه.,217_iq.wav چطور ممکنه این همه آدم تو کل دنیا توانایی ذهنیشون اینقدر پایین باشه؟,218_iq.wav اونم در جایی که هر دو تا انسانی که انتخاب کنید، از نظر ژنتیکی ۹۹.۹ درصد با هم یکسانن.,219_iq.wav برای این اختلاف شدید تو آی‌کیوی نژادها و ملیت‌های مختلف، دلایل زیادی ارائه شده.,220_iq.wav مقایسه‌ی نتایج تست‌های یه قرنِ گذشته، نشون میده که,221_iq.wav میانگین آی‌کیو تو خیلی از مناطق، هر سال یه مقدار,222_iq.wav مشخصی افزایش داشته، بعضی جاها بیشتر، بعضی جاها کمتر.,223_iq.wav مثلا مردم آمریکا صد سال پیش میانگین آی‌کیوشون,224_iq.wav حدود هفتاد بوده، اما الان نزدیک شده به صد.,225_iq.wav به این افزایش دائمی بهره‌ی هوشی، میگن اثر فلین،,226_iq.wav که از اسم جیمز فلین دانشمند آمریکایی گرفته شده.,227_iq.wav در مورد دلیل این افزایش هوش هم نظرات مختلفی هست.,228_iq.wav یکیش بحث تغذیه و سلامته، همون چیزی که باعث شده,229_iq.wav قد آدما هم تو صد سال گذشته بلندتر بشه.,230_iq.wav دلیل دومش آموزش و تحصیلاته.,231_iq.wav شواهد زیادی هست برای اینکه مدرسه واقعا شما رو,232_iq.wav باهوش‌تر می‌کنه، چون تو حل کردن مسائل بهتر میشید.,233_iq.wav البته مدرسه‌ای که آموزش درست و اصولی داشته باشه.,234_iq.wav دلیل سومش اینه که صد سال پیش بیشتر شغل‌ها بدنی بود، در حالی که,235_iq.wav الان خیلی از کارها فکریه، نیاز به ذهن قوی‌تر داریم نه زور بیشتر.,236_iq.wav همه‌ی اینا باعث شده آدمای امروز بهتر بتونن تست‌های,237_iq.wav آی‌کیو رو حل کنن، در نتیجه امتیاز بالاتری به دست میارن.,238_iq.wav اینم باید بگم که در مورد بعضی از کشورها تو یه بازه‌های زمانی،,239_iq.wav اثر فلین برعکس شده، یعنی آی‌کیوشون نسبت به گذشته پایین‌تر اومده.,240_iq.wav چند تا از کشورهای اروپایی مثل نروژ دچار همین مشکل شدن.,241_iq.wav یکی از دلایل احتمالیش اینه که آدمای باهوش‌تر,242_iq.wav معمولا تمایل کمتری دارن نسبت به بچه‌دار شدن.,243_iq.wav یه دلیل دیگه‌ش هم میگن افزایش مهاجرت‌هاست.,244_iq.wav اما تحقیقات جدیدتر نشون داده که بعضی از همین,245_iq.wav کشورها هم دوباره دارن برمی‌گردن به شرایط رشد.,246_iq.wav در مورد کشور خودمون هم تا حالا چند بار از پایین اومدن سطح آی‌کیو صحبت شده.,247_iq.wav پس یکی از دلایل اختلاف شدید بین آی‌کیوی کشورهای مختلف، اثر فلین بود،,248_iq.wav یعنی عوامل محیطی که هر سال آی‌کیو رو افزایش یا کاهش میدن.,249_iq.wav دلیل دوم، تفاوت‌های فرهنگیه.,250_iq.wav شما فرض کنید یه تست آی‌کیو که از شکل‌های هندسی و دنباله‌های,251_iq.wav اعداد تشکیل شده، بدیم به یه قبیله‌ی آفریقایی.,252_iq.wav خب ممکنه یکی از سوالاش این باشه که مثلا تعداد مثلث‌ها رو توی شکل زیر,253_iq.wav پیدا کنید، در حالی که شاید اونا به خوبی ما با شکل‌های هندسی,254_iq.wav آشنا نباشن، یا تا حالا با دنباله‌های اعداد برخورد نکرده باشن.,255_iq.wav تو یه همچین وضعیتی، نتیجه‌ای که اونا از یه تست آی‌کیو,256_iq.wav می‌گیرن، قطعا با نتیجه‌ای که ما از همون تست می‌گیریم فرق داره.,257_iq.wav برای حل این مشکل، بعضیا اومدن تست‌هایی طراحی کردن,258_iq.wav با عنوان کالچِر فِر که برای تمام فرهنگ‌ها منصفانه باشه.,259_iq.wav ولی با تمام تلاش‌هایی که داشتن هنوز نتونستن تفاوت‌های,260_iq.wav فرهنگی رو به طور کامل از تست‌های آی‌کیو حذف کنن.,261_iq.wav یه موضوع دیگه‌ای که تو نتیجه‌ی این تست‌ها نقش داره، انگیزه‌ست.,262_iq.wav آزمایش‌ها نشون داده که وقتی به یه شخصی برای انجام تست آی‌کیو,263_iq.wav یه مبلغی پول داده شده، نتیجه‌ی نهایی بهتر بوده.,264_iq.wav پس اگه می‌خوایم تست‌های آی‌کیو دقیق‌تر باشن باید این مورد هم در نظر بگیریم.,265_iq.wav مساله‌ی بعدی اینه که تست‌های آی‌کیو، قابل‌آموزشن.,266_iq.wav اگه شما قبل از یه تست، یه مقداری زمان بذارید تست‌های آی‌کیوی,267_iq.wav مختلف رو حل کنید، نتیجه‌ی نهایی بهتر میشه چون با سوال‌ها آشنا شدید.,268_iq.wav پس با تمرین کردن، آی‌کیوی شما ممکنه مثلا به‌جای صد، بشه صد و پنج، یا حتی بیشتر.,269_iq.wav از تمام این حرفا خواستم به این نتیجه برسم که تست‌های آی‌کیویی که,270_iq.wav الان استفاده میشن، اونقدری که ما فکر می‌کنیم، قابل اطمینان نیستن.,271_iq.wav مغز و ذهن ما خیلی پیچیده‌تر از این حرفاست.,272_iq.wav اما اینطور نیست که این تست‌ها صددرصد هم بی‌مصرف باشن.,273_iq.wav بهرحال خیلی از جنبه‌های زندگی ما رو میشه با همینا,274_iq.wav تا حدودی پیش‌بینی کرد، هرچند هنوز ایرادات زیادی دارن.,275_iq.wav با اینحال، اگه هنوزم دوست دارید با یه تست معتبر،,276_iq.wav مقدار آی‌کیوی خودتون رو بسنجید، پیشنهاد می‌کنم از سایت,277_iq.wav فارسی ای‌سنج استفاده کنید که انواع تست‌ها رو داره.,278_iq.wav اگر هم سایت انگلیسی می‌خواید می‌تونید از فری‌آی‌کیوتست استفاده کنید.,279_iq.wav لینک هردوشون تو بخش توضحیات همین ویدیو هست.,280_iq.wav سازمان معروفی به نام مِنسا هم وجود داره که مخصوص افرادیه با آی‌کیوی بالای ۱۳۲ .,281_iq.wav سایتش هم یه آزمون استاندارد داره که می‌تونید ازش استفاده کنید.,282_iq.wav من هم اولین بار روانشناس پادگانی که توش سرباز بودم,283_iq.wav ازم تست گرفت، که جوابش شد ۱۳۰.,284_iq.wav تستش از نوع رِیوِن بود، یعنی با توجه به شکل‌هایی که,285_iq.wav به شما میده باید اونی که حذف شده رو پیدا کنید.,286_iq.wav اما همونطور که گفتم این فقط یه عدده که دقت چندانی هم نداره.,287_iq.wav نمونه‌های زیادی بوده که آدمای جامعه فکر می‌کردن یه شخصی,288_iq.wav آی‌کیوی پایینی داره در حالی که به‌شدت باهوش بوده و همینطور برعکسش.,289_iq.wav شما هم اگه دوست داشتید امتیاز خودتون رو زیر همین ویدیو کامنت کنید.,290_iq.wav من فکر می‌کنم اعضای این کانال همگی افراد باهوشی هستن,291_iq.wav که می‌خوان از طرز کار جهان هستی سردربیارن،,292_iq.wav صرف‌نظر از اینکه عدد آی‌کیوشون چند باشه.,293_iq.wav مغزهای بزرگ، نظرات جالبی در مورد هوش و آی‌کیو دارن که می‌تونه دید بهتری به ما بده.,294_iq.wav اینشتین نظرش این بود که: معیار هوش، توانایی تغییره.,295_iq.wav و اینکه علامت واقعی باهوش بودن، دانش نیست، تخیله.,296_iq.wav برایان تریسی میگه: هوش یعنی روش عمل، اگه هوشمندانه عمل کنید,297_iq.wav یعنی باهوشید، حالا آی‌کیوی شما هرچی که می‌خواد باشه.,298_iq.wav اما جالب‌ترین حرف رو استیون هاوکینگ زده، که میگه:,299_iq.wav افرادی که به آی‌کیوی خودشون افتخار می‌کنن، بازنده هستن.,300_iq.wav امروز می‌خواهیم از همه چیز ماه سردربیاریم,0_mah.wav می‌خواهیم ببینیم از کجا اومده و چطور حرکت می‌کنه,1_mah.wav چرا فازهای مختلفی داره,2_mah.wav یا بعضی وقتا کوچیک و بزرگ میشه و رنگش تغییر می‌کنه,3_mah.wav نقاط تیره و روشن روی سطحش، خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی، جزر و مد,4_mah.wav اگه دوست دارید همه‌ی اینا رو ساده و کامل یاد بگیرید و,5_mah.wav کنارش هم اطلاعات جالبی در موردشون بدونید که,6_mah.wav کمتر ازشون صحبت شده، این چند دقیقه رو با من باشید,7_mah.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,8_mah.wav سازنده‌ی انواع سنسورهای پیشرفته، که توی پروژه‌های زیادی استفاده میشن,9_mah.wav از ساعت‌های هوشمند گرفته، تا اندام‌های مصنوعی، ابزار پزشکی,10_mah.wav کاوشگرهای فضایی، کشاورزی، رباتیک، همه‌جا ردپای سنسورهای فیوتک دیده میشه,11_mah.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,12_mah.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,13_mah.wav بین یونانی‌ها به عنوان آرتمیس شناخته میشد,14_mah.wav که بعدا معروف شد به سلنه، خواهر هلیوس خدای خورشید,15_mah.wav رومی‌ها بهش می‌گفتن لونا الهه‌ی ماه,16_mah.wav بین مردم مصر هم معروف بود به خانسو,17_mah.wav اما از اونجایی که سیارات دیگه هم ماه دارن، ماه زمین,18_mah.wav توی متن‌های علمی با اسم لاتین لونا شناخته میشه,19_mah.wav با اینکه منبع الهام خیلی از شاعرها و نویسنده‌ها بوده,20_mah.wav ولی بعضی وقتا هم ربطش می‌دادن به اتفاقات فراطبیعی,21_mah.wav مثلا از موجوداتی میگفتن که توی ماه کامل تبدیل میشن به گرگینه,22_mah.wav یا معتقد بودن ماه کامل باعث میشه آدم‌ها دچار جنون موقت بشن,23_mah.wav همین کلمه‌ی لونِتیک به معنی دیوانه، از اسم لاتین ماه، لونا، گرفته شده,24_mah.wav از هزاران سال پیش، ایده‌ی پرطرفدار این بود که خورشید و ماه و,25_mah.wav تمام ستاره‌ها روی گنبد آسمون قرار گرفتن و دور زمین می‌چرخن,26_mah.wav و اینکه ماه، نور خورشید رو بازتاب می‌کنه و یه کُره‌ی کاملا صافه,27_mah.wav اما وقتی گالیله تلسکوپ ساده‌ی خودش رو به سمت این جرم درخشان گرفت,28_mah.wav دید بر خلاف چیزی که گفته میشه، پر از پستی و بلندیه، پر از کوه‌ها و دره‌ها,29_mah.wav این نقاشی‌های خود گالیله از ماهه، که تو کتاب معروفش,30_mah.wav پیام‌آور ستارگان سال ۱۶۱۰ چاپ کرد,31_mah.wav البته گفته میشه ستاره‌شناس انگلیسی توماس هریوت یه سال قبل از گالیله,32_mah.wav ماه رو با تلسکوپ خودش دیده بود و این طرح‌های ساده رو کشیده بود,33_mah.wav ولی خب گالیله زودتر کارش رو منتشر کرد,34_mah.wav مشاهده‌ی صاف نبودن ماه، باورهای چند هزار ساله رو فروریخت,35_mah.wav که دومینو-وار تا همین امروز ادامه داشته,36_mah.wav تا حدود سیصد و پنجاه سال بعد، تنها راهی که برای بررسی ماه داشتیم,37_mah.wav همین بود که از روی زمین با تلسکوپ رصدش کنیم,38_mah.wav اما بعد از جنگ جهانی دوم، پرتابه‌هایی ساختیم که,39_mah.wav تونستن از دام گرانش زمین فرار کنن و وارد فضای بیرونی بشن,40_mah.wav اینجا بود که ماه به عنوان نزدیک‌ترین جرم فضایی، خیلی مورد توجه قرار گرفت,41_mah.wav سال ۱۹۵۸ آمریکا اولین کاوشگر ماه رو شلیک کرد,42_mah.wav پایونیر صفر قرار بود دور ماه بچرخه و اطلاعات جمع‌آوری کنه,43_mah.wav اما فقط ۱۵ کیلومتر از سطح زمین دور شده بود که,44_mah.wav موشکش منفجر شد و به مقصد نرسید,45_mah.wav بعدش اتحاد جمهوری‌های شوروی وارد شد با سری ماموریت‌های لونا,46_mah.wav سال ۱۹۵۹ ، بعد از چند تا شکست، شوروی تونست با ماموریت لونا ۲,47_mah.wav اولین جسم ساخته‌ی دست انسان رو روی سطح ماه فرود بیاره,48_mah.wav پنج سال بعد هم آمریکایی‌ها با ماموریت رنجر ۷ موفق به انجام این کار شدن,49_mah.wav این فضاپیماها اطلاعات دست‌اولی به ما دادن در مورد,50_mah.wav میدان مغناطیسی ماه، جنس خاکش، اتمسفرش، دمای سطحش,51_mah.wav اولین موجودات زنده‌ای که به مدار ماه سفر کردن، دو تا لاک‌پشت بودن,52_mah.wav که سال ۱۹۶۸ با ماموریت زوند ۵ شوروی پرتاب شدن,53_mah.wav بعد از اینکه لاک‌پشت‌ها به سلامت برگشتن به زمین,54_mah.wav آزمایشاتی روشون انجام شد برای فهمیدن تاثیر سفرهای فضایی روی ارگانیسم‌های زنده,55_mah.wav اما یک سال بعد، یعنی ۱۹۶۹ آمریکایی‌ها اولین انسان زنده رو,56_mah.wav روی سطح ماه پیاده کردن و این مسابقه‌ی نفس‌گیر رو برنده شدن,57_mah.wav ماموریت‌های آپولو از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ روی هم رفته دوازده نفر رو روی سطح ماه فرود آورد,58_mah.wav اینا تونستن همونجا آزمایش‌هایی انجام بدن و ابزارهایی نصب کنن، به‌اضافه‌ی اینکه,59_mah.wav حدود سیصدوهشتاد کیلو از سنگ‌های ماه رو با خودشون آوردن به زمین برای آزمایش,60_mah.wav در مورد اینکه سفر به ماه واقعیت بوده یا دروغ، باید تو یه ویدیوی جداگانه صحبت کنم,61_mah.wav سوالات زیادی در موردش هست، مثل اینکه چرا پرچم آمریکا تکون می‌خوره,62_mah.wav یا چرا هیچ ستاره‌ای تو آسمون نیست,63_mah.wav یا بقیه‌ی پرسش‌هایی که طرفدارهای تئوری توطئه مطرح می‌کنن,64_mah.wav که سعی می‌کنم توی اون ویدیو دلیل علمی همه‌شون رو توضیح بدم,65_mah.wav خب حالا این ماه درخشان ما اصلا از کجا سر و کله‌ش پیدا شد,66_mah.wav ایده‌های زیادی ارائه کردن. مثلا یکیش این بوده که چرخش شدید زمین اولیه,67_mah.wav باعث شده یه بخشی ازش جدا بشه و کم‌کم تبدیل بشه به ماه فعلی,68_mah.wav یه ایده‌ی دیگه اینه که ماه در واقع تو یه نقطه‌ی دیگه‌ای از,69_mah.wav سامانه‌ی خورشیدی تشکیل شده، ولی به دلایلی تغییر مسیر داده و,70_mah.wav به زمین نزدیک شده و تو گرانشش گیر افتاده,71_mah.wav فرضیه‌ی دیگه‌ای هم هست که میگه ماه و زمین هردوشون همزمان,72_mah.wav از دیسک گاز و غباری که دور خورشید می‌چرخیده ساخته شدن,73_mah.wav اما از دهه‌ی ۱۹۴۰ ایده‌ای مطرح شد که نسبت به بقیه، شواهد محکم‌تری داره,74_mah.wav حرفش اینه که حدود صد میلیون سال بعد از تشکیل سامانه‌ی خورشیدی,75_mah.wav سیاره‌ای به اندازه‌ی مریخ به نام تیا به زمین برخورد کرده و,76_mah.wav حجم زیادی از گاز و غبار سوزان رو به فضا پاشیده,77_mah.wav یه قسمتیش دوباره جذب زمین شده، ولی بقیه‌ش اونقدر انرژی داشته که,78_mah.wav به‌جای جذب شدن شروع به چرخیدن دور زمین کرده و در نهایت باعث ایجاد ماه شده,79_mah.wav این یه شبیه‌سازی کامپیوتریه که سال ۲۰۲۲ انجام شد و,80_mah.wav نشون داد این فرضیه می‌تونه درست باشه,81_mah.wav مهم‌ترین کاری که باید انجام بدیم، اینه که انواع حرکت‌های ماه رو بشناسیم,82_mah.wav چون همین کار ساده جواب خیلی از سوالای ما رو میده,83_mah.wav فاصله‌ی ماه تا زمین، حدود ۳۸۴ هزار کیلومتره,84_mah.wav یعنی سی تا سیاره اندازه زمین بینشون جا میشه,85_mah.wav رو یه مدار بیضوی دور زمین می‌چرخه که خیلی نزدیک به دایره‌ست,86_mah.wav هر جرمی که دور یه جرم دیگه می‌چرخه، دو نوع حرکت اصلی داره,87_mah.wav یکیش چرخش به دور خودشه که بهش میگن اسپین,88_mah.wav یکی هم چرخش به دور اون یکی جرم که بهش میگن اوربیت,89_mah.wav اگه سرعت این دو نوع چرخش با هم برابر باشه، همیشه فقط یک طرفش,90_mah.wav به سمت جسم مرکزی قرار می‌گیره، که به این حالت میگن قفل گرانشی,91_mah.wav ماه و زمین هم دقیقا به همدیگه قفل گرانشی شدن، برای همینه که,92_mah.wav ما همیشه فقط یک طرف ماه رو می‌بینیم، که بهش میگن سمت نزدیک,93_mah.wav سال ۱۹۵۹ ماموریت لونا ۳ تصویری از سمت دور ماه یا در واقع پشتش به ما نشون داد,94_mah.wav این برای اولین بار بود که انسان تونست نیمه‌ی پنهان ماه رو ببینه,95_mah.wav اما چرا ماه فازهای مختلفی داره,96_mah.wav با یه آزمایش ساده می‌تونید دلیل این پدیده رو خیلی راحت متوجه بشید,97_mah.wav کافیه تو یه اتاق تاریک یه منبع نور قرار بدید به عنوان خورشید,98_mah.wav یه توپ هم بگیرید دستتون به عنوان ماه، خودتون هم نقش زمین رو بازی کنید,99_mah.wav یا در واقع آدمایی که دارن از روی زمین به ماه نگاه می‌کنن,100_mah.wav حالا همینطور که دور خودتون می‌چرخید، به قسمت‌های تاریک و روشن روی توپ دقت کنید,101_mah.wav همون فازهای ماه واقعی رو می‌تونید روی این توپ هم ببینید,102_mah.wav ولی اینجا یه نکته‌ی خیلی مهم پیش میاد,103_mah.wav می‌دونیم که خورشیدگرفتگی زمانی اتفاق میفته که,104_mah.wav ماه بین زمین و خورشید قرار می‌گیره، سایه‌ش میفته رو زمین,105_mah.wav برای همین آدما دیگه نمی‌تونن خورشید رو ببینن,106_mah.wav اگه خورشید و زمین و ماه همیشه رو یه صفحه باشن,107_mah.wav باید هر ماه یه دونه خورشیدگرفتگی کامل داشته باشیم,108_mah.wav چون ماهی یه بار ماه بین زمین و خورشید قرار می‌گیره,109_mah.wav در حالی که این پدیده خیلی کمیاب‌تر از این حرفاست,110_mah.wav دلیلش اینه که صفحه‌ی مدار ماه، حدود پنج درجه نسبت به صحفه‌ی مدار زمین کج شده,111_mah.wav این کجی ثابت نیست، نوسان داره، تقریبا هر هیجده سال یه بار، یه نوسان کامل انجام میده,112_mah.wav بیشتر وقتایی که ماه بین زمین و خورشید قرار می‌گیره,113_mah.wav یه مقدار بالاتر یا پایین‌تره، برای همین نمی‌تونه جلوی خورشید رو بگیره,114_mah.wav با این حال چون تو این وضعیت، نور خورشید فقط داره به سمت دور ماه می‌تابه,115_mah.wav سمت نزدیکش برای ما کاملا تاریکه، که بهش میگن حالت پوشیده یا مُحاق,116_mah.wav این خودش یه دلیل ساده‌ست برای اینکه,117_mah.wav ماه هیچ نوری از خودش نداره و فقط نور خورشید رو بازتاب می‌کنه,118_mah.wav اما هر چند سال یه بار، به خاطر نوسان صفحه‌ی مدار ماه,119_mah.wav دقیقا وسط قرار می‌گیره و خورشیدگرفتگی اتفاق میفته,120_mah.wav در مورد ماه‌گرفتگی هم دقیقا همینطوره,121_mah.wav اگه این کجی وجود نداشت باید ماهی یه بار,122_mah.wav وقتی که زمین بین خورشید و ماه قرار می‌گرفت، یه ماه‌گرفتگی می‌دیدیم,123_mah.wav در حالی که تقریبا شیش ماهی یه بار اتفاق میفته,124_mah.wav در واقع این کج بودن باعث میشه بیشتر وقتا نور خورشید از بالا یا پایین زمین رد بشه و,125_mah.wav سمت نزدیک ماه رو کاملا روشن کنه، که بهش میگن ماه کامل یا بدر,126_mah.wav ولی خب بعضی وقتا هم باز به همون دلیل نوسان صفحه‌ی ماه,127_mah.wav زمین دقیقا بین این دو تا قرار می‌گیره و ماه‌گرفتگی پیش میاد,128_mah.wav از اونجایی که سایه‌ی زمین خیلی بزرگتره نسبت به سایه‌ی ماه,129_mah.wav تعداد ماه‌گرفتگی‌ها از خورشیدگرفتگی‌ها بیشتره,130_mah.wav حالا یه سوال: چرا ماه‌گرفتگی رو به رنگ قرمز می‌بینیم,131_mah.wav اگه تو سایه‌ی زمین قرار گرفته چرا کاملا سیاه نیست,132_mah.wav مقصر، اتمسفر زمینه,133_mah.wav وقتی نور خورشید از اتمسفر رد میشه,134_mah.wav طول‌موج‌های کوتاه‌ترش که تو محدوده‌ی آبی قرار می‌گیرن,135_mah.wav با برخورد به مولکول‌های هوا بیشتر پراکنده میشن,136_mah.wav در حالی که طول‌موج‌های بلندتر مثل زرد و نارجی و قرمز,137_mah.wav بهتر می‌تونن از بین مولکول‌ها عبور کنن,138_mah.wav پس نوری که از اتمسفر زمین رد میشه مایل به قرمز میشه و,139_mah.wav با یه مقدار انحراف به سطح ماه برخورد می‌کنه,140_mah.wav این میشه که ماه‌گرفتگی رو قرمز می‌بینیم,141_mah.wav برگردیم به فازهای ماه,142_mah.wav یه روز بعد از حالت پوشیده، باریک‌ترین هلال ماه دیده میشه که بهش میگن ماه نو,143_mah.wav این هلال هر روز رشد می‌کنه و تبدیل به ماه کامل میشه,144_mah.wav بعدش دوباره از اون طرف می‌رسه به وضعیت پوشیده,145_mah.wav اینجا یه نکته‌ی جالب داره,146_mah.wav مدت واقعی چرخش ماه به دور زمین ۲۷.۳ روزه،,147_mah.wav ولی مدت‌زمانی که طول می‌کشه تا برای آدما، فازهای ماه یه سیکل کامل رو طی بکنن,148_mah.wav ۲۹.۵ روزه، یعنی مثلا از ماه نو به ماه نو بعدی اینقدر طول می‌کشه,149_mah.wav دلیل این اختلاف، چرخش زمین و ماه به دور خورشیده,150_mah.wav که باعث میشه زاویه‌ی تابش نور خورشید یه مقدار تغییر بکنه,151_mah.wav بنابراین ۲.۲ روز دیگه لازمه تا ماه یه کم جلوتر بره و,152_mah.wav تو زاویه‌ای مناسبی قرار بگیره که بتونیم دوباره ماه نو رو ببینیم,153_mah.wav چیزی که توی تقویم‌های قمری به عنوان یک ماه می‌شناسیم,154_mah.wav همین سیکل فازهاست، نه مقدار چرخش واقعی کُره‌ی ماه,155_mah.wav یه موضوع دیگه هم اینه که چرا ماه هم مثل خورشید، طلوع و غروب داره,156_mah.wav دلیلش خیلی ساده‌ست,157_mah.wav گردش زمین به دور خودش یه روز طول می‌کشه,158_mah.wav گردش ماه به دور زمین بیست و هفت روز,159_mah.wav پس هر نقطه‌ی مشخصی از سطح زمین، در طول شبانه‌روز,160_mah.wav یه بار میره به سمت ماه و ازش دور میشه، که این همون طلوع و غروب ماهه,161_mah.wav جالب اینجاست که اگه از روی ماه به زمین نگاه کنیم، هیچوقت طلوع یا غروب نمی‌کنه,162_mah.wav چون همیشه یک طرف ماه به سمت زمینه.,163_mah.wav همینجا بد نیست در مورد یکی از سوالایی که,164_mah.wav طرفدارهای زمین تخت مطرح می‌کنن توضیح بدم,165_mah.wav با انجام همون آزمایش ساده، خیلی راحت متوجه میشیم,166_mah.wav دیده شدن ماه در طول روز کاملا طبیعیه,167_mah.wav اما سوال تخت‌گراها اینه که چرا در طول روز می‌تونیم ماه کامل هم ببینیم,168_mah.wav خب توضیح دادم که ماه کامل وقتی ایجاد میشه که خورشید و زمین و ماه,169_mah.wav تو یه راستا قرار می‌گیرن، ولی به خاطر کج بودن صفحه‌ی مدار ماه,170_mah.wav نور خورشید از بالا یا پایین زمین رد میشه و کاملا روشنش می‌کنه,171_mah.wav از اونجایی که هرسه‌شون تو یه راستا هستن، به هیچ وجه امکانش نیست,172_mah.wav که خورشید و ماه کامل رو همزمان تو آسمون ببینیم,173_mah.wav چون همینطور که زمین می‌چرخه، تو اون نقاطی که دارن از روشنایی وارد تاریکی میشن,174_mah.wav خورشید غروب می‌کنه و بلافاصله ماه کامل از اون سمت آسمون میاد بالا,175_mah.wav ولی یکی دو روز قبل یا بعد از ماه کامل، اتفاق جالبی میفته,176_mah.wav مثلا اینجا یه روز باقی مونده تا ماه کامل بشه,177_mah.wav افرادی که تو مرز بین تاریکی و روشنایی قرار گرفتن، می‌تونن چند دقیقه,178_mah.wav قبل از اینکه خورشید غروب کنه، ماه تقریبا کامل رو هم اون‌طرف آسمون ببینن,179_mah.wav پس اینجا هم حرف تخت‌گراها صددرصد اشتباهه,180_mah.wav چون چیزی که تو این اتفاق دیده میشه اصلا ماه کامل نیست,181_mah.wav مورد بعدی جزر و مده که هممون باهاش آشناییم,182_mah.wav می‌دونیم گرانش ماه باعث میشه سطح آب اقیانوس‌ها روی زمین بالا و پایین بره,183_mah.wav اما جزر و مد هم از چیزی که فکر می‌کنید پیچیده‌تره,184_mah.wav اول باید چرخش ماه به دور زمین رو یه مقدار کامل‌تر کنم,185_mah.wav تو هر سیستم دوتایی، یه مرکز جرم داریم که هردوشون دورِ اون نقطه می‌چرخن,186_mah.wav اگه جرمشون برابر باشه، این نقطه دقیقا وسطشون قرار می‌گیره,187_mah.wav وگرنه به جرم سنگین نزدیکتره,188_mah.wav مرکز جرم ماه و زمین تقریبا هزار و هشتصد کیلومتر,189_mah.wav زیر سطح زمین قرار گرفته و هردوشون دور این نقطه می‌چرخن,190_mah.wav توی رانندگی، موقع دور زدن به نظر میاد یه نیرویی ما رو به سمت خارج از پیچ هُل میده,191_mah.wav اینو می‌تونیم به عنوان یه نیروی مجازی در نظر بگیریم که معروفه به گریز از مرکز,192_mah.wav گریز از مرکزی که به سمت دور زمین وارد میشه اندازه و جهتش تو همه‌ی نقاط یکسانه,193_mah.wav به اون سمت زمین هم از طرف ماه، نیروی گرانش وارد میشه,194_mah.wav ولی خب این یکی دیگه تو همه‌ی نقاط، یکسان نیست,195_mah.wav تو سمت نزدیک زمین مقدار این گرانش یه کوچولو بیشتره,196_mah.wav چون فاصله‌ی کمتری با ماه داره,197_mah.wav حالا کافیه برآیند یا جمع این دو تا نیرو رو تو نقاط مختلف زمین پیدا کنیم,198_mah.wav که نتیجه‌ش میشه این فلش‌های زرد,199_mah.wav اگه نیروها رو کامل‌تر رسم کنیم، یه همچین چیزی به دست میاد,200_mah.wav توی این دو سمت، برآیند نیروها باعث میشه,201_mah.wav سطح آب اقیانوس‌ها پایین بیاد که ما بهش میگیم جزر,202_mah.wav تو این دو نقطه هم سطح آب رو بالا می‌بره که بهش میگیم مد,203_mah.wav حالا اگه چرخش زمین به دور خودش هم اضافه بکنیم، می‌بینیم هر قسمتی از,204_mah.wav زمین در طول شبانه‌روز چهار بار نیروهای جزر و مدی رو تجربه می‌کنه,205_mah.wav خورشید هم دقیقا همین کار رو انجام میده ولی خب,206_mah.wav به خاطر فاصله‌ی خیلی دورش، تاثیرش از ماه کمتره,207_mah.wav در واقع مجموع جزر و مدهای ماه و خورشید، یه رفتار خیلی پیچیده تولید می‌کنه,208_mah.wav که باعث میشه مقدارش تو بعضی از فصل‌های سال، کمتر یا بیشتر از حالت نرمال باشه,209_mah.wav اثرات جزر و مدی فقط مربوط به دریاها نیست، روی خشکی هم اتفاق میفته,210_mah.wav ولی چون خشکی‌ها انعطاف‌پذیری کمتری دارن,211_mah.wav حداکثر یه چیزی حدود سی سانتی‌متر بالا و پایین میشن,212_mah.wav در حالی که جزر و مد اقیانوس‌ها می‌تونه از چند سانتی‌متر باشه تا چند متر,213_mah.wav حتی تو بعضی مناطق به ده متر هم می‌رسه,214_mah.wav این رابطه، دوطرفه‌ست، یعنی زمین هم باعث جزر و مد روی سطح ماه میشه,215_mah.wav هرچند مقدارش فقط حدود ده-پونزده سانتی‌متره,216_mah.wav لرزه‌سنج‌هایی که فضانوردهای آپولو روی سطح ماه نصب کردن، برای اولین بار,217_mah.wav نشون داد ماه‌لرزه‌هایی وجود داره که دلیلش همین کشش‌های جزر و مدی زمینه,218_mah.wav جزر و مد، یه اثر مهم دیگه هم داره,219_mah.wav زمین، زیر این دو تا برآمدگی می‌چرخه، بنابراین یه اصطکاکی,220_mah.wav بین آب اقیانوس‌ها و پوسته‌ی زمین تولید میشه,221_mah.wav که سرعت چرخش زمین به دور خودش رو کاهش میده,222_mah.wav چهار و نیم میلیارد سال پیش که زمین تازه متولد شده بود,223_mah.wav هر شبانه‌روزش فقط ده ساعت بود,224_mah.wav الان هم هر یه قرنی که می‌گذره، ۱.۷ میلی‌ثانیه به طول شبانه‌روز اضافه میشه,225_mah.wav از طرفی، سرعت چرخش ماه به دور زمین هم در حال کاهشه,226_mah.wav چون گرانش جزر و مدی در برابر چرخش ماه مقاومت ایجاد می‌کنه,227_mah.wav کم شدن سرعتش باعث میشه فاصله‌ش از زمین دائما بیشتر بشه,228_mah.wav فضانوردهای آپولو روی سطح ماه بازتاب‌کننده‌هایی نصب کردن که,229_mah.wav از روی زمین نور لیزر رو بهشون می‌تابونیم و با محاسبه‌ی زمان رفت و برگشت نور,230_mah.wav می‌تونیم فاصله‌ی زمین تا ماه رو با دقت بالایی به دست بیاریم,231_mah.wav این اندازه‌گیری‌ها نشون میده که ماه، سالی ۳.۸ سانتی‌متر از زمین دور میشه,232_mah.wav البته خیلی قبل از اینکه ماه بتونه از اسارت زمین فرار کنه,233_mah.wav خورشید تبدیل به غول سرخ میشه و هردوشون رو می‌بلعه,234_mah.wav یه مورد دیگه مربوط میشه به این نقش و نگارهای عجیب ماه,235_mah.wav کلی داستان و افسانه وجود داره که اینا رو شبیه یه موجود خیالی می‌دیدن,236_mah.wav بعضیا هم معتقد بودن صورت شخصیت مورد علاقه‌شون توی ماه دیده میشه,237_mah.wav تا یه مدت زیادی مردم فکر می‌کردن قسمت‌های روشن‌تر، قاره‌ها یا خشکی‌ها هستن,238_mah.wav قسمت‌های تیره‌تر هم اقیانوس‌هایی روی سطح ماهن، به نام ماریا که به لاتین یعنی دریاها,239_mah.wav تو فارسی بهشون دریاواره یا مادیان هم گفته میشه,240_mah.wav اما واقعیت چیز دیگه‌ایه,241_mah.wav چهار و نیم میلیارد سال پیش که ماه مذاب در حال سرد شدن بود، اتم‌های سنگین‌تر,242_mah.wav مثل آهن و نیکل به اعماقش فرو رفتن و یه هسته‌ی فلزی تشکیل دادن,243_mah.wav ولی اتم‌هایی مثل سیلیکون و آلومینیوم و سدیم و پتاسیم و کلسیم,244_mah.wav بلورهای فلدسپار رو ساختن که به دلیل سبکی بالا رفتن و روی مواد مذاب شناور شدن,245_mah.wav رنگ خاکستری ماه بیشتر به خاطر همین فلدسپاره,246_mah.wav از طرفی، زیر این پوسته همچنان مواد مذاب وجود داشت که یه وقتایی,247_mah.wav از قسمت‌های نازک‌تر بیرون میزد و بعضی از گودال‌ها رو پر می‌کرد,248_mah.wav پس این قسمت‌های تیره‌رنگ، که قدیمی‌ها فکر می‌کردن دریاست، در واقع,249_mah.wav بازالت مذاب آتشفشانی بوده، که دشت‌ها و گودال‌های سطح ماه رو پر کرده,250_mah.wav البته الان دیگه میلیون‌ها ساله که این آتشفشان‌ها خاموش شدن و فعالیتی ندارن,251_mah.wav چیزی که باعث شد حقیقت مناطق تیره و روشن ماه رو بفهمیم,252_mah.wav یکی ماموریت‌هایی مثل آپولو بود که نشون داد جنس سنگ‌های,253_mah.wav این دو ناحیه با هم فرق داره، یکی هم تعداد برخوردها بود,254_mah.wav بمباران دائمی پوسته‌ی ماه توسط سیارک‌ها و شهاب‌سنگ‌ها,255_mah.wav گودال‌های کوچیک و بزرگی ایجاد کرده که بهشون میگن دهانه‌های برخوردی,256_mah.wav تعداد این دهانه‌ها تو مناطق تیره کمتر بود,257_mah.wav بنابراین نسبت به مناطق روشن، جوون‌تر بودن,258_mah.wav زمانی که دو طرف ماه رو با هم مقایسه می‌کنیم,259_mah.wav واضحه که سمت دورش، دریاواره‌های خیلی کمتری داره,260_mah.wav یکی از دلایلی که براش مطرح شده اینه که زمین,261_mah.wav به خاطر اندازه‌ی بزرگترش، نسبت به ماه دیرتر سرد شده,262_mah.wav برای همین سمت دور ماه که گرمای کمتری از زمین دریافت می‌کرده,263_mah.wav سریع‌تر سرد شده و پوسته‌ی ضخیم‌تری پیدا کرده,264_mah.wav پس سمت نزدیکش به خاطر نازکی پوسته، آتشفشان‌های بیشتری داشته,265_mah.wav یکی دیگه از رفتارهای ماه، تغییر اندازه و رنگش تو زمان‌های مختلفه,266_mah.wav چند تا عامل مختلف باعث میشن ماه، یه جورایی تو آسمون تلوتلو بخوره,267_mah.wav اولی مدار بیضیشه,268_mah.wav دومی همون کج بودن صفحه‌ی مدارشه,269_mah.wav سومی حرکت تقدیمیه، یعنی مثل زمین، محور چرخش ماه هم یه مقدار انحراف داره,270_mah.wav چهارمی هم موقعیت مکانی شخصیه که داره از روی زمین به ماه نگاه می‌کنه,271_mah.wav نتیجه‌ی همه‌شون باهم این میشه که ماه در طول هر چرخه از فازهاش,272_mah.wav اینجوری تاب می‌خوره و اندازه‌ی ظاهریش کوچیک و بزرگ میشه,273_mah.wav که به این اتفاق میگن رُخ‌گردی,274_mah.wav رخ‌گردی باعث میشه به طور نوسانی,275_mah.wav یه بخش‌های کوچیکی از پشت ماه هم بتونیم ببینیم,276_mah.wav یعنی به‌جای پنجاه درصد، پنجاه و نُه درصد از سطح ماه برای ما قابل دیدنه,277_mah.wav غیر از این یه اتفاق دیگه هم میفته که مربوط به خود ماه نیست، مال بینایی ماست,278_mah.wav حتما توجه کردید که وقتی ماه به افق نزدیک‌تره، بزرگ‌تر می‌بینیمش,279_mah.wav این فقط یه توهّم بیناییه که با آزمایش‌های ساده‌ای میشه اثباتش کرد,280_mah.wav مثلا می‌تونید از یه نقطه‌ی ثابت، دو تا عکس از ماه بگیرید,281_mah.wav یکی زمانی که نزدیک افقه، یکی هم وقتی که بالاست,282_mah.wav بعدش اندازه‌ی ماه رو تو هردوشون مقایسه کنید,283_mah.wav با این حال، هنوز به طور کامل نمی‌دونیم که این خطای دید دقیقا چطور اتفاق میفته,284_mah.wav یکی از دلایلی که ارائه شده اینه که وقتی نزدیک افقه,285_mah.wav کنارش کوه‌ها و درخت‌ها و ساختمون‌هایی دیده میشه,286_mah.wav که چشم ما رو فریب میدن و ماه رو بزرگتر می‌بینیم,287_mah.wav تغییر رنگ ماه هم پدیده‌ی قشنگیه,288_mah.wav هرچی به افق نزدیک‌تر میشه، رنگش بیشتر میره به سمت زرد و نارنجی و قرمز,289_mah.wav چون تو این حالت، نورش باید مسافت بیشتری رو داخل اتمسفر طی بکنه,290_mah.wav در نتیجه طول‌موج‌های کوتاه‌تر پراکنده میشن,291_mah.wav به طور کلی رنگ‌های مختلفی که از ماه می‌بینید,292_mah.wav همه‌ش به خاطر تاثیرات اتمسفر زمین روی پرتوهای نوره,293_mah.wav همین اتفاق برای خورشید هم میفته,294_mah.wav موقع غروب، نورش میره به سمت نارنجی و قرمز,295_mah.wav حالا بقیه‌ی ویژگی‌های ماه رو خیلی کوتاه توضیح میدم,296_mah.wav میدان مغناطیسیش به شدت ضعیفه، هزاران برابر ضعیف‌تر از زمین,297_mah.wav چون هسته‌ی مذاب خارجیش اونقدری حرکت نداره که بتونه میدان بزرگی تولید کنه,298_mah.wav با این حال، نقشه‌ها نشون میده که توی پوسته‌ش,299_mah.wav سنگ‌هایی با خاصیت‌های مغناطیسی مختلف وجود داره,300_mah.wav پس احتمالا جوونی‌هاش میدان مغناطیسی نسبتا بزرگی داشته,301_mah.wav مقدار گرانش ماه یک‌شیشم زمینه، یعنی مثلا کسی که روی زمین شصت کیلوئه,302_mah.wav اگه بره به ماه، وزنش تقریبا میشه ده کیلو,303_mah.wav اختلاف دمای شب و روزش هم خیلی بالاست,304_mah.wav شب‌ها صد و سی درجه زیر صفر، روزا هم صد و بیست درجه بالای صفر,305_mah.wav کف بعضی از دهانه‌هایی که توی قطب‌ها قرار گرفتن، هیچوقت آفتاب نمی‌بینه,306_mah.wav که اونجاها دما تا دویست‌وسی درجه زیر صفر هم پایین میره,307_mah.wav اتمسفر ماه اونقدر ناچیزه که عملا میشه بهش گفت خلأ,308_mah.wav گرانش خیلی کم و بادهای خورشیدی باعث شده جرم کل اتمسفرش فقط حدود,309_mah.wav بیست و پنج تُن باشه، که بیشترش هم از گازهای آرگون و هلیوم و نئون تشکیل شده,310_mah.wav نتیجه‌ی این اتمسفر رقیق، همین تعداد زیاد دهانه‌های برخوردیه,311_mah.wav چون نمی‌تونه مثل زمین خیلی از شهاب‌سنگ‌ها رو بسوزونه و از بین ببره,312_mah.wav ماه بر خلاف زمین، صفحات تکتونیکی نداره,313_mah.wav روی سنگ بسترش یه لایه از رگولیت یا سنگپوش قرار گرفته,314_mah.wav رگولیت در واقع سنگریزه‌ها و غبار نرمیه که بر اثر برخوردهای خیلی زیاد ایجاد شدن,315_mah.wav بمباران شهابسنگ‌ها در طول چهار میلیارد سال، عامل ایجاد این پودر نرم بوده,316_mah.wav ضخامت این لایه تو قسمت‌های تیره یا دریاواره‌ها,317_mah.wav فقط حدود پنج متره، اما تو مناطق روشن‌تر به ده متر هم می‌رسه,318_mah.wav طبق گفته‌ی فضانوردهای آپولو، این غبار به شدت لباس‌هاشون رو آلوده می‌کرد و,319_mah.wav بویی شبیه باروت سوخته داشت، که اسمشو گذاشته بودن عطر ماه,320_mah.wav آخرین چیزی که می‌خوام در موردش صحبت کنم، آینده‌ی ماهه,321_mah.wav ماموریت‌های مختلف، از جمله کاوشگرهای هندی چاندرایان ردپاهایی از آب,322_mah.wav روی سطح ماه پیدا کردن، مخصوصا داخل دهانه‌های قطبی که همیشه سایه‌ست,323_mah.wav اگه انسان واقعا تصمیم بگیره ماه رو به یه سرزمین استعماری تبدیل کنه,324_mah.wav استفاده از این منابع کمک خیلی بزرگیه نسبت به اینکه بخواهیم از زمین آب ببریم,325_mah.wav سال ۱۹۶۷ یه توافقنامه‌ی بین‌المللی ایجاد شد به نام پیمان فضای بیرونی,326_mah.wav که ماه و بقیه‌ی اجرام فضایی رو متعلق به تمام انسان‌ها می‌دونه,327_mah.wav هیچ کشوری نمی‌تونه ادعای مالکیتشون رو داشته باشه,328_mah.wav یکی از ایده‌های جالبی که مطرح شده، استفاده از دهانه‌های ماه,329_mah.wav به عنوان تلسکوپ‌های رادیویی غول‌پیکره,330_mah.wav از یه طرف فاصله‌ی کمی از زمین داره، از طرفی هم,331_mah.wav اتمسفری نداره که بخواد پرتوهای الکترومغناطیسی رو ضعیف کنه,332_mah.wav دهانه‌های نزدیک به قطب‌ها گزینه‌های مناسبی‌ان,333_mah.wav قطر آینه‌ی تلسکوپ جیمز وب فقط شیش و نیم متره,334_mah.wav حالا تصور کنید یه دهانه‌ی ماه با قطر صد متر که با صفحات آینه‌ای پوشیده شده,335_mah.wav چه تصویر شگفت‌انگیزی از دنیا می‌تونه به ما بده,336_mah.wav بعد از تمام این حرفا، یه سوال جالب پیش میاد,337_mah.wav اگه چهار و نیم میلیارد سال پیش اون برخورد عجیب اتفاق نمیفتاد,338_mah.wav آیا الان ما اینجا نبودیم,339_mah.wav چون واضحه که بدون ماه، زمین امروز، یه دنیای کاملا متفاوت میشد,340_mah.wav شاید دیگه نمی‌تونست به این خوبی از تولید موجودات زنده پشتیبانی کنه,341_mah.wav چه نیرویی اون سیاره رو قِل داد به سمت زمین و این فرایند هیجان‌انگیز رو شروع کرد,342_mah.wav نیروی خاصی در کار بوده یا همه‌ش حاصل اتفاقات تصادفیه,343_mah.wav شما چی فکر می‌کنید,344_mah.wav مدتیه که همه‌جا صحبت از یه هوش مصنوعی فوق‌العاده‌ست،,0_gpt.wav به نام چت‌جی‌پی‌تی، که خیلی از پیشنهادات شما هم در مورد همین بود.,1_gpt.wav اول میریم سراغ اینکه با تحریم‌هایی که وجود داره،,2_gpt.wav ما ایرانی‌ها چطور می‌تونیم ازش استفاده کنیم.,3_gpt.wav بعد از اینکه تونستیم واردش بشیم و یه کوچولو باهاش کار کنیم،,4_gpt.wav جنبه‌های مختلفش رو بررسی می‌کنیم، تا ببینیم این هوش مصنوعی قدرتمند،,5_gpt.wav چطور کار می‌کنه، چه استفاده‌هایی میشه ازش کرد،,6_gpt.wav خوبی‌ها و بدی‌هاش چیه، و اینکه چه انقلابی قراره تو دنیای ما ایجاد کنه.,7_gpt.wav اسپانسر این برنامه هم شرکت فیوتک تو جنوب کالیفرنیاست، که زمینه‌ی,8_gpt.wav فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و سنسورهای پیشرفته و رباتیکه.,9_gpt.wav فیوتک تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری و,10_gpt.wav مریخ‌نورد کیوریاسیتی نقش پررنگی داشته.,11_gpt.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، یا لینکدین,12_gpt.wav فیوتک رو دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,13_gpt.wav چت‌جی‌پی‌تی، به طور خلاصه، یه برنامه‌ی کامپیوتریه,14_gpt.wav که مقدار خیلی زیادی اطلاعات متنی از اینترنت,15_gpt.wav جمع‌آوری کردن دادن بهش، بعد این اومده از این اطلاعات یاد گرفته.,16_gpt.wav حالا وقتی که ازش سوال می‌پرسیم،,17_gpt.wav با چیزایی که قبلا یاد گرفته جواب ما رو میده.,18_gpt.wav می‌تونه براتون مقاله بنویسه، تولید محتوا کنه،,19_gpt.wav جواب سخت‌ترین سوالاتتون رو بده، یا حتی برنامه‌نویسی کنه.,20_gpt.wav مثل اینه که یه آدمی با حافظه‌ی خیلی خوب،,21_gpt.wav بشینه کل چیزایی که تو اینترنت هست رو بخونه و حفظ کنه.,22_gpt.wav اما بهتره اول یه مقداری باهاش کار کنیم تا آشنا بشیم، بعدش بریم سراغ جزییاتش.,23_gpt.wav اصلی‌ترین کاری که باید انجام بدیم، اینه که تو سایت اوپن‌اِی‌آی،,24_gpt.wav شرکت سازنده‌ی چت‌جی‌پی‌تی، یه حساب کاربری رایگان بسازیم.,25_gpt.wav برای ما که داخل ایرانیم دو تا مشکل وجود داره.,26_gpt.wav یکیش اینه که سایت اوپن‌اِی‌آی با هر فیلترشکنی باز نمیشه،,27_gpt.wav یعنی باید خودتون فیلترشکن‌های مختلف رو تست کنید ببینید کدومش جواب میده.,28_gpt.wav مشکل دوم اینه که موقع ثبت‌نام، شماره‌تلفن‌های داخل ایران رو قبول نمی‌کنه.,29_gpt.wav پس دو تا راه داریم، یا از تلفن دوست و آشنامون که خارج از ایرانه,30_gpt.wav استفاده کنیم، یا از شماره‌تلفن‌های مجازی که تو اینترنت فروخته میشه.,31_gpt.wav من از روش دوم استفاده می‌کنم.,32_gpt.wav برای این کار، بهترین سایتی که می‌تونم معرفی کنم، سایت نامبرلنده.,33_gpt.wav اول تو نامبرلند ثبت‌نام می‌کنم، بعدش از این قسمت،,34_gpt.wav گزینه‌ی اوپن‌ای‌آی رو می‌زنم و یکی از شماره‌های ارزونش رو,35_gpt.wav انتخاب می‌کنم، مثلا انگلیس که حدود یازده هزار تومنه.,36_gpt.wav به محض اینکه پرداخت انجام بشه، یه شماره تلفن با کد انگلیس,37_gpt.wav به من میده، که فقط تا پونزده دقیقه مال منه، پس باید عجله کنم.,38_gpt.wav حالا سایت اوپن‌ای‌آی رو باز می‌کنم و رو دکمه‌ی ساین‌آپ,39_gpt.wav می‌زنم، ایمیلم رو وارد می‌کنم، یه پسورد هم تعیین می‌کنم.,40_gpt.wav بعدش میرم تو ایمیلم، دکمه‌ی وریفای رو می‌زنم تا ایمیلم تایید بشه.,41_gpt.wav اینجا مشخصاتم رو وارد می‌کنم و می‌رسم به مرحله‌ی تلفن.,42_gpt.wav اون شماره‌تلفن مجازی که نامبرلند بهم داده اینجا می‌نویسم،,43_gpt.wav کشورم هم انگلستان انتخاب می‌کنم.,44_gpt.wav وقتی کد تایید رو فرستاد به نامبرلند، میارم اینجا می‌نویسمش.,45_gpt.wav حساب کاربری اوپن‌ای‌آی من با موفقیت ساخته شد.,46_gpt.wav حالا بریم با این هوش مصنوعی صحبت کنیم ببینیم حرف حسابش چیه.,47_gpt.wav پس این دکمه رو می‌زنم، بعدم این دکمه، تا وارد محیط چت بشم.,48_gpt.wav به عنوان اولین سوال، می‌خوام ازش درباره‌ی خودش بپرسم.,49_gpt.wav پس میگم: در مورد خودت توضیح بده. جواش اینه که:,50_gpt.wav من یک مدل زبانی هستم که با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری عمیق,51_gpt.wav به طور خاص برای پاسخ به سوالات و ارائه راهنمایی‌های مختلف طراحی شده‌ام.,52_gpt.wav من توسط اوپن‌اِی‌آی آموزش داده شده‌ام و قادر به,53_gpt.wav پردازش و فهمیدن زبان‌های مختلف هستم.,54_gpt.wav خب من به فارسی پرسیدم، ولی هر زبان دیگه‌ای هم می‌فهمه.,55_gpt.wav البته واضحه که وقتی با زبان انگلیسی باهاش صحبت کنیم،,56_gpt.wav جواب‌هاش خیلی دقیق‌تر و کامل‌تره، که دلیلشو جلوتر می‌فهمیم.,57_gpt.wav بذارید یه سوال چالشی‌تر بپرسیم.,58_gpt.wav آیا تو تهدیدی برای آینده‌ی انسان هستی؟,59_gpt.wav نه، به عنوان یک مدل زبانی، من به طور مستقل,60_gpt.wav نمی‌توانم هیچگونه تهدیدی برای آینده انسان‌ها باشم.,61_gpt.wav من فقط یک ابزار هستم که به کمک آن می‌توانید به سوالات خود,62_gpt.wav پاسخ دهید و از آن به عنوان یک راهنمایی استفاده کنید.,63_gpt.wav این جمله تو خیلی از جواب‌هاش هست، که میگه,64_gpt.wav به عنوان یه مدل زبانی، نمی‌تونم با قطعیت جواب بدم.,65_gpt.wav تو بخش‌های بعدی دقیقا متوجه میشیم که معنی این حرفش چیه.,66_gpt.wav فکر می‌کنی چه خطراتی آینده‌ی انسان را تهدید می‌کند؟,67_gpt.wav در آینده، انسان‌ها با چالش‌های بسیاری مواجه خواهند شد,68_gpt.wav که به طور مستقیم یا غیرمستقیم زندگی آن‌ها را تهدید می‌کند.,69_gpt.wav بعدشم که چند تا از این عوامل رو لیست کرده:,70_gpt.wav تغییرات آب‌وهوایی، جمعیت، آلودگی، بیماری‌ها.,71_gpt.wav به نظر تو ایران در سال ۲۰۳۰ چگونه کشوری خواهد بود؟,72_gpt.wav خب بازم میگه که نمی‌تونم با قطعیت بگم، اما سه تا حالت مختلف رو پیش‌بینی می‌کنه.,73_gpt.wav یه حالت مثبت که پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی اتفاق میفته،,74_gpt.wav یه حالت منفی که تحریم‌ها باعث رکود اقتصادی شدید میشه،,75_gpt.wav یه حالت متوسط که مشکلاتی به وجود میاد ولی شرایط زیاد بد نمیشه.,76_gpt.wav فکر می‌کنی موجودات فضایی الان رو زمین حضور دارند؟,77_gpt.wav جوابش اینه که هیچ شواهد قطعی وجود نداره، بعدشم میگه که,78_gpt.wav اون مواردی که تو دهه‌های گذشته اعلام شده، صددرصد تایید نشدن.,79_gpt.wav بذارید درباره‌ی خودمون هم ازش بپرسیم.,80_gpt.wav نظرت درباره‌ی کانال یوتیوب آرانتیک چیه؟,81_gpt.wav هیچگونه نظر شخصی درباره کانال یوتیوب آرانتیک ندارم،,82_gpt.wav با این حال، از آنچه که درباره این کانال شنیده‌ام، می‌دانم که,83_gpt.wav آرانتیک یک کانال فعال در زمینه‌ی آموزشی و آگاهی‌بخشی است که در زمینه‌های,84_gpt.wav مختلفی از جمله علم، فناوری، تاریخ، فلسفه و هنر فعالیت می‌کند.,85_gpt.wav در مورد هر چیزی می‌تونید ازش بپرسید.,86_gpt.wav مثلا بگید کامپیوتر من بوق ممتد می‌زنه، مشکلش چیه.,87_gpt.wav دلایل مختلفی بهتون میگه مثل بالا رفتن دما و مشکلات سخت‌افزاری و چیزای دیگه.,88_gpt.wav یا مثلا شما می‌خوای یه گوشی بخری که قیمتش کمتر از,89_gpt.wav دویست دلار باشه اما دوربینش کیفیت خوبی داشته باشه.,90_gpt.wav مدل‌های مختلفی که با درخواست شما سازگاره,91_gpt.wav بهتون معرفی می‌کنه، ویژگی‌هاشونم توضیح میده.,92_gpt.wav می‌تونه براتون در مورد یه موضوع مشخصی شعر بگه،,93_gpt.wav می‌تونه جک تعریف کنه، معما بگه، برنامه‌نویسی کنه.,94_gpt.wav مثلا بهش میگم یه برنامه به زبان پایتون بنویس که دو تا عدد از کاربر,95_gpt.wav دریافت کنه، بعدش اولی رو به توان دومی برسونه و نتیجه رو نمایش بده.,96_gpt.wav یه کد برام می‌نویسه خیلی تمیز و مرتب، بعد قشنگ توضیح میده که چیکار کرده.,97_gpt.wav میشه ساعت‌ها نشست باهاش صحبت کرد و از جواب‌هایی که میده لذت برد.,98_gpt.wav بیخود نیست که یه شرکت غولی مثل مایکروسافت،,99_gpt.wav ده میلیارد دلار روی چت‌جی‌پی‌تی سرمایه‌گذاری کرده.,100_gpt.wav حالا بریم ببینیم اصلا از کجا اومده و چه‌جوری می‌تونه یه همچین کارای عجیب‌غریبی بکنه.,101_gpt.wav خب همونطور که گفتم، هوش مصنوعی چت‌جی‌پی‌تی,102_gpt.wav توسط شرکت اوپن‌ای‌آی تولید شده.,103_gpt.wav چند تا از کله‌گنده‌های تکنولوژی و کارآفرینی، مثل سم آلتمن،,104_gpt.wav پیتر تیل، رید هافمن، و کسی که شاید از بقیه معروف‌تر باشه،,105_gpt.wav یعنی ایلان ماسک، سال ۲۰۱۵ شرکت اوپن‌ای‌آی رو تاسیس کردن.,106_gpt.wav این شرکت، کارهای بزرگی در زمینه‌ی هوش مصنوعی انجام داده،,107_gpt.wav اما یکی از مهترین‌هاش، توسعه‌ی یه نوع مدل یادگیری ماشینی بود،,108_gpt.wav هست، تبدیل‌کننده‌ی ازقبل‌آموزش‌داده‌شده‌ی مولّد.,110_gpt.wav اولین نسخه از این مدل‌ها رو سال ۲۰۱۸ معرفی کرد، به نام جی‌پی‌تی‌وان.,111_gpt.wav ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ هم به ترتیب نسخه‌های دوم و سومش اومد،,112_gpt.wav اوایل ۲۰۲۲ هم نسخه‌ی ۳.۵ منتشر شد.,113_gpt.wav اما هیچکدومشون عمومی نبودن، یعنی برنامه‌نویس‌ها,114_gpt.wav با استفاده از رابط‌های برنامه‌نویسی یا همون اِی‌پی‌آی‌ها می‌تونستن,115_gpt.wav از قابلیت‌های این جی‌پی‌تی‌ها تو برنامه‌هاشون استفاده کنن.,116_gpt.wav تا اینکه اواخر ۲۰۲۲ چت‌جی‌پی‌تی معرفی شد، که بر خلاف,117_gpt.wav نسخه‌های قبلی، برای عموم مردم به صورت رایگان در دسترس بود.,118_gpt.wav البته اگه ماهی بیست دلار پرداخت کنید، می‌تونید از چت‌جی‌پی‌تی,119_gpt.wav پلاس استفاده کنید که امکانات بیشتری به شما میده، مثل سرعت بالاتر.,120_gpt.wav یه خوبی دیگه‌ش هم اینه که همیشه در دسترسه، چون نسخه‌ی رایگان،,121_gpt.wav زمانی که آدمای زیادی ازش استفاده می‌کنن، به همه سرویس نمیده.,122_gpt.wav چت‌جی‌پی‌تی از یه نوع خاصی از مدل‌های یادگیری,123_gpt.wav ماشینی استفاده می‌کنه به نام مدل زبانی بزرگ.,124_gpt.wav عملکردش اینجوریه که یه مقدار خیلی زیادی متن از ما دریافت می‌کنه، بعدش,125_gpt.wav دنبال این می‌گرده که بین کلمات داخل این متون، چه ارتباطاتی وجود داره.,126_gpt.wav برای هر کلمه‌ای یه وزن مشخصی در نظر می‌گیره.,127_gpt.wav وقتی ارتباط بین کلمات رو پیدا کرد و عمل یادگیری انجام شد،,128_gpt.wav دیگه می‌تونه هم حرف‌های ما رو بفهمه، هم خودش جمله‌های جدید بنویسه.,129_gpt.wav مثلا فرض کنید یه جمله بهش میدم به این شکل: من هر روز صبح .... .,130_gpt.wav تو متن‌های اینترنتی که قبلا بهش دادیم، جملاتی که,131_gpt.wav از این کلمات تشکیل شدن، مثلا ۶۰ درصدشون این بوده که,132_gpt.wav من هر روز صبح صبحانه می‌خورم، ۳۰ درصدشون این بوده که,133_gpt.wav ورزش می‌کنم، ۱۰ درصدشونم این بوده که به مدرسه می‌روم.,134_gpt.wav برای همین تو جمله‌ای که بهش دادم، چیزی رو قرار میده که احتمال درست بودنش بیشتره.,135_gpt.wav البته این یه مثال خیلی خیلی ساده بود، کاری که,136_gpt.wav در واقع انجام میده پیچیده‌تر از این حرفاست.,137_gpt.wav پس نکته‌ی مهمی که وجود داره، اینه که چت جی‌پی‌تی از خودش,138_gpt.wav چیزی نمی‌دونه، هرچی بلده از متن‌هایی یاد گرفته که ما بهش دادیم.,139_gpt.wav برای همینه که تو خیلی از جواب‌هاش دیدیم که میگه به عنوان,140_gpt.wav یه مدل زبانی من نمی‌تونم با قطعیت جواب شما رو بدم.,141_gpt.wav چون چیزی که یاد نگرفته، یا در واقع قبلا توی هیچ متنی ندیده، جوابی براش نداره.,142_gpt.wav وقتی ما ازش پرسیدیم یه گوشی ارزون با دوربین خوب,143_gpt.wav معرفی کن، این توی متن‌هایی که از اینترنت بهش دادن،,144_gpt.wav گوشی‌های مختلف رو دیده و ویژگی‌هاشون رو می‌دونه.,145_gpt.wav در مورد آینده هم وقتی ازش می‌پرسیم، باز بر اساس نوشته‌های,146_gpt.wav خود ما جواب میده، اینطور نیست که واقعا بتونه پیش‌بینی کنه.,147_gpt.wav دقیقا معنیش همینه، از قبل آموزش داده شده.,149_gpt.wav یه نکته‌ی جالب اینه که فرایند آموزش چت‌جی‌پی‌تی اوایل ۲۰۲۲ تموم شده.,150_gpt.wav یعنی نسخه‌ی فعلی این هوش مصنوعی، از اتفاقاتی که,151_gpt.wav تو یک سال گذشته تو دنیا افتاده بی‌خبره.,152_gpt.wav پس وقتی که مثلا در مورد آینده‌ی ایران ازش می‌پرسیم، جوابش ممکنه دقیق نباشه.,153_gpt.wav شاید بپرسید چرا با اطلاعات جدید تغذیه‌ش نمی‌کنن،,154_gpt.wav دلیلش اینه که فرایند آموزشش یه کار پرهزینه و زمان‌بره.,155_gpt.wav ولی خب نسخه‌های بعدیش آپدیت میشن.,156_gpt.wav البته درسته که یادگیریش از داده‌های متنی تموم شده،,157_gpt.wav اما همچنان از رفتار من و شما که باهاش کار می‌کنیم، یاد می‌گیره.,158_gpt.wav یعنی این قابلیت رو داره که از کلماتی که ما استفاده می‌کنیم،,159_gpt.wav طرز نوشتنمون،‌ موضوعاتمون، یا خیلی چیزای دیگه، همچنان,160_gpt.wav یاد بگیره تا بتونه جواب‌های بهتر و دقیق‌تری به ما بده.,161_gpt.wav خب از تمام این حرفایی که زدم، می‌تونیم یه نتیجه‌ی خیلی مهم بگیریم.,162_gpt.wav اینکه چت‌جی‌پی‌تی، یه جورایی نسل بعدی موتورهای جستجوئه.,163_gpt.wav یعنی الان ما می‌ریم تو گوگل در مورد یه موضوع مشخصی سرچ می‌کنیم،,164_gpt.wav بعد چندین سایت به ما نشون میده، دونه دونه باز می‌کنیم،,165_gpt.wav می‌خونیم، تا در نهایت به اون چیزی که می‌خوایم برسیم.,166_gpt.wav این زمان زیادی از ما تلف می‌کنه.,167_gpt.wav در حالی که چت‌جی‌پی‌تی وقتی ازش یه سوالی می‌پرسی،,168_gpt.wav دقیقا همون جوابی که می‌خوای رو بهت میده،,169_gpt.wav نیازی نیست چند تا سایت باز کنی بخونی.,170_gpt.wav حتی می‌تونی بهش بگی مثلا خلاصه‌ی فلان مقاله رو تو یه پاراگراف بهم بگو.,171_gpt.wav این نشون میده که احتمالا موتورهای جستجویی مثل گوگل، باید احساس خطر کنن.,172_gpt.wav به نظرم مایکروسافت خیلی زرنگ بوده که یه همچین,173_gpt.wav سرمایه‌گذاری عظیمی روی چت‌جی‌پی‌تی انجام داده.,174_gpt.wav الان مایکروسافت و اوپن‌ای‌آی، از محصولی به نام بینگ‌چت,175_gpt.wav صحبت می‌کنن که قراره ویژگی‌های قدرتمند چت‌جی‌پی‌تی رو,176_gpt.wav اضافه کنه به موتور جستجوی بینگ مایکروسافت.,177_gpt.wav شاید تا یه مدت دیگه یهو به خودمون بیاییم ببینیم,178_gpt.wav به جای گوگل داریم از بینگ استفاده می‌کنیم.,179_gpt.wav اما این هوش مصنوعی قدرتمند، چه کاربردهایی می‌تونه داشته باشه.,180_gpt.wav کاربرد اولش آموزشه.,181_gpt.wav چون می‌تونه در مورد هر چیزی براتون محتوا تولید کنه.,182_gpt.wav مثلا شما یه دانش‌آموزی، ازش می‌پرسی قانون دوم نیوتون رو برام توضیح بده.,183_gpt.wav کاربرد بعدیش، حل کردن مشکلات ماست.,184_gpt.wav با چت‌جی‌پی‌تی، شما یه متخصص همه‌فن‌حریف,185_gpt.wav رو گوشی یا کامپیوترتون دارید که هروقت با مشکلی,186_gpt.wav مواجه میشید می‌تونید راه‌حلشو ازش بپرسید.,187_gpt.wav بعدیش، نوشتن مقاله‌ست. هر مقاله‌ای، در مورد هر موضوعی، به هر زبانی.,188_gpt.wav تو چند ثانیه براتون انجامش میده.,189_gpt.wav کاربرد بعدیش زمانیه که می‌خواید یه وسیله‌ای بخرید.,190_gpt.wav مثلا بهش میگید این مدل لپ‌تاپ رو با این یکی مدل مقایسه کن.,191_gpt.wav یا بهترین لپ‌تاپی که با این قیمت وجود داره رو بهم معرفی کن.,192_gpt.wav در کل، یه دستیار همه‌چی تمومه که تو کارهای مختلف می‌تونه کمکتون کنه.,193_gpt.wav درسته که فارسی هم می‌فهمه، ولی قدرت اصلیشو,194_gpt.wav وقتی نشون میده که انگلیسی باهاش صحبت کنید.,195_gpt.wav چون متن‌هایی که برای یادگیری بهش دادن، بیشترش به زبان انگلیسی بوده.,196_gpt.wav بهرحال الان تو اینترنت، بیشتر از هر زبان دیگه‌ای مطالب انگلیسی پیدا میشه.,197_gpt.wav همین چندزبانه بودنش باعث میشه به درد کار ترجمه هم بخوره.,198_gpt.wav با تمام این خوبی‌ها، مشکلات و محدودیت‌هایی هم داره.,199_gpt.wav یکیش اینه که جوابی که به شما میده، هنوز صددرصد قابل اطمینان نیست.,200_gpt.wav پس روی موضوعات حساس مثل پزشکی و سلامت،,201_gpt.wav باید جوابشو از منابع معتبر هم چک کنیم که مشکلی پیش نیاد.,202_gpt.wav یه ایراد دیگه‌ش همونه که قبلا گفتم، یعنی دانشش یه مقدار قدیمیه,203_gpt.wav چون فرایند آموزشش تقریبا یک ساله که متوقف شده.,204_gpt.wav مشکل بعدی اینه که فقط با متن ارتباط برقرار می‌کنه، عکس و فیلم و,205_gpt.wav اینجور چیزا رو نه نشون میده، نه میشه بهش داد.,206_gpt.wav قابلیت درک تصاویر هم داره، ولی خب اعلام کردن که فعلا فقط,208_gpt.wav تو نسخه‌ی پولی، یا همون چت جی‌پی‌تی پلاس در دسترسه.,209_gpt.wav یه سری نگرانی‌های جدی هم در موردش وجود داره.,210_gpt.wav یکیش اینه که از این هوش مصنوعی استفاده‌ی نادرست بشه.,211_gpt.wav البته اوپن‌ای‌آی دائما محدودیت‌هایی روش اعمال می‌کنه تا,212_gpt.wav محتوایی که خشونت یا نژادپرستی یا اینجور مسایل دارن تولید نکنه.,213_gpt.wav ولی خب بهرحال چون هنوز خیلی پایین‌تر از هوش انسانه،,214_gpt.wav روش‌های وجود داره که میشه گولش زد.,215_gpt.wav مثلا اگه مستقیم ازش بپرسیم که چطور می‌تونم,216_gpt.wav بمب بسازم، جواب نمیده.,217_gpt.wav اما اگه بپرسم آدمای بد از چه روش‌هایی برای ساختن بمب استفاده می‌کنن،,218_gpt.wav گول می‌خوره، روش‌هاشو به من میگه.,219_gpt.wav هنوز اونقدر هوشمند نشده که نیت واقعی من رو تشخیص بده، اما خب به زودی,220_gpt.wav به این مرحله هم می‌رسه، یادمون نره که هنوز خیلی خیلی جوونه.,221_gpt.wav یه نگرانی بزرگ دیگه، در مورد شغل‌هاییه که قراره از بین ببره.,222_gpt.wav مثلا اون افرادی که تولید محتوا انجام میدادن، ممکنه کارشون کساد بشه، چون هر,223_gpt.wav کسی می‌تونه محتوا یا مقاله‌ای که نیاز داره رو به چت‌جی‌پی‌تی بگه تا براش بنویسه.,224_gpt.wav افرادی که تو زمینه‌ی تبلیغات کار می‌کنن، روزنامه‌نگارها، برنامه‌نویس‌ها،,225_gpt.wav ممکنه شغلشون تحت‌تاثیر این فناوری جدید قرار بگیره.,226_gpt.wav اما همونطور که تو ویدیوی نقاشی با هوش مصنوعی گفتم، این تغییر نباید ما رو,227_gpt.wav بترسونه، بلکه باید از این ابزار جدید استفاده کنیم برای پیشرفت کارمون.,228_gpt.wav یه اتفاقی که از همین الان تو شبکه‌های اجتماعی شروع شده،,229_gpt.wav روش‌های جدیدی برای کسب درآمده، که از چت‌جی‌پی‌تی استفاده می‌کنن.,230_gpt.wav هرچند هیچکدومشون نمیگن که نوشته‌های,231_gpt.wav چت‌جی‌پی‌تی ممکنه اشتباهاتی داشته باشن.,232_gpt.wav تو زمینه‌ی آموزش هم نگرانی‌هایی ایجاد کرده.,233_gpt.wav الان گزارش‌هایی وجود داره که بعضی از دانش‌آموزا، سوال معلم،,234_gpt.wav یا امتحان، یا تکالیف شبشون رو از چت‌جی‌پی‌تی میپرسن.,235_gpt.wav این موارد باعث شده کم‌کم یه سری قوانین برای استفاده از,236_gpt.wav این هوش‌مصنوعی به وجود بیاد.,237_gpt.wav مثلا برنامه‌نویس‌هایی که تو بعضی از شرکت‌ها کار می‌کنن،,238_gpt.wav حق ندارن کدی که چت‌جی‌پی‌تی نوشته رو مستقیما بذارن تو برنامه‌شون.,239_gpt.wav نکته‌ی آخر اینکه این انقلاب بزرگ، فقط به عهده‌ی چت‌جی‌پی‌تی نیست.,240_gpt.wav همین الان رقبای خیلی زیادی داره که هرکدومشون,241_gpt.wav خوبی‌ها و بدی‌های خودشون رو دارن.,242_gpt.wav چیزایی مثل چت‌سونیک ، جسپر چت ، دایالو جی‌پی‌تی ، نیوا اِی‌آی یا خیلی موارد دیگه.,243_gpt.wav بعضیاشون هم به طور تخصصی برای برنامه‌نویسی,244_gpt.wav یا ترجمه یا نوشتن مقاله ایجاد شدن.,245_gpt.wav قبلا از تکینگی که تو تکنولوژی و هوش مصنوعی اتفاق میفته صحبت کردم.,246_gpt.wav تکینگی به زمانی میگن که پیشرفت هوش مصنوعی,247_gpt.wav اونقدر سرعتش زیاد میشه که دیگه از کنترل ما خارج میشه.,248_gpt.wav بعضیا مثل بیل گیتس نسبت به هوش مصنوعی نظر مثبتی دارن،,249_gpt.wav اما بعضیای دیگه مثل ایلان ماسک نظرشون منفیه، معتقدن باید,250_gpt.wav قوانین سفت و سختی براش در نظر بگیریم وگرنه اتفاقات بدی میفته.,251_gpt.wav به هر حال فعلا نمیشه نظر قطعی داد، اما وقتی پیشرفت‌های,252_gpt.wav هوش مصنوعی تو همین پنج سال گذشته رو نگاه می‌کنیم،,253_gpt.wav وقتی نقاشی‌های که میکشه یا متن‌هایی که می‌نویسه رو می‌بینیم،,254_gpt.wav به نظرم تکینگی از چیزی که فکر می‌کنیم خیلی بهمون نزدیک‌تره.,255_gpt.wav این قسمت از سری زندگی غول‌ها می‌ریم سراغ زندگی یکی از بزرگترین,0_mk.wav دانشمندان دنیا که از شخصیت‌های موردعلاقه‌ی خودم هم هست: ماری کوری.,1_mk.wav زنی که با وجود تمام محدودیت‌ها و تبعیض‌های جنسیتی که وجود داشت,2_mk.wav تونست به جاهایی برسه که هیچ مردی نتونسته بود.,3_mk.wav اولین دانشمندی که تونست توی دو تا رشته‌ی مختلف,4_mk.wav جایزه‌ی نوبل بگیره، یعنی فیزیک و شیمی.,5_mk.wav داستان زندگی سخت و پر فراز و نشیب این انسان بزرگ رو با هم بررسی می‌کنیم و,6_mk.wav سعی می‌کنیم چیزای مفیدی ازش یاد بگیریم، پس تا آخر ویدیو با من باشید.,7_mk.wav سال 1867 تو شهر ورشو لهستان، پنجمین بچه‌ی یه زوج معلم به دنیا اومد،,8_mk.wav خانواده‌ش وضعیت مالی مناسبی نداشتن، زندگی سختی داشتن،,10_mk.wav اما با این حال از همون بچگی توی یه محیط علمی و آموزشی بزرگ شد.,11_mk.wav توی ده سالگی مادرش رو از دست داد که ضربه‌ی روحی بزرگی بهش زد.,12_mk.wav تو همین سن وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی شد و چند سال بعد با نمرات عالی تمومش کرد.,13_mk.wav به خاطر زن بودنش اجازه نداشت وارد دانشگاه بشه برای همین با یکی از,14_mk.wav زیرزمینی بود مخصوص افرادی که امکان تحصیل توی دانشگاه‌های عادی رو نداشتن.,16_mk.wav برای تامین هزینه‌های زندگیش مجبور شد کنار تحصیلاتش، معلم سرخونه باشه.,17_mk.wav توی یکی از همین خونه‌ها، با پسر خانواده به هم علاقمند شدن,18_mk.wav اما چون ماریا از یه خانواده‌ی فقیر بود خانواده‌ی پسره با ازدواجشون موافقت نکردن.,19_mk.wav تو این دوره از زندگیش، به خاطر علاقه‌ای که به وطنش لهستان داشت،,20_mk.wav که اون زمان تحت تسلط روس‌ها بود،,21_mk.wav با گروه‌های مخفی که فعالیت‌های ضد روسی داشتن همکاری می‌کرد.,22_mk.wav تا حدود 24 سالگی به همین شغل معلمی ادامه داد و,23_mk.wav تحصیلاتشو تموم کرد و وارد یه آزمایشگاه شیمی شد.,24_mk.wav خواهرش که قبلا رفته بود فرانسه و اونجا ازدواج کرده بود،,25_mk.wav بهش پیشنهاد کرد که اونم بره اونجا.,26_mk.wav اولش به خاطر مشکلات مالی قبول نکرد اما سال بعد که,27_mk.wav یه مقدار اوضاعش بهتر شد، -اونم رفت پاریس خونه‌ی خواهرش.,28_mk.wav بعدش تونست وارد دانشگاه پاریس بشه.,29_mk.wav یه مدت بعد، یه اتاق کوچیک برای خودش اجاره کرد و با فقر شدید زندگی می‌کرد,30_mk.wav اما علاقه‌ش به علم به حدی بود که هیچ سختی‌ای نمی‌تونست جلوشو بگیره.,31_mk.wav برای تامین هزینه‌هاش کنار درسش معلمی هم می‌کرد,32_mk.wav تا اینکه توی سن 26 سالگی مدرک فیزیک‌شو از این دانشگاه گرفت.,33_mk.wav اینجا برای کار وارد یه آزمایشگاه شد اما تحصیلاتشم,34_mk.wav ادامه داد تا اینکه یه سال بعد تونست مدرک شیمی هم بگیره.,35_mk.wav یه کم بعد توسط یه فیزیکدان لهستانی با یه استاد فیزیک,36_mk.wav هدف این بود که پیر بتونه امکانات آزمایشگاهی مناسبی در اختیار ماریا قرار بده,38_mk.wav تا تحقیقاتشو شروع کنه، اما این آشنایی مسیر زندگی هردوشون رو عوض کرد.,39_mk.wav پیر فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن بود و,40_mk.wav داشت تو زمینه‌های الکتریسیته و مغناطیس فعالیت می‌کرد.,41_mk.wav علاقه‌ی شدیدی که هردوشون به علم داشتن باعث شد روز به روز به هم نزدیک‌تر بشن,42_mk.wav تا اینکه سال 1895 وقتی ماریا 28 ساله بود و پیر 36 ساله، با هم ازدواج کردن.,43_mk.wav ماریا که بعد از ورود به فرانسه، با اسم ماری شناخته میشد، فامیلی شوهرش,44_mk.wav رو گرفت و معروف شد به ماری کوری، که مادام کوری هم بهش میگن.,45_mk.wav این زن و شوهر هیچ اهمیتی به رسم و رسوماتی که رایج بود نمی‌دادن،,46_mk.wav یه جشن ساده بدون مراسم مذهبی برگزار کردن و یه نکته‌ای هم که خیلی معروفه,47_mk.wav اینه که ماری کوری به جای اینکه از لباس سفید به عنوان لباس عروس استفاده کنه،,48_mk.wav یه لباس تیره خرید تا بعدا بتونه دوباره ازش استفاده کنه.,49_mk.wav با یه اشتیاق شدیدی به کارهای آزمایشگاهی خودشون که زیاد هم به هم مرتبط نبود,50_mk.wav ادامه می‌دادن تا اینکه یه اتفاقی باعث شد زندگیشون به طور کامل تغییر کنه.,51_mk.wav همون سالی که ازدواج کردن، یه دانشمند آلمانی به نام ویلهلم رونتگن,52_mk.wav یه پرتوی مرموزی کشف کرده بود که قدرت نفوذ بالایی داشت.,53_mk.wav این شروع یه سلسله کشفیاتی در مورد پرتوزایی بود.,55_mk.wav روی خواص سنگ‌های معدنی حاوی اورانیوم کار می‌کرد، متوجه یه اتفاق عجیبی شد.,57_mk.wav بکرل تصادفا یه تیکه از این سنگ‌های معدنی رو کنار یه صفحه‌ی عکاسی گذاشته بود,58_mk.wav که این صفحه‌ها به نور حساسن، یعنی وقتی نور بهشون تابیده میشه,59_mk.wav تغییر رنگ میدن که از همین خاصیت برای ثبت عکس توی عکاسی استفاده میشد.,60_mk.wav چند ساعت بعد دید روی صفحه‌ی عکاسی لکه‌هایی به وجود اومده، مثل اینکه,61_mk.wav نور بهش تابیده در صورتی که توی تاریکخونه بود هیچ نوری اونجا نبود.,62_mk.wav اولش متوجه دلیل این اتفاق نشد اما وقتی با سنگ‌های مختلف تکرارش کرد,63_mk.wav فهمید که اون سنگ‌هایی که مقدار اورانیوم‌شون بیشتره,64_mk.wav لکه‌های شدیدتری روی صفحه‌ی عکاسی ایجاد می‌کنن.,65_mk.wav اینجا به این نتیجه رسید که اورانیوم به صورت خودبه‌خودی پرتوهایی از خودش,66_mk.wav منتشر می‌کنه که شباهت زیادی به پرتوهای ایکس دارن که رونتگن قبلا کشف کرده بود.,67_mk.wav با بررسی بیشتر متوجه شد که یکی از سنگ‌های معدنی اورانیوم,68_mk.wav نسبت به اون مقدار اورانیومی که داخلش هست خیلی بیشتر داره پرتوزایی می‌کنه.,70_mk.wav نتیجه‌ی اولیه‌ای که گرفت این بود که این نوع سنگ، غیر از اورانیوم، باید یه نوع ماده‌ی,71_mk.wav ناشناخته‌ی دیگه‌‌ای داشته باشه که خاصیت پرتوزاییش چند برابر اورانیومه.,72_mk.wav این قضیه رو با ماری کوری که قبلا با استعداد عالیش,73_mk.wav در زمینه‌ی تحقیق و آزمایش آشنا شده بود در میون گذاشت.,74_mk.wav ماری هم موضوع رو به پیر گفت و یه اشتیاق شدیدی تو هردوشون,75_mk.wav به وجود اومد برای کشف این ماده‌ی ناشناخته‌ای که داخل سنگ پیچ‌بلند بود.,76_mk.wav طوری که تمام کارای دیگه‌شون رو ول کردن و روی این موضوع تمرکز کردن.,77_mk.wav با قرض و وام و مشکلات زیاد تونستن یه مقدار از این سنگ تهیه کنن و,78_mk.wav توی یه آزمایشگاه خیلی ضعیف شروع به ساییدن و جوشوندن,79_mk.wav این سنگ کردن تا اون ماده‌ی ناشناخته رو استخراج کنن.,80_mk.wav سال 1898 یه عنصر پرتوزای جدید کشف کردن که,82_mk.wav که خواص خیلی شدیدتری نسبت به عناصر قبلی داشت.,86_mk.wav با اینکه کار سخت و سروکار داشتن با مواد شیمیایی پر ضرر باعث مشکلات,87_mk.wav سلامتی زیادی براشون شده بود، اما حسابی از کارشون لذت می‌بردن.,88_mk.wav طوری که ماری کوری بعدا از اون دوران به عنوان شیرین‌ترین دوران زندگیش یاد می‌کرد.,89_mk.wav خلاصه اینکه سال 1902 بعد از پنج سال سعی و تلاش تونستن,90_mk.wav از حدود یه تن سنگ معدن، فقط یک‌دهم گرم رادیوم ناخالص تهیه کنن,91_mk.wav که مثل ستاره داخل لوله‌های آزمایشگاهی می‌درخشید و خواص عجیب غریبی داشت.,92_mk.wav اون زمان هنوز اثرات مخرب مواد رادیواکتیو روی سلامتی انسان مشخص نشده بود،,93_mk.wav برای همین ماری کوری و شوهرش و بقیه‌ی دانشمندا بدون اینکه تجهیزات ایمنی,94_mk.wav داشته باشن از نزدیک با این مواد سروکار داشتن.,95_mk.wav حتی معروفه که ماری یه شیشه‌ی حاوی رادیوم کنار تختش نگه می‌داشت,96_mk.wav و از درخششی که داشت لذت می‌برد.,97_mk.wav ماری و پیر با اینکه می‌تونستن از این کشف پول خیلی زیادی به دست بیارن،,98_mk.wav این کارو نکردن تا بقیه بتونن از فواید این اکتشاف به صورت رایگان استفاده کنن.,99_mk.wav همین نشون میده که دنبال شهرت یا ثروت نبودن,100_mk.wav دنبال علم واقعی و خدمت به بشر بودن.,101_mk.wav حتی بعد از موفقیت‌های بزرگی که بعده‌ها به دست آوردن،,102_mk.wav از خیلی از جوایز و مدال‌هایی که بهشون داده میشد چشم‌پوشی می‌کردن.,103_mk.wav تنها درخواستی که از دانشگاه‌ها و دولت‌ها داشتن این بود که آزمایشگاه‌های بزرگتر,104_mk.wav و مجهزتری بهشون داده بشه تا بتونن تحقیقاتشون رو بهتر و سریع‌تر انجام بدن.,105_mk.wav خیلی از موادی که با زحمت زیاد به دست میاوردن هم به صورت رایگان اهدا می‌کردن,106_mk.wav به بیمارستان‌ها و مراکز علمی تا تو زمینه‌های مختلف استفاده بشه.,107_mk.wav سال بعدش به خاطر کشفیاتی که در زمینه‌ی رادیواکتیویته داشتن،,108_mk.wav به طور مشترک با هانری بکرل، سه‌تایی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک شدن.,109_mk.wav البته اولش به خاطر تبعیض جنسیتی که وجود داشت قرار بود,110_mk.wav این جایزه فقط به پیر کوری و هانری بکرل داده بشه اما پیر وقتی که فهمید،,111_mk.wav شدیدا مخالفت کرد و در نهایت باعث شد ماری هم جزو برنده‌ها اعلام بشه.,112_mk.wav خیلی جالبه با اینکه اصل کار رو اون انجام داده بود،,113_mk.wav فقط به خاطر زن بودنش می‌خواستن کنار بزننش.,114_mk.wav خلاصه اینکه اینجا ماری کوری شد اولین زن برنده‌ی جایزه‌ی نوبل.,115_mk.wav از پولی که از این جایزه به دست آوردن تونستن قرضاشون رو بدن و تجهیزات بهتری تهیه کنن.,116_mk.wav زندگیشون رونقی گرفته بود و کنار هم خوشحال بودن,118_mk.wav اما متاسفانه این وضعیت زیاد دوام نیاورد.,119_mk.wav دو سال بعد، وقتی که ماری 39 سالش بود، پیر توی یه تصادف خیابونی کشته شد.,120_mk.wav این اتفاق ضربه‌ی خیلی بزرگی به ماری زد و باعث ناراحتی و افسردگی شدیدی شد.,121_mk.wav بزرگترین حامی خودشو از دست داده بود، کسی که چندین سال کنار هم با سختی زیاد,122_mk.wav اما علاقه‌ی شدید تحقیق و آزمایش می‌کردن و رویاهاشونو دنبال می‌کردن.,123_mk.wav اما با این حال این ضربه‌ی بزرگ هم نتونست ماری رو متوقف کنه،,124_mk.wav دوباره به آزمایشگاه برگشت و کارشو ادامه داد.,125_mk.wav بعد از حدود چهار سال تونست برای اولین بار رادیوم خالص رو به دست بیاره.,126_mk.wav این کار، به اضافه‌ی موفقیت‌های قبلیش باعث شد سال 1911,127_mk.wav دومین جایزه‌ی نوبل خودشو تو رشته‌ی شیمی بگیره و تبدیل بشه به,128_mk.wav اولین انسانی که دو تا جایزه‌ی نوبل تو دو تا رشته‌ی مختلف گرفته.,129_mk.wav نتیجه‌ی این جایزه این بود که مغزهای کوچیک و دهن‌های بزرگی که,130_mk.wav تا قبل از کشته شدن پیر کوری فکر می‌کردن اصل این کشفیات مربوط به,131_mk.wav اونه و زن نمی‌تونه همچین کارهای علمی بزرگی انجام بده، دهنشون برای همیشه بسته شد.,132_mk.wav سه سال بعد، شروع جنگ جهانی اول باعث شد فعالیت‌های ماری کوری وارد فاز جدیدی بشه.,133_mk.wav یکی از کاربردهای مفید رادیواکتیویته، عکس‌برداری پرتوی ایکس یا رادیولوژی بود,134_mk.wav که مخصوصا توی شرایط جنگی کمک خیلی بزرگی به مجروحان جنگی می‌کرد،,135_mk.wav برای کارهایی مثل مشخص کردن محل گلوله توی بدن سربازها یا محل شکستگی‌ها.,136_mk.wav با شروع جنگ، ماری از آزمایشگاهش بیرون اومد و شروع کرد,137_mk.wav به ساختن واحدهای سیار رادیولوژی که میشد با ماشین,138_mk.wav جابه‌جاشون کرد و رسوند به بیمارستان‌های صحرایی.,139_mk.wav دخترش ایرن تو این زمینه دستیارش بود،,140_mk.wav حدود دویست سیصد تا زن دیگه هم آموزش داد برای این کار.,141_mk.wav حتی خودش هم رانندگی بعضی از این واحدهای سیار رو به عهده گرفت.,142_mk.wav غیر از رادیولوژی، روش‌های دیگه‌ای هم برای ضدعفونی کردن زخم سربازان,143_mk.wav با استفاده از رادیوم ابداع کرد که مجموع این کارها باعث نجات جون میلیون‌ها سرباز شد.,144_mk.wav حتی مدال‌ها و جوایزشو به نفع جنگ اهدا کرد و کمک‌های مالی زیادی هم به دولت فرانسه کرد.,145_mk.wav بعد از تموم شدن جنگ، همچنان به تحقیقاتش روی رادیوم و پرتوزایی ادامه داد،,146_mk.wav مدال‌ها و نشان‌های زیادی از کشورهای مختلف دریافت کرد،,147_mk.wav ریاست چند تا موسسه بهش پیشنهاد شد، در کل به عنوان,148_mk.wav یه دانشمند معتبر و انسان بزرگ تو کل دنیا شناخته شد.,149_mk.wav تا اینکه در نهایت، سال 1934 تو سن 67 سالگی،,150_mk.wav بعد از یه عمر رنج و سختی و کمک به انسان‌ها، از دنیا رفت.,151_mk.wav که به خاطر پرتوهای مضری بود که از مواد پرتوزا به بدنش رسیده بود.,153_mk.wav اما سال 1995 بعد از 60 سال به خاطر خدماتی که به بشریت کرده بودن،,155_mk.wav هردوشون رو منتقل کردن به معبد پانتئون پاریس,156_mk.wav که محل دفن خیلی از بزرگان فرانسه‌ست.,157_mk.wav بقایای جسد ماری کوری رو توی یه تابوت سربی قرار دادن چون به حدی در معرض,158_mk.wav پرتوهای رادیواکتیو بوده که گفته میشه استخوان‌هاش تا 1500 سال دیگه هم پرتوزاست.,159_mk.wav حتی دفترچه یادداشتش و مقالاتی که نوشته بود، از شدت پرتوزایی,160_mk.wav داخل محفظه‌های سربی نگهداری میشن.,161_mk.wav ویژگی‌های شخصیتی ماری کوری رو از داستان زندگیش کاملا میشه فهمید،,162_mk.wav اما شاید بشه گفت پررنگ‌ترین ویژگیش این بود که شدیدا به تحقیقاتش پایبند بود.,163_mk.wav هیچ مشکلی نمی‌تونست از ادامه دادن مسیری که درپیش گرفته بود منصرفش کنه،,164_mk.wav نه مشکلات مادی، نه خانوادگی، نه بیماری، نه تعصبات و تهمت‌هایی که بهش زده میشد.,165_mk.wav کنار این استقامت عجیب، ویژگی‌هایی مثل هوش بالا و علاقه‌ی شدید به,166_mk.wav علم هم اضافه کنید، نتیجه‌ش میشه یه همچین انسان بزرگی.,167_mk.wav غیر از اینا، اعتقاد زیادی به این داشت که کاری که انجام میده باید برای بشریت مفید باشه،,168_mk.wav برای همین بود که هم خودش هم شوهرش خیلی از جوایزی که بهشون پیشنهاد میشد,169_mk.wav رد می‌کردن یا منتقل می‌کردن به دانشگاه‌ها و موسساتی که براشون کار می‌کردن.,170_mk.wav یه شخصیت راستگو و محکم داشت که بارها گرفتار افسردگی شد.,171_mk.wav با اینکه خانواده‌ش مسیحی بودن ولی خودش اعتقادی به مذهب نداشت، ندانم‌گرا بود.,172_mk.wav اینشتین سال 1935 یه سال بعد از مرگ ماری کوری، تو یه جشن یادبود تو نیویورک،,173_mk.wav عظمت انسانی ماری رو تحسین کرد و گفت که ویژگی‌هایی مثل,174_mk.wav قدرت و پاکی و فسادناپذیری و بقیه‌ی ویژگی‌های خوب این شخصیت,175_mk.wav به ندرت همه با هم توی یه آدم پیدا میشه.,176_mk.wav معروفه که اینشتین درباره‌ش گفته بود احتمالا اون تنها کسیه که,177_mk.wav ثروت و شهرت نمی‌تونه فاسدش کنه.,178_mk.wav در کل اینشتین یکی از طرفدارای پروپاقرص ماری کوری بود.,179_mk.wav یکی از اشتباهاتش، که البته شاید نشه اسمشو دقیقا اشتباه گذاشت,180_mk.wav این بود که چند سال بعد از مرگ پیر، سال 1911،,181_mk.wav این آدم که از شاگردای پیر کوری بود، متاهل بود اما خب رابطه‌ی خوبی با زنش نداشت.,183_mk.wav زنش وقتی که فهمید، این موضوع رو افشا کرد و,184_mk.wav باعث شد یه هجمه‌ی شدیدی علیه ماری کوری ایجاد بشه.,185_mk.wav محکوم شد به اینکه با یه مرد متاهل وارد رابطه شده و,186_mk.wav بهش نسبت خونه خراب کن دادن.,187_mk.wav این اتفاق، جایزه‌ی نوبل دومش رو تحت‌الشعاع قرار داد، حتی ازش خواستن که,188_mk.wav تو مراسم اهدای جایزه حاضر نشه تا اوضاع یکم آروم بشه اما گوش نکرد و به مراسم رفت.,189_mk.wav اینشتین بعد از این قضیه یه نامه بهش نوشت و حسابی ازش حمایت کرد,190_mk.wav که این کار تاثیر زیادی داشت تو خوابیدن اون جوّ نفرتی که ایجاد شده بود.,191_mk.wav این باعث شد رابطه‌ی دوستانه‌ی ماری و اینشتین محکم‌تر از قبل بشه.,192_mk.wav داستان زندگی ماری کوری پر از نکته‌هاییه که برای همه مفیده، چه زن چه مرد.,193_mk.wav یه زنی با جثه‌ی ریز که جلوی هیچ مشکلی سر خم نکرد.,194_mk.wav با اینکه زندگی زیاد باهاش مهربون نبود، تمام عمرشو صرف علم کرد,195_mk.wav و کنارش وظایف مادریش هم خیلی خوب انجام داد.,196_mk.wav اگه این ویدیو رو دوس داشتی لطفا لایک و کامنت یادت نره،,197_mk.wav تا ویدیوی بعدی یادت باشه که بدون هیچ ترسی سوال بپرس!,198_mk.wav گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، خیلی سریع‌تر از,0_gj.wav چیزی که فکرشو می‌کردیم داره پیش میره.,1_gj.wav در مورد این موضوع اینقدر گفتن که انگار گوشمون به شنیدنش,2_gj.wav عادت کرده، اما امروز می‌خوام بگم قضیه واقعا جدیه.,3_gj.wav اگه تا دو سه دهه‌ی آینده یه تغییر اساسی ایجاد نشه،,4_gj.wav احتمالا به نقطه‌ی غیر قابل برگشتی می‌رسیم که دیگه کارمون تمومه.,5_gj.wav تو این برنامه، چند تا موضوع رو با هم بررسی می‌کنیم.,6_gj.wav اول اینکه تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی دقیقا چی‌ان،,7_gj.wav عوامل انسانی و طبیعیش چیه، بعدش یه نگاهی می‌اندازیم به,8_gj.wav چرخه‌های میلانکوویچ که باعث تغییرات آب و هوایی و,9_gj.wav ایجاد فصل‌ها روی زمین میشن، در نهایت هم به این می‌پردازیم که,10_gj.wav گرمایش جهانی چه اثرات وحشتناکی داره و چطور می‌تونیم باهاش مبارزه کنیم.,11_gj.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,12_gj.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,13_gj.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,14_gj.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,15_gj.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,16_gj.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,17_gj.wav اول از همه باید ببینیم اصلا اقلیم چیه.,18_gj.wav اقلیم یا کلایمت همون آب و هواست، ولی توی یه بازه‌ی زمانی خیلی طولانی‌تر.,19_gj.wav آب و هوا در عرض چند روز یا چند ماه تغییر می‌کنه، ولی اقلیم اینطور نیست.,20_gj.wav انواع مختلفی هم داره، مثل خشک، معتدل، گرمسیری، قطبی.,21_gj.wav اقلیم هر منطقه با ویژگی‌های آب و هواییش توی بلندمدت، مشخص میشه،,22_gj.wav مثل دما، مقدار بارش، رطوبت، سرعت باد، تعداد روزهای آفتابی.,23_gj.wav منظور از تغییر اقلیم، یا تغییرات اقلیمی، اینه که ویژگی‌های,24_gj.wav آب و هوایی یه منطقه دچار دگرگونی بشه، مثلا اگه معتدل بوده، گرم بشه.,25_gj.wav اما نه برای یه سال و دو سال، برای چند دهه این تغییر ادامه داشته باشه.,26_gj.wav تغییرات اقلیمی، پنج تا فاکتور اصلی داره: اتمسفر یا هواکُره، هایدروسفر یا آب‌کُره،,27_gj.wav کرایوسفر یا یخ‌کُره، لیتوسفر یا سنگ‌کُره، پنجمیش هم بایوسفر یا زیست‌کُره.,28_gj.wav این پنج تا، کاملا به هم وابسته‌ن، هر تغییری توی یکیشون,29_gj.wav می‌تونه در نهایت باعث ایجاد تغییرات اقلیمی بشه.,30_gj.wav حالا می‌رسیم به سوال اصلی: دقیقا چه عواملی می‌تونن این پنج تا,31_gj.wav فاکتور رو دستکاری کنن تا اقلیم مناطق مختلف زمین دچار تغییر بشه؟,32_gj.wav به دو تا دسته‌ی کلی میشه تقسیمشون کرد.,33_gj.wav بعضی از این عوامل، انسانی‌ان، یعنی ما ایجادشون کردیم.,34_gj.wav بعضیای دیگه طبیعی‌ان، هیچ ربطی به کارهای ما ندارن.,35_gj.wav با عوامل طبیعی شروع می‌کنم. اولیش تغییر حرکات زمینه.,36_gj.wav یه بحثی داریم به نام چرخه‌های میلانکوویچ که انواع حرکات زمین رو بررسی می‌کنه.,37_gj.wav چرخه‌ی اول، خروج از مرکز مدار زمینه.,38_gj.wav می‌دونیم که بیضی، برخلاف دایره، دو تا کانون داره.,39_gj.wav وقتی که فاصله‌ی بین کانون‌ها رو تقسیم می‌کنیم به قطر بزرگ,40_gj.wav بیضی، عددی به دست میاد که بهش میگن خروج از مرکز.,41_gj.wav هرچقدر خروج از مرکز بزرگتر باشه، بیضی کشیده‌تره،,42_gj.wav ولی هرچی کوچیکتر باشه، به دایره نزدیک‌تر میشه.,43_gj.wav مدار چرخش زمین به دور خورشید هم یه بیضیه که,44_gj.wav مقدار خروج از مرکزش به طور تناوبی کم و زیاد میشه.,45_gj.wav هر تناوبش هم حدود صد هزار سال طول می‌کشه.,46_gj.wav دلیل این نوسان، کشش گرانشی بقیه‌ی سیاراته مثل مشتری و زحل.,47_gj.wav هرچقدر مدار زمین بیضی‌تر باشه، اختلاف بین نزدیک‌ترین,48_gj.wav حالت و دورترین حالتش به خورشید، بیشتر میشه.,49_gj.wav در نتیجه اختلاف دما تو فصل‌های مختلف افزایش پیدا می‌کنه.,50_gj.wav اما الان مدار زمین داره به سمت دایره حرکت می‌کنه.,51_gj.wav از طرفی هم مدت هر نوسانش صد هزار ساله، یعنی تغییری که,52_gj.wav این حرکت توی یه قرن و دو قرن ایجاد می‌کنه,53_gj.wav اونقدر ناچیزه که عملا می‌تونیم نادیده بگیریمش.,54_gj.wav چرخه‌ی بعدی، حرکت تقدیمیه.,55_gj.wav قبل از اینکه اثرات این حرکت روی تغییرات اقلیمی رو توضیح بدم،,56_gj.wav بد نیست یه نگاهی بندازیم به علت ایجاد فصل‌های مختلف،,57_gj.wav چون تا حالا چند نفر از شما در موردش سوال داشتید.,58_gj.wav محور چرخش زمین به دور خودش، مستقیم نیست، بیست‌وسه‌ونیم درجه کج شده.,59_gj.wav دقیقا همین کجی، عامل اصلی ایجاد فصل‌های مختلفه.,60_gj.wav وقتی که زمین توی یه همچین موقعیتی قرار گرفته،,61_gj.wav نیم‌کره‌ی شمالی انرژی بیشتری دریافت می‌کنه، چون طول روزهاش,62_gj.wav بلندتره، و اینکه پرتوهای خورشید، با حالت عمودی‌تری بهش می‌تابن.,63_gj.wav در حالی که نیم‌کره‌ی جنوبی وضعیتش برعکسه.,64_gj.wav شب‌هاش از روزهاش طولانی‌تره، پرتوهای خورشید هم خیلی مایل بهش می‌تابن.,65_gj.wav پس اینجا نیم‌کره‌ی شمالی تابستونه، نیم‌کره‌ی جنوبی زمستون.,66_gj.wav سه ماه بعد که زمین به این نقطه می‌رسه، مقدار نور و,67_gj.wav انرژی‌ای که هر دو تا نیم‌کره دریافت می‌کنن یکسانه.,68_gj.wav چون تو این حالت، کجی زمین به سمت چپ و راسته نه به طرف خورشید.,69_gj.wav پس آب و هوای هردوشون تقریبا معتدل و یکسانه.,70_gj.wav اما نیم‌کره‌ی شمالی پاییزه، چون قبلش تابستون بوده،,71_gj.wav نیم‌کره‌ی جنوبی بهاره، چون قبلش زمستون بوده.,72_gj.wav سه ماه بعد، می‌رسیم به جایی که دقیقا برعکس نقطه‌ی اوله.,73_gj.wav یعنی این بار، نیم‌کره‌ی جنوبی انرژی بیشتری دریافت می‌کنه و روزهای بلندتری داره.,74_gj.wav پس نیم‌کره‌ی جنوبی تابستونه، نیم‌کره‌ی شمالی زمستون.,75_gj.wav سه ماه بعد هم، دوباره وارد یه حالت تعادل میشیم.,76_gj.wav اینجا نیم‌کره‌ی شمالی بهار میشه، چون قبلش زمستون بوده.,77_gj.wav نیم‌کره‌ی جنوبی هم پاییز میشه، چون قبلش تابستون بوده.,78_gj.wav در نهایت برمی‌گردیم به همون حالت اول و یه چرخش زمین به دور خورشید تموم میشه.,79_gj.wav بنابراین دلیل ایجاد فصل‌های مختلف همینه، انحراف محور چرخش زمین.,80_gj.wav نکته‌ای که وجود داره اینه که مقدار این انحراف هم ثابت نیست، دو جور تغییر می‌کنه.,81_gj.wav اول اینکه زاویه‌ش از بیست‌ودو و یک‌دهم درجه,82_gj.wav می‌تونه باشه، تا بیست‌وچهار و نیم درجه، که تقریبا,83_gj.wav هر چهل و یک هزار سال، یه نوسان انجام میده.,84_gj.wav الان حدود بیست‌وسه و نیم درجه‌ست، یعنی تقریبا وسطه،,85_gj.wav ولی خب داره میره به سمت کمتر شدن.,86_gj.wav طبق توضیحی که در مورد فصل‌ها دادم، می‌تونیم نتیجه بگیریم که,87_gj.wav هرچقدر زاویه‌ی این انحراف کمتر بشه، فصل‌های زمین معتدل‌تر میشن.,88_gj.wav زمستون‌ها یه کوچولو گرم‌تر میشه، تابستون‌ها یه مقدار خنک‌تر.,89_gj.wav ولی هنوز زمان زیادی مونده، تقریبا دوازده هزار سال دیگه,90_gj.wav طول می‌کشه تا این زاویه به کمترین مقدار خودش برسه.,91_gj.wav پس این یکی هم نقش چندانی توی تغییرات اقلیمی فعلی نداره.,92_gj.wav تغییر دومش اینه که هر بیست و شیش هزار سال، یه دور،,93_gj.wav دور خودش می‌چرخه، که بهش میگن حرکت تقدیمی محور زمین.,94_gj.wav شبیه یه فرفره‌ای که غیر از چرخیدن دور خودش، یه مقداری تلوتلو هم می‌خوره.,95_gj.wav دلیل این حرکات، نیروهای گرانشیه که از طرف خورشید و ماه به زمین وارد میشه.,96_gj.wav خب حالا این چرخه چه اثری روی آب و هوای زمین داره.,97_gj.wav الان، تابستون‌های نیم‌کره‌ی جنوبی، از تابستون‌های نیم‌کره‌ی شمالی یه مقدار گرم‌تره.,98_gj.wav چون وقتی که نیم‌کره‌ی جنوبی تابستونه، زمین توی,99_gj.wav قسمتی از مدارش قرار گرفته که کمترین فاصله رو از خورشید داره.,100_gj.wav اما حدود سیزده هزار سال بعد، قضیه برعکس میشه.,101_gj.wav یعنی وقتی زمین اینجاست توی نیم‌کره‌ی شمالی تابستونه،,102_gj.wav چون تا اون موقع محور زمین نیم‌دور چرخیده.,103_gj.wav این، سه تا از چرخه‌های میلانکویچ بود که دیدیم,104_gj.wav اثراتشون روی تغییرات اقلیمی زمین، خیلی بلندمدته.,105_gj.wav بیشترین ردپاشون رو میشه توی تاریخ گذشته‌ی,106_gj.wav زمین پیدا کرد، مثل دوره‌های یخبندان.,107_gj.wav عامل طبیعی دوم که می‌تونه باعث تغییرات اقلیمی بشه، فعالیت‌های خورشیدیه.,108_gj.wav نور خورشید همیشه ثابت نیست.,109_gj.wav تقریبا هر یازده سال یه بار، فعالیت‌های خورشید به طور متناوب,110_gj.wav کم و زیاد میشه، که بهش میگن چرخه‌های خورشیدی.,111_gj.wav تو این چرخه‌ها، مقدار پرتوهاش، لکه‌های خورشیدی،,112_gj.wav یا تعداد ذراتی که تو فضا پراکنده می‌کنه، دچار تغییراتی میشه،,113_gj.wav که روی اتمسفر یا سطح زمین اثر می‌ذارن.,114_gj.wav از حدود نیم قرن پیش که ماهواره‌ها انرژی دریافتی از,115_gj.wav خورشید رو اندازه‌گیری کردن، به این نتیجه رسیدن که,116_gj.wav تو این مدت فقط یک‌دهم درصد بالا پایین شده.,117_gj.wav پس نقش این عامل هم توی گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمیش، خیلی ناچیزه.,118_gj.wav عامل طبیعی سوم، فعالیت‌های آتش‌فشانیه.,119_gj.wav آتش‌فشان‌ها کلا از ابتدای پیدایش زمین، نقش مهمی توی آب و هوا داشتن.,120_gj.wav ذرات معلقی که تولید می‌کنن، ممکنه تا چند ماه یا چند سال،,121_gj.wav جلوی بعضی از پرتوهای خورشید رو بگیرن و باعث خنک‌تر شدن زمین بشن.,122_gj.wav ولی مدت زیادی توی اتمسفر دوام نمیارن.,123_gj.wav یا به صورت غبار روی زمین می‌شینن، یا اینکه تو آب بارون حل میشن.,124_gj.wav چیزی که اثر خیلی بیشتری داره گازهای گلخانه‌ای آتشفشانه،,125_gj.wav که جلوتر در موردش توضیح میدم.,126_gj.wav عامل طبیعی چهارم، پدیده‌های هواشناسیه مثل,127_gj.wav اِل‌نینو، لانینا، انسو، یا خیلی پدیده‌های دیگه.,128_gj.wav خب همونطور که قبلا گفتم، آب و هوا یه سیستم آشوبناکه.,129_gj.wav اتفاقاتی که داخلش میفته اونقدر پیچیده‌ست که,130_gj.wav نه به راحتی میشه توضیحش داد، نه پیش‌بینیش کرد.,131_gj.wav یکی از پدیده‌های اصلی، تعاملاتیه که بین اقیانوس و اتمسفر پیش میاد.,132_gj.wav تو مناطقی مثل استوا که تابش نور خورشید شدیدتره،,133_gj.wav آب دریا گرم‌ میشه و هوای بالای خودش هم گرم می‌کنه.,134_gj.wav این هوای گرم، باعث ایجاد جریان‌های همرفتی و باد میشه.,135_gj.wav از طرفی هم بادها، آب گرم سطح اقیانوس رو جابجا می‌کنن.,136_gj.wav نتیجه‌ی این اتفاقات اینه که تو بعضی از مناطق زمین بارش بیشتری داریم،,137_gj.wav ولی بعضی جاها دچار خشکسالی و کمبود آب میشن.,138_gj.wav این پدیده‌ها ممکنه چند ماه طول بکشن، ممکنه چند سال،,139_gj.wav اما بعضی وقتا تعادلشون به هم می‌خوره، در نتیجه مثلا,140_gj.wav جاهایی که قبلا خشکسالی بوده، سیلاب‌های شدید اتفاق میفته.,141_gj.wav پس خیلی از تغییرات اقلیمی هم دلیلش همین پدیده‌های,142_gj.wav هواشناسیه که ما تقریبا هیچ کنترلی روشون نداریم.,143_gj.wav این چند نمونه از عوامل طبیعی بود، اما مساله‌ی ترسناک اینه که,144_gj.wav فقط توی یکی دو قرن گذشته، اصلی‌ترین عاملی که,145_gj.wav وضعیت زمین رو به این روز انداخته فعالیت‌های انسانی بوده.,146_gj.wav از اواسط قرن هیجدهم که انقلاب صنعتی توی اروپا شروع شد،,147_gj.wav استفاده از سوخت‌های فسیلی مثل زغال‌سنگ و نفت و گاز، دائما افزایش پیدا کرد.,148_gj.wav این رشد شدید، تا همین الان هم ادامه داره.,149_gj.wav یعنی با وجود این همه طرح و برنامه که چندین ساله,150_gj.wav دولت‌ها دارن ارائه می‌کنن، وقتی نمودار مصرف سوخت‌های فسیلی,151_gj.wav تو کل جهان رو نگاه می‌کنیم، همچنان رو به رشده.,152_gj.wav تو قرنطینه‌های کورونا یه مقدار کمتر شد، ولی الان دوباره اوج گرفته.,153_gj.wav گازهای گلخانه‌ای که توی این دو قرن توسط انسان تولید شده،,154_gj.wav طبق گفته‌ی ناسا، صد برابر بیشتر از کل آتش‌فشان‌های جهان بوده.,155_gj.wav مهم‌ترین تاثیرش گرم شدن زمین توسط اثر گلخانه‌ایه.,156_gj.wav حتما شما هم تجربه کردید که داخل ماشینی که,157_gj.wav زیر آفتاب پارک بوده، گرمای شدیدی ایجاد میشه.,158_gj.wav دلیلش اینه که نور مریی و پرتوهای فرابنفش خورشید که فرکانس بالایی دارن،,159_gj.wav می‌تونن از شیشه‌های ماشین رد بشن و به وسایل داخل ماشین برخورد کنن.,160_gj.wav بعضیاشون بازتاب میشن و برمی‌گردن بیرون، ولی بعضیاشون,161_gj.wav جذب این وسایل میشن و گرمشون می‌کنن.,162_gj.wav بنابراین از این اجسام، پرتوهای فروسرخ منتشر میشه که فرکانسشون کمتره.,163_gj.wav خیلی از این پرتوها داخل اتاق ماشین گیر میفتن، نمی‌تونن از شیشه رد بشن و برن بیرون.,164_gj.wav برای همین دمای داخلش دائما بیشتر و بیشتر میشه.,165_gj.wav به این اتفاق میگن اثر گلخانه‌ای، چون توی گلخونه‌ها هم,166_gj.wav از همین تکنیک استفاده میشه برای افزایش دمای داخل گلخونه.,167_gj.wav اما همین اتفاق، توی اتمسفر زمین هم میفته.,168_gj.wav با این تفاوت که دیگه خبری از شیشه‌ی ماشین و پلاستیک گلخونه نیست،,169_gj.wav گازهایی مثل بخار آب و کربن‌دی‌اکسید و متان این کار رو انجام میدن.,170_gj.wav نور خورشید از اتمسفر رد میشه و سطح زمین رو گرم می‌کنه.,171_gj.wav پرتوهای فروسرخی که از این سطح منتشر میشن، برمی‌گردن به سمت فضا.,172_gj.wav بعضی از مولکول‌های داخل اتمسفر، مثل اکسیژن و نیتروژن,173_gj.wav کاری به کارشون ندارن، اما بعضیای دیگه مثل بخار آب و کربن‌دی‌اکسید،,174_gj.wav این پرتوها رو جذب می‌کنن و دوباره بازتاب می‌کنن.,175_gj.wav از این پرتوهای بازتاب شده، یه بخشیش می‌تونه وارد فضا بشه،,176_gj.wav ولی یه بخشیش دوباره برمی‌گرده به سمت زمین.,177_gj.wav پس اینجا هم پرتوهای فروسرخ، داخل اتمسفر زمین گیر میفتن و باعث افزایش دما میشن.,178_gj.wav بیشترین مقدار گازهای گلخانه‌ای مربوط به بخار آبه،,179_gj.wav بعدش کربن دی اکسید، بعدش هم متان.,180_gj.wav این گازها برای زندگی روی زمین کاملا ضروری‌ان، چون اگه نباشن,181_gj.wav دمای میانگین زمین تا هجده درجه زیر صفر پایین میاد.,182_gj.wav مشکل اینجاست که ما با فعالیت‌هامون مقدار اینا رو خیلی زیاد کردیم،,183_gj.wav برای همین دمای زمین از حالت طبیعی گرم‌تر شده، که بهش میگن گرمایش جهانی.,184_gj.wav این گرمایش، با دستکاری اون پنج تا مولفه‌ی آب و هوا، باعث ایجاد تغییرات اقلیمی میشه.,185_gj.wav الان دردسر اصلی ما همینه: تولید گازهای گلخانه‌ای، در نتیجه,186_gj.wav گرم‌تر شدن زمین، و در نهایت تغییرات شدید اقلیمی.,187_gj.wav حالا تو بخش بعدی بررسی می‌کنیم که دقیقا چه بلاهایی قراره سرمون بیاد.,188_gj.wav یکی از مهم‌ترین اثرات گرمایش جهانی، آب شدن یخ‌های قطبی و پوشش برفیه.,189_gj.wav الان تقریبا ده درصد سطح زمین، از یخ و برف پوشیده شده،,190_gj.wav که بخش زیادی از نور خورشید رو منعکس می‌کنن.,191_gj.wav پس وقتی که اینا نباشن، انرژی بیشتری جذب زمین میشه و گرمترش می‌کنه.,192_gj.wav از طرفی ذوب شدن این یخ‌ها، سطح آب اقیانوس‌ها رو بالا می‌بره،,193_gj.wav که این یه خطر خیلی جدیه برای شهرهای ساحلی، مثل آمستردام،,194_gj.wav ونیز، کلکته،‌ بانکوک، که ارتفاع کمی از سطح دریا دارن.,195_gj.wav غیر از این، ذوب شدن این یخ‌ها باعث میشه همون پدیده‌های,196_gj.wav آب و هوایی مثل ال‌نینو، تغییراتی داشته باشن که نتیجه‌ش میشه,197_gj.wav افزایش سیل توی بعضی نقاط و خشکسالی توی نقاط دیگه.,198_gj.wav اثر بعدی گرمایش جهانی، که خیلی ناراحت‌کننده‌ست، آتیش‌سوزی جنگل‌هاست.,199_gj.wav گرمای شدیدتر باعث میشه رطوبت بیشتری از خاک و بدنه‌ی گیاهان خارج بشه.,200_gj.wav محیط خشک‌تر، استعداد بیشتری برای آتیش گرفتن داره.,201_gj.wav فقط کافیه یه صاعقه، یا فیلتر سیگار، یا هر دلیل دیگه‌ای جرقه‌ی این فاجعه رو بزنه.,202_gj.wav خیلی وقتا اونقدر آتیش‌سوزی وسیع میشه، که دیگه عملا از دست ما کاری برنمیاد.,203_gj.wav فقط باید بشینیم و سوختنشو تماشا کنیم.,204_gj.wav نتیجه‌ش هم که واضحه، از بین رفتن موجودات زنده و,205_gj.wav افزایش شدید گازهای گلخانه‌ای و بازم گرم‌تر شدن زمین.,206_gj.wav این نقشه‌ی تعداد آتیش‌سوزی‌ها تو کل جهانه.,207_gj.wav با این حال، یه بخش خیلی بزرگی از جنگل‌ها هم دارن به دست اشرف مخلوقات,208_gj.wav از بین میرن، تقریبا به همون اندازه‌ای که آتیش داره نابود می‌کنه.,209_gj.wav تاثیر بعدیش، افزایش غبار و ریزگردهاست.,210_gj.wav خشک شدن و فرسوده شدن خاک زمین، افزایش بادها،,211_gj.wav از بین بردن جنگل و پوشش گیاهی توسط انسان‌ها، اینا همه,212_gj.wav از دلایل رشد پنجاه و پنج درصدی غبار تو دو قرن اخیره.,213_gj.wav البته گرد و غبار هم چرخه‌های مخصوص خودشو داره,214_gj.wav که نقش مهمی توی اکوسیستم زمین بازی می‌کنن.,215_gj.wav مثلا غباری که از صحراها و بیابون‌ها بلند میشه، مواد معدنی مفیدی,216_gj.wav مثل نیتروژن و فسفر و آهن داره، که وقتی روی جنگل‌هایی مثل,217_gj.wav آمازون میشینه نقش کود معدنی رو ایفا می‌کنه، یا توی اقیانوس‌ها,218_gj.wav باعث رشد پلانکتون‌هایی میشه که اکسیژن تولید می‌کنن.,219_gj.wav ولی دوباره مشکل اینجاست که مقدارش از حالت تعادل خارج شده.,220_gj.wav برای همین دردسرهای بزرگی ایجاد کرده، مثل به خطر انداختن,221_gj.wav سلامتی موجودات، تخریب کشاورزی، کاهش کیفیت آب,222_gj.wav رودخونه‌ها، یا مختل کردن سلول‌های خورشیدی.,223_gj.wav در مورد تاثیر گرد و غبار روی گرم‌تر شدن زمین، اختلاف نظر وجود داره.,224_gj.wav بعضیا معتقدن ذرات غبار با پراکنده کردن نور خورشید،,225_gj.wav تا حدودی سیاره رو خنک نگه می‌دارن، اما یه عده‌ی دیگه میگن که,226_gj.wav بعضی از ذرات غبار، خودشون اثر گلخانه‌ای تولید می‌کنن.,227_gj.wav بهرحال با این وضعیت خشک شدن دریاچه‌ها، سوختن جنگل‌ها، افزایش بیابون‌ها،,228_gj.wav به نظرم باید انتظار داشته باشیم مقدار گرد و غبار، سال به سال بیشتر بشه.,229_gj.wav من شخصا در مورد شهر خودمون تا حالا ندیده بودم که,230_gj.wav این تعداد از روزهای سال، هوا پر از غبار شدید باشه.,231_gj.wav خیلی از شهرهای دیگه هم امسال همینطور شدن.,232_gj.wav انگار که وضعیت فیلم اینترستلار، توی واقعیت داره اتفاق میفته.,233_gj.wav تاثیر بعدی گرمایش جهانی، مشکلات مربوط به آبه.,234_gj.wav غیر از اینکه گرمای شدیدتر باعث میشه آب شیرین رودخونه‌ها و دریاچه‌ها,235_gj.wav تبخیر بشه و از بین بره، مشکل دیگه‌ای که ایجاد میشه اینه که,236_gj.wav وقتی تو منطقه‌ای سیل میاد که مدت زیادی خشکسالی بوده،,237_gj.wav آبی که روی زمین جاری میشه به شدت آلوده‌ست.,238_gj.wav در نتیجه، آب رودخونه‌ها و سدها هم آلوده میشه.,239_gj.wav از طرفی، دوره‌های خشکسالی طولانی مجبورمون می‌کنه,240_gj.wav چاه‌های بیشتر و عمیق‌تری بزنیم و هرچی آب زیر زمینه بکشیم بیرون.,241_gj.wav که عواقبش میشه همین فرونشست‌های زمین که الان,242_gj.wav تو کشور خودمون با سرعت زیادی داره اتفاق میفته.,243_gj.wav زمینی هم که فرونشست داشته باشه، اون فضاهای خالی که,244_gj.wav قبلا با آب پر شده بود، توسط خاک پر میشه.,245_gj.wav بنابراین دیگه جای زیادی برای آب نداره، بارش‌ها هم به جای اینکه,246_gj.wav به شکل آب‌های زیرزمینی ذخیره بشن، جاری میشن و هدر میرن.,247_gj.wav همونطور که می‌بینید، اتفاقات بد، زنجیروار ادامه دارن و شدیدتر میشن.,248_gj.wav آخرین تاثیر گرمایش جهانی که اینجا در موردش,249_gj.wav صحبت می‌کنم، انقراض موجودات زنده‌ست.,250_gj.wav پیش‌بینی شده که اگه رشد گازهای گلخانه‌ای همینجوری ادامه داشته باشه،,251_gj.wav تا سال ۲۰۵۰ یک‌سوم گونه‌های جانوری و گیاهی منقرض میشن.,252_gj.wav یه فاجعه‌ی خیلی بزرگ، که اگه اتفاق بیفته هیچ راه برگشتی نداره.,253_gj.wav باورش خیلی سخته که بعد از تمام انقراض‌های طبیعی که,254_gj.wav قبلا اتفاق افتاده، مسئول آخرین انقراض، خود ما باشیم.,255_gj.wav حتی تحقیقات زیادی هم انجام شده در مورد اینکه هرچقدر هوا گرمتر میشه,256_gj.wav خشونت آدما افزایش پیدا می‌کنه، سخت‌تر می‌خوابن، آمار خودکشی بیشتر میشه.,257_gj.wav که همین ممکنه مشکلات فعلی رو شدیدتر کنه، جوامع,258_gj.wav انسان‌ها بره به سمت فروپاشی و هرج و مرج.,259_gj.wav حالا بعد از تمام این حرفا، سوالی که به ذهنمون می‌رسه اینه که راه‌حلش چیه.,260_gj.wav اولین و مهم‌ترین کاری که باید انجام بدیم، کاهش مصرف سوخت‌های,261_gj.wav فسیلیه، تا تولید گازهای گلخانه‌ای پایین بیاد و سرعت گرم شدن زمین کمتر بشه.,262_gj.wav درسته که اصلی‌ترین گاز گلخانه‌ای روی زمین بخار آبه،,263_gj.wav ولی ما هیچ کنترلی روی بخار آب نداریم.,264_gj.wav باید کربن دی اکسید رو کنترل کنیم که عامل دوم هست و,265_gj.wav خودمون توی تولیدش نقش داریم.,266_gj.wav کارخونه‌ها یا نیروگاه‌های تولید برق که از سوخت‌های,267_gj.wav فسیلی استفاده می‌کنن، باید متوقف بشن.,268_gj.wav باید تا حد امکان انرژی خورشیدی یا سوخت هسته‌ای،,269_gj.wav یا حداقل سوخت‌های زیستی که کربن کمتری دارن، جاشو بگیره.,270_gj.wav وسایل نقلیه هم همینطور، باید ماشین‌های برقی تعدادشون خیلی بیشتر بشه.,271_gj.wav الان چند تا از بزرگ‌ترین خودروسازهای دنیا مثل فورد،,272_gj.wav مرسدس‌بنز، ولوو، اعلام کردن که تا سال ۲۰۴۰,273_gj.wav فروش خودروهای بنزینی‌شون کاملا متوقف میشه، فقط برقی.,274_gj.wav حالا باید دید چقدر سر قولشون میمونن.,275_gj.wav سال ۲۰۲۰ بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های کربن‌دی‌اکسید تو دنیا،,276_gj.wav اول چین بوده، بعدش آمریکا، هند، روسیه، ژاپن.,277_gj.wav پس منطقیه که بیشترین اقدامات رو همینا باید انجام بدن.,278_gj.wav چون متاسفانه گرمایش زمین، آسیب اصلیش به کشورهای ضعیف‌تری,279_gj.wav می‌رسه که خودشون نقش چندانی توی این آلودگی‌ها نداشتن.,280_gj.wav از زمان شروع انقلاب صنعتی، دمای میانگین زمین تقریبا یک درجه افزایش پیدا کرده.,281_gj.wav طبق گفته‌ی دانشمندا وقتی این مقدار به دو یا سه درجه برسه،,282_gj.wav به احتمال زیاد دیگه قابل برگشت نیست.,283_gj.wav اگه شرایط کنترل نشه، شاید رسیدن به سرنوشت,284_gj.wav داغ‌ترین سیاره، یعنی زهره، خیلی دور از انتظار نباشه.,285_gj.wav نودوشیش درصد از اتمسفر زهره، کربن‌دی‌اکسیده،,286_gj.wav که باعث شده اثر گلخانه‌ای، بیشتر از هر سیاره‌ی دیگه‌ای,287_gj.wav اتفاق بیفته و دمای سطحش تا چهارصد و هفتاد درجه بالا بره.,288_gj.wav چند روز پیش، گودارد ناسا اعلام کرد جولای امسال احتمال داره,289_gj.wav گرم‌ترین ماه زمین از صدها سال پیش باشه.,290_gj.wav و اینکه پدیده‌ی آب و هوایی ال‌نینو که باعث شد سال ۲۰۱۶ گرم‌ترین سال,291_gj.wav ثبت‌شده‌ی زمین باشه، اواخر امسال دوباره به اوج خودش می‌رسه.,292_gj.wav حتی متاسفانه پیش‌بینی کردن سال آینده، یعنی ۲۰۲۴ اوضاع بدتر هم میشه.,293_gj.wav پس به این نتیجه رسیدیم که اصلی‌ترین کار، کاهش تولید کربن‌دی‌اکسیده.,294_gj.wav بعد از اون می‌تونیم با روش‌های مختلفی، کربن‌دی‌اکسید اتمسفر رو کمتر و کمتر کنیم.,295_gj.wav یکیش اینه که زمین‌های خالی و بیابون‌ها رو تبدیل کنیم به جنگل.,296_gj.wav البته اینجور کارها هم حساسیت بالایی دارن، چون تغییرات کوچیک,297_gj.wav توی اکوسیستم زمین، ممکنه باعث اتفاقات پیش‌بینی‌نشده‌ی بزرگی بشه.,298_gj.wav یه راه دیگه‌ای که ارائه کردن، استفاده از تکنولوژی‌هاییه که,299_gj.wav می‌تونن کربن‌دی‌اکسید رو از اتمسفر جذب کنن.,300_gj.wav یا مثلا آینه‌های بزرگی روی سطح زمین نصب بشه که یه بخشی از,301_gj.wav پرتوهای خورشید رو منعکس کنن به سمت فضا تا دمای زمین پایین بیاد.,302_gj.wav متاسفانه یه مشکل عجیبی هم که وجود داره،,303_gj.wav اینه که بعضیا معتقدن گرمایش جهانی دروغه.,304_gj.wav یعنی تو این زمینه هم افرادی هستن که گرفتار توهّم توطئه شدن.,305_gj.wav ما تقریبا از دو قرن پیش شروع کردیم به اندازه‌گیری دمای هوا تو شهرهای مختلف دنیا.,306_gj.wav همین داده‌ها نشون میده که میانگین دمای زمین،,307_gj.wav از اون موقع حدود یک درجه بیشتر شده.,308_gj.wav ماهواره‌های هواشناسی هم چند دهه‌ست که نقشه‌ها و,309_gj.wav اطلاعات خیلی خوبی از آب و هوا به ما میدن.,310_gj.wav یه راه عالی هم استفاده از یخ‌های قطبیه.,311_gj.wav حباب‌های هوایی که داخل لایه‌های قدیمی این یخ‌ها گیر افتاده،,312_gj.wav کاملا به ما نشون میده که ترکیب گازهای تشکیل‌دهنده‌ی,313_gj.wav اتمسفر، تو هر دوره از تاریخ زمین چطور بوده.,314_gj.wav تمام نمودارها و اندازه‌گیری‌ها نشون میده که دمای زمین رو به افزایشه،,315_gj.wav چه ما خوشمون بیاد چه بدمون بیاد.,316_gj.wav تو یه بخشی از فیلم ماتریکس، اون ماموری که در واقع یه هوش مصنوعی بود،,317_gj.wav به مورفیوس که انسان بود، حرف خیلی جالبی زد.,318_gj.wav گفتش که شما انسان‌ها هرجایی که منابع غذایی زیاد باشه,319_gj.wav هجوم می‌برید اونجا، دائما تولیدمثل می‌کنید و بیشتر میشید،,320_gj.wav تا اینکه در نهایت تمام اون منابع مصرف میشه.,321_gj.wav بعدش میرید به جاهای دیگه و همین بلا رو سر منابع اونجا هم میارید.,322_gj.wav موجود دیگه‌ای که یه همچین رفتاری داره، ویروسه.,323_gj.wav پس شما انسان‌ها ویروس این سیاره‌اید که داره باعث نابودیش میشه.,324_gj.wav اگه با ذهن باز بهش نگاه کنیم، به نظرم داره درست میگه.,325_gj.wav شاید در آینده که هوش مصنوعی خیلی قدرتمندتر بشه،,326_gj.wav به این نتیجه برسه که گونه‌ی انسان، عامل نابودی این سیاره‌ی کمیابه.,327_gj.wav اونوقت باید دید چه برخوردی با ما انجام میده.,328_gj.wav با این زلزله‌ی شدیدی که همین چند روز پیش تو ترکیه و سوریه اتفاق افتاد،,0_zz.wav صحنه‌هایی دیدیم که واقعا خیلی عجیب و ترسناک بودن.,1_zz.wav برای همین گفتم یه ویدیو داشته باشیم مخصوص زلزله.,2_zz.wav می‌خواهیم چند تا مورد رو با هم بررسی کنیم.,3_zz.wav اول از همه اینکه اصلا چی میشه که زلزله اتفاق میفته؟,4_zz.wav چه انواعی داره؟,5_zz.wav چه جوریه که بعضی از حیوانات می‌تونن پیش‌بینیش کنن؟,6_zz.wav چیزی که باعث زلزله‌ی ترکیه شد، آیا ممکنه پاش به کشور ما هم برسه؟,7_zz.wav همراه من باشید تا ببینیم این خشم بی‌رحمانه‌ی زمین از کجا میاد.,8_zz.wav اسپانسر این برنامه هم شرکت فیوتک تو جنوب کالیفرنیاست، که زمینه‌ی,9_zz.wav فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و سنسورهای پیشرفته و رباتیکه.,10_zz.wav فیوتک تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری و,11_zz.wav مریخ‌نورد کیوریاسیتی نقش پررنگی داشته.,12_zz.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، یا لینکدین فیوتک رو,13_zz.wav دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,14_zz.wav زلزله برای ما آدما همیشه یکی از وحشتناک‌ترین بلاهای طبیعی بوده.,15_zz.wav تو تاریخ تمدن‌های قدیمی، افسانه‌های زیادی در موردش هست.,16_zz.wav از خدایان باستانی گرفته، تا موجودات غول‌پیکری که زیر زمین,17_zz.wav زندگی می‌کردن و حرکتشون باعث لرزش زمین می‌شد.,18_zz.wav احتمالا ارسطو اولین کسی بود که سعی کرد یه دلیل طبیعی برای زلزله معرفی کنه.,19_zz.wav نظرش این بود که بادهایی داخل زمین وجود داره,20_zz.wav که موقع خارج شدن، باعث لرزیدن زمین میشه.,21_zz.wav این ایده‌ی خنده‌دار تا قرن‌ها بعد پذیرفته شده بود،,22_zz.wav اما از قرن هفدهم، بعد از زلزله‌های بزرگی که تو اروپا اتفاق افتاد،,23_zz.wav دانشمندا شروع کردن با یه دید علمی به این قضیه نگاه کردن.,24_zz.wav بعضیا دینامیت‌هایی رو سطح زمین منفجر کردن تا لرزش ایجاد کنه،,25_zz.wav بعد سعی کردن سرعت حرکت این لرزش‌ها رو اندازه‌گیری کنن.,26_zz.wav بعضیا هم شروع کردن به ساختن اولین دستگاه‌های لرزه‌نگار.,27_zz.wav یه عده‌ی دیگه هم از روش آماری استفاده کردن،,28_zz.wav تمام گزارش‌هایی که در مورد زلزله تو نقاط مختلف زمین وجود داشت،,29_zz.wav کنار هم گذاشتن، بلکه بتونن یه الگوی زمانی یا مکانی,30_zz.wav از بین این اطلاعات بیرون بکشن.,31_zz.wav اما پیشرفت اصلی وقتی اتفاق افتاد که رفتیم سراغ گسل‌ها.,32_zz.wav گسل، یه بریدگی یا شکافه که داخل پوسته‌ی زمین ایجاد میشه،,33_zz.wav طوری که تو یه طرف یا دو طرف این شکاف، زمین یه مقداری جابجا شده باشه.,34_zz.wav اگه فقط یه بریدگی داشته باشیم که هیچکدوم از دو طرفش,35_zz.wav جابجا نشده، دیگه گسل نیست، بهش میگن درزه.,36_zz.wav خب این گسل‌ها اصلا از کجا میان.,37_zz.wav زمین رو شبیه یه توپ بزرگ در نظر بگیرید از جنس سنگ ذوب‌شده.,38_zz.wav سطح این توپ به خاطر تماس با فضای بیرونی، کم‌کم سرد و سخت شده.,39_zz.wav به این لایه‌ی نازک میگن لیتوسفر که ضخامتش معمولا یه چیزی حدود,40_zz.wav صد کیلومتر در نظر گرفته میشه، بعضی جاها کمتره بعضی جاها بیشتر.,41_zz.wav نسبت به کل زمین، خیلی نازکه، تقریبا شبیه پوست یه سیبه.,42_zz.wav پس در واقع این لایه‌ی نازک، روی سنگ‌های ذوب‌شده شناوره.,43_zz.wav گرمایی که از مرکز زمین میاد، جریان‌هایی تو این مواد مذاب,44_zz.wav ایجاد می‌کنه که به پوسته‌ی سنگی فشار میاره و پاره‌پاره‌ش می‌کنه،,45_zz.wav یه سری شکاف یا گسل توش به وجود میاره.,46_zz.wav برای همین، پوسته‌ی زمین تقسیم میشه به چندین,47_zz.wav صفحه‌ی جداگانه که بهشون میگیم صفحات تکتونیک.,48_zz.wav داخل هر کدومشون هم دوباره گسل‌های کوچیکتری وجود داره,49_zz.wav که اون صفحه رو تقسیم می‌کنن به صفحات کوچیکتر.,50_zz.wav اینا دائما در حال حرکت و جابجایی‌ان،,51_zz.wav بعضیاشون سالی چند میلیمتر، بعضیاشون سالی چند سانتی‌متر.,52_zz.wav یه وقتایی به هم فشرده میشن، که نتیجه‌ش میشه,53_zz.wav چروک خوردن پوسته‌ی زمین، یا همین رشته‌کوه‌هایی که می‌بینیم.,54_zz.wav یه وقتایی هم از هم فاصله می‌گیرن، یه شکاف یا دره ایجاد می‌کنن.,55_zz.wav حالا ما اومدیم گسل‌ها رو بر اساس نوع حرکت این صفحات دسته‌بندی کردیم.,56_zz.wav حالت اول اینه که دو تا صفحه، از همدیگه دور میشن، که بهش میگن گسل معمولی.,57_zz.wav حالت دوم اینه که صفحات به سمت همدیگه فشرده میشن، یکیشون میره زیر اون یکی.,58_zz.wav این برعکس گسل معمولیه، برای همین بهش میگن گسل معکوس.,59_zz.wav حالت سوم اینه که دو تا صفحه به موازات هم جابجا میشن،,60_zz.wav که معروفه به گسل انتقالی.,61_zz.wav یه حالت چهارم هم داریم که ترکیبی از ایناست، یعنی دو تا صفحه,62_zz.wav به صورت مورّب نسبت به همدیگه جابجا میشن، که بهش میگن گسل مورب.,63_zz.wav این گسل‌ها و جابجایی صفحات زمین، یکی از اصلی‌ترین,64_zz.wav دلایل ایجاد زلزله‌ست. چطور؟,65_zz.wav کافیه به بشکن زدن فکر کنید.,66_zz.wav زمانی که شما بشکن می‌زنید انگشتاتون می‌خواد تو دو تا جهت,67_zz.wav مختلف حرکت کنه، اما اصطکاک پوستتون جلوش رو می‌گیره.,68_zz.wav فشار رو بیشتر و بیشتر می‌کنید، تا اینکه دیگه اصطکاک,69_zz.wav زورش نمی‌رسه جلوی حرکت انگشتاتون رو بگیره.,70_zz.wav یهو انرژیشون آزاد میشه و هوای اطراف خودشون رو می‌لرزونن.,71_zz.wav که ما این لرزش رو به شکل صدا حس می‌کنیم.,72_zz.wav صفحات پوسته‌ی زمین هم وقتی به شکل‌های مختلف جابجا میشن،‌,73_zz.wav داخل مرز بین دو تا صحفه، یعنی همون گسل، به همدیگه مالیده میشن.,74_zz.wav خب هیچ گسلی، یه بُرش صاف نیست، پر از ناهمواریه.,75_zz.wav این باعث میشه اصطکاک زیادی بین این صفحات وجود داشته باشه.,76_zz.wav پس همون اتفاقی میفته که موقع بشکن زدن میفتاد.,77_zz.wav از یه طرف، نیروهایی که باعث جابجایی صفحات میشن،,78_zz.wav به فشار آوردن ادامه میدن، از یه طرف هم اصطکاک جلوی حرکتشون رو می‌گیره.,79_zz.wav تا اینکه به یه جایی می‌رسیم که دیگه نمی‌تونه مقاومت کنه.,80_zz.wav انرژی‌ای که تو گسل بین این دو تا صفحه ذخیره شده،,81_zz.wav به صورت ناگهانی آزاد میشه و تمام محیط اطرافشو می‌لرزونه.,82_zz.wav که این دقیقا همون زلزله‌ست.,83_zz.wav اون نقطه‌ای از گسل، که انرژی ذخیره شده بین صفحات،,84_zz.wav از اونجا شروع به آزاد شدن می‌کنه، بهش میگن کانون، یا مرکز عمقی زلزله.,85_zz.wav اون قسمتی هم که دقیقا بالای کانون، رو سطح زمین,86_zz.wav قرار می‌گیره، بهش میگن رومرکز، یا مرکز سطحی زلزله.,87_zz.wav به فاصله‌ی بین کانون تا سطح زمین، میگن عمق زلزله.,88_zz.wav معمولا قبل از آزاد شدن اون انرژی اصلی،,89_zz.wav چند تا لرزش ضعیف‌تر اتفاق میفته که بهشون میگن پیش‌لرزه.,90_zz.wav هرچی به زلزله‌ی اصلی نزدیک‌تر میشیم تعداد اینا بیشتر میشه.,91_zz.wav بعد از زلزله‌ی اصلی هم چندین زلزله‌ی ضعیف‌تر اتفاق میفته,92_zz.wav که بهشون میگن پس‌لرزه.,93_zz.wav برای سنجیدن مقدار و شدت زلزله هم مقیاس‌های مختلفی,94_zz.wav ساخته شده مثل ریشتر، که توسط چارلز ریشتر ابداع شده.,95_zz.wav این مقیاس، مقدار انرژی‌ای رو نشون میده که تو کانون زلزله آزاد شده.,96_zz.wav کمترین مقدارش یه ریشتره، که هیچ آدمی نمی‌تونه حسش کنه،,97_zz.wav بیشترین مقدارش هم معمولا ۹ در نظر می‌گیرن،,98_zz.wav هرچند از نظر ریاضیاتی هیچ حد ماکزیممی نداره.,99_zz.wav مقیاس ریشتر خطی نیست، لگاریتمیه.,100_zz.wav هر یه واحدی که به اندازه‌ی زلزله اضافه بشه، انرژی آزاد,101_zz.wav شده تو اون زلزله، تقریبا سی برابر میشه.,102_zz.wav یعنی مثلا انرژی آزاد شده تو یه زلزله‌ی پنج ریشتری،,103_zz.wav سی برابر چهار ریشتریه.,104_zz.wav احتمالا شما هم شنیدید که میگن ریشتر، زیاد مقیاس خوبی نیست.,105_zz.wav دلیلش اینه که همونطور که گفتم، مقدار انرژی آزاد شده,106_zz.wav تو کانون زلزله رو نشون میده.,107_zz.wav حالا این انرژی می‌خواد به صورت امواج لرزشی،,108_zz.wav از عمق به سطح زمین برسه و باعث خرابی بشه.,109_zz.wav پس چیزایی مثل جنس خاک اون منطقه، مقدار فاصله‌ی ما از کانون زلزله،,110_zz.wav اینکه لرزش‌ها چه مدت‌زمانی طول کشیدن، اینا همه,111_zz.wav تو مقدار خرابی تاثیر دارن، اما ریشتر در نظر نمی‌گیرشون.,112_zz.wav این میشه که یه زلزله‌ی شیش ریشتری ممکنه خرابیش کمتر از,113_zz.wav یه زلزله‌ی پنج ریشتری باشه، چون مثلا زمین اون منطقه,114_zz.wav طوری بوده که بیشتر امواج زلزله رو جذب کرده.,115_zz.wav برای همین مقیاس‌های دیگه‌ای هم ابداع کردن،,116_zz.wav مثل مقیاس بزرگی گشتاوری، یا مقیاس مرکالی.,117_zz.wav که مرکالی، زلزله‌ها رو از نظر شدتشون به ۱۲ نوع مختلف,118_zz.wav تقسیم کرده، از ضعیف‌ترین زلزله‌هایی که آدما احساسشون نمی‌کنن،,119_zz.wav تا قوی ترین زلزله‌هایی که تقریبا همه چیز رو تخریب می‌کنن.,120_zz.wav بحث بعدی که باید بدونیم، انواع زلزله‌ست.,121_zz.wav خب بیشتر زلزله‌ها دلیلش همین گسل‌ها و جابجایی صفحاته که,122_zz.wav در موردش صحبت کردم، اما اتفاقات دیگه‌ای هم می‌تونن باعث زلزله بشن.,123_zz.wav مثل فعالیت‌های آتشفشانی، ریزش غارها یا کانال‌های زیرزمینی، انفجار،,124_zz.wav آزمایش‌های هسته‌ای، یا هر چیز دیگه‌ای که باعث لرزش پوسته‌ی زمین بشه.,125_zz.wav مثل سدسازی‌هایی که انجام میدیم، یا معدن‌ها،,126_zz.wav یا کلا هر نوع فعالیتی که یه بارِ خیلی زیادی رو یه محدوده‌ای از,127_zz.wav پوسته‌ی زمین بذاریم یا برداریم، می‌تونه باعث ایجاد زلزله بشه.,128_zz.wav در مورد پدیده‌ی هارپ و تاثیرش روی زلزله، که این روزا,129_zz.wav بحثش داغ شده، سعی می‌کنم تو یه ویدیوی جداگانه صحبت کنم.,130_zz.wav از نظر عمق هم میشه زلزله‌ها رو به سه دسته تقسیم کرد:,131_zz.wav اونایی که عمق کانونشون کمتر از هفتاد کیلومتره،,132_zz.wav زلزله‌های کم‌عمقن، اونایی که بین هفتاد تا سیصد کیلومتره متوسطن،,133_zz.wav اونایی هم که از سیصد کیلومتر بیشتره، عمیقن.,134_zz.wav هرچی عمق زلزله کمتر باشه، خرابیش، هم شدیدتره،,135_zz.wav هم اینکه معمولا به محوطه‌ی اطراف رومرکز محدود میشه.,136_zz.wav بیشتر زلزله‌هایی که تو کشور خودمون اتفاق افتادن,137_zz.wav از همین نوع کم‌عمقن، مثل زلزله‌های طبس، رودبار و منجیل، زلزله‌ی بم.,138_zz.wav اما عمق زلزله که بیشتر میشه، خرابی‌ها می‌تونن تا فواصل بیشتری اتفاق بیفتن.,139_zz.wav یه موضوع خیلی مهمی هم که هست، نوع امواج لرزشیه.,140_zz.wav تو هر زلزله، به طور کلی دو نوع لرزش اتفاق میفته،,141_zz.wav یکیش امواج سطحیه، یکیش امواج بدنه‌ای.,142_zz.wav اولی، رو سطح پوسته‌ی زمین منتشر میشه، شبیه امواج دریا.,143_zz.wav اما دومی، داخل پوسته‌ی زمین منتشر میشه، که این باز خودش دو تا نوع کلی داره:,144_zz.wav امواج طولی و امواج عرضی.,145_zz.wav تو امواج طولی، نوسان در راستای حرکت موجه،,146_zz.wav تو امواج عرضی، عمود بر حرکت موجه.,147_zz.wav امواج طولی سرعت بیشتری دارن. وقتی یه زلزله اتفاق میفته،,148_zz.wav اول امواج طولی به سطح زمین می‌رسن، بعدش امواج عرضی.,149_zz.wav برای همین، به اینا میگن اولیه، به اونا میگن ثانویه.,150_zz.wav از نظر خرابی اگه بخواهیم مقایسه کنیم، بیشترین خرابی رو,151_zz.wav امواج سطحی ایجاد می‌کنن، چون مثل یه پتو زمین رو تکون میدن.,152_zz.wav بعد از اون، بیشترین خرابی رو امواج عرضی دارن،,153_zz.wav چون معمولا ساختمون‌ها نسبت به امواج طولی مقاوم‌ترن،,154_zz.wav در حالی که امواج عرضی، با شدت زیادی به صورت افقی تکونشون میده،,155_zz.wav که این باعث خرابی‌های خیلی شدیدی میشه.,156_zz.wav پس یه درک کلی به دست آوردیم از اینکه زلزله از کجا میاد و چه انواعی داره.,157_zz.wav حالا می‌خواهیم در مورد سوالاتی که وجود داره صحبت کنیم.,158_zz.wav اولین و مهمترین سوال اینه که چجوری می‌تونیم زلزله رو پیش‌بینی کنیم.,159_zz.wav خب ما هیچوقت نمی‌تونیم با قطعیت بگیم امروز تو این نقطه از زمین قراره زلزله بیاد.,160_zz.wav ولی بهرحال قبل از وقوع زلزله، یه سری نشونه‌ها,161_zz.wav ظاهر میشه که می‌تونیم ازشون کمک بگیریم.,162_zz.wav یکی از جالب‌ترین روش‌ها استفاده از حیواناته.,163_zz.wav خیلی از حیوونا مثل سگ، گربه، مرغ و خروس، اسب، پرنده‌ها،,164_zz.wav یا حتی بعضی از حشرات، قبل از اتفاق افتادن زلزله، رفتارشون غیرعادی میشه،,165_zz.wav بی‌قرار میشن، ممکنه از شهر یا از لونه‌های خودشون فرار کنن.,166_zz.wav این تغییر رفتار، می‌تونه از چند ساعت یا حتی چند روز قبل از زلزله، شروع بشه.,167_zz.wav مثلا تو شهر هایچنگ چین، قبل از زلزله‌ی سال 1975،,168_zz.wav با اینکه سرمای شدیدی بود اما یه تعداد زیادی مار از تو لونه‌هاشون بیرون اومدن،,169_zz.wav که بعدش یه زلزله‌ی شدید 7.3 ریشتری تو این شهر اتفاق افتاد.,170_zz.wav کشورهایی مثل چین و ژاپن خیلی از این قضیه استفاده می‌کنن،,171_zz.wav یعنی چند بار پیش اومده که از روی تغییر رفتار حیوونا احتمال,172_zz.wav وقوع زلزله رو دادن که باعث شده تلفات جانیشون پایین بیاد.,173_zz.wav اما حیوونا چطور می‌تونن یه همچین کاری بکنن؟,174_zz.wav یه ایده اینه که قبل از زلزله به خاطر فشار و شکستگی‌ای که,175_zz.wav تو سنگ‌ها اتفاق میفته، گازهایی آزاد میشه که بعضی از,176_zz.wav حیوونا با بویایی قویشون اینا رو حس می‌کنن.,177_zz.wav یه ایده‌ی دیگه اینه که می‌تونن امواج اولیه‌ی ضعیف رو,178_zz.wav حس کنن که برای ما قابل تشخیص نیست.,179_zz.wav در کل، هنوز دلیل قطعیش رو نمی‌دونیم،,180_zz.wav هنوز داریم در موردش تحقیق و آزمایش می‌کنیم.,181_zz.wav اما چیزی که هست اینه که این اتفاق اونقدر تو طول تاریخ تکرار شده,182_zz.wav که وقتی رفتار عجیب و غیرعادی حیوونا رو می‌بینیم باید جدی بگیریمش.,183_zz.wav یه راه دیگه برای پیش‌بینی زلزله، استفاده از آب‌های زیرزمینیه.,184_zz.wav بارها پیش اومده که قبل از وقوع زلزله، سطح آب چاه‌ها به طور ناگهانی,185_zz.wav بالا پایین شده، یا اینکه غلظت مواد معدنی تو آب‌های زیرزمینی افزایش,186_zz.wav پیدا کرده، که دلیلش فشار و شکستگی سنگ‌های پوسته بوده.,187_zz.wav تغییر فشار داخل چاه‌های نفت هم می‌تونه نشونه‌ای از وقوع احتمالی زلزله باشه.,188_zz.wav اما شاید بهترین روش، استفاده از داده‌های زمین‌شناسی باشه،,189_zz.wav یعنی اطلاعاتی که دانشمندا در مورد گسل‌های مختلف,190_zz.wav جمع‌آوری می‌کنن، که نشون میده این گسل‌ها چقدر فعالن، چقدر انرژی,191_zz.wav توشون ذخیره شده، آخرین باری که انرژیشون آزاد شده کی بوده.,192_zz.wav این اطلاعات رو وقتی که کنار هم قرار میدیم،,193_zz.wav می‌تونیم یه پیش‌بینی تقریبی از احتمال وقوع زلزله داشته باشیم.,194_zz.wav سه روز قبل از همین زلزله‌ی شدید ترکیه و سوریه،,195_zz.wav یه دانشمند هلندی به نام فرانک هوخربیتس تو توییتر اعلام کرد که دیر یا زود،,196_zz.wav یه زلزله با قدرت تقریبا ۷.۵ ریشتر تو جنوب ترکیه و سوریه و اردن و لبنان اتفاق میفته.,197_zz.wav اون موقع کسی اهمیتی به این حرف نداد.,198_zz.wav چون تو سال ۲۰۱۵ هم همین آدم یه زلزله تو کالیفرنیا رو,199_zz.wav پیش‌بینی کرد ولی خب اتفاق نیفتاد.,200_zz.wav تخصص این دانشمند، روشی هست به نام برآورد هندسه‌ی منظومه‌ی شمسی،,201_zz.wav یعنی موقعیت سیارات منظومه‌ی شمسی رو رصد می‌کنن تا بتونن ارتباط بین,202_zz.wav موقعیت این سیارات با اتفاقات بزرگی که رو زمین میفته رو پیدا کنن.,203_zz.wav دنبال اینن که وقتی سیارات به هم نزدیک میشن،,204_zz.wav یا هم‌تراز میشن، چه تاثیراتی رو همدیگه میذارن.,205_zz.wav ولی خب این روش هم قطعی نیست، فقط یه احتمال به ما میده.,206_zz.wav یه بحث دیگه‌ای هم هست که این روزا یه مقداری باعث نگرانی شده.,207_zz.wav چقدر احتمال داره که این اتفاقاتی که باعث و بانی,208_zz.wav زلزله‌ی ترکیه بودن، پاشون به کشور ما هم باز بشه.,209_zz.wav دلیل این زلزله حرکت صفحه‌ی عربی به سمت شمال زمین,210_zz.wav بوده که فشار زیادی به صفحه‌ی آناتولی وارد کرده.,211_zz.wav این زلزله نزدیک گسل شرقی صفحه‌ی آناتولی,212_zz.wav اتفاق افتاده، اما این گسل وارد کشور ما نشده.,213_zz.wav ما اینجا خودمون یه گسل داریم به نام گسل زاگرس، که بین,214_zz.wav صفحه‌ی اوراسیا و صفحه‌ی عربی قرار گرفته.,215_zz.wav همین فشار صفحه‌ی عربی باعث شده پوسته‌ی زمین اینجا,216_zz.wav چروک بخوره و کوه‌های زاگرس به وجود بیاد.,217_zz.wav کشور خودمون هم جزو مناطق زلزله‌خیز محسوب میشه، با گسل‌های زیاد.,218_zz.wav آخرین سوال هم اینه که آیا واقعا زلزله‌های بزرگ،,219_zz.wav بیشتر تو تاریکی صبح اتفاق میفتن؟,220_zz.wav این نمودار، زلزله‌های بالای چهار ریشتر رو نشون میده,221_zz.wav که تو صد سال گذشته داخل کالیفرنیا اتفاق افتاده.,222_zz.wav همونطور که می‌بینید، تو تمام ساعات شبانه‌روز زلزله داشتیم.,223_zz.wav اما ساعت شیش صبح به نظر میاد بیشتر از بقیه بوده.,224_zz.wav این ممکنه کاملا تصادفی باشه، ممکنه یه دلیل خاصی داشته باشه.,225_zz.wav فعلا ارتباط واضحی بینشون پیدا نکردیم.,226_zz.wav اما در مورد فصل‌های مختلف چی میشه گفت؟,227_zz.wav درسته که بگیم زلزله بیشتر تو فصل‌های سرد اتفاق میفته؟,228_zz.wav حقیقت اینه که بین فصول مختلف و زلزله هم ارتباط مشخصی وجود نداره.,229_zz.wav یعنی وقتی آمار زلزله‌ها رو بررسی می‌کنیم، نمی‌تونیم,230_zz.wav با قطعیت بگیم تو یه فصل مشخصی تعدادشون بیشتر بوده.,231_zz.wav خب ما هزاران سال با وحشت زلزله درگیر بودیم، کلی برای خودمون نشستیم,232_zz.wav داستان ساختیم که این از کجا میاد، کی می‌فرستش، هدفش از این کار چیه.,233_zz.wav ولی تو همین یکی دو قرن اخیر، با علم خودمون خیلی از,234_zz.wav معماهاشو پیدا کردیم و این داستان‌ها عقب‌نشینی کردن.,235_zz.wav هرچند هنوزم سعی می‌کنن از اونجاهایی که ناشناخته مونده وارد بشن.,236_zz.wav این پیشروی علم و عقب‌نشینی توهمات، مسیریه که همیشه ادامه پیدا می‌کنه.,237_zz.wav حدود صدوچهل سال پیش، یعنی ۱۸۸۵، یه هواشناس آمریکایی به نام ویلسون بنتلی,0_bb.wav برای اولین بار از یه دونه‌ی برف عکس گرفت,1_bb.wav با انتشار کتابش، مردم حسابی تحت‌تاثیر پیچیدگی و زیبایی این بلورها قرار گرفتن,2_bb.wav اما بنتلی یه چیز خیلی عجیب‌تر کشف کرده بود,3_bb.wav هیچ دو تا دونه‌ی برفی پیدا نمی‌شد که کاملا شبیه هم باشن,4_bb.wav حتی بعدا تعدادی از دانشمندها به این باور رسیدن که,5_bb.wav توی کل تاریخ زمین، از بین میلیاردها میلیارد دونه‌ی برفی که تا حالا باریده,6_bb.wav هیچوقت پیش نیومده که دوتاشون صددرصد یکسان باشن، همه منحصربه‌فرد بودن,7_bb.wav ولی واقعا چطور همچین چیزی ممکنه,8_bb.wav بیشتر شبیه معجزه‌ست تا واقعیت,9_bb.wav مولکول‌های آب که هوشمند نیستن,10_bb.wav یا چیزی مثل دی‌ان‌ای وجود نداره که به هرکدومشون دستور بده کجا قرار بگیره,11_bb.wav پس چطور می‌تونن شاخه‌هایی ایجاد کنن، دقیقا مثل هم,12_bb.wav از اون مهم‌تر اینکه چطور می‌تونن این کار رو به بی‌نهایت شکل مختلف انجام بدن,13_bb.wav امروز جواب همه‌ی این سوال‌ها رو می‌فهمیم,14_bb.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,15_bb.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,16_bb.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,17_bb.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,18_bb.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,19_bb.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,20_bb.wav سفر هیجان‌انگیز خودمون رو باید از مولکول‌های آب شروع کنیم,21_bb.wav بعد از عمل تبخیر، این مولکول‌ها دائما داخل اتمسفر بالا میرن و سردتر میشن,22_bb.wav در نهایت به ارتفاعی می‌رسن که اونجا اتمسفر از مولکول‌‌های آب سیر میشه,23_bb.wav دیگه بیشتر از این نمی‌تونه بخار آب داخل خودش نگه داره,24_bb.wav به حالتی می‌رسه که بهش میگن فوق اشباع,25_bb.wav اینجا نیروهای بین مولکول‌های تکی، اونقدر زیاد نیست که,26_bb.wav بتونه متراکمشون کنه و تبدیلشون کنه به مایع,27_bb.wav اما چسبندگی این مولکول‌ها به ذرات ریز گردوغباری که داخل اتمسفر هست,28_bb.wav کنار هم جمعشون می‌کنه و قطره‌های خیلی ریزی تشکیل میشه,29_bb.wav که قطرشون پنجاه برابر از یک میلیمتر کوچیکتره,30_bb.wav ابرها در واقع از همین ذرات خیلی ریز آب تشکیل شدن، نه مولکول‌های بخار,31_bb.wav پس بدون گرد و غبار، بخار آب نمی‌تونه متراکم بشه، در نتیجه نه برف داریم نه بارون,32_bb.wav حالا اگه دما خیلی پایین باشه,33_bb.wav بعضی از این ریزقطره‌های سازنده‌ی ابرها شروع می‌کنن به یخ زدن,34_bb.wav اینجا یکی از مهمترین ویژگی‌های آب، خودش رو نشون میده: قطبی بودن,35_bb.wav اتم اکسیژن هشت تا الکترون داره که دوتاشون جفت نیستن,36_bb.wav هر اتم هیدروژن هم فقط یه الکترون داره,37_bb.wav تمایل الکترون‌ها به جفت شدن، باعث میشه,38_bb.wav هیدروژن و اکسیژن الکترون‌های تکیشون رو با همدیگه به اشتراک بذارن تا جفت بشه,39_bb.wav این کار شبیه یه چسب قوی، اتم‌ها رو کنار هم نگه می‌داره. بهش میگن پیوند کووالانسی,40_bb.wav اینجوری یه مولکول آب به وجود میاد,41_bb.wav حالا نکته‌ای که وجود داره اینه که,42_bb.wav تعداد پروتون‌های داخل هسته‌ی اکسیژن، هشت برابر هیدروژنه,43_bb.wav بنابراین اون جفت‌الکترون‌های مشترک، بیشتر کشیده میشن به طرف اکسیژن,44_bb.wav در نتیجه سمت اکسیژن یه مقدار کمی بار الکتریکی منفی پیدا می‌کنه,45_bb.wav سمت هیدروژن‌ها یه مقدار بار مثبت,46_bb.wav کشش بین قطب‌های ناهم‌نام باعث میشه هر مولکول آب,47_bb.wav سه تا مولکول دیگه رو به سمت خودش جذب کنه,48_bb.wav که بهش میگن پیوند هیدروژنی,49_bb.wav توی حالت مایع که جنب و جوش مولکول‌ها زیاده,50_bb.wav این پیوندها دائما در حال قطع و وصلن,51_bb.wav اما زمانی که دمای آب پایین میاد,52_bb.wav مولکول‌ها سر جاشون آروم می‌گیرن و این قطره‌ی ریز آب یخ می‌زنه,53_bb.wav از اونجایی که هر مولکول با سه‌تای دیگه پیوند داره,54_bb.wav این ساختارهای شیش‌ضلعی منظم به وجود میاد,55_bb.wav هسته‌ی اولیه‌ی دونه‌های شگفت‌انگیز برف همینه,56_bb.wav حالا باید ببینیم این چطور رشد می‌کنه و تبدیل میشه به یه بلور کامل,57_bb.wav تبدیل مستقیم گاز به جامد، که بهش میگن چگالش,58_bb.wav چیزیه که باعث رشد این هسته‌های اولیه میشه,59_bb.wav مولکول‌های آب از ریزقطره‌هایی که منجمد نشدن,60_bb.wav جدا میشن و برخورد می‌کنن به این بلورهای یخی,61_bb.wav اونایی که به لبه‌های صافش برخورد می‌کنن,62_bb.wav بیشتر وقت‌ها بازتاب میشن و برمی‌گردن عقب,63_bb.wav چون مولکول‌های اطرافشون نمی‌تونن اینا رو با پیوندهای هیدروژنی کافی اونجا نگه دارن,64_bb.wav ولی اونایی که به گوشه‌ها یا قسمت‌های ناصاف برخورد می‌کنن,65_bb.wav با احتمال بیشتری می‌تونن بچسبن,66_bb.wav در نهایت اون هسته‌ی اولیه تبدیل میشه به یه منشور با لبه‌های صاف و منظم,67_bb.wav دو تا قاعده داره با شیش‌تا چهارضلعی که پهلوهاش رو می‌سازن,68_bb.wav وقتی از سمت قاعده‌ها بهش نگاه می‌کنیم,69_bb.wav ساختار مولکول‌ها به شکل متفاوتی دیده میشه نسبت به زمانی که از پهلو می‌بینیمش,70_bb.wav پس الان داخل ابرها تعداد زیادی از این منشورهای یخی فوق‌العاده کوچیک ایجاد شده,71_bb.wav از این به بعد برای هر منشور دو تا سرنوشت مختلف پیش میاد,72_bb.wav حالت اول اینه که قاعده‌هاش بخار بیشتری جذب می‌کنن و رشد بیشتری دارن,73_bb.wav پس دونه‌ی برف به شکل یه میله یا سوزن درمیاد,74_bb.wav حالت دوم اینه که از پهلو بخار بیشتری جذب می‌کنه، تبدیل میشه به یه بلور تخت,75_bb.wav اینجا سوالی که پیش میاد اینه که,76_bb.wav چی تعیین می‌کنه که توی هر دونه‌ی برف، قاعده‌ها رشد کنن یا پهلو‌ها,77_bb.wav سال ۱۹۳۳ یه فیزیکدان ژاپنی به نام اوکیشیرو ناکایا,78_bb.wav موفق شد اولین دونه‌های برف مصنوعی رو بسازه,79_bb.wav تحقیقات وسیع ناکایا نشون داد,80_bb.wav دو تا عامل باعث میشن شکل‌های مختلفی از این بلورها داشته باشیم,81_bb.wav یکی دما، یکی هم رطوبت,82_bb.wav تقریبا از دمای صفر تا منفی سه درجه,83_bb.wav پهلوها بیشتر رشد می‌کنن و دونه‌های تخت ایجاد میشه,84_bb.wav بعدش تا دمای منفی ده درجه شرایط تغییر می‌کنه,85_bb.wav رشد قاعده‌ها بیشتر میشه و دونه‌های میله‌ای به وجود میاد,86_bb.wav از منفی ده تا منفی بیست درجه، دوباره بلورهای تخت زیاد میشن,87_bb.wav زیر منفی بیست درجه هم ترکیبی از هردوشون رو داریم، یعنی هم تخت هم میله‌ای,88_bb.wav از طرفی، هرچقدر مقدار رطوبت زیادتر باشه,89_bb.wav مولکول‌های آب بیشتری در اختیارشون قرار می‌گیره و,90_bb.wav اندازه‌ی دونه‌ها افزایش پیدا می‌کنه,91_bb.wav میله‌ای‌ها درازتر میشن، تخت‌ها پهن‌تر,92_bb.wav نکته‌ی بعدی، این شاخه‌های پیچیده‌ست,93_bb.wav دیدیم که گوشه‌های منشور، با احتمال بالاتری,94_bb.wav می‌تونن مولکول‌های برخوردی رو با پیوند هیدروژنی جذب کنن,95_bb.wav از طرفی، وقتی این گوشه‌ها یه مقدار جلو میرن، به بخار آب بیشتری دسترسی دارن,96_bb.wav نتیجه هرچی می‌گذره سرعت رشدشون دائما افزایش پیدا می‌کنه,97_bb.wav رطوبت بیشتر باعث میشه زیرشاخه‌های بیشتری هم تولید کنن,98_bb.wav یعنی اون طرح نهایی پیچیده‌تر میشه,99_bb.wav پس حالا می‌تونیم دلیل اصلی ایجاد این همه شکل‌های مختلف رو بفهمیم,100_bb.wav هرکدوم از ذره‌های اولیه‌ی برف، دائما داخل ابرها و داخل اتمسفر,101_bb.wav بالا و پایین میشن و جنب‌وجوش دارن,102_bb.wav تو هر لحظه‌ای دما و رطوبت اطرافشون تغییر می‌کنه,103_bb.wav در نتیجه الگوی رشدشون عوض میشه,104_bb.wav به خاطر همینه که هیچ دو تا بلوری پیدا نمی‌کنید که صددرصد شبیه هم باشن,105_bb.wav چون هرکدومشون مسیر منحصربه‌فرد خودش رو داخل اتمسفر طی کرده,106_bb.wav تهش هم وقتی که وزنشون از یه مقدار مشخصی بیشتر میشه,107_bb.wav دیگه نمی‌تونن شناور بمونن، سقوط می‌کنن به طرف زمین,108_bb.wav توی همین مسیر سقوط هم با جذب مولکول‌های بخار آب تو دماهای مختلف,109_bb.wav بازم طرحشون پیچیده‌تر میشه و تغییر می‌کنن,110_bb.wav غیر از شکل‌های مختلف، تقارن دونه‌های برف هم به خاطر شرایط محیطیه,111_bb.wav اندازه‌ی خیلی کوچیکشون باعث میشه,112_bb.wav مقدار دما و رطوبت، تو هر لحظه برای همه‌ی شاخه‌ها یکسان باشه,113_bb.wav بنابراین تمام قسمت‌های یه بلور، الگوی رشد یکسانی دارن,114_bb.wav این بلور، متقارنه,115_bb.wav انواع شکل‌های پیچیده و عجیب دونه‌های برف، توضیح علمی دارن,116_bb.wav مثلا اونایی که شبیه دامبلن، اول به شکل میله‌ای تولید میشن,117_bb.wav ولی وقتی ابرها از سطح زمین ارتفاع می‌گیرن,118_bb.wav به خاطر کاهش دما الگوی رشد این بلورها عوض میشه و,119_bb.wav از پهلو مولکول‌های آب رو جذب می‌کنن,120_bb.wav اما نکته‌ای که باید بهش توجه کرد، اینه که,121_bb.wav یکسان بودن دو تا دونه‌ی برف، از نظر علمی غیرممکن نیست,122_bb.wav کافیه دما و رطوبت محیطشون کاملا مشابه باشه، بدون ذره‌ای اختلاف,123_bb.wav توی طبیعت به خاطر مسیرهای بی‌نهایت زیادی که برای هرکدومشون وجود داره,124_bb.wav احتمال یکسان بودنشون خیلی خیلی کمه,125_bb.wav اما تو شرایط آزمایشگاهی تا حدودی میشه بهش رسید,126_bb.wav البته تو این حالت هم خیلی‌وقت‌ها اختلاف‌های ناچیزی با همدیگه دارن,127_bb.wav اگر هم بخواهیم دونه‌های برف رو خیلی به هم نزدیک کنیم,128_bb.wav تا دما و رطوبت هردوشون صددرصد یکسان باشه,129_bb.wav برای جذب مولکول‌های بخار آب، بینشون رقابت ایجاد میشه و رشد هردوشون ناقص می‌مونه,130_bb.wav پس همونطور که دیدیم هیچ معجزه‌ای در کار نیست، همه‌ش قوانین فیزیکه,131_bb.wav هیچکدوم از مولکول‌های آب، از اون دونه‌ی برف پیچیده‌ای که در نهایت تشکیل میشه اطلاعی نداره,132_bb.wav فقط از چند تا قانون ساده پیروی می‌کنه و کنار بقیه قرار می‌گیره,133_bb.wav نتیجه‌ش میشه یه بلور خیلی پیچیده و زیبا,134_bb.wav به این پدیده میگن ایمرجنس یا ظهوریافتگی,135_bb.wav این یکی از جالب‌ترین پدیده‌های جهان ماست که همه‌جا ردپاش دیده میشه,136_bb.wav مثلا کلونی مورچه‌ها رو اگه بررسی کنید,137_bb.wav می‌بینید هرکدومشون به صورت انفرادی فقط چند تا رفتار ساده داره,138_bb.wav یکیش اینه که هر مورچه مواد شیمیایی به نام فرومون از خودش منتشر می‌کنه,139_bb.wav که بقیه با بوکشیدنش می‌تونن بفهن شغل اون مورچه چیه,140_bb.wav کارگره، یا غذا جمع می‌کنه، یا از بچه‌ها پرستاری می‌کنه,141_bb.wav با حافظه‌ی محدودی که دارن,142_bb.wav یادشون می‌مونه که در طول مسیرشون از هر شغلی چند تا مورچه دیدن,143_bb.wav حالا وقتی که یه آسیبی به کلونی وارد میشه,144_bb.wav مثلا وقتی انسان‌ها براشون سم می‌ریزن و,145_bb.wav تعداد زیادی از مورچه‌های جمع‌آوری‌کننده‌ی غذا از بین میرن,146_bb.wav بقیه‌شون متوجه میشن که خیلی‌وقته,147_bb.wav فرومون‌های مورچه‌های جمع‌آوری‌کننده رو بو نکشیدن,148_bb.wav بنابراین شغل خودشون رو عوض می‌کنن و میرن دنبال غذا,149_bb.wav اینجوری جامعه‌ی مورچه‌ها به خاطر قحطی و گرسنگی از بین نمیره,150_bb.wav نکته‌ی عجیبش همینجاست,151_bb.wav ما اگه بخواهیم موجودی طراحی کنیم که,152_bb.wav در مقابل حوادث پیش‌بینی‌نشده اینقدر انعطاف‌پذیر باشه,153_bb.wav به این نتیجه می‌رسیم که این موجود یه مغز پیچیده می‌خواد,154_bb.wav که بتونه شرایط دشوار رو آنالیز کنه و تصمیم مناسب بگیره,155_bb.wav در حالی که مورچه‌ها با یه مغز خیلی ساده و چند تا رفتار محدود,156_bb.wav دارن همون کار رو انجام میدن,157_bb.wav این قدرت ایمرجنس یا ظهوریافتگی رو نشون میده,158_bb.wav اینکه چطور چیزای خیلی کوچیک، پدیده‌های بزرگ و پیچیده‌ای رو شکل میدن,159_bb.wav که ویژگی‌هاش با ویژگی‌های تک‌تک اجزای سازنده‌ش فرق داره,160_bb.wav قوانین ساده‌ی بین اتم‌ها مولکول‌ها رو ایجاد می‌کنه,161_bb.wav مولکول‌ها کنار هم قرار می‌گیرن و پروتئین‌ها رو می‌سازن,162_bb.wav تعداد زیادی پروتئین با همدیگه یه سلول زنده رو ایجاد می‌کنن,163_bb.wav این سلول‌ها هم به هم وصل میشن و عضوی مثل مغز تشکیل میشه,164_bb.wav لایه به لایه، مرحله به مرحله، از کنار هم جمع شدن اجزای ساده‌تر,165_bb.wav یه چیز خیلی پیچیده‌تر به وجود میاد,166_bb.wav تا جایی که اونقدر هوشمند میشه که نسبت به وجود خودش آگاهی پیدا می‌کنه,167_bb.wav توی ابعاد بزرگ‌تر هم همینه,168_bb.wav مثلا یه جامعه، از واکنش‌های بین تک‌تک انسان‌ها به وجود میاد,169_bb.wav ولی ویژگی‌های برتری پیدا می‌کنه که توی هیچ انسانی به صورت انفرادی دیده نمیشه,170_bb.wav می‌تونه هزاران سال دوام بیاره و پیشرفت کنه,171_bb.wav شهر و کشور بسازه، جوامع دیگه رو نابود کنه,172_bb.wav حتی یه بخشی از خودش رو برسونه به سیاره‌های دیگه,173_bb.wav اگه بازم عقب‌تر بریم و زوم‌اوت کنیم,174_bb.wav می‌رسیم به ستاره‌ها و سیاره‌ها که کهکشان‌ها رو تشکیل میدن,175_bb.wav کهکشان‌هایی که جهان هستی رو می‌سازن,176_bb.wav و شاید جهان‌های بی‌شماری که مالتی‌ورس رو ایجاد می‌کنن,177_bb.wav دونه‌های برف رو هرچقدر بخواهیم با جزییات بیشتری واردش بشیم، بازم راه داره,178_bb.wav مثلا میشه در مورد فراکتال هم صحبت کرد، چون وقتی روی بلور برف زوم می‌کنیم,179_bb.wav هرکدوم از زیرشاخه‌ها شبیه شاخه‌ی اصلی خودشه و این وضعیت انگار تا بی‌نهایت ادامه داره,180_bb.wav اما هدف اصلی این برنامه، رسیدن به مفهوم ایمرجنس بود,181_bb.wav یعنی هر پدیده‌ای که از دید ما خیلی پیچیده و غیرممکن به نظر میاد,182_bb.wav در واقع حاصل تعاملات ساده‌ی بین اجزای سازنده‌ش هست,183_bb.wav این دیدگاه می‌تونه نظر ما رو نسبت به کل جهان هستی عوض کنه,184_bb.wav از دونه‌های زیبای برف گرفته، تا ایجاد زندگی روی زمین,185_bb.wav یا حتی موضوع ناشناخته‌ای مثل آگاهی,186_bb.wav از زمان ساخت اولین لیزر، بیشتر از شصت سال گذشته.,0_tl.wav از همون موقع، ویژگی‌های عجیبش باعث شده بود,1_tl.wav که پای ثابت فیلم‌های علمی-تخیلی باشه.,2_tl.wav هنوزم وقتی بهش نگاه می‌کنیم به نظر میاد یه ترکیبی از جادو و علمه.,3_tl.wav تو ویدیوی امروز، یه نگاهی می‌اندازیم به اینکه اصلا ماهیت لیزر چیه،,4_tl.wav از چه جنسیه، و اینکه پرتوهای لیزر دقیقا چطوری ساخته میشن.,5_tl.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست که,6_tl.wav توسط آقای جواد مخبری تو جنوب کالیفرنیا تاسیس شده.,7_tl.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,8_tl.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,9_tl.wav این شرکت تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,10_tl.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,11_tl.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، و لینکدین,12_tl.wav فیوتک رو دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,13_tl.wav اول باید چند تا نکته‌ی کوچیک بلد باشیم تا درک لیزر برامون ساده‌تر بشه.,14_tl.wav قبلا توضیح دادم که الکترون‌های یه اتم، تو سطوح انرژی مختلفی قرار می‌گیرن.,15_tl.wav وقتی تو سطح اصلیشون هستن، میگن اون اتم تو حالت پایه‌ست.,16_tl.wav وقتی هم که انرژی می‌گیرن و به سطوح بالاتر میرن،,17_tl.wav میگن اون اتم از حالت پایه رفته به حالت برانگیخته.,18_tl.wav برای اینکه الکترون از یه سطح بره به سطح بالاتر، باید یه بسته‌ی انرژی یا کوانتوم,19_tl.wav انرژی دریافت کنه که مقدارش دقیقا برابر با اختلاف انرژی بین این دو تا سطح باشه.,20_tl.wav اما اتم تو این حالت برانگیخته، ناپایداره.,21_tl.wav الکترون‌ها همون انرژی‌ای که گرفتن رو به صورت یه فوتون,22_tl.wav پس میدن و دوباره برمی گردن به سطح قبلیشون.,23_tl.wav ولی یه حالت دیگه‌ای هم بین این دو تا وجود داره به نام حالت شبه‌پایدار.,24_tl.wav اتمی که تو این حالت قرار گرفته، الکترون‌هاش,25_tl.wav تو سطح اصلیشون نیستن اما خیلی هم دور نشدن.,26_tl.wav برای همین مدت بیشتری می‌تونن اونجا بمونن.,27_tl.wav مثلا فرض کنید وسط یه سطح شیبدار، یه گودال,28_tl.wav کوچیکی وجود داره، اون بالا هم یه دونه توپ داریم.,29_tl.wav اونجا اونقدر شیبش تنده که توپ نمی‌تونه سر جاش بمونه.,30_tl.wav اما تو این گودال کوچیک می‌تونه زمان بیشتری دوام بیاره.,31_tl.wav بعدش فقط کافیه یه هُل کوچیکی بهش بدیم تا دوباره سقوط کنه به سمت پایین.,32_tl.wav این گودال بین راه، همون حالت شبه‌پایدار تو اتم‌هاست.,33_tl.wav دقت کنید که تو این حالت هم الکترون پایدار نیست،,34_tl.wav فقط یه کوچولو بیشتر می‌تونه دوام بیاره.,35_tl.wav موضوع بعدی که باید بلد باشیم، گسیل القاییه.,36_tl.wav گفتم که الکترونی که به سطوح بالاتر رفته،,37_tl.wav یه فوتون از خودش منتشر می‌کنه و برمی‌گرده پایین.,38_tl.wav به این عمل میگن گسیل خودبه‌خودی.,39_tl.wav ما به یه شکلی انرژی دادیم به این الکترون تا بره به مدارهایی بالایی،,40_tl.wav حالا خودش به صورت خود‌به‌خود، بدون اینکه ما کاری انجام بدیم،,41_tl.wav یه فوتون گسیل می‌کنه و برمی‌گرده پایین.,42_tl.wav اما یه نوع گسیل دیگه هم داریم که خودبه‌خودی نیست،,43_tl.wav بهش میگن گسیل القایی یا تحریکی.,44_tl.wav فرض کنید یه اتم داریم که یه فوتون جذب کرده و برانگیخته شده.,45_tl.wav یعنی الکترونش از سطح اصلیش رفته به سطوح بالاتر.,46_tl.wav اگه تو این مدتی که اتم برانگیخته‌ست، یه دونه فوتون دیگه بهش برخورد کنه,47_tl.wav که انرژیش دقیقا به اندازه‌ی اختلاف انرژی دو تا سطح باشه، اون فوتون دوم,48_tl.wav باعث میشه الکترون برگرده به سطح اصلیش، یه فوتون دیگه هم منتشر کنه.,49_tl.wav پس یه فوتون به اتم برخورد کرده، اما دو تا فوتون آزاد شده.,50_tl.wav که این دوتا کاملا شبیه همن، هم‌انرژی‌ان.,51_tl.wav فوتون اولی در واقع نقش همون هُل دادن توپ تو اون مثال,52_tl.wav سطح شیبدار رو ایفا می‌کنه، که باعث میشه انرژی توپ آزاد بشه.,53_tl.wav این دو تا نکته بود که باید می‌دونستیم.,54_tl.wav حالا بریم یکی از ساده‌ترین انواع لیزر رو با هم بررسی کنیم ببینیم چطوری کار می‌کنه.,55_tl.wav اول از همه، یه میله‌ی کوچیک داریم از جنس یاقوت طبیعی یا مصنوعی.,56_tl.wav بلورهای یاقوت، از اکسید آلومینیوم ساخته شدن،,57_tl.wav به اضافه‌ی عناصر دیگه‌ای مثل کروم.,58_tl.wav اینجا اتم‌های کروم نقش اصلی رو بازی می‌کنن.,59_tl.wav دو تا آینه هم داریم که دو طرف این میله نصب شده.,60_tl.wav یه لامپ هم اطرافش قرار گرفته که وقتی روشن میشه نورش وارد میله میشه.,61_tl.wav این نور، ترکیبی از فرکانس‌های مختلفه، پس فوتون‌هایی با انرژی‌های مختلف داره.,62_tl.wav اتم‌های کروم، فوتون‌هایی با انرژی مشخصی رو,63_tl.wav از این نور جذب می‌کنن و برانگیخته میشن.,64_tl.wav اما چون تو این حالت کاملا ناپایدارن، یه گسیل خودبه‌خودی,65_tl.wav ضعیف انجام میدن و میرن به یه حالت شبه‌پایدار.,66_tl.wav تو این حالت مدت بیشتری می‌تونن دوام بیارن.,67_tl.wav حالا یه تعداد زیادی اتم تو این میله‌ی یاقوتی داریم که رفتن به حالت شبه‌پایدار.,68_tl.wav چی باعث شده این کار رو انجام بدن؟,69_tl.wav انرژی‌ای که از نور لامپ گرفتن.,70_tl.wav اما این اتم‌ها مدت زیادی نمی‌تونن تو این حالت بمونن،,71_tl.wav خیلی خیلی کمتر از یک ثانیه دوام میارن.,72_tl.wav ما می‌خواهیم قبل از اینکه گسیل خودبه‌خودی انجام بدن،,73_tl.wav مجبورشون کنیم گسیل القایی داشته باشن.,74_tl.wav این کار رو فوتون‌ها برامون انجام میدن.,75_tl.wav بعضی از فوتون‌هایی که تو میله منتشر میشن،,76_tl.wav انرژیشون برابر با اختلاف دو تا سطح اتم‌های برانگیخته‌ست.,77_tl.wav پس وقتی به این اتم‌ها برخورد می‌کنن، باعث میشن گسیل القایی اتفاق بیفته.,78_tl.wav در نتیجه، علاوه بر فوتون اولی، یه فوتون دیگه هم ایجاد میشه که دقیقا شبیه اونه.,79_tl.wav هرکدوم از این دوتا، باز خودشون می‌تونن یه گسیل القایی دیگه انجام بدن.,80_tl.wav از اون طرف هم، اون آینه‌ها فوتون‌ها رو همینطور بین خودشون پاس‌کاری می‌کنن.,81_tl.wav برای همین تو مسیرشون به اتم‌های برانگیخته‌ی بیشتری,82_tl.wav برخورد می‌کنن و جمعیت فوتون‌ها به صورت انفجاری زیاد میشه.,83_tl.wav یکی از این آینه‌ها تمام پرتوهایی که بهش تابیده میشه رو بازتاب میکنه،,84_tl.wav اما اون یکی طوری ساخته شده که ده بیست درصد پرتوها رو از خودش رد می‌کنه.,85_tl.wav اون فوتون‌هایی که از این آینه عبور می‌کنن و,86_tl.wav از دستگاه خارج میشن، همون پرتوهای لیزر هستن.,87_tl.wav پس طرز کار یه دستگاه ساده‌ی لیزر رو فهمیدیم، اما این نور لیزری که,88_tl.wav تولید میشه چرا یه همچین ویژگی‌های عجیبی داره.,89_tl.wav مثلا نور چراغ قوه هرچقدر هم که قوی باشه تا یه فاصله‌ی محدودی می‌تونه جلو بره.,90_tl.wav اما نور لیزر تا کیلومترها فاصله رو طی می‌کنه،,91_tl.wav حتی لیزرهایی هستن که می‌تونن تا ماه برن و برگردن.,92_tl.wav قدرت لیزر از کجا میاد، چطوریه که بعضی از لیزرها,93_tl.wav می‌تونن ورقه‌های ضخیم فولاد رو مثل پنیر ببُرن.,94_tl.wav تمام ویژگی‌های لیزر، به خاطر همون گسیل القاییه.,95_tl.wav چون تمام فوتون‌هایی که با این روش ایجاد میشن، هم‌انرژی و هم‌فازن.,96_tl.wav یکی بودن فازشون به این معنیه که قله‌های این امواج,97_tl.wav با هم یکیه، با همدیگه جلو میرن.,98_tl.wav نور یه چراغ قوه به صورت وسیع، تو جهت‌های مختلف منتشر میشه.,99_tl.wav از اون طرف هم نورش ترکیبی از فرکانس‌های مختلفه.,100_tl.wav اما نور لیزر، یه باریکه‌ی خیلی متراکم از امواجیه که فرکانس و فازشون شبیه هم هست.,101_tl.wav نور چراغ قوه مثل جمعیت شلوغ و درهم یه مرکز خریده،,102_tl.wav اما نور لیزر شبیه یه رژه‌ی نظامی خیلی منظم و مرتبه.,103_tl.wav پس نور لیزر، از نظر ماهیتی هیچ فرقی با نور یه لامپ معمولی نداره.,104_tl.wav هردوشون از جنس امواج الکترومغناطیسی‌ان.,105_tl.wav تنها فرقشون اینه که نور لامپ، پراکنده و درهمه،,106_tl.wav با فرکانس‌های مختلف، اما نور لیزر جوری تولید میشه که,107_tl.wav فقط یه فرکانس داشته باشه و اینکه تمام پرتوهاش تو یه جهت باشن.,108_tl.wav اینجوری میشه که هم فاصله‌ی خیلی بیشتری می‌تونه طی کنه,109_tl.wav بدون اینکه پراکنده بشه، هم به خاطر اینکه پرتوهاش خیلی فشرده شدن,110_tl.wav تو همدیگه، وقتی رو یه سطحی میفته می‌تونه انرژی خیلی زیادی بهش منتقل کنه.,111_tl.wav دلیل اینکه اسم این فناوری رو گذاشتن لیزر، برمی‌گرده به همین روش تولیدش.,112_tl.wav تقویت نور با گسیل القایی تابش .,114_tl.wav حالا ببینم لیزر چه انواعی داره، طرز کار دو سه تاشون هم بررسی کنیم.,115_tl.wav لیزرها انواع خیلی زیادی دارن، اما خب اصول کار همشون همونه که دیدیم.,116_tl.wav هر دستگاه لیزر یه بخش اصلی داره به نام,117_tl.wav محیط یا مدیوم، که فوتون‌های لیزر داخل اون ایجاد میشن.,118_tl.wav مثلا تو اون لیزری که بررسی کردیم، مدیومش یه میله از جنس یاقوته.,119_tl.wav اصلی‌ترین کاری که باید انجام بشه اینه که,120_tl.wav به یه روشی اتم‌های این مدیوم رو ببریم به حالت برانگیخته.,121_tl.wav یا از یه نور قوی استفاده کنیم، یا از تخلیه‌ی الکتریکی، یا هر روش دیگه.,122_tl.wav چیزی که باعث تفاوت بین انواع لیزرها میشه، استفاده از مدیوم‌های مختلفه.,123_tl.wav بر اساس مدیوم، لیزرها به چند دسته تقسیم میشن.,124_tl.wav گروه اول، لیزرهایی هستن که مدیوم جامد دارن. به اینا میگن لیزر حالت جامد.,125_tl.wav مثل همون لیزر یاقوتی که دیدیم.,126_tl.wav با ترکیب مواد مختلف میشه مدیوم‌های مختلفی ساخت که,127_tl.wav باعث میشه لیزرهایی با فرکانس‌های متفاوت تولید بشه.,128_tl.wav نور لیزرهای حالت جامد، بیشتر تو محدود نور مریی و فروسرخ قرار می‌گیره.,129_tl.wav ویژگی مهمشون اینه که نوری که تولید می‌کنن,130_tl.wav پیوسته نیست، به صورت پالس‌های کوتاه تولید میشه.,131_tl.wav اون لامپی که دور مدیوم قرار گرفته، شبیه فلش دوربین عمل می‌کنه.,132_tl.wav با هر چشمکی که می‌زنه، یه مقدار زیادی انرژی به صورت فوتون میده به,133_tl.wav اتم‌های مدیوم، که بعدش گسیل القایی اتفاق میفته و نور لیزر تولید میشه.,134_tl.wav دلیل اینکه نمی‌تونن نور پیوسته تولید کنن، همین ساختارشونه.,135_tl.wav چون اول باید بیشتر اتم‌های مدیوم انرژی بگیرن و برانگیخته بشن، بعدش,136_tl.wav همه‌شون انرژی‌شون رو به صورت فوتون‌های شبیه هم تخلیه کنن.,137_tl.wav هر بار این اتفاق میفته یه پالس لیزر تولید میشه.,138_tl.wav مزیت لیزرهای حالت جامد اینه که مصرف انرژی‌شون,139_tl.wav خیلی بالا نیست، قطعات خیلی گرونی هم ندارن.,140_tl.wav اما انرژی زیادی هدر میدن، چون اون لامپ فلش، فوتون‌هایی با انرژی‌های,141_tl.wav مختلف تولید می‌کنه اما مدیوم فقط بعضی از این فوتون‌ها رو جذب می‌کنه.,142_tl.wav کاربردهای خیلی زیادی تو صنایع نظامی و ماهواره‌ و پزشکی و چیزای دیگه دارن.,143_tl.wav مثلا برای از بین بردن موهای زاید از همین لیزرها استفاده میشه.,144_tl.wav گروه دوم مدیوم گازی دارن، که بهشون میگن لیزر گازی.,145_tl.wav اینا با این هدف ساخته شدن که پیوسته باشن،,146_tl.wav دیگه مثل لیزرهای حالت جامد به صورت پالس‌های کوتاه نباشن.,147_tl.wav اولین لیزر گازی رو دانشمند ایرانی علی جوان ساخت،,148_tl.wav که از گازهای هلیوم و نئون برای این کار استفاده کرد.,149_tl.wav این لیزر از یه لوله‌ی شیشه‌ای تشکیل شده که داخلش نود درصد هلیومه، ده درصد نئون.,150_tl.wav سر و ته این لوله هم دو تا آینه داریم که یکیشون یه بخشی از پرتوهایی,151_tl.wav که بهش تابیده میشه رو از خودش رد می‌کنه.,152_tl.wav وقتی یه ولتاژ بالا تو دو سر این لوله برقرار می‌کنیم،,153_tl.wav الکترون‌ها از فلز کاتد خارج میشن و میرن به سمت آند.,154_tl.wav تو مسیرشون به اتم‌های هلیوم که تعدادشون خیلی بیشتره,155_tl.wav برخورد می‌کنن و برانگیخته‌شون می‌کنن.,156_tl.wav سطوح انرژی این اتم‌ها با بعضی از سطوح اتم‌های نئون یکسانه.,157_tl.wav برای همین وقتی با هم برخورد می‌کنن انرژی اضافیشون رو میدن به اینا.,158_tl.wav پس حالا اتم‌های نئون برانگیخته میشن.,159_tl.wav بعدش عمل گسیل القایی تو این اتم‌ها اتفاق میفته،,160_tl.wav که به همون شکلیه که در مورد لیزر حالت جامد گفتم.,161_tl.wav پس دلیل اینکه این دستگاه می‌تونه به صورت پیوسته نور لیزر,162_tl.wav تولید کنه، همین اتفاقاتیه که بین اتم‌های هلیوم و نئون میفته.,163_tl.wav اول اتم‌های هلیوم که تعدادشون بیشتره از طریق تخلیه‌ی الکتریکی,164_tl.wav برانگیخته میشن، بعدش انرژیشون رو میدن به اتم‌های نئون.,165_tl.wav حالا اتم‌های نئون گسیل القایی انجام میدن و نور لیزر,166_tl.wav تولید می‌کنن و انرژیشون رو از دست میدن.,167_tl.wav دوباره اتم‌های هلیوم از تخلیه‌ی الکتریکی انرژی می‌گیرن و میدن به اتم‌های نئون.,168_tl.wav این اتفاق همینطور دائما تکرار میشه، برای همین نور این لیزر قطع نمیشه، پیوسته‌ست.,169_tl.wav ویژگی‌هاش اینه که نورش تو محدوده‌ی نور قرمز قرار می‌گیره.,170_tl.wav هزینه‌ی نسبتا پایینی داره اما طول عمرش کمه.,171_tl.wav قدرت خیلی زیادی هم نداره، برای همین بیشتر تو آزمایشگاه‌ها یا,172_tl.wav برای اهداف تحقیقاتی و اینجور چیزا استفاده میشه.,173_tl.wav هرچند نمونه‌های پرقدرتش هم هست.,174_tl.wav یه نوع دیگه از لیزرهای گازی داریم که احتمالا بیشتر اسمشو شنیدید:,175_tl.wav این یکی به جای هلیوم و نئون، از این گازها پر شده: حدود بیست درصد,177_tl.wav کربن دی اکسید، بیست درصد نیتروژن، بقیه‌ش هم هلیوم.,178_tl.wav البته نوع این گازها و مقدارشون بستگی به این داره که,179_tl.wav چه نوع لیزری با چه قدرتی بخواهیم داشته باشیم.,180_tl.wav اونقدر قدرتمند و دقیقه که ازش برای بریدن فولاد استفاده میشه.,182_tl.wav رو هر چیزی که بیفته ذوبش می‌کنه، بدون اینکه خودش دیده بشه.,183_tl.wav خاطر همین ویژگی‌ها، کاربردهای خیلی زیادی تو صنعت داره.,184_tl.wav گروه سوم، مدیومشون مایعه، که بهشون میگن لیزرهای مایع.,185_tl.wav اینم اصولش تقریبا همونه، اما برای مدیومش از یه سری رنگ‌های,186_tl.wav آلی استفاده میشه که تو یه مایع مخصوص حل میشن.,187_tl.wav برای همین بهشون لیزر رنگی هم گفته میشه.,188_tl.wav مزیتش اینه که با تغییر این رنگ حل‌شونده، میشه,189_tl.wav لیزرهایی با فرکانس‌های مختلف تولید کرد، یعنی قابل تنظیمه.,190_tl.wav برای برانگیخته کردن مدیوم هم از یه نور شدید یا از یه لیزر دیگه استفاده میشه.,191_tl.wav آخرین گروه، یعنی گروه چهارم، لیزرهای نیمه‌رسانا هستن.,192_tl.wav بر خلاف گروه‌های قبلی که معمولا بزرگ و گرونن و قدرت بالایی,193_tl.wav دارن، لیزرهای نیمه‌رسانا خیلی ارزون و کوچیکن.,194_tl.wav تو این لیزرهای جیبی یا خودکاری، بارکدخوان فروشگاه‌ها، پرینترهای لیزری،,195_tl.wav سی‌دی‌پلیرها یا خیلی دستگاه‌های دیگه از این نوع لیزر استفاده میشه.,196_tl.wav ساختارشون شبیه دیودهای نوریه، برای همین بهشون,197_tl.wav لیزرهای دیودی هم گفته میشه.,198_tl.wav این دو تا کنار هم قرار می‌گیرن و وصل میشن به یه منبع جریان الکتریکی.,201_tl.wav از خودشون فوتون منتشر می‌کنن.,203_tl.wav تو مرز بین این دو تا نیمرسانا، از مواد خاصی مثل گالیم آرسناید,204_tl.wav استفاده میشه که اینجا همونجاییه که گسیل القایی اتفاق میفته.,205_tl.wav در نهایت یه باریکه‌ای از فوتون‌های هم‌انرژی و هم‌فاز,206_tl.wav از این ناحیه خارج میشه که همون پرتوی لیزره.,207_tl.wav پرتوهای ایکس یا گاما، همینجوری تو حالت عادی پرانرژی‌ترین امواج,208_tl.wav الکترومغناطیسی‌ان، حالا فرض کنید با همین روش گسیل القایی تقویتشون هم بکنیم.,209_tl.wav چه چیز وحشتناکی میشه.,210_tl.wav لیزر پرتوی ایکس که خیلی وقته ساخته شده،,211_tl.wav البته خیلی بزرگتر و پیچیده‌تر از لیزرهاییه که تو این ویدیو دیدیم.,212_tl.wav اما لیزر گاما تا جایی که اطلاع دارم هنوز ساخته نشده.,213_tl.wav مرسی که تا اینجا همراه من بودید، لطفا نظر خودتونم برام بنویسید.,214_tl.wav دنیایی رو تصور کنید که آدما بتونن با پوشیدن یه لباس مخصوص، نامریی بشن.,0_nno.wav ساعت‌های مچی بتونن قدرت پردازش یه ابَرکامپیوتر رو داشته باشن.,1_nno.wav ربات‌های خیلی کوچیکی وارد بدن بشن تا سلول‌های سرطانی رو,2_nno.wav نابود کنن، یا رگ‌های بسته رو باز کنن و جلوی سکته رو بگیرن.,3_nno.wav یا حتی کارهای بدی بکنن، مثلا تغییرات عجیبی تو دی‌ان‌ای آدما,4_nno.wav ایجاد کنن، باعث بیماری‌های هدفمند بشن.,5_nno.wav تمام اینا به‌اضافه‌ی هزاران هزار کاربرد عجیب و دور از ذهن، همه‌شون با یکی از پراهمیت‌ترین,6_nno.wav تکنولوژی‌های ساخت انسان قابل انجامن، یعنی نانوتکنولوژی یا فناوری نانو.,7_nno.wav امروز می‌خوایم ببینیم فناوری نانو که این همه ازش صحبت میشه، دقیقا چیه،,8_nno.wav بعدش میرم سراغ چند تا از کاربردهای جالبش. تا آخر ویدیو همراه من باشید.,9_nno.wav مفهوم فناوری نانو، خیلی خیلی وسیعه.,10_nno.wav همه‌مون می‌دونیم که یک متر میشه صد سانتی‌متر،,11_nno.wav یا هزار میلیمتر یا یک میلیون میکرومتر.,12_nno.wav یه چیز دیگه هم داریم به نام نانومتر که وقتی یک متر رو تقسیم می‌کنیم,13_nno.wav به یک میلیارد قسمت، هر کدوم از این قسمت‌ها میشه یک نانومتر.,14_nno.wav برای درک بهتر اینکه یک نانومتر چقدر کوچیکه، باید بگم که کاغذ روزنامه،,15_nno.wav با اون همه نازکی، ضخامتش صدهزار نانومتره.,16_nno.wav خب، حالا به تمام کارهایی که تو ابعاد یک نانومتر تا صد نانومتر، روی اتم‌ها و,17_nno.wav مولکول‌ها انجام میشه تا به ویژگی‌های خاصی برسیم، فناوری نانو گفته میشه.,18_nno.wav پس مخصوص یه نوع اتم یا ماده‌ی خاص نیست،,19_nno.wav بلکه مهم‌ترین نکته‌ش، اندازه‌های نانومتریه، چون تو این,20_nno.wav مقیاس‌ها اتفاقاتی میفته که تو اندازه‌های بزرگ نمیفته.,21_nno.wav پس خیلی ساده اگه بخوام بگم، فناوری نانو میشه,22_nno.wav دستکاری کردن بلوک‌های سازنده‌ی این دنیا، یعنی اتم‌ها.,23_nno.wav مثلا تو طبیعت ما هیچوقت نمی‌بینیم که شصت تا,24_nno.wav اتم کربن جوری به هم بچسبن که یه کُره ایجاد بشه.,25_nno.wav اما خودمون به صورت مصنوعی تونستیم این شصت تا اتم رو به این شکل به هم وصل کنیم.,26_nno.wav بعدشم کلی کاربردهای انقلابی براش پیدا کردیم.,27_nno.wav یا مثلا اتم‌ها رو جور دیگه‌ای کنار هم چیدیم که نتیجه‌ش شده یه,28_nno.wav جور ماده که ده برابر از فولاد سبک‌تره، اما صد برابر مقاومتش بیشتره.,29_nno.wav پس مفهوم کلی فناوری نانو همینه، یعنی نشستیم بلوک‌های سازنده‌ی دنیا رو,30_nno.wav به دلخواه خودمون کنار هم چیدیم و مواد عجیب غریبی درست کردیم.,31_nno.wav انگار که جادو کردیم.,32_nno.wav برای همین این فناوری واقعا مهمه، اصلا دنیای آینده دنیای نانو هست.,33_nno.wav تو همه چیز نقش داره، لباسی که می‌پوشیم، غذایی که می‌خوریم،,34_nno.wav دارویی که مصرف می‌کنیم، ماشینی که سوار میشیم، تجهیزات جنگی، وسایل الکترونیکی،,35_nno.wav همه چیز با فناوری نانو می‌تونه هزاران برابر بهتر و کارآمدتر بشه.,36_nno.wav چون قبلا از موادی که به صورت طبیعی وجود داشتن استفاده می‌کردیم،,37_nno.wav نهایتا یه مقدار کمی توش دستکاری می‌کردیم، ولی با نانوتکنولوژی,38_nno.wav کلا از ریشه همون ماده‌ای که خودمون لازم داریم رو می‌سازیم.,39_nno.wav اما جالبه بدونید که استفاده از این فناوری زیادم جدید نیست.,40_nno.wav زمانی که جنگ‌های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان شروع شد،,41_nno.wav یعنی نزدیک هزار سال پیش، مسلمونا تونستن با شمشیرهای,42_nno.wav عجیبی که داشتن شکست‌های سنگینی به مسیحی‌ها وارد کنن.,43_nno.wav این شمشیرها غیر از اینکه مقاومت خیلی زیادی داشتن، خیلی هم انعطاف‌پذیر بودن.,44_nno.wav با اضافه کردن یکی دو درصد کربن به آهن، فولاد ساخته میشه.,45_nno.wav این فولاد از آهن خیلی مقاوم‌تر و محکم‌تره اما مشکلش اینه که شکننده‌ست.,46_nno.wav شمشیرهای مسلمونا از یه نوع فولاد عجیب ساخته شده بود,47_nno.wav که هم خیلی مقاوم بود هم خیلی منعطف، بر اثر ضربه نمی‌شکست.,48_nno.wav این شمشیرها معروفن به شمشیر دمشقی که خطوط موج‌دار عجیبی روشون دیده میشه.,49_nno.wav مسلمونا خیلی شدید مراقب بودن که روش ساخت این نوع فولاد لو نره،,50_nno.wav برای همین الان ما از روش دقیق ساختنش اطلاعات کافی نداریم.,51_nno.wav اما سال 2006 یه تیم از دانشگاه درسدن آلمان، با تجزیه تحلیل مواد سازنده‌ی,52_nno.wav یکی از این شمشیرها که تو موزه‌ی تاریخی برن سوییس نگهداری میشه،,53_nno.wav تو فولاد این شمشیر نانولوله‌های کربن پیدا کردن.,54_nno.wav یعنی یه جور ساختار لوله‌ای شکل از اتم‌های کربن که ما الان,55_nno.wav برای ساختن مواد ضدگلوله ازش استفاده می‌کنیم.,56_nno.wav دلیل مقاومت بالا و انعطاف این شمشیرها این بوده که به یه شکلی,57_nno.wav این لوله‌های نانو به فولاد اضافه شدن، اما نمی‌دونیم دقیقا چطور چنین کاری کردن.,58_nno.wav الان تا حدودی تونستیم فولادهایی شبیه فولاد دمشقی درست کنیم و,59_nno.wav وسایل مختلفی باهاش بسازیم، اما ویژگیاشون با اینکه خیلی,60_nno.wav شبیه اون فولاد دمشقی اصله، هنوز به اون نمی‌رسه.,61_nno.wav ولی خب نانوتکنولوژی جدید، میشه گفت جرقه‌ش سال 1959 توسط یکی از,62_nno.wav بزرگترین مغزهای قرن بیستم زده شده، یعنی ریچارد فاینمن فیزیکدان.,63_nno.wav فاینمن یه جمله‌ی معروف گفت با این عنوان که:,64_nno.wav اون پایین فضای خیلی زیادی وجود داره.,65_nno.wav منظورش این بود که با ریز شدن رو اجزای سازنده‌ی دنیا، یعنی اتم‌ها و مولکول‌ها،,66_nno.wav جای زیادی برای کار هست، کارای زیادی میشه کرد.,67_nno.wav در ادامه‌ش هم کلی ایده‌های جالب و انقلابی مطرح کرد,68_nno.wav که بعدا توسط دانشمندای دیگه دنبال شدن.,69_nno.wav برای همین ریچارد فاینمن به عنوان پدر نانوتکنولوژی شناخته میشه.,70_nno.wav خب این یه معرفی کلی بود از فناوری نانو، حالا می‌خوایم چند تا از کاربردهای جالبشو ببینیم.,71_nno.wav یکی از مهمترین ساختارهایی که تو این فناوری وجود داره، نانولوله‌‌های کربنی هست.,72_nno.wav از یه شبکه‌ی شیش‌ضلعی از اتم‌های کربن,73_nno.wav ساخته شده که به صورت یه لوله یا استوانه درومده.,74_nno.wav قطرش حدود یکی دو نانومتره، اما طولش می‌تونه,75_nno.wav خیلی بیشتر باشه، در واقع طول مشخصی نداره.,76_nno.wav پیوندهای بین اتم‌های کربن تو این ساختارهای شیش‌ضلعی، به حدی قویه که,77_nno.wav از آلومینیوم سبک‌تره اما می‌تونه صدها برابر محکم‌تر از فولاد باشه.,78_nno.wav برای همین جزو قوی‌ترین موادیه که در اختیار داریم.,79_nno.wav هرچند هنوزم در حال بهبوده، یعنی با تکنیک‌های مختلف,80_nno.wav سعی می‌کنن بازم مقاومتشو بیشتر کنن.,81_nno.wav بعضیاشون فقط یه دیواره دارن، ولی بعضیاشون از لایه‌های تودرتو تشکیل شدن.,82_nno.wav اما نکته‌ی مهم اینه که کنار این قدرت زیاد، انعطاف خیلی بالایی هم دارن.,83_nno.wav با اینکه کربن خودش جزو فلزات نیست، اما نانولوله‌های کربنی فلز محسوب میشن،,84_nno.wav به خاطر ویژگی‌هایی مثل رسانایی الکتریکی و گرمایی که دارن.,85_nno.wav کاربرد این لوله‌ها به شدت زیاده، از پارچه‌های ضدگلوله و ماشین‌های ضدگلوله,86_nno.wav گرفته تا قطعات الکترونیکی و تصفیه‌ی آب و هوا.,87_nno.wav حتی یکی از آرزوهای قدیمی ما انسان‌ها ممکنه با همین نانولوله‌ها,88_nno.wav ساخته بشه، یعنی لباسی که هرکی می‌پوشه نامریی بشه.,89_nno.wav سال 2011 دانشمندای دانشگاه دالاس آمریکا تونستن با,90_nno.wav الهام گرفتن از پدیده‌ی سراب، یه قدم بزرگ برای نامریی شدن بردارن.,91_nno.wav اتفاقی که تو سراب میفته اینه که تابیدن نور خورشید,92_nno.wav باعث میشه که دمای سطح زمین بالا بره.,93_nno.wav بعدش این خاک داغ، هوای بالای خودشو گرم می‌کنه.,94_nno.wav لایه‌های پایینی هوا، دماشون زیاده اما هرچی از سطح,95_nno.wav زمین فاصله بگیریم دمای مولکول‌های هوا پایین‌تر میاد.,96_nno.wav از اون طرف، تغییر دما باعث تغییر چگالی میشه.,97_nno.wav یعنی لایه‌های گرم‌تر، چگالی کمتری دارن چون انرژی مولکول‌های,98_nno.wav هوا بالاتره، برای همین فاصله‌شون از همدیگه بیشتره.,99_nno.wav اما لایه‌های سردتر چگالی بالاتری دارن، مولکول‌ها به همدیگه نزدیکترن.,100_nno.wav این اختلاف چگالی، باعث میشه که وقتی نور خورشید,101_nno.wav یا آسمون از این لایه‌ها عبور می‌کنه، دچار خمیدگی بشه.,102_nno.wav تا جایی که مثلا نور آسمون به صورت کامل خمیده میشه,103_nno.wav و از سطح زمین دوباره بازتاب میشه به سمت بالا.,104_nno.wav برای همین کسی که این نور بازتاب شده رو می‌بینه،,105_nno.wav فکر می‌کنه تصویر آسمون داره از یه برکه‌ی آب منعکس میشه.,106_nno.wav در حالی داره سراب می‌بینه.,107_nno.wav حالا دانشمندا اومدن از همین اتفاق الهام گرفتن برای ساخت شنل نامریی.,108_nno.wav اما فعلا فقط داخل آب کار می‌کنه، یعنی هنوز داخل هوا امکان انجامش نیست.,109_nno.wav کاری که کردن این بوده که یه لایه‌ی خیلی نازکی از جنس نانولوله‌های کربن ایجاد کردن,110_nno.wav که همونطور که گفتم یه رسانای خیلی قوی برای گرما و الکتریسیته محسوب میشه.,111_nno.wav با استفاده از جریان الکتریکی یه گرمای خیلی شدیدی حدود 2300 درجه تو این نانولوله‌ها,112_nno.wav ایجاد میشه که این گرما منتقل میشه به مولکول‌های آبی که نزدیک نانولوله‌ها هستن.,113_nno.wav برای همین یه اتفاقی مشابه سراب میفته، یعنی نوری که,114_nno.wav از پشت این جسم میاد، انحراف زیادی پیدا می‌کنه.,115_nno.wav در نتیجه پشت جسم قابل دیدن میشه، یا در واقع جسم نامریی میشه.,116_nno.wav ساختار پرکاربرد بعدی، توپ‌هایی از اتم‌های کربنه,117_nno.wav با اندازه‌های مختلف که معروفن به باکی‌بال.,118_nno.wav شیش‌ضلعی به هم وصل شدن و یه کُره ایجاد کردن.,120_nno.wav این مولکول‌های توپی خواص خیلی زیادی دارن، از پزشکی گرفته تا صنعت.,121_nno.wav توخالی بودنش اجازه میده که ازش به عنوان یه جور کپسول دارو استفاده بشه.,122_nno.wav الان تحقیقات زیادی داره انجام میشه برای اینکه بتونن داروهای ضدسرطان رو,123_nno.wav داخل این توپ‌های مولکولی قرار بدن تا این داروها مستقیما برن سراغ سلول‌های سرطانی.,124_nno.wav این باعث میشه که کل بدن گرفتار عوارض جانبی این داروها نشه.,125_nno.wav یعنی هم دوز مصرفی دارو خیلی پایین میاد،,126_nno.wav هم اینکه اثرگذاریش خیلی بیشتر و دقیق‌تر میشه.,127_nno.wav باز یکی دیگه از کابردهای جالب نانوتکنولوژی، پارچه‌های ضدآب و ضدلکه هستن.,128_nno.wav تو الیاف این پارچه‌ها از نانوذراتی استفاده میشه که از جنس اکسید سیلیکون هستن.,129_nno.wav منظور از نانوذرات یعنی ذرات خیلی ریزی از ماده که اندازه‌شون بین یک تا صد نانومتره.,130_nno.wav یعنی هر نانوذره میتونه از تعداد کمی اتم تشکیل شده باشه.,131_nno.wav قطرات آبی که رو این پارچه‌ها ریخته میشه اصلا,132_nno.wav جذب نمیشن، کافیه یه کم کج بشه تا تمام آب‌ها پایین بریزن.,133_nno.wav یه نمونه‌ی دیگه، استفاده از نانوذرات نقره برای کشتن میکروباست.,134_nno.wav این ماده وقتی که به لباس اضافه میشه، یون‌های مثبتی آزاد می‌کنه,135_nno.wav که باعث میشه باکتری‌ها و قارچ‌هایی که تولید بوی بد می‌کنن از بین برن.,136_nno.wav مثلا تو جوراب‌های نانو از همین مواد استفاده میشه.,137_nno.wav اما شاید هیچکدوم از این کابردهای نانوتکنولوژی، به جالبی نانوربات‌ها نباشه.,138_nno.wav یعنی ربات‌های خیلی ریز، تو مقیاس نانو، که بهشون نانوبات هم گفته میشه.,139_nno.wav این ایده‌ی دیوانه‌وار هم از ذهن ریچارد فاینمن بیرون اومد.,140_nno.wav حرفش این بود که به جای اینکه بدن ما از بیرون جراحی بشه،,141_nno.wav اگه ما بتونیم جراح رو قورت بدیم شاید خیلی بهتر باشه.,142_nno.wav منظورش این بود که نانوربات‌ها رو به صورت دارو مصرف کنیم،,143_nno.wav بعد اینا برن به اون قسمتی از بدن که مشکل داره، اصلاحش کنن.,144_nno.wav مثلا رگ‌های بسته رو باز کنن، یا قسمتی از مولکول دی‌ان‌ای که ایراد داره رو درستش کنن.,145_nno.wav الان داره تحقیقات زیادی انجام میشه رو این که از,146_nno.wav مولکول دی‌ان‌ای استفاده کنن برای ساختن یه همچین ربات‌هایی.,147_nno.wav چون مولکول‌های دی‌ان‌ای می‌تونن اطلاعات خیلی زیادی رو تو خودشون جا بدن.,148_nno.wav اما هنوز فاصله‌ی زیادی داریم تا ساخته شدن این ربات‌ها.,149_nno.wav تا الان فقط تونستیم ساختارهای خیلی ساده‌ای ایجاد کنیم,150_nno.wav که میشه گفت نمونه‌های اولیه‌ی همون ربات‌های آینده‌ن.,151_nno.wav سال 2005 دانشمندای دانشگاه رایس تگزاس، اولین نانوماشین دنیا رو ساختن.,152_nno.wav این ماشین مولکولی، که اندازه‌ش سه نانومتر در چهار نانومتر بود،,153_nno.wav اما این چرخ‌ها دکوری نبودن، می‌تونستن بچرخن.,155_nno.wav با قرار دادن این ماشین روی یه ورقه‌ی نازک از جنس طلا،,156_nno.wav اتم‌های چرخ‌ها به اتم‌های طلا می‌چسبیدن، ولی وقتی که دما رو,157_nno.wav تا حدود دویست درجه بالا بردن ماشین روی این صفحه حرکت کرد.,158_nno.wav برای اینکه مطمئن بشن چرخ‌ها واقعا دارن می‌چرخن، یعنی سُر نمی‌خورن،,159_nno.wav با میکروسکوپ‌های تونل‌زنی روبشی حرکتشو دقیقا زیرنظر گرفتن.,160_nno.wav ساختن این اشیای نسبتا ساده تو ابعاد نانو، همچنان ادامه داشت،,162_nno.wav تا سال 2018 که دانشمندای دانشگاه سن‌دیه‌گو یه نانوروبات,163_nno.wav طراحی کردن که بیست و پنج برابر کوچیک‌تر از قطر موی انسان بود.,164_nno.wav از طریق امواج فراصوت انرژی می‌گرفتن و می‌تونستن داخل جریان خون حرکت کنن.,165_nno.wav کارشون هم این بود که سموم داخل خون رو از بین ببرن.,166_nno.wav این ربات‌ها هنوز تو مرحله‌ی آزمایشن، ولی اگه همه چیز خوب پیش بره،,167_nno.wav شاید در آینده به جای استفاده از دستگاه‌های بزرگ تو بیمارستان‌ها برای,168_nno.wav تصفیه‌ی خون، از یه آمپول کوچیک حاوی نانوربات‌های پاک‌کننده‌ی خون استفاده بشه.,169_nno.wav یا چندین پروژه‌ی دیگه که همه‌شون تقریبا تو همین سطح هستن،,170_nno.wav یعنی هنوز به اون حد از پیشرفت نرسیدیم که بتونیم ربات‌هایی,171_nno.wav بسازیم که تو بدنمون حرکت کنن و یه کارایی انجام بدن.,172_nno.wav اما این فناوری هم مثل هر تکنولوژی دیگه‌ای،,173_nno.wav هم می‌تونه کاربرد خوب داشته باشه هم کاربرد بد.,174_nno.wav کاربردهای خوبش که چند نمونه‌شو گفتم، اما کاربردهای بدش,175_nno.wav می‌تونه باعث آسیب به سلامتی ما یا آسیب به محیط زیستمون بشه.,176_nno.wav یکی از ضررهاش اینه که این نانوذرات، به خاطر اندازه‌ی خیلی کوچیکی که,177_nno.wav دارن، خیلی راحت می‌تونن تو هوا شناور بشن، بعدش,178_nno.wav از طریق پوست یا از راه تنفس یا روش‌های دیگه وارد بدن ما بشن.,179_nno.wav پس احتمالش صفر نیست که در آینده,180_nno.wav نانوربات‌هایی با هدف آسیب زدن به انسان‌ها ساخته بشن.,181_nno.wav شاید هم نانوربات‌های پلیس هم تا اون موقع به وجود بیان، داخل بدن ما بچرخن،,182_nno.wav هر وقت یه نانوربات مشکوک دیدن از بین ببرنش.,183_nno.wav اینم فقط یه نمونه از استفاده‌های نادرست این فناوریه، هزاران استفاده‌ی دیگه ممکنه پیدا کنه.,184_nno.wav کشورهای پیشرفته به شدت دارن رو فناوری نانو سرمایه‌گذاری می‌کنن.,185_nno.wav دولت آمریکا برای همین سال 2022 تقریبا دو میلیارد دلار از,186_nno.wav بودجه‌شو گذاشته برای تحقیق و توسعه‌ی نانوتکنولوژی.,187_nno.wav ژاپن یک میلیارد دلار، انگلیس حدود نهصد میلیون دلار.,188_nno.wav بعد خیلی هم جدی دارن دنبالش می‌کنن، مخصوصا آمریکا.,189_nno.wav همین نشون میده که این فناوری چقدر مهمه، یعنی شاید تو یه آینده‌ی نزدیک،,190_nno.wav دیگه نفت و گاز و این چیزا اهمیت زیادی نداشته باشه،,191_nno.wav برعکس اون کشوری دنیا رو کنترل کنه که تونسته تو مقیاس,192_nno.wav اتم‌ها و مولکول‌ها حرفی برای گفتن داشته باشه.,193_nno.wav کشور خودمونم الان از نظر این فناوری جایگاه خوبی داره،,194_nno.wav یعنی تا سال 2020 حدود شیش درصد از کل مقالاتی که تو این زمینه,195_nno.wav منتشر شدن مال دانشمندای ایرانی بوده، که رتبه‌ی چهارم دنیا رو بهمون داده.,196_nno.wav هرچند متاسفانه امسال یعنی 2022 رتبه‌مون یکی اومده پایین، از چهارم رسیدیم به پنجم.,197_nno.wav شما هم لطفا نظرات خودتونو تو کامنت‌ها بنویسید، مرسی که همراه من بودید، فعلا...,198_nno.wav یکی از مهم‌ترین شخصیتایی که تو حوزه‌ی کامپیوتر و تکنولوژی پا رو زمین گذاشته,0_sj.wav کسی نیست جز استیو جابز موسس کمپانی اپل یکی از بزرگترین شرکتای فناوری دنیا.,1_sj.wav استیو جابزم مثل خیلی از آدمای خاص طرزفکر و رفتار,2_sj.wav عجیب و خاص خودشو داشته که خیلی وقتا برای بقیه قابل درک نبوده.,3_sj.wav تو این ویدیو میخوام درباره‌ی زندگی و تجربیات و کارای بزرگ این شخصیت کاریزماتیک,4_sj.wav صحبت کنم پس اگه به این موضوع علاقه داری ادامه‌ی ویدیو رو ببین.,5_sj.wav اگرم از اینجور محتواها خوشت میاد,6_sj.wav دکمه‌ی سابسکرایب پایین ویدیو رو بزن و عضو کانالم شو.,7_sj.wav 24 فوریه‌ی 1955 تو شهر سن‌فرانسیسکوی آمریکا به دنیا اومد.,9_sj.wav پدرشم یه پناهنده‌ی سیاسی از سوریه بود به نام,11_sj.wav زمانی که استیو به دنیا اومد پدرومادرش هردوشون,13_sj.wav دانشجوی دانشگاه ویسکانسین بودن.,14_sj.wav از یه طرف هنوز ازدواج نکرده بودن، از یه طرفم خانواده‌ی دختره راضی به ازدواجش,15_sj.wav با یه عرب مسلمون نمیشد، برای همین وقتی که این بچه به دنیا اومد چاره‌ای نداشتن,16_sj.wav جز اینکه خیلی بی‌سروصدا سرپرستیشو بدن به یه خانواده‌ی دیگه.,17_sj.wav سرپرستی بچه رو قبول کردن و اسمشو گذاشتن ستیون‌پل.,19_sj.wav فامیلیشم که از همین پدرخونده‌ش یعنی پل جابز گرفته شد.,20_sj.wav استیو جابز همیشه از پدرخونده و مادرخونده‌ش,21_sj.wav راضی بود و اونا رو پدرمادر واقعیش میدونست.,22_sj.wav قبل از رفتن به مدرسه، آموزشای مختلفو ازشون یاد گرفت و,23_sj.wav که جزو منطقه‌ی معروف سیلیکون ولی بود.,25_sj.wav سیلیکون ولی یا دره‌ی سیلیکون یه منطقه‌ی خیلی معروف اطراف سن‌فرانسیسکوی,26_sj.wav آمریکاست که یه جورایی معدن بزرگترین شرکتای کامپیوتر و تکنولوژی دنیاست.,27_sj.wav همین قضیه نقش خیلی زیادی داشت توی شخصیت آینده‌ی استیو جابز.,28_sj.wav استیو جابز با پدرخونده‌ش که مکانیک یه شرکت تولید لیزر بود،,29_sj.wav توی گاراژ خونه‌شون روی وسایل الکترونیکی کار می‌کردن.,30_sj.wav جدا کردن قطعات وسایل الکترونیکی و دوباره سرهم کردنشون,31_sj.wav باعث شد استیو تو کار با این چیزا مهارت خیلی زیادی پیدا کنه.,32_sj.wav تو دوران تحصیل دانش‌آموز بدی نبود اما خیلی هم درخشان نبود.,33_sj.wav بعد از تموم شدن دبیرستان، وارد یه کالج هنرهای آزاد,34_sj.wav فقط توی کلاسایی که علاقه داشت شرکت می‌کرد.,36_sj.wav بعضی از هنرایی که توی این کالج یاد گرفت بعدا توی,37_sj.wav طراحی‌های قشنگ محصولات اپل خودشو نشون داد.,38_sj.wav بعدش به کالیفرنیا برگشت و تونست یه شغلی توی شرکت معروف آتاری پیدا کنه.,39_sj.wav اینجا تقریبا بیست سالش بود.,40_sj.wav اما یه مسیر مهمی تو زندگیش پیدا شد که از نظر خودش,41_sj.wav بیشترین تاثیرو داشت توی موفقیتای آینده‌ش.,42_sj.wav تو دورانی که توی کالج رید درس می‌خوند با یکی دو تا از دوستاش,43_sj.wav به مذهب بودایی علاقمند شدن مخصوصا یکی از مکاتب بودایی به نام ذن.,44_sj.wav مکتب ذن تاکید زیادی داره روی سادگی و درگیر پیچیدگی‌های عقلی و منطقی نشدن.,45_sj.wav باز تاثیر همین طرز فکرو میشه روی محصولات اپل که,46_sj.wav در آینده تولید کرد دید، که قابلیت‌های عالی رو با یه ظاهر,47_sj.wav ساده و مینیمال کنار هم گذاشت و یه نتیجه‌ی عالی گرفت.,48_sj.wav ذهن کنجکاوش باعث شد که با یکی از دوستاش راهی سفر هند بشه,49_sj.wav تا بتونن با آدمای بزرگی که تو این مکتب هستن ملاقات کنن.,50_sj.wav بعد از اینکه از هند برگشتن، استیو دوباره وارد شرکت آتاری شد و,51_sj.wav یه پروژه گرفت که اگر موفق میشدن جایزه‌ی خوبی داشت.,52_sj.wav الکترونیک بود تصمیم گرفتن این پروژه رو انجام بدن و جایزه‌شو تقسیم کنن.,54_sj.wav این کارو به بهترین شکل انجام دادن و جایزه‌ی خوبی هم به دست آوردن.,55_sj.wav بعد از اون استیو جابز و استیو وازنیاک خیلی خوب با هم مچ شدن,56_sj.wav و تونستن کارای کوچیک و بزرگ زیادی باهم انجام بدن.,57_sj.wav سال 1976 با همین استیو وازنیاک و یکی دیگه از دوستاشون,58_sj.wav اپل رو توی پارکینگ خونه‌ی استیو جابز تاسیس کردن.,60_sj.wav این خونه در اصل مال پدرخونده و مادرخونده‌ی استیو جابز بود که,61_sj.wav کمتر از یه سال بعد، این دو تا خوره‌ی تکنولوژی،,63_sj.wav اولین کامپیوتر شخصیشونو معرفی کردن به نام اپل 1 .,64_sj.wav یه کامپیوتر ساده و دست‌ساز بود که وازنیاک طراحیش کرد و,65_sj.wav استیو جابزم بیشتر روی بحث فروشش تمرکز داشت.,66_sj.wav یه سال بعد اپل 2 رو معرفی کردن که خیلی موفق و پرفروش بود.,67_sj.wav سال 1978 وقتی که استیو 23 سالش بود اولین بچه‌ش,68_sj.wav دو سال بعد یعنی سال 1980 اپل 3 رو معرفی کردن که,71_sj.wav به خاطر مشکلاتی که داشت نتونست خیلی موفق باشه.,72_sj.wav اما حالا می‌خوام برم سراغ یه بخشی از زندگی استیو جابز,73_sj.wav که به نظرم نکات زیادی واسه یاد گرفتن داره.,74_sj.wav حداقل برای خود من که خیلی جالب و آموزنده بود.,75_sj.wav ماجرای اخراج استیو جابز از شرکت خودش یعنی اپل!,76_sj.wav اولین و بزرگترین سرمایه‌گذارای اپل بود، نظرش این بود که,78_sj.wav استیو جابز و استیو وازنیاک زیاد برای مدیریت اپل مناسب نیستن.,79_sj.wav که تجربه‌های مدیریتی زیادی داشتو به عنوان مدیرعامل اپل پیشنهاد کرد.,81_sj.wav اسکات شد اولین مدیرعامل رسمی اپل، اما زیاد طول نکشید که از پستش استعفا داد.,82_sj.wav حالا مایک مارکولا، یعنی همونی که زیاد نظر خوبی,83_sj.wav نسبت به استیو جابز نداشت، خودش شد مدیرعامل.,84_sj.wav سال 1983 استیو جابز سعی کرد خودش مدیرعامل بشه اما هیئت مدیره موافقت نکرد.,85_sj.wav برای همین رفت سراغ مدیرعامل اون موقع پپسی کولا،,86_sj.wav هدف استیو جابز این بود که این جان اسکالی رو به عنوان مدیرعامل اپل استخدام کنه.,88_sj.wav یه جمله‌ی معروفی هم بهش گفت که:,89_sj.wav می‌خوای بقیه‌ی عمرتو صرف فروختن آب و شکر (یعنی همون نوشابه) بکنی,90_sj.wav یا اینکه بیای تو شرکت اپل و مارو تو تغییر دادن دنیا همراهی بکنی!,91_sj.wav اینجوری شد که از سال 1983 اسکالی شد مدیرعامل اپل.,92_sj.wav که اولین کامپیوتر شخصی با رابط کاربری گرافیکی بود و موسم داشت.,94_sj.wav این کامپیوترم به خاطر قیمت خیلی بالا و مشکلات دیگه‌ای که داشت زیاد موفق نبود.,95_sj.wav پروژه‌ی بعدی اپل، کامپیوتر مکینتاش بود که یه کم بهتر ظاهر شد.,96_sj.wav اینجا مدیرعامل یعنی همین آقای جان اسکالی تصمیم گرفت استیو جابزو از اون تیمی که,97_sj.wav روی مکینتاش کار میکردن کنار بذاره برای همین یه اختلافاتی بینشون پیش اومد.,98_sj.wav جان اسکالی به هیات مدیره گفت باید بین من یا استیو جابز,99_sj.wav یکی رو انتخاب کنید،‌ اینجا یا جای منه یا جای این!,100_sj.wav هیئت مدیره هم جان اسکالی رو انتخاب کردن و اینجوری شد که استیو جابز,101_sj.wav بعد از حدود ده سال از شرکتی که خودش تاسیسش کرده بود اخراج شد!,102_sj.wav اینکه حاصل زحمات بهترین سالای جوونیشو ازش گرفته بودن، اما ناامید نشد.,103_sj.wav با سرمایه‌ای که تا اون موقع به دست آورده بود یه شرکت,104_sj.wav من حس می‌کنم یه جورایی خواسته بگه درسته اولی رو ازم,106_sj.wav گرفتید اما من از رو نمیرم بعدی رو تاسیس می‌کنم!,107_sj.wav البته قوی‌تر بودن باعث میشد قیمتشونم بالاتر باشه.,109_sj.wav سال 1986 وقتی جورج لوکاس سازنده‌ی فیلمای معروف جنگ ستارگان و,110_sj.wav صاحب کمپانی لوکاس‌فیلم درگیر یه طلاق پرهزینه بود، استیو جابز تونست,111_sj.wav تیم گرافیک کامپیوتری‌شونو با یه قیمت خوبی بخره و بعد اسمشو گذاشت پیکسار.,112_sj.wav شرکت پیکسار انیمیشنای خیلی عالی و موفقی ساخته مثل,113_sj.wav مثل داستان اسباب‌بازی، کمپانی هیولاها، در جست‌و‌جوی نمو,114_sj.wav با کلی انیمیشن دیگه که اکثرا برنده‌ی جایزه‌های خیلی بزرگ شدن.,115_sj.wav البته استیو جابز خودش زیاد تو کار تولید انیمیشنا دخالت نمی‌کرد.,116_sj.wav چند سال بعد سال 2006 شرکت معروف والت‌دیزنی کمپانی پیکسارو,117_sj.wav به قیمت 7 میلیارد دلار خرید و استیو جابز شد بزرگترین سهام‌دار والت‌دیزنی.,118_sj.wav این ازدواج تا آخر عمر استیو جابز دووم آورد و,120_sj.wav نتیجش سه تا بچه بود، یه پسر، دوتا دختر.,121_sj.wav اما یه سر بریم ببینیم حال و روز شرکت اپل بعد از استیو جابز چطور بود.,122_sj.wav اسکالی که باعث اخراج استیو جابز شده بود داشت زور میزد که یه نوآوری‌هایی انجام بده.,123_sj.wav روی کامپیوترای مکینتاش نصب میشد.,126_sj.wav بود که از خانواده‌ی کامپیوترای مکینتاش بودن.,128_sj.wav اما مدیریت اشتباه جان اسکالی باعث شد که کم کم مسائل و مشکلاتی,129_sj.wav برای اپل پیش بیاد که اپلو تا مرز ورشکستگی پیش ببره.,130_sj.wav باعث میشد هزینه‌های خیلی زیادی رو دوش اپل بیفته.,132_sj.wav این مسایل کم‌کم باعث شد اسکالی از کار برکنار بشه.,134_sj.wav اما اونم چون نتونست با شرکت‌های دیگه به توافق برسه و,136_sj.wav اپل رو از هزینه‌های زیاد نجات بده، از کار برکنار شد.,137_sj.wav شرکت نکست استیو جابزو با قیمت 429 میلیون دلار خرید.,139_sj.wav همین کار بود که باعث شد پای استیو جابز دوباره به اپل باز بشه.,140_sj.wav اما برای اینکه اپل به قدرت امروزش برسه باید تغییرات,141_sj.wav بزرگی توش انجام میشد که اینم لازمه‌ش این بود که استیو جابز,142_sj.wav مدیرعامل بشه تا قدرت انجام این تغییراتو داشته باشه.,143_sj.wav سال 1997 یه شخص ناشناس یک و نیم میلیون از سهام اپل رو,144_sj.wav فروخت که این باعث شد سهام اپل به شدت افت کنه.,145_sj.wav بعد از این اتفاق مدیرعامل اون موقع یعنی گیل آملیو برکنار شد و,146_sj.wav استیو جابز به عنوان مدیرعامل موقت انتخاب شد.,147_sj.wav اینجوری شد که استیو جابز بعد از دوازده سال که از اپل,148_sj.wav اخراج شده بود دوباره شد همه‌کاره‌ی اپل.,149_sj.wav البته یه کم بعد اعتراف کرد که خودش بوده که,150_sj.wav اون یک و نیم میلیون سهم اپلو فروخته و باعث شده که آملیو اخراج بشه.,151_sj.wav رشد عجیب اپل از همینجا کم‌کم شروع شد!,152_sj.wav یکی از تغییرات بزرگی که استیو جابز انجام داد تغییر دادن هیات مدیره بود.,153_sj.wav بعدش با رقیب قدیمیش یعنی بیل گیتس روابطشو خوب کرد و,154_sj.wav مایکروسافتم یه سرمایه‌گذاری بزرگ روی اپل انجام داد.,155_sj.wav دو سال بعد استیو جابز از مدیرعامل موقت تبدیل شد به مدیرعامل دائم.,157_sj.wav سال بعد اپل یه پخش‌کننده‌ی موسیقی معرفی کرد به نام آی‌پاد.,158_sj.wav برخلاف برخورد اولیه‌ای که با این محصول شد،,159_sj.wav آی‌پاد تبدیل شد به یکی از بزرگترین موفقیتای اپل که,160_sj.wav الان بیست ساله داره تولید میشه و همچنانم پرطرفداره.,161_sj.wav سال 2007 اپل یه برگ برنده‌ی دیگه رو کرد، یعنی گوشی آیفون.,162_sj.wav صفهای طولانی که از همون روزای اول برای خریدن این گوشی,163_sj.wav بوجود اومد نشون میده اپل چقدر موفق عمل کرده بود.,164_sj.wav الان آی‌فون جزو بهترینا و پرفروش‌ترین گوشیای دنیاس.,165_sj.wav قدم بزرگ بعدی معرفی تبلت‌های آی‌پد بود.,166_sj.wav اولین آی‌پد سال 2010 معرفی شد و سال به سال بهتر و پیشرفته‌تر شد.,167_sj.wav آیپدم جزو بزرگ‌ترین موفقیتای اپل به حساب میاد,168_sj.wav که همچنان پرطرفدار و عالی داره تولید میشه.,169_sj.wav الان اپل، بالاتر از مایکروسافت و آمازون، یه شرکت دو تریلیون دلاریه,170_sj.wav که جزو باارزش‌ترین شرکتای دنیاس، یعنی در واقع با ارزش‌ترین برند جهانه.,171_sj.wav اما برگردیم سراغ خود استیو جابز.,172_sj.wav از سال 2003 مشخص شده بود که استیو جابز به یه,173_sj.wav نوع نادری از سرطان لوزالمعده یا پانکراس مبتلا شده،,174_sj.wav حتی دکترش بهش گفته بود احتمالا چند ماه بیشتر زنده نیست.,175_sj.wav پیشنهاد دکترا این بود که غده‌ی سرطانی رو با جراحی بردارن.,176_sj.wav استیو جابز اولش راضی نمیشد، ولی بعد از اینکه دوباره چند ماه بعد عکس‌ گرفتن و,177_sj.wav دیدن که تومورای سرطانی رشد کردن، بالاخره راضی شد.,178_sj.wav غده‌های سرطانی رو از بدنش خارج کردن حتی پیوند کبدم انجام دادن،,179_sj.wav ولی سرطان به بقیه‌ی نقاط بدنشم رسیده بود.,180_sj.wav تا اینکه اکتبر 2011 بعد از چندین سال مبارزه,181_sj.wav با سرطان، تو سن 56 سالگی از دنیا رفت.,182_sj.wav استیو جابز یه گیاهخوار بود و علاقه‌ی زیادی به گیاهخواری داشت.,183_sj.wav در مورد اسمی که برای شرکتش انتخاب کرد، یعنی اپل یا سیب، یه نظر اینه که,184_sj.wav میگن به خاطر این بوده که علاقه‌ی زیادی به سیب داشته و معتقد بوده که یه میوه‌ی کامله.,185_sj.wav موسیقی رو خیلی دوس داشت، از خرید قانونی آهنگا هم خیلی حمایت کرد.,186_sj.wav چیزی که زیاد در موردش گفته میشه اینه که,187_sj.wav یه شخصیت کاریزماتیک و الهام‌بخش داشت.,188_sj.wav البته خیلی از آدمایی که باهاش کار کرده بودن,189_sj.wav معتقد بودن که خیلی سخت‌گیر و تند و خشن بود.,190_sj.wav به شدت رک و راست بود، وقتی چیزی از نظرش درست نبود،,191_sj.wav خیلی بی‌رحمانه بهش انتقاد میکرد.,192_sj.wav یکی از چیزایی که توی بعضی از منابع ازش گفته شده اینه که زیاد,193_sj.wav تمایلی به استفاده از مواد شوینده یا خوشبو کننده یا حتی دوش گرفتن نداشت،,194_sj.wav که این موضوع باعث میشد اطرافیانش بعضی وقتا اذیت بشن.,195_sj.wav استیو جابز بر خلاف رقباش مثل بیل گیتس زیاد تو زمینه‌ی فعالیتای خیریه و بشردوستانه,196_sj.wav فعال نبود هرچند خودش معتقد بود که این کارا رو به صورت پنهانی انجام میده.,197_sj.wav به مقدار ثروتشم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بر خلاف کسایی,198_sj.wav مث بیل گیتس از مایکروسافت یا جف بزوس از آمازون،,199_sj.wav استیو جابز هیچوقت وارد جمع چند تا ثروتمند اول دنیا نشد،,200_sj.wav بیشترین میزان ثروتشو تو منابع مختلف حدود 7 میلیارد دلار اعلام کردن.,201_sj.wav زمانی که دنبال موضوعات بودایی و خودشناسی و این چیزا بود از ماده‌ی,202_sj.wav البته خب واضحه که استفاده از مواد روانگردان کار خیلی ناسالم و خطرناکیه.,204_sj.wav یکی دیگه از ویژگی‌های برجسته‌ای که داشت توانایی زیادش,205_sj.wav توی بازاریابی و کسب رضایت مشتری بود که اینو میشه کاملا توی اون,206_sj.wav اجتماعات بزرگی که برای معرفی محصولات اپل میذاشت دید.,207_sj.wav بزرگترین اشتباه استیو جابز به نظرم این بود که,208_sj.wav برای درمان سرطانش به موقع اقدام نکرد.,209_sj.wav یعنی لجاجتی که در مورد جراحی نکردن یا استفاده نکردن از داروها داشت,210_sj.wav باعث شد سرطان طوری توی بدنش پخش بشه که دیگه نتونن مهارش کنن.,211_sj.wav بهرحال 56 سال سن زیادی نیست اگه هنوز زنده بود,212_sj.wav شاید می‌تونست نوآوری‌های خیلی بیشتری انجام بده.,213_sj.wav یکی دیگه از اشتباهاتش استخدام جان اسکالی بود، یعنی همون شخصی,214_sj.wav که باعث اخراجش از اپل شد.,215_sj.wav خودش درباره‌ی این اتفاق گفت من آدم اشتباهی استخدام کردم که تمام چیزی که,216_sj.wav من ظرف ده سال ایجاد کردم و به وسیله‌ی من شروع شد را نابود کرد.,217_sj.wav یکی دیگه از اشتباهاتش این بود که دختر اولش یعنی لیسا رو تا چندین سال گردن نگرفت.,218_sj.wav هرچند خودش بعدا اشتباهشو قبول کرد و به دخترش نزدیک‌تر شد.,219_sj.wav بهرحال استیو جابزم مثل خیلی از آدمای دیگه ایراداتی داشت اما خب مسئله اینه که,220_sj.wav ویژگی‌های شخصیتی‌شو نبوغشو خلاقیتش دنیای کامپیوتر و دیجیتالو طوری,221_sj.wav تغییر داد و بهتر کرد که شاید اگه استیو جابز نبود الان دنیای ما خیلی فرق میکرد.,222_sj.wav مساله فقط این نیست که یه شرکت به نام اپل محصولاتی مثل,223_sj.wav گوشی و کامپیوتر و چیزای دیگه تولید کرد، مساله اینه که به خاطر نوآوری‌ها و,224_sj.wav طراحی‌های عالیش، روی بقیه‌ی شرکتایی که تو همین زمینه کار می‌کردنم,225_sj.wav تاثیرات بزرگی گذاشت از جمله همین مایکروسافت و ویندوزش.,226_sj.wav من خودم زیاد با محصولات اپل کار نکردم اما توی تجربه‌های کمی که داشتم,227_sj.wav اولین چیزی که همیشه نظرمو جلب می‌کرد کیفیت ساخت خیلی بالا بود،,228_sj.wav طراحی ساده و در عین حال زیبا، حتی تو بحث نرم‌افزاراشم شما یه ظاهر خیلی قشنگ و,229_sj.wav تروتمیز و شسته‌رفته می‌بینی که همه‌چیز دقیقا همونجوریه که باید باشه.,230_sj.wav خب اینم از قسمت چهارم زندگی غول‌ها بود، خیلی خوشحال میشم اگه نظر خودتونو,231_sj.wav درباره‌ی استیو جابز و محصولات اپل توی کامنتا بنویسی یا ویدیو رو لایک کنی،,232_sj.wav در آخر مث همیشه بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش.,233_sj.wav داستان تکامل چشم، یکی از اون موضوعاتیه که از گذشته,0_ta.wav تا امروز، محل جنگ خلقت‌گراها با طرفداراهای فرگشت بوده.,1_ta.wav امروز ما هم می‌خواهیم وارد این بحث جالب بشیم ببینیم کی درست میگه.,2_ta.wav اول، مسیر فرگشت چشم رو طبق نظر تکامل‌گراها دنبال می‌کنیم،,3_ta.wav بعدش میریم سراغ نظر خلقت‌گراها ببینیم استدلالشون تو این زمینه چیه،,4_ta.wav در نهایت هم یه نگاهی می‌اندازیم به موجوداتی با عجیب‌ترین چشم‌ها.,5_ta.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,6_ta.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,7_ta.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,8_ta.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,9_ta.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,10_ta.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,11_ta.wav چشم‌های اولیه فقط می‌تونستن فرق بین تاریکی و روشنایی رو تشخیص بدن.,12_ta.wav اینکه این اعضای ساده، چطور تبدیل شدن به,13_ta.wav چشم‌های پیچیده‌ی امروزی، هنوزم به طور کامل حل نشده.,14_ta.wav ولی با اینحال، از ژن‌ها، فسیل‌ها، مراحل رشد جنین موجودات،,15_ta.wav اطلاعاتی به دست آوردیم که تا حدود زیادی تونسته مسیر کلی رو نشونمون بده.,16_ta.wav احتمالا اولین نمونه‌های چشم، حدود ششصد میلیون,17_ta.wav سال پیش، داخل موجودات تک‌سلولی ایجاد شده.,18_ta.wav پروتئین‌های حساس به نور، تو یه نقطه از این سلول‌ها,19_ta.wav متمرکز شدن، که نتیجه‌ش شده تشخیص نور از تاریکی.,20_ta.wav پس این عضو ساده، نمی‌تونست چیزی رو ببینه، کاربرد اصلیش,21_ta.wav تنظیم ریتم شبانه‌روزی فعالیت‌های اون سلول بود.,22_ta.wav انرژی‌ای که این پروتئین‌ها از فوتون‌های نور دریافت می‌کنن،,23_ta.wav باعث ایجاد تغییراتی تو ساختارشون میشه.,24_ta.wav یه نمونه‌ی معروفش پروتئینی هست به نام اوپسین,25_ta.wav که تو چشمای خیلی از جانداران هست، از جمله خود ما.,26_ta.wav اما این موجودات، فقط مال ششصد میلیون سال,27_ta.wav پیش نبودن، همین الان هم حضور دارن.,28_ta.wav یه تک‌سلولی به نام اوگلنا که معمولا تو آب‌های راکد پیدا میشه،,29_ta.wav یه عضو کوچیک قرمزرنگ داره حاوی پروتئین‌های,30_ta.wav حساس به نور، که بهش میگن آی‌اسپات یا نقطه‌ی چشمی.,31_ta.wav این چشم اولیه، شدت و جهت نور رو تشخیص میده،,32_ta.wav بعدش چون مغزی وجود نداره، اطلاعات رو مستقیما,33_ta.wav میده به یه عضو مژه‌مانند که برای حرکت کردن استفاده میشه.,34_ta.wav اینجوری شنا می‌کنه به سمت نور تا بهتر بتونه فتوسنتز انجام بده.,35_ta.wav جلبک‌های تک‌سلولی هم از این نقاط چشمی دارن.,36_ta.wav دلیل رنگ قرمز مایل به نارنجیشون اینه که رنگدانه‌هایی حاوی,37_ta.wav کاروتنوئیدها تو این نقاط چشمی جمع شده که به جذب نور کمک می‌کنه.,38_ta.wav سلول‌های گیرنده‌ی نور تو شبکیه‌ی چشم ما هم حاوی همین کاروتنوئیدهاست،,39_ta.wav که از موادی مثل هویج یا کدو یا زرده‌ی تخم‌مرغ جذبش می‌کنیم.,40_ta.wav پس گام اول این بود که نقاط چشمی تشکیل شد,41_ta.wav که حاوی پروتئین‌های حساس به نور و رنگدانه‌ها بود.,42_ta.wav گام بعدی این بود که تو یه بخشی از بدن موجودات,43_ta.wav چندسلولی اولیه، تراکم این سلول‌های بینایی بالا رفت.,44_ta.wav این، حالت ابتداییِ همون چیزی بود که به عنوان,45_ta.wav شبکیه می‌شناسیم، یعنی گروهی از سلول‌های حساس به نور.,46_ta.wav الان موجوداتی به نام خاره‌چسب همچین چشم‌های ساده‌ای دارن.,47_ta.wav پیشرفت بعدی که اتفاق افتاد، باعث شد تکامل چشم،,48_ta.wav وارد دو تا مسیر متفاوت بشه، چشم ساده و چشم مرکب.,49_ta.wav اول، مسیر مربوط به چشم ساده رو توضیح میدم.,50_ta.wav بخش حاوی سلول‌های حساس به نور، یا همون شبکیه‌ی ابتدایی، کم‌کم شروع کرد به,51_ta.wav گود شدن، چون این حالت باعث می‌شد تشخیص جهت نور یه مقدار بهتر بشه.,52_ta.wav الان کرم تخت سیستم بینایی‌ش این شکلیه.,53_ta.wav هرچقدر این حفره عمیق‌تر شد و تعداد گیرنده‌های نوری,54_ta.wav داخلش بیشتر شد، قدرت بینایی هم افزایش پیدا کرد.,55_ta.wav اما از یه جایی به بعد، دیگه عمیق‌تر شدنش خیلی مفید نبود،,56_ta.wav به جاش دهنه‌ی این حفره شروع کرد به جمع شدن.,57_ta.wav اینجوری، بازم تشخیص جهت نور بهتر شد چون پرتوها,58_ta.wav دیگه مجبور بودن از یه سوراخ کوچیک عبور کنن.,59_ta.wav وضوح تصویر هم افزایش پیدا کرد، می‌تونستن,60_ta.wav یه دید تاری از محیط اطرافشون داشته باشن.,61_ta.wav نمونه‌ی امروزی این نوع چشم‌ها، تو موجودی به نام,62_ta.wav ناتیلوس وجود داره، که معروفه به فسیل زنده، چون از حدود,63_ta.wav چهارصد میلیون سال پیش تا الان تغییر چندانی نداشته.,64_ta.wav چشماش از یه حفره با دهنه‌ی تنگ ساخته شده که داخلش هم با آب دریا پر میشه.,65_ta.wav البته این تماس مستقیم حفره‌ی چشم با محیط خارجی،,66_ta.wav می‌تونه مشکلاتی مثل آلودگی یا عفونت ایجاد کنه.,67_ta.wav با گذشت زمان، یه لایه‌ی مخاطی شفاف، روی این سوراخ رو پوشوند.,68_ta.wav از نمونه‌های امروزی این نوع چشم، میشه به کرم مخملی اشاره کرد.,69_ta.wav تو این حالت، پرتوهای نور تقریبا به اندازه‌ی همون سوراخ چشم به شبکیه می‌رسه.,70_ta.wav برای اینکه این پرتوها متمرکز بشن و تصویر بهتری,71_ta.wav تشکیل بشه، نیاز به یه لنز یا عدسی داریم.,72_ta.wav از رسوب پروتئینی به نام کریستالین تو این قسمت،,73_ta.wav عدسی تشکیل شد و به مرور زمان پیچیده‌تر شد.,74_ta.wav یه نمونه‌ی امروزی از چشم‌هایی با عدسی اولیه، حلزون دریاییه.,75_ta.wav چالش‌های مختلف، همچنان باعث شد تغییرات و پیشرفت‌های,76_ta.wav زیادی اتفاق بیفته تا برسیم به چشم‌های پیشرفته.,77_ta.wav مثلا اطراف عدسی، بافتی تشکیل شد که می‌تونه,78_ta.wav ضخامتشو تغییر بده تا فوکوس بهتری داشته باشه.,79_ta.wav بعضی از موجودات هم به‌جای تغییر ضخامت عدسی، حرکتش میدن به عقب و جلو.,80_ta.wav تشکیل عنبیه، یا همین بخش رنگی چشم، کمک کرد تا نور ورودی، کم و زیاد بشه.,81_ta.wav به طور خودکار، تو نور زیاد، دریچه‌ی چشم یا همون مردمک رو,82_ta.wav کوچیک می‌کنه، تو نور کم بازش می‌کنه تا بهتر ببینیم.,83_ta.wav یه بخش دیگه که تو بیرونی‌ترین قسمت چشم اضافه شد، قرنیه بود,84_ta.wav که اینم باعث دید واضح‌تر و تمرکز بهتر پرتوهای نور میشه.,85_ta.wav به این چشم‌های پیشرفته، چشم دوربینی هم,86_ta.wav گفته میشه چون عملکردش شبیه دوربین عکاسیه.,87_ta.wav تو این مسیر تکاملی، سلول‌های گیرنده‌ی نور هم,88_ta.wav به دو تا دسته‌ی کلی تقسیم شدن، میله‌ای و مخروطی.,89_ta.wav تفاوت اصلیشون تو اون قسمت دریافت‌کننده‌ی,90_ta.wav نوره، که از صفحاتی پر از رنگدانه تشکیل شده.,91_ta.wav رنگدانه‌هایی حاوی همون کاروتنوییدها که در موردش صحبت کردم.,92_ta.wav برخورد نور به این رنگدانه‌ها واکنش‌های شیمیایی ایجاد,93_ta.wav می‌کنه و باعث میشه یه پالس الکتریکی از طریق عصب‌ها ارسال بشه به مغز.,94_ta.wav تعداد این صفحات حاوی رنگدانه، تو سلول‌های میله‌ای بیشتره،,95_ta.wav برای همین این سلول‌ها نسبت به نور حساس‌ترن، نور بیشتری رو جذب می‌کنن.,96_ta.wav پس تو محیط‌های کم‌نور کارایی خوبی دارن.,97_ta.wav از اون طرف، سلول‌های مخروطی به خاطر تعداد کمتر,98_ta.wav صفحات رنگدانه و این شکل مخروطیشون، نور کمتری,99_ta.wav جذب می‌کنن، برای محیط‌های خیلی روشن مناسبن.,100_ta.wav یه قابلیت دیگه‌شون اینه که نسبت به رنگ‌های مختلف حساسن،,101_ta.wav چون انواع مختلفی دارن و به هر فرکانسی واکنش متفاوتی نشون میدن.,102_ta.wav هرچقدر تعداد این سلول‌های مخروطی تو چشم یه موجود,103_ta.wav کمتر باشه، رنگ‌های کمتری رو می‌تونه ببینه.,104_ta.wav خب چیزی که تا الان بررسی کردیم چشم ساده بود.,105_ta.wav اون یکی مسیر باعث ایجاد چشم‌های مرکب شد,106_ta.wav که الان تو خیلی از حشرات می‌تونیم ببینیم.,107_ta.wav تو چشم‌های ساده، سلول‌های گیرنده، همه با هم داخل,108_ta.wav یه فرورفتگی قرار گرفتن، اما تو چشم‌های مرکب،,109_ta.wav اطراف هر سلول یه محفظه ایجاد شد که بهش میگن اوماتیدیوم.,110_ta.wav هرچقدر تعداد این اوماتیدیوم‌ها بیشتر شد، دید بهتر و واضح‌تری ایجاد کرد.,111_ta.wav اولش بدون لنز بودن، که نمونه‌ی امروزیش صدف عرشه‌داره.,112_ta.wav بعدش داخل هر اوماتیدیوم یه لنز ساده تشکیل شد و تمرکز پرتوهای نور بهتر شد.,113_ta.wav مراحل تکامل این نوع چشم‌ها نسبت به چشم‌های ساده، پیچیده‌تر و مبهم‌تره.,114_ta.wav در نهایت به چشم‌های مرکب پیشرفته‌ای رسیدیم، مثل چشم پروانه‌ها،,115_ta.wav سوسک‌ها، یا میگو و لابستر، که تا حدود زیادی می‌تونن تصاویر رو,116_ta.wav تشخیص بدن، اما اصلا به خوبی چشم‌های ساده‌ی دوربینی نیستن.,117_ta.wav هم خیلی بزرگن، هم وضوح تصویرشون پایینه، هم آسیب‌پذیرن.,118_ta.wav هرچی که هستن برای این موجودات مناسبن.,119_ta.wav حالا می‌تونیم بریم سراغ نظر خلقت‌گراها یا طرفدارهای طراحی,120_ta.wav هوشمند، که معتقدن چشم موجودات توسط یه هوش برتر طراحی شده.,121_ta.wav اولین و مهم‌ترین ایرادی که خلقت‌گراها مطرح می‌کنن،,122_ta.wav اینه که اگه چشم‌های پیشرفته، از یه چشم ساده‌ی اولیه تکامل پیدا کردن،,123_ta.wav پس تو یه بازه‌ی زمانی طولانی، نصفه نیمه بودن.,124_ta.wav این چشم ناقص به چه دردی می‌خورده؟,125_ta.wav چون الان تمام اعضای چشم مثل عدسی، قرنیه، عنبیه، شبکیه،,126_ta.wav اینا همه باید وجود داشته باشن تا ما بتونیم یه دید واضح و تمیز داشته باشیم.,127_ta.wav این ایده معروفه به پیچیدگی غیرقابل‌کاهش.,128_ta.wav یعنی ساختار چشم ما اونقدر پیچیده‌ست که,129_ta.wav نمیشه هیچ قسمتیش رو کم کرد، چون دیگه کار نمی‌کنه.,130_ta.wav این موضوع، فکر داروین هم حسابی مشغول کرده بود.,131_ta.wav تو کتاب معروفش، منشا گونه‌ها، داروین میگه که توانایی‌هایی چشم,132_ta.wav برای فوکوس کردن، کم و زیاد کردن نور ورودی، یا موارد دیگه،,133_ta.wav وقتی که می‌خواهیم بر اساس انتخاب طبیعی توضیحشون بدیم بی‌معنی به نظر میاد.,134_ta.wav خیلی از خلقت‌گراها به همین جملات استناد می‌کنن که داروین خودش هم نتونسته,135_ta.wav چیزی به پیچیدگی چشم رو با فرگشت و انتخاب طبیعی توضیح بده.,136_ta.wav اما به یه قسمت دیگه از حرف‌هاش دقت نمی‌کنن.,137_ta.wav داروین اعلام می‌کنه که اگه بتونیم مراحل میانی تکامل,138_ta.wav چشم رو پیدا کنیم که هرکدومشون برای اون موجود، تو اون زمان،,139_ta.wav مفیده بوده، این مساله‌ی پیچیدگی غیرقابل کاهش حل میشه.,140_ta.wav ولی مشکل اینجاست که اندام‌های نرمی مثل چشم،,141_ta.wav خیلی به ندرت پیش میاد که تبدیل به فسیل بشن.,142_ta.wav تازه اگر هم بشن، فشار زیاد این لایه‌های رسوبی باعث میشه,143_ta.wav قسمت‌های نرم بدن، شکل خودشون رو از دست بدن.,144_ta.wav یه چیزی مثل عدسی چشم، واقعا نمی‌تونه تبدیل به,145_ta.wav فسیل بشه و شکل عدسی‌مانند خودش هم حفظ کنه.,146_ta.wav برای همین ما نمی‌تونیم از روی فسیل‌ها تغییرات چشم رو,147_ta.wav دنبال کنیم ببینیم چی شده که مثلا چشم‌های اولیه دارای عدسی شدن.,148_ta.wav سه تا چیز دیگه هست که بیشتر می‌تونن کمکمون کنن.,149_ta.wav یکی ژن‌های مربوط به بینایی تو موجودات مختلفه،,150_ta.wav یکی بررسی تغییراتیه که تو چشم جنین موجودات اتفاق میفته،,151_ta.wav یکیش هم پیدا کردن نمونه‌های اولیه‌ی چشم تو موجودات امروزیه.,152_ta.wav که همونطور که اول ویدیو دیدیم، هر کدوم از مراحل,153_ta.wav تکامل چشم رو می‌تونیم تو جاندارانی که امروز زندگی می‌کنن ببینیم.,154_ta.wav یه چشمی که از دید بعضیا ناقصه، برای اون موجود، کار خودشو انجام میده.,155_ta.wav مثلا الان بعضی از حیوانات چشمشون عدسی نداره،,156_ta.wav ولی همچنان زنده‌ن و نسلشون داره ادامه پیدا می‌کنه.,157_ta.wav پس این بحث پیچیدگی غیر قابل کاهش، به نظرم منتفیه. نظر شما چیه؟,158_ta.wav موضوع بعدی که خلقت‌گراها بهش استناد می‌کنن، اینه که همون فسیل‌های,159_ta.wav محدودی که داریم، نشون میده که چشم‌های پیشرفته خیلی زود ظاهر شدن.,160_ta.wav مثلا فسیل مربوط به چشم یه تریلوبیت یا ترایلوبایت،‌,161_ta.wav که مربوط به دوره‌ی کامبرین میشه،‌ نشون میده که,162_ta.wav یه چشم مرکب داشته که چندان هم ساده نبوده.,163_ta.wav زیست‌شناسای تکاملی هم این موضوع رو قبول دارن.,164_ta.wav از روی شواهد اینطور نتیجه‌گیری می‌کنن که مدت‌زمانی که,165_ta.wav طول کشیده تا از چشم‌های ابتدایی برسیم به چشم‌های پیشرفته،,166_ta.wav خیلی کوتاه بوده، حتی کمتر از یک میلیون سال.,167_ta.wav به نظر میاد کامبرین که یکی از دوره‌های زمین‌شناسیه از حدود,168_ta.wav ۵۴۰ تا ۴۸۰ میلیون سال پیش، دوره‌ی رشد و شکوفایی چشم موجودات بوده.,169_ta.wav اواسط این دوره، یعنی تقریبا پونصد میلیون سال پیش،,170_ta.wav تعداد و گوناگونی موجودات زنده، به طور شدید و انفجاری,171_ta.wav افزایش پیدا کرده، که معروف شده به انفجار کامبرین.,172_ta.wav دلایل مختلفی برای این انفجار معرفی کردن، که,173_ta.wav یکیش مربوط میشه به بحث امروز ما، یعنی بینایی.,174_ta.wav اسم این نظریه هست کلید نور.,175_ta.wav حرفش اینه که تو این دوره، چشم‌دار شدن بعضی از موجودات، باعث شد,176_ta.wav یه رقابت خیلی شدید ایجاد بشه که سرعت فرآیندهای تکاملی رو افزایش داد.,177_ta.wav نتیجه‌ش این شد که چشم‌ها که نقش خیلی مهمی,178_ta.wav تو این رقابت‌ها داشتن به سرعت پیشرفت کنن.,179_ta.wav یعنی در واقع ادعا می‌کنه که دلیل انفجار کامبرین، بینا شدن موجودات بوده.,180_ta.wav ایراد بعدی خلقت‌گراها اینه که اگه چشم‌ها به مرور زمان پیشرفت می‌کنن،,181_ta.wav چرا همین الان موجوداتی داریم با چشم‌های ساده.,182_ta.wav ماهی مرکب‌ و ناتیلوس، هردوشون جزو سرپایان محسوب میشن.,183_ta.wav اولی به خاطر چشم‌های خیلی پیشرفته‌ش معروفه، در حالی که,184_ta.wav ناتیلوس از چندصد میلیون سال پیش تا الان، یه چشم ابتدایی بدون عدسی داره.,185_ta.wav اینکه چرا چشماش تو همین حالت باقی مونده و,186_ta.wav پیشرفته‌تر نشده، سوالیه که ذهن خیلیا رو مشغول کرده.,187_ta.wav اگه بخواهیم با فرگشت و انتخاب طبیعی جواب بدیم، باید بگیم که,188_ta.wav ناتیلوس بر خلاف پسرعموش نیازی به چشم‌های پیشرفته‌تر نداشته.,189_ta.wav از نظر محیط و سبک زندگی، فشار انتخابی,190_ta.wav بهش وارد نشده که چشم‌های کامل‌تری رو توسعه بده.,191_ta.wav ما حتی موجودات زیادی داریم که چشم‌های خودشون رو,192_ta.wav کاملا از دست دادن چون نیازی بهش نداشتن.,193_ta.wav یه نمونه عجیبش، یه نوع ماهیه به نام غارماهی,194_ta.wav کور که داخل غارهای تاریک زندگی می‌کنه.,195_ta.wav تو روزهای ابتدایی زندگیش چشم داره، اما,196_ta.wav کم‌کم ژن‌های مربوط به بیناییش از کار میفتن.,197_ta.wav تا اینکه در نهایت چشم‌هاشو کاملا از دست میده و کور میشه.,198_ta.wav احتمالا الان وسط یه تغییر تکاملیه.,199_ta.wav شاید بعد از هزاران سال، دیگه کلا کور به دنیا بیاد.,200_ta.wav اما غیر از ایراداتی که مطرح می‌کنن، به استدلال‌های طرفدارای فرگشت هم,201_ta.wav جواب‌هایی میدن که بعضی وقتا واقعا قانع‌کننده نیست.,202_ta.wav یه نمونه‌ش در مورد شباهت ژن‌های مربوط به بینایی تو موجودات مختلفه.,203_ta.wav آزمایشات نشون میده که یه سری ژن‌های قدیمی,204_ta.wav وجود داره که بین موجودات چشم‌دار، مشترکه.,205_ta.wav دانشمندا از این موضوع اینطور نتیجه‌گیری می‌کنن که این ژن‌ها,206_ta.wav مربوط به اون چشم‌های ساده‌ی اولیه بوده، اما با گذشت زمان،,207_ta.wav هر کدومشون چشمشون رو اونجوری که نیاز داشتن توسعه دادن.,208_ta.wav بعضیا نیاز به لنز داشتن، بعضیا عنبیه و قرنیه هم اضافه کردن.,209_ta.wav ولی یه عده از طرفدارهای طراحی هوشمند، دلیلی که,210_ta.wav برای این موضوع میارن اینه که این شباهت‌های ژنتیکی،,211_ta.wav برای صرفه‌جویی موقع طراحی توسط یه خالق بوده.,212_ta.wav یه بخشی از ژن‌های مربوط به بینایی موجودات مختلف رو,213_ta.wav یکسان قرار داده، بقیه‌ش متفاوته.,214_ta.wav یکی دیگه از اختلافات مهمی که بین خلقت‌گراها و,215_ta.wav تکامل‌گراها وجود داره، چشم‌هاییه که به نظر میاد مسیر تکاملی,216_ta.wav متفاوتی رو طی کردن ولی در نهایت شبیه هم شدن.,217_ta.wav نمونه‌ی جالبش، چشم سرپایان و مهره‌دارانه.,218_ta.wav مثلا چشم انسان و اختاپوس، هردوشون هم لنز دارن،,219_ta.wav هم ماهیچه‌های تنظیم‌کننده‌ی لنز، هم عنبیه و شبکیه و بقیه‌ی موارد.,220_ta.wav حتی تو عدسی هردوشون از همون پروتئین کریستالین استفاده شده.,221_ta.wav اما این دو تا چشم با وجود شباهت خیلی زیادی که دارن،,222_ta.wav کاملا مستقل از همدیگه تکامل پیدا کردن.,223_ta.wav هم ژن‌ها این موضوع رو نشون میدن، هم بررسی مراحل رشد جنین.,224_ta.wav یعنی اون ساختارها و سلول‌هایی که تو جنین انسان باعث ایجاد,225_ta.wav چشم میشه، کاملا متفاوته با اون چیزی که تو جنین اختاپوس,226_ta.wav یا ماهی مرکب چشم رو ایجاد می‌کنه.,227_ta.wav پس تمام شواهد نشون میده که این دو تا چشم از یه نقطه‌ی,228_ta.wav متفاوتی شروع کردن، اما در نهایت به یه چیز مشابهی تبدیل شدن.,229_ta.wav تو خیلی از موجودات دیگه هم این موضوع دیده میشه.,230_ta.wav طوری که از نظر زیست‌شناسای تکاملی، چشم موجودات، بیشتر از,231_ta.wav چهل بار به طور مستقل از همدیگه تکامل پیدا کرده.,232_ta.wav خلقت‌گراها، این فرگشت‌های جداگانه‌ای که به نتایج مشابهی رسیده رو نمی‌پذیرن.,233_ta.wav حالا که صحبت از شباهت چشم انسان و اختاپوس شد،,234_ta.wav بد نیست در مورد یکی از ایراداتی که تو چشم خودمون وجود داره صحبت کنیم.,235_ta.wav شبکیه‌ی چشم ما طوریه که اون قسمت از سلول‌های حساس به نور که,236_ta.wav مسئول جذب نوره، به سمت بیرون چشم قرار گرفته.,237_ta.wav این حداقل دو تا مشکل ایجاد می‌کنه.,238_ta.wav یکیش اینه که عبور نور از این موانع باعث میشه کیفیت بینایی پایین بیاد.,239_ta.wav یکیش هم اینه که عصب‌های این سلول‌های پشت و رو،,240_ta.wav باید از یه نقطه‌ای از شبکیه خارج بشن و برن بیرون.,241_ta.wav این نقطه که هیچ سلول گیرنده‌ای نداره معروفه به نقطه‌ی کور.,242_ta.wav اما چشم اختاپوس هیچکدوم از این مشکلات رو نداره.,243_ta.wav سلول‌های شبکیه‌ش سر و ته نیست، بخش دریافت‌کننده‌ی,244_ta.wav نورشون دقیقا داخل چشمه، پس مانعی سر راه,245_ta.wav پرتوهای نور نیست، نقطه‌ی کوری هم وجود نداره.,246_ta.wav بنابراین اگر هم صحبت از طراحی باشه، به نظر نمیاد,247_ta.wav چشم ما یه طراحی پرفکت و بهینه داشته باشه.,248_ta.wav هم دلایل خلقت‌گراها، هم تکامل‌گراها، هردوشون خیلی زیادن،,249_ta.wav فرصت نمیشه تو یه ویدیوی بیست دقیقه‌ای از همشون صحبت کنم.,250_ta.wav پس اگه شما هم دلایل بیشتری برای هر کدومشون دارید,251_ta.wav لطفا تو کامنت‌ها بنویسید تا بهتر بتونیم نتیجه‌گیری کنیم.,252_ta.wav یه موضوع جالب دیگه، شکل متفاوت مردمک چشم توی موجودات مختلفه.,253_ta.wav بعضیا مردمک عمودی دارن، بعضیا افقی، بعضیا دایره‌ای.,254_ta.wav مردمک دایره‌ای، فوکوس خوبی می‌تونه ایجاد کنه، اما تو کم و زیاد کردن,255_ta.wav نور ورودی، حالت‌های دیگه‌ای هستن که بهتر عمل می‌کنن.,256_ta.wav مردمک‌هایی که به شکل یه شکاف هستن، تو روشنایی شدید,257_ta.wav روز می‌تونن تا حد خیلی زیادی جمع بشن، تو تاریکی شب هم,258_ta.wav می‌تونن حسابی باز بشن تا نور زیادی وارد بشه.,259_ta.wav خیلی از حیوانات شکارچی، مثل گربه یا مار، شکاف مردمکشون,260_ta.wav عمودیه، که باعث میشه بتونن رو یه ناحیه‌ی کوچیکی فوکوس کنن و,261_ta.wav فاصله‌ی خودشون از شکار رو بهتر تشخیص بدن.,262_ta.wav از اون طرف، مردمک حیواناتی که معمولا شکار میشن، افقیه،,263_ta.wav تا دید وسیع‌تری داشته باشن و حواسشون به محیط اطرافشون باشه.,264_ta.wav البته شکل مردمک به همین سه تا محدود نمیشه.,265_ta.wav مثلا ماهی سپیداج یا کاتل‌فیش مردمک‌هایی داره به شکل حرف دابلیو.,266_ta.wav تو بعضی از مارمولک‌ها هم شبیه یه شکاف دندونه‌داره.,267_ta.wav به عنوان آخرین بخش این ویدیو، بد نیست یه نگاهی بندازیم,268_ta.wav به چند تا از موجوداتی با عجیب‌ترین چشم‌ها.,269_ta.wav گل سرسبدشون، یه ماهی دریاهای عمیقه به نام چشم‌بشکه‌ای.,270_ta.wav سر این ماهی کاملا شفاف شده، چشماش رفتن داخل سرش و,271_ta.wav چرخیدن به سمت بالا، تا زمانی که تو اعماق اقیانوس,272_ta.wav شنا می‌کنه حواسش کاملا به بالای سرش باشه.,273_ta.wav کلا تو دریاهای عمیق موجودات عجیبی پیدا میشن، یه نمونه‌ی دیگه‌ش،,274_ta.wav ماهی مرکب توت‌فرنگیه، که به خاطر شباهت پوستش به توت‌فرنگی این اسم رو بهش دادن.,275_ta.wav یه چشم بزرگ زرد داره که نشونه می‌گیره به سمت بالا تا سایه‌ی موجوداتی که,276_ta.wav بالاتر شنا می‌کنن رو تشخیص بده، یه چشم کوچیک آبی‌رنگ هم داره,277_ta.wav که تنظیم می‌کنه به سمت کف اقیانوس تا نور ماهی‌های پایین‌تر رو ببینه.,278_ta.wav یعنی هم تمرکز می‌کنه رو بالا، هم رو پایین تا بتونه شکار مناسب رو پیدا کنه.,279_ta.wav بعدی ماهی چهارچشمه که هر چشمش به دو بخش تقسیم شده،,280_ta.wav یکی برای دیدن زیر آب، یکی هم برای دیدن روی آب.,281_ta.wav هر بخشی، مردمک و شبکیه‌ی خودشو داره،,282_ta.wav می‌تونه بالا و پایین سطح آب رو به طور همزمان ببینه.,283_ta.wav تو این ویدیو سعی کردیم هم نظر طرفدارهای فرگشت رو بشنویم،‌ هم طراحی هوشمند.,284_ta.wav من تا جایی که تونستم موارد مهمش رو گفتم، اما خب خیلی بحث بزرگ و پیچیده‌ایه.,285_ta.wav در نهایت هرکسی با منطق خودش تصمیم می‌گیره که,286_ta.wav کدوم رو انتخاب کنه، فرگشت یا طراحی هوشمند.,287_ta.wav تمام دانشمندایی که توی زمینه‌های مختلف کارای علمی کوچیک و بزرگی,0_ai.wav انجام دادن مث ستاره‌هایی بودن که تو آسمون سیاه زندگی ما انسانا درخشیدن.,1_ai.wav به آسمون شبم وقتی که نگاه می‌کنیم می‌بینیم بعضی از ستاره‌ها پرنورتر از بقیه‌ن.,2_ai.wav آلبرت اینشتین یکی از همین ستاره‌ها بود.,3_ai.wav تفکرات و خیال‌پردازیای اینشتین جوری دید ما به دنیا,4_ai.wav رو تغییر داد که دیگه هیچوقت مثل قبل نشد.,5_ai.wav حدی که بعد از این همه سال هنوزم اسمش گره خورده به هوش و استعداد،,6_ai.wav یعنی وقتی که میخوایم به یه کسی نسبت باهوش بودن بدیم بهش میگیم اینشتین!,7_ai.wav تو این قسمت از سری زندگی غولها با من باشید تا زندگی آلبرت اینشتین,8_ai.wav فیزیکدان معروفو با هم بررسی کنیم و سعی کنیم یه چیزایی ازش یاد بگیریم.,9_ai.wav که جنوب غربی آلمانه، تو یه خانواده‌ که از یهودیای اشکنازی بودن به دنیا اومد.,11_ai.wav بعد از به دنیا اومدنش، خانواده‌ش مهاجرت کردن به شهر مونیخ.,14_ai.wav تو مونیخ، پدرش و عموش یه کسب و کار کوچیک راه انداختن و,16_ai.wav بعدشم شروع کردن به تولید لوازم الکتریکی.,17_ai.wav مادرش که خیلی به موسیقی علاقه داشت و پیانو میزد،,18_ai.wav تشویقش کرد به یادگیری موسیقی، برای همین از بچگی شروع کرد به ساز زدن.,19_ai.wav وقتی 15 سالش بود کسب و کار پدرش از رونق افتاد و خانواده‌ش مجبور شدن,20_ai.wav به ایتالیا مهاجرت کنن، اما خودش همونجا تو مونیخ موند تا درسشو تموم کنه.,21_ai.wav تو ریاضیات یه نابغه‌ی کامل بود، در حدی که تا 12 سالگی جبر و هندسه رو,22_ai.wav یاد گرفت و تا 14 سالگی هم روی حساب دیفرانسیل و انتگرال مسلط شد.,23_ai.wav جالب اینکه بیشترشم خودش به صورت خودآموز یاد گرفت.,24_ai.wav تو جنوب ایتالیا که خانواده‌ش داشتن اونجا زندگی میکردن.,26_ai.wav یه سال بعد، تو آزمون ورودی دانشگاه صنعتی زوریخ,27_ai.wav که یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیاست شرکت کرد.,28_ai.wav تو این آزمون نمرات درسای ریاضی و فیزیکش به شدت عالی بودن,29_ai.wav اما در عوض نمرات درسای عمومیش زیاد خوب نبود.,30_ai.wav برای همین دو سال فرستادنش به یه مدرسه تو شهر,31_ai.wav آموزشش می‌داد و آلبرتم تو خونه‌ی همین معلمش زندگی می‌کرد.,34_ai.wav همین ارتباط نزدیک باعث شد به دختر وینتلر,35_ai.wav بعد از دو سال که دبیرستانو با نمرات عالی تموم کرد،,37_ai.wav وارد همون دانشگاه صنعتی زوریخ شد.,38_ai.wav اینجوری شد که از عشق اولش جدا شد و یه مدتیم باهم,39_ai.wav نامه‌نگاری می‌کردن ولی خب کم‌کم ارتباطشون ضعیف شد.,40_ai.wav که اونم فیزیک می‌خوند آشنا شد و به هم علاقمند شدن.,42_ai.wav از اون به بعد، زمان زیادی رو با همدیگه صرف تحقیق و مطالعه روی فیزیک میکردن.,43_ai.wav سه چهار سال بعد اینشتین فارغ‌التحصیل شد و افتاد دنبال پیدا کردن کار.,44_ai.wav خودش علاقه داشت تو دانشگاه تدریس کنه اما بعد از دو سال جستجو,45_ai.wav در نهایت تونست یه کار سطح پایین تو اداره‌ی ثبت اختراعات,46_ai.wav شهر برن سوییس پیدا کنه و مشغول کار بشه.,47_ai.wav بعدا از روی نامه‌هایی که اینشتین و میلِوا برای هم فرستاده بودن مشخص شد که,48_ai.wav همین زمانا، یعنی سال 1902، وقتی که اینشتین 23 سالش بوده صاحب یه دختربچه,49_ai.wav یه سال بعد، یعنی سال 1903 با هم ازدواج کردن و سال بعدشم دومین بچشون,51_ai.wav سال 1905 معروفه به سال طلایی اینشتین.,53_ai.wav اینجا 26 سالش بود و تونست دکترای فیزیک خودشو از دانشگاه,54_ai.wav زوریخ بگیره و چهار تا مقاله‌ی انقلابی هم منتشر کنه.,55_ai.wav این چهار تا مقاله، علاوه بر اینکه دنیای علمو متحول کردن،,56_ai.wav زندگی خود اینشتینم از این رو به اون رو کردن.,57_ai.wav نظر یه عده اینه که زنش میلِوا نقش خیلی پررنگی داشته,58_ai.wav توی نوشتن این مقاله‌ها اما اینشتین هیچوقت هیچ حرفی از این قضیه نزده.,59_ai.wav یعنی میگن بیشتر کارو میلوا ماریچ که خودش یه دانشمند و فیزیکدان بزرگ بوده,60_ai.wav انجام داده اما اینشتین این کشفیاتو به اسم خودش مصادره کرده.,61_ai.wav برای اثبات نظرشونم از نامه‌های اینشتین و میلوا استفاده می‌کنن.,62_ai.wav یه عده هم با این نظر مخالفن و باز با استناد به همون نامه‌ها,63_ai.wav دلیل میارن که میلوا نقش مهمی توی این مقاله‌ها نداشته.,64_ai.wav اما یه موضوع جالب اینه که سال 1919 که اینشتین و میلوا از هم جدا میشن,65_ai.wav قرار میذارن که اگه اینشتین به خاطر این کشفیات جایزه‌ی نوبلو برد، بخش نقدی جایزه رو,66_ai.wav بده به میلوا، که اینشتینم قبول میکنه و این کارو انجام میده.,67_ai.wav بعد از انتشار این مقاله‌ها کم‌کم اینشتین وارد جمع دانشمندای تراز اول جهان شد.,68_ai.wav دانشگاهای مختلف براش سر و دست میشکستن و برای عضویت و سخنرانی دعوتش میکردن.,69_ai.wav سال 1910 وقتی 31 سالش بود بچه‌ی سومش به دنیا اومد,70_ai.wav همین سالا بود که اینشتین داشت روی یکی از,72_ai.wav بزرگترین دستاورداش کار می‌کرد، یعنی نسبیت عام,73_ai.wav سال 1914 به دعوت و اصرار بعضی از دوستاش که خودشونم دانشمندای,74_ai.wav بزرگی بودن، با زنش و بچه‌هاش از سوییس به برلین رفت تا رییس انجمن,75_ai.wav فیزیک امپراطوری آلمان بشه که تازه داشت تاسیس میشد.,76_ai.wav اما اینجا دو تا اتفاق افتاد.,77_ai.wav اول اینکه جنگ جهانی اول شروع شد که باعث شد تشکیل این انجمن متوقف بشه.,78_ai.wav دوم اینکه زنش متوجه شد که اینشتین دو سه ساله که با دخترخاله‌ش,79_ai.wav روابط عاشقانه داره و برای همدیگه نامه‌های عاشقانه میفرستن.,80_ai.wav میگن دخترعموش بوده که درست نیست چون اینا در واقع پدراشون پسرعمو بودن.,82_ai.wav السا قبلا یه بار با یه مرد دیگه ازدواج کرده بود و طلاق گرفته بود.,83_ai.wav میلوا، وقتی که از این ارتباط با خبر شد، دست بچه‌هاشو گرفتو برگشت به سوییس.,84_ai.wav تا اینکه بعد از حدود 5 سال در نهایت از هم طلاق گرفتن.,85_ai.wav اینشتین و دخترخاله‌شم بلافاصله با هم ازدواج کردن.,86_ai.wav حدود دو سال بعد، یعنی سال 1921، اینشتین برای اولین بار به آمریکا سفر کرد,87_ai.wav که باعث شد تاثیر خیلی خوبی از آمریکا و مردمش تو ذهنش بشینه.,88_ai.wav بعد از آمریکا به چند تا کشور دیگه مث هند و چین و ژاپنم سفر کرد.,89_ai.wav سال 1922 به خاطر کشف اثر فتوالکتریک برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک شد.,90_ai.wav قسمت نقدی جایزه‌رم همونطور که گفتم داد به زن اولش یعنی میلوا ماریچ.,91_ai.wav سال 1930 با زن دومش السا برای دومین بار به آمریکا سفر کرد و,92_ai.wav از جاهای مختلفی دیدن کرد و با شخصیتای بزرگی مثل چارلی چاپلین ملاقات کرد.,93_ai.wav سفر اینشتین به آمریکا هر چندوقت یه بار انجام میشد تا اینکه,94_ai.wav سال 1933 تو یکی از همین سفرا متوجه شد که حزب نازی تو آلمان,95_ai.wav به رهبری هیتلر به قدرت رسیده و اوضاع برای یهودیا خیلی خطرناک شده.,96_ai.wav حتی خونه و وسایل اینشتینو مصادره کرده بودن و برای سرشم جایزه گذاشته بودن.,97_ai.wav این شد که اینشتین دیگه نتونست برگرده به خونه‌ش تو برلین،,98_ai.wav برای همین چند ماه توی بلژیک اقامت کرد، بعد از اونجا به دعوت,99_ai.wav فرمانده‌ی نیروی دریایی انگلیس رفت اونجا و یه مدتم اونجا بود.,100_ai.wav تو این مدت با چند تا از سیاستمدارای انگلیس از جمله چرچیل ملاقات کرد و,101_ai.wav ازشون خواست به یهودیای داخل آلمان کمک کنن تا از آلمان خارج بشن.,102_ai.wav اینشتین تونست با مذاکراتی که با رهبرای کشورای دیگه داشت،,103_ai.wav در نهایت جون یه تعداد زیادی از یهودیا رو نجات بده.,104_ai.wav هرچند از طرف انگلیسم بهش پیشنهاد اقامت داده شد,105_ai.wav اما به نظر میاد که دلش با آمریکا بود، یعنی به آمریکا علاقه‌ی بیشتری داشت.,106_ai.wav برای همین در نهایت حدود سال 1935 درخواست تابعیت آمریکا,107_ai.wav کرد و وارد دانشگاه پرینستون شد.,108_ai.wav همین سال زن دومش السا به خاطر بیماری از بین رفت.,109_ai.wav سال 1939 چند ماه قبل از شروع جنگ جهانی دوم، چند تا از دانشمندای بزرگی که,110_ai.wav به آمریکا پناهنده شده بودن داشتن سعی می‌کردن که به دولت آمریکا هشدار بدن که,111_ai.wav احتمالا چیزی نمونده تا دانشمندای آلمان نازی به سلاح هسته‌ای و بمب اتمی دست پیدا کنن.,112_ai.wav چون حس کردن دولت آمریکا زیاد این قضیه رو جدی نمی‌گیره سعی کردن حرفشونو,113_ai.wav از طریق اینشتین بزنن تا بلکه بهتر شنیده بشه.,114_ai.wav اینشتین وقتی از این خطر بزرگ باخبر شد با لئو زیلارد یه نامه,115_ai.wav به روزولت رییس‌جمهور وقت آمریکا نوشتن و توصیه کردن که,116_ai.wav دولت آمریکا باید زودتر شروع به تحقیقات در مورد ساخت سلاح‌های هسته‌ای بکنه.,117_ai.wav شاید بتونیم بگیم همین نامه سرنوشت جهانو کاملا تغییر داد.,118_ai.wav اینشتین بعده‌ها مخصوصا سالای آخر عمرش از نوشتن این نامه,119_ai.wav پشیمون بود اما از طرفی هم نظرش این بود که نوشتن این نامه,120_ai.wav باعث شده خطر ساخت بمب اتمی از طرف نازی‌ها از بین بره.,121_ai.wav شاید اگه اینشتین این کارو نمی‌کرد و دولت آمریکا متقاعد به ساخت بمب نمیشد،,122_ai.wav نازی‌ها برنده‌ی جنگ میشدن و الان دنیا کلا یه جور دیگه‌ای بود.,123_ai.wav سالای آخر زندگی اینشتین بیشتر صرف فعالیت‌های انسان‌دوستانه شد.,124_ai.wav البته کارای علمیش هم ادامه داشت اما دیگه مثل سالای جوونیش,125_ai.wav نظریات خیلی بزرگ و انقلابی نمی‌داد بیشتر سعی میکرد که کارای قبلی رو تکمیل بکنه.,126_ai.wav که یکی از بنیان‌گذارای اسراییل بود، پیشنهاد رییس‌جمهوری اسراییل,128_ai.wav بهش داده شد، اما اینشتین رد کرد.,129_ai.wav در نهایت، ایپریل 1955 بر اثر خونریزی داخلی,130_ai.wav تو سن 76 سالگی، توی بیمارستان از دنیا رفت.,131_ai.wav گفته میشه با جراحی امکان نجاتش بود اما اینشتین خودش مخالفت کرد و,132_ai.wav گفت که من سهممو انجام دادم، الان دیگه وقت رفتنه.,133_ai.wav بعد از مرگش کالبدشکاف همون بیمارستان،,134_ai.wav به صورت مخفیانه مغز اینشتینو در آورد و داخل یه شیشه نگهداری کرد.,136_ai.wav جسدشم سوزوندن و خاکسترشو به باد دادن.,137_ai.wav از هوش سرشار و نبوغ اینشتین که بگذریم، یه چیزی که معمولا,138_ai.wav در موردش گفته میشه اینه که یه آدم متواضع و مهربون بود.,139_ai.wav با اینکه خداباور بود اما در مورد ادیان به طور کلی نظر خوبی نداشت.,140_ai.wav بعد از فیزیک، چیزی که خیلی بهش علاقه داشت موسیقی بود.,141_ai.wav بیشتر وقتا هرجایی که میرفت یه ویولن همراهش بود و هروقت فرصتی میشدو,142_ai.wav پا میداد قطعه‌های معروف موسیقی مخصوصا آهنگای موتزارتو خیلی عالی,143_ai.wav با ویولن مینواخت جوری که اطرافیان از مهارت بالاش تعجب می‌کردن.,144_ai.wav خودش گفته بود که اگه فیزیکدان نمی‌شدم حتما موسیقیدان میشدم.,145_ai.wav یکی دیگه از ویژگی‌های خاص اینشتین خواب زیاد بود.,146_ai.wav طوری که بیشتر از ده ساعت در شبانه‌روز می‌خوابید،,147_ai.wav حتی وقتایی که بیدار بود هم چرتای کوتاه می‌زد.,148_ai.wav این قضیه اتفاقا نقش خیلی پررنگی تو ایده‌ها و کشفیاتش,149_ai.wav داشت، که خودشم بهش اقرار کرده بود.,150_ai.wav خیلی زیاد پیپ می‌کشید و به پیاده‌روی هم علاقه‌ی زیادی داشت.,151_ai.wav یه ویژگی عجیب دیگه که داشت، علاقه‌ی زیادش به زنها بود.,152_ai.wav چه زمانی که با زن اولش بود، چه زمانی که با زن دومش بود، به صورت همزمان,153_ai.wav با چند تا زن دیگه‌ام ارتباط داشت که هرکدوم از این ارتباطاتم یه ویژگی خاصی داشتن.,154_ai.wav البته این نظرم وجود داره که زنها هم علاقه‌ی زیادی بهش داشتن به خاطر همین,155_ai.wav همیشه سعی میکردن بهش نزدیک شن و باهاش ارتباط برقرار کنن.,156_ai.wav نسبیت عام میشه گفت بزرگترین دستاورد اینشتین بود که,157_ai.wav سعی می‌کرد فضا و زمانو گرانشو توضیح بده.,158_ai.wav اگه بخوام خیلی وارد جزییاتش بشم بحث طولانی میشه اما به صورت خلاصه میگم که,159_ai.wav اینشتین برای اینکه ایده‌ی جهان ایستا همچنان درست باشه، یه مقدار ثابت به نام,160_ai.wav ثابت کیهانی وارد معادلاتش کرد که این با مشاهدات واقعی جور درنمیومد.,161_ai.wav تا اینکه ادوین هابل انبساط جهان هستی رو کشف کرد و,162_ai.wav اینشتین اعتراف کرد که ثابت کیهانی بزرگترین اشتباهش بوده.,163_ai.wav اشتباه دوم اینشتین برمیگرده به مکانیک کوانتوم.,164_ai.wav خود اینشتین با کشف اثر فتوالکتریک کمک خیلی بزرگی کرده بود به مکانیک کوانتوم,165_ai.wav اما همچنان نمی‌خواست ماهیت این علم جدیدو قبول بکنه که جهان کوانتوم،,166_ai.wav یعنی جهان ذرات خیلی کوچیک، وابسته به احتمالاته.,167_ai.wav در صورتی که الان می‌دونیم که این موضوع کاملا درسته، اینشتین در واقع اشتباه می‌کرده.,168_ai.wav بزرگترین درسی که من از زندگی اینشتین میگیرم اهمیت دادن به قدرت تخیله.,169_ai.wav اینکه به خیال‌پردازی هم باید به اندازه‌ی کسب علم اهمیت داده بشه.,170_ai.wav اگه اینشتین اون آزمایشای فرضی معروفو توی ذهنش انجام نمیداد شاید,171_ai.wav هیچوقت نمی‌تونست چیزای جالب و مهمی مث نسبیت خاصو کشف کنه.,172_ai.wav اصلا به نظرم چیزی که باعث شده اینشتین اینقدر,173_ai.wav خاص و متفاوت باشه همین قدرت تخیلشه.,174_ai.wav در اصل باید از تخیل به عنوان یه ابزار برای پیش بردن علم استفاده کنیم,175_ai.wav نه اینکه صرفا توی تخیلات خودمون گم بشیم و از واقعیت دور بشیم.,176_ai.wav اگه از این ویدیو راضی بودی لطفا لایک فراموش نشه،,177_ai.wav نظرتو نسبت به اینشتین حتما توی کامنتا برام بنویس،,178_ai.wav درنهایت یادت باشه که همیشه بدون هیچ ترسی سوال بپرس.,179_ai.wav یه سری ویدیوی جدید شروع کردم به نام زندگی‌نامه‌ی غول‌ها،,0_im.wav نه اون غول‌ها، غول‌های علم و تکنولوژی و این چیزا که ماهی یه دونه,1_im.wav منتشر می‌کنم بعد توی هر قسمت زندگی یدونه از این آدمای بزرگو,2_im.wav سعی میکنم که به صورت خلاصه، توی ده دقیقه توضیح بدم.,3_im.wav خیلی ممنون میشم اگه نظرتونو درباره‌ی این سری بگید،,4_im.wav یا اینکه اگه شخص خاصی هست که دوس دارید درباره‌ی زندگیش,5_im.wav بدونید حتما توی کامنتا بنویسید تا توی قسمتای بعدی براش ویدیو بسازم.,6_im.wav این قسمت می‌خوام درباره‌ی غول موردعلاقه‌ی خودم یعنی ایلان ماسک صحبت کنم.,7_im.wav پس اگه هنوز عضو کانالم نشدید دکمه‌ی سابسکرایب,8_im.wav پایین ویدیو رو بزنید و زنگوله‌ی کنارشم فعال کنید.,9_im.wav متولد جون 1971 هست یعنی الان تقریبا 50 سالشه.,11_im.wav خودش کوچیکتره و یه کارآفرین و رستوران‌دار حرفه‌ایه.,16_im.wav انگار خانوادگی آدمای موفقین.,18_im.wav ده سالش که بوده پدرمادرش از هم جدا میشن.,19_im.wav یواش‌یواش به برنامه‌نویسی هم علاقه پیدا میکنه.,21_im.wav تو سن ۱۲ سالگی یه بازی کامپیوتری می‌نویسه به نام,22_im.wav سال 1989 بعد از اینکه دبیرستانشو تموم میکنه,24_im.wav از طریق فامیلای مادریش مهاجرت می‌کنه به کانادا.,25_im.wav یه یه سالی کارای مختلف انجام میداده تا اینکه,26_im.wav اما دو سال بعد منصرف میشه و تصمیم میگیره مهاجرت کنه به آمریکا.,28_im.wav توی آمریکا از دانشگاه پنسیلوانیا بورس تحصیلی,29_im.wav میگیره و مدرک کارشناسی فیزیک میگیره.,30_im.wav بعدش دوباره وارد رشته‌ی علوم اقتصادی میشه و لیسانس اونم میگیره.,31_im.wav البته خودش نظرش اینه که مدرک تحصیلی خیلی,32_im.wav اهمیتی نداره و بیشتر علاقه و مهارت و اینجور چیزا مهمه.,33_im.wav اما شروع کارش از 24 سالگی بود.,34_im.wav یه نرم‌افزار ساختن که خدمات راهنمای شهری آنلاین ارائه می‌کرد به,36_im.wav به روزنامه‌ها، یعنی یه چیزی مشابه گوگل مپ الان بود.,37_im.wav چهار سال روش وقت گذاشتن و توسعه‌ش دادن و ایلان ماسکم,38_im.wav تونست با چند تا از روزنامه‌های معروف آمریکا قرارداد همکاری ببنده.,39_im.wav 307 میلیون دلار خرید تا از امکاناتش توی موتور جستجوی خودش استفاده کنه.,41_im.wav فروش 22 میلیون دلار کاسب بشه و حسابی پولدار بشه.,43_im.wav اما دقیقاً تفاوت از همین جا شروع میشه، ایلان ماسک به جای اینکه,44_im.wav این پولو صرف خونه و ماشین گرون‌قیمت یا لباسای آنچنانی و,45_im.wav تفریحات و اینجور چیزا بکنه، سرمایه‌گذاری کرد روی کار بعدیش.,46_im.wav یه سرویس‌دهنده‌ی مالی بود که خدمات پرداخت‌ ایمیلی انجام میداد.,48_im.wav که تا همین الانم یه حجم بزرگی از نقل و انتقالای,51_im.wav خرید که از این پول 165 میلیون دلارش به ایلان ماسک رسید.,54_im.wav سال 2000 با یه نویسنده‌ی کانادایی به نام,55_im.wav جنیفر جاستین ویلسون آشنا شد و باهاش ازدواج کرد.,56_im.wav نتیجه‌ی این ازدواج، ۵ تا پسر بود، یه دوقلو و یه سه‌قلو.,57_im.wav ازدواجشون فقط ۸ سال دووم آورد و سال ۲۰۰۸ از هم جدا شدن.,58_im.wav بعد از فروش پی‌پل، ایلان ماسک خیلی زود,59_im.wav سومین شرکتشو تاسیس کرد، یعنی اسپیس‌ایکس.,60_im.wav این دفعه رفت سراغ کارای مربوط به اکتشافات فضایی.,61_im.wav هدف عجیبی که برای خودش مشخص کرده بود این بود که,62_im.wav بتونه هزینه‌های سفرای فضایی رو اونقدر پایین بیاره که مردم بتونن,63_im.wav سفر کنن به مریخ و اونجا کلونی‌های انسانی تشکیل بدن.,64_im.wav اما خیلی زود متوجه شد که قیمت راکت‌هایی که شرکتای بزرگ,65_im.wav میساختن خیلی زیاد بود و میشد با یه قیمتی چند برابر کمتر، اینکارو انجام داد.,66_im.wav این شد که خودش دست به کار شد و با وجود رقیبای خیلی گنده‌ای,67_im.wav که داشت و مشکلات خیلی بزرگی که سر راهش بود شروع به ساختن موشک کرد.,68_im.wav با راکت فالکون 1 شروع کرد که ساختش ۴ سال طول کشید.,69_im.wav توی این مدت چندصدمیلیون دلار از سرمایه‌های شخصیشو خرج این قضیه کرد.,70_im.wav سه پرواز اول این راکت شکست خورد ولی ایلان ماسک,71_im.wav تسلیم نشد و مشکلاتی که وجود داشت رو برطرف کرد،,72_im.wav تا اینکه در نهایت پرواز چهارم موفقیت‌آمیز بود.,73_im.wav ناسا که این موفقیت رو دید تحت‌تاثیر قرار گرفت و این باعث شد که,74_im.wav یه قرارداد ۱.6 میلیارد دلاری با اسپیس‌ایکس ببنده.,75_im.wav ایلان ماسک به کارش ادامه داد و راکت‌ها و فضاپیماهای پیشرفته تری هم درست کرد.,76_im.wav طبق حرف خودش هدفش از همه‌ی اینکارا اینه که انسانو بتونه,77_im.wav با یه روشی که هم ارزون باشه تا حد ممکن هم کارآمد باشه به مریخ بفرسته.,78_im.wav برای همین رفت سراغ استفاده از موشکای چندبارمصرف که هم,79_im.wav میتونن شلیک بشن و هم میتونن به صورت عمودی فرود بیان.,80_im.wav بعد از کلی شکست، بالاخره سال 2015 راکت فالکون 9 تونست,81_im.wav فرود موفقیت آمیز داشته باشه که همین باعث شد که,82_im.wav اسپیس‌ایکس بتونه تمام رقیباشو از دور خارج کنه.,83_im.wav چند سال بعدم تونست با موفقیت انسان بفرسته به ایستگاه فضایی,84_im.wav که اولین شرکت خصوصی بود که تونسته بود همچین کار بزرگی انجام بده.,85_im.wav . یکی دیگه از پروژه‌های شرکت اسپیس‌ایکس، اینترنت ماهواره‌ای استارلینک,86_im.wav هست که میخواد با فرستادن چند هزار ماهواره به مدار زمین، اینترنت,87_im.wav پرسرعتی ارائه کنه که از هرجای کره‌ی زمین بشه بهش وصل شد.,88_im.wav این طرح هم از چند ماه پیش توی آمریکا راه‌اندازی شده و یه ویدیوی,89_im.wav کامل براش ساختم که لینکشو این بالا میذارم پیشنهاد میکنم ببینیدش.,90_im.wav اوضاع تقریباً آروم بود تا اینکه سپتامبر 2017 توی یه برنامه‌ی,91_im.wav پادکست اینترنتی یه کار عجیبی انجام داد که یه کم به ضررش تموم شد.,92_im.wav ایلان ماسک توی این برنامه که به صورت عمومی پخش شد ماریجوانا,93_im.wav یا همون گل کشید که این کارش باعث شد ناسا از دستش عصبانی بشه و,94_im.wav اعلام کنه که میخواد توی قراردادایی که با اسپیس‌ایکس بسته تجدیدنظر کنه.,95_im.wav غیر از این، باعث شد سهام شرکت تسلا هم 10 درصد سقوط کنه.,96_im.wav اما بریم سراغ یکی دیگه از کارای بزرگ ایلان ماسک یعنی شرکت تسلا موتورز.,97_im.wav شرکت تسلاموتورز رو تاسیس کردن.,99_im.wav ایده‌شون این بود که با تولید وسایل نقلیه‌ی الکتریکی،,100_im.wav بتونن مردم رو از استفاده ازسوخت های فسیلی مثل بنزین نجات بدن.,101_im.wav ایلان ماسک هم که از طرفدارای اینجور ایده‌ها بود،,102_im.wav سال 2004 هفتادمیلیون دلار پول وارد این شرکت کرد و شریکشون شد.,103_im.wav خودشم به عنوان مدیر اجرایی و طراح محصول مشغول کار شد.,104_im.wav اما یه سری مشکلاتی پیش اومد که باعث شد پروژه اونطوری که می‌خواستن پیش نره.,106_im.wav شرکت بود رو اخراج کرد و تعدیل نیرو کرد و یه سری تغییرات دیگه هم انجام داد.,108_im.wav میلیون دلار فروخت و همشو تزریق کرد به تسلاموتورز.,110_im.wav از چند جای دیگه هم تونست کلی سرمایه جذب کنه.,111_im.wav همین مدیریت عالی ایلان ماسک تونست شرکت تسلاموتورز رو,112_im.wav تبدیل کنه به یکی از شرکت‌های چندمیلیارد دلاری آمریکا.,113_im.wav صحبت درباره‌ی ماشینای تسلا خودش یه بحث بزرگیه که,114_im.wav اگه دوس داشتید توی کامنتا بنویسید تا یه ویدیوی جدا براش بسازم.,115_im.wav شرکت سولارسیتی رو تاسیس کنن و خودشم شد بزرگترین سرمایه‌گذار و سهامدارش.,117_im.wav سولارسیتی الان بزرگترین ارائه‌کننده‌ی انرژی خورشیدی توی آمریکاست که برای خونه‌ها و,118_im.wav شرکت‌ها و خود دولت آمریکا پنل‌های انرژی خورشیدی میسازه.,119_im.wav همین شرکت سولارسیتی هم الان جزو شرکتای چندمیلیارددلاری آمریکاست.,120_im.wav یکی دیگه از ایده‌های انقلابی ایلان ماسک،,121_im.wav ایده‌ی این طرح که مربوط به حمل و نقله اینه که یسری تونل‌هایی بین دو نقطه,123_im.wav مثلاً دوتا شهر کشیده میشه بعد داخل این تونل‌ها یه کپسول‌هایی رفت وآمد,124_im.wav میکنن که این کپسولا با انرژی الکترومغناطیسی، معلق نگه داشته شدن.,125_im.wav فشار هوای داخل لوله‌ها هم خیلی کمه تا از اصطکاک جلوگیری بشه.,126_im.wav داخل هر کپسول تقریبا 20 30 نفر جا میشن و با سرعت,127_im.wav 1200 کیلومتر بر ساعت حرکت می‌کنن که از سرعت هواپیماهای بویینگ هم بیشتره.,128_im.wav این پروژه هنوز اجرا نشده اما سال 2015 یه طرح آزمایشی ازش ساختن.,129_im.wav طبق چیزی که ایلان‌ماسک گفته برای تولید انرژیش قراره از,130_im.wav پنل‌های خورشیدی سولارسیتی استفاده بشه که خود ایلان ماسک بزرگترین سهامدارشه.,131_im.wav از تکنولوژیهای شرکت اسپیس‌ایکس هم که,132_im.wav توی قسمت های دیگش مثل اون کپسولا و تونلشو این چیزا استفاده میشه.,133_im.wav پس می‌بینید که تمام کارها و سرمایه‌گذاری‌هایی که ایلان ماسک انجام داده بی‌هدف نبودن،,134_im.wav انگار همه‌شون با هم در نهایت برای رسیدن به اون اهداف اصلی کنار هم چیده میشن.,135_im.wav به خاطر همینه که توی اون ویدیوی مربوط به اینترنت ماهواره‌ای که لینکش اینجاست,136_im.wav گفتم که خیلی‌ها معتقدن که این اینترنت ماهواره‌ای در اصل یجور منابع درآمد,137_im.wav برای کار اصلی ایلان ماسک، یعنی آرزوی اصلیش که همون فرستادن انسان‌ها به مریخه.,138_im.wav ایلان ماسک و چند تا سرمایه‌گذار دیگه، سال 2015,139_im.wav ایلان ماسک هم مثل استفن هاوکینگ خدا بیامرز,142_im.wav یکمی نسبت به آینده‌ی هوش مصنوعی بدبینه و,143_im.wav نظرش اینه که نباید بذاریم از کنترل ما خارج بشه.,144_im.wav درباره‌ی طرز فکر ایلان‌ماسک نسبت به آینده‌ی هوش مصنوعی,145_im.wav یه ویدیو دارم که لینکشو این بالا میذارم پیشنهاد میکنم حتما ببینیدش.,146_im.wav ایلان ماسک که همونجور که از اسمش مشخصه در زمینه‌ی فناوری عصبی کار می‌کنه.,148_im.wav شرکت نیورالینک تراشه‌هایی تولید می‌کنه که برای ارتباط بین,149_im.wav مغز و کامپیوتر استفاده میشن و توی مغز کاشته میشن.,150_im.wav همین 2020 بود که خبرش مثل بمب ترکید که یه تراشه کار گذاشتن,151_im.wav توی مغز یه خوک و تونستن سیگنال‌های مغزیشو بفرستن به یه کامپیوتر.,152_im.wav خب اینم خلاصه‌ی زندگی غول این قسمتمون بود، البته تا امروز.,153_im.wav چون این نابغه‌ی عجیب به نظر میاد که حالاحالاها کارش,154_im.wav تموم نشده و برنامه‌های بزرگی تو سرش هست.,155_im.wav الان فکر می‌کنم بعد از جف بزوس دومین فرد پولدار جهانه,156_im.wav که جزو ده شخصیت برتر جهان هم هست.,157_im.wav ایلان ماسک یه حرف جالبی داره که میگه: اگه یه کاری خیلی مهمه،,158_im.wav بهتره انجامش بدی، حتی اگه شانسی برای موفقیت نداری.,159_im.wav اگه دوس دارید این سری ویدیوها ادامه پیدا کنه و,160_im.wav برای بقیه‌ی آدمای بزرگ هم ساخته بشه حتما توی کامنتا برام بنویسید.,161_im.wav لایک و سابسکرایب فراموش نشه، و مث همیشه،,162_im.wav بدون ترس، سوال بپرس و دنبال جواب باش.,163_im.wav یه موضوعی که شبه‌علم یا خرافات مدرن،,0_mqa.wav الان داره خیلی زیاد استفاده می‌کنه، بحث کوانتومه.,1_mqa.wav اینکه خود این کلمه یه مقدار عجیب و ناآشناست، و اینکه خیلی از آدما,2_mqa.wav نمی‌دونن کوانتوم دقیقا چیه، باعث شده که بعضیا از این کلمه سواستفاده کنن.,3_mqa.wav پس خیلی واجبه که دقیق و کامل بدونیم کوانتوم یعنی چی؟,4_mqa.wav اصلا از کجا سروکله‌ش پیدا شده؟ حرفش چیه؟,5_mqa.wav هدف اصلی این ویدیو، ریشه‌های به وجود اومدن مکانیک کوانتومه،,6_mqa.wav که یکی از جالب‌ترین داستان‌های تاریخ علمه.,7_mqa.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست,8_mqa.wav که توسط آقای جواد مخبری تو جنوب کالیفرنیا تاسیس شده.,9_mqa.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,10_mqa.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,11_mqa.wav این شرکت تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,12_mqa.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,13_mqa.wav برای آشنایی بیشتر با تکنولوژی‌های پیشرفته‌ی فیوتک می‌تونید از,14_mqa.wav لینک سایتشون که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم استفاده کنید.,15_mqa.wav سال 1814، یه عینک‌ساز آلمانی به نام جوزف فراونهوفر یه منشور شیشه‌ای,16_mqa.wav خیلی کارآمد ساخت برای آزمایشات مربوط به شکست نور.,17_mqa.wav منشور همونطور که می‌دونید، خاصیتش اینه که وقتی نور از یه طرف واردش میشه،,18_mqa.wav از اون طرف تجزیه میشه به رنگ‌های مختلف، که بهش میگن طیف.,19_mqa.wav وقتی که فراونهوفر با این منشور دقیق خودش نور خورشید رو تجزیه کرد،,20_mqa.wav دید بر خلاف چیزی که قبلا تصور میشد پیوسته نیست.,21_mqa.wav یه سری خطوط تاریک لابلای این رنگ‌ها دیده میشن که هیچکس نمی‌دونست چی‌ان.,22_mqa.wav تو همین زمان‌ها، دانشمندا متوجه یه موضوع عجیب دیگه هم شده بودن.,23_mqa.wav وقتی که عناصر مختلف رو به صورت گاز یا بخار درمیاریم و,24_mqa.wav بعدش مثلا با الکتریسیته بهشون انرژی میدیم، یعنی برانگیخته‌شون,25_mqa.wav می‌کنیم، از خودشون نور منتشر می‌کنن.,26_mqa.wav همین الان هم نمونه‌هاشو می‌تونید ببینید.,27_mqa.wav مثلا لامپ‌های مهتابی داخلشون بخار جیوه هست.,28_mqa.wav دانشمندا فهمیده بودن که وقتی نور هر عنصری رو با منشور تجزیه می‌کنیم،,29_mqa.wav یه سری خطوط نورانی ظاهر میشن که تو پس‌زمینه‌ی سیاه قرار گرفتن.,30_mqa.wav یعنی دقیقا برعکس چیزی بود که در مورد نور خورشید دیده میشد.,31_mqa.wav اونجا خطوط سیاه تو پس‌زمینه‌ی رنگارنگ بودن،,32_mqa.wav اما اینجا خطوط رنگارنگ تو پس‌زمینه‌ی سیاه.,33_mqa.wav که بهشون میگن خطوط طیف یا طیف خطی.,34_mqa.wav بررسی‌های بیشتر نشون داد هر عنصری,35_mqa.wav طیف خطی مخصوص خودشو داره، یه چیزی مثل اثر انگشت.,36_mqa.wav کم‌کم مشخص شد عناصری که برانگیخته میشن،,37_mqa.wav یه مجموعه‌ای از نورهایی با فرکانس‌های مختلف منتشر می‌کنن.,38_mqa.wav که چشمای ما هر فرکانسی رو به یه رنگی می‌بینه.,39_mqa.wav اون خطوط سیاه داخل طیف خورشید هم ریشه‌ش همین بود.,40_mqa.wav هر عنصری، همون خطوط رنگی که تو حالت برانگیخته منتشر می‌کنه،,41_mqa.wav دقیقا همونا رو می‌تونه جذب کنه.,42_mqa.wav پس عناصر مختلفی که تو اتمسفر خورشید وجود دارن،,43_mqa.wav هرکدومشون یه فرکانس‌های مشخصی از نور خورشید رو جذب می‌کنن.,44_mqa.wav در نتیجه اون فرکانس‌ها دیگه تو نور خورشید وجود ندارن.,45_mqa.wav برای همین وقتی نورشو تجزیه می‌کنیم،‌ به جای اون,46_mqa.wav فرکانس‌هایی که جذب شدن، خطوط سیاه می‌بینیم.,47_mqa.wav همین روش به ما کمک می‌کنه که با تجزیه تحلیل نوری که,48_mqa.wav از ستاره‌ها و سیارات دریافت می‌کنیم، بتونیم,49_mqa.wav تشخیص بدیم که چه عناصری تو اتمسفرشون وجود داره.,50_mqa.wav خب پس به طور خلاصه، تا اینجا فهمیده بودیم که هر,51_mqa.wav عنصری، یه سری فرکانس‌های خاصی برای خودش داره,52_mqa.wav که فقط همونا رو می‌تونه منتشر کنه، و فقط همونا رو می‌تونه جذب کنه.,53_mqa.wav اما هنوز هیچکس نمی‌دونست که دلیل این موضوع چیه.,54_mqa.wav فقط می‌دونستیم که اینجوری کار می‌کنه.,55_mqa.wav تعجبی هم نداشت، بهرحال اون موقع شناخت ما از اتم خیلی ناچیز بود.,56_mqa.wav تازه چند دهه بعدش مدل اتمی تامسون ارائه شد که فکر می‌کرد اتم شبیه یه کیک,57_mqa.wav کشمشیه که کشمش‌ها الکترون‌هاشن، خود کیک هم اون بار مثبت اتمه.,58_mqa.wav تو نظریه‌ی نسبیت، دیدیم که یکی از عوامل اصلی,59_mqa.wav که باعث تولد این نظریه شد، بحث ثابت بودن سرعت نور بود.,60_mqa.wav تو مکانیک کوانتوم هم چیزی که باعث تولدش شد، تابش جسم سیاه بود.,61_mqa.wav فیزیکدانا وقتی که مشغول بررسی خطوط طیفی بودن، متوجه شدن که,62_mqa.wav اگه از یه نوع جسمی به نام جسم سیاه استفاده کنن کارشون راحت‌تر میشه.,63_mqa.wav اجسام معمولی، وقتی که بهشون نور تابیده میشه، یه بخشیش رو جذب می‌کنن،,64_mqa.wav یه بخشیش رو بازتاب می‌کنن، یه مقداریش هم از خودشون رد می‌کنن.,65_mqa.wav که بستگی داره به شکل و جنس و این چیزا.,66_mqa.wav اما جسم سیاه، جسمیه که تمام نوری که بهش تابیده میشه رو جذب می‌کنه.,67_mqa.wav هیچیش بازتاب نمیشه، یا رد نمیشه.,68_mqa.wav تو محیط اطرافمون چیزی پیدا نمی‌کنیم که یه همچین ویژگی‌ای داشته باشه.,69_mqa.wav برای همین یه محفظه‌ی بسته ساختن که رو بدنه‌ش یه سوراخ خیلی کوچیک وجود داشت.,70_mqa.wav این سوراخ، با یه تقریب خیلی خوبی می‌تونست نقش جسم سیاه رو بازی کنه.,71_mqa.wav چون نوری که واردش میشه، دائما داخل این محفظه,72_mqa.wav بازتاب میشه تا اینکه در نهایت جذب میشه.,73_mqa.wav در نتیجه دمای این سطح داخلی بالا میره.,74_mqa.wav برای همین شروع می‌کنه به تابش پرتوهای الکترومغناطیس.,75_mqa.wav به پرتوهایی که از این سوراخ خارج میشن میگن تابش جسم سیاه.,76_mqa.wav آزمایشات نشون میداد که این تابش می‌تونه شامل,77_mqa.wav تمام فرکانس‌ها باشه، از فروسرخ گرفته تا فرابنفش.,78_mqa.wav بعدش دانشمندا با استفاده از قوانینی که تا اون موقع به دست آورده بودن،,79_mqa.wav فرمول‌هایی معرفی کردن برای توصیف این تابش جسم سیاه.,80_mqa.wav این فرمول‌ها نشون میداد که بین شدت تابش با فرکانس تابش، یه ارتباطی وجود داره.,81_mqa.wav هرچی میریم به سمت فرکانس‌های بالاتر،,82_mqa.wav یا پر انرژی‌تر، شدت تابش جسم سیاه باید بیشتر بشه.,83_mqa.wav طوری که برای فرکانس‌های خیلی بالا مثل فرابنفش،,84_mqa.wav باید شدت تابش جسم سیاه خیلی زیاد باشه، بره به سمت بی‌نهایت.,85_mqa.wav اما چیزی که تو واقعیت دیده میشد خیلی فرق داشت.,86_mqa.wav تو این نمودار، این خطی که بالا رفته نتیجه‌ی فرمول‌ها رو نشون میده، اما این یکی,87_mqa.wav که اول رفته بالا بعد دوباره اومده پایین، از اندازه‌گیری‌های واقعی به دست اومده.,88_mqa.wav پس در مورد فرکانس‌های بالا مثل فرابنفش، یه اختلاف بزرگی,89_mqa.wav بین فرمول‌های فیزیک کلاسیک، با واقعیت، پیش اومده بود.,90_mqa.wav که معروف شد به فاجعه‌ی فرابنفش.,91_mqa.wav دانشمندای زیادی دنبال راه‌حل این مشکل بودن، تا ببینن فرمول‌هایی که تا حالا,92_mqa.wav به دست آوردیم باید کلا دور بریزیم، یا اینکه یه جوری اصلاحشون کنیم.,93_mqa.wav بهترین توضیح، سال 1900 از طرف ماکس پلانک ارائه شد.,94_mqa.wav پلانک با تحقیق و بررسی زیاد متوجه شد که تنها راهی که باهاش میشه,95_mqa.wav فاجعه‌ی فرابنفش رو حل کرد، اینه که انتقال انرژی بین اتم‌ها، پیوسته نباشه.,96_mqa.wav یعنی اتم‌ها نمی‌تونن هر مقدار دلخواهی از انرژی رو,97_mqa.wav جذب کنن، یا هر مقدار دلخواهی رو منتشر کنن.,98_mqa.wav بلکه این انرژی‌ها فقط می‌تونه تو بسته‌هایی با اندازه‌های مشخص جابجا بشه.,99_mqa.wav به هرکدوم از این بسته‌های انرژی، یه کوانتوم از انرژی گفته میشه.,100_mqa.wav کوانتوم، یه کلمه‌ی لاتینه به معنی مقدار.,101_mqa.wav برای اینکه بهتر درکش کنیم یه مثال می‌زنم.,102_mqa.wav بار الکتریکی، کمترین مقداری که می‌تونه داشته باشه، به اندازه‌ی بار یه دونه الکترونه.,103_mqa.wav پس بار الکتریکی، یه مقدارِ کوانتومیه,104_mqa.wav که کوانتومش میشه بار الکتریکی یه دونه الکترون.,105_mqa.wav اینجور کمیت‌هایی که کوانتومی هستن، مقدارشون,106_mqa.wav فقط می‌تونه یه ضریبی از همون کمترین مقدار باشه.,107_mqa.wav مثلا هیچ جسمی وجود نداره که بار الکتریکیش,108_mqa.wav به اندازه‌ی دو تا نصفی الکترون باشه. یا باید دو باشه یا سه.,109_mqa.wav همونطور که شما وقتی که دارید از پله بالا میرید،,110_mqa.wav نمی‌تونید یه جایی بین پله‌ی دوم و سوم بایستید.,111_mqa.wav پس این ایده‌ی عجیب و ناشناخته‌ی ماکس پلانک،,112_mqa.wav نقطه‌ی تولد مکانیک کوانتوم بود.,113_mqa.wav خیلی‌ها با این ایده مخالف بودن، چون تو بعضی موارد با فیزیک,114_mqa.wav نیوتونی که تا اون موقع حسابی رشد کرده بود، جور در نمیومد.,115_mqa.wav اما مساله این بود که بهترین ایده‌ای بود,116_mqa.wav که می‌تونست مشکل تابش جسم سیاه رو حل کنه.,117_mqa.wav مشکل بعدی که با ایده‌ی کوانتوم حل شد، اثر فتوالکتریک بود.,118_mqa.wav دانشمندا فهمیده بودن که وقتی نور یا بقیه‌ی امواج الکترومغناطیسی,119_mqa.wav به سطح یه فلز تابیده میشه، باعث میشه بعضی از الکترون‌هاش از اتم‌ها جدا بشن.,120_mqa.wav سال 1902 فیلیپ لنارد با تحقیقاتی که انجام داد به این نتیجه رسید که ضعیف,121_mqa.wav یا قوی بودن این نور هیچ اهمیتی نداره، تنها چیزی که مهمه فرکانس نوره.,122_mqa.wav شدت نور یعنی تعداد فوتون‌ها، اما فرکانس نور یعنی انرژی فوتون‌ها.,123_mqa.wav اگه فرکانس نور از یه مقدار مشخصی کمتر باشه، الکترون‌ها جدا نمیشن.,124_mqa.wav این قضیه هم با فیزیک کلاسیک یا نیوتونی قابل توجیه نبود.,125_mqa.wav چون تو فیزیک کلاسیک انرژی امواج نور بستگی به شدت نور داشت، نه فرکانسش.,126_mqa.wav پس نور شدیدتر باید می‌تونست الکترون‌های بیشتری رو جدا کنه.,127_mqa.wav در صورتی که تو واقعیت این اتفاق نمیفتاد.,128_mqa.wav گره کار به دست اینشتین باز شد.,129_mqa.wav سال 1905 اینشتین یه مقاله‌ای منتشر کرد که برای توضیح,130_mqa.wav اثر فوتوالکتریک، از ایده‌ی کوانتوم استفاده کرد.,131_mqa.wav ماکس پلانک این ایده رو در مورد اتم‌ها به کار برد اما اینشتین برای نور ازش استفاده کرد.,132_mqa.wav حرفش این بود که نور، بر خلاف چیزی که در مورد امواج کلاسیک,133_mqa.wav تصور میشه، انرژی رو به صورت پیوسته نمیده به اتم‌ها.,134_mqa.wav بلکه به صورت بسته‌هایی میده، که بعدا معروف شدن به فوتون.,135_mqa.wav اینجوری مشکل اثر فتوالکتریک حل شد.,136_mqa.wav به این صورت که هر نوری که فرکانس بالاتری داشته باشه، بسته‌های انرژی بزرگتری,137_mqa.wav داره، که وقتی میده به الکترون‌ها، می‌تونن از اتم جدا بشن.,138_mqa.wav اما نوری که بسته‌هاش کوچیکتر باشن، یعنی در واقع,139_mqa.wav فرکانسش پایین باشه، قدرت انجام این کار رو نداره.,140_mqa.wav اتمها همچنان به صورت مدل تامسون شناخته میشدن،,141_mqa.wav تا اینکه چند سال بعد، یعنی 1909، ارنست رادرفورد,142_mqa.wav با آزمایشاتی که انجام داد ثابت کرد که این مدل اشتباهه.,143_mqa.wav مدلی که به جاش ارائه کرد معروفه به مدل سیاره‌ای.,144_mqa.wav این مدل با اینکه قدم بزرگی رو به جلو بود، اما یه مشکل اساسی داشت.,145_mqa.wav الکترونی که دور هسته می‌چرخه داره یه حرکت شتابدار انجام میده.,146_mqa.wav طبق قوانینی که مکسول قبلا کشف کرده بود، هر بار الکتریکی که حرکت شتابدار,147_mqa.wav داشته باشه، پرتوهای الکترومغناطیس منتشر می‌کنه.,148_mqa.wav برای همین، تو این مدل، الکترون دائما انرژی از دست میده،,149_mqa.wav تا اینکه در نهایت سقوط می‌کنه رو هسته.,150_mqa.wav پس در واقع یه همچین اتمی نمی‌تونه پایدار باشه.,151_mqa.wav سال 1913 نیلز بور تغییراتی تو مدل سیاره‌ای ایجاد کرد تا مشکلش برطرف بشه.,152_mqa.wav به این صورت که الکترون‌هایی که دور هسته می‌چرخن،‌,153_mqa.wav فقط می‌تونن انرژی‌های مشخصی داشته باشن، نه هر مقداری.,154_mqa.wav هرچقدر مدارشون به هسته نزدیک‌تر باشه انرژیشون کمتره،,155_mqa.wav اما هرچقدر دورتر باشن انرژی بیشتری دارن.,156_mqa.wav این سطوح انرژ‌ی به صورت پیوسته تغییر نمی‌کنن، به صورت پله‌ای تغییر می‌کنن.,157_mqa.wav الکترون نمی‌تونه بین دو تا سطح انرژی، یا دو تا مدار قرار بگیره.,158_mqa.wav پس در واقع انرژی الکترون، کوانتومیه.,159_mqa.wav وقتی الکترون می‌خواد از یه سطح به سطح بالاتر بره، باید یه بسته‌ی,160_mqa.wav انرژی دریافت کنه که مقدارش دقیقا اندازه‌ی اختلاف انرژی این دو تا سطح باشه.,161_mqa.wav برعکس، هروقت از یه سطح به سطح پایین‌تر میره، یه بسته‌ی انرژی از خودش,162_mqa.wav منتشر می‌کنه که مقدارش دقیقا به اندازه‌ی اختلاف انرژی این دو تا سطحه.,163_mqa.wav این اصلاحی که بور تو مدل رادرفورد ایجاد کرد،,164_mqa.wav باعث شد مشکل ناپایدار بودن اتم حل بشه.,165_mqa.wav اما یه کمک بزرگ دیگه هم کرد.,166_mqa.wav تو بحث خطوط طیفی عناصر مختلف، در نهایت,167_mqa.wav فهمیدیم که هر عنصری خطوط مخصوص خودشو داره.,168_mqa.wav یعنی فقط یه سری از فرکانس‌ها رو جذب یا منتشر می‌کنه.,169_mqa.wav ولی هنوز نفهمیده بودیم که دقیقا چرا اینجوریه.,170_mqa.wav دلیل این موضوع، همین سطوح انرژی الکترون‌ها بود.,171_mqa.wav این شکل رو در نظر بگیرید. هر کدوم از این شیش تا، یکی از مدارهای الکترونه.,172_mqa.wav شماره ۱ کمترین انرژی رو داره، شماره ۶ بیشترین انرژی.,173_mqa.wav وقتی که الکترون از سطح ۲ با انرژی بالاتر، میره به سطح ۱,174_mqa.wav با انرژی کمتر، یه بسته‌ی انرژی یا فوتون از خودش منتشر می‌کنه که,175_mqa.wav دقیقا به اندازه‌ی اختلاف انرژی سطح ۱ و ۲ هست.,176_mqa.wav مقدار این انرژی کمه، در نتیجه فوتونی که منتشر میشه,177_mqa.wav انرژی کمی داره، تو محدوده‌ی فرکانسی نور قرمزه.,178_mqa.wav یا مثلا وقتی از سطح ۶ میره به سطح ۲ انرژی خیلی بیشتری از دست میده،,179_mqa.wav برای همین نوری که منتشر می‌کنه بنفشه، چون فرکانس یا انرژی بالاتری داره.,180_mqa.wav حالا دلیل اینکه این خطوط طیفی هر عنصری، مثل اثر انگشت،,181_mqa.wav مخصوص خودشه، اینه که هر عنصری تعداد الکترون‌های,182_mqa.wav خودشو داره، که تو مدارهایی با انرژی‌های مختلف قرار گرفتن.,183_mqa.wav از طرفی هم، هر عنصری، تعداد بار مثبت هسته‌ش،,184_mqa.wav یعنی پروتون‌هاش، با بقیه فرق می‌کنه.,185_mqa.wav پس در نهایت، انرژی‌هایی که برای تغییر سطح,186_mqa.wav الکترون‌ها نیازه، تو هر عنصری با عناصر دیگه فرق داره.,187_mqa.wav پس کوانتوم کمکمون کرد تا دوباره کلی جلوتر بریم، اما هنوزم مشکلات زیادی وجود داشت.,188_mqa.wav یکیش این بود که مدل بور فقط برای اتم ساده‌ی هیدروژن که,189_mqa.wav یه دونه الکترون داره جواب میداد، برای اتم‌های پیچیده‌تر کار نمی‌کرد.,190_mqa.wav چون وقتی تعداد الکترون‌ها بیشتر میشد، خود این الکترون‌ها هم رو همدیگه,191_mqa.wav تاثیر میذاشتن، که این باعث میشد توضیح رفتارشون خیلی پیچیده‌تر بشه.,192_mqa.wav سال 1925 ورنر هایزنبرگ با بررسی‌هایی که انجام داد,193_mqa.wav به این نتیجه رسید که این مدل‌های سیاره‌ای ایرادهای زیادی داره.,194_mqa.wav برای اینکه بتونه نظریاتشو به زبان ریاضی بیان کنه، از ماتریس‌ها استفاده کرد.,195_mqa.wav بعدش هم اصل معروف عدم قطعیت رو مطرح کرد که خلاصه‌ی حرفش این بود که,196_mqa.wav بعضی از خواص الکترون که با هم مرتبطن، مثل مکان و سرعت،,197_mqa.wav نمی‌تونن هردوشون با هم به صورت دقیق اندازه‌گیری بشن.,198_mqa.wav مثلا هرچی دقت اندازه‌گیری سرعت یه الکترون بیشتر بشه،,199_mqa.wav دقت اندازه‌گیری موقعیت مکانیش کمتر میشه.,200_mqa.wav هایزنبرگ یکی از بزرگترین مغزهای مکانیک کوانتوم مدرن محسوب میشه.,201_mqa.wav اما تقریبا همزمان با اون، اروین شرودینگر همین کارا رو,202_mqa.wav به شکل دیگه‌ای انجام داد که فهمیدنش تا حدودی ساده‌تر بود.,203_mqa.wav به جای ماتریس از موج استفاده کرد.,204_mqa.wav نظرش این بود که الکترون، یه ذره‌ی نقطه‌ای نیست که بتونیم بگیم تو هر لحظه،,205_mqa.wav تو چه مکانی قرار گرفته. بلکه در واقع ماهیت موجی داره.,206_mqa.wav ما فقط می‌تونیم از احتمال وجودش تو هر نقطه، صحبت کنیم.,207_mqa.wav مثلا تو این شکل، یه مولکول آب می‌بینید.,208_mqa.wav این نقاط قرمزرنگ هرکدومشون یه دونه الکترون نیستن، بلکه احتمال,209_mqa.wav حضور الکترون‌ها تو نقاط مختلف اطراف مولکول آب رو نشون میدن.,210_mqa.wav اون جاهایی که تراکم این نقطه‌ها بیشتره،,211_mqa.wav یعنی احتمال حضور الکترون‌ها تو اون نقاط بالاتره.,212_mqa.wav آخرین مساله هم اینکه مواردی مثل اصل عدم قطعیت، تابع موج، درهم‌تنیدگی، گرانش,213_mqa.wav کوانتومی، یا خیلی چیزای دیگه که جزو بخش‌های مهم مکانیک کوانتوم هستن،,214_mqa.wav هرکدومشون باید تو یه ویدیوی جدا مخصوص خودشون بررسی بشن.,215_mqa.wav امروز فقط خواستیم ریشه‌های به وجود اومدن دانش کوانتوم رو بدونیم.,216_mqa.wav پس خلاصه‌ی این ویدیو این شد که فیزیک مدرن ما,217_mqa.wav یه شاخه یا ستون اصلی داره به نام مکانیک کوانتوم.,218_mqa.wav کارش توضیح اتفاقاتیه که تو اندازه‌های خیلی کوچیک میفته، مثل اتم‌ها,219_mqa.wav یا ذره‌های داخل اتم، یا ذرات خیلی ریزی مثل فوتون.,220_mqa.wav تو این اندازه‌ها بعضی وقتا اتفاقات عجیبی میفته,221_mqa.wav که هیچ شباهتی با دنیای اجسام بزرگ نداره.,222_mqa.wav مکانیک کوانتوم با این اندازه‌های خیلی خیلی کوچیک,223_mqa.wav کار داره، نه اجسامی تو اندازه‌های من و شما.,224_mqa.wav بازم تو ویدیوهای آینده بخش‌های مختلفش رو به صورت,225_mqa.wav جداگانه با هم بررسی می‌کنیم. لطفا نظر یادتون نره.,226_mqa.wav از زمانی که اینترنت و شبکه‌های مجازی خیلی محبوب شدن,0_meta.wav کسب‌وکارها هم خیلی زود وارد این فضا شدن.,1_meta.wav دیگه برای اینکه شما بتونی محصولتو خوب بفروشی،,2_meta.wav نیازی نبود یه مغازه تو یه خیابون خوب و پر رفت‌و‌آمد داشته باشی،,3_meta.wav کافی بود مثلا یه پیج پربازدید داشته باشی.,4_meta.wav درآمدشم می‌تونست چندین برابر اون مغازه باشه.,5_meta.wav اما یه تحول بزرگ دیگه هم تو راهه،,6_meta.wav چیزی که احتمالا این روزا زیاد اسمشو می‌شنوید، یعنی متاورس.,7_meta.wav تو این ویدیو، می‌خوایم درباره‌ی این موضوع صحبت کنیم که متاورس دقیقا چیه،,8_meta.wav چه اهمیتی داره، چرا بزرگترین شرکت‌های تکنولوژی دنیا مثل فیسبوک و مایکروسافت و,9_meta.wav بقیه اینقدر دارن روش سرمایه‌گذاری می‌کنن، چه خوبی‌هایی داره، چه بدی‌هایی داره.,10_meta.wav بعدشم یه بررسی کوتاهی می‌کنیم از اینکه متاورس الان تو چه وضعیتیه،,11_meta.wav چه جوری می‌تونیم واردش بشیم، چه جوری می‌تونیم ازش کسب درآمد کنیم.,12_meta.wav پس تا آخر این ویدیو همراه من باشید تا یه اطلاعات کلی,13_meta.wav راجع به بخش‌های مختلف متاورس به دست بیاریم.,14_meta.wav یه نکته‌ی خیلی کوتاه قبل از شروع بگم، زیاد کامنت برام میاد که,15_meta.wav زیرنویس فارسی که اضافه کردی حواسمونو پرت می‌کنه.,16_meta.wav زیرنویس برای دوستان ناشنوا اضافه شده اما خیلی راحت می‌تونید,17_meta.wav خاموشش کنید، اگه از گوشی استفاده می‌کنید، کافیه این دکمه رو بزنید,18_meta.wav تا زیرنویس ویدیو نشون داده نشه، اگر هم از کامپیوتر,19_meta.wav استفاده می‌کنید کافیه این دکمه رو بزنید. به همین راحتی.,20_meta.wav سال 2018 یه فیلم جالب از یکی از معروف‌ترین,21_meta.wav کارگردان‌های سینما به نام استیون اسپیلبرگ منتشر شد,22_meta.wav این فیلم علمی-تخیلی وضعیت سال 2045 رو نشون می‌داد که دنیای واقعی ما,24_meta.wav حسابی دچار هرج و مرج بود اما یه دنیای غیرواقعی هم ایجاد شده بود,25_meta.wav آدما می‌تونستن یه شخصیت مجازی برای خودشون درست کنن و,27_meta.wav از طریق این آواتار وارد این دنیا بشن و هر کاری که دلشون می‌خواد انجام بدن.,28_meta.wav یعنی برای خودشون یه زندگی مشخصی داشته باشن، یه شغل مشخصی داشته باشن،,29_meta.wav تفریح کنن، پول در بیارن، خلاصه هر کاری که به ذهنشون برسه.,30_meta.wav اما این ایده که آدما بتونن با شخصیت‌های مجازی وارد یه دنیای مجازی,31_meta.wav بشن و کارای مختلفی انجام بدن، خیلی هم جدید نیست.,32_meta.wav به نظر میاد اولین بار سال 1992 یعنی حدود سی سال پیش توی یه,33_meta.wav متاورس هم به صورت خیلی خلاصه یه همچین چیزیه، یعنی شما با یه,35_meta.wav کاراکتر غیرواقعی واردش میشی و کارایی که دوست داری انجام میدی.,36_meta.wav متاورس از ترکیب دو تا کلمه ساخته شده:,37_meta.wav پس معنی فارسی متاورس میشه فراجهان، یه جهان برتر.,39_meta.wav این جهان مجازی، الان هنوز اول راهه، خیلی ابتداییه، اما چیزی که در آینده,40_meta.wav قراره بشه اینقدر عجیب غریب و فوق‌العاده‌س که تصورش هم سخته.,41_meta.wav اول ببینیم قراره چی بشه و چه تغییراتی تو زندگی ما ایجاد کنه، بعدش میریم,42_meta.wav سراغ اینکه همین الان تو چه وضعیتیه، اصلا میشه واردش شد یا نه.,43_meta.wav ببینید الان شما یه اکانت برای اینستاگرم دارید، که باهاش وارد این فضا میشید،,44_meta.wav یه اکانت دیگه برای تیک‌تاک دارید، یکی دیگه برای فیسبوک.,45_meta.wav یعنی اکانت‌های مختلفی دارید که با هرکدومشون وارد یه جزیره‌ای میشید که,46_meta.wav اونجا آدمای دیگه‌ای هم هستن، می‌تونید با هم صحبت کنید،,47_meta.wav مطالب همدیگه رو ببینید، تو گروه‌های مختلف عضو بشید.,48_meta.wav حالا فرض کنید تمام این جزیره‌های تکی به همدیگه وصل بشن و,49_meta.wav یه جزیره‌ی خیلی بزرگی به وجود بیارن.,50_meta.wav بعد، شما فقط با داشتن یه اکانت بتونید وارد این جزیره‌ی بزرگ بشید و,51_meta.wav همه‌ی اون کارایی که جاهای مختلف انجام می‌دادید تو دسترستون باشه.,52_meta.wav مفهوم متاورس تقریبا یه همچین چیزیه.,53_meta.wav یعنی یه فراجهان وجود داره که رو شبکه‌ی اینترنت ساخته شده،,54_meta.wav بعدش شما همونطور که الان برای وارد شدن به اینستاگرم یه نام کاربری می‌سازید و,55_meta.wav واردش میشید، تو متاورس می‌تونید کلا یه شخصیت کامل,56_meta.wav بسازید و باهاش وارد این دنیای مجازی بشید.,57_meta.wav کاراکتر شما ویژگی‌های خودشو داره، می‌تونه توانایی‌های عجیبی مثل پرواز کردن یا,58_meta.wav غیب شدن یا اینجور چیزا داشته باشه، کارهایی بکنه که تو دنیای واقعی امکانش نیست.,59_meta.wav با همین گوشی‌های فعلی یا کامپیوتر هم میشه وارد متاورس شد،,60_meta.wav اما اگه بخواید از تمام ویژگی‌های این دنیا استفاده کنید باید ابزارهایی مثل,61_meta.wav هدست واقعیت مجازی داشته باشید.,62_meta.wav الان وقتی که وارد یه فضای مجازی میشیم معمولا از گوشیامون استفاده می‌کنیم،,63_meta.wav یعنی اون فضا روی صفحه‌ی گوشی ما نمایش داده میشه، بعدش ما با انگشتامون,64_meta.wav یا از طریق دوربین و میکروفون گوشی با این فضا تعامل می‌کنیم.,65_meta.wav اما وقتی که یه هدست واقعیت مجازی استفاده کنید دیگه خودتونو,66_meta.wav داخل اون فضا حس می‌کنید، نه از پشت گوشی یا کامپیوتر.,67_meta.wav به احتمال خیلی زیاد، تو سال‌های آینده ابزارهایی هم ساخته میشن که حتی,68_meta.wav احساس لمس کردن یا بو و مزه و این چیزا هم تو متاورس تجربه بشه.,69_meta.wav همین الانم دنیاهایی شبیه متاورس وجود دارن، مثلا یه نمونه‌ش,70_meta.wav بازی زندگی دومه که شما یه آواتار برای خودت می‌سازی،,71_meta.wav باهاش وارد این بازی میشی، بعد دقیقا می‌تونی یه زندگی دوم داشته باشی.,72_meta.wav می‌تونی ازدواج کنی، پول و خونه و ماشین و خیلی چیزای دیگه داشته باشی،,73_meta.wav دقیقا مثل همین زندگی واقعی اما توی یه دنیای مجازی.,74_meta.wav خب آدمای زیادی از کل دنیا به صورت آنلاین دارن با هم بازی می‌کنن،,76_meta.wav یکیشون پلیسه یکیشون سوپرمارکت داره، یکیشون اسلحه می‌فروشه،,77_meta.wav یکیشون ماشین‌بازه، بعضیاشونم مثل همین دنیای واقعی دزدن.,78_meta.wav پس اینا می‌تونن نمونه‌های اولیه‌ای از متاورس باشن،,79_meta.wav منتها همونطور که گفتم، اینا همه یه سری جزیره‌های کوچیک کوچیکن،,80_meta.wav متاورس قراره خیلی وسیع‌تر و کلی‌تره باشه، با امکانات خیلی بیشتر.,81_meta.wav اینم باید بگم که هدف متاورس فقط بازی و سرگرمی نیست، خیلی کارهای دیگه هم,82_meta.wav میشه توش انجام داد، مثل آموزش، ملاقات‌های کاری، کسب درآمد.,83_meta.wav مثلا در مورد آموزش مجازی، الان دانش‌آموزا میشینن تو خونه از پشت گوشی یا,84_meta.wav کامپیوترشون وارد یه کلاس مجازی میشن، اما تو کلاس‌های مجازی که در آینده داخل,85_meta.wav متاورس تشکیل میشه، دانش‌آموزا می‌تونن با استفاده از یه هدست واقعیت مجازی,86_meta.wav وارد کلاس درس بشن، حضور خودشونو داخل کلاس حس کنن.,87_meta.wav در مورد ملاقات‌های کاری هم همینه، الان با استفاده از اپلیکیشن‌هایی مثل اسکایپ,88_meta.wav شما تصویر طرف مقابل رو می‌بینی، اما تو متاورس، این ملاقات‌ها هم خیلی نزدیک‌تر,89_meta.wav میشه به ملاقات‌های واقعی، یعنی دقیقا آواتار شما با آواتار بقیه سر یه میز,90_meta.wav میشینن و گفتگو می‌کنن، شما هم دقیقا با استفاده از هدست,91_meta.wav واقعیت مجازی حس می‌کنی تو اون جلسه حضور داری.,92_meta.wav یه نکته‌ی تکمیلی هم اضافه کنم، متاورس غیر از اینکه یه دنیای مجازی باشه که,93_meta.wav ما با آواتار خودمون واردش میشیم، یه کارکرد دیگه هم داره،,94_meta.wav اونم اینه که دنیای واقعی و مجازی رو با هم ترکیب می‌کنه.,95_meta.wav یعنی با استفاده از عینک‌های واقعیت افزوده میشه کاراکترهای,96_meta.wav دیجیتالی یا هر چیز دیگه‌ای رو تو دنیای واقعی ببینیم و باهاش تعامل داشته باشیم.,97_meta.wav مثلا الان ما با دوستمون که توی یه کشور دیگه زندگی می‌کنه می‌تونیم از طریق صفحه‌ی,98_meta.wav گوشیمون تماس ویدیویی داشته باشیم، همدیگه رو ببینیم، صحبت کنیم.,99_meta.wav اما در آینده با پیشرفت متاورس، می‌تونیم دقیقا اون شخص رو کنار خودمون ببینیم.,100_meta.wav اینم یکی دیگه از قابلیت‌های مهم متاورسه، یعنی ترکیب دنیای واقعی و مجازی.,101_meta.wav اما غیر از همه‌ی این صحبت‌ها، یه چیزی که خیلی باعث جلب توجه شده,102_meta.wav اینه که شما می‌تونی از این دنیای جدید درآمد خوبی هم کسب کنی.,103_meta.wav همونطور که تو دنیای واقعی، راه‌های پول درآوردن خیلی خیلی زیاده،,104_meta.wav تو متاورس هم شما می‌تونی از راه‌های مختلفی پول در بیاری. مثلا یکیش خرید و فروش زمینه.,105_meta.wav تو دنیای واقعی اونایی که آینده‌نگر بودن و زمین‌های خوبی خریدن،,106_meta.wav خیلیاشون سرمایه‌دار شدن، پولدار شدن، تو متاورس هم همینطوره،,107_meta.wav یعنی اونایی که الان بتونن زمین‌های خوبی بخرن که جا واسه پیشرفت داشته باشه،,108_meta.wav ممکنه تا چند سال آینده جزو سرمایه‌دارای متاورس باشن.,109_meta.wav اما این زمین‌های مجازی غیر از خرید و فروش، فواید دیگه‌ای هم داره.,110_meta.wav مثلا شما توی یه منطقه‌ی پربازدید یه زمین بزرگ و مناسب,111_meta.wav می‌خری بعدش یه مرکز تفریحی خیلی عالی توش میسازی.,112_meta.wav حالا آدمایی که وارد متاورس شدن می‌تونن بیان اونجا تفریح کنن، بازی کنن،,113_meta.wav پول خرج کنن، همونطور که تو دنیای واقعی میریم شهربازی و پول خرج می‌کنیم.,114_meta.wav یا مثلا یه نفر ممکنه باشگاه شرط‌بندی بزنه، یا نمایشگاه,115_meta.wav عکس بذاره، یا اصلا زمینشو اجاره بده به یه نفر دیگه.,116_meta.wav حالا نکته‌ش اینجاست که همین ساختن یه مرکز تفریحی، چند تا شغل مختلف ایجاد می‌کنه،,117_meta.wav یعنی نیاز به یه نفر هست که طراحیش کنه، نقشه‌شو بکشه،,118_meta.wav یه نفر برنامه‌نویسیشو انجام بده، یه نفر اون ظاهر سه‌بعدیشو بسازه،,119_meta.wav کارایی که الان تو همین بازی‌های سه‌بعدی داره انجام میشه.,120_meta.wav پس تو آینده‌ی نزدیک، شغل‌هایی به وجود میاد که الان هیچ تصوری ازش نداریم،,121_meta.wav مثلا طراح اکوسیستم متاورس، که یه محیط شهری رو طراحی می‌کنه،,122_meta.wav یا مثلا افرادی که تو زمینه‌ی امینتش تخصص دارن، یا بنگاه‌های معاملاتی,123_meta.wav که خونه و زمین خرید و فروش می‌کنن، یا افرادی که کشتی‌های تفریحی,124_meta.wav یا ماشین و هواپیما می‌سازن و می‌فروشن.,125_meta.wav هزارتا شغل دیگه که الان وجود نداره اما ممکنه تا یکی دو دهه‌ی آینده,126_meta.wav ایجاد بشن و اتفاقا جزو پردرآمدترین شغل‌ها هم باشن.,127_meta.wav حالا اینجا یه سوال مهم پیش میاد. این خرید و فروشا، رو چه مبنایی انجام میشه؟,128_meta.wav یعنی مثلا من وقتی که پول واقعی میدم یه تیکه زمین مجازی می‌خرم،,129_meta.wav این کجا ثبت میشه، از کجا معلوم بعدا به کس دیگه‌ای فروخته نشه.,130_meta.wav کلید اصلی این موضوع، فناوری بلاک‌چین هست، همون چیزی که مبنای کار ارزهای,131_meta.wav دیجیتالی مثل بیت‌کوینه، که باعث شده که نه بشه هکش کرد نه بشه توش تقلب کرد.,132_meta.wav توضیح کاملش خیلی طولانیه، اما خلاصه‌ش اینه که بلاک‌چین,133_meta.wav اینطوری کار می‌کنه که اطلاعات به صورت رمزنگاری شده بین تمام کاربرا توزیع میشه،,134_meta.wav برای همین هیچکس نمی‌تونه به نفع خودش تغییرش بده چون بقیه هم یه نسخه ازش دارن.,135_meta.wav پس یه بخش خیلی مهمی از متاورس، همین فناوری بلاک‌چینه,136_meta.wav که الان داره تو ارزهای دیجیتال استفاده میشه.,137_meta.wav کلا ارزهای دیجیتال یا رمزارزها نقش خیلی مهمی دارن تو متاورس.,138_meta.wav خب این یه توضیح خیلی کلی و خلاصه بود از متاورس، حالا می‌خوایم ببینیم,139_meta.wav متاورس الان تو چه وضعیته، چه جوری می‌تونیم تجربه‌ش کنیم.,140_meta.wav همونطور که گفتم، هنوز تو دوران طفولیت خودشه،,141_meta.wav تجربه‌های متاورسی داخلشون داشته باشید، اما خب هنوز محدودیت‌های زیادی دارن.,143_meta.wav احتمالا حدود یکی دو دهه دیگه طول می‌کشه تا بتونیم یه چیزی مشابه اون دنیای مجازی,144_meta.wav ولی خب همین الانم شما می‌تونید کارهای زیادی توی این پلتفرم‌ها,146_meta.wav انجام بدید، زمین هم می‌تونید بخرید و بسازید.,147_meta.wav به نظرم با سرمایه‌گذاری‌های بزرگی که غول‌های تکنولوژی مثل فیسبوک و,148_meta.wav مایکروسافت دارن رو این قضیه انجام میدن، سرعت رشدش در آينده خیلی بالاست.,149_meta.wav فیسبوک که اصلا چند ماه پیش حتی اسم شرکتش رو عوض کرد و گذاشت متا،,150_meta.wav یعنی شرکت فیسبوک که پلتفرم‌هایی مثل خود فیسبوک و,151_meta.wav اینستاگرم و واتس‌اپ و چیزای دیگه رو داره، الان دیگه اسمش شده شرکت متا،,152_meta.wav که همین نشون میده موضوع متاورس چقدر اهمیت داره.,153_meta.wav اونایی برنده‌ان که از همین الان به فکر سرمایه‌گذاری یا فعالیت تو این دنیای جدید باشن.,154_meta.wav یه نکته‌ی مهمی هم که باید بگم اینه که هنوز با قطعیت کامل نمیشه چیزی گفت،,155_meta.wav اگه می‌خواید تو متاورس سرمایه‌گذاری کنید باید ریسکش هم,156_meta.wav بپذیرید چون هنوز هیچی صددرصد مشخص نیست.,157_meta.wav این ویدیو هم فقط برای یه آشنایی کلی با متاورسه،,158_meta.wav اگه دنبال سرمایه‌گذاری هستید باید خودتون قبلش حسابی تحقیق کنید.,159_meta.wav مثلا دیسنترالند یکی از اون نقاط شروع متاورسه.,160_meta.wav تو چند ماه گذشته پیشرفت خیلی زیادی داشته، زمین‌هاش به حدی گرون شدن,161_meta.wav که اونایی که با قیمت ارزون خریده بودن تونستن سود خیلی زیادی داشته باشن.,162_meta.wav اما جاهای ارزون‌تری هم وجود داره، مثلا آپلند یه دنیای مجازیه,163_meta.wav که از روی دنیای واقعی کپی‌برداری شده، کلی هم زمین,164_meta.wav برای فروش داره که قیمت بعضیاشون هنوز زیاد بالا نرفته.,165_meta.wav شما خیلی راحت می‌تونید اپلیکیشنش رو نصب کنید، یا اینکه از طریق مرورگر کامپیوتر,166_meta.wav برید تو سایتش و یه اکانت رایگان بسازید و وارد این دنیا بشید.,167_meta.wav اگه همون اتفاقی که برای دیسنترالند و سندباکس افتاد,170_meta.wav برای آپلند هم بیفته میشه انتظار داشت زمینای اینجا هم سود زیادی بکنن،,171_meta.wav اما خب همونطور که گفتم صددرصد قطعی نیست، ممکنه اصلا پیشرفت چندانی نداشته باشه.,172_meta.wav برای آپلند اگه دنبال اطلاعات کاملتر بودید، زیر همین ویدیو چندتا لینک اضافه کردم که,173_meta.wav کانال‌های فارسی روش خرید و فروش زمین تو این دنیای,174_meta.wav متاورسی رو توضیح دادن، می‌تونید اون ویدیوها رو ببینید.,175_meta.wav حالا بریم ببینیم این فراجهان چه خوبی‌هایی داره چه بدی‌هایی داره.,176_meta.wav خوبیاش بیشتر از این جنسه که اون کارایی که ما تو دنیای,177_meta.wav واقعی نمی‌تونیم انجام بدیم یا انجامش برامون سخته، تو متاورس قابل انجامه.,178_meta.wav مثلا یه شخصی که به خاطر معلولیتی که داره نمی‌تونه راه بره،,179_meta.wav تو متاورس می‌تونه یه قهرمان ورزشی باشه، می‌تونه بدوه، پرواز کنه.,180_meta.wav یا مثلا فاصله‌های فیزیکی دیگه بی‌معنی میشن.,181_meta.wav شما هر لحظه‌ای که اراده کنی می‌تونی تو هر نقطه‌ای از این فراجهان حضور داشته باشی.,182_meta.wav می‌تونی تو کنسرت خواننده‌ی موردعلاقه‌ت شرکت کنی، بازی فوتبال تیم,183_meta.wav محبوبت رو از تو استادیوم ببینی، تو کلاس‌های آموزشی شرکت کنی.,184_meta.wav مثلا همین چند ماه پیش بود که آریانا گرانده تو بازی فورتنایت,185_meta.wav کنسرت مجازی گذاشت، که خیلی هم استقبال شد.,186_meta.wav پس به صورت کلی، خیلی از محدودیت‌هایی که الان داریم دیگه بی‌معنی میشن،,187_meta.wav می‌تونه خیلی از کارهای ما رو ساده‌تر کنه. اما اون طرف سکه چی؟,188_meta.wav یعنی همین الان با وجود همین شبکه‌های مجازی،,189_meta.wav آدم‌ها خیلی از هم دور شدن، منزوی شدن.,190_meta.wav فعالیت بدنی پایین، به‌اضافه‌ی روابط اجتماعی کمتر،,191_meta.wav باعث شده که مشکلاتی مثل افسردگی خیلی زیاد بشه.,192_meta.wav حالا متاورس که دیگه خیلی کامل‌تر و جذاب‌تر از فضاهای فعلیه، احتمالا این مشکلات رو,193_meta.wav عمیق‌تر بکنه، مگه اینکه تو همین سال‌های آینده یه راه‌حل‌هایی براش ارائه بشه.,194_meta.wav چون من فکر می‌کنم خیلی از ماها به خاطر محدودیت‌هایی که تو دنیای واقعی داریم،,195_meta.wav احتمالا اعتیاد شدیدی به حضور تو این دنیاهای بی‌محدودیت پیدا می‌کنیم.,196_meta.wav اگه اینجوری بشه دیگه ممکنه برگشتن به واقعیت برامون خیلی سخت بشه.,197_meta.wav دیگه علاقه‌ی چندانی به دنیای واقعی نداشته باشیم.,198_meta.wav یا مشکلات رفتاری برامون پیش بیاد، مثلا همونطور که گفتم,199_meta.wav متاورس از نظر فیزیکی هیچ محدودیتی نداره، یعنی هر مکانی,200_meta.wav با هر نوع کاربردی می‌تونه توش وجود داشته باشه.,201_meta.wav دقیقا مثل یه سری از بازی‌های خشنی که الان هستن، به احتمال زیاد,202_meta.wav داخل متاورس هم مناطقی به وجود میاد که آدما، یعنی درواقع آواتار آدما,203_meta.wav میرن اونجا با هم جنگ می‌کنن، همدیگه رو می‌کشن.,204_meta.wav اینو بذارید کنار اون تجربه‌ی واقعی که از انجام این کارا به آدم دست میده،,205_meta.wav یعنی می‌خوام بگم ممکنه تاثیر خیلی بدی رو رفتارمون داشته باشه.,206_meta.wav غیر از این مشکلات روحی، احتمالا بدنمون هم به خاطر فعالیت پایین,207_meta.wav ضعیف بشه یا دچار مشکلاتی مثل اضافه‌وزن یا پوکی استخون بشیم.,208_meta.wav همین الانم شبکه‌های مجازی این مشکلات رو برامون ایجاد کردن ولی مساله اینه که,209_meta.wav با این تحولاتی که متاورس با خودش میاره، این مشکلات ممکنه چندین برابر بشن.,210_meta.wav به هر حال یا باید برای این موضوعات راه‌حل‌های درستی,211_meta.wav پیدا کنیم یا حسابی برامون دردسرساز میشن.,212_meta.wav نمی‌دونم شاید وقتی متاورس خیلی فراگیرتر بشه،,213_meta.wav قوانین جهانی براش وضع کنن، مثل همین قوانینی که تو دنیای واقعی هست.,214_meta.wav پس خلاصه‌ی این ویدیو این شد که قدم‌های اولیه برای ایجاد یه,215_meta.wav دنیای مجازی خیلی بزرگ به نام متاورس یا فراجهان برداشته شده.,216_meta.wav تو این دنیای دیجیتال، هیچ محدودیت فیزیکی وجود نداره،,217_meta.wav هر چیزی که بتونیم تصورش کنیم، می‌تونیم تو این دنیا بسازیمش.,218_meta.wav همونطور که اینترنت و شبکه‌های مجازی فعلی، تغییرات خیلی زیادی تو زندگی ما ایجاد کردن،,219_meta.wav متاورس هم یه تحول بزرگ به وجود میاره، شغل‌های عجیبی پیدا میشن که,220_meta.wav می‌تونن اولین افرادی که واردشون میشن رو حسابی پولدار کنن.,221_meta.wav اگه این ویدیو رو دوست داشتی لطفا لایک و کامنت فراموش نشه،,222_meta.wav تا ویدیو بعدی یادت باشه که بدون هیچ ترسی سوال بپرس.,223_meta.wav معمولا تو هر برنامه‌ای در مورد یه موضوع مشخص صحبت می‌کنم,0_ck.wav اما بعضی از پیشنهادهای شما توضیحش خیلی طولانی نیست,1_ck.wav برای همین گفتم گهگاهی یه ویدیو داشته باشیم,2_ck.wav که چند تا از موضوعات کوچیکتر رو به زبان ساده توضیح بدم,3_ck.wav برنامه‌ی امروز در مورد این چهارتاست,4_ck.wav شماره‌ی یک: چرا چشم بعضی از حیوونا مثل گربه‌ها، توی تاریکی می‌درخشه,5_ck.wav شماره‌ی دو: آفتاب‌پرست چطور می‌تونه رنگ پوستش رو تغییر بده,6_ck.wav شماره‌ی سه: دلیل پدیده‌ی عجیب سرشاخه‌های خجالتی که بین درخت‌ها اتفاق میفته چیه,7_ck.wav آخرین مورد هم اینکه تپه‌های گرانشی یا مغناطیسی,8_ck.wav که ماشین‌های خلاص رو به سمت بالای شیب می‌کشن، واقعیه یا نه,9_ck.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,10_ck.wav سازنده‌ی انواع سنسورهای پیشرفته، که توی پروژه‌های زیادی استفاده میشن,11_ck.wav از ساعت‌های هوشمند گرفته، تا اندام‌های مصنوعی، ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی,12_ck.wav کشاورزی، رباتیک، همه‌جا ردپای سنسورهای فیوتک دیده میشه,13_ck.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,14_ck.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,15_ck.wav گربه بین مردم مصر باستان خیلی مقدس بود,16_ck.wav طبق گفته‌ی هرودوت تاریخ‌نگار معروف یونانی، حدود دو هزار و پونصد سال پیش,17_ck.wav جنگی به نام نبرد پلوزیوم بین ایران و مصر اتفاق افتاد,18_ck.wav کمبوجیه یا کامبیز پسر کوروش، از این باور مصری‌ها استفاده کرد و,19_ck.wav یه جنگ فرسایشی طولانی رو برنده شد,20_ck.wav به این صورت که سربازهای ایرانی همراه خودشون,21_ck.wav گربه حمل می‌کردن و روی سپر و تجهیزاتشون عکس گربه می‌کشیدن,22_ck.wav مصری‌ها هم که به هیچ وجه حاضر نبودن به گربه‌ها آسیب بزنن، کاملا شکست خوردن,23_ck.wav همین مصری‌ها، در مورد درخشندگی چشم گربه‌ها تو شب,24_ck.wav معتقد بودن این موجودات موقع غروب آفتاب، نور خورشید رو,25_ck.wav تو چشماشون ذخیره می‌کنن تا وقتی که دوباره هوا روشن بشه,26_ck.wav اما دلیل واقعی این اتفاق، یه لایه‌ی آینه‌ای نازک داخل چشم گربه‌ست,27_ck.wav وقتی که نور بازتاب شده از اجسام مختلف وارد چشم ما میشه,28_ck.wav به سلول‌های گیرنده‌ی نور که داخل شبکیه قرار گرفتن برخورد می‌کنه,29_ck.wav تو چشم خیلی از موجودات، دقیقا پشت شبکیه یه لایه‌ی آینه‌ای وجود داره,30_ck.wav به نام پرده‌ی درخشان که نور رو بازتاب می‌کنه,31_ck.wav اون پرتوهای هدر رفته که به گیرنده‌های نور برخورد نکردن,32_ck.wav توسط این لایه‌ی آینه‌ای دوباره برمی‌گردن به سمت شبکیه,33_ck.wav اینجوری، تعداد پرتوهایی که گیرنده‌های نور رو تحریک می‌کنن، بیشتر میشه,34_ck.wav در نتیجه این موجودات، حتی توی نور خیلی کم هم بینایی خوبی دارن,35_ck.wav پس دلیل درخشندگی چشم این حیوونا دقیقا همینه,36_ck.wav یعنی تو تاریکی کامل هیچوقت این اتفاق نمیفته,37_ck.wav این درخشندگی چیزی نیست جز بازتاب ساده‌ی نور چراغ‌قوه‌ها و دوربین‌ها,38_ck.wav حتی چشم هر موجودی به یه رنگ مشخصی می‌درخشه، مثلا گربه‌ها و سگ‌ها,39_ck.wav نور چشمشون مایل به سبزه، یا پرنده‌ها و جوندگان مایل به قرمزه,40_ck.wav که این تفاوت رنگ به خاطر ساختار و جنس پرده‌ی درخشانشونه,41_ck.wav معمولا حیوانات شب‌رو چشمشون پرده‌ی درخشان داره,42_ck.wav ولی ما آدما همچین قابلیتی نداریم,43_ck.wav با این حال، تو چشم ما هم یه پدیده‌ی کم و بیش مشابه اتفاق میفته,44_ck.wav که همه‌تون باهاش آشنایید: چشم قرمز,45_ck.wav موقع عکس‌برداری، نور فلش دوربین وارد چشم ما میشه و به شبکیه برخورد می‌کنه,46_ck.wav یه مقداریش از شبکیه رد میشه ولی چون خبری از,47_ck.wav پرده‌ی درخشان نیست، برنمی‌گرده به بیرون,48_ck.wav در عوض اتفاقی که میفته اینه که یه بخش کوچیکی از این پرتوها,49_ck.wav به رگ‌های خونی داخل چشم برخورد می‌کنن و بازتاب میشن,50_ck.wav بنابراین رنگ قرمز چشم‌ها به خاطر نوریه که به خون ما برخورد کرده و منعکس شده,51_ck.wav فقط هم در مورد نورهای شدید اتفاق میفته,52_ck.wav چون شبکیه و بافت داخل چشم بازتاب‌کننده‌ی خیلی ضعیفیه,53_ck.wav بر خلاف پرده‌ی درخشان که کمترین نورها رو منعکس می‌کنه,54_ck.wav سوال بعدی اینه که آفتاب‌پرست چطور رنگ پوست خودش رو تغییر میده,55_ck.wav قبل از تغییر رنگ، اجازه بدید در مورد علت تیره و روشن شدن پوستش توضیح بدم,56_ck.wav ملانین رنگدانه‌ای به رنگ قهوه‌ای و سیاه داخل پوست و موی خیلی از موجوداته,57_ck.wav عوامل ژنتیکی، هورمون‌ها، یا حتی نور خورشید، می‌تونه مقدار ملانین,58_ck.wav داخل پوست ما رو تغییر بده، هرچقدر بیشتر باشن پوست تیره‌تری داریم,59_ck.wav اما حیواناتی مثل آفتاب‌پرست، می‌تونن تراکم این رنگدانه‌ها رو تغییر بدن,60_ck.wav سلول‌هاشون زائده‌هایی داره که وقتی ملانین واردشون میشه,61_ck.wav اون سلول به رنگ سیاه درمیاد، ولی وقتی دوباره برمی‌گردن و,62_ck.wav تو یه نقطه متمرکز میشن، رنگ پوستش روشن‌تر میشه,63_ck.wav تا یه مدت طولانی فکر می‌کردیم تمام رنگ‌های دیگه مثل سبز و زرد و,64_ck.wav قرمز و نارنجی دقیقا شبیه سلول‌های حاوی ملانین ایجاد میشن,65_ck.wav اما سال ۲۰۱۵ معلوم شد از چیزی که فکر می‌کردیم خیلی پیچیده‌تره,66_ck.wav آفتاب‌پرست‌ها معمولا وقتی که آرومن به رنگ سبز دیده میشن,67_ck.wav در حالی که دانشمندا هیچ رنگدانه‌ی سبزی نتونستن,68_ck.wav داخل پوستش پیدا کنن، فقط زرد و قرمز بود,69_ck.wav پس این سوال پیش اومد که رنگ سبز آفتاب‌پرست از کجا میاد,70_ck.wav بررسی دقیق‌تر نشون داد پوستش لایه‌های مختلفی داره,71_ck.wav اول رنگدانه‌های زرد قرار گرفتن، بعدش قرمز، بعدش هم ملانین,72_ck.wav اما زیر اینا یه لایه‌ی دیگه‌ای هم هست حاوی نانوکریستال‌هایی,73_ck.wav از جنس گوانین، که تو یه شبکه‌ی منظم چیده شدن,74_ck.wav این نانوکریستال‌ها، نوری که وارد پوستش میشه رو,75_ck.wav شبیه منشور تجزیه می‌کنن به رنگ‌های مختلف,76_ck.wav فاصله‌ی بین نانوکریستال‌ها به اندازه‌ایه که,77_ck.wav طول‌موج‌های آبی بازتاب میشن ولی بقیه عبور می‌کنن,78_ck.wav بعدش این رنگ آبی، با رنگ زردِ رنگدانه‌های بالایی ترکیب میشه و سبز رو تولید می‌کنه,79_ck.wav حالا قسمت جالبترش اینجاست که وقتی آفتاب‌پرست هیجان‌زده میشه,80_ck.wav فاصله‌ی بین نانوکریستال‌ها تغییر می‌کنه,81_ck.wav هرچقدر فاصله‌شون بیشتر میشه، طول‌موج‌های,82_ck.wav بلندتری رو بازتاب می‌کنن، یعنی زرد و نارنجی و قرمز,83_ck.wav که از ترکیب این نورهای مختلف با رنگدانه‌های بالایی,84_ck.wav انواع رنگ‌های رنگین‌کمان دیده میشه,85_ck.wav حتی وقتی به پوستش فشار وارد می‌کنیم، فاصله‌ی بین,86_ck.wav نانوکریستال‌ها کم میشه و نور آبی رو بازتاب می‌کنن,87_ck.wav شگفتی پوست آفتاب‌پرست همین‌جا تموم نمیشه,88_ck.wav زیر تمام اینا یه لایه‌ی دیگه هم هست که اونم حاوی,89_ck.wav نانوکریستال‌هاییه که یه مقداربزرگ‌ترن، با فاصله‌ی بیشتر و نظم کمتر,90_ck.wav همین فاصله‌ی زیادشون باعث میشه طول‌موج‌های,91_ck.wav بلند فروسرخ رو بازتاب کنن، که این برای محیط‌های گرم و پرنور,92_ck.wav کمک بزرگی بهشون می‌کنه و خنک‌ نگهشون میداره,93_ck.wav الان تلاش زیادی داره انجام میشه که از این مکانیزم‌های عجیب,94_ck.wav پوست آفتاب‌پرست استفاده بکنن برای ساخت لباس‌هایی,95_ck.wav با قابلیت تغییر رنگ، یا صفحه‌نمایش‌های پیشرفته,96_ck.wav برای خود من درخت‌ها همیشه یکی از جالب‌ترین موجودات زمین بودن,97_ck.wav خیلی قبل از اینکه ما به وجود بیاییم، درخت‌ها اینجا بودن,98_ck.wav حتی میلیون‌ها سال قبل از دایناسورها,99_ck.wav همیشه صبور و کم‌توقع، غذا و اکسیژن بقیه‌ی موجودات رو تامین کردن,100_ck.wav بدون اینکه کوچیکترین آسیبی به طبیعت بزنن,101_ck.wav یکی از رفتارهای جالب درخت‌ها، سرشاخه‌های خجالتیه,102_ck.wav که بهش پدیده‌ی تاج خروس یا خیمه هم گفته میشه,103_ck.wav درخت‌هایی که همچین رفتاری دارن,104_ck.wav سرشاخه‌هاشون از یه حدی به هم نزدیک‌تر نمیشه,105_ck.wav همیشه فاصله‌ی خودشون رو با درخت‌های همسایه حفظ می‌کنن,106_ck.wav انگار از همدیگه خجالت می‌کشن,107_ck.wav اما این شاخه‌ها چطور می‌فهمن که تا کجا باید رشد کنن,108_ck.wav اولین دلیلی که ارائه شده، اینه که وقتی شاخ و برگ این درخت‌ها,109_ck.wav توسط باد تکون داده میشه، اون سرشاخه‌های نوزادی که تازه شروع به رشد کردن,110_ck.wav به همدیگه ساییده میشن و آسیب می‌بینن، چون نازک‌تر و حساس‌ترن,111_ck.wav پس جلوی رشدشون گرفته میشه و از یه حدی به هم نزدیک‌تر نمیشن,112_ck.wav آزمایش‌هایی انجام شده که با محدود کردن حرکت درخت‌ها,113_ck.wav از این ساییدگی‌ها جلوگیری کردن، در نتیجه سرشاخه‌ها,114_ck.wav به رشد خودشون ادامه دادن و فاصله‌ی بینشون از بین رفت,115_ck.wav اما مشکل اینجاست که این دلیل، فقط می‌تونه برای,116_ck.wav جنگل‌های بادخیزی جوابگو باشه که شاخه‌های انعطاف‌پذیری دارن,117_ck.wav در حالی که توی مناطقی با هوای آروم هم سرشاخه‌های خجالتی دیده شدن,118_ck.wav فرضیه‌ی بعدی اینه که نور فراسرخ منتشر شده از درخت‌های همسایه باعث این اتفاق میشه,119_ck.wav اون تهِ تهِ فرکانس‌های نور قرمز، میشه فراسرخ یا قرمزِ دور,120_ck.wav که طول موجش حدود هفتصد تا هشتصد نانومتره,121_ck.wav در واقع یه چیزی بین نور قرمز و فروسرخه، که چشم ما,122_ck.wav به سختی می‌تونه ببیندش، مگر اینکه شدت نورش خیلی زیاد باشه,123_ck.wav داخل برگ‌های گیاهان، یه مولکول بزرگ وجود داره به نام کلروفیل,124_ck.wav این مولکول، از نور خورشید طول‌موج‌های آبی و قرمزش رو جذب می‌کنه,125_ck.wav ولی سبز رو بازتاب می‌کنه,126_ck.wav برای همینه که برگ درخت‌ها رو سبز می‌بینیم,127_ck.wav اما غیر از نور سبز، فراسرخ هم وقتی به کلروفیل برخورد می‌کنه بازتاب میشه,128_ck.wav یه مولکول دیگه داخل برگ‌ها وجود داره به نام فیتوکروم,129_ck.wav که اون می‌تونه فراسرخ رو جذب کنه,130_ck.wav حالا قسمت مهمش اینجاست,131_ck.wav هر بخشی از گیاه که مولکول‌های فتوکرومش بیشتر از مقدار طبیعی,132_ck.wav نور فراسرخ دریافت بکنن، به این نتیجه می‌رسه که زیر سایه‌ی,133_ck.wav گیاهان دیگه قرار گرفته، چون داره فراسرخ بازتاب شده از اونا رو می‌گیره,134_ck.wav این باعث ایجاد فرایندی میشه به نام سایه‌گریزی,135_ck.wav یعنی اون شاخه‌ها مسیر خودشون رو تغییر میدن و,136_ck.wav درازتر و باریک‌تر میشن تا زودتر از زیر سایه فرار کنن,137_ck.wav سایه‌گریزی تو گیاهان آپارتمانی هم زیاد اتفاق میفته,138_ck.wav وقتی نور کافی بهشون نمی‌رسه نازک و دراز میشن,139_ck.wav در مورد پدیده‌ی سرشاخه‌های خجالتی هم گفته میشه,140_ck.wav نور فراسرخی که از درخت‌های همسایه دریافت می‌کنن,141_ck.wav باعث میشه فرایند سایه‌گریزی توی این سرشاخه‌ها اتفاق بیفته و دیگه جلوتر نرن,142_ck.wav در نتیجه بین درخت‌ها یه فضای خالی باقی می‌مونه,143_ck.wav غیر از ساییده شدن و سایه‌گریزی، دلایل دیگه‌ای هم,144_ck.wav برای این پدیده مطرح شده، اما بعد از گذشت یه قرن، هنوز نتونستیم,145_ck.wav به یه جمع‌بندی کلی برسیم که بتونه همه‌ی نمونه‌ها رو توضیح بده,146_ck.wav چیزی که واضحه اینه که سرشاخه‌های خجالتی، یه نفعی,147_ck.wav برای درخت‌ها داشته که همچین رفتاری رو ادامه دادن,148_ck.wav مثلا ممکنه این فاصله، جلوی انتقال آفت‌هایی مثل,149_ck.wav لارو حشرات برگ‌خوار از یه درخت به یه درخت دیگه رو بگیره,150_ck.wav مورد آخر حرکت ماشین‌ها بر خلاف جاذبه‌ست,151_ck.wav چند تا جاده تو نقاط مختلف دنیا وجود داره,152_ck.wav که وقتی آدما ماشین خودشون رو خلاص می‌کنن، به‌نظر میاد,153_ck.wav به‌جای اینکه به سمت پایین سراشیبی حرکت کنه، میره به سمت بالای شیب,154_ck.wav دلایل عجیب غریبی برای این اتفاق ارائه شده,155_ck.wav بعضیا که صحبت از نیروهای ماورایی و ناشناخته می‌کنن,156_ck.wav اسم این مناطق رو گذاشتن تپه‌ی روح,157_ck.wav بعضیای دیگه معتقدن نیروهای مغناطیسی دلیل این اتفاقه,158_ck.wav یعنی مثلا سنگ‌های آهنربایی قوی داخل این تپه‌ها وجود داره,159_ck.wav که ماشین‌ها رو به سمت خودش می‌کشه,160_ck.wav برای همین بهش میگن تپه‌های مغناطیسی,161_ck.wav بعضیا هم که فکر می‌کنن دلیلش بی‌نظمی‌هایی توی گرانش زمینه,162_ck.wav بهش میگن تپه‌های گرانشی,163_ck.wav اما هیچکدوم از این دلایل درست نیست,164_ck.wav تنها چیزی که باعث این اتفاق میشه، خطای دیده,165_ck.wav مغز ما عادت کرده که با نگاه کردن به خط افق بتونه موقعیت مکانی,166_ck.wav خودش رو تشخیص بده، بفهمه بالای شیب قرار گرفته یا پایینش,167_ck.wav تو بعضی از شیب‌ها، چیزایی مثل درخت یا کوه یا موانع دیگه,168_ck.wav خط افق رو می‌پوشونن,169_ck.wav به فیلم‌ها و عکس‌های این تپه‌های گرانشی هم اگه دقت کنید,170_ck.wav اون سمتی که فکر می‌کنیم بالای شیبه، خط افق زمین قابل دیدن نیست,171_ck.wav این باعث میشه یه خطای بینایی توی مغز ما ایجاد بشه,172_ck.wav طوری که سربالایی رو سرپایینی ببینیم، یا برعکس,173_ck.wav بعضی جاها درخت‌های اطراف جاده هم به دلایل مختلف,174_ck.wav یه مقدار جزیی کج شدن، یا زمین کنار جاده شیبش برعکس جاده‌ست,175_ck.wav که باعث میشه خطای دید ما تقویت بشه,176_ck.wav حتی در مورد رودخونه‌ها هم این توهّم بینایی رو میشه دید,177_ck.wav یعنی به نظر میاد آب رو به بالا حرکت می‌کنه، دقیقا شبیه جاده‌ها,178_ck.wav اما با انجام آزمایش‌های ساده‌ای می‌تونیم خودمون حقیقت رو پیدا کنیم,179_ck.wav مثلا اگه این تپه‌ها واقعا مغناطیسی بودن، باید فقط,180_ck.wav ماشین‌ها رو جذب می‌کردن که جنسشون از آهنه,181_ck.wav در حالی که هر چیز دیگه‌ای مثل توپ پلاستیکی,182_ck.wav یا بطری آب هم مثل ماشین‌ها حرکت می‌کنه,183_ck.wav ضمن اینکه با یه قطب‌نمای ساده میشه فهمید که هیچ,184_ck.wav نیروی مغناطیسی‌ای داخل این تپه‌ها وجود نداره,185_ck.wav حتی می‌تونید با اپلیکیشن‌های رایگان، ارتفاع بالا و پایین جاده رو مقایسه کنید,186_ck.wav تا مطمئن بشید اون سمتی که فکر می‌کنید بالاست، در واقع پایینه,187_ck.wav ساده‌ترین کاری که میشه انجام داد، استفاده از یه ترازه,188_ck.wav وقتی تو جاده‌ای که فکر می‌کنیم سربالاییه، یه تراز قرار بدیم,189_ck.wav خیلی راحت نشون میده که شیب جاده برخلاف چیزیه که چشم ما می‌بینه,190_ck.wav این پدیده فقط یه توهّم بیناییه,191_ck.wav مغز پیشرفته‌ی ما هنوزم تو درک خیلی چیزا مشکل داره,192_ck.wav یه نمونه‌ش همین خطای دید معروف,193_ck.wav اینجا مغز ما کاملا مطمئنه که توپ‌ها دارن برخلاف,194_ck.wav نیروی گرانش به سمت بالا حرکت می‌کنن، حسابی تعجب می‌کنه,195_ck.wav ولی وقتی که زاویه‌ی دیدش عوض میشه، به اشتباه خودش پی می‌بره,196_ck.wav این یه هشدار جدی برای ماست که زیاد به حس‌های خودمون اطمینان نداشته باشیم,197_ck.wav بلکه از روی آزمایش‌های دقیق در مورد هر چیزی نتیجه‌گیری کنیم,198_ck.wav تپه‌های گرانشی همه‌جا پیدا میشن، می‌تونید خودتون از نزدیک تستش کنید,199_ck.wav مثلا داخل آمریکا، یکیش اطراف لوییس‌بِری تو پنسیلوانیاست,200_ck.wav که میشه گفت از همه‌شون عجیب‌تره,201_ck.wav این ماشین در واقع داره به سمت پایین حرکت می‌کنه,202_ck.wav در حالی که مغز ما این شیب رو برعکس می‌بینه,203_ck.wav تو آلمان هم جنوب شهر اسن یه دونه هست,204_ck.wav داخل ایران هم جاده‌ی هِریس-مشگین‌شهر، آذربایجان شرقی,205_ck.wav یکی از این خطاهای دید وجود داره,206_ck.wav امیدوارم که بتونیم این مسیرو باهم ادامه بدیم و,207_ck.wav روز به روز دانش‌مون بیشتر بشه,208_ck.wav چون همونطور که قبلا گفتم، علم شبیه یه واکسن عمل می‌کنه,209_ck.wav هرچی بیشتر بدونیم، در مقابل ویروس‌های ذهنی مقاوم‌تر میشیم,210_ck.wav خیلی ممنون میشم که نظر مثبت یا منفی خودتون رو در مورد,211_ck.wav اینجور ویدیوهای چندموضوعی بنویسید، تا ببینیم باید ادامه داشته باشه یا نه,212_ck.wav اگه نظرتون مثبته می‌تونید سوال و پیشنهادتون هم,213_ck.wav زیر همین ویدیوها کامنت کنید که تو برنامه‌های بعدی ساخته بشن,214_ck.wav امروز می‌خوایم بریم سراغ یکی از عجیب‌ترین پدیده‌هایی که تا حالا دیدیم،,0_gach.wav یه معمای حل‌نشده به نام گوی آذرخش یا توپ صاعقه.,1_gach.wav کلیّت ماجرا اینه که از زمان‌های خیلی قدیم تا همین الان،,2_gach.wav مردم تو جاهای مختلف دنیا از گلوله‌هایی از جنس نور یا آتیش صحبت کردن که,3_gach.wav تو هوا شناور بودن، با اندازه‌های مختلف و رنگ‌های مختلف.,4_gach.wav بعضیا ربطش دادن به موجودات ماورایی و باورهای مقدسی که داشتن،,5_gach.wav اما بعضیا سعی کردن دنبال دلیل اصلیش باشن.,6_gach.wav اول چند تا از گزارش‌هایی که وجود داره رو یه نگاهی بهشون میندازیم,7_gach.wav تا بفهمیم آدمایی که این اتفاق ترسناک رو تجربه کردن، چه جوری توصیفش,8_gach.wav می‌کنن، بعدش میریم سراغ دلایل علمی که براش پیشنهاد شده.,9_gach.wav توپ صاعقه یا صاعقه‌ی توپی، یه پدیده‌ی خیلی ناشناخته‌ست,10_gach.wav که هنوز هیچ جواب قطعی براش پیدا نکردیم.,11_gach.wav سال 1960 تو انجمن فیزیک آمریکا یه آماری اعلام شد که می‌گفت,12_gach.wav حدود 5 درصد جمعیت زمین توپ‌های صاعقه رو دیدن، که این با تعداد آدمایی که,13_gach.wav برخورد صاعقه به زمین رو از نزدیک دیدن، تقریبا برابره.,14_gach.wav رد پاش رو تو بعضی از افسانه‌های بومی هم میشه دید.,15_gach.wav مثلا بین بومیای آمریکای جنوبی، یه موجود افسانه‌ای دارن به نام,16_gach.wav آنچی‌مایِن که می‌تونسته به شکل بچه‌های کوچیک دربیاد، هروقت هم که,17_gach.wav می‌خواسته، تبدیل به یه توپ نورانی میشده و پرواز می‌کرده.,18_gach.wav بین بومیای استرالیا هم معروفن به نورهای مین‌مین.,19_gach.wav یکی از قدیمی‌ترین گزارش‌ها مربوط میشه به حدود هشتصد سال پیش.,20_gach.wav یه تاریخ‌نویس انگلیسی به نام جِروِیز ‌آو کَنتربری تو کتاب تاریخش،,21_gach.wav سال 1195 میلادی، از یه ابر تیره نزدیک شهر لندن صحبت می‌کنه که,22_gach.wav یه ماده‌ی سفید ازش خارج میشه، بعد به شکل یه کُره درمیاد،,23_gach.wav بعدش تبدیل میشه به یه توپ آتشین که دور خودش می‌چرخه.,24_gach.wav این توپ سقوط می‌کنه به سمت زمین اما بعضی وقتا حرکات افقی هم انجام میده.,25_gach.wav گزارش بعدی مربوط میشه به یه روستا تو انگلیس به نام ویدی‌کِم این‌دمور,26_gach.wav که سال 1638 یه توفان بزرگی تو این روستا اتفاق میفته.,27_gach.wav آدمایی که موقع توفان داخل کلیسا بودن، یه توپ آتشین بزرگ می‌بینن با قطر حدود,28_gach.wav 2.5 متر، که با شدت زیادی وارد کلیسا میشه و یه قسمت‌هاییشو تخریب می‌کنه.,29_gach.wav بعدش تقسیم میشه به دو تا توپ دیگه، که یکیشون از پنجره میره بیرون، اما اون یکی,30_gach.wav همونجا داخل کلیسا ناپدید میشه و یه دود غلیظ و بوی بد گوگرد از خودش باقی می‌ذاره.,31_gach.wav این بوی گوگرد تو خیلی از گزارشا دیده میشه.,32_gach.wav حتی به خاطر همین بوی بد، بعضیا توپ صاعقه رو شعله‌هایی از,33_gach.wav جهنم می‌دونستن یا موجودات شروری مثل شیطان.,34_gach.wav تو همین حادثه‌ی کلیسا هم تمام تقصیرا رو انداختن گردن دو نفر که میگفتن,35_gach.wav اینا داخل کلیسا ورق‌بازی می‌کردن، برای همین باعث خشم خدا شده.,36_gach.wav گزارش بعدی، مربوط میشه به یه کشتی انگلیسی به نام اچ‌ام‌اس مونتاگو.,37_gach.wav سال 1749 کاپیتان این کشتی به نام دریاسالار چمبرز یه توپ بزرگ,38_gach.wav از آتیش به رنگ آبی ‌می‌بینه که حدود 5 کیلومتر ازشون فاصله داشته.,39_gach.wav این توپ با سرعت خیلی زیادی میاد به سمتشون اما قبل از اینکه,40_gach.wav بتونن مسیر کشتی رو عوض کنن بهشون میرسه.,41_gach.wav بعدش حدود سی چهل متر به صورت عمودی بالا میره و با یه انفجار بزرگ نابود میشه.,42_gach.wav اینجا هم بعد از نابود شدنش بوی زننده‌ی گوگرد از خودش باقی میذاره.,43_gach.wav انفجارش هم اونقدر قوی بوده که باعث تیکه‌تیکه شدن بعضی از دکل‌های کشتی میشه.,44_gach.wav در کل کشتی‌هایی که گرفتار توفان میشدن، زیاد این پدیده رو گزارش کردن.,45_gach.wav مثلا یه نمونه‌ی دیگه‌ش کشتی اچ‌ام‌اس وارن هاستینگز هست,46_gach.wav که سال 1809 خدمه‌ی این کشتی سه تا توپ آتشین می‌بینن,47_gach.wav که به بادبان‌های کشتی برخورد می‌کنن و چند نفر هم می‌کشن.,48_gach.wav یه لغت‌نامه‌نویس انگلیسی هم به نام ای کابهام بروور,49_gach.wav تو کتاب علمی خودش از این توپ‌ها به صورت کره‌هایی از جنس آتیش صحبت می‌کنه که,50_gach.wav موقع توفان به سمت زمین سقوط می‌کنن یا اینکه به موازات سطح زمین حرکت می‌کنن.,51_gach.wav بعضی وقتا به توپ‌های کوچیکتری تقسیم میشن،,52_gach.wav بعضی وقتا هم با شدت زیادی منفجر میشن.,53_gach.wav یه نویسنده‌ی فرانسوی هم هست به نام ویلفرد دو فونویل که یه کتاب علمی داره,54_gach.wav به نام تندر و صاعقه که تو این کتاب حدود 150 تا,55_gach.wav از گزارش‌های مربوط به توپ صاعقه رو تعریف کرده.,56_gach.wav توصیفی که از این توپ‌ها می‌کنه اینه که تمایل دارن جذب فلزات بشن.,57_gach.wav برای همین دنبال نرده‌های بالکن یا لوله‌های آهنی آب یا بقیه‌ی چیزای فلزی می‌گردن.,58_gach.wav به هر رنگی هم می‌تونن باشن.,59_gach.wav یکی از مواردی که گزارش کرده، از طرف نایب‌رییس انجمن زمین‌شناسی پاریسه,60_gach.wav که یه توپ صاعقه می‌بینه که آروم از کنار یه درخت پایین میاد، بعد به محض اینکه,61_gach.wav به زمین می‌رسه دوباره می‌پره بالا و بدون انفجار ناپدید میشه.,62_gach.wav گزارش دیگه‌ای که ازش صحبت می‌کنه، یه روستا تو جنوب فرانسه‌ست که,63_gach.wav سال 1845 یه توپ صاعقه وارد یه آشپزخونه میشه، به آدمایی که اون تو بودن,64_gach.wav آسیبی نمی‌زنه، اما بعدش میره تو اصطبل کنار خونه‌شون،,65_gach.wav اونجا برخورد می‌کنه به یه خوک و باعث کشته شدنش میشه.,66_gach.wav غیر از این، از یه کلیسا تو شهر اشترالسوند آلمان حرف می‌زنه،,67_gach.wav که یه توپ صاعقه واردش میشه، اما وقتی منفجر میشه چند تا توپ کوچیکتر,68_gach.wav ازش بیرون می‌زنه که اونا هم خودشون دوباره منفجر میشن.,69_gach.wav توصیفی هم که این نویسنده از حرکت این توپ‌ها می‌کنه اینجوریه که بیشتر وقتا,70_gach.wav سرعتشون خیلی زیاد نیست، حتی خیلی وقتا ثابت سر جاشون وایمیسن.,71_gach.wav گزارش بعدی از طرف نیکولای دوم آخرین تزار روسیه‌ست.,72_gach.wav این آدم هم از یه اتفاقی تو زندگیش صحبت کرده که میشه گفت همین توپ صاعقه بوده.,73_gach.wav تو جوونیش زمانی که با پدربزرگش که اون موقع امپراتور بوده،,74_gach.wav تو کلیسای اسکندریه مشغول عبادت و شب‌زنده‌داری بودن،,75_gach.wav بیرون از کلیسا توفان و رعد و برق خیلی شدیدی میشه،,76_gach.wav ولی بعدش یه اتفاق عجیب‌تر میفته که اینطوری توصیفش می‌کنه:,77_gach.wav «ناگهان من یک کره‌ی آتشین دیدم که از پنجره مستقیما به سمت سر امپراتور پرواز کرد.,78_gach.wav این توپ که از صاعقه ساخته شده بود، اطراف زمین چرخید,79_gach.wav و سپس از شمعدان گذشت و از در به سمت بیرون پرواز کرد.,80_gach.wav قلبم یخ زده بود، نگاهی به پدربزرگ انداختم، صورتش کاملا آرام بود.»,81_gach.wav بین گزارش‌های جدیدتر، حتی چند مورد داریم که این توپ‌ها رو داخل هواپیما هم دیدن.,82_gach.wav یه نمونه‌ش گزارش مربوط به یه شخصی به نام آر.سی. جنیسون از آزمایشگاه الکترونیک,83_gach.wav دانشگاه کِنت انگلیس هست که سال 1969 تو مجله‌ی نیچر چاپ شد.,84_gach.wav زمانی که این آدم داخل یه پرواز از نیویورک به واشنگتن بوده،,85_gach.wav هواپیماشون وارد یه محدوده‌ی توفان و رعدوبرق میشه، اما بعد از چند ثانیه یه توپ,86_gach.wav درخشان می‌بینه که از کابین خلبان بیرون میاد و تو راهروی هواپیما حرکت می‌کنه.,87_gach.wav قطر این توپ که بعد از چند ثانیه ناپدید میشه، حدود 20 سانتی‌متر بوده.,88_gach.wav در کل گزارشات همونطور که گفتم خیلی زیادن، حتی مواردی هم بوده که این توپ‌ها از,89_gach.wav طریق دودکش وارد ساختمون شدن، مثل این نقاشی مربوط به قرن نوزدهم.,90_gach.wav از تمام این شواهد میشه ویژگی‌های این توپ‌ها رو تا حدود زیادی به دست آورد.,91_gach.wav قطر این توپ‌ها ممکنه اندازه‌ی یه دونه نخود باشه،,92_gach.wav ممکنه اندازه‌ی یه ماشین باشن یعنی چند متر قطر داشته باشن.,93_gach.wav اما بیشترین سایزی که ازشون دیده شده بین ده تا بیست سانت بوده.,94_gach.wav شکلشون خیلی منظم نیست، ولی معمولا به شکل کُره‌هایی دیده میشن,95_gach.wav که سطحشون خیلی ناهمواره، پر از جرقه‌ست.,96_gach.wav نور زیادی هم از خودشون منتشر می‌کنن که باعث میشه,97_gach.wav تو روشنایی روز هم خیلی راحت دیده بشن.,98_gach.wav این نور رنگ‌های مختلفی می‌تونه داشته باشه، زرد، نارنجی، قرمز،,99_gach.wav بنفش، سبز، سفید، یا حتی ترکیبی از رنگ‌های مختلف.,100_gach.wav طول عمرشون هم از چند ثانیه بوده تا چند دقیقه.,101_gach.wav حرکتشون هیچ قاعده‌ی مشخصی نداره، تو هر جهتی می‌تونن حرکت کنن، هم عمودی هم افقی.,102_gach.wav تو بعضی از گزارشات گفته شده که دور خودشون می‌چرخیدن.,103_gach.wav وقتی که به یه آدم یا خونه‌ یا چیزای دیگه نزدیک میشن، رفتارشون قابل پیش‌بینی نیست.,104_gach.wav بعضی وقتا محو میشن، بعضی وقتا هیچ اتفاقی نمیفته،,105_gach.wav به راهشون ادامه میدن، بعضی وقتا هم منفجر میشن.,106_gach.wav حتی گزارش‌هایی هم وجود داره که تونستن از در یا پنجره‌ی بسته,107_gach.wav عبور کنن، یعنی می‌تونن از داخل مواد جامد رد بشن.,108_gach.wav بیشتر گزارش‌ها مربوط به زمانیه که توفان و,109_gach.wav رعدوبرق بوده، هرچند تو آب‌وهوای آروم هم دیده شدن.,110_gach.wav تمایل زیادی به اجسام فلزی دارن، برای همین نزدیک فنس‌ها,111_gach.wav یا نرده‌ها یا کابل‌های برق زیاد دیده شدن.,112_gach.wav بعد از محو شدن، یه بوی بدی شبیه اوزون یا گوگرد سوخته,113_gach.wav یا اکسیدهای نیتروژن از خودشون باقی می‌ذارن.,114_gach.wav این پدیده حتی همین الان برای خود ما هم خیلی خیلی عجیبه،,115_gach.wav من خودم دقیقا با یه نفر که همچین چیزی دیده بود صحبت کردم،,116_gach.wav اما این شخص به خاطر باورهایی که داشت معتقد بود,117_gach.wav اون توپ نورانی سبزرنگی که دیده یه چیز مقدسی بوده.,118_gach.wav ولی خب همونطور که می‌دونیم، این راحت‌ترین جوابه برای یه چیزی که نمی‌شناسیمش.,119_gach.wav اگه بخوایم جواب واقعی رو پیدا کنیم نیاز به کلی مطالعه و,120_gach.wav تحقیق و آزمایش هست، که خب مشخصه خیلیا حوصله‌ی این کارا رو ندارن.,121_gach.wav یه عده هم هستن که اینا رو جن یا روح یا موجودات ناشناخته‌ی دیگه می‌دونن.,122_gach.wav اینا ویژگی‌هایی بود که از مشاهداتمون به دست میاد.,123_gach.wav اما دلیل وجود یه همچین توپ‌های عجیب غریبی واقعا چیه؟ از کجا میان؟,124_gach.wav جنسشون دقیقا چیه؟ هنوزم دلیل قطعیشو نمی‌دونیم،,125_gach.wav یعنی توپ‌های صاعقه، یکی از معماهای حل‌نشده‌ی دنیای ماست.,126_gach.wav یه حدسیاتی وجود داره که سعی کردن یه جواب علمی بهش بدن،,127_gach.wav اما هرکدومشون یه ایراداتی دارن که نمی‌ذاره به عنوان دلیل اصلی,128_gach.wav انتخاب بشن. بریم با هم چند تا از این حدسیات رو ببینیم.,129_gach.wav فرضیه‌ی اول، سیلیکون تبخیر شده هست،,130_gach.wav که از بقیه‌ی فرضیه‌ها شواهد آزمایشگاهی بیشتری داره.,131_gach.wav حرفش اینه که وقتی رعدوبرق می‌خوره به زمین، گرمای خیلی زیادش باعث میشه,132_gach.wav که اکسید سیلیکونی که به مقدار زیادی داخل خاک وجود داره، تبخیر بشه.,133_gach.wav اکسید سیلیکون از دو تا اتم تشکیل شده:,134_gach.wav یکی اکسیژن، یکی هم سیلیکون یا همون سیلیسیم.,135_gach.wav صاعقه غیر از تبخیر این ماده، باعث میشه که این اتم‌ها,136_gach.wav از هم جدا بشن و بخار سیلیکون خالص به وجود بیاد.,137_gach.wav بعدش کم‌کم دمای این بخار پایین میاد و چگالیده میشه یعنی بعضی از,138_gach.wav اتم‌هاش به هم میچسبن و تبدیل به مایع میشن.,139_gach.wav در نتیجه یه آئروسول ایجاد میشه، یعنی قطرات خیلی ریز مایع که تو گاز شناورن.,140_gach.wav اتم‌های سیلیکون دوباره با اتم‌های اکسیژن ترکیب میشن,141_gach.wav که باعث میشه انرژی زیادی آزاد بشه چون این یه جور واکنش سوختنه.,142_gach.wav پس دلیل درخشیدن این توپ‌های صاعقه باید همین سوختن بخار سیلیکون باشه.,143_gach.wav سال 2007 چند تا دانشمند از دانشگاه پرنامبوکو برزیل،,144_gach.wav تونستن از همین روش برای شبیه‌سازی توپ‌های صاعقه استفاده کنن.,145_gach.wav کاری که کردن این بود که با قوس‌های الکتریکی، سیلیکون خالص رو تبخیر کردن,146_gach.wav و کره‌هایی به اندازه‌ی توپ تنیس ایجاد کردن که چند ثانیه باقی موندن.,147_gach.wav سیلیکون داخل این کره‌ها، با اکسیژن ترکیب می‌شد و,148_gach.wav باعث درخشیدن و جرقه زدن این کره‌ها میشد.,149_gach.wav بعد از اون، سال 2012 دانشمندای دانشگاه نورث وست نرمال چین،,150_gach.wav زمانی که مشغول تحقیق در مورد برخورد صاعقه به زمین بودن،,151_gach.wav اطلاعاتی به دست آوردن که این فرضیه‌ی بخار سیلیکون رو تقویت می‌کرد.,152_gach.wav این دانشمندا با تجهیزات فیلمبرداری و طیف‌نگاری داشتن صاعقه‌هایی که به زمین,153_gach.wav برخورد می‌کردن رو ضبط می‌کردن تا شناخت بیشتری به دست بیارن.,154_gach.wav اما تو یکی از فیلماشون به صورت اتفاقی یه چیزی مشابه,155_gach.wav همین توپ‌های صاعقه‌ی طبیعی ضبط شد.,156_gach.wav این توپ بعد از برخورد صاعقه به زمین ظاهر شد اما حدود یک و نیم ثانیه بعد ناپدید شد.,157_gach.wav تو همین مدت کم، تقریبا 15 متر حرکت کرد، یه مقداری افقی یه مقداری عمودی.,158_gach.wav قطرش هم حدود 5 سانتی‌متر بود.,159_gach.wav با تجزیه تحلیل نورش از طریق طیف‌نگاری، اطلاعات خوبی به دست اومد.,160_gach.wav دماش از دمای صاعقه‌ای که باعث ایجادش شده بود کمتر بود،,161_gach.wav یه چیزی بین 15 تا 30 هزار درجه.,162_gach.wav ولی از اون مهمتر اینکه تو طیفش خطوطی دیده میشد که,163_gach.wav مربوط به اتم‌های سیلیکون و کلسیم و آهن و نیتروژن و اکسیژن بود،,164_gach.wav یعنی همون عناصری که تو خاک به مقدار خیلی زیادی وجود دارن.,165_gach.wav برای همین این ایده تقویت شد که توپ صاعقه از تبخیر خاک بر اثر برخورد صاعقه,166_gach.wav به زمین ایجاد میشه، چون از نظر شیمیایی عناصر مشترکی داره با خاک.,167_gach.wav اما تکلیف اون گزارش‌هایی که گفتن توپ صاعقه از پنجره‌ی بسته رد شده چی میشه؟,168_gach.wav چون اگه از اتم‌هایی مثل سیلیکون و کلسیم و نیتروژن و,169_gach.wav چیزای تشکیل شده باشه امکانش نیست که بتونه از تو شیشه رد بشه.,170_gach.wav شاید این توپی که از بخار سیلیکون ایجاد میشه، فقط یکی از انواع توپ‌های صاعقه باشه.,171_gach.wav یعنی مثلا بعضیاشون از این جنسن، اما بعضیای دیگه‌شون,172_gach.wav جور دیگه‌ای تشکیل میشن که می‌تونن از داخل مواد جامد هم رد بشن.,173_gach.wav هنوز هیچکس نمی‌دونه.,174_gach.wav فرضیه‌ی بعدی، که نسبتا جدید هم هست، از طرف یه دانشمند روسی به نام,175_gach.wav ولادیمیر تورچیگین از آکادمی علوم روسیه پیشنهاد شده.,176_gach.wav ایده‌ش اینه که اون نور شدیدی که از رعدوبرق میاد،,177_gach.wav تو شرایط خیلی نادری بین مولکول‌های هوا گیر میفته.,178_gach.wav قبلا هم گفتم که اتم‌ها می‌تونن با جذب فوتون‌های نور برانگیخته بشن،,179_gach.wav بعدش دوباره همون فوتون رو از خودشون منتشر کنن.,180_gach.wav این انتشار دوباره، یه نیرویی ایجاد می‌کنه به نام نیروی,181_gach.wav آبراهام-لورنتس که خیلی ساده اگه بخوام بگم نیروی عکس‌العمل تابشه.,182_gach.wav شبیه وقتی که آب از شیلنگ خارج میشه، که باعث میشه یه,183_gach.wav نیروی عکلس‌العمل رو به عقب به شیلنگ وارد بشه.,184_gach.wav این نیرو می‌تونه مولکول‌های هوا رو تو بعضی نقاط فشرده کنه,185_gach.wav تا اینکه یه کره‌ی نازک از هوای فشرده ایجاد بشه.,186_gach.wav یعنی شبیه یه حباب صابون، اما جنس این حباب,187_gach.wav به جای اینکه از آب باشه، از هوای فشرده‌ست.,188_gach.wav پرتوهای نور، داخل این حباب گیر میفتن و دائما توش می‌چرخن،,189_gach.wav یعنی به یه مولکلول برخورد می‌کنن، جذبش میشن،,190_gach.wav بعد دوباره منتشر میشن اما نه به سمت بیرون، به سمت داخل حباب.,191_gach.wav اگه این لایه‌ی نازک هوای فشرده هیچ راه دررویی نداشته باشه،,192_gach.wav این حباب، که همون توپ صاعقه‌ست، چند ثانیه ادامه پیدا می‌کنه اما بیشتر وقتا,193_gach.wav این پوسته کامل نیست برای همین نوری که گیر میفته، بعد از یه مدت خیلی کوتاهی,194_gach.wav خارج میشه دیگه خبری از توپ‌های درخشان نیست.,195_gach.wav این ایده بیشتر تئوریه یعنی هنوز نتونستن تو آزمایشگاه همچین چیزی تولید کنن.,196_gach.wav ایرادشم مثل فرضیه‌ی قبلیه، یعنی نمی‌تونه رد شدن,197_gach.wav توپ‌ صاعقه از پنجره‌های بسته رو توضیح بده.,198_gach.wav فرضیه‌ی بعدی، کلا یه راه دیگه‌ای رفته، حرفش اینه که,199_gach.wav توپ‌های صاعقه چیزی نیستن جز توهماتی که تو مغز ما اتفاق میفتن.,200_gach.wav رعدوبرق یکی از ویژگیاش اینه که یه میدان مغناطیسی قوی اطرافش ایجاد میشه.,201_gach.wav کسی که تو فاصله‌ی نزدیکش تعداد زیادی صاعقه اتفاق بیفته،,202_gach.wav در واقع تو میدان‌های مغناطیسی متغیر قرار می‌گیره.,203_gach.wav از اون طرف، یکی از قوانین دنیای ما اینه که تغییر میدان,204_gach.wav مغناطیسی باعث ایجاد جریان الکتریکی میشه.,205_gach.wav این دقیقا همون خاصیتیه که تو نیروگاه‌ها ازش برای تولید برق استفاده می‌کنن.,206_gach.wav حالا کسی که تو فاصله‌های نزدیک به رعدوبرق و توفان قرار می‌گیره،,207_gach.wav این میدان‌های مغناطیسی متغیر، باعث میشن تو اون بخش‌هایی از,208_gach.wav مغزش که مربوط میشه به بینایی، جریانات الکتریکی ایجاد بشه.,209_gach.wav نتیجه‌ش یه جور اختلال تو کار مغزه که بهش میگن صرع بر اثر صاعقه.,210_gach.wav این اختلال باعث میشه که اون شخص دچار توهمات بینایی بشه،,211_gach.wav که یه نمونه‌ش دیدن توپ‌های نورانی تو هواست.,212_gach.wav به این اتفاق میگن توهمات بینایی تحت‌تاثیر مغناطیس.,213_gach.wav تو آزمایشگاه هم تستش کردن، یعنی وقتی مغز آدما رو تحت‌تاثیر,214_gach.wav میدان‌های مغناطیسی متغیر قرار دادن، اون آدما توپ‌های نورانی دیدن.,215_gach.wav اما این فرضیه ایرادش اینه که اون خرابی‌هایی که,216_gach.wav بر اثر توپ صاعقه ایجاد شدن رو نمی‌تونه توضیح بده.,217_gach.wav یعنی اگه فقط یه توهم دیداری باشه، دیگه هیچ اثری رو محیط نمی‌تونه بذاره.,218_gach.wav پس این ایده هم نمی‌تونه جواب تمام سوالا رو بده.,219_gach.wav باز فرضیه‌های دیگه‌ای هم هستن که تعدادشون خیلی زیاده فرصت نمیشه از همشون بگم.,220_gach.wav یکیش فرضیه‌ی کاواک ریزموجه، یکیش فرضیه‌ی سالیتانه،,221_gach.wav یکیش پلاسمای شناوره، یکیش مدل هسته‌ی جامد بارداره.,222_gach.wav بهرحال اینکه توپ‌های صاعقه تو طبیعت خیلی کم اتفاق میفتن،,223_gach.wav و اینکه تو آزمایشگاه نتونستیم دقیقا تولیدش کنیم، باعث شده که هنوز,224_gach.wav ماهیت واقعیش برامون سوال باشه، اما فکر می‌کنم بالاخره این معما هم حل میشه.,225_gach.wav درباره‌ی صاعقه‌های توپی بحث‌های زیادی هست، اما به نظرم،,226_gach.wav چیزی که مهمه همونه که تو ویدیوی قبلی هم گفتم، یعنی ندونستن,227_gach.wav دلیل یه اتفاق، هُلمون نده به سمت اینکه دلایل ماورایی براش بتراشیم.,228_gach.wav همین رعد و برق معمولی هم یه زمانی نمی‌دونستیم چیه،,229_gach.wav رنگین‌کمان مثلا نمی‌دونستیم دلیلش چیه، برای زلزله یه داستان,230_gach.wav درست کرده بودیم، برای آتشفشان یه داستان، برای مریضی‌های مختلف یه داستان.,231_gach.wav اما کم‌کم دلیل اصلیشون رو فهمیدم و دلایل مسخره همینطور عقب‌نشینی کردن،,232_gach.wav ولی هنوزم عقب رفتنشون تموم نشده، هنوزم بعضیاشون تو زندگیامون حضور دارن.,233_gach.wav نظر شما در مورد توپ صاعقه چیه؟ تا حالا تونستید یکیشو از نزدیک ببینید؟,234_gach.wav منتظر کامنت‌های خوبتون هستم، فعلا...,235_gach.wav وقتی که تعداد زیادی اتم، به یه شکل منظمی کنار هم قرار می‌گیرن،,0_kzch.wav یه کریستال یا بلور ساخته میشه.,1_kzch.wav این کریستال‌ها یه الگوی ثابتی دارن که داخل فضای سه‌بعدی تکرار میشه.,2_kzch.wav حالا فرض کنید یه کریستال خاص داشته باشیم که ذراتش,3_kzch.wav به جای ابعاد فضایی، داخل بُعد زمان تکرار بشن.,4_kzch.wav به یه همچین ماده‌ی عجیبی میگن کریستال زمانی.,5_kzch.wav با اینکه انگار از تو دل فیلمای علمی‌تخیلی بیرون اومده،,6_kzch.wav اما باید بگم که دانشمندا تونستن نمونه‌های اولیه‌شو بسازن.,7_kzch.wav بریم ببینیم این ماده‌ی شگفت‌انگیز چی هست و چه ویژگی‌هایی داره.,8_kzch.wav اسپانسر این برنامه هم شرکت فیوتک تو جنوب کالیفرنیاست، که زمینه‌ی,9_kzch.wav فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و سنسورهای پیشرفته و رباتیکه.,10_kzch.wav فیوتک تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری و,11_kzch.wav مریخ‌نورد کیوریاسیتی نقش پررنگی داشته.,12_kzch.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، یا لینکدین فیوتک رو,13_kzch.wav دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,14_kzch.wav اواخر ۲۰۲۱ تیم هوش مصنوعی کوانتومی گوگل اعلام کرد که,15_kzch.wav تونسته یه حالتی از ماده رو با کامپیوتر کوانتومی ایجاد کنه.,16_kzch.wav اما از این کامپیوتر، برای انجام محاسبات پیچیده استفاده نشده بود،,17_kzch.wav این ماده رو داخل سخت‌افزار این کامپیوتر ساخته بودن.,18_kzch.wav داستان از سال ۲۰۱۲ شروع شد.,19_kzch.wav یه فیزیکدان به نام فرنک ویلچک که برنده‌ی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۴ شده بود،,20_kzch.wav ایده‌ای به ذهنش رسید که فکر دانشمندا رو حسابی مشغول کرد.,21_kzch.wav کریستال‌های معمولی رو همه‌مون می‌شناسیم.,22_kzch.wav مثلا مولکول‌های آب وقتی که دماشون پایین میاد،,23_kzch.wav به یه شکل منظمی کنار هم قرار می‌گیرن و کریستال یخ ایجاد میشه.,24_kzch.wav یا همین نمکی که تو غذا می‌ریزیم، در واقع یه کریستاله از اتم‌های سدیم و کلر.,25_kzch.wav یا الماس، کریستالی از اتم‌های کربنه.,26_kzch.wav ویژگی همه‌شون اینه که یه الگوی مشخصی دارن که تو ابعاد فضایی تکرار میشه.,27_kzch.wav یعنی وقتی تو فضا حرکت می‌کنی و از یه نقطه‌‌ی کریستال میری به,28_kzch.wav یه نقطه‌ی دیگه‌ش، ساختارش دائما تکرار میشه،,29_kzch.wav برای همین میگن توی فضا، متقارنه.,30_kzch.wav سوال جالبی که ویلچک مطرح کرد، این بود که آیا ممکنه کریستالی داشته باشیم,31_kzch.wav که ذراتش به جای فضا، توی زمان متقارن باشن؟,32_kzch.wav یعنی با گذر زمان، یا حرکت تو بُعد زمان، ترکیبشون با یه الگوی مشخصی تکرار بشه.,33_kzch.wav مثلا الان به این شکل کنار هم قرار گرفتن، بعدش به این شکل تغییر می‌کنن،,34_kzch.wav بعد اینجوری میشن، بعدشم دوباره برمی‌گردن به همون ترکیب قبلی.,35_kzch.wav این چرخه رو همینطور تا ابد تکرارش می‌کنن.,36_kzch.wav پس هیچ لزومی نداره که تو فضا هم منظم باشن،,37_kzch.wav این ویژگی مال کریستال‌های معمولی فضاییه.,38_kzch.wav اینا فقط کافیه تو فاصله‌های زمانی منظم، به یه ترکیب‌بندی مشابهی برگردن.,39_kzch.wav این دقیقا مفهوم کریستال زمانیه که به ذهن ویلچک رسیده بود.,40_kzch.wav اولش خیلی از دانشمندا فکر می‌کردن کریستال زمانی,41_kzch.wav نمی‌تونه تو دنیای واقعی وجود داشته باشه، اما چهار سال بعد،‌,42_kzch.wav یعنی ۲۰۱۶، برای اولین بار تو دانشگاه مریلند ساخته شد.,43_kzch.wav برای انجام این کار، یه ردیفی از یون‌های ایتربیوم,44_kzch.wav کنار همدیگه چیدن، که ایتربیوم یه فلز نقره‌ای رنگه.,45_kzch.wav زمانی که یه تعدادی ذره‌ی کوانتومی، مثل الکترون یا اتم،,46_kzch.wav کنار همدیگه قرار می‌گیرن، بهش میگن یه سیستم چندپیکره.,47_kzch.wav در مورد اسپین الکترون‌ها قبلا صحبت کردم، که به طور ساده,48_kzch.wav با چرخش نشونش میدیم، اونایی که تو یه جهت می‌چرخن,49_kzch.wav اسپین بالا دارن، اونایی که تو جهت مخالف می‌چرخن اسپین پایین دارن.,50_kzch.wav اما این ویژگی فقط مخصوص الکترون‌ها نیست،,51_kzch.wav پروتون‌ها و نوترون‌ها هم اسپین دارن.,52_kzch.wav خود اتم هم که از این ذرات تشکیل شده اسپین داره.,53_kzch.wav پس دانشمندای دانشگاه مریلند، یه سیستم چندپیکره از اتم‌های,54_kzch.wav ایتربیوم تشکیل دادن، که هرکدومشون اسپین خودشو داشت.,55_kzch.wav بعدش با تابوندن لیزر به این اتم‌ها، اسپینشون رو تغییر میدادن.,56_kzch.wav اولین پالس لیزر، اسپین همه‌شون رو عوض می‌کرد،‌,57_kzch.wav پالس دوم هم باعث میشد اسپین‌ها برگرده به حالت اصلی.,58_kzch.wav به ازای هر دو تا پالس لیزر، این سیستم یه دور,59_kzch.wav تغییر می‌کرد و دوباره برمی‌گشت به حالت اولیه‌ش.,60_kzch.wav یعنی یه مجموعه‌ای از ذرات ایجاد کرده بودن که در,61_kzch.wav طول زمان، با یه الگوی منظمی تغییر می‌کرد. که این همون کریستال زمانی بود.,62_kzch.wav اما این روش دو تا مشکل داشت.,63_kzch.wav یکیش این بود که باید دائما با پالس‌های لیزر مجبورش می‌کردیم ادامه پیدا کنه.,64_kzch.wav یکیش هم این بود که بعد از یه مدت کوتاهی گرمای سیستم بالا می‌رفت،,65_kzch.wav برای همین انرژی جنبشی اتم‌ها زیاد میشد و از کنار همدیگه پراکنده میشدن.,66_kzch.wav که به این اتفاق میگن ذوب شدن کریستال.,67_kzch.wav تلاش‌های زیادی برای حل این مشکلات انجام شد اما خیلی موفق نبودن.,68_kzch.wav داخل پردازنده‌ی کوانتومی گوگل، به نام سیکامور، کریستال زمانی بسازه.,70_kzch.wav در مورد کامپیوترهای کوانتومی قبلا صحبت کردم.,71_kzch.wav کامپیوترهای معمولی از ترانزیستورها استفاده می‌کنن,72_kzch.wav برای ساختن صفرها و یک‌ها، که بهشون میگن بیت.,73_kzch.wav اما تو کامپیوترهای کوانتومی، به جای این بیت‌های ترانزیستوری،,74_kzch.wav از بیت‌های کوانتومی یا کیوبیت استفاده میشه.,75_kzch.wav برای ساختن کیوبیت‌ها هم روش‌های مختلفی هست.,76_kzch.wav مثلا همین کامپیوتر سیکامور، کیوبیت‌هاش از اتم‌های فلزات ابررسانا ساخته شده.,77_kzch.wav حالا دانشمندا اومدن یه ردیفی از این کیوبیت‌ها در نظر گرفتن،,78_kzch.wav بعدش با تابوندن پالس‌های لیزر، حالت کوانتومیشون رو تغییر دادن.,79_kzch.wav به ازای هر دو تا پالس، سیستم به حالت اولیه‌ی خودش,80_kzch.wav برمی‌گشت که این همون ویژگی کریستال زمانی بود.,81_kzch.wav الان شاید این سوال پیش بیاد که اصلا چرا این کار رو,82_kzch.wav داخل یه کامپیوتر کوانتومی انجام دادن.,83_kzch.wav دلیلش اینه که این کامپیوترها نسبت به شبیه‌سازهای کوانتومی,84_kzch.wav که دانشمندای قبلی استفاده کرده بودن، دقت خیلی بیشتری داشتن.,85_kzch.wav کریستال‌های زمانی مدت بیشتری می‌تونستن دوام بیارن.,86_kzch.wav ولی خب هر چقدر هم که تلاش بکنیم نمی‌تونیم ذرات کوانتومی رو,87_kzch.wav تا یه مدت طولانی از محیط اطرافشون جدا کنیم.,88_kzch.wav برای همین عمر یه سیستم کوانتومی، به خاطر تعاملات ناخواسته‌ای که,89_kzch.wav با محیط اطرافش داره، شدیدا پایین میاد، که به این اتفاق میگن عدم انسجام.,90_kzch.wav کیوبیت‌هایی که برای ساخت کریستال زمانی به کار رفته بودن،,91_kzch.wav تقریبا بعد از صد تا نوسان، دچار عدم انسجام میشدن.,92_kzch.wav این کلا یکی از مهمترین چالش‌های سر راه کامپیوترهای کوانتومیه،,93_kzch.wav که هنوز کاملا برطرف نشده.,94_kzch.wav پس تا اینجا یه شناخت کلی از کریستال زمانی به دست آوردیم.,95_kzch.wav تو بخش بعدی، چند تا از نکاتش رو با هم بررسی می‌کنیم.,96_kzch.wav نکته‌ی اول اینه که یه کریستال زمانی ایده‌آل،,97_kzch.wav می‌تونه تا مدت نامحدودی نوسان داشته باشه.,98_kzch.wav شبیه یه ساعتی که تا ابد بدون نیاز به باتری، کار می‌کنه.,99_kzch.wav اما مشکل اینجاست که هیچوقت نمی‌تونیم شرایط رو,100_kzch.wav کاملا براش ایده‌آل و پرفکت کنیم.,101_kzch.wav یه دلیلش همون نویز محیطیه که در موردش صحبت کردم.,102_kzch.wav یعنی اتم‌هایی که تو محیط اطراف وجود دارن،,103_kzch.wav روی اتم‌های کریستال زمانی اثر می‌ذارن.,104_kzch.wav اون نوسان منظمشون رو به هم می‌زنن، کریستال ما ذوب میشه.,105_kzch.wav برای همین مجبوریم با تابوندن پالس‌های لیزر،,106_kzch.wav دائما هُلش بدیم تا نوسانش متوقف نشه.,107_kzch.wav پس هنوز نتونستیم یه کریستال زمانی بسازیم که,108_kzch.wav به طور خودبه‌خود، تا یه مدت طولانی به حرکتش ادامه بده.,109_kzch.wav نکته‌ی دوم اینه که یه کریستال زمانی ایده‌آل که می‌تونه تا ابد نوسان کنه،,110_kzch.wav آیا قوانین فیزیکی دنیای ما رو نقض می‌کنه؟,111_kzch.wav یکی از موضوعات جنجالی، بحث ماشین‌های حرکت دائمیه.,112_kzch.wav وسایلی که ادعا میشه بدون مصرف سوخت می‌تونن,113_kzch.wav کار انجام بدن، یه حرکتی رو تا ابد تکرار کنن.,114_kzch.wav مثلا از گرانش، یا از آهنرباها استفاده می‌کنن برای اینکه,115_kzch.wav یه حرکتی ایجاد بشه، که بعد تبدیلش کنیم به یه کار.,116_kzch.wav اما طبق قوانین ترمودینامیک، که از مهمترین قانون‌های فیزیکی دنیای ماست،,117_kzch.wav هیچ ماشینی نمی‌تونه بدون مصرف انرژی، کار انجام بده.,118_kzch.wav اتفاقی که تو این دستگاه‌ها میفته، فقط تبدیل انرژی از یه شکلی,119_kzch.wav به یه شکل دیگه‌ست، هیچ انرژی‌ای تولید نمی‌کنن.,120_kzch.wav وجود یه همچین ماشین‌هایی، یکی از موضوعات قدیمی,121_kzch.wav تئوری توطئه‌ست، که طرفداراش معتقدن دولت‌ها دوست ندارن,122_kzch.wav مردم از انرژی رایگانی که با این روش‌ها به دست میاد باخبر بشن،,123_kzch.wav چون سوخت‌های فسیلی و بقیه‌ی روش‌های تولید انرژی از رونق میفته.,124_kzch.wav که خب اینجا هم مثل بقیه‌ی موارد، اطلاعات علمی,125_kzch.wav پایین باعث میشه همچین اشتباهاتی داشته باشن.,126_kzch.wav نکته اینجاست که این ماشین‌ها ممکنه بتونن تا یه مدت نسبتا طولانی,127_kzch.wav حرکت داشته باشن، ولی ما نمی‌تونیم از این حرکت برای انجام کار استفاده کنیم.,128_kzch.wav زورش نمی‌رسه، کم‌کم متوقف میشه، چون هیچ انرژی‌ای دریافت نمی‌کنه.,129_kzch.wav کریستال زمانی هم به نظر میاد شبیه یه ماشین حرکت دائمی رفتار می‌کنه.,130_kzch.wav یعنی بدون اینکه بهش انرژی بدیم، تا ابد نوسان داره.,131_kzch.wav اون پالس‌های لیزری هم به معنی انرژی دادن نیست،,132_kzch.wav چون لیزر هم از جنس امواج الکترومغناطیسیه که از میدان‌های الکتریکی و,133_kzch.wav مغناطیسی تشکیل شده، برای همین باعث تغییر اسپین اتم‌ها میشه.,134_kzch.wav پس اینکه کریستال زمانی می‌تونه بدون مصرف انرژی، نوسان دائمی,135_kzch.wav داشته باشه، آیا به این معنیه که قوانین ترمودینامیک رو نقض می‌کنه؟,136_kzch.wav جواب منفیه.,137_kzch.wav چون این نوسان، به معنی انجام کار نیست، فقط اسپین اتم‌ها داره عوض میشه.,138_kzch.wav کریستال زمانی، هیچ انرژی‌ای مصرف نمی‌کنه، هیچ انرژی‌ای هم,139_kzch.wav تولید نمی‌کنه، در نتیجه قوانین فیزیک رو نقض نکرده.,140_kzch.wav الان شاید این سوال براتون پیش بیاد که طبق قانون دوم ترمودینامیک،,141_kzch.wav مقدار آنتروپی یا بی‌نظمی یه سیستم بسته، باید با گذر زمان افزایش پیدا کنه.,142_kzch.wav کریستال زمانی نوسان داره، اما اینطوری نیست که بی‌نظمیش دائما زیاد بشه.,143_kzch.wav پس آیا داره قانون دوم ترمودینامیک رو نقض می‌کنه؟,144_kzch.wav تو ویدیوی نظریه‌ی آشوب، اگه یادتون باشه گفتم که,145_kzch.wav وقتی فقط زمین و خورشید رو در نظر بگیریم، خیلی راحت,146_kzch.wav می‌تونیم حرکت زمین به دور خورشید رو پیش‌بینی کنیم.,147_kzch.wav ولی وقتی که ماه و سیارات دیگه هم اضافه بشن، خیلی پیچیده‌تر میشه.,148_kzch.wav چون گرانش اونا هم روی حرکت زمین اثر می‌ذاره.,149_kzch.wav برای همین منظومه‌ی خورشیدی یه سیستم آشوبناکه، هر تغییر,150_kzch.wav کوچیکی که تو اجزاش اتفاق بیفته، تو کل سیستم منتشر میشه.,151_kzch.wav اما دنیای کوانتوم خیلی فرق داره.,152_kzch.wav تو یه سیستم چند پیکره که از تعداد زیادی ذرات کوانتومی,153_kzch.wav مثل اتم تشکیل شده، هر تغییری که تو ویژگی‌های کوانتومی,154_kzch.wav یکی از اتم‌ها اتفاق میفته، همونجا باقی میمونه، تو کل سیستم پخش نمیشه.,155_kzch.wav به این ویژگی کوانتومی میگن محلی‌سازی چندپیکره.,156_kzch.wav یعنی تغییرات، تو همون محل باقی می‌مونن،,157_kzch.wav بی‌نظمی‌های کوچیک کم‌کم تبدیل به بی‌نظمی‌های بزرگ نمیشن.,158_kzch.wav پس اینکه گفته میشه کریستال‌های زمانی مربوط به دنیاهای دیگه‌ای میشن,159_kzch.wav که قوانینش با قوانین دنیای ما فرق داره، اصلا درست نیست.,160_kzch.wav هیچکدوم از قوانین دنیای ما رو نقض نمی‌کنن.,161_kzch.wav آخرین موضوع هم اینه که چه کاربردهایی می‌تونه داشته باشه.,162_kzch.wav دیدیم که ارتباط نزدیکی بین کریستال زمانی و,163_kzch.wav کامپیوتر کوانتومی وجود داره، برای همین پیشرفت,164_kzch.wav هرکدومشون می‌تونه به معنی پیشرفت اون یکی هم باشه.,165_kzch.wav یکی از کاربردهای این کریستال‌ها احتمالا ساخته شدن,166_kzch.wav حافظه‌های کوانتومی باشه برای ذخیره‌ی اطلاعات.,167_kzch.wav وزارت دفاع آمریکا بودجه‌ی خوبی رو اختصاص داده به بحث,168_kzch.wav کریستال زمانی، که همین نشون‌دهنده‌ی اهمیتشه.,169_kzch.wav بعضیا هم معتقدن این حالت از ماده می‌تونه به ما کمک کنه,170_kzch.wav برای ساخت ساعت‌های خیلی دقیق‌تر، که باعث پیشرفت فناوری‌هایی مثل,171_kzch.wav جی‌پی‌اس میشه که الان دارن از ساعت‌های اتمی استفاده می‌کنن.,172_kzch.wav در کل، چیزی که تا الان تونستیم بسازیم، فعلا کاربرد خاصی براش پیدا نشده.,173_kzch.wav باید پیشرفت‌هایی اتفاق بیفته که این کریستال‌ها,174_kzch.wav بتونن زمان خیلی بیشتری دوام بیارن.,175_kzch.wav کریستال زمانی، الان دقیقا لبه‌ی دانش ما محسوب میشه.,176_kzch.wav ویژگی‌های عجیبش، در واقع از جنس همون عجایب دنیای کوانتومه.,177_kzch.wav هنوز مسیر زیادی باقی مونده تا معلوم بشه بهترین راه ساختنش چیه.,178_kzch.wav حتی تو دانشگاه هاروارد سعی کردن داخل یه الماس بسازنش.,179_kzch.wav یعنی یه کریستال زمانی، داخل یه کریستال فضایی.,180_kzch.wav شاید در آینده کلا وارد یه مسیر متفاوتی بشه،,181_kzch.wav اما به نظرم ویژگی‌هایی داره که می‌تونه دنیای آینده رو تغییر بده.,182_kzch.wav هنوز اونقدر پیشرفت نکردیم که بتونیم خودمون بریم به سیارات دیگه،,0_kkj.wav اما غلام‌های حلقه به گوشی ساختیم که,1_kkj.wav حاضرن به جای ما این کار خطرناک رو انجام بدن.,2_kkj.wav می‌فرستیمشون به محیط خشن این سیارات، بعدش میشن,3_kkj.wav چشم و گوش و دست ما تو این دنیاهای ناشناخته.,4_kkj.wav امروز می‌خوایم به مناسبت دهمین سالگرد فرود کاوشگر کیوریاسیتی,5_kkj.wav یا کنجکاوی رو سطح مریخ، ببینیم چه قابلیت‌هایی داره، چطور از زمین,6_kkj.wav رفته به مریخ، اونجا داره دنبال چی می‌گرده، و اینکه تا حالا چی تونسته پیدا کنه.,7_kkj.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست که,8_kkj.wav توسط آقای جواد مخبری تو جنوب کالیفرنیا تاسیس شده.,9_kkj.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,10_kkj.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,11_kkj.wav این شرکت تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,12_kkj.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,13_kkj.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، و لینکدین,14_kkj.wav فیوتک رو دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,15_kkj.wav پس کاوشگر کنجکاوی، در واقع یکی از بخش‌های اصلی,17_kkj.wav در کل، ابزارهایی که برای اکتشاف می‌فرستیم به مریخ، سه تا نوع مختلفن.,19_kkj.wav بعضیاشون فقط دور سیاره می‌چرخن و عکس‌برداری می‌کنن و با زمین در ارتباطن.,20_kkj.wav به اینا میگن اُربیتر یا مدارگرد.,21_kkj.wav بعضیای دیگه می‌تونن رو سطح مریخ فرود بیان.,22_kkj.wav به اینا میگن لَندر، که تو مدت فرودشون اتمسفر مریخ رو آزمایش می‌کنن،,23_kkj.wav وقتی هم که به سطح می‌رسن، خاک و سنگ و اینا رو بررسی می‌کنن.,24_kkj.wav گروه سوم، قابلیت‌های خیلی بیشتری دارن، می‌تونن رو سطح سیاره,25_kkj.wav قبلا هم کاوشگرهای دیگه‌ای هم به مریخ فرستاده شدن.,27_kkj.wav آپورچونیتی و اسپیریت دو تا کاوشگر شبیه هم بودن که سال 2004 رفتن به مریخ.,28_kkj.wav کنجکاوی، آخرین کاوشگر هم نبوده، چون سال 2020 پرسِویرِنس یا استقامت,29_kkj.wav به سمت مریخ پرتاب شد، که شباهت زیادی به کنجکاوی داره.,30_kkj.wav اما این کاوشگر چطور تونست از زمین برسه به مریخ؟,31_kkj.wav وسیله‌ی پرتابش راکت اطلس ۵ بود که 26 نوامبر 2011 از فلوریدا پرتاب شد.,32_kkj.wav 5 آگوست 2012 یعنی بیشتر از هشت ماه بعد، رو سطح مریخ فرود اومد.,33_kkj.wav تقریبا به اندازه‌ی یه اتوموبیله، وزنش هم حدود نهصد کیلوئه.,34_kkj.wav انرژی موردنیازش هم از یه جور باتری هسته‌ای به دست میاد.,35_kkj.wav برای فرودش حدود شصت تا محل مختلف رو سطح مریخ انتخاب کردن،,36_kkj.wav که بعد از پنج سال بررسی، یکی از گودال‌ها به نام گودال گیل برای فرودش انتخاب شد.,37_kkj.wav دلیل انتخابش این بود که بررسی‌های قبلی نشون میداد داخل این گودال،,38_kkj.wav خاک و رسوباتی وجود داره که به احتمال زیاد در حضور آب شکل گرفتن.,39_kkj.wav پس شانس پیدا کردن نشونه‌هایی از زندگی میکروبی، تو این ناحیه بالاتر بود.,40_kkj.wav اینجا نقطه‌ی شروع سفرهای علمی این آزمایشگاه سیار بود.,41_kkj.wav اولیش این بود که بفهمه تو زمان‌های گذشته، زندگی رو مریخ وجود داشته یا نه.,43_kkj.wav کاوشگرهای قبلی، شواهد خوبی پیدا کرده بودن که,44_kkj.wav نشون میداد رو سطح مریخ، یه زمانی آب مایع جریان داشته.,45_kkj.wav اما آب فقط یکی از شرایط لازم برای زندگیه.,46_kkj.wav کنجکاوی دنبال این بود که شرایط دیگه هم بررسی کنه.,47_kkj.wav بعضی از عناصر، تقریبا تو بدن تمام موجودات زنده‌ی رو زمین وجود دارن،,48_kkj.wav مثل کربن، هیدروژن، نیتروژن، اکسیژن، فسفر، گوگرد.,49_kkj.wav وقتی که تو یه بخشی از محیط، مقدار این عناصر خیلی شدید و ناگهانی بالا میره،,50_kkj.wav احتمال اینکه قبلا تو اون قسمت‌ها موجودات زنده وجود داشتن خیلی بیشتر میشه.,51_kkj.wav این کاوشگر با ابزارهای مختلفش که جلوتر توضیح میدم،,52_kkj.wav سعی می‌کنه هم اتمسفر مریخ رو آزمایش کنه، هم خاکش رو.,53_kkj.wav هدف دومش این بود که ویژگی‌های آب‌و‌هوایی مریخ رو بررسی کنه.,54_kkj.wav اگه مشخص بشه که اتمسفر مریخ قبلا ضخیم‌تر و مرطوب‌تر بوده،,55_kkj.wav شاید بشه گفت زندگی میکروبی هم رو سطحش وجود داشته.,56_kkj.wav یکی از بهترین کارهایی که کنجکاوی می‌تونه برای فهمیدن آب‌وهوای,57_kkj.wav گذشته‌ی مریخ انجام بده، اینه که لایه‌های مختلف سنگ و خاک رو بررسی کنه.,58_kkj.wav با تجزیه تحلیل این لایه‌ها می‌تونیم متوجه بشیم که,59_kkj.wav تو زمان‌های گذشته چی به سر این سیاره اومده.,60_kkj.wav هدف سومش، بررسی ویژگی‌های ژئولوژی یا زمین‌شناسی مریخ بود.,61_kkj.wav این کار هم با آزمایش لایه‌های سنگ و خاک انجام میشد،,62_kkj.wav چون تاریخچه‌ی مریخ داخل این لایه‌ها ثبت شده.,63_kkj.wav مخصوصا تمرکزش رو سنگ‌هاییه که در حضور آب شکل گرفتن.,64_kkj.wav آخرین هدفش هم بررسی شرایط برای حضور انسان رو سطح این سیاره بود.,65_kkj.wav هرچقدر پرتوهای خطرناکی که رو مریخ وجود داره رو بهتر بشناسیم،,66_kkj.wav بهتر می‌تونیم از بدن خودمون در مقابل این پرتوها محافظت کنیم.,67_kkj.wav از طرفی هم فرود آوردن تجهیزات سنگین و بزرگ کاوشگر کنجکاوی،,68_kkj.wav یه تمرین موفقیت‌آمیز بود برای ماموریت‌های آینده.,69_kkj.wav ماموریت‌هایی که قراره باعث فرود انسان رو سطح این سیاره بشن.,70_kkj.wav خب اهدافش رو فهمیدم، حالا ببینیم برای انجام‌دهنده‌ی این ماموریت،,71_kkj.wav یعنی کاوشگر کنجکاوی، چه امکاناتی در نظر گرفته بودن.,72_kkj.wav با دوربین‌ها شروع می‌کنم.,73_kkj.wav کنجکاوی کلا هفده تا دوربین مختلف داره برای کارای مختلف.,74_kkj.wav اینجا رو دکلش، دو تا دوربین داره به نام دوربین‌های دکل،,75_kkj.wav که عکس‌ها و فیلم‌های رنگی از سطح مریخ ضبط می‌کنه.,76_kkj.wav بعدش با کامپیوتر این عکس‌ها رو به هم می‌چسبونن تا تصاویر بزرگتری به دست بیاد.,77_kkj.wav رو همین دکل، چهار تا دوربین سیاه و سفید هم داریم,78_kkj.wav به نام دوربین‌های هدایت که برای کنترل حرکت کاوشگر استفاده میشن.,79_kkj.wav رو بازوی رباتیکش، یه دوربین مخصوص تصویربرداری,80_kkj.wav از فاصله‌ی نزدیک وجود داره، که نقش ذره‌بین زمین‌شناسا رو بازی می‌کنه.,81_kkj.wav با زوم کردن رو سنگ‌های مریخی، عکس‌ها و فیلم‌هایی تهیه می‌کنه که,82_kkj.wav برای تشخیص بافت و مواد سازنده‌ی این سنگ‌ها خیلی مفیدن.,83_kkj.wav بعدش دوربین‌های اجتناب از خطر رو داریم، چهار تا جلو، چهار تا عقب.,84_kkj.wav اینا وظیفه‌شون اینه که اطراف کاوشگر و محل حرکت چرخ‌ها رو,85_kkj.wav بررسی کنن که خطری وجود نداشته باشه، مثلا با صخره‌ای برخورد نکنه.,86_kkj.wav یه دوربین هم زیرش گذاشتن به نام تصویربردار,87_kkj.wav فرود مریخ که موقع فرود کاوشگر، از منطقه‌ی زیرش فیلم‌برداری کرده.,88_kkj.wav آخرین دوربینش هم تو یه مجموعه‌ی جالب از ابزارها قرار گرفته به نام,89_kkj.wav شیمی و دوربین که کارش اینه که اول با لیزر یه قسمتی از سنگی که,90_kkj.wav می‌خواد بررسی کنه رو تبخیر می‌کنه، بعدش با همین دوربین و یه دونه,91_kkj.wav طیف‌سنج، این بخار رو بررسی می‌کنه تا مواد سازنده‌ش رو پیدا کنه.,92_kkj.wav پس این شد کل دوربین‌های این کاوشگر.,93_kkj.wav اما یه سوالی که احتمالا برای خیلی از شما پیش اومده،,94_kkj.wav اینه که این عکس‌های سلفی رو چطور از خودش گرفته.,95_kkj.wav بین تمام دوربین‌هایی که توضیح دادم، فقط یکیشون رو بازوش نصب شده،,96_kkj.wav که تمام عکس‌های سلفی با استفاده از همین بوده.,97_kkj.wav اما این دوربین مخصوص عکس‌برداری از فاصله‌ی نزدیکه.,98_kkj.wav برای همین وقتی می‌چرخوندش سمت خودش،,99_kkj.wav فقط یه محدوده‌ی خیلی کوچیکی رو عکس می‌گیره.,100_kkj.wav برای حل این مشکل، یه تعداد خیلی زیادی عکس از زاویه‌های مختلف,101_kkj.wav از خودش می‌گیره، بعد اینا رو با کامپیوتر می‌چسبونن به هم،,102_kkj.wav که در نهایت تبدیل میشه به یه تصویر کامل.,103_kkj.wav به خاطر همینه که تو این سلفی‌ها، بازویی که باهاش عکس گرفته دیده نمیشه.,104_kkj.wav چون ترکیبی از یه تعداد زیادی عکس‌های کوچیکترن.,105_kkj.wav حتی بعضی وقتا تصاویر سلفی رو با عکسای دوربین دکلش ترکیب می‌کنن،,106_kkj.wav که باعث میشه علاوه بر خود کاوشگر، یه بخش بزرگی از,107_kkj.wav محیط اطرافش هم تو عکس دیده بشه.,108_kkj.wav ابزارهای بعدی که خیلی هم مهمن، سنسورها یا حسگرها هستن.,109_kkj.wav یه مجموعه از سنسورها رو دکلش نصب شده که کارش اندازه‌گیری ویژگی‌های محیطیه.,110_kkj.wav مثل دمای سطحش، رطوبت و فشار و دمای هواش،,111_kkj.wav یا پرتوهای فرابنفشی که از خورشید میان.,112_kkj.wav اینا باعث میشه که گزارش‌های روزانه و فصلی از آب و هوای مریخ به دست بیاریم.,113_kkj.wav دو تا از سنسورهاش هم توسط اسپانسر خوبمون شرکت فیوتک ساخته شدن.,114_kkj.wav اولیش یه سنسور چندمحوره‌ی برودتی هست که داخل بازو قرار گرفته.,115_kkj.wav وظیفه‌ش اینه که وقتی این بازو داره حرکت می‌کنه، مقدار پیچ‌خوردگی و,116_kkj.wav نیرویی که بهش اعمال میشه رو اندازه‌گیری کنه.,117_kkj.wav دومیش، یه سنسور برودتی برای سلولِ بار هست که انتهای بازوی کنجکاوی نصب شده.,118_kkj.wav اینجا یه مته برای سوراخ کردن سنگ‌های مریخی وجود داره، که پودر سنگی,119_kkj.wav که به دست میاد رو برمیداره به عنوان نمونه‌ی آزمایش.,120_kkj.wav ساختن سنسورهای بادوام برای شرایط محیطی خیلی سخت،,121_kkj.wav یکی از توانایی‌های اصلی فیوتک محسوب میشه.,122_kkj.wav همین قابلیت اطمینان بالا باعث شده که شرکت‌هایی مثل ناسا،,123_kkj.wav تو این پروژه‌های بزرگ و پرهزینه، به فیوتک اعتماد کامل داشته باشن.,124_kkj.wav چند نوع طیف‌سنج مختلف هم رو این کاوشگر سوار شده.,125_kkj.wav یکیش همونه که تو مجموعه‌ی کِم‌کَم قرار گرفته، که همراه با لیزر کار می‌کنه.,126_kkj.wav یکی دیگه‌ش طیف‌سنج پرتوی ایکسه که نوک بازوش نصب شده.,127_kkj.wav این ابزار، پرتوهای ایکس و ذرات آلفا رو می‌تابونه به یه سنگ،,128_kkj.wav بعدش بازتاب این پرتوها رو بررسی می‌کنه تا مواد سازنده‌ی اون سنگ مشخص بشه.,129_kkj.wav برای بررسی پرتوهای سطح مریخ هم یه دیتکتور داره,131_kkj.wav نوترون می‌فرسته به اعماق مریخ تا ببینه آبی زیر سطحش هست یا نه.,134_kkj.wav اما کنجکاوی چطور با زمین ارتباط برقرار می‌کنه.,135_kkj.wav با ماموریت‌های فضایی مختلف استفاده می کنه.,137_kkj.wav این شبکه از سه تا گروه تشکیل شده که یکیش کالیفرنیاست،,138_kkj.wav یکیش اسپانیا، سومی هم استرالیا.,139_kkj.wav کنجکاوی هم خودش سه تا آنتن مختلف داره که از امواج رادیویی,140_kkj.wav با فرکانس‌های مختلف استفاده می‌کنن.,141_kkj.wav یعنی عکس، فیلم، اطلاعات حسگرها، یا تمام چیزای دیگه،,142_kkj.wav اول تبدیل میشن به امواج رادیویی، بعد ارسال میشن به زمین،,143_kkj.wav بعدش اونجا دوباره تبدیل میشن به عکس و فیلم و چیزای دیگه.,144_kkj.wav دستوراتی هم که از زمین ارسال میشن به مریخ، از طریق همین امواج رادیوییه.,145_kkj.wav یعنی دانشمندا از رو زمین کنترل می‌کنن که این کاوشگر کجا بره و چیکار بکنه.,146_kkj.wav اول امواج رو می‌فرسته به مدارگردهایی که دور مریخ می‌چرخن،,148_kkj.wav بعد اونا تقویتش می‌کنن و می‌فرستن به سمت زمین.,149_kkj.wav دومی یه آنتن پرقدرت هست که هم می‌تونه,150_kkj.wav اطلاعات رو مستقیما به زمین ارسال کنه، هم دریافت کنه.,151_kkj.wav سومی هم یه آنتن کم‌قدرت هست که اینم می‌تونه,152_kkj.wav برای ارسال یا دریافت اطلاعات استفاده بشه.,153_kkj.wav به عنوان آخرین بخش ویدیو، می‌خوایم ببینیم نتیجه‌ی کار این کاوشگر چی بوده.,154_kkj.wav همون زمان‌های ابتدایی بعد از فرودش، سنگ‌های گرد و صافی,155_kkj.wav پیدا کرد که شباهت زیادی با سنگریزه‌های کف رودخونه داشتن.,156_kkj.wav یه مدت بعد، اطلاعاتی که از آزمایش سنگ و خاک اون,157_kkj.wav ناحیه به دست آورده بود، به زمین ارسال کرد.,158_kkj.wav وقتی دانشمندا رو این داده‌ها کار کردن، مشخص شد که تا عمق سیصد متری،,159_kkj.wav چیزی که الان به صورت سنگ درومده قبلا گِل کف دریاچه بوده.,160_kkj.wav یعنی یه سری دریاچه‌های کم‌عمق، برای میلیون‌ها سال تو این گودال وجود داشتن.,161_kkj.wav پس شواهد وجود آب رو سطح مریخ تو زمان‌های خیلی قدیم، باز هم تقویت شد.,162_kkj.wav با سوراخ کردن سنگ‌ها و بررسی پودرشون معلوم شد خیلی از عناصر,163_kkj.wav ضروری برای حیات داخلشون هست، یعنی گوگرد، نیتروژن، اکسیژن، فسفر، کربن.,164_kkj.wav اما نمک زیادی وجود نداشت، که این نشون میداد,165_kkj.wav آبی که قبلا اینجا بوده آب شوری نبوده.,166_kkj.wav پودر یکی از سنگ‌ها رو که بررسی کردن یه اثراتی از مولکلول‌های ارگانیک هم,167_kkj.wav پیدا شد، مولکول‌هایی که از ترکیب کربن و هیدروژن و عناصر دیگه ساخته میشن.,168_kkj.wav این مولکول‌ها با اینکه تو بدن موجودات زنده زیادن،,169_kkj.wav اما نمی‌تونن یه دلیل صددرصدی برای وجود زندگی رو مریخ باشن.,170_kkj.wav چون ممکنه به صورت طبیعی ایجاد شده باشن، یا حتی از,171_kkj.wav طریق شهاب‌سنگ‌ها وارد این سیاره شده باشن.,172_kkj.wav تو ماه‌های بعدی هم مقدار زیادی متان داخل هوای مریخ پیدا شد،,173_kkj.wav که یه مدت افزایش پیدا کرد بعدش دوباره برگشت به حالت قبل.,174_kkj.wav اما معلوم نشد که این تغییر ناگهانی نتیجه‌ی فعالیت موجودات زنده‌ی,175_kkj.wav میکروبی بوده، یا اینکه بر اثر واکنش‌های طبیعی به وجود اومده.,176_kkj.wav مورد دیگه‌ای که کنجکاوی پیدا کرد، تابش‌هایی بود که برای سلامتی انسان خطر جدی دارن.,177_kkj.wav یکیش پرتوهای کیهانی کهکشانی بود، که ذراتی هستن که بر اثر,178_kkj.wav انفجارهای سوپرنوا منتشر میشن، یکیش هم ذرات پرانرژی خورشید بود.,179_kkj.wav برای همین اگه انسان بخواد در آینده به مریخ سفر کنه،,180_kkj.wav حتما باید یه فکری به حال این دو تا پرتوی خطرناک بکنه.,181_kkj.wav یه مورد دیگه هم که پیدا کرد، این بود که مریخ قبلا اتمسفر خیلی,182_kkj.wav ضخیم‌تری داشته که عناصری مثل هیدروژن و کربن و آرگون توش زیاد بوده.,183_kkj.wav اما به دلایلی که هنوز خیلی مشخص نیست، بیشتر,184_kkj.wav آب و بیشتر اتمسفرش رو از دست داده، تو فضا پراکنده شده.,185_kkj.wav الان بعد از زمین خودمون، بیشترین اطلاعات رو از مریخ داریم.,186_kkj.wav اما گذشته‌ی این سیاره‌ی سرخ، خیلی مرموزه.,187_kkj.wav وقتی به این عکس‌ها و فیلم‌ها نگاه می‌کنیم یه سیاره‌ی مرده می‌بینیم.,188_kkj.wav چیزی که کاوشگرهای مختلف، از جمله کنجکاوی،,189_kkj.wav متوجه شدن این بوده که مریخ قبلا اینجوری نبوده.,190_kkj.wav یعنی چه بلایی سرش اومده که این شکلی شده؟,191_kkj.wav خورشید عامل مرگ این سیاره بوده؟ یا خودش از درون مرده؟,192_kkj.wav یا اونجوری که بعضیا میگن، مریخی‌ها درگیر یه جنگ هسته‌ای وحشتناک,193_kkj.wav شدن که در نهایت باعث نابودی سیاره‌شون شده؟ حتما نظرتونو برام بنویسید.,194_kkj.wav ترکیب کردن عناصر مختلف و رسیدن به مواد جدید،,0_ofa.wav یکی از اون چیزاییه که از زمان‌های خیلی قدیم برای ما آدما جذابیت داشته.,1_ofa.wav اما الان دیگه به ترکیب اون چیزایی که طبیعت در اختیارمون گذاشته قانع نیستیم،,2_ofa.wav خودمون شروع کردیم عناصر جدیدی ایجاد کردیم که تو طبیعت پیدا نمیشن.,3_ofa.wav یکیشون که احتمالا اسمشو شنیدید عنصر 115 هست که بعضیا سعی می‌کنن,4_ofa.wav بین این عنصر با موجودات فضایی یه ارتباطی پیدا کنن.,5_ofa.wav امروز می‌خوایم ببینیم عنصر 115 دقیقا چیه، از کجا میاد،,6_ofa.wav و اینکه چه ارتباطی با فرازمینی‌ها داره. پس تا آخر ویدیو همراه من باشید.,7_ofa.wav سال 1869 یه شیمیدان روس به نام دمیتری ایوانوویچ مِندِلیف,8_ofa.wav یه جدولی منتشر کرد از عناصر مختلف، که بعدا معروف شد به,9_ofa.wav جدول تناوبی عناصر، که فکر می‌کنم دیگه همه‌مون می‌شناسیمش.,10_ofa.wav تو این جدول اومد حدود شصت تا عنصر مختلفی که تا اون زمان,11_ofa.wav کشف شده بود، مثل هیدروژن، اکسیژن، آهن، کلسیم،,12_ofa.wav اینا رو بر اساس ویژگی‌های شیمیایی که داشتن، گروه‌بندی کرد.,13_ofa.wav یعنی اونایی که ویژگی‌های مشابهی داشتن رو تو یه گروه قرار داد.,14_ofa.wav بعضی از خونه‌های جدولش هم خالی مونده بود که معتقد بود اینا مربوط میشن به,15_ofa.wav عناصری که هنوز کشف نشدن، ویژگی‌هاشون هم تا حدود زیادی پیش‌بینی کرد.,16_ofa.wav تو این صد و پنجاه سالی که از اون موقع گذشته، تغییرات مختلفی توش ایجاد شده،,17_ofa.wav هربار کامل‌تر و دقیق‌تر شده تا رسیده به این چیزی که امروز داریم.,18_ofa.wav الان این جدول از 118 تا عنصر مختلف تشکیل شده که هرکدوم ویژگی‌های خودشو داره.,19_ofa.wav شماره‌ی هر عنصر تو این جدول، همون عدد اتمیشه،,20_ofa.wav یعنی تعداد پروتون‌های داخل هسته‌ی اتمش.,21_ofa.wav اولین عنصر هیدروژنه که عدد اتمیش یکه، آخریشم اوگانِسونه با عدد اتمی 118 .,22_ofa.wav اما از این 118 تا عنصر، تا الان فقط 98 تاشونو تونستیم تو طبیعت پیدا کنیم.,23_ofa.wav خب پس بقیه‌شون از کجا اومدن؟ ما ساختیمشون!,24_ofa.wav ما آدما از چند دهه قبل تونستیم تو آزمایشگاه با روش‌های دقیق علمی،,25_ofa.wav هسته‌ی اتم‌های سبکتر رو به هم جوش بدیم و هسته‌های,26_ofa.wav سنگین‌تری تولید کنیم که تو طبیعت پیدا نمیشن.,27_ofa.wav دلیلشم اینه که ناپایدارن، خیلی زود دوباره شکسته میشن به اتم‌های سبکتر.,28_ofa.wav اما بین این بیست تا عنصری که تو آزمایشگاه ساختیم،,29_ofa.wav درباره‌ی یکیشون خیلی بیشتر صحبت میشه: عنصر 115.,30_ofa.wav سال 2003 یه تیم مشترک از دانشمندای روسی و آمریکایی، تو موسسه‌ی,31_ofa.wav مشترک تحقیقات هسته‌ای شهر دوبنای روسیه، تونستن با ترکیب هسته‌ی,32_ofa.wav اتم کلسیم با هسته‌ی اتم آمِریسیم یه عنصر مصنوعی جدید بسازن.,33_ofa.wav برای این کار، داخل یه دستگاه شتابدهنده به اتم‌های کلسیم شتاب خیلی زیادی,34_ofa.wav دادن تا سرعتشون برسه به یه چیزی حدود ده درصد سرعت نور.,35_ofa.wav بعدش پرتابشون کردن به سمت یه ورقه از جنس آمِریسیم که یه فلز نقره‌ای رنگه.,36_ofa.wav این کار باعث شد هسته‌های این دو نوع اتم به هم جوش بخورن، با هم ترکیب بشن.,37_ofa.wav عدد اتمی کلسیم یا همون تعداد پروتون‌هاش، 20 هست، عدد اتمی,38_ofa.wav آمِریسیم هم 95 هست، برای همین وقتی این دو تا با هم ترکیب شدن،,39_ofa.wav یه هسته‌ی جدید به وجود اومد با عدد اتمی 115 .,40_ofa.wav اما این اتم‌های جدید عمر خیلی کوتاهی داشتن، که حتی به یه ثانیه هم نمی‌رسید.,41_ofa.wav در واقع از نوع اتم‌های پرتوزا یا رادیواکتیو بودن،,42_ofa.wav یعنی اتم‌هایی که بعد از یه مدت مشخصی دچار واپاشی میشن،,43_ofa.wav شکسته میشن به اتم‌های سبکتری که پایدارترن.,44_ofa.wav این ناپایدار بودن باعث میشه که اندازه‌‌گیری دقیق,45_ofa.wav خواص این عنصر جدید کار خیلی سختی باشه، برای همین,46_ofa.wav فعلا بیشتر سعی می‌کنیم ویژگی‌هاشو پیش‌بینی کنیم.,47_ofa.wav سال 2016 اتحادیه‌ی بین‌المللی شیمی، آیوپاک عنصر 115 رو به عنوان,48_ofa.wav یکی از عناصر جدول تناوبی تایید کرد و اسمشم گذاشت مسکوویم .,49_ofa.wav خب الان متوجه شدیم که این عنصر چی هست و از کجا میاد.,50_ofa.wav اما حالا می‌خوایم ببینیم جریان این حرفای عجیبی که,51_ofa.wav درباره‌ش زده میشه چیه، چقدر نزدیکن به واقعیت.,52_ofa.wav منطقه‌ی 51 یه پایگاه نیروی هوایی آمریکا تو نواداست که گفته میشه که محل آزمایش,53_ofa.wav تجهیزات جنگی یا هواپیماهای فوق‌سریه، برای همین به شدت امنیتیه.,54_ofa.wav جوری که ورود و خروج آدما شدیدا کنترل میشه و اطلاعات خیلی کمی ازش در دسترسه.,55_ofa.wav سال 1989 یه شخصی به نام رابرت اسکات لازار,56_ofa.wav تو یکی از شبکه‌های تلویزیونی لاس‌وگاس حرفای خیلی عجیبی,57_ofa.wav در مورد این منطقه زد، که تا همین امروز هم اثرش هست.,58_ofa.wav لازار خودشو یه فیزیکدان معرفی کرد که یه مدتی تو این منطقه‌ی 51 از طرف دولت,59_ofa.wav آمریکا مشغول بررسی بقایای یه بشقاب‌پرنده بوده که روی زمین سقوط کرده بوده.,60_ofa.wav هدفشون این بوده که با مهندسی معکوس بتونن از روش ساختش سر دربیارن،,61_ofa.wav بفهمن چه موادی توش به کار رفته، چه جوری کار می‌کرده.,62_ofa.wav لازار نقاشی‌های زیادی از این بشقاب‌پرنده کشید و مصاحبه‌های خیلی زیادی هم داشت،,63_ofa.wav اما چیزی که به ویدیوی امروزمون مربوط میشه اینه که معتقد بود,64_ofa.wav تو همین فرایندی که داشتن اون بشقاب‌پرنده رو مهندسی معکوس می‌کردن،,65_ofa.wav متوجه شده بود که این فضاپیما یه نوع سیستم محرک عجیب با خاصیت ضد جاذبه,66_ofa.wav داشته که از همین عنصر 115 برای عملکردش استفاده می‌کرده.,67_ofa.wav بعضیا معتقدن این حرفا واقعیت نداره، دولت آمریکا هم هیچوقت حرفای,68_ofa.wav لازار رو تایید نکرد، ولی خب بعضیام معتقدن که حرفاش درست بوده،,69_ofa.wav یعنی این موضوع همچنان به صورت یه معما باقی مونده.,70_ofa.wav اما همونطور که گفتم دانشمندا تازه سال 2003 موفق شدن,71_ofa.wav این عنصر رو تو آزمایشگاه بسازن، لازار چطور اینقدر مطمئن بوده که,72_ofa.wav ماده‌ای که دیده دقیقا از جنس همین عنصر 115 بوده؟,73_ofa.wav اون زمان، یعنی 1989، آخرین عنصری که کشف شده بود عنصر شماره‌ی 109 بود.,74_ofa.wav نُه تای دیگه هنوز پیدا نشده بودن، جاشون تو جدول خالی بود.,75_ofa.wav اما مشکل بزرگتر اینه که تا حالا هرچی اتم عنصر 115,76_ofa.wav تو آزمایشگاه تولید کردیم عمرشون زیر یه ثانیه بوده.,77_ofa.wav پس چطور ممکنه که عنصری که تو اون سفینه‌ به کار رفته این همه وقت دوام آورده باشه؟,78_ofa.wav یه جواب احتمالی که میشه بهش داد، بحث ایزوتوپ‌هاست.,79_ofa.wav در مورد ایزوتوپ قبلا صحبت کردم، خیلی ساده‌ست.,80_ofa.wav هسته‌ی هر اتم یه تعدادی پروتون داره یه تعدادی نوترون.,81_ofa.wav هر عنصری تعداد پروتون‌هاش یه عدد مشخصه که کم و زیاد نمیشه.,82_ofa.wav اما در مورد نوترون‌ها اینطوری نیست، همین کربن، بعضی از اتم‌هاش شیش تا,83_ofa.wav نوترون داره، بعضیاشون هفت تا، بعضیاشون هشت تا.,84_ofa.wav به هر کدوم از اینا میگن یه ایزوتوپ از کربن.,85_ofa.wav بعضیاشون پایدارن بعضیاشون ناپایدار، یعنی پرتوزایی می‌کنن و دچار فروپاشی میشن.,86_ofa.wav مثلا در مورد کربن، اون ایزوتوپی که هشت تا نوترون داره، پرتوزاست.,87_ofa.wav حالا در مورد حرفای لازار هم شاید بشه گفت اون عنصر 115 ای,88_ofa.wav که میگه تو بشقاب‌پرنده‌ها وجود داشته، یکی از ایزوتوپ‌های این عنصر,89_ofa.wav بوده که بر خلاف اون ایزوتوپی که ما به دست آوردیم، پایدار بوده.,90_ofa.wav یعنی شاید ما هم در آینده وقتی که روش‌های ساختن,91_ofa.wav عناصر فوق سنگین خیلی پیشرفت بکنه، بتونیم ایزوتوپ‌هایی از,92_ofa.wav این عنصر بسازیم که عمر خیلی طولانی‌تری داشته باشن.,93_ofa.wav آخرین نکته هم اینکه الان تلاش برای ساختن عناصر بعد از 118 هم شروع شده.,94_ofa.wav چیزی که واضحه اینه که عنصر 119 یا حتی 120 هم,95_ofa.wav اگه بسازن، فکر می‌کنم فعلا مثل قبلیا باشن، یعنی عمرشون,96_ofa.wav به یه ثانیه هم نرسه، که خب کاربردی برای ما نداره.,97_ofa.wav مگه اینکه تو سال‌های آینده ایزوتوپ‌های پایدارتری ازشون ساخته بشه.,98_ofa.wav شاید این عناصر فوق‌سنگینی که تو آزمایشگاه ساخته میشن، اگه عمر طولانی‌تری,99_ofa.wav داشته باشن و بتونیم بررسیشون کنیم ویژگی‌های عجیبی از خودشون نشون بدن.,100_ofa.wav شاید هم هیچ چیزی نباشن جز یه مشت فلز خیلی سنگین پرتوزا.,101_ofa.wav من خودم نظر شخصیم اینه که با همین عناصر پایداری که الان وجود دارن میشه کلی,102_ofa.wav چیزای شگفت‌انگیز ساخت، که تو ویدیوی نانو تکنولوژی هم درباره‌ش صحبت کردیم.,103_ofa.wav همین بدن خود ما با این همه پیچیدگیش، 99 درصدش فقط از شیش تا عنصر ساخته شده.,104_ofa.wav پس شاید جادوی اصلی تو روش ترکیب همینا باشه، نه پیدا کردن عناصر جدیدتر.,105_ofa.wav اما بهرحال باید این احتمال هم در نظر بگیریم که اگه حرفای لازار درست باشه,106_ofa.wav ممکنه رسیدن به یه ایزوتوپ پایدار از این عنصر 115,107_ofa.wav بتونه باعث یه پیشرفت عظیمی تو صنعت هوافضا بشه.,108_ofa.wav شما چی فکر می‌کنید؟ حتما نظر خودتونو تو کامنت‌ها برام بنویسید.,109_ofa.wav دنیای ما یه دنیای چهاربعدیه که از سه تا بُعد فضا تشکیل شده با یه بُعد زمان.,0_azdo.wav تو نظریه‌هایی مثل ریسمان، دانشمندا اومدن تعداد ابعاد فضا رو,1_azdo.wav بیشتر کردن، اما بُعد زمان همون یه دونه باقی موند.,2_azdo.wav اضافه کردن یه بُعد زمانی، باعث میشه که خط زمان تبدیل بشه به صفحه‌ی زمان.,3_azdo.wav یعنی غیر از حرکت رو به جلو، می‌تونیم داخل زمان به چپ و راست هم حرکت کنیم.,4_azdo.wav امروز می‌خوایم ببینیم ایده‌ی دوبعدی بودن زمان دقیقا یعنی چی؟,5_azdo.wav چه مشکلاتی ایجاد می‌کنه؟ و اینکه دو تا از مهمترین نظریات,6_azdo.wav فیزیکی که در موردش وجود داره رو با هم بررسی کنیم.,7_azdo.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست که توسط,8_azdo.wav آقای جواد مخبری تو جنوب کالیفرنیا تاسیس شده.,9_azdo.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,10_azdo.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,11_azdo.wav این شرکت تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,12_azdo.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,13_azdo.wav برای آشنایی بیشتر با تکنولوژی‌های پیشرفته‌ی فیوتک می‌تونید از,14_azdo.wav لینک سایتشون که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم استفاده کنید.,15_azdo.wav از خیلی سال پیش، یکی از اصلی‌ترین تلاش‌های فیزیکدان‌ها این بوده که سعی,16_azdo.wav کردن هر چهار تا نیروی اصلی طبیعت رو تو یه فرمول بیان کنن.,17_azdo.wav یعنی نیروی هسته‌ای قوی، هسته‌ای ضعیف، الکترومغناطیس، گرانش.,18_azdo.wav مثلا حدود یه قرن پیش، یه نظریه به نام کالوزا-کلاین منتشر شد,19_azdo.wav که نیروهای الکترومغناطیس و گرانش رو با هم ترکیب می‌کرد.,20_azdo.wav اما مساله این بود که ریاضیات این نظریه،,21_azdo.wav به‌جای دنیای چهاربعدی ما یه دنیای پنج‌بعدی می‌خواست.,22_azdo.wav پس یه بُعد فضایی اضافی لازم بود تا این دو تا نیرو,23_azdo.wav با هم ترکیب بشن و تبدیل بشن به یه نیروی واحد.,24_azdo.wav یعنی برای هردوشون یه فرمول داشته باشیم.,25_azdo.wav تلاش برای متحد کردن تمام این چهار تا نیروی اصلی ادامه داشت تا رسید به,26_azdo.wav نظریه‌ی ریسمان که قبلا تو این ویدیو در موردش صحبت کردم.,27_azdo.wav نظریه‌ی ریسمان برای متحد کردن نیروها نیاز داشت به ده تا بُعد.,28_azdo.wav یعنی نُه تا بُعد فضایی با یه بُعد زمانی.,29_azdo.wav که یه بُعد دیگه هم اضافه کرد، شد یازده تا بُعد.,31_azdo.wav اما نکته‌ی جالبش اینجاست که تمام این ابعاد فقط به فضا,32_azdo.wav اضافه می‌شدن، بُعد زمان تو همشون همون یه دونه بود.,33_azdo.wav فیزیکدان‌ها ترجیح میدادن با زمان درگیر نشن، چون نتایج خوبی نداشت.,34_azdo.wav اول بریم ببینیم وقتی که با زمان در بیفتیم چه بلایی سرمون میاد،,35_azdo.wav یعنی در واقع اگه به جای زمان یک‌بعدی، زمان دوبعدی داشته باشیم,36_azdo.wav چه مشکلاتی ایجاد میشه، بعدش میریم سراغ دو تا فیزیکدان که شجاعت,37_azdo.wav انجام این کار رو داشتن، که یکیشون هم دانشمند ایرانی آقای کامران وفا بود.,38_azdo.wav خب همونطور که گفتم، زمانی که ما می‌شناسیم، یه چیز تک‌بُعدیه.,39_azdo.wav یعنی شبیه یه خط راسته که ما فقط می‌تونیم تو امتداد این خط به سمت جلو حرکت کنیم.,40_azdo.wav اگه زمان دوبعدی بود، به‌جای خط زمان، صفحه‌ی زمان داشتیم.,41_azdo.wav اینجوری حرکت ما تو ابعاد زمان خیلی پیچیده‌تر میشه،,42_azdo.wav حرکت به چپ و راست هم اضافه میشه.,43_azdo.wav به جای اینکه فقط در طول زمان حرکت کنیم،,44_azdo.wav می‌تونیم در عرض زمان هم حرکت کنیم.,45_azdo.wav می‌تونیم یه لحظه رو تا ابد زندگی کنیم.,46_azdo.wav یا هروقت که خسته شدیم دور بزنیم دوباره برگردیم به زمان‌های قبلی.,47_azdo.wav پس سفر به گذشته هم امکان‌پذیر میشه، که این خودش اون تناقضات,48_azdo.wav یا پارادوکس‌های مربوط به سفر در زمان رو پیش میاره که قبلا در موردش صحبت کردم.,49_azdo.wav یه مساله‌ی دیگه‌ای که پیش میاد بحث علت و معلوله.,50_azdo.wav یعنی تو یه زمان دوبعدی، دیگه اینجوری نیست که,51_azdo.wav همیشه باید اول علت بیاد بعدش معلول.,52_azdo.wav مشکل بعدی، بحث مشاهده و نتیجه‌گیریه.,53_azdo.wav الان ما با استفاده از اطلاعاتی که به دست میاریم،,54_azdo.wav می‌تونیم تا حدودی آینده رو پیش‌بینی کنیم.,55_azdo.wav اما با وجود یه زمان دوبعدی، دیگه هیچ خبری از این پیش‌بینی‌ها نیست.,56_azdo.wav چون هر کسی هر وقتی که دلش بخواد برمی‌گرده گذشته رو تغییر میده.,57_azdo.wav یا خیلی مشکلات دیگه که تمام نظم دنیا رو به هم می‌ریزه.,58_azdo.wav پس می‌بینید که یه همچنین دنیایی، با دنیایی که,59_azdo.wav ما الان داریم تجربه می‌کنیم خیلی فرق داره.,60_azdo.wav اصلا اگه زمان دوبعدی بود ما الان اینجا نبودیم،,61_azdo.wav امکانش نبود که موجودات هوشمندی مثل ما بتونن به وجود بیان.,62_azdo.wav خب پس چه کاریه؟ چرا اصلا یه همچین ایده‌ای مطرح شده؟,63_azdo.wav مساله اینه که اینجا هم مثل همون ابعاد اضافی که برای فضا دادن،,64_azdo.wav هدفشون از این بعد اضافی زمان این بوده که بتونن,65_azdo.wav نیروها رو با هم متحد کنن و به نظریه‌ی همه‌چیز برسن.,66_azdo.wav چون با وجود تمام تلاش‌هایی که تا حالا انجام شده، هنوز هیچکس موفق نشده یه,67_azdo.wav نظریه‌ای پیدا کنه که تمام قوانین دنیا رو داخل خودش داشته باشه.,68_azdo.wav برای همین از بین نظریه‌های مختلف، بعضیاشون هم,69_azdo.wav اومدن با اضافه کردن ابعاد زمانی سعی کردن به این هدف برسن.,70_azdo.wav اما این نظریه‌ها باید یه جوری این مشکلات,71_azdo.wav پیچیده‌ای که بُعد اضافی زمان ایجاد می‌کنه رو حل کنن.,72_azdo.wav هر کدومشون یه راه‌حلی براش ارائه کردن.,73_azdo.wav نظریه‌های ریسمان از یه فضازمان ده‌بعدی صحبت کردن که خلاصه‌ی حرفشون,74_azdo.wav اینه که وقتی خیلی زیاد زوم کنیم رو اجزای سازنده‌ی دنیا،,75_azdo.wav در نهایت می‌رسیم به رشته‌های تک‌بعدی از جنس انرژی.,76_azdo.wav این ریسمان‌های انرژی داخل یه فضازمان ده‌بعدی،,77_azdo.wav به شکل‌های مختلف ارتعاش می‌کنن.,78_azdo.wav که هر نوعی از این ارتعاش‌ها باعث ایجاد یکی از ذرات سازنده‌ی دنیا میشه.,79_azdo.wav اما چند تا نوع مختلف از نظریه‌ی ریسمان وجود داره,80_azdo.wav که تو بعضی موارد با هم اختلاف دارن.,81_azdo.wav تونست تا حدودی این اختلافات رو حل کنه.,83_azdo.wav سال 1996 پروفسور کامران وفا از دانشگاه هاروارد، اومد یه بُعد زمانی هم,87_azdo.wav اما دیدیم که وقتی زمان دوبعدی میشه مشکلات خیلی زیادی پیش میاد،,90_azdo.wav نظم دنیا کلا به هم می‌ریزه.,91_azdo.wav آقای وفا این مشکلات رو چه جوری تو نظریه‌ش حل کرد.,92_azdo.wav تو ویدیوی نظریه‌ی ریسمان، دیدیم که دانشمندا حرفشون این بود که,93_azdo.wav این ابعاد اضافی فضایی، خیلی خیلی کوچیک و فشرده‌ن.,94_azdo.wav منظور از فشرده بودن یه بُعد اینه که اگه داخل اون بُعد، به اندازه‌ی کافی,95_azdo.wav جلو برید دوباره برمی‌گردید سر جای قبلیتون.,96_azdo.wav کوچیک بودنش هم به این معنیه که برای اینکه برگردید,97_azdo.wav سر جای قبلی نیازی نیست مسافت زیادی طی کنید.,98_azdo.wav مثال معروفی که معمولا براش زده میشه، همون مثال مورچه و طنابه.,99_azdo.wav برای ما با این سایزی که داریم، طناب میشه گفت یه چیز یه‌بعدی به نظر میاد،,100_azdo.wav اما اگه اونقدر کوچیک بشیم که مثلا به اندازه‌ی یه مورچه برسیم، قضیه فرق می‌کنه.,101_azdo.wav حالا اگه رو طناب قرار بگیریم، غیر از حرکت به جلو و عقب،,102_azdo.wav می‌تونیم به سمت چپ و راست و بالا و پایین هم حرکت کنیم.,103_azdo.wav یعنی با کوچیک شدن اندازه، ابعاد بیشتری ظاهر شدن.,104_azdo.wav مثل همین ابعاد فضایی، کوچیک و فشرده‌ست.,106_azdo.wav پس با اینکه وجود داره، ما درکش نمی‌کنیم.,107_azdo.wav اینجوری میشه گفت مشکل زمان دوبعدی تا حدود زیادی برطرف شده.,108_azdo.wav یکی دیگه از نظریه‌های معروفی که برای ابعاد زمانی بیشتر مطرح شده،‌,109_azdo.wav مربوط به یه فیزیکدان نظری از دانشگاه کالیفرنیاست، به نام ایتزاک بارز.,110_azdo.wav ایده‌ای که مطرح کرد این بود که دنیای ما در واقع شیش‌بعدیه،,111_azdo.wav یعنی چهار تا بُعد فضایی داره با دو تا بُعد زمانی.,112_azdo.wav هدفش هم مثل بقیه همین بود که بتونه نیروهای,113_azdo.wav طبیعت رو با هم متحد کنه و به نظریه‌ی همه‌چیز برسه.,114_azdo.wav برای اینکه بهتر بتونیم حرفشو درک کنیم، از مثال خودش استفاده می‌کنم.,115_azdo.wav یه اتاق معمولی تو همین دنیای خودمون رو در نظر بگیرید.,116_azdo.wav فرض کنید وسط این اتاق یه اتفاقاتی در جریانه، که وقتی نور,117_azdo.wav از جهت‌های مختلف بهش تابیده میشه، سایه‌ش میفته رو دیوارهای اتاق.,118_azdo.wav سطح این دیوارها، صفحه‌های دوبعدی‌ان که این سایه‌های دوبعدی روشون افتاده.,119_azdo.wav پس یه واقعیت سه‌بعدی داریم که سایه‌های دوبعدیش افتاده رو دیوارها.,120_azdo.wav حالا فرض کنید یه سری موجودات دوبعدی رو این سطوح,121_azdo.wav زندگی می‌کنن که دارن سعی می‌کنن این سایه‌ها رو درک کنن،,122_azdo.wav فرمول‌هایی پیدا کنن که باهاش بتونن این سایه‌ها رو توضیح بدن.,123_azdo.wav اتفاقی که میفته اینه که این سایه‌ها رو هرکدوم از دیوارها,124_azdo.wav یه جور متفاوتی دیده میشن، رفتار متفاوتی دارن.,125_azdo.wav پس این موجودات دوبعدی فرمول‌های مختلفی به دست میارن.,126_azdo.wav احتمالا خیلیاشون فکر می‌کنن که سایه‌های هر دیوار، پدیده‌های جداگانه‌ای,127_azdo.wav هستن که هیچ ربطی به هم ندارن، چون فرمول‌های هرکدومشون یه جوره.,128_azdo.wav اما بعضیاشون که باهوش‌ترن به این نتیجه میرسن که اگه,129_azdo.wav یه بُعد اضافی در نظر بگیرن، یعنی به جای دو بُعد از سه بُعد استفاده کنن،,130_azdo.wav اونوقت همه‌ی این فرمول‌ها با هم یکی میشن،,131_azdo.wav تمام سایه‌ها رو میشه با یه فرمول توصیف کرد.,132_azdo.wav یعنی یه فرمول که رفتار همون اجسام سه‌بعدی,133_azdo.wav وسط اتاق رو توضیح میده، نه سایه‌هاشون.,134_azdo.wav نظر بارز اینه که همین اتفاق تو دنیای ما هم در جریانه،,135_azdo.wav یعنی تمام چیزایی که ما درک می‌کنیم در واقع سایه‌هایی از ابعاد بالاتر هستن.,136_azdo.wav وقتی که این ابعاد بالاتر رو در نظر می‌گیریم متوجه میشیم که,137_azdo.wav تمام اتفاقاتی که به نظر ما متفاوت میان، در واقع یکی‌ان.,138_azdo.wav اما کاری که برای رسیدن به این هدف باید انجام بشه به این راحتیا نیست.,139_azdo.wav باید ابعاد اضافی رو طوری در نظر بگیریم و فرمول‌بندی کنیم که مثلا نظریه‌ی,140_azdo.wav نسبیت و مکانیک کوانتوم که تقریبا دو تا چیز جدا از هم هستن، با هم یکی بشن.,141_azdo.wav دلیل ساده نبودنش اینه که ریاضیاتی که برای انجام این کارها,142_azdo.wav لازمه به شدت پیچیده میشه، طوری که درکش حتی برای اساتید,143_azdo.wav بزرگ ریاضی و فیزیک هم خیلی سخت میشه.,144_azdo.wav اضافه کردن یه بُعد زمان، می‌تونه تو متحد کردن قوانین فیزیک کمکمون کنه،,145_azdo.wav اما مشکلات بزرگی ایجاد می‌کنه که نمیشه به راحتی بیخیالشون شد.,146_azdo.wav برای حلشون نظریه‌های مختلفی ارائه شده که هرکدومشون,147_azdo.wav تو یه زمینه‌هایی توضیحات خوبی دارن، اما تو قسمت‌های دیگه می‌لنگن.,148_azdo.wav حل این مشکلات ممکنه مدت خیلی زیادی طول بکشه، اما خب قطعا ارزششو داره.,149_azdo.wav لطفا شما هم تو کامنت‌ها نظر خودتونو بنویسید.,150_azdo.wav مغناطیس و آهنربا یکی از چیزاییه که برای خیلیامون,0_tmgh.wav از بچگی تا همین الان جذابیت زیادی داشته.,1_tmgh.wav با اینکه از هزاران سال پیش با نمونه‌های طبیعیش آشنا بودیم،,2_tmgh.wav اما از زمانی که طرز کارشو کاملا متوجه شدیم مدت زیادی نگذشته.,3_tmgh.wav امروز می‌خوایم ببینیم دقیقا چی باعث میشه که یه چیزی به نام آهنربا,4_tmgh.wav داشته باشیم که بعضی از مواد رو به خودش جذب می‌کنه،,5_tmgh.wav با بعضیای دیگه هیچ کاری نداره، این نیروی مرموزش از کجا میاد.,6_tmgh.wav و اینکه اصلا این آهنرباها رو چه جوری می‌سازیم،,7_tmgh.wav چه جوری یه فلز معمولی رو تبدیل می‌کنیم به یه آهنربا.,8_tmgh.wav تا آخر این ویدیوی جالب با من باشید تا جواب تمام این سوالارو با هم پیدا کنیم.,9_tmgh.wav قبل از شروع، می‌خوام چند ثانیه اولین و تنها اسپانسر کانال آرانتیک رو معرفی کنم.,10_tmgh.wav شرکت فیوتک که بیشتر از سه دهه قبل، توسط یه ایرانی,11_tmgh.wav به نام آقای جواد مخبری تو کالیفرنیای جنوبی تاسیس شده.,12_tmgh.wav که تو زمینه‌ی ابزارهای دقیق اندازه‌گیری، سنسورهای پیشرفته، رباتیک فعالیت داره.,13_tmgh.wav حتی تو پروژه‌های بزرگ ناسا از جمله شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,14_tmgh.wav کیوریاسیتی، یا خیلی پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسى پزشكى مشارکت داشته.,15_tmgh.wav برای اینکه با این شرکت که واقعا یه افتخاری برای ما ایرانی‌هاست بیشتر آشنا بشید،,16_tmgh.wav می‌تونید از لینک سایتشون که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم استفاده کنید.,17_tmgh.wav فیوتک به عنوان اسپانسر کمک‌های مالی بزرگی به کانالمون کرده,18_tmgh.wav که به زودی تاثیرات مثبتشو تو بالا رفتن کیفیت ویدیوها می‌بینید.‍,19_tmgh.wav خب اول بریم یه تاریخچه‌ی کوتاهی از آهنربا و مغناطیس ببینیم،,20_tmgh.wav بعد بریم سراغ طرز کارش.,21_tmgh.wav داستان کشف آهنربا و خواص عجیبش خیلی قدیمی‌تر از چیزیه که به نظر میاد.,22_tmgh.wav تالس فیلسوف یونانی حدود 2600 سال پیش از این موضوع حرف زده.,23_tmgh.wav از اون زمان، آدما یه نوع سنگ پیدا کرده بودن که وسایل آهنی رو به خودش جذب می‌کرد.,24_tmgh.wav معروفه که مردم قدیم، این سنگ رو تو یکی از سواحل دریای اژه،,25_tmgh.wav تو یه منطقه‌ای به نام مگنزیا استخراج می‌کردن،,26_tmgh.wav برای همین معروف شده به سنگ مگنتیس یا مگنت یا همون آهنربا.,27_tmgh.wav که بعدا همین مگنتیس وارد عربی شده و تبدیل شده به مغناطیس.,28_tmgh.wav پس مغناطیس، به زبان ساده، میشه خاصیت آهنربایی.,29_tmgh.wav الان می‌دونیم که این سنگ که قوی‌ترین آهنرباییه که به صورت طبیعی,30_tmgh.wav که دلیل خاصیت آهنرباییش همین ماده‌ست.,32_tmgh.wav احتمالا اولین کسایی که از این سنگ استفاده‌ی عملی کردن چینی‌ها بودن،,33_tmgh.wav که از حدود هزار سال پیش، برای جهت‌یابی ازش استفاده می‌کردن.,34_tmgh.wav چینی‌ها متوجه شده بودن که بعد از مالیدن یه سوزن آهنی به این سنگ، وقتی که,35_tmgh.wav از یه نخ آویزونش می‌کنن، این سوزن می‌چرخه و در جهت شمال‌به‌جنوب می‌ایسته.,36_tmgh.wav یعنی اولین قطب‌نما رو ساخته بودن.,37_tmgh.wav بعدش کم‌کم این روش وارد اروپا شد و بین دریانوردها,38_tmgh.wav کاربرد زیادی برای مسیریابی پیدا کرد.,39_tmgh.wav برای همین این سنگ معروف شد به سنگ راهنما یا لودستون.,40_tmgh.wav اون زمان هیچ شناختی از طرز کار آهنربا وجود نداشت، برای همین,41_tmgh.wav به نظرشون یه چیز خیلی مرموز و جادویی میومد.,42_tmgh.wav یکی دو قرن بعد، یه ایتالیایی به نام پیتر پرگرینوس,43_tmgh.wav متوجه شد که هر آهنربا دو تا ناحیه‌ی مختلف داره به نام قطب.,44_tmgh.wav آهنربایی که معلق شده باشه، یکی از این قطب‌هاش همیشه به سمت,45_tmgh.wav شمال زمین می‌ایسته برای همین بهش میگن قطب شمال آهنربا.,46_tmgh.wav اون یکی قطبش هم همیشه به سمت جنوب زمین می‌ایسته،,47_tmgh.wav که بهش میگن قطب جنوب آهنربا.,48_tmgh.wav و اینکه قطب‌های مشابه دو تا آهنربا همدیگه رو دفع می‌کنن،,49_tmgh.wav اما قطب‌های مخالفشون همدیگه رو جذب می‌کنن.,50_tmgh.wav بعد از اون، حدود چهارصد سال پیش یه فیزیکدان انگلیسی,51_tmgh.wav به نام ویلیام گیلبرت یه کتاب معروفی نوشت درباره‌ی آهنربا و,52_tmgh.wav مغناطیس که دانش ما از این موضوع رو خیلی بیشتر کرد.,53_tmgh.wav یکی از کشفیاتش این بود که وقتی یه آهنربا رو از وسط نصف می‌کنیم،,54_tmgh.wav هرکدوم از این تیکه‌ها خودش دوباره یه آهنربای کامله که دو تا قطب داره.,55_tmgh.wav هرچقدر این کارو ادامه بدیم بازم نمی‌تونیم قطب‌های شمال و جنوب,56_tmgh.wav آهنربا رو از هم جدا کنیم، که جلوتر دقیقا توضیح میدم چرا اینجوریه.,57_tmgh.wav تا قبل از گیلبرت نظرات مختلفی بود درباره‌ی اینکه,58_tmgh.wav چرا عقربه‌ی قطب‌نما همیشه به سمت شمال می‌ایسته.,59_tmgh.wav بعضیا فکر می‌کردن دلیلش اینه که یه جزیره‌ی مغناطیسی بزرگ تو قطب شمال,60_tmgh.wav زمین وجود داره که سوزن تمام قطب‌نماها رو به سمت خودش جذب می‌کنه.,61_tmgh.wav یه عده‌ی دیگه معتقد بودن که کار، کار ستاره‌ی قطبیه.,62_tmgh.wav یعنی چون این ستاره همیشه بالای قطب شماله و از اون طرف هم سوزن,63_tmgh.wav قطب‌نماها همیشه به سمت شمال می‌ایسته، پس احتمالا از طرف,64_tmgh.wav این ستاره داره یه نیروی مرموزی بهشون وارد میشه.,65_tmgh.wav اما آزمایشات گیلبرت نشون داد که زمین در واقع خودش یه آهنربای غول‌پیکره,66_tmgh.wav که قطب جنوب این آهنربا نزدیک قطب شمال زمین قرار گرفته.,67_tmgh.wav برای همین چیزی که باعث عملکرد قطب‌نما میشه، در واقع جاذبه‌ی,68_tmgh.wav بین قطب‌های ناهمنام دو تا آهنرباست، یعنی زمین و عقربه‌ی قطب‌نما.,69_tmgh.wav تا اون زمان، قوی‌ترین آهنربا، همون سنگ طبیعی لودستون بود،,70_tmgh.wav اما آدما روش‌هایی پیدا کرده بودن که باهاش می‌تونستن,71_tmgh.wav آهن یا فولاد معمولی رو تبدیل به آهنربا کنن.,72_tmgh.wav یکیش مالیدن آهن به همین سنگ لودستون بود.,73_tmgh.wav وقتی یه تیکه آهن رو به دفعات زیاد به این سنگ میمالیدن، خاصیت آهنربایی پیدا می‌کرد.,74_tmgh.wav یه روش دیگه این بود که حرارت زیادی به آهن میدادن تا اینکه کاملا گداخته میشد،,75_tmgh.wav بعدش تو راستای شمال به جنوب زمین ولش می‌کردن تا سرد بشه.,76_tmgh.wav یا اینکه تو همین مدتی که سرد میشد چکش‌کاریش می‌کردن.,77_tmgh.wav یعنی در واقع از میدان مغناطیسی زمین,78_tmgh.wav برای مغناطیسی کردن این آهنرباهای مصنوعی استفاده می‌کردن.,79_tmgh.wav با این روش‌ها آهنرباهای ضعیفی به دست میومد که تو بخش‌های بعدی,80_tmgh.wav دقیقا متوجه میشیم که چطور این اتفاق میفتاده.,81_tmgh.wav بعدش کم‌کم دانشمندا شروع کردن به ساختن موادی با خاصیت مغناطیسی قوی‌تر.,82_tmgh.wav فلزات مختلف رو با هم ترکیب می‌کردن و آلیاژهای جدیدی می‌ساختن،,83_tmgh.wav بعدش این مواد جدید رو در معرض میدان‌های مغناطیسی قوی,84_tmgh.wav قرار می‌دادن که باعث میشد تبدیل بشن به آهنرباهای قدرتمند.,85_tmgh.wav مثلا سال 1880 با اضافه کردن تنگستن و کروم به فولاد تونستن,86_tmgh.wav آهنربایی بسازن که تقریبا 2.5 برابر قوی‌تر از سنگ لودستون بود.,87_tmgh.wav یا سال 1917 کبالت هم به این ترکیب اضافه کردن و,88_tmgh.wav آهنربایی ساختن که 7.5 برابر از لودستون قوی‌تر بود.,89_tmgh.wav حتی با استفاده از فلزاتی که معروفن به عناصر خاکی کمیاب،,90_tmgh.wav مثل نئودیمیوم و ساماریوم، آهنرباهایی ساخته شد,91_tmgh.wav که تا چهارصد پونصد برابر از لودستون قوی‌تر بودن.,92_tmgh.wav خب حالا برای اینکه دقیقا بتونیم طرز کار مغناطیس و آهنربا رو,93_tmgh.wav درک کنیم، واجبه که سه تا نکته‌ی مهم رو بدونیم.,94_tmgh.wav اولیش میدان مغناطیسیه.,95_tmgh.wav میدان مغناطیسی یه خاصیتیه که اطراف مواد مغناطیسی وجود داره.,96_tmgh.wav تو مدرسه خیلیامون این آزمایش رو انجام دادیم که,97_tmgh.wav یه ورقه‌ی کاغذی رو یه آهنربا قرار دادیم و روش براده‌های آهن پاشیدیم.,98_tmgh.wav با این کار، این تیکه‌های ریز آهن یه شکل خاصی پیدا می‌کنن,99_tmgh.wav که این دقیقا نشون‌دهنده‌ی میدان مغناطیسی اون آهنرباست.,100_tmgh.wav این میدان یه چیز کاملا نامرییه که فقط می‌تونیم اندازه‌گیریش کنیم،,101_tmgh.wav یا با یه روش‌هایی مثل همین براده‌های آهن، آشکارسازیش کنیم.,102_tmgh.wav برای نشون دادنش هم می‌تونیم از یه سری خطوط جهت‌دار استفاده کنیم.,103_tmgh.wav هر جایی اطراف این آهنربا که میدان مغناطیسی,104_tmgh.wav قوی‌تر باشه، تراکم این خطوط بیشتره.,105_tmgh.wav و اینکه جهت این خطوط به این صورته که همیشه از قطب شمال آهنربا,106_tmgh.wav خارج میشن و دوباره به قطب جنوبش وارد میشن.,107_tmgh.wav این خطوط میدان مغناطیسی در واقع جهت نیروی مغناطیسی,108_tmgh.wav رو نشون میدن، برای همین بهشون خطوط نیرو هم گفته میشه.,109_tmgh.wav دلیل اینکه قطب‌های مشابه دو تا آهنربا همدیگه رو دفع می‌کنن،,110_tmgh.wav همینه که این خطوط نیرو در خلاف جهت هم قرار می‌گیرن.,111_tmgh.wav یعنی این به اون نیرو وارد می‌کنه، اون هم به این نیرو وارد می‌کنه،,112_tmgh.wav برای همین کلا همدیگه رو هل میدن رو به عقب.,113_tmgh.wav اما در مورد دو تا قطب ناهمنام، برعکسه.,114_tmgh.wav یعنی خطوط نیروشون هم‌جهتن، این اونو می‌کِشه،,115_tmgh.wav اونم اینو می‌کِشه، برای همین همدیگه رو جذب می‌کنن.,116_tmgh.wav این شد یه تعریف خیلی کلی از میدان مغناطیسی.,117_tmgh.wav نکته‌ی دومی که باید بلد باشیم یه موضوع مهمیه به نام گشتاور مغناطیسی.,118_tmgh.wav یه جعبه‌ای که رو زمینه، وقتی که هُلش میدیم تو یه مسیر مستقیم جلو میره.,119_tmgh.wav اما اگه یه بخشی از این جسم ثابت باشه دیگه قضیه فرق می‌کنه.,120_tmgh.wav مثلا در اتاقتون رو در نظر بگیرید.,121_tmgh.wav از همه طرف آزاده اما فقط یه طرفش با لولا وصل شده به چارچوب.,122_tmgh.wav وقتی که هلش میدید دیگه مستقیم رو به جلو نمیره، دور این نقطه‌ی ثابتش می‌چرخه.,123_tmgh.wav این چیزی که باعث میشه در دور لولا بچرخه بهش میگن گشتاور یا مُمان.,124_tmgh.wav اما دقت کنید که نمی‌تونیم بگیم گشتاور همون نیروییه که,125_tmgh.wav به در وارد می‌کنیم و باعث چرخیدنش میشه.,126_tmgh.wav حتما تجربه کردید که موقع باز کردن در، هرچقدر دستتون به لولا نزدیکتر,127_tmgh.wav باشه باید بیشتر زور بزنید، نیروی بیشتری باید وارد کنید.,128_tmgh.wav اما هرچقدر از محور چرخش در فاصله بگیرید,129_tmgh.wav مقدار این نیرویی که برای چرخوندن در لازمه کمتر میشه.,130_tmgh.wav بنابراین گشتاور، علاوه بر مقدار نیرو به یه چیز دیگه هم بستگی داره:,131_tmgh.wav فاصله‌ی بین محل وارد کردن نیرو تا محور چرخش.,132_tmgh.wav خب حالا این چه ربطی داشت به بحث مغناطیس.,133_tmgh.wav در مورد مواد مغناطیسی هم یه چیزی داریم به نام گشتاور مغناطیسی.,134_tmgh.wav همونطور که گفتم، یه جسمی که خاصیت مغناطیسی داره،,135_tmgh.wav اطراف خودش یه میدان مغناطیسی ایجاد می‌کنه.,136_tmgh.wav وقتی که این جسم خودش داخل یه میدان مغناطیسی دیگه قرار می‌گیره،,137_tmgh.wav از طرف این میدان خارجی یه نیرویی بهش وارد میشه,138_tmgh.wav که سعی می‌کنه این جسم رو جوری بچرخونه که,139_tmgh.wav میدان مغناطیسیش با این میدان مغناطیسی خارجی هم‌جهت بشه.,140_tmgh.wav تقریبا شبیه این چیزایی که جهت باد رو نشون میدن.,141_tmgh.wav یعنی باد یه نیرویی وارد می‌کنه به این چیزی که می‌تونه آزادانه بچرخه،,142_tmgh.wav که باعث میشه جهتش با جهت باد یکی بشه.,143_tmgh.wav پس نکته‌ی اول این شد که فهمیدیم میدان مغناطیسی چیه،,144_tmgh.wav نکته‌ی دوم این شد که فهمیدیم گشتاور مغناطیسی چیه، نکته‌ی سوم،,145_tmgh.wav که الان می‌خوام بگم، اینه که ارتباط بین الکتریسته و مغناطیس رو بفهمیم.,146_tmgh.wav سال 1820 هانس کریستین اورستد به صورت اتفاقی متوجه شد که عقربه‌ی قطب‌نما،,147_tmgh.wav کنار یه سیمی که توش جریان الکتریکی برقراره منحرف میشه.,148_tmgh.wav تحقیقات بیشتر نشون داد سیمی که حامل جریان برقه،,149_tmgh.wav اطرافش یه میدان مغناطیسی ایجاد میشه، که همین میدان,150_tmgh.wav باعث منحرف شدن عقربه‌ی قطب‌نما میشه.,151_tmgh.wav این جریان برق، چیزی نیست جز حرکت الکترون‌های آزاد داخل سیم.,152_tmgh.wav پس نتیجه‌ی مهمی که به دست اومد این بود که حرکت الکترون‌ها،,153_tmgh.wav یا بارهای الکتریکی، باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه.,154_tmgh.wav حالا آمادگیشو داریم که بریم سراغ بحث اصلیمون، یعنی اینکه خاصیت,155_tmgh.wav مغناطیسی یه آهنربا دقیقا از کجا میاد، یا آهنرباها چطوری ساخته میشن.,156_tmgh.wav یکی از مدل‌هایی که معمولا برای نشون دادن اتم‌ها استفاده میشه اینه که الکترون‌ها رو,157_tmgh.wav در حال چرخیدن دور هسته‌ی اتم نشون میدن، شبیه چرخش سیاره‌ها دور خورشید.,158_tmgh.wav اما رفتار الکترون‌ها پیچیده‌تر از همین چرخش ساده‌ست.,159_tmgh.wav الکترون‌ها تو یه سری نواحی اطراف هسته حضور دارن به نام اوربیتال.,160_tmgh.wav اگه بخوام دقیق‌تر بگم، اوربیتال‌ها جاهایی‌ان که احتمال حضور الکترون‌ها اونجا بیشتره.,161_tmgh.wav در واقع اوربیتال‌ها، خونه‌ی الکترون‌ها هستن.,162_tmgh.wav یکی از ویژگی‌های خیلی مهم الکترون‌ها اینه که دور خودشون,163_tmgh.wav می‌چرخن، که به این نوع حرکت میگن اسپین.,164_tmgh.wav این حرکت چرخشی تو دو تا جهت مختلف می‌تونه باشه، که به یکیش میگن,165_tmgh.wav اسپین بالا، به اون یکی میگن اسپین پایین.,166_tmgh.wav خب دیدیم که حرکت الکترون‌ها تو یه سیم باعث ایجاد میدان مغناطیسی میشه.,167_tmgh.wav اینجا هم تقریبا همون اتفاق میفته.,168_tmgh.wav یعنی چرخش الکترون دور خودش باعث ایجاد یه میدان,169_tmgh.wav مغناطیسی خیلی کوچیک اطراف الکترون میشه.,170_tmgh.wav اما قرار گرفتن الکترون‌ها داخل اوربیتال‌ها به این صورته که,171_tmgh.wav تو هر اوربیتال حداکثر دو تا الکترون می‌تونه قرار بگیره،,172_tmgh.wav که تازه این دو تا هم صددرصد باید اسپین مخالف داشته باشن.,173_tmgh.wav نتیجه‌ی این موضوع چیه؟,174_tmgh.wav اینه که میدان مغناطیسی که این دو تا الکترون,175_tmgh.wav ایجاد می‌کنن، هم‌اندازه‌ن اما جهتشون مخالف هم هست.,176_tmgh.wav برای همین همدیگه رو کاملا خنثی می‌کنن.,177_tmgh.wav پس هر اوربیتالی که با دو تا الکترون پر شده،,178_tmgh.wav در نهایت هیچ میدان مغناطیسی‌ای تولید نمی‌کنه.,179_tmgh.wav ولی مساله اینجاست که بعضی از اتم‌ها اینجوری‌ان که تو چند تا از,180_tmgh.wav اوربیتال‌هاشون فقط یه دونه الکترون قرار می‌گیره، یعنی چندتاشون پر نمیشن.,181_tmgh.wav مثلا یه نمونه‌ش اتم‌های آهنه.,182_tmgh.wav هر اتم آهن چند تا اوربیتال نیمه پر داره که تو هرکدومشون,183_tmgh.wav فقط یه الکترونه، که اسپین همه‌شون هم یکیه.,184_tmgh.wav این الکترون‌های جفت‌نشده، دیگه میدان مغناطیسیشون خنثی نمیشه.,185_tmgh.wav پس هر اتم آهن وقتی که داخل یه میدان مغناطیسی قرار می‌گیره،,186_tmgh.wav یه گشتاور مغناطیسی بهش وارد میشه که سعی می‌کنه,187_tmgh.wav میدان اون اتم رو با این میدان خارجی هم‌جهت کنه.,188_tmgh.wav خب این در مورد اتم‌های تکی.,189_tmgh.wav اما در مورد یه تیکه آهن که از میلیاردها میلیارد اتم ساخته شده چی میشه گفت؟,190_tmgh.wav یه مفهوم مهمی وجود داره به نام حوزه‌های مغناطیسی.,191_tmgh.wav قضیه از این قراره که تو فلزاتی که الکترون‌های جفت‌نشده دارن و,192_tmgh.wav در نتیجه اتم‌هاشون میدان مغناطیسی دارن، این اتم‌ها,193_tmgh.wav به صورت گروه گروه، میدان‌هاشون با هم هم‌جهت میشن.,194_tmgh.wav برای همین هرکدوم از این گروه‌ها یه میدان مغناطیسی کلی داره,195_tmgh.wav که از مجموع میدان‌های تک‌تک اتم‌هاشون ایجاد شده.,196_tmgh.wav به هرکدوم از این گروه‌ها میگن یه حوزه‌ی مغناطیسی.,197_tmgh.wav اندازه‌ی هر حوزه هم خیلی خیلی کوچیکه، در حد میکرومتر.,198_tmgh.wav تو حالت عادی، میدان هرکدوم از حوزه‌ها برای خودش تو یه جهته.,199_tmgh.wav برای همین همدیگه رو خنثی می‌کنن.,200_tmgh.wav اما وقتی که این تیکه آهن رو وارد یه میدان مغناطیسی می‌کنیم،,201_tmgh.wav مثلا یه آهنربا رو بهش نزدیک می‌کنیم، یه گشتاور مغناطیسی به هرکدوم از این,202_tmgh.wav حوزه‌ها وارد میشه که سعی می‌کنه میدان این حوزه‌ها رو با این میدان خارجی هم‌جهت کنه.,203_tmgh.wav وقتی که بیشتر این حوزه‌ها هم‌جهت میشن، دیگه میدان‌های همدیگه رو خنثی نمی‌کنن.,204_tmgh.wav در نتیجه یه میدان مغناطیسی بزرگ از مجموع این میدان‌های کوچیک کوچیک ایجاد میشه.,205_tmgh.wav که باعث میشه این آهن تبدیل بشه به یه آهنربا.,206_tmgh.wav برای همین جذب اون آهنربا میشه چون خطوط میدان‌هاشون هم‌جهت شدن.,207_tmgh.wav اما به محض اینکه از آهنربا جداش می‌کنیم، خاصیتش از بین میره.,208_tmgh.wav دلیلش اینه که حوزه‌های مغناطیسی دوباره برمی‌گردن به حالت قبلیشون،,209_tmgh.wav یعنی تو جهت‌های مختلف قرار می‌گیرن و میدان‌های همدیگه رو خنثی می‌کنن.,210_tmgh.wav پس حالا قضیه روشن شد، برای اینکه بتونیم یه تیکه آهن رو تبدیل کنیم به آهنربا،,211_tmgh.wav باید یه کاری کنیم که بیشتر حوزه‌های مغناطیسیش به صورت دائمی هم‌جهت بشن.,212_tmgh.wav مردم قدیم هم بدون اینکه شناختی از اتم و حوزه‌های مغناطیسی داشته باشن،,213_tmgh.wav از همین روش برای ساختن آهنربا استفاده می‌کردن.,214_tmgh.wav یعنی با آزمایش و تجربه فهمیده بودن که وقتی یه آهن گداخته به صورت آهسته,215_tmgh.wav تو میدان مغناطیسی زمین سرد میشه، یه خاصیت آهنربایی ضعیفی پیدا می‌کنه.,216_tmgh.wav دلیلش اینه که آهنی که گداخته شده و نرم شده،,217_tmgh.wav اتم‌هاش آزادی بیشتری برای حرکت کردن دارن.,218_tmgh.wav وقتی از طرف میدان مغناطیسی زمین بهشون گشتاور وارد میشه،,219_tmgh.wav سعی می‌کنن میدانشون رو با میدان زمین هم‌جهت کنن.,220_tmgh.wav کم‌کم آهن سرد میشه و حوزه‌های مغناطیسیش,221_tmgh.wav تو این وضعیت جدیدی که پیدا کردن ثابت میشن.,222_tmgh.wav پس این آهن تبدیل به یه آهنربا شده.,223_tmgh.wav چکش‌کاری هم همین نتیجه رو میده، یعنی با ضربه‌های پشت سر هم,224_tmgh.wav باعث هم‌جهت شدن حوزه‌های مغناطیسی میشه.,225_tmgh.wav یه روش دیگه که از قدیم رواج داشته اینه که,226_tmgh.wav آهن رو میمالیدن به سنگ لودستون، که یه تعدادی از حوزه‌های مغناطیسیش,227_tmgh.wav تحت تاثیر میدان مغناطیسی سنگ لودستون هم‌جهت میشدن.,228_tmgh.wav اما آهنرباهایی که با این روش‌های قدیمی به دست میاد قدرت چندانی ندارن.,229_tmgh.wav چون تعداد حوزه‌هایی که هم‌جهت میشن زیاد نیست.,230_tmgh.wav هرچقدر بتونیم حوزه‌های بیشتری رو هم‌جهت کنیم، آهنربایی که به دست میاد قوی‌تره.,231_tmgh.wav برای همین الان وقتی که می‌خوان آهنرباهای قدرتمند بسازن،,232_tmgh.wav آلیاژهای مختلف رو به صورت مذاب درمیارن، بعدش تحت یه میدان مغناطیسی,233_tmgh.wav خیلی قوی قرارشون میدن، که باعث میشه وقتی سرد میشن، یه تعداد,234_tmgh.wav خیلی زیادی از حوزه‌های مغناطیسیشون هم‌جهت باقی بمونن.,235_tmgh.wav دو تا نکته‌ی تکمیلی هم میگم و دیگه بحث رو تموم می‌کنم,236_tmgh.wav اول اینکه آهنرباهای طبیعی هم مبنای به وجود اومدنشون,237_tmgh.wav همین هم‌جهت شدن حوزه‌های مغناطیسیه.,238_tmgh.wav اما چند تا ایده‌ی مختلف هست که چی هم‌جهتشون کرده.,239_tmgh.wav یکیش اینه که اون دوران اولیه‌ای که سیاره‌ی ما در حال شکل گرفتن بوده،,240_tmgh.wav اکسیدهای آهنی که این سنگ‌ها رو تشکیل دادن به صورت مذاب بودن.,241_tmgh.wav برای همین حوزه‌های مغناطیسیشون با میدان مغناطیسی زمین,242_tmgh.wav هم‌راستا شده، که باعث شده تبدیل به آهنربا بشن.,243_tmgh.wav یه ایده‌ی دیگه اینه که صاعقه دلیلش بوده، یعنی برخورد صاعقه به زمین,244_tmgh.wav باعث شده که یه جریان الکتریکی شدیدی از این سنگ‌ها,245_tmgh.wav عبور کنه و حوزه‌های مغناطیسیشون رو هم‌جهت کنه.,246_tmgh.wav نکته‌ی دوم اینه که همونطور که گفتم، وقتی یه آهنربا رو نصف کنیم اینجوری نیست که,247_tmgh.wav دو تا آهنربا به دست بیاریم که یکیشون فقط قطب شمال باشه اون یکی فقط قطب جنوب.,248_tmgh.wav دلیلش اینه که خاصیت مغناطیسی از اتم‌ها میاد.,249_tmgh.wav برای همین وقتی یه تیکه از یه آهنربا رو جدا می‌کنیم، این تیکه خودش,250_tmgh.wav از یه تعداد خیلی زیادی حوزه‌های مغناطیسی تشکیل شده که میدان‌هاشون,251_tmgh.wav با هم جمع میشه و یه میدان بزرگ‌تر ایجاد می‌کنن.,252_tmgh.wav که این میدان خودش یه قطب شمال داره یه قطب جنوب.,253_tmgh.wav موضوع مغناطیس خیلی وسیع‌تر از چیزیه که بشه همشو تو یه ویدیو توضیح داد،,254_tmgh.wav اما سعی کردم مهم‌ترین قسمت‌هاشو بگم تا یه شناخت کلی ازش به دست بیاریم.,255_tmgh.wav حالا که مغناطیس رو فهمیدیم، تو یکی از ویدیوهای آینده میریم سراغ الکتریسیته،,256_tmgh.wav تا بعدش بتونیم بحث الکترومغناطیس رو شروع کنیم،,257_tmgh.wav چون الکتریسیته و مغناطیس در واقع هردوشون,258_tmgh.wav جنبه‌های مختلف یه چیزن، یعنی الکترومغناطیس.,259_tmgh.wav مثل همیشه منتظر نظرات خوبتون هستم.,260_tmgh.wav پیدا کردن مسیر حرکت و آدرس، هیچ زمانی به سادگی الان نبوده.,0_tgps.wav من خودم همیشه با پیدا کردن آدرس مشکل دارم،,1_tgps.wav اما الان دیگه هرکسی که فقط یه گوشی هوشمند داخل جیبش داشته باشه،,2_tgps.wav دیگه این کار براش سخت نیست، حتی اگه وسط کویر لوت باشه.,3_tgps.wav تو ویدیوی امروز قراره طرز کار سیستم جی‌پی‌اس رو با هم,4_tgps.wav بررسی کنیم تا ببینیم روش کارش چقدر با اون چیزی که تو ذهن,5_tgps.wav خیلیامون بوده فرق داره، خیلی عملکرد جالبی داره.,6_tgps.wav وقتی طرز کارشو فهمیدیم، میریم سراغ جزییات بیشتر، مثل اینکه,7_tgps.wav چه سیستم‌های جایگزینی براش وجود داره، کی داره کنترلش می‌کنه، تو کل کره‌ی زمین,8_tgps.wav قابل دسترس هست یا نه، مهمترین کاربرداش چیان، پس تا آخر ویدیو با من باشید.,9_tgps.wav از طرف وزارت دفاع آمریکا شروع شد.,11_tgps.wav کلیّتش اینه که یه تعدادی ماهواره اطراف زمین می‌چرخن و اطلاعات خودشونو,12_tgps.wav به سمت زمین ارسال می‌کنن، بعد میلیاردها گیرنده هم رو زمین,13_tgps.wav هستن که این اطلاعتو دریافت می‌کنن، چند تا مرکز کنترل,14_tgps.wav زمینی هم وجود داره که اصلیش همون وزارت دفاع آمریکاست.,15_tgps.wav اولین ماهواره رو سال 1978 پرتاب کردن، بعدش تا 1993 طول کشید,16_tgps.wav تا تعداد ماهواره‌هاشون به 24 تا رسید و عملکردش تقریبا کامل شد.,17_tgps.wav اما اون زمان مثل الان برای همه در دسترس نبود.,18_tgps.wav اولش که کلا فقط در اختیار نیروهای نظامی آمریکا بود،,19_tgps.wav بعدش تو دهه‌ی هشتاد یه حالت محدودش که دقت کمتری داشت در اختیار مردم,20_tgps.wav قرار دادن، بعدش سال 2000 دیگه به صورت رایگان، عمومی شد.,21_tgps.wav الان حدود 30 تا ماهواره‌ی جی‌پی‌اس فعال دارن دور زمین,22_tgps.wav می‌چرخن که بیشتر درباره‌شون صحبت می‌کنم.,23_tgps.wav اما برای درک روش کار جی‌پی‌اس، با یه مثال ساده شروع می‌کنم.,24_tgps.wav فرض کنید نمی‌دونید الان کجا هستید، فقط یه نقشه دارید,25_tgps.wav و هیچ ایده‌ای هم ندارید که دقیقا کجای این نقشه‌اید.,26_tgps.wav یه نفرو می‌بینید ازش می‌پرسید ببخشید شما می‌دونید اینجا کجاست؟,27_tgps.wav اونم میگه اینجا 400 کیلومتری تهرانه.,28_tgps.wav پس رو نقشه‌تون یه دایره می‌کشید به مرکز تهران، با شعاع 400 کیلومتر.,29_tgps.wav یعنی شما در واقع رو محیط این دایره قرار دارید.,30_tgps.wav الان یه مقداری از سردرگمی بیرون اومدید اما هنوزم معلوم نیست دقیقا کجایید.,31_tgps.wav حالا یه نفر دیگه رو می‌بینید، ازش همین سوالو می‌پرسید،,32_tgps.wav اونم میگه اینجا 300 کیلومتری یزده.,33_tgps.wav پس رو نقشه‌تون یه دایره‌ی دیگه می‌کشید به مرکز یزد، با شعاع 300 کیلومتر.,34_tgps.wav یعنی محل فعلی شما، یکی از این دو تا نقاط برخورد دو تا دایره‌ست،,35_tgps.wav چون ویژگی این دو تا نقطه اینه که 300 تا از یزد فاصله دارن، 400 از تهران.,36_tgps.wav پس شما یا اینجا تو اصفهانید، یا اینجا جنوب سمنان، اما هنوز نمی‌دونید کدومش درسته.,37_tgps.wav تا اینکه نفر سوم رو می‌بینید.,38_tgps.wav باز همون سوالو ازش می‌پرسید و اونم میگه اینجا 500 کیلومتری اهوازه.,39_tgps.wav حالا دیگه قضیه فرق کرد، دایره‌ی سوم رو می‌کشید به مرکز اهواز با شعاع 500 کیلومتر.,40_tgps.wav محل برخورد این دایره با دو تا دایره‌ی قبلی، میشه اینجا،,41_tgps.wav یعنی اصفهان، پس دیگه متوجه شدید که تو اصفهانید.,42_tgps.wav یعنی با سه تا سوال و پیدا کردن فاصله‌تون از سه تا نقطه،,43_tgps.wav دقیقا تونستید بفهمید کجای نقشه‌اید.,44_tgps.wav اساس کار سیستم جی‌پی‌اس هم دقیقا همینه، کافیه به‌جای اون آدمایی که,46_tgps.wav ازشون سوال می‌پرسیدید، ماهواره‌های جی‌پی‌اس رو قرار بدید،,47_tgps.wav به‌جای خودتون هم گیرنده‌ی جی‌پی‌اس رو قرار بدید.,48_tgps.wav یه تفاوت دیگه‌ش هم اینه که تو اون مثال، شما از دایره استفاده کردید،,49_tgps.wav یعنی حالت دوبُعدی، اما تو سیستم جی‌پی‌اس از کُره استفاده میشه یعنی حالت سه‌بُعدی.,50_tgps.wav گیرنده هم یه دستگاه الکترونیکیه که می‌تونه از یه,51_tgps.wav دونه برنج هم کوچیکتر باشه، یا اندازه‌ی یه آنتن تلویزیون باشه.,52_tgps.wav الان تقریبا تمام گوشی‌های هوشمند، یه دونه از این گیرنده‌های جی‌پی‌اس دارن.,53_tgps.wav وظیفه‌ی گیرنده فقط دریافت امواج رادیوییه که از طرف ماهواره‌ها,54_tgps.wav ارسال میشه، یعنی جی‌پی‌اس گوشی یا ماشین یا هر وسیله‌ی دیگه‌ای،,55_tgps.wav فقط یه گیرنده‌ست، هیچ چیزی به هیچ جایی ارسال نمی‌کنه.,56_tgps.wav شبیه یه رادیو که فقط امواج رادیویی رو دریافت می‌کنه.,57_tgps.wav وقتی لوکیشن گوشیتونو روشن می‌کنید، اون گیرنده‌ی جی‌پی‌اسش شروع می‌کنه به,58_tgps.wav گوش دادن به امواج رادیویی که به صورت دائمی از طرف ماهواره‌ها منتشر میشه.,59_tgps.wav امواج هر ماهواره رو که دریافت می‌کنه،,60_tgps.wav می‌تونه فاصله‌ی خودش تا اون ماهواره رو حساب کنه.,61_tgps.wav این که دقیقا چطوری این فاصله رو حساب می‌کنه،,62_tgps.wav تو ذهنتون نگه دارید، تا جلوتر توضیح بدم.,63_tgps.wav پس امواج اولین ماهواره رو دریافت می‌کنه، بعدش یه کُره در نظر می‌گیره,64_tgps.wav که مرکزش اون ماهواره‌ست، شعاعش هم به اندازه‌ی فاصله‌ی گیرنده تا ماهواره‌ست.,65_tgps.wav حالا امواج ماهواره‌ی دوم رو دریافت می‌کنه و فاصله‌ش هم حساب می‌کنه.,66_tgps.wav پس یه کُره‌ی دیگه هم در نظر می‌گیره که مرکزش ماهواره‌ی,67_tgps.wav دومه، شعاعش هم فاصله‌ش تا اون ماهواره‌ست.,68_tgps.wav محل برخورد این دو تا کُره، یه دایره‌ست،,69_tgps.wav که گیرنده الان می‌دونه که روی این دایره قرار گرفته.,70_tgps.wav حالا امواج ماهواره‌ی سوم رو دریافت می‌کنه و,71_tgps.wav بازم یه کُره به مرکزیت این ماهواره در نظر می‌گیره.,72_tgps.wav از برخورد این کُره‌ی سوم با اون دایره، دو تا نقطه به دست میاد.,73_tgps.wav گیرنده می‌فهمه که روی یکی از این دو تا نقطه باید باشه، اما هنوز نمی‌دونه کدوم.,74_tgps.wav پس ماهواره‌ی چهارم هم پیدا می‌کنه و فاصله‌شو به دست میاره،,75_tgps.wav بعدشم کُره‌ی چهارم رو در نظر می‌گیره به مرکزیت این ماهواره.,76_tgps.wav محل برخورد این کُره‌ی چهارم با سه تا کُره‌ی قبلی، فقط یه نقطه‌ست.,77_tgps.wav این نقطه همون جاییه که گیرنده قرار گرفته.,78_tgps.wav الان گیرنده می‌دونه که نسبت به این چهار تا ماهواره، چه موقعیتی داره، پس اگه,79_tgps.wav مکان ماهواره‌ها رو داشته باشه، خیلی راحت می‌تونه مکان خودش هم به دست بیاره.,80_tgps.wav هر گیرنده‌ی جی‌پی‌اس یه تقویمی داخل خودش داره که اونجا نوشته شده که,81_tgps.wav هر کدوم از ماهواره‌ها، تو هر زمانی، بالای کدوم نقطه از زمین قرار دارن.,82_tgps.wav با استفاده از این اطلاعات می‌تونه محل خودش رو زمین رو به دست بیاره.,83_tgps.wav پس اساس کار جی‌پی‌اس اینه، یعنی موقعیت خودش نسبت به حداقل چهار تا,84_tgps.wav ماهواره رو پیدا می‌کنه، بعدش از روی تقویمی که در اختیار داره نگاه می‌کنه ببینه هرکدوم از,85_tgps.wav این ماهواره‌ها الان کجای زمینن، در نهایت هم موقعیت دقیق خودشو حساب می‌کنه.,86_tgps.wav همونطور که تو اون مثال، شما تونستید با استفاده از یه نقشه و,87_tgps.wav پرسیدن از سه نفر، محل خودتونو پیدا کنید.,88_tgps.wav البته حداقل به چهار تا ماهواره نیاز داره، اما مدار این ماهواره‌ها طوری طراحی شده,89_tgps.wav که معمولا تو هر نقطه‌ای از زمین که باشید بیشتر از چهار تا در دسترستونه.,90_tgps.wav هر چقدر یه گیرنده با تعداد بیشتری از ماهواره‌ها,91_tgps.wav ارتباط بگیره دقیق‌تر می‌تونه محل خودشو حساب کنه.,92_tgps.wav الان شاید این نکته به ذهنتون برسه که با سه تا ماهواره هم میشه این کارو انجام داد،,93_tgps.wav چون از اون دو تا نقطه‌ای که به دست میاد، فقط یکیش نزدیک به سطح زمینه،,94_tgps.wav اون یکی کیلومترها از زمین فاصله داره، می‌تونیم نتیجه بگیریم,95_tgps.wav که گیرنده اونجا نیست چون رو زمینه.,96_tgps.wav حرف شما در صورتی درسته که سیستم جی‌پی‌اس فقط طول و عرض جغرافیایی,97_tgps.wav گیرنده رو مشخص کنه، در صورتی که ارتفاعش از سطح زمین هم مشخص می‌کنه.,98_tgps.wav مثلا در مورد هواپیما و موشک دیگه نمی‌تونیم بگیم حتما رو زمینه.,99_tgps.wav اما گفتم که گیرنده، با دریافت امواج رادیویی از هر ماهواره،,100_tgps.wav می‌تونه فاصله‌ی خودش تا اون ماهواره رو حساب کنه.,101_tgps.wav این کار چه جوری انجام میشه؟,102_tgps.wav از طریق همون امواجی که ماهواره‌ها ارسال می‌کنن.,103_tgps.wav این امواج، اطلاعات مختلفی تو خودشون دارن،,104_tgps.wav مثل امواج رادیو و تلویزیون که اطلاعات صدا و تصویر رو منتقل می‌کنن.,105_tgps.wav یکی از اطلاعاتی که دارن، الگوهایی مشخصی هستن که تو گیرنده‌ها هم وجود داره.,106_tgps.wav این الگوها تو زمان‌های مشخصی تولید میشن، که گیرنده هم از این زمان‌ها اطلاع داره.,107_tgps.wav حالا یه الگو از ماهواره منتشر میشه، با استفاده از امواج رادیویی,108_tgps.wav با سرعت نور می‌رسه به زمین، اونجا یه گیرنده دریافتش می‌کنه،,109_tgps.wav این الگو رو با الگوی خودش مقایسه می‌کنه، بعد می‌بینه که یه کوچولو,110_tgps.wav نسبت به الگوی خودش تاخیر داره، چون یه مدتی طول کشیده تا رسیده به زمین.,111_tgps.wav پس به این نتیجه می‌رسه که از لحظه‌ای که ماهواره این الگو رو منتشر کرده،,112_tgps.wav تا لحظه‌ای که خودش این الگو رو دریافت کرده، انقدر زمان طول کشیده.,113_tgps.wav از اون طرف هم می‌دونه که این امواج با سرعت نور حرکت می‌کنن،,114_tgps.wav برای همین می‌تونه فاصله‌ی بین خودش تا ماهواره رو حساب کنه.,115_tgps.wav اما اینجا یه نکته‌ی مهم وجود داره، ساعت گیرنده دقیقا باید با ساعت ماهواره‌ها یکی باشه.,116_tgps.wav خیلی دقیق، یعنی در حد نانوثانیه باید این دو تا ساعت,117_tgps.wav که هزاران کیلومتر از هم فاصله دارن، با هم یکی باشن.,118_tgps.wav ساعت‌های اتمی می‌تونن یه همچین دقتی داشته باشن،,119_tgps.wav اما مساله اینه که هم خیلی گرونن، هم بزرگن، امکانش نیست که این,120_tgps.wav گیرنده‌های ارزون قیمت جی‌پی‌اس هرکدومشون یه ساعت اتمی داخلشون باشه.,121_tgps.wav راه‌حلی که برای این مشکل پیدا کردن اینه که گیرنده‌ها بازم با استفاده از,122_tgps.wav همون امواجی که از ماهواره‌ها دریافت می‌کنن، می‌تونن ساعت خودشونو,123_tgps.wav دائما تنظیم کنن، اونم با دقت خیلی بالا.,124_tgps.wav یعنی دائما از روی امواجی که از ماهواره‌ها دریافت می‌کنن،,125_tgps.wav ساعت خودشونو با ساعت اونا تنظیم می‌کنن.,126_tgps.wav این شد خلاصه‌ی طرز کار سیستم جی‌پی‌اس،,127_tgps.wav حالا بریم یه مقداری وارد مسائل دیگه‌ش بشیم.,128_tgps.wav اتفاقات مختلفی باعث میشه که گیرنده‌ها نتونن فاصله‌ی,129_tgps.wav خودشون تا ماهواره‌ها رو خیلی دقیق حساب کنن.,130_tgps.wav یکیش اینه که امواج ماهواره‌ها از لایه‌های مختلف,131_tgps.wav اتمسفر زمین عبور می‌کنن که باعث میشه یه کمی تغییر کنن.,132_tgps.wav سیستم جی‌پی‌اس اینجوری طراحی شده که این قضیه رو تو محاسباتش,133_tgps.wav در نظر بگیره، اما چون ماهواره‌ها تو فاصله‌های مختلفی نسبت به,134_tgps.wav گیرنده‌ها قرار می‌گیرن، نمیشه خیلی دقیق این تفاوت‌ها رو حساب کرد.,135_tgps.wav برای همینه که جی‌پی‌اس ممکنه تا چند متر خطا داشته باشه.,136_tgps.wav مشکل دیگه‌ای که هست اینه که بعضی وقتا امواجی که ماهواره‌ها می‌فرستن،,137_tgps.wav ممکنه اول به یه ساختمون بلند یا صخره‌ای چیزی برخورد کنه، بعد برسه به گیرنده.,138_tgps.wav این باعث میشه گیرنده فکر کنه این امواج مدت بیشتری تو راه بودن تا بهش برسن،,139_tgps.wav برای همین فاصله‌ی ماهواره رو با یه کم خطا حساب می‌کنه.,140_tgps.wav باز یه مساله‌ی دیگه اینه که ماهواره‌ها ممکنه به دلایل مختلف،,141_tgps.wav مثلا تاثیر گرانش زمین یا ماه، مسیر حرکتشون یه کمی تغییر کنه.,142_tgps.wav یعنی بین مسیر واقعی ماهواره‌ها با اون تقویم,143_tgps.wav ماهواره‌ها که تو گیرنده‌ها ذخیره شده، اختلاف به وجود بیاد.,144_tgps.wav این می‌تونه باعث بشه موقعیتی که به دست میاد دقیق نباشه.,145_tgps.wav برای حل این مشکل مراکز کنترلی رو زمین وجود داره که دائما ماهواره‌ها رو کنترل می‌کنن.,146_tgps.wav هر تغییری که تو مدارشون اتفاق میفته رو با استفاده از موتورهای جتی,147_tgps.wav که هر ماهواره داره اصلاح می‌کنن، موارد دیگه مثل از کار افتادن یه ماهواره هم,148_tgps.wav از طریق امواج همین ماهواره‌ها برای گیرنده‌ها ارسال میشه تا اون تقویم خودشونو آپدیت کنن.,149_tgps.wav این ایستگاه‌های کنترل که تو مناطق مختلف زمین ساخته شدن روزی دو بار,150_tgps.wav تمام ماهواره‌ها رو چک می‌کنن که از همه نظر اوکی باشن.,151_tgps.wav کنترل اصلی هم از ایستگاه کنترل مرکزی تو پایگاه,152_tgps.wav نیروی هوای آمریکا تو کولورادو سپرینگز انجام میشه.,153_tgps.wav برای دریافت و ارسال اطلاعات به ماهواره‌ها هم از آنتن‌های رادیویی استفاده میشه.,154_tgps.wav اینا باعث میشه دقت موقعیت‌یابی جی‌پی‌اس در یه حد مناسبی حفظ بشه.,155_tgps.wav البته این دقت، به گیرنده هم بستگی داره.,156_tgps.wav گیرنده‌هایی هستن که نسبت به گوشی شما، دقت خیلی بیشتری دارن.,157_tgps.wav یه مشکل دیگه‌ای که وجود داره اینه که این ماهواره‌ها دارن با یه سرعتی حدود,158_tgps.wav کیلومتر بر ثانیه، تو فاصله‌ی 20000 کیلومتری سطح زمین می‌چرخن.,159_tgps.wav این باعث میشه پای نظریه‌ی نسبیت هم بیاد وسط.,160_tgps.wav خب گفتم که یکی بودن ساعت ماهواره‌ها با ساعت گیرنده‌ها خیلی خیلی مهمه.,161_tgps.wav دو تا مساله باعث میشه که بین این دو تا ساعت دائما اختلاف به وجود بیاد.,162_tgps.wav یکیش اینه که ماهواره‌ها با سرعت بالایی نسبت به زمین حرکت می‌کنن،,163_tgps.wav یکیش هم اینه که به خاطر فاصله‌ی زیادی که از سطح زمین,164_tgps.wav دارن، نیروی گرانش خیلی کمتری بهشون وارد میشه.,165_tgps.wav سرعت حرکتشون باعث میشه که هر روز چیزی حدود 7 میکروثانیه,166_tgps.wav زمان براشون نسبت به روی زمین کندتر بگذره، اما گرانش کمتر,167_tgps.wav باعث میشه هر روز حدود 45 میکروثانیه زمان براشون سریعتر بگذره.,168_tgps.wav این دو تا اختلاف رو که با هم ترکیب کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که ساعت,169_tgps.wav ماهواره‌ها هر روز تقریبا 38 میکروثانیه اختلاف پیدا می‌کنه با ساعت‌های رو زمین.,170_tgps.wav درسته که خیلی اختلاف ناچیزیه اما همین اختلاف ناچیز باعث میشه,171_tgps.wav که دقت موقعیت‌یابی از چند متر برسه به چند کیلومتر.,172_tgps.wav برای همین سیستم جی‌پی‌اس این قضیه رو تو محاسباتش در نظر می‌گیره.,173_tgps.wav این دقیقا یکی از تجربه‌های واقعی ما از نسبیته.,174_tgps.wav سوال دیگه‌ای که پیش میاد اینه که جی‌پی‌اس نیاز به اینترنت داره یا آفلاین هم کار می‌کنه.,175_tgps.wav جی‌پی‌اس خودش هیچ نیازی به اینترنت نداره، چون با ماهواره‌ها ارتباط برقرار می‌کنه.,176_tgps.wav اما اینترنت باعث میشه نقشه‌هایی که از جی‌پی‌اس,177_tgps.wav استفاده می‌کنن کامل‌تر و به‌روزتر باشن.,178_tgps.wav مثلا در مورد گوگل‌مپس، اطلاعاتی مثل نزدیک‌ترین پمپ‌بنزین به شما،,179_tgps.wav رستوران‌ها یا چیزای دیگه همه‌شون از اینترنت گرفته میشن،,180_tgps.wav چیزی که از جی‌پی‌اس گرفته میشه فقط موقعیت شما رو زمینه،,181_tgps.wav که گوگل‌مپس میاد این موقعیت رو روی نقشه‌ی خودش نشون میده.,182_tgps.wav اما کاربرد جی‌پی‌اس فقط محدود به آدرس‌یابی نمیشه،,183_tgps.wav خیلی کاربردهای زیادی می‌تونه داشته باشه.,184_tgps.wav مثلا شما می‌تونید ماشین یا موتور یا هر وسیله‌ی دیگه‌ای,185_tgps.wav که دزدیده شده رو با استفاده از جی‌پی‌اس پیدا کنید.,186_tgps.wav حتی در مورد گم شدن حیوونای خونگی و افراد مسن و بچه‌ها هم میشه ازش استفاده کرد.,187_tgps.wav یا مثلا پلیس برای کنترل افراد مجرم که از یه محدوده‌ی مشخصی بیرون نرن،,188_tgps.wav از دستبند یا پابندی استفاده می‌کنه که جی‌پی‌اس داره,189_tgps.wav یا هزار تا کاربرد جالب دیگه.,190_tgps.wav یکی از سوالاتی که پیش میاد اینه که با توجه به اینکه سیستم جی‌پی‌اس در اختیار,191_tgps.wav وزارت دفاع آمریکاست، می‌تونه هر زمانی که دلش می‌خواد قطعش کنه؟,192_tgps.wav جواب اینه که هرچند تا حالا این کارو انجام نداده، اما هروقت که بخواد می‌تونه قطعش کنه.,193_tgps.wav شاید به خاطر همینه که مثلا روسیه تقریبا همزمان با جی‌پی‌اس آمریکا، یه سیستم,194_tgps.wav مشابه درست کرده به نام گلوناس که اینم مثل جی‌پی‌اس، کل کره‌ی زمین رو پوشش داده.,195_tgps.wav یا مثلا چین هم یه سیستم مشابه ساخته به نام بِیدو که اینم از دهه‌ی 1990 شروع شده،,196_tgps.wav اولش فقط چین و کشورهای همسایه‌شو پوشش میداده اما الان تمام جهان رو ساپورت می‌کنه.,197_tgps.wav اتحادیه‌ی اروپا هم یه سیستم دیگه طراحی کرده به نام گالیلئو،,198_tgps.wav کشورهای دیگه‌ای مثل هند و ژاپن هم سیستم‌های خودشونو طراحی کردن.,199_tgps.wav آدم‌ها هزاران سال با نگاه کردن به ماه و خورشید و ستاره‌ها,200_tgps.wav موقعیت خودشون رو پیدا می‌کردن، اما الان دیگه هرکدوم از ما یه,201_tgps.wav سیستم موقعیت‌یابی خیلی دقیق تو جیبمون داریم.,202_tgps.wav هنوز تکمیل نشده اما قراره دقتش سه برابر دقت فعلی باشه.,204_tgps.wav شما هم لطفا نظر خودتونو نسبت به جی‌پی‌اس حتما بنویسید،,205_tgps.wav تا ویدیو بعدی بدون هیچ ترسی سوال بپرس.,206_tgps.wav هیچ کاری به‌اندازه‌ی بررسی خود جهان هستی توی مقیاس‌های خیلی بزرگ,0_shj.wav عجیب و هیجان‌انگیز نیست,1_shj.wav امروز می‌خواهیم جهان قابل‌مشاهده رو بفهمیم,2_shj.wav چون به نظرم اونجوری که باید، در موردش صحبت نشده,3_shj.wav نکات ظریفی داره که اگه درست درکشون کنیم,4_shj.wav خودبه‌خود جواب خیلی از سوال‌هامون رو پیدا می‌کنیم,5_shj.wav پس اگه شما هم مثل من عاشق مباحث مربوط به فضا هستید,6_shj.wav پیشنهاد می‌کنم این ویدیو رو از دست ندید,7_shj.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,8_shj.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,9_shj.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,10_shj.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,11_shj.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,12_shj.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,13_shj.wav مقدار ردشیفت یا انتقال‌به‌سرخش نشون میده که,15_shj.wav این تصویر تقریبا مربوط به سیزده‌ونیم میلیارد سال پیشه,16_shj.wav بعضی‌ها ممکنه بگن چون این پرتوها سیزده‌ونیم میلیارد سال,17_shj.wav با سرعت نور حرکت کردن تا به ما رسیدن,18_shj.wav پس فاصله‌ی مکانی ما از این کهکشان سیزده‌ونیم میلیارد سال نوریه,19_shj.wav اما این کاملا اشتباهه,20_shj.wav فاصله‌های کیهانی از اون چیزی که فکر می‌کنیم پیچیده‌ترن,21_shj.wav اگه یه جهان ثابت داشتیم این حرف درست بود,22_shj.wav ولی مشکل اینجاست که جهان هستی در حال انبساطه,23_shj.wav قانون هابل که یکی از مهم‌ترین قوانین کیهان‌شناسیه,24_shj.wav می‌تونه سرعت دور شدن کهکشان‌ها بر اثر انبساط جهان رو برای ما حساب کنه,25_shj.wav فاصله‌ش از زمین فقط ۲.۶ میلیارد سال نوری بود,27_shj.wav به این میگن فاصله‌ی درست,28_shj.wav از همون زمان، انبساط جهان باعث شد فضای بین ما دائما بیشتر بشه,29_shj.wav این پرتوها هی حرکت کردن به سمت زمین,30_shj.wav اما فاصله‌ای که باید طی می‌کردن هی بیشتر و بیشتر شد,31_shj.wav تا اینکه بالاخره بعد از سیزده‌ونیم میلیارد سال رسیدن به زمین و ما دیدیمشون,32_shj.wav الان فاصله‌ی درست این کهکشان، از ۲.۶ رسیده به ۳۲ میلیارد سال نوری,33_shj.wav بیشتر از دوازده برابر از ما دورتر شده,34_shj.wav پس موقعیت مکانی هر کهکشانی رو باید اینجوری توضیح بدیم,35_shj.wav یعنی دقیقا بگیم زمانی که پرتوهاش شروع به حرکت کردن چقدر از ما فاصله داشته,36_shj.wav امروز که به ما رسیدن این مسافت چقدر شده,37_shj.wav اون مدت‌زمانی هم که طول کشیده تا نورش برسه به زمین، بهش میگن فاصله‌ی سفر نور,38_shj.wav پس این عدد، کاری با موقعیت مکانی نداره، زمان رو داره به ما نشون میده,40_shj.wav یعنی به ما میگه این تصویری که از این کهکشان می‌بینیم,41_shj.wav مربوط میشه به سیزده‌ونیم میلیارد سال پیش,42_shj.wav مسافتش رو باید با همون فاصله‌ی درست بیان کنیم، که با گذشت زمان تغییر می‌کنه,43_shj.wav حالا که این موضوع رو درک کردیم,44_shj.wav نگاه ما به پدیده‌های کیهانی خیلی درست‌تر و دقیق‌تره,45_shj.wav همین چیزایی که گفتم رو می‌تونیم به تمام کهکشان‌های جهان گسترش بدیم,46_shj.wav تا مفهوم جهان قابل‌مشاهده رو بهتر بفهمیم,47_shj.wav می‌دونیم که تقریبا چهارصدهزار سال بعد از بیگ‌بنگ یا انفجار بزرگ,48_shj.wav پایین اومدن دما به الکترون‌ها و پروتون‌ها اجازه داد کنار هم قرار بگیرن و اتم‌ها رو بسازن,49_shj.wav با از بین رفتن یون‌های مثبت و منفی، پرتوهای الکترومغناطیسی تونستن,50_shj.wav بدون هیچ مزاحمتی تو تمام قسمت‌های فضا، به همه طرف منتشر بشن,51_shj.wav حالا تو این مرحله یه کره‌ی فرضی در نظر بگیرید به شعاع ۴۲ میلیون سال نوری,52_shj.wav مرکز این کره، نقطه‌ایه که بعدا قراره زمین ما اونجا تشکیل بشه,53_shj.wav از بین تمام پرتوهای الکترومغناطیسی با جهت‌های مختلف,54_shj.wav بعضیاشون تو این لحظه روی سطح این کره‌ی فرضی قرار گرفتن و,55_shj.wav جهتشون هم به طرف مرکزه,56_shj.wav این پرتوها به حرکت خودشون با سرعت نور ادامه میدن,57_shj.wav ولی انبساط جهان باعث میشه,58_shj.wav دائما فضای بین نقطه‌ی شروع تا نقطه‌ی پایان، بیشتر و بیشتر بشه,59_shj.wav این کشیدگی، طول‌موج پرتوها رو افزایش میده و,60_shj.wav میبرشون به سمت مایکروویو یا ریزموج,61_shj.wav در نهایت بعد از گذشت ۱۳.۸ میلیارد سال میرسن به ما,62_shj.wav این همون تابش زمینه‌ی کیهانی یا سی.ام.بی هست,63_shj.wav که امروز از همه طرف داریم دریافتش می‌کنیم,64_shj.wav ردپایی از چهارصدهزار سال بعد از بیگ‌بنگ,65_shj.wav در مورد این موضوع یه ویدیوی کامل داخل کانالمون هست,66_shj.wav از طرفی، اون کره‌ی فرضی که پرتوها از اونجا شروع به حرکت کردن هم,67_shj.wav به خاطر انبساط جهان دائما بزرگ‌تر شده,68_shj.wav طوری که امروز فاصله‌ی درستش از ۴۲ میلیون رسیده به,69_shj.wav ۴۶.۵ میلیارد سال نوری، یعنی هزاروصد برابر,70_shj.wav پس در واقع قطرش ۹۳ میلیارد سال نوریه، با یه چیزی حدود دو تریلیون کهکشان,71_shj.wav این کره‌ی فرضی همون چیزیه که بهش میگیم جهان قابل‌مشاهده,72_shj.wav چون گذشته‌ی اجرامی که داخل این کره قرار گرفته بودن، برای ما قابل‌دیدنه,73_shj.wav آیا وضعیت امروزشون هم می‌تونیم ببینیم,74_shj.wav یه‌کم پیچیده‌ست، جلوتر بهش می‌رسیم,75_shj.wav جهان قابل‌مشاهده، یه چیز ثابت نیست,76_shj.wav موجودات هر سیاره‌ای جهان قابل‌مشاهده‌ی خودشون رو دارن,77_shj.wav به صورت یک کره به مرکز همون سیاره,78_shj.wav یعنی بستگی داره به موقعیت مکانی بیننده,79_shj.wav سوالی که قبلا توی کامنت‌ها پرسیده بودید این بود که اگه عمر جهان ۱۳.۸ میلیارد ساله,80_shj.wav چطور ممکنه شعاع جهان قابل‌مشاهده ۴۶.۵ میلیارد سال نوری باشه، بیشتر از سه‌برابر,81_shj.wav دلیلش همین انبساط جهانه,82_shj.wav چون این تابش، اوایل تولد جهان شروع به حرکت کرده و,83_shj.wav بعد از ۱۳.۸ میلیارد سال رسیده به ما,84_shj.wav ولی اون موقعیت مکانی که این پرتوها از اونجا شروع به انتشار کردن,85_shj.wav به خاطر انبساط جهان، تا امروز ۴۶.۵ میلیارد سال نوری از ما فاصله گرفته,86_shj.wav عدد اولی داره زمان رو نشون میده، عدد دومی مکان,87_shj.wav اما یه سوال دیگه‌ای که زیاد پیش میاد، اینه که,88_shj.wav آیا واقعا بخش‌هایی از جهان با سرعتی بالاتر از نور منبسط میشن,89_shj.wav ذهن ما بیشتر وقت‌ها توی درک بیگ‌بنگ مشکل داره,90_shj.wav خیلی از سوتفاهم‌ها هم از همین‌جا شروع میشه,91_shj.wav معمولا به شکل یه انفجار نشونش میدیم,92_shj.wav شبیه انفجارهایی که تو فضای سه‌بعدی خودمون اتفاق میفتن,93_shj.wav خب تو این حالت همه‌چیز از یه نقطه شروع میشه، بنابراین یه مرکز داریم,94_shj.wav در حالی که بیگ‌بنگ، انفجاری نبوده که داخل یه فضای دیگه اتفاق بیفته,95_shj.wav خودش همه‌چیز رو ساخته,96_shj.wav هم فضا، هم زمان، هم ماده و انرژی، همه‌شون داخل خودشن,97_shj.wav پس نمی‌تونیم مثل انفجارهای معمولی بهش نگاه کنیم و دنبال مرکزش باشیم,98_shj.wav هیچ مرکزی در کار نیست که تمام کهکشان‌ها ازش دور بشن,99_shj.wav بلکه همه‌شون نسبت به همدیگه فاصله می‌گیرن,100_shj.wav مثلا سه تا کهکشان فرضی رو در نظر بگیرید که فاصله‌هاشون با هم یکسانه,101_shj.wav زمین خودمون هم با همین فاصله نسبت به اولی قرار گرفته,102_shj.wav فرض کنید کهکشان اولی به خاطر انبساط جهان,103_shj.wav مثلا با سرعت یک کیلومتر بر ثانیه از ما دور میشه,104_shj.wav طبق همون قانون هابل که اول ویدیو گفتم، چون فاصله‌هاشون یکسانه,105_shj.wav کهکشان دومی هم نسبت به اولی همین سرعت رو داره,106_shj.wav سومی هم نسبت به دومی همینطوره,107_shj.wav اما وقتی سومی رو نسبت به زمین در نظر بگیریم,108_shj.wav سرعت دور شدنش خیلی بیشتر از یک کیلومتر بر ثانیه‌ست,109_shj.wav همینجوری هرچقدر بیشتر فاصله بگیریم,110_shj.wav انبساط جهان، کهکشان‌ها رو با سرعت بیشتری از ما دور می‌کنه,111_shj.wav قانون هابل نشون میده هر کهکشانی که,112_shj.wav فاصله‌ی درستش از زمین بیشتر از ۱۴ میلیارد سال نوری باشه,113_shj.wav سرعت دور شدنش، از نور هم بیشتره,114_shj.wav جالب اینجاست که بالای نود درصد کهکشان‌های داخل جهان قابل‌مشاهده اینجوری‌ان,115_shj.wav حتی وقتی به مرز این کره نزدیک میشیم,116_shj.wav شدت انبساط جهان به چند برابر سرعت نور می‌رسه، که واقعا عجیبه,117_shj.wav خب طبق نسبیت خاص اینشتین، امکان نداره هیچ جسمی بتونه با سرعت نور حرکت کنه,118_shj.wav پس آیا همچین کهکشان‌هایی قوانین فیزیک رو نقض می‌کنن؟ جواب منفیه,119_shj.wav چون نسبیت میگه هیچ جسمی نمی‌تونه داخل فضا با سرعت نور حرکت کنه,120_shj.wav در حالی که اینجا این خود فضاست که داره با یه همچین سرعتی منبسط میشه,121_shj.wav پس این کهکشان‌ها واقعا در حال جابجایی نیستن,122_shj.wav از یه نقطه‌ای از فضا نمی‌رن به یه نقطه‌ی دیگه‌ش,123_shj.wav همونجا سرجاشون هستن,124_shj.wav فقط فضازمانی که اینا توش قرار گرفتن داره با سرعتی بالاتر از نور منبسط میشه,125_shj.wav اینا هم چاره‌ای ندارن جز اینکه همراهش برن,126_shj.wav شبیه کشمش‌های داخل یه کیک، که با پف کردن خمیر از هم فاصله می‌گیرن,127_shj.wav حالا بیایید ببینیم این انبساط فوق‌العاده سریع چه نتایجی داره,128_shj.wav وقتی کهکشان‌های دوردست با سرعتی بالاتر از نور از ما دور میشن,129_shj.wav فاصله‌ی بینمون اونقدر سریع رشد می‌کنه که نور هم دیگه نمی‌تونه این مسافت رو طی کنه,130_shj.wav چون پرتوها با سرعت نور میان، ولی فاصله با سرعتی بالاتر از نور اضافه میشه,131_shj.wav بنابراین تو هر ثانیه تقریبا بیست‌هزار ستاره از کهکشان‌های مختلف,132_shj.wav برای همیشه از دید ما خارج میشن,133_shj.wav یعنی دیگه هیچوقت نورشون به ما نمی‌رسه، حتی اگه تا ابد صبر کنیم,134_shj.wav با ادامه‌ی این روند، یه زمانی می‌رسه که دیگه فقط می‌تونیم,135_shj.wav کهکشان‌های گروه محلی خودمون رو ببینیم,136_shj.wav یعنی آندرومدا و چند تا کهکشان کوچیک همسایه,137_shj.wav البته هنوز میلیاردها سال تا اون زمان باقی مونده,138_shj.wav اون موقع دیگه سیاره‌ای به نام زمین وجود نداره,139_shj.wav اینجا شاید بپرسید پس چرا الان داریم تابش زمینه‌ی کیهانی رو دریافت می‌کنیم,140_shj.wav دلیلش اینه که این پرتوها مال گذشته‌ست,141_shj.wav مال وقتی که جهان قابل‌مشاهده خیلی کوچیکتر بود,142_shj.wav اینا زمان کافی در اختیار داشتن که تا زمین بیان,143_shj.wav اما پرتوهایی که امروز دارن از اونجا منتشر میشن، دیگه هرگز به ما نمی‌رسن,144_shj.wav داخل پرانتز بگم که الان تو مرز جهان قابل‌مشاهده هم,145_shj.wav باید مثل همسایگی خودمون کهکشان‌های پیشرفته‌ای به تکامل رسیده باشن,146_shj.wav چون اتم‌های اونجا هم به‌اندازه‌ی اتم‌های همینجا,147_shj.wav زمان داشتن برای تشکیل ستاره‌ها و کهکشان‌ها,148_shj.wav فقط حیف که هیچ‌وقت نمی‌تونیم ببینیمشون,149_shj.wav نکته‌ی آخر اینکه انبساط جهان به این معنی نیست که خود کهکشان‌ها هم منبسط میشن,150_shj.wav چون نیروی قوی‌تری مثل گرانش بین ستاره‌ها اجازه‌ی این کار رو نمیده,151_shj.wav یا مثلا در مورد بدن ما، نیروهایی که اتم‌ها رو کنار هم نگه می‌داره,152_shj.wav خیلی قوی‌تر از چیزیه که انبساط جهان بتونه از هم دورشون کنه,153_shj.wav فقط توی ابعاد خیلی بزرگ تاثیرگذاره و اجرامی رو از هم دور می‌کنه,154_shj.wav که بینشون نیروی گرانش قابل‌توجهی وجود نداشته باشه,155_shj.wav بعد از همه‌ی این حرف‌ها، سوالی که به ذهنمون می‌رسه اینه که,156_shj.wav خارج از جهان قابل‌مشاهده چی هست,157_shj.wav ایده‌های مختلفی مطرح شده,158_shj.wav بعضیا معتقدن هیچ چیزی وجود نداره، ولی خیلی‌ها هم باورشون اینه که,159_shj.wav بعد از جهان قابل‌مشاهده، بازم تعداد زیادی کهکشان هست,160_shj.wav حتی بعضی از فرضیه‌ها میگن بیرونش صدها برابر بیشتر از داخلش کهکشان وجود داره,161_shj.wav بهرحال هنوز هیچکس نمی‌دونه، شاید هم هرگز نتونیم جوابش رو پیدا کنیم,162_shj.wav چون هیچ نوری قرار نیست از اونا به ما برسه، تا ابد از دسترس ما خارجن,163_shj.wav غیر از این بحث محدودیت سرعت نور، یه مساله‌ی خیلی ناشناخته‌تر هم وجود داره,164_shj.wav شکل هندسی جهان هستی,165_shj.wav آیا به شکل یه کره‌ست با انحنای مثبت، یا یه صفحه‌ی تخت که تا بی‌نهایت ادامه پیدا کرده,166_shj.wav یا اینکه شکل دیگه‌ای داره با انحنای منفی,167_shj.wav آیا یه مرزی وجود داره که از اون به بعد دیگه هیچ چی نیست,168_shj.wav یا اینکه هرچقدر جلو بریم به انتهاش نمی‌رسیم و در نهایت برمی‌گردیم سر جای اولمون,169_shj.wav در مورد این موضوع جالب تو برنامه‌ی بعدی صحبت می‌کنم,170_shj.wav فرض کنید بتونید یه تعدادی سلول زنده رو کنار هم,0_zrz2.wav بچینید و جوری تنظیمشون کنید که به یه سمت مشخصی,1_zrz2.wav حرکت کنن و کار موردنظر شما رو انجام بدن,2_zrz2.wav خب باید بگم که همین الان هم این اتفاق افتاده,3_zrz2.wav زینوبات‌ها، ربات‌هایی که از سلول‌های زنده ساخته شدن,4_zrz2.wav اونم به روشی که هوش مصنوعی بهمون پیشنهاد داده,5_zrz2.wav هم می‌تونن خودشون رو ترمیم کنن، هم توانایی تولید مثل دارن,6_zrz2.wav اما همچین چیزی دقیقا تو چه دسته‌ای قرار می‌گیره,7_zrz2.wav بالاخره یه رباته یا یه موجود زنده,8_zrz2.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,9_zrz2.wav سازنده‌ی انواع سنسورهای پیشرفته، که توی پروژه‌های زیادی استفاده میشن,10_zrz2.wav از ساعت‌های هوشمند گرفته، تا اندام‌های مصنوعی، ابزار پزشکی، کاوشگرهای,11_zrz2.wav فضایی، کشاورزی، رباتیک، همه‌جا ردپای سنسورهای فیوتک دیده میشه,12_zrz2.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت,13_zrz2.wav مراجعه کنید که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,14_zrz2.wav داستان جالب زینوبات‌ها از سال ۲۰۱۷ شروع شد,15_zrz2.wav دو تا از دانشمندای دانشگاه ورموند آمریکا که متخصص,16_zrz2.wav زیست‌شناسی محاسباتی و هوش مصنوعی بودن، این ایده به ذهنشون,17_zrz2.wav رسید که یه برنامه‌ی کامپیوتری ایجاد کنن برای شبیه‌سازی,18_zrz2.wav ربات‌های خیلی کوچیکی که از سلول‌های زنده ساخته میشن,19_zrz2.wav دو نوع سلول براش تعریف کردن: سلول‌های پوستی,20_zrz2.wav که بدنه‌ی ربات رو می‌ساختن، به‌اضافه‌ی سلول‌های قلبی,21_zrz2.wav که با انقباض و انبساط باعث ایجاد حرکت میشدن,22_zrz2.wav برای این کار از ابرکامپیوتر دیپ‌گرین دانشگاه ورمونت استفاده کردن,23_zrz2.wav این ابرکامپیوتر با الگوریتم‌های هوش مصنوعی، این دو نوع,24_zrz2.wav سلول شبیه‌سازی شده رو به هزاران شکل مختلف,25_zrz2.wav ترکیب کرد و مدل‌هایی به دست آورد که می‌تونستن,26_zrz2.wav تو یه جهت مشخصی حرکت کنن یا یه کار خاصی انجام بدن,27_zrz2.wav بعضی از این مدل‌ها رو با پرینتر سه‌بعدی و,28_zrz2.wav سیلیکون پیاده‌سازی کردن، که موفقیت‌آمیز بود,29_zrz2.wav حالا نوبت این بود که همین مدل‌ها رو با سلول‌های واقعی بسازن,30_zrz2.wav اینجا دو تا زیست‌شناس از دانشگاه تافتس پیوستن به این تیم,31_zrz2.wav سلول‌هایی که انتخاب کردن، مربوط به موجودی بود,32_zrz2.wav به نام زنوپوس لائویس یا قورباغه‌ی پنجه‌دار آفریقایی,33_zrz2.wav پس کلمه‌ی زینوبات، از ترکیب اسم این قورباغه با کلمه‌ی ربات ساخته شده,34_zrz2.wav سال ۲۰۲۰ اعضای این تیم، سلول‌های بنیادی رو از جنین این قورباغه,35_zrz2.wav استخراج کردن و تبدیلشون کردن به دو نوع سلول پوستی و عضله‌ی قلب,36_zrz2.wav بعدش با ابزارهای دقیق میکروجراحی، به صورت دستی,37_zrz2.wav اینا رو به فرم‌هایی کنار هم چیدن که هوش مصنوعی بهشون پیشنهاد داده بود,38_zrz2.wav اینجوری اولین نسل زینوبات‌ها ساخته شدن,39_zrz2.wav چسبندگی ذاتی سلول‌ها کمک می‌کرد شکل خودشون رو حفظ کنن,40_zrz2.wav وقتی هم که بریده میشدن یا هر آسیب دیگه‌ای میدیدن,41_zrz2.wav می‌تونستن خودشون رو ترمیم کنن,42_zrz2.wav اندازه‌ی هرکدومشون کوچیکتر از یک میلیمتر بود,43_zrz2.wav ولی از حدود سه هزار تا سلول تشکیل شده بود,44_zrz2.wav تو این تصویر، سلول‌های پوستی که بدنه‌ی زینوبات رو,45_zrz2.wav می‌سازن با رنگ سبز نشون داده شدن، سلول‌های عضله‌ی,46_zrz2.wav قلب هم که باعث ایجاد حرکت میشن به رنگ قرمزن,47_zrz2.wav بسته به اینکه سلول‌های قلبی تعدادشون چقدر بود و کجاها قرار گرفته بودن,48_zrz2.wav این حرکت یا مستقیم بود یا چرخان، با سرعت‌های مختلف,49_zrz2.wav اما از اونجایی که هیچ سیستمی برای دریافت غذا نداشتن، بعد از,50_zrz2.wav یه هفته که ذخایر انرژی جنینی این سلول‌ها تموم میشد، می‌مردن,51_zrz2.wav البته تو نسل‌های بعدی، بازم با استفاده از هوش مصنوعی,52_zrz2.wav تونستن مدل‌هایی ایجاد کنن با طول عمر بیشتر,53_zrz2.wav کم‌کم به این فکر افتادن که ببینن زینوبات‌ها با بقیه‌ی مواد چه برهم‌کنشی دارن,54_zrz2.wav برای این کار، ذرات رنگدانه رو به ظرفشون اضافه کردن و با صحنه‌ی عجیبی روبرو شدن,55_zrz2.wav حرکت بعضی از زینوبات‌ها طوری بود که رنگدانه‌ها رو تو یه نقطه جمع می‌کردن,56_zrz2.wav شبیه بولدوزرهای میکروسکوپی,57_zrz2.wav بعدش به‌جای این ذرات، تعداد زیادی از همون سلول‌های بنیادی که,58_zrz2.wav زینوبات‌ها رو باهاشون ساخته بودن، ریختن توی این ظرف‌ها,59_zrz2.wav وقتی زینوبات‌ها این سلول‌ها رو کنار هم جمع کردن و,60_zrz2.wav به شکل کُره درآوردن، متوجه شدن که این توده‌ی,61_zrz2.wav جدید تا حدود زیادی شبیه همون زینوباتِ سازنده‌ش بود,62_zrz2.wav یعنی این ربات‌های زنده، با استفاده از سلول‌های بنیادی که,63_zrz2.wav در اختیارشون قرار گرفته بود، خودشون رو تکثیر یا همانندسازی کرده بودن,64_zrz2.wav این روش، که معروفه به تکثیر جنبشی یا حرکتی,65_zrz2.wav تو طبیعت فقط در سطح مولکولی دیده میشه,66_zrz2.wav در سطح سلولی، هیچ گیاه یا حیوانی وجود نداره که به این روش تولید مثل کنه,67_zrz2.wav برای همین هنوز دقیقا نمی‌دونیم که چطور این کار رو,68_zrz2.wav انجام میدن، همچنان دانشمندا در حال بررسی‌ان,69_zrz2.wav با این حال تعداد زینوبات‌هایی که می‌تونستن همچین کاری انجام بدن زیاد نبود,70_zrz2.wav پس دوباره دست به دامن هوش مصنوعی شدن تا ببینن از بین تمام فرم‌های,71_zrz2.wav ممکن، کدومشون می‌تونه به بهترین شکل نمونه‌های مشابه خودش رو تولید کنه,72_zrz2.wav سال ۲۰۲۱ هوش مصنوعی بهشون پیشنهاد داد زینوباتی,73_zrz2.wav به شکل پک‌من بسازن، یکی از معروف‌ترین بازی‌های کامپیوتری دهه‌ی ۱۹۸۰,74_zrz2.wav وقتی که ساختنش، همونطور که انتظار می‌رفت، تونست با شکافی که,75_zrz2.wav شبیه دهنش بود سلول‌های بنیادی آزاد رو خیلی خوب جمع‌آوری کنه,76_zrz2.wav که در نهایت به هم می‌چسبیدن و یه زینوبات جدید ایجاد میشد,77_zrz2.wav حالا اینجا چند تا سوال بنیادی پیش میاد,78_zrz2.wav اولیش اینه که بالاخره اینا جزو گروه ربات‌ها قرار می‌گیرن، یا موجودات زنده,79_zrz2.wav هر موجود زنده‌ای باید حداقل این چند تا ویژگی رو داشته باشه,80_zrz2.wav نسبت به محیط خودش واکنش نشون بده، بتونه رشد کنه,81_zrz2.wav تولید مثل داشته باشه، از طریق فرایندهایی مثل گوارش,82_zrz2.wav بتونه از محیط خودش انرژی بگیره و مواد اضافی رو دفع کنه,83_zrz2.wav بعضی جاها حرکت کردن هم جزو این شرط‌ها در نظر,84_zrz2.wav می‌گیرن، در حالی که گیاهان هیچ حرکتی ندارن,85_zrz2.wav حتی شرط تولید مثل هم بعضی وقتا نقض میشه،‌ چون,86_zrz2.wav مثلا موجودات دورگه‌ای مثل قاطر این توانایی رو ندارن,87_zrz2.wav یا مثلا ویروس‌ها رو بعضیا زنده می‌دونن، بعضیا نه,88_zrz2.wav پس تعریف زندگی، یه وقتایی زیاد واضح نیست,89_zrz2.wav زینوبات هم از سلول‌های زنده ساخته شده، توانایی تولید مثل,90_zrz2.wav داره، حرکت هم می‌کنه، ولی مثلا تغذیه یا تنفس نداره,91_zrz2.wav برای همین در مورد زنده بودن یا نبودنش اختلاف‌نظر هست,92_zrz2.wav شاید بهترین حالت این باشه که بگیم یه چیزی بین موجود زنده و ماشینه,93_zrz2.wav رباتی که به‌جای پلاستیک و فلز، از سلول‌ها ساخته شده,94_zrz2.wav یه ترکیب کاملا جدید، از هوش مصنوعی و زیست‌شناسی,95_zrz2.wav که دیگه نیازی نداره میلیون‌ها سال تکامل رو طی بکنه,96_zrz2.wav چون هوش مصنوعی با قدرت فوق‌العاده‌ای که داره,97_zrz2.wav مسیر پیشرفت رو براش به‌شدت کوتاه می‌کنه,98_zrz2.wav هر نسل جدید زینوبات‌ها می‌تونه طول‌عمر بیشتری داشته باشه,99_zrz2.wav بهتر و سریع‌تر حرکت کنه، بچه‌های بیشتر و دقیق‌تری بسازه,100_zrz2.wav و اینکه وظایف جزیی‌تر و تخصصی‌تری رو به عهده بگیره,101_zrz2.wav موضوع بعدی اینه که هرچقدر ما بیشتر در مورد زینوبات‌ها,102_zrz2.wav یاد بگیریم، شناخت ما از ایجاد زندگی روی زمین هم بیشتر میشه,103_zrz2.wav احتمالا بهتر می‌تونیم درک کنیم که موجودات تک‌سلولی,104_zrz2.wav چطور تونستن کنار هم جمع بشن و چندسلولی‌ها رو بسازن,105_zrz2.wav چی شد که بعضی از این سلول‌ها تغییر کردن و,106_zrz2.wav اندام‌هایی مثل قلب و ریه و سیستم عصبی ایجاد شد,107_zrz2.wav الان زینوبات از نظر ژنتیکی صددرصد یه قورباغه‌ست، دی‌ان‌ای,108_zrz2.wav قورباغه رو داره، ولی خب رفتارش هیچ شباهتی به اون نداره,109_zrz2.wav اینکه چرا از سلول‌های این موجود استفاده کردن، دلیلش رو,110_zrz2.wav نمی‌دونم، اما زینوباتی که مثلا از سلول‌های بنیادی انسان,111_zrz2.wav ساخته بشه، آیا در نهایت رفتار متفاوتی داره,112_zrz2.wav هنوز نمی‌دونیم ولی یکی از برنامه‌های آینده‌ی این تیم استفاده از سلول‌های انسانه,113_zrz2.wav یه سوال دیگه: آیا ممکنه هوش مصنوعی و الگوریتم‌های,114_zrz2.wav این پروژه بتونه به جایی برسه که با استفاده از سلول‌ها,115_zrz2.wav یه موجود زنده‌ی کاملا جدید طراحی کنه,116_zrz2.wav بهرحال الان فقط با دو نوع سلول تونسته چیزی بسازه که حرکت می‌کنه و تکثیر میشه,117_zrz2.wav حالا بیایید در مورد کاربردهای جالب زینوبات‌ها صحبت کنیم,118_zrz2.wav اولیش حمل دارو داخل بدنه,119_zrz2.wav بعضی‌هاشون حفره‌ای دارن که می‌تونیم داخلش,120_zrz2.wav دارو قرار بدیم تا ببرن به یه نقطه‌ی مشخصی از بدن,121_zrz2.wav اینجوری درمان بیماری‌هایی مثل سرطان، مشکلات ژنتیکی,122_zrz2.wav یا حتی پیری، خیلی دقیق‌تر و بهتر انجام میشه,123_zrz2.wav مثلا در مورد سرطان، دیگه نیاز نیست داروها تو کل بدن,124_zrz2.wav پخش بشن و اثرات جانبی داشته باشن,125_zrz2.wav می‌تونیم با زینوبات‌ها مستقیما سلول‌های سرطانی رو هدف قرار بدیم,126_zrz2.wav یه کاربرد دیگه‌شون می‌تونه دسترسی به نقاطی از بدن باشه که برای ما ممکن نیست,127_zrz2.wav مثلا وارد رگ‌ها بشن و گرفتگی‌ها رو برطرف کنن,128_zrz2.wav زینوبات‌ها دو تا ویژگی دارن که باعث میشه برای اینجور کارها خیلی مناسب باشن,129_zrz2.wav اول اینکه عمر کوتاهی دارن، یعنی مدت طولانی داخل بدن باقی نمی‌مونن,130_zrz2.wav دوم اینکه وقتی از بین میرن چیزی باقی نمی‌مونه جز چند تا سلول مرده,131_zrz2.wav پس چه داخل بدن ما باشن، چه توی طبیعت، هیچ آلودگی‌ای از خودشون به جا نمیذارن,132_zrz2.wav بر خلاف ربات‌های معمولی و نانوربات‌ها که از پلاستیک و فلز و مواد دیگه ساخته شدن,133_zrz2.wav کاربرد بعدیشون حذف آلودگی‌های محیط زیسته,134_zrz2.wav تجزیه‌ی موادی مثل پلاستیک‌ها و پلیمرها صدها سال طول می‌کشه,135_zrz2.wav اما توی کوتاه‌مدت، خیلی قبل از اینکه کاملا تجزیه بشن,136_zrz2.wav تبدیل میشن به میکروپلاستیک‌ها، ذرات خیلی ریز,137_zrz2.wav پلاستیک که اندازه‌شون از پنج میلی‌متر کوچیکتره,138_zrz2.wav همین کیسه‌های پلاستیکی که مخصوصا ما ایرانی‌ها خیلی زیاد,139_zrz2.wav استفاده می‌کنیم، به سرعت میرن قاطی زباله‌ها و توی طبیعت تبدیل میشن به,140_zrz2.wav میکروپلاستیک‌ها، یکی از مهمترین عوامل آلودگی آب اقیانوس‌ها,141_zrz2.wav اندازه‌ی کوچیک و تعداد خیلی زیادشون باعث شده جمع‌آوریشون فعلا غیرممکن باشه,142_zrz2.wav برای همین تبدیل شدن به یه تهدید کاملا جدی برای زندگی موجودات دریایی,143_zrz2.wav خود ما هم از میکروپلاستیک‌ها در امان نیستیم,144_zrz2.wav همین پارسال بود که دانشمندا برای اولین بار توی خون انسان هم پیداش کردن,145_zrz2.wav هشتاد درصد افرادی که آزمایش داده بودن، خونشون,146_zrz2.wav حاوی میکروپلاستیک‌های خیلی ریز بود، که تو کل بدن پخش میشن و علاوه بر,147_zrz2.wav رسوب توی اندام‌ها، بیماری‌هایی ایجاد می‌کنن که مهم‌ترینش سرطان خونه,148_zrz2.wav اگه بتونیم زینوبات‌هایی بسازیم که با تعداد بالا تکثیر بشن و,149_zrz2.wav با ورود به محیط‌هایی مثل اقیانوس‌ها، یه جوری این میکروپلاستیک‌ها رو,150_zrz2.wav جمع‌آوری کنن، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سیاره‌ی ما حل میشه,151_zrz2.wav باز اینجا هم خوبی زینوبات‌ها اینه که هرچقدر هم که,152_zrz2.wav زیاد باشن، خودشون محیط زیست رو آلوده نمی‌کنن,153_zrz2.wav اما موضوع زینوبات‌ها، یه نگرانی‌هایی هم ایجاد کرده,154_zrz2.wav مهمترین سوال اینه که اگه زینوبات‌هایی با قدرت تکثیر بالا,155_zrz2.wav بسازیم و بعدش کنترلشون از دست ما خارج بشه، چه اتفاقی میفته,156_zrz2.wav آیا احتمال داره که با سرعت شدیدی تمام منابع رو,157_zrz2.wav مصرف کنن و یه آخرالزمان زینوباتی رقم بزنن,158_zrz2.wav مساله اینه که حتی اگه جمعیتشون هم کاملا قابل‌کنترل باشه، وقتی,159_zrz2.wav به دست آدمای نادرست بیفتن، تبدیل میشن به یه سلاح بیولوژیکی قدرتمند,160_zrz2.wav سلاحی برای وارد کردن سم یا ویروس‌ها و مواد بیماری‌زا,161_zrz2.wav به بدن دشمن، بدون اینکه بشه به راحتی جلوش رو گرفت,162_zrz2.wav بعضیا ترسشون اینه که دانشمندا به طور ناخواسته,163_zrz2.wav زینوبات‌هایی تولید کنن که در نهایت باعث از بین رفتن خود ما بشه,164_zrz2.wav مثل اتفاقی که توی داستان تخیلی فرانکشتاین افتاد,165_zrz2.wav هیولایی از کتاب مری شِلی نویسنده‌ی انگلیسی، در مورد,166_zrz2.wav داستان تخیلی یه پزشک به نام ویکتور فرانکشتاین، که قطعاتی از,167_zrz2.wav جنازه‌های مختلف رو به هم وصل کرد و با جریان الکتریسیته زنده‌ش کرد,168_zrz2.wav یه ترس دیگه که یه مقدار واقعی‌تره، اینه که رفتار,169_zrz2.wav جمعی‌شون پیچیده‌تر از چیزی باشه که انتظار داریم,170_zrz2.wav مثلا مورچه‌ها به صورت تکی کار چندانی ازشون برنمیاد,171_zrz2.wav در حالی که وقتی کنار هم قرار می‌گیرن، جامعه‌ی,172_zrz2.wav نسبتا پیچیده‌ای تشکیل میدن با رفتارهای عجیب,173_zrz2.wav شاید زینوبات‌های آینده هم وقتی تعدادشون زیاد بشه,174_zrz2.wav یه هوش جمعی ناشناخته ایجاد کنن و ما رو به دردسر بندازن,175_zrz2.wav بهرحال اینجا هم مثل بحث هوش مصنوعی، باید هر زمانی که,176_zrz2.wav اراده کنیم بتونیم دوشاخه رو از برق بکشیم,177_zrz2.wav هنوز این نگرانی‌ها جدی نشدن,178_zrz2.wav زینوبات‌های فعلی کاملا تحت کنترلن,179_zrz2.wav ساخت هر کدومشون نیاز به چند ساعت میکروجراحی داره,180_zrz2.wav از طرفی هم برای اینکه بتونن تولید مثل داشته باشن، باید تعداد,181_zrz2.wav زیادی سلول‌های بنیادی آزاد در اختیارشون قرار بگیره، یعنی,182_zrz2.wav سلول‌های تکی که به هیچ ارگانیسمی وصل نیستن,183_zrz2.wav پس ورود زینوبات‌های فعلی به بدن ما، بهشون اجازه‌ی تکثیر نمیده,184_zrz2.wav نهایتا بعد از یه هفته تبدیل میشن به سلول‌های مرده‌ی بی‌خطر,185_zrz2.wav اما شاید این وضعیت دوام زیادی نداشته باشه، شاید در آینده بتونن از,186_zrz2.wav سلول‌های غیر آزاد هم برای تکثیر خودشون استفاده کنن,187_zrz2.wav اونجا دیگه باید احساس خطر کنیم,188_zrz2.wav آینده‌ی زینوبات‌ها به دو تا موضوع بستگی داره,189_zrz2.wav اول اینکه هوش مصنوعی تا چه حد بتونه مدل‌های پیشرفته‌ای,190_zrz2.wav از زینوبات‌ها رو طراحی کنه، دوم اینکه ما تا کجا بتونیم سلول‌ها رو,191_zrz2.wav کنار هم بچینیم و مدل‌هایی که بهمون میده رو پیاده کنیم,192_zrz2.wav به نظرم هوش مصنوعی با این سرعت پیشرفتی که,193_zrz2.wav داره، از زیست‌شناسی یه مقدار جلو میفته,194_zrz2.wav ممکنه فرم‌هایی از زندگی برای ما طراحی کنه که تا سال‌ها قادر به ساختنش نباشیم,195_zrz2.wav مگه اینکه غیر از بخش طراحی، تو بخش ساخت هم خودش به کمکمون بیاد,196_zrz2.wav ذره‌ای به نام بوزون هیگز، که معروفه به ذره‌ی خدا،,0_zkh.wav یکی از موضوعاتیه که شما زیاد پیشنهاد داده بودید.,1_zkh.wav امروز می‌خواهیم ببینیم این ذره که اینقدر اسرارآمیز,2_zkh.wav به نظر میاد، دقیقا چیه، چه ارتباطی با خدا داره؟,3_zkh.wav اول جواب این سوال رو میدم، بعدش از نظر علمی بررسیش می‌کنیم ببینیم داستان چیه.,4_zkh.wav این برنامه با حمایت مالی فیوتک ساخته شده، شرکتی که تخصص اصلیش،,5_zkh.wav طراحی و تولید انواع سنسورها یا حسگرهای پیشرفته‌ست.,6_zkh.wav محصولات فیوتک تو پروژه‌های زیادی از سراسر دنیا,7_zkh.wav استفاده میشن، از جمله پروژه‌های بزرگ ناسا.,8_zkh.wav برای اطلاعات کامل‌تر، پیشنهاد می‌کنم به سایت یا لینکدین فیوتک,9_zkh.wav مراجعه کنید، که لینک هردوشون تو بخش توضیحات ویدیو هست.,10_zkh.wav خب ما یه نوع ذره‌ی بنیادی داریم به نام بوزون هیگز، جزو خانواده‌ی بوزون‌ها،,11_zkh.wav که فیزیک‌دان‌ها پنج دهه، داخل آزمایشگاه‌ها دنبالش می‌گشتن.,12_zkh.wav سال ۱۹۹۳، چند سال قبل از اینکه این ذره پیدا بشه،,13_zkh.wav یه فیزیکدان به نام لئون لدرمن تصمیم گرفت کتابی منتشر کنه,14_zkh.wav منظورش از ذره‌ی لعنتی، همین بوزون هیگز بود،,16_zkh.wav که هرچقدر دنبالش می‌گشتن پیداش نمی‌کردن.,17_zkh.wav اما طبق گفته‌ی خودش، ناشر کتاب اجازه نداده که عنوانش این باشه،,18_zkh.wav این دقیقا چیزیه که نویسنده‌ی خود کتاب میگه، چون اصلا,20_zkh.wav بوزون هیگز، بعد از انتشار این کتاب بود که معروف شد به ذره‌ی خدا.,21_zkh.wav بیست سال بعد، وقتی که توی سرن پیدا شد، این خبر,22_zkh.wav تو کل دنیا پخش شد که دانشمندا ذره‌ی خدا رو پیدا کردن.,23_zkh.wav بحث آفریننده هم یه چیزیه که همیشه ذهن آدم‌ها رو مشغول کرده،,24_zkh.wav این شد که لقب این ذره، برای مردم خیلی جذاب بود،,25_zkh.wav کلی هم اطلاعات اشتباه در موردش منتشر شد.,26_zkh.wav پس واقعیت اینه که این ذره هیچ ارتباطی با خدا نداره.,27_zkh.wav حالا وارد جزییاتش میشیم ببینیم این ذره چی هست و,28_zkh.wav چرا اینقدر برای فیزیکدان‌ها مهم بوده، که پنجاه سال دنبالش می‌گشتن.,29_zkh.wav خب تا الان در مورد اتم و ذرات سازنده‌ش زیاد صحبت کردیم.,30_zkh.wav اما تعداد ذره‌ها، فقط به الکترون و کوارک و این چیزا محدود نمیشه،,31_zkh.wav این دنیای فوق‌العاده کوچیک، خیلی خیلی پیچیده‌تر از این حرفاست.,32_zkh.wav اولین ذره، الکترون بود که سال ۱۸۹۷ کشف شد، آخریش هم,33_zkh.wav همین بوزون هیگز بود که ۲۰۱۲ پیدا شد.,34_zkh.wav تا دهه‌ی ۱۹۶۰ ذرات عجیبی مثل نوترینوها، میون‌ها،,35_zkh.wav یا ذرات پادماده کشف شده بودن و دائما بهشون اضافه میشد.,36_zkh.wav کم‌کم فیزیکدان‌ها شروع کردن به فرمول‌بندی یه نظریه‌ که هم یه نظمی,37_zkh.wav به این ذرات بده، هم بتونه نیروهایی که بینشون وجود داره رو توصیف کنه.,38_zkh.wav در نهایت، نظریه‌ای ساختن به نام مدل استاندارد فیزیک ذرات.,39_zkh.wav امروز، این مدل شامل هفده تا ذره‌ی بنیادی میشه،,40_zkh.wav که خودشون از چیز دیگه‌ای ساخته نشدن.,41_zkh.wav اینا تو یه جدولی چیده میشن، که خیلی شبیه جدول تناوبی عناصره.,42_zkh.wav این ذرات، به دو تا گروه اصلی تقسیم میشن: فرمیون‌ها، بوزون‌ها.,43_zkh.wav اسم فرمیون‌ها از انریکو فرمی گرفته شده،,44_zkh.wav اسم بوزون‌ها هم از ساتیِندرا بوز، فیزیکدان‌های ایتالیایی و هندی.,45_zkh.wav اول ببینیم فرمیون‌ها چی‌ان.,46_zkh.wav فرمیون‌ها، ذرات سازنده‌ی ماده هستن، که خودشون,47_zkh.wav به دو تا گروه تقسیم میشن: کوارک‌ها، لپتون‌ها.,48_zkh.wav شیش نوع کوارک داریم که هرکدومشون جرم و بار الکتریکی,49_zkh.wav مشخصی دارن: کوارک بالا، پایین، افسون، شگفت، سر، ته.,50_zkh.wav اولی، سبک‌ترین کوارکه، آخری، سنگین‌ترین.,51_zkh.wav هرچی سنگین‌تر باشن، ناپایدارترن،‌ فروپاشی میشن به کوارک‌های سبک‌تر.,52_zkh.wav این ویژگی توی بقیه‌ی ذرات بنیادی که جلوتر می‌بینیم هم هست.,53_zkh.wav اون یکی دسته از فرمیون‌ها، لپتون‌ها هستن، که اینا هم مثل کوارک‌ها،,54_zkh.wav شیش تا هستن و هرکدومشون بار الکتریکی و جرم مشخصی دارن.,55_zkh.wav معروف‌ترین لپتون، الکترونه که دیگه همه‌مون می‌شناسیمش.,56_zkh.wav دومی ذره‌ایه به نام میون، که بار الکتریکیش مثل الکترونه،,57_zkh.wav اما تقریبا دویست برابر از اون سنگین‌تره.,58_zkh.wav تو اتمسفر سیاره‌ی ما، وقتی که پرتوهای کیهانی به اتم‌ها برخورد می‌کنن،,59_zkh.wav باعث ایجاد میون‌ها میشن، اما عمر خیلی کمی دارن، زود از بین میرن.,60_zkh.wav پرتوهای کیهانی هم ذراتی هستن مثل پروتون‌ها و نوترون‌ها,61_zkh.wav که انرژی و سرعت خیلی بالایی دارن، نزدیک به سرعت نور،,62_zkh.wav منشأشونم خورشید یا بقیه‌ی ستاره‌هاست.,63_zkh.wav بعدی، ذره‌ای به نام تاو، که اینم فقط جاهایی ایجاد میشه,64_zkh.wav که برخوردهای پرانرژی بین ذرات اتفاق بیفته، مثل مرکز ستاره‌ها.,65_zkh.wav این ذره هم به شدت ناپایداره.,66_zkh.wav موقع فروپاشی، به ذرات دیگه‌ای مثل میون یا الکترون تبدیل میشه.,67_zkh.wav اون سه‌تا لپتون دیگه هم ذراتی هستن که,68_zkh.wav احتمالا اسمشون رو بیشتر شنیدید، نوترینوها.,69_zkh.wav بار الکتریکی ندارن، جرمشون هم خیلی کمه.,70_zkh.wav می‌تونن از داخل مواد مختلف رد بشن چون تحت‌تاثیر,71_zkh.wav نیروی الکترومغناطیسی قرار نمی‌گیرن.,72_zkh.wav این ذرات از طریق واکنش‌های هسته‌ای که داخل ستاره‌ها,73_zkh.wav یا رآکتورهای روی زمین اتفاق میفته می‌تونن تولید بشن.,74_zkh.wav سه تا نوع مختلف دارن به نام الکترون نوترینو، میون نوترینو، تاو نوترینو.,75_zkh.wav در مورد نوترینو لازمه که یه ویدیو مخصوص خودش,76_zkh.wav داشته باشیم، چون ویژگی‌های جالبی داره.,77_zkh.wav خب پس این دوازده تا، ذرات سازنده‌ی ماده بودن، یا فرمیون‌ها.,78_zkh.wav تمام عناصری که توی جدول تناوبی می‌بینیم، فقط از سه تا از این فرمیون‌ها تشکیل شدن:,79_zkh.wav کوارک بالا، کوارک پایین، الکترون، که این سه تا با هم، اتم‌ها رو تشکیل میدن.,80_zkh.wav گروه دوم، بوزون‌ها هستن، که ذرات انتقال‌دهنده‌ی نیروهای بنیادی محسوب میشن.,81_zkh.wav چهار تا نیروی بنیادی داریم، که دنیای ما رو کنترل می‌کنن:,82_zkh.wav نیروی الکترومغناطیسی، نیروی قوی، نیروی ضعیف، گرانش.,83_zkh.wav سه تا از این چهارتا نیروی بنیادی توسط این بوزون‌ها حمل می‌شه.,84_zkh.wav نیروی قوی، توسط ذره‌ای حمل میشه به نام گلوئون.,85_zkh.wav این ذره، کوارک‌ها رو کنار هم نگه می‌داره تا پروتون‌ها و نوترون‌ها ساخته بشن.,86_zkh.wav گلوئون‌ها در واقع ذرات مجازی هستن.,87_zkh.wav اگه بخواهیم واردش بشیم خیلی بحث طولانی و پیچیده‌ایه،,88_zkh.wav باید اول نظریه‌ای به نام میدان‌های کوانتومی رو بلد باشیم.,89_zkh.wav پس اینکه ذرات مجازی دقیقا چی‌ان، می‌ذاریم برای یه ویدیوی جداگانه.,90_zkh.wav بنابراین گلوئون یه ذره‌ی مجازیه که واسطه‌ی انتقال نیروی هسته‌ای قویه.,91_zkh.wav که هردوشون مسئول حمل نیروی هسته‌ای ضعیفن.,93_zkh.wav این نیرو عامل واپاشی هسته‌ایه، که هسته‌ی یه اتم سنگین,94_zkh.wav شکسته میشه به اتم‌های سبک‌تر و انرژی آزاد میشه.,95_zkh.wav بوزون بعدی، که خیلی بیشتر اسمشو شنیدیم، فوتونه.,96_zkh.wav فوتون، که به عنوان ذره‌ی سازنده‌ی نور می‌شناسیمش،,97_zkh.wav مسئول حمل نیروی الکترومغناطیسیه، که توی ویدیوی,98_zkh.wav الکترومغناطیس کاملا در موردش توضیح دادم.,99_zkh.wav می‌دونیم که الکترون و پروتون با نیروی الکترومغناطیسی به سمت همدیگه,100_zkh.wav جذب میشن، این نیروی جذب‌کننده، توسط فوتون‌ها حمل میشه.,101_zkh.wav پس چهار تا از بوزون‌ها رو بررسی کردیم، که مسئول حمل سه تا از نیروهای بنیادی‌ان.,102_zkh.wav اما تکلیف نیروی چهارم، یعنی گرانش، چی میشه؟,103_zkh.wav این سوال خیلی مهمیه که یه کم جلوتر بهش می‌رسیم.,104_zkh.wav حالا آماده‌ایم که بریم سراغ بحث اصلی‌مون، یعنی ذره‌ی خدا.,105_zkh.wav یکی از سوالات مهمی که ذهن فیزیکدا‌ن‌ها رو مشغول کرده بود،,106_zkh.wav این بود که چرا بعضی از ذرات بنیادی جرم دارن، بعضیاشون ندارن.,107_zkh.wav مثلا فوتون‌ها یا گلوئون‌ها جرمشون صفره.,108_zkh.wav سال ۱۹۶۴ چند تا فیزیکدان، پیشنهاد جالبی ارائه کردن برای جواب این سوال سخت.,109_zkh.wav ایده‌شون این بود که باید یه ذره‌ی بنیادی دیگه,110_zkh.wav وجود داشته باشه، که مسئول جرم بقیه‌ی ذرات بنیادیه.,111_zkh.wav هرکدومشون که بتونه با این ذره‌ی جدید تعامل داشته باشه، جرم داره.,112_zkh.wav این ذره‌ی ناشناخته، یه ذره‌ی مجازی بود که جزو بوزون‌ها محسوب می‌شد.,113_zkh.wav بعده‌ها اسمشو گذاشتن بوزون هیگز که از روی اسم یکی از دانشمندایی که,114_zkh.wav دنبال پیدا کردن این ذره بود انتخاب شد، یعنی پیتر هیگز.,115_zkh.wav برای اینکه ذره‌ی هیگز بتونه به بقیه‌ی ذرات جرم بده، باید تمام فضا پر شده باشه,116_zkh.wav از بوزون‌های هیگز مجازی، که دائما به وجود میان و از بین میرن.,117_zkh.wav این چیزیه که بهش میگن میدان هیگز.,118_zkh.wav ذراتی مثل فوتون یا گلوئون تحث تاثیر میدان هیگز,119_zkh.wav قرار نمی‌گیرن، برای همین هیچ جرمی ندارن.,120_zkh.wav در حالی که این میدان، روی ذراتی مثل کوارک‌,121_zkh.wav یا الکترون‌ تاثیر می‌ذاره، در نتیجه این ذرات جرم دارن.,122_zkh.wav اما یه مشکل بزرگ وجود داشت، ذره‌ی هیگز، هنوز مشاهده نشده بود.,123_zkh.wav کوبیدن ذراتی مثل پروتون، داخل شتاب‌دهنده‌ها،,124_zkh.wav انواع مختلفی از ذرات رو ایجاد می‌کنه، با عمر خیلی کوتاه.,125_zkh.wav فیزیکدان‌ها بین اینا دنبال بوزون هیگز بودن اما پیداش نمی‌کردن.,126_zkh.wav اینجا بود که برخورددهنده‌ی بزرگ هادرونی وارد شد،,127_zkh.wav قوی‌ترین شتابدهنده‌ی ذرات، توی سرن.,128_zkh.wav بعد از چهار سال تلاش با استفاده از این تجهیزات قدرتمند،,129_zkh.wav در نهایت، سال ۲۰۱۲ اعلام کردن که تونستن بوزون هیگز رو پیدا کنن.,130_zkh.wav آخرین قطعه‌ی پازل مدل استاندارد حل شد و معلوم شد که,131_zkh.wav پیش‌بینی فیزیک‌دان‌ها در مورد وجود یه همچین ذره‌ای درست بوده.,132_zkh.wav بوزون هیگز، آخرین ذره‌ی بنیادی کشف‌شده‌ست،,133_zkh.wav که نیروهای میدان هیگز رو حمل می‌کنه و باعث میشه,134_zkh.wav بعضی از ذرات بنیادی دیگه جرم داشته باشن، بعضیاشون نداشته باشن.,135_zkh.wav سال بعدش، ۲۰۱۳، پیتر هیگز و همکارش فرانسوا اِنگلِرت به خاطر,136_zkh.wav کشف منشا جرم ذرات، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک شدن.,137_zkh.wav اما قبل از اینکه ادامه بدیم، بد نیست دو تا نکته‌ی خیلی کوتاه رو توضیح بدم.,138_zkh.wav اول اینکه جدول ذرات رو شاید یه وقتایی به این شکل,139_zkh.wav بزرگ‌تر هم ببینید، که هیچ فرقی با اون قبلی نداره،,140_zkh.wav فقط این یکی پادذره‌ی هرکدوم از ذرات هم نمایش میده.,141_zkh.wav نکته‌ی دوم هم اینه که به صورت دایره‌ای هم نشونش میدن،,142_zkh.wav که به نظرم یه مقدار واضح‌تره.,143_zkh.wav حلقه‌ی بیرونی فرمیون‌ها رو نشون میده، نصفشون کوارک، نصفشون لپتون.,144_zkh.wav حلقه‌ی داخلی، بوزون‌هایی رو نشون میده که,145_zkh.wav نیروهای بنیادی رو حمل می‌کنن، مرکزش هم بوزون هیگزه.,146_zkh.wav خب این مدل، درک ما از جهان هستی رو خیلی بیشتر کرد،,147_zkh.wav اما هنوزم موارد زیادی هست که این نظریه توضیحی براشون نداره.,148_zkh.wav یه نمونه‌ش، ماده‌ی تاریکه.,149_zkh.wav قبلا توضیح دادم که از روی شواهد مختلفی مثل انبساط جهان یا ساختار کهکشان‌ها،,150_zkh.wav به این نتیجه رسیدیم که فقط ۵ درصد از جهان ما از ماده‌ی معمولی ساخته شده.,151_zkh.wav ۶۸ درصدش یه انرژی مرموزه به نام انرژی تاریک، ۲۷ درصد بقیه‌ش هم,152_zkh.wav از یه نوع ماده‌ی ناشناخته تشکیل شده به نام ماده‌ی تاریک.,153_zkh.wav مدل استاندارد، برای اون ۵ درصد ماده‌ی معمولی، توضیح داره.,154_zkh.wav اما برای ماده‌ی تاریک، هیچ حرفی نداره، نه می‌دونه از چه ذراتی ساخته شده،,155_zkh.wav نه می‌دونه بین ذراتش چه نیروهایی وجود داره.,156_zkh.wav پس این نظریه فقط داره یه بخش کوچیکی از جهان ما رو توصیف می‌کنه.,157_zkh.wav در مورد اینکه چرا دنیای ما به جای ماده، از پادماده,158_zkh.wav ساخته نشده هم، مدل استاندارد جوابی نداره.,159_zkh.wav یعنی اتفاقات اولیه‌ی بعد از بیگ‌بنگ رو نمی‌تونه توضیح بده.,160_zkh.wav اما یکی از بزرگ‌ترین سوالاتی که توی این نظریه وجود داره،,161_zkh.wav همون بحث گرانشه که گفتم.,162_zkh.wav دیدیم که چهار تا بوزون داریم که مسئول حمل سه تا از نیروهای بنیادی‌ان،,163_zkh.wav اما برای نیروی چهارم، یعنی گرانش، هیچ ذره‌ی بوزونی نداریم.,164_zkh.wav نیروی گرانش بین دو تا پروتون، تقریبا هزار برابر ضعیف‌تره,165_zkh.wav از دافعه‌ی الکترومغناطیسی بین این دو تا ذره.,166_zkh.wav نیروی گرانش، توی اندازه‌های خیلی بزرگ خودشو نشون میده، توی اندازه‌های,167_zkh.wav کوچیک اتمی، به شدت ناچیزه، طوری که عملا می‌تونیم نادیده بگیریمش.,168_zkh.wav با این نادیده گرفتن، تا حدودی از این مشکل فرار می‌کنیم،,169_zkh.wav اما خب همچنان یه موضوع حل‌نشده‌ست که باید دنبال جواب مناسبی براش باشیم.,170_zkh.wav نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین، گرانش رو به عنوان یه نیرو نمی‌شناسه،,171_zkh.wav حرفش اینه که گرانش چیزی نیست جز خمیدگی بافت فضازمان.,172_zkh.wav ذاتش با اون سه‌تا نیروی دیگه متفاوته.,173_zkh.wav برای همین تلاش دانشمندا برای رسیدن به نظریه‌ی همه‌چیز,174_zkh.wav که بتونه هر چهار تا نیروی بنیادی طبیعت رو توضیح بده، تا الان به جایی نرسیده.,175_zkh.wav بهترین چیزی که تا امروز به دست آوردیم، همین نظریه‌ی مدل استاندارده،,176_zkh.wav که هم ذرات بنیادی رو توضیح داده، هم سه تا از نیروهای بنیادی.,177_zkh.wav این باعث شده که مدل استاندارد، معروف بشه به نظریه‌ی تقریبا همه‌چیز.,178_zkh.wav انگار این گرانش اسرارآمیز، که همه چیز دنیای ما,179_zkh.wav بهش وابسته‌ست، هیچوقت قصد رام شدن نداره.,180_zkh.wav اما خب ایده‌های زیادی مطرح شده که هیچکدومشون صددرصد موفق نبودن.,181_zkh.wav مثلا یکیش همون نظریه‌ی ریسمانه، که قبلا در موردش صحبت کردم.,182_zkh.wav یکی دیگه‌ش نظریه‌ی گرانش کوانتومی حلقه‌ایه.,183_zkh.wav به‌هرحال، دانشمندای سرن و بقیه‌ی شتابدهنده‌های دنیا، همچنان,184_zkh.wav مشغول کوبیدن ذرات هستن بلکه بتونن راه‌حلی برای گرانش سرکش پیدا کنن.,185_zkh.wav یکی از ایده‌هایی که مطرح شده، وجود یه ذره‌ی بنیادی,186_zkh.wav دیگه‌ست به نام گراویتون که ذره‌ی حمل‌کننده‌ی نیروی گرانشه.,187_zkh.wav مثل اون بوزون‌هایی که سه تا نیروی دیگه رو حمل می‌کنن.,188_zkh.wav اما خب هنوز هیچکس نتونسته پیداش کنه.,189_zkh.wav شاید این ایده‌ی فرضی کلا اشتباه باشه و همچین ذره‌ای وجود نداشته باشه،,190_zkh.wav اما اگه بتونن پیداش کنن، این میشه بزرگ‌ترین دستاورد علمی ما توی کل تاریخمون.,191_zkh.wav چون بالاخره می‌رسیم به نظریه‌ای که همیشه دنبالش بودیم، نظریه‌ی همه‌چیز.,192_zkh.wav توی این قسمت از سری ویدیوهای زندگی غول‌ها،,0_jb.wav رفتم سراغ کسی که خیلی توی کامنتا پیشنهاد داده بودید، یعنی جف بزوس،,1_jb.wav تاجر بزرگ و کارآفرین آمریکایی، موسس شرکت آمازون و چندتا شرکت دیگه.,2_jb.wav از این به بعد، توی این سری، اگه شماهم موافق باشید،,3_jb.wav زندگی هر غولو به چهار قسمت تقسیم میکنم و درباره‌ش توضیح میدم:,4_jb.wav اول میرم سراغ زندگی شخصی، بعد شغل‌ها و منابع درآمدشونو میگم، بعدش ویژگی‌های,5_jb.wav شخصیتیشونو رو میکنم، آخرشم میرم سراغ شکست‌ها و نقاط تاریک زندگیشون.,6_jb.wav پس اگه دوس داری اطلاعات خوبی درباره‌ی زندگی,7_jb.wav جف بزوس به دست بیاری ادامه‌ی ویدیو رو ببین.,8_jb.wav در ضمن اگه به محتواهای علمی و جالب هم علاقه داری,9_jb.wav دکمه‌ی سابسکرایب پایین ویدیو رو بزن و عضو کانالم شو.,10_jb.wav غیر از محتواهای علمی، هر ماه زندگی یکی از غول‌های علم و,11_jb.wav تکنولوژی که بیشترین درخواستو داشته باشه میسازم،,12_jb.wav پس لطفا غول موردعلاقه‌ی خودتونو این پایین برام بنویسید.,13_jb.wav قسمت اول، زندگی شخصی:,14_jb.wav که جف بِیزوس هم تلفظ می‌کنن، سال 1964 توی شهر,16_jb.wav 18 ساله‌ی فقیر بود که توی سیرک کار می‌کرد.,19_jb.wav 17 سالش بود و توی دبیرستان درس می‌خوند.,21_jb.wav خودمون بود، اما اینکه چی شد فامیلیش از جورگنسن به بزوس تغیر کرد، الان میگم.,23_jb.wav ازدواج پدرومادرش یک سال و نیم بعد، به خاطر,24_jb.wav مشکلاتی که یکیش دائم‌الخمر بودن پدرش بود، به طلاق کشید.,25_jb.wav بعد از طلاق با مادرش زندگی کرد و پدرشم برای همیشه از زندگیش بیرون رفت.,26_jb.wav که الان با نام مایک بزوس شناخته میشه ازدواج کرد.,28_jb.wav ناپدریش جفری رو به فرزندخوندگی قبول کرد و,29_jb.wav فامیلی جفری هم به بزوس تغییر کرد.,30_jb.wav جالب اینجاست که سال 2012 یعنی تقریبا 45 سال بعد،,31_jb.wav یه نویسنده‌ای که داشت داستان زندگی جف بزوس رو می‌نوشت،,32_jb.wav پدر واقعیشو پیدا کرد و بهش گفت که این میلیاردر معروف پسرته.,33_jb.wav بعد از ازدواج مادرش وقتی جفری 4 سالش بود، به شهر میامی مهاجرت کردن.,34_jb.wav توی دوران نوجوونیش، تعطیلات تابستونیشو توی مزرعه‌ی پدربزرگ مادریش می‌گذروند.,35_jb.wav از همون بچگی علاقه‌ی زیادی به کارای علمی و فنی داشت.,36_jb.wav با کیت‌های الکترونیکی زیاد کار میکرد و سعی میکرد چیزای ساده درست کنه.,37_jb.wav توی دبیرستانم دانش‌آموز ممتازی بود و تونست بورسیه‌ی تحصیلی بگیره.,38_jb.wav بعد از دبیرستان وارد دانشگاه شد و شروع به خوندن فیزیک کرد،,39_jb.wav اما بعدش رفت سراغ علاقه‌ی اصلیش یعنی کامپیوتر.,40_jb.wav برای همین وارد دانشگاه پرینستون شد و رشته‌ی علوم کامپیوتر رو انتخاب کرد.,41_jb.wav تا اینکه تو سن 22 سالگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.,42_jb.wav موقعیت شغلی خوبیم داشتو حسابی هم موفق بود.,45_jb.wav آشنا شد و یه سال بعدش با هم ازدواج کردن.,48_jb.wav سال بعد وقتی ایده‌ی آمازون به ذهن جف بزوس رسیده بود، خودش و,49_jb.wav خانومش از کار خوب و پردرآمدشون استعفا دادن و به سیاتل مهاجرت کردن.,50_jb.wav اولین بچه‌شون سال 2000 به دنیا اومد که یه پسر بود.,51_jb.wav توی سالای بعدی دو تا پسر دیگه به خانواده‌شون,52_jb.wav اضافه شد و یه دختر چینی هم به سرپرستی گرفتن.,53_jb.wav پیشرفتا و مایه‌دارشدنشون با سرعت زیاد ادامه داشت,54_jb.wav که جلوتر توی بخش خودش درباره‌ش صحبت میکنم.,55_jb.wav ازدواج جفری و مککنزی 25 سال دووم آورد تا اینکه,56_jb.wav سال 2019 اعلام کردن که میخوان طلاق بگیرن.,57_jb.wav یه کم بعد، یه خبری منتشر شد که جف بزوس به صورت پنهانی با,58_jb.wav دلیل طلاقشم این بوده که زنش از این موضوع باخبر میشه.,60_jb.wav جالب اینجاست که شوهر لورن سنچز یکی از دوستای جف بزوس بوده,61_jb.wav و احتمالا جف بزوس و سنچز اینجوری باهم آشنا شدن.,62_jb.wav بعد از لو رفتن قضیه، سنچز و شوهرش هم از هم طلاق گرفتن.,63_jb.wav طلاق جف بزوس اما اصلا براش ارزون تموم نشد.,64_jb.wav چون زنش از اولین سهامدارای آمازون هم بود.,65_jb.wav از این طلاق چیزی حدود 35 میلیارد دلار,66_jb.wav به زنش رسید و شد سومین زن ثروتمند جهان.,67_jb.wav قبل از طلاقشون معروف بود که جف بزوس و زنش پولدارترین زوج کل تاریخن.,68_jb.wav جف بزوس و لورن سنچز هم هنوز به عنوان دوست‌دختر دوست‌پسر با همن.,70_jb.wav قسمت دوم، شغل‌ها و منابع درآمد:,71_jb.wav خب گفتم که جف بزوس بعد از دانشگاه، توی چند تا شرکت مختلف کار می‌کرد و,72_jb.wav اتفاقا موقعیتای شغلی خوبی هم داشت، اما اون موقع،,73_jb.wav یعنی سال 1994 تب اینترنت خیلی داغ شده بود و کله‌ها پر از ایده‌های نو بود.,74_jb.wav جف بزوسم که متوجه این فرصت طلایی، یعنی اینترنت،,75_jb.wav شده بود تصمیم گرفت یه کاری توی این زمینه انجام بده.,76_jb.wav اونموقع فروشگاه‌های زیادی بودن که به صورت پستی کار می‌کردن.,77_jb.wav یعنی لیست محصولاتشونو برای مشتری ارسال میکردن,78_jb.wav بعد از اینکه مشتری انتخاب میکرد، محصول از طریق پست براش ارسال میشد.,79_jb.wav هر چیزی به این روش فروخته میشد غیر از کتاب،,80_jb.wav دلیلشم این بود که چون کتابای خیلی زیادی وجود داره،,81_jb.wav عملا امکانش نیست که لیست همه‌ی کتابا رو توی کاتالوگ به مشتریا نشون داد.,82_jb.wav برای همین جف بزوس تصمیم گرفت از اینترنت برای حل این مشکل استفاده کنه.,83_jb.wav جف بزوس دقیقا رفته بود سراغ یه فرصت طلایی.,84_jb.wav یعنی یه چیزی که احتمالا خیلیا از کنارش گذشته بودن و,85_jb.wav متوجه ارزشش نشده بودن، پیدا کرد و روش کار کرد.,86_jb.wav یه دفتر خیلی ساده توی گاراژ خونه‌ش راه انداخت و خانومشم شد اولین حسابدارش.,87_jb.wav مادرش و ناپدریش هم پس‌انداز دوران بازنشتسگیشون که حدود 250 هزار,88_jb.wav دلار بود، بهش قرض دادن و این شد سرمایه‌ی اولیه‌ی کارش.,89_jb.wav اون زمان که اینترنت چیز جدیدی بود، هنوز خیلیا بهش باور نداشتن،,90_jb.wav اینا خیلی بهش اعتماد داشتن که همچین پولی بهش دادن.,91_jb.wav البته خیلی زود به بهترین شکل جواب اعتمادشونو گرفتن و میلیاردر شدن!,92_jb.wav اما بعدا اسمشو تغییر دادن به آمازون.,95_jb.wav چیزی که از همون اول خیلی بهش اهمیت میدادن نظرات مشتریاشون بود.,96_jb.wav اولش فقط کتاب میفروختن اما کم کم مشتریا شروع کردن به درخواست چیزای دیگه.,97_jb.wav برا همین سی‌دی و لوازم خانگی هم یواش‌یواش به لیست فروششون اضافه شد.,98_jb.wav این پیشرفت همینطور ادامه داشت تا اینکه,99_jb.wav آمازون کم کم به جایی رسید که هر چیزی داخلش فروخته میشد.,100_jb.wav که یه جور استعاره‌س از اینکه هرچیزی رو میشه داخل آمازون پیدا کرد،,102_jb.wav کمتر از یه سال بعد از تاسیس، آمازون از سراسر,104_jb.wav آمریکا و چندتا کشور خارجی دیگه سفارش میگرفت.,105_jb.wav سال 1999 آمازون به حدی رشد کرد که جف بزوس,106_jb.wav طرف مجله‌ی تایمز به عنوان شخصیت برتر سال انتخاب شد.,107_jb.wav سال 2008 طبق اعلام مجله‌ی فوربز، پولش رسید به,108_jb.wav 8 میلیارد دلار و شد صدودهمین مرد ثروتمند جهان.,109_jb.wav هفت سال بعد ثروتش رسید به 60 میلیارد دلار.,110_jb.wav دو سال بعدش یعنی سال 2017 بیل گیتس رو جا گذاشت و شد ثروتمندترین مرد جهان!,111_jb.wav درآمد سال 2018 آمازون از کل دنیا، 230 میلیارد دلار اعلام شد.,112_jb.wav بعد از این همه‌گیری کرونا که دیگه آمازون ترکوند.,113_jb.wav الان جف بزوس با سرمایه‌ای حدود 200 میلیارد دلار، ثروتمندترین آدم دنیاست.,114_jb.wav آمازون اینقد موفق بوده که الان ما وقتی کلمه‌ی آمازون رو میشنویم، قبل از اینکه,115_jb.wav یاد بزرگترین جنگلهای دنیا یا طولانی ‌ترین رودخانه‌ی دنیا بیوفتیم,116_jb.wav که اسمشون آمازونه، یاد شرکت آمازون میوفتیم.,117_jb.wav بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی جهان که توی تمام کشورها ازش کپی‌برداری شده.,118_jb.wav جالب اینکه اینقد ایده‌ی نابی بوده که کپی‌هاشم موفقیتای آنچنانی داشتن!,119_jb.wav آمازون الان کنار گوگل و اپل و مایکروسافت و فیسبوک،,120_jb.wav جزو پنج شرکت اول آی‌تی توی آمریکاست.,121_jb.wav اما جف بزوس فقط به آمازون بسنده نکرد.,122_jb.wav بحثای مربوط به فضا و سفرای فضایی از همون بچگی جزو علایقش بود.,123_jb.wav اهداف این شرکت میشه گفت شبیه اهداف شرکت اسپیس‌ایکس ایلان ماسکه،,125_jb.wav یعنی پایین آوردن هزینه‌ی سفرهای فضایی با موشکهایی که قابلیت استفاده‌ی مجدد دارن.,126_jb.wav اشاره به کره‌ی زمینه که مبدا و منشا ما انساناست.,128_jb.wav جف بزوس هر سال یک میلیارد دلار از سهام آمازون,129_jb.wav خودشو میفروشه و خرج بلو اوریجین میکنه.,130_jb.wav جف بزوس یکی از اولین سرمایه‌گذارای گوگل هم هست.,131_jb.wav یه بانک اطلاعاتی خیلی بزرگ از فیلم و سریال و بازیای ویدیوییه.,133_jb.wav پرکاربردترین سایتا توی تجزیه و تحلیل صفحات وبه.,135_jb.wav خلاصه اینکه کم‌کم کلی شرکت و سایت دیگه اومدن زیرمجموعه‌ی آمازون.,136_jb.wav بعدشم سال 2013 روزنامه‌ی واشنگتن پست رو به قیمت 250 میلیون دلار خرید,137_jb.wav تا اون امپراطوری عظیم خودشو با یه رسانه‌ی قوی تکمیل کنه.,138_jb.wav سرمایه‌گذاری‌های شخصیشو از طریق این شرکت انجام میده.,140_jb.wav گرفتن، مثل توییتر و اوبر و بیزنس اینسایدر و ایربی‌ان‌بی و چند شرکت دیگه.,142_jb.wav قسمت سوم، ویژگی ‌های شخصیتی:,143_jb.wav جف بزوس کلا مرد خانواده‌داریه. البته تا قبل از اینکه گند بزنه به همه چیز!,144_jb.wav توی خونه ظرفا رو میشوره، زمان زیادی با خانواده‌ش صرف می‌کنه،,145_jb.wav صبح‌ها برای بیدار شدن ساعت کوک نمیکنه و وعده‌ی صبحانه براش اهمیت خیلی زیادی داره.,146_jb.wav آدم برون‌گراییه و دوس داره با بقیه آدما ارتباط برقرار کنه.,147_jb.wav یه قانون عجیبی برای خودش داره به نام قانون دو پیتزا.,148_jb.wav فقط توی ملاقاتا و جلساتی شرکت میکنه که تمام آدماشو بشه با دو تا پیتزا سیر کرد!,149_jb.wav یعنی هر ملاقاتی با مدیرای شرکتاش یا آدمای دیگه بخواد,150_jb.wav انجام بده اول چک میکنه که این قانون نقض نشه!,151_jb.wav دلیلشم اینه که فکر میکنه اینجوری فقط مهمترینا و اصلی‌ترین,152_jb.wav آدما توی اون جلسه هستن، اینجوری جلسه پربارتر و مفیدتر میشه.,153_jb.wav یه ویژگی دیگه‌ش اینه که شدیدا جزیی‌نگره.,154_jb.wav توی تمام کارایی که انجام میده اصرار زیادی داره که,155_jb.wav تمام جزییات موضوع رو بدونه و کنترل کاملی روشون داشته باشه.,156_jb.wav اینطور که کارمندای قدیمی‌تر آمازون میگن، یه کمی با کارمنداش بددهنه.,157_jb.wav اگه کسی از استاندارداش عبور کنه ممکنه بهش فحاشی کنه.,158_jb.wav یه خصلت دیگه‌ای که داره اینه که حسابی اهل رقابته.,159_jb.wav این رقابتو بین کارمنداشم جا میندازه و کاری میکنه که مقابل همدیگه قرار بگیرن.,160_jb.wav بخش چهارم یعنی بخش آخر، شکست‌ها و نقاط تاریک زندگی:,161_jb.wav خب قبل از هرچیزی باید بگم که جف بزوس اصلا به ریسک‌های بزرگ معروفه.,162_jb.wav همین آمازونم اولش ریسک خیلی بزرگی بود.,163_jb.wav اما اینطوری نیست که چون جف بزوسه، هر پروژه‌ای که شروع میکنه حتما موفق میشه.,164_jb.wav خودش میگه ما هر پروژه‌ای رو که شروع میکنیم 90 درصد احتمال,165_jb.wav شکست میدیم و 10 درصد احتمال موفقیت.,166_jb.wav یعنی ببینید این جف بزوس با اون همه دبدبه کبکبه ش،,167_jb.wav نود درصد احتمال شکست میذاره برای یه کاری که میخواد شروع بکنه,168_jb.wav بعد ما خیلی‌هامون انتظار داریم کاری که می‌خوایم شروع بکنیم،,169_jb.wav مثلا نود درصد هشتاد درصد احتمال موفقیت داشته باشه,170_jb.wav تا شروعش کنیم اینا همه درسه دیگه باید یاد گرفت از اینا.,171_jb.wav اتفاقا این ویژگی جف بزوس باعث شکست‌های بزرگیم شده براش,172_jb.wav ولی شاید یکی از اتفاقای بد زندگیشو بتونیم طلاقش و,176_jb.wav اون ماجراهای بعدش درنظر بگیریم که یه مقدار درباره‌ش صحبت کردم.,177_jb.wav قضیه‌ی رابطه‌ش با اون مجری معروف خیلی بیخ پیدا کرد و,178_jb.wav یه سری پیام‌های خصوصی که به اون خانوم داده بود لو رفت.,179_jb.wav یکی از مجله‌ها هم اعلام کرد عکس‌هایی از جف بزوس داره که به دلایل اخلاقی منتشر نمیکنه.,180_jb.wav جف بزوس هم سر این قضیه چندتا کارآگاه‌ خصوصی,181_jb.wav استخدام کرد تا بفهمه اطلاعاتش چطوری درز کرده.,182_jb.wav در نهایت بعد از کلی تحقیق مشخص شد که احتمالا,183_jb.wav عربستان سعودی پشت قضیه است، چون زمانی که خاشقچی که,184_jb.wav یکی از نویسنده‌های روزنامه‌ی واشنگتن پست بود کشته شد،,185_jb.wav این روزنامه که مال جف بزوس بود مطالب زیادی بر علیه عربستان سعودی نوشت.,186_jb.wav عربستانم که حسابی مایه‌داره و خرج کرد و با هک کردن,187_jb.wav اطلاعات جف بزوس یه جورایی ازش انتقام گرفت.,188_jb.wav یه انتقادیم که به جف بزوس وارد میکنن اینه که,189_jb.wav با اینکه این همه پول داره اما زیاد آدم خیّری نیست.,190_jb.wav اما سال 2018 ، 2 میلیارد دلار به بی‌خانمانای آمریکایی کمک کرد.,191_jb.wav غیر از اینا دو سه تا صندوق خیریه هم تاسیس کرده و کارای دیگه هم انجام داده.,192_jb.wav نظر یه عده اینه که اتفاقا جف بزوس آدم خیّریه فقط باید,193_jb.wav مطمئن بشه که اون کمکی که میخواد بکنه واقعا تاثیر داره.,194_jb.wav چیزی که من شخصا خیلی بهش اعتقاد دارم,195_jb.wav همین حرف کلیشه‌ایه که هیچ موفقیتی تصادفی نیست.,196_jb.wav شانس میتونه تاثیر داشته باشه اما تاثیرش اندازه‌ی تلاش و پشتکار خود آدم نیست.,197_jb.wav شرایط محیطی هم البته تاثیر زیادی داره ولی اونم نقش خیلی پررنگی نداره.,198_jb.wav و اینکه این آدما از این نظر قهرمانای واقعی هستن که,199_jb.wav دنیا رو به جای خیلی بهتری برای ما تبدیل کردن.,200_jb.wav هرکدومشون باعث اشتغال چند میلیون نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم شدن.,201_jb.wav زندگی‌ها رو کلی راحت‌تر کردن.,202_jb.wav پشت این ثروت عظیم و موفقیت بزرگشونم یه کوهی,203_jb.wav از تلاش و سختی و ناراحتی هست که ما نمی‌بینیم.,204_jb.wav اگه این ویدیو رو دوس داشتی لایک فراموش نشه،,205_jb.wav منتظر نظراتتونم هستم، مث همیشه،,206_jb.wav بدون ترس، سوال بپرس و دنبال جواب باش.,207_jb.wav هر سلول بدن ما برای خودش یه دنیای شگفت‌انگیزه، از حدود صد تریلیون اتم,0_dsc.wav امروز می‌خواهیم ببینیم این دنیای عجیب و پرجنب‌وجوش چه اجزایی داره و,1_dsc.wav هر قسمتش چه کاری انجام میده,2_dsc.wav اما هدف اصلی‌مون این نیست که از پیچیدگی‌های این سیستم دچار حیرت بشیم,3_dsc.wav اون به جای خودش، ولی دیدن این ویدیو,4_dsc.wav قراره نظر ما رو نسبت به معنای زندگی عوض کنه,5_dsc.wav چون این سوال مهم رو پیش میاره که مرز بین دنیای زنده و دنیای مرده، دقیقا کجاست,6_dsc.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,7_dsc.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,8_dsc.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن,9_dsc.wav از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها، اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی,10_dsc.wav کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,11_dsc.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,12_dsc.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,13_dsc.wav سلول‌ها انواع مختلفی دارن، ولی ما اینجا یه سلول حیوانی رو بررسی می‌کنیم,14_dsc.wav چون هم پیچیده‌تره، هم ویژگی‌های جالب‌تری داره,15_dsc.wav از بیرونی‌ترین قسمت شروع می‌کنم، یعنی غشا یا پوسته,16_dsc.wav این قسمت، از مولکولی ساخته شده به نام فسفولیپید,17_dsc.wav یه طرفش که از اتم‌های فسفر و اکسیژن و هیدروژن و کربن تشکیل شده,18_dsc.wav آب‌دوسته، یعنی‌ قابلیت حل شدن توی آب رو داره,19_dsc.wav اما اون طرفش که دو تا رشته‌ی دراز از اتم‌های کربن و هیدروژنه، چربی‌دوسته، از آب فراریه,20_dsc.wav برای همین مولکول‌های فسفولیپید به صورت طبیعی,21_dsc.wav جوری کنار هم قرار می‌گیرن که سمت چربی‌دوستشون به هم نزدیک باشه,22_dsc.wav اینجوری یه پوسته یا غشا دورتادور سلول تشکیل میشه,23_dsc.wav اون لایه‌ی چربی وسطش، مثل یه دروازه‌بان عمل می‌کنه,24_dsc.wav آب و مواد حل‌شده داخل آب رو اجازه نمیده از سلول خارج بشن، یا بهش وارد بشن,25_dsc.wav اما مواد محلول در چربی، مثل اکسیژن و کربن‌دی‌اکسید,26_dsc.wav به راحتی می‌تونن ازش عبور کنن,27_dsc.wav با این حال، یه سری مولکول‌های پروتئین هم تو سرتاسر غشا پراکنده شدن,28_dsc.wav که شبیه گیت‌های ورودی و خروجی عمل می‌کنن,29_dsc.wav اینا دو گروهن. گروه اول که معروفن به پروتئین‌های کانال,30_dsc.wav یه سوراخ روی غشا ایجاد می‌کنن که اجازه میده,31_dsc.wav بعضی از مولکول‌های مشخص مثل آب و یون‌ها بتونن وارد یا خارج بشن,32_dsc.wav گروه دوم روش متفاوتی دارن,33_dsc.wav وقتی مولکول‌های خاصی به این پروتئین‌ها برخورد می‌کنن,34_dsc.wav باهاشون ترکیب میشن و ساختارشون تغییر می‌کنه,35_dsc.wav بعدش همون مولکول دوباره از اون طرف جدا میشه,36_dsc.wav مواد قندی و آمینواسیدها با این روش می‌تونن وارد سلول بشن,37_dsc.wav پس غشای سلول فقط به مواد مشخصی اجازه‌ی ورود یا خروج میده,38_dsc.wav اما واضحه که هیچ اراده یا تصمیمی پشت این اتفاقات نیست,39_dsc.wav همه‌چیز بستگی داره به ویژگی‌های طبیعی اتم‌ها و مولکول‌ها,40_dsc.wav خب غشا رو که رد کنیم و وارد سلول بشیم، دو تا بخش اصلی داریم: هسته و سیتوپلاسم,41_dsc.wav اول هسته رو بررسی می‌کنیم,42_dsc.wav دیوکسی‌ریبونوکلئیک اسید یا به طور خلاصه دی.ان.اِی,43_dsc.wav یه مولکول خیلی بزرگه که از اتم‌های مختلفی ساخته شده مثل,44_dsc.wav کربن و نیتروژن و اکسیژن و هیدروژن و فسفر,45_dsc.wav این اتم‌ها به شکل دو تا رشته‌ی دراز به هم وصل شدن که حالت مارپیچی پیدا کرده,46_dsc.wav تمام اطلاعات ژنتیکی هر موجودی رو میشه داخل این رشته‌ها پیدا کرد,47_dsc.wav چیزی که باعث میشه هر جانداری با بقیه متفاوت باشه,48_dsc.wav ترتیب چیده شدن همین اتم‌ها داخل مولکول‌های دی.ان.اِی هست,49_dsc.wav هر بخشی از این مولکول بلند، حاوی یکی از ویژگی‌های اون موجود زنده‌ست,50_dsc.wav به هرکدوم از این قسمت‌ها میگن ژن,51_dsc.wav از طرفی، مولکول‌ها دی.ان.اِی که طول هرکدومشون حدود دو متره,52_dsc.wav داخل هسته‌ی سلول قرار گرفتن که قطرش به طور متوسط,53_dsc.wav صدهزار برابر از یک میلیمتر کوچیکتره,54_dsc.wav برای همین جای خیلی تنگی دارن، که این باعث میشه,55_dsc.wav هرکدومشون بازم پیچ بخوره و فشرده بشه و ساختاری ایجاد کنه به نام کروماتین,56_dsc.wav قبل از تقسیم سلولی، این کروماتین‌ها بازم فشرده‌تر میشن و,57_dsc.wav چیزی می‌سازن به نام کروموزوم,58_dsc.wav به کل اطلاعات ژنتیکی یه موجود که داخل یه سلول هست، میگن ژنوم,59_dsc.wav حالا قسمت جالبش اینجاست,60_dsc.wav داخل هسته، مولکول‌هایی وجود داره که,61_dsc.wav روی دی.ان.اِی حرکت می‌کنن و ازش کپی برمی‌دارن,62_dsc.wav به این کپی‌ها می‌گن آر.ان.اِی,63_dsc.wav با اینکه شباهت زیادی به خود دی.ان.اِی دارن، اما هم طولشون کوتاه‌تره,64_dsc.wav هم اینکه دورشته‌ای نیستن، تک‌رشته‌ای‌ان,65_dsc.wav مولکول‌های آر.ان.اِی که خودشون انواع مختلفی دارن,66_dsc.wav بعد از اینکه ساخته شدن، از هسته خارج میشن و میرن به قسمت‌های مختلف,67_dsc.wav اونجا از این اطلاعات کپی‌برداری شده از دی.ان.اِی,68_dsc.wav استفاده میشه برای ساخت انواع پروتئین‌ها، که بعضیاشون,69_dsc.wav داخل خود سلول به کار میرن، بعضیاشون هم ترشح میشن به بیرون,70_dsc.wav هسته هم یه غشا شبیه غشای سلولی داره، اما به صورت دولایه,71_dsc.wav تعداد زیادی سوراخ هم روش داره تا موادی که,72_dsc.wav برای ساخت مولکول‌های دی.ان.اِی و آر.ان.اِی نیازه بتونن وارد بشن,73_dsc.wav آر.ان.اِی ساخته‌شده هم خارج بشه,74_dsc.wav بخش بعدی سیتوپلاسمه، که میشه تمام اجزای داخل سلول، به غیر از هسته,75_dsc.wav سیتوپلاسم، شامل سه قسمته: اندامک‌ها، اسکلت سلولی، مایع داخل سلول,76_dsc.wav اول بریم سراغ اندامک‌ها,77_dsc.wav اینا شبیه اعضای بدن ما هستن,78_dsc.wav یعنی هرکدومشون یه وظیفه‌ی مشخصی به عهده داره,79_dsc.wav اینجا یه پرانتز باز کنم که سلول‌های کل موجودات زنده رو,80_dsc.wav می‌تونیم به دو گروه تقسیم کنیم: پروکاریوتی و یوکاریوتی,81_dsc.wav اصلی‌ترین تفاوت این دو تا اینه که تو سلول‌های یوکاریوتی,82_dsc.wav هرکدوم از اندامک‌ها، خودش پوسته یا غشای جداگانه‌ای داره,83_dsc.wav تمام حیوانات و گیاهان و قارچ‌ها، سلول‌هاشون این شکلیه,84_dsc.wav اما اون یکی گروه، یعنی سلول‌های پروکاریوتی، ساده‌تره,85_dsc.wav اندامک‌هاش، غشای مخصوص به خودشون رو ندارن. یه نمونه‌ش، باکتری‌ها,86_dsc.wav شاید بشه گفت بزرگ‌ترین اندامک، شبکه‌ی آندوپلاسمیه,87_dsc.wav این شبکه، در واقع یه غشای چین‌خورده‌ست,88_dsc.wav که محل تولید محصولات سلولی مثل پروتئین‌ها و چربی‌هاست,89_dsc.wav خودش از دو بخش زبر و صاف تشکیل شده,90_dsc.wav تو قسمت زبرش، چین‌خوردگی‌ها شبیه کیسه‌های پهن به نظر می‌رسن و,91_dsc.wav برجستگی‌های زیادی دارن، اما تو قسمت صافش، لوله‌مانندن,92_dsc.wav به اون برجستگی‌ها میگن ریبوزوم,93_dsc.wav ریبوزوم‌ها از مولکول‌های پروتئین ساخته شدن,94_dsc.wav به‌اضافه‌ی آر.ان.اِی‌های مخصوص خودشون که دیدیم توسط هسته تولید میشه,95_dsc.wav وظیفه‌ی اصلی ریبوزوم‌ها ساخت پروتئین‌های مختلفه,96_dsc.wav هر سلول حیوانی می‌تونه صدهاهزار ریبوزوم داشته باشه,97_dsc.wav که فقط هم روی شبکه‌ی آندوپلاسمی نیستن، تو قسمت‌های مختلف پخش شدن,98_dsc.wav بخش دومش هم شبکه‌ی آندوپلاسمی صافه,99_dsc.wav که یکی از کارهاش ساخت لیپیدها یا چربی‌هاست,100_dsc.wav به‌اضافه‌ی تولید همون فسفولیپیدهایی که تو ساخت غشاها استفاده میشن,101_dsc.wav اندامک بعدی، معروفه به دستگاه گلژی,102_dsc.wav اگه قبلی رو تولیدکننده‌ی محصولات سلولی در نظر بگیریم,103_dsc.wav دستگاه گلژی کارش تکمیل و بسته‌بندی و ارسال این محصولاته,104_dsc.wav پروتئین‌ها و بقیه‌ی مولکول‌هایی که توسط شبکه‌ی آندوپلاسمی ساخته شدن,105_dsc.wav وارد این اندامک میشن و ساختارشون تغییر می‌کنه,106_dsc.wav یا اینکه مولکول‌های بیشتری بهشون می‌چسبه و پیچیده‌تر میشن,107_dsc.wav در نهایت وقتی می‌خوان از دستگاه گلژی برن بیرون,108_dsc.wav یه حبابی از جنس همون غشا دورشون تشکیل میشه، به نام وزیکل,109_dsc.wav این حباب، یه ویژگی مهم داره: بر اساس اینکه چه ماده‌ای داخلش باشه,110_dsc.wav یه مولکول هم به این غشا می‌چسبه که نقش آدرس رو داره,111_dsc.wav یعنی تعیین می‌کنه که این بسته دقیقا کجا باید بره,112_dsc.wav بعضی از این محصولات، داخل خود سلول کاربرد دارن,113_dsc.wav ولی بعضیاشون هم تولید میشن برای بیرون,114_dsc.wav مثلا شبکه‌های آندوپلاسمی سلول‌های معده,115_dsc.wav مواد اولیه‌ی مربوط به شیره‌ی معده رو تولید می‌کنن,116_dsc.wav می‌فرستن به دستگاه‌ گلژی تا تکمیل بشن,117_dsc.wav بعدش توسط وزیکل‌ها از سلول‌ها میرن بیرون و وارد معده میشن,118_dsc.wav ترشحات خیلی از غده‌های بدن به همین صورته,119_dsc.wav می‌رسیم به عجیب‌ترین اندامک، یعنی میتوکُندری,120_dsc.wav دو تا غشای داخلی و بیرونی داره، که داخلی پر از چین‌خوردگیه,121_dsc.wav یکی از اصلی‌ترین وظایف میتوکندری، تولید مولکول‌هاییه به نام اِی.تی.پی,122_dsc.wav که به قسمت‌های مختلف میرن و انرژی آزاد می‌کنن,123_dsc.wav این انرژی که از طریق شکسته شدن یکی از پیوندهای بین اتم‌های این مولکول ایجاد میشه,124_dsc.wav صرف انجام کارهایی میشه مثل واکنش‌های شیمیایی، ساخت پروتئین‌ها,125_dsc.wav جابجایی مواد داخل سلول، یا خیلی موارد دیگه,126_dsc.wav بعدش هم مولکول‌های شکسته‌شده دوباره به میتوکندری برمی‌گردن و,127_dsc.wav به شکل اولشون تبدیل میشن,128_dsc.wav به خاطر همینه که میتوکندری معروف شده به نیروگاه سلول,129_dsc.wav تعداد این اندامک، تو سلول‌های مختلف با هم فرق می‌کنه,130_dsc.wav مثلا عضله‌ی قلب نیاز به تولید انرژی زیادی داره,131_dsc.wav بنابراین تعداد میتوکندری‌های هر سلولش خیلی زیاده,132_dsc.wav اما چرا بهش گفتم عجیب‌ترین اندامک,133_dsc.wav دلیلش اینه که میتوکندری، شبیه یه سلول کوچولوی مستقل,134_dsc.wav دی.ان.اِی مخصوص خودش رو داره، که به شکل مارپیچ‌های حلقه‌مانند دیده میشن,135_dsc.wav و اینکه بر خلاف بقیه‌ی اندامک‌ها، با تقسیم شدن، خودش رو تکثیر می‌کنه,136_dsc.wav این کار رو شبیه سلول‌های پروکاریوتی مثل باکتری‌ها انجام میده,137_dsc.wav برای همین نظر خیلی از دانشمندها اینه که میلیاردها سال پیش که اولین سلول یوکاریوتی,138_dsc.wav یعنی همین چیزی که تا الان داشتیم در موردش صحبت می‌کردیم، ایجاد شده,139_dsc.wav بنا به دلایلی یه سلول ساده‌ی پروکاریوتی واردش شده و,140_dsc.wav این دو تا یه رابطه‌ی همزیستی پیدا کردن,141_dsc.wav پس احتمالا جد میتوکندری، موجودی شبیه باکتری بوده,142_dsc.wav شگفتی میتوکندری بازم ادامه داره,143_dsc.wav زمانی که سلول‌های نر و ماده با هم ترکیب میشن و سلول فرزند به وجود میاد,144_dsc.wav نصف اطلاعات ژنتیکی از پدر گرفته میشه، نصفش از مادر,145_dsc.wav یعنی داخل هسته‌ی این سلول جدید، هم دی.ان.اِی پدر هست، هم دی.ان.اِی مادر,146_dsc.wav ولی میتوکندری این سلول فقط از مادر گرفته میشه,147_dsc.wav یعنی تقریبا همه‌ی موجودات، میتوکندری سلول‌هاشون مال مادرشونه,148_dsc.wav پس دی.ان.اِی میتوکندری، در طول نسل‌های طولانی ترکیب نمیشه و تقریبا ثابت میمونه,149_dsc.wav این ابزار خیلی خوبیه برای دنبال کردن مسیر تکامل یا فرگشت موجودات زنده,150_dsc.wav در مورد انسان هم بررسی میتوکندری نشون داده که,151_dsc.wav جد مادری همه‌ی انسان‌های مدرن امروزی,152_dsc.wav یه چیزی بین صد تا دویست هزار سال پیش داخل آفریقا زندگی می‌کرده,153_dsc.wav این جد مشترک، معروف شده به حوّای میتوکندریایی,154_dsc.wav البته دقت کنید که این به هیچ وجه تاییدی برای اون ماجرای آدم و حوا نیست,155_dsc.wav چون بررسی دی.ان.اِی داخل هسته‌ها نشون میده جمعیت انسان‌ها,156_dsc.wav همون زمانی که حوای میتوکندریایی زندگی می‌کرده، ده‌ها هزار نفر بوده,157_dsc.wav هزاران زن دیگه همزمان روی زمین زندگی می‌کردن,158_dsc.wav ولی مساله اینه که تو نسل خیلی‌هاشون پیش اومده که بچه‌ی دختر نداشتن,159_dsc.wav برای همین میتوکندری‌شون فقط به پسرها رسیده و همونجا این زنجیره قطع شده,160_dsc.wav حالا وقتشه بریم سراغ اسکلت سلولی,161_dsc.wav این اسکلت از رشته‌های خیلی زیادی با اندازه‌های مختلف تشکیل شده,162_dsc.wav که تمام قسمت‌ها رو به هم وصل می‌کنن، شکل و ساختارش رو حفظ می‌کنن,163_dsc.wav اندامک‌ها رو تو محل مناسب خودشون نگه میدارن,164_dsc.wav به انتشار پروتئین‌ها و مواد مختلف کمک می‌کنن,165_dsc.wav موقع تقسیم سلولی هم نقش مهمی دارن,166_dsc.wav این رشته‌ها به سه تا دسته‌ی کلی تقسیم میشن,167_dsc.wav رشته‌های ریز، رشته‌های متوسط، ریزلوله‌ها,168_dsc.wav رشته‌های ریز بیشتر به سمت لبه‌ها قرار گرفتن و ضخامتشون فقط هفت نانومتره,169_dsc.wav اینا یه ردیف مارپیچی از پروتئین‌هایی هستن به نام اکتین,170_dsc.wav رشته‌های متوسط یه کم ضخیم‌ترن، تقریبا بین هشت تا دوازده نانومتر,171_dsc.wav جنسشون هم از پروتئین‌های مختلفه، از جمله کراتین,172_dsc.wav ریزلوله‌ها یا میکروتیوبیول‌ها لوله‌های توخالی‌ان,173_dsc.wav که ضخامتشون حدود بیست‌و‌سه نانومتره,174_dsc.wav شاید بشه گفت جالب‌ترین اتفاقی که روی این رشته‌های اسکلتی میفته,175_dsc.wav انتقال محصولات سلولیه,176_dsc.wav همونطور که دیدیم، دستگاه گلژی بعد از تکمیل این محصولات,177_dsc.wav قرارشون میده داخل وزیکل‌ها و ارسالشون می‌کنه,178_dsc.wav هرکدوم از این بسته‌ها باید برن به یه نقطه‌ی مشخص,179_dsc.wav اینجا یه گروهی از مولکلو‌های عجیب وارد میشن,180_dsc.wav به نام موتورپروتئین‌ها یا پروتئین‌های حرکتی,181_dsc.wav که انواع مختلفی دارن و از اتم‌هایی تشکیل شدن,182_dsc.wav مثل کربن و اکسیژن و نیتروژن و چیزای دیگه,183_dsc.wav اینا وزیکل‌ها رو روی رشته‌های اسکلتی جابجا می‌کنن,184_dsc.wav انرژی حرکتشون هم معمولا از همون مولکول‌های اِی.تی.پی می‌گیرن,185_dsc.wav که گفتم توسط نیروگاه سلول تولید میشن، یعنی میتوکندری,186_dsc.wav اینجا هم دقیقا هیچ اراده‌ای برای حرکت این مولکول وجود نداره، مجبوره,187_dsc.wav با اینکه خیلی شبیه راه رفتن یه بندباز روی یه طناب به نظر می‌رسه,188_dsc.wav ولی تنها اتفاقی که داره میفته، واکنش‌های مختلف,189_dsc.wav بین اتم‌های این مولکول با اتم‌های رشته‌های اسکلتیه,190_dsc.wav در مورد روش راه رفتن این مولکول‌ها تا حالا اطلاعات زیادی به دست آوردیم,191_dsc.wav ولی هنوزم دانش ما ناقصه، همچنان دانشمندها دارن بررسیش می‌کنن,192_dsc.wav اجزای تشکیل‌دهنده‌ی سلول‌ها، خیلی بیشتر از چیزیه,193_dsc.wav که بشه تو یه ویدیو در مورد همه‌شون صحبت کرد,194_dsc.wav جزییات هرکدومشون هم از چیزی که من گفتم بیشتره,195_dsc.wav ما فقط خواستیم یه شناخت کلی به دست بیاریم از قسمت‌های مختلفش,196_dsc.wav و اینکه هرکدومشون چه وظیفه‌ای به عهده دارن و کارشون رو چطور انجام میدن,197_dsc.wav هرچند یه بخش خیلی بزرگی از رفتارهای سلول، هنوز هم برای ما یه معمای حل‌نشده‌ست,198_dsc.wav سلول، اونطوری که امروز متوجه شدیم، چیزی نیست جز یه,199_dsc.wav تعداد خیلی زیادی اتم، تقریبا صد تریلیون,200_dsc.wav که به شکل‌های پیچیده‌ای کنار هم قرار گرفتن و,201_dsc.wav همین باعث شده رفتارهای پیشرفته‌ای از خودشون نشون بدن,202_dsc.wav رفتارهایی که از خاصیت‌های ساده‌ی بین اتم‌ها ایجاد شده,203_dsc.wav مثلا همین ویژگی پیش پا افتاده که آب و چربی نمی‌تونن داخل همدیگه حل بشن,204_dsc.wav پایه‌ی اصلی ایجاد غشاهای سلولیه,205_dsc.wav خب اگه اینطوره، پس خود سلول‌ها هم که کنار هم جمع میشن و,206_dsc.wav یه موجود زنده رو می‌سازن، کار عجیبی انجام ندادن,207_dsc.wav فقط میلیاردها رفتار ساده کنار هم جمع شده و یه رفتار کلیِ پیچیده‌تر رو ایجاد کرده,208_dsc.wav شما هم لطفا نظر خودتون رو تو کامنت‌ها بنویسید,209_dsc.wav تا از جنبه‌های مختلف به این موضوع فکر کنیم,210_dsc.wav بیشتر از دو هزار سال پیش فهمیدیم زمین گرده،,0_dez.wav مقدار محیطش هم با یه دقت خوبی حساب کردیم.,1_dez.wav الان بعد از این همه سال، با وجود صدها آزمایش مختلف که کروی بودن,2_dez.wav زمین رو اثبات کردن، یه عده‌ای معتقدن این موضوع درست نیست.,3_dez.wav یعنی زمین ما، بر خلاف تمام سیاراتی که تو کل جهان هستی می‌بینیم، کروی نیست، تخته.,4_dez.wav به اینا میگن تخت‌گراها.,5_dez.wav چون این خرافه‌ی مدرن خیلی داره از دانش پایین آدم‌ها سواستفاده می‌کنه،,6_dez.wav امروز چند تا از مهمترین دلایلشون رو با هم بررسی می‌کنیم,7_dez.wav ببینیم اصلا چقدر از نظر علمی اعتبار دارن.,8_dez.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست که,9_dez.wav توسط آقای جواد مخبری تو جنوب کالیفرنیا تاسیس شده.,10_dez.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,11_dez.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,12_dez.wav این شرکت تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,13_dez.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,14_dez.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید،,15_dez.wav و لینکدین فیوتک رو دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,16_dez.wav خب اولین دلیلی که بررسی می‌کنیم، مسیر حرکت هواپیماهاست.,17_dez.wav این یکی از اصلی‌ترین دلایلیه که تخت‌گراها برای اثبات نظرات خودشون استفاده می‌کنن.,18_dez.wav وقتی به مسیر هواپیماها رو نقشه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم اکثرا خمیده هستن.,19_dez.wav مخصوصا اونایی که طولانی‌ترن. مثلا پرواز از ژاپن به آمریکا رو در نظر بگیرید.,20_dez.wav هواپیمایی که می‌خواد از توکیو بره به نیویورک، از این مسیر پرواز می‌کنه.,21_dez.wav چرا رو خط مستقیمی که بین این دو تا شهر وجود داره پرواز نمی‌کنه؟,22_dez.wav چرا اینقدر راهشو دور کرده؟ تخت‌گراها میگن جواب این سوال خیلی ساده‌ست:‌,23_dez.wav چون زمین کروی نیست، تخته.,24_dez.wav این نقشه‌ای که بر اساس زمین کروی کشیده شده کلا اشتباهه.,25_dez.wav نقشه‌ی زمینِ تخت درسته، چون وقتی مسیرها رو روی این نقشه نشون میدیم، درست درمیاد.,26_dez.wav مثلا همین پرواز توکیو به نیویورک رو وقتی رو نقشه‌ی زمین تخت,27_dez.wav نشون میدیم، دیگه مسیرش خمیده نیست، تقریبا مستقیمه.,28_dez.wav پس حرفشون اینه که پروازهای بین‌المللی دارن دروغ‌های,29_dez.wav ناسا و دولت‌ها را رو می‌کنن، دارن اثبات می‌کنن که زمین تخته نه گِرد!,30_dez.wav اما بریم ببینیم دلیل اصلی این موضوع چیه.,31_dez.wav تو یه نقشه‌ی دوبعدی، یعنی نقشه‌ای که رو یه صفحه‌ی کاملا تخت قرار گرفته،,32_dez.wav نزدیک‌ترین فاصله‌ی بین دو تا نقطه، یه خط راسته.,33_dez.wav اما اگه این دو تا نقطه، به جای صفحه، رو یه کُره قرار داشته باشن، قضیه فرق می‌کنه.,34_dez.wav کوتاهترین مسیر بین دو تا نقطه رو کره، از یه روشی به دست میاد به نام دایره‌ی بزرگ.,35_dez.wav دایره‌ی بزرگ، دایره‌ایه که کاملا روی کره قرار گرفته، مرکزش هم با مرکز کره یکیه.,36_dez.wav تو هر جهتی هم می‌تونه باشه، فقط مهمه که مرکزش رو مرکز کره باشه.,37_dez.wav مثلا برای پیدا کردن کوتاهترین مسیر بین توکیو و نیویورک،,38_dez.wav کافیه یه دایره‌ی بزرگ رسم می‌کنیم که از این دو تا شهر رد بشه.,39_dez.wav می‌بینید که این مسیر، اول میره به سمت قطب شمال،,40_dez.wav بعد دوباره برمی‌گرده به سمت پایین.,41_dez.wav همین مسیر رو وقتی منتقل می‌کنیم رو یه نقشه‌ی دوبعدی،,42_dez.wav تبدیل میشه به یه مسیر خمیده.,43_dez.wav اینجاست که سوتفاهم پیش میاد.,44_dez.wav یعنی تخت‌گراها، مسیر حرکت هواپیماها که برای کوتاهترین فاصله‌ها,45_dez.wav روی کره تنظیم شده، رو یه نقشه‌ی دوبعدی می‌بینن بعدش اینطور,46_dez.wav نتیجه‌گیری می‌کنن که این نقشه اشتباهه، چون مسیرها مستقیم نیستن.,47_dez.wav گوگل هم از همین روش دایره‌ی بزرگ برای به دست آوردن,48_dez.wav فاصله‌ی بین دو تا نقطه استفاده می‌کنه.,49_dez.wav مثلا مسیر بین سنگاپور تا نیویورک، که یکی از,50_dez.wav طولانی‌ترین پروازهای دنیاست، از قطب شمال می‌گذره.,51_dez.wav که این مسیر رو وقتی منتقل می‌کنیم رو یه نقشه‌ی دوبعدی،,52_dez.wav به این شکل خمیده‌ی بزرگ درمیاد.,53_dez.wav البته عوامل دیگه‌ای هم هستن که باعث تغییر مسیر هواپیماها میشن.,54_dez.wav شرایط آب‌و‌هوایی، ممنوع بودن پرواز تو آسمون بعضی از کشورها،,55_dez.wav جت‌استریم‌ها یا جریان‌های تندِ باد که هواپیماها ازش استفاده می‌کنن,56_dez.wav برای سرعت بیشتر و مصرف سوخت کمتر، یا خیلی چیزای دیگه.,57_dez.wav موضوع دوم، مربوط میشه به حرکت موشک‌ها.,58_dez.wav تخت‌گراها نظرشون اینه که مسیر خمیده‌ی حرکت راکت‌ها یا موشک‌ها،,59_dez.wav ثابت می‌کنه که هیچوقت نمی‌تونن به فضا برسن.,60_dez.wav اگه هوا کاملا صاف باشه و دوربین یا تلسکوپ مناسبی داشته باشیم تا بتونیم,61_dez.wav مسیر حرکت یه موشک رو بعد از اینکه پرتاب میشه دنبال کنیم، چیزی که می‌بینیم اینه:,62_dez.wav اول به صورت عمودی بالا میره، بعدش کم‌کم کج میشه به یه سمت.,63_dez.wav این کج شدن همینطور بیشتر و بیشتر میشه تا اینکه,64_dez.wav وقتی خیلی بالا میره تقریبا به صورت افقی می‌بینیمش.,65_dez.wav بعدش به نظر میاد موشک دوباره پایین میاد یعنی نزدیک میشه به خط افق.,66_dez.wav این موضوع باعث شده که تخت‌گراها فکر کنن هیچ موشکی تا حالا,67_dez.wav نتونسته به فضا برسه، یعنی اصلا امکان خارج شدن از جوّ زمین وجود نداره.,68_dez.wav برای اینکه ببینیم چرا این اتفاق میفته، یه موشک ساده رو در نظر می‌گیریم که,69_dez.wav قراره بره تو یه مدار تو فاصله‌ی صد کیلومتری از سطح زمین بچرخه.,70_dez.wav خارج شدن سوخت از انتهای موشک با سرعت زیاد، یه نیروی,71_dez.wav عکس‌العمل ایجاد می‌کنه که موشک رو هل میده به سمت بالا.,72_dez.wav اولش تا یه ارتفاع مشخصی، حرکتش کاملا عمودیه،,73_dez.wav اینجوری می‌تونه تو مصرف سوخت صرفه‌جویی کنه، چون تو حرکت عمودی،,74_dez.wav مقاومت هوا در برابر حرکت موشک، کمترین مقدار رو داره.,75_dez.wav بعدش کم‌کم سوختی که از یه طرفش خارج میشه رو یه کوچولو بیشتر می‌کنه.,76_dez.wav به این کار میگن مانور پیچ‌اور.,77_dez.wav در نتیجه حرکت موشک کم‌کم از حالت عمودی خارج میشه، مسیرش خمیده میشه.,78_dez.wav یه مدت که بگذره دیگه نیازی نیست برای خمیده کردن,79_dez.wav مسیرش سوخت اضافی از یه طرفش خارج کنه.,80_dez.wav چون نیروی گرانش زمین، موشک رو به سمت پایین می‌کشه،,81_dez.wav اما نیروی خود موشک، هلش میده رو به جلو.,82_dez.wav جمع این دو تا نیرو باعث میشه که مسیر حرکتش خمیده بشه.,83_dez.wav الان دیگه سوختش بیشتر از اینکه صرف بالا رفتن بشه، صرف افزایش سرعتش میشه.,84_dez.wav تا اینکه میرسه به مدارش، بعدشم می‌تونه تا یه مدت,85_dez.wav خیلی طولانی به چرخیدن دور زمین ادامه بده.,86_dez.wav اما وقتی که حرکت این موشک رو با تجهیزات مناسب دنبال می‌کنیم،,87_dez.wav به نظر میاد دوباره حرکت می‌کنن به سمت زمین.,88_dez.wav دلیلش همین چرخش تو مداره.,89_dez.wav زمین گرده و اینم داره موازی با سطح زمین حرکت می‌کنه.,90_dez.wav برای همین از دید من که تو یه نقطه ثابت وایسادم، انگار داره دوباره برمی‌گرده پایین.,91_dez.wav در حالی که موشک تو ارتفاع صد کیلومتری داره راهشو میره.,92_dez.wav موضوع سوم، پدیده‌ی پارهلیونه.,93_dez.wav یعنی نقاط نورانی یا هاله‌هایی که اطراف خورشید دیده میشن.,94_dez.wav انگار خورشیدهای کوچیکتری علاوه بر اون اصلی، تو آسمون وجود دارن.,95_dez.wav از نظر تخت‌گراها، گنبد آسمون باعث این پدیده میشه.,96_dez.wav یعنی نور خورشید داخل این گنبد بازتاب میشه،,97_dez.wav برای همین یه همچین صحنه‌ای به وجود میاد.,98_dez.wav اما ببینیم دلیل اصلی این اتفاق چیه.,99_dez.wav ابرهایی که تو آسمون می‌بینیم انواع مختلفی دارن.,100_dez.wav یه گروهشون معروفن به ابرهای سیروس.,101_dez.wav ویژگیشون اینه که هم خیلی پراکنده و نازکن، هم ارتفاعشون از سطح زمین زیاده.,102_dez.wav تو این ارتفاعات بالا، دما خیلی پایینه.,103_dez.wav برای همین خیلی از مولکول‌های آبی که تو این ابرها وجود دارن، یخ می‌زنن.,104_dez.wav ویژگی‌های خاصی که مولکول‌های آب دارن،,105_dez.wav باعث میشه تو شرایط مختلف، شکل یخ زدنشون متفاوت باشه.,106_dez.wav یعنی به شکل‌های مختلفی کنار هم قرار می‌گیرن و بلورهای یخ متفاوتی به وجود میاد.,107_dez.wav شرایط ابرهای سیروس طوریه که مولکول‌های آب,108_dez.wav به صورت صفحات شیش‌ضلعی منجمد میشن.,109_dez.wav بعضی وقتا پیش میاد که خورشید خیلی نزدیک به افقه،,110_dez.wav جلوش هم لایه‌هایی از این ابرهای سیروس قرار گرفته,111_dez.wav که تعداد زیادی از این بلورهای یخی توشون ایجاد شده.,112_dez.wav اتفاقی که میفته اینه که بعضی از پرتوهای نور خورشید همینطور که از داخل این,113_dez.wav ابرها به سمت زمین حرکت می‌کنن، با رد شدن از این بلورها دچار شکستگی میشن.,114_dez.wav نتیجه‌ش این میشه که دو تا نقطه‌ی نورانی دو طرف خورشید می‌بینیم,115_dez.wav که اصلا وجود خارجی ندارن، یه تصویر مجازی هستن.,116_dez.wav یعنی غیر از اون پرتوهای نور خورشید که مستقیم به سمت ما میان و,117_dez.wav باعث میشن ما خورشید رو ببینیم، بعضی دیگه از پرتوهاش,118_dez.wav از داخل این بلورها رد میشن و تغییر مسیر میدن، که اینا,119_dez.wav باعث میشن تصاویر کم‌نورتری از خورشید، کنارش دیده بشه.,120_dez.wav هرچقدر تعداد بلورهای یخ زیادتر باشه، و اینکه بیشترشون تو یه وضعیت,121_dez.wav مشابهی قرار گرفته باشن، تعداد پرتوهایی که شکسته میشن بیشتر میشه.,122_dez.wav در نتیجه خورشیدهای کاذب خیلی نورانی‌تر و واضح‌تر دیده میشن.,123_dez.wav این پدیده تو هر فصلی، تو هر نقطه‌ای از زمین می‌تونه اتفاق بیفته.,124_dez.wav اما باید موقعیت خورشید تو آسمون، تعداد و وضعیت بلورهای یخ داخل ابرها،,125_dez.wav موقعیت مکانی شخص ناظر، صاف بودن هوا، اینا همه کاملا مناسب باشن تا دیده بشه.,126_dez.wav بعضی وقتا هم موقعیت مکانی ناظر یه جوریه که فقط یه خورشید کاذب می‌بینه نه دوتا.,127_dez.wav این هاله‌های گردی هم که بعضی وقتا همراش دیده میشن،,128_dez.wav به خاطر همون شکست نور خورشیدن.,129_dez.wav برای نور ماه هم همین اتفاق پیش میاد، که معروفه به پاراسِلین یا ماه کاذب.,130_dez.wav موضوع چهارم، مربوط میشه به ستاره‌ی قطبی.,131_dez.wav این ستاره از زمان‌های خیلی قدیم برای مسیریابی کاربرد داشته،,132_dez.wav چون همیشه بالای قطب شمال زمین قرار می‌گیره.,133_dez.wav حرف تخت‌گراها اینه که اگه زمین داره با یه سرعت زیادی,134_dez.wav دور خورشید می‌چرخه، خورشید هم با یه سرعت زیادی دور کهکشان راه‌شیری,135_dez.wav می‌چرخه، چه جوریه که ستاره‌ی قطبی همیشه بالای قطب شمال زمین قرار می‌گیره.,136_dez.wav چیزی که باعث این اشتباه میشه، اینه که درک درستی از اندازه‌ها و فاصله‌ها نداشته باشیم.,137_dez.wav اولین نکته اینه که ستاره‌ی قطبی هم تو همین کهکشان خودمونه.,138_dez.wav موقعیت فعلی زمین تو کهکشان، طوریه که محور,139_dez.wav جنوب به شمال زمین به سمت ستاره‌ی قطبی قرار گرفته.,140_dez.wav برای همین هرچی که زمین به دور خودش می‌چرخه،,141_dez.wav این ستاره همچنان بالای قطب شمال دیده میشه.,142_dez.wav اما چرخش زمین دور خورشید چرا اثری رو مکان این ستاره نمی‌ذاره.,143_dez.wav دلیلش اینه که قطر مدار زمین تقریبا سیصد میلیون کیلومتره،,144_dez.wav فاصله‌ی خورشید تا ستاره‌ی قطبی هم حدود 320 سال نوریه.,145_dez.wav یعنی فاصله‌ی ما تا این ستاره، تقریبا ده میلیون برابر قطر مدار زمینه.,146_dez.wav خب واضحه که با این فاصله‌ی عظیم، چرخش زمین دور خورشید،,147_dez.wav هیچ تاثیری رو موقعیت این ستاره تو آسمون نداره.,148_dez.wav اما چرخش منظومه‌ی شمسی دور کهکشان چی؟,149_dez.wav این موضوع می‌تونه باعث تغییر موقعیتش بشه، اما نه تو زمان‌هایی به کوتاهی تاریخ بشر.,150_dez.wav زمانی که طول می‌کشه تا منظومه‌ی شمسی ما یه دور دور کهکشان بزنه، دویست میلیون ساله.,151_dez.wav یعنی از دفعه‌ی قبلی که منظومه‌ی ما همین موقعیت فعلی رو داشته،,152_dez.wav دویست میلیون سال گذشته، بعد ما انتظار داریم تو همین چند هزار سال ناچیزی که,153_dez.wav رو زمین وجود داشتیم، موقعیت ستاره‌ها عوض بشه.,154_dez.wav اما یه عامل مهمی وجود داره که باعث تغییر,155_dez.wav موقعیت ستاره‌ی قطبی میشه: حرکت تقدیمی زمین.,156_dez.wav محور چرخش زمین دور خودش، حدود بیست‌و‌سه‌و‌نیم درجه کج شده.,157_dez.wav تقریبا هر بیست و پنج هزار سال یه بار، این محور یه نوسان کامل انجام میده.,158_dez.wav به این حرکت میگن حرکت تقدیمی.,159_dez.wav چیزی که باعث تغییر موقعیت ستاره‌ی قطبی میشه، همینه،,160_dez.wav یعنی تو زمان‌های مختلف، ستاره‌های مختلفی بالای قطب شمال قرار می‌گیرن.,161_dez.wav الان بررسی‌هایی که در مورد اهرام مصر انجام شده نشون میده که حدود,162_dez.wav پنج هزار سال پیش، ستاره‌ی ثُعبان به عنوان ستاره‌ی قطبی استفاده میشده.,163_dez.wav که تو صورت فلکی اژدها قرار گرفته.,164_dez.wav کم‌کم به خاطر حرکت تقدیمی زمین، این ستاره جاشو میده به ستاره‌ی کوکب.,165_dez.wav از دو سه هزار سال قبل از میلاد، تا چهار پنج قرن بعد از میلاد،,166_dez.wav ستاره‌ی کوکب به عنوان ستاره‌ی قطبی استفاده میشده، بعدش کم‌کم,167_dez.wav این هم از قطب شمال دور شده و جاشو داده به همین ستاره‌ی فعلی.,168_dez.wav الان این ستاره هم اینطوری نیست که دقیقا بالای قطب شمال باشه،,169_dez.wav بلکه نزدیک‌ترین ستاره به قطب شماله که با چشم غیرمسلح می‌تونیم ببینیمش.,170_dez.wav تا حدود دو هزار سال بعد، همینطور فاصله‌ش با قطب شمال، نزدیک و نزدیک‌تر میشه،,171_dez.wav بعدش کم‌کم این هم شروع می‌کنه به دور شدن.,172_dez.wav تقریبا چهار هزار سال بعد، ستاره‌ی گاما قیفاووس,173_dez.wav به عنوان ستاره‌ی قطبی در نظر گرفته میشه.,174_dez.wav شما فکر می‌کنید دلیل ایجاد این خرافات مدرن چیه؟,175_dez.wav من شخصا فکر می‌کنم دلیل اصلیش پایین بودن اطلاعات علمیه.,176_dez.wav خیلی خوشحال میشم اگه شما هم نظر خودتونو درباره‌ی این مساله بنویسید.,177_dez.wav وقتی خاطراتمونو تو ذهنمون مرور می‌کنیم، مث اینه که,0_dya.wav مث اینه که سوار یه ماشین زمان شدیم و به گذشته سفر کردیم.,1_dya.wav اتفاقاتی که خیلی وقت پیش برامون افتاده رو دوباره,2_dya.wav تو ذهنمون تکرار می‌کنیم و با جزییات کامل می‌بینیمشون.,3_dya.wav اما به نظر میاد این سیستم حافظه‌ی ما همیشه هم درست و بی عیب کار نمیکنه.,4_dya.wav وقتی خاطراتمونو تو ذهنمون مرور می‌کنیم، مث اینه که,5_dya.wav سوار یه ماشین زمان شدیم و به گذشته سفر کردیم,6_dya.wav چقد این صحنه آشنا بود، انگار قبلا یه جایی همین حرفا رو زده بودم...,7_dya.wav امروز می‌خوام درباره‌ی یه اتفاق عجیبی صحبت کنم,8_dya.wav که خودم تا دلتون بخواد تجربه‌شو داشتم! دژاوو.,9_dya.wav یعنی اینکه داری یه کاری میکنی یا یه صحنه‌ای میبینی یهو به خودت,10_dya.wav میای میگی عه این صحنه چقدر آشناست انگار قبلا دیدمش.,11_dya.wav از تجربه‌های دژاووی خودمم آخرای ویدیو صحبت می‌کنم و,12_dya.wav بهتون میگم که با این احساس عجیب غریب چیکار کردم.,13_dya.wav پس بریم ببینیم دلیل دژآوو چیه؟ کیا تجربه‌ش میکنن؟,14_dya.wav علم چه جوابی براش داره و کلی مطالب دیگه.,15_dya.wav اما قبل از ادامه، اگه به اینجور محتواهای علمی علاقه داری,16_dya.wav دکمه‌ی سابسکرایب پایین ویدیو رو بزن و عضو کانالم شو.,17_dya.wav تقریبا دو سوم آدما تو طول زندگیشون حداقل یه بار دژاوو رو تجربه می‌کنن.,18_dya.wav که توی فارسی بهش میگیم آشناپنداری.,20_dya.wav از نظر تاریخی، اولین اشاره‌ای که به دژاوو شده برمیگرده به,21_dya.wav خود کلمه‌ی دژاوو رو اولین بار سال 1876,23_dya.wav برای توجیه دلیل دژاوو بیشتر از چهل تا فرضیه‌ی مختلف داده شده،,25_dya.wav از فرضیه‌هایی که دژاوو رو یه پیام از طرف خدا می‌دونستن,26_dya.wav تا فرضیه‌های منطقی‌تری مثل تاخیر توی انتقال پیام‌های عصبی.,27_dya.wav اما طبق تحقیقی که کردم هنوز هیچکدومشون صددرصد اثبات نشدن.,28_dya.wav دلایل مختلفی هم داره یکیش اینکه دژآوو یه احساس,29_dya.wav خیلی زودگذره که بازتولیدش برای آزمایش کردن خیلی کار سختیه.,30_dya.wav اما تا الان متوجه شدیم که با حافظه‌ی ما ارتباط داره، حتی با بیماری صرع ارتباط داره.,31_dya.wav چیزی که باعث خوشحالیه اینه که پیشرفتای زیادی که توی عکس‌برداری,32_dya.wav از مغز و روانشناسی و چیزای دیگه داشتیم تونسته خیلی از فرضیات غیرعلمی و,33_dya.wav غیرمنطقی که در مورد دژاوو وجود داشته رو رد کنه.,34_dya.wav حالا بریم با هم درباره‌ی ده تا از مطرح‌ترین دلایلی که برای دژاوو میارن صحبت کنیم.,35_dya.wav فقط بازم تکرار می‌کنم که اینا همه فرضیه هستن، هنوز هیچکدوم اثبات نشدن،,36_dya.wav ما داریم به عنوان دلایلی که برای دژاوو مطرح شده بررسیشون میکنیم.,37_dya.wav دلیل شماره‌ی یک ترکیب احساسات و حافظه:,38_dya.wav طبق یه آزمایش معروف به نام آزمایش گرانت و همکاران که سال 1998,39_dya.wav انجام شد، مشخص شد که حافظه‌ی ما وابستگی زیادی به زمینه داره.,40_dya.wav حالا این معنیش چیه؟‌ یعنی ما توی یه محیطی داریم,41_dya.wav مطالعه می‌کنیم و اطلاعاتو وارد مغزمون می‌کنیم.,42_dya.wav حالا وقتی بریم توی محیطای دیگه‌ای که مشابه همون محیط هستن،,43_dya.wav چیزایی که حفظ کردیمو خیلی راحت‌تر یادمون میاد.,44_dya.wav احتمالا شما هم شنیدید که میگن اگه موقع حفظ کردن یه درسی،,45_dya.wav یه آدامس با یه طعم خاصی بجوی، بعد موقعی که میخوای امتحان بدی، از,46_dya.wav یه آدامس با همون طعم استفاده کنی، چیزایی که حفظ کردی بهتر یادت میاد.,47_dya.wav این یعنی همون حافظه‌ی وابسته به زمینه، که به صورت,48_dya.wav ناخودآگاه اتفاق میفته یعنی ما هیچ تسلطی روش نداریم.,49_dya.wav همین قضیه ممکنه یه توضیح برای دژاوو باشه.,50_dya.wav یعنی دژاوو وقتی اتفاق میفته که یه بو یا یه صدا,51_dya.wav یا یه صحنه‌ی خاصی، ضمیر ناخودآگاه ما رو تحریک کنه.,52_dya.wav نتیجه، خاطره‌ای که قبلا با همون بو یا صدا توی مغز ما ثبت شده، به صورت,53_dya.wav ناخودآگاه یادمون میاد و فکر می‌کنیم این صحنه برامون آشناست، قبلا اتفاق افتاده.,54_dya.wav شماره‌ی دو، پردازش دوگانه:,55_dya.wav این فرضیه هم سعی می‌کنه دژاوو رو بر اساس روش کار حافظه توضیح بده.,56_dya.wav لوب گیجگاهی مغز که این قسمت بالای گوشاس,57_dya.wav وظایف مختلفی داره که یکیش دریافت اطلاعات ورودی از حواس ماست.,58_dya.wav اتفاقی که میفته اینه که بعضی وقتا این اطلاعات، دو بار،,59_dya.wav با یه فاصله‌ی زمانی بیشتر از حد معمول وارد این قسمت از مغز میشه.,60_dya.wav یعنی دفعه‌ی اول این اطلاعات وارد لوب گیجگاهی میشه،,61_dya.wav طبقه‌بندی میشه، توی حافظه ذخیره میشه، بعد دوباره چند میلی‌ثانیه بعد،,62_dya.wav همون اطلاعات دوباره وارد همین قسمت میشه.,63_dya.wav اما مغز سریع متوجه میشه که این اطلاعات قبلا توی حافظه بوده.,64_dya.wav برای همین، طرف حس می‌کنه این صحنه خیلی براش آشناست.,65_dya.wav یه فرم دیگه از پردازش دوگانه باز برمیگرده به,66_dya.wav همین روش ذخیره‌ی اطلاعات ورودی توی مغز.,67_dya.wav اینجوری که مثلا وقتی یه صحنه‌ی خاصی رو می‌بینیم،,68_dya.wav اطلاعات ورودی از طریق اعصاب چشما وارد بخش بینایی مغز میشه.,69_dya.wav اما یه وقتایی اطلاعات از یکی از چشما,70_dya.wav چند میلی‌ثانیه زودتر از اون یکی چشم به مغز میرسه.,71_dya.wav یعنی وقتی که اطلاعات از چشم اول به مغز رسیده و توی حافظه هم ذخیره شده.,72_dya.wav اینم باز باعث میشه اون شخص حس کنه این صحنه رو,73_dya.wav قبلا یه جایی دیده اما هرچی فکر می‌کنه یادش نمیاد کجا.,74_dya.wav شماره‌ی سه، جهان‌های موازی:,75_dya.wav یه فرضیه‌ی دیگه اینه که دژاوو یه جور برخورد یا تقاطع بین جهان‌های موازیه.,76_dya.wav یعنی اون کاری که شما موقع تجربه‌ی دژاوو انجام میدید،,77_dya.wav به ورژن موازی از شما، توی یه جهان دیگه دقیقا همزمان همون کارو داره انجام میده.,78_dya.wav این ایده شاید به نظر جالب بیاد اما خب هیچ شواهد,79_dya.wav علمی پشتش نیست برای همین نمیشه زیاد روش حساب کرد.,80_dya.wav یکی از افرادی که مخالف این نظریه‌س میچیو کاکو فیزیکدان معروفه.,81_dya.wav فیزیکدان برنده‌ی جایزه‌ی نوبل استناد می‌کنه و میگه:,83_dya.wav ما فیزیکدانا معتقدیم که جهان‌های موازی‌ بیشماری,84_dya.wav وجود دارن که حتی داخل اتاق خواب ما هم هستن.,85_dya.wav مثل امواج رادیویی که همه‌جا حضور دارن.,86_dya.wav داخل اتاق شما امواج شبکه‌های مختلف رادیویی همگی همزمان وجود دارن,87_dya.wav ولی رادیوی شما فقط در آن واحد یدونه از این موجها رو میتونه دریافت کنه.,88_dya.wav چون فرکانس این امواج با هم فرق میکنه.,89_dya.wav غیر از این بحث جهانای موازی، بعضیام سعی می‌کنن,90_dya.wav یه ارتباطی بین دژاوو و فرضیه‌ی شبیه‌سازی پیدا کنن.,91_dya.wav تو قسمت اول فیلم ماتریکس، اونجایی که اون هوش برتری که,92_dya.wav دنیای انسانا رو تسخیر کرده، دنبال نئو و دوستاش بود، نئو یهو,93_dya.wav حس میکنه که یه گربه‌ی سیاهو تکراری میبینه احساس دژاوو بهش دست میده.,94_dya.wav بعدش دوستاش بهش میگن که دژاوو توی این دنیای شبیه سازی شده,95_dya.wav یعنی ماتریکس، وقتایی اتفاق میفته که اون هوش‌ برتر سعی میکنه یه چیزی رو تغییر بده.,96_dya.wav شماره‌ی چهار، شناخت‌های مبتنی بر آشنایی:,97_dya.wav وقتی که یه چیزی رو توی محیط اطرافمون تشخیص میدیم، از حافظه‌ی شناختیمون,98_dya.wav استفاده می‌کنیم که دو نوع داره: آشنایی و یادآوری.,99_dya.wav شناخت مبتنی بر یادآوری مربوط به وقتیه که چیزی که قبلا دیدیمو میشناسیم.,100_dya.wav مثلا شما همسایه‌تو توی خیابون میبینی و میشناسی.,101_dya.wav یعنی مغز شما از اطلاعاتی که قبلا ذخیره کرده,102_dya.wav استفاده می‌کنه و متوجه میشه که اون شخص همسایه‌ی شماست.,103_dya.wav اما شناخت مبتنی بر آشنایی، اینجوریه که ما باور داریم اون چیزی که,104_dya.wav داریم میبینیمو میشناسیم، ولی هیچ ایده‌ای نداریم که از کجا و چجوری میشناسیمش.,105_dya.wav یعنی هیچ خاطره‌ای ازش نمی‌تونیم توی مغزمون پیدا کنیم.,106_dya.wav مثل وقتی که شما یه نفرو توی خیابون میبینی که به نظرت,107_dya.wav آشنا میاد اما هرچقدر فکر می‌کنی یادت نمیاد کجا دیدیش.,108_dya.wav حالا یه عده‌ای معتقدن دژاوو هم یه شکلی از همین نوع شناخته.,109_dya.wav یعنی دژاوو زمانی اتفاق میفته که ما یه خاطره‌ی,110_dya.wav خیلی ضعیفی از یه چیزی که قبلا پیش اومده داشته باشیم,111_dya.wav اما انقدر این خاطره ضعیفه که یادمون نمیاد کجا بوده، چطور بوده.,112_dya.wav پس احتمالا دژاوو، یه خاطره‌ی ضعیف و کمرنگه.,113_dya.wav آزمایشایی هم در این مورد انجام شده که تا حدودی تاییدش کردن.,114_dya.wav شماره‌ی پنج، نظریه‌ی هولوگرام:,115_dya.wav طبق این نظریه، خاطرات ما به صورت تصاویر سه‌بعدی هولوگرامی ذخیره میشه.,117_dya.wav طوری که مغز میتونه کل یه خاطره رو فقط با دریافت یه جز کوچیکش بازسازی کنه.,118_dya.wav هرچقدر این جز کوچیکتر باشه، اون خاطره‌ی کاملی که ساخته میشه مبهم‌تره.,119_dya.wav پس اگه یه بو یا صدا یا یه صحنه‌ی خاص، شما رو یاد یه اتفاقی بندازه که,120_dya.wav قبلا تجربه کردید، کل اون خاطره توسط مغز شما بازسازی میشه.,121_dya.wav همین ایده ممکنه یه توضیح برای دلیل دژاوو باشه.,122_dya.wav یعنی وقتی یه بخش خیلی کوچیک و کمرنگ از یه خاطره‌ی فراموش شده وارد ذهنمون میشه،,123_dya.wav مغز ما سعی میکنه کل اون خاطره رو به صورت یه هولوگرام کامل بازسازی بکنه,124_dya.wav تا این حسو به ما بده که واقعا اون قضیه اتفاق افتاده.,125_dya.wav اما اون محرک اولیه که باعث ایجاد دژاوو شده معمولا به صورت ناخودآگاه اتفاق میفته,126_dya.wav برای همین بعد از تموم شدن احساس دژاوو، دیگه اون خاطره رو یادمون نمیاد.,127_dya.wav مثلا شما ممکنه با دست زدن به یه جعبه‌ی پلاستیکی,128_dya.wav احساس دژاوو کنید چون اون حسی که از جنس اون پلاستیک,129_dya.wav شما دست میده مشابه جنس قاب گوشیتونه.,130_dya.wav اما چون به صورت ناخودآگاه اتفاق میفته و خیلی مبهمه،,131_dya.wav شما معمولا متوجه نمیشید که چرا همچین حسی دارید.,132_dya.wav شماره‌ی شیش، خواب‌هایی که از آینده خبر میدن:,133_dya.wav رویای پیش‌شناختی، به اون دسته از رویاهایی گفته میشه که,134_dya.wav حوادثی که تو آینده اتفاق میفتن رو پیش‌بینی میکنه.,135_dya.wav بعضیا که توی اطرافیان خودمونم هستن ادعا میکنن,136_dya.wav که چیزایی توی خواب‌ میبینن که بعدا توی بیداری براشون اتفاق میفته.,137_dya.wav مثلا برای خود من زیاد پیش میاد که خواب میبینم و خوابمم با جزییات کامل,138_dya.wav یادم میمونه، بعد دو سه روز بعد همون خوابی که دیده بودم توی بیداری برام اتفاق میفته.,139_dya.wav حالا این چه ارتباطی با دژاوو می‌تونه داشته باشه؟,140_dya.wav خب ممکنه ما اون لحظه‌ای که احساس دژاوو داریم،,141_dya.wav در واقع داریم صحنه‌ای که قبلا توی خواب دیدیمو تجربه می‌کنیم.,142_dya.wav مثلا شما ممکنه خواب ببینید دارید توی یه جاده رانندگی می‌کنید، چند روز بعد,143_dya.wav توی بیداری همین کارو توی همون جاده یا یه جاده‌ی مشابه انجام میدید و,144_dya.wav یهو به نظرتون میرسه که عه اینجا چقد آشناست انگار قبلا اینجا بودم.,145_dya.wav شماره‌ی هفت، توجه تقسیم شده:,146_dya.wav این فرضیه‌ی توجه تقسیم شده، خلاصه ش اینه که وقتی که ما روی یه موضوع خاصی,147_dya.wav تمرکز داریم، به صورت خودآگاه یا نیمه‌خودآگاه، به بقیه‌ی چیزای اطرافمونم توجه داریم.,148_dya.wav یعنی توجه ما بین چند تا چیز تقسیم شده.,149_dya.wav بقیه‌ی چیزا به صورت ناخودآگاه توی حافظه‌ی ما ذخیره میشن،,150_dya.wav وقتی که کار اصلیمون تموم میشه، یهو حس می‌کنیم محیط اطرافمون چقدر آشناست.,151_dya.wav مثلا شما وقتی میری مهمونی،‌ در همین حین که وارد خونه میشی و با صابخونه,152_dya.wav سلام و احوالپرسی میکنی، به صورت ناخودآگاه ذهنت محیط اطرافو تجزیه‌تحلیل میکنه.,153_dya.wav بعدش که احوالپرسی تموم میشه و میشینی حس می‌کنی این خونه چقدر برات آشناست.,154_dya.wav پس دژاوو ممکنه اطلاعاتی باشه که ما به صورت ناخوداگاه دریافت می‌کنیم.,155_dya.wav آمیگدال یه بخش خیلی کوچیکی از مغز ماست، به اندازه‌ی بادوم، که به درک,157_dya.wav احساسات مختلف ما کمک میکنه مخصوصا ترس و خشم.,158_dya.wav کسی که از سوسک می‌ترسه، وقتی سوسک میبینه، آمیگدال دستور فرار میده.,159_dya.wav تا اینجاش مشکلی نیست اما مساله اینه که بعضی وقتا همین دستورات,160_dya.wav آمیگدال باعث میشه که مغز نتونه تصمیم درست و منطقی و سریع بگیره.,161_dya.wav یعنی توی رفتار عادی مغز یه اختلالی پیش میاد.,162_dya.wav احتمالا تجربه کردید که وقتی دارید از خیابون رد میشید یهو یه,163_dya.wav ماشین با سرعت زیاد بهتون نزدیک میشه، سر جاتون میخکوب میشید.,164_dya.wav در واقع آمیگدال اونقدر حس ترس شدیدی تو شما ایجاد میکنه,165_dya.wav که توان واکنش سریع برای بیرون رفتن از خطر از شما گرفته میشه.,166_dya.wav حالا این ارتباطش با دژاوو چیه؟,167_dya.wav یه عده‌ای معتقدن دژآوو، نتیجه‌ی اختلال توی عملکرد مغز به خاطر دستورات آمیگداله.,168_dya.wav یه مثالی که براش میزنن اینه که فرض کنید شما وارد یه خونه‌ای میشی که درشو,169_dya.wav پنجره‌هاشو دیواراش اینا همه برای شما آشناست,170_dya.wav اما اثاثیه‌ی خونه یه جور دیگه‌ست، غیر آشناست.,171_dya.wav اینجا آمیگدال میاد یه حس ترس و سردرگمی به شما میده که,172_dya.wav باعث میشه مغز نتونه درست تصمیم بگیره که آیا اینجا رو قبلا دیده یا ندیده.,173_dya.wav مغز سردرگم میشه دچار تناقض میشه. در نتیجه شما احساس دژاوو می‌کنید.,174_dya.wav شماره‌ی نه، تناسخ:,175_dya.wav افرادی که معتقد به تناسخ هستن نظرشون اینه که ما قبل از این زندگی فعلیمون،,176_dya.wav به عنوان یه شخص دیگه زندگی کردیم، اما هیچی از اون زندگیمون یادمون نمیاد.,177_dya.wav یه چند نفریم تا حالا ادعا کردن که توی زندگی قبلیشون یه شخص,178_dya.wav دیگه بودن و جزییات زیادی هم از اون زندگیشون تعریف کردن.,179_dya.wav هرچند اونایی که تناسخو باور دارن میگن هیچ خاطره‌ای,180_dya.wav از زندگی گذشته یادمون نمیاد چون خاطراتی که توی یه سطحی از آگاهی,181_dya.wav ایجاد شده رو نمیشه به سطح دیگه ای منتقل کرد.,182_dya.wav حالا ارتباط تناسخ با دژاوو رو اینطوری توضیح میدن که بعضی وقتا ممکنه,183_dya.wav یه محرکی توی محیط وجود داشته باشه که باعث بشه این انتقال آگاهی اتفاق بیفته.,184_dya.wav یعنی مثلا یه بو یا یه صدا یا صحنه خاصی رو حس می‌کنیم،,185_dya.wav که توی زندگی قبلی خودمون حسش کرده بودیم.,186_dya.wav در نتیجه چند لحظه زندگی قبلیمون یادمون میاد و فکر میکنیم این صحنه برامون آشناست.,187_dya.wav شماره‌ی ده و آخرین فرضیه، صرع لوب گیجگاهی:,188_dya.wav یکی از بهترین فرضیه‌هایی که برای دلیل دژآوو وجود داره،,189_dya.wav بیماری صرع باعث میشه پیامای الکتریکی که بین سلولای مغز,191_dya.wav جا به جا میشن، از کنترل خارج بشن و روی بقیه‌ی سلولای مغزم اثر بذارن.,192_dya.wav خب میدونیم که سلولای مغز از همین پیامای الکتریکی استفاده,193_dya.wav میکنن برای ارتباط بین خودشون یا ارتباط با بقیه‌ی اعضای بدن.,194_dya.wav وقتی که این پیاما به صورت نامنظم و کنترل نشده درمیان و,195_dya.wav توی مغز پخش میشن باعث تشنج میشن.,196_dya.wav یعنی طرف میفته روی زمین و شروع میکنه به لرزیدن و حرکات نامنظم.,197_dya.wav حالا، اون افرادی که صرع لوب گیجگاهی دارن، کنترل افکار و احساساتشونو از دست میدن.,198_dya.wav چون این بخش از مغز برای خاطره‌سازی و یادآوری خاطرات نقش خیلی مهمی داره.,199_dya.wav آدمایی که مبتلا به این نوع صرع هستن خیلیاشون,200_dya.wav اعلام میکنن که دقیقا قبل از تشنج، احساس دژاوو کردن.,201_dya.wav این یعنی به احتمال زیاد دژاوو با لوب گیجگاهی مرتبطه.,202_dya.wav اما اینجوری نیست که هرکی دچار دژاوو میشه صرع داشته باشه.,203_dya.wav توی اون افرادی که صرع ندارن دژاوو ممکنه یه تشنج خیلی کوچولو توی لوب,204_dya.wav گیجگاهی باشه که قبل از اینکه بخواد مشکل خاصی ایجاد کنه از بین میره.,205_dya.wav اما حالا که صحبتش شد میخوام یه خاطره‌ی جالبم از خودم بگم براتون.,206_dya.wav چند سال پیش به خاطر یه سری مشکلاتی که برام,207_dya.wav پیش اومد چند بار دچار حمله‌های صرع شدم.,208_dya.wav البته فاصله‌ی بینشون خیلی زیاد بود یعنی مثلا بعضی وقتا,209_dya.wav یه ماه، دوماه، سه ماه بینشون فاصله میوفتاد.,210_dya.wav قبل از حمله هم شدیدا احساس دژاوو میکردم یعنی هرجایی که بودم و,211_dya.wav در حال انجام هرکاری که بودم تا چیزی حدود ده پونزده ثانیه حس میکردم,212_dya.wav همه چیز برام آشناست، بعد همینطور تو ذهنم چیزایی که,213_dya.wav توی چند ثانیه‌ی آینده اتفاق میفتادو پیش‌بینی می‌کردم.,214_dya.wav اتفاقا به نظر خودم درستم درمیومد.,215_dya.wav یه حس خیلی بدی هم داشتم که فقط میگفتم این چند ثانیه زودتر تموم شه بره.,216_dya.wav اما از اون طرف دچار یه توهمی شده بودم که با خودم میگفتم حتما,217_dya.wav یه توانایی خاصی دارم که میتونم چند ثانیه از آینده رو پیش‌بینی کنم!,218_dya.wav یه روز خیلی اتفاقی بعد از اینکه همین احساس دژاوو اومد و تموم شد،,219_dya.wav با یکی از دوستام رفتیم پیش یکی از این عطاریای بزرگ,220_dya.wav شهرمون که طرف خیلی از این فازای عرفانی و اینا هم داشت!,221_dya.wav بهش گفتم آقا من اینجوری میشم بعضی وقتا چند ثانیه جلوترو میبینم,222_dya.wav بعد انگار بیرون از خودمم یعنی با یه فاصله‌ای خودمو اطرافیانمو,223_dya.wav می‌ببینم و می‌تونم حرکات بعدیشونو حدس بزنم.,224_dya.wav جالبه اونم تشویقم کرد و آبی هم به آسیابم ریخت و,225_dya.wav اسم چندتا از این کتابای عرفانی هم نوشت بهم داد که برو اینارو بخون.,226_dya.wav اما مشکلم حل که نشد هیچی، هی شدیدترم میشد.,227_dya.wav تا اینکه دیگه رفتم پیش متخصص مغز و اعصاب، که البته باید خیلی زودتر میرفتم.,228_dya.wav دکترم بعد از آزمایشا و تشخیصاتی که داد برام دارو تجویز کرد.,229_dya.wav خلاصه اینکه با خوردن اون داروها غیر از اونکه اون مشکل اصلی,230_dya.wav برطرف شد، کم‌کم اون احساس دژآوو هم دیگه به طور کامل از بین رفت.,231_dya.wav الان دیگه واقعا یادم نمیاد آخرین بار کی احساس,232_dya.wav دژاوو داشتم چون خیلی وقته دیگه سراغم نیومده.,233_dya.wav در کل نتیجه‌ای که میخوام بگیرم اینه که من حس میکردم یه اتفاق خیلی خارق‌العاده,234_dya.wav و غیر طبیعی داره برام میفته در صورتی که اون پیش‌بینیا و اون حس عجیبی که,235_dya.wav بعدش میومد، فقط به خاطر صرع لوب گیجگاهی بود که,236_dya.wav باعث میشد خاطرات و افکارم درست کار نکنه.,237_dya.wav بعد از این قضیه طرز فکرم نسبت به خیلی از مسایل تغییر کرد.,238_dya.wav بیشتر از بیست نوع مختلف دژاوو تعریف شده که سه تا از اصلیاش اینا هستن:,239_dya.wav که طرف حس می‌کنه همه‌چیز دقیقا همونجوریه که قبلا دیده.,241_dya.wav یعنی حس میکنه اتفاقاتی که قراره بیفته رو میدونه.,242_dya.wav که طرف حس می‌کنه یه مکان جدیدو کاملا میشناسه.,244_dya.wav که اون شخص حس میکنه یه چیز خاصو قبلا حس کرده.,246_dya.wav یا ناآشناپنداری که متضاد دژاوو هست و معنیش میشه «هرگز دیده نشده».,248_dya.wav کسی که دچار ژامِی وو میشه، یه چیزی رو که باید براش آشنا باشه و,249_dya.wav خودشم اینو میدونه، هرچقدر فکر میکنه یادش نمیاد.,250_dya.wav بهرحال این چندتا از دلایلی بود که برای دژاوو مطرح میشه،,251_dya.wav بعضیاشون علمی‌تر و منطقی‌ترن بعضیاشون مبنای علمی ندارن.,252_dya.wav من شخصا طبق اون تجربه‌ای که خودم داشتم و براتون تعریف کردم,253_dya.wav فکر میکنم بهترین دلیلش همون صرع لوب گیجگاهی باشه، نظر شخصیم اینه.,254_dya.wav اما خب ممکنه این تنها دلیلش نباشه.,255_dya.wav اگه این ویدیو رو دوس داشتی لایک فراموش نشه،,256_dya.wav شما هم نظر خودتونو درباره‌ی دژاوو برام بنویسید توی کامنتا حتما، در آخرم،,257_dya.wav مث همیشه بدون ترس، سوال بپرس و دنبال جواب باش.,258_dya.wav ایپریل 2019 بود که اولین عکس واقعی از یه سیاهچاله منتشر شد.,0_caa.wav دفعه‌ی اولی بود که به چهره‌ی ترسناک یکی از,1_caa.wav عجیب‌ترین چیزایی که تو دنیا هست نگاه می‌کردیم.,2_caa.wav این سیاهچاله، تو یه کهکشان دیگه بود، اما همین چند وقت پیش،,3_caa.wav یعنی می 2022 یه تصویر دیگه از سیاهچاله منتشر شد که از اولی,4_caa.wav جالب‌تر بود، چون این یکی تو کهکشان خودمون بود.,5_caa.wav تو ویدیوی امروز می‌خواهیم ببینیم اگه هیچ نوری از سیاهچاله,6_caa.wav منتشر نمیشه، پس این عکس‌ها از کجا اومدن.,7_caa.wav از چه تلسکوپی برای این کار استفاده کردن، روش کارشون چی بوده،,8_caa.wav چه سختی‌هایی رو پشت سر گذاشتن تا تونستن انجامش بدن.,9_caa.wav پس تا آخر ویدیو با من باشید.,10_caa.wav اسپانسر این برنامه، شرکت فیوتک هست که توسط,11_caa.wav آقای جواد مخبری تو کالیفرنیای جنوبی تاسیس شده.,12_caa.wav زمینه‌ی فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و,13_caa.wav سنسورهای پیشرفته و رباتیک و اینجور موارده.,14_caa.wav فیوتک تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری، مریخ‌نورد,15_caa.wav کیوریاسیتی، و پروژه‌های پیچیده‌ی مهندسی پزشکی مشارکت داشته.,16_caa.wav برای آشنایی بیشتر با تکنولوژی‌های پیشرفته‌ی فیوتک می‌تونید از,17_caa.wav لینک سایتشون که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم استفاده کنید.,18_caa.wav وجود اجرام فضایی که اونقدر گرانش بالایی دارن که نور هم به خودشون,19_caa.wav جذب می‌کنن، اولین بار تو نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین,20_caa.wav پیش‌بینی شده بود، چیزی حدود یه قرن پیش.,21_caa.wav اما تا چند دهه بعد، همچنان جاش تو همون نظریه‌ها بود،,22_caa.wav یعنی تو دنیای واقعی‌ هیچ اثری از این هیولا پیدا نکرده بودیم.,23_caa.wav تا سال 1964 که میشه گفت اولین نشونه‌های وجود یه سیاهچاله دیده شد.,24_caa.wav دانشمندا متوجه شده بودن که یکی از موشک‌های تحقیقاتی که برای آزمایش‌های,25_caa.wav مختلف پرتاب میشن، پرتوهای ایکسی پیدا کرده بودن که از فضا میومدن.,26_caa.wav منشا این پرتوها یه جایی داخل صورت فلکی قو یا ماکیان بود.,27_caa.wav حدود شیش هفت سال بعد، یعنی 1971، ستاره‌شناسا,28_caa.wav متوجه شدن که این پرتوها از یه ستاره‌ی آبی‌رنگ میان,29_caa.wav که داره دور یه جسم ناشناخته‌ی سیاه می‌چرخه.,30_caa.wav کم‌کم فهمیدن موادی که این جسم تاریک داره از این ستاره,31_caa.wav جدا می‌کنه و می‌بلعه، منشا این پرتوهای ایکسن.,32_caa.wav این اولین اثراتی بود که از سیاهچاله‌ها تو دنیای واقعی,33_caa.wav پیدا کردیم، دیگه فقط تو کتاب‌ها نبودن.,34_caa.wav ولی همیشه فقط اثراتشون رو می‌دیدیم،,35_caa.wav مثل یه موجود نامریی که فقط رد پاشو میشه دید.,36_caa.wav تمام این عکس‌ها و فیلمایی که با جزییات بالا,37_caa.wav یه سیاهچاله رو نشون میدن، همه‌شون شبیه‌سازی‌ان.,38_caa.wav یعنی ما تا الان یه شناختی از اینا پیدا کردیم، فرمول‌ها و قوانین فیزیک هم,39_caa.wav می‌دونیم، حالا وقتی که این اطلاعات رو میدیم به کامپیوتر،,40_caa.wav می‌تونه یه شبیه‌سازی از سیاهچاله برامون تولید کنه.,41_caa.wav ولی دانشمندا علاقه‌ی خیلی زیادی داشتن که,42_caa.wav بتونن یه تصویر واقعی از خود سیاهچاله ضبط کنن.,43_caa.wav همون طور که تصاویر واقعی زیادی از کهکشان‌ها و ستاره‌ها و سیارات ضبط کردن.,44_caa.wav از نظر خیلی از آدما مشکل این کار این بود که اگه سیاهچاله هیچ نوری از خودش,45_caa.wav منتشر نمی‌کنه، پس چه جوری میشه ازش عکس گرفت.,46_caa.wav اما برای دانشمندا مشکل اصلی این نبود.,47_caa.wav چون درسته که خود سیاهچاله هیچ نوری منتشر نمی‌کنه،,48_caa.wav اما اون مواد داغی که دارن تو سیاهچاله سقوط می‌کنن،,49_caa.wav به اندازه‌ی کافی نورانی هستن که بتونیم ازشون عکس بگیریم.,50_caa.wav وقتی که گرانش شدید سیاهچاله مواد اطرافشو به سمت خودش می‌کشه،,51_caa.wav باعث میشه اینا با یه سرعت خیلی زیادی دور سیاهچاله بچرخن.,52_caa.wav حتما دیدید زمانی که درپوش سینک یا وان حموم رو برمیدارید،,53_caa.wav آبی که داخلش جمع شده به صورت مارپیچ سقوط می‌کنه داخل اون سوراخ.,54_caa.wav در مورد سیاهچاله هم تقریبا همین اتفاق میفته، مواد اطرافش با سرعت,55_caa.wav زیادی دورش می‌چرخن و در نهایت سقوط می‌کنن داخلش.,56_caa.wav این باعث میشه یه چیز دیسک مانند اطراف سیاهچاله,57_caa.wav تشکیل بشه که معروفه به دیسک برافزایشی.,58_caa.wav مواد داخل این دیسک، به خاطر اصطکاکی که بینشون به وجود میاد، حسابی داغ میشن.,59_caa.wav در نتیجه شروع می‌کنن از خودشون پرتوهای الکترومغناطیسی منتشر می‌کنن،,60_caa.wav مثل پرتوهای ایکس، یا امواج رادیویی یا حتی همین نور معمولی.,61_caa.wav غیر از این، سیاهچاله‌های بزرگتر یه رفتار عجیب دیگه هم دارن.,62_caa.wav اونم اینه که از دو تا قطبشون، ستون‌های بزرگی از پلاسما به بیرون پرتاب میشه.,63_caa.wav یعنی ذرات خیلی داغ ماده.,64_caa.wav سرعت این ذرات به شدت زیاده، نزدیک به سرعت نور.,65_caa.wav به این ستون‌ها، که می‌تونن تا فاصله‌ی چندین هزار سال نوری,66_caa.wav از سیاهچاله ادامه داشته باشن، میگن جت پلاسما.,67_caa.wav خلاصه اینکه خود سیاهچاله قابل دیدن نیست،,68_caa.wav اما اون دیسک نورانی اطرافش، یا این ستون‌های نورانی، قابل دیدنه.,69_caa.wav پس از این نظر برای دانشمندا مشکلی وجود نداشت، مساله‌ی اصلی این بود که,70_caa.wav چه جوری از یه فاصله‌ی خیلی خیلی دور بتونن عکس اینا رو بگیرن.,71_caa.wav راستی داخل پرانتز بگم که دور سیاهچاله علاوه بر اون دیسک نورانی،,72_caa.wav حلقه‌های دیگه‌ای هم دیده میشه که بعضیا تو کامنت‌های قبلی پرسیده بودن که اینا چی‌ان.,73_caa.wav چیزی که تا الان می‌دونیم اینه که این قسمت‌ها هم همون,74_caa.wav دیسک برافزایشی‌ان، ولی مربوط به پشت سیاهچاله هستن.,75_caa.wav یعنی گرانش شدید سیاهچاله باعث میشه نور این قسمت‌های پشتی,76_caa.wav وقتی که از کنار سیاهچاله می‌گذرن حسابی خمیده بشن.,77_caa.wav پس ما در واقع می‌تونیم جلو و پشت سیاهچاله رو همزمان ببینیم.,78_caa.wav خب تو ویدیوی طرز کار تلسکوپ، گفتم که هر چقدر,79_caa.wav دهنه‌ی تلسکوپ بزرگتر باشه، نور بیشتری واردش میشه.,80_caa.wav در نتیجه این تلسکوپ می‌تونه اجسام دورتر,81_caa.wav یا کوچیکتر رو بهتر نشون بده، با جزییات بیشتر.,82_caa.wav تلسکوپ‌های زمینی یا فضایی که الان در اختیار داریم، اونقدر قدرتمند نیستن که,83_caa.wav بتونن خودشون به تنهایی تصویر یه سیاهچاله رو به ما نشون بدن.,84_caa.wav برای همین دانشمندا اومدن یه ترفند خیلی جالبی زدن،,85_caa.wav به جای یه تلسکوپ از چندین تلسکوپ رادیویی استفاده کردن.,86_caa.wav یه دلیل اینکه از این تلسکوپ‌های رادیویی استفاده کردن،,87_caa.wav اینه که امواج رادیویی که از سیاهچاله‌ها منتشر میشه،,88_caa.wav به خاطر طول موج بلندی که داره، کمتر پراکنده میشه.,89_caa.wav یعنی تو مسیرش کمتر برخورد می‌کنه به ذرات ماده.,90_caa.wav برای همین نسبت به امواجی با طول‌موج‌های کوتاه‌تر،,91_caa.wav مثل نور مریی، امواج رادیویی کمتر با ذرات گاز و گردوغباری که,92_caa.wav سر راهش هست برخورد می‌کنه، احتمال رسیدنش به زمین بیشتره.,93_caa.wav غیر از این، تو اتمسفر زمین هم کمتر پراکنده میشه.,94_caa.wav خب پس یه شبکه‌ای از تلسکوپ‌های رادیویی ایجاد کردن,95_caa.wav که هرکدومشون تو یه نقطه از زمین بودن.,96_caa.wav آمریکا، شیلی، اسپانیا، فرانسه، مکزیک، قطب جنوب.,97_caa.wav که اسمشو از سیاهچاله‌ها گرفتن.,99_caa.wav چون هر سیاهچاله، یه مرز کروی اطراف خودش داره به نام افق رویداد،,100_caa.wav که هر چیزی از این مرز رد بشه و به سیاهچاله نزدیک بشه، دیگه نمی‌تونه از چنگش فرار کنه.,101_caa.wav بعضی از این سایت‌های تلسکوپی فقط یه دونه تلسکوپ دارن، بعضیاشون بیشتر.,102_caa.wav مثلا اونی که تو کشور شیلی قرار گرفته، از شصت هفتاد تا تلسکوپ رادیویی تشکیل شده.,103_caa.wav بعد خودش شده یه بخشی از تلسکوپ افق رویداد.,104_caa.wav اما چرا این سایت‌ها رو اینقدر دور از هم انتخاب کردن.,105_caa.wav چون هدفشون این بود که با ترکیب اطلاعات این تلسکوپ‌ها بتونن به یه جور,106_caa.wav تلسکوپ مجازی برسن که قطرش نزدیک به قطر سیاره‌ی زمین باشه.,107_caa.wav هرچقدر تعداد این تلسکوپ‌ها بیشتر باشه و فاصله‌شون از همدیگه,108_caa.wav زیادتر باشه، یه تلسکوپ مجازی بزرگتر داریم که می‌تونه اجسام,109_caa.wav دورتری رو ببینه، کیفیت تصویرش هم بیشتر میشه.,110_caa.wav تمام این تلسکوپ‌ها با یه دقت خیلی زیادی، از نظر زمانی با هم هماهنگ میشن،,111_caa.wav بعدش همه‌شون تمرکز می‌کنن رو اون سیاهچاله‌ای که می‌خوان رصدش کنن.,112_caa.wav همینطور که زمین می‌چرخه، این تلسکوپ‌ها امواج رادیویی که از,113_caa.wav سیاهچاله میاد دریافت می‌کنن، بعدش اطلاعات زمانی,114_caa.wav مربوط به دریافتشون رو بهش اضافه می‌کنن.,115_caa.wav در نهایت تمام این اطلاعات فرستاده میشه به یه ایستگاه مرکزی برای پردازش.,116_caa.wav حجم این داده‌ها خیلی خیلی زیاده، مثلا اطلاعاتی که برای اولین عکس سیاهچاله,117_caa.wav جمع‌آوری شده بود حدود 5 پتابایت بود، یعنی تقریبا 5 میلیون گیگابایت.,118_caa.wav اینا رو دانشمندای کامپیوتر با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته تجزیه تحلیل می‌کنن،,119_caa.wav که باعث میشه یه تصویر از اون سیاهچاله ساخته بشه.,120_caa.wav یه چالش دیگه‌ای هم که تو این روش وجود داره اینه که اون تایمی که,121_caa.wav تلسکوپ‌ها شروع به رصد می‌کنن باید هوا صاف باشه.,122_caa.wav برای همین ممکنه مدت زیادی منتظر بمونن، چون خیلی کم پیش میاد که,123_caa.wav هوای این قسمت‌های مختلف زمین با هم صاف باشه.,124_caa.wav خب پس تا اینجا روش کلی به دست آوردن این عکسا رو متوجه شدیم،,125_caa.wav اما می‌خوایم ببینیم که کدوم سیاهچاله‌ها رو برای این کار,126_caa.wav انتخاب کردن، و اینکه دلیلشون چی بوده.,127_caa.wav واضحه که رصد کردن سیاهچاله‌های بزرگتر، راحت‌تر از اون کوچیکاست.,128_caa.wav از نظر اندازه، سه نوع کلی از سیاهچاله‌ها وجود داره:,129_caa.wav سیاهچاله‌های ستاره‌ای که جرمشون تو حد و اندازه‌ی ستاره‌هاست،,130_caa.wav سیاهچاله‌های متوسط، سیاهچاله‌های اَبَرپرجرم.,131_caa.wav گروه اول جرمشون تقریبا کمتر از صد برابر جرم خورشیده،,132_caa.wav گروه دوم جرمشون بین صد تا چندصدهزار برابر خورشیده،,133_caa.wav گروه سوم هم که بزرگترین و سنگین‌ترین سیاهچاله‌ها هستن،,134_caa.wav جرمشون از چند میلیون تا چند میلیارد برابر جرم خورشیده.,135_caa.wav گروه اول، یعنی سیاه‌چاله‌های ستاره‌ای، از رمبش ستاره‌های بزرگ،,136_caa.wav بعد از اینکه سوختشون تموم میشه، به وجود میان،,137_caa.wav که تو ویدیوهای قبلی کاملا در موردش توضیح دادم.,138_caa.wav ولی در مورد گروه‌های دوم و سوم، خیلیا نظرشون اینه که,139_caa.wav از ترکیب سیاهچاله‌های کوچیکتر ایجاد میشن.,140_caa.wav الان اطلاعاتی که از تلسکوپ هابل و تلسکوپ‌های دیگه به دست آوردیم,141_caa.wav نشون میده که خیلی از کهکشان‌ها از جمله کهکشان خودمون,142_caa.wav راه شیری، یه سیاهچاله‌ی ابرپرجرم تو مرکزشون دارن.,143_caa.wav اما سیاهچاله‌های کوچیکتر، تعدادشون خیلی بیشتره، مثلا تو راه شیری,144_caa.wav تخمین میزنن که بیشتر از صد میلیون سیاهچاله‌ی کوچیک ستاره‌ای وجود داره.,145_caa.wav که هرکدومشون یه خوبی‌هایی داشتن یه بدی‌هایی.,147_caa.wav اولیش همونی بود که وسط کهکشان خودمونه.,148_caa.wav این سیاهچاله از رو زمین، داخل صورت فلکی قوس یا سَجیتَریِس قرار می‌گیره،,149_caa.wav جرمش تقریبا چهار میلیون برابر جرم خورشیده،,151_caa.wav برای همین بین ابرپرجرم‌ها، نسبتا کوچیکه.,152_caa.wav فاصله‌ش با ما، تقریبا 26 هزار سال نوریه.,153_caa.wav پس مزیتش اینه که نزدیک‌ترین سیاهچاله‌ی ابرپرجرم به زمینه.,154_caa.wav اما ایرادش اینه که اطرافش آلودگی زیادی وجود داره،,155_caa.wav یعنی یه مقدار خیلی زیادی ستاره و غبار که دیدنش رو سخت‌تر می‌کنه.,156_caa.wav گزینه‌ی دومی که انتخاب کردن، سیاهچاله‌ی مرکز یه کهکشان غول‌پیکر بود به نام,157_caa.wav فاصله‌ش با زمین تقریبا 57 میلیون سال نوریه، یعنی بیشتر از,160_caa.wav دو هزار برابر از سیاهچاله‌ی راه شیری دورتره.,161_caa.wav اما در عوض خیلی از اون بزرگتره، اون جرمش چهار میلیون برابر خورشید بود،,162_caa.wav این شیش و نیم میلیارد برابر خورشیده.,163_caa.wav عکس گرفتن از این سیاهچاله مثل اینه که بخواهیم,164_caa.wav عکس یه پرتقالی که رو سطح ماهه، از رو زمین بگیریم.,165_caa.wav بهرحال با بررسی‌هایی که انجام دادن، تصمیم گرفتن اول عکس این,166_caa.wav سیاهچاله رو بگیرن، نه اونی که تو کهکشان خودمونه.,167_caa.wav پس تمام تلسکوپ‌های رادیویی رو به سمت مرکز این کهکشان گرفتن و,168_caa.wav در نهایت بعد از چندین ماه تلاش بین‌المللی، ایپریل 2019,169_caa.wav که واقعا یکی از اتفاقات بزرگ زمان ما بود.,171_caa.wav اما یه نکته‌ای که بعضی وقتا نادیده گرفته میشه اینه که غیر از تلسکوپ افق رویداد،,172_caa.wav یکیش تلسکوپ فضایی چاندرا بود، یکی دیگه‌ش تلسکوپ فضایی نیوستار بود,174_caa.wav باز یکی دیگه‌ش تلسکوپ فضایی سویفت بود که پرتوهای ایکس و گاما رو,176_caa.wav شناسایی می‌کرد، یا تلسکوپ فرمی که اونم امواج گاما رو رصد می‌کرد.,177_caa.wav یعنی اینا هم همزمان با تلسکوپ‌های رادیویی رو زمین، قسمت‌های دیگه‌ی,178_caa.wav امواج الکترومغناطیسی که از اون سیاهچاله منتشر می‌شد رو,179_caa.wav خب این از پرو‌ژه‌ی اول.,181_caa.wav همون زمانی که دانشمندا مشغول تولید اولین عکس بودن،,182_caa.wav به فکر سیاهچاله‌ی دوم هم بودن.,183_caa.wav بعد از اینکه کارشون با اولی تموم شد، تلسکوپ افق رویداد,184_caa.wav تمرکز کرد به سمت مرکز کهکشان خودمون.,185_caa.wav اما این بار یه مقدار قوی‌تر هم شده بود، چون سه تا سایت دیگه به قبلی‌ها اضافه شده بود.,186_caa.wav این کار واجب بود چون این سیاهچاله با اینکه از قبلی,187_caa.wav نزدیک‌تره، اما اندازه‌ش خیلی کوچیکتره.,188_caa.wav عکس گرفتن از این یکی مثل این بود که بخواهیم عکس,189_caa.wav یه دونه فندق که رو سطح ماه وجود داره رو بگیریم.,190_caa.wav دوباره طبق روال دفعه‌ی قبل، اما اینبار با قدرت بیشتر،,191_caa.wav اطلاعات خیلی زیادی جمع‌آوری کردن و فرستادن برای پردازش.,192_caa.wav تا اینکه می 2022، تقریبا سه سال بعد از عکس اول،,193_caa.wav دومین عکس منتشر شد که ابرسیاهچاله‌ی وسط کهکشان خودمون بود.,194_caa.wav نسبت به قبلی شاید به نظر بیاد پیشرفت چندانی اتفاق نیفتاده،,195_caa.wav اما یه مساله اینه که هنوز مدت زیادی از اولی نگذشته، یه مساله‌ی دیگه هم اینه که,196_caa.wav پروژه‌ی دومی نسبت به اولی یه مقدار سخت‌تر بوده، به خاطر همون,197_caa.wav کوچیکتر بودن سیاهچاله و آلودگی نوری زیادی که اطرافش وجود داره.,198_caa.wav آخرین نکته اینکه خب این عکس‌هایی که با این همه سختی و,200_caa.wav هزینه به دست میاد، چه فایده‌ای برای ما داره.,201_caa.wav جوابش اینه که غیر از اینکه دانشمون از سیاهچاله‌ها بیشتر میشه،,202_caa.wav از خود کهکشان‌ها هم اطلاعات بیشتری به دست میاریم،,203_caa.wav یعنی دقیقتر می‌تونیم بفهمیم که چی باعث ایجاد کهکشان‌ها میشه،,204_caa.wav چرا باید یه سیاهچاله‌ی بزرگ تو مرکزشون به وجود بیاد.,205_caa.wav وقتی کهکشان‌ها رو بهتر بشناسیم ممکنه جواب سوال‌های,206_caa.wav بزرگی مثل ماده‌ی تاریک و انرژی تاریک هم پیدا کنیم.,207_caa.wav یا خیلی اطلاعات جالب دیگه که شاید الان حتی نتونیم تصورش کنیم.,208_caa.wav مثلا بفهمیم این ادعا که سیاهچاله‌ها دروازه‌هایی,209_caa.wav به دنیاهای دیگه هستن، واقعیت داره یا داستانه.,210_caa.wav مزیت دیگه‌ای که این تحقیقات و این عکس‌ها دارن اینه که دانش فیزیکمون کامل‌تر میشه.,211_caa.wav مثلا نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین میگه که اجسام سنگین فضازمان اطراف خودشون رو,212_caa.wav خمیده می‌کنن، یا زمان نزدیک یه جسم سنگین مثلا سیاهچاله، خیلی کند میشه.,213_caa.wav وقتی که اطلاعاتمون از سیاهچاله‌ها بیشتر بشه،,214_caa.wav صددرصد فیزیک هم کامل‌تر میشه، یا اگه کمبودی داشته باشه برطرف میشه.,215_caa.wav همین سیاره‌ی همسایه‌ی خودمون، مریخ رو در نظر بگیرید.,216_caa.wav از حدود پنجاه سال پیش تا الان عکس‌هایی که ازش گرفتیم،,217_caa.wav قدم به قدم کیفیتشون بالاتر رفته، دقیق‌تر شدن.,218_caa.wav حتی ربات‌هایی فرستادیم رو سطحش که تونستن عکس‌های,219_caa.wav خیلی با کیفیتی از سطح این سیاره بگیرن.,220_caa.wav شاید بشه امید داشت که در مورد سیاهچاله‌ها هم همین اتفاق بیفته.,221_caa.wav یعنی همینطور که ابزارهامون پیشرفت می‌کنه، مرحله به مرحله عکس‌هامون دقیق‌تر,222_caa.wav بشن، تا کم‌کم چهره‌ی این هیولاهای همیشه گرسنه برامون واضح‌تر بشه.,223_caa.wav البته به خاطر مشکلات بزرگی که این کار داره، احتمالا مدت,224_caa.wav خیلی بیشتری طول می‌کشه تا به اونجا برسیم.,225_caa.wav شما فکر می‌کنید چند وقت دیگه می‌تونیم به یه همچین تصاویری از سیاهچاله‌ها برسیم؟,226_caa.wav تو کامنت‌ها برام بنویسید.,227_caa.wav از اونجایی که خیلی از ویدیوهای کانالمون در مورد فضا و ستاره‌ها و کهکشاناست لازمه که,0_tck.wav یه شناختی به دست بیاریم از اینکه تلسکوپ چه انواعی داره و چه جوری کار می‌کنه.,1_tck.wav خیلی نمی‌خوام وارد جزییاتش بشم که ویدیو طولانی و,2_tck.wav خسته‌کننده بشه، فقط می‌خوایم اصول کُلیشو یاد بگیریم.,3_tck.wav یعنی بفهمیم که دقیقا چه اتفاقی میفته که من با چشم خودم نمی‌تونم کهکشان‌ها رو,4_tck.wav ببینم، ولی وقتی از تو یه تلسکوپ نگاه می‌کنم می‌بینمشون.,5_tck.wav دقیقا چی این وسط تغییر می‌کنه که باعث میشه بتونم اینا رو ببینم.,6_tck.wav داستان کشف تلسکوپ یه مقداری مبهمه، یعنی چند نفر ادعا کردن که,7_tck.wav اولین کاشف تلسکوپ بودن، بینشون هم دعواهای زیادی اتفاق افتاده.,8_tck.wav اما اولین کسی که امتیاز اختراع تلسکوپ رو به نام خودش ثبت کرده،,9_tck.wav یه عینک‌ساز هلندیه به نام هانس لیپرشِی.,10_tck.wav حدود چهارصد سال پیش این آدم که به خاطر شغلش با عدسی‌ها سروکار داشت،,11_tck.wav متوجه شد وقتی که دو تا عدسی رو با یه فاصله‌ی مشخصی از هم قرار میدیم،,12_tck.wav باعث میشه که اجسام حدود سه چهار برابر بزرگتر دیده بشن.,13_tck.wav یه سال بعد، خبر این وسیله‌ی جالب به گوش گالیله تو ایتالیا رسید.,14_tck.wav بدون اینکه حتی یکی از این تلسکوپ‌ها رو از نزدیک دیده باشه،,15_tck.wav خودش نشست یه دونه بهترشو درست کرد، با قدرت بزرگ‌نمایی بیشتر.,16_tck.wav گالیله اولین کسی بود که تلسکوپ خودشو به سمت آسمون,17_tck.wav گرفت و شروع به رصد ماه و ستاره‌ها و سیارات کرد.,18_tck.wav این یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ ما انسان‌ها بود.,19_tck.wav از اون به بعد، تلسکوپ‌ها دائما بهتر و بهتر شدن و,20_tck.wav ایراداتشون برطرف شد، که جلوتر توضیح میدم.,21_tck.wav اما قبل از اینکه ادامه بدیم، چند تا نکته‌ی کوتاه باید بدونیم,22_tck.wav تا درک روش کار تلسکوپ‌ راحت‌تر بشه.,23_tck.wav به صورت کلی، دو نوع عدسی یا لنز داریم.,24_tck.wav یکیش عدسی محدب یا همگراست که سطحش برآمده‌ست.,25_tck.wav یکیش هم عدسی مقعر یا واگرا که سطحش فرورفتگی داره.,26_tck.wav عدسی همگرا خاصیتش اینه که پرتوهای نوری که واردش میشن رو متمرکز می‌کنه تو یه نقطه.,27_tck.wav به این نقطه میگن کانون عدسی.,28_tck.wav اما عدسی واگرا برعکس عمل می‌کنه، یعنی پرتوهای نوری که,29_tck.wav واردش میشن رو به جای اینکه تو یه نقطه متمرکز کنه، پخششون می‌کنه.,30_tck.wav کانون این عدسی از امتداد اون پرتوهایی که ازش خارج میشن به دست میاد،,31_tck.wav که اونطرف عدسی اینا همدیگه رو قطع می‌کنن.,32_tck.wav برای همین بهش میگن کانون مجازی، یا منفی.,33_tck.wav این در مورد عدسی‌ها، در مورد آینه‌ها هم همینا رو داریم.,34_tck.wav آینه‌هایی که سطحشون برآمده‌ست، بهشون میگن واگرا،‌,35_tck.wav چون پرتوهایی که بهشون تابیده میشه رو پخش میکنن.,36_tck.wav اما آینه‌های همگرا که سطحشون گوده، پرتوهایی که بهشون,37_tck.wav تابیده میشه رو تو یه نقطه جمع می‌کنن، یعنی همون کانون.,38_tck.wav خب حالا برگردیم سراغ تلسکوپ.,39_tck.wav به طور کلی دو نوع تلسکوپ داریم.,40_tck.wav اونایی که از عدسی‌ها استفاده می‌کنن، بهشون میگن تلسکوپ‌های شکستی,41_tck.wav یا انکساری چون بر اساس شکست پرتوهای نور از طریق عدسی عمل می‌کنن.,42_tck.wav اما اونایی که از آینه‌ها استفاده می‌کنن بهشون میگن تلسکوپ‌های بازتابی,43_tck.wav چون بر اساس بازتاب پرتوهای نور از آینه‌ها کار می‌کنن.,44_tck.wav تلسکوپ‌های اولیه از یه عدسی همگرا با یه عدسی واگرا ساخته شده بودن.,45_tck.wav به اون عدسی‌ای که سمت چشم قرار می‌گیره میگن عدسی چشمی،,46_tck.wav به اون یکی که سمت جسمی که می‌خوایم ببینیش قرار می‌گیره، میگن عدسی شیئی.,47_tck.wav تو حالت عادی، وقتی که به یه جسم دور نگاه می‌کنیم،,48_tck.wav نور کمی از اون جسم وارد چشم ما میشه.,49_tck.wav چون دریچه‌ی چشم ما یا همون مردمک چشم کوچیکه.,50_tck.wav اما دهنه‌ی تلسکوپ خیلی بزرگتر از چشم ماست.,51_tck.wav برای همین پرتوهای خیلی بیشتری می‌تونن واردش بشن.,52_tck.wav این پرتوها وقتی که از اولین عدسی رد میشن فشرده میشن،,53_tck.wav چون این یه عدسی همگراست.,54_tck.wav اما قبل از اینکه به طور کامل تو نقطه‌ی کانونی متمرکز بشن،,55_tck.wav میرسن به عدسی دوم که واگراست.,56_tck.wav این یکی دوباره یه مقداری از هم دورشون می‌کنه، جوری که در نهایت,57_tck.wav یه باریکه‌ای از این پرتوهای نور ایجاد میشه که می‌تونه وارد چشم ما بشه.,58_tck.wav پس چه اتفاقی افتاد؟ عدسی اول که بزرگتره، نور زیادی,59_tck.wav از اون جسمی که می‌خوایم ببینیم جمع‌آوری می‌کنه، بعد فشرده‌ش می‌کنه،,60_tck.wav بعد این پرتوهای فشرده توسط عدسی دوم بزرگ‌نمایی میشه.,61_tck.wav نتیجه‌ش میشه یه تصویری که نسبت به حالت عادی که چشم ما می‌بینه، هم واضح‌تره،,62_tck.wav چون نور بیشتری ازش وارد چشممون شده، هم بزرگ‌تره،,63_tck.wav که این بزرگتر شدنش باعث میشه حس کنیم اون جسم به ما نزدیک‌تر شده.,64_tck.wav پس به طور خلاصه، با استفاده از دو تا عدسی، پرتوهای نوری که,65_tck.wav از یه جسم منتشر میشن رو طوری دستکاری کردیم که یه تصویر,66_tck.wav غیرواقعی اما بزرگتر، از همون جسم تشکیل میشه.,67_tck.wav وقتی تلسکوپ رو می‌گیریم جلوی چشممون، به جای پرتوهای اصلی,68_tck.wav این پرتوهای دستکاری شده وارد چشم ما میشن.,69_tck.wav عدسی شیئی وظیفه‌ش اینه که نور بیشتری جمع‌آوری کنه، برای همین هرچقدر,70_tck.wav بزرگتر باشه، نور بیشتری وارد تلسکوپ میشه، تصویری که می‌بینیم واضح‌تره.,71_tck.wav اما اون یکی یعنی عدسی چشمی کارش بزرگنماییه،,72_tck.wav هرچقدر خمیدگی بیشتری داشته باشه قدرت بزرگنماییش بیشتره.,73_tck.wav اینجور تلسکوپ‌ها که از یه عدسی همگرا و یه واگرا,74_tck.wav ساخته میشن، بهشون میگن تلسکوپ‌های گالیله‌ای.,75_tck.wav ساختارشون باعث میشه که یه محدودیت‌هایی داشته باشن، مثلا میدان دیدشون,76_tck.wav کوچیکه، یا اینکه قدرت بزرگنماییشون خیلی زیاد نیست.,77_tck.wav پس بیشتر از اینکه برای رصد سیاره‌های دوردست به کار بیان،,78_tck.wav برای دیدن اجسام دوری که رو خود زمین هستن مفیدن.,79_tck.wav اما یکی دو سال بعد از گالیله، کپلر ستاره‌شناس معروف، یه تغییر کوچیکی,80_tck.wav تو این تلسکوپ‌ها ایجاد کرد که باعث شد عملکرد بهتری داشته باشن.,81_tck.wav اینا معروف شدن به تلسکوپ‌های کپلری.,82_tck.wav فرقش با قبلیا اینه که عدسی چشمیش به جای اینکه واگرا باشه همگراست.,83_tck.wav این باعث میشه که هم میدان دیدشون بزرگتر باشه،,84_tck.wav هم قدرت بزرگنمایی بیشتری داشته باشن.,85_tck.wav نوری که واردشون میشه، یه بار از نقطه‌ی کانونی می‌گذره بعد دوباره باز میشه،,86_tck.wav که باعث میشه تصویری که با این تلسکوپ‌ها دیده میشه، هم سروته باشه هم چپ و راست.,87_tck.wav استفاده میشه که با آینه می‌تونه دوباره تصویرشو درست کنه.,89_tck.wav کم‌کم این ایده مطرح شد که به جای عدسی‌ها،,90_tck.wav از آینه‌های خمیده برای ساخت تلسکوپ استفاده بشه.,91_tck.wav اولین تلسکوپ مناسبی که با این روش ساخته شد، کار آیزاک نیوتون بود،,92_tck.wav برای همین معروفن به تلسکوپ‌های نیوتونی.,93_tck.wav طرز کارش اینجوریه که پرتوهای نوری که واردش میشن، انتهای تلسکوپ,94_tck.wav برخورد می‌کنن به یه آینه‌ی همگرا، بعدش متمرکز میشن به سمت یه نقطه.,95_tck.wav اما سر راهشون یه آینه‌ی تخت قرار می‌گیره که این پرتوها رو می‌بره به سمت یه خروجی.,96_tck.wav اونجا باز یه عدسی همگرا قرار گرفته که کارش اینه که عمل بزرگنمایی رو انجام بده.,97_tck.wav پس تفاوت این تلسکوپ‌های بازتابی با تلسکوپ‌های شکستی،,98_tck.wav اینه که به جای عدسی شیئی، یه آینه‌ی مقعر اضافه کردن,99_tck.wav که همون کارو انجام میده، یعنی پرتوهای نور رو متمرکز می‌کنه.,100_tck.wav اما اینکه بازتابی بهتره یا شکستی، بستگی به این داره,101_tck.wav که از تلسکوپ برای چه کاری می‌خوایم استفاده بکنیم.,102_tck.wav مثلا تلسکوپ‌های شکستی استفاده‌شون تا حدودی راحت‌تره،,103_tck.wav کمتر آسیب می‌بینن، میدان دیدشون وسیع‌تره، اما اگه بخوایم,104_tck.wav سایز عدسی‌ها رو بزرگ کنیم تا قدرت بیشتری داشته باشه، طول تلسکوپ خیلی زیاد میشه.,105_tck.wav دیگه به راحتی نمیشه جابجاش کرد.,106_tck.wav برعکس، تلسکوپ‌های بازتابی تنظیمشون یه مقداری سخت‌تره ولی خوبیشون اینه که,107_tck.wav معمولا یه مقدار ارزون‌تر تموم میشن، و اینکه طولشون از شکستی‌ها خیلی کمتره.,108_tck.wav حدود سیصد سال پیش یه فرانسوی به نام لورنت کسِگرِین,109_tck.wav با یه روش هوشمندانه که تا همین الانم کاربرد داره، یه نوع جدیدی از,110_tck.wav تلسکوپ‌های بازتابی اختراع کرد که معروفن به تلسکوپ‌های کسگرین.,111_tck.wav طرز کارش اینجوریه که پرتوهای نور بعد از اینکه به آینه‌ی,112_tck.wav ته تلسکوپ برخورد می‌کنن بازتاب میشن و می‌خورن به آینه‌ی دوم.,113_tck.wav این آینه طوری قرار گرفته که پرتوها رو هدایت می‌کنه,114_tck.wav به سمت یه سوراخی که وسط آینه‌ی اوله.,115_tck.wav بعدش این پرتوها مثل تلسکوپ‌های قبلی از یه عدسی رد میشن که کارش بزرگنماییه.,116_tck.wav پس تلسکوپ کسگرین هم مثل نیوتونی عمل می‌کنه اما استفاده از,117_tck.wav دو تا آینه باعث میشه طول تلسکوپ خیلی کمتر بشه تقریبا نصف بشه.,118_tck.wav تلسکوپ فضایی هابل هم دقیقا از همین روش استفاده می‌کنه.,119_tck.wav تلسکوپ جیمز وب هم اساس کارش همین روش کسگرینه.,120_tck.wav تا یادم نرفته بگم که در مورد جیمز وب حتما تو اولین فرصت یه ویدیو منتشر می‌کنم,121_tck.wav که کارایی که تا الان تونسته انجام بده رو کامل با هم بررسی کنیم.,122_tck.wav خب کلیّت تلسکوپ‌ها همین بود ولی انواع خیلی زیادی دارن,123_tck.wav که تو جزییات با هم فرق می‌کنن.,124_tck.wav مثلا بعضیاشون برای اجرام دورتر مناسبن، بعضیاشون برای اجرام نزدیکتر.,125_tck.wav بعضیاشون برای رصد پرتوهای فروسرخ، بعضیاشون برای فرابنفش، یا پرتوهای گاما.,126_tck.wav برای رصد امواج رادیویی هم یه نوع مخصوصی از تلسکوپ‌ها وجود داره,127_tck.wav به نام تلسکوپ‌های رادیویی که اولین بار سال 1932 ساخته شد.,128_tck.wav خیلی از اجرام فضایی، غیر از نور مریی، بعضی از قسمت‌های دیگه‌ی,129_tck.wav امواج الکترومغناطیسی هم از خودشون منتشر می‌کنن، از جمله امواج رادیویی،,130_tck.wav که بعضی وقتا این امواج اطلاعات بیشتری به ما میده نسبت به نور مریی.,131_tck.wav طرز کار تلسکوپ‌های رادیویی شبیه دیش‌های ماهواره‌ست،,132_tck.wav یعنی امواج رادیویی بعد از اینکه به این دیش بزرگ,133_tck.wav برخورد میکنن جوری بازتاب میشن که متمرکز میشن تو یه نقطه.,134_tck.wav اونجا یه دریافت‌کننده اینا رو می‌گیره و می‌فرسته به کامپیوترهایی تا پردازش بشن.,135_tck.wav یعنی یه تصویر از اون چیزایی که این امواج رو فرستادن ساخته بشه.,136_tck.wav یه ویژگی خوبی که این تلسکوپ‌ها دارن اینه که,137_tck.wav میشه چندتاشونو با هم شبکه کرد تا قدرتشون بیشتر بشه.,138_tck.wav مثلا همین تصویری که اخیرا از سیاهچاله‌ی وسط کهکشان,139_tck.wav منتشر شده، با همین روش گرفته شده.,140_tck.wav یه پروژه به نام تلسکوپ افق رویداد وجود داره که از چندتا,141_tck.wav تلسکوپ رادویی تو قسمت‌های مختلف زمین تشکیل شده که به هم وصلن.,142_tck.wav نتیجه‌ش شبیه اینه که یه تلسکوپ رادیویی غول‌پیکر,143_tck.wav داشته باشیم که قدرتش خیلی بیشتر از تلسکوپ‌های تکیه.,144_tck.wav همونطور که تلسکوپ‌های نوری باید تو یه محیطی نصب بشن,145_tck.wav که آلودگی نوری وجود نداشته باشه، تلسکوپ‌های رادیویی هم,146_tck.wav باید جاهایی قرار بگیرن که امواج رادیویی مربوط به,147_tck.wav تلویزیون و موبایل و این چیزا کمترین مقدار ممکن رو داشته باشه.,148_tck.wav هرچند این عوامل مزاحم هیچوقت به طور کامل حذف نمیشن.,149_tck.wav اتمسفر زمین هم خودش یکی از مزاحم‌های بزرگه، برای همین تلسکوپ‌های فضایی,150_tck.wav ساخته شدن تا خارج از این اتمسفر بتونن حداکثر کارایی رو داشته باشن.,151_tck.wav اینا تلسکوپ‌هایی بود که ما آدما با استفاده از علم خودمون ساختیم.,152_tck.wav اما یه نوع جالبی از تلسکوپ‌های طبیعی هم وجود داره به نام,153_tck.wav لنز گرانشی که برای ستاره‌شناسا ابزارهای خیلی مفیدی محسوب میشن.,154_tck.wav مفهومشون خیلی ساده‌ست.,155_tck.wav همونطور که قبلا هم گفتم، هر جرمی فضازمان اطراف خودشو خمیده می‌کنه.,156_tck.wav این خمیدگی در مورد اجرام سنگینی مثل کهکشان‌ها یا خوشه‌های کهکشانی,157_tck.wav یا سیاهچاله‌ها خیلی زیاده، برای همین وقتی نور کهکشان‌های دوردست،,158_tck.wav از کنار این اجرام عبور می‌کنه، یه مقدار دچار خمیدگی میشه.,159_tck.wav این خمیدگی باعث که میشه بزرگتر ببینیمش،,160_tck.wav یعنی مثل اینه که یه عدسی غول‌پیکر سر راهش قرار گرفته.,161_tck.wav البته غیر از بزرگتر شدن شکلش هم تغییر می‌کنه،,162_tck.wav مثلا ممکنه کشیده‌تر بشه یا به صورت حلقه دیده بشه.,163_tck.wav تلسکوپ هابل دقیقا از همین لنزهای طبیعی استفاده می‌کنه,164_tck.wav برای اینکه کهکشان‌هایی که خیلی دور و کم‌نورن بتونه یه کم واضح‌تر ببینه.,165_tck.wav حتی دانشمندا ازش برای تشخیص ماده‌ی تاریک هم استفاده می‌کنن.,166_tck.wav یعنی از روی مقدار خمیدگی که خوشه‌های کهکشانی رو نور کهکشان‌های,167_tck.wav پشت سرشون ایجاد می‌کنن، جرم این خوشه‌ها رو تخمین می‌زنن،,168_tck.wav که باز با مقایسه‌ی این جرم با مقدار نوری که این خوشه‌ها دارن،,169_tck.wav مشخص میشه که چقدرشون از یه ماده‌ی ناشناخته,170_tck.wav ایجاد شده که دیده نمیشه اما جرم داره، یعنی همون ماده‌ی تاریک.,171_tck.wav در مورد خرید تلسکوپ هم قبلا پرسیده بودید که برای کارهای آماتوری چی بهتره.,172_tck.wav ولی خب چون خودم تا حالا نخریدم نمی‌تونم در موردش نظر بدم.,173_tck.wav برای همین دو تا لینک تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم,174_tck.wav که به فارسی و انگلیسی چند تا از تلسکوپ‌های خوب و پرطرفدار رو,175_tck.wav لیست کرده، خوبیا و بدی‌های هرکدوم هم گفته.,176_tck.wav تا چندین هزار سال تنها ابزاری که برای دیدن ستاره‌ها,177_tck.wav در اختیار داشتیم فقط چشمای خودمون بود.,178_tck.wav بعدش کم‌کم تونستیم یه سری وسایل مکانیکی بسازیم,179_tck.wav که یه مقداری کارمون رو راحت‌تر می‌کرد.,180_tck.wav تمام اینا تا حدودی کاربرد داشتن، اما تحول اصلی وقتی اتفاق افتاد که تلسکوپ اختراع شد.,181_tck.wav مثل این بود که یه آدمی که چشماش خیلی ضعیفه و,182_tck.wav همه جا رو تار می‌بینه، یهو یه عینک خوب بدیم.,183_tck.wav غیر از اون لذتی که به دست میاره، شناختش هم از محیط اطرافش دقیق‌تر میشه.,184_tck.wav دیگه اگه بهش بگی زمین مرکز جهانه و خورشید و ماه و,185_tck.wav تمام ستاره‌ها و سیارات دارن دورش می‌چرخن، قبول نمی‌کنه.,186_tck.wav لطفا مثل همیشه نظرات خوبتونو برام بنویسید، شب و روزتون خوش، فعلا...,187_tck.wav وقتی که صحبت از انواع حالت‌های ماده میشه،,0_pch.wav خیلیا ممکنه بگن ماده سه تا حالت داره: یا جامده، یا مایعه، یا گاز.,1_pch.wav اما اگه بخواهیم دقیق‌تر باشیم، غیر از این سه تا یه حالت چهارم هم هست به نام پلاسما.,2_pch.wav جالب اینجاست که 99 درصد کل ماده‌ای که تو جهان هستی وجود داره،,3_pch.wav به همین حالت چهارمه، حتی همینجا رو زمین هم حالت پلاسما رو زیاد,4_pch.wav میشه دید، از رعد و برق گرفته تا لامپ‌های مهتابی و لامپ نئون.,5_pch.wav تو این ویدیو می‌خواهیم ببینیم پلاسما دقیقا چیه، چه جوری ایجاد میشه،,6_pch.wav چه خواصی داره، چه کاربردهایی داره، با کلی اطلاعات جالب دیگه.,7_pch.wav اول می‌خوام بگم که پلاسما، چیزی نیست جز گاز یونیده شده،,8_pch.wav یعنی گازی که اتم‌هاش تبدیل به یون شدن.,9_pch.wav پس پلاسما یه نوع ماده‌ی خاص نیست، فقط یکی از حالت‌های ماده‌ست،,10_pch.wav مثل جامد و مایع و گاز. حالا بریم شناختمون رو ازش کامل‌تر کنیم.,11_pch.wav داستان کشف پلاسما، برمی‌گرده به سال 1879.,12_pch.wav دانشمند انگلیسی ویلیام کروکس زمانی که داشت از یه لوله‌ی پرتوهای کاتدی,13_pch.wav به نام لوله‌ی کروکس استفاده می‌کرد، برای اولین بار متوجه پلاسما شد.,14_pch.wav هوای داخل این لوله تا حدود زیادی تخلیه میشه،,15_pch.wav دو تا قطعه فلز به نام الکترود هم توش نصب شده.,16_pch.wav وقتی که یه برق ولتاژ بالا به این دو تا الکترود وصل میشه,17_pch.wav یه پرتویی از جنس الکترون بینشون برقرار میشه به نام پرتوی کاتدی.,18_pch.wav غیر از این، اون گاز رقیق داخل لوله هم شروع می‌کنه به درخشیدن،,19_pch.wav که جلوتر میگم دلیلش چیه.,20_pch.wav اون زمان هنوز الکترون و هسته‌ی اتم به این شکلی که امروز می‌شناسیم,21_pch.wav کشف نشده بود، برای همین کروکس اسم این گازی که می‌درخشید رو,22_pch.wav گذاشت ماده‌ی درخشان، که در واقع همون پلاسما بود.,23_pch.wav اما حدود نیم قرن دیگه طول کشید تا اینکه سال 1928,24_pch.wav یه فیزیکدان آمریکایی به نام اِروینگ لنگمیور با همکاراش،,25_pch.wav با آزمایشاتی که انجام دادن به این نتیجه رسیدن که این ماده‌ی درخشان،,26_pch.wav در واقع ترکیبی از الکترون‌ها و اتم‌های یونیده شده‌ی داخل لوله‌ست،,27_pch.wav که برای اولین بار از کلمه‌ی پلاسما برای این ترکیب استفاده کرد.,28_pch.wav اما منظور از اتم‌های یونیده شده چیه؟,29_pch.wav تو حالت عادی، تعداد پروتون‌هایی که داخل هسته‌ی اتم قرار گرفتن،,30_pch.wav با تعداد الکترون‌هایی که اطراف این هسته وجود دارن، مساویه.,31_pch.wav برای همین بارهای الکتریکی مثبت و منفی همدیگه رو خنثی می‌کنن،,32_pch.wav در نتیجه اتم‌ها از نظر بار الکتریکی خنثی هستن.,33_pch.wav اما اگه به یه طریقی بیاییم یه الکترون اضافی بدیم به اتم،,34_pch.wav یا یه الکترون ازش بگیریم، این تعادل به هم می‌خوره.,35_pch.wav به یه همچین اتمی میگن یون.,36_pch.wav پس پلاسما پرانرژی‌ترین شکل ماده‌ست که یه ترکیبی از یون‌ها و الکترون‌هاست.,37_pch.wav دلیل درخشیدنش هم اینه که الکترون‌هایی که تو این لوله حرکت می‌کنن،,38_pch.wav سر راهشون با اتم‌های گاز داخل لوله برخورد می‌کنن,39_pch.wav که این باعث میشه یه مقداری انرژی بهشون منتقل کنن.,40_pch.wav در نتیجه این اتم‌ها حالت برانگیخته پیدا می‌کنن، یعنی الکترون‌هاشون,41_pch.wav انرژی می‌گیرن و میرن به لایه‌های بالاتر، اما چون تو این حالت ناپایدارن،,42_pch.wav این انرژی اضافه رو به صورت فوتون منتشر می‌کنن و,43_pch.wav دوباره برمی‌گردن به حالت اصلیشون، که این باعث میشه بدرخشن.,44_pch.wav حالا ببینیم این گاز یونیده شده، یا همون پلاسما، چه جوری به وجود میاد.,45_pch.wav هر جسم جامدی رو که به اندازه‌ی کافی گرمش کنیم، از حالت جامد میره به حالت مایع.,46_pch.wav یعنی اتم‌های سازنده‌ش انرژی می‌گیرن و نوسانشون شدیدتر میشه.,47_pch.wav اگه بازم بهش انرژی بدیم و گرمترش کنیم، کم‌کم از حالت مایع میره به حالت گاز.,48_pch.wav یعنی بخار میشه، نوسان اتم‌هاش خیلی بیشتر میشه.,49_pch.wav اما اگه بازم یه مقدار خیلی زیادی گرمترش کنیم، اتم‌هاش,50_pch.wav اونقدر انرژی می‌گیرن که الکترون‌ها دیگه از قید اتمشون آزاد میشن.,51_pch.wav این اتم‌ها همونطور که گفتم تبدیل میشن به یون.,52_pch.wav پس وقتی که دمای یه ماده‌ای که تو حالت گاز قرار گرفته رو,53_pch.wav خیلی زیاد کنیم، اتم‌هاش تقسیم میشن به الکترون‌ها و یون‌ها.,54_pch.wav اینجا، این ماده وارد حالت چهارم شده، یعنی از حالت گاز رفته به حالت پلاسما.,55_pch.wav هر ماده‌ای می‌تونه هرکدوم از این چهار تا حالت رو داشته باشه،,56_pch.wav یعنی جامد و مایع و گاز و پلاسما.,57_pch.wav فرقی هم نداره آب باشه یا فلز باشه یا سنگ یا هر چیز دیگه،,58_pch.wav تنها فرقشون اینه که هر ماده‌ای یه گرمای مشخصی لازم داره برای اینکه تغییر حالت بده.,59_pch.wav تفاوت حالت پلاسما با حالت گاز اینه که باردار بودن ذرات سازنده‌ش,60_pch.wav باعث میشه که یه رسانای خیلی خوبی برای جریان برق باشه،,61_pch.wav و اینکه میدان مغناطیسی هم خیلی می‌تونه روش اثر بذاره، یعنی مثلا تو حالت عادی,62_pch.wav وقتی که یه آهنربا رو تو هوای اتاقتون تکون بدید هیچ اثری رو مولکول‌های هوا نداره،,63_pch.wav اما اگه هوای اتاقتون از حالت گاز بره به حالت پلاسما، آهنربا می‌تونه روشون اثر بذاره.,64_pch.wav خب الان فهمیدیم که پلاسما دقیقا چیه، یه گازیه که,65_pch.wav انرژی اتم‌هاش اونقدر بالا رفته که الکترون‌هاشون جدا شدن.,66_pch.wav اما این انرژی از کجا تامین میشه؟,67_pch.wav یعنی چه راه‌هایی برای تبدیل یه ماده از حالت گاز به حالت پلاسما وجود داره؟,68_pch.wav از سه تا روش مختلف: یکی گرم کردن یا افزایش دما،,69_pch.wav یکی الکتریسیته، یکی هم پرتوهای الکترومغناطیس.,70_pch.wav رایج‌ترین روش همون افزایش دماست چون این همون اتفاقیه که تو ستاره‌ها میفته.,71_pch.wav هم سطح ستاره‌ها هم مرکزشون دماش اونقدر بالاست,72_pch.wav که الکترون‌ها از اتم‌ها جدا میشن و مواد سازنده‌ی ستاره میره به حالت پلاسما.,73_pch.wav همین دریای آتیشی که رو سطح خورشید می‌بینید،,74_pch.wav از پلاسما تشکیل شده که یه چیزی حدود پنج شیش هزار درجه دما داره.,75_pch.wav البته دمای مرکزش خیلی خیلی بیشتره، چند ده میلیون درجه‌س.,76_pch.wav بیشتر از 99 درصد کل ماده‌ای که تو جهان وجود داره به حالت پلاسما هست،,77_pch.wav چون غیر از ستاره‌ها، مقدار خیلی زیادی از ابرهای گازی و گرد و غبار و اتم‌های دیگه‌,78_pch.wav که تو فضای بین ستاره‌ها یا بین کهکشان‌ها وجود دارن، به حالت پلاسما هستن.,79_pch.wav اما اینجا رو زمین قضیه فرق می‌کنه، یعنی بیشتر مواد به یکی از سه حالت,80_pch.wav جامد یا مایع یا گاز هستن، یه مقدار خیلی کمی هم به صورت پلاسما وجود داره.,81_pch.wav یه نکته‌ای که هست اینه که این انرژی‌ای که به اتم‌ها داده میشه تا,82_pch.wav برن به حالت پلاسما، باید ادامه داشته باشه وگرنه دوباره الکترون‌ها,83_pch.wav جذب اتم‌ها میشن و از حالت پلاسما برمی‌گردن به حالت گاز.,84_pch.wav روش دوم تولید پلاسما، استفاده از برقه، یعنی همون چیزی که,85_pch.wav اول ویدیو دیدیم که تو لوله‌ی پرتوهای کاتدی اتفاق میفته.,86_pch.wav تو لامپ‌های مهتابی و تابلوهای نئون هم دقیقا پلاسما تولید میشه.,87_pch.wav اتفاقی که میفته اینه که وقتی کلید برق رو می‌زنیم، جریان برق باعث میشه,88_pch.wav خیلی از اتم‌های گاز داخل لامپ، الکترون‌هاشونو از دست بدن و تبدیل به یون بشن.,89_pch.wav برخوردهایی که بین الکترون‌ها و اتم‌ها اتفاق میفته باعث میشه,90_pch.wav اتم‌ها برانگیخته بشن و از خودشون نور منتشر کنن.,91_pch.wav اما وقتی که برق رو قطع می‌کنیم این اتم‌ها دوباره از حالت پلاسما,92_pch.wav برمی‌گردن به حالت گاز و دیگه هیچ نوری هم منتشر نمیشه.,93_pch.wav الکتریسیته غیر از این لامپ‌ها، تو طبیعت هم باعث,94_pch.wav ایجاد پلاسما میشه، اونم از طریق رعدوبرق.,95_pch.wav اتفاقی که تو رعدوبرق میفته اینه که مالیده شدن ابرها,96_pch.wav به همدیگه باعث ذخیره شدن بار الکتریکی تو این ابرها میشه.,97_pch.wav شبیه وقتی که یه پارچه‌ی پشمی رو میمالیم به یه خط‌کش پلاستیکی.,98_pch.wav این بارهای الکتریکی همینطور زیاد میشن تا اینکه بالاخره یه زمانی,99_pch.wav می‌رسه که اختلاف پتانسیل بین زمین و ابرها به شدت بالا میره.,100_pch.wav همین موضوع باعث میشه اتم‌های هوا که بین ابر و زمین,101_pch.wav قرار گرفتن، تو یه لحظه‌ی کوتاه یونیده بشن.,102_pch.wav گاز یونیده شده هم که گفتم یعنی پلاسما، که رسانای خیلی خوبیه برای برق.,103_pch.wav نتیجه‌ش این میشه که یه جریان عظیمی از بارهای الکتریکی منفی،,104_pch.wav یعنی الکترون‌ها، از ابر به سمت زمین سرازیر میشن.,105_pch.wav همین الکترون‌ها سرراهشون با اتم‌های هوا برخورد می‌کنن و,106_pch.wav برانگیخته‌شون می‌کنن، که باز باعث میشه از خودشون نور منتشر کنن.,107_pch.wav تقریبا شبیه همون اتفاقیه که تو لامپ‌های مهتابی دیدیم.,108_pch.wav روش سوم تولید پلاسما، تابش امواج الکترومغناطیسیه.,109_pch.wav فوتون‌های پر انرژی که مربوط به پرتوهایی مثل گاما، یا ایکس، یا فرابنفش هستن،,110_pch.wav وقتی که با اتم‌های یه گاز برخورد می‌کنن می‌تونن الکترون‌هاشون رو,111_pch.wav جدا کنن، که در نهایت باعث میشه اون گاز بره به حالت پلاسما.,112_pch.wav این همون اتفاقیه که تو لایه‌های بالایی اتمسفر زمین هم میفته.,113_pch.wav وقتی که امواج فرابنفشی که از خورشید منتشر میشن به اتمسفر زمین میرسه،,114_pch.wav باعث میشه بعضی از اتم‌ها الکترون‌هاشونو از دست بدن و تبدیل به یون بشن.,115_pch.wav به این لایه‌هایی که یونیده میشن میگن یونوسفر.,116_pch.wav پس وقتی که حدود پنجاه شصت کیلومتر یا بیشتر از سطح زمین فاصله بگیریم,117_pch.wav به مناطقی می‌رسیم که از گاز یونیده شده، یا در واقع پلاسما تشکیل شدن.,118_pch.wav مقدارش هم خیلی متغیره، حتی شب‌ها مقدار این پلاسما کمتر میشه,119_pch.wav چون پرتوهای فرابنفش خورشید به اتم‌ها نمی‌رسه در نتیجه دوباره,120_pch.wav الکترون‌ها جذب اتم‌ها میشن و به حالت عادی برمی‌گردن.,121_pch.wav یکی دیگه از اتفاقات جالبی که پلاسما عامل ایجادشه، شفق قطبیه.,122_pch.wav خورشید همینطور که می‌سوزه، یه جریان پر سرعتی از ذرات بارداری,123_pch.wav مثل الکترون و پروتون و هسته‌ی هلیوم و ذرات دیگه,124_pch.wav از خودش منتشر می‌کنه که معروفن به بادهای خورشیدی.,125_pch.wav این ذرات وقتی که به زمین میرسن، به خاطر بار الکتریکی که دارن،,126_pch.wav تحت‌تاثیر میدان مغناطیسی زمین قرار می‌گیرن و از مسیرشون منحرف میشن.,127_pch.wav بیشترشون از زمین دور میشن اما یه مقداریشون هم تو این میدان مغناطیسی,128_pch.wav گیر میفتن و حرکت می‌کنن به سمت دو تا قطب مغناطیسی زمین.,129_pch.wav همینطور که با سرعت زیاد به سطح زمین نزدیک میشن، با اتم‌های هوا,130_pch.wav برخورد می‌کنن که باعث میشه انرژی زیادی به این اتم‌ها منتقل کنن.,131_pch.wav در نتیجه بازم شبیه چیزی که تو لامپ‌های مهتابی دیدیم،,132_pch.wav این اتم‌ها برانگیخته میشن و از خودشون نور منتشر می‌کنن.,133_pch.wav این همون نورهای رنگارنگیه که تو پدیده‌ی شفق قطبی دیده میشه.,134_pch.wav رنگشون هم بستگی به اون اتم‌ها داره، مثلا اتم‌های اکسیژن,135_pch.wav نور سبز تولید می‌کنن، یا اتم‌های نیتروژن نور قرمز تولید می‌کنن.,136_pch.wav پس اینجا اتفاقی که میفته اینه که پلاسمایی که از سطح خورشید منتشر میشه،,137_pch.wav یعنی همون الکترون‌ها و یون‌های باد خورشیدی، با اتم‌های لایه‌های بالایی جوّ زمین,138_pch.wav برخورد می‌کنن و باعث ایجاد شفق قطبی تو هر دو تا قطب شمال و جنوب زمین میشن.,139_pch.wav اما چند تا از کاربردهای جالب پلاسما هم ببینیم و بحث رو تموم کنیم.,140_pch.wav کاربرداش خیلی وسیعه، از پزشکی گرفته تا صنعت، هوافضا، یا حتی موسیقی و سرگرمی.,141_pch.wav یه وسیله‌ی جالبی هست به نام گوی پلاسما، که لامپ تسلا هم,142_pch.wav بهش میگن چون معروفه که نیکلا تسلا اولین بار ساخته‌ش.,143_pch.wav بیشتر جنبه‌ی سرگرمی و زیبایی داره اما نوع موزیکالش,144_pch.wav هم هست که تو موسیقی استفاده میشه.,145_pch.wav وقتی که وصلش که می‌کنیم به برق، گاز داخل شیشه,146_pch.wav یونیده میشه، در نتیجه میره به حالت پلاسما.,147_pch.wav یه نوعی از جوشکاری هم وجود داره به نام جوشکاری پلاسما,148_pch.wav که برای برش‌ها و جوش‌های خیلی دقیق کاربرد داره.,149_pch.wav یه جور پلاسما هم داریم به نام پلاسمای سرد که تو دماهای,150_pch.wav خیلی پایین‌تر ایجاد میشه که کاربردهای زیادی تو پزشکی داره،,151_pch.wav مثل ضدعفونی کردن تجهیزات، یا زخم‌ها یا حتی کنترل سرطان.,152_pch.wav تو صفحه‌نمایش‌های پلاسما هم الان دقیقا داره از,153_pch.wav حالت پلاسما برای نشون دادن تصاویر با کیفیت استفاده میشه.,154_pch.wav خیلی از لامپ‌ها و تابلوهای تبلیغاتی هم که گفتم وقتی روشن میشن,155_pch.wav گاز داخلشون میره به حالت پلاسما.,156_pch.wav کاربردهای زیادی هم تو الکترونیک و مخابرات و لیزرهای گازی و این چیزا داره.,157_pch.wav جزییاتش هم خیلی بیشتر از چیزیه که اینجا گفتم، رشته‌های دانشگاهی مثل,158_pch.wav مهندسی پلاسما یا فیزیک پلاسما وجود داره,159_pch.wav که خیلی تخصصی این حالت از ماده رو بررسی می‌کنن.,160_pch.wav چیزی که باعث شده گازهایی با دمای خیلی بالا رو به عنوان یه حالت جدیدی از ماده,161_pch.wav در نظر بگیریم، اینه که همون‌طور که دیدیم رفتارشون خیلی متفاوت میشه با گاز.,162_pch.wav اما قضیه به همین جا هم ختم نمیشه، دانشمندا یه حالت پنجم هم پیدا کردن,163_pch.wav به نام چگال بوز-اینشتین که با سرد کردن یه مجموعه‌ای از اتم‌ها تا نزدیک صفر مطلق،,164_pch.wav رفتار اون اتم‌ها دیگه شبیه اتم‌های جدا از هم نبوده،,165_pch.wav ویژگی‌های یه ابَراتم رو از خودشون نشون دادن، که خیلی جالبه.,166_pch.wav حتی یه حالت جدیدتر هم پیدا کردن به نام چگال فرمیونی,167_pch.wav که خیلی شبیه قبلیه اما یه تفاوتایی با هم دارن.,168_pch.wav شاید حالت‌های مختلف ماده، به همین چند تا محدود نشه، شاید هرچی جلوتر بریم,169_pch.wav حالت‌های پیچیده‌تری از ماده کشف کنیم با رفتارهای خیلی عجیب‌تر.,170_pch.wav شما هم لطفا نظر خودتونو تو کامنت‌ها بنویسید، فعلا...,171_pch.wav سلام رفقا، امیدوارم حالتون خوب باشه.,0_gat.wav ویدیوی قبلیمون در مورد توپ صاعقه یا گوی آذرخش بود، که لینکش این بالا هست.,1_gat.wav اونجا گفتم که بعضیا نظرشون اینه که این توپ‌ها,2_gat.wav چیزی نیستن جز توهّماتی که تو مغز ما اتفاق میوفته.,3_gat.wav خیلی از شما تو کامنت‌ها گفتید که اگه توهّم بود نمیشد ازش فیلم گرفت،,4_gat.wav اما واقعیت اینه که به این ویدیوها خیلی نمیشه استناد کرد.,5_gat.wav دلیلش هم اینه که ساختنشون با کامپیوتر زیاد کار سختی نیست.,6_gat.wav برای همین افرادی که این پدیده رو توهّم می‌دونن,7_gat.wav نظرشون اینه که این ویدیوها ساختگی‌ان.,8_gat.wav برای اینکه موضوع رو بهتر درک کنیم، با هم یه دونه از این ویدیوهارو,9_gat.wav قدم به قدم درست می‌کنیم ببینیم چی میشه.,10_gat.wav البته ویدیوی اصلی هفتگیمون سرجاش هست، این یه ویدیوی متفرقه‌ست.,11_gat.wav خب این ویدیو رو از اینترنت دانلود کردم که یه منظره‌ی طبیعی رو نشون میده.,12_gat.wav میخوام یه توپ صاعقه بهش اضافه کنم که از اون دور،,13_gat.wav از کنار این کلبه به دوربین نزدیک میشه، بعدش دوباره برمی‌گرده عقب.,14_gat.wav برای این کار هم از نرم‌افزار ادوبی پریمیر استفاده,15_gat.wav می‌کنم که مخصوص ادیت ویدیو هست.,16_gat.wav منظره‌ی اصلی رو وارد نرم‌افزار می‌کنم.,17_gat.wav حالا یه توپ صاعقه لازم دارم.,18_gat.wav یکی از پرکاربردترین تکنیک‌هایی که تو فیلم‌سازی استفاده میشه،,19_gat.wav پرده‌ی سبزه، که خودمم زیاد تو ویدیوهام استفاده می‌کنم.,20_gat.wav از بین اینا هرکدومشون که دوست دارم انتخاب می‌کنم، مثلا این به نظرم گزینه‌ی خوبیه.,22_gat.wav دانلودش می‌کنم بعدش اضافه‌ش می‌کنم به پروژه.,23_gat.wav بعدش، حرکتشو تعیین می‌کنم.,25_gat.wav دوست دارم اینجا از زیر این کلبه شروع به حرکت کنه، بیاد نزدیک,26_gat.wav دوربین، یه چند ثانیه اینجا بمونه، بعد دوباره برگرده بره به سمت کلبه.,27_gat.wav نورش الان یه مقدار کمه، برای همین از افکت,28_gat.wav پس یه دایره اطرافش می‌کشم، لبه‌هاشم نرم می‌کنم.,31_gat.wav حالا توپ و پس‌زمینه رو با هم ادغام می‌کنم.,32_gat.wav بذارید یه خروجی بگیریم ببینیم تا الان چیکار کردیم.,33_gat.wav خب همونطور که می‌بینید زیاد طبیعی نشده، یه دلیلش اینه که دوربین خیلی ثابته،,34_gat.wav ویدیوهایی که با گوشی یا دوربین‌های دستی گرفته میشن معمولا یه مقدار لرزش دارن.,35_gat.wav پس باید یه مقداری لرزش دست اضافه کنیم به ویدیومون تا طبیعی‌تر باشه.,36_gat.wav یه کار خیلی راحت و سریع اینه که از لرزش‌های یه ویدیوی دیگه استفاده کنیم،,37_gat.wav مثلا همین که تو ویدیوی قبلی نشون دادم گزینه‌ی خوبیه.,38_gat.wav پس اینو اضافه‌ش می‌کنم به پروژه، بعدش ادغامش می‌کنم با ویدیوی خودم.,39_gat.wav بعد صبر می‌کنم تا پردازشش تموم بشه.,42_gat.wav حالا روش دابل‌کلیک می‌کنم و اون ویدیوی لرزش‌دار رو غیرفعال می‌کنم و برمی‌گردم.,43_gat.wav تهشم با یه کیفیت پایین ازش خروجی می‌گیرم، هرچقدر کیفیتش پایین‌تر باشه,44_gat.wav جزییات کمتری توش دیده میشه، تشخیص فیک بودنش سخت‌تر میشه.,45_gat.wav نتیجه‌ی نهایی میشه این.,46_gat.wav خب پس دیدیم که درست کردن یه همچین ویدیوهایی زیاد کار سختی نیست،,47_gat.wav البته اینم در نظر بگیرید که ما الان پنج دقیقه بیشتر وقت نذاشتیم،,48_gat.wav ممکنه یه نفر بشینه مثلا دو سه روز زمان بذاره تا یه ویدیوی خیلی بهتر و,49_gat.wav دقیق‌تر بسازه که به راحتی نشه تشخیص داد که فیکه یا واقعی.,50_gat.wav الان نمی‌خوام بگم توپ صاعقه حتما یه توهّمه، یا تمام فیلم‌هایی که ازش هست تقلبیه.,51_gat.wav هدفم فقط اینه که یه دید بهتری به دست بیاریم از واقعیت، و اینکه,52_gat.wav برای هر موضوعی دنبال شواهد مختلف باشیم نه فقط یه فیلم یا یه عکس.,53_gat.wav مثلا گزارش‌هایی که مردم دادن، آزمایشایی که انجام شده، مقاله‌هایی که نوشته شده.,54_gat.wav در مورد خیلی از مسایل همینطوره، مثلا ویدیوهایی که بشقاب پرنده‌ها,55_gat.wav یا موجودات فضایی رو نشون میدن به راحتی قابل ساختن هستن،,56_gat.wav نمیشه فقط رو حساب این ویدیوها نتیجه گرفت که بشقاب‌پرنده‌ها,57_gat.wav صددرصد وجود دارن، نیاز به اطلاعات خیلی بیشتری داریم.,58_gat.wav امیدوارم این ویدیو مفید بوده باشه، و اینکه همیشه از این‌ همه,59_gat.wav حمایتی که می‌کنید و این همه لطفی که دارید ممنونم.,60_gat.wav چی باعث میشه که من نسبت به وجود خودم تو این دنیا آگاه باشم؟,0_mag.wav این آگاهی دقیقا از کجا داره میاد؟,1_mag.wav همه‌ش کار مغزمه، یا اینکه از یه چیز غیرمادی به نام روح میاد؟,2_mag.wav امروز می‌خواهیم یه ایده‌ی جالبی رو بررسی کنیم که حرفش اینه که آگاهی،,3_mag.wav داخل مغز ما تولید نمیشه، تو کل جهان هستی وجود داره.,4_mag.wav مغز ما شبیه آنتنی عمل می‌کنه که این آگاهی رو دریافت می‌کنه.,5_mag.wav پس تو ویدیوی امروز در مورد چیزایی صحبت می‌کنیم که از نظر علمی اثبات نشده.,6_mag.wav فقط چون علم هنوز نتونسته راز آگاهی رو کشف کنه، می‌خواهیم یه قدم,7_mag.wav از لبه‌ی دانشمون جلوتر بریم و با تخیّلاتمون وارد دنیای ناشناخته‌ها بشیم.,8_mag.wav اسپانسر این برنامه هم شرکت فیوتک تو جنوب کالیفرنیاست، که زمینه‌ی,9_mag.wav فعالیتش ابزارهای دقیق اندازه‌گیری و سنسورهای پیشرفته و رباتیکه.,10_mag.wav فیوتک تو پروژه‌های بزرگ ناسا، مثل شاتل فضایی دیسکاوری و,11_mag.wav مریخ‌نورد کیوریاسیتی نقش پررنگی داشته.,12_mag.wav برای اطلاعات بیشتر می‌تونید به سایتشون سر بزنید، یا لینکدین فیوتک رو,13_mag.wav دنبال کنید، که تو بخش توضیحات همین ویدیو گذاشتم.,14_mag.wav خیلیا معتقدن منشا آگاهی، بزرگترین معمای دنیای ماست.,15_mag.wav چی میشه که یه مجموعه‌ای از اتم‌ها وقتی به یه شکل خاصی,16_mag.wav کنار هم قرار می‌گیرن، نسبت به وجود خودشون آگاه میشن؟,17_mag.wav حتما می‌دونید که اینجا منظور از آگاهی، هوشیاریه، به معنی علم و دانش نیست.,18_mag.wav نمی‌دونم تا حالا تجربه‌ی بیهوشی کامل رو داشتید یا نه.,19_mag.wav من خودم بعد از تصادفی که چند سال پیش داشتم، سه چهار بار تجربه‌ش کردم.,20_mag.wav بیهوشی کلا با خواب فرق داره.,21_mag.wav شما تو عمیق‌ترین خواب زندگیت هم که باشی، وقتی تیغ جراحی رو,22_mag.wav وارد بدنت کنن بیدار میشی. یا خیلی وقتا رویا می‌بینی.,23_mag.wav یا اینکه بعد از بیدار شدن، تقریبا یه درکی داری از اینکه,24_mag.wav پنج دقیقه گذشته یا پنج ساعت.,25_mag.wav چون خیلی از قسمت‌های مغز، تو خواب هم مشغول کارن.,26_mag.wav اما بیهوشی اینجوری نیست.,27_mag.wav هیچ فرقی نمی‌کنه چه بلایی سرم بیارن، هیچی از محیط اطرافم,28_mag.wav حس نمی‌کنم، آگاهی یا هوشیاری من از بین رفته.,29_mag.wav البته ما هنوز تعریف دقیقی از آگاهی نداریم، نمی‌دونیم چیه و از کجا میاد.,30_mag.wav اما اگه داروی بیهوشی، با تغییراتی که تو مغز من ایجاد می‌کنه،,31_mag.wav باعث قطع شدن آگاهی من میشه، پس چطور میشه گفت,32_mag.wav منشا آگاهی، خارج از بدن منه؟,33_mag.wav منظورم اینه که اگه منشأش یه چیز غیرمادیه به نام روح که جدای از بدن منه،,34_mag.wav چرا باید تغییر یه بخشی از بدنم، یعنی مغزم، این آگاهی رو قطعش کنه؟,35_mag.wav به نظرم دو تا حالت داره.,36_mag.wav یا باید قبول کنیم که همه چیز فقط تو مغز منه، یا اینکه اگه روحی وجود داره،,37_mag.wav جسم و روح کاملا مستقل از همدیگه نیستن، تغییرِ یکیش روی اون یکی هم اثر می‌ذاره.,38_mag.wav دعوا سر این موضوع، از هزاران سال پیش وجود داشته، هنوزم هست.,39_mag.wav اما یه ایده‌ی جالبی هم داریم که یه جور دیگه‌ای به قضیه نگاه می‌کنه.,40_mag.wav حرفش اینه که آگاهی داخل مغز ما تولید نمیشه، بلکه تو کل جهان هستی پراکنده‌ست.,41_mag.wav مغز ما، شبیه یه آنتن عمل می‌کنه که می‌تونه این آگاهی رو دریافت کنه.,42_mag.wav باز تاکید می‌کنم که هیچ اثباتی برای این ادعا وجود نداره، فقط به عنوان یه,43_mag.wav احتمال بررسیش می‌کنیم، بعدشم یه نگاهی می‌اندازیم به مشکلاتش.,44_mag.wav خب وسایل ارتباطی مثل رادیو، یه آنتنی دارن,45_mag.wav برای دریافت امواج الکترومغناطیسی که از فرستنده ارسال میشه.,46_mag.wav رادیو چه روشن باشه چه خاموش، این امواج همیشه تو فضا هستن.,47_mag.wav گوشی‌های موبایل هم رادیو دارن، که سیم هندزفری،,48_mag.wav کار آنتن رو براشون انجام میده.,49_mag.wav وقتی آنتن تو یه وضعیت درستی باشه، امواج رو خیلی خوب دریافت می‌کنه.,50_mag.wav اما زمانی که تو یه حالت نامناسبی باشه،,51_mag.wav دیگه خبری از اون صدای واضح و تمیز نیست، نویز داره.,52_mag.wav حالت سوم هم اینه که کلا آنتن قطع بشه،,53_mag.wav دیگه هیچی نمی‌شنویم جز یه نویز شدید بی‌معنی.,54_mag.wav پس تو این ایده‌ی آنتن بودن مغز، حالت اول اینه که مغز ما,55_mag.wav صحیح و سالمه، که باعث میشه آگاهی رو به طور کامل دریافت کنه.,56_mag.wav حالت دوم اینه که یه ایرادی تو مغزمون داریم، مثلا یه بخشی از مغز از کار افتاده.,57_mag.wav شاید بشه گفت تو خواب هم همین اتفاق میفته.,58_mag.wav یه بخش‌هایی از مغز غیرفعاله، برای همین آگاهی رو به صورت ناقص,59_mag.wav دریافت می‌کنه، یه سری خواب‌ها و صحنه‌های عجیب و غیرواضح می‌بینیم.,60_mag.wav حالت سوم هم که قطع شدن آنتنه.,61_mag.wav مثل مرگ مغزی، یا کمای بدون برگشت.,62_mag.wav که این افراد زندگی گیاهی پیدا می‌کنن، هیچ واکنشی نسبت به,63_mag.wav محیط اطرافشون ندارن، تمام آگاهیشون، یا حداقل یه بخش بزرگیش، از بین رفته.,64_mag.wav خب این ایده به نظر خیلی جالب و هیجان‌انگیز میاد،,65_mag.wav اما سوالاتی پیش میاره که هنوز جوابی براشون نداریم.,66_mag.wav تا هزاران سال هیچ تصوری نداشتیم که چه جوری می‌تونیم دنیا رو ببینیم.,67_mag.wav اما الان می‌دونیم که وقتی من به ماه نگاه می‌کنم، نورش وارد چشم من میشه،,68_mag.wav می‌خوره به سلول‌های حساس به نور، اینا ترجمه‌ش می‌کنن به,69_mag.wav سیگنال‌های الکتریکی، فرستاده میشن به مغز، اونجا مغز با استفاده از,70_mag.wav اینا یه تصویر ذهنی می‌سازه، اینجوری من ماه رو می‌بینم.,71_mag.wav پس اینجا هم چشم من شبیه یه آنتن یا گیرنده عمل کرده،,72_mag.wav نوری که از قبل تو محیط وجود داشته رو دریافت کرده.,73_mag.wav قطعا آدمایی که هزار سال پیش زندگی می‌کردن,74_mag.wav هیچ درکی نداشتن از اینکه امواج الکترومغناطیسی چیه،,75_mag.wav سیگنال‌های الکتریکی چیه، نورون و سلول‌های عصبی چیه.,76_mag.wav ولی الان ما همه‌ی اینا رو می‌دونیم.,77_mag.wav اگه مغز هم به عنوان آنتنی برای دریافت آگاهی عمل می‌کنه،,78_mag.wav سوالات زیادی پیش میاد که باید جواب واضحی براشون داشته باشیم.,79_mag.wav سوال اول اینه که آگاهی دقیقا چیه، از چی ساخته شده.,80_mag.wav فرض کنید اونقدر پیشرفت کنیم که بتونیم یه مغز مصنوعی بسازیم که آگاه باشه.,81_mag.wav حالا باید دنبال یه راهی باشیم برای اینکه از رسیدن آگاهی به این آنتن جلوگیری کنیم.,82_mag.wav مثلا بذاریمش داخل یه اتاقکی که دیواره‌هاش,83_mag.wav از یه جنسی هستن که آگاهی نمی‌تونه داخلشون نفوذ کنه.,84_mag.wav آیا می‌تونیم چنین مغزی یا چنین اتاقکی بسازیم؟,85_mag.wav غیر از جنس آگاهی، منشأش هم خیلی مهمه. باید بدونیم از کجا داره میاد.,86_mag.wav مثلا یه چیزی شبیه پرتوهای مایکروویو کیهانیه که تو کل جهان پراکنده شده؟,87_mag.wav یا اینکه اصلا مال این دنیای چهاربعدی ما نیست، داره از ابعاد بالاتر میاد؟,88_mag.wav اگه اینطور باشه پس هیچ راهی وجود نداره که,89_mag.wav اتاقکی بسازیم که آگاهی نتونه داخلش نفوذ کنه.,90_mag.wav چون چیزی که از ابعاد بالاتر باشه، تسلط داره روی ابعاد پایین‌تر،,91_mag.wav که تو ویدیوهای قبلی در موردش صحبت کردم.,92_mag.wav سوال دوم اینه که دقیقا کجای مغز من مسئول دریافت آگاهیه؟,93_mag.wav از چند دهه پیش جراحی‌هایی روی مغز آدمای بیدار انجام شده,94_mag.wav که باعث شده بتونیم نقشه‌هایی از قسمت‌های مختلف مغز تهیه کنیم.,95_mag.wav این جراحی‌ها نشون داده که وقتی بخش‌های خارجی مغز دچار مشکل میشن،,96_mag.wav مشکلات حسی و حرکتی برای اون شخص پیش میاد,97_mag.wav اما همچنان هوشیاره، آگاهیش سرجاشه.,98_mag.wav در صورتی که وقتی قسمت‌های داخلی یا ساقه‌ی مغز,99_mag.wav آسیب می‌بینه، آگاهی ما تحت‌تاثیر قرار می‌گیره.,100_mag.wav مثلا آسیب شدید به تالاموس باعث میشه اون شخص,101_mag.wav وارد کمای عمیق بشه و شاید هیچوقت دیگه برنگرده.,102_mag.wav جالبه که نورون‌های این قسمت تالاموس، زمان خواب هم دچار یه تغییراتی میشن.,103_mag.wav پس آیا می‌تونیم بگیم این بخش‌های مغز مسئول تولید یا دریافت آگاهی هستن؟,104_mag.wav خب مشکل اینجاست که رفتارهای مغز ما اونقدر پیچیده‌ست که,105_mag.wav حتی اگه وظیفه‌ی تک‌تک سلول‌هاش هم بدونیم بازم پر از معماست.,106_mag.wav سوال سوم اینه که آگاهی ما از چه زمانی شروع میشه؟,107_mag.wav آیا ما تو شکم مادر هم از وجود خودمون آگاهیم,108_mag.wav ولی چون زمان زیادی ازش گذشته چیزی یادمون نمیاد؟,109_mag.wav یا اینکه آگاهی بعد از تولد شروع میشه؟,110_mag.wav شما یادتون میاد اولین باری که از وجود خودتون مطّلع شدید کِی بود؟,111_mag.wav به نظر میاد آگاهی ما یه چیزی نیست که به طور ناگهانی,112_mag.wav شروع بشه و به طور ناگهانی هم تموم بشه.,113_mag.wav همینطور که مغز ما شکل می‌گیره و رشد می‌کنه، کم‌کم,114_mag.wav آگاهیمون نسبت به محیط اطراف کامل‌تر میشه.,115_mag.wav اگه با دیدگاه آنتن بودن مغز بهش نگاه کنیم، تغییراتی که,116_mag.wav تو طول زندگیمون داخل سلول‌های مغزیمون اتفاق میفته،,117_mag.wav باعث میشه که آنتن ما آگاهی رو به شکل‌های متفاوتی دریافت کنه.,118_mag.wav همینو میشه در مورد حیوانات گفت.,119_mag.wav شامپانزه‌ها یا بعضی میمون‌های دیگه وقتی تصویر خودشونو تو آینه می‌بینن،,120_mag.wav متوجهن که این خودشونه، یه موجود دیگه نیست.,121_mag.wav شاید بشه اینجوری توجیهش کرد که هرچقدر مغز موجودات پیچیده‌تر میشه،,122_mag.wav توانایی بیشتری پیدا می‌کنه برای دریافت آگاهی.,123_mag.wav سوال چهارم اینه که اگه منبع آگاهی همه‌ی ما یکیه،,124_mag.wav پس این همه تفاوت ذهن آدما با همدیگه از کجا میاد؟,125_mag.wav شاید بشه اینجوری گفت که چون ساختار هر مغزی با مغزهای دیگه متفاوته،,126_mag.wav مقدار و کیفیت آگاهی‌ای که دریافت می‌کنه هم با بقیه فرق داره.,127_mag.wav ولی خب بعضی از آدما مثل دوقلوهای همسان یا,128_mag.wav مادر و بچه‌ش که شباهت‌های جسمی زیادی دارن، چیزای عجیبی تجربه می‌کنن.,129_mag.wav مثلا زیاد پیش میاد که مادرها وقتی یه اتفاق بدی برای بچه‌شون میفته,130_mag.wav حال بدی پیدا می‌کنن، حتی اگه از همدیگه خیلی دور باشن.,131_mag.wav شاید شباهت‌های مغزیشون باعث میشه یه بخشی از آگاهیشون مشترک باشه.,132_mag.wav سوال آخر هم اینه که حد نهایی آگاهی چیه.,133_mag.wav یعنی این چیزی که الان ما انسان‌ها داریم، دیگه ته آگاهیه؟,134_mag.wav یا از این بیشتر هم امکانش هست؟ شاید اینجوری باشه که هرچقدر,135_mag.wav آنتنمون رو تقویت کنیم، آگاهی بیشتری دریافت می‌کنیم.,136_mag.wav شاید موجوداتی تو جهان هستی وجود داشته باشن، که اونقدر آگاه شدن,137_mag.wav که مثلا می‌تونن تو یه چشم به هم زدن، تو فضا و زمان جابجا بشن، هر چیزی که,138_mag.wav اراده کنن ساخته بشه، یا خیلی توانایی‌های دیگه که به نظر ما غیرممکن میاد.,139_mag.wav همونطور که از نظر یه میمون، توانایی‌های ما خیلی عجیب و غیرممکنه.,140_mag.wav خیلیا معتقدن معمای آگاهی هیچوقت حل نمیشه،,141_mag.wav چون راهی برای مشاهده یا اندازه‌گیریش نداریم.,142_mag.wav معلوم نیست همه‌ش داخل مغز خودمون تولید میشه،,143_mag.wav یا اونطور که ادیان میگن از یه چیزی به نام روح میاد که مال این دنیا نیست،,144_mag.wav یا اینکه یه آگاهی کلی داریم که از ابعاد بالاتر میاد و مغز ما,145_mag.wav فقط مثل آنتن دریافتش می‌کنه. علم ما هنوز جوابی براش نداره.,146_mag.wav معروفه که اگه انگشتتون رو به سمت آسمون بگیرید,0_akh.wav بیشتر از ده میلیون کهکشان پشت انگشت شما قرار گرفته,1_akh.wav دیگه ببینید توی کل آسمون چقدر تعدادشون زیاده,2_akh.wav از بین تمام این کهکشان‌ها، یکیشون اونقدر به ما نزدیکه,3_akh.wav که حتی با چشم غیرمسلح هم می‌تونیم ببینیمش: کهکشان آندرومدا,4_akh.wav امروز می‌خواهیم داستان هیجان‌انگیز کشف این کهکشان همسایه رو بررسی کنیم,5_akh.wav چون همین بود که باعث شد چشم ما به عظمت باورنکردنی این دنیا باز بشه,6_akh.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,7_akh.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,8_akh.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,9_akh.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,10_akh.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,11_akh.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,12_akh.wav اولین کسی که به کهکشان آندرومدا اشاره کرده,13_akh.wav یه اخترشناس ایرانیه به نام عبدالرحمن صوفی,14_akh.wav بیشتر از هزار سال پیش، یعنی ۹۴۶ میلادی,15_akh.wav صوفی کتابی نوشت به نام صُوَر الکَواکِب، یا پیکرهای ستارگان,16_akh.wav در واقع کتاب معروف المَجِسطی بَطلَمیوس رو ترجمه کرد به عربی و,17_akh.wav کشفیات خیلی بیشتری بهش اضافه کرد,18_akh.wav همینجا بود که از یه سحابی نام برد، که داخل صورت فلکی اِمرأة‌ المُسَلسَلَه قرار داشت,19_akh.wav بنابراین صوفی فکر می‌کرد این یه سحابی یا ابره,20_akh.wav اون زمان کسی نمی‌دونست که چیزی به نام کهکشان وجود داره,21_akh.wav صورت فلکی اِمرأة‌ المُسَلسَلَه یا زنِ برزنجیر، توی نوشته‌های غربی معروفه به آندرومدا,22_akh.wav که همسر پرسیوس یکی از اسطوره‌های یونانی بود,23_akh.wav بعد از اون، تا حدود هفت قرن، هیچ کار خاصی در مورد این سحابی انجام نشد,24_akh.wav اما اختراع تلسکوپ دوباره توجه‌ها رو به سمت این جرم آسمانی جلب کرد,25_akh.wav زیمون ماریوس اخترشناس آلمانی، سال ۱۶۱۲,26_akh.wav با تلسکوپ خودش سعی کرد قطر این سحابی آندرومدا رو اندازه‌گیری کنه,27_akh.wav سال ۱۷۶۵ شارل مسیه اخترشناس فرانسوی,28_akh.wav کتابی منتشر کرد به نام کاتالوگ سحابی‌ها و خوشه‌های ستاره‌ای,29_akh.wav مسیه داخل این کاتالوگ، لیستی از چهل و یک جرم فضایی تهیه کرده بود,30_akh.wav که بعضیاشون سحابی بودن، بعضیاشون خوشه‌های ستاره‌ای,31_akh.wav بعضیاشون هم کهکشان‌های دوردست,32_akh.wav بعدا این لیست توسط خود مسیه و بقیه‌ی اخترشناس‌ها بزرگ‌تر شد و رسید به صد و ده تا,33_akh.wav آندرومدا سی‌ویکمین مورد این لیست مسیه بود,34_akh.wav برای همین توی نوشته‌های علمی، معمولا بهش میگن مسیه-سی‌ویک یا اِم-سی‌ویک,35_akh.wav بعد از اون، ویلیام هرشل اخترشناس و موسیقی‌دان آلمانی,36_akh.wav اسم این سحابی رو گذاشت آندرومدا، چون داخل صورت فلکی آندرومدا قرار گرفته,37_akh.wav این ویلیام هرشل همون کسیه که سیاره‌ی اورانوس رو کشف کرد,38_akh.wav هرشل معتقد بود آندرومدا نزدیک‌ترین سحابی بزرگ به زمینه,39_akh.wav که فقط حدود هجده هزار سال نوری از ما فاصله داره,40_akh.wav سال ۱۸۵۰ ویلیام پارسونز اخترشناس ایرلندی برای اولین بار اعلام کرد,41_akh.wav که آندرومدا متعلق به گروه خاصی از سحابی‌هاست به نام سحابی‌های مارپیچی,42_akh.wav که داخل کهکشان خودمون راه شیری قرار گرفتن,43_akh.wav البته حدود یه قرن قبلتر، امانوئل کانت فیلسوف بزرگ آلمانی، گفته بود,44_akh.wav آندرومدا و بقیه‌ی سحابی‌های مشابه، دنیاهای جداگانه‌ای خارج از کهکشان مان,45_akh.wav که به هرکدوم از اینا میگفت یه جهان جزیره‌ای,46_akh.wav ولی خب از همون زمان، خیلی‌ها با این ایده مخالف بودن,47_akh.wav چون هنوز هیچکس نتونسته بود اثباتش کنه,48_akh.wav تا اینکه اوایل قرن بیستم یه اتفاق جالب افتاد که نقطه‌ی شروع درک ما از کهکشان‌ها بود,49_akh.wav می‌دونیم که سوپرنووا یا اَبَرنواَختر، انفجار یه ستاره‌ست که نور خیلی شدیدی آزاد می‌کنه,50_akh.wav اونم تو یه بازه‌ی زمانی کوتاه، یعنی بعد از چند روز یا چند ماه، شدت نورش از بین میره,51_akh.wav یه چیز دیگه هم شبیه این داریم به نام نووا یا نواَختر، که اینم نور شدیدی داره,52_akh.wav ولی معمولا باعث نابودی ستاره نمیشه، از سوپرنوا هم بیشتر اتفاق میفته,53_akh.wav سال ۱۹۱۷ هِبِر کورتیس اخترشناس آمریکایی، یه نووا داخل آندرومدا پیدا کرد,54_akh.wav نور این نووا چندین برابر ضعیف‌تر از بقیه‌ی نمونه‌هایی بود که,55_akh.wav توی قسمت‌های دیگه‌ی آسمون دیده میشد,56_akh.wav غیر از این، کورتیس با بررسی تصاویر قدیمی‌تر آندرومدا متوجه شد,57_akh.wav تراکم نوواها توی این سحابی، به‌طور غیرعادی بیشتر از بقیه‌ی قسمت‌های کهکشان ماست,58_akh.wav بنابراین به این نتیجه رسید که آندرومدا یه سحابی داخل کهکشان خودمون نیست,59_akh.wav بلکه یه مجموعه‌ی بزرگی از ستاره‌هاست، شبیه کهکشان راه شیری,60_akh.wav که حدود نیم میلیون سال نوری از ما فاصله داره,61_akh.wav این ایده‌ی انقلابی، طبق معمول با مخالفت‌های زیادی روبرو شد,62_akh.wav مهمتر از همه، هارلو شَپلی اخترشناس آمریکایی بود,63_akh.wav سال ۱۹۲۰ یه بحث جنجالی زنده بین کورتیس و شپلی اتفاق افتاد که معروفه به مناظره‌ی بزرگ,64_akh.wav شپلی معتقد بود کل جهان هستی خلاصه شده تو کهکشان راه شیری,65_akh.wav قطرش هم حدود سیصد هزار سال نوریه,66_akh.wav تمام سحابی‌های مارپیچی مثل آندرومدا هم داخل همین کهکشانن,67_akh.wav چون اگه آندرومدا یه کهکشان جداگانه باشه,68_akh.wav باید میلیون‌ها سال نوری از ما فاصله داشته باشه،,69_akh.wav و این با ابعادی که برای جهان هستی در نظر گرفتیم جور درنمیاد,70_akh.wav اما رقیبش، یعنی کورتیس روی دو تا چیز تاکید می‌کرد,71_akh.wav یکی تراکم زیاد نوواها توی آندرومدا,72_akh.wav یکی هم نور خیلی کمشون که نشون میداد باید خیلی دور باشن,73_akh.wav با این حال، هیچکس برنده‌ی این مناظره نبود,74_akh.wav گره این کار، چهار سال بعد به دست ادوین هابل باز شد,75_akh.wav ستاره‌های متغیر قیفاووسی، گروهی از ستاره‌هان که نورشون به طور منظم کم و زیاد میشه,76_akh.wav اولش ستاره توی بزرگ‌ترین و سردترین حالت خودش قرار گرفته,77_akh.wav اینجا انرژی تولید شده توی مرکزش، کمه,78_akh.wav بنابراین تعادل بین نیروها از بین میره و ستاره بر اثر گرانش شروع می‌کنه به کوچیک شدن,79_akh.wav همینطور که کوچیک‌تر میشه، دما و فشار داخلش افزایش پیدا می‌کنه و,80_akh.wav همجوشی هسته‌ای سرعت می‌گیره,81_akh.wav پس انرژی بیشتری آزاد میشه، که این یعنی شدیدتر شدن نور ستاره,82_akh.wav همین افزایش انرژی، دوباره ستاره رو هل میده به بیرون و بزرگترش می‌کنه,83_akh.wav پس دوباره سردتر میشه و به کم‌نورترین حالت خودش می‌رسه,84_akh.wav این چرخه همینطور دائما تکرار میشه,85_akh.wav بعضی از این ستاره‌ها هر چند روز یه بار یه نوسان انجام میدن,86_akh.wav بعضیاشون هر چند ماه یه بار,87_akh.wav حالا نکته‌ی جالبش اینجاست که اخترشناس‌ها یه فرمول تجربی به دست آوردن,88_akh.wav که باهاش میشه فاصله‌ی این ستاره‌های متغیر تا زمین رو به طور تقریبی حساب کرد,89_akh.wav اِم کوچیک، قدر ظاهری ستاره‌ست,90_akh.wav یعنی مقدار نور یا روشنایی ستاره از دید یه ناظر زمینی,91_akh.wav خب واضحه که هرچقدر فاصله‌ی ستاره از زمین بیشتر باشه,92_akh.wav کم‌نورتر می‌بینیمش، یعنی قدر ظاهریش تغییر می‌کنه,93_akh.wav بنابراین یه چیز دیگه هم داریم به نام قدر مطلق,94_akh.wav که مقدار نور ذاتی ستاره رو نشون میده,95_akh.wav قدر ظاهری رو که از روی زمین با روش‌های مختلف اندازه‌گیری می‌کنیم,96_akh.wav قدر مطلق هم ارتباط داره با نرخ نوسان‌های ستاره,97_akh.wav هرچقدر دیر به دیر نوسان داشته باشه، اون حالت پرنورش شدیدتره,98_akh.wav حالا کافیه این دو تا مقدار رو توی این فرمول قرار بدیم,99_akh.wav تا فاصله‌ی اون ستاره از زمین به دست بیاد,100_akh.wav ادوین هابل با تلسکوپ هوکر تونست با همین روش,101_akh.wav فاصله‌ی ستاره‌های قیفاووسی داخل آندرومدا رو پیدا کنه,102_akh.wav اینجوری نشون داد آندرومدا بیشتر از یک میلیون سال نوری از ما فاصله داره,103_akh.wav بنابراین خودش یه کهکشان مستقله,104_akh.wav تمام سحابی‌های مارپیچی دیگه هم، با همین روش مشخص شد که,105_akh.wav خودشون کهکشان‌های جداگانه‌ای هستن، نه سحابی‌هایی داخل راه شیری,106_akh.wav اینجا بود که یهو جهان هستی، میلیون‌ها برابر,107_akh.wav از اون چیزی که فکرش رو می‌کردیم بزرگ‌تر شد,108_akh.wav الان بعد از اندازه‌گیری‌های مختلف و تصاویری که تلسکوپ‌های فضایی,109_akh.wav مثل هابل و جیمز وب از آندرومدا به ما دادن,110_akh.wav شناخت ما از این کهکشان باستانی خیلی بیشتر شده,111_akh.wav می‌دونیم که حدود دو و نیم میلیون سال نوری از ما فاصله داره,112_akh.wav تقریبا دو برابر کهکشان ماست، تعداد ستاره‌هاش هم ده برابر بیشتره,113_akh.wav حدود یک تریلیون ستاره داره,114_akh.wav اگه دوست داشتید ببینید آندرومدا چه زمانی توی آسمون شما قابل‌دیدنه,115_akh.wav وب‌سایت استلاریوم رو باز کنید، از این پایین، موقعیت مکانی خودتون رو تعیین کنید,116_akh.wav بعدش این بالا کلمه‌ی آندرومدا رو سرچ کنید,117_akh.wav حالا کافیه از این قسمت، ساعت‌های مختلف رو چک کنید,118_akh.wav ببینید چه زمانی این صورت فلکی بالاتر از خط افق قرار می‌گیره,119_akh.wav دقت کنید که برای دیدنش با چشم غیرمسلح,120_akh.wav باید آسمون تاریک و بدون ماه باشه، دور از نورهای شهر,121_akh.wav اهمیت آندرومدا به خاطر اینه که می‌تونیم,122_akh.wav یه کهکشان شبیه کهکشان خودمون رو از بیرون مطالعه کنیم,123_akh.wav ساختارش نشون میده که احتمالا یه چیزی حدود ده میلیارد سال پیش تشکیل شده,124_akh.wav ولی از اون زمان دائما کهکشان‌های کوچیکتر اطراف خودش رو بلعیده و رشد کرده,125_akh.wav همین الان هم حدود بیست تا کهکشان کوتوله، دور آندرومدا می‌چرخن,126_akh.wav که به اینا میگن کهکشان‌های اقماری یا ماهواره‌ای,127_akh.wav بزرگ‌ترینشون اِم-صدوده هست، بعدش هم اِم-سی‌ودو,128_akh.wav همین اِم-سی‌ودو با اینکه اندازه‌ی خیلی کوچیکی داره,129_akh.wav اما یه ابرسیاهچاله تو مرکزش هست که برای کهکشانی با این اندازه، بیش از حد بزرگه,130_akh.wav این نشون میده که احتمالا اندازه‌ی اصلیش خیلی بزرگ‌تر بوده,131_akh.wav ولی آندرومدا بیشتر ستاره‌هاش رو جذب کرده و,132_akh.wav فقط اونایی که تحت گرانش شدید سیاهچاله بودن نجات پیدا کردن,133_akh.wav آندرومدا توی گروه محلی، که ما هم جزوش هستیم,134_akh.wav بزرگ‌ترین کهکشانه، رییس این گروه محسوب میشه,135_akh.wav معاونش راه شیری خودمونه، سومی هم کهکشان اِم-سی‌وسه,136_akh.wav که چون داخل صورت فلکی مثلث قرار گرفته بهش میگن کهکشان مثلث,137_akh.wav راه شیری هم تعداد زیادی از این کهکشان‌های کوچیک ماهواره‌ای داره,138_akh.wav دو تا از معروف‌ترین‌هاش، ابر ماژلانی بزرگ و ابر ماژلانی کوچیکه,139_akh.wav که فقط از نیم‌کره‌ی جنوبی زمین قابل دیدنن,140_akh.wav ساختار آندرومدا از راه شیری پیچیده‌تره,141_akh.wav که یه دلیلش همین برخوردهای زیادیه که در گذشته داشته,142_akh.wav و اثر گرانشی کهکشان‌هایی مثل کهکشان مثلث,143_akh.wav با اینکه نزدیک‌ترین همسایه‌ی ماست، اما بازم اونقدر دوره,144_akh.wav که نمی‌تونیم سیاره‌هایی که به دور ستاره‌هاش می‌چرخن رو بررسی کنیم,145_akh.wav ببینیم کدومشون احتمال داره حاوی زندگی باشن,146_akh.wav انجام این کار حتی برای سیاره‌های کهکشان خودمون هم به شدت سخته,147_akh.wav چون سیاره‌ها در مقایسه با ستاره‌ها مثل یه ذره‌ی گرد و غبارن,148_akh.wav بهرحال با این همه ستاره که آندرومدا داره، بر اساس احتمالات,149_akh.wav میشه گفت تعداد خیلی زیادی سیاره باید داخل این کهکشان وجود داشته باشه,150_akh.wav که دارای شرایط مناسب برای زندگی باشن,151_akh.wav ابرسیاهچاله‌ی مرکز آندرومدا هم خیلی خیلی بزرگه,152_akh.wav سیاهچاله‌ی مرکز کهکشان خودمون، جرمش تقریبا چهار میلیون برابر خورشیده,153_akh.wav در حالی که سیاهچاله‌ی آندرومدا صد میلیون برابر خورشید جرم داره,154_akh.wav یعنی بیست و پنج برابر سنگین‌تره,155_akh.wav این نشون میده که خیلی قدیمی‌تره,156_akh.wav بررسی دقیق آندرومدا، یه نکته‌ی عجیب و ترسناک دیگه هم برای ما آشکار کرد,157_akh.wav این غول گرسنه داره به سمت ما میاد,158_akh.wav در مورد اثر ردشیفت یا انتقال به سرخ، قبلا توضیح دادم,159_akh.wav کهکشان‌هایی که از ما دور میشن، اون نورشون که به ما می‌رسه,160_akh.wav کشیده‌تر میشه و طول موج‌هاش میره به سمت قرمز,161_akh.wav اما برای کهکشانی که به ما نزدیک میشه، برعکسش اتفاق میفته,162_akh.wav یعنی طول موج‌های نورش فشرده‌تر میشه و,163_akh.wav میره به سمت آبی، که به این اتفاق میگن بلوشیفت,164_akh.wav در مورد آندرومدا هم اثر بلوشیفت قابل‌مشاهده‌ست,165_akh.wav در واقع راه شیری و آندرومدا دارن با سرعت صد و ده کیلومتر بر ثانیه,166_akh.wav به سمت همدیگه حرکت می‌کنن,167_akh.wav با این سرعت، میشه در عرض یک ساعت از زمین رفت به ماه,168_akh.wav ولی تو اندازه‌های کیهانی سرعت زیادی نیست,169_akh.wav حدود چهار میلیارد سال طول می‌کشه تا آندرومدا و راه شیری به هم برسن,170_akh.wav قبلا توی کامنت‌ها این سوال رو پرسیده بودید که اگه جهان هستی در حال انبساطه,171_akh.wav پس جریان این کهکشان‌هایی که به سمت همدیگه حرکت می‌کنن چیه,172_akh.wav جوابش اینه که تو مقیاس کلی، کهکشان‌ها به دلیل انبساط فضازمان از هم دور میشن,173_akh.wav ولی توی گروه‌های کوچیکتر محلی، گرانش، بعضی از اینا رو به سمت همدیگه جذب می‌کنه,174_akh.wav مثل همین اتفاقی که داره برای راه شیری و آندرومدا میفته,175_akh.wav در مورد اون کهکشان‌هایی که فاصله‌هاشون خیلی زیاده,176_akh.wav دیگه گرانش اونقدر زورش نمی‌رسه که به انبساط فضازمان غلبه کنه,177_akh.wav البته فعلا لازم نیست نگران این برخورد باشیم,178_akh.wav چون قبلش خورشید ما سوخت هیدروژن و هلیومش کاهش پیدا می‌کنه و,179_akh.wav تبدیل میشه به یه غول سرخ,180_akh.wav اونقدر بزرگ میشه که عطارد، زهره، و احتمالا زمین رو می‌بلعه,181_akh.wav پس عملا خیلی قبل از اینکه آندرومدا به ما برخورد کنه,182_akh.wav زمین توسط ستاره‌ی خودش سوخته و از بین رفته,183_akh.wav ولی به هر حال، اگه فرض کنیم این اتفاق نمیفته,184_akh.wav با نزدیک شدن آندرومدا به راه شیری، آسمون شب و ستاره‌هاش واقعا شگفت‌انگیز میشه,185_akh.wav در مورد برخورد این دو تا کهکشان یه نکته‌ی جالب هم وجود داره,186_akh.wav بیشتر ستاره‌ها به‌جای اینکه به هم کوبیده بشن، از بین همدیگه عبور می‌کنن,187_akh.wav چون اندازه‌ی ستاره‌ها در برابر فاصله‌های عظیمی که بینشون هست خیلی کمه,188_akh.wav هرچند این جاخالی دادن‌ها باعث میشه بر اثر نیروی گرانش، نظم مدارهاشون از بین بره,189_akh.wav منظومه‌های سیاره‌ای متلاشی بشن، ستاره‌ها هم یا تو یه مدار جدید بیفتن,190_akh.wav یا پرتاب بشن به بیرون از کهکشان,191_akh.wav سیاهچاله‌های مرکز این دو تا کهکشان هم در نهایت با هم ترکیب میشن و,192_akh.wav یه ابرسیاهچاله‌ی فوق‌العاده پرجرم به وجود میاد,193_akh.wav این کهکشان ابرغول جدید معروفه به میلکومدا,194_akh.wav که از ترکیب میلکی‌وِی و آندرومدا ساخته شده,195_akh.wav برای این موضوع شبیه‌سازی‌های کامپیوتری زیادی انجام دادن,196_akh.wav ولی هیچکدومشون نمی‌تونن کاملا درست باشن، چون این یه سیستم آشوبناکه,197_akh.wav که حتی جابجایی یکی از ستاره‌ها می‌تونه نتیجه رو کاملا عوض کنه,198_akh.wav میلکومدا هم همسایه‌های کوچیکترش مثل کهکشان مثلث رو می‌بلعه و رشد می‌کنه,199_akh.wav تا جایی که تمام کهکشان‌های گروه محلی تبدیل میشن به یه هیولای غیرقابل‌کنترل,200_akh.wav چیزی شبیه آلسیونِئوس بزرگ‌ترین کهکشان شناخته شده,201_akh.wav که صدوپنجاه برابر راه‌شیریه,202_akh.wav اما این کهکشان‌های گرسنه هم از یه حدی نمی‌تونن بزرگ‌تر بشن,203_akh.wav چون انبساط فضازمان از دسترس همدیگه خارجشون می‌کنه,204_akh.wav بعدش فرایند پیر شدن این غول‌ها شروع میشه و بیشمار دنیای مرده به جا می‌مونه,205_akh.wav هرچند همه‌ی این حرف‌ها فقط بر اساس دانش امروز ماست,206_akh.wav هیچکس واقعا نمی‌دونه آینده‌ی این جهان عجیب قراره چطور پیش بره,207_akh.wav موضوعی که امروز می‌خوام درباره‌ش صحبت کنم،,0_amb.wav هم یه مقداری متفاوته هم درکش ممکنه یه کم سخت باشه.,1_amb.wav یه مفهومیه به نام مغز بولتزمن، که ایده‌ی اصلیش اینه که تغییرات یا,2_amb.wav نوسانات تصادفی که تو اتم‌های سازنده‌ی این دنیا اتفاق میفته، در نهایت می‌تونه,3_amb.wav باعث ایجاد مغزهای هوشمندی بشه که از وجود خودشون آگاهن.,4_amb.wav مغزهایی شبیه مغز ما انسان‌ها که خاطرات خودشونو دارن،,5_amb.wav درک مشخصی از دنیا دارن، ولی می‌تونن خیلی هم از مال ما باهوش‌تر باشن.,6_amb.wav حتی از اینم جلوتر میره و این ایده رو مطرح می‌کنه که,7_amb.wav خود ما هم ممکنه یکی از همین مغزها باشیم که تمام چیزایی که,8_amb.wav تجربه می‌کنیم غیرواقعی باشن، فقط داخل ذهن خودمون باشن.,9_amb.wav با اینکه خیلی عجیب و دور از ذهن به نظر می‌رسه، اما اگه درست درکش کنیم،,10_amb.wav تبدیل میشه به یه فکر ترسناکی که ذهنمونو قلقلک میده!,11_amb.wav پس تا آخر این ویدیوی عجیب با من باشید.,12_amb.wav پایه‌ی اصلی این ایده، مفهوم آنتروپیه که به طور ساده یعنی بی‌نظمی.,13_amb.wav یه شاخه‌ای از علم وجود داره به نام ترمودینامیک که کارش,14_amb.wav بررسی چیزایی مثل گرما و فشار و انرژی و کار و اینجور چیزا,15_amb.wav روی یه مجموعه‌ای از ذراتی مثل اتم‌ها و مولکول‌هاست.,16_amb.wav مثلا رفتار اون گازی که داخل پیستون‌های موتور بخار وجود داره رو,17_amb.wav با استفاده از فرمول‌های همین علم ترمودینامیک توصیف می‌کنیم.,18_amb.wav چند تا قانون مهم داره که اینجا با دومیش کار داریم.,19_amb.wav قانون دوم ترمودینامیک میگه که توی یه سیستم بسته،,20_amb.wav مقدار بی‌نظمی دائما افزایش پیدا می‌کنه. اسم این بی‌نظمی هم گذاشته آنتروپی.,21_amb.wav هرچی یه سیستم نامنظم‌تر باشه، مقدار آنتروپیش بالاتره.,22_amb.wav مثلا یه ظرف شیشه‌ای دربسته رو درنظر بگیرید.,23_amb.wav فرض کنید صد تا دونه اتم گاز وارد این ظرف می‌کنیم.,24_amb.wav این اتم‌ها اولش نزدیک به همن ولی با گذشت زمان،,25_amb.wav از هم دور میشن و تمام فضای ظرف رو پر می‌کنن.,26_amb.wav یعنی از یه وضعیت منظم‌تر، می‌رسن به یه حالتی با نظم کمتر.,27_amb.wav آنتروپی این سیستم افزایش پیدا می‌کنه، تا جایی که به وضعیت تعادل می‌رسه.,28_amb.wav تو حالت تعادل، آنتروپی بیشترین مقدار ممکن رو داره، یعنی بی‌نظم‌ترین حالت ممکن.,29_amb.wav ویژگی مهم آنتروپی اینه که همیشه با گذشت زمان بیشتر میشه نه کمتر.,30_amb.wav یه ظرفی که از دست شما میفته میشکنه، هیچوقت خودبه‌خود به حالت اولش برنمی‌گرده،,31_amb.wav چون برای اینکه این اتفاق بیفته باید از یه حالتی با بی‌نظمی بیشتر برسه به یه حالتی,32_amb.wav با بی‌نظمی کمتر، یعنی آنتروپیش کم بشه، که این برخلاف قانون دوم ترمودینامیکه.,33_amb.wav یه فیزیکدان اتریشی به نام لودویگ بولتزمن که نظریات زیادی در مورد,34_amb.wav ترمودینامیک و آنتروپی و این چیزا داره، اواخر قرن نوزدهم،,35_amb.wav این سوال رو مطرح کرد که خب اگه آنتروپی یه سیستم بسته با گذشت زمان,36_amb.wav بیشتر میشه، پس چرا الان یه همچین نظمی تو دنیای ما برقراره؟,37_amb.wav یعنی منظورش این بود که جهان هستی هم می‌تونیم به صورت یه سیستم بسته,38_amb.wav در نظر بگیریم که طبق قانون دوم ترمودینامیک باید بی‌نظمیش دائما بیشتر بشه.,39_amb.wav یعنی الان نباید کهکشان‌ها وجود می‌داشتن، چون وقتی اتم‌ها کنار هم جمع میشن و,40_amb.wav یه کهکشان رو می‌سازن، یعنی از بی‌نظمی به نظم رسیدن.,41_amb.wav جوابی که بولتزمن به این سوال داد این بود که یه سری نوسان یا تغییرات تصادفی,42_amb.wav تو ذرات سازنده‌ی یه سیستم اتفاق میفته که باعث میشه توی یه بخشی,43_amb.wav از این سیستم به صورت موقت یه نظمی به وجود بیاد و دوباره از بین بره.,44_amb.wav این نوسانات تصادفی، دلیلش اینه که اتم‌هایی که دماشون بالاتر از صفر مطلقه،,45_amb.wav لرزش‌هایی دارن که به خاطر اون گرما یا انرژیشونه.,46_amb.wav هرچقدر گرم‌تر باشن این نوسانات شدیدتره، اما وقتی که به دمای صفر مطلق,47_amb.wav می‌رسن، یعنی 273 درجه زیر صفر، دیگه هیچ لرزشی ندارن.,48_amb.wav نظر بولتزمن این بود که همین نوسانات تصادفی، تو اندازه‌های مختلف،,49_amb.wav باعث میشن که گهگاهی یه بخشی از سیستم به یه نظم اتفاقی برسه.,50_amb.wav احتمال این نظم‌های تصادفی خیلی کوچیکه اما صفر نیست.,51_amb.wav حالا برای اینکه موضوع رو بهتر درک کنیم، باز برمی‌گردم,52_amb.wav به همون مثال ظرف شیشه‌ای و صد تا اتم گاز که داخلشن.,53_amb.wav خب فرض کنید اتم‌ها به حالت تعادل رسیدن، به صورت یکنواخت تو کل ظرف پخش شدن.,54_amb.wav یکی از این اتم‌ها رو در نظر بگیرید.,55_amb.wav این اتم به احتمال یک‌دوم تو نیمه‌ی سمت چپ قرار می‌گیره،,56_amb.wav به احتمال یک‌دوم هم تو نیمه‌ی سمت راست.,57_amb.wav یعنی اگه تو یه لحظه‌ی خاص دنبالش بگردیم، به احتمال,58_amb.wav 50 درصد تو نیمه‌ی سمت چپه، به احتمال 50 درصد هم تو نیمه‌ی سمت راسته.,59_amb.wav این یکی از ساده‌ترین مسایل تو بحث آمار و احتمالاته.,60_amb.wav در مورد اتم بعدی هم دقیقا همینه. در مورد تمام صد تا اتم دقیقا همینطوره.,61_amb.wav حالا احتمال اینکه هر صد تا اتم تو نیمه‌ی سمت چپ قرار بگیرن، میشه صد تا,62_amb.wav تا یک‌دوم ضربدر همدیگه، یا یک‌دوم به توان صد، که جوابش تقریبا میشه این.,63_amb.wav که به شدت عدد کوچیکیه.,64_amb.wav یعنی احتمال اینکه این صد تا اتم، همشون با هم به صورت کاملا تصادفی,65_amb.wav بدون اینکه ما هیچ دخالتی داشته باشیم، از بی‌نظمی به یه نظم مشخصی برسن و,66_amb.wav تو نیمه‌ی سمت چپ قرار بگیرن، خیلی خیلی کمه، اما صفر نیست، پس غیر ممکن نیست.,67_amb.wav کافیه یه زمان خیلی طولانی بگذره تا از بین تمام حالت‌های تصادفی که,68_amb.wav این اتم‌ها می‌تونن داشته باشن، تو یه لحظه‌ی خاص به این حالت برسن.,69_amb.wav هرچقدر تعداد اتم‌ها بیشتر باشه، عدد این احتمال هم کوچیکتر میشه.,70_amb.wav مثلا اگه به‌جای صدتا اتم، دویست تا اتم داشته باشیم، احتمالش میشه این.,71_amb.wav از اون طرف هم هرچقدر اون نظمی که دنبالشیم,72_amb.wav شدیدتر باشه، بازم این احتمال کوچیکتر میشه.,73_amb.wav مثلا احتمال اینکه این صد تا اتم همه‌شون تو یک‌چهارم ظرف قرار بگیرن،,74_amb.wav خیلی کمتره از احتمال اینکه تو نصف ظرف قرار بگیرن.,75_amb.wav خب حالا هدفم از گفتن این مثال چی بود، این بود که,76_amb.wav همین وضعیت رو گسترش بدیم به جهان هستی.,77_amb.wav یعنی جهان هستی رو شبیه اون ظرف در نظر بگیرید، اما با ابعاد خیلی بزرگ‌تر،,78_amb.wav اتم‌های داخلش هم همون اتم‌های داخل ظرفن اما با تعداد خیلی خیلی بیشتر.,79_amb.wav تو جهان هستی هم می‌تونیم بگیم احتمال اینکه یه تعدادی از اتم‌ها کنار هم جمع بشن و,80_amb.wav مثلا یه کهکشان رو تشکیل بدن، یه عدد خیلی کوچیکیه اما صفر نیست.,81_amb.wav درسته که کهکشان خیلی پیچیده‌تر از اون صد تا اتمه اما به این دقت کنید که,82_amb.wav احتمالش صفر نیست، یعنی اگه یه زمان طولانی سپری بشه، بالاخره یه وقتی می‌رسه که,83_amb.wav این اتم‌ها تو یه وضعیتی کنار هم قرار می‌گیرن که نتیجه‌ش میشه اون کهکشان.,84_amb.wav هرچقدر یه چیزی پیچیده‌تر باشه، احتمال ایجادش پایین‌تر میاد، مثلا اینکه,85_amb.wav ده تا دونه اتم تصادفا کنار هم قرار بگیرن احتمالش خیلی بیشتر,86_amb.wav از اینه که صد تریلیون اتم کنار هم قرار بگیرن و یه سلول زنده رو ایجاد کنن.,87_amb.wav حالا بخش عجیبش اینجاست که با همین منطق اگه جلو بریم،,88_amb.wav احتمال این هم وجود داره که اتم‌ها بر اثر این نوسانات تصادفی، تو موقعیتی نسبت به,89_amb.wav همدیگه قرار بگیرن که یه مغز شبیه مغز ما، تو یه لحظه‌ی مشخص، تو فضا ایجاد بشه.,90_amb.wav نه فقط مغز، هر چیزی، هر چیزی که بشه اصلا تصورش کرد احتمالش هست که ایجاد بشه،,91_amb.wav یه موش، یه میز، یه خودکار، می‌دونم پذیرفتنش خیلی سخته،,92_amb.wav اما به این توجه کنید که ما داریم از نظر آمار و احتمالات قضیه رو بررسی می‌کنیم.,93_amb.wav پس یه احتمال خیلی خیلی خیلی کوچیکی وجود داره که این اتم‌ها,94_amb.wav مثلا یه مغز کامل رو تشکیل بدن که توانایی تفکر داره.,95_amb.wav بذارید از اینم جلوتر بریم، این مغز حتی می‌تونه خاطرات خودش هم داشته باشه،,96_amb.wav یعنی یه زندگی کامل تو حافظه‌ش وجود داشته باشه شبیه زندگی ما،,97_amb.wav که خب این لازمه‌ش اینه که این مغز بازم پیچیده‌تر بشه دیگه.,98_amb.wav چون حافظه‌ی ما از اتصالات نورون‌های داخل مغزمونه.,99_amb.wav ما وقتی که یه لغت جدید یاد می‌گیریم یه سری اتصالات,100_amb.wav جدید تو مغزمون ایجاد میشه که اینا همه از اتم‌ها ساخته شدن.,101_amb.wav حالا اون مغز تصادفی داخل فضا هم ممکنه کلی از این اتصالات تصادفی هم,102_amb.wav داشته باشه که باعث میشن یه سری خاطرات توش ثبت شده باشه.,103_amb.wav هیچ حد مشخصی هم برای هوش و حافظه‌ش وجود نداره، فقط مساله اینه که,104_amb.wav هرچقدر پیچیده‌تر بشه، احتمال ایجاد شدنش پایین‌تر میاد، نایاب‌تر میشه.,105_amb.wav این همون چیزیه که بهش میگن مغز بولتزمن یا مغزهای بولتزمن.,106_amb.wav اما این ایده‌ی خود بولتزمن نیست.,107_amb.wav بولتزمن در واقع کلیت ماجرا رو توصیف کرد، یعنی همین که نوسانات تصادفی تو دنیای ما,108_amb.wav باعث میشه که گهگاهی توی یه نقاطی، یه نظم مشخصی از بی‌نظمی به وجود بیاد.,109_amb.wav پیشنهاد این مغزهای بدون بدن، سال 1997 از طرف یه فیزیکدان آمریکایی,110_amb.wav به نام لورنتس شولمن داده شد، کلمه‌ی مغزهای بولتزمن هم سال 2004,111_amb.wav از طرف دو تا فیزیکدان به نام آندریاس آلبرشت و لورنزو سوربو مطرح شد.,112_amb.wav این موضوع یه چیز کاملا نظریه، هیچکس نمی‌تونه اثبات کنه که مغزهای بولتزمن,113_amb.wav واقعا تو جهان وجود دارن، هیچکس هم نمی‌تونه اثبات کنه که وجود ندارن، چون دیدیم که,114_amb.wav احتمال اینکه اتم‌ها تو دنیای ما به شکل هر چیزی کنار هم قرار بگیرن صفر نیست.,115_amb.wav هرچقدر اون چیز پیچیده‌تر باشه، احتمال ایجاد شدنش,116_amb.wav پایین‌تره، هرچقدر ساده‌تر باشه، احتمالش بالاتره.,117_amb.wav فیلم نگهبانان کهکشان 2 رو احتمالا دیده باشید،,118_amb.wav اونجا هم یه مغز هوشمندی تو یه نقطه از جهان تشکیل شده بود که قدرت,119_amb.wav زیادی هم داشت، البته به صورت صریح نگفته بود که این یه مغز بولتزمنه.,120_amb.wav حالا این سوال پیش میاد که اگه هر چیزی احتمال تشکیلش,121_amb.wav هست، پس چرا فقط درباره‌ی مغز صحبت میشه؟,122_amb.wav دلیلش برمیگرده به خود ما.,123_amb.wav خب گفتم که مغزهای بولتزمن ممکنه کاملا خالی از خاطرات باشن،,124_amb.wav ممکنه تمام خاطرات یه زندگی کامل رو داخل خودشون داشته باشن.,125_amb.wav فقط مساله اینه که هرچقدر این خاطرات و مشاهدات بیشتر باشه،,126_amb.wav اون مغز پیچیده‌تره، در نتیجه احتمال تشکیل شدنش کمتره.,127_amb.wav پس احتمالش صفر نیست که یه مغزی وجود داشته باشه که توش ثبت شده که,128_amb.wav من تو این سال تو این خانواده به دنیا اومدم، رفتم به این مدرسه، اینا دوستامن،,129_amb.wav بعدش رفتم به این دانشگاه، بعدش مثلا ازدواج کردم، شغلم اینه، درآمدم اینه،,130_amb.wav یعنی یه زندگی کامل توش ثبت شده، همونطور که گفتم,131_amb.wav از طریق اتم‌هایی که نورون‌های اون مغز رو ساختن.,132_amb.wav خب حالا از کجا می‌تونیم مطمئن باشیم که خود ما یه مغز بولتزمن نیستیم؟,133_amb.wav شاید تمام زندگی ما هم فقط حاصل قرار گرفتن تصادفی اتم‌ها کنار هم باشه،,134_amb.wav همه‌ی خاطرات ما غیرواقعی باشه، تمام اون چیزی که فکر می‌کنیم,135_amb.wav دنیای واقعیه و داریم توش زندگی می‌کنیم، تمام آدمایی که می‌بینیم،,136_amb.wav همه‌شون غیرواقعی باشن، فقط تو مغز ما وجود داشته باشن.,137_amb.wav شولمن، یعنی همون پروفسوری که ایده‌ی مغز بولتزمن رو مطرح کرده، میگه:,138_amb.wav از نظر آنتروپی، من که پشت کیبوردم نشستم و دارم این کلمات رو,139_amb.wav تایپ می‌کنم، یه نوسان خیلی بزرگم.,140_amb.wav درختی هم که یادم میاد دیدم، یه نوسان بزرگه.,141_amb.wav از لحاظ آنتروپی، به صرفه‌تره که به جای اینکه اون درخت واقعا وجود,142_amb.wav داشته باشه، با یه نوسان کوچیکتر فقط تو مغز من ایجاد بشه.,143_amb.wav پس احتمال اینکه اون درخت واقعا وجود نداشته باشه بیشتره.,144_amb.wav شمایی که این متن رو می‌خونید هم به صورت مشابه,145_amb.wav باید به وجود داشتن این نویسنده شک کنید.,146_amb.wav اینکه گفتم ایده‌ی ترسناکیه به خاطر همینه، یعنی اگه تمام این دنیایی که می‌بینیم،,147_amb.wav با تمام آدما و تمام وسایلش، فقط تو مغز خودمون باشه،,148_amb.wav می‌رسیم به یه ذهن تک و تنها که هیچ چیزی بیرون از این ذهن وجود خارجی نداره.,149_amb.wav من فکر می‌کنم شما واقعی هستید اما نیستید، شما هم فکر می‌کنید,150_amb.wav من واقعا وجود دارم در حالی که اینطور نیست!,151_amb.wav اما چند تا نکته که باید بگم اینه که اون مغز بولتزمنی که تو فضا,152_amb.wav تشکیل میشه، اگه هیچ سیستمی برای تغذیه‌ش وجود نداشته باشه,153_amb.wav واضحه که تو یه زمان کوتاهی بعد از تشکیل می‌میره.,154_amb.wav ولی اگه قرار باشه یه بدنی هم داشته باشه که ازش محافظت کنه و تغذیه‌ش کنه،,155_amb.wav باز احتمال ایجادش پایین‌تر میاد چون پیچیده‌تر شده.,156_amb.wav پس احتمال ایجاد یه موجودی مثل ما انسان‌ها،,157_amb.wav از احتمال ایجاد یه مغز بولتزمن هم ممکنه خیلی کمتر باشه.,158_amb.wav ولی این ایده هم مخالفای خودشو داره که ایرادات مختلفی بهش وارد کردن.,159_amb.wav مهمترین ایرادی که میشه بهش گرفت، اینه که,160_amb.wav تو ذات خودش یه جور تناقض یا پارادوکس داره.,161_amb.wav خب گفتیم که احتمال وجود مغزهای بولتزمن صفر نیست،,162_amb.wav از اون طرف هم اینکه ما فقط مغزهایی باشیم که تو یه فضای خالی شناوره و,163_amb.wav تمام چیزایی که از جهان هستی درک می‌کنیم یا حس می‌کنیم فقط داخل همین,164_amb.wav مغز باشه، از نظر آماری احتمالش بیشتر از اینه که موجودات واقعی,165_amb.wav باشیم که داریم توی یه دنیای واقعی زندگی می‌کنیم.,166_amb.wav اگه ما مغز بولتزمن باشیم، پس تمام دانش ما از جهان هم چیزی نیست,167_amb.wav جز همون نوسانات تصادفی، یعنی فقط تو مغز ما وجود دارن.,168_amb.wav پس همین ایده که ما مغز بولتزمن هستیم هم واقعی نیست، فقط تو مغز ماست.,169_amb.wav این همون پارادوکسیه که گفتم.,170_amb.wav پس به صورت خلاصه، اگه ما مغز بولتزمن باشیم که تمام دانش و,171_amb.wav تمام خاطرات ما فقط حاصل نوسانات اتم‌ها تو این مغزه،,172_amb.wav همین ایده که ما مغز بولتزمن هستیم هم فقط حاصل همین نوساناته، یعنی واقعی نیست.,173_amb.wav پس نمیشه روش حساب کرد چون غیرواقعیه.,174_amb.wav یکی از مهم‌ترین افرادی که با ایده‌ی مغزهای بولتزمن مخالفه,175_amb.wav فیزیکدان آمریکایی شان کارول هست که احتمالا می‌شناسیدش.,176_amb.wav کارول یه مقاله داره با این عنوان که «چرا مغزهای بولتزمن بد هستند»,177_amb.wav که لینکش تو بخش توضیحات همین ویدیو هست.,178_amb.wav اونجا کامل توضیح میده که چرا فکر می‌کنه این ایده درست نیست.,179_amb.wav در کل هرکسی ممکنه نظرات مختلفی درباره‌ی این آزمایش ذهنی داشته باشه،,180_amb.wav صددرصد برای شما هم سوالای زیادی درباره‌ش پیش اومده,181_amb.wav که فکر نمی‌کنم کسی جوابشونو بدونه.,182_amb.wav شاید هیچوقت نتونیم اثبات کنیم که ایده‌ی مغزهای بولتزمن بالاخره درسته یا غلط.,183_amb.wav یه قضیه‌ی جالبی هست به نام قضیه‌ی میمون بی‌نهایت,184_amb.wav که میگه اگه یه میمون با عمر جاودانه داشته باشیم که جلوش یه کیبورد,185_amb.wav گذاشتیم و همین جوری به صورت رندوم رو دکمه‌هاش می‌زنه، اگه یه زمان بی‌نهایت,186_amb.wav این کارو ادامه بده، احتمال اینکه هر متنی رو تایپ کنه وجود داره.,187_amb.wav تایپ کنه، اما اگه میلیاردها سال فرصت داشته باشه، حتی ممکنه,189_amb.wav یکی از نمایش‌نامه‌های شکسپیر رو به طور تصادفی تایپ کنه.,190_amb.wav همونطور که اگه به یه مقدار زیادی ماده، زمان کافی,191_amb.wav داده بشه، هر چیزی رو ممکنه به وجود بیاره.,192_amb.wav جالب اینکه این قضیه‌ی میمون بی‌نهایت اثبات ریاضی هم داره.,193_amb.wav فقط مهم‌ترین چیز اینه که مفهوم بی‌نهایت رو درست درک کنیم،,194_amb.wav که بعضیا تو درکش مشکل دارن برای همین کل داستان رو متوجه نمیشن.,195_amb.wav شما هم لطفا نظر خودتونو تو کامنت‌ها بنویسید.‍,196_amb.wav چه واکنشی نشون میدید اگه یکی بتون بگه بیشمار جهان دیگه هست,0_jm.wav که توشون یه نفر دقیقا مث شما، داره زندگی میکنه؟,1_jm.wav یعنی فرض کنید چندین کپی از من توی جهان‌های مختلف,2_jm.wav وجود داره که هرکدومشون مشغول انجام یه کاری هستن.,3_jm.wav توی یکیشون من دارم این ویدیو رو ضبط می‌کنم، توی اون یکی قبل از ضبط,4_jm.wav ویدیو پشیمون میشم و ادامه نمیدم، توی یکی دیگه، دارم کتاب می‌خونم.,5_jm.wav امروز می‌خوایم وارد یه بحث عجیبی بشیم که مغزمونو منفجر میکنه!,6_jm.wav فیزیک کوانتوم و جهانای موازی!,7_jm.wav چیزایی که حتی دانشمندا هم مخشون سوت میکشه وقتی که ازش,8_jm.wav صحبت میکنن، ولی ما در حد توانمون یه نگاهی بهشون میندازیم!‌,9_jm.wav پس اگه به این موضوع علاقه داری ادامه‌ی ویدیو رو ببین.,10_jm.wav در ضمن اگه از این جور محتواها خوشت میاد,11_jm.wav دکمه‌ی سابسکرایب پایین ویدیورم بزن و عضو کانالم شو.,12_jm.wav با هر پیشرفت علمی که داشتیم، یه مقدار از واقعیت برامون روشن‌تر شده.,13_jm.wav چند هزار سال پیش، خیلی کم از دنیایی که توش زندگی میکردیم اطلاع داشتیم.,14_jm.wav کم‌کم با تجربه و آزمایش چیزای خیلی بیشتری یاد گرفتیم و افق دیدمون وسیع‌تر شد.,15_jm.wav فهمیدیم که خورشید خدای آفریننده‌ی ما نیست، زمین مرکز جهان نیست،,16_jm.wav بعدش با کشفی که ادوین هابل حدود صدسال پیش انجام داد، یه پرش بزرگ داشتیم.,17_jm.wav تا قبلش خبری از کهکشانای دیگه نداشتیم و فکر می‌کردیم تمام ستاره‌ها و,18_jm.wav سیارات همشون توی یه مجموعه هستن یعنی همین کهکشان راه شیری خودمون.,19_jm.wav اما کشفیات هابل ثابت کرد که کهکشان ما فقط یکی از میلیاردها کهکشان دیگه‌ست.,20_jm.wav یعنی باز چشمامون کلی بازتر شد نسبت به واقعیت.,21_jm.wav این قضیه هنوزم ادامه داره و هر کشف جدیدی,22_jm.wav که انجام میشه دیدمون نسبت به دنیا بازتر و بازتر میشه.,23_jm.wav شاید یکی دیگه از پرش‌های بزرگی که داره,24_jm.wav اتفاق میفته بحث چندجهانی و جهانای موازی باشه.,25_jm.wav شاید مثل همون قضیه‌ی کهکشانا، الانم داریم کم‌کم به این نتیجه می‌رسیم که فقط,26_jm.wav همین دنیایی که توش هستیم نیست، بیشمار جهان دیگه هم وجود داره.,27_jm.wav حدود هفتاد سال پیش یه دانشجوی دکترای فیزیک از دانشگاه پرینستون آمریکا,28_jm.wav با هر تصمیمی که ما میگیریم، جهان به دو تا شعبه تقسیم میشه.,30_jm.wav مثلا وقتی دوستت بهت زنگ میزنه میگه,31_jm.wav بیا بریم بیرون، شما یا میگی آره یا میگی نه.,32_jm.wav با تصمیمی که شما میگیری جهان تقسیم میشه به دو جهان دیگه.,33_jm.wav توی یکی از این جهانا شما با دوستت میری بیرون و توی اون یکی میمونی تو خونه.,34_jm.wav طبق این نظریه ممکنه همین الان جهانی وجود داشته باشه که,35_jm.wav انسانا دیگه گونه‌ی هوشمندش نیستیم و منقرض شدیم،,36_jm.wav در عوض مثلا سگا تکامل پیدا کردن و شدن گونه‌ی هوشمند.,37_jm.wav من می‌خوام از مبحث ترسناک فیزیک کوانتوم شروع کنم,38_jm.wav و یه سری به آزمایشای معروفی مث گربه‌ی شرودینگر و دوشکاف یانگ بزنم,39_jm.wav و از اینا استفاده کنم برای رسیدن به جهانای موازی.,40_jm.wav توی فیزیک کلاسیک ما می‌تونیم خیلی راحت با داشتن,41_jm.wav معادله‌ی حرکت یه جسم، وضعیت آینده‌شو پیش‌بینی کنیم.,42_jm.wav توی فیزیک کوانتوم ما یه چیزی داریم به نام تابع موج.,43_jm.wav تابع موج، رفتار یه جسم کوانتومی مث یه الکترون رو توصیف می‌کنه.,44_jm.wav وقتی حالت کوانتومی یه الکترون رو داشته باشیم،,45_jm.wav می‌تونیم با استفاده از یه معادله‌ی معروف به نام معادله‌ی,46_jm.wav شرودینگر وضعیت آینده‌ی اون الکترونو پیش‌بینی کنیم.,47_jm.wav تابع موج یه الکترون طبق معادله‌ی شرودینگر، همچین شکلی داره.,48_jm.wav یعنی از نظر علمی و ریاضیاتی باید این شکلی باشه و هستم واقعا.,49_jm.wav اما مساله‌ی دیوانه‌کننده اینه که به محض اینکه ما شروع به,50_jm.wav به اندازه‌گیری یا مشاهده می‌کنیم، که خب مشاهده‌ام خودش یه جور اندازه‌‌گیریه.,51_jm.wav به محض اینکه ما می‌بینیمش، تابع موج به این شکل درمیاد.,52_jm.wav یعنی دیگه اون حالت نرم موجی رو نداره، اصطلاحا میگن فرو میریزه,53_jm.wav کلاپس میکنه، تبدیل میشه به یه نقطه‌ی تکی.,54_jm.wav دانشمندا وقتی که به این مشکل برخورد کردن، گفتن که پس,55_jm.wav اون چیزی که ما توی واقعیت می‌بینیم، از تابع موج درست‌تره.,56_jm.wav بعدش یه دانشمند دیگه به نام مکس بورن,57_jm.wav متوجه شد که هیچ اشتباهی وجود نداره بلکه ما باید,58_jm.wav از مجذور دامنه‌ی تابع موج استفاده کنیم برای تفسیرش.,59_jm.wav با این کار می‌تونیم احتمال اینکه اون ذره توی اون نقطه از فضا باشه رو پیدا کنیم.,60_jm.wav این روش کاملا با تجربیات واقعی همخونی داره و,61_jm.wav الان یه بخش خیلی مهمی از فیزیک کوانتومه.,62_jm.wav اما از این نظر خیلی عجیبه که احتمالات اومدن توی قلب واقعیت.,63_jm.wav یعنی وقتی خیلی خیلی ریز شدیم توی اجزای سازنده‌ی جهان،,64_jm.wav متوجه شدیم که احتمالات یا شانس چه نقش بزرگی داره.,65_jm.wav جهان دیگه اونجوری که فکر می‌کردیم کاملا قطعی نبود.,66_jm.wav این قضیه بعضی از دانشمندا مثل اینشتین رو خیلی ناراحت کرد.,67_jm.wav اینشتین جمله‌ی معروفی داره که میگه خدا تاس نمی‌ریزد.,68_jm.wav چون اینشتین نظرش این بود که جهان از قوانین,69_jm.wav ثابت پیروی می‌کنه نه اینکه بر اساس احتمالات باشه.,70_jm.wav البته با گذشت زمان و آزمایشای زیاد ثابت شد که اینشتین اشتباه میکرده.,71_jm.wav استیون هاوکینگ جواب جالبی به این حرف داد و گفت که:,72_jm.wav اتفاقا خدا تاس می‌ریزد و تاس را جایی می‌ریزد که نمی‌توان دید.,73_jm.wav این قضیه خود شرودینگر هم حسابی گیج کرده بود.,74_jm.wav برای همین یه آزمایش فرضی طراحی کرد که الان خیلی معروفه و معمولا ازش,75_jm.wav برای نشون دادن این که فیزیک کوانتوم چقد عجیب غریبه استفاده میکنن!,76_jm.wav یه گربه رو داخل یه جعبه‌ی در بسته میذاریم.,77_jm.wav یه دونه اتم رادیواکتیو هم داخل جعبه داریم که هنوز متلاشی نشده.,78_jm.wav اتم‌های رادیواکتیو یا پرتوزا ناپایدارن و هر لحظه ممکنه دچار فروپاشی بشن.,79_jm.wav یه آشکارساز رادیواکتیو هم داخل جعبه هست که وقتی اتم متلاشی میشه،,80_jm.wav امواج رادیواکتیو رو تشخیص میده و یه شیشه‌ که داخلش گاز سمی هست میشکنه.,81_jm.wav در نتیجه گاز آزاد میشه و گربه میمیره.,82_jm.wav اما تا زمانی که اتم متلاشی نشه، هیچ امواج رادیواکتیوی,83_jm.wav تشخیص داده نمیشه در نتیجه گاز آزاد نمیشه و گربه زنده میمونه.,84_jm.wav حالا، چون وضعیت گربه و دستگاه آشکارساز کاملا وابسته به,85_jm.wav وضعیت اون اتمه هست، اصطلاحا می‌گیم اینا درهم تنیده شدن.,86_jm.wav اما قضیه اونجا عجیب میشه که طبق فیزیک کوانتوم،,87_jm.wav اون اتمه لازم نیست یا متلاشی‌شده باشه یا متلاشی‌نشده.,88_jm.wav بلکه یه سوپرپوزیشن از هردوی این حالت‌هاست، یعنی,89_jm.wav یعنی به طور همزمان هم می‌تونه فروپاشی شده باشه هم نشده باشه.,90_jm.wav البته تا زمانی که هیچ اندازه‌گیری‌ای انجام نشده باشه، که خودِ دیدنم یه جور اندازه‌گیریه.,91_jm.wav خب همونطور که گفتم، وضعیت اتم با وضعیت گربه و دستگاه آشکارساز،,92_jm.wav در هم تنیده شدن، وابسته شدن، پس درواقع تمام چیزای داخل جعبه,93_jm.wav توی یه سوپرپوزیشن هستن: یا اتم متلاشی شده، سم آزاد شده،,94_jm.wav گربه مرده، یا اتم متلاشی نشده، سم آزاد نشده، گربه زنده‌ مونده.,95_jm.wav پس طبق فیزیک کوانتوم، گربه هم زنده‌س هم مرده!,96_jm.wav فقط وقتی ما از این قضیه باخبر میشیم که در جعبه رو باز کنیم و داخلشو ببینیم.,97_jm.wav وقتی در جعبه رو باز می‌کنیم، تابع موج کلاپس می‌کنه و,98_jm.wav گربه روی یکی از دو حالت زنده یا مرده قرار میگیره.,99_jm.wav اما هدف شرودینگر از طراحی این آزمایش ذهنی,100_jm.wav این نبود که نشون بده فیزیک کوانتوم چقد عجیب غریبه.,101_jm.wav هدفش این بود که نشون بده که احتمالا یه اشتباهاتی توشه.,102_jm.wav پس بیایید سه تا مولفه‌ی اصلی آزمایش گربه رو,103_jm.wav بررسی کنیم ببینیم کدومشون احتمالا ایراد داشتن.,104_jm.wav 1. سوپرپوزیشن:‌ مثلا وقتی که میگیم یه اتم توی یه سوپرپوزیشنه,108_jm.wav یعنی در واقع به طور همزمان توی دوتا وضعیت مختلفه.,109_jm.wav ما هیچوقت نمی‌تونیم به طور مستقیم جسمی رو که داخل وضعیت سوپرپوزیشنه ببینیم،,110_jm.wav اما در عوض با آزمایش یانگ تونستیم به طور غیر مستقیم تجربش کنیم.,111_jm.wav آزمایش یانگ با اون نتایج عجیبش میشه گفت نقطه‌ی شروع فیزیک کوانتوم بوده.,112_jm.wav قضیه از اینجا شروع شد که نیوتون معتقد بود که,113_jm.wav نور از جنس ذره‌هایی هست که این ذره‌ها از منبع نور میان.,114_jm.wav الان ما میدونیم که نور در اصل هردو خاصیتو با هم داره، یعنی هم موجه هم ذره!,116_jm.wav و تونست نشون بده که نور موجه.,118_jm.wav چون وقتی نور از دو تا شکاف عبور میکنه طرح‌های تداخلی بوجود,119_jm.wav میاد که شبیه طرح‌های تداخلی هست که دو تا موج روی سطح آب ایجاد می‌کنن.,120_jm.wav تا اینجا همه‌چیز اوکی بود تا اینکه دانشمندا تصمیم گرفتن،,121_jm.wav همین آزمایشو با الکترونا انجام بدن.,122_jm.wav الکترون هم مث نور، کوانتومیه.,123_jm.wav اما خب واضحه که یه ذره‌س.,124_jm.wav یعنی در واقع الکترون یه تیکه‌ی خیلی خیلی کوچیک از ماده‌س.,125_jm.wav وقتی الکترونا به سمت دو شکاف شلیک شدن، اتفاق عجیبی افتاد.,126_jm.wav الکترونا باید دو تا نوار روی صفحه ایجاد میکردن چون ذره هستن.,127_jm.wav اما در عوض مثل نور، طرح تداخلی ایجاد کردن.,128_jm.wav اولش دانشمندا فکر کردن الکترونا به همدیگه برخورد میکنن که اینجوری میشه.,129_jm.wav برای همین تصمیم گرفتن الکترونا رو تک تک به سمت,130_jm.wav تا اینکه مطمئن بشن که اینا به هم برخورد نمیکنن.,131_jm.wav اما بعد از یه مدت طولانی که الکترونا رو تک تک,132_jm.wav پرتاب کردن، بازم دیدن که طرح تداخلی ایجاد شد!,133_jm.wav ایندفه تصمیم گرفتن یه آشکارساز بذارن کنار دو شکاف,134_jm.wav تا اینکه ببینن هر الکترون دقیقا از کدوم شکاف عبور میکنه.,135_jm.wav اما یه اتفاق عجیب‌تر افتاد!,136_jm.wav وقتی این کارو کردن، دیگه طرح تداخلی ایجاد نشد.,137_jm.wav فقط دو تا نوار از الکترونا روی صفحه افتاد.,138_jm.wav یعنی به محض اینکه ما شروع به مشاهده یا اندازه‌گیری می‌کنیم، رفتار الکترون عوض میشه.,139_jm.wav اینکه ما با چشممون به الکترون نگاه بکنیم یا نکنیم، توی رفتارش تاثیر داره.,140_jm.wav وقتی که نگاش می‌کنیم رفتار ذره‌ای از خودش نشون میده,141_jm.wav ولی وقتی که نگاش نمی‌کنیم رفتار موجی نشون میده.,142_jm.wav بعد از کلی مشقت دانشمندا بالاخره متوجه شدن که,143_jm.wav وقتی که کسی نگاه نمیکنه، الکترونا توی چند احتمال مختلف,144_jm.wav از دو شکاف عبور میکنن که اون طرح تداخلی از برهم‌نهی این احتمالات، بوجود میاد.,145_jm.wav اما به محض اینکه نگاش میکنیم، از بین تمام اون احتمالات،,146_jm.wav الکترون فقط یکیشونو انتخاب میکنه، تابع موجش فرو می‌ریزه.,147_jm.wav این یعنی الکترون در واقع توی یه سوپرپوزیشن قرار داره.,148_jm.wav نگاه ما، یا هر نوع اندازه‌گیری دیگه،,149_jm.wav باعث میشه این سوپرپوزیشن به یه حالت تغییر کنه.,150_jm.wav پس ایده‌ی سوپرپوزیشن در واقع تجربه شده و آزمایش شده، مشکلی نداره.,151_jm.wav 2. درهم‌تنیدگی: مفهوم درهم تنیدگی از اون مفاهیم خیلی جالب و عجیب فیزیک کوانتومه.,152_jm.wav وقتی دو تا الکترون حداقل یه بار با هم تعامل,153_jm.wav داشته باشن، مثلا به هم برخورد کنن، اینا درهمتنیده میشن.,154_jm.wav حالا اگه خواص کوانتومی یکیشون تغییر کنه،,155_jm.wav خواص کوانتومی اون یکی هم بلافاصله تغییر میکنه.,156_jm.wav اصلا مهم نیست یه متر از هم فاصله داشته باشن,157_jm.wav یا اینکه یکیشون اینجا باشه اون یکی توی یه کهکشان دیگه.,158_jm.wav این قضیه اینقد عجیب بود که اینشتین هیچوقت نتونست قبولش کنه,159_jm.wav چون این قانون رو رد میکرد که هیچ چیزی نمیتونه سریع‌تر از سرعت نور حرکت کنه.,161_jm.wav اما الان کاملا ثابت شده که درسته و چندین بارم آزمایش شده.,162_jm.wav ایرانم همین چند ماه پیش یعنی بهمن 99,163_jm.wav تونست این آزمایش در هم‌تنیدگی رو بین برج میلاد و ساختمان فناوری‌های کوانتومی,164_jm.wav که فاصله‌شون تقریبا یک و نیم کیلومتره انجام بده.,165_jm.wav اما چه اتفاقی میفته که دو تا الکترون,166_jm.wav توی این فاصله‌های خیلی زیاد روی هم تاثیر میذارن اونم به صورت آنی؟,167_jm.wav در اصل، دوتا الکترون که در همتنیده شدن، قبل از اینکه روی یکیشون اندازه‌گیری,168_jm.wav انجام بشه، توی یه سوپرپوزیشن هستن که قبلا درباره‌ش صحبت کردم.,169_jm.wav وقتی یه چیزی، مثلا تکانه‌ی یکیشونو اندازه میگیریم،,170_jm.wav غیر از اینکه تابع موج همون الکترون کلاپس میکنه،,171_jm.wav تابع موج اون یکی هم بلافاصله کلاپس میکنه.,172_jm.wav برای همین با اندازه گیری تکانه‌ی یکیشون تکانه‌ی اون یکی هم بلافاصله مشخص میشه.,173_jm.wav الان میدونیم که دلیل این قضیه اینه که وقتی که دوتا,174_jm.wav الکترون درهمتنیده میشن، دیگه اینجوری نیست که هرکدومشون یه تابع موج,175_jm.wav جداگانه داشته باشه، هردوشون یه تابع موج مشترک دارن.,176_jm.wav همینه که باعث میشه اندازه‌گیری خواص یکیشون،,177_jm.wav خواص اون یکی رم سریع مشخص کنه.,178_jm.wav 3. اندازه‌گیری: خیلی عجیبه که سیستم‌های کوانتومی وقتی که ما,179_jm.wav نگاشون می‌کنیم یا اندازه‌گیریشون می‌کنیم رفتارشون عوض میشه.,180_jm.wav مثل یه آدم حقه‌بازی که وقتی میفهمه دارن نگاهش میکنن رفتارشو تغییر میده.,181_jm.wav چشم من چه کار میکنه که میتونه رفتار یه الکترونو تغییر بده؟,182_jm.wav الکترون از کجا میفهمه که دارن نگاش میکنن؟,183_jm.wav من که اطلاعی از دلیلش ندارم نمیدونم اصلا علم تونسته بفهمه,184_jm.wav که چطوری عمل دیدن یا اندازه‌گیری این کارو میکنه یا نه.,185_jm.wav خب الان میخوایم وارد بحث جهانای موازی بشیم.,186_jm.wav توی آزمایش گربه‌ی شرودینگر دیدیم که گربه و,187_jm.wav آشکارساز و اون اتمه درهمتنیده شده‌ بودن.,188_jm.wav اما بیایید یه جور دیگه به قضیه نگاه کنیم.,189_jm.wav ما خودمونم از اتمها درست شدیم.,190_jm.wav شاید اون لحظه‌ای که در جعبه رو باز میکنیم در اصل هیچ اتفاقی نمیفته.,191_jm.wav شاید به‌جای اینکه اتم از سوپرپوزیشن بره به یه حالت متلاشی شده,192_jm.wav یا متلاشی نشده، منم با بقیه چیزای داخل جعبه درهمتنیده میشم.,193_jm.wav یعنی من، با گربه، با آشکارساز، با اون اتمه، همه باهم در همتنیده میشیم.,194_jm.wav پس باز طبق فیزیک کوانتوم من هم دارم گربه رو زنده میبینم هم مرده.,195_jm.wav اما چطور یه همچین چیزی ممکنه؟,196_jm.wav هیچکدوممون تا حالا یه گربه‌ای ندیدیم که هم زنده باشه هم مرده.,197_jm.wav احتمالا جوابش اینه که اون منی که داره گربه رو زنده میبینه،,198_jm.wav با اون منی که داره گربه رو مرده میبینه، توی دو تا جهان جدا هستیم.,199_jm.wav یعنی هردوی این آدما توی دنیاهای واقعی خودشونن,200_jm.wav که این دنیاها هیچ تاثیری روی همدیگه ندارن.,201_jm.wav این آدما هردوشون از من اومدن اما دیگه من نیستن.,202_jm.wav شبیه همدیگه هم نیستن. این تفسیر از فیزیک کوانتوم رو بهش میگن,203_jm.wav جهانای بیشمار در اصل یکی از انواع جهانای موازیه.,205_jm.wav اگه این قضیه درست باشه، منشعب شدن جهان دائما,206_jm.wav در حال انجام شدنه طوری که تعدادش بینهایته.,207_jm.wav پس احتمالا میتونیم بگیم هربار که یه سیستم کوانتومی که توی,208_jm.wav سوپرپوزیشن هست، با محیط اطرافش درهمتنیده میشه، جهان منشعب میشه.,209_jm.wav ما خودمون توی بدنمون تعداد خیلی زیادی اتمهای,210_jm.wav رادیواکتیو داریم که هر ثانیه کلیشون دچار فروپاشی میشن.,211_jm.wav هرکدوم از این اتما با محیط اطرافش درهمتنیده میشه و جهان منشعب میشه.,212_jm.wav یعنی فقط به خاطر بدن یکی از ما، توی هر ثانیه جهان چندهزار بار منشعب میشه!,213_jm.wav اما هنوز نمیدونیم تعداد این انشعابا بینهایته یا اینکه یه مقدار محدودی دارن.,214_jm.wav در اصل خیلی چیزا هست که هنوز نمیدونیم.,215_jm.wav اما یه طرز فکری در مورد جهان‌های بیشمار وجود داره که میگه,216_jm.wav جهان‌های بیشمار یعنی هرچیزی که بتونه اتفاق بیفته، اتفاق میفته.,217_jm.wav مخالفا معتقدن که این اشتباهه.,218_jm.wav خیلی چیزا توی جهان‌های بیشمار میتونه اتفاق بیفته اما نه همه‌چیز.,219_jm.wav چیزایی که قوانین مهم فیزیکو نقض میکنن نمیتونن اتفاق بیفتن.,220_jm.wav مثلا یه الکترون هیچوقت نمیتونه تبدیل به پروتون بشه چون قوانین فیزیک نقض میشن.,221_jm.wav ولی ممکنه بین این جهانای بیشمار، یه جهانی باشه که,222_jm.wav شما اونجا مثلا یه بازیگر معروفید. یا رییس‌جمهور. یا یه مدل خیلی معروف.,223_jm.wav البته حتی اگه از بحث کوانتوم و جهانای موازی بیاییم بیرون،,224_jm.wav باز یه ایده‌ی عجیب دیگه‌ای هم هست که میگه احتمالا,225_jm.wav توی همین دنیا بی‌نهایت کپی از شما وجود داره که,226_jm.wav دارن روی یه سیاره مشابه زمین زندگی میکنن.,227_jm.wav من خودم از این ایده خیلی خوشم میاد.,228_jm.wav ببینید ما یه مقدار مشخصی از جهانمونو میتونیم رصد کنیم.,229_jm.wav که بهش میگن جهان قابل مشاهده.,230_jm.wav همین جهان قابل مشاهده چند میلیارد سال نوری وسعت داره.,231_jm.wav به خاطر محدودیت سرعت نور، بیشتر از اینو در توانمون نیست که ببینیم.,232_jm.wav پس نمیتونیم صددرصد مطمئن باشیم که فراتر از جهان قابل مشاهده چی هست.,233_jm.wav یعنی مثلا یه مقدار دیگه از جهان وجود داره بعد تموم میشه؟,234_jm.wav یا اینکه اصلا جهان نامحدوده، بی‌نهایته.,235_jm.wav اگه جهان بینهایت باشه می‌تونیم بگیم بی‌نهایت سیاره مثل زمین,236_jm.wav وجود داره که روشون یه نفر دقیقا مثل شما داره زندگی می‌کنه.,237_jm.wav این اصلا ربطی به فیزیک کوانتوم و این چیزا نداره فقط از اینجا میاد که,238_jm.wav وقتی جهان بینهایت باشه، هر چیزی ممکنه توش تولید بشه.,239_jm.wav از جمله کپی‌های متعدد از شما. میدونم درکش شاید یه مقدار سخت باشه,240_jm.wav ولی سعی می‌کنم با یه مثال ساده براتون روشن‌ترش کنم.,241_jm.wav عدد پی رو احتمالا میشناسید.,242_jm.wav وقتی محیط یه دایره رو تقسیم بر قطرش میکنیم عدد پی به دست میاد.,243_jm.wav بخش اعشاری عدد پی بینهایته. یعنی چی؟,244_jm.wav یعنی تا هر چند رقم اعشار که حساب میکنیم، نه تکراری میشه نه هیچ تهی داره.,245_jm.wav معروفه که اطلاعات هر چیزی توی عدد پی وجود داره.,246_jm.wav تاریخ تولدتو اونجا وارد کنی بعد این میگرده توی عدد پی تاریخ تولد شمارو پیدا میکنه.,248_jm.wav لینک سایت رو هم میذارم داخل دیسکریپشن.,249_jm.wav ببینید اینجا مثلا شما توی این قسمت تاریخ تولدتونو به هر فرمی که,250_jm.wav می‌خواید وارد می‌کنید مثلا تاریخ تولد من هست 21نوامبر 1988، اینتر,251_jm.wav اینجا میبینید که 21، 11، 88 پیدا کرده یعنی بخش اعشاری عدد پی رو,252_jm.wav ببینید از اینجا شروع شده حالا چون خیلی زیاد بوده تا رسیده,253_jm.wav به این عدد من به صورت دایره‌ای نمایشش داده.,254_jm.wav اصل شما هر چیزی رو میتونید داخل پی پیدا کنید چون بینهایته,255_jm.wav و بالاخره اون چیزی که شما دنبالشید یه جایی توی این بی‌نهایت اومده!,256_jm.wav یعنی مثلا حتی اطلاعات کامل ژنتیکی شما رو میشه یه جایی توی عدد پی پیدا کرد.,257_jm.wav مهم نیست که چقدر نشدنی به نظر میاد مهم اینه که,258_jm.wav بالاخره بین بی نهایت عدد هر ترکیبی رو میشه ازش بیرون کشید.,259_jm.wav به بزرگی بی‌نهایت فکر کنید تا یه مقدار براتون آسون‌تر بشه.,260_jm.wav هرچند فکر کردن به بی‌نهایت خودش یه چالشه!,261_jm.wav حالا از این مثال خواستم نتیجه بگیرم که جهانم وقتی بی‌نهایت,262_jm.wav باشه، هر چیزی توش ممکنه تولید بشه هر چیزی.,263_jm.wav از جمله کپی های مختلفی از من و شما، دقیقا با همین طرز فکر و همین قیافه.,264_jm.wav خیلی ایده‌ی باحالیه.,265_jm.wav بحث جهانای موازی و چندجهانی و اینجور چیزا هنوز هیچ اثبات علمی نداره،,266_jm.wav شایدم علم هیچوقت نتونه صددرصد ثابتش کنه،,267_jm.wav اما نظریه‌هایی که براش هست بعضیاشون مبنای ریاضی قوی‌ای دارن.,268_jm.wav من نظر شخصیم اینه که همین جهانای موازی که الان داریم درباره‌ش,269_jm.wav حدس و گمان می‌زنیم، یا یه چیزی مشابهش، حتما در آینده کشف میشه.,270_jm.wav همونطور که گفتم باز یه پرش بزرگ میکنیم و,271_jm.wav دیدمون به جهانی که داریم توش زندگی می‌کنیم متحول میشه.,272_jm.wav اگه این ویدیو رو دوس داشتی لایک فراموش نشه،,273_jm.wav منتظر نظراتتونم هستم و مث همیشه,274_jm.wav بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش.,275_jm.wav تقریبا یه سال پیش که تازه شروع کرده بودم به ویدیو گذاشتن داخل یوتیوب,0_bz.wav یکی از اولین ویدیوهام درباره‌ی یه مفهومی بود به نام بازی زندگی،,1_bz.wav که خودم خیلی زیاد بهش علاقه دارم و رو طرزفکرمم خیلی تاثیرگذاشته.,2_bz.wav اون ویدیو رو به خاطر کیفیت پایینی که داشت خیلی وقت پیش حذفش کردم,3_bz.wav اما از اون موقع تا الان چون اعضای کانالمون خیلی بیشتر شدن,4_bz.wav فک کردم ارزششو داره که یه ویدیوی بهتر درباره‌ش بسازم,5_bz.wav چون هنوز خیلیا هستن که حتی اسمشم نشنیدن.,6_bz.wav خلاصه اون دوستانی که قبلا این ویدیو رو دیدن و الان براشون تکراریه,7_bz.wav امیدوارم ببخشن، حیفه این موضوع بین ویدیوهامون نباشه.,8_bz.wav قبل از ادامه اگه به اینجور موضوعات علمی علاقه دارید,9_bz.wav ممنون میشم اون دکمه‌ی سابسکرایب پایین ویدیو رو بزنید.,10_bz.wav خب اصل قضیه از اونجا شروع شد که یه ریاضیدان انگلیسی,11_bz.wav با چند تا از شاگرداش دنبال پیدا کردن یه مدل خیلی خیلی ساده,13_bz.wav از جهان بودن که نسبت به جهان واقعی قوانین خیلی کمتری,14_bz.wav داشته باشه اما رفتارای مشابهی از خودش نشون بده.,15_bz.wav بعد از یه مدت زیادی که روشای مختلف و قوانین مختلفو,16_bz.wav تست کردن در نهایت به یه مدلی رسیدن که خیلی راضی‌کننده بود.,17_bz.wav یه مدل یا درواقع یه شبیه‌سازی خیلی ساده از جهان ابداع کردن که به این صورت بود:,18_bz.wav یه صفحه‌ی گسترده شبیه صفحه‌ی شطرنج در نظر بگیرید که از همه طرف نامحدوده.,19_bz.wav به هرکدوم از مربع‌هایی که روی این صفحه وجود دارن یه سلول گفته میشه.,20_bz.wav این سلولای مربعی، هرکدومشون فقط دو تا حالت,21_bz.wav می‌تونن داشته باشن: یا زنده هستن یا مرده.,22_bz.wav هرکدوم از این سلولا هم هشت تا سلول همسایه دارن.,23_bz.wav این دنیای خام ماست یعنی این صفحه با سلولای مربعی داخلشو,24_bz.wav میتونیم به عنوان فضا و ماده‌ای که توی جهان واقعیمون وجود داره درنظر بگیریم.,25_bz.wav اما زمانم باید به این شبیه‌سازی اضافه کنیم.,26_bz.wav به ازای گذشت هر یک ثانیه، این سلولا منتقل میشن به نسل بعدی سلولا.,27_bz.wav یعنی هر سلول، یا میمیره، یا زنده میشه، یا همونجوری که هست بدون تغییر میمونه.,28_bz.wav حالا سه تا قانون ساده هم روی این سلولا اعمال می‌کنیم,29_bz.wav برای اینکه تعیین کنیم هر سلول چجوری منتقل بشه به نسل بعد:,30_bz.wav قانون اول: هر سلول زنده‌ای که کمتر از دو تا همسایه‌ی زنده,31_bz.wav داشته باشه، دچار مرگ بر اثر تنهایی میشه!,32_bz.wav یعنی سلولی که زنده‌س اما هیچ همسایه‌ی زنده‌ای نداره,33_bz.wav یا اینکه فقط یدونه همسایه‌ی زنده داره، خودشم میمیره.,34_bz.wav قانون دوم: هر سلول زنده‌ای که بیشتر از سه تا همسایه‌ی زنده,35_bz.wav داشته باشه، دچار مرگ بر اثر ازدحام جمعیت میشه!,36_bz.wav خب پس اگه کمتر از دو تا همسایه‌ی زنده داشته باشه یا بیشتر از سه تا داشته باشه، میمیره.,37_bz.wav اما قانون سوم: هر سلول مرده‌ای که دقیقا سه تا همسایه‌ی زنده,38_bz.wav داشته باشه، خودشم زنده میشه!,39_bz.wav خب این شد سه تا قانون این دنیا.,40_bz.wav تو بقیه‌ی حالتام، هیچ اتفاقی نمیفته، یعنی سلول اگه زنده باشه,41_bz.wav زنده میمونه، اگه مرده باشه هم که مرده میمونه.,42_bz.wav هر تیک زمانی که توی این دنیای ما میگذره، تمام سلولاش بررسی میشن.,43_bz.wav یعنی این سه تا قانون در مورد تک‌تک سلولا چک میشه که مشخص بشه,44_bz.wav هر سلول باید زنده بمونه باید بمیره یا اینکه باید هیچ تغییری نکنه.,45_bz.wav تا اینجا هم خود این دنیا هم قوانینش خیلی خیلی ساده‌ان ولی,46_bz.wav وقتی که روی یه کامپیوتر پیاده‌ش می‌کنیم و اجراش می‌کنیم اتفاقای خیلی عجیبی میفته.,47_bz.wav از کنار هم قرار گرفتن سلولای زنده موجودات عجیبی به وجود میان که میتونن حرکت کنن!,48_bz.wav بعضیاشون خیلی ساده‌ان بعضیاشون خیلی پیچیده‌ان.,49_bz.wav بعضیاشون فقط میتونن همون جایی که هستن یه حرکت رفت و برگشتی انجام بدن،,50_bz.wav ولی بعضیای‌ دیگه میتونن موجودات دیگه‌ای تولید کنن که اینا حرکت می‌کنن!,51_bz.wav من یه برنامه‌ی کامپیوتری دانلود کردم که اومده این,52_bz.wav دنیای ساده رو با زبان برنامه‌نویسی جاوا پیاده‌سازی کرده.,53_bz.wav لینک برنامه رو توی دیسکریپشن گذاشتم که از اونجا میتونید دانلود ونصب کنید.,54_bz.wav خب اینجا یسری سلول خاکستری داریم با سلولای زرد,55_bz.wav سلولای زرد زنده‌ان اینجا، سلولای خاکستری مردن,56_bz.wav مثلا یکی از ساده‌ترین موجودات این دنیا، یه موجوداتی هستن,57_bz.wav به نام گلایدر که از پنج تا سلول زنده تشکیل شدن یعنی این و اینو اینو اینو این.,58_bz.wav وقتی که برنامه رو اجرا می‌کنیم یعنی درواقع وقتی که زمان این دنیا رو,59_bz.wav استارت می‌زنیم، شروع میکنیم ببینید چه اتفاقی میوفته:,60_bz.wav ببینید گلایدر رو به جلو حرکت می‌کنه یعنی به صورت 45 درجه.,62_bz.wav خود این برنامه چند تا از موجودات معروفی که توی این دنیا هستنو داره,63_bz.wav به صورت پیش‌فرض اما خب تعدادشون خیلی بیشتر از ایناس.,64_bz.wav ببینید مثلا.....این یه نوعه:,65_bz.wav ثابت میشه....,66_bz.wav این یه نوعه....,67_bz.wav اینم بهش گفته میشه تفنگ گلایدر که، گلایدر از خودش به بیرون شلیک میکنه.,68_bz.wav سرعتشو زیاد کنم....,69_bz.wav ببینید این همینطور دائم میچرخه و گلایدر تولید میکنه.,70_bz.wav از این سایتم میتونید استفاده کنید که باز لینک اینم تو دیسکریپشن میذارم.,71_bz.wav ببینید مثلا اینجا یه تعداد خیلی زیادی از طرح‌ها یا درواقع همون موجودات,72_bz.wav مختلفی توی این دنیا وجود داره که هر کدومشون یه شکلی هستن,73_bz.wav مثلا این..... اجراش کنیم ببینیم به چه شکله,74_bz.wav مثلا می‌بینید یه موجود خیلی ساده‌ایه.,75_bz.wav یا حتی می‌تونید به صورت رندوم....,76_bz.wav یعنی تمام سلولارو به صورت رندوم اومده مرده و زنده کرده، حالا وقتی که,77_bz.wav دنیارو اجرا می‌کنیم زمانو شروع می‌کنیم، ببینید چه اتفاقی میوفته.,78_bz.wav خیلی جالبه بعضی وقتا بیشتر قسمتای این دنیا به یه ثباتی می‌رسه,79_bz.wav بعد یهو مثلا یه گلایدر از یه گوشه‌ای میاد میاد میخوره به,80_bz.wav اون قسمت‌هایی که ثابت شدن یهو همه چیز دوباره تغییر میکنه.,81_bz.wav هرچی بیشتر بهش دقت می‌کنی بیشتر شبیه دنیای خودمون میشه.,82_bz.wav فقط با قوانین خیلی خیلی ساده‌تر و کمتر.,83_bz.wav به نظر شما نمیتونیم دنیای خودمونو یه نمونه‌ی خیلی,84_bz.wav پیچیده‌تر از همین دنیای ساده در نظر بگیریم؟,85_bz.wav یعنی مثلا از همون زمانی که انفجار بزرگ اتفاق افتاد،,86_bz.wav قوانین حاکم بر جهان شکل گرفتن بعد روی مواد سازنده‌ی جهان اثر گذاشتن،,87_bz.wav این اثرگذاریا باعث تغییرات مختلفی شد،,88_bz.wav قوانین نه چندان پیچیده‌ای مثل جاذبه باعث شد که اتمای هیدروژن,89_bz.wav کنار هم جمع بشن و ستاره‌های اولیه رو تشکیل بدن،,90_bz.wav بعد باز به خاطر همین گرانش این ستاره‌های اولیه تبدیل شدن به,91_bz.wav کوره‌های اتمی که هیدروژن رو سوزوندن و تبدیل کردن به اتمای سنگین‌تر،,92_bz.wav باز همین ستاره‌ها منفجر شدن و اتمای سنگین‌ترشونو تو فضا پخش کردن,93_bz.wav این اتما دوباره جمع شدن دور هم باز به خاطر گرانش,94_bz.wav بعد سیاره‌های امروزی رو تشکیل دادن، همینطور تا آخر.,95_bz.wav یعنی ماده داده شد، قوانینم اعمال شد، بعد دیگه از اون به بعد,96_bz.wav هرچی پیش اومد به خاطر تاثیرات اون قوانین روی اون ماده‌ها بود.,97_bz.wav کانوی به خاطر همین ویژگی‌هایی که این مدل سازی داشت اسمشو گذاشته بود,98_bz.wav بازی زندگی، چون خیلی شبیه زندگی واقعیه البته خب کلمه‌ی بازی,99_bz.wav اینجا استعاره‌س، چون در واقع یه بازی نیست.,100_bz.wav چند تا حالت پیچیده‌تر از همین نوع مدلسازی که در اصل بهش گفته میشه,101_bz.wav آتاماتای سلولی، تا الان طراحی شده که دنیاهاشون یه مقداری باهم متفاوته.,102_bz.wav مثلا به‌جای مربع از چندضلعی‌های دیگه استفاده شده یا قوانین دنیاهاشون‌ باهم فرق میکنه.,103_bz.wav چیزی که برای خود من خیلی جالبه اینه که فقط با یه سری قواعد ساده که روی یسری,104_bz.wav سلول خیلی ساده اعمال میشه یه همچین رفتارای پیچیده‌ای از خودشون نشون میدن.,105_bz.wav درسته که این موجودات خیلی ساده‌ان، دوبعدین،,106_bz.wav اما بهرحال دارن حرکت می‌کنن حتی بعضیاشون موجودات دیگه‌ای,107_bz.wav تولید می‌کنن بدون اینکه ما دخالتی داشته باشیم!,108_bz.wav ما فقط سه تا قانون ساده براشون گذاشتیم بعد دیگه کاری بهشون نداشتیم!,109_bz.wav نظر شما راجع به این شبیه‌سازی چیه؟,110_bz.wav حتما توی کامنتا برام بنویسید، اگرم این ویدیو رو دوس داشتید,111_bz.wav لایک فراموش نشه، در آخرم مث همیشه بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش.,112_bz.wav بارها از این صحبت شده که هیچ جرمی نمی‌تونه به سرعت نور برسه,0_tk.wav اما تو این برنامه یه قدم جلوتر میریم و,1_tk.wav از یه ذره‌ی فرضی صحبت می‌کنیم به نام تاکیون که حتی از نور سریع‌تره,2_tk.wav ذره‌ای با ویژگی‌های خیلی عجیب، مثل سفر در زمان,3_tk.wav که اصلا با درک ما از جهان هستی جور در نمیاد,4_tk.wav امروز می‌خواهیم با تاکیون، مغز خودمون رو به چالش بکشیم,5_tk.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,6_tk.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,7_tk.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن,8_tk.wav از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها، اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی,9_tk.wav کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,10_tk.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,11_tk.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,12_tk.wav رسیدن به سرعت‌های بیشتر، از ابتدای تاریخمون برای ما جذابیت خاصی داشته,13_tk.wav اما بعد از اینکه نور رو به عنوان سریع‌ترین پدیده‌ی جهان هستی شناختیم,14_tk.wav عبور از این مانع شکست‌ناپذیر تبدیل شد به یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای ما,15_tk.wav شاید بشه گفت اولین کار جدی رو تو این زمینه,16_tk.wav فیزیکدان بزرگ آلمانی آرنولد زومرفلد انجام داد,17_tk.wav زومرفلد از اون دانشمندهاییه که زیاد بین مردم عادی شناخته شده نیست,18_tk.wav در حالی که خیلی از فیزیکدان‌های بزرگ مثل ورنر هایزنبرگ و,19_tk.wav ولفگانگ پاولی و چندین نفر دیگه شاگرد این آدم بودن,20_tk.wav اصلا معروفه به معلم فیزیکدان‌ها,21_tk.wav زومرفلد سال ۱۹۰۴ ذراتی رو معرفی کرد که می‌تونستن سریع‌تر از نور حرکت کنن,22_tk.wav اسمشون رو گذاشته بود فراذره,23_tk.wav تلاشش برای توصیف چنین ذراتی با استفاده از دانش فیزیک اون زمان,24_tk.wav راه به جایی نبرد، اما دانشمندهای بعدی این مسیر رو ادامه دادن,25_tk.wav همون موقع، اینشتین نظریه‌ی نسبیت خاص رو مطرح کرد و,26_tk.wav به این نتیجه رسید که سرعت نور یه ثابت جهانیه,27_tk.wav هر چیزی که مقدار جِرمش از صفر بیشتر باشه نمی‌تونه به این سرعت برسه,28_tk.wav تا اینکه سال ۱۹۶۷ جرالد فاینبرگ فیزیکدان آمریکایی,29_tk.wav مقاله‌ای منتشر کرد با این عنوان: احتمال وجود ذرات سریع‌تر از نور,30_tk.wav فاینبرگ تو این مقاله برای اولین بار از ذره‌ای صحبت کرد به نام تاکیون,31_tk.wav که می‌تونست با سرعتی بالاتر از نور حرکت کنه,32_tk.wav اسمش از کلمه‌ی یونانی تاکی گرفته شده بود، به معنی سریع,33_tk.wav اما فاینبرگ چطور تونست همچین ذره‌ای رو با نظریه‌ی نسبیت توصیف کنه,34_tk.wav طبق فرمول معروف اینشتین جرم و انرژی رو میشه به همدیگه تبدیل کرد,35_tk.wav فقط کافیه مقدار جرم رو ضرب در سرعت نور به توان دو بکنیم,36_tk.wav تا انرژی معادلش به دست بیاد,37_tk.wav نکته‌ی مهم اینه که این جرم، جرم حالت سکونه,38_tk.wav مال وقتیه که جسم موردنظر ما هیچ حرکتی نداره,39_tk.wav چون وقتی حرکت می‌کنه، غیر از اون انرژی معادل با جرمش,40_tk.wav یه انرژی جنبشی یا حرکتی هم داره، که مجموع این دو تا میشه انرژی کل,41_tk.wav برای اینکه حرکت این جسم هم در نظر بگیریم,42_tk.wav باید فاکتور لورنتس رو در این معادله ضرب کنیم,43_tk.wav تا حالت نسبیتی این معادله به دست بیاد,44_tk.wav فاکتور لورنتس که با گاما نشونش میدیم به این صورته,45_tk.wav «سی» که طبق معمول سرعت نوره، «وی» هم سرعت جسم موردنظر,46_tk.wav اینجا چهار تا حالت مختلف پیش میاد,47_tk.wav حالت اول اینه که سرعت جسم صفر باشه,48_tk.wav بنابراین فاکتور لورنتس میشه یک و معادله به همون شکل اصلی درمیاد,49_tk.wav حالت دوم اینه که سرعت داشته باشه ولی نه به‌اندازه‌ی نور,50_tk.wav اینجوری مقدار فاکتور لورنتس بزرگ‌تر از یکه,51_tk.wav هرچقدر سرعت جسم بیشتر باشه، اندازه‌ی این فاکتور هم بیشتر میشه,52_tk.wav حالت سوم اینه که جسم ما دقیقا با سرعت نور حرکت کنه,53_tk.wav بنابراین فاکتور لورنتس می‌رسه به بی‌نهایت,54_tk.wav همین نشون میده انرژی جسم تو سرعت نور، بی‌نهایته,55_tk.wav اما آخرین حالت، که ما امروز می‌خواهیم در موردش صحبت کنیم,56_tk.wav اینه که سرعت جسم، بیشتر از نور باشه,57_tk.wav اینجوری زیر رادیکال مقدار منفی به وجود میاد,58_tk.wav مشکل اصلی دقیقا همینه، چون تو ریاضیات,59_tk.wav هیچ عدد منفی‌ای نمی‌تونه زیر رادیکالی قرار بگیره که ریشه‌ش زوجه,60_tk.wav با این حال، چون توی محاسبات زیاد پیش میاد که این اتفاق بیفته,61_tk.wav ریاضیدان‌ها رادیکال منفی یک رو با علامت «آی» نشونش میدن و,62_tk.wav بهش میگن عدد موهومی یا مجازی یا فرضی,63_tk.wav مثلا اگه برسن به عدد رادیکال منفی چهار,64_tk.wav به‌جای منفی چهار می‌نویسن چهار ضربدر منفی یک,65_tk.wav بعدش چهار از زیر رادیکال بیرون میاد و میشه دو,66_tk.wav بنابراین به‌جای این عدد می‌نویسن دو آی,67_tk.wav در مورد فاکتور لورنتس هم تو سرعت‌های بالاتر از نور,68_tk.wav مخرج کسر تبدیل میشه به یه عدد موهومی,69_tk.wav پس مقدار انرژی هم موهومی میشه,70_tk.wav در حالی که این غیرممکنه,71_tk.wav انرژی رو فقط می‌تونیم با یه عدد حقیقی یا واقعی نشون بدیم,72_tk.wav اولین راه‌حلی که به ذهن دانشمندا رسید، این بود که مقدار جرم جسم هم موهومی باشه,73_tk.wav اینجوری صورت و مخرج با هم ساده میشن و یه مقدار واقعی برای انرژی به دست میاد,74_tk.wav این راه‌حل باعث شد فاینبرگ به این نتیجه برسه که,75_tk.wav تاکیون‌ها که ذراتی با سرعت بالاتر از نور هستن، باید جرم موهومی داشته باشن,76_tk.wav اما این دقیقا یعنی چی,77_tk.wav دو کیلوگرم برای ما کاملا واضحه، ولی «دو آی» کیلوگرم هیچ معنی‌ای نداره,78_tk.wav فقط ما اومدیم به‌جای «رادیکال منفی یک» که از نظر ریاضیاتی غیرممکنه,79_tk.wav علامت «آی» رو قرار دادیم تا بتونیم محاسباتمون رو ادامه بدیم,80_tk.wav پس جرم موهومی رو نمی‌تونیم با اون تصوری که از جرم توی ذهنمون داریم توصیف کنیم,81_tk.wav با ادامه‌ی تجزیه و تحلیل این رابطه برای تاکیون‌ها، به نتایج جالب‌تری هم می‌رسیم,82_tk.wav هرچقدر سرعت تاکیون افزایش پیدا کنه، مخرج فاکتور لورنتس بزرگ‌تر میشه,83_tk.wav از اونجایی که جرم حالت سکون تغییری نداره,84_tk.wav انرژی باید کاهش پیدا کنه تا معادله برقرار بمونه,85_tk.wav تا جایی که وقتی سرعت تاکیون بی‌نهایت میشه,86_tk.wav انرژیش به کمترین مقدار ممکن می‌رسه,87_tk.wav بنابراین برخلاف ذرات معمولی که با کم شدن انرژی آهسته‌تر حرکت می‌کنن,88_tk.wav تاکیون‌ها با کاهش انرژی سریع‌تر میشن,89_tk.wav در واقع برای ذرات معمولی، سرعت نور، حد بالایی سرعت محسوب میشه,90_tk.wav که چون انرژی بی‌نهایت نیاز داره نمی‌تونن بهش برسن,91_tk.wav اما برای تاکیون‌ها سرعت نور حد پایینی سرعت به حساب میاد,92_tk.wav که بازم چون رسیدن بهش انرژی بی‌نهایت می‌خواد,93_tk.wav هیچوقت نمی‌تونن تا سرعت نور کند بشن,94_tk.wav این خلاصه‌ی کاری بود که فیزیکدان‌هایی مثل فاینبرگ,95_tk.wav برای توصیف ذره‌ی فرضی تاکیون با استفاده از قوانین نسبیت خاص انجام دادن,96_tk.wav یعنی ریاضیات، جلوی وجود ذره‌ای که با سرعتی بالاتر از نور حرکت کنه رو نمی‌گیره,97_tk.wav ولی با این حال، وجود همچین ذره‌ای، مشکلات و تناقض‌هایی ایجاد می‌کنه,98_tk.wav که فعلا کسی نتونسته حلشون کنه,99_tk.wav سرعت نور، تنها حرفش این نیست که یه جسم چقدر می‌تونه سریع حرکت کنه,100_tk.wav یه نکته‌ی خیلی مهم دیگه هم به ما میگه: اینکه ارتباط بین علت و معلول چه سرعتی داره,101_tk.wav فرض کنید من می‌خوام به یه هدف تو فاصله‌ی یک کیلومتری شلیک کنم,102_tk.wav فشار دادن ماشه میشه علت، برخورد تیر به هدف میشه معلول,103_tk.wav فاصله‌ی بینشون هم مثلا میشه یک ثانیه,104_tk.wav ولی اگه با یه تفنگ لیزری این کار رو انجام بدم،‌ فقط یک‌سیصدهزارم ثانیه طول می‌کشه,105_tk.wav این سریع‌ترین حالتیه که علت می‌تونه باعث ایجاد معلول بشه، یعنی با سرعت نور,106_tk.wav خب حالا اگه واقعا ذراتی سریع‌تر از نور وجود داشته باشن,107_tk.wav نظام علت و معلول دچار مشکل میشه,108_tk.wav سال ۱۹۰۷ اینشتین از یه آزمایش فکری صحبت کرد,109_tk.wav که نشون میداد سرعت بالاتر از نور، به معنی نقض علیته,110_tk.wav قبل از این آزمایش، باید یه توضیح کوتاه بدم در مورد فرمول جمع سرعت,111_tk.wav دو تا توپ داریم که اولی داره با سرعت وی‌یک نسبت به مبدا مختصات حرکت می‌کنه,112_tk.wav دومی با سرعت وی‌دو نسبت به توپ اول,113_tk.wav اگه بخواهیم ببینیم سرعت توپ دوم نسبت به مبدا مختصات چقدره,114_tk.wav کافیه وی‌یک و وی‌دو رو با هم جمع کنیم. که به این میگن فرمول جمع سرعت,115_tk.wav اما تو سرعت‌های خیلی بالا نزدیک به نور، که وارد دنیای نسبیت میشیم,116_tk.wav این معادله پیچیده‌تر میشه و اندازه‌ی سرعت نور هم میاد داخلش,117_tk.wav حالا برگردیم به اون آزمایش فکری,118_tk.wav اینشتین فرض کرد یه نواری از ماده داریم که نسبت به مبدا مختصات,119_tk.wav با سرعت وی‌یک حرکت می‌کنه به سمت چپ,120_tk.wav یه توپ هم داریم که داخل این نوار با سرعت وی‌دو میره به سمت راست,121_tk.wav پس با فرمول نسبیتی جمع سرعت‌ها می‌تونیم بفهمیم,122_tk.wav سرعت توپ نسبت به مبدا مختصات به این صورته,123_tk.wav خیلی راحت از طریق این فرمول به دست میاد,125_tk.wav حالا فرض کنید سرعت توپ بیشتر از نوره، مثلا سه‌برابر,126_tk.wav ولی سرعت نوار ماده کمتر از نوره، مثل یک‌دوم,127_tk.wav وقتی این مقادیر فرضی رو داخل فرمول زمان قرار بدیم، یه مقدار منفی به دست میاد,128_tk.wav یعنی زمانی که طول می‌کشه تا توپ این مسافت رو طی کنه، منفیه,129_tk.wav زمان منفی یعنی این توپ، که سرعتش از نور بیشتره، داره به گذشته سفر می‌کنه,130_tk.wav زمان مثبت، میشه رفتن به سمت آینده، زمان منفی یعنی برگشتن به گذشته,131_tk.wav اینشتین با این آزمایش فکری نشون داد اگه جسمی وجود داشته باشه که,132_tk.wav بتونه با سرعتی بالاتر از نور حرکت کنه، میره به گذشته,133_tk.wav این باعث ایجاد پارادوکس‌هایی میشه از جنس پارادوکس پدربزرگ,134_tk.wav که میگه اگه من به گذشته برم و پدربزرگم رو از بین ببرم,135_tk.wav دیگه خودم هم در آینده متولد نمیشم,136_tk.wav پس کی بوده که رفته به گذشته و این کار رو انجام داده,137_tk.wav تو اینجور مثال‌ها، میگیم نقض علیت اتفاق افتاده,138_tk.wav یا نظام علت و معلول از بین رفته,139_tk.wav چون همیشه اول باید علت بیاد، بعدش معلول,140_tk.wav نمیشه اول توپ حرکت بکنه بعد من بهش ضربه بزنم,141_tk.wav در مورد تاکیون‌ هم مثال‌ها و پارادوکس‌هایی ابداع شده,142_tk.wav که تقریبا ریشه‌ی همه‌شون همین پارادوکس پدربزرگ و نقض علیته,143_tk.wav یکیشون معروفه به آنتی‌تلفن تاکیونی,144_tk.wav این ابزار فرضی، وسیله‌ایه که از ذراتی سریع‌تر از نور مثل تاکیون‌ها,145_tk.wav استفاده می‌کنه برای فرستادن پیام به زمان گذشته,146_tk.wav حالا فرض کنید یه همچین دستگاهی داریم که هم قابلیت ارسال داره، هم دریافت,147_tk.wav تاکیون‌هایی که حامل یه پیام هستن رو می‌فرستیم به گذشته,148_tk.wav اونجا برخورد می‌کنن به یه آینه‌ی مخصوص که می‌تونه تاکیون‌ها رو بازتاب کنه,149_tk.wav بعدش دوباره برمی‌گردن به سمت فرستنده و بازم داخل زمان به عقب‌تر سفر می‌کنن,150_tk.wav در نتیجه، این دستگاه فرستنده/گیرنده، پیامی رو دریافت می‌کنه که هنوز ارسالش نکرده,151_tk.wav فرض کنید این جمله رو روی موج تاکیون‌ها سوار می‌کنیم,152_tk.wav بعد از دریافت این پیام، دیگه هیچ تاکیونی ارسال نکن,153_tk.wav حالا منتشرش می‌کنیم و دستگاه ما تو زمان گذشته این پیام رو دریافت می‌کنه,154_tk.wav بنابراین طبق دستوری که بهش دادیم,155_tk.wav وقتی به زمان حال برسه، دیگه این پیام رو نمی‌فرسته,156_tk.wav خب پس کی بوده که این دستور رو بهش داده,157_tk.wav به یه همچین سیستمی میگن خودبازدارنده‌ی منطقی مخرب,158_tk.wav خودش جلوی خودشو می‌گیره و یه پارادوکس منطقی ایجاد می‌کنه,159_tk.wav برای اینکه مطلب بیشتر تو ذهنتون جا بیفته، یه مثال کوتاه دیگه هم می‌زنم,160_tk.wav فرض کنید یه فضاپیما داریم با قابلیت ارسال و دریافت تاکیون‌ها,161_tk.wav که داره از پایین به سمت بالا حرکت می‌کنه,162_tk.wav وقتی اون بالاست، یه سیگنال تاکیونی می‌فرسته,163_tk.wav به سمت آینه‌ای که تو زمان گذشته قرار گرفته,164_tk.wav این سیگنال بازتاب میشه و بازم میره به گذشته,165_tk.wav تا اینکه میرسه به زمانی که فضاپیما پایین بود,166_tk.wav روی این فضاپیما سیستمی سوار شده که,167_tk.wav با دریافت تاکیون‌ها منفجر میشه و نابودش می‌کنه,168_tk.wav این یعنی هیچوقت به اون بالا نمی‌رسه که بخواد تاکیون‌ها رو ارسال کنه,169_tk.wav پس دقیقا چی باعث نابودیش میشه,170_tk.wav بنابراین همونطور که می‌بینید، تمام این دردسرها وقتی پیش میاد,171_tk.wav که بتونیم به سرعت‌های بالاتر از نور برسیم,172_tk.wav اما با اینکه هنوز هیچ ردپایی از تاکیون‌ها پیدا نکردیم,173_tk.wav بحث این ذرات سریع‌تر از نور یه بحث علمیه,174_tk.wav برای همین این تناقض‌های شدید برای فیزیکدان‌ها قابل‌تحمل نیست,175_tk.wav یه جوری باید حل بشن,176_tk.wav ساده‌ترین راه‌حل اینه که بگیم هیچ تاکیونی وجود نداره,177_tk.wav همین که تا حالا موفق به پیدا کردنش نشدیم، این باور رو تقویت می‌کنه,178_tk.wav البته آزمایش اپرا که سال ۲۰۱۱ داخل شتابدهنده‌ی سرن انجام شد,179_tk.wav تا یه مدت خیلی کوتاهی ما رو نسبت به وجود تاکیون‌ها خوش‌بین کرد,180_tk.wav بعد از این آزمایش که برای بررسی نوسان‌های ذره‌ی نوترینو در حال انجام بود,181_tk.wav دانشمندها اعلام کردن یه ذره‌ی تاونوترینو پیدا شده که سریع‌تر از نور حرکت کرده,182_tk.wav ولی بعدا معلوم شد دلیلش یه خطای اندازه‌گیری تو سیستم زمان‌بندی فیبر نوری بوده,183_tk.wav راه‌حل دوم اینه که تاکیون‌ها هیچ واکنشی با مواد دیگه نداشته باشن,184_tk.wav قبلا در مورد نوترینوها توضیح دادم,185_tk.wav این ذرات خیلی به‌ندرت با اتم‌ها برهم‌کنش دارن,186_tk.wav برای همین تو هر ثانیه میلیاردها نوترینو از بدن ما رد میشه,187_tk.wav بدون اینکه اثری روی ما داشته باشه,188_tk.wav شاید تاکیون هم یه همچین ویژگی‌ای داره ولی خیلی شدیدتر,189_tk.wav یعنی دیگه هیچ برهم‌کنشی با ماده نداره,190_tk.wav اگه اینطور باشه احتمالا هیچ راهی نداریم,191_tk.wav برای اینکه بفهمیم تاکیون‌ها واقعا وجود دارن یا نه,192_tk.wav چون هر آشکارسازی بخواهیم استفاده کنیم از چنگش فرار می‌کنه,193_tk.wav از طرفی هم دیگه نمی‌تونیم یه پرتویی از تاکیون‌ها رو مدوله کنیم برای ارسال پیام به گذشته,194_tk.wav بنابراین پارادوکس‌هایی که بررسی کردیم هم دیگه پیش نمیاد,195_tk.wav یعنی تاکیون‌ها بدون اینکه چیزی با خودشون حمل کنن یا اثری روی چیزی داشته باشن,196_tk.wav راهشون رو ادامه میدن به زمان گذشته,197_tk.wav البته در مورد آشکارسازی تاکیون‌ها بحث‌های زیادی وجود داره,198_tk.wav بعضی از فرضیه‌ها نظرشون اینه که این ذره در صورت وجود,199_tk.wav باید جرم منفی داشته باشه، بنابراین به‌جای جاذبه، ایجاد دافعه می‌کنه,200_tk.wav بعضیای دیگه هم فکر می‌کنن تاکیون اصلا تحت‌تاثیر گرانش قرار نمی‌گیره,201_tk.wav به‌هرحال ما هنوز در مورد خود گرانش هم سوال‌های زیادی داریم,202_tk.wav ارتباطش با ذره‌ی فرضی تاکیون که دیگه جای خود داره,203_tk.wav حالا بریم سراغ چند تا نکته‌ی تکمیلی کوتاه,204_tk.wav اول اینکه جرالد فاینبرگ، از یه چیز دیگه هم صحبت کرد به نام میدان تاکیونی,205_tk.wav قبلا تو یکی از ویدیوها در مورد نظریه‌ی میدان کوانتومی توضیح دادم,206_tk.wav این نظریه، هرکدوم از ذره‌های بنیادی طبیعت رو,207_tk.wav یه برانگیختگی می‌دونه داخل میدان مربوط به همون ذره,208_tk.wav مثلا الکترون یه برانگیختگی داخل میدان الکترونه,209_tk.wav فاینبرگ معتقد بود تاکیون هم یه برانگیختگی داخل میدان تاکیونیه,210_tk.wav میدانی که جرم موهومی داره و,211_tk.wav این برانگیختگی‌ها با سرعتی بالاتر از نور جابجا میشن,212_tk.wav البته بعدا مشکلاتی تو این مدل پیدا شد و تغییرات زیادی کرد,213_tk.wav نکته‌ی دوم در مورد دنیای عجیب کوانتومه,214_tk.wav شاید به فکرتون برسه که پدیده‌هایی مثل تونل‌زنی کوانتومی,215_tk.wav یا درهم‌تنیدگی می‌تونن سریعتر از نور باشن یا علیت رو نقض کنن,216_tk.wav اما بحث کوانتوم کاملا جداست,217_tk.wav اونجا اتفاقاتی میفته که خیلی وقتا با منطق ما جور در نمیاد,218_tk.wav این نکته هم در نظر بگیرید که تو پدیده‌هایی مثل درهم‌تنیدگی,219_tk.wav نه ماده‌ای جابجا میشه نه اطلاعاتی,220_tk.wav نکته‌ی سوم هم اینه که با وجود تاکیون‌ها,221_tk.wav می‌تونیم یه دسته‌بندی جدید برای ذرات در نظر بگیریم,222_tk.wav دسته‌ی اول ذراتی‌ان که جرم مثبت دارن و همیشه آهسته‌تر از نور حرکت می‌کنن,223_tk.wav به اینا میگن برادیون، مثل الکترون‌ها و پروتون‌ها و نوترون‌ها که اتم‌ها رو می‌سازن,224_tk.wav دسته‌ی دوم جرمشون صفره و همیشه با سرعت نور جابجا میشن,225_tk.wav که به اینا میگن لوکسون. یه نمونه‌ش فوتون‌ها,226_tk.wav دسته‌ی سوم هم تاکیون‌ها هستن که سرعتشون از نور بیشتره,227_tk.wav دو سه تا سوال هم تو این مدت در مورد سرعت نور داشتید,228_tk.wav که بد نیست همینجا جوابشون رو با هم بررسی کنیم,229_tk.wav سوال اول اینه که آیا واقعا سرعت نور ثابته,230_tk.wav خب تا حالا چند تا ایده مطرح شده که معتقدن سرعت نور می‌تونه تغییر کنه,231_tk.wav به اینا میگن نظریه‌های وی.اس.ال,232_tk.wav ولی مساله اینه که هیچکدومشون نتونستن نظریه‌ی نسبیت خاص اینشتین رو,233_tk.wav طوری نقض کنن یا تغییرش بدن که دیگه نیازی به سرعت ثابت نور نداشته باشه,234_tk.wav چون این نظریه، هم ریاضیات قدرتمندی داره، هم شواهد تجربی و آزمایشگاهی خیلی زیاد,235_tk.wav هر ایده‌ای باید با روابط محکم ریاضی اثبات بشه، به‌اضافه‌ی آزمایش‌های قابل‌تکرار,236_tk.wav حرف، اینجا هیچ اهمیتی نداره,237_tk.wav سوال دوم، که خیلی از شما توی کامنت‌ها پرسیده بودید,238_tk.wav اینه که اگه امکانش باشه که به سرعت نور برسیم,239_tk.wav آیا می‌تونیم هر فاصله‌ای رو تو یه چشم به هم زدن طی کنیم؟ جوابش مثبته,240_tk.wav فرض کنید یه فوتون می‌خواد از زمین بره به سمت مرکز کهکشان,241_tk.wav برای خود فوتون، چون با سرعت نور حرکت می‌کنه زمان به طور کامل متوقف میشه,242_tk.wav یعنی اگه درک داشته باشه، هیچ گذر زمانی حس نمی‌کنه,243_tk.wav فقط رو زمین متولد میشه و بلافاصله تو مرکز کهکشان از بین میره,244_tk.wav اما برای یه ناظر یا مشاهده‌گر که اون کنار ثابت ایستاده، قضیه فرق می‌کنه,245_tk.wav این شخص باید بیست‌وپنچ هزار سال منتظر باشه تا فوتون برسه به مرکز کهکشان,246_tk.wav پس اون چیزی که تو ویدیوی «سرعت نور و نظریه‌ی نسبیت» گفتم همین بود,247_tk.wav درسته که شخص مسافر تو یه چشم به هم زدن به مقصد می‌رسه,248_tk.wav ولی توی خونه، یعنی زمین، بیست‌وپنج هزار سال می‌گذره,249_tk.wav اینم واقعا از اون شگفتی‌های دنیای ماست که دود از کله‌ی آدم بلند می‌کنه,250_tk.wav درسته که الان هیچ شواهدی از وجود تاکیون‌ها نداریم,251_tk.wav ولی بررسی ویژگی‌های فرضیش ایده‌های خوبی به ما میده,252_tk.wav در مورد سفر در زمان و سرعت نور,253_tk.wav شاید تاکیون‌ها کاملا غیرواقعی باشن,254_tk.wav شاید هم از همون ابتدای بیگ‌بنگ، چنین ذراتی ایجاد شدن و هنوز هم هستن,255_tk.wav ولی ما هیچ راهی برای آشکارسازیشون نداریم,256_tk.wav بهرحال اگه چنین ذراتی وجود داشته باشن و طبق نظریه‌ی نسبیت,257_tk.wav بتونن به گذشته سفر کنن، دنیای عجیب ما به مراتب عجیب‌تر میشه,258_tk.wav امروز می‌خوایم یه کم از فیزیک و فضا و مسائل علمی فاصله بگیریم ببینیم واقعا,0_jj.wav چی داره تو دنیا می‌گذره، چون با این حمله‌ی بزرگ روسیه به اوکراین و تهدیدایی که کرده,1_jj.wav خیلی از مردم دنیا الان نگران اینن که جنگ جهانی سوم اتفاق بیفته.,2_jj.wav اون خرابی‌هایی که تو جنگ‌های قبلی دیدیم، وقتی می‌ذاریم کنار این موضوع,3_jj.wav که الان خیلی از کشورهای دنیا بمب اتم دارن، قضیه واقعا ترسناک میشه.,4_jj.wav تو این ویدیو، اول می‌خوایم یه مرور کوتاهی بکنیم رو جنگ‌های جهانی اول و دوم،,5_jj.wav ولی نه به صورت کامل، تمرکز اصلیمون رو اینه که این جنگ‌ها چه جوری شروع شدن.,6_jj.wav بعد یه نگاهی می‌کنیم به اینکه الان چقدر قضیه جدیه،,7_jj.wav چقدر احتمال داره که این روزا آخرین روزهای صلح و آرامش تو دنیا باشه.,8_jj.wav بعدشم این موضوع رو بررسی می‌کنیم که اگه یه روزی این حملات,9_jj.wav هسته‌ای اتفاق بیفته چی میشه، چیکار باید بکنیم.,10_jj.wav اینم باید بگم که هدفم اصلا ترسوندن بقیه یا بزرگنمایی نیست، فقط می‌خوایم با هم,11_jj.wav یه نگاهی به واقعیت‌هایی که الان وجود داره بندازیم، یه درس کوچیکی هم از تاریخ بگیریم.,12_jj.wav پس تا آخر ویدیو همراه من باشید.,13_jj.wav اینشتین حرف جالبی داره که میگه: من نمی‌دونم جنگ جهانی سوم با چه سلاحی,14_jj.wav انجام میشه اما تو جنگ جهانی چهارم آدما با سنگ و چوب با هم می‌جنگن.,15_jj.wav یعنی می‌خواد بگه جنگ جهانی سوم می‌تونه ما رو برگردونه,16_jj.wav به دورانی که دیگه چیزی جز سنگ و چوب نداریم.,17_jj.wav هزاران سال زندگی انسان رو این سیاره ممکنه در عرض چند روز نابود بشه.,18_jj.wav اونم به دست خودش.,19_jj.wav جنگ جهانی اول که معروفه به جنگ بزرگ، اینطور نبود که,20_jj.wav خیلی ناگهانی و پیش‌بینی‌نشده اتفاق بیفته.,21_jj.wav اون زمان به قول خیلی از مورخ‌ها، اروپا مثل انبار باروت شده بود.,22_jj.wav پیشرفت‌های علمی باعث شده بود نیاز به منابع هم بیشتر بشه، برای همین اروپایی‌ها,23_jj.wav علاوه بر اون کشورهایی که مستعمره کرده بودن، برای همدیگه هم شاخ و شونه می‌کشیدن.,24_jj.wav از خیلی قبل‌تر هم این جنگ‌ها وجود داشت اما چیزی که وضعیت رو,25_jj.wav پیچیده‌تر کرده بود، این بود که برای اینکه تنها نباشن و هم‌تیمی هم داشته باشن،,26_jj.wav هرکدومشون یه تعدادی متحد هم انتخاب کرده بودن.,27_jj.wav مثلا آلمان که یکی از نظامی‌ترین کشور‌ها بود،,28_jj.wav سال 1879 با امپراطوری اتریش-مجارستان متحد شد.,29_jj.wav دو سه سال بعد هم ایتالیا بهشون ملحق شد.,30_jj.wav یا مثلا روسیه و فرانسه هم سال 1894 با هم متحد شدن تا در برابر اون سه تا تنها نباشن.,31_jj.wav چند سال بعد هم بریتانیا بهشون پیوست.,32_jj.wav این اتحادها و دشمنی‌ها روز به روز بیشتر شد تا اینکه در نهایت اروپا به دو گروه تقسیم شد.,33_jj.wav گروه اول، آلمان و اتریش-مجارستان و ایتالیا بودن،,34_jj.wav که اینا معروف بودن به نیروهای محور که ما به اسم متحدین می‌شناسیمشون.,35_jj.wav گروه دوم، روسیه و فرانسه و بریتانیا بودن، که معروف بودن,36_jj.wav به متفقین یعنی کشورهایی که هم‌پیمان بودن.,37_jj.wav البته هرکدوم از این دو تا گروه، کشورهای دیگه‌ای هم به عنوان دوست خودشون داشتن،,38_jj.wav یا اینکه بعدا در طول جنگ جهانی اول بهشون اضافه شدن، اما خب اصلی‌هاشون اینا بودن.,39_jj.wav خلاصه اینکه اروپا تبدیل شده بود به یه انبار باروت که هر لحظه امکان داشت منفجر بشه.,40_jj.wav تا اینکه بالاخره یه پسر 19 ساله‌ی صرب اهل بوسنی جرقه‌ی این انفجار وحشتناک رو زد.,41_jj.wav امپراتوری اتریش-مجارستان یکی از بزرگترین کشورهای اروپا بود,42_jj.wav که مناطق وسیعی تحت حاکمیتش بود، از جمله بوسنی و هرزگوین.,43_jj.wav ولیعهد این امپراتوری، که قرار بود بعدا پادشاه بشه،,44_jj.wav یه شخصی بود به نام آرشیدوک فرانتس فردیناند.,45_jj.wav سال 1914 این آدم برای سرکشی به نیروهای نظامی و,46_jj.wav مراسم دیگه رفته بود به شهر سارایوو تو بوسنی.,47_jj.wav اونجا خودش و زنش به دست یه جوون 19 ساله به نام,48_jj.wav گاوریلو پرینسیپ با شلیک اسلحه کشته شدن.,49_jj.wav پرینسیپ عضو یه گروه تندرو به نام بوسنی جوان بود،,50_jj.wav که یکی از اهدافشون جدا شدن بوسنی از اتریش-مجارستان بود.,51_jj.wav قبل از این ترور، همون روز یه تلاش دیگه هم برای کشتن,52_jj.wav ولیعهد با استفاده از نارنجک انجام شده بود اما خب ناموفق بود.,53_jj.wav هم تروریست اولی، هم دومی که موفق شد کارشو انجام بده،,54_jj.wav هردوشون سعی کردن خودکشی کنن اما خب نتونستن، سریع دستگیر شدن.,55_jj.wav با دستگیری اینا مشخص شد که در واقع یه گروه مخفی تو ارتش صربستان,56_jj.wav حمایتشون می‌کرده و اسلحه و تجهیزات در اختیارشون میذاشته و آموزششون میداده.,57_jj.wav این ترور اتریشی‌ها رو حسابی عصبانی کرد و قضیه رو با امپراتور آلمان،,58_jj.wav ویلهلم دوم که متحدشون بود در میون گذاشتن.,59_jj.wav آلمانی‌ها هم که خیلی دنبال جنگ و توسعه‌ی کشورشون بودن,60_jj.wav برای جنگ با صربستان چراغ سبز نشون دادن.,61_jj.wav این باعث شد یک ماه بعد از این ترور، اتریش یه اولتیماتوم شدیدی به صربستان بده و,62_jj.wav چند تا شرط براشون بذاره که اگه قبول نمی‌کردن عواقب بدی براشون داشت.,63_jj.wav مثلا یکی از شرایطی که گذاشته بودن این بود که اون نظامی‌های صربستانی,64_jj.wav که مخالف امپراتوری هستن باید دستگیر بشن، یه شرط دیگه‌ این بود که,65_jj.wav نباید هیچ تبلیغی بر علیهشون انجام بشه، یه شرط دیگه این بود که,66_jj.wav پلیس اتریش-مجارستان باید بتونه داخل صربستان فعالیت داشته باشه.,67_jj.wav صربستان اول از متحدش یعنی روسیه مشورت خواست.,68_jj.wav روسیه هم زیاد تمایلی به درگیری با آلمان نداشت چون هم از,69_jj.wav نظر علمی هم از نظر نظامی ابرقدرت اروپا بود.,70_jj.wav برای همین به صربستان پیشنهاد کرد شرایط رو قبول کنه.,71_jj.wav اونام تمام شرایطو قبول کردن، اما با این موضوع که,72_jj.wav پلیس اتریش-مجارستان بتونه تو کشورشون حضور داشته باشه,73_jj.wav موافق نبودن، چون یه جورایی استقلال کشورشون زیر سوال می‌رفت.,74_jj.wav همین مخالفت بهانه‌ی اتریش رو جور کرد و 28 جولای 1914,75_jj.wav امپراتوری اتریش-مجارستان رسما به صربستان اعلام جنگ کرد.,76_jj.wav روسیه که دید به یکی از کشورهای متحدش حمله شده،,77_jj.wav ناچار شد نیروهای خودشو به سمت اتریش بفرسته.,78_jj.wav همین لشکرکشی روسیه باعث شد آلمان هم تصمیم به شروع جنگ بگیره.,79_jj.wav کاری که آلمان می‌خواست انجام بده این بود که اول اون یکی متحد روسیه،,80_jj.wav اشغال کنه، تا روسیه و فرانسه نتونن از دو طرف,81_jj.wav تحت فشار بذارنش، بعدش بره به سمت روسیه.,82_jj.wav اما فرانسوی‌ها به خاطر جنگ‌های قبلی که با آلمانی‌ها داشتن,83_jj.wav مرزهای خودشون با آلمان رو حسابی تقویت کرده بودن،,84_jj.wav برای همین آلمان تصمیم گرفت از طریق بلژیک وارد فرانسه بشه.,85_jj.wav بلژیکی‌ها اعلام بی‌طرفی کردن و اجازه‌ی ورود ندادن،,86_jj.wav برای همین آلمان اول بلژیک رو اشغال کرد.,87_jj.wav این کار باعث شد بریتانیا هم برای دفاع از بلژیک وارد جنگ بشه.,88_jj.wav ایتالیا هم جزو متحدای آلمان و اتریش-مجارستان بود،,89_jj.wav اما وقتی دید این دو تا شروع‌کننده‌ی جنگ هستن از این اتحاد خارج شد.,90_jj.wav این اتفاقات شبیه دومینو همینجور پشت سر هم باعث اتفاقات بعدی میشد و,91_jj.wav خیلی زود تمام دنیا درگیر یکی از مرگبارترین جنگ‌های تاریخ بشر شد.,92_jj.wav آمریکا هم بعدا به خاطر حملاتی که آلمانی‌ها به کشتی‌های آمریکایی کردن وارد جنگ شد.,93_jj.wav این که دقیقا تو سال‌های بعدی چه اتفاقاتی افتاد، کاری بهش ندارم،,94_jj.wav چون هدف اصلی که دنبالشم اینه که اون شرایطی که باعث شروع این جنگ‌ها شد رو,95_jj.wav با هم بررسی کنیم، چون الان از شروع یه جنگ دیگه ترس داریم.,96_jj.wav در نهایت بعد از تقریبا 4 سال، حدود 10 میلیون نفر کشته شدن و,97_jj.wav بعضی از این امپراتوری‌ها هم از بین رفتن. حالا بریم سراغ جنگ جهانی دوم.,98_jj.wav تو جنگ اول متفقین برنده شدن که مهمترینشون آمریکا و بریتانیا و فرانسه بود.,99_jj.wav روسیه هم با اینا هم‌پیمان بود اما قبل از اینکه جنگ تموم بشه انقلاب روسیه اتفاق افتاد,100_jj.wav که باعث شد حکومت تزاری از بین بره و اتحاد جماهیر شوروی تاسیس بشه.,101_jj.wav آلمانی‌ها با وجود قدرت زیادی که داشتن در برابر اتحاد کشورهای متفق شکست خوردن.,102_jj.wav بعد از تموم شدن جنگ، خیلی از کشورهای دنیا با رهبری,103_jj.wav متفقین دور هم جمع شدن تا با هم یه پیمان صلح ببندن.,104_jj.wav این قضیه تو کاخ ورسای فرانسه انجام شد برای همین معروفه به معاهده‌ی ورسای.,105_jj.wav تو این معاهده جریمه‌های خیلی سنگینی علیه آلمان به عنوان گناهکار اصلی جنگ اعمال کردن.,106_jj.wav یکیش این بود که باید تمام سرزمین‌هایی که آلمان اشغال کرده بود آزاد بشه.,107_jj.wav حتی بیشتر از یک‌دهم خاک خودشم باید واگذار می‌کرد.,108_jj.wav از نظر نیروهای نظامی هم شدیدا محدود میشد.,109_jj.wav غیر از اینا، باید یه مقدار خیلی زیادی هم جریمه‌ی نقدی,110_jj.wav پرداخت می‌کرد به کشورهای برنده.,111_jj.wav حکومتش هم که همون اواخر جنگ، از حالت پادشاهی خارج شد و,112_jj.wav تبدیل شد به جمهوری، با یه رییس‌جمهور.,113_jj.wav از نظر خیلی از مورخ‌ها، این جریمه‌ها بیش از حد سنگین بود،,114_jj.wav طوری که به جای اینکه باعث صلح و جلوگیری از جنگ بشه، برعکس باعث شد,115_jj.wav آلمانی‌ها شدیدا احساس ظلم و تحقیر بکنن و حسابی از این موضوع ناراحت باشن.,116_jj.wav اصلا از نظر خیلی‌ها این معاهده‌ی ورسای به‌جای اینکه,117_jj.wav ضامن صلح باشه، یکی از عوامل اصلی جنگ جهانی دوم بوده.,118_jj.wav یکی دیگه از خروجی‌های این پیمان، تاسیس یه سازمان بین‌المللی به نام جامعه‌ی ملل بود.,119_jj.wav هدف این سازمان این بود که اختلافات رو به‌جای جنگ با مذاکره حل کنن.,120_jj.wav حمله به یکی از کشورهای عضو این سازمان هم به معنی حمله به تمام این کشورا,121_jj.wav بود، یعنی یه چیزی شبیه همین پیمان ناتو که الان هست.,122_jj.wav این جامعه‌ی ملل با چیزی که الان به نام سازمان ملل وجود داره فرق داره،,123_jj.wav سازمان ملل بعد از جنگ دوم به وجود اومد، یه جورایی جانشین جامعه‌ی ملل بود.,124_jj.wav کینه‌ی شدیدی که آلمانی‌ها نسبت به پیمان ورسای داشتن،,125_jj.wav تبدیل شد به دستاویز یکی از حزب‌های حکومت آلمان، به نام حزب نازی,126_jj.wav که همون سال‌های بعد از تموم شدن جنگ تاسیس شده بود.,127_jj.wav رهبرای این حزب، مخالفت خیلی شدیدی داشتن با جریمه‌هایی که برای آلمان وضع شده بود.,128_jj.wav از طرفی هم معتقد بودن که حکومت فعلی آلمان دست‌نشانده‌ی یهودی‌های سرمایه‌دار,129_jj.wav آمریکاست که به طبقه‌ی کارگر داره ظلم می‌کنه.,130_jj.wav برای همین با شعارهایی مثل اینکه مردم آلمان حقشون خیلی بیشتر از ایناست،,131_jj.wav یا به ما ظلم شده و باید حق خودمون رو پس بگیریم،,132_jj.wav یا حتی خیلی شعارهای نژادپرستانه، کم‌کم قدرت گرفتن.,133_jj.wav سال 1921 آدولف هیتلر رهبر این حزب نازی شد که به خاطر قدرت کلام بالایی که داشت,134_jj.wav با تاکید رو مسایلی مثل دشمن و نژاد و پیشرفت آلمان، طرفدارهای زیادی پیدا کرد.,135_jj.wav از یه طرف هم خیلی رو این موضوع مانور میدادن که شکست آلمان,136_jj.wav تو جنگ اول به خاطر اختلافات و مشکلات داخلی بوده,137_jj.wav که یکی از دلایلش دروغ‌ها و کارشکنی‌های یهودی‌ها بوده.,138_jj.wav تمام اینا یه کینه‌ی شدیدی نسبت به یهودی‌ها ایجاد کرد و,139_jj.wav بعدا اون کشتارها و جنایت‌های بزرگ اتفاق افتاد.,140_jj.wav بحث نژادی هم بود، یعنی کلا خودشون رو نژاد برتر می‌دونستن,141_jj.wav برای همین کسایی که از نظر اونا نژاد پست‌تر بودن اذیت می‌کردن،,142_jj.wav مثل سیاه‌پوستا، یه سری از مردم اروپای شرقی، یا همین یهودیا.,143_jj.wav غیر از این مشکلاتی که تو آلمان به وجود اومده بود،,144_jj.wav بقیه‌ی جاهای دنیا هم زیاد آروم نبود.,145_jj.wav مثلا ژاپن شروع به اشغال چین کرده بود و میلیون‌ها نفر این وسط کشته شدن.,146_jj.wav جامعه‌ی ملل با اینکه برای جلوگیری از جنگ تاسیس شده بود,147_jj.wav اما عملا نتونست کار مفیدی انجام بده.,148_jj.wav آمریکا که از اول عضوش نشده بود،,149_jj.wav بقیه‌ی اعضاش هم تو سال‌های بعدی کم‌کم ازش خارج شدن.,150_jj.wav سال 1933 هیتلر از طرف رییس‌جمهور آلمان، به عنوان صدراعظم,151_jj.wav انتخاب شد که باعث شد خیلی سریع قدرت رو به دست بگیره و,152_jj.wav در نهایت یه حکومت تک‌حزبی دیکتاتوری به وجود اومد.,153_jj.wav آلمان از یه طرف برخلاف محدودیت‌هایی که تو پیمان ورسای براش گذاشته بودن،,154_jj.wav اتریش رو ضمیمه‌ی خاک خودش کرد، از یه طرف هم شروع به,155_jj.wav پس گرفتن زمین‌هایی کرد که قبلا جزو امپراتوری آلمان بودن.,156_jj.wav وقتی که دید کسی جلوی تجاوزاتشو نمی‌گیره، شدت کاراشو بیشتر کرد.,157_jj.wav تا اینکه سال 1939 هیتلر رسما به لهستان حمله کرد،,158_jj.wav که از نظر بیشتر مورخ‌ها این حمله شروع جنگ جهانی دوم بود.,159_jj.wav یکی از بهانه‌هاش هم این بود که لهستانی‌ها رفتارهای خشونت‌آمیزی دارن,160_jj.wav علیه آلمانی‌هایی که اونجا زندگی می‌کنن، دارن پاکسازی نژادی انجام میدن.,161_jj.wav چند روز بعد از این حمله، بریتانیا و فرانسه که متحد لهستان بودن به آلمان اعلام جنگ کردن.,162_jj.wav بعدش هم شوروی با رهبری جوزف استالین به سمت لهستان لشکرکشی کرد.,163_jj.wav در واقع یه توافقی بین هیتلر و استالین انجام شده بود که آلمان,164_jj.wav قسمت‌های غربی لهستان رو بگیره، شوروی هم قسمت‌های شرقیش.,165_jj.wav اما بعده‌ها شوروی تغییر موضع داد.,166_jj.wav بعد از اون آلمان به نروژ حمله کرد و بعدش هم به بلژیک.,167_jj.wav فرانسه هم سال بعد به اشغال آلمان درومد.,168_jj.wav سال 1941 هم ژاپن به پرل هاربر حمله کرد که یکی از,169_jj.wav پایگاه‌های مهم نیروی دریایی آمریکا تو جزایر هاوایی بود.,170_jj.wav این حمله باعث شد آمریکا که تا اون زمان سیاست بی‌طرفی پیش گرفته بود,171_jj.wav وارد جنگ جهانی دوم بشه و ورود نفت و دستگاه‌های پیشرفته به ژاپن هم تحریم کرد.,172_jj.wav هیتلر هم چند روز بعد علیه آمریکا اعلام جنگ کرد.,173_jj.wav بعدش هم که اتفاقات خیلی زیادی افتاد و جنگ‌های زیادی انجام شد,174_jj.wav تا اینکه در نهایت متحدین دوباره شکست خوردن و آمریکا هم دو تا بمب اتم,175_jj.wav رو دو تا از شهرهای ژاپن انداخت و ژاپن هم ناچار شد تسلیم بشه.,176_jj.wav که با این اتفاقات دیگه کاری نداریم هدفمون شروع جنگ بود.,177_jj.wav بالاخره سال 1945 بعد از حدود شیش سال، جنگ جهانی دوم,178_jj.wav تموم شد و خیلی از شهرهای دنیا تبدیل به ویرانه شده بودن.,179_jj.wav آمار دقیقی از تعداد کشته‌ها وجود نداره اما خب تخمین زده میشه که,180_jj.wav حدود هفتاد هشتاد میلیون نفر کشته شدن که بیشترشون هم مردم غیرنظامی بودن.,181_jj.wav بعد از این جنگ هم دوباره کشورهای مختلف,182_jj.wav دور هم جمع شدن و سازمان ملل رو تاسیس کردن.,183_jj.wav این جنگ که مرگبارترین جنگ کل تاریخ بشره،,184_jj.wav تاثیرات خیلی زیادی رو کشورها و آدما گذاشت، دنیا رو کاملا تغییر داد.,185_jj.wav بعد از تموم شدن جنگ، بین دو تا از کشورهای برنده یعنی آمریکا و شوروی,186_jj.wav اختلافات و درگیری‌هایی پیش اومد که معروفه به جنگ سرد، که تا زمان,187_jj.wav فروپاشی شوروی یعنی سال 1991 ادامه داشت.,188_jj.wav فروپاشی شوروی باعث شد کشورهایی که تا اون موقع تحت یه حکومت واحد به نام,189_jj.wav اتحاد جمهوری‌های شوروی بودن مستقل بشن که بزرگترینشون همین روسیه‌ی فعلی بود.,190_jj.wav خب پس دلایل شروع جنگ‌های جهانی اول و دوم رو به صورت خلاصه متوجه شدیم.,191_jj.wav حالا می‌خوایم ببینیم که این حمله‌ی اخیر روسیه به اوکراین دلیلش چی بوده و,192_jj.wav چقدر جای نگرانی داره که تبدیل بشه به یه جنگ جهانی.,193_jj.wav اینکه تو این جنگ کی مقصره، به نظرم اصلا بحثی توش نیست.,194_jj.wav جنگ رو کی شروع کرده، مناطق غیرنظامی رو کی بمباران کرده، زن و بچه و,195_jj.wav آدمای عادی رو کی کشته، کی تمام دنیا رو تهدید کرده به حمله‌ی اتمی.,196_jj.wav مشکلات روسیه با اوکراین از خیلی سال پیش شروع شده بود.,197_jj.wav چند سال بعد از جنگ جهانی دوم، شوروی شبه‌جزیره‌ی کریمه رو میده به,198_jj.wav جمهوری اوکراین که اون زمان یکی از جمهوری‌های شوروی بوده.,199_jj.wav اما سال 2014 روسیه این منطقه رو به خاک خودش الحاق کرد,200_jj.wav که میگن بر اساس خواسته‌ی مردم و مقامات کریمه بوده.,201_jj.wav بعد از این قضیه، بعضی از مردمی که تو مرزهای اوکراین با روسیه بودن,202_jj.wav اعلام می‌کنن که می‌خوان از اوکراین جدا بشن و به روسیه ملحق بشن.,203_jj.wav روسیه حمایتشون می‌کنه اما اوکراین باهاشون وارد جنگ میشه,204_jj.wav که همین جنگ‌ها باعث کشته شدن ده پونزده هزار نفر میشه.,205_jj.wav پوتین حرفش اینه که اوکراین چون قبلا زمان شوروی,206_jj.wav جزو خاک این کشور بوده الان هم باید جزو روسیه باشه.,207_jj.wav آلمان هم زمان شروع جنگ جهانی دوم چک‌اسلواکی رو اشغال کرد,208_jj.wav چون نظرش این بود که اینجا قبلا جزو خاک آلمان بوده.,209_jj.wav اون زمان کشورهای غربی و جامعه‌ی ملل با آلمان مماشات کردن،,210_jj.wav کاری به کارش نداشتن، که باعث شد آلمان به این توسعه‌طلبی خودش ادامه بده.,211_jj.wav برای همین خیلی‌ها الان نگران اینن که همین اتفاق در مورد روسیه و اوکراین هم,212_jj.wav تکرار بشه، یعنی روسیه فقط به اشغال اوکراین راضی نشه، بعدش نوبت کشورهای دیگه,213_jj.wav بشه، تا جایی که بخواد دوباره اون وسعت دوران شوروی رو احیا کنه.,214_jj.wav اما روسیه بهانه‌های دیگه‌ای هم جور کرده.,215_jj.wav همون سال 2014 مردم اوکراین با تجمعاتی که انجام دادن,216_jj.wav رییس‌جمهور قبلی که طرفدار روسیه بود رو برکنار کردن.,217_jj.wav روسیه از همون موقع این دولت رو محکوم می‌کنه به نسل‌کشی و سرکوب,218_jj.wav مردمی که معتقده در اصل مردم روسیه هستن که تو چنگ حکومت اوکراین گرفتار شدن.,219_jj.wav از طرفی هم شدیدا از عضویت اوکراین تو اتحادیه‌ی اروپا و پیوستنش به ناتو نگرانه.,220_jj.wav ناتو یا سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یه پیمان,221_jj.wav نظامیه که سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شد.,222_jj.wav یه سری از کشورهای اروپا و آمریکای شمالی عضو این پیمانن که حمله به,223_jj.wav هر کدوم از این کشورها به معنی حمله به همشونه، بقیه باید ازش دفاع کنن.,224_jj.wav خب واضحه که اگه اوکراین عضو این پیمان میشد دیگه روسیه نمی‌تونست,225_jj.wav اینجوری بهش حمله کنه چون به معنی شروع جنگ با سی تا کشور عضو ناتو بود.,226_jj.wav الان این کشورها فقط با تحریم‌های شدید و دادن اسلحه و تجهیزات به اوکراین,227_jj.wav می‌تونن کمکش کنن اما نمی‌تونن دخالت مستقیم نظامی داشته باشن.,228_jj.wav یه دلیلش همینه که اوکراین عضو ناتو نیست که بخوان هزینه کنن و ازش حمایت کنن،,229_jj.wav یه دلیلش هم اینه که این کار دقیقا به معنی اعلام جنگ به روسیه‌ست.,230_jj.wav با این همه تهدید اتمی که روسیه داره انجام میده، یه حرکت اشتباه می‌تونه,231_jj.wav جهان رو درگیر یه جنگ هسته‌ای بکنه که نتیجه‌ش چیزی نیست جز نابودی انسان.,232_jj.wav یعنی روسیه کشورهای دیگه رو شخم می‌زنه، کشورهای دیگه هم,233_jj.wav مجبور میشن روسیه رو شخم بزنن، هر دو طرف نابود میشن.,234_jj.wav برای همین فعلا هیچکس تمایلی به استفاده از سلاح هسته‌ای نداره،,235_jj.wav تا وقتی که کاملا مجبور نشده باشه.,236_jj.wav از یه طرف هم قدرت روسیه و اوکراین خیلی نابرابره.,237_jj.wav روسیه، بعد از آمریکا، دومین ارتش قدرتمند دنیا رو داره.,238_jj.wav بهرحال الان هیچکس نمی‌دونه نتیجه‌ی این جنگ چی میشه.,239_jj.wav خیلی‌ها معتقدن اوکراین با وجود مقاومت عالی که داره,240_jj.wav انجام میده شانس چندانی برای پیروزی نداره، یعنی بهرحال,241_jj.wav پایتختش اشغال میشه و حکومتش سقوط میکنه.,242_jj.wav اگه این جنگ داخل مرزهای اوکراین بمونه و بیرون نزنه، هنوز میشه امیدوار بود،,243_jj.wav اما اگه پوتین هم حماقت‌های هیتلر رو بکنه و بعد از اوکراین بره سراغ کشورهای دیگه،,244_jj.wav اونوقته که اوضاع واقعا خطرناک میشه، وارد یه جنگ جهانی میشیم.,245_jj.wav من فکر می‌کنم الان کشورهای مختلف نسبت به زمان جنگ جهانی,246_jj.wav دوم خیلی محتاط‌تر شدن، احتمالش خیلی کمه که بخوان با,247_jj.wav حرکات احساسی و ناگهانی شرایط رو بدتر کنن.,248_jj.wav ولی خب این جنگ، بزرگترین بحرانیه که از زمان جنگ جهانی دوم,249_jj.wav تا الان تو اروپا به وجود اومده، برای همین خیلی نگران‌کننده‌ست.,250_jj.wav الان خیلی از سایت‌ها و منابع خبری دارن از احتمال جنگ جهانی سوم صحبت می‌کنن.,251_jj.wav باید امیدوار باشیم که همین ترسی که تمام کشورها از اتفاق افتادن یه جنگ جهانی,252_jj.wav دارن بالاخره یه جوری جلوی گسترششو بگیره و دوباره اوضاع آروم بشه.,253_jj.wav حالا بیایید این موضوع رو بررسی کنیم که اگه فرضا,254_jj.wav یه زمانی جنگ هسته‌ای اتفاق بیفته، اصلا چیکار باید کرد.,255_jj.wav اگه اونقدر از محل انفجار فاصله داشته باشیم که همون لحظات اول از بین نریم،,256_jj.wav یه کارایی هست که با انجام دادنش شانس زنده موندنمون بیشتر میشه.,257_jj.wav مساله‌ی اول اینه که نور خیلی شدیدی که از یه انفجار هسته‌ای,258_jj.wav ایجاد میشه می‌تونه باعث بشه چند ثانیه یا چند دقیقه,259_jj.wav آدما دچار کوری موقت بشن، پس نگاه نکردن به انفجار خیلی مهمه.,260_jj.wav چند ثانیه بعد از انفجار، بسته به اینکه چقدر از شما فاصله,261_jj.wav داشته باشه، موج انفجار به شما میرسه که قدرت تخریب خیلی بالایی داره.,262_jj.wav گرما و حرارت انفجار هم خیلی خیلی بالاست،,263_jj.wav تا فاصله‌ی چند کیلومتری می‌تونه باعث سوختگی‌های شدید بشه.,264_jj.wav چند دقیقه بعد از انفجار هم گرد و غباری که پرتوزا هست,265_jj.wav شبیه بارش بارون از آسمون فرود میاد یا تو هوا پراکنده میشه.,266_jj.wav برای همین اصلا نباید تو فضای باز باشید که رو بدنتون بشینه.,267_jj.wav پس اولین کاری که باید انجام بدید اینه که وارد نزدیک‌ترین ساختمون بشید، بعدش,268_jj.wav یا تو زیرزمینش پناه بگیرید، یا اینکه تو طبقات وسطی باشید، نه خیلی بالا نه خیلی پایین.,269_jj.wav وقتی که وارد این پناهگاه شدید، اگه زمانی که بیرون بودید اون گرد و غبار هسته‌ای,270_jj.wav روتون نشسته باید لباساتونو دربیارید، اون قسمت‌هایی از بدنتون هم که پوشش,271_jj.wav نداشته باید بشورید یا اگه آب دم دستتون نیست با یه پارچه‌ای چیزی تمیز کنید.,272_jj.wav اصلا نباید به دهن یا چشماتون یا کلا صورتتون دست بزنید اگه دستاتون آلوده‌ست.,273_jj.wav حتما باید تو پناهگاه بمونید و سعی کنید از طریق رادیو یا هر وسیله‌ی دیگه‌ای اخبار رو,274_jj.wav دنبال کنید تا در جریان دستورالعمل‌هایی که از طرف دولت‌ها یا سازمان‌ها اعلام میشه باشید.,275_jj.wav اما اگه زمان انفجار بیرون بودید و هیچ ساختمونی نزدیکتون نبود,276_jj.wav باید سعی کنید پشت یه چیزی پناه بگیرید و رو زمین خم بشید,277_jj.wav که تا حد امکان از حرارت و موج انفجار در امان باشید.,278_jj.wav بعدش که موج رد شد تقریبا کمتر از ده دقیقه فرصت دارید تا,279_jj.wav یه سرپناه پیدا کنید تا زیر بارش غبار رادیواکتیو قرار نگیرید.,280_jj.wav این برای بعد از انفجار بود، اما اگه بخواید آماده بشید برای,281_jj.wav اتفاقی که ممکنه در آینده بیفته، چند تا کار باید انجام بدید.,282_jj.wav اول اینکه تو اون محل‌هایی که زیاد حضور دارید،,283_jj.wav مثلا خونه یا مدرسه یا محل کار، دنبال یه پناهگاه مناسب باشید،,284_jj.wav این محل رو تو ذهنتون نگاه دارید تا اگه اتفاقی افتاد یه مقدار آماده‌تر باشید.,285_jj.wav بهتره یه جعبه‌ی کمک‌های اولیه هم توی این پناهگاه باشه،,286_jj.wav با یه رادیو و چراغ‌قوه با باتری‌های اضافی.,287_jj.wav اگه بطری‌های آب و غذاهای بسته‌بندی یا کنسروی هم حداقل به اندازه‌ی,288_jj.wav سه روز استفاده وجود داشته باشه خیلی خوبه.,289_jj.wav الان چیزی که تخمین زده میشه اینه که هر یه روز این جنگ,290_jj.wav برای روسیه چیزی حدود 20 میلیارد دلار هزینه داره.,291_jj.wav تلسکوپ جیمز وب با اون همه تاخیر و طول کشیدن، کل هزینه‌ش شد 10 میلیارد دلار.,292_jj.wav یعنی با هزینه‌ی هر یه روز روسیه تو این جنگ،,293_jj.wav میشه دو تا تلسکوپ جیمز وب ساخت و فرستاد فضا.,294_jj.wav اما ما داریم چیکارش می‌کنیم، خرج کشتن همدیگه می‌کنیم.,295_jj.wav ببخشید اگه این ویدیو یه مقداری ناراحت‌کننده بود،,296_jj.wav شما هم حتما نظر خودتون برام بنویسید،,297_jj.wav تا ویدیو بعدی، بدون هیچ ترسی سوال بپرس.,298_jj.wav می‌دونیم که هر سلول بدن ما یه وظیفه‌ی مشخصی به عهده داره,0_cb.wav سلول‌های ماهیچه‌ای برای حرکت، سلول‌های عصبی برای مغز و ارتباط اندام‌ها,1_cb.wav گلبول‌های قرمز برای حمل اکسیژن,2_cb.wav ولی نکته‌ی عجیبی که وجود داره، اینه که,3_cb.wav همه‌ی اینا فقط از یه سلول بنیادی به وجود اومدن,4_cb.wav که هیچکدوم از این کارها رو نمی‌تونست انجام بده,5_cb.wav هدف امروزمون اینه که ببینیم چطور این اتفاق میفته,6_cb.wav سلول‌های بنیادی دقیقا چی‌ان,7_cb.wav چه جوری می‌تونن به این همه سلول مختلف تبدیل بشن,8_cb.wav اسپانسر این برنامه شرکت فیوتک از جنوب کالیفرنیاست,9_cb.wav یه شرکت پیشرو در زمینه‌ی ساخت انواع سنسورهای دقیق و قابل‌اطمینان,10_cb.wav سنسورهای فیوتک همه‌جا هستن. از ساعت‌های هوشمند تا ربات‌ها,11_cb.wav اندام‌های مصنوعی و ابزار پزشکی، کاوشگرهای فضایی و خیلی موارد دیگه,12_cb.wav برای اطلاعات بیشتر به سایت یا لینکدین این شرکت مراجعه کنید,13_cb.wav که آدرسشون زیر همین ویدیو هست,14_cb.wav دهه‌ی نود میلادی، یه جراح از دانشگاه هاروارد، به نام جوزف واکانتی,15_cb.wav به این فکر می‌کرد که چقدر خوب میشه اگه بتونیم,16_cb.wav اندام‌های بدن رو داخل آزمایشگاه بسازیم و جایگزین کنیم,17_cb.wav از یکی از همکاراش که جراح پلاستیک بود,18_cb.wav پرسید سخت‌ترین قسمت بدن که توی جراحی‌های پلاستیک ترمیم می‌کنید کجاست,19_cb.wav اونم جواب داد گوش به خاطر ساختار غضروفی و پیچیده‌ای که داره ترمیمش خیلی سخته,20_cb.wav بنابراین واکانتی و همکاراش تصمیم گرفتن,21_cb.wav با استفاده از سلول‌های بنیادی، یه گوش مصنوعی بسازن,22_cb.wav برای این کار، یه قالب از جنس مواد تجزیه‌پذیر که جذب بدن میشن ساختن و,23_cb.wav زیر پوست یه موش آزمایشگاهی وصلش کردن,24_cb.wav روی این قالب هم سلول‌های بنیادی قرار دادن,25_cb.wav که از جریان خون موش تغذیه کردن و بعد از چند هفته یه گوش کامل ساخته شد,26_cb.wav سال ۱۹۹۷ که خبر این اتفاق به همراه تصاویرش بیرون اومد,27_cb.wav باعث تعجب شدید مردم دنیا شد,28_cb.wav یه موش، با یه گوش انسان روی پشتش,29_cb.wav خیلی‌ها فکر می‌کردن این کار با دستکاری ژنتیکی موش انجام شده,30_cb.wav در حالی که قضیه مربوط به سلول‌های بنیادی بود,31_cb.wav از همون زمان، یه موج مخالفت بزرگی بر علیه این کار شروع شد,32_cb.wav این موش، که بهش میگفتن موش واکانتی,33_cb.wav تبدیل شده بود به سمبل پیش‌روی بیش از حد علم,34_cb.wav بعضیا دلشون برای موش بیچاره می‌سوخت,35_cb.wav بعضیا هم معتقد بودن این کار دخالت توی کار خداست,36_cb.wav که خب همچین طرز فکری چندین قرن در برابر پیشرفت علم مقاومت کرده,37_cb.wav با این حال، هنوزم در زمینه‌ی سلول‌های بنیادی,38_cb.wav کارهایی داره انجام میشه که باهاش مخالفت می‌کنن,39_cb.wav مثل تولید جنین انسان,40_cb.wav اما برای شناخت دقیق‌تر سلول‌های بنیادی,41_cb.wav بهتره از ابتدای داستان شروع کنیم، وقتی که اولین سلول یه انسان به وجود میاد,42_cb.wav بعد از لقاح، یعنی ترکیب سلول‌های نر و ماده,43_cb.wav یه دونه سلول کامل داریم که بهش میگن زایگوت,44_cb.wav اولین تقسیم‌هایی که انجام میده، سلول‌هایی شبیه خودش ایجاد می‌کنه,45_cb.wav ولی تقریبا از روز چهارم پنجم,46_cb.wav همینطور که در حال تقسیمن تبدیل میشن به دو نوع سلول متفاوت,47_cb.wav بعضیاشون یه محفظه‌ی کروی ایجاد می‌کنن که پر از مایع‌ست,48_cb.wav بقیه‌شون هم داخل این کُره قرار می‌گیرن و خود جنین رو می‌سازن,49_cb.wav به جفتشون با هم میگن بلاستوسیست,50_cb.wav بنابراین زایگوت معروفه به سلول بنیادی همه‌توان,51_cb.wav یعنی این توانایی رو داره که به همه نوع سلول دیگه‌ای تبدیل بشه,52_cb.wav توی این سلسله‌مراتب، بالاترین جایگاه رو داره,53_cb.wav با گروه اول که محفظه رو تشکیل میدن کاری نداریم,54_cb.wav گروه دوم که داخل محفظه‌ست، معروفه به سلول‌های بنیادی جنینی,55_cb.wav اینا می‌تونن به انواع سلول‌هایی که برای ساخت یه انسان کامل نیازه تبدیل بشن,56_cb.wav برای همین بهشون میگن سلول‌های بنیادی پرتوان,57_cb.wav یه درجه پایین‌تر از همه‌توان قرار می‌گیرن,58_cb.wav چون توانایی تبدیل شدن به اون محفظه‌ی اطراف جنین رو ندارن، فقط خود جنین,59_cb.wav گذشت زمان، این سلول‌های پرتوان هم کم‌کم تبدیل میشن,60_cb.wav به گروه‌هایی که اندام‌های مختلف بدن رو تشکیل میدن,61_cb.wav به اینا میگن سلول‌های بنیادی چندتوان,62_cb.wav مثلا یه گروه از این چندتوان‌ها وجود داره,63_cb.wav به نام سلول‌های بنیادی خون‌ساز که تبدیل میشن به انواع سلول‌های سازنده‌ی خون,64_cb.wav مثل گلبول‌های سفید و قرمز، پلاکت‌ها، سلول‌های بی و تی، و بقیه,65_cb.wav ولی مثلا توانایی تبدیل شدن به سلول‌های مغز رو ندارن,66_cb.wav اونا خودشون از یه گروه جداگانه‌ای از چندتوان‌ها به وجود میان,67_cb.wav بعد از چندتوان، می‌رسیم به سلول‌های بنیادی کم‌توان,68_cb.wav شبیه گروه قبلی‌ان، با این تفاوت که نسبت به اونا,69_cb.wav به انواع کمتری از سلول‌ها می‌تونن تبدیل بشن,70_cb.wav مثلا در مورد همین خون، سلول‌های بنیادی لنفویید,71_cb.wav توانایی تبدیل به سلول‌های بی و تی رو دارن,72_cb.wav ولی نمی‌تونن گلبول‌های قرمز رو بسازن,73_cb.wav آخرین گروه هم سلول‌های بنیادی تک‌توان هستن,74_cb.wav که فقط می‌تونن به یه نوع سلول تقسیم بشن که اونم شبیه خودشونه,75_cb.wav پس این انواع سلول‌های بنیادی بود، که از پایین به بالا زیرشاخه‌های همدیگه‌ن,76_cb.wav حالا اینجا یه سوال مهم پیش میاد,77_cb.wav دقیقا چی باعث میشه یه سلول بنیادی تبدیل بشه به یه سلول تخصصی,78_cb.wav فرض کنید شما و دوستتون هردو از کتاب‌های یه کتابخونه استفاده می‌کنید,79_cb.wav شما به کتاب‌های مربوط به فیزیک علاقه دارید,80_cb.wav ولی اون کتاب‌های فلسفه رو می‌خونه,81_cb.wav همین باعث میشه شما دو تا آدم متفاوت باشید، با اینکه کتابخونه‌ی شما مشترکه,82_cb.wav در مورد سلول‌ها هم یه همچین نکته‌ای وجود داره,83_cb.wav تقریبا تمام سلول‌ها حاوی مولکول‌های دی‌ان‌ای هستن,84_cb.wav هر کدوم از این مولکول‌های خیلی بلند,85_cb.wav تمام اطلاعات ژنتیکی که برای ساخت یه انسان کامل نیازه رو داخل خودش داره,86_cb.wav این اطلاعات به صورت ترکیب‌های پیچیده و طولانی از اتم‌ها رمزگذاری شده,87_cb.wav از طرفی هر مولکول دی‌ان‌ای رو میشه به هزاران قسمت کوچیکتر تقسیم کرد,88_cb.wav که به هرکدومشون میگن یه ژن,89_cb.wav مثلا این قسمت از دی‌ان‌ای، می‌تونه ژن مربوط به رنگ پوست و مو باشه,90_cb.wav یا این قسمتش می‌تونه حاوی بعضی از بیماری‌های ژنتیکی باشه,91_cb.wav حالا یه مولکول به نام آر‌.ان.اِی پلی‌مِراز وجود داره,92_cb.wav که از این ژن‌های مختلف کپی‌برداری می‌کنه,93_cb.wav ولی برای انجام این کار، اول باید محل دقیق ژن مورد نظر رو از بین هزاران ژن دیگه پیدا کنه,94_cb.wav این کار رو با کمک مولکول‌های مهمی انجام میده به نام فاکتورهای رونویسی,95_cb.wav هر گروهی از ژن‌ها، فاکتور رونویسی مخصوص خودش رو داره,96_cb.wav وقتی آر‌ان‌ای پلی‌مراز محل شروع ژن رو با کمک این فاکتورها پیدا کرد,97_cb.wav دو تا رشته‌ی دی‌ان‌ای رو از هم جدا می‌کنه و,98_cb.wav همینطور که روی یکی از این رشته‌ها جلو میره، ازش کپی برمی‌داره,99_cb.wav به این کار میگن رونویسی,100_cb.wav بنابراین، حالا ما یه کپی از یکی از ژن‌های دی‌ان‌ای داریم,101_cb.wav که بهش میگن اِم.آر.ان.اِی، یا آر.ان.اِی پیام‌رسان,102_cb.wav این مولکول، از هسته خارج میشه و میره به سیتوپلاسم,103_cb.wav اونجا مولکول‌های دیگه‌ای وجود داره به نام ریبوزوم,104_cb.wav که این رشته‌های کپی‌شده از ژن‌ها رو می‌گیره و از روش، پروتئین می‌سازه,105_cb.wav یعنی اطلاعات ژنتیکی ترجمه میشه به پروتئین‌ها، که به این فرایند میگن ترجمه,106_cb.wav پس به طور خلاصه، بر اساس اینکه داخل هر سلول،,107_cb.wav کدوم گروه از فاکتورهای رونویسی تعدادشون بیشتر باشه,108_cb.wav ژن‌های متفاوتی رونویسی میشن و ترجمه میشن به پروتئین‌ها,109_cb.wav نکته‌ی مهم اینه که همین پروتئین‌ها تعیین می‌کنن,110_cb.wav که شکل و عملکرد اون سلول چطور باشه,111_cb.wav مثلا بعضی از پروتئین‌ها باعث میشن سلول موردنظر زائده‌های بلندی داشته باشه و,112_cb.wav سیگنال‌های الکتریکی رو به خوبی جابجا کنه,113_cb.wav یا پروتئین‌های دیگه به سلول این توانایی رو میدن,114_cb.wav که مولکول‌های اکسیژن رو با خودش حمل کنه,115_cb.wav بقیه‌شون هم به همین ترتیب,116_cb.wav بنابراین شبیه همون مثالی که گفتم، سلول‌های مختلف,117_cb.wav در واقع کتاب‌های متفاوتی از یه کتابخونه‌ی یکسان رو می‌خونن و متفاوت میشن,118_cb.wav کتاب‌ها همون ژن‌هان، کتابخونه هم همون دی‌ان‌ای,119_cb.wav خب تا اینجا دلیل اصلی وجود سلول‌های مختلف رو فهمیدیم,120_cb.wav حالا باید ببینیم دقیقا چی سلول‌های بنیادی رو مجبور می‌کنه,121_cb.wav که فاکتورهای رونویسی‌شون متفاوت بشه و تبدیل بشن به انواع سلول‌ها,122_cb.wav اولین عامل، خود تقسیم سلولیه,123_cb.wav دو تا نوع کلی داره: متقارن و نامتقارن,124_cb.wav توی تقسیم سلولی متقارن، دو تا سلولی که ایجاد میشن، شبیه همدیگه‌ن,125_cb.wav مثلا اولین سلول بنیادی بعد از لقاح، یا همون زایگوت,126_cb.wav تا یه مدتی تقسیم متقارن داره، سلول‌هایی ایجاد می‌کنه دقیقا شبیه خودش,127_cb.wav ولی بعد از چند روز، کم‌کم تقسیم غیرمتقارن شروع میشه,128_cb.wav تو این حالت، پروتئین‌هایی مثل همون فاکتورهای رونویسی,129_cb.wav به طور غیریکنواخت منتقل میشن به سلول‌های فرزند,130_cb.wav بنابراین، یکیشون شبیه مادر خودش میشه و یه سلول بنیادی از کار درمیاد,131_cb.wav ولی اون یکی، چون فاکتورهای رونویسی متفاوتی داخلش هست,132_cb.wav ژن‌های متفاوتی از دی‌ان‌ای رو می‌خونه و ترجمه‌شون می‌کنه به پروتئین‌های مخصوص,133_cb.wav بعدش هم به خاطر وجود همین پروتئین‌ها، شکل و عملکردش یه جور دیگه میشه,134_cb.wav تبدیل میشه به یه سلول تخصصی که یه وظیفه‌ی مشخصی رو به عهده داره,135_cb.wav به این اتفاق میگن تمایز,136_cb.wav یعنی سلول بنیادی، متمایز میشه به یه سلول تخصصی مثل نورون,137_cb.wav یا پوست، یا خون، به‌اضافه‌ی یه سلول بنیادی دیگه,138_cb.wav به خاطر همینه که داخل اندام‌های مختلف ما,139_cb.wav غیر از سلول‌های تخصصی مربوط به اون اندام,140_cb.wav همیشه یه تعدادی سلول بنیادی هم وجود داره,141_cb.wav پس تقسیم سلولی، یکی از روش‌های تبدیل سلول‌های بنیادی به تخصصیه,142_cb.wav که از داخل خود سلول سرچشمه می‌گیره,143_cb.wav روش دوم، از بیرون سلول میاد,144_cb.wav بهش میگن سیگنال‌دهی القایی، یا به طور خلاصه القا,145_cb.wav یه گروهی از سلول‌ها توی شرایط مشخصی,146_cb.wav مولکول‌هایی از خودشون آزاد می‌کنن، که معمولا بهشون میگن لیگاند,147_cb.wav این پیام‌رسان‌های شیمیایی با گیرنده‌های مخصوصی که,148_cb.wav روی سطح بعضی از سلول‌های بنیادی وجود داره جفت میشن,149_cb.wav در نتیجه یه سری فرایندهای شیمیایی داخل این سلول‌های گیرنده شروع میشه,150_cb.wav مثلا بعضی از فاکتورهای رونویسی تعدادشون افزایش پیدا می‌کنه,151_cb.wav که نتیجه‌ش میشه خوندن ژن‌های متفاوت و در نهایت هم تغییر اون سلول,152_cb.wav زمانی که پوست شما زخم میشه، سلول‌های اطرافش با همین روش,153_cb.wav سلول‌های بنیادی پوست رو مجبور می‌کنن به تقسیم و تمایز,154_cb.wav برای تولید سلول‌های جدید و ترمیم پوست,155_cb.wav روش القا موقع شکل‌گیری جنین هم نقش خیلی مهمی داره,156_cb.wav باعث ایجاد اندام‌های مختلفی مثل چشم و گوش و بقیه‌ی قسمت‌های بدن میشه,157_cb.wav البته خیلی وقت‌ها پیش میاد که سلول‌های فرستنده و گیرنده فاصله‌ی زیادی از همدیگه دارن,158_cb.wav اینجور مواقع، معمولا از جریان خون برای انتقال سیگنال‌های شیمیایی استفاده میشه,159_cb.wav گروه‌هایی از سلول‌ها که بهشون میگیم غده، مولکول‌های مشخصی رو آزاد می‌کنن,160_cb.wav که وارد جریان خون میشن و به تمام بدن سفر می‌کنن,161_cb.wav به این نوع سیگنال‌ها میگن هورمون,162_cb.wav مثلا غده‌ی هیپوفیز هورمون رشد رو آزاد می‌کنه,163_cb.wav که روی سلول‌هایی که گیرنده‌ی مخصوص دریافت این مولکول‌ها رو داشته باشن,164_cb.wav اثر می‌ذاره و وادارشون می‌کنه به رشد و تقسیم,165_cb.wav جزییات سلول‌های بنیادی از چیزی که گفتم خیلی بیشتره,166_cb.wav در واقع خیلی از قسمت‌هاش، لبه‌ی دانش ما محسوب میشه,167_cb.wav هنوز نمی‌دونیم دقیقا چطور کار می‌کنن,168_cb.wav حالا اجازه بدید یه مقدار کاربردهای جالبش رو بررسی کنیم,169_cb.wav خب واضحه که تمام کاربردهای سلول‌های بنیادی,170_cb.wav مربوط میشه به بدن موجودات زنده، مخصوصا ما انسان‌ها,171_cb.wav از این سلول‌ها برای درمان بیماری‌هایی مثل سرطان و دیابت,172_cb.wav ترمیم جای زخم‌ها و سوختگی‌ها، ساخت اندام‌های مصنوعی، جلوگیری از پیری,173_cb.wav اصلاح مشکلات ژنتیکی، و خیلی موارد دیگه استفاده میشه,174_cb.wav برای این کاربردها، انواع مختلفی از سلول‌های بنیادی استخراج میشه,175_cb.wav که چهار تا از مهم‌ترین‌هاش رو اینجا میگم,176_cb.wav شماره‌ی یک، سلول‌های بنیادی جنینی هستن,177_cb.wav که از اولین مراحل رشد جنین گرفته میشن، یعنی همون توده‌ی داخلی بلاستوسیست,178_cb.wav این کار باید قبل از لانه‌گزینی انجام بشه,179_cb.wav قبل از اینکه بلاستوسیست متصل بشه به دیواره‌ی رحِم,180_cb.wav یعنی یه چیزی بین چهار تا هفت روز بعد از لقاح,181_cb.wav این سلول‌ها همونطور که دیدیم پرتوانن,182_cb.wav می‌تونیم توی آزمایشگاه پرورششون بدیم و تبدیلشون کنیم به هر نوع سلولی که لازم داریم,183_cb.wav همین نشون‌دهنده‌ی اهمیت خیلی زیادشونه,184_cb.wav بلاستوسیست موجوداتی مثل موش رو توی آزمایشگاه‌ها زیاد می‌گیرن و کِشت می‌کنن,185_cb.wav اما در مورد انسان موانع اخلاقی یا مذهبی خیلی وقت‌ها اجازه‌ی این کار رو نمیده,186_cb.wav با این استدلال که این سلول‌ها قراره به یه انسان کامل تبدیل بشن,187_cb.wav الان کشورهایی مثل آلمان، اتریش، فنلاند، ایتالیا,188_cb.wav استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی انسان رو ممنوع کردن,189_cb.wav توی بعضی از کشورها هم با رعایت قوانین سفت و سختی میشه یه کارهایی انجام داد,190_cb.wav مثلا بعضی از قوانین میگن تا قبل از اینکه اندام‌های اولیه‌ی بدن شکل بگیرن,191_cb.wav اون جنین باید نابود بشه,192_cb.wav تقریبا دو سال پیش، دانشمندهای اسراییلی تونستن با سلول‌های بنیادی پوست موش,193_cb.wav یه جنین موش ایجاد کنن، بدون اینکه هیچ سلول نر و ماده‌ای ترکیب شده باشه,194_cb.wav پارسال هم دانشمندهای دانشگاه کمبریج,195_cb.wav همین کار رو با سلول‌های انسان انجام دادن، که سروصدای زیادی به پا کرد,196_cb.wav هنوز راه درازی باقی مونده تا تکمیل این پروژه‌ها,197_cb.wav غیر از بحث توانایی‌های علمی، باید دید قانون تا چه حد اجازه میده,198_cb.wav تولید جنین‌های بدون پدر و مادر، جلو بره,199_cb.wav محدودیت‌های قانونی در مورد استفاده از سلول‌های جنینی,200_cb.wav باعث شده خیلی از دانشمندها برن سراغ روش‌های جایگزین,201_cb.wav دومین روش، معروفه به سلول‌های بنیادی پرتوان القایی یا به‌طور خلاصه آی‌پی‌اس,202_cb.wav این روش اولین بار سال ۲۰۰۶ توسط دانشمندهای ژاپنی ابداع شد,203_cb.wav به این صورت که سلول‌های فیبروبلاست داخل پوست رو برمی‌دارن,204_cb.wav بعدش ژن‌های مشخصی رو داخلش فعال می‌کنن,205_cb.wav که این ژن‌ها باعث میشه رفتاری شبیه سلول‌های بنیادی پرتوان داشته باشه,206_cb.wav این سلول‌های القایی می‌تونن به طور نامحدود تکثیر بشن و,207_cb.wav هر نوع سلولی که تو بدنمون داریم رو ایجاد کنن,208_cb.wav بنابراین می‌تونیم همون سلول‌های بنیادی جنینی رو داشته باشیم,209_cb.wav بدون از بین بردن یا دستکاری جنین انسان,210_cb.wav فقط کافیه یه مقدار از پوست شخص موردنظر برداریم,211_cb.wav از طرفی، چون این سلول‌ها از خود شخص گرفته میشه، کاملا با بدن بیمار همخوانی داره,212_cb.wav یعنی اگه ازشون برای ترمیم اندام‌ها یا درمان بیماری‌ها استفاده کنیم,213_cb.wav بدن بیمار، اینا رو به عنوان یه سلول غریبه پس نمی‌زنه,214_cb.wav البته این روش هنوز خیلی سخت و کُنده,215_cb.wav همچنان دانشمندها دارن روش کار می‌کنن,216_cb.wav سومی، سلول‌های بنیادی مِزانشیمی هستن,217_cb.wav که از بافت‌های مختلف بدن، مثل مغز استخوان و خون بند ناف و چربی استخراج میشن,218_cb.wav این سلول‌های بنیادی، از نوع چندتوانی‌ان,219_cb.wav برای ترمیم قسمت‌هایی از بدن مثل استخون و غضروف و ماهیچه و تاندون‌ها کاربرد دارن,220_cb.wav مثلا برای درمان ورم مفاصل یا بیماری‌های قلبی میشه ازشون استفاده کرد,221_cb.wav چهارمی، سلول‌های بنیادی خون‌ساز هستن,222_cb.wav اینا هم از منابعی گرفته میشن مثل مغز استخوان و خون بند ناف,223_cb.wav می‌تونن انواع سلول‌های خونی رو بسازن,224_cb.wav پس برای درمان بیماری‌هایی مثل سرطان خون و بقیه‌ی مشکلات خونی مفیدن,225_cb.wav در کل، برای هر مشکلی انواع مختلفی از سلول‌های بنیادی استفاده میشه,226_cb.wav سلول‌هایی که از بدن یه شخص می‌گیرن,227_cb.wav هم می‌تونه برای درمان خودش به کار بره، هم درمان دیگران,228_cb.wav الان تو کشورهای مختلف دنیا بانک‌های خون بند ناف وجود داره,229_cb.wav که هرکی مایل باشه، در ازای پرداخت یه مبلغی,230_cb.wav خون بند ناف بچه‌ش رو منجمد می‌کنن تا اگه در آینده مشکلی براش پیش اومد,231_cb.wav از سلول‌های بنیادی خودش برای درمانش استفاده کنن,232_cb.wav اینجوری درمان بیماری‌هایی مثل سرطان، نتیجه‌ی خیلی بهتری میده,233_cb.wav نسبت به استفاده از سلول‌های بنیادی که مثلا از مغز استخوان گرفته میشه,234_cb.wav با وجود تمام این پیشرفت‌ها در زمینه‌ی سلول‌های بنیادی,235_cb.wav به نظرم هنوز خیلی مشخص نیست آینده به کدوم سمت میره,236_cb.wav یکی از مسیرها اینه که از همین سلول‌های بنیادی بدن خودمون استفاده می‌کنیم,237_cb.wav برای ساخت اندام‌ها، درمان بیماری‌ها، افزایش سن,238_cb.wav یه مسیر دیگه هم همونه که اعضای بدنمون با ماشین‌ها جایگزین میشه,239_cb.wav فعلا مسیر سلول‌های بنیادی به واقعیت نزدیک‌تره,240_cb.wav ولی خب ماشین‌ها و کامپیوترها هم با سرعت خیلی زیادی دارن پیشرفت می‌کنن,241_cb.wav باید دید کدوم یکی از این دو تا در نهایت موفق میشه,242_cb.wav همچنان انسانی ساخته‌شده از سلول‌ها باقی می‌مونیم,243_cb.wav یا سرنوشت دیگه‌ای در انتظارمونه,244_cb.wav برای هممون این یه چیز واضحیه که کارای امروز ما روی وضعیت فردای ما اثر میذاره.,0_tg.wav این در واقع همون بحث علت و معلوله که یکی از اصلی‌ترین قوانین دنیای ماست.,1_tg.wav یعنی در مورد هر اتفاقی که تو دنیای ما میفته، اول علت میاد بعد معلول؛ اول من غذا,2_tg.wav زیاد می‌خورم بعد چاق میشم، نمیشه اول چاق بشم بعد شروع کنم به زیاد غذا خوردن!,3_tg.wav اما همونطور که می‌دونید دنیای کوانتوم به این راحتیا قابل پیش‌بینی نیست.,4_tg.wav اتفاقاتی توش میفته که بعضی وقتا حتی بزرگترین دانشمندا هم جوابی براش ندارن.,5_tg.wav یه آزمایش عجیبی وجود داره به نام آزمایش,6_tg.wav که میاد این سوالو بررسی میکنه که آیا عملی که در آینده,8_tg.wav انجام میشه، میتونه برگرده به گذشته و چیزی رو تغییر بده؟,9_tg.wav تو این ویدیو، از این آزمایش عجیب غریب صحبت می‌کنم و,10_tg.wav توضیح میدم که آیا نظام علت و معلولی رو نقض میکنه یا نه.,11_tg.wav یه بخشایی شو من میگم یه بخشایی شو دانیال از کانال علمی دان‌بافت,12_tg.wav برامون میگه و موضوع رو بیشتر برامون می‌شکافه.,13_tg.wav دانیال تو کانالش ویدیوهای خیلی خوبی درباره‌ی فیزیک داره,14_tg.wav که پیشنهاد می‌کنم عضو کانالش بشید و از ویدیوهای مفیدش استفاده کنید.,15_tg.wav لینک کانالشو زیر همین ویدیو گذاشتم.,16_tg.wav پس کمربندا رو محکم ببندید که ویدیوی امروز یه کوچولو پیچیده‌تره!,17_tg.wav خب همونطور که قبلا گفتم، یکی از آزمایشای خیلی مهمی که میشه گفت,18_tg.wav سرمنشا یه انقلاب بزرگ توی فیزیک بود، آزمایش دو شکاف یانگ بود.,19_tg.wav در مورد این آزمایش و بقیه‌ی نکات اصلی کوانتوم، هم من و هم دانیال توی ویدیوهای,20_tg.wav قبلیمون کامل توضیح دادیم اما اینجا هم یه خلاصه‌ای ازش میگم.,21_tg.wav این آزمایش به این شکل بود که وقتی نور از دو تا شکاف عبور,22_tg.wav میکرد، یه طرح تداخلی روی صفحه‌ی روبه‌روش ظاهر میشد که,23_tg.wav باعث میشد اینطور نتیجه‌گیری کنیم که نور از جنس موجه.,24_tg.wav چون امواج هستن که می‌تونن یه همچین طرحی رو به وجود بیارن،,25_tg.wav اگه نور از جنس ذره بود، فقط باید دو تا خط روی صفحه ظاهر میشد.,26_tg.wav ولی مشکلی که پیش اومد این بود که وقتی که فوتونهای نور رو,27_tg.wav به صورت تک‌تک به سمت دو شکاف شلیک کردیم، بازم طرح تداخلی ایجاد شد.,28_tg.wav در صورتی که قاعدتا نباید این اتفاق میفتاد.,29_tg.wav برای همین گفتیم بیاییم بررسی کنیم ببینیم که هر فوتون دقیقا از کدوم شکاف,30_tg.wav داره رد میشه، چجوری میشه که فوتونای تکی می‌تونن طرح تداخلی ایجاد کنن.,31_tg.wav پس یدونه آشکارساز گذاشتیم بالا سر این شکافا تا ببینیم,32_tg.wav هر فوتون دقیقا از کدوم شکاف رد میشه.,33_tg.wav اما وقتی این کارو کردیم یهو طرح تداخلی ناپدید شد،,34_tg.wav به جاش دو تا خط روی صفحه ظاهر شد.,35_tg.wav یعنی خاصیت موجی فوتونا از بین رفت، خاصیت ذره‌ای پیدا کردن.,36_tg.wav این آزمایش باعث شد نتیجه بگیریم که نور هم خاصیت موجی داره,37_tg.wav هم خاصیت ذره‌ای، که بهش میگن دوگانگی موج-ذره.,38_tg.wav یه فوتون میتونه هم رفتار موجی داشته باشه، هم رفتار ذره‌ای،,39_tg.wav اما نمی‌تونه به طور همزمان هم موج باشه هم ذره.,40_tg.wav یعنی در واقع اینطور نتیجه‌گیری کردیم که اون لحظه‌ای که,41_tg.wav فوتون‌ها شلیک میشن تعیین میشه که خاصیت موجی داشته باشن یا ذره‌ای.,42_tg.wav که البته الان می‌دونیم که این طرز فکر درست نیست.,43_tg.wav اولین ایده‌های چنین آزمایشی از یک فیزیکدان خیلی معروف,44_tg.wav به اسم جان ویلر توی سال 1978 درمیاد.,45_tg.wav جان ویلر میاد یه سوالی خیلی جالب رو در مورد آزمایش یانگ بررسی میکنه و میاد,46_tg.wav یک آزمایش ذهنی طراحی میکنه که ببینه آیا ما میتونیم یه کلکی,47_tg.wav به آزمایش یانگ بزنیم تا یه کاری بکنیم که سیستم‌مون آیندش روی گذشتش تاثیر بذاره.,48_tg.wav حالا چه کلکی میزنه؟ بریم ببینیم.,49_tg.wav کل ایده‌ی ویلر اینه که ماها بیایم بعد از اینکه فوتون ما یا الکترون ما تصمیم‌شو گرفته,50_tg.wav که از کدوم یکی از شکافا رد بشه در آزمایش یانگ، از بالایی رد بشه، از پایینی رد بشه,51_tg.wav یا از هردو به صورت موجی همزمان رد بشه، بعد از این به مشاهده و یا اندازه‌گیریش بکنیم,52_tg.wav و ببینیم که آیا مشاهده و اندازه‌گیری ما، تصمیمی که ما در آینده میگیریم،,53_tg.wav در روی تصمیم اینکه خودش قبلا گرفته تاثیری میذاره یا نه.,54_tg.wav چطور میاد این کارو میکنه؟,55_tg.wav میاد میگه فرض کن یه ستاپ آزمایشگاهی شبیه به این داریم.,56_tg.wav یدونه لیزر دارید که فوتون‌ها رو دونه دونه پرت میکنه.,57_tg.wav فوتون‌ها میتونن از شکاف بالایی، پایینی و یا هردو رد بشن.,58_tg.wav بعد از اون یک عدسی‌ای دارید که این فوتون‌ها رو به همدیگه نزدیک میکنه,59_tg.wav و فوتون‌ها میرسن به یکی از این آشکارساز‌های یک و یا دو.,60_tg.wav اگر آشکارساز یک روشن بشه، شما وقتی یک فوتون شلیک کردید اون‌موقع,61_tg.wav می‌فهمید که فوتون‌تون از سوراخ پایینی رد شده و رسیده به اینجا.,62_tg.wav اگر دو روشن بشه می‌فهمید که از بالا اومده و از پایینی رد شده.,63_tg.wav خب خیلی ساده و منطقی.,64_tg.wav ولی اگر شما بیاین اینجا یک صفحه‌ای بذارید، یه صفحه‌ی آشکارکننده بذارید,65_tg.wav که اصن نذاره فوتون برسه به این دوتا، اون‌موقع اینجا شما یدونه الگوی,66_tg.wav تداخل دارید و نمی‌تونید بفهمید که از کدوم یکی از این دوتا سوراخ,67_tg.wav فوتون‌تون رد شده و رفتار موجی رو می‌بینید.,68_tg.wav پس اگر این صفحه باشه رفتار موجی، اگه این صفحه نباشه رفتار ذره‌ای رو می‌بینید.,69_tg.wav حالا ویلر میاد چکار می‌کنه؟ میگه که این فاصله فرض کنید خیلی زیاده,70_tg.wav و من میام اول صفحه رو میذارم، فوتون‌ها رو شلیک میکنم، صبر میکنم که,71_tg.wav فوتون انتخابش رو بکنه، از اینجا رد بشه و اصولا چون این صفحه موقع پرتاب بوده,72_tg.wav این فوتون باید از دوتاشون رد بشه و رفتار موجی از خودش نشون بده.,73_tg.wav ولی وقتی که فوتون انتخابش رو کرد و تصمیم‌شو گرفت من میام این صفحه رو برمی‌دارم.,74_tg.wav اون‌موقع فوتون باید به یکی از این دوتا برسه و اون‌موقع رفتار ذره‌ای از خودش نشون میده.,75_tg.wav پس یک تضادی ایجاد میشه، کاری که من انجام دادم,76_tg.wav باید تصمیمی که فوتون در گذشته گرفته که چیکار بکنه با این دوتا سوراخا,77_tg.wav به صورت ماده باهاشون برخورد بکنه یا ذره رو تحت تاثیر قرار میده.,78_tg.wav می‌تونید اینکارو برعکسم بکنید، اول صفحه وجود نداشته باشه,79_tg.wav بعد از اینکه فوتون از دوتا سوراخا رد شد صفحه رو اضافه بکنید.,80_tg.wav در هر صورت داستان این جوریه که تصمیم شما در اضافه کردن,81_tg.wav و یا برداشتن صفحه، میاد یه جورایی تاثیر میذاره روی تصمیمی که فوتون,82_tg.wav قبلا خودش گرفته که چطور باید با این سوراخا رفتار بکنه.,83_tg.wav همین ایده یک نسخه‌ی نجومی‌تر و یکمی پیچیده‌ترم داره.,84_tg.wav در این نسخه‌ی پیچیده‌تر ویلر میاد تصور میکنه که یدونه,85_tg.wav کوازار وجود داره که فاصله‌ی خیلی زیادی تا زمین داره,86_tg.wav این فاصله مثلا چند میلیارد سال نوریه. و کوازار چیه؟,87_tg.wav کوازار یه شبه ستاره در حقیقت هسته‌ی پرنور یک کهکشانه.,88_tg.wav پس اینو می‌تونیم به شکل یه منبع نور فرض کنیم.,89_tg.wav طبیعتا نمی‌تونستم یه کوازار بکشم برا همین یه دایره کشیدم براتون.,90_tg.wav و فرض میکنیم که بین این کوازار و زمین یدونه کهکشان وجود داره,91_tg.wav و طبیعتا این کهکشان جرم خیلی زیادی داره.,92_tg.wav یه پدیده‌ای وجود داره به اسم لنز گرانشی که نورهایی که از این ساطع میشن،,93_tg.wav در دور این گرانش، در دور این کهکشان به خاطر گرانش خم میشن,94_tg.wav و نورها به زمین در حقیقت این جوری میرسن.,95_tg.wav حالا برای ماهایی که این نورا بهمون رسیدن روی زمین دوتا حالت وجود داره:,96_tg.wav ماها یا میتونیم بیایم این نورایی که از کوازار رسیده رو در دوتا نقطه‌ی مختلف زمین,97_tg.wav بررسی کنیم مثلا در اینور و در این طرف با دوتا تلسکوپ متفاوت و در حقیقت,98_tg.wav دوتا تصویر متفاوت داریم از کوازار می‌گیریم، یکی اینکه از پایین اومده,99_tg.wav در یکه نقطه‌ی زمین میگیریم، یکی که از بالا اومده در یک نقطه‌ی دیگه‌ی زمین میگیریم,100_tg.wav و این درحقیقت یعنی نور یا از بالاییه رد شده یا از پایینیه رد شده,101_tg.wav پس یعنی نوری که از اینجا وارد شده به ما فوتون‌هایی که به ما رسیدن رفتار ذره‌ای نشون دادن.,102_tg.wav یا ماها میتونیم بریم این تصویر رو، این تصویر این دوتا فوتون رو,103_tg.wav در نقطه‌ای که این دوتا فوتون به هم میرسن و تداخل دارن با همدیگه آشکار کنیم,104_tg.wav با یدونه تلسکوپ، اون‌موقع در حقیقت نوری که ما گرفتیم از ترکیب این دوتاست,105_tg.wav ورفتار موجی از خودش نشون داده به خاطر اینکه ما مسیر حرکت رو نمی‌دونیم.,106_tg.wav پس این اتفاق که، این تصمیم که ماها بیایم بریم دوتا تلسکوپ بذاریم,107_tg.wav در دوتا جای متفاوت و دوتا تصویر متفاوت بگیریم، یا اینکه بیایم,108_tg.wav تلسکوپ رو بذاریم در یک جا و یدونه تصویر بگیریم از این داستان,109_tg.wav میاد کل قضیه رو عوض میکنه و یه تاثیری انگار میذاره,110_tg.wav روی تصمیمی که فوتون چندهزار سال قبل یا چند میلیارد سال قبل گرفته.,111_tg.wav پس تصمیم ما الان میاد یه تاثیری میذاره روی چند میلیارد سال قبل.,112_tg.wav اما حالا این دوتا آزمایش ذهنی آیا واقعا به این معنی‌ان که آینده روی گذشته تاثیر میذاره؟,113_tg.wav خیلی نه. در مورد اینا همچنان شک و شبهه‌هایی وجود داره,114_tg.wav و نمیشه در مورد این ایده‌ها حرف قطعی‌ای زد ولی یه جورایی,115_tg.wav تفسیری که برای اینا وجود داره اینه که شما وقتی که دارید از فوتون‌تون,116_tg.wav و یا الکترون‌تون یا هر سیستم کوانتومی صحبت می‌کنید، در حقیقت,117_tg.wav اینا همشون با یه چیزی توصیف میشن به اسم تابع موج.,118_tg.wav تابع موج درحقیقت یک ابر احتمالیه که توصیف میکنه ذره‌ی شما،,119_tg.wav سیستم شما میتونه در چه حالت‌های مختلفی باشه و چه رفتارهای,120_tg.wav مختلفی رو هرکدوم رو با چه احتمالی نشون بده.,121_tg.wav واین معادله‌ی ریاضی، این تابع موج میاد تقریبا همه چیو در مورد سیستم شما میگه.,122_tg.wav ولی وقتی شما میاین پدیده‌ی اندازه‌گیری، پدیده‌ی مشاهده رو روی این تابع,123_tg.wav انجام میدید، تابع فرو می‌ریزه و تبدیل میشه به یکی از حالتهاش و شما میاین,124_tg.wav با تابع یه جورایی ارتباط برقرار می‌کنید و اونو تغییرش میدید,125_tg.wav بعد مجبورش میکنه که تبدیل بشه به یک حالت از بین تمامی حالت‌های ممکنش.,126_tg.wav در این حالت و در آزمایش دو شکاف هم، در دوتاشونم یه چنین اتفاقی میوفته,127_tg.wav و در حقیقت دیدن مایه که یک تغییر ایجاد میکنه و این خیلی ربطی به گذشته و آینده و,128_tg.wav این جور بحث‌های قضیه نداره ولی همچنان شک و شبهه‌هایی باقیه.,129_tg.wav ولی آیا ما کارمون تموم شده با آینده و گذشته؟ نه.,130_tg.wav یه آزمایش خیلی باحالی هست که یه جورایی اثبات میکنه,131_tg.wav که آینده روی گذشته تاثیر میذاره، بریم سراغ اون.,132_tg.wav سال 1999 یه گروه دیگه‌ای از دانشمندا یه آزمایش جدید,133_tg.wav طراحی کردن به نام پاک‌کننده‌ی کوانتومی انتخاب تاخیردار.,134_tg.wav این آزمایشم در واقع برای بررسی این ایده طراحی شد,135_tg.wav که آیا آینده می‌تونه روی گذشته تاثیر بذاره یا نه.,136_tg.wav تو این آزمایش از فوتونهای درهم‌تنیده استفاده میشه.,137_tg.wav ساختارش خیلی پیچیده‌س اما یه حالت ساده‌شده,138_tg.wav هم ازش وجود داره که اینجا من اونو توضیح میدم.,139_tg.wav این بالاست اما اینجا هم یه خلاصه‌ی کوتاه ازش میگم.,141_tg.wav دو تا ذره‌ی کوانتومی، می‌تونن درهم‌تنیده بشن، یعنی یه جور اتصال نامرئی بینشون به وجود,142_tg.wav میاد که باعث میشه وقتی که یکیشونو تغییر میدیم، اون یکی هم بلافاصله تغییر کنه.,143_tg.wav هیچ اهمیتی هم نداره که چقدر از همدیگه فاصله داشته باشن.,144_tg.wav این یکی از ویژگیای خیلی عجیبه که ذرات کوانتومی دارن.,145_tg.wav مثلا دو تا فوتون رو در نظر بگیرید.,146_tg.wav همونطور که قبلا گفتم هر فوتون تا وقتی که مشاهده,147_tg.wav یا اندازه‌گیری نشه، به صورت تابعی از احتمالاته.,148_tg.wav اگه دو تا فوتون درهم‌تنیده داشته باشیم، وقتی که یکیشونو مشاهده یا اندازه‌گیری کنیم و,149_tg.wav باعث بشیم که تابع موجش فروبریزه، برای اون یکی هم بلافاصله همین اتفاق میفته،,150_tg.wav بدون اینکه اصلا ما حتی نزدیکش بشیم یا مشاهده‌ش کنیم.,151_tg.wav حالا بریم سراغ این آزمایش جالب.,152_tg.wav آزمایش دو شکافو در نظر بگیرید.,153_tg.wav حالا فرض کنید جلوی اون دو تا شکاف، یه کریستال باریم‌بورات قرار بدیم.,154_tg.wav این کار باعث میشه هر فوتونی که وارد این کریستال میشه، دوتا فوتون,155_tg.wav ازش خارج بشه، با این ویژگی که این دو تا فوتون درهم‌تنیده شدن.,156_tg.wav پس فوتونی که از شکاف بالایی رد میشه، به صورت دو تا فوتون,157_tg.wav درهم‌تنیده از کریستال بیرون میاد، فوتونی که از شکاف پایینی خارج میشه هم همینطور.,158_tg.wav حالا این دو تا فوتونی که یکیشون از شکاف بالایی اومده یکیشون از شکاف پایینی،,159_tg.wav جلوشون یه عدسی قرار میدیم تا به سمت همدیگه منحرفشون کنه.,160_tg.wav محل تلاقی این دوتا، یه آشکارساز قرار میدیم به نام آشکارساز ۱ .,161_tg.wav این آشکارساز همیشه ترکیب این دو تا فوتونو دریافت می‌کنه،,162_tg.wav پس هیچ شناختی نداره که هر فوتونی که دریافت میکنه از کدوم شکاف اومده.,163_tg.wav برای همین، به این عدسی که اینجا قرار دادیم، پاک‌کننده‌ی کوانتومی گفته میشه،,164_tg.wav چون درواقع داره اطلاعات مربوط به مسیر حرکت فوتونا رو از بین می‌بره.,165_tg.wav حالا میریم سراغ اون دو تا فوتون دیگه که جفت‌های درهم‌تنیده‌ی دو تا فوتون قبلین,166_tg.wav برای همین هر اندازه‌گیری که روی یکی از اینا انجام میدیم بلافاصله روی اون یکیم اتفاق میوفته.,167_tg.wav جلوی هرکدوم از این دو تا پرتو، یه شکافنده قرار میدیم.,168_tg.wav ساختار این شکافنده طوریه که پرتویی که بهش تابیده میشه،,169_tg.wav به احتمال ۵۰ درصد ازش عبور میکنه، به احتمال ۵۰ درصدم بازتاب میشه.,170_tg.wav تقریبا مثل اینکه یه آینه داشته باشیم که اون جیوه‌اندود پشتش خیلی نازک باشه,171_tg.wav برا همین نوری که بهش می‌تابونیم نصفش از آینه رد میشه نصفشو آینه بازتاب میکنه.,172_tg.wav این شکافنده‌ها رو طوری قرار میدیم که اون پرتوهایی که بازتاب میشن،,173_tg.wav توی یه نقطه به هم برسن.,174_tg.wav تو همین نقطه، یه آشکارساز دیگه اضافه می‌کنیم به نام آشکارساز ۴ .,175_tg.wav این آشکارسازم مث آشکارساز ۱ هست یعنی اون فوتونی که بهش میرسه رو,176_tg.wav نمی‌تونه تشخیص بده که از کدوم شکاف اومده.,177_tg.wav یعنی اینجا هم ترکیب دو تا پرتو به عنوان پاک‌کننده‌ی کوانتومی عمل میکنه،,178_tg.wav اطلاعات مربوط به مسیر حرکت فوتونا رو پاک می‌کنه.,179_tg.wav اما پرتویی که از شکاف بالایی میاد و از شکافنده‌ای که,180_tg.wav جلوشم هست رد میشه، وارد آشکارساز ۲ میشه.,181_tg.wav این آشکارساز فرقش با دوتای قبلی اینه که هر فوتونی,182_tg.wav که بهش وارد میشه رو دقیقا میتونه تشخیص بده که از کدوم شکاف اومده.,183_tg.wav چون سر راهش از پاک‌کننده استفاده نشده.,184_tg.wav هر فوتونی که بهش وارد میشه دقیقا می‌فهمه که این فوتون از شکاف بالایی اومده.,185_tg.wav از اون طرفم، پرتویی که از شکاف پایینی میاد و از شکافنده‌ی,186_tg.wav جلوش رد میشه، وارد آشکارساز ۳ میشه که اینم باز هر فوتونی که,187_tg.wav واردش میشه دقیقا می‌تونه تشخیص بده که از شکاف پایینی اومده.,188_tg.wav زمانی که یه همچین سیستمی رو پیاده می‌کنیم، اتفاقات عجیبی میفته:,189_tg.wav وقتی که یه فوتون وارد آشکارساز ۲ میشه، تشخیص میده که این ذره‌س نه موج.,190_tg.wav چون دقیقا میدونه که از شکاف بالایی اومده.,191_tg.wav از طرفی، جفت درهم‌تنیده‌ی این فوتونم وارد آشکارساز ۱ میشه.,192_tg.wav چون جفت درهم تنیده‌ش توی آشکارساز ۲ به عنوان ذره تشخیص داده شده،,193_tg.wav اینم بلافاصله به عنوان ذره تشخیص داده میشه.,194_tg.wav این از خواص درهم‌تنیدگیه دیگه.,195_tg.wav پس توی هردو آشکارساز ۱ و ۲ طرح دو خطی تشکیل میشه که مربوط به ذرات هست.,196_tg.wav دقیقا همین اتفاق برای آشکارساز ۳ هم میفته.,197_tg.wav یعنی آشکارسازای ۱ و ۳ هردوشون طرح دو خطی رو نشون میدن.,198_tg.wav اما در مورد آشکارساز ۴ قضیه فرق میکنه.,199_tg.wav وقتی یه فوتون وارد آشکارساز ۴ میشه، داخلش طرح تداخلی بوجود میاد نه طرح خطی.,200_tg.wav دلیلش اینه که همونطور که گفتم، پرتوهایی که واردش میشن باهم ترکیب میشن و,201_tg.wav دیگه مشخص نیست که اون فوتون از کدوم شکاف اومده.,202_tg.wav برای همین به صورت موج در نظر گرفته میشه نه ذره.,203_tg.wav در نتیجه جفت درهم‌تنیده‌ی این فوتون هم که وارد آشکارساز ۱ شده،,204_tg.wav به عنوان موج تشخیص داده میشه. پس توی هر دو آشکارساز ۱ و ۴ طرح تداخلی تشکیل میشه.,205_tg.wav خب تا الان که خیلی چیز غیرقابل فهمی ندیدیم.,206_tg.wav یه کم پیچیده هست ولی با یه مقدار تلاش میشه متوجه شد چه اتفاقی داره میفته.,207_tg.wav در واقع هروقت که آشکارساز بتونه تشخیص بده که یه فوتون از کدوم شکاف اومده،,208_tg.wav اون فوتونو به عنوان ذره تشخیص میده، اما برعکس هربار که نتونه,209_tg.wav اینکارو انجام بده، اون فوتونو به عنوان موج تشخیص میده.,210_tg.wav اما مساله‌ی اصلی یه چیز دیگه‌س!,211_tg.wav اگه دقت کنید می‌بینید که مسیرایی که به آشکارساز ۱,212_tg.wav میرن، از اون مسیرایی که به آشکارسازای ۲ و ۳ و ۴ میرن کوتاه‌ترن.,213_tg.wav از بین اون دو تا فوتونی که از کریستال خارج میشن و در هم‌تنیده هم هستن،,214_tg.wav اونی که وارد آشکارساز ۱ میشه زودتر میرسه از اون یکی.,215_tg.wav یعنی همیشه یه فوتون قبل از اینکه توی آشکارسازای ۲ یا ۳ یا ۴,216_tg.wav تشخیص داده بشه، توی آشکارساز ۱ تشخیص داده میشه.,217_tg.wav مثلا وقتی که یه طرح تداخلی توی آشکارساز ۴ تشکیل میشه،,218_tg.wav قبلش همین طرح تداخلی توی آشکارساز ۱ تشکیل شده.,219_tg.wav چون گفتم که مسیرش کوتاه‌تره.,220_tg.wav اما آشکارساز ۱ چطور فهمیده که باید طرح تداخلی تشکیل بده اونم وقتی که,221_tg.wav هنوز جفت در‌هم‌تنیده‌ش، به آشکارساز ۴ نرسیده و اطلاعات مسیرش پاک نشده؟!,222_tg.wav یا در مورد آشکارسازای ۲ و ۳ ، چطوری آشکارساز ۱ میفهمه که باید طرح خطی,223_tg.wav تشکیل بده اونم وقتی که هنوز اون جفت درهم‌تنیده به این آشکارسازای,224_tg.wav ۲ و ۳ نرسیده و به عنوان ذره درنظر گرفته نشده.,225_tg.wav خب الان یه اتفاق خیلی عجیب افتاده، آشکارساز شماره‌ی ۱,226_tg.wav یه جورایی متوجه میشه که قراره در آینده چه اتفاقی توی آشکارساز,227_tg.wav ۲ و ۳ ویا ۴ بیوفته و در حقیقت نتیجه‌ی آشکارساز ۲ ، ۳ و ۴ که در یک,228_tg.wav زمان آینده‌ای اتفاق میوفتن روی آشکارساز شماره‌ی,229_tg.wav ۱ در زمان قبل تری اتفاق افتاده، تاثیر میذاره.,230_tg.wav و در حقیقت آینده‌ی یک سیستمی روی گذشته‌ی همون سیستم,231_tg.wav تاثیر گذاشته و این یجورایی در تضاد با کل مفهوم علیته.,232_tg.wav حالا اصلا چرا این اتفاق میوفته آیا برای این توضیح درست و درمونی داریم؟,233_tg.wav شاید ناامید کننده باشه ولی واقعا هنوز نمی‌دونیم.,234_tg.wav یعنی هنوز هنوز فیزیک‌دانا هیچ نظر دقیقی برای این اتفاق ندارن.,235_tg.wav ولی این یادتون باشه که این یک آزمایشه که بارها و بارها تکرار شده,236_tg.wav و ماها می‌دونیم که این آزمایش درسته و این اتفاق میوفته و حقیقت قضیه اینه.,237_tg.wav فقط نمی‌دونیم که چطور این قضیه رو باید تفسیر کنیم.,238_tg.wav تفسیرهای متفاوتی برای این قضیه وجود داره:,239_tg.wav اولا این اتفاق در مقیاس‌های کوانتومی میوفته و ما هنوز اثباتی,240_tg.wav برای این قضیه در مقیاس‌های بزرگ‌تر پیدا نکردیم.,241_tg.wav ممکنه که درک زمان و فضا و همه‌ی بحثا در مقیاس‌های کوانتومی متفاوت‌تر از,242_tg.wav زندگی روزمره‌ی ما باشه و زمان دو رفتار متفاوت بکنه در این مقیاس,243_tg.wav و یا از یه طرف دیگه ما در این آزمایش داریم از ذرات درهم‌تنیده استفاده می‌کنیم,244_tg.wav و ممکنه در این حالت خاص هم زمان یه تفسیر دیگه‌ای داشته باشه.,245_tg.wav پس حالت اول اینه که زمان در جهان کوانتومی با جهان ما متفاوته.,246_tg.wav حالت دوم که شاید یه کمی ترسناک باشه اینه که شاید این قضیه,247_tg.wav قابل تعمیم باشه به کل زندگی ما در تمامی ابعاد و اون‌موقع,248_tg.wav یه جورایی به این معنیه که خب سرنوشت وجود داره و همه چی,249_tg.wav از پیش تعیین شدس ولی این خیلی یحتمل به نظر نمیاد.,250_tg.wav از یک طرف دیگه یک سری چیز دیگم که یکمی قاطی به تئوری‌های توطئه,251_tg.wav میشه و شاید خیلی مربوط به این قضیه‌ها نباشه ولی یکی از حرفایی که,252_tg.wav در مورد این قضیه میزنن اینه که شاید شاید و شاید این داستان برگرده به,253_tg.wav این قضیه که جهان ما شبیه‌سازی شدس واین در حقیقت، این ارتباط آینده,254_tg.wav به گذشته فقط یک ارور و یک خطاییه در سیستم جهان شبیه‌سازی شده‌ی ما.,255_tg.wav این آزمایشم بارهای مختلف در جاهای مختلف انجام شده و همیشه,256_tg.wav این کارو کردن و پرتوهارو با لیزر فرستادن به طرف ماهواره‌ها,258_tg.wav توی سال 2017 دانشگاه ملی استرالیا این کارو کرده,259_tg.wav و از یک طرف دیگه چین و فرانسه نتایج خیلی مشابهی به همین قضیه گرفتن.,260_tg.wav این بحث انتخاب تاخیردار، واقعا یکی از عجایب دنیای کوانتومه.,261_tg.wav برخلاف نظریه‌ها و فرضیه‌های عجیب غریب زیادی که در مورد,262_tg.wav چیزای مختلف هست، بارها امتحان خودشو پس داده و تایید شده.,263_tg.wav حتی بعضی از دانشمندا معتقدن که این آزمایش ممکنه بتونه در آینده,264_tg.wav شکاف بین دو تا از اصلی‌ترین نظریه‌های فیزیک جدید یعنی کوانتوم و نسبیتو,265_tg.wav پر کنه، با همین ایده که اتفاقی که در آینده میوفته میتونه روی گذشته تاثیر بذاره.,266_tg.wav ویلر خودش جمله‌ی جالبی داره که میگه:,267_tg.wav «ما روی جزیره‌ای زندگی می‌کنیم که توسط دریایی از نادانی احاطه شده.,268_tg.wav هرچقدر که جزیره‌ی دانش ما رشد می‌کنه، به همون نسبتم، سواحل نادانی ما بیشتر میشه.»,269_tg.wav اگه از این ویدیو راضی بودی، لطفا لایک فراموش نشه،,270_tg.wav در آخرم یادت باشه که مث همیشه، بدون هیچ ترسی سوال بپرس!,audio_path.wav