input_text
stringlengths 4
159
| target_text
stringlengths 4
155
|
---|---|
من نمی دانستم این چوب باتیبات است | نمی دانستم چوب باتیگال است. |
ما الان به اندازه کافی نزدیک هستیم که دندان های ما را حس کنند. | اکنون به اندازه کافی نزدیک هستیم تا دندان هایشان را به آنها نشان دهیم. |
اردوگاهی وجود ندارد. | هیچ کمپی وجود ندارد |
من اینجا دارم، بهت نشون میدم | من اینجا را دارم. من آن را به شما نشان خواهم داد. |
نه، این شب جشن ماست. | نه، ما امشب جشن می گیریم. |
وایتهد ناگهان گفت دیو، هنوز صدایم را می شنوی؟ | دیو، ناگهان وایتهد گفت، آیا هنوز صدای من را می شنوی؟ |
هی، بیا یه فیلم یا چیزی ببینیم | آیا قرار است فیلمی ببینیم یا چیز دیگری |
ناگوار. | وحشتناک. |
خانم بوردن، مادرت گفت که ما دیگر نمیخواهیم بدون اجازه او به شما اعتبار بدهیم. | خانم بوردن، مادرت گفت که بدون اجازه او چیزی به تو قرض نده. |
اوه میا، مادرت در راه است. | مادرت در راه است |
آره، فقط دوست پسرم فردی بود. | او فقط دوست من، فردی بود. |
دفتر وکالت تاکر دابز | دفتر حقوقی تاکر دابز |
خب کی قراره کسی اونجا باشه | و چه زمانی کسی آنجا خواهد بود |
داده های غیر بالینی بر اساس مطالعات مرسوم فارماکولوژی ایمنی، سمیت با دوز مکرر و سمیت ژنتیکی هیچ خطر خاصی را برای انسان نشان نمی دهد. | داده های غیر بالینی بر اساس مطالعات مرسوم فارماکولوژی ایمنی، سمیت با دوز مکرر و سمیت ژنی، خطر خاصی را برای انسان نشان نمی دهد. |
خیلی خودخواه. | خود خواه. |
او به تازگی ولفگار را از دست داده بود. | او ولفگار را از دست داده بود. |
آیا تیم شما هنوز در موقعیت است؟ | آیا هنوز تیمی در موقعیت دارید؟ |
رولاند به محض دیدن چهره بانوی سایه ها آن را فهمید. | رولاند با دیدن چهره بانوی سایه ها متوجه شد. |
شاید عمرت | شاید در زندگی شما |
اگر نشان دهند احتمالا این کار را نکرده اند که برای جاش چندان خوب به نظر نمی رسد. | وقتی ظاهر می شوند، احتمالاً این کار را انجام نداده اند، که برای جاش خیلی خوب نیست. |
می دانست که او را دیده است. | او می دانست که او را دیده است. |
شما باید مسئولیت را جدی بگیرید، پسر. | تو باید مسئولیت را جدی بگیری پسر |
من میتونستم اونجا بمیرم تو پسر عوضی | میتونستم اونجا بمیرم حرومزاده |
آیا... قول دادی که همسرت را ترک کنی و با خانم رایس ازدواج کنی | آیا قول دادی ...... همسرت را رها کنی و با خانم رایس ازدواج کنی |
و خداوند می داند، بچه هایی مثل هنری به یک قهرمان نیاز دارند. | خدا می داند بچه هایی مثل هنری به یک قهرمان نیاز دارند. |
با نگاه کردن به پان آسیایی ها از چشم فینی، چیزی برای نفرت وجود نداشت. | در چشم پاناسیا فینی چیزی برای نفرت وجود نداشت، آنها فقط روح های راضی دیگری بودند که هرزگی شان رقت انگیز بود. |
شما می توانید همان جایی که هستید بمانید یا می توانید یکی یکی بروید. | شما می توانید همان جایی که هستید بمانید، یا می توانید از یکی بیرون بروید. |
چرا نوشیدنی رایگان می خورید؟ | چرا نوشیدنی رایگان می دهید |
عکس های بیشتر. عکس های بیشتر. | تصاویر بیشتر، تصاویر بیشتر |
هوا بد بود و خیلی سرد. | هوا بد بود و سرما خیلی بد بود. |
سه به من گوش می کنی یا نه | سه. صدایم را می شنوی یا نه |
ما به ایستگاه قطار می رویم و به سمت غرب به اسلو می رویم. | ما به ایستگاه قطار می رویم و سپس به سمت غرب به اسلو می رویم. |
سوار کامیونش شوید و با او فرار کنید | سوار کامیونش شو و با او برو |
تو تنها کسی بودی که تونستم بهش برسم، آنتون. | تو تنها کسی بودی که تونستم بهش برسم |
من می توانم به شما اطمینان دهم که این یک خطا بود. | من به شما اطمینان می دهم که اشتباه بود. |
حمل و نقل دریایی به شدت توسط بیش از 25 کنوانسیون و کد اصلی بین المللی تنظیم شده است. | 5.4 حمل و نقل دریایی توسط بیش از 25 کنوانسیون و مقررات بین المللی به شدت تنظیم می شود. |
در چند روز. | در چند روز... |
به طرفداران بیسبال بوستون توجه کنید، اگر امروز صبح فراموش کردید توییتر را بررسی کنید، ممکن است بخواهید به مراسم اهدای خون خیریه بیمارستان کودکان بوستون بروید. | مراقب باشید، طرفداران بیسبال بوستون، اگر امروز صبح فراموش کردید توییتر را چک کنید، شاید باید برای اهدای خون به بیمارستان کودکان بوستون بروید. |
این به من مربوط نیست | به من مربوط نیست. |
یو، رایان، ما هنوز صبح شنبه برای گلف می رویم | هی، رایان، هنوز گلف برای صبح شنبه است |
برو بیرون ببین چه خبره | برو ببین چه خبره |
بنابراین باید محدودیت قانونی در صلاحدید مرجع منصوب در هنگام تصمیم گیری برای شروع رسیدگی انضباطی وجود داشته باشد. | بنابراین در صورت اتخاذ تصمیم مبنی بر شروع یک روند انضباطی، صلاحدید مرجع منصوب کننده باید محدودیت های قانونی داشته باشد. |
اوه ببین کیه | ببین کیه |
ماده ۱۱ اختیار امضاء و انعقاد موافقتنامه ۱. | ماده 11 مجوز امضاء و انعقاد موافقتنامه 1. |
پس چرا ماسک | پس چرا ماسک داره |
پنج چی | پنج پنج چی |
من در مورد یک هفته صحبت نمی کنم. | منظورم یک هفته نیست |
به علاوه هر بار که در کودکی سرفههای بدی داشت به پزشک مراجعه میکرد. | علاوه بر این، هر بار که سرفه های بدی داشت، به دکتر مراجعه می کرد. |
کار قابل توجهی در شورا تحت رهبری ریاست جمهوری لهستان و دانمارک انجام شده است. | تحت رهبری ریاست جمهوری لهستان و دانمارک، حجم قابل توجهی کار در شورا انجام شده است. |
تحقیقات بیشتر برنامه های تحقیقاتی در حال حاضر برای کشورهای عضو الحاق باز است و برنامه چارچوب ششم مشارکت کشورهای نامزد را قبل از توسعه افزایش داد. | تحقیقات بیشتر برنامه های تحقیقاتی در حال حاضر به روی کشورهای الحاقی باز است، و در برنامه چارچوب ششم، کشورهای نامزد قبل از توسعه، فعال تر بوده اند. |
آنجلا برو یه آهنگ بزار | آنجلا، کمی موسیقی بگذار |
من نباید آن را می گرفتم. | من نباید او را بلند می کردم. |
بگذارید کمی هوا در تراس بخوریم. | می رویم کمی هوای تازه در تراس بخوریم. |
تو می دانستی که امی با دکتر کرایر رابطه دارد، نه | می دانستی امی با دکتر کرایر رابطه داشته است، درست است |
ما در اسرع وقت به گزارش افراد گمشده برای همه مردان در گروس پوینت و دیترویت نیاز داریم. | ما به گزارش همه مردان مفقود شده از گروس پوینت و دیترویت در سریع ترین زمان ممکن نیاز داریم. |
حروف صدادار | حروف صدادار... |
می سوزم من حساسم. | من سوختم حساسم |
من عملاً می توانم طعم نان و آب را بچشم | من عملاً بوی نان را با آب حس می کنم. |
مادرت امروز صبح خبر خوش را به آقای پل داد. | مادرت امروز صبح خبر عالی را به آقای پل گفت. |
ما یک ... یک بسته تحویل گرفتیم. | یک بسته گرفتیم |
کار من تمام شده است. | کار من اینجا تمام شده است |
من به شما دروغ گفته ام و به خودم دروغ گفته ام. | من به تو دروغ گفتم و به خودم. |
من حدس می زنم واقعا مهم نیست. | من حدس می زنم مهم نیست. |
در عین حال، چنین سرمایه گذاری هایی ممکن است هم به اهداف سیاست منطقه ای و هم به اهداف انرژی و محیط زیست اتحادیه اروپا کمک کند. | در عین حال، چنین سرمایه گذاری هایی ممکن است به اهداف سیاست منطقه ای و اهداف اتحادیه اروپا در زمینه انرژی و حفاظت از محیط زیست کمک کند. |
من با تو هستم، رفیق | من با تو هستم مرد |
متاسفم، پادشاه. | متاسفم شاه. |
تو تعریف باحالی مرد من. | تو تعریف خوبی هستی پسر من. |
اوه، تو میدونی من چی هستم و چی نیستم | شما می دانید چه چیزی مرا آزار می دهد و چه چیزی باعث ناراحتی من می شود |
کاپا هدف است | هدف کاپا است. |
اول باید لیسش کنی | ابتدا باید آن را لیسید. |
نمی دانم، نامه ها گم می شوند. | نمی دانم، حروف ناپدید می شوند. |
هیأت مدیره با دعوت رئیس، حداقل دو بار در سال تشکیل جلسه می دهد. | جلسات هیئت مدیره حداقل دو بار در سال توسط رئیس تشکیل می شود. |
تو هرگز مرا باور نمی کردی | تو هرگز مرا باور نمی کنی |
اگر می خواهی از مرگ فرار کنی سریع بیا. | اگر می خواهی از مرگ فرار کنی سریع بیا |
رکتوم. | درست. |
چرا حقیقت را نمی گویند | چرا حقیقت را به او نمی گوییم |
من فقط میرم درو باز میکنم | من در را باز می کنم. |
پوآرو گفت: نه، اثر انگشت روی هفت تیر قطعا فقط اثر انگشت ژنرال ریونسکرافت و همسرش بود. | پوآرو گفت: نه، مشخص شد که مطمئناً فقط اثر انگشت ژنرال ریونسکرافت و همسرش روی هفت تیر وجود دارد. |
در اینجا از همکاری غیرمتمرکز برای توصیف کمک های مالی دولتی و خصوصی ارائه شده توسط و از طریق مقامات محلی، شبکه ها و سایر بازیگران محلی استفاده می شود. | کمک هایی که توسط مقامات محلی، شبکه ها و سایر مقامات محلی یا از طریق آنها تأمین می شود، بدین وسیله به عنوان همکاری غیرمتمرکز شناخته می شود. |
چه می شود اگر از او بپرسم که آیا می توانیم بچه اش را به دنیا بیاوریم؟ | اگر از او بپرسم که آیا بچه اش را به ما می دهد چه می شود؟ |
خب من سعی کردم | من سعی کردم. |
دوباره کارت بازی کن | دیگر هرگز ورق بازی نکن |
خب. ممنون. | متشکرم. |
هیچ مدرکی دال بر سرطان زایی در مطالعات مادام العمر روی موش ها و موش ها وجود نداشت. | در مطالعات طولانی مدت که بر روی موش ها و موش ها انجام شد، هیچ مدرکی برای سرطان زایی وجود نداشت. |
اون پسر من نیست | این پسر من نیست |
با این حال، من وانمود نمیکنم که بن گسریت ترجیح نمیدهد که یک هاوس ورنیوس با ثبات به قدرت بازگردد. | اما وانمود نمیکنم که بن گسریت ترجیح میدهد که خانه پایدار ورنیوس در قدرت نباشد. |
برو توالت ها | برو دستشویی |
این مقررات به وضوح به رفع موانع حمل و نقل هوایی برای افراد دارای تحرک کم کمک می کند. | این مقررات بدون شک به رفع موانع حمل و نقل هوایی برای افراد دارای تحرک کم کمک می کند. |
او از قبل به شما پول نقد داد و به شما گفت که دنبال من بیایید. | به شما پول نقد داد و گفت دنبال من بیایید. |
باشه. خانه، خانه شیرین. | خانه، خانه شیرین |
بنابراین وارد شدم تا ببینم دکستر خوب است یا نه، و آن مرد را روی زمین دیدم. | رفتم ببینم حال دکستر خوب است یا نه و دیدم مرد روی زمین است. |
آخرین بار یک فاجعه بود. | دفعه قبل فاجعه بود |
این مسخره ترین چیزی است که تا به حال شنیده ام. | این مسخره ترین چیزی است که تا به حال شنیده ام |
یکی از ما باید برود، به سانتا باربارا. | یکی از ما باید به سانتا باربارا برود. |
اوه، عصبانی نباش | بیا، عصبانی نباش |
کاساندرا برای پیدا کردن مرکز، من برای گرفتن نخ. | کاساندرا، برای پیدا کردن مرکز، و من برای گرفتن نخ. |
باید بترسید که دوست داشتنت او را نابود کند، همانطور که سلست، تاتیا را نابود کرد. | باید بترسید که عشق او را نابود کند، همانطور که او سلست، تاتیانا را نابود کرد. |
من آن را دریافت خواهم کرد. | خواهم رفت. |
اوه دختر کوچولوی من | دختر کوچولوی من |
ما سلاح آنها را داریم. | ما اسلحه آنها را داریم |