audio
audioduration (s) 0.64
50.9
| transcription
stringlengths 2
317
|
---|---|
او توپ را به سوی حلقه دریبل کرد. |
|
امضای او هنوز تر است. |
|
تاق ضربی را تویزهدار کردن |
|
بندر ماهشهر |
|
شور و شوق جوانی |
|
انار را آب لمبو کرد و آبش را مکید. |
|
بعد از این که بیدار میشی حسرت میخوری که چرا این خواب واقعی نبوده |
|
خوشخواب |
|
هیس . گوش کنید. ساکت شده. صداش نمیاد. |
|
او از نظر روانی بیمار شد. |
|
هندونه بیار قاچ کنم لباتو بیار ماچ کنم |
|
کار انجامشده عمدتاً نظری بود ولی این برنامه برای شبیهسازی مشاهدات صورتگرفته از کهکشان قوس نوشته شده بود |
|
جزیره هنگکنگ سبب نامگذاری سرزمین هنگکنگ شده است و مکانی است که بسیاری از گردشگران آن را به عنوان تمرکز اصلی گردشگری خود در نظر میگیرند |
|
به بیماران تبدار کنین میدادند. |
|
استعفای خود را تقدیم کردن |
|
پیتزا |
|
از کجا سفر کرده اید؟ |
|
من قبلا اینطوری نبودم |
|
حتی آن پیرمرد هم از لحظات شهوانی خود بهرهمند میشد. |
|
اهلهی گوناگون ماه |
|
هشتصد |
|
می توانیم یک جلسه ترتیب دهیم؟ |
|
محلول کردن |
|
بومیان او را هدف توهین قرار دادند. |
|
بیشتر پیامدهای علوم واقعا برای مردم سودمند بوده است. |
|
میخان قهوه خونه بکننش |
|
سطح زندگی نزدیک به حداقل |
|
مدرس |
|
جوشاند |
|
خب، چه میشد اگر اطلاعات همه درباره پریودها مثل پزشک متخصص زنان بود؟ |
|
این گوشت دارد بو میگیرد. |
|
در دهه ۱۹۲۰ نگرش غالب در بیشتر شهروندان و ملتها نگرش صلح و انزوا بود |
|
نیازی به گفتن نیست اگر یکی از زبانهای رومی را بلد باشید یادگیری زبان پرتغالی برای شما آسانتر خواهد بود |
|
عذرخواهی به خاطر آوردن است |
|
اشتباهات املایی |
|
بالای برج جایگاه مقدس خاص خدا بود |
|
پیشنهاد او رد شد. |
|
وقتي "فرانكي" را ديدي |
|
او خاطرنشان کرد بعضی مطالعات حاکی از آن است که این بیماری برای اینکه بتواند موجب اپیدمی جهانی شود باید آمار مرگ و میرش پایین بیاید |
|
زیپ شلوار پیرمرد باز بود. |
|
شاید وقتش رسیده که عامدانهتر دربارهٔ چگونگی همکاری جمعی عمل کنیم |
|
جامعهای سرشار از آرمانگرایی |
|
آز شهرتهای زیادی را بر باد داده است. |
|
آنان برای غذا به فرماندار عرضحال نوشتند. |
|
شادباد هانوکا ، مونیکا |
|
اتومبیلی به این بزرگی باید گران قیمت باشد. |
|
این یه هفته ای که گذشت اصلا قشنگ نبود |
|
این گل کاسبرگ سبز و گلبرگ زرد دارد. |
|
حشرهی چند رده |
|
ممکن است آن را به هتل من بفرستید؟ |
|
ابزار معدنچیان |
|
باید با بهداشت کار دهان وقت بگیرید. |
|
دروکگیال دزونگ یک قلعه مخروبه و صومعه بودایی است که در بخش اولیای استان پارو در روستای فوندی واقع شده است |
|
شصتمین سالگرد عروسی تان مبارک! |
|
خوراک کافی، خوراک خوب |
|
حتی والدین خودش با او بد رفتاری کردند. |
|
پاهای بو گندو |
|
امیدعلی |
|
حضور او به جلسه قانونیت بیشتری میدهد. |
|
به خال هندویش بخشم... |
|
سربازان و ملوانان را در یک محل جا داده بودند. |
|
خوب ، فکر کنم بايد برم |
|
بیشتر جزایر کوچکتر کشورهایی مستقلی هستند یا با فرانسه در ارتباط هستند و به عنوان سواحل تفریحی لوکس شناخته میشوند |
|
تنها کاری که باید انجام بدیم |
|
به طور قسطی |
|
جوان با پشتکار و اهل ریسک |
|
آموخت که به خوراک کم بسازد. |
|
معتقدم به خاطر روح مادرانه این اتفاق افتاده است |
|
یکی یکی حرف بزنین ببینم چی میگین |
|
خوراک کوچک، غذای ناچیز |
|
این روزنامه در صدد بود که به رهبر حزب ما تهمت بزند. |
|
تمام طرحهای دیگر به این طرح بستگی دارند. |
|
سیر ها خودشونو نمیخورن |
|
سیستم آموزش نوین او را به چاپ تبلیغات بزرگ بدون مجوز روی اتوبوسها و نیز این دروغ که او مربی ارشد انگلیسی است متهم کرد |
|
رفتار او مرا عمیقا رنج میداد. |
|
او شکل خودش را حتی مدتها پس از مرگ هم از دست نداد. |
|
رفیق لوله فروش از کجا پیدا کردی لعنتی |
|
هیچ کسی سراغ مرا گرفت؟ |
|
عدد استروهال بخشی جداییناپذیر از اصول مکانیک سیالات است. |
|
این تمدن در آبگیر رودخانه ایندوس شکوفا شد و نام خود را از آن میگیرد |
|
او پول خود را در صنایع پولاد سرمایهگذاری میکند. |
|
خوراک مغز |
|
جای نان |
|
این همه چیزی است که داریم. |
|
او بدون رودرواسی و با مهربانی با ما رفتار کرد. |
|
او به ما اشاره کرد که نزدیک شویم. |
|
صدای تلق تلق ماشین تحریر او |
|
برجها را با ورقهای پولاد پوشاندهاند. |
|
میدانم با هیپسترها آشنایید |
|
اگر علائم آنفلوانزا خفیف باقی بماند این نگرانی وجود دارد که بیماران ممکن است با انجام کارهای روزمره خود افراد بیشتری را آلوده کنند |
|
هیچ اتاق ویژه ای برای افراد معلول داریدژ؟ |
|
دیدم که می گم ظلم دوام نداره |
|
پس از پیادهروی احساس تشنگی کرد. |
|
برخورد تصادفی |
|
اگر محموله طبق همهی شرایط مورد توافق نباشد پس فرستاده خواهد شد. |
|
ترفیع سروان جوادی دو سال به تعویق افتاد. |
|
این واقعیت که یک بدبختی بزرگ بر سرمان نمیآید |
|
او سر عناد دارد. |
|
مجبور بود همه ی آن احساسات را درون خود نگه دارد |
|
به اشکال بر خواهد خورد. |