audio
audioduration (s) 0.64
50.9
| transcription
stringlengths 2
317
|
---|---|
یه بسته وقتی بسته باشه |
|
ترتیب فروش خانه را دادم. |
|
احساس گمشدگی دارم. |
|
اجازه بدهید شما را به سفری از مجموعهی چیزهایی که نمیفهمم ببرم |
|
آنها خود را موریوری می نامیدند درگیریهایی رخ داد و در پایان موریوری از بین رفت |
|
پنجرههای بزرگ لعابدار و دیوارهای نازک آن برای مدت طولانی نمیتوانست در برابر حمله طولانیمدت مقاومت کند |
|
پشهها سربازان را دچار مالاریا کردند. |
|
او میتواند با بهترین قهرمانان برابری کند. |
|
این هدیه نشان امتنان ما است. |
|
ماشینو بلند میکنیم |
|
رودخانه به سوی شمال میرود. |
|
تازه فهمیدم این من نیستم که دارم شکست میخورم |
|
داور حدود پنج دقیقه فقط اضافه گرفت |
|
ابروان کمانی |
|
با بیشترین سرعت |
|
برخی داروها گوارش را آسان میکنند. |
|
اجازه دارم پیشنهاد دیگری بکنم؟ |
|
معاونین عبارتند از باب چامبرز و گاوین وارد. |
|
او مصرانه ادعا میکرد که کاملا بیگناه است. |
|
آنها میکوشند که نخستوزیر را اخراج کنند. |
|
این بلوز به دامنت میخورد. |
|
از پیری مردن |
|
ایام خوشی که با هم بودیم |
|
اکنون باید بروم. |
|
نقشه برداری که می خواد نقشه برداری کنه |
|
سر و صدا ایجاد کردن |
|
تصادف اتومبیل او را برای تمام عمر معلول کرد. |
|
او گلویش پیش دختر همسایه گیر کرده است. |
|
آن جرقهی الهی موجود در هر انسان |
|
اتوبوسها در سراسر روز از ایستگاه بین منطقهای روبروی رودخانه عزیمت میکنند، ولی اکثر آنها بویژه با مقصد شرق و جاکار/بومتهنگ بین ساعتهای 06:30 و 07:30 حرکت میکنند |
|
نه فقط برای خودشان بلکه برای هر کسی که اطرافشان است |
|
زیبایی آن زنان خوی شهوتران او را برانگیخت. |
|
انقضای قرارداد |
|
درسته من تمام شبو هستم |
|
او همیشه میکوشد از من ایراد بگیرد. |
|
صد ضرب در ده هزار است. |
|
فکر می کنم گرما است. |
|
رکود اقتصادی باعث ازبین رفتن بسیاری از بنگاههای کوچک بازرگانی شد. |
|
.اون مالك همه چیه. |
|
چی من برات کافی نیستم؟ |
|
جان پسر پاک طینتی بود. |
|
شتر در خواب بیند پنبه دانه... |
|
توصیههای شما در طرح جدید منظور خواهد است. |
|
اما چیزی که ممکن است برای یک نفر بینزاکتی باشد برای دیگری کاملا عادی به نظر برسد |
|
ایالات متحده میگوید اطلاعاتی را از منبعی که نامش فاش نشده دریافت کرده است که بهطور خاص استفاده از بمبگذاران انتحاری را برای منفجر کردن نقاط دیدنی برجسته در اتیوپی و کنیا را ذکر میکند |
|
شکستگی مچ دست از شایع ترین نوع شکستگی می باشد |
|
آنها بازو در بازو مشغول قدم زدن بودند. |
|
پیراسته با جواهر |
|
اداره پست |
|
محل مأموریت |
|
تایر تسمهدار |
|
اعتقادات مردود |
|
سعادت دنیا و آخرت |
|
چاشنی تند |
|
امتیاز کشف نفت در خلیج فارس |
|
اشعار تصویر مانند رابرت فراست |
|
خیال داریم استادان سطح بالایی را استخدام کنیم. |
|
صدای او میان هزار صدا تک بود. |
|
دولت مردمی |
|
بدین طریق، این طور |
|
استخوانی که در گلویش گیر کرده بود |
|
ولی در عین حال فرصت بزرگی هم هست |
|
به قطرهی آخر رنگ رسیدهام. |
|
ترقهها در اطرافمان میترکیدند. |
|
ته این راه روشن نیست |
|
او با میگساری ثروت و جوانی خود را بر باد داد. |
|
ماراب |
|
طی یک دور معمول از بازی با هجده سوراخ بازی میشود بهطوری که بازیکنان معمولاً از اولین سوراخ زمین شروع و با سوراخ هجدهم بازی را تمام میکنند |
|
انگلیسی کهن و انگلیسی میانه |
|
پزشک مجاز، پزشک دارای جواز طبابت |
|
تجارت برونمرزی |
|
اسب بادپا |
|
ارهی دو سر |
|
برنشست |
|
حوزهی انتخاباتی دارای ده هزار رای دهنده بود. |
|
او از نظر فکری و بدنی سالم بود. |
|
برای عمل بینی می خوام برم پیششون |
|
ابریشم نورتاب |
|
.منم نمیخام آسیب ببینم |
|
ردیف اول سربازان |
|
دنیا رو اونجوری میبینه که خودش میخواد نه اونجوری که هست؟ آره؟ |
|
پری پیراهن بلندی پوشیده بود. |
|
از هر فرصتی استفاده خواهم کرد تا |
|
او بی اندازه ناخشنود بود. |
|
تغییر تدریجی حرارت |
|
با وجود زلزله رحیم در صندلی خود باقی ماند. |
|
پنبهی شانه خورده |
|
طوریکه در کیفش تا شش مداد بر می داشت که به نفرات بیشتر کمک کند |
|
در بازار دو جهته هم میتوان خرید هم میتوان فروخت |
|
. من دیگه نمی تونم |
|
رانندگی با سرعت بسیار |
|
به سربازان در مورد دوستی و معاشرت با بومیان اخطار شد. |
|
آنهایی که تصمیم به جنگیدن گرفته بودند از غار خارج شدند. |
|
نه بابا ولی اخلاقش خیلی بهتر شده |
|
تباهی بدن پس از مرگ |
|
جمعا بیست شاگرد آمدند. |
|
پیچ و تابهای برف |
|
اگرچه هنگام برخورد ماشین به خانه سه نفر در آنجا بودند هیچ کدام صدمه ندیدند |
|
پیش از سیمپسونها سایمون در چندین نمایش در موقعیتهای مختلف کار کرده بود |
|
جنگ استقلال امریکا |