Id
int64
1
3.02M
Title
stringlengths
1
132
Type
int64
0
6
Rank
int64
0
80.7k
Namespace
int64
0
14
RedirectList
sequencelengths
0
3.08k
IsDisambiguationPage
bool
2 classes
TargetLinksCount
int64
0
80.2k
InfoBox
dict
Text
stringlengths
0
196k
Links
sequencelengths
0
5.96k
Parents
sequencelengths
0
227
437
سردارآباد، ارمنستان
2
32
0
[ "هوكتمبر", "سرداراباد", "هوکتمبر" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "هوکتمبر" }, { "Item1": "other_name", "Item2": "سردارآباد (تا ۱۹۳۵)" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Sardarapat complex 005.JPG" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "مجموعه سردارآباد" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "محل سردارآباد در ارمنستان" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Armenia" }, { "Item1": "latd", "Item2": "40" }, { "Item1": "latm", "Item2": "08" }, { "Item1": "lats", "Item2": "10" }, { "Item1": "longd", "Item2": "44" }, { "Item1": "longm", "Item2": "00" }, { "Item1": "longs", "Item2": "50" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AM" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[آرماویر]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[بابگن وارطانیان]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۵٫۷۶" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۵،۸۰۹" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UTC" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "DST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "+۵" } ], "Title": "settlement" }
صحنه مصور از نمایش سوار کاری کردها و تاتارها توسط گریگوری گاگارین (۱۸۴۰ میلادی، رنگ و روغن روی بوم، موزه سن پترزبورگ، روسیه). در پس زمینه قلعه سرداری دیده می‌شود در سردارآباد. سردارآباد کنونی ( هوکتمبر سابق) شهری است در شرق ارمنستان که شکل‌گیری آن به زمانی که ارمنستان کنونی بخشی از ایران بود، برمی‌گردد. انگیزه نام‌گذاری این محل به سردارآباد به دوران حکومت آخرین خان قاجار حسینقلی خان سردار ملقب به سردار ایروانی باز می‌گردد که به همراه برادرش حسن خان قاجار ملقب به ساری اصلان (شیر زرد) با احداث قصر و قلعه‌ای با تکنیک‌های مدرن آن زمان و با بکارگیری بقایای قلعه‌های باستانی آرماویر این محل را به یکی از مهم‌ترین نقاط حکومتی آن زمان تبدیل می‌کند. در سال ۱۸۲۸ و در جریان دومین جنگ‌های میان ایران و روسیه تزاری این منطقه علی‌رغم دفاع جانانه و رشادت حسن خان ساری اصلان و به علت عدم پشتیبانی فتحعلی شاه از سپاه ایران بدست روس‌ها افتاد و روس‌ها این یادگار ایرانی را با خاک یکسان کردند. پس از آن، جنگ‌های زیادی در آن نواحی روی داد که نبرد سردارآباد و قتل‌عام ارامنه توسط ترک‌ها در سال ۱۹۱۸ از برجسته‌ترین آن‌هاست.
[ "فهرست شهرهای ارمنستان", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست استان‌های ارمنستان", "استان آرماویر", "بابگن وارطانیان", "روسیه", "قلعه سرداری", "ارمنستان", "حسینقلی خان سردار ایروانی", "سردار ایروانی", "ساری اصلان", "مدرن", "ایران", "فتحعلی شاه" ]
[ "شهرها و شهرک‌های ارمنستان", "مناطق مسکونی در استان آرماویر" ]
494
فارس
0
74
0
[ "فارس (ابهام‌زدائی)", "فارس (ابهام‌زدايي)", "فارس (ابهام زدایی)", "فارس (ابهام زدايي)", "فارس (ابهام‌زدایی)", "فارس (ابهام زدائي)", "فارس (ابهام زدائی)" ]
false
69
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فارس می‌تواند به موارد زیر اشاره کند: فارس (سرزمین) استان فارس ایرانیان فارسی‌زبان مردمان فارسی‌زبان خبرگزاری فارس پارس (ابهام‌زدایی) فارسی (ابهام‌زدایی)
[ "فارس (سرزمین)", "استان فارس", "ایرانیان فارسی‌زبان", "مردمان فارسی‌زبان", "خبرگزاری فارس", "پارس (ابهام‌زدایی)", "فارسی (ابهام‌زدایی)" ]
[]
496
خلیج فارس
2
1,573
0
[ "خلیج پارس", "خليج فارس", "خلیج فارسی", "بحر فارس", "نام خليج فارس", "درياي پارس", "کنداب پارس", "خلیج‌فارس", "دریای فارس", "خليج عرب", "سینوس پرسیکوس", "خليج ايران", "خلیج ایران", "بحر عجم", "دریای پارس", "شاخاب پارس", "خلیج بصره", "خليج بصره", "خليج فارسي", "خليج هميشگي فارس", "خليج پارس", "درياي فارس", "خلیج همیشه فارس", "خليج هميشه فارس", "سينوس پرسيكوس", "دریای خلیج فارس", "درياي خليج فارس", "كنداب پارس" ]
false
1,264
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نقشه", "Item2": "PersianGulf AMO 2007332.jpg" }, { "Item1": "نام تاریخی", "Item2": "<small>دریای پارسپرسیکون کاای تاسسینوس پرسیکوس</small>" }, { "Item1": "موقعیت جغرافیایی", "Item2": "<small>جنوب غربی [[آسیا]]، منطقه [[خاورمیانه]]</small>" }, { "Item1": "نوع (اقیانوس‌شناسی)", "Item2": "<small>[[خلیج]]</small>" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۲۵۱،۰۰۰ کیلومتر مربع" }, { "Item1": "منطقه", "Item2": "<small>[[اقیانوس هند]]</small>" }, { "Item1": "سرچشمه نخستین", "Item2": "<small>[[دریای عمان]]</small>" }, { "Item1": "ژرفای بیشینه", "Item2": "<small>۹۰ متر</small>" }, { "Item1": "ژرفای میانگین", "Item2": "<small>۵۰ متر</small>" }, { "Item1": "درازای بیشینه", "Item2": "<small>۹۸۹ کیلومتر</small>" }, { "Item1": "کشورهای ساحلی", "Item2": "<small> [[ایران]] [[عمان]] [[قطر]] [[عربستان]] [[کویت]] [[بحرین]] [[امارات متحده عربی]] [[عراق]]</small>" }, { "Item1": "ویکی‌ردهٔ جزیره‌ها", "Item2": "جزیره‌های خلیج فارس" }, { "Item1": "جزیره‌ها", "Item2": "[[فهرست]]" }, { "Item1": "رودخانه‌های مهم", "Item2": "<small>[[اروند رود]]</small>" }, { "Item1": "منابع مهم", "Item2": "<small>منابع سرشار [[نفت]] و [[گاز]]</small>" }, { "Item1": "مناقشات بین‌المللی", "Item2": "<small>این قسمت از دریاها عموما خلیج فارس نام دارد.</small>" } ], "Title": "آبها" }
خلیج‌فارس ( شاخاب پارس یا دریای پارس )، نام آبراهی پراهمیت در آسیای غربی و منطقه خاورمیانه است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه‌جزیره عربستان قرار دارد. مساحت خلیج‌فارس ۲۳۷،۴۷۳ کیلومتر مربع است، و پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان به‌شمار می‌آید. خلیج‌فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم می‌شود. کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج‌فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیج‌فارس تماما در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند. به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج‌فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای مهم و راهبردی به‌شمار می‌آید. نام تاریخی این خلیج، در زبان‌های گوناگون، ترجمه عبارت خلیج‌فارس یا دریای پارس بوده‌است. همچنین در تمام سازمان‌های بین‌المللی نام رسمی این خلیج، «خلیج‌فارس» است اما برخی از کشورهای عربی در دهه‌های اخیر آن را خلیج عربی یا به سادگی، خلیج می‌نامند. سازمان آب‌نگاری بین‌المللی از نام خلیج ایران (خلیج‌فارس) برای این خلیج استفاده می‌کند. تاریخچه پیدایش خلیج‌فارس زمین‌شناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت نخستین خلیج‌فارس در کنار دشت‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. خلیج‌فارس در آغاز، بسیار پهناور بوده به‌طوری‌که تا اواخر دوره سوم زمین‌شناسی بیشتر جلگه‌های برازجان، بهبهان و خوزستان ایران تا کوه‌های زاگرس در زیر آب بوده‌اند. از آخرین تغییرات خلیج فارس، این بوده که این خلیج، طی دوران آخرین عصر یخبندان(حدود ۷۰ تا ۱۱ هزار سال پیش) که آب‌وهوای زمین سردتر بوده و یخسارهای قطبی و یخچال‌های کوهستانی گسترش یافته‌اند، و در نتیجه به دلیل جذب آب اقیانوس‌ها به یخسارهای قطبی و گسترش آن‌ها، آب اقیانوس‌ها و دریاها در طی این دوران پایین رفته است(به‌طور میانگین ۱۲۰ متر) . در این مدت، جایی که امروزه به نام خلیج‌فارس می‌شناسیم، وجود نداشته و به صورت گودالی بسیار بزرگ بوده که رودخانه پهناور اروندرود به آن می‌ریخته و در عمیق‌ترین بخش‌های آن، دریاچه‌ها و برکه‌هایی وجود داشته‌اند؛ برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد که احتمالا تمدنی در آن مناطق شکل گرفته، که با ورود و بالاآمدن سطح آب در خلیج فارس، بقایای آن به زیر آب رفته است. پس از پایان آخرین عصر یخبندان در حدود ۱۱هزار سال پیش، و ذوب‌شدن یخ‌های قطبی و بالاآمدن آب اقیانوس‌ها و دریاهای آزاد، سطح دریای عمان نیز بالا آمده و از طریق تنگه هرمز، آب به درون گودال بسیار بزرگی که امروزه به نام خلیج فارس می‌شناسیم، جاری شده و به‌تدریج، به شکلی که امروز می‌بینیم درآمده است. گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که پس از خروج انسان هوموساپینس از آفریقا در حدود ۷۰هزار سال پیش، بستر خلیج‌فارس محل شکل‌گیری تمدن(ها)یی بوده که پس از پایان عصر یخبندان، آثار آن تمدن(ها) به زیر آب رفته‌است. ویژگی‌های جغرافیایی خلیج‌فارس جغرافیای مکانی تصویر ماهواره‌ای از خلیج‌فارس که توسط ناسا تهیه شده‌است خلیج‌فارس در ۲۴ تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد. این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج‌فارس، کشور ایران دارای بیشترین مرز آبی مشترک با خلیج‌فارس است. طول مرز آبی کشور ایران با خلیج‌فارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰کیلومتر است. طول خلیج‌فارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است. عریض‌ترین بخش خلیج‌فارس است. عمیق‌ترین نقطه خلیج‌فارس با عمق ۹۳ متر در ۱۵ کیلومتری تنب بزرگ و کم عمق‌ترین نقطه آن با عمقی بین ۱۰ تا ۳۰ متر در سمت غرب است. همچنین جزایر متعددی در خلیج‌فارس وجود دارند. محدوده رسمی و بین‌المللی مرزهای آبی خلیج‌فارس بر اساس اعلام سازمان آبنگاری بین‌المللی: محدوده شمال شرقی دریای عمان". خط Ràs Limah (25°57N) شبه جزیره عربی and Ràs al Kuh (25°48N) ساحل ایران زمین‌شناسی منطقه از دیدگاه زمین‌شناسی، خلیج‌فارس فرونشست زمین ساختی کم عمقی است که دوره ترشیاری پیش در حاشیه جنوبی رشته کوه زاگرس تشکیل شده‌است. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی زیر تاثیر فشار ناشی از آتش فشان‌های فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنش‌های تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شده‌است. شدیدترین چین خوردگی‌های دوران پلیو پلیستوسن، کرانه‌های شمالی خلیج‌فارس (زاگرس) را چین داده‌است. میزان این چین خوردگی‌ها که در خشکی‌های کشور ایران شدید است با شیب‌های کمتر به طرف دریا ادامه پیدا می‌کند به‌طوری‌که در دریا این شیب به ۱۰ تا ۲۰ درجه می‌رسد. محور اصلی خلیج‌فارس نیز یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفته‌است. در پایان دوره پلیوسن، سطح دریا احتمالا ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بوده‌است. این سطح در حدود ۱۰۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیده‌است که آثار آن به صورت پادگانه‌های دریایی و سخا، در کرانه‌های جنوبی خلیج‌فارس بر جای مانده‌است. زمین ریخت‌شناسی ژرفاسنجی خلیج‌فارس از نظر ریخت‌شناسی، خلیج‌فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایم‌تر از شیب سواحل شمالی است. کرانه جنوبی خلیج‌فارس، به ویژه در شرق شبه جزیره قطر، منطقه وسیع و کم عمقی است (۱۰ تا ۲۰ متر) که بطور عمده با ریخت‌شناسی بست، محیط تبخیری و منطقه جزر و مدی مشخص است. خلیج‌فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطه یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است. جزایر ایرانی خلیج‌فارس به صورت پشته‌های کشیده و موازی ساحل که در واقع دنباله رشته کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب بشکل جزیره درآمده‌اند مانند قشم و کیش یا اینکه کم و بیش دایره‌ای شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. سطح جزایر خلیج‌فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شده‌است که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتا شور یا حاوی گچ است که در نتیجه رشد گیاهان را به گونه‌های خاص محدود می‌کند. شکل ساحلی خلیج‌فارس در مجاورت ایران از نوع طولی است که موازی با محور ارتفاعات مجاور است که گاهی تراکم آبرفت‌ها فاصله زیادی بین خط ساحل و ارتفاعات زاگرس ایجاد کرده مانند جلگه بوشهر، و گاهی دامنه تاقدیس‌ها در خط ساحلی قرار گرفته‌اند مانند غرب خور موج. اقلیم‌شناسی آب و هوای خلیج‌فارس خشک و نیمه استوایی است. در تابستان دما گاهی تا ۵۰ درجه سانتی گراد می‌رسد و میزان تبخیر بیشتر از میزان آب‌های وارده می‌شود. در زمستان دما تا ۳ درجه سانتی گراد هم گزارش شده‌است. در عین شوری زیاد آب خلیج‌فارس، ۲۰۰ چشمه آب شیرین در کف و ۲۵ چشمه آب کاملا شیرین در سواحل آن جریان دارند که منشا همگی آن‌ها از کوه‌های زاگرس در ایران است. آب‌های شیرینی که وارد خلیج‌فارس می‌شوند عمدتا محدود به روان آب‌های کوه‌های زاگرس در ایران و کوه‌های ترکیه و عراق است. رودخانه‌های اروندرود، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگترین و پرآب‌ترین رودخانه‌هایی هستند که به خلیج‌فارس می‌ریزند که بیشتر سرچشمه‌های آن‌ها در کوه‌های زاگرس قرار دارند. در کرانه جنوبی آب‌های ورودی به خلیج‌فارس بسیار کم است که موجب بالا بودن رسوبات کربناتی در این بخش شده‌است. به دلیل محصور بودن، اثر اقیانوس بر خلیج‌فارس بسیار ناچیز است و به همین علت سرعت جریان‌های زیرین و افقی آن بسیار کم و در حدود ۱۰ سانتی‌متر در ثانیه‌است. شوری بیشتر خلیج‌فارس نسبت به اقیانوس موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به خلیج‌فارس می‌شود که به موازات ساحل ایران و در جهت پادساعت‌گرد است. جریان ذکر شده با کاهش دما و شوری همراه است به‌طوری‌که در تنگه هرمز مقدار نمک ۳۶،۶ گرم در لیتر و در انتهای شمال غربی و در دهانه کارون در حدود ۴۰ گرم در لیتر است. میزان بارندگی در سواحل جنوبی کمتر از ۵ سانتی‌متر در سال و در سواحل شمالی بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی‌متر در سال است. پیشینه تاریخی خلیج‌فارس اصلی - پویانمایی از نقشه‌های متفاوت در ادوار مختلف تاریخی، بیانگر و سندی برای نام خلیج‌فارس((سال‌ها به میلادی است. همچنین این انیمیشن، شامل همه نقشه‌های تاریخی که دربرگیرنده نام خلیج‌فارس هستند، نیست)) تاکید سازمان ملل در مورد الزام استفاده از نام تاریخی «خلیج‌فارس» خیابان خلیج‌فارس وخیابان مصدق (قاهره)در قاهره نام خلیج‌فارس خلیج‌فارس و مترادف‌های آن در سایر زبان‌ها، اصیل‌ترین نام و نامی است بر جای مانده از کهن‌ترین منابع، که از سده‌های پیش از میلاد بطور مستمر در همه زبان‌ها و ادبیات جهانی استفاده شده‌است و با پارس، فارس، ایران و عجم نام‌های ایران و معادل‌های آن در سایر زبان‌ها گره خورده‌است. گرچه این آبراهه در همه متون تاریخی و جغرافیایی عربی خلیج‌فارس و بحر فارس نامیده شده‌است با این حال، این نام‌گذاری از دهه ۱۳۳۰ خورشیدی از سوی ملی‌گرایان عرب مورد چالش واقع شده‌است. کشورهای عربی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی و با گسترش اندیشه‌های پان عربی توسط جمال عبدالناصر از نام جعلی خلیج عربی استفاده می‌کنند. این مطلب طی یک بخشنامه از طرف اتحادیه عرب به همه کشورهای عربی رسما ابلاغ شده‌است. اما سایر کشورهای جهان و سازمان‌های بین‌المللی همچنان از نام اصلی و کهن خلیج‌فارس به صورت رسمی استفاده می‌کنند و گاهی اوقات ممکن است در مکاتبات غیررسمی برای سادگی یا تحت نفوذ مالی عربی عبارت خلیج را بکار برند. در سال‌های اخیر بسیاری از دانشمندان غربی و عربی و مسلمان در خصوص قدمت نام خلیج‌فارس یا علت تحریف نام خلیج‌فارساظهار نظرهای مستندی داشته‌اند که مجموعه این اعترافات در کتاب اسناد نام خلیج‌فارس، میراثی کهن و جاودان نوشته محمد عجم و در وب سایت مرکز مطالعات خلیج‌فارس و دریای پارس جمع‌آوری شده‌است. تا پیش از دهه ۶۰ قرن بیستم میلادی، تمامی کشورهای عربی از «عبارت الخلیج الفارسی» در مکاتبات رسمی خود استفاده می‌کردند. اما در سال‌های اخیر و به ویژه از دهه شصت میلادی به این سو، تحریف نام خلیج‌فارس در مکاتبات رسمی و در برخی نشریات و بنیادهای خبرپراکنی عربی دنبال شده‌است. نام خلیج‌فارس در اسناد، اطلس‌ها و نقشه‌های کهن تا کنون چندین اطلس در بر دارنده نام و نقشه‌های کهن از خلیج‌فارس منتشر شده که نشان می‌دهد که نام خلیج‌فارس در همه نقشه‌های کهن بکار رفته‌است. در کتاب اسناد نام خلیج‌فارس، میراثی کهن و جاودان، به جزئیات کامل این اطلس‌ها اشاره شده‌است. از کهن‌ترین این اطلس‌ها بطور نمونه می‌توان به نقشه جهان از اناکسیماندر (۶۱۰–۵۴۶ ق. م)، (Anaximander)، جغرافیدان یونانی که در کتاب Kleinere schriften، اثر (Joachim Lelewel (1836 بازسازی شده‌است، نقشه جهان هکاتئوس (۵۵۰–۴۷۶ ق. م)، (Hecataeus)، از سرشناس‌ترین جغرافیدانان یونانی، و به نقشه جهان بطلمیوس (۱۶۸–۹۰ م)، (Claudius Ptolemy) منجم و جغرافیدان مشهور اسکندریه و نخستین کسی که اطلسی شامل ۳۶ نقشه از نقاط مختلف جهان تهیه کرده‌است اشاره نمود. جزایر خلیج‌فارس کشتی یونانی در آب‌های ساحلی جزیره کیش در خلیج‌فارس درخت نخل در جزیره مینو جزایر زیادی در خلیج‌فارس وجود دارند که برخی از آن‌ها از اهمیت کم و برخی از اهمیت بالایی برخوردارند. اکثر جزایر مهم خلیج‌فارس متعلق به ایران است. جزایر مهم خلیج‌فارس عبارت‌اند از: قشم، بحرین، کیش، جزیره خارگ، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک و جزیره لاوان. جزایر ایرانی خلیج‌فارس از میان جزایر خلیج‌فارس بیش از ۳۰ جزیره مسکونی و غیرمسکونی آن متعلق به کشور ایران است. برخی از این جزایر به علت کشند آب (جذر و مد) در زیر آب قرار می‌گیرند و غیرمسکونی هستند. جزایر غیرمسکونی خلیج‌فارس به عنوان زیستگاه مرجان‌های دریایی، محل تخم‌گذاری پرستوهای دریایی و لاک‌پشت‌ها و هم چنین زیستگاه انواع پرندگان مهاجر از اهمیت ویژه جهانی برخوردار است. بزرگ‌ترین جزیره این خلیج قشم نام دارد. جزایری که در استان هرمزگان ایران قرار دارند: جزیره کیش - جزیره قشم - جزیره تنب بزرگ - جزیره تنب کوچک - جزیره ابوموسی - جزیره لاوان - جزیره شتور - جزیره هندرابی - جزیره فرور بزرگ - جزیره فرور کوچک - جزیره سیری - جزیره لارک - جزیره ناز - جزیره هرمز - جزیره هنگام جزایری که در استان بوشهر ایران قرار دارند: جزیره خارگ - جزیره خارکو - جزیره عباسک - جزیره میر مهنا - جزیره فارسی - جزیره نخیلو - جزیره تهمادو - جزیره‌ام‌الکرم (گرم) - جزیره شیخ الکرامه - جزیره شیف - جزیره متاف - جزیره مرغی - جزیره چراغی - جزیره ام‌سیله - جزیره سه‌دندون - جزیره مولیات جزایری که در استان خوزستان ایران قرار دارند: جزیره مینو - جزیره خور موسی - جزیره بونه - جزیره دارا - جزیره قبر ناخدا اهمیت خلیج‌فارس خلیج‌فارس در واقع محور ارتباط بین اروپا، آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی است. از نظر راهبردی در منطقه خاورمیانه، به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مرکز ارتباطی بین این سه قاره‌است و بخشی از یک سیستم ارتباطی شامل اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند است. به همین دلیل از دیرباز مورد توجه قدرت‌های جهانی و هم چنین بازرگانان و تجار دنیا بوده‌است. هم چنین این منطقه منبع مهم انرژی جهان است. در مجموع خلیج‌فارس از نظر جغرافیای سیاسی، استراتژیک، انرژی و تاریخ و تمدن یک پهنه آبی مهم و حساس در دنیا محسوب می‌شود. اهمیت اقتصادی ساحل خلیج‌فارس در بندر سیراف در استان بوشهر ایران افق خلیج‌فارس در منطقه پارس جنوبی بزرگترین عامل اهمیت خلیج‌فارس وجود معادن سرشار نفت و گاز در کف بستر و سواحل آن است به‌طوری‌که این منطقه را «مخزن نفت جهان» نام نهاده‌اند. خلیج‌فارس مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است، و به همین سبب، منطقه‌ای مهم و راهبردی به‌شمار می‌آید. در حدود ۳۰ درصد نفت جهان از منطقه خلیج‌فارس تامین می‌شود که این مقدار گاهی افزایش و گاهی کاهش می‌یابد. نفت تولید شده در حوزه خلیج‌فارس باید از طریق این پهنه آبی و از راه تنگه هرمز به سایر نقاط جهان حمل شود. خلیج‌فارس از نظر ذخایر نفتی در مقایسه با سایر نقاط جهان دارای مزایای زیادی مانند سهولت استخراج، هزینه پایین تولید، مازاد ظرفیت تولید، کیفیت بالای نفت خام منطقه، سهولت حمل و نقل، توان بالای تولید چاه‌ها و امکان کشف ذخایر جدید نفتی وسیع در منطقه است. طبق آخرین برآوردهای انجام شده حوزه خلیج‌فارس در حدود ۷۳۰ میلیارد بشکه ذخیره نفت اثبات شده و بیش از ۷۰ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی را در خود جای داده‌است. همچنین بندرهای مهمی در حاشیه خلیج‌فارس وجود دارد که از آن‌ها می‌توان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه، کیش، خرمشهر و بندر ماهشهر در ایران، و شارجه، دوبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی و بندر بصره و فاو در عراق را نام برد. اهمیت نظامی-راهبردی از منظر نظامی، وجود پایگاه‌های نظامی متعدد اعم از دریایی، هوایی و زمینی در منطقه خلیج‌فارس که عمدتا متعلق به کشورهای آمریکا و انگلستان هستند و هم چنین حضور ناوهای جنگی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در آب‌های خلیج‌فارس، اهمیت نظامی و راهبردی خلیج‌فارس را نمایان می‌سازد. جنگ نفت‌کش‌ها که در جریان جنگ ایران و عراق رخ داد یکی از عوامل حضور نظامی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در خلیج‌فارس شد. اهمیت نظامی-راهبردی خلیج‌فارس به‌طور ویژه در جریان جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج‌فارس و جنگ عراق آشکار شد. پیشینه دریانوردی در خلیج‌فارس پیشینه دریانوردی در خلیج‌فارس به گذشته‌های بسیار دور، دست کم دو هزار سال پیش از میلاد، بازمی‌گردد. مردمان تمدن‌هایی مانند سومر، آکاد، ایلام مسیر خود بین میان‌رودان و موهنجودارو در دره سند را از طریق این پهنه آبی می‌پیمودند. بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که فنیقی‌ها، نخست در جزیره‌ها و سرزمین‌های پیرامون خلیج‌فارس زندگی و دریانوردی می‌کردند. در دوره هخامنشیان، داریوش اول از دریانوردان برجسته ایرانی، فینیقی و ساتراپ‌های یونانی نشین امپراتوری پارس خواست تا برای کشف سرزمین‌های جدید به دریانوردی بپردازند که در نتیجه شناخت ایرانیان نسبت به خلیج‌فارس بیشتر شد. در یکی از کهن‌ترین اسناد پیرامون دریانوردی در خلیج‌فارس که به سده چهارم پیش از میلاد مربوط می‌شود، دریانوردی به نام نیارخوس (نئارخوس) در یازدهمین سال فرمان‌روایی اسکندر مقدونی و به دستور او سفر دریایی خود را آغاز کرد و در این سفر از دهانه رود سند به دهانه تنگه هرمز رفته و پس از عبور از خلیج‌فارس در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او که در این سفر چند دریانورد ایرانی ازجمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی نیز او را همراهی می‌کردند، سفرنامه‌ای از سفر ۱۴۶ روزه خود نوشت که چکیده‌ای از آن باقی‌مانده‌است. او در سفرنامه خود به فانوس‌های دریایی بزرگ و شگفت‌انگیز در خلیج‌فارس اشاره می‌کند. دریا زنی در خلیج‌فارس و ساحل دزدان در قرن ۱۸ تا ۱۹ به منطقه سواحل امروزی امارات متحده عربی و شمال عمان ساحل دزدان یا ساحل قراصنه یا ساحل پایریت در خلیج‌فارس گفته می‌شد. پس از پیروزی ارتش هند/بریتانیا بر دزدان و امضای قرارداد صلح نام این منطقه به ساحل متصالحه تغییر یافت. پادشاهان یا حکمرانان هرمز در دوران عظمت و اقتدار خویش حوزه مسقط و منطقه‌ای در دریای عمان و حتی قسمتی از کرانه‌های جنوبی خلیج‌فارس را که بعدا ساحل دزدان دریایی (Pirate coast) نام گرفته‌است همیشه تحت کنترل قرار می‌دادند و به هر ترتیبی که بود در این مناطق محروسه و کرانه‌های جنوبی ایران مانع عملیات دریازنان گردیده و عنداللزوم آن‌ها را سرکوب می‌کردند و لذا می‌توان گفت که در قرن پانزدهم کم و بیش فعالیت دریازنان بر اثر وجود حکمرانان هرمز عقیم باقی می‌ماند. بعد از سپری شدن دوره جلال و قدرت هرمز بدوا پرتغالی‌ها و سپس خاندان صفویه نمی‌گذاشتند دریازنی در خلیج‌فارس نضج بگیرد بعد از صفویه نیز هلندی‌ها و سپس انگلیسی‌ها کم و بیش کوشش‌های موثری در این زمینه به عمل آورده‌اند. منابع غذایی خلیج‌فارس بیش از ۱۵۰ نوع ماهی متفاوت در خلیج‌فارس یافت می‌شود. بیشتر آبزیان خلیج‌فارس به‌جز چند مورد که وارد آب‌های کارون، بهمن شیر و اروند می‌شوند مابقی در آب‌های شور زندگی کرده و در همان‌جا تخم ریزی و تولید مثل می‌کنند. از مهم‌ترین انواع ماهی‌های تجاری خلیج‌فارس می‌توان به زبیده، حلوا سفید، قباد، شیر ماهی، شانک، سنگسر، پیش ماهی، هامور، سیکین، کارفه، طوطی، حلوا سیاه، شوریده، خبور، کفشک، سرخو، خابور و سبور اشاره کرد. از دیگر محصولات غذایی باارزش خلیج‌فارس می‌توان به میگو اشاره کرد. انواع صدف‌های خوراکی نیز در برخی سواحل مانند ساحل بندرعباس و ساحل گشه (ساحل صدف) در بندر لنگه و همچنین در اطراف بعضی جزایر مانند هرمز، قشم و لارک یافت می‌شوند که بازار عمده آن کشورهای اروپایی است. محیط‌زیست خلیج‌فارس پستاندار دریایی به نام داگونگ به همراه فرزندش در ساحل کم عمق خلیج‌فارس در کتابه‌ای قدیمی از قول ناخدایان و ملاحان از حیوانات و پری‌ها و موجودات عجیب و غریب در خلیج‌فارس سخن‌های فراوان گفته شده‌است. از ماهی قرش که قادر است کشتی را ببلعد تا کوسه‌ای که از دهنش آتش بیرون می‌زند تا پری دریایی که مانند عروسان زیبا روی است که تا همین قرون اخیر به باورهای بی‌گمان مردم تبدیل شده بود. خلیج‌فارس یکی از بزرگ‌ترین پناهگاه‌های موجودات دریایی مانند مرجان‌ها، ماهی‌های تزئینی کوچک، ماهی‌های خوراکی و غیر خوراکی، صدف‌ها، حلزون‌ها، نرم تنان، شقایق‌های دریایی، اسفنج‌های دریایی، عروس‌های دریایی، لاک‌پشت‌ها، دلفین‌ها، کوسه ماهی‌ها و بسیاری از موجودات دریایی دیگر است. متخصصان محیط زیست به دلیل نبود کارشناس و متخصص ویژه، هزینه‌های پژوهشی بالا و فقدان دانش کافی، گونه‌های مختلف جانوری پستاندار در خلیج‌فارس را در معرض خطر و آسیب می‌بینند. خشکسالی و عدم ورود مواد مغذی به آب، موجب کوچک ماندن و عدم رشد کافی برخی از آبزیان خلیج‌فارس شده‌است. لاک‌پشت‌ها ۵ گونه از ۸ گونه لاک‌پشت‌های موجود در جهان در آب‌های خلیج‌فارس و دریای عمان زندگی می‌کنند که ۲ گونه لاک‌پشت عقابی و لاک‌پشت سبز در سواحل و جزایر ایران تخم‌گذاری می‌کنند. این دو لاک‌پشت در سواحل جزایری چون هرمز، لارک، قشم، فارور و بنی فارور و مکان‌های کم عمق ساحلی سکونت دارند و عمده مکان‌های تخم ریزی آن‌ها در جزایر هرمز، هنگام، فرور، شیدور، لاوان، کیش، نخیلو و ام‌الگرم گزارش شده‌است. وارد شدن نفت به آب‌های خلیج‌فارس می‌تواند باعث ایجاد مسمویت در این لاک‌پشت‌ها شود. همچنین فعالیت‌های صیادی، وجود زباله، فاضلاب‌ها، تردد شناورها، انفجارات جهت اکتشاف معادن و آلودگی حرارتی تهدیداتی برای زندگی آن‌ها محسوب می‌شوند. دلفین‌ها و نهنگ‌ها دلفین‌های آب‌های جزیره هنگام دلفین‌ها و نهنگ‌ها از جمله پستان داران آبی هستند که در خلیج‌فارس و دریای عمان زندگی می‌کنند. دلفین‌هایی با نام پورپویز و همچنین دلفین‌های بینی بطری در جنوب جزیره قشم و در جوار جزیره‌های هنگام، سالارک و هرمز زندگی می‌کنند که در معرض مخاطرات گوناگون هستند. نبود تحقیقات کافی و نبود متخصص زبده باعث کاهش تعداد دلفین‌های گوژپشت و نهنگ‌های خاکستری شده‌است. برخورد دلفین‌ها و نهنگ‌ها با شناورها و پروانه موتور قایق‌ها و همین‌طور آلودگی برخی از نقاط آب‌های خلیج‌فارس به آلاینده‌های نفتی و شیمیایی زندگی این پستانداران را تهدید می‌کند. طبق برخی گزارش‌ها نهنگ خلیج‌فارس در معرض خطر انقراض قرار دارد. کوسه‌ها ۷ گونه از کوسه‌ها در آب‌های خلیج‌فارس زندگی می‌کنند که از میان آن‌ها می‌توان به کوسه ماهی درنده، کوسه گربه ماهی، نهنگ کوسه یا کوسه کر، کوسه سرچکشی، کوسه ماهی شکاری و کوسه ماهی گورخری اشاره کرد. به دلیل گرانی قیمت کوسه در مقایسه با دیگر ماهیان خلیج‌فارس، صید بی‌رویه این آبزی در سال‌های اخیر افزایش چشم‌گیری یافته‌است و نسل آن‌ها را در معرض انقراض قرار داده‌است. از آن جایی که اغلب گونه‌های کوسه ساکن خلیج‌فارس زنده‌زا هستند، نمی‌توان برنامه‌های مناسبی برای احیای نسل آن‌ها به روش پرورشی انجام داد. هم چنین این کوسه‌ها در زمان زاد و ولد به سوی اب‌های با عمق کمتر (که کمینه دما را برای بچه‌های آنان فراهم می‌کند) می‌آیند، افزایش تخریب مناطق ساحلی خطری دیگر برای تداوم نسل آن‌ها به حساب می‌آید. جنگل‌های حرا شقایق دریایی در آب‌های جزیره کیش جنگل حرا تنها جنگلی است که روی آب شور دریا به دلیل مه‌کشند (جذر و مد) شب‌ها زیر آب هستند و روزها سر از آب بیرون می‌آورند که دارای انواع خاصی درخت است که ریشه آنان آب شور را، شیرین کرده و به درخت می‌دهد. آلودگی آب در دهه‌های گذشته آلودگی زیست‌محیطی یکی از چالش‌های مهم در این پهنه آبی بوده‌است. از آن جایی که ۶۰ درصد از ذخایر نفت جهان در خلیج‌فارس است، احداث سکوهای نفتی و مجتمع‌ها و پالایشگاه‌ها در اطراف خلیج‌فارس و ورود نفت، مواد شیمیایی و پساب‌ها به داخل آب از عوامل مهم این آلودگی می‌باشند. یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های خلیج‌فارس در زمان جنگ ایران و عراق رخ داد بطوری‌که در حدود ۵،۸ میلیون بشکه نفت در آب رها شد و همچنین آتش‌سوزی چاه‌های نفت که باعث ورود حجم عظیمی از نفت خام به دریا شد. همچنین عبور سالانه بیش از ۱۰،۰۰۰ شناور از خلیج‌فارس و دریای عمان که ۷۵ درصد آن‌ها به حمل و نقل نفت خام و محصولات نفتی مربوط است و در پی آن تخلیه مواد زائد مختلف مانند آب شستشوی موتور، فاضلاب، آب توازن کشتی و بسیاری موارد دیگر سبب بروز مداوم انواع آلودگی‌ها در منطقه می‌شود که اثرات قابل توجهی بر محیط زیست دارد. طبق مطالعات انجام شده سالانه در حدود ۱،۵ میلیون تن نفت به خلیج‌فارس نشت می‌کند و به همین علت سازمان بین‌المللی دریانوردی(IMO) این منطقه را در سال ۲۰۰۷. م به عنوان منطقه ویژه دریایی اعلام کرد. طبق آمارها میزان آلودگی این منطقه بیشتر از حد متوسط بین‌المللی است. آلودگی ناشی از گرد و غبار یکی از عواملی که بر محیط زیست حاشیه خلیج‌فارس و تمامی شهرهای غربی ایران اثرات زیست‌محیطی منفی ناگواری برجای گذاشته گرد و غبار عربی است هر سال در فصل خشک «توفانی از گرد و غبار» از سوی عراق - کویت و شمال عربستان بسوی سواحل شمال خلیج‌فارس و غرب ایران وزیدن می‌گیرد این گرد و غبار مخرب حتی گاهی اوقات تا تهران نیز می‌رسد و موجب تعطیلی زندگی و کسب و کار می‌شود. گرد و غبار باعث فرار پرندگان و حیوانات شده و بر نوع زیستی سواحل خلیج‌فارس آسیب زده‌است. افزایش بی‌سابقه دمای آب در سال ۹۶ برای اولین بار در آب‌های اطراف جزیره کیش میانگین هفتگی دمای سطح آب از ۳۵ درجه سانتیگراد فراتر رفت و حتی در مناطق اطراف جزایر خارک و خارکو، این میزان دما از ۳۶ درجه سانتیگراد نیز بیشتر شد. شاخصی با نام هفته‌های گرم دارای ناهنجاری‌های مثبت دمایی برای تحلیل بهتر تاثیرات دما بر مرجان‌ها وجود دارد که در سال ۱۹۹۸ میلادی برای اولین بار این شاخص به عددی نزدیک به ۱۰ رسید و در تابستان ۱۳۹۶ به ۱۲ رسید که موجب سفید شدن بسیاری از مرجان‌ها شد. مخاطرات خلیج فارس از طوفانهای شدیدی که در خلیج فارس رخ داده‌است در اکتبر ۱۹۲۵ بود که در بحرین ساحل جنوبی خلیج فارس روی داد و به مدت ۱۰ ساعت طول کشید و تقریبا تمام سطح خلیج را تحت تاثیر قرار داد و تلفات و ضایعات بسیاری به بار آورد. روز ملی خلیج‌فارس یکی از اقدامات دولت ایران برای پاسداری از میراث معنوی و فرهنگی خلیج‌فارس رسمیت دادن به روز ملی خلیج‌فارس در تقویم رسمی کشور بود. در این راستا شورای عالی انقلاب فرهنگی در تیر ماه سال ۱۳۸۴ روز ۱۰ اردیبهشت ماه که مصادف با اخراج پرتقالی‌ها از تنگه هرمز است را روز ملی خلیج‌فارس نام نهاد. خلیج‌فارس و موسیقی از دهه شصت خورشیدی تاکنون ترانه‌های متعددی توسط خوانندگان ایرانی و پارسی زبان خوانده شد که موضوع اصلی این قطعه‌ها خلیج‌فارس و موجودیت تاریخی آن است. پسوند اینترنتی خلیج‌فارس در سال ۱۳۹۲ و در پی درخواست یک شرکت ترکیه‌ای برای ثبت پسوند اینترنتی خلیج‌فارس (Persiangulf) و حمایت ایران و با وجود مخالفت و اعتراض ۶ کشور حاشیه خلیج‌فارس به سرکردگی امارات متحده عربی، در نهایت پس از ارائه مستندات قانونی و تاریخی از سوی ایران با رای اکثریت اعضا، توسط موسسه آیکان مراحل ابتدایی ثبت پسوند اینترنتی خلیج‌فارس طی شد و وارد مراحل ارزیابی فنی و مالی شد. برند خلیج همیشه فارس برند خلیج همیشه فارس در سال ۱۳۹۲ در دهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران به عنوان یکی از ۱۰۰ برند برتر ایران شناخته شد. نگارخانه خلیج‌فارس تحریف نام خلیج‌فارس اسناد نام خلیج‌فارس، میراثی کهن و جاودان خلیج‌فارس در موسیقی روز ملی خلیج‌فارس جزیره‌های خلیج‌فارس فهرست جزایر خلیج‌فارس نخستین ناو جنگی ایران در خلیج‌فارس جنگ ایران و عراق جنگ خلیج‌فارس اصطلاحات دریانوردی در خلیج‌فارس کشورهای پیرامون خلیج‌فارس ساحل دزدان پی‌نوشت‌ها
[ "آسیا", "خاورمیانه", "خلیج", "اقیانوس هند", "دریای عمان", "ایران", "عمان", "قطر", "عربستان", "کویت", "بحرین", "امارات متحده عربی", "عراق", "فهرست جزیره‌های خلیج فارس", "اروند رود", "نفت", "گاز", "آسیای غربی", "منطقه خاورمیانه", "شبه‌جزیره عربستان", "خلیج مکزیک", "خلیج هادسون", "تنگه هرمز", "دریای عرب", "دلتای رودخانه", "اروندرود", "دجله", "فرات", "کارون", "عربستان سعودی", "مرزهای ایران", "روزنامه همشهری", "۱۰ آگوست", "۲۰۱۰ (میلادی)", "سازمان آب‌نگاری بین‌المللی", "تنب بزرگ", "سازمان آبنگاری بین‌المللی", "ترشیاری", "زاگرس", "پلیو پلیستوسن", "پلیوسن", "قشم", "کیش", "هرمز", "ابوموسی", "مارن", "صدف", "گچ", "ترکیه", "جراحی (رود)", "مند (رود)", "دالکی (رود)", "رودخانه میناب", "قاهره", "پارس", "عجم", "نام‌های ایران", "دهه ۱۳۳۰", "پان عربیسم", "جمال عبدالناصر", "اتحادیه عرب", "تحریف نام خلیج فارس", "اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان", "مرکز مطالعات خلیج فارس", "دهه ۶۰", "قرن بیستم میلادی", "نقشه‌های کهن", "بطلمیوس", "زبان لاتین", "جزیره کیش", "جزیره مینو", "جزیره خارگ", "تنب کوچک", "جزیره لاوان", "استان هرمزگان", "شیدور", "جزیره هندرابی", "فرور بزرگ", "فرور کوچک", "جزیره سیری", "جزیره لارک", "جزیره ناز", "جزیره هرمز", "جزیره هنگام", "استان بوشهر", "خارکو", "جزیره عباسک", "جزیره میر مهنا", "جزیره فارسی", "جزیره نخیلو", "جزیره تهمادو", "ام‌الکرم", "جزیره شیخ الکرامه", "جزیره شیف", "جزیره متاف", "جزیره مرغی", "جزیره چراغی", "جزیره ام‌سیله", "جزیره سه‌دندون", "جزیره مولیات", "استان خوزستان", "خور موسی", "جزیره بونه", "جزیره دارا", "جزیره قبر ناخدا", "بندرعباس", "بوشهر", "بندرلنگه", "خرمشهر", "بندر ماهشهر", "شارجه", "دوبی", "ابوظبی", "بصره", "فاو", "جنگ نفت‌کش‌ها", "جنگ ایران و عراق", "آمریکا", "جنگ خلیج فارس", "جنگ عراق", "سومر", "آکاد", "تمدن ایلام", "میان‌رودان", "موهنجودارو", "فنیقی‌ها", "هخامنشیان", "داریوش اول", "ساتراپ", "سند (رود)", "ساحل دزدان", "مسقط", "پرتغال", "صفویه", "هلند", "بریتانیا", "زبیده", "حلوا سفید", "ماهی قباد", "شیر ماهی", "شانک", "ماهی سنگسر", "پیش ماهی", "هامور", "سیکین", "کارفه", "ماهی طوطی", "حلوا سیاه", "شوریده", "خبور", "ماهی کفشک", "سرخو", "خابور", "ماهی سبور", "میگو", "ساحل گشه", "لاک‌پشت", "لاک‌پشت عقابی", "لاک‌پشت سبز", "دلفین", "کوسه ماهی درنده", "کوسه گربه ماهی", "نهنگ کوسه", "کوسه کر", "کوسه سرچکشی", "کوسه ماهی شکاری", "کوسه ماهی گورخری", "حرا", "نفت خام", "ایرنا", "حکومت جمهوری اسلامی ایران", "روز ملی خلیج فارس", "گاهشماری در ایران", "مؤسسه آیکان", "اصطخری", "سباستین مونستر", "دوران طلایی اسلام", "نقشهٔ امپراطوری ایران، ۱۱۲۶ خورشیدی", "خلیج فارس در موسیقی", "جزیره‌های خلیج فارس", "فهرست جزایر خلیج فارس", "نخستین ناو جنگی ایران در خلیج فارس", "اصطلاحات دریانوردی در خلیج فارس", "کشورهای پیرامون خلیج فارس", "حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و بوموسی", "سید علی حق‌شناس", "رضا طاهری", "از مروارید تا نفت" ]
[ "خلیج فارس", "پهنه‌های آبی بحرین", "پهنه‌های آبی عراق", "پهنه‌های آبی کویت", "تاریخ خلیج فارس", "تحریف نام خلیج فارس", "جغرافیای خاورمیانه", "جغرافیای سیاسی", "جغرافیای غرب آسیا", "حقوق بین‌الملل", "خاورمیانه", "خلیج‌ها", "قومیت‌ستیزی", "مرز امارات عربی متحده-عربستان سعودی", "مرز ایران و عراق", "مرز ایران و قطر", "مرز بحرین-عربستان سعودی", "مرز بحرین-قطر", "مرز عراق و کویت", "مرز قطر-عربستان سعودی", "مرز کویت-عربستان سعودی", "مرزهای ایران", "مرزهای عراق", "مرزهای عربستان", "مرزهای قطر", "مناقشات بین‌المللی", "نمادهای ملی ایران" ]
498
مذهب
0
274
0
[]
false
258
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
مذهب در اصطلاح علم کلام اسلامی، طریقه‌ای خاص در فهم مسائل اعتقادی، خاصه امامت که منشا اختلاف در آن توجیه مقدمات منطقی یا تفسیر ظاهر کتاب الهی است، مانند مذهب شیعه دوازه امامی، اشعری، معتزله و ماتریدی و در اصطلاح فقهی روش خاص در استنباط احکام کلی فرعی از ظاهر کتاب و سنت مانند فقه مذهب شیعه، حنفی، مالکی، حنبلی و غیره است. مذهب در گذشته به مکتب‌های فکری درون یک دین (مانند مذاهب چندگانه فقه اسلامی) اطلاق می‌شد. در مغرب‌زمین، واژه Religion به معنای مکتب‌های درون یک دین و به معنای خود دین به کار می‌رود. حدود نیم قرن است که در ایران تحت تاثیر این موضوع، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال می‌کنند. این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم بکار رفته‌است. بر این اساس مذهب را می‌توان هر یک از شاخه‌های دینی هم‌معنی کرد. در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی در بسیاری از منابع مذهب به معنی روش و پیشه، راه ورسم و طریقت فکری نیز به کار رفته‌است. نمونه‌های اشعار ناصر خسرو: علم و عمل مذهب من است و تو می‌علم نجوئی که گاو بی‌عملی در کلیله و دمنه: یک دوست بسنده کن که یک دل‌داری گر مذهب عاشقان عاقل داری حافظ: در مذهب ما باده حلال است و لیکن بی‌روی تو ای سرو گلندام حرام است مولانا: مذهب عاشق ز مذهبها جداست عاشقان را مذهب و ملت خداست
[ "شیعه دوازده‌امامی", "اشعری", "معتزله", "ماتریدی", "فقه", "استنباط", "مذهب شیعه", "حنفی", "مالکی", "حنبلی", "فقه اسلامی", "ناصر خسرو", "کلیله و دمنه", "حافظ", "مولانا" ]
[ "مذهب", "اصطلاحات اسلامی", "جامعه‌شناسی دین", "فقه" ]
500
متابولیسم
0
543
0
[ "سوخت و ساز", "متابولیک", "سوخت‌وساز", "متابولیزم", "سوخت وساز", "متابوليزم", "متابوليسم", "متابوليك", "متابلیسم", "متابليسم", "سوخت و ساز سلولی", "سوخت و ساز سلولي", "دگرگشت" ]
false
245
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دگرگشت یا سوخت‌وساز یا متابولیزم ، مجموعه تغییرات ترکیبی و تخریبی در موجودات زنده است. دگرگشت مجموعه‌ای از تحولات شیمیایی زندگی پایدار در سلول‌های سازواره‌های زنده است. آنزیم‌هایی که واکنش‌ها را کاتالیز می‌کنند، به سازواره‌ها (ارگانیسم‌ها) اجازه رشد و تولیدمثل، حفظ ساختار، و پاسخ به محیط خود را می‌دهند. کلمه دگرگشت به تمام واکنش‌های شیمیایی که در ارگانیسم زنده اتفاق می‌افتد نیز اشاره دارد، از جمله گوارش و انتقال مواد به داخل و بین سلول‌های مختلف، که در اینصورت مجموعه واکنش‌های درون سلول‌ها، دگرگشت واسطه‌ای یا دگرگشت متوسط نامیده می‌شود. متابولیزم معمولا به دو دسته تقسیم می‌شود. فروگشت (کاتابولیسم) که باعث شکسته شدن مواد و تولید انرژی به وسیله تنفس سلولی می‌شود، و فراگشت (آنابولیسم) که برای ساخت اجزای سلول از جمله پروتئین‌ها و اسید نوکلئیک از انرژی استفاده می‌کند. واکنش‌های شیمیایی دگرگشت در مسیرهای سوخت‌وساز سازماندهی می‌شوند، که طی آن‌ها یک ماده شیمیایی توسط دنباله‌ای از آنزیم‌ها در طول مجموعه‌ای از مرحله‌ها به ماده شیمایی دیگر تبدیل می‌شود. آنزیم‌ها برای دگرگشت ضروری هستند زیرا با اتصال به فرایندهای خود به خودی که انرژی آزاد می‌کنند به ارگانیسم اجازه می‌دهند تا انرژی لازم برای واکنش‌های مطلوبی که خود به خود رح نمی‌دهند را فراهم کنند. آنزیم‌ها به عنوان فروکافت باعث می‌شوند تا واکنش‌ها با سرعت بیشتری عمل کنند. آنزیم‌ها به نظریه کنترل مسیرهای متابولیکی در پاسخ به تغییرات در محیط یاخته یا نشانه‌گذاری یاخته‌ای از سلول‌های دیگر نیز اجازه می‌دهند. سیستم سوخت و ساز یک سازواره (ارگانیسم) مشخص تعیین می‌کند که کدام ماده سمی و کدام ماده مغذی است. به عنوان مثال، بعضی پروکاریوت‌ها از سولفید هیدروژن به عنوان ماده مغذی استفاده می‌کنند، در حالیکه این گاز برای حیوانات سمی است. سرعت دگرگشت، میزان سوخت‌وساز پایه، بر مقدار مواد غذایی لازم برای سازواره و همچنین توانایی آن در بدست آوردن غذا تاثیر دارد. یکی از ویژگی‌های قابل توجه سوخت و ساز شباهت آن به مسیرهای سوخت‌وساز پایه و اجزای بین گونه‌های بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، مجموعه‌ای از کربوکسیلیک اسیدها که به عنوان حدواسط در چرخه اسید سیتریک شناخته می‌شوند در تمام موجودات زنده شناخته شده وجود دارند، در گونه‌هایی از باکتری تک یاخته‌ای اشریشیا کولی و پرسلولی‌های عظیم مثل فیل‌ها یافت می‌شوند. این شباهت قابل توجه در مسیرهای سوخت و ساز احتمالا به دلیل شباهت اولیه آنها در تاریخ تکاملی و حفظ اثربخشی آن است. به طور خلاصه می‌توان گفت: دگرگشت، روندهای شیمیایی هستند که ادامه زندگی را برای سلول‌ها امکان‌پذیر می‌سازد. زیست‌شیمی کلیدی بیشتر ساختارهایی که حیوانات، گیاهان و میکروب‌ها را تشکیل می‌دهند از سه دسته اساسی مولکول‌ها تشکیل شده‌اند: آمینواسیدها، کربوهیدرات‌ها و لیپیدها (اغلب چربی‌ها نامیده می‌شوند). همان‌طور که این مولکول‌ها برای زندگی اساسی هستند، واکنش‌های متابولیکی روی ساخت این مولکول‌ها در ساخت و ساز یاخته‌ها و بافت‌ها، یا شکستن آنها و استفاده از آنها به عنوان منبع انرژی به وسیله هضم آنها تمرکز دارند. این واکنش‌ها می‌توانند برای ساخت بسپارهایی از جمله دی‌ان‌ای و پروتئین‌ها، درشت‌مولکول‌هایی که برای زندگی اساسی هستند، به یکدیگر متصل می‌شوند. نوع مولکول نام شکل تک‌پار نام شکل بسپار نمونه‌هایی از اشکال بسپار آمینو اسیدها آمینو اسیدها پروتئین‌ها (همچنین پلی پپتید نیز نامیده می‌شوند) پروتئین‌های فیبری و پروتئین‌های کروی کربوهیدرات‌ها تک‌قندی چندقندی نشاسته، گلیکوژن و سلولز اسید نوکلئیک نوکلئوتید چند نوکلئوتیدها دی‌ان‌ای و آران‌ای آمینو اسیدها و پروتئین‌ها پروتئین‌ها از اتصال زنجیره‌ای خطی آمینواسیدها که با پیوند پپتیدی به هم متصل هستند تشکیل شده‌اند. بسیاری از پروتئین‌ها آنزیم‌هایی هستند که کاتالیزگر واکنش‌های شیمیایی در متابولیزم می‌باشند. دیگر پروتئین‌ها عملکرد ساختاری یا مکانیکی دارند، از جمله آنهایی که به شکل چارچوب یاخته، سامانه داربست هستند که شکل یاخته را حفظ می‌کنند. پروتئین‌ها همچنین در نشانه‌گذاری یاخته، پادتن‌ها، چسبندگی یاخته‌ای، انتقال فعال سلولی در سراسر غشا و چرخه یاخته‌ای نقش دارند. آمینو اسیدها نیز با ارائه یک منبع کربن برای چرخه اسید سیتریک (چرخه تری‌کربوکسیلیک اسید) در دگرگشت انرژی سلولی دخالت دارند، به‌ویژه زمانی که منبع اولیه انرژی مثل گلوکز کمیاب بوده یا زمانی که سلول تحت تاثیر فشار سوخت‌وساز است. لیپیدها لیپیدها گروهی با بیشترین تنوع زیست‌شیمیایی هستند. استفاده اساسی آنها در ساختار غشاهای زیستی داخلی و خارجی می‌باشد، مانند پوسته یاخته یا به عنوان منبع انرژی استفاده می‌شوند. لیپیدها معمولا به عنوان ماده آب‌گریز یا آمفی‌پاتیک مولکول‌های بیولوژیکی تعریف می‌شوند اما در حلال‌های آلی از جمله بنزن و کلروفرم حل می‌شوند. چربی‌ها گروه بزرگی از ترکیبات هستند که از اسید چرب و گلیسیرول تشکیل شده‌اند؛ یک مولکول گلیسرول به سه استر اسید چرب متصل شده و تری‌گلیسیرید نامیده می‌شود. کربوهیدرات‌ها کربوهیدرات‌ها آلدهیدها یا کتون‌هایی با اتصال گروه هیدروکسیل هستند که به صورت زنجیره‌های مستقیم یا حلقه‌ای وجود دارند. کربوهیدرات‌ها فراوان‌ترین مولکول‌های زیستی هستند و نقش‌های متعددی از جمله ذخیره و انتقال انرژی (نشاسته، گلیکوژن) و ترکیبات ساختاری (سلولوز در گیاهان، کیتین در جانوران) دارند. واحد اصلی کربوهیدرات‌ها تک‌قندی‌ها هستند و شامل گالاکتوز، فروکتوز و از همه مهمتر گلوکز می‌باشند. تک‌قندی‌ها با روش‌های نامحدودی می‌توانند با هم پیوند یافته و چندقندی‌ها را تشکیل دهند. نوکلئوتیدها دو اسیدنوکلوئیک دی‌ان‌ای و آران‌ای پلیمرهای نوکلئوتیدها هستند، هر نوکلئوتید از یک گروه فسفات متشکل از یک گروه قند ریبوز با یک پایه نیتروژنی تشکیل شده است. اسیدهای نوکلئیک برای ذخیره‌سازی و استفاده از اطلاعات ژنتیکی مهم هستند و در طول فرایندهای رونویسی و زیست‌ساخت پروتئین بیان می‌شوند. این اطلاعات توسط مکانیسم‌های بازسازی دی‌ان‌ای محافظت و توسط همانندسازی گسترش می‌یابند. بیشتر ویروس‌ها ژنوم آران‌ای دارند، به عنوان مثال اچ‌آی‌وی، از روش رونویسی معکوس برای تشکیل الگو دی‌ان‌ای از ژنوم آران‌ای ویروسی استفاده می‌کند. آران‌ای در ریبوزیم‌ها به عنوان پیرایشگر بوده و در ریبوزوم‌ها مشابه آنزیم‌هایی هستند که می‌توانند واکنش‌های شیمیایی را کاتالیز کنند. نوکلئوزیدهای منحصر به فرد توسط اتصال باز نوکلئوتیدی با یک قند ریبوز تشکیل می‌شوند. این بازهای حلقه هتروسیکلی حاوی نیتروژن، به نام پورین‌ها یا پریمیدین‌ها دسته‌بندی می‌شوند. نوکلئوتیدها به عنوان کوآنزیم در واکنش‌های انتقال گروه دگرگشتی نیز عمل می‌کنند. کوآنزیم‌ها سوخت و ساز شامل آرایه وسیعی از واکنش‌های شیمیایی است، اما اغلب در چند نوع اساسی از واکنش‌ها که شامل انتقال گروه‌های عاملی از اتم‌ها و پیوندهای بین آن‌ها در درون مولکول‌ها قرار می‌گیرند. این شیمی مشترک به سلول‌ها اجازه می‌دهد تا از مجموعه کوچکی از واسطه‌های شیمیایی برای حمل گروه‌های شیمیایی بین واکنش‌های مختلف استفاده کنند. این واسطه‌های انتقال گروهی را کوآنزیم می‌نامند. هر دسته از واکنش‌های انتقال گروهی توسط کوآنزیم مخصوص انجام می‌شوند، که برای مجموعه‌ای از آنزیم‌هایی که آن‌ها را تولید کرده‌اند، و مجموعه‌ای از آنزیم‌هایی که آن‌ها را مصرف می‌کنند پیش ماده هستند. این کوآنزیم‌ها به طور مداوم تولید، مصرف و بازیافت می‌شوند. یکی از کوآنزیم‌های مرکزی آدنوزین تری‌فسفات (ATP) می‌باشد، که انرژی همگانی را در سلول‌ها انتشار می‌دهد. این نوکلئوتید از انرژی شیمیایی انتقال بین واکنش‌های شیمیایی مختلف استفاده می‌کند. تنها مقدار کمی از ATP در سلول‌ها وجود دارد، اما به طور مداوم بازسازی می‌شود، بدن انسان می‌تواند در حدود وزن خود ATP در روز مصرف کند. ATP به عنوان پلی بین کاتابولیسم و آنابولیسم عمل می‌کند. کاتابولیسم مولکول‌ها را شکسته و آنابولیسم آنها را به هم متصل می‌کند. واکنش‌های کاتابولیسم ATP را تولید و واکنش‌های آنابولیسم آن را مصرف می‌کنند. این ماده همچنین به عنوان یک حامل از گروه‌های فسفاتی در واکنش‌های فسفرگیری عمل می‌کند. مواد معدنی و کوفاکتورها عناصر معدنی نقش مهمی را در سوخت‌وساز بازی می‌کنند؛ بعضی‌ها فراوان هستند (مثل سدیم و پتاسیم) در حالی که بعضی دیگر به صورت غلظت در دقیقه عمل می‌کنند. حدود ۹۹٪ از جرم پستانداران از عناصر کربن، نیتروژن، کلسیم، سدیم، کلر، پتاسیم، هیدروژن، فسفر، اکسیژن و گوگرد تشکیل شده‌است. ترکیبات آلی (پروتئین‌ها، لیپیدها و کربوهیدرات‌ها) اکثرا از کربن و نیتروژن تشکیل یافته‌اند، اکسیژن و هیدروژن در حال حاضر به عنوان آب وجود دارند. عناصر معدنی به عنوان الکترولیت‌های یونی عمل می‌کنند. مهمترین یون‌ها سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر، فسفات و یون آلی بی‌کربنات هستند. ابقا دقیق شیب یونی در طول پوسته یاخته، فشار اسمزی و پی‌اچ را حفظ می‌کند. همچنین یون‌ها برای عملکرد اعصاب و ماهیچه‌ها مهم هستند. الکترولیت‌ها از طریق پروتئین‌های غشا سلولی به نام کانال‌های یونی به سلول وارد یا از آن خارج می‌شوند. به عنوان مثال، انقباض عضله به حرکت کلسیم، سدیم و پتاسیم از طریق کانال‌های یونی و لوله تی بستگی دارد. فلزهای واسطه با روی و آهن که فراوان‌ترین آن‌ها هستند، در حال حاضر به عنوان عنصر ردیابی در ارگانیسم‌ها وجود دارند. این فلزات در بعضی از پروتئین‌ها به عنوان کوفاکتور استفاده می‌شوند و برای فعالیت‌های آنزیم‌ها از جمله کاتالاز و پروتئین‌های حمل کننده اکسیژن مثل هموگلوبین اساسی هستند. کوفاکتورهای فلزی با اتصال سختی به بخش‌های خاصی از پروتئین‌ها متصل هستند؛ اگرچه کوفاکتورهای آنزیمی می‌توانند در طول تجزیه اصلاح شوند، آنها همیشه در پایان واکنش کاتالیز به حالت اولیه خود بازمی‌گردند. فروگشت در مرحله کاتابولیسم، مولکول‌های آلی مواد غذایی (کربوهیدرات‌ها، چربی‌ها و پروتئین‌ها) درون یاخته خورد می‌شوند. مسیرهای فروگشت انرژی آزاد می‌کنند؛ برخی به صورت ذخیره شده در ATP و برخی به صورت ناقلین الکترون کاهش یافته مانند NADH، NADPH و FADH 2 و انرژی باقی مانده به صورت گرما آزاد می‌شود. هدف واکنش‌های کاتابولیک ارائه انرژی و اجزا مورد نیاز برای واکنش‌های آنابولیک است. ماهیت دقیق این واکنش‌های کاتابولیک از ارگانیسم به ارگانیسم دیگر متفاوت است و ارگانیسم‌ها می‌توانند بر اساس منبع انرژی و کربن دسته‌بندی شوند (گروه‌های مواد مغذی اولیه)، همان‌طور که در جدول زیر نشان داده شده است. مولکول‌های آلی به عنوان منبع انرژی توسط ارگانوتروف‌ها استفاده می‌شوند، در حالی‌که لیتوتروف‌ها از مواد معدنی استفاده کرده و فتوتروف‌ها نور خورشید را به عنوان انرژی شیمیایی به دام می‌اندازند. هر چند، تمام روش‌های مختلف دگرگشتی به واکنش‌های اکسایش-کاهش بستگی دارند که شامل انتقال الکترون از مولکول‌های کاهش‌دهنده مثل ترکیب‌های آلی، آب، آمونیاک، سولفید هیدروژن یا یون‌های آهنی به مولکول‌های پذیرنده مثل اکسیژن، نیترات یا سولفات هستند. در جانوران این واکنش‌ها شامل ترکیبات آلی پیچیده هستند که به مولکول‌های ساده‌تر می‌شکنند، مثل کربن دی‌اکسید و آب. در ارگانیسم‌های فتوسنتز کننده مثل گیاهان و سیانوباکتری‌ها، این واکنش‌های انتقال دهنده الکترون انرژی را آزاد نمی‌کنند، اما به عنوان یک روش ذخیره‌سازی انرژی جذب شده از نور خورشید استفاده می‌شوند. +طبقه‌بندی ارگانیسم‌ها بر اساس دگرگشت آنها منبع انرژی نور خورشید فوتو- -تروف مولکول‌های تشکیل شده از قبل کمو- دهنده الکترون ترکیب آلی ارگانو- ترکیب معدنی لیتو- منبع کربن ترکیب آلی هترو- ترکیب معدنی اتو- مجموعه‌ای از شایع‌ترین واکنش‌های کاتابولیک در جانوران را می‌توان به سه مرحله اصلی تقسیم کرد. ابتدا، مولکول‌های آلی مثل پروتئین‌ها، پلی ساکاریدها یا لیپیدها در خارج از سلول به قطعات کوچکتر خود تبدیل می‌شوند. سپس، این قطعات کوچکتر توسط سلول برداشته شده و به قطعات کوچکتر تبدیل می‌شوند، معمولا، استیل-کوآ (acetyl-CoA)، و مقداری انرژی آزاد می‌کنند. در نهایت، گروه استیل موجود در کوآ در چرخه اسید سیتریک و زنجیره انتقال الکترون به آب و کربن دی‌اکسید، اکسید شده و انرژی ذخیره شده توسط کاهش نیکوتین‌آمیدآدنین‌دی نوکلئوتید (NAD+) به NADH. هضم درشت مولکول‌هایی مثل نشاسته، سلولز یا پروتئین‌ها نمی‌توانند به سرعت توسط سلول‌ها گرفته شوند و قبل از اینکه در متابولیسم سلولی مصرف شوند باید به واحدهای کوچکتر شکسته شوند. چندین دسته مشترک از آنزیم‌ها به این پلیمرها هضم می‌شوند. این آنزیم‌های گوارشی از جمله پروتئازها پروتئین‌ها را به آمینواسیدها تجزیه می‌کنند، همچنین گلیکوزید هیدرولازها که چندقندی‌ها را به قندهای ساده به نام تک قندی‌ها تجزیه می‌کنند. میکروب‌ها به راحتی آنزیم‌های گوارشی را در اطراف خود ترشح می‌کنند، در حالیکه جانوران آنزیم‌ها را از سلول‌های مخصوصی در روده خود ترشح می‌کنند. تک قندی‌ها یا قندهای آزاد شده توسط این آنزیم‌های خارج سلولی توسط پروتئین‌های انتقال فعال، درون سلول‌ها پمپ می‌شوند. انرژی به دست آمده از ترکیبات آلی کاتابولیسم کربوهیدرات‌ها، کربوهیدرات‌ها را به واحدهای کوچکتر می‌شکند. کربوهیدرات‌ها معمولا یک بار توسط سلول‌ها گرفته شده و به تک‌قندی‌ها هضم می‌شوند. در داخل، مسیر اصلی شکستن قندکافت است، جایی که قندهایی مثل گلوکز و فروکتوز به پیرووات تبدیل شده و مقداری ATP تولید می‌شود. پیرووات یک ماده واسطه‌ای در چندین مسیر متابولیکی می‌باشد، اما اکثر آن به استیل-کوآ تبدیل شده و در چرخه اسید سیتریک تغذیه می‌شود. اگرچه بیشتر ATP در چرخه اسید سیتریک تولید می‌شود، مهمترین ماده تولید شده NADH است، که هنگام اکسید شدن استیل-کوآ از NAD+ ساخته می‌شود. این اکسیداسیون دی‌اکسید کربن را به عنوان یک ماده زائد تولید می‌کند. در شرایط بی‌هوازی، قندکافت اسید لاکتیک|لاکتات تولید می‌کند. مسیر جایگزین برای شکستن گلوکز، مسیر پنتوز فسفات می‌باشد، که کوآنزیم NADPH را کاهش می‌دهد و قندهای پنتوزی مثل ریبوز را تولید می‌کند، که جزو قندهای اسید نوکلئیک است. تبدیل انرژی فسفرگیری اکسایشی در فسفرگیری اکسایشی، الکترون‌ها از مولکول‌های آلی موجود در زمینه‌هایی از جمله چرخه پروتوگون اسید برداشته شده و به اکسیژن انتقال یافته و انرژی آزاد شده از آن برای ساختن ATP استفاده می‌شود. این واکنش در یوکاریوت‌ها توسط مجموعه‌ای از پروتئین‌های غشای میتوکندری انجام شده و زنجیره انتقال الکترون نامیده می‌شود. در پروکاریوت‌ها، این پروتئین‌ها در غشای داخلی سلول وجود دارند. این پروتئین‌ها از انرژی آزاد شده از عبور الکترون از کاهش مولکول‌هایی نظیر NADH بر روی اکسیژن در پمپ پروتون در سرتاسر غشا استفاده می‌کنند. پمپ‌های پروتون خارج میتوکندری واپخش پروتون را در طول غشا ایجاد کرده و یک شیب الکتروشیمیایی را تولید می‌کنند. این نیرو پروتون‌ها را از طریق آنزیم‌هایی به نام ای‌تی‌پی سنتاز به داخل میتوکندری بازمی‌گرداند. جریان پروتون‌ها چرخش زیرواحد پایه را ایجاد می‌کند و باعث فعال شدن دامنه سنتاز به تغییر شکل و فسفرگیری آدنوزین دی‌فسفات و تبدیل آن به ATP می‌شود. انرژی به دست آمده از ترکیبات معدنی کمولیتوتروف یک نوع واکنش دگرگشتی است که در پروکاریوت‌هایی که برای ایجاد انرژی از اکسایش ترکیبات معدنی استفاده می‌کنند یافت می‌شود. این ارگانیسم‌ها می‌توانند از هیدروژن، کاهش ترکیبات گوگردی (از جمله، سولفید، سولفید هیدروژن و تیوسولفات)، اکسید آهن (II) یا آمونیاک به عنوان منبع کاهش نیرو استفاده کرده و انرژی را از اکسیداسیون این ترکیبات با پذیرنده‌های الکترون از جمله اکسیژن یا نیترات به دست آورند. این فرایندهای میکروبی در چرخه‌های بیوژئوشیمی جهانی از جمله آستوژنسیس، نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون مهم بوده و برای حاصلخیزی خاک خطرناک هستند. انرژی به دست آمده از نور خورشید انرژی نور خورشید توسط گیاهان، سیانو باکتری‌ها، باکتری‌های بنفش، باکتری‌های گوگردی سبز و بعضی از آغازیان به دام می‌افتد. این فرایند اغلب همراه با تبدیل دی‌اکسید کربن به ترکیبات آلی، به عنوان بخشی از فرایند فتوسنتز می‌باشد که در ادامه بحث شده است. انرژی به دام افتاده و سیستم‌های تثبیت کربن می‌توانند به صورت جداگانه در پروکاریوت‌ها عمل کنند، به عنوان مثال باکتری‌های بنفش و باکتری‌های گوگردی سبز می‌توانند از انرژی خورشید در هنگام جابه‌جایی بین تثبیت کربن و تخمیر ترکیبات آلی به عنوان منبع انرژی استفاده کنند. در گیاهان، جلبک‌ها و سیانوباکتری‌ها، فتوسیستم II از انرژی نورانی برای جدا کردن الکترون از آب استفاده کرده و اکسیژن را به عنوان یک محصول زائد آزاد می‌کند. سپس الکترون‌ها به سمت مجموعه سیتوکروم ب۶اف جریان می‌یابند، که از انرژی آنها برای پمپ پروتون‌ها در سراسر غشای تیلاکوئیدها در کلروپلاستها استفاده می‌کنند. این پروتون‌ها با تحریک ATPسنتاز دوباره از غشا به عقب برمی‌گردند. سپس الکترون‌ها به سمت فتوسیستم I جریان می‌یابند و می‌توانند برای کاهش کوآنزیم NADP+ برای استفاده در چرخه کالوین استفاده شوند که در ادامه بحث خواهد شد یا برای تولید بیشتر ATP بازیافت شوند. فراگشت فراگشت یا آنابولیسم فرایندی سازنده در روند سوخت‌وساز بدن (دگرگشت) است که در آن انرژی صرف می‌شود تا مواد ساده‌تر مانند اسید آمینو ترکیب گردد و ترکیبات آلی پیچیده‌تر مانند زیمایه‌ها (آنزیم‌ها) و اسیدهای هسته‌ای ساخته شود. فراگشت مجموعه‌ای از فرایندهای سازنده در جایی است که انرژی آزاد شده به وسیله فروگشت برای ساختن مولکول‌های پیچیده استفاده می‌شود. به طور کلی، مولکول‌های پیچیده‌ای که ساختار سلولی را تشکیل می‌دهند مرحله به مرحله از پیش‌سازهای کوچک و ساده ساخته شده‌اند. فروگشت شامل سه مرحله اصلی می‌باشد. اولین مرحله، تولید پیش‌سازهایی از جمله آمینواسیدها، تک‌قندی‌ها، ایزوپرنوئیدها و نوکلئوتیدها، دومین مرحله، فعال‌سازی خود به وسیله واکنش‌هایی با استفاده از انرژی ATP، و سومین مرحله، گردآوری این پیش‌سازها و تشکیل مولکول‌های پیچیده از جمله، پروتئین‌ها، چندقندی‌ها، لیپیدها و نوکلئیک اسیدها می‌باشد. تثبیت کربن فتوسنتز، سنتز کربوهیدرات‌ها از نور خورشید و کربن دی‌اکسید (CO2) می‌باشد. واکنش تثبیت کربن توسط آنزیم روبیسکو به عنوان بخشی از چرخه کالوین انجام می‌شود. یک نوع فتوسنتز در گیاهان اتفاق می‌افتد، تثبیت کربن C3، تثبیت کربن C4 و فتوسنتز CAM. کربن دی‌اکسید مسیرهای متفاوتی را در چرخه کالوین طی می‌کند، در مسیر C3 گیاهان CO2 را به طور مستقیم تثبیت می‌کنند، در حالی‌که در مسیر فتوسنتز C4 و CAM برای سازگاری با نور شدید خورشید و شرایط خشک، ابتدا CO2 را با دیگر مواد ترکیب می‌کنند. در پروکاریوت‌های فتوسنتزی سازوکارهای تثبیت کربن متنوع‌تر هستند. در اینجا، کربن دی‌اکسید می‌تواند توسط چرخه کالوین، چرخه کربس یا کربوکسیلاسیون استیل کوآ تثبیت شود. کربوهیدرات‌ها و گلیکان‌ها در فراگشت کربوهیدرات، اسیدهای آلی ساده به تک قندی‌هایی مثل گلوکز تبدیل شده و سپس به چندقندی‌هایی مثل نشاسته تبدیل می‌شوند. تولید گلوکز از ترکیباتی مثل پیرووات، لاکتات، گلیسرول، گلیسرات ۳ فسفات و آمینواسیدها را نوگلوکززایی می‌گویند. چندقندی‌ها و گلیکان‌ها با اضافه شدن متوالی تک‌قندی‌ها توسط گلیکوزیل ترنسفراز ساخته می‌شوند، از واکنش، یک دهنده قند-فسفات مانند اوریدین دی‌فسفات‌گلوکز (UDP-گلوکز) به یک پذیرنده گروه هیدروکسیل چندقندی‌ها گسترش می‌یابند. اسیدهای چرب، ایزوپرنوئیدها و استروئیدها اسیدهای چرب توسط سنتز اسیدهای چرب ساخته می‌شوند، با هم ترکیب شده و سپس واحدهای استیل کوآ را کاهش می‌دهند. ترپن و ترپنوئیدها گروه بزرگی از لیپیدها شامل کاروتنوئیدها و فرمی از بزرگترین گروه تولیدات طبیعی گیاهان هستند. این ترکیبات با تجمع و اصلاح واحدهای ایزوپرن داده شده از پیش‌سازهای واکنش‌های ایزوپنتنیل پیروفسفات و دی‌متیل‌آلیل پیروفسفات ساخته می‌شوند. یک واکنش مهم که در دهنده‌های ایزوپرن فعال استفاده می‌شود بیوسنتز استروئید می‌باشد. در اینجا، واحدهای ایزوپرن به یکدیگر متصل شده و اسکوآلن را می‌سازند و سپس تا خورده و مجموعه‌ای از حلقه‌ها را برای ساختن لانواسترول تشکیل می‌دهند. لانواسترول می‌تواند به دیگر استروئیدها از جمله کلسترول و ارگوسترول تبدیل شود. پروتئین‌ها اسیدهای آمینه برای ساختن پروتئین‌ها در یک زنجیره‌ای از پیوندهای پپتیدی به یکدیگر متصل می‌شوند. هر پروتئین دارای یک توالی خاص از اسید آمینه است. آمینو اسیدها می‌توانند در توالی‌های مختلفی با هم اتصال پیدا کرده و گروه عظیمی از پروتئین‌های مختلف را بسازند. اسیدهای آمینه با پیوند استری توسط مولکول آران‌ای حامل به هم متصل شده و پروتئین‌ها را تشکیل می‌دهند. سنتز نوکلئوتیدها و روش ساخت نوکلئوتیدها از آمینواسیدها، دی‌اکسید کربن و اسید فرمیک در مسیری که نیاز به مقدار زیادی از انرژی دگرگشتی دارد تشکیل می‌شوند. در نتیجه، بیشتر ارگانیسم‌ها سیستم‌های کارآمدی برای مازاد نوکلئوتیدهای تشکیل شده دارند. پورین‌ها به عنوان نوکلئوزیدها ساخته می‌شوند (بازهای متصل شده به ریبوز). آدنین و گوانین از پیش‌ماده‌های نوکلئوزیدی اینوزین مونوفسفات تشکیل شده‌اند، که آنها نیز از اتم‌های آمینواسیدهای گلیسین، گلوتامین و آسپارتیک اسید، همچنین فرمات منتقل شده از کوآنزیم تتراهیدروفولات سنتز شده‌اند. از طرف دیگر، پریمیدین‌ها، از باز اوروتات که از گلوتامین و آسپارتات تشکیل شده، ساخته می‌شوند. ترمودینامیک موجودات زنده سازواره‌های زنده باید از قوانین ترمودینامیک پیروی کنند، این قوانین انتقال گرما و کار را توصیف می‌کند. قانون دوم ترمودینامیک بیان می‌کند که در هر سیستم بسته، مقدار آنتروپی تمایل به افزایش دارد. اگرچه پیچیدگی شگفت‌انگیز موجودات زنده متضاد این قانون را نشان می‌دهد، زندگی زمانی ممکن است که تمام موجودات در یک سیستم باز، ماده و انرژی را با محیط اطراف خود تبادل کنند. از لحاظ ترمودینامیکی، حفظ سوخت‌وساز بدن با ایجاد بی‌نظمی، تنظیم می‌شود. تنظیم و کنترل بیشتر سازواره‌ها در محیط‌های زندگی، همواره در حال تغییر هستند، واکنش‌های دگرگشتی باید برای مجموعه‌ای از حالت‌های درون سلول‌ها به نام هومئوستاز، تنظیم نهایی شوند. همچنین تنظیمات متابولیکی به ارگانیسم‌ها اجازه می‌دهند تا به سیگنال‌ها پاسخ داده و تعامل فعالی با محیط خود داشته باشند. سطوح متعددی از تنظیمات متابولیکی وجود دارند. در تنظیم ذاتی، خودتنظیمی مسیر متابولیکی مسئول تغییرات در سطح لایه‌ها یا تولیدات می‌باشد. این نوع از تنظیمات اغلب شامل دگرریختاری فعالیت‌های آنزیم‌های متعدد در مسیر می‌باشد. کنترل بیرونی شامل یک سلول در سازواره پرسلولی می‌باشد که دگرگشت خود را در پاسخ به سیگنال‌های دیگر سلول‌ها تغییر می‌دهد. سپس این سیگنال‌ها توسط دومین سیستم‌های پیامرسان که اغلب شامل فسفرگیری پروتئین‌ها می‌باشد به داخل سلول منتقل می‌شوند. یک مثال بسیار خوب در کنترل بیرونی تنظیم دگرگشت گلوکز توسط هورمون انسولین می‌باشد. تکامل مسیرهای اصلی دگرگشت که در بالا توضیح داده شدند، از جمله گلیکولیز و چرخه اسیدسیتریک، در حال حاضر در تمام سه دامنه موجودات زنده وجود دارند و در آخرین جد جهانی نیز حاضر بودند. این سلول‌های اجدادی جهانی، پروکاریوت و احتمالا متانوژن بودند که متابولیزم گسترده‌ای از آمینواسید، نوکلئوتید، کربوهیدرات و لیپیدها دارند. اولین مسیرهای متابولیسم آنزیم-باز ممکن است بخشی از متابولیسم نوکلئوتید پورین باشد، در حالیکه مسیرهای متابولیکی قبلی بخشی از دنیای آران‌ای اجدادی بودند. علاوه بر تکامل مسیرهای متابولیکی جدید، تکامل می‌تواند باعث از دست رفتن عملکردهای متابولیک شود. به عنوان مثال، بعضی انگل‌ها فرایندهای متابولیکی که برای زنده ماندن اساسی نیستند را از دست داده و آمینواسیدها، نوکلئوتیدها و کربوهیدرات‌ها را به جای بازمانده‌های میزبان دوباره تشکیل می‌دهند. کاهش توانایی‌های متابولیکی مشابه را می‌توان در ارگانیسم‌های اندوسیمبیوزیس دید. تحقیق و دست‌کاری چپ به طور کلاسیک، متابولیسم با یک رویکرد تقلیل‌گرایانه مورد مطالعه قرار می‌گیرد که تنها بر روی یک روش متابولیکی متمرکز است. ارزشمندترین روش استفاده از ردیاب در تمام ارگانیسم، بافت و لایه‌های سلولی است که مسیرهای پیش‌سازها را در تبدیل به محصول نهایی، با واسطه مواد رادیواکتیو نشاندار کرده و محصولات را تعریف می‌کند. آنزیم‌هایی که واکنش‌های شیمیایی را کاتالیز می‌کنند سپس می‌توانند خالص شده و سینتیک آن‌ها و پاسخ به بازدارندگی آن‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. ایده پیچیدگی شبکه‌های دگرگشتی در سلول‌ها که با هزاران آنزیم مختلف شمرده می‌شود، در شکل نشان داده شده، تعامل بین فقط ۴۳ پروتئین و ۴۰ متابولیت را نمایش می‌دهد. این مدل‌ها زمانی که مسیر و اطلاعات متابولیت به دست آمده از روش‌های کلاسیک را با اطلاعات بیان ژن از مطالعات پروتئومیک و ریزآرایه دی‌ان‌ای ادغام می‌کنند، بسیار قدرتمند هستند. استفاده از این تکنیک‌ها، یک مدل از متابولیسم انسانی در حال حاضر تولید شده است که کشف داروها و تحقیقات بیوشیمیایی را در آینده هدایت خواهد کرد. تاریخچه اصطلاح متابولیزم از کلمه یونانی مشتق شده است – «متابولیزموس» برای «تغییرات»، یا «سرنگونی». در سده سیزدهم یک پزشک مسلمان به نام ابن نفیس دریافت بدن و اجزای آن به طور مستمر در حال انحلال و تغذیه هستند و به ناچار، دائما تغییر می‌کنند. اولین مرجع مستند در مورد دگرگشت توسط ابن نفیس در سال ۱۲۶۰ بعد از میلاد مسیح در مطالعه‌ای با عنوان «الرساله الکاملیه فی السیره النبویه» نوشته شده است. تاریخچه مطالعه دگرگشت در محدوده چندین قرن می‌باشد و در مطالعات اخیر از آزمایش حیوانات به آزمایش‌های فردی واکنش‌های دگرگشتی در زیست‌شیمی مدرن حرکت کرده است. اولین آزمایش‌های کنترل شده در دگرگشت انسانی توسط سانتوریو سانتوریو در سال ۱۶۱۴ در کتاب Ars de statica medicina منتشر شده است. در بررسی‌های اخیر، سازوکارهای این فرایندهای دگرگشتی مشخص نشده است و اعتقاد به اصالت حیات به زندگی بخشیدن به بافت‌های زنده معتقد است. کشف آنزیم‌ها در آغاز سده بیستم توسط ادوارد بوخنر انجام شد که مطالعه واکنش‌های شیمیایی دگرگشت را از مطالعه زیست‌شناختی یاخته‌ها جدا کرده و آغاز زیست‌شیمی را مشخص کرده است. یکی از برجسته‌ترین زیست‌شیمی‌دان‌های نوین هانس آدولف کربس می‌باشد که کمک بسیار بزرگی در مطالعه دگرگشت انجام داده است. او چرخه اوره را کشف کرده و بعدها، با همکاری هانس کورنبرگ، چرخه سیتریک اسید و چرخه گلی‌اکسیلات را کشف کرده است. تحقیقات مدرن زیست‌شیمی تا حد زیادی با گسترش روش‌هایی از جمله کروماتوگرافی (سوانگاری)، بلورشناسی پرتو ایکس، طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی هسته‌ای، برچسب ایزوتوپی، میکروسکوپ الکترونی و شبیه‌سازی دینامیک ملکولی پیشرفت زیادی کرده است. این روش‌ها کشف و تجزیه و تحلیل دقیق بسیاری از مولکول‌ها و مسیرهای متابولیکی را در سلول امکان‌پذیر کرده‌اند. فراگشت فروگشت
[ "اندامگان", "واکنش شیمیایی", "سازواره", "فروگشت", "تنفس یاخته‌ای", "فراگشت", "پروتئین", "اسید نوکلئیک", "مسیر سوخت‌وساز", "آنزیم", "انرژی", "فروکافت", "نظریه کنترل", "یاخته", "نشانه‌گذاری یاخته", "سم", "تغذیه", "پروکاریوت", "سولفید هیدروژن", "میزان سوخت‌وساز پایه", "کربوکسیلیک اسید", "چرخه اسید سیتریک", "تک یاخته", "اشریشیا کولی", "فیل", "تاریخ تکاملی", "سلول", "مولکول", "آمینواسید", "کربوهیدرات", "لیپید", "چربی", "بسپار", "دی‌ان‌ای", "درشت‌مولکول", "تک‌پار", "آمینو اسید", "پروتئین‌های فیبری", "پروتئین‌های کروی", "تک‌قندی", "چندقندی", "نشاسته", "گلیکوژن", "سلولز", "نوکلئوتید", "چند نوکلئوتیدها", "آران‌ای", "پیوند پپتیدی", "چارچوب یاخته", "داربست", "آنتی‌بادی", "چسبندگی یاخته‌ای", "انتقال فعال", "چرخه یاخته‌ای", "چرخه تری‌کربوکسیلیک اسید", "گلوکز", "غشاهای زیستی", "پوسته یاخته", "آب‌گریز", "آمفی‌پاتیک", "حلال", "بنزن", "کلروفرم", "اسید چرب", "گلیسیرول", "استر", "تری‌گلیسیرید", "کربوهیدارت", "آلدهید", "کتون", "هیدروکسیل", "کیتین", "گالاکتوز", "فروکتوز", "ریبوز", "پایه نیتروژنی", "رونویسی", "زیست‌ساخت پروتئین", "بازسازی دی‌ان‌ای", "همانندسازی", "ویروس", "اچ‌آی‌وی", "رونویسی معکوس", "ریبوزیم", "پیرایشگر", "ریبوزوم", "نوکلئوزید", "باز نوکلئوتیدی", "هتروسیکلی", "پورین", "پریمیدین", "گروه عاملی", "کوفاکتور", "پیش ماده", "آدنوزین تری‌فسفات", "کاتابولیسم", "آنابولیسم", "فسفرگیری", "سدیم", "پتاسیم", "کربن", "نیتروژن", "کلسیم", "کلر", "هیدروژن", "فسفر", "اکسیژن", "گوگرد", "ترکیب آلی", "الکترولیت", "یون", "منیزیم", "فسفات", "بی‌کربنات", "شیب یونی", "فشار اسمزی", "پی‌اچ", "اعصاب", "ماهیچه", "کانال‌های یونی", "انقباض عضله", "لوله تی", "فلز واسطه", "روی", "آهن", "عنصر ردیابی", "هموگلوبین", "آلی", "ATP", "نیکوتین‌آمید آدنین دی‌نوکلئوتید", "نیکوتین‌آمید آدنین دی‌نوکلئوتید فسفات", "فلاوین آدنین دی‌نوکلئوتید", "گروه‌های مواد مغذی اولیه", "ارگانوتروف", "لیتوتروف", "فتوتروف", "اکسایش-کاهش", "آمونیاک", "آهنی", "نیترات", "سولفات", "کربن دی‌اکسید", "فتوسنتز کننده", "سیانوباکتر", "ترکیب معدنی", "پلی ساکارید", "استیل-کوآ", "زنجیره انتقال الکترون", "نیکوتین‌آمیدآدنین‌دی نوکلئوتید", "پروتئاز", "گلیکوزید هیدرولازها", "روده", "قندکافت", "پیروویک اسید", "مسیر پنتوز فسفات", "یوکاریوت", "پروتون", "شیب الکتروشیمیایی", "ای‌تی‌پی سنتاز", "فسفرگیری آدنوزین دی‌فسفات", "کمولیتوتروف", "ترکیبات معدنی", "گوگردی", "سولفید", "تیوسولفات", "اکسید آهن (II)", "چرخه بیوژئوشیمی", "آستوژنسیس", "نیتریفیکاسیون", "دنیتریفیکاسیون", "حاصلخیزی خاک", "گیاه", "سیانوباکتری", "باکتری‌های بنفش", "باکتری‌های گوگردی سبز", "آغازیان", "فتوسیستم II", "سیتوکروم ب۶اف", "تیلاکوئید", "کلروپلاست", "فتوسیستم I", "چرخه کالوین", "آمینواسیدها", "ایزوپرنوئیدها", "نوکلئوتیدها", "نوکلئیک اسید", "روبیسکو", "تثبیت کربن C3", "تثبیت کربن C4", "فتوسنتز CAM", "پیرووات", "لاکتات", "گلیسرول", "گلیسرات ۳ فسفات", "نوگلوکززایی", "گلیکان", "گلیکوزیل ترنسفراز", "اوریدین دی‌فسفات‌گلوکز", "ترپن", "ترپنوئید", "کاروتنوئید", "ایزوپرن", "ایزوپنتنیل پیروفسفات", "دی‌متیل‌آلیل پیروفسفات", "استروئید", "اسکوآلن", "لانواسترول", "کلسترول", "ارگوسترول", "آران‌ای حامل", "اسید فرمیک", "آدنین", "گوانین", "اینوزین", "گلیسین", "گلوتامین", "آسپارتیک اسید", "فرمات", "اسیدفولیک", "اوروتات", "قوانین ترمودینامیک", "کار", "قانون دوم ترمودینامیک", "سیستم بسته", "آنتروپی", "سیستم باز", "هومئوستاز", "دگرریختاری", "دومین سیستم‌های پیامرسان", "انسولین", "دامنه", "آخرین جد جهانی", "متانوژن", "انگل", "میزبان", "اندوسیمبیوزیس", "تقلیل‌گرایی", "ردیاب", "خالص", "سینتیک آنزیمی", "بازدارنده آنزیم", "شبکه دگرگشتی", "بیان ژن", "پروتئومیک", "ریزآرایه دی‌ان‌ای", "یونان", "ابن نفیس", "سانتوریو سانتوریو", "سازوکار", "اعتقاد به اصالت حیات", "ادوارد بوخنر", "زیست‌شیمی", "هانس آدولف کربس", "اوره", "هانس کورنبرگ", "کروماتوگرافی", "بلورشناسی پرتو ایکس", "طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی هسته‌ای", "برچسب ایزوتوپی", "میکروسکوپ الکترونی", "شبیه‌سازی دینامیک ملکولی" ]
[ "دگرگشت", "زیست‌شناسی", "زیست‌شیمی" ]
501
فراگشت
0
23
0
[ "آنابولیسم", "آنابوليسم", "انابولیسم", "انابوليسم" ]
false
16
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فراگشت یا آنابولیسم فرایندی شیمیایی است. فراگشت فرایندی سازنده در روند سوخت‌وساز بدن (دگرگشت) است که در آن انرژی صرف می‌شود تا مواد ساده‌تر مانند اسید آمینو ترکیب گردد و ترکیبات آلی پیچیده‌تر مانند زیمایه‌ها (آنزیم‌ها) و اسیدهای هسته‌ای ساخته شود. به فرایند وارونه آن یعنی ویرانسازی مولکولهای آلی پیچیده برای دریافت انرژی فروگشت (کاتابولیسم) می‌گویند. دگرگشت فروگشت
[ "فرایند", "دگرگشت", "زیمایه", "آلی", "فروگشت" ]
[ "دگرگشت", "زیست‌شناسی" ]
502
فروگشت
0
25
0
[ "کاتابولیسم", "كاتابوليسم" ]
false
20
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فروگشت یا کاتابولیسم فرایندی است که در آن یاخته‌ها، مولکول‌های پیچیده را فرومیشکنند و ویران میسازند تا بتوانند از آنها انرژی گرفته و از نیروی آنها بکاهند. از این رو فروگشت یک فرایند برون‌گرمایی (اگزوترمیک) است. فروگشت نیمی از فرایند سوخت‌وساز بدن (دگرگشت یا متابولیسم) را تشکیل می‌دهد. نیمه دیگر فراگشت (آنابولیسم) نام دارد. دگرگشت
[ "یاخته", "مولکول", "برون‌گرمایی", "دگرگشت", "فراگشت" ]
[ "دگرگشت" ]
504
لوح فشرده
0
695
0
[ "سی‌دی", "سی دی", "CD", "دیسک‌های فشرده", "دیسک فشرده", "Cd", "ديسك فشرده", "C D", "C.D", "C.D.", "ديسك هاي فشرده", "دیسک های فشرده", "سي دي" ]
false
633
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "لوح فشرده" }, { "Item1": "logo", "Item2": "150px" }, { "Item1": "image", "Item2": "OD Compact disc.svg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "The readable surface of a compact disc includes a spiral track wound tightly enough to cause light to [[diffract]] into a full [[visible spectrum]]." }, { "Item1": "type", "Item2": "دیسک نوری" }, { "Item1": "encoding", "Item2": "Various" }, { "Item1": "capacity", "Item2": "بطور معمول تا 700 مگابایت (60 دقیقه صوت)" }, { "Item1": "read", "Item2": "780 [[nm]] wavelength ([[infrared]] and [[red]] edge) semiconductor laser, 1200 [[Kibit]]/s (1×)" }, { "Item1": "standard", "Item2": "[[Red Book]]" }, { "Item1": "owner", "Item2": "[[Philips]], [[Sony]]" }, { "Item1": "use", "Item2": "ذخیره‌سازی صوتی و داده" }, { "Item1": "extended from", "Item2": "[[LaserDisc]]" }, { "Item1": "extended to", "Item2": "[[CD-RW]][[DVD]]" } ], "Title": "storage medium" }
لوح فشرده یا سی‌دی یک لوح گرد نوری است که برای انبار کردن داده‌های رقمی (دیجیتالی) بکار می‌رود. لوح فشرده در اصل برای کار با آواهای دیجیتالی شده، اختراع شده بود و همچنین به عنوان ابزار ذخیره و انبارش داده‌ها یا همان لوح فشرده فقط خواندنی (سی‌دی رام CD-ROM) هم استفاده می‌شود. ابزاری که توانایی خواندن سی‌دی رام را دارند امروزه از اجزاء استاندارد رایانه‌های شخصی بشمار می‌روند. روی‌هم‌رفته لوح‌های فشرده آوایی با لوح‌های فشرده فقط-خواندنی تمایز دارند و لوح‌نوازهایی (CD players) که برای شنیدن آوا درست شده‌اند نمی‌توانند داده‌هایی که بر روی سی‌دی رام انبار شده را درست بفهمند، گرچه رایانه‌های شخصی معمولا می‌توانند لوح صوتی را هم بنوازند. این ابزار توسط شرکت‌های Philips و Sony توسعه یافت و ۱۹۸۲ منتشر شد. هرچند آمار فروش لوح فشرده در سال ۲۰۰۷ به بیش از ۲۰۰ میلیون می‌رسد ولی با گسترش مصرف حافظه‌های قابل حمل مثل Flash Memory و ذخیره‌سازهای قابل حمل مصرف لوح فشرده به نصف تقلیل یافته‌است. لازم است ذکر شود که بازی‌های پلی‌استیشن و اکس‌باکس هم روی cd است تاریخچه این نوع دیسک اولین بار در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ هجری شمسی) توسط شرکت فیلیپس و سونی به عنوان دیسک نوری برای ذخیره موسیقی*cda معرفی شد. پس از یک سال کار مداوم پیشرفت زیادی در کیفیت صدا و حجم ذخیره شده به وجود آمد و در ۱۹۸۱ اولین محصول این نوع لوح با محتوی «سمفونی آلپ» ساخته ریچارد اشتراوس در کشور آلمان ساخته و عرضه گردید و در برنامه «جهان فردا» شرکت BBC پخش شد. هرچند ساخت لوح فشرده ابتدا بعنوان پخش صوت ابداع شده بود ولی در سال ۱۹۸۵ لوح رایانه‌ای CD-ROM و در سال ۱۹۹۰ CD-Rcordable برای ذخیره اطلاعات و داده‌ها ساخته شد. مخترع CD یا لوح فشرده یا compact disc نوریو اوگاا بوده که در سال ۱۹۸۲ به ریاست شرکت بزرگ سونی رسید و وی در سن ۸۱ سالگی در سال ۲۰۱۱ درگذشت. مشخصات فنی A لایه پلی کربنات B لایه براق منعکس کننده آلومنیوم C لایه محافظ لاکی D لایه تزئینی چاپی لوح همان‌طور که در شکل نشان داده‌شده بطور عمده از چهار لایه تشکیل شده‌است. پلاستیک پلی‌کربنات با روکش نازکی از آلومینیوم با خلوص بالا (Super Purity Aluminium) با غشاء محافظت کننده‌ای از جنس لاک. سی‌دی‌های استاندارد ۱۲۰ میلی‌متر دارای ظرفیت برابر ۷۴ دقیقه موسیقی یا ۶۵۰-MB اطلاعات هستند. (در نسخه‌های جدید‌تر تا ۷۰۰ مگابایت). سی‌دی دارای دو استاندارد برای ذخیره اطلاعات به صورت کتابچه قرمز (Red Book) برای سی‌دی صوتی و استاندارد کتابچه زرد (Yellow Book) برای سی‌دی‌رام (CD-ROM) است. اطلاعات درون CD به صورت شیارهای حلزونی شکل و مارپیچ ذخیره می‌شود(Pit)، برای بازیابی اطلاعات از زیرکانال‌هایی (subchannelهایی) که متناظر با بیت‌های هر دیسک است استفاده می‌شود. کانال‌های موجود در سی‌دی عبارت اند از P Q R S T U V W و متناظر با آن BITهای ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ ۰ قرار دارند که در بازیابی از یک سی‌دی هد R/W را هدایت می‌کند تا به اطلاعات مورد نظر در دیسک دسترسی پیدا کند، علاوه بر آن خط و شیارهای (Trackهای) موجود در سی‌دی صوتی باعث می‌شود برای انتخاب هر شیار موسیقی هد R/W به صورت دستیابی مستقیم و بدون طی کردن کل دیسک به شیار مربوطه دست پیدا کند. شکل ظاهری انواع اندازه لوح‌ها اولین نوع از دیسکهای نوری برای ذخیره اطلاعات دیجیتال و رسانه‌ای توسعه یافته برای ذخیره موسیقی دیجیتال، دارای ابعاد استاندار، به قطر ۱۲۰ میلی‌متر و ضخامت ۱٫۲ میلی‌متر، ساخته شده و ظرفیت ضبط صدای آن ۷۰–۸۰ دقیقه است و ۶۵۰ الی۷۰۰ مگابایت داده را نگهداری می‌کند. امروزه لوح‌هایی با اندازه‌های دیگر ساخته شده‌است. اندازه ذخیره صدا ذخیره داده نوع ۱۲۰ mm 74–99 min ۶۵۰–۸۷۰ MB Standard size ۸۰ mm 21–24 min 185–210 MB Mini-CD size ۸۵x54 mm - 86x64 mm ~۶ min ۱۰–۶۵ MB "Business card" size انواع Audio CD: همان‌طور که گفته شد در سال ۱۹۸۰ توسط شرکت سونی و فیلیپس برای اولین بار ساخته شد؛ و بعلت رنگ پوشش آن به Red Book مشهور شد. Super Audio CD: که وضوح بالاتری نسبت به لوح صوتی معمولی دارد. (Video CD (VCD:برای ذخیره‌سازی استانداردهای ویدیوئی ساخته شده‌است. Enhanced CD: یا CD-plus Bootable CD: یا Live CD که دارای توانائی نصب برنامه سیستم عامل است. انواعی که قابلیت نوشتن داده و چاپ روی سی دی را دارند: Printdable CD http://nicpars.ir http://cdpars.ir انواعی که قابلیت نوشتن داده یا دوباره نویسی را دارند: Recordable CD ReWritable CD جدول زمانی اختراع‌ها در ایالات متحده آمریکا (۱۹۴۶–۱۹۹۱) مینی سی دی
[ "diffraction grating", "visible spectrum", "Nanometre", "infrared", "red", "Kibibit", "Compact Disc Digital Audio", "Philips", "Sony", "LaserDisc", "CD-RW", "DVD", "ذخیره و انبارش داده‌ها", "لوح فشرده فقط خواندنی", "رایانه", "لوح‌نواز", "Philps", "سونی", "بی‌بی‌سی نیوز", "پلی‌استیشن", "اکس‌باکس", "فیلیپس", "cda", "ریچارد اشتراوس", "BBC", "تایو یودن", "نوریو اوگا", "پلی‌کربنات", "آلومینیوم", "سی‌دی صوتی", "سی‌دی‌رام", "زیرکانال", "دیسک اپتیک", "مگابایت", "جدول زمانی اختراع‌ها در ایالات متحده آمریکا (۱۹۴۶–۱۹۹۱)", "مینی سی دی" ]
[ "لوح فشرده", "اختراع‌های ژاپنی", "اختراع‌های هلندی", "دیسک نوری", "دیسک‌های دوار رایانه برای ذخیره‌سازی رسانه", "ذخیره صدا", "سرمایه‌گذاری‌های مشترک", "صوت دیجیتال", "فناوری اطلاعات در هلند", "معرفی‌شده‌های ۱۹۸۲ (میلادی)" ]
505
جای‌نام‌شناسی
0
38
0
[ "جاينام", "جاینام", "جاي نام", "جای نام", "جای‌نام‌شناس" ]
false
30
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
جای‌نام‌شناسی یا توپونیمی دانش مطالعه جای‌نام‌ها، ریشه آنها، معنا، کاربرد، و گونه‌شناسی آن‌هاست. جای‌هایی که به آنها نامی تعلق می‌گیرد، روی‌هم‌رفته بر دو دسته‌اند: پدیده‌های طبیعی پدیده‌های ساختگی به بررسی‌هایی که درباره جای‌نام‌ها انجام می‌یابد، جای‌نام‌شناسی می‌گویند. ساختارهای مرتبط نقشه‌نگاری سازمان نقشه‌برداری کشور کمیته یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی ایران سازمان ملل متحد
[ "گونه‌شناسی", "نقشه‌نگاری", "سازمان نقشه‌برداری کشور", "کمیته یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی ایران", "سازمان ملل متحد" ]
[ "جای‌نام‌ها", "جای‌نام‌شناسی", "جغرافیا", "علوم کمکی از تاریخ", "نام‌گذاری" ]
507
استان سیونیک
2
346
0
[ "سيونيك", "سیونیک", "استان سيونيك" ]
false
246
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "استان سیونیک" }, { "Item1": "other_name", "Item2": "زانگزور، زانگزور" }, { "Item1": "native_name_lang", "Item2": "hy" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Syunik.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "استان سیونیک ارمنستان" }, { "Item1": "latd", "Item2": "39" }, { "Item1": "latm", "Item2": "15" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "15" }, { "Item1": "coordinates_type", "Item2": "region:AM_type:adm1st" }, { "Item1": "coordinates_display", "Item2": "inline,title" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "seat_type", "Item2": "[[مرکز]]" }, { "Item1": "seat", "Item2": "[[کاپان]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "فرماندار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[واهه هاکوبیان]]" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۴۵۰۶" }, { "Item1": "area_rank", "Item2": "۲ام" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۱۴۱،۷۷۱" }, { "Item1": "population_rank", "Item2": "۸ام" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۱" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone1", "Item2": "UTC" }, { "Item1": "utc_offset1", "Item2": "۴+" }, { "Item1": "timezone1_DST", "Item2": "DST" }, { "Item1": "utc_offset1_DST", "Item2": "۵+" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۳۲۰۱–۳۵۱۹" }, { "Item1": "iso_code", "Item2": "AM-SU" }, { "Item1": "blank_name_sec1", "Item2": "زبان رسمی" }, { "Item1": "blank_info_sec1", "Item2": "[[ارمنی]]" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "مذهب" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[کلیسای حواری ارمنی]]" } ], "Title": "settlement" }
سیونیک (تلفظ: سی‌یوونیک) استانی از کشور ارمنستان است با مرکزیت شهر کاپان که تنها استان ارمنی هم‌مرز با ایران است،این استان علاوه بر ایران با خاک اصلی آذربایجان شوروی و جمهوری خودمختار نخجوان نیز هم مرز است. تاریخی و پیشین این منطقه «زانگزور» بوده‌است. مغری شهر مرزی سیونیک با ایران شهر مغری است. این شهر گرم‌ترین نقطه ارمنستان است و آب و هوایی خشک دارد؛ ولی آب رودخانه مغری باعث سرسبزی شهر و مناطق پیرامونش شده‌است. برروی تپه‌ای در شمال شرقی شهر دژی قرار دارد به‌نام دژ مغری‌برد که در سده ۱۰ میلادی ساخته شده و در اوایل سده ۱۸ بدست داویت بک بازسازی شد. این دژ تنها دژ در ارمنستان است که برای کاربرد تفنگ و اسلحه گرم طراحی شده‌است. داویت بک فرمانده نیروهای آزادی بخش سیونیک ارمنی بود که با امپراتوری عثمانی می‌جنگیدند. در این‌جا در سال ۱۷۲۷ میلادی ۴۰۰ تن از افراد داویت بک توانستند ۵ روز تمام در برابر نیروی عثمانی که شمارشان چندین برابر بود و از غرب آمده بودند ایستادگی نمایند تا این‌که نیروی کمکی رسید. در مغری و پیرامونش کلیساهای تاریخی و خانه‌های قدیمی نیز وجود دارد. فعالیت اصلی صنعتی این منطقه وجود کارخانه مس و مولیبدن زانگزور و کارخانه مس و مولیبدن آگاراک است. زانگزور کوهستان زانگزور نام رشته‌کوهی در این استان و نام کهن آن منطقه نیز است. متس ایشخاناسار - ۳۵۵۲ متر - فلات قره‌باغ خوستوپ - ۳،۲۰۱ متر - کوه کاپودچوغ - ۳،۹۰۵ متر - در مرز مشترک با جمهوری خودمختار نخجوان رود واچاگان رودخانه وروتان تقسیمات استانی استان سیونیک شامل موارد زیر است ۱۰۹ communities (hamaynkner), of which 7 are considered urban و ۱۰۲ are considered rural. شهرک‌ها یا communities شهری تصویر شهر (شهرک) استان بنیانگذاری مساحت (کیلومتر مربع ) جمعیت (سرشماری ۲۰۱۱) 150px آگاراک سیونیک ۱۹۴۹ ۲٫۵ ۴،۴۲۹ 150px داستاکرت سیونیک سده ۱۲ام (نخستین اشاره) ۰٫۵ ۳۲۳ 150px گوریس سیونیک ۱۸۷۰ ۸ ۲۰،۵۹۱ 150px کاجاران سیونیک ۱۹۵۸ ۲٫۸ ۷،۱۶۳ 150px کاپان سیونیک سده ۱۰ام میلادی ۳۶ ۴۳،۱۹۰ 150px مغری سیونیک سده ۱۷ام میلادی ۳ ۴،۵۸۰ 150px سیسیان Syunik سده ۸ام پیش از میلاد (نخستین اشاره) ۹ ۱۴،۸۹۴ روستاها یا urban communities آچانان آگاراک (روستا)، سیونیک آغیتو آغوانی آخلاتیان آکنر، سیونیک آلوانک آنگغاکوت آنتاراشات آراجادزور آراووس آرویس آرتسوانیک آشوتاوان Balak باردزراوان بنونیس برناکوت چاکاتن چاپنی دارباس Davit Bek جوراستان گغانوش گغی گورایک گتاتاغ گودمنیس هالیدزور هارژیس Hartashen Hatsavan ایشخاناسار کاغنوت Kajaran کاراهونج کاراشن کارچوان کاشونی خدرانتس خناتساخ خندزورسک خوت خوزناوار کورنیدزور Kuris لهواز لرنادزور Lichk Lor لتسن موتسک نرکین هاند نرکین خندزورسک نرکین خوتانان نور آستغابرد نوراشنیک Noravan نرنادزور Nzhdeh اوختار سالوارد سارناکونک سواکار شاغات Shaki شناتاغ شیکاهوغ شینوهایر شورنوخ شرونانتز شوانیدزور Spandaryan سراشن سوارانتس Syunik تاناهات تاندزاتاپ تاندزاور واشتون تاسیک Tatev تاوروس، سیونیک تغ تولورس تورونیک تساو تسغوک اویتس اوژانیس واغاتین واغاتور واهراوار وانک واردانیدزر وارداوانک ورین خوتانان وریشن Vorotan (Goris) Vorotan (Sisian) یغگ Yeghvard Non-communitiy villages آجاباج، belongs to the نور آستغابرد community. Aygedzor, belongs to the واردانیدزر community. بارگوشات، belongs to the Syunik community. دیتسمایری، belongs to the Syunik community. گتیشن، belongs to the نور آستغابرد community. گوماران، belongs to the گغانوش community. Katnarat, belongs to the لرنادزور community. کاوچوت، belongs to the لرنادزور community. خوردزور، belongs to the Syunik community. موسالام، belongs to the لرنادزور community. پخروت، belongs to the لرنادزور community. شامب، سیونیک، belongs to the دارباس community. شیشکرت، belongs to the Tsav community. سزناک، belongs to the Syunik community. تخکوت، belongs to the واردانیدزر community. تسغونی، belongs to the Nzhdeh community. Former villages آغبولاغ، belongs to the شورنوخ community. Dzorak, belongs to the شورنوخ community. گغاوانک، belongs to the گغی community. Kard, belongs to the گغی community. کاروت، belongs to the گغی community. کیتسک، belongs to the گغی community. Nerkin Giratagh, belongs to the لرنادزور community. Vanand, belongs to the شورنوخ community. ورین گیراتاق، belongs to the لرنادزور community. ورین گقاوانک، belongs to the گغی community. وچتی، belongs to the نور آستغابرد community. اماکن گردشگری، مذهبی و تاریخی سازه‌های تاریخی، گردشگری و مذهبی این استان عبارتنداز: استادیوم گاندزاسار تاتوی آناپات دژ هالیدزور زوراتس کارر صومعه تاتو پارک ملی آرئویک پارک ملی دریاچه آرپی بغنو-نوراوانک آبشار شکی وروتناوانک بال‌های تاتو
[ "استان‌های ارمنستان", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست شهرهای ارمنستان", "کاپان", "واهه هاکوبیان", "کد پستی", "زبان ارمنی", "کلیسای حواری ارمنی", "ارمنستان", "ایران", "جمهوری آذربایجان", "جمهوری خودمختار نخجوان", "مغری", "تفنگ", "داویت بک", "نبرد آزادی بخش سیونیک (۱۷۲۲–۱۷۳۰)", "امپراتوری عثمانی", "مس", "مولیبدن", "آگاراک", "کوهستان زانگزور", "متس ایشخاناسار", "خوستوپ", "کوه کاپودچوغ", "رود واچاگان", "رودخانه وروتان", "آگاراک، سیونیک", "داستاکرت", "گوریس", "کاجاران", "سیسیان", "آچانان", "آگاراک (روستا)، سیونیک", "آغیتو", "آغوانی", "آخلاتیان", "آکنر، سیونیک", "آلوانک", "آنگغاکوت", "آنتاراشات", "آراجادزور", "آراووس", "آرویس", "آرتسوانیک", "آشوتاوان", "بالاک، ارمنستان", "باردزراوان", "بنونیس", "برناکوت", "چاکاتن", "چاپنی", "دارباس", "داویت بک، ارمنستان", "جوراستان", "گغانوش", "گغی", "گورایک", "گتاتاغ", "گودمنیس", "هالیدزور", "هارژیس", "هارتاشن، سیونیک", "هاتساوان، سیونیک", "ایشخاناسار", "کاغنوت", "کاجاران (روستا)", "کاراهونج", "کاراشن", "کارچوان", "کاشونی", "خدرانتس", "خناتساخ", "خندزورسک", "خوت", "خوزناوار", "کورنیدزور", "کوریس، ارمنستان", "لهواز", "لرنادزور", "لیچک، سیونیک", "لور، ارمنستان", "لتسن", "موتسک", "نرکین هاند", "نرکین خندزورسک", "نرکین خوتانان", "نور آستغابرد", "نوراشنیک", "نوراوان، سیوینک", "نرنادزور", "نژده، ارمنستان", "اوختار", "سالوارد", "سارناکونک", "سواکار", "شاغات", "شاکی، ارمنستان", "شناتاغ", "شیکاهوغ", "شینوهایر", "شورنوخ", "شرونانتز", "شوانیدزور", "اسپانداریان، سیوینک", "سراشن", "سوارانتس", "سیونیک (روستا)", "تاناهات", "تاندزاتاپ", "تاندزاور", "واشتون", "تاسیک", "تاتو (روستا)", "تاوروس، سیونیک", "تغ", "تولورس", "تورونیک", "تساو، ارمنستان", "تسغوک", "اویتس", "اوژانیس", "واغاتین", "واغاتور", "واهراوار", "وانک، ارمنستان", "واردانیدزر", "وارداوانک", "ورین خوتانان", "وریشن", "وروتان (گوریس)", "وروتان (سیسیان)", "یغگ", "یغوارد، سیونیک", "آجاباج", "آیگدزور، سیونیک", "بارگوشات", "دیتسمایری", "گتیشن", "گوماران", "کاتنارات، سیونیک", "کاوچوت", "خوردزور", "موسالام", "پخروت", "شامب، سیونیک", "شیشکرت", "سزناک", "تخکوت", "تسغونی", "آغبولاغ", "دزوراک، سیونیک", "گغاوانک", "کارد، ارمنستان", "کاروت", "کیتسک", "Nerkin Giratagh", "واناند، سیونیک", "ورین گیراتاق", "ورین گقاوانک", "وچتی", "سازه", "استادیوم گاندزاسار", "تاتوی آناپات", "دژ هالیدزور", "زوراتس کارر", "صومعه تاتو", "پارک ملی آرئویک", "پارک ملی دریاچه آرپی", "بغنو-نوراوانک", "آبشار شکی", "وروتناوانک", "بال‌های تاتو", "کوهستان زنگه‌زور" ]
[ "استان سیونیک", "استان‌های ارمنستان" ]
508
کاپان
2
90
0
[ "كاپان", "قاپان" ]
false
54
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "کاپان" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[community]]" }, { "Item1": "native_name_lang", "Item2": "hy" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Kapan coll-13.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "300px" }, { "Item1": "image_seal", "Item2": "Coat of Arms of Kapan.jpg" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Armenia" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "150px" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت کاپان در ارمنستان" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AM" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[سیونیک]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[آرتور آتایان]]" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "Founded" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "[[سده ۱۰ (میلادی)]]" }, { "Item1": "established_title1", "Item2": "تاریخ شهر شدن" }, { "Item1": "established_date1", "Item2": "۱۹۳۸" }, { "Item1": "area_magnitude", "Item2": "1 E9" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۳۶" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "سرشماری ۲۰۱۱" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴۳،۱۹۰" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[GMT+4]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "latd", "Item2": "39" }, { "Item1": "latm", "Item2": "12" }, { "Item1": "lats", "Item2": "04" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "24" }, { "Item1": "longs", "Item2": "54" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۳۳۰۱–۳۳۰۸" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۲۸۵ (۳۷۴)+" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۹۱۰" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "Population:" } ], "Title": "settlement" }
کاپان یک شهرک در جنوب‌غربی ارمنستان و مرکز استان سیونیک است آن در جنوب پایتخت ایروان واقع شده است. کاپان در منطقه‌ای جنگلی و در ریزشگاه دو رودخانه واقع شده است. این شهرک در دوره شوروی قاپان نامیده می‌شد تاریخچه از محدوده کاپان فعلی برای نخستین بار در سده پنجم میلادی بعنوان زیستگاهی کوچک یاد شده است. کاپان که زمانی یک شهر پر جنب و جوش معدنکاری بود در پایانه‌های سده ۱۹و با سرمایه فرانسویان ساخته شد. این شهر با اینکه از یک معماری شوروی گونه برخوردار است اما نمودی نسبتا خوب دارد. در میدان اصلی این شهر هتلی بلند و یک موزه قرار دارد. در کناره غربی شهر بر روی تپ‌های در جنوب رود وغجی ویرانه‌های دژ هالیدزور بجا مانده است. این ساختمان که در سده ۱۷ به‌عنوان یک صومعه ساخته شده بود در آغاز سده ۱۸ قرارگاه داویت بک سردسته جنگجویان آزادی‌بخش ارمنی علیه عثمانیان شد. نام اصلی این شهر در زمان قاجارها معدن بوده که بعدها به قاپان و از سال ۱۹۹۱ به کاپان تغییر یافته است. اماکن چندین کلیسای قدیمی دیگر نیز در این منطقه موجود است. شهرهای خواهرخوانده گلندیل ، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا باریساو ، بلاروس فهرست شهرداری‌های ارمنستان
[ "فهرست شهرهای ارمنستان", "خوستوپ", "رود واچاگان", "صومعه تاتف", "داوود بیگ", "گارگین نژده", "فهرست کشورهای جهان", "فهرست استان‌های ارمنستان", "استان سیونیک", "آرتور آتایان", "سده ۱۰ (میلادی)", "ساعت گرینویچ", "کد پستی", "ارمنستان", "ایروان", "سده ۱۹ (میلادی)", "شوروی", "تپه", "دژ هالیدزور", "سده ۱۷ (میلادی)", "صومعه", "سده ۱۸ (میلادی)", "داویت بک", "عثمانیان", "قاجار", "۱۹۹۱ (میلادی)", "کلیسا", "گلندیل (کالیفرنیا)", "کالیفرنیا", "ایالات متحده آمریکا", "Sister Cities International", "باریساو", "بلاروس", "واهاناوانک", "صومعه تاتو", "فهرست شهرداری‌های ارمنستان" ]
[ "انجمن‌ها در استان سیونیک", "شهرها و شهرک‌های ارمنستان", "مناطق مسکونی در استان سیونیک" ]
509
آگاراک، سیونیک
2
39
0
[ "آگاراك", "اگاراک", "اگاراك" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "آگاراک" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Agarak Armenia.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "250px" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Agarak as seen from the Armenia-Iran borderline" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "150px" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Armenia" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AM" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[سیونیک]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "[[شهردار]]" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "مخیتار زاکاریان" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "تاسیس‌شده" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "۱۹۴۹" }, { "Item1": "established_title2", "Item2": "City status" }, { "Item1": "established_date2", "Item2": "۱۹۹۵" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۲٫۵" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "۲۰۱۱" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴،۴۲۹" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[ساعت هماهنگ جهانی]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "latd", "Item2": "38" }, { "Item1": "latm", "Item2": "52" }, { "Item1": "lats", "Item2": "00" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "12" }, { "Item1": "longs", "Item2": "00" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۶۶۰" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۳۴۰۳" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۲۸۶ (۳۷۴)+" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "منابع: جمیعت" } ], "Title": "settlement" }
آگاراک (به ارمنی: ) یک شهر در ارمنستان است که در استان سیونیک واقع شده‌است. خصوصیات آگاراک ۲٫۵ کیلومتر مربع مساحت و ۴،۴۲۹ نفر جمعیت دارد و ۶۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. خواهرخوانده شهر سالیهورسک در بلاروس خواهرخوانده آگاراک هست. آگاراک از شهرهای ارمنستان واقع در استان سیونیک و در مرز ایران است. آخرین شهر در میان راه شهر مغری ارمنستان به سوی ایران شهر کوچک آگاراک است که در سال ۱۹۴۹ ساخته شده است. در آنجا یک پل ماشین‌رو و یک پل پیاده‌رو بر روی دوخانه ارس، ایران و ارمنستان را به هم می‌پیوندد. در بالای روستای آگاراک، میان این روستا و روستای کارچوان، راه خاکی‌ای است که از کنار یک معدن مس و مولیبدن بزرگ می‌گذرد. در نزدیکی آگاراک محل قدیمی روستای آگاراک قرار دارد که در آن دو کلیسا متعلق به سده هفدهم میلادی به نام‌های «کلیسای آکناخاچ» و «کلیسای آمناپرکیچ» جای دارد. جاده آگاراک به ایران به کنار رود ارس می‌رسد و چشم‌اندازی چشمگیر دارد با گردنه‌های خشک و بریده بریده و دره‌های سرسبز. فهرست شهرداری‌های ارمنستان خطوط لوله گاز ایران به ارمنستان
[ "فهرست کشورهای جهان", "استان‌های ارمنستان", "استان سیونیک", "شهردار", "ساعت هماهنگ جهانی", "کد پستی", "زبان ارمنی", "شهر", "ارمنستان", "کیلومتر مربع", "سالیهورسک", "بلاروس", "ایران", "مغری", "ارس", "کارچوان", "مس", "مولیبدن", "آگاراک (روستا)، سیونیک", "گردنه", "فهرست شهرداری‌های ارمنستان", "خطوط لوله گاز ایران به ارمنستان" ]
[ "انجمن‌ها در استان سیونیک", "شهر و روستاهای ساخته شده در شوروی", "شهرها و شهرک‌های ارمنستان", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی)", "مناطق مسکونی در استان سیونیک", "پایانه‌های مرزی ارمنستان و ایران" ]
510
مغری
2
49
0
[ "مغري" ]
false
23
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "official_name", "Item2": "مغری" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Meghri.jpg" }, { "Item1": "imagesize", "Item2": "250px" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "مغری" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Armenia" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "150px" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "AM" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "[[کشور]]" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_name1", "Item2": "[[سیونیک]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "Sergey Hayrapetyan" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "تاسیس‌شده" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "سده ۱۷ام میلادی" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "سرشماری ۲۰۱۱" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "۴،۵۸۰" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[ساعت گرینویچ]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "latd", "Item2": "38" }, { "Item1": "latm", "Item2": "54" }, { "Item1": "lats", "Item2": "08" }, { "Item1": "longd", "Item2": "46" }, { "Item1": "longm", "Item2": "14" }, { "Item1": "longs", "Item2": "18" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "[[کد پستی]]" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "۳۴۰۱" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "۰ ۲۸۶ (۳۷۴)+" }, { "Item1": "footnotes", "Item2": "جمعیت:" } ], "Title": "settlement" }
مغری (به ارمنی: ) یک شهر در ارمنستان است که در استان سیونیک واقع شده‌است. مغری شهری مرزی است در استان سیونیک ارمنستان که بر مرز ایران قرار گرفته‌است. خصوصیات مغری ۳ کیلومتر مربع مساحت و ۴،۵۸۰ نفر جمعیت دارد. وجه تسمیه نام این شهر را برگرفته از واژه مهر که در روزگار باستان نام ایزد آفتاب بوده دانسته‌اند. اقتصاد اقتصاد این شهر بر پایه تولید فراورده‌های خوراکی است. این شهر دارای تولیدات قوطی سازی، شراب سازی و نان‌پزی است. از اماکن دیدنی مغری، دژی به نام مغری‌برد است که بر سر تپه‌ای قرار گرفته‌است. این تنها دژ ارمنی بود که توسط نیروهای آزادی بخش ساخته شده بود. در سال ۱۷۲۷ چهارصد تن از افراد داویت بک به مدت ۵ روز در این دژ در برابر نیروهای عثمانی ایستادگی کردند تا اینکه نیروهای کمکی به آنها رسید. در پایین دژ در منطقه «متس‌تاغ» یک کلیسای متعلق به سده ۱۷ به نام «مریم مقدس» قرار دارد که دیوارنگاشته‌های جالبی از سده ۱۹ میلادی دارد. فهرست شهرداری‌های ارمنستان
[ "فهرست کشورهای مستقل", "استان‌های ارمنستان", "استان سیونیک", "ساعت گرینویچ", "کد پستی", "زبان ارمنی", "شهر", "ارمنستان", "سیونیک", "ایران", "کیلومتر مربع", "مهر (ایزد)", "نبرد آزادی بخش سیونیک (۱۷۲۲–۱۷۳۰)", "داویت بک", "فهرست شهرداری‌های ارمنستان" ]
[ "انجمن‌ها در استان سیونیک", "بنیان‌گذاری‌های ۹۰۶ (میلادی)", "شهرها و شهرک‌های ارمنستان", "فرمانداری الیزابت‌پول", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۰ (میلادی)", "مناطق مسکونی در استان سیونیک" ]
511
آرشاگ چوبانیان
1
36
0
[ "آرشاگ چوبانيان", "ارشاگ چوبانیان", "ارشاگ چوبانيان" ]
false
3
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "آرشاگ چوبانیانArchag Tchobanian" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Arshag Chobanian.png" }, { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "'''آرشاگ هوهانسی چوبانیان'''" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "[[ارمنی]]" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۱۵ ژوئیه ۱۸۷۲" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[کنستانتینوپول]]، [[امپراتوری عثمانی]]" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[پاریس]]، [[فرانسه]]" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "[[شاعر]]" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
آرشاگ هوهانسی چوبانیان ، زاده ۱۵ ژوئیه ۱۸۷۲ - درگذشته ۸ ژوئن ۱۹۵۴)، نویسنده داستان کوتاه، روزنامه‌نگار، ویراستار، شاعر، ترجمه، نقد ادبی، نمایش‌نامه‌نویس، لغت‌شناس، و رمان‌نویس ارمنستانی بود. بجز زبان ارمنی به زبان فرانسوی هم شعر گفته است. زندگی‌نامه آرشاگ چوبانیان در ناحیه بشیکتاش کنستانتینوپل در یک خانواده ارمنی که از اصلاتا از روستای Agn (Kemaliye فعلی) بودند به دنیا آمد مادر وی زمانی که وی خدود یک‌ماهه بود درگذشت و پدرش نیز زرگر محترمی بود. وی آموزش خویش را در مدرسه محلی ماکروهیان کسب نمود. در سال ۱۸۹۸ وی گاهنامه معروف خویش "Anahit" را بنیانگذاری نمود. ارتباطات و آشنایی‌های وی با چهرهای ادبی و فکری برجسته در فرانسه به وی این اجازه را داد که درباره نسل‌کشی ارمنی‌ها و آزادی ناعدالتی‌های در روزنامه‌های مشهور فرانسوی همچون Mercure de France به نگارد. فهرست نویسندگان ارمنی ارمنی‌های فرانسه
[ "ارمنستان", "کنستانتینوپول", "امپراتوری عثمانی", "پاریس", "فرانسه", "شاعر", "داستان کوتاه", "روزنامه‌نگار", "ویراستاری", "ترجمه", "نقد ادبی", "نمایش‌نامه‌نویس", "لغت‌شناسی", "زبان ارمنی", "زبان فرانسوی", "شعر", "بشیکتاش (استانبول)", "کنستانتینوپل", "مردم ارمنی", "Agn", "Kemaliye", "زرگر (آهنگر)", "نسل‌کشی ارمنی‌ها", "Mercure de France", "Karakoy", "lyceum", "لئون پاشالیان", "Arpiar Arpiarian", "Krikor Odian", "امیل زولا", "فرانسوا کوپه", "آلفونس دوده", "Jean Lorrain", "Caroline Rémy de Guebhard", "کشتار حمیدیه", "حزب لیبرال دموکرات ارمنی", "Boghos Nubar", "کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹)", "جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی", "واقع‌گرایی (ادبیات)", "رمانتیسم", "پتروس دوریان", "Mkrtich Beshiktashlian", "گریگور نارکاتسی", "ناهاپت کوچاک", "ادبیات ارمنی", "آناتول فرانس", "مردم فرانسوی", "امیل وراران", "انوره دو بالزاک", "ویکتور هوگو", "هنریک ایبسن", "فهرست نویسندگان ارمنی", "ارمنی‌های فرانسه" ]
[ "ارمنیان اهل عثمانی", "ارمنیان اهل فرانسه", "اهالی بشیکتاش (استانبول)", "اهالی قسطنطنیه", "درگذشتگان ۱۹۵۴ (میلادی)", "روزنامه‌نگاران اهل ارمنستان", "زادگان ۱۸۷۲ (میلادی)", "شاعران اهل ارمنستان", "نویسندگان ارمنی‌تبار", "نویسندگان اهل ارمنستان", "نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ارمنستان", "نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل امپراتوری عثمانی", "نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ارمنستان", "نویسندگان مرد اهل ارمنستان" ]
512
دریاچه سوان
2
85
0
[ "درياچه سوان", "دریاچه گوگچه", "دریاچهٔ سوان", "درياچهٔ سوان", "درياچه گوگچه", "دریاچهٔ گوگچه", "دریاچه گوگجه", "درياچه گوگجه", "درياچهٔ گوگچه" ]
false
60
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "lake_name", "Item2": "دریاچه سوان" }, { "Item1": "image_lake", "Item2": "Sevan aerial.jpg" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[استان گغارکونیک]]، [[ارمنستان]]" }, { "Item1": "inflow", "Item2": "۲۸ رود و streams" }, { "Item1": "outflow", "Item2": "۹۰٪ [[تبخیر]]، رود هرازدان" }, { "Item1": "length", "Item2": "۷۸ کیلومتر (۲۰۰۵)" }, { "Item1": "width", "Item2": "۵۶ کیلومتر (۲۰۰۵)" }, { "Item1": "area", "Item2": "۹۴۰ کیلومتر مربع (۲۰۰۵)۱۲۳۶ کیلومتر مربع (۲۰۰۲) ۱۴۱۶ کیلومتر مربع (۱۹۳۳)" }, { "Item1": "volume", "Item2": "۳۲٫۹۲۱ کیلومتر مکعب (۲۰۰۲)۵۸٫۵ کیلومتر مکعب (۱۹۳۳)" }, { "Item1": "elevation", "Item2": "۱۹۰۰٫۰۱ متر (۲۰۱۰)۱۸۹۶٫۳۲ (۲۰۰۲)۱۹۱۶٫۲ متر (۱۹۳۳)" } ], "Title": "lake" }
دریاچه سوان دریاچه‌ای در ارمنستان است. این دریاچه و کرانه‌های آن از جاذبه‌های گردشگری ارمنستان به شمار می‌آید. جغرافیا دریاچه سوان در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی ایروان و در استان گغارکونیک قرار دارد. این دریاچه که بزرگ‌ترین دریاچه قفقاز و از بزرگ‌ترین دریاچه‌های کوهستانی آب شیرین در جهان است در بلندای ۱۹۱۶ متری سطح دریا واقع شده‌است. نام سوان از ریشه اورارتویی سیونا و به معنی «سرزمین دریاچه‌ها» گرفته شده‌است. حدود ۳۶ جویبار به این دریاچه می‌ریزند و تنها رودخانه‌ای که از سوان سرچشمه می‌گیرد رود هرازدان است. از گردشگاه‌های پیرامون این دریاچه، چشمه آب معدنی دیلیجان و شهرستانی به همین نام است. ماهی قزل‌آلای مشهوری به نام ایشخان (شاهزاده) بومی این دریاچه‌است. استان ارمنیه رودها و دریاچه‌های ارمنستان کوه‌های ارمنستان فهرست آتشفشان‌های ارمنستان جغرافیای ارمنستان آب و هوای ارمنستان
[ "استان گغارکونیک", "ارمنستان", "تبخیر", "سوان (ارمنستان)", "گاوار", "واردنیس", "شورژا", "تسوواگیوغ", "دریاچه", "جاذبه‌های گردشگری", "ایروان", "قفقاز", "آب شیرین", "اورارتو", "هرازدان", "دیلیجان", "قزل‌آلا", "استان ارمنیه", "Vaskenian Theological Academy", "Noraduz cemetery", "Gevorg Bashinjaghyan", "رودها و دریاچه‌های ارمنستان", "کوه‌های ارمنستان", "فهرست آتشفشان‌های ارمنستان", "جغرافیای ارمنستان", "آب و هوای ارمنستان" ]
[ "جاذبه‌های گردشگری در استان گغارکونیک", "جغرافیای استان گغارکونیک", "دریاچه‌های ارمنستان", "دریاچه‌های کوهستانی", "مناطق کنوانسیون رامسر در ارمنستان" ]
513
جشن‌های ارمنی
4
45
0
[ "جشن‌هاي ارمني", "جشن های ارمنی", "جشن هاي ارمني" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ارمنیان جشن‌های بسیاری دارند که بعضی جشن‌های مذهبی و بعضی دیگر جشن‌های باستانی است. جشن درندز (آتش افروزی) جشن درندز (آتش افروزی) از جشن‌های ویژه تیره‌های هندواروپایی بوده که ایرانیان آن را جشن سده و ارمنیان درندز می‌نامند. در ارمنستان باستان برای آتش صفات زنانه و برای آب فروزه‌های مردانه قائل بودند. این جشن در ایران از زمان مادها تا پایان دوره صفوی برگزار می‌شد. این جشن در روز سیزدهم فوریه مصادف با بیست و چهارم بهمن ماه برگزار می‌شود. در این روز ارمنیان به کلیسا می‌روند. مقام روحانی پس از به جای آوردن مراسم مذهبی ویژه آن روز شمع روشنی را از محراب کلیسا برداشته به محوطه حیات کلیسا می‌رود و با آن شمع بوته‌هایی که برای آتش افروزی گردآمده می‌افروزد. پس از مراسم آتش بازی، هنگام ترک کلیسا هر کس شمع یا اخگردانی (مشعلی) را که با آتش صحن کلیسا روشن شده به عنوان تبرک به منزل می‌برد. جشن باریگندان (برغندان) از جمله جشن‌های بسیار کهن دو ملت ایرانی و ارمنی جشن باریگندان ارمنی یا برغندان ایرانی است که شیوه برگزاری آن میان دو تیره دارای همانندی‌های بسیاری است. برپایی این جشن و سرور پیش از ایام روزه بزرگ بیانگر شادی و خرسندی دو قوم از فرا رسیدن روزهای روزه بوده است. معنی واژه باریگندان در ارمنی شادمانی است. این جشن از جشن‌های پیش از پذیرش مسیحیت هم‌زمان با جشن ناواسارد برگزار می‌شد. از ویژگیهای برجسته این جشن، برابری کامل در آن روز میان قشرها و لایه‌های جامعه و آزادی انتقاد از بزرگان و توانگران بود. در روز باریگندان معمولا سفره شام رنگین‌تر و مفصل‌تر از شب‌های عادی است. از جمله عادات دیگر این روز استفاده از نقاب و برگزاری شب نشینی با نقاب می‌باشد. جشن ناواسارد نخستین ماه سال در گاه شماری ارمنستان باستان ناواسارد نام داشت که به معنی سال نو است. در نخستین روز ماه ناواسارد جشن با شکوهی برپا می‌شد و همه مردم در این جشن شرکت می‌کردند. در روز عید پیکارهای ورزشی مانند دو، اسب سواری و ارابه‌رانی برگزار می‌شد. پهلوانان زورآزمایی می‌کردند و نوازندگان تازه‌ترین آهنگ‌های خود را می‌نواختند. برخی نیز به کبوترپرانی سرگرم می‌شدند. در روز جشن مردم با انواع چهره‌پوش‌ها روی خود را می‌پوشاندند چرا که ارمنیان باستان بر این باور بودند که نقاب ارواح پلید را گریزان می‌کند. امروزه جشن ناواسارد در جوامع ارمنی روز یازدهم اگوست برگزار می‌شود. در این جشن تیم‌های ورزش ارمنیان در یکی از کشورها گرد هم آمده و با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و برندگان مسابقات پیروزمندان ناواسارد خوانده می‌شوند. در چند سال اخیر مسابقات ورزش ناواسارد در جمهوری ارمنستان برگزار می‌شود. در پایان بایستی یادآور شد که جشن ناواسارد بر پایه بسیاری از منابع موجود دارای اصل و ریشه ایرانی است و مترادف با نوسرد است که از جمله کهن‌ترین اعیاد ایرانی بوده که در روزگار مادها برگزار می‌شده ولیکن امروزه به فراموشی سپرده شده است. جشن وارداوار (آب پاشان) این جشن از قدیمی‌ترین جشن‌های ارمنیان محسوب می‌شود که در میان ایرانیان به عید آب پاشی ارمنیان شهرت دارد. ارمنیان در این روز به یکدیگر آب می‌پاشیدند، کبوترپرانی می‌کردند و مسابقات ورزشی ترتیب می‌دادند. بیشتر محققانی که در زمینه اعیاد ارمنیان پیش از مسیحیت تحقیق می‌کنند، این جشن را مربوط به الهه آستغیگ و الهه آناهید می‌دانند. به موجب افسانه‌های ارمنی، آستغیگ، الهه زیبایی، باروری و حاصل‌خیزی بود و برگزاری این جشن در فصل تابستان به منظور طلب باران و برکت بوده است. جشن آب پاشی از جشن‌های خاص اقوام آریایی است و ارتباطی با دین خاصی ندارد ولی ارمنیان از سده چهارم میلادی پیرایه‌هایی مذهبی برای آن فراهم کردند. اکنون جشن وارداوار به عنوان یکی از اعیاد مسیحیت، نود و هشت روز پس از عید پاک، بین بیست و هشتم ماه ژوئن تا اول ماه اگوست برگزار می‌شود. این جشن در ایران از زمان مادها تا پایان دوره صفوی برگزار می‌شد.
[ "هندواروپایی", "جشن سده", "ارمنستان", "آتش", "ماد", "صفویان", "کلیسا", "محراب کلیسا", "حیات کلیسا", "باریگندان", "برغندان", "روزه", "مسیحیت", "آزادی", "گاه شماری", "اسب سواری", "ارابه‌رانی", "ارواح", "جمهوری ارمنستان", "مادها", "عید آب پاشی", "تابستان", "باران", "عید پاک", "ژوئن", "اوت", "تهران" ]
[ "ارمنستان", "فرهنگ ارمنستان", "جشنواره‌های ارمنی" ]
514
دودمان آرتاشسی
0
125
0
[ "دودمان آرتاشسي", "دودمان ارتاشسی", "دودمان ارتاشسي" ]
false
34
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
border=1 align=left cellpadding=4 cellspacing=0 width=250 style="margin: 0 0 1em 1em; background: #f8f9fa; border: 1px #a2a9b1 solid; border-collapse: collapse; font-size: 95%;" + دودمان آرتاشسی Artaxiad Dynasty 230pxپرچم دودمان آرتاشسی شروع و پایان سال دودمان آرتاشسی ۱۹۰ (پیش از میلاد) - ۱ (پیش از میلاد) پایتخت آرتاشات، تیگراناکرت دولت پادشاهی دولت قبلی دودمان اروندی دولت بعدی سلسله اشکانی ارمنستان دودمان آرتاشسی یا "آرتاشسیان" (به ارمنی - به انگلیسی Artaxiad dynasty)، دودمانی ارمنی است که توسط آرتاشس یکم در ۱۹۰ (پیش از میلاد) در شهر آرتاشات بنیانگذاری کرد. تاریخ بعد از شکست آنتیوخوس سوم حاکم ارمنستان بزرگ در سال ۱۹۰ پیش از میلاد از دولت روم، ایجاد و احیای ارمنستان مستقل را تسهیل نمود؛ و آرتاشس یکم در ۱۹۰ پیش از میلاد پادشاه ارمنستان شد. او شهری به نام (آرتاکساتا)، آرتاشات در دامنه کوه آرارات بنا کرد که پایتخت آن روز ارمنستان گردید. پس از آرتاشس یکم دو فرزندش آرتاوازد یکم و تیگران یکم به حکومت رسیدند. در همین زمان در ایران حکومت تازه‌ای به نام پارت روی کار آمده بود. پارت‌ها که با نام اشکانیان هم معروفند از تیره ایرانی بودند. پادشاه پارتی ایران مهرداد دوم (زندگی: ۱۱۵ پیش از میلاد) تا ۸۸ پیش از میلاد - مرزهای غربی قلمرو خود را تا رود فرات گسترش داد. او با آرتاوازد یکم درگیر شد و تیگران برادرزاده شاه ارمنستان را به گروگان برد. وقتی پدرش در سال ۹۵ پیش از میلاد فوت کرد اشکانیان آزادش کردند، ولی او ناگزیر شد به بهای آزادیش از دره‌های مرز جنوبی ارمنستان واقع در منطقه‌ای را که امروزه ارمنستان غربی است به آنان واگذارد. در زمان فرمانروایی تیگران دوم، قلمرو ارمنستان سه برابر گشت و ارمنستان به یکی از نیرومندترین حکومت‌های آن روز تبدیل شد. به همین علت تیگران دوم را در تاریخ تیگران بزرگ می‌نامند. در سال ۸۸ پیش از میلاد، با مرگ مهرداد دوم شاه پارت که داماد و هم پیمان تیگران بزرگ بود، لشکریان ارمنی وارد هفتاد جلگه شدند و به مرزهای آتورپاتکان و ماد حمله کردند و تا همدان، پایتخت پارت، پیش رفتند و پس از تصرف این شهر کاخ شاه را به آتش کشیدند. پس پیمان آشتی‌ای بسته شد که طی آن هفتاد جلگه، آتورپاتکان، ماد و سرزمین‌های شمالی میان‌رودان به تیگران دوم سپرده شد. تیگران دوم در سامانهای گوناگون زیر دست خود شهرها و آبادی‌هایی به نام تیگراناکرت (به معنای ساخته تیگران) بنا کرد. تیگراناکرت اصلی در جایی بوده که اکنون شهر دیاربکر کردستان ترکیه امروزی قرار دارد. لوکولوس بعد از شکست از تیگران دوم در نبرد تیگراناکرت سرداری به نام پومپه به فرماندهی سپاهیان روم منصوب شد. پومپه به وعده واگذاری قسمتی از سرزمین‌های متصرفی لوکولوس در میان رودان به فرهاد سوم پادشاه اشکانی وی را با خود متحد ساخت و وادارش کرد که به ارمنستان حمله کند. در خلال این اوقات فرهاد سوم بر ارمنستان تاخت. از بخت بد تیگران دوم پسر نوجوانش شاهزاده تیگران دست به یک خیانت شرم‌آور زد، به این معنی که با گروهی از سربازان به اردوگاه اشکانیان پیوست. اشکانیان با کمک سربازانی که شاهزاده تیگران در اختیارش گذاشته بود پیش آمدند و شهر آرتاشات پایتخت ارمنستان را محاصره کردند. وقتی بر اثر شکست مهرداد و فروپاشی حکومت پنتوس، پومپه به سمت ارمنستان پیشروی کرد وضع تیگران دوم وخیم و یاس‌انگیز شد. این جنگی بود که او می‌بایست در دو جبهه انجام دهد، با بیگانگان یک جنگ داخلی هم افزوده شده بود. تیگران توانست بقدر کافی نیرو تجهیز کند و پس از گردآوری نیروهایش به لشکری که آرتاشات را محاصره کرده بود حمله کرد، شکست سنگینی برآن وارد آورد و اشکانیان را از ارمنستان بیرون راند. لیکن با وجود این پیروزی تیگران حس کرد که غیرممکن است بتواند به نبرد ادامه بدهد، زیرا ارتش روم اکنون از جبهه دیگری داشت وارد خاک کشور او می‌شد. پومپه به پیشروی خود به طرف قلب ارمنستان ادامه داد و بی‌آنکه با مقاومتی برخورد کند به منطقه فعلی ارزروم رسید تیگران دوم از او تقاضای صلح کرد و پومپه هم پذیرفت. در سال ۵۶ پیش از میلاد، با مرگ تیگران دوم آرتاوازد دوم به فرمانروایی رسید. آرتاوازد دوم به سبب قراردادی که پومپه با ارمنستان بسته بود به اجبار متحد روم شد. او به کراسوس نقشه جنگی عاقلانه‌ای پیشنهاد کرد دایر براینکه نامبرده لشکریان رومی را به ارمنستان بیاورد، چون در آنجا بهتر می‌تواند ایران اصلی را که هم نزدیک است و هم پایه واقعی قدرت اشکانیان، مورد حمله قرار دهد. لیکن کراسوس خواه از روی غرور و خودخواهی و خواه به انگیزه حرص و آز و به طمع اینکه هر چه زودتر تیسفون پایتخت اشکانیان را با همه گنجینه‌هایش به تصرف درآورد، این نقشه را رد کرد، سرانجام بخش عمده‌ای از آن در نبرد حران نابود شد. کراسوس خودکشی کرد و کاسیوس که فرماندهی بازماندگان را برعهده گرفته بود پس از یک عقب‌نشینی وحشتناک خود را به سوریه رسانید. پس از شکست کراسوس و عقب‌نشینی بازمانده سپاهیان رومی به سوریه دیگر برای ارمنستان غیرممکن بود به تنهایی بار سنگین جنگ را تحمل کند، و لذا پادشاه آرتاوازد مجبور شد با اشکانیان قرار داد ببندد. آرتاوازد به شرایط آن قرار داد گردن نهاد و به موجب آن قسمت جنوبی ارمنستان را به ایران واگذاشت و به‌علاوه با پادشاه اشکانی هم پیمان اتحاد بست، این پیمان با ازدواج خواهر پادشاه ارمنستان با یکی از پسران اشکانی تحکیم شد. مارکوس آنتونیوس بنا به اندرزهای خائنانه کلئوپاترا که می‌خواست ثروتهای ارمنستان را تصاحب کند و یکی از فرزندان خود را بر تخت سلطنت آنجا بنشاند آرتاوازد را با فریب و نیرنگ به نزد خود به شهر نیکوپولیس خواند، کلئوپاترا آنان را مورد آزار و شکنجه قرار داد تا محل اختفای گنجینه‌های ارمنستان را فاش کنند. سپس کلئوپاترا و مارکوس لشکریانی برای اشغال ارمنستان فرستادند و اسکندر جوان را که ارشد فرزندان حاصل از ازدواجشان بود بر تخت سلطنت آن کشور نشاندند. آرتاوازد دوم به دست کلئوپاترا کشته شد. اسکندر پسر مارکوس آنتونیوس تازه به زور بر تخت سلطنت ارمنستان نشسته بود که یک شورش بزرگ ملی وی را از مملکت راند و به جای او پسر آرتاوازد دوم به نام آرتاشس دوم بر تخت نشانید. آنگاه لشکریان مارکوس باردیگر کشور را اشغال کردند و آرتاشس دوم (یا آرتاکسیاس دوم) به دربار پادشاه اشکانی که همچنان با رومیان در جنگ بود پناه برد. اسکندر دوباره بر تخت سلطنت ارمنستان نشست و در حمایت سپاهیان رومی از ۳۴ تا ۳۱ پیش از میلاد سلطنت کرد. مارکوس در آخرین مرحله مبارزه‌اش با آگوستوس مجبور شد که نیروهای خود را از ارمنستان بیرون بکشد. آرتاشس دوم با کمک پادشاه اشکانی به ارمنستان بازگشت، دوباره مقام سلطنت را به دست گرفت، و از سال ۳۰ تا ۲۰ پیش از میلاد سلطنت کرد. آرتاکسیاس (آرتاشس) دوم به دست گروهی که توسط رومیان اجیر شده بودند کشته شد و برادرش تیگران سوم بر تخت سلطنت ارمنستان نشست. از آن پس ارمنستان وضع مملکت خودمختاری را پیدا می‌کرد که متحد روم بود و روم بر او سلطه‌ای کم یا بیش واقعی اعمال می‌نمود. پس از تیگران سوم، تیگران چهارم برتخت نشست با سلطنت این پادشاه سلسله آرتاشس‌ها توام با جنگ‌های داخلی بود که ارمنستان را روبه ضعف برد. پس از مرگ تیگران چهارم، به نام آریوبرزن دوم بر تخت نشست لیکن استقرار او بر تخت سلطنت ارمنستان بدون زحمت صورت نگرفت برای اینکه ارمنی‌ها برضد نفوذ روم دست به نبرد و شورش زده بودند. بعد از آریوبرزن پسرش به نام آرتاوازد سوم به جایش نشست. با روی کار آمدن او دوران اغتشاش‌ها دوباره آغاز شد. دیون کاسیوس نقل می‌کند که: «سال بعد، ارمنیان به جان هم افتادند و بجز این کار دیگری نکردند.» ارمنستان بجز در یک دوره کوتاه از آرامشی نسبی برخوردار نشد، و آن هم پس از سال ۱۷ میلادی بود که ژرمنیکوس ژولیوس سزار با سپاه خود به ارمنستان آمد تا آرتاشس سوم معروف به زنون را بر تخت سلطنت بنشاند. دودمان آرتاشسی پادشاهان آرتاشس یکم، پسر زاره (۱۹۰ تا ۱۵۹ پیش از میلاد) تیگران یکم، پسر آرتاشس یکم (۱۵۹ تا ۱۲۳ پیش از میلاد) آرتاوازد یکم، پسر آرتاشس یکم (۱۲۳ تا ۹۵ پیش از میلاد) تیگران دوم، پسر تیگران یکم (۹۵ تا ۵۵ پیش از میلاد) آرتاوازد دوم، پسر تیگران دوم (۵۵ تا ۳۴ پیش از میلاد) آرتاشس دوم، پسر آرتاوازد دوم (۳۳ تا ۲۰ پیش از میلاد) تیگران سوم، پسر آرتاوازد دوم (۲۰ تا ۱۰ پیش از میلاد) تیگران چهارم، پسر تیگران سوم و ملکه اراتو دختر تیگران سوم (۱۰ تا ۲ پیش از میلاد) آریوبرزن (اشکانی)، پسر آرتاوازد یکم آتروپاتکان آرتاوازد سوم، پسر آریوبرزن آرتاشس سوم (معروف به زنون)، پسر پونتوس تیگران پنجم، پسر آلکساندر و ملکه اراتو تاریخ ارمنستان
[ "پایتخت", "آرتاشات", "تیگراناکرت", "دولت", "پادشاهی", "دودمان اروندی", "سلسله اشکانی ارمنستان", "زبان ارمنی", "زبان انگلیسی", "ارمنیان", "آرتاشس یکم", "آرتاشات (شهر باستانی)", "آنتیوخوس سوم", "ارمنستان بزرگ", "روم", "۱۹۰ (پیش از میلاد)", "کوه آرارات", "آرتاوازد یکم", "تیگران یکم", "پارت", "اشکانیان", "مهرداد دوم", "۱۱۵ (پیش از میلاد)", "۸۸ (پیش از میلاد)", "ارمنستان غربی", "تیگران دوم", "تیگران بزرگ", "آتورپاتکان", "ماد", "میان‌رودان", "دیاربکر", "هراند پاسدرماجیان", "لوکولوس", "نبرد تیگراناکرت", "پومپه", "میان رودان", "فرهاد سوم", "پنتوس", "ارزروم", "۵۶ (پیش از میلاد)", "آرتاوازد دوم", "کراسوس", "تیسفون", "نبرد حران", "گایوس کاسیوس لونگینوس", "مارکوس آنتونیوس", "کلئوپاترا", "نیکوپولیس", "آرتاشس دوم", "آگوستوس", "خودمختاری", "تیگران سوم", "تیگران چهارم", "آریوبرزن (اشکانی)", "دیون کاسیوس", "ژرمنیکوس ژولیوس سزار", "آرتاشس سوم", "زریر (سوفنه)", "تاریخ ارمنستان" ]
[ "دودمان آرتاشسی", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۹ (پیش از میلاد)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۰ (پیش از میلاد)", "پادشاهان ارمنستان", "پادشاهی ارمنستان", "تاریخ ارمنستان", "خاندان‌های پادشاهی آسیا", "خاندان‌های والای ارمنستان" ]
515
چیرگی اشکانیان بر ارمنستان
0
13
0
[ "چيرگي اشكانيان بر ارمنستان" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
در سال ۵۱ میلادی، بلاش یکم (۷۸-۵۱ م) که از نیرومندترین شاهان پارتی ایران بود به شاهی رسید و ارمنستان به دومین شاه‌نشین مستقل اشکانی بدل شد. پس از جنگ‌های طولانی میان روم و پارت، نرون شاهنشاه روم با درخواست بلاش یکم مبنی بر حکومت برادرش تیرداد بر ارمنستان موافقت کرد. تیرداد با اینکه رفتار و سلوک پادشاهان اشکانی را با خود به ارمنستان آورده بود ولی آداب و سنن حکومتی دودمان آرتاشسی به گونه‌ای در ارمنستان ریشه دوانیده بود که وی به خود فرهنگ ارمنی گرفت و مردم ارمنستان نیز با آغوش باز او را پذیرفتند. از زمان فرمانروایی واقارش دوم (۱۸۰ میلادی) حکومت شاهان اشکانی ارمنستان یا آرشاکیان موروثی شد. سلسله اشکانی ارمنستان با نام آرشاکیان خوانده می‌شود. در سال ۲۲۶ میلادی، اردشیر بابکان که از خاندان ساسان شاه پارس بود اردوان پنجم اشکانی را سرنگون کرد و فرمانروایی ایران به دست ساسانیان افتاد. ساسانیان با گذشت زمان ارمنستان را تسخیر و آن را جزئی از خاک ایران کردند.
[ "بلاش یکم", "ارمنستان", "اشکانی", "تیرداد یکم (ارمنستان)", "مردم ارمنی", "واقارش دوم", "سلسله اشکانی ارمنستان", "اردوان پنجم", "ساسانیان", "ایران", "احمد نوری‌زاده", "اشکانیان", "جنگ‌های ایران و روم" ]
[ "تاریخ ارمنستان", "جنگ‌های ایران در قفقاز", "تاریخ نظامی شاهنشاهی اشکانی" ]
516
چلیپاسنگ
0
95
0
[ "خاچکار", "چليپاسنگ", "خاچكار" ]
false
46
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
چلیپاسنگی در صومعه هاغارتسین، نزدیک شهر دیلیجان ارمنستان. چلیپاسنگ یا خاچکار (به ارمنی: "") نام سنگهایی است که بر روی آن‌ها نقش صلیب کنده شده و هزاران عدد از آن‌ها در سراسر ارمنستان پراکنده است. خاچ به ارمنی یعنی صلیب یا چلیپا (واژه خاج که ما در ورق بازی بکار می‌بریم وام واژه‌ای ارمنی است در فارسی) و کار یعنی سنگ، پس خاچکار را می‌توان در فارسی به چلیپاسنگ ترجمه نمود. پیشینه چلیپاسنگهای ارمنی بقولی به روزگار پیش از مسیحی شدن ارمنیان برمیگردد. بنظر کاوه فرخ میان چلیپا سنگ‌های ارمنستان و صلیب میترایی یا صلیب ایرانی ارتباط وجود دارد. در آن زمان نقش اژدها و دیگر موجودات افسانه‌ای را بر روی چوب می‌کندند. نخستین چلیپاسنگهای مسیحی بر روی چوب و سنگ هر دو کنده کاری می‌گشت و از سده نهم میلادی به این سو در سراسر سرزمین ارمنستان چلیپاسنگهایی برپا گشت. آن‌ها بیشتر به‌عنوان یادمان برای رویدادهای کهن و مهم مسیحی ساخته می‌شدند. بر روی برخی از آن‌ها شرح آن رویدادها نگاشته شده‌است. مردم ارمنستان به دور برخی از چلیپاسنگ‌ها زیارتگاه‌هایی برپا کرده‌اند و برخی هم معجزاتی را به آن‌ها نسبت می‌دهند. چلیپاسنگ برای ارمنیان حکم همان پیکر مقدس کاتولیکها و شمایل ارتودوکس‌های یونانی را دارد. به جز نقش صلیب این سنگ‌ها نماد رنج مسیح و برخاستن او نیز هست. به علاوه چلیپاسنگ‌ها نماد درخت زندگی نیز هستند و این جنبه با آذینهای برگ مانند روی آن‌ها مشخص‌تر می‌گردد. باور توده مسیحی بر آن بوده که جنس چوب چلیپایی که عیسی در گلگتا بر آن میخکوب شد از جنس چوب درخت زندگی در باغ عدن بود. واپسین گروه چلیپاسنگ‌های ارمنی هزاران خاچکاری‌ست که در سده‌های ۱۶ تا ۱۸ میلادی در گورستان شهر جلفا (به ارمنی: هین جوغا) ساخته و پرداخته گشته است. منطقه جلفا به یک کانون بازرگانی میان غرب و ایران تبدیل شده بود و تاثیر هنر ایرانی بر چلیپاسنگ‌های جلفا کاملا هویداست. این تاثیر باعث شد تا چلیپاسنگ‌ها شکل ستون مانند و باریکتری پیدا کنند، صلیب میانی در میان یک محراب باریک قرار گیرد و بخش بالای محراب به یک کمان نوک تیز ختم شود که از ویژگی‌های هنری ایران و شرق است. نخجوان چلیپاسنگ‌ها در منطقه جلفا سال۱۹۱۵م پس از استقلال جمهوری‌های سابق شوروی و آغاز مناقشه قره‌باغ، ارمنیان باقی‌مانده در نخجوان نیز از این منطقه اخراج شدند. طی سال‌های پس از استقلال، جمهوری آذربایجان با پیروی از سیاست‌های ترکیه برای اثبات عدم تعلق ارمنیان به این منطقه و نبود پیشینه‌ای از آنان اقدام به تخریب بناهای تاریخی به جای مانده از ارمنیان در ابعاد بسیار وسیع کرد. حد نهایت این نابودسازی فرهنگی در منطقه جلفا اتفاق افتاد. در کناره رود ارس و در نزدیکی خط مرزی ایران، حدود سه هزار چلیپاسنگ مربوط به سده‌های نهم تا شانزدهم میلادی قرار داشت که آثاری منحصر به فرد محسوب می‌شدند. سربازان در حال تخریب چلیپاسنگ‌ها در ۱۹۹۸م جمهوری آذربایجان با کمک ماشین‌آلات سنگین پس از خرد کردن این چلیپاسنگ‌ها شروع به حمل آن‌ها با قطار به محلی نامعلوم کرد که با اعتراض دولت ارمنستان و دخالت یونسکو تخریب این چلیپاسنگ‌ها متوقف شد اما به دلیل عدم قاطعیت سازمان‌های بین‌المللی در جلوگیری از نابودسازی فرهنگی درمنطقه نخجوان دولت آذربایجان تخریب این آثار را از سر گرفت و در نوامبر ۲۰۰۴م، با اعزام حدود دویست سرباز طی چند روز کلیه سنگ‌صلیب‌ها خرد شد، آن‌ها را به داخل رود ارس ریختند و سپس، در محل این آثار با ارزش تاریخی میدان تیر بنا کردند. یکی از اولین مطالبی که به زبان فارسی درباره این موضوع نوشته شد مطلب چلیپاسنگ توسط مانی پارسا در بود. اصطلاح چلیپاسنگ ترجمه واژگانی خاچکار ارمنی است که توسط مانی پارسا پیشنهاد شد. این ترجمه فارسی آن نام، امروزه در محافل پژوهنده فرهنگی ارمنی به زبان فارسی، رواج بیشتری یافته چنان‌که مقاله مربوط به این موضوع در سی و سومین شماره (فصلنامه فرهنگ ارمنی) چاپ پاییز ۱۳۸۴ عنوان خود را چلیپاسنگ قرار داده.
[ "دیلیجان", "ارمنستان", "صلیب", "چلیپا", "خاج (ورق بازی)", "ورق بازی", "وام واژه", "سنگ", "مسیحی", "صلیب ایرانی", "اژدها", "یادمان", "پیکر مقدس", "کاتولیک", "ارتودوکس", "یونان", "نماد", "مسیح", "درخت زندگی", "عیسی", "گلگتا", "باغ عدن", "گورستان", "جلفا", "ستون", "محراب", "کمان", "ایران", "ارس", "یونسکو", "هاقپات", "Makaravank Monastery", "بیروت", "لبنان", "Armenian Catholicossate of Cilicia", "Antelias", "ساناهین", "نووی ساد", "صربستان", "صومعه گنج‌سر", "قره‌باغ", "Dadivank Monastery", "کراکوف", "لهستان", "Goshavank" ]
[ "صلیب", "فرهنگ ارمنستان", "میراث فرهنگی و معنوی بشر", "نمادهای مسیحیت", "هنر ارمنستان", "یادبودها و یادواره‌ها در ارمنستان", "یادبودها و یادواره‌ها در جمهوری آذربایجان", "یادبودها و یادواره‌ها در جمهوری آرتساخ" ]
517
زبان ارمنی
0
1,863
0
[ "ریشه‌های زبان ارمنی", "زبان ارمني", "ریشه های زبان ارمنی", "ارمنی (زبان)", "ريشه هاي زبان ارمني", "ارمنی‌زبان", "ارمني (زبان)", "ارمني زبان", "ارمنی زبان", "ريشهٔ هاي زبان ارمني", "ریشهٔ های زبان ارمنی" ]
false
1,726
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "زبان ارمنی" }, { "Item1": "nativename", "Item2": "''hayeren''" }, { "Item1": "states", "Item2": "[[سرزمین کوهستانی ارمنستان]]" }, { "Item1": "speakers", "Item2": "8-12 million" }, { "Item1": "date", "Item2": "2001 – some figures undated" }, { "Item1": "dateprefix", "Item2": "ca." }, { "Item1": "ref", "Item2": "e18" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "Indo-European" }, { "Item1": "ancestor2", "Item2": "[[ارمنی کلاسیک]]" }, { "Item1": "ancestor3", "Item2": "[[Middle Armenian]]" }, { "Item1": "stand1", "Item2": "[[زبان ارمنی شرقی]]" }, { "Item1": "stand2", "Item2": "[[زبان ارمنی غربی]]" }, { "Item1": "script", "Item2": "[[الفبای ارمنی]][[Armenian Braille]]" }, { "Item1": "nation", "Item2": "(Karabakh)20px [[سازمان پیمان امنیت جمعی]]20px [[اتحادیه اقتصادی اوراسیا]]" }, { "Item1": "minority", "Item2": "'''Official ''(de jure)'' status:'''\n*\n*\n*\n*\n*\n*\n;Semi-official or unofficial ''(de facto)'' status\n* ([[سامتسخه-جاواختی]])\n*\n*\n*\n* ([[کالیفرنیا]])" }, { "Item1": "agency", "Item2": "Institute of Language ([[فرهنگستان ملی علوم ارمنستان]])" }, { "Item1": "iso1", "Item2": "hy" }, { "Item1": "iso2b", "Item2": "arm" }, { "Item1": "iso2t", "Item2": "hye" }, { "Item1": "lc1", "Item2": "hye" }, { "Item1": "ld1", "Item2": "Modern Armenian" }, { "Item1": "lc2", "Item2": "xcl" }, { "Item1": "ld2", "Item2": "[[ارمنی کلاسیک]]" }, { "Item1": "lc3", "Item2": "axm" }, { "Item1": "ld3", "Item2": "[[Middle Armenian]]" }, { "Item1": "lingua", "Item2": "57-AAA-a" }, { "Item1": "map", "Item2": "Idioma armenio.png" }, { "Item1": "mapcaption", "Item2": "The Armenian-speaking world:" }, { "Item1": "notice", "Item2": "IPA" }, { "Item1": "protoname", "Item2": "[[Proto-Armenian]] (reconstructed)" }, { "Item1": "glotto", "Item2": "arme1241" }, { "Item1": "glottorefname", "Item2": "Armenian" } ], "Title": "language" }
زبان ارمنی نسخه خطی ارمنی متعلق به زمانی میان قرن پنجم و ششم میلادی زبان ارمنی (; هایرن) یکی از زبان‌های هندواروپایی است که در منطقه قفقاز و به‌ویژه در کشور ارمنستان و آرتساخ و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان جماعت ارمنیان پراکنده شناخته می‌شوند به آن صحبت می‌کنند. ارمنیان تا پایان سده چهارم میلادی از خط سریانی یا یونانی استفاده می‌کردند و ازاین‌رو ادبیات و تاریخ آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می‌شود. پس از رسمیت یافتن دین مسیح در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون کتاب مقدس این دین به زبان یونانی یا سریانی بود، در مراسم مذهبی کلیساها نیز به این زبان‌ها سخن گفته می‌شد. در برخی از کلیساها کتاب مقدس را درهنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می‌کردند و برای حضار بازگو می‌نمودند. حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام مسروب ماشتوتس، که با زبان‌های یونانی و زبان پارتی و زبان پارسی میانه (در دوره ساسانی) آشنایی کامل داشت، اختراع شد. زبان ارمنی در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفته «روبرت آفوکس» بزرگ‌ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانواده زبان‌ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می‌کردند. نظریه رایج آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از زبان‌های ایرانی است. تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که درخصوص زبان ارمنی، آن‌ها را ازاین‌قرار می‌توان برشمرد: اول، تحول‌های داخلی که از راه طبیعی صورت می‌گیرد و نتیجه تکامل و ترقی زبان است. دوم، تحول‌های خارجی که بخش عمده آن با وام‌گیری انجام می‌شود و نتیجه عوامل خارجی است. سوم، تحول‌های کوچکی است که به دست افراد صورت می‌گیرد و حاصل نوآوری‌های ادبی است. این تحولات سه‌گانه زبان ارمنی به تاریخ سیاست‌های ملی، تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می‌شود. نظریه ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اول سده نوزدهم در اروپا حاکم بود و دانشمندانی مانند راسموس راسک، «اوگوست اشلایشر» (که البته بعدها از این نظریه انصراف داد)، و «فرانتس بپ» آن را مطرح کرده‌بودند و «هاینریش هوبشمان»، دانشمند و زبان‌شناس نامی، در مقاله‌ای به نام «موقعیت زبان ارمنی در میان زبان‌های هندواروپایی» (که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد)، این نظریه را تغییر داد. «آنان که بر شباهت‌های واژگان دو زبان انگشت می‌نهادند، نیندیشیده‌بودند که امکان دارد این همانندی درنتیجه وام‌گیری واژه‌ها صورت گرفته‌باشد و عملا هیچ‌گونه روشی را برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده‌بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی‌های بنیادی نظام‌های آوایی زبان‌های ایرانی و ارمنی در جدول‌ها، توانست روشن کند که واژه موردنظر ارمنی اصیل یا وام‌واژه ایرانی است. نتیجه‌گیری نهایی هوبشمان ازاین‌قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه‌ای مستقل از گروه زبان‌های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان‌های ایرانی، شاخه‌ای متمایز از یک زبان مادر است، و امروزه این نظریه را همه دانشمندانی که در رشته زبان‌شناسی تطبیقی پژوهش می‌کنند، پذیرفته‌اند.» زبان ارمنی را می‌توان به دو دوره کلی تقسیم کرد: الف: دوره گفتاری (دوره قبل از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از قدیم‌ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م. ب: دوره نوشتاری (دوره بعد از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز. از دوره گفتاری اطلاعات زیادی دردست نیست. دوره نوشتاری به سه دوره اصلی و چندین دوره فرعی تقسیم می‌شود. سه دوره اصلی عبارت‌اند از: دوره باستان یا «گرابار»، دوره میانه یا کیلیکیه، و دوره جدید معاصر یا «آشخارهابار». در تمام این دوره‌ها، زبان ادبی، به‌عنوان بزرگ‌ترین گونه زبان ارمنی در درجه اول اهمیت قرار دارد. در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می‌شود: زبان ادبی شرقی زبان ادبی غربی دوره‌های زبان ارمنی دوره ارمنی باستان یا «گرابار» این دوره به سه دوره فرعی تقسیم می‌شود. دوره ارمنی متاثر از گرابار کلاسیک (نیمه اول سده پنجم) در این دوره، گونه‌های گفتاری و نوشتاری یکی است و گرایشی به سبک آشوری (سریانی) در زبان پدیده آمده‌است که دلیل آن تماس نزدیک میان روحانیون آشوری و ارمنی، ترجمه بعضی از متون آشوری به ارمنی، نزدیکی روابط فرهنگی و مذهبی، و اعزام روحانیون برای تحصیلات عالیه به آن سرزمین بوده‌است. از آثار این دوره می‌توان تاریخ ارمنستان، اثر موسس خورناتسی و تاریخ ارمنستان، اثر قازار پاربتسی را نام برد. دوره بعد از ارمنی باستان (سده‌های ششم تا هفتم) در این دوره گونه ادبی از گونه گفتاری فاصله بیشتری می‌گیرد، ولی از تاثیر آن برکنار نیست. علت به‌وجود آمدن این فاصله از یک طرف گرایش به سبک و مکتب ادبی یونانی است و از طرف دیگر تضعیف تاثیر زبان نوشتاری بر زبان گفتاری است. از آثار این دوره می‌توان از تاریخ، اثر «سبئوس» نام برد. دوره پیش از ارمنی میانه (سده‌های هشتم تا یازدهم) در این دوره فاصله مابین زبان ادبی و زبان گفتاری زیادتر شده‌است و سعی نویسندگان بر این است که از زبان گفتاری دوری جویند و اصالت زبان ادبی «گرابار» را حفظ کنند که این خود نشانه آگاهی آنان است. در این دوره به علت استقرار و استیلای اعراب به مدت دو سده (از سده هفتم تا نهم) در ارمنستان، واژه‌های عربی وارد زبان ارمنی شده‌است، ولی در آثار نویسندگان گرایش به کاربرد واژه‌های یونانی و سبک یونانی هنوز دیده می‌شود. در این دوره تفاوت بین گونه‌های زبان ارمنی عمیق‌تر شده‌است. دوره میانه در این دوره زبان گفتاری همپایه زبان ادبی می‌شود. اساس زبان ادبی دوره میانه گویش ارمنی منطقه کیلیکیه است، لیکن گویش‌های دیگر نیز در آن بی‌تاثیر نبوده‌است. البته در این دوره، گرابار نیز اهمیت خود را حفظ کرده‌است. بدین نحو که زبان دوره میانه به عنوان زبان مکاتبات رسمی، احکام دولتی، نوشته‌های علمی، هنری، تاریخی و زبان گرابار به عنوان زبان کتابت در مراسم دینی و بعضی از تحقیقات علمی درزمینه فلسفه و منطق به‌کار می‌رود. از نمونه‌های سبک این دوره می‌توان به آثار «ماتئوس اورهایتسی» اشاره کرد. کتاب انجیل تذهیب‌کاری‌شده زبان گرابار این دوره را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: الف: سبک نوشتاری گرابار قدیم که گونه‌ای پیچیده و دارای واژه‌های یونانی فراوان است. ب: سبک نوشتاری جدید که گونه‌ای نسبتا ساده‌تر و دارای واژه‌های جدیدتر است. دوره جدید زبان این دوره به آشخارهابار معروف است و زبان ادبی آن زبان ادبی جدید یا «آشخارهابار ادبی» نامیده می‌شود. در این دوره گرابار منحصر به کتاب‌های دینی و مراسم مذهبی است. مسروپ تاقیادیان از نویسندگان این دوره و یکی از آثار وی تاریخ ایران است. الفبای ارمنی را که در حدود ۱۶۰۰ سال از ابداع آن می‌گذرد و دارای ۳۸ حرف است (دو حرف آخر آن، یعنی O و F بعدا اضافه شده‌است و پیش از آن، O را به شکل Av می‌نوشتند)، مسروب ماشتوتس در اوایل سده پنجم ابداع کرد و از نظر مصوت‌ها شباهت زیادی به زبان یونانی دارد. خط ارمنی از چپ به راست نوشته می‌شود. بعد از ابداع حروف الفبای ارمنی، ترجمه از متون یونانی و آشوری شروع شد و اولین ترجمه‌ها نیز ترجمه‌هایی از انجیل بود. یکی از ترجمه‌های انجیل که به یاری سی تن از مترجمان و زبان دانان آن زمان صورت پذیرفت به دلیل کامل و رسا بودن در سطح عالی قرار گرفت و ملکه ترجمه‌ها نامیده شد. همزمان با ترجمه انجیل، ترجمه‌های فراوانی از زبان یونانی و سریانی به زبان ارمنی انجام گرفت که متن اصلی تعدادی از آن‌ها امروزه در دسترس نیست و از بین رفته‌است، در حالی که ترجمه ارمنی آن‌ها موجود است. در ۱۹۲۰م زبان شناسان ارمنی به پیروی از شعار «همه چیز باید نو شود» به منظور آسان سازی املای ارمنی، به فکر تغییر املای این زبان و انطباق خط یا تلفظ بیفتند. آوانگار بودن الفبای ارمنی دوره باستان از یک نظر نیز بسیار حایز اهمیت است و آن محفوظ نگه داشتن تلفظ درست واژه‌های فارسی باستان، پهلوی و پارتی است که با واژه‌های ارمنی هم ریشه‌اند. این امر کمک بزرگی است برای زبان شناسان ایرانی که در تحقیقات خود به دنبال یافتن تلفظ درست واژه‌های فارسی باستان یا پهلوی و پارتی هستند که به فارسی کنونی نرسیده یا صورت آن‌ها تغییر یافته‌است. اقتباس زبان ارمنی از زبان‌های ایرانی اقتباس زبان ارمنی از زبان‌های ایرانی بیشتر به زبان پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان بازمی‌گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می‌شوند در صورتی که در فارسی کنونی آن کلمات دیگر کاربرد ندارند. به این ترتیب می‌توان از طریق زبان ارمنی برخی از واژه‌های متروک و منسوخ پهلوی را یافت. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است ولی در زبان فارسی کنونی از آن‌ها استفاده نمی‌شود. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه‌های اصیل پهلوی بوده‌است. در زبان فارسی در زبان پهلوی در زبان ارمنی بوزینه کپیک گاپیگ پرداختن (پول) ویچار وجار حکم ویجیر وجیر خرما آرماو آرماو خطر ویتانگ ودانک سفیر دسبان دسبان قدرت اوژ اوژ قرمز کارمیر کارمیر مرز ساهمان ساهمان ملت آزگ آزگ زمانه ژمانک ژاماناگ نامه نامک ناماگ نیزه نیزک نیزاگ افسوس اپسوس آپسوس پیکار پتکار بایکار دشوار دوشوار دژوار نام‌های ارمنی تعدادی از نامهای ارمنی یا ریشه در زبانهای ایرانی دارند یا از نام‌های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به‌کار می‌رفته وام گرفته شده‌اند. ارمنیان با انتخاب نام‌های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام‌ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نامها شده‌اند. آرداشس، از نام‌های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن آرداگ، از نام‌های پهلوی، ماخوذ از نامهای آرداوازد و آرداوان آرداوازد، از نام‌های پهلوی، به معنی کسی که بی‌گناهی‌اش ثابت شده‌است. آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان. آروسیاگ، از نام‌های معمول در زمان اشکانیان. نام ستاره زهره است. آرشاک، در زبان اوستایی به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیانگذار شاهنشاهی اشکانی بوده‌است. آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است. آشخن، از نام‌های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ. آنوش، به معنی بی‌مرگ، جاویدان، شیرین آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان. خورن، نام‌های اشکانی است به معنی خورشید. زاون، به معنی یاری دهنده. یاور سورن یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا. شاهن، از نام‌های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان خسرو پرویز بوده‌است. گارن، از نام‌های اشکانی بوده‌است. گورگن، از نام‌های پهلوی، به معنی گرگ شجاع. نرسس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده‌است. نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده. نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان‌پرست. (از نام‌های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می‌شده‌است؛ یا نائیرکا وارداپت، این نام در کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت آمده، و نام دیگر بغدات است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد وارداپت گفته می‌شود. وازگن، از نام‌های اشکانی به معنی فاتح است. واهان، از نام‌های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده‌است. هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نامهای اشکانی. به معنی (کسی که اسبهای فراوان دارد) هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است. یرواند، از نام‌های پهلوی و به معنی سریع است. تاریخ ارمنستان
[ "سرزمین کوهستانی ارمنستان", "ارمنی کلاسیک", "Middle Armenian", "زبان ارمنی شرقی", "زبان ارمنی غربی", "الفبای ارمنی", "Armenian Braille", "سازمان پیمان امنیت جمعی", "اتحادیه اقتصادی اوراسیا", "سامتسخه-جاواختی", "پیمان لوزان", "کالیفرنیا", "California executive branch", "California Department of Social Services", "California Department of Motor Vehicles", "California superior courts", "گلندیل (کالیفرنیا)", "لس‌آنجلس تایمز", "فرهنگستان ملی علوم ارمنستان", "Proto-Armenian language", "زبان‌های هندواروپایی", "قفقاز", "ارمنستان", "آرتساخ", "جماعت ارمنیان پراکنده", "الفبای سریانی", "الفبای یونانی", "ادبیات", "تاریخ", "دین", "مسیح", "کتاب مقدس", "زبان یونانی", "سریانی", "کلیسا", "مسروب ماشتوتس", "زبان پارتی", "زبان پارسی میانه", "زبان‌های ایرانی", "وام‌گیری زبانی", "تاریخ ادبیات", "اروپا", "راسموس راسک", "اوگوست اشلایشر", "فرانتس بپ", "دانشمند", "زبان‌شناسی", "واژگان", "وام‌واژه", "زبان‌شناسی تطبیقی", "کیلیکیه", "تحصیلات عالیه", "موسس خورناتسی", "زبان نوشتاری", "مصوت", "انجیل", "فارسی باستان", "پهلوی اشکانی", "اشکانیان", "زبان فارسی", "نام", "زبان اوستایی", "خسرو پرویز", "کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت", "تاریخ ارمنستان", "فصلنامه فرهنگی پیمان" ]
[ "زبان ارمنی", "زبان‌های آذربایجان", "زبان‌های ارمنستان", "زبان‌های ارمنی", "زبان‌های ایران", "زبان‌های ایزو ۶۳۹–۱", "زبان‌های باستانی", "زبان‌های پیوندی", "زبان‌های ترکیه", "زبان‌های جمهوری آذربایجان", "زبان‌های دارای کد ایزو ۶۳۹–۲", "زبان‌های روسیه", "زبان‌های فاعل-مفعول-فعل", "زبان‌های قبرس", "زبان‌های قزاقستان", "زبان‌های قفقازی", "زبان‌های گرجستان", "زبان‌های لبنان", "زبان‌های هندواروپایی", "زبان‌ها", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
518
ادبیات ارمنی
0
346
0
[ "ادبيات ارمني", "ادبيات ارامنه", "ادبیات ارامنه" ]
false
55
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ادبیات ارمنی یکی از قدیمیترین و غنی‌ترین ادبیات جهان است. موسس خورناتسی «پدر تاریخ‌نگاری ارمنیان» در سده پنجم میلادی در مورد ادبیات ارمنی پیش از سده پنجم اطلاعات بسیار پرارزشی به ما می‌دهد. بنا به اطلاعات خورناتسی کتاب‌های متعدد معابد بت‌پرستی، کتاب‌های حکایات، قباله‌های منعقده بین شاهزادگان مختلف و غیره وجود داشته‌اند. فولکلور مردمی نیز در آن دوران ترقی کرده بود. معلوم است که حتی قبل، در زمان تیگران دوم، در پایتخت‌های تیگراناکرت و آرتاشات غیر از نمایش‌های یونانی نمایش‌هایی نیز به زبان ارمنی اجرا می‌شد. لیکن بجز از این و چند گواهی دیگر، بزرگترین پدیده زبان ادبی قدیمی ارمنی یعنی (ارمنی کلاسیک)، گرابار است که با توانگری، کم اهمیت‌تر از زبان یونانی باستان نیست. در سده پنجم کتاب مقدس و کتاب‌های متعدد دیگر بطور صحیح از یونانی به ارمنی کلاسیک ترجمه شدند. با ابداع الفبای ارمنی و سپس برگردان انجیل به این زبان توسعه ادبیات ارمنی آغاز گشت. از نخستین آثار برجسته ادب ارمنی می‌توان به پهلوان نامه منظومی به نام داوید ساسونی اشاره نمود. این حماسه، داستان پیکار یک پهلوان ارمنی با سلطه اعراب برای رهایی مردم ارمنستان است. سپس ترجمه برخی ار کتب ارسطو، و آنگاه داستان اسکندر و بعد هم نوشتن کتاب «تاریخ ارمنستان» که این کتاب را موسس خورناتسی نوشته و به زبانهای فرانسوی و آلمانی و انگلیسی نیز ترجمه شده‌است. غزل‌سرودهای دینی از سده پنجم نقشی مهمی در ادب ارمنی پیدا نمود که بیشتر در آیینهای مذهبی بکار می‌رفت. نقطه اوج این گونه ادبی اثر عرفانی گریگور نارکاتسی به نام «سوگنامه نارک» است که در سده دهم زایشی نگاشته شده‌است. این شاهکار نارک یکی از پرخواننده‌ترین اثر نزد ارمنیان تا به امروز است. سوگنامه نارک از سوی آزاد ماتیان به فارسی نیز ترجمه گشته است. با آمدن سده دوازدهم سخن ارمنی شاهد برامیدن یکی دیگر از غنایی سرایان خود یعنی نرسس شنورهالی بود. این جاثلیق سوگنامه‌ای در سقوط ادسا و سرودهایی «شاراکان‌ها» از خود بجا نهاد. دوره این دو سراینده برجسته یعنی سده‌های ده تا چهارده میلادی را دوره زرین ادبیات ارمنی نام نهاده‌اند. ابداع حروف ارمنی به گواهی یک صدای مورخین قدیمی ارمنی، وقتی که ساهاک پارتو و مسروپ ماشتوتس به پادشاه ورامشاپوه برای داشتن حروف و ادبیات ارمنی مراجعه می‌کنند و می‌خواهند که نظر او را نیز جویا شوند، پادشاه به آن‌ها پاسخ می‌دهد که خود آگاهی یافته‌است که پیش اسقفی به نام «دانیل» حروف ارمنی وجود دارند و بلافاصله یکی از نزدیکان درباریش به نام «واهریج» را به نزد دانیل می‌فرستند تا حروف را بیاورد. اولین کتاب مقدس به زبان ارمنی خورناتسی او را شخصی محترم و آرزومند انجام چنین کاری (یعنی ایجاد و خلق حروف) نامیده و شرح زیر را ارائه کرده‌است: در آن زمان چنان‌که غازار پاربتسی می‌نویسد: اختراع الفبای ارمنی روحیه جدیدی به جامعه و متفکرین می‌بخشد. فعالیت پرشور و شدیدی در زمینه ابداع ادبی و ترجمه‌ها به عمل می‌آید. در مناطق گوناگون ارمنستان مدارس متعددی افتتاح می‌شوند و شاگردان فراوانی جمع می‌شوند تا با استفاده از حروف جدید، زبان ارمنی و نیز زبانهای دیگر را فرا گیرند. در فعالیت‌های شدیدی که در آموزش زبان و ادبیات ارمنی انجام می‌شوند بزرگترین نقش را مسروپ ماشتوتس بازی نمود. موسس خورناتسی در مورد وی بحق گفته است: بوجود آمدن ادبیات ارمنی در تاریخ ارمنیان دارای اهمیت عظیم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی گردید. ادبیات ارمنی در سده پنجم میلادی در سده پنجم پس از اختراع حروف، ادبیات خود ویژه ارمنی بوجود آمده و ترقی نمود. در عین حال کتب متعددی از زبان‌های یونانی و آشوری ترجمه گردید. آثار ترجمه شده بطور عمده کتاب‌های مذهبی بودند که از حیث فن ترجمه (کتاب مقدس، تفسیرها و نطقها) ی هوهان وسکبران ،(به معنی زرین کلام) و «وقایع‌نامه» اوسبیوس قیصری و غیره را می‌توان ذکر نمود. داویت آنهاغت از اولین مولفین ارمنی که در عین حال به ترجمه کتب نیز اشغال داشته می‌توان مشهورترینشان یعنی مسروپ ماشتوتس، یزنیک کوغباتسی، کوریون، «هوسپ پاغناتسی» و «هوهان یگغیاتسی» و یکی از موثرترین سازماندهندگان ادبیات ارمنی یعنی ساهاک پارتو را باید نام برد که غازار پاربتسی درباره وی نوشته است: ادبیات ترجمه‌ای ارمنی پیوسته پس از سده پنجم ادامه یافت. این ادبیات از این نظر برای تاریخ و فرهنگ اهمیت داردکه چون متن‌های اصلی برخی از آثار ارزشمند یونانی که گم شده و به دست ما نرسیده‌اند، دانشمندان فقط با استفاده از متنهای ترجمه شده ارمنی می‌توانند بر کم و کیف آن‌ها آگاهی یابند. پس از بنیانگذاری ادبیات ملی ارمنی در سده پنجم، به ویژه تاریخ نویسی، نطق مذهبی و ادبیات تذکره نویسی، اشعار کلیسا، فلسفه و غیره ترقی نمود. از ناطقین و فلاسفه این دوران یزنیک کوغباتسی با کتاب «ضد فرقه‌ها» یا «تکذیب فرقه‌ها». داویت آنهاغت با کتاب‌های «مرزهای حکمت» و «تفسیر سهویات ارسطو» و سایر آثار، هوهان مانداگونی را با «نطقها» یش باید نام برد. این چهره‌ها از تحصیل‌کرده‌ترین شخصیت‌های عصر خود بودند. لیکن از حیث اهمیت اجتماعی-تاریخی و ارزشهای علمی آثار خود، آگاتانگلوس، کوریون، پاوستوس بوزاند، موسس خورناتسی، یغیشه وارداپت و غازار پاربتسی، مشهورتر هستند و در عین حال که تاریخ‌نویس هستند از عالی‌ترین نمایندگان و چهره‌های ادبیات کهن ارمنی به‌شمار می‌روند. جریان عادی ترقی ادبیات نمی‌توانست مجزا از مبارزه طبقاتی آن عصر باشد. بدین ترتیب معلوم می‌شود روحانیت مسیحی که مبین منافع فئودالها بود با موتیف‌ها و تمهای دنیوی موجود در ادبیات مخالف بود و رفتار بسیار منفی نسبت به فولکلور مردمی داشت. سبکهای ادبیات اصیل هنری فقط به صورت اشعار مربوط به مراسم کلیسا کتبا حفظ می‌شد که با محتوای مذهبی-جزم اندیشانه خود نمی‌توانستند بیانگر ارزشهای عالی هنری باشند. فقط مورخین از اوضاع اجتماعی، روابط سیاسی و فولکلور مردمی صحبت می‌کنند. این امر که از سده پنجم هیچگونه اثر کتبی کامل هنری و دنیوی به ما نرسیده‌است، نشانگر این مطلب است که دوران شکل‌گیری ادبیات چنان مسائلی وجود داشت که مانع از شکل‌گیری و پیشرفت ادبیات هنری و دنیوی بودند. برخی نهضت‌های دهقانی و مذهبی به عنوان تبلوری از مبارزه طبقاتی علیه فئودالیسم، در داخل کشور بوقوع می‌پیوست. از این رو حکومت کلیسا که در آن زمان از حیث اجتماعی مقتدر بوده و امور مدارس و ادبیات را در دست داشت، از یک سو به پیشرفت و ترقی ادبیات مذهبی-کلیسایی همت می‌گماشت و از دیگر سو در قبال فولکلور مردمی و جنبه‌های دنیوی ادبیات روش خصمانه‌ای اتخاذ می‌نمود. مثلا یکی از مولفین دینی سده پنجم یعنی هوهان مانداگونی در مورد هنر عاشق‌ها و نمایش‌های تئاتری عاشق‌ها در نطق‌های خود با انزجار صحبت می‌کند. همچنین می‌دانیم که چگونه دانشمندان تاریخ‌نگار مورد تعقیب و آزار ناآگاهانه قرار می‌گرفتند زیرا آنان در قبال حکام دیدگاه انتقادی داشتند. بدین ترتیب از همان آغاز دوران پیدایش ادبیات ارمنی ما شاهد هستیم که پیکارها و مبارزات نیروهای زحمتکش بر علیه فئودالیسم و نیز مبارزه قشرهای داخلی فئودالیسم چگونه انعکاس خود را در تاریخ ادبیات گذارده و در طول سده‌های میانه تماما با ترقی محافل ادبی و ویژگی‌های آن وابسته بودند. صرف نظر از تمام موانع و تعقیب‌ها و آزارها، ادبیات ارمنی در سده‌های میانه به همت مولفین و مورخین ارمنی به علت ارزشهای ادبی و شناخت علمی خود در ادبیات جهانی دارای اعتبار و اهمیت گردید. آثار تاریخی دنیوی که مولفینشان از نمایندگان بارز و چهره‌های پیشرو علوم در عصر خود بودند، بدست ما رسیده‌است. تاریخ نویسی قدیمی ارمنی آثار مولفان و مورخان ارمنی در سده‌های میانه در زمره بهترین کتب قرار دارند. اینها به لطف برخی ویژگی‌های ادبی خود در زمان باستان جانشین بعضی از قطعه‌های ادبی و رمان‌ها می‌شدند که به صورت کتبی وجود نداشتند. مورخین ارمنی از لحاظ محتوای ایدئولوژیک آثارشان پر آوازه شدند. معمولا هم‌زمان با این که آن‌ها به خواهش برخی شاهزادگان فئودال کتب تاریخ می‌نوشتند، بهترین آن‌ها به عنوان متفکرین پیشرو عصر خود و افرادی پر قریحه و پراستعداد بدان درجه رسیده‌اند که بیانگر فقط منافع حکومتی فئودالها و در نهایت منافع حکومت مرکزی کشور بودند. یکی از دلایل این است که بسیاری از آنان تاریخ خود را به جای اینکه به نام خانواده فئودالی حامی بنویسند آن‌ها را تحت عنوان «تاریخ ارمنیان» می‌نگاشتند. مورخان و مولفان برجسته ارمنی در سده پنجم عبارتند از آگاتانگلوس، پاوستوس بوزاند، یغیشه وارداپت و غازار پاربتسی. ادبیات ارمنی در سده‌های شش و نه میلادی هیچ اثری از نوشته‌های مورخان سده ششم به ما نرسیده‌است. از طرفی بخاطر فشارهای دینی -مذهبی امپراتوری روم شرقی، و از طرف دیگر بواسطه مبارزه طبقاتی زحمتکشان بر علیه نظام ارباب رعیت و ضرورت مبارزه با جنبش مذهبی طرفدار آن، در این دوران ادبیات فلسفه مدرسی دینی ترقی نمود. از چهره‌های ادبیات دینی باید: «پتروس اسقف سیونیک»، «موسس یغیوادتسی»، جاثلیق‌ها: «آبراهام» و کومیتاس وارداپت، «ورتانس»، شاعر: «هوهان مایراوانتسی»، هوهان ایماستاسر، «استپانوس سیونتسی» و دیگران را نام برد. در این دوران طبعا شعر کلیسایی نیز باید ترقی می‌نمود. البته ارجحیت ادبیات دینی -اسکولاستیک بدین معنی نیست که تفکرات دنیوی هیچ انعکاسی در ادبیات پیدا نکردند. در سده هفتم دوره‌ای بوجود آمد که دوره ترقی هنرها، علوم و تاریخ‌نویسی بود. از این حیث معماری سده هفتم قابل ذکر است. داوتاک شاعر در سده هفتم می‌زیست و از او منظومه «درباره قتل ریاکارانه شاهزاده جوانشیر آلبانیا» به ما رسیده که یکی از نمونه‌های قدیمی ادبیات دنیوی و هنری ارمنی است. با صحبت در مورد جنبه‌های دنیوی ادبیات در سده هفتم نمی‌توان از ترجمه‌های انجام شده در این دوره یاد نکرد. در زمره ترجمه‌ها بجز برخی آثار فلسفه یونان باستان، آثار مشهور ادبیات هنری بچشم می‌خورند من جمله «امثال یزوپوس» و کتابی تحت عنوان «ادیب» اثر مولف ناشناس که مجموعه‌ای از مطالب امثال گونه است. لشکر کشی اعراب مانعی در پیشرفت ادبیات و فرهنگ نوخاسته ارمنی در سده هفتم و باعث اختلال در ترقی زندگی اجماعی ارمنیان گردید. در سده هشتم، در شرایط جنگ و جدالهای ممتد، فرهنگ نمی‌توانست سیر طبیعی پیشرفت خودرا طی کند. کافی است در نظر گیریم که برطبق داده‌های موجود، بیش از ۵۰ اسم از مورخان و مولفان سده هفتم به مارسیده‌است در حالی که از سده هشتم فقط اسامی ۴ نفر از مولفین بر ما روشن است. ادبیات شفاهی مردمی تندیس داوید ساسونی داستان حماسی و افسانه‌ای ساسونتسی داویت دارای ارزش‌های والای آرمانی و زیبائی شناسانه است. مردم قهرمان سمبولیک خود داویت را با ویژگی‌های عالی و برجسته فوق انسانی پرورده‌اند. میهن پرستی سوزان و لغزش ناپذیر، انسان‌دوستی، مهرورزی و دلبستگی به زحمتکشان و ستمدیدگان از هر ملیت و نژاد، خوشبینی و امید به پیروزی نیکی و زیبائی و عدالت بر پلیدی و زشتی و ستم، از ویژگی‌های ذاتی این قهرمان ملی افسانه‌ای است. حماسه ملی ساسونتسی داویت که از چهار بخش (ساناسار و باغداسار، مهر بزرگ، داویت، مهر کوچک)، تشکیل یافته به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه گردیده و در میان ملت‌های جهان اثری شناخته شده‌است. از آنجائی که در حماسه ملی افسانه‌ای یاد شده جز «داویت» و «مهر» قهرمانان دیگری نیز وجود دارند، آن را «دلیران ساسون» و «شجاعان ساسما» نیز می‌نامند. آغاز ادبیات مکتوب «گیرک پیتوئیتس» یا «کتاب پیتو» را باید نخستین و قدیمی‌ترین اثر ادبیات مکتوب ارمنی به‌شمار آورد. این کتاب حاوی سه بخش است که در یک بخش آن پیرامون زندگی یونانی سخن می‌رود، در بخش دیگر فولکلور عبرانی گردآوری شده و بالاخره در بخش سوم کتاب پیرامون مسائل گوناگون ادبی، علمی، فلسفی، منطقی و اجتماعی مطلبی درج گردیده است. در این کتاب که یگانه سند ادبی تاریخ باستان ارمنی است درباره هومر، هزیود، مناندر و اوریپید سخن به میان آمده و مطالبی درباره فولکلور یونانی نگاشته شده‌است. نگارنده کتاب مزبور پاره‌ای از صفحات کتاب را نیز به بحث درباره سقراط، فیثاغورس، دیوژنوس، فریاندروس، هرودوت و خطیب نامدار آتن دموستن، اختصاص داده است. از طریق همین کتاب بوده که از سده پنجم به بعد خواننده ارمنی با افکار و عقاید فلسفی و ادبی کلاسیک یونان آشنا شده‌است. نگارنده گیرک پیتوئیتس در اثر خود هومر، را "سرور شاعران"،"شاعران بزرگ" و "پدر شاعران" نامیده و به هزیود، "برگزیده‌ترین شاعر" و "اولین شاعر سراینده کار و زحمت" لقب داده است. در کتاب پیتو که در سده پنجم میلادی به رشته تحریر درآمده‌است و نام مولف آن به درستی معلوم نیست بسیاری از هنرمندان و دانشمندان اعصار باستان از جمله تالس و سولون نیز به خوانندگان معرفی شده‌اند و مباحثی به گیاه‌شناسی، فنون خطابت و هنرهای گوناگون اختصاص یافته‌است. عده‌ای از صاحبنظران این کتاب را تالیف موسس خورناتسی می‌دانند، لیکن به عقیده بسیاری دیگر از محققین که مقنع‌تر می‌نامید، کتاب پیتو تالیف شخص واحدی نیست. بلکه مجموعه‌ای است از نوشته‌های روشنفکران پیشرو و طرفدار فرهنگ و علوم یونان باستان است. شعر غنایی ارمنی در میان ارمنیان در ازمنه باستان شعر و موسیقی با هم بوده‌اند و آوازخوان و نوازنده در عین حال شاعر نیز بوده‌است. پس از جدائی شعر از موسیقی، شعر مذهبی ارمنی همواره در کلیسا با موسیقی همراه ماند. حال آن که شعر غیر مذهبی دکلمه می‌شد و با موسیقی همراه نبود. شعر غنایی ارمنی سده‌ها دارای محتوای مذهبی بوده و در آن‌ها عیسی مسیح و مریم مقدس یا روحانیون طراز اول کلیسا، تحسین و تقدیس شده‌اند. مستقل از شعر کلیسائی رسمی، مردم طی سده‌ها شعرهای دلخواه خود را سروده‌اند که در آن‌ها مفاهیم طبیعی و حالت‌های انسانی مانند عشق، شادی، شراب، لذت‌های حسی و اندوهان جان انسان بازتاب یافته‌است. این گونه شعرها را «عاشق»‌ها یعنی نوازندگان و سرایندگان و خوانندگان دوره گرد آفریده‌اند و خود به آوز خوانده‌اند. به رغم مقابله شدید کلیسا با هنری که از زندگی دنیوی و عواطف انسانی مایه می‌گرفت، شعر و آواز عاشق‌ها در ادبیات شفاهی ارمنی از سده‌های چهارم و پنجم میلادی وجود داشته‌است. شاهنامه فردوسی و ادبیات ارمنی ادبیات خلقی سده سیزدهم و چهاردهم ارمنی از منظومه مردمی شاهنامه حکیم ابولقاسم فردوسی طوسی، تاثیراتی بر خود پذیرفته‌است. در دوران سلجوقیان، آوازخوانان و نوازندگان دوره گرد و نقالان ایرانی که روستا به روستا و شهر به شهر می‌رفتند، اندک اندک وارد روستاها و شهرهای ارمنستان شدند و در میان مردم به نقل اشعار و داستان‌های شاهنامه پرداختند. داستان‌ها و مضامین شاهنامه چنان از سوی توده‌های ارمنی مورد استقبال قرار گرفت که حتی در صومعه‌ها و کلیساها نیز به نقل آن‌ها می‌پرداختند. بدین ترتیب شاهنامه در میان کشیشان و صومعه نشینان نیز طرفدارانی پیدا کرد و از گستانتین یرزنگاتسی که خود شاعر و کشیش کلیسا بود، خواسته شد تا اشعاری با آهنگ و مضامین شاهنامه به سراید. یرزنگاتسی نیز شعرهایی با آهنگ و لحن شاهنامه سرود که مورد استقبال فراوان واقع شدند. گریگور نارکاتسی نیز برخی اشعار در شباهت با شعرهای شاهنامه سروده است و این خود بیانگر آن است که شاهنامه فردوسی حتی در سده دهم میلادی نیز در ارمنستان اثری شناخته شده‌است. اسناد ارتباط فرهنگی و وجود علایق مشترک بین ملت‌های ایران و ارمنستان نه در سده‌های دهم و سیزدهم میلادی، بلکه خیلی پیش‌تر از آن، یعنی در سده پنجم در اثر پدر تاریخ ارمنستان موسس خورناتسی به چشم می‌خورد. سند تاریخی رواج اساطیر ایران در ارمنستان و مورد علاقه ملت ارمنی بودن آن‌ها، در کتاب تاریخ ارمنستان خورناتسی به خوبی منعکس است. وی از اساطیر ایرانی که مورد علاقه ارمنیان بوده بطور عام و از رستم و ضحاک بطور مشخص نام می‌برد. استقبال ملت ارمنی از قهرمانان حماسی افسانه‌ای ایران در برجسته‌ترین و ارزشمندترین اثر ملی ارمنیان یعنی ساسونتسی داویت نیز تجلی یافته‌است. ملت ارمنی یکی از قهرمانان حماسی افسانه‌ای ایرانی یعنی زال را در اثر بی‌همتای ذوق و هنر ملی خود، با قهرمان حماسی‌اش داویت برادر کرده‌است. این خود اشاره‌ای سمبولیک است به عشق برادرانه دو ملت که در آن روزگار هر یک به گونه‌ای تحت ستم شاهی مستبد و خودکامه، رنج می‌کشیده‌اند. در دوره‌ای از شعر غنایی ارمنی علاوه بر جهان روانی-عاطفی شاعر و اعتقادات فلسفی و مذهبی‌اش، مسائل اجتماعی-تاریخی و گذشته‌های دور و نزدیک تاریخ نیز تصویر شده‌است. این روند از سده دوازدهم میلادی در شعر ارمنی آغاز گردیده و شاعران بسیاری، شخصیت‌های تاریخی یا حماسی-ملی را در آثار خود جان بخشیده‌اند. «گریگور دقا»، استپانوس اربلیان، هتوم دوم، «گریگور تسترنتس»، «آراکل سیونه‌تسی»، «میناس توخاتتسی»، «خاچاطور گچارتسی»، «آراکل باغیشه‌تسی» و «آبراهام آنگیوراتسی» از جمله این شاعران هستند. شعری از هوهانس تومانیان: شعر عاشقی در ادبیات ارمنی «عاشق» به زبان ارمنی، گوسان خوانده می‌شود. تندیس دو گوسان در شهر گیومری شعر «عاشقی ارمنی» یکی از عرصه‌های پربار و غنی آفرینش هنری فولکلوریک و ادبی است. شعر عاشقی در ادبیات ارمنی دارای اهمیت فراوانی است و بخش نسبتا بزرگی از ادبیات شفاهی و مکتوب این ملت را به خود اختصاص می‌دهد. عاشق‌ها مقبول‌ترین و محبوب‌ترین نغمه پردازان و سرایندگان مردم هستند و هنر آن‌ها با توده‌های وسیع مردم نزدیکی و ارتباط معنوی دیرسال و استوار دارد. در شعر عاشقی احساس و آرزوی مردم بهتر و کامل‌تر از دیگر عرصه‌های ادبیات فولکلوریک بازتاب می‌یابد. چرا که عاشق با توده‌های زحمتکش شهر و روستا ارتباط ناگسستنی دارد و خود از میان آن‌ها برخاسته است. عاشق‌ها طی قرن‌های فراوان تاریخ با مردم زیسته و از مردم الهام گرفته‌اند و هنر آن‌ها در واقع هنر خود مردم است. به همین علت نیز عاشق‌ها همواره در آغوش و قلب مردم ساده و زحمتکش جا داشته‌اند و از احترام و محبت بی‌شایبه آنان بهرمند شده‌اند. بسیاری از شعرهای عاشقی دارای ارزش‌های والای اخلاقی-انسانی هستند و عدالت و نیکی و مهرورزی به انسان و نوعدوستی را تبلیغ می‌کنند و با هر آنچه که ارزش‌های انسانی و اخلاقی را به تباهی تهدید می‌کند، به ستیز بر می‌خیزند. در سده‌های چهارم و پنجم میلادی ناحیه موسوم به گقتان از مراکز عمده تجمع گوسان‌های ارمنی بوده‌است. مضمون اشعار عاشوق‌های دوره‌های یاد شده عبارت بود از وصف زندگی اشراف و نجیب زادگان، تمجید و تحسین از جود و کرم آن‌ها، تصویر مناظر طبیعی و فصول سال، بیان احساس‌های عاشقانه، توصیف زیبایی و لذت زندگی و در مقیاس اندکی نیز روایت برخی داستان‌های به افسانه آمیخته تاریخی. شعر عاشقی از اواخر سده شانزدهم میلادی بطور جدی و چشمگیر در ادبیات ارمنی پا گرفت، در نیمه سده هفدهم در میان توده‌های مردم رواج گسترده‌ای یافت و در سده هجدهم به اوج شکوفایی خود رسید. گوسان‌های ارمنی به دلائل زمانی-اجتماعی به موازات سرودن و خواندن ترانه‌های ارمنی، ترانه‌هایی نیز به زبان‌های آذری، ترکی، گرجی و گاهی فارسی سروده و به آواز خوانده‌اند. نقاش هوناتان با ترانه‌ها و آهنگ‌های دلنشین و گرایش از چهرهای برجسته ادبیات عاشقی سده هفدهم ارمنی است. در سده هجدهم سایات‌نووا ادبیات عاشقی ارمنی را در سایه نبوغ هنری‌اش به اوج رسانده و نام خود را به عنوان شاعر و عاشوق نابغه و بی‌همتاترین چهره ادبیات عاشقی ارمنی جاودانه کرد. «هوهانس کاراپتیان» معروف به شیرین و جیوانی از برجسته‌ترین شخصیت‌های ادبیات عاشقی ارمنی به‌شمار می‌آیند. ادبیات نوین ارمنی مکتب ادبی کلاسیسیسم از اواخر سده هجدهم میلادی در ادبیات ارمنی شکل گرفت و گسترش یافت و تا دهه شصت سده نوزدهم همچنان به مثابه مکتب مسلط ادبی به حیات خود ادامه داد و از آن پس مکتب رمانتیسم و رئالیسم ابتدائی ارمنی، از میدان رانده شد. تاثیر ادبیات کلاسی سیستی اروپای غربی و روسیه بر مکتب کلاسی سیستم ارمنی از جنبه اسلوب‌های زیبایی شناسه پایه دار و عمیق بود.منتها اگر کلاسی سیست‌های اروپائی تاریخ و اساطیر و افسانه‌های یونان و روم باستان را سرمشق خود برای آفرینش‌های ادبی قرار می‌دادند، کلاسی سیست‌های ارمنی از تاریخ و اساطیر و افسانه‌های باستانی ملت خود مایه می‌گرفتند. در ساله‌های ۱۸۲۰–۱۸۳۰ میلادی تغییرات محسوسی در عرصه ادبیات ارمنی احساس شد. روند مبارزه با مکتب کلاسیسیسم از سوی مکتب ادبی نوین یعنی رمانتیسم آغاز گردید. پرداختن به زندگی مردم، مسائل روزمره اجتماعی و موضوع انسان معاصر با همه آرزوها و امیدها و دنیای روانی‌اش به اصلی‌ترین هدف ادبیات بدل شد و در آن مسائل اجتماعی-تاریخی و افکار آزادی‌خواهانه ملی جای ویژه‌ای را اشغال کرد. برجسته‌ترین و اصلی‌ترین نقش را در توسعه و رشد ادبیات نوین ارمنی، نویسنده نامدار خاچاطور آبوویان که به عنوان پدر ادبیات نوین ارمنی شناخته می‌شود ایفا کرد . روند شکل‌گیری شعر نو ارمنی در واقع از دهه‌های سی و چهل سده نوزدهم میلادی، از طریق اشاعه شعرهای شفاهی که به «باسکویل» معروف بودند و دهان به دهان نقل می‌شدند و اشعار موزون به «بامفلت» که نوعی شعر هجو و انتقادی بودند، آغاز شد. در این‌گونه شعرها سرایندگان آن‌ها دشمنان مردم و ریاکاران دوست نما را که با سوءاستفاده زیرکانه از علایق ملی، به فریب و غارت مردم می‌پرداختند، افشاء و رسوا می‌کردند. تعدادی از شاعران ارمنی:(دانیل واروژان، روبن سواگ، سیامانتو، هوانس تومانیان، آوتیک ایساهاکیان، بارویر سواگ، سیلوا کاپوتیکیان، هوانس شیراز) شعری از ساقاتل هاروتیونیان، (من در برابر تو) من در برابر تو معصوم، معصوم مثل بره من در برابر تو سر به زیر و سبز مثل درخت من در برابر تو در تلاطم از شادی مثل آب من در برابر تو بی‌کلامی گدازنده مثل آتش من در برابر تو لطیف و ملایم مثل نسیم من در برابر تو توفانی و دیوانه مثل دریا من در برابر تو استوار و سخت مثل درخت من در برابر تو سنگین و بلند مثل کوه من در برابر تو در کار آب شدن مثل برف من در برابر تو فرو ریخته و در هم شکسته مثل ستون من بی‌تو ویرانه و متروک مثل یک خانه وزن و قافیه و قالب در شعر ارمنی همچنانکه برخی نشانه‌های اشعار توده‌های مردم و سرایندگان گمنام در کتب تاریخی مکتوب به خط ارمنی سده پنجم میلادی، از جمله در تاریخ ارمنستان موسس خورناتسی، به نوازندگان و سرایندگان دوره گرد منسوب است و از آن میان شعری از تولد واهاگن اساطیری حکایت می‌کند که ترجمه آن این‌گونه است: آسمان درد زه داشت و درد زه داشت زمین به درد زایمان گرفتار بود بحر ارغوانین نی سرخ‌فام در نیستان بحر بیکران لرزان همی بود از درد زایمان از گلوگاه نی دود همی خاست روان دوان شد از آن شعله‌ها میان پسر گیسو طلای نوجوان او داشت آذرگون زلفان ریشی چون شعله‌ها لرزان داشت دو چشم چون خورشید رخشان تعیین دقیق این که در ادوار پیش از پیدایش زبان نوشتاری ارمنی، وزن شعر به چه صورتی و مبتنی بر کدام قواعد بوده‌است، کاری ناممکن می‌نماید. لیکن اگر به نظریه‌ای که اکثر دانشمندان زبان‌شناس آن را پذیرفته‌اند، استناد کنیم، آنگاه باید بپذیریم که وزن شعر ارمنی در ادوار پیش از کتابت، «وزن کمی» یا «وزن امتدادی» بوده‌است. سنت وزن‌شناسی در شعر سنجش وزن شعر «متریکا یا داقاچاپوتیون» و بررسی چند و چون آن توسط صاحبنظران ارمنی نخستین بار از طریق ترجمه قواعد دستوری زبان یونانی و دیگر آثار ادبی هلنیستی، وارد ادبیات ارمنی گردید و وزن شعر ارمنی، با اقتباس از وزن شعر یونانی جدید که وزن ضربتی یا آهنگین بود. به صورت خود ویژه تکامل پیدا کرد. با این حال به ویژه در اشعار کهن ارمنی نشانه‌های فراوانی از «وزن عددی» دیده می‌شود. یعنی واژه‌های شعر به گروه‌هایی تقسیم می‌شوند که عدد هجاها (سیلاب‌ها) ی هر گروه با گروه دیگر متساوی است بدون آن که ویژگی‌های دیگر اصوات واژه‌ها در نظر گرفته شده باشند. وزن عددی را معمولا به اشتباه «وزن هجایی» نیز می‌نامند. قافیه در شعرهایی که به سرایندگان و نوازندگان باستانی دوره گرد منسوب است و چه در شعرهای قدیمی غنایی کلیسایی که به «شاراکان» معروف هستند و با همراهی موسیقی خوانده می‌شوند، از قافیه اثری نیست. شعر ارمنی نیز مانند شعر بسیاری دیگر از زبان‌های دنیا قافیه را از شعر عرب به عاریت گرفته‌است. لیکن قافیه بندی در شعر ارمنی دارای آن قواعد پیچیده قافیه پردازی در شعر عربی و فارسی نیست. وزن و قافیه در شعر امروز ارمنی شعر امروز ارمنی نیز مانند شعر بسیاری دیگر از ملل معاصر، همگام با زمان دگرگونی‌هایی در وزن پذیرفته‌است. شاعر اکنونی شعر خود را ملزم به رعایت دقیق یکسانی نواخت‌های واژگان مصرع‌ها یا خط‌های شعر، نمی‌کند و اگر ضرورت محتوا ایجاب کرد، ناگزیر ریتم و آهنگ خط‌های شعر را نیز-جا به جا- از هم می‌گسلد. گاه نیز شاعری چون سیامانتو، شعر خود را از قید وزن و آهنگ آزاد می‌کند و آن را به شعر نثر گونه بدل می‌کند. قافیه نیز در شعر معاصر ارمنی، همچنان که در شعر معاصر فارسی و در شعر بسیاری دیگر از زبان‌ها، صنعتی نالازم و گاه مضر تلقی می‌شود. لیکن اگر ضرورت بیانی شعر ایجاب کرد، شاعران از آن تن نمی‌زنند. قالب‌های شعر ارمنی قالب‌ها و ژانرهای شعری ارمنی بسیار متنوع است. برخی از این قالب‌ها خاص شعر ارمنی است و برخی نیز از شعر زبان‌های دیگر به عاریت گرفته شده‌است. مانند رباعی و غزل که در شعر عربی و فارسی و دیگر ملل شرقی متداول است یا آن که «سونات» و «بالاد» و «سرناد» که در شعر و موسیقی بسیاری از ملل اروپایی مورد استفاده قرار می‌گیرند. پوئم:این قالب منظومه بلند داستانی است که در آن شاعر داستانی تاریخی یا رویدادی اجتماعی، یا آن که قصه‌ای افسانه‌ای یا عشقی را به نظم در می‌آورد. غزل:این قالب خاص بیان عواطف شاعر و احساس‌های عاشقانه است. رباعی و چهارپاره:در این نوع شعر که از چهار مصرع تشکیل می‌شود، عواطف عاشقانه یا مفاهیم فلسفی و عرفانی بیان می‌گردد. هشت پاره:این ژانر شعری ارمنی از هشت مصرع تشکیل می‌شود، و مضمون آن بسته به میل شاعر متفاوت است. بالاد:نوعی منظومه کوتاه است که شاعر در آن به بیان حوادث و پدیده‌هایی که مایه بروز احساس‌ها و عواطف خاصی در وی شده‌اند می‌پردازد. سرناد:سرناد را می‌توان در فارسی (شبانه)، هم ترجمه کرد. نوعی شعر است که شاعر در آن به بیان احساس‌هایی که بگونه‌ای با شب در ارتباط اند، می‌پردازد. سونات:این قالب شعری ارمنی از چهارده مصرع تشکیل می‌شود که هشت مصرع اول از دو چهار پاره عبارت است و شش مصرع آخر از دو بند سه مصراعی، سونات می‌تواند مضامین گوناگونی داشته باشد. نربوق:این واژه را در فارسی می‌توان (مدیحه)، ترجمه کرد. نربوق قالبی است که شاعر در آن به مدح و ثنای شخصی یا پدیده خاصی می‌پردازد. تریولت:یکی از قالب‌های شعری ارمنی است که از هشت مصرع تشکیل می‌شود. مصرع اول تریولت به جای مصراع‌های چهارم و هفتم و مصرع دوم آن به جای مصرع هشتم، تکرار می‌شود. در مجموع هشت مصرع این قالب تنها دو قافیه بکار برده می‌شود. داق:در زبان ارمنی داق به‌طور کای به شعر و ترانه اطلاق می‌شود ولی در عین حال خود یک ژانر شعری خاص نیز به‌شمار می‌رود. در این ژانر نیز شاعر به بیان احساس‌ها و عواطف عاشقانه یا شاعرانه خود می‌پردازد. الگیا:نوعی از شعر است که شاعر در آن به بیان احساس‌های سوگوارانه و تراژیک می‌پردازد. این واژه را در فارسی می‌توان (سوگواره)، ترجمه کرد. آکروستیکوس:قالب خاصی برای شعر است که در آن حروف اول یا دوم یا سوم مصراع‌ها نام شخصی یا کلمه و جمله‌ای معین را که مورد نظر شاعر است، تشکیل می‌دهند. اکسپرومت:اکسپرومت قالب خاص بدیهه سرایی است و به شعری که فی البداهه سروده شده باشد، اطلاق می‌گردد. بامفلت و باسکویل:این دو قالب شعری برای سرودن اشعار هجو به کار می‌روند. در بامفلت و باسکویل‌ها پدیده‌های ناهنجار اجتماعی یا شخصیت‌های اجتماعی، سیاسی، تاریخی با زبان شعر مورد انتقاد و استهزاء قرار می‌گیرند. استانس (دنرگ):استانس قالب شعر تغزلی کوتاه است که از چهار پاره‌های بهم پیوسته تشکیل می‌شود. چهارپاره‌های استانس با آن که هر یک از لحاظ معنی و سخن مستقل و کامل هستند اما در نهایت بیانگر مضمون اصلی شعر می‌باشند. پارودیا:این ژانر شعری ارمنی ویژه شبیه گوئی هزل‌آمیز است. شاعر برای سرودن پارودیا، مضمونی عام یا ضرب‌المثلی مشهور را برمی گزیند و درباره آن با زبان و سبک شعری خاص دیگر شاعران شعری هزل‌آمیز می‌سراید. آن هم بدین منظور که به خواننده نشان دهد که اگر فلان شاعر درباره این موضوع شعری می‌سرود این سان می‌بود که من سروده‌ام. اپیگرام:ایپگرام به شعرهای کوتاه طنزآمیز اطلاق می‌شود. کوتاه‌ترین اپیگرام از دو مصرع و بلندترین آن از هشت مصرع تشکیل می‌شود. دیستیکوس:دیستیکوس شعری است که از دو مصرع یا یک بیت تشکیل شود. در فارسی می‌توان به آن (تک بیت)، گفت. مضمون دیستیکوس‌ها می‌تواند فلسفی،انتقادی یا طنزآمیز باشند. شعر ارمنی و مکتب‌های ادبی در عصر حاضر شاعران ارمنی به دو گروه عمده دسته‌بندی می‌شوند: «شاعران ارمنستانی و شاعران جماعت ارمنیان پراکنده». مکتب ادبی مسلط در شعر شاعران ارمنستان رئالیسم جامعه گرا است و هر شاعری با سبک و بیان ویژه خود، در تکامل زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه نقشی ایفاء می‌کند و با دید خاص خود به تصویر و قضاوت جامعه و زندگی اجتماعی و فردی انسان اجتماع خود و نیز تاریخ و انسان جامعه بشری معاصر می‌پردازد. شعر شاعران ارمنی خارج از ارمنستان در چهارچوب و مرزهای مکتب ادبی یگانه‌ای نمی‌گنجد. شعر این گروه از شاعران ارمنی، با توجه به جهان بینی شاعر و شرایط جامعه‌ای که او در آن زندگی می‌کند علایق و آرمان‌های اجتماعی-تاریخی و فردی‌اش به طیف وسیعی از مکتب ادبی گوناگون از نمادگرایی و فراواقع‌گرایی و طبیعت‌گرایی گرفته تا رئالیسم انتقادی و رئالیسم انقلابی، بستگی دارد. به رغم گوناگونی مکاتب ادبی در شعر این شاعران، کم و بیش یک محور اساسی همگانی و یک ذهنیت واحد در آثار همه آنان چشمگیر است و آن درد غربت و دربدری و حسرت و اشتیاق می‌باشد. احمد نوری‌زاده احمد نوری زاده تنها شاعر غیر ارمنی جهان است که به زبان ارمنی شعر می‌سراید و برای خوانندگان ارمنی زبان در جمهوری ارمنستان و جماعت ارمنیان پراکنده یک چهره شناخته شده و محبوب است به حدی که برنامه ریزان آموزشی جمهوری ارمنستان، بخش‌هایی از منظومه «ماسیس کوه نیست» اثر ماندگار وی را به همراه زندگینامه این شاعر ایرانی به عنوان یک درس در کتاب درسی دانش آموزان مقطع دوم راهنمایی مدارس ارمنی زبان گنجانده‌اند که دانش آموزان ارمنی تبار آن را در کتاب ادبیات خود می‌آموزند. اولین کتابی که از وی به‌طور مستقل انتشار یافت، مجموعه شعری از «گالوست خاننس» شاعر نامدار ارمنی‌تبار ایرانی بود که با نام «قدرت معجزه‌گر» منتشر شد. سال بعد مجموعه دیگری از این شاعر، با نام «سلام بر تو ای انسان» انتشار یافت. بعدها به مرور آثاری از هوانس تومانیان، یقیشه چارنتس، آکسل باکونتس، «هراچیا کوچار» و دیگران را ترجمه کرد که با نام‌های «آی وطن! آی وطن!»، «سروده‌های سرخ»، «۲۶ کمیسر» و «تسولاک» به خوانندگان پارسی زبان عرضه شدند. به همین جهت در ارمنستان به او فرزند پارسی‌گوی ملت ارمنی لقب داده‌اند. به یقین مهمترین و ماندگارترین اثر ادبی نوری زاده تاکنون، کتاب منحصر به فرد «صد سال شعر ارمنی» است. تاریخ ارمنستان زبان ارمنی فهرست کتاب‌های ترجمه‌شده از ارمنی به فارسی
[ "موسس خورناتسی", "فولکلور", "تیگران دوم", "تیگراناکرت", "آرتاشات", "زبان ارمنی", "زبان یونانی باستان", "ارمنی کلاسیک", "الفبای ارمنی", "انجیل", "داوید ساسونی", "حماسه", "ارمنستان", "ارسطو", "اسکندر", "تاریخ ارمنستان (کتاب)", "کتاب", "زبان فرانسوی", "زبان آلمانی", "زبان انگلیسی", "گریگور نارکاتسی", "آزاد ماتیان", "نرسس چهارم شنورهالی", "جاثلیق", "ساهاک ارمنستان", "مسروپ ماشتوتس", "بهرام شاپور", "مهرپرستی", "غازار پاربتسی", "حروف ارمنی", "اوسبیوس قیصری", "یزنیک کوغباتسی", "آگاتانگلوس", "پاوستوس بوزاند", "یغیشه وارداپت", "امپراتوری روم شرقی", "نظام ارباب رعیت", "فلسفه مدرسی", "کومیتاس وارداپت", "فلسفه یونان باستان", "هومر", "هزیود", "مناندر", "اوریپید", "سقراط", "فیثاغورس", "هرودوت", "دموستن", "تالس", "سولون", "گیاه‌شناسی", "یونان باستان", "شعر", "موسیقی", "دکلمه", "شعر غنایی", "عیسی مسیح", "مریم مقدس", "شاهنامه", "فردوسی", "سلجوقیان", "روستا", "شهر", "صومعه", "گستانتین یرزنگاتسی", "ایران", "اساطیر ایران", "رستم", "ضحاک", "استپانوس اربلیان", "هتوم دوم", "آراکل سیونه‌تسی", "آراکل باغیشه‌تسی", "آبراهام آنگیوراتسی", "هوهانس تومانیان", "زبان پهلوی", "زبان گرجی", "محمد معین", "نقاش هوناتان", "سایات‌نووا", "جیوانی (عاشوق)", "کلاسیسیسم", "رمانتیسم", "واقع‌گرایی (هنر)", "خاچاطور آبوویان", "پدر ادبیات نوین ارمنی", "دانیل واروژان", "روبن سواگ", "سیامانتو", "هوانس تومانیان", "آوتیک ایساهاکیان", "بارویر سواگ", "سیلوا کاپوتیکیان", "هوانس شیراز", "ساقاتل هاروتیونیان", "واهاگن", "قافیه", "رباعی", "غزل", "هجو", "جماعت ارمنیان پراکنده", "نمادگرایی", "فراواقع‌گرایی", "طبیعت‌گرایی", "احمد نوری زاده", "جمهوری ارمنستان", "یقیشه چارنتس", "آکسل باکونتس", "تاریخ ارمنستان", "فهرست کتاب‌های ترجمه‌شده از ارمنی به فارسی", "احمد نوری‌زاده" ]
[ "ادبیات ارمنستان", "ادبیات بر پایه زبان", "ادبیات بر پایه ملیت", "فرهنگ ارمنستان" ]
520
الفبای ارمنی
0
75
0
[ "خط ارمنی", "الفباي ارمني", "حروف ارمنی", "حروف ارمني", "خط ارمني" ]
false
46
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
الفبای ارمنی نام سامانه نگارشی است که برای نوشتن زبان ارمنی بکار می‌رود. این الفبا در سال ۴۰۵ میلادی اختراع شد و با اندکی تغییر تا به امروز برای نگارش زبان ارمنی بکار رفته‌است. الفبای ارمنی از چپ به راست نوشته می‌شود. تاریخچه الفبای ارمنی هنگامی ابداع شد که منطقه ارمنی‌نشین از نظر سیاسی میان دو کشور توانمند آن زمان یعنی ایران و روم شرقی بخش شده بود و ارزشهای ملی، قومی و فرهنگی ارمنی در آستانه ویرانی و نابودی قرار داشت. کاهنی به نام مسروپ ماشتوس ابداع‌کننده الفبای ارمنی است. او همراه با شاگردان خود به جای‌جای ارمنستان سفر می‌کرد و به ترویج مسیحیت می‌پرداخت و همین سبب شد که او بیش از پیش خطر نابودی دین، فرهنگ و تمدن ملت خود را احساس کند. چرا که نبود یک الفبای ارمنی، آشنایی مردم با دین را دشوار می‌ساخت؛ بنابراین در اندیشه ابداع زبان نوشتاری ارمنی افتاد. مسروپ برای تحقق آرمان خویش به مرکز رفت و اندیشه خود را با جاثلیق ساهاک پارتو در میان گذاشت و به یاری وی توانست نظر ورامشاپوه، پادشاه ارمنستان شرقی را نیز جلب نماید. مسروپ گروهی از جوانان را راهی ادیسا کرد تا زبان سریانی را بیاموزند و گروهی را به ساموسات فرستاد تا زبان یونانی را فرا گیرند و خود در کانون علمی بزرگ آن جا، سامانه آوایی، هجایی و نوشتار زبان‌های گوناگون را بررسید. الفبایی که مسروپ ماشتوس ابداع کرد دارای ویژگی‌های زیر است: هر واج تنها یک نشانه ویژه دارد. سوی نوشتن این الفبا از چپ به راست است. الفبای ابداعی وی نشانه‌های زیر و زبر و خط و نقطه ندارد. در همین زمان کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید و دیگر متون دینی، دانشی و فلسفی به زبان ارمنی ترجمه شد و در پی این جنبش فرهنگی، سده پنجم میلادی به «سده طلایی فرهنگ ارمنی» شهرت دارد. مسروپ ماشتوس به پاس خدمات خود در زمره قدیسان کلیسای ارمنی جای گرفت. او در سال ۴۴۰ میلادی چشم از جهان فروبست و در اوشاکان به خاک سپرده شد. حروف الفبای ارمنی نام حرف حروف کوچک حروف بزرگ تلفظ ارزش عددی Ayb آ ۱ Ben ب ۲ Gim گ ۳ Da د ۴ Yech` ا، ی ۵ Za ز ۶ Eh ا ۷ Ët` آ ۸ T`o ت ۹ Zhe ژ ۱۰ Ini ای ۲۰ Liun ل ۳۰ Xeh خ ۴۰ Ca تس ۵۰ Ken ک ۶۰ Ho ه ۷۰ Dza دز ۸۰ Ghat غ ۹۰ Cheh چ ۱۰۰ Men م ۲۰۰ Yi ی ۳۰۰ Nu ن ۴۰۰ Sha ش ۵۰۰ Vo ا ۶۰۰ Ch`a چ ۷۰۰ Peh پ ۸۰۰ Jheh ج ۹۰۰ Rra ر ۱۰۰۰ Seh س ۲۰۰۰ Vew و ۳۰۰۰ Tiun ت ۴۰۰۰ Reh ر ۵۰۰۰ C`o تس ۶۰۰۰ Hiun و ۷۰۰۰ P`iur پ ۸۰۰۰ K`eh ک ۹۰۰۰ Oh ا ۱۰۰۰۰ Feh ف ۲۰۰۰۰
[ "زبان ارمنی", "۴۰۵ (میلادی)", "ایران", "روم شرقی", "مسروپ ماشتوس", "ارمنستان", "دین", "جاثلیق", "ورامشاپوه", "زبان سریانی", "سامانه", "چپ به راست", "عهد عتیق", "عهد جدید", "۴۴۰ (میلادی)", "اوشاکان", "حروف کوچک", "حروف بزرگ" ]
[ "الفبای ارمنی", "ارمنستان در سده ۴ (میلادی)", "الفبا", "جانمایی‌های صفحه‌کلید", "فرهنگ ارمنستان" ]
521
قره‌باغ
2
373
0
[ "قره باغ", "قرهباغ", "ناگورنو قره باغ", "بخش شوشا", "قراباغ" ]
false
178
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "قره‌باغ" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "منطقه" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Karmir-shuka.jpeg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "A landscape in Nagorno-Karabakh - a view of the municipality of [[کارمیر شوکا]]" }, { "Item1": "etymology", "Item2": "\"Black garden\"" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "موقعیت قره‌باغ در نقشه" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "subdivision_name", "Item2": "Armenia and Azerbaijan" }, { "Item1": "unit_pref", "Item2": "Metric" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "auto" } ], "Title": "settlement" }
مروداغ بلندترین نقطه قره‌باغ قره‌باغ یا قراباغ (به ، ارمنی: آرتساخ) یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود، که پس از عهدنامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ این منطقه همچنان با عنوان ایالت قره‌باغ شناخته می‌شد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخش‌هایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگه‌زور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد و بخش کوهستانی‌اش که بیشتر ساکنان آن را ارامنه تشکیل می‌دادند با عنوان منطقه خودمختار قره‌باغ کوهستانی زیر نظر جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی درآمد. ریشه‌شناسی نام قره‌باغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه یا باغ بزرگ بوجود آمده‌است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده‌است. نام آرتساخ در سنگ‌نبشته‌های اورارتو (دوران پادشاهی «آیرارات» ،اوشاکان کنونی) به صورت‌های «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده‌است که نام آرتساخ از آن ماخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت. استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک ایالت «هایک بزرگ» (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته‌است. تاریخچه محال خمسه ارامنه در قره‌باغ در دوره صفویه قره‌باغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگی‌های ایران بود. مقام بیگلربیگی که در قرن دهم به‌طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش می‌رسید، در قره‌باغ در اختیار یکی از شاخه‌های ایل قاجار بود. در این دوره محال خمسه ارامنه شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چله‌برد و طالش و همچنین برکشاط و خان‌های ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند. در ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارامنه از بیگلربیگی‌های گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارامنه به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسه ارامنه را منع کرد بعدتر نیز به گفته عباس‌قلی‌آقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی می‌نموده‌اند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد» در ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناه‌خان جوانشیر مشهور به پناه علی‌بیگ ساروجلوی جوانشیر از عادل‌شاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قره‌باغ منصوب شد. وی در زمان شاه‌عباس دوم از ترکستان به قره‌باغ آمده‌بود و در زمان نادرشاه جارچی‌باشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستان‌های قره‌باغ گریخته‌بود. رسیدن به این مقام بدون همکاری ارامنه ممکن نمی‌شد، پناه‌خان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چله‌برد و طالش را کنار زد. همچنین پناه‌خان به درخواست ملک‌شاه نظربیگ قلعه پناه‌آباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت. صومعه دادیوانک که مقبره خاندان ملیک‌های خاچین در آن واقع است. دیواره‌های قلعه شوشی پس از بی‌نتجیه‌ماندن درگیری پناه‌خان با فتحعلی‌خان افشار، فتحعلی‌خان که پیشنهاد صلح داده‌بود با نیرنگ ابراهیم‌خلیل‌خان فرزند پناه‌خان را به اسارت به ارومیه برد. پناه‌خان نیز برای نجات پسرش با لشکر کریم‌خان زند که برای سرکوب فتحعلی‌خان آمده‌بود همراه شد. پس از آن کریم‌خان پناه‌خان را با خود به شیراز برد و ابراهیم‌خلیل‌خان را به حکومت قره‌باغ منصوب کرد. تا پیش از برآمدن آقامحمدخان، ابراهیم‌خلیل‌خان نه تنها بر قره‌باغ که بر ایروان، نخجوان و گنجه نیز حکم راند. ویرانه‌های مسجد جامع گوهریه در شوشی ساخته گوهرآغا دختر ابراهیم‌خلیل‌خان، دو کتیبه فارسی در این مسجد موجود است که در آن موقوفه‌های این مسجد و چگونگی استفاده از آنها بیان شده‌است. آقامحمدخان قاجار پس از نشستن بر تخت، از ابراهیم‌خلیل‌خان خواست تا از دولت مرکزی اطاعت کند، وی نیز در ۱۲۰۷ پسرعمویش عبدالصمدبیگ را به رسم گروگان به تهران فرستاد و ابراز اطاعت کرد. اما در جریان یکی از درگیری‌های آقامحمدخان و زندیان عبدالصمدبیگ فراری ناموفق انجام داد و به همین دلیل نیز به دست شاه قاجار کشته‌شد. این مسئله و اینکه ابراهیم‌خلیل‌خان آقامحمدخان را همانند بسیاری از دیگر رقبایش می‌دید به تیرگی روابط این دو انجامید. در ۱۲۰۹ آقامحمدخان به قصد تسخیر قره‌باغ از ارس گذشت، در محاصره قلعه شوشی جوادخان قاجار و ملیک مجنون چله‌بردی و نیروهای ارمنی وی را همراهی می‌کردند. به علت نداشتن توپ‌های قلعه‌کوب، خان قاجار نتوانست قلعه را فتح کند و به پیشنهاد ملیک مجنون به تفلیس لشکرکشی کرد. با فتح تفلیس و متواری شدن اراکلی‌خان، دیگر خان‌های قفقاز اظهار اطاعت کردند، آقامحمدخان که در پی تسلیم ابراهیم خلیل‌خان بود در نهم ذیحجه ۱۲۱۱ عازم شوشی شد، ابراهیم خلیل‌خان نیز از ترس به داغستان گریخت، در همان زمان آقامحمدخان در کنار قلعه شوشی به قتل رسید. با شنیدن این خبر ابراهیم‌خلیل‌خان به شوشی بازگشت و قدرتی بیش از پیش یافت. ابراهیم‌خلیل‌خان جنازه آقامحمدخان را با احترام در شوشی دفن کرد و منتظر دستور از تهران ماند. با برتخت نشستن فتحعلی‌شاه خان سیاستی دوگانه را در پیش گرفت. از سویی اطاعت خود از دربار تهران را نشان می‌داد به گونه‌ای که پسرش ابولفتح‌خان را به نزد شاه ایران فرستاد و دخترش آغابگم معروف به آغاباجی را نیز به عقد او درآورد دوباره به خانی قراباغ رسید، از سوی دیگر استقلال خویش و توفق بر قدرت‌های همجوار را با رابطه حسنه با روسیه حفظ می‌کرد. با ورود ژنرال پاول سیسیانوف به قفقاز، ابراهیم‌خلیل‌خان رسما به اطاعت روس‌ها درآمد و قره‌باغ را به روس‌ها واگذار کرد. در ۱۲۱۸ سیسیانوف پس از سه روز محاصره گنجه را گشود، در این درگیری جوادخان زیاد اوغلی قاجار، آخرین خان گنجه و ملیک مجنون چله‌بردی کشته‌شدند. ملیک مجنون پیشتر بر اثر فشارهای ابراهیم‌خلیل‌خان، به همراه هزار خانواده ارمنی به گنجه پناه برده‌بود و جوادخان ایشان را در محله شامشاری اسکان داده‌بود و ملیک را مسئول ارامنه کرده‌بود. عباس میرزا ولیعهد ایران پس از آگاهی از پیمان روس‌ها و ابراهیم‌خلیل‌خان برای سرکوب وی از آذربایجان به قره‌باغ لشکر کشید و توانست در دو نبرد نیروهای خان را که روس‌ها نیز همراهی‌اش می‌کردند شکست دهد. در ۱۲۲۰ خان سیسیانوف را به قلعه شوشی راه‌داد و فرمانده روس اختیار قلعه را به دست گرفت. خان که از این شرایط ناراضی بود به عباس‌میرزا نامه نوشت و شفاعت خود را نزد شاه خواستار شد. اما در ۱۲۲۲ روس‌ها که توسط نوه خان، جعفرقلی‌خان از ارتباط وی با ایران آگاه شده‌بودند شبانه او و ۳۱ تن از بستگان‌اش از جمله دختر و همسرش را به قتل رساندند. پس از قتل ابراهیم‌خلیل‌خان، روس‌ها نه تنها قره‌باغ را به جعفرقلی‌خان نسپردند بلکه قصد تبعید وی به سیبری را داشتند، خان نیز که از دست روس‌ها گریخته بود به همراه ایل جبرائیل‌لو به ایران آمد و عباس‌میرزا وی را حاکم قراجه‌داغ کرد. پس از دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه در ربیع‌الاول ۱۲۴۲ مهدی‌قلی‌خان یکی از فرزندان ابراهیم‌خلیل‌خان به دستور حکومت ایران، ایلات قره‌باغ را به سوی قراجه‌داغ کوچ داد. ایالت قره‌باغ کلیسای جامع شوشی ساخته شده به سال ۱۸۸۷ پس از انعقاد قرارداد گلستان و ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود شدند و ایالات مسلمان نشین ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه تازه‌وارد درنظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراطوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقب‌نشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادند. جمعیت‌شناسی ترکیب قومیتی ناگورنو قره‌باغ در سال ۱۹۸۹ میلادی آدری آلتستادت. در کتاب خود با عنوان ترکان آذربایجان:قدرت و هویت زیر فرمان روسها ادعا می‌کند که پس از جدایی این ناحیه از ایران بیشتر جمعیت آن را آذربایجانی‌ها تشکیل می‌دادند بطوریکه در سال ۱۸۳۲ میلادی ۶۴٫۸٪ از مردم قره باغ را آذربایجانیها تشکیل می‌دادند. و بعدها سیاست روسها مبنی بر اسکان ارامنه در مناطق مسلمان نشین موجب دگرگونی ترکیب جمعیتی این ناحیه شد بطوریکه از جمعیت ۱۹۲۰۰۰ نفری قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی ۷۶٪ آنان را ارامنه و ۲۳٪ را آذربایجانی‌ها و بقیه را روسها و کردها تشکیل می‌داده‌اند. اما پروفسور جورج بورنوتیان آدری آلتستادت را متهم به تحریف می‌کند و می‌گوید که آماری که آلتستادت بکار برده‌است، در رابطه استان قره باغ در زمان حکومت روسها است و نه قره باغ کوهستانی (یا همان نگورنو قره باغ) فعلی امروز. در همان آمار روسها، جمعیت ارمنیان متمرکز در ۳۸٪ مساحت قره باغ ولی بطور فشرده تقریبا در یک ناحیه قره باغ کوهستانی می‌بود، و بنابراین، اکثریت مطلق قره باغ کوهستانی ارمنی-نشین بوده‌است . نهایتا در میان جنگ قره باغ همه اهالی آذربایجانی منطقه آواره و به جمهوری آذربایجان پناهنده شدند. تغییرات جمعیتی توام با دشمنی شکل گرفته بین روس‌ها و قاجاریان، سیاست‌های دولت تزاری روسیه در راستای حمایت از جمعیت مسیحیان خارج از قلمرو روسیه قرار گرفته بود که موجب جلب توجه هرچه بیشتر ارامنه به سوی روسیه شد. حتی قبل از جنگ‌های ایران و روس در سال ۱۷۹۳ ارامنه با ارسال نامه و گسیل هیئت از روسیه تقاضای کمک کردند و در زمان کاترین کبیر فرمانی باری اعطای تسهیلات برای مهاجرت ارامنه به قفقاز صادر شد. در عوض محبت روس‌ها نسبت به ارامنه سراسقف ارمنی ار. گیوتینسکی در ۲۲ می‌۱۷۹۶ از ارامنه دربند خواست که دلاوری خود را نزد روس‌ها اثبات و خود را از تسلط مسلمانان آزاد سازند. ریمسکی کویساکوف، ژنرال ارتش روسیه ضمن تقدیر از تلاش‌های سر اسقف اظهار امیدواری می‌کند که ارامنه تدارکات ارتش روسیه را به رود کر بیاورند. نقشی که ارامنه در پیشروی روس‌ها به گنجه داشتند نیز بسیار مهم بوده‌است. در این زمینه سویتوخوفسکی به نامه‌ای اشاره می‌کند که در آن ورتسف-داشکف به نیکلای دوم امپراتور روسیه در مورد خدمات ارامنه می‌نویسد: ارامنه بعد از افتادن قفقاز به دست روسیه به ایفای نقش خود ادامه داده و در راستای سیاست‌های روسیه تزاری در دوره‌های مختلف در مناطق مسلمان نشین سکنی یافتند. در بیانیه‌ای که لازاروف در حین جنگ‌های ۱۸۲۸–۱۸۲۹ روس و عثمانی خطاب به ارامنه ایران و عثمانی صادر کرده‌است آن‌ها را به زندگی توام با امنیت و سعادت در محال‌های ایروان، نخجوان و قره باغ و در اختیار داشتن مزارع حاصلخیز و معافیت از مالیات‌ها وعده می‌دهد. در عهده نامه‌هایی مانند گلستان و ترکمانچای نیز در جهت تسهیل مهاجرت ارامنه به قفقاز موادی گنجانده شده بود که در عهدنامه ادرنه در سال ۱۸۲۹ که یکسال بعد از ترکمانچای و بین روسیه و عثمانی منقعد شد، نیز چنین مواردی تکرار شد. در این زمان تنها مشکل پذیرش مهاجرین از طرف ساکنین بود که در برخی اسناد وجود نگرانی در بین روس‌ها را تایید می‌کند. در قسمتی از نامه گریبادوف به پاسکویچ فرماندار قفقاز در طی همین جنگ نوشته است که: همراه با تضعیف نفوذ قاجار در قفقاز مهاجرت مسلمانان به سمت قسمت‌های خارج از قلمرویی که تحت نفوذ تزارها قرار گرفته بود، شروع شده بود که یکی از این بخش‌ها قره باغ بود. در زمان جنگ‌های دوم ایران و روس عباس میرزا ایلاتی را از قره باغ به داخل ایران کوچانید. باکیخانوف در این زمینه می‌نویسد: همچنین در سال ۱۸۱۶ میلادی و در میانه جنگ ایران روس ۴ هزار خانوار مسلمان به همراه ابوالفتح آقا، پسر ابراهیم خلیل خان، قره باغ را ترک کردند اولین منبع رسمی درباره جمعیت قره باغ مربوط به سرشماری ۱۸۰۵ است جمعیت آن ده هزار خانوار نفر ذکر شده‌است. در سال ۱۸۰۸ در نتیجه جنگ ایران و روس جمعیت قره باغ به ۷ هزار و ۷۴۷ خانوار کاهش می‌یابد و درست بعد ار معاهده گلستان ۳۹۰ خانوار ارمنی در شوشا اسکان داده شدند. در سال ۱۸۲۳ از ۶۲۵ روستای قره باغ ۴۷۸ روستا مسلمان نشین گزارش شده‌است بنا به گفته رضوانی نیز حدود ۳۵ تا ۴۵ هزار ارمنی از ایران به جنوب قفقاز مهاجرت کردند. یک هیئت انگلیسی که بعد از جنگ‌های ایران و روس از شوشی دیدار کرده‌است، گزارش می‌دهد که عمده ساکنان شهر مسلمان و عموما شیعه هستند. بنا به نوشته توماس داول ۹۰ درصد جمعیت شوشا تا همین اواخر و قبل از شروع جنگ قره باغ نیز مسلمان بوده‌است. بر اساس آماری که موگیلوسکی و ژنرال ارملوف در سال ۱۸۲۳ ارائه داده‌اند در ایالت قره باغ ۹۰ هزار نفر در ۶۰۰ روستا زندگی می‌کردند که ۱۵۰ تا از آن‌ها ارمنی نشین بوده‌اند. همچنین در شهر شوشی هزار و ۴۸ خانوار مسلمان و ۴۷۹ خانوار ارمنی زندگی می‌کرده‌اند. بنابه گفته امیر احمدی بر اساس سرشماری نفوس سال ۱۸۹۸ در قره باغ ۵۴ هزار و ۸۷۱ خانوار وجود داشت است که ۲۹ هزار و ۳۵۰ خانوار ترک بوده‌اند به این ترتیب جمعیت ارامنه قره باغ از ۹ درصد در سال ۱۸۲۳، به ۳۵ درصد در میانه قرن نوزدهم، ۴۰ درصد در اواخر قرن نوزدهم رسیده که در پایان جنگ جهانی اول به ۷۰ درصد جمعیت قره باغ افزایش پیدا کرده‌است. بعد از آن نیز سیاست مهاجرت ارامنه منجر به این شد که نهایتا در سال ۱۹۷۹ حدود ۷۶ درصد از جمعیت قره باغ را ارامنه تشکیل می‌دادند این رقم در سال ۱۹۹۴ بعد از اخراج کامل ترکها از قره باغ به ۱۰۰ رسیده است. همچنین با وجود اینکه جمعیت خود ارمنستان در طی سال‌های جنگ و بعد از آن دائما رو به کاهش بوده‌است، جمعیت قره باغ همواره افزایش داشته‌است. وضعیت فعلی در تقسیمات اداری شوروی بخشی از جمهوری آذربایجان بود. در سال ۱۹۸۸ نیروهای ارمنی جنگ خود را برای تصرف این زمین‌ها آغاز کردند. مدتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ تشدید شد، و در سال ۱۹۹۴ پس از اینکه ارتش ارمنستان این بخش‌ها را به تصرف خود درآورد، جنگ با آتش‌بس تمام شد. مقامات این ناحیه خود را یک کشور مستقل می‌دانند، ولی تا امروز هیچ کشوری این جمهوری خودخوانده را به رسمیت نشناخته‌است. سازمان ملل نیز هنوز این ناحیه را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌داند و در مکالمات رسمی و غیررسمی در جهان (از جمله ایران) در هنگام نام بردن از این ناحیه یا رهبران آن، با لفظ «خودمختار» بیان می‌شود. از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده‌است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیرقابل قبول بودن تغییر مرزهای بین‌المللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمین‌های دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیت‌های خصمانه و بر قراری آتش‌بس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده‌است. در قطعنامه ۸۵۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ طی نشست ۵۹ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، بر حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای منطقه تاکید شده‌است. در بند یک این قطعنامه، تصرف منطقه آقدام و سایر مناطقی که در آن زمان از قلمرو جمهوری آذربایجان به اشغال درآمده است، محکوم شده‌است. در بند ۳ همین قطعنامه نیز توقف فوری همه مخاصمات و عقب‌نشینی بی‌قید و شرط نیروهای اشغالگر از منطقه آغدام و دیگر مناطق اشغالی آذربایجان آمده است. در بند نهم نیز از دولت ارمنستان خواسته شده‌است که با اعمال نفوذ موثر بر قره باغ جهت رسیدن به توافق در اجرای قطعنامه ۸۲۲ و ۸۳۵ و پذیرش طرح پیشنهادی گروه مینسک توسط طرف ارمنی اقدام کند. قطعنامه ۸۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳ طی نشست ۹۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، دوباره بر قطعنامه‌های ۸۲۲ و ۸۵۳ تاکید شده‌است. در بند اول از طرفین خواسته شده‌است با گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای برقراری آتش‌بس دائم و موثر با همکاری و مساعدت فدراسیون روسیه همکاری کنند. در بند ۱۲ آمده است که موضوع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان به صورت فعال در شورای امنیت مورد بررسی قرار گیرد. قطعنامه ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳ طی نشست ۳۳۱۳ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه از تشدید مخاصمات مسلحانه به عنوان نقض آتش‌بس و کاربرد نیروی نظامی در پاسخ به این نقض، به ویژه منطقه زنگیلان و هورادیز جمهوری آذربایجان ابراز نگرانی شده و بر حاکمیت و تمامیت ارضی تاکید و بر غیرقابل تغییر بودن مرزهای بین‌المللی و ممنوعیت توسل به زور جهت تصرف سرزمین دیگران تاکید شده‌است. در بند دوم از دولت ارمنستان می‌خواهد از نفوذ خود بر ارامنه قره باغ برای به دست آوردن رضایت آنان استفاده نموده و با اتکا به قطعنامه‌های ۸۲۲، ۸۵۳ و ۸۷۴ تضمین نماید که عوامل درگیر در مناقشه از عملیات استفاده ننمایند. در یکی از آخرین اقدامات بین‌المللی در خصو مناقشه قره باغ، پارلمان اروپا در نشست ۲۳ اکتبر خود در استراسبورگ به اصلاحیه قطعنامه‌ای در خصوص تقویت روابط با کشورهای عضو برنامه همسایگی شرقی و همچنین موفقیت‌ها و ناکامی‌های موجود رای مثبت داد. در بند ۱۶ این قطعنامه همچنین به مناقشات موجود در مناطق عضو برنامه همسایگی شرقی اشاره شده‌است و بر مشارکت فعال اتحادیه اروپا در حل مسالمت آمیز این مناقشات تاکید کرده و موضع خود را در قبال اشغال خاک یک کشور از سوی کشوری دیگر یادآور شده‌است. در متن این قطعنامه به ویژه تاکید شده، که حل مناقشه قره باغ باید بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که در سال ۱۹۹۳ و بر اساس اصول گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و اصول مندرج در بیانیه مشترک ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۹ در لاکویلا صورت پذیرد . تقسیمات اداری اصلی استان‌ها و شهرستان‌ها: شهر خان کندی خوجالی قسمت شرقی رایون کلبجر قسمت غربی رایون ترتر خوجه‌وند شهر شوشا تقسیمات اداری ارامنه بخش‌بندی استانی نیروهای ارمنی حاکم برای منطقه قره‌باغ (به منطقه خود می‌گویند:، تلفظ: آرتساخ) به این شرح است: (نامهای ترکی آذربایجانی آن استان‌ها در کمانه آمده). آسکران (شامل رایون خوجالی) هادروت (بخشی از خوجه‌وند) مارتاکرت (بخش‌هایی از کلباجار و تارتار) مارتونی (بقیه خوجه‌وند) شاهومیان (بخشی از نفتالان) شهر شوشی (شوشا) شهر استپاناکرت آرتساخ کشتار خوجالی اران (قفقاز) جنگ قره‌باغ ملیک‌های قره‌باغ
[ "کارمیر شوکا", "زبان ارمنی", "ایران", "صفویه", "دانشنامه جهان اسلام", "عهدنامه گلستان", "روسیه تزاری", "اتحاد جماهیر شوروی", "جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی", "استان سیونیک", "جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی", "ارامنه", "منطقه خودمختار قره‌باغ کوهستانی", "باغ", "BBC News Online", "سنگ‌نبشته", "اورارتو", "اوشاکان", "آرتساخ", "هزاره اول (پیش از میلاد)", "دودمان اروندی", "فرهنگستان ملی علوم ارمنستان", "استرابون", "رود کورا", "ارمنستان بزرگ", "ارمنستان", "Geography (Strabo)", "گنجه", "بیگلربیگی", "قزلباش", "ایل قاجار", "محال خمسه ارامنه", "دیزاق", "ورنده", "خاچین", "چله‌برد", "طالش (قره‌باغ)", "برکشاط", "ایل جوانشیر", "اتوزیکی", "تفلیس", "نادرشاه افشار", "عباس‌قلی‌آقا باکیاخانوف", "جواد قاجار#.D8.AE.D8.A7.D9.86.D8.AF.D8.A7.D9.86 .D8.AC.D9.88.D8.A7.D8.AF .D8.AE.D8.A7.D9.86 .D9.88 .D8.A8.DB.8C.DA.AF.D9.84.D8.B1.D8.A8.DB.8C.DA.AF.DB.8C .DA.AF.D9.86.D8.AC.D9.87", "پل خدا آفرین", "پناهعلی‌خان جوانشیر", "عادل‌شاه افشار", "شاه‌عباس دوم", "ترکستان", "جارچی‌باشی", "شوشی", "فتحعلی‌خان افشار", "ابراهیم خلیل جوانشیر", "کریم‌خان زند", "خانات ایروان", "نخجوان", "زبان فارسی", "آقامحمدخان قاجار", "جوادخان قاجار", "ملیک مجنون چله‌بردی", "داغستان", "فتحعلی‌شاه", "ابولفتح‌خان جوانشیر", "آغاباجی", "پاول سیسیانوف", "محله شامشاری", "عباس میرزا", "آذربایجان", "جعفرقلی‌خان جوانشیر", "مهدیقلی خان جوانشیر", "جبرائیل‌لو", "قراجه‌داغ", "جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار", "مهدی‌قلی‌خان جوانشیر", "قرارداد گلستان", "قرارداد ترکمنچای", "امپراطوری عثمانی", "عثمانی", "روسیه", "ایروان", "آذربایجانی", "روس", "کرد", "شوروی", "جمهوری آذربایجان", "خان کندی", "خوجالی", "رایون کلبجر", "رایون ترتر", "خوجه‌وند", "شوشا", "آسکران", "هادروت", "مارتاکرت", "کلباجار", "تارتار", "مارتونی", "شاهومیان", "نفتالان", "استپاناکرت", "کشتار خوجالی", "اران (قفقاز)", "جنگ قره‌باغ", "ملیک‌های قره‌باغ" ]
[ "جمهوری آرتساخ", "جغرافیای جمهوری آرتساخ", "جمهوری آذربایجان", "جنگ قره‌باغ", "روابط خارجی جمهوری آذربایجان", "سیاست خارجی ارمنستان", "قفقاز", "مناطق تقسیم‌شده" ]
522
اورکات
6
29
0
[ "اوركات" ]
false
6
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "اورکات" }, { "Item1": "لوگو", "Item2": "پرونده:Orkut logo.gif" }, { "Item1": "آدرس", "Item2": "http://www.orkut.com/" }, { "Item1": "نوع", "Item2": "خدمات شبکه و دوست یابی" }, { "Item1": "مالک", "Item2": "[[گوگل]]" }, { "Item1": "مؤسس", "Item2": "اورکوت بویوک‌کوکتن" }, { "Item1": "تاریخ افتتاح", "Item2": "۲۴ ژانویه ۲۰۰۴" }, { "Item1": "وضعیت", "Item2": "غیرفعال" } ], "Title": "وب‌گاه" }
Visual appearance of the "New Orkut". اورکات وب‌گاهی است که بر پایه شبکه‌های اجتماعی، و اعتماد پیاده‌سازی شده‌است، شما می‌توانید از طریق دوستان خود دوستان جدیدی بیابید یا در انجمن‌های مورد علاقه عضو شده، انجمن جدیدی بسازید و در آن فعالیت کنید، در آن می‌توان مشخصات خود را به زعم خود نوشت، این سایت تحت پشتیبانی شرکت گوگل است، و برای اولین بار در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۰۴ شروع به کار کرد. نام «اورکات» از نام کارمند شرکت گوگل، اورکوت بویوک‌کوکتن از ترکیه است که این سیستم را از شرکت قبلی که در آن کار می‌کرده با خود به همراه آورده و در گوگل آن را بیشتر گسترش داده‌است. آمار در اوت ۲۰۰۴ از نظر محل اقامت کاربران، به ترتیب سه کشور برزیل (۶۹٪)، ایالات متحده آمریکا (۱۸٪)، و ایران (۶٪) در رده‌های بالا قرار داشتند. پس از آن وب‌گاه اورکات از داخل ایران فیلتر شده‌است. غیرفعال شدن در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴ گوگل اعلام کرد که تا پایان ۲۰۱۴ این سرویس منحل خواهد شد. کاربران می‌توانند تا سپتامبر ۲۰۱۶ از اطلاعات خود مانند تصاویر، پروفایل‌ها و مطالب خروجی بگیرند. گوگل پلاس فیس‌بوک گوگل باز فهرست محصولات گوگل فهرست شبکه‌های مجازی دارای بیشترین کاربران فعال
[ "گوگل", "وبگاه", "شبکه اجتماعی", "ترکیه", "برزیل", "ایالات متحده آمریکا", "ایران", "فیلتر اینترنتی", "گوگل پلاس", "فیس‌بوک", "گوگل باز", "فهرست محصولات گوگل", "فهرست شبکه‌های مجازی دارای بیشترین کاربران فعال" ]
[ "پردازش جمعی اطلاعات", "خدمات رهاشده گوگل", "خدمات شبکه‌های اجتماعی", "خدمات گوگل", "رسانه‌های اجتماعی", "گوگل", "متعلقات اینترنت بنیان‌گذاری‌شده در ۲۰۰۴ (میلادی)", "متعلقات اینترنت منحل‌شده در ۲۰۱۴ (میلادی)", "نرم‌افزار وب‌نوشت", "وب ۲٫۰", "وبگاه‌ها" ]
523
گابریل باتیستوتا
1
95
0
[ "باتيستوتا", "باتیستوتا", "گابريل باتيستوتا" ]
false
20
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "گابریل باتیستوتا" }, { "Item1": "image", "Item2": "Omar Batistuta (2).jpg" }, { "Item1": "image_size", "Item2": "200" }, { "Item1": "caption", "Item2": "باتیستوتا در سال ۲۰۱۴" }, { "Item1": "fullname", "Item2": "گابریل عمر باتیستوتا" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[ایالت سانتا فه]]، آرژانتین" }, { "Item1": "position", "Item2": "[[مهاجم]]" }, { "Item1": "youthyears1", "Item2": "۱۹۸۷–۱۹۸۸" }, { "Item1": "youthclubs1", "Item2": "[[نیولز اولد بویز]]" }, { "Item1": "years1", "Item2": "۱۹۸۸–۱۹۸۹" }, { "Item1": "clubs1", "Item2": "[[نیولز اولد بویز]]" }, { "Item1": "caps1", "Item2": "۱۶" }, { "Item1": "years2", "Item2": "۱۹۸۹–۱۹۹۰" }, { "Item1": "clubs2", "Item2": "[[ریور پلاته]]" }, { "Item1": "caps2", "Item2": "۱۹" }, { "Item1": "years3", "Item2": "۱۹۹۰–۱۹۹۱" }, { "Item1": "clubs3", "Item2": "[[بوکا جونیورز]]" }, { "Item1": "caps3", "Item2": "۳۰" }, { "Item1": "goals3", "Item2": "۱۳" }, { "Item1": "years4", "Item2": "۱۹۹۱–۲۰۰۰" }, { "Item1": "clubs4", "Item2": "[[فیورنتینا]]" }, { "Item1": "caps4", "Item2": "۲۶۹" }, { "Item1": "goals4", "Item2": "۱۶۸" }, { "Item1": "years5", "Item2": "۲۰۰۰–۲۰۰۳" }, { "Item1": "clubs5", "Item2": "[[رم]]" }, { "Item1": "caps5", "Item2": "۶۳" }, { "Item1": "goals5", "Item2": "۳۰" }, { "Item1": "years6", "Item2": "۲۰۰۳" }, { "Item1": "clubs6", "Item2": "← [[اینتر میلان]] (قرضی)" }, { "Item1": "caps6", "Item2": "۱۲" }, { "Item1": "years7", "Item2": "۲۰۰۳–۲۰۰۵" }, { "Item1": "clubs7", "Item2": "[[العربی]]" }, { "Item1": "caps7", "Item2": "۲۱" }, { "Item1": "goals7", "Item2": "۲۵" }, { "Item1": "totalcaps", "Item2": "۴۳۰" }, { "Item1": "totalgoals", "Item2": "۲۴۵" }, { "Item1": "nationalyears1", "Item2": "۱۹۹۱–۲۰۰۲" }, { "Item1": "nationalteam1", "Item2": "[[آرژانتین]]" }, { "Item1": "nationalcaps1", "Item2": "۷۷" }, { "Item1": "nationalgoals1", "Item2": "۵۴" } ], "Title": "football biography" }
گابریل عمر باتیستوتا (زاده ۱ فوریه ۱۹۶۹) بازیکن بازنشسته فوتبال آرژانتینی است. از باتیستوتا به عنوان یکی از برترین مهاجمان تاریخ فوتبال جهان یاد می‌شود. زندگی حرفه‌ای گابریل باتیستوتا فوتبال حرفه‌ای را از تیم نیولز اولد بویز در سال ۱۹۸۸ شروع کرد و بعد از آن به تیم‌های بوکاجونیورز و ریورپلاته پیوست. در سال ۱۹۹۱ به تیم فیورنتینا رفت و ۹ سال در آنجا بازی کرد. بهترین دوران فوتبال باتیستوتا در سال‌های متمادی حضور در شهر فلورانس ایتالیا و تیم محبوب این شهر، فیورنتینا رقم خورد اگر چه هیچگاه گابریل نتوانست عناوین ارزشمند قهرمانی را با این تیم به دست آورد، ولی حدود ده سال حضور در آنجا او را به یکی از اسطوره‌های غیر بومی این شهر تاریخی تبدیل کرد، به گونه‌ای که مجسمه‌ای از او ساخته شده و در یکی از میادین نصب گردید. حتی زمانی که پس از یک دهه حضور در فلورانس به رم کوچ کرد و در کنار توتی و یارانش ماشین تهاجمی خطرناکی را تشکیل داد نیز همچنان در قلب طرفداران فیورنتینا بود. گابریل در یکی از بازی‌هایش برابر تیم سابق خود و پس از گلزنی به آن تیم، با تشویق هواداران فیورنتینا روبرو شد و با اشک به این ابراز احساسات پاسخ داد تا ثابت شود که خوش‌اخلاقی و انسانیت یک بازیکن برای یک طرفدار تیفوسی هم در درجه اول اهمیت قرار دارد. باتیستوتا در سال ۲۰۰۰ برای بدست آوردن دو جام سری آ و چمپیونز لیگ به رم پیوست. او زیر نظر کاپلو در مدت سه سال بازی‌های به یاد ماندنی برای رم انجام داد. او توانست یک قهرمانی و یک نائب قهرمانی در سری آ بهمراه رم بدست آورد. باتیستوتا در این مدت به همراه توتی و مونتلا خط هجوم وحشتناکی برای حریفان بوجود آورد و در اولین فصل حضورش توانست ۲۰ گل بزند. باتیستوتا در اولین روزهای حضور در رم بر سر شماره ۹ با مونتلا آختلاف پیدا کرد. اما این اختلاف بزرگ نشد چون باتیستوتا همیشه ادم بزرگی بوده و اخلاق مناسبی داشت. او بالاخره شماره ۱۸ را پوشید و در سال بعد هم آن را به ۲۰ تغییر داد. در مدت سه سال او توانست در ۶۰ بازی برای رم ۳۰ گل بزند. گابریل عمر باتیستوتا در سال‌های پایانی فوتبال خود، به مدت نیم فصل حضور کمرنگی در تیم اینترمیلان داشت. پایان دوران بازیگری باتیستوتا در پایان دوران بازیگری خود در فوتبال به تیم العربی قطر پیوست. جام‌های جهانی بازی‌های باتی گل در تیم ملی و سه جام جهانی با تیم ملی آرژانتین همراه با گلزنی‌های این بازیکن و البته ناکامی در کسب جام بوده‌است جام جهانی ۹۴ با شروعی طوفانی باتیستوتا و گل‌های او در مقابل یونان و همچنین گل دیگو مارادونا آغاز شد که منجر به پیروزی ۴ بر صفر آرژانتین مقابل یونان شد و پیروزی ۲ بر ۱ مقابل نیجریه شروع شد در بازی آخر دور گروهی در حالی که صعود آرژانیین قطعی شده بود ۲ بر ۰ نتیجه را به بلغارستان واگذار کردند اما این جام از آنجا برای آلبی سلسته به پایان رسید که نتیجه آزمایش دوپینگ مارادونا مثبت اعلام شد و وی از ادامه مسابقات بازماند و در دیدار مرحله حذفی آرژانتین ۳ بر ۲ نتیجه را به رومانی واگذار کرد تا این جام پایانی تلخی برای باتی گل باشد باتی گل در این جام موفق به زدن ۴ گل شد جام جهانی ۹۸ آرژانتین در دور نخست با ۳ پیروزی با ۹ امتیاز در گروه خود اول شد و در یک‌هشتم در دیداری نفس گیر در ضربات پنالتی انگلیس را مغلوب کرد اما در دور یک چهارم در حالی که با گل زیبای برکمپ مغلوب هلند شدند که با اخراج اورتگا ده نفره بودند باتی گل ۵ گل نیز در این جام به ثمر رساند با شروع جام جهانی ۲۰۰۲ همه نگاه‌ها به سمت تیم ملی آرژانتین بود، تیمی پر مهره و پر از ستاره که یکی از اصلی‌ترین شانس‌های قهرمانی آن دوره بود، ولی علی‌رغم حضور این همه ستاره در تیم و گلزنی باتی گل ۳۳ ساله در اولین بازی مقابل نیجریه آرژانتین در مرحله گروهی حذف شد و آخرین شانس باتی برای کسب افتخار همراه با تیم ملی آرژانتین از بین رفت. حاشیه - وی یکی از گلزن‌ترین بازیکنان دوران خودش بود و در ۴۱۴ بازی در تیم‌های مختلف ۳۱۱ گل به ثمر رساند. - او در سه جام جهانی مجموعا ۱۰ گل به ثمر رسانده‌است. - باتیستوتا تنها بازیکنی است که در ۲ جام جهانی متفاوت هتریک کرده‌است در سالهای ۹۴ و ۹۸ -وی همچنین ۷۸ بازی و ۵۴ گل ملی درکارنامه دارد.
[ "ایالت سانتا فه", "مهاجم (فوتبال)", "باشگاه فوتبال نیولز اولد بویز", "باشگاه فوتبال ریور پلاته", "باشگاه فوتبال بوکا جونیورز", "باشگاه فوتبال فیورنتینا", "باشگاه فوتبال آ.اس. رم", "باشگاه فوتبال اینتر میلان", "باشگاه فوتبال العربی قطر", "تیم ملی فوتبال آرژانتین", "بوکاجونیورز", "باشگاه فوتبال ریورپلاته", "توتی", "باشگاه فوتبال رم", "باشگاه فوتبال اینترمیلان", "فوتبال", "باشگاه ورزشی العربی قطر", "مارادونا" ]
[ "افراد آرژانتینی ایتالیایی‌تبار", "افراد آرژانتینی باسکی‌تبار", "افراد زنده", "اهالی استان سانتا فه", "اهالی رکونکیستا", "بازیکنان باشگاه آ اس رم", "بازیکنان باشگاه العربی قطر", "بازیکنان باشگاه اینتر میلان", "بازیکنان باشگاه بوکاجونیورز", "بازیکنان باشگاه ریورپلاته", "بازیکنان باشگاه فیورنتینا", "بازیکنان باشگاه نیولز اولد بویز", "بازیکنان برنده جام کنفدراسیون‌ها", "بازیکنان برنده کوپا آمریکا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال آرژانتین", "بازیکنان جام پادشاه فهد ۱۹۹۲", "بازیکنان جام پادشاه فهد ۱۹۹۵", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۹۴", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲", "بازیکنان سری آ", "بازیکنان فوتبال اهل آرژانتین", "بازیکنان فوتبال دور از وطن در ایتالیا", "بازیکنان فوتبال سری بی", "بازیکنان فوتبال مهاجر اهل آرژانتین", "بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۱", "بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۳", "بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۵", "بازیکنان لیگ برتر فوتبال آرژانتین", "بازیکنان لیگ ستارگان قطر", "بازیگران مرد اهل آرژانتین", "بازیگران مرد ایتالیایی‌تبار", "دور از وطن‌های اهل آرژانتین در قطر", "زادگان ۱۹۶۹ (میلادی)", "فیفا ۱۰۰", "کاتولیک‌های رومی اهل آرژانتین", "مهاجمان فوتبال", "ورزشکاران اهل ایالت سانتا فه", "ورزشکاران دور از وطن اهل آرژانتین در ایتالیا" ]
524
فهرست رشته‌های ورزشی
0
115
0
[ "رشته‌های ورزشی", "فهرست ورزش", "بازیهای ورزشی", "فهرست رشته‌هاي ورزشي", "رشته‌هاي ورزشي", "فهرست رشته های ورزشی", "فهرست ورزش‌ها", "ورزش ها", "فهرست رشته هاي ورزشي", "بازيهاي ورزشي", "رشته هاي ورزشي", "رشته های ورزشی", "فهرست ورزش ها" ]
false
50
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
رشته‌های ورزشی روی همرفته به دسته‌های زیر بخش می‌گردند: فونیکس ورزش‌های حرکتی پیاده روی مشه سوئی ایروبیک پرش دو پرش با نیزه پرش سه گام پرش طول ورزش و پله یوگا (ورزش جسمی روانی) اسپینینگ ورزش ناشنوایان پاراگلایدینگ {paragliding رعد {RAAD پارکور (parkour) آیروبیک بندبازی ژیمناستیک ژیمناستیک هنری ژیمناستیک ریتمیک تخته فنری بی‌ام ایکس ورزش‌های رزمی آیکیدو باگوآ بوکس کیوکوشین کیک بوکسینگ جوجیتسو جودو کاراته کن دو هاپکیدو تانگ سو دو تای چی چوان نینجوتسو تکواندو سای سن سو سامبو سومو شمشیربازی کبدی کشتی آزاد کشتی فرنگی کشتی آلیش کشتی کچ کوک سول وان ووشو ووینام وینگ چون کونگ فو موی تای جیت کان دو چون کوک دو یان یوان ورزش‌های ماجراجویانه چتربازی (Parachuting) پاراگلایدینگ(Paragliding) کایت سواری (Hanggliding) پروازبا بالن (Hot air balone) بانجی (Banjo jumping) کایتینگ (Kite surfing) هواپیمای تفریحی (Airplane) پروازباگلایدر (Gliding) بادسواری (Windsurfing) شیرجه با چتر بالن‌سواری آکروباتیک هوایی چتربال‌سواری (Paragliding) زورب‌سواری بادپرسواری (Gliding) صخره‌نوردی یخ‌نوردی غارنوردی بدنسازی نظامی شهرنوردی (Parkour) پاراگلایدینگ {paragliding رعد {RAAD کوهنوردی غارنوردی دره‌نوردی پارکور ورزش‌های سواری مسابقه اتومبیل‌رانی مسابقه موتورسواری مسابقه هوانوردی مسابقه قایق‌رانی موتوری موتورکراس پالیزه (اسکیتینگ) یخ‌پالیزه (پاتیناژ) چرخ‌پالیزه (Roller skating) تخته‌پالیزه (اسکیت‌بوردینگ) برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) آب‌لیزه (پالیزه روی آب) هاکی روی یخ اسکوتر اسکیت اسکی اسکی صحرانوردی اسکی روی چمن برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) سورتمه‌سواری لژسواری دوچرخه‌سواری کوهستان دوچرخه‌سواری جاده پالیزه (اسکیتینگ) تخته‌پالیزه (اسکیت‌بوردینگ) برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) آب‌لیزه اسب سواری ورزش‌های نشانه‌روی تیراندازی با تفنگ تیر اندازی با کمان بولینگ دارت پرتاب چاقو ورزش‌های بیلیاردی اسنوکر ایت‌بال ناین‌بال تیله‌بازی گردو بازی دوک بازی هفت سنگ گلف بهکاپ(تاپ گلف) بهکاپ ساحلی هند بهکاپ هند بهکاپ ساحلی پرتاب نیزه پرتاب وزنه پرتاب دیسک پرتاب چکش فریزبی ورزش‌های گروهی فوتبال باسبال بسکتبال والیبال هندبال بیسبال فوتسال گلروبال فوتبال آمریکایی یا راگبی کبدی یا زو هاکی روی یخ هاکی سالنی هاکی روی چمن پینت‌بال (رنگ‌اندازی) آمادگی جسمانی فوتبال ساحلی والیبال ساحلی والیبال نشسته بسکتبال با ویلچر بسکتبال سه نفره سپک تاکرا بدمینتون تنیس روی میز تنیس اسکواش راکتبال کریکت "کرلینگ" ورزش‌های فکری شطرنج منچ بریج پوکر ورق(پاسور) دومینو تخته نرد ورزش‌های آبی ورزش شنا شنا واترپلو شیرجه غواصی قایقرانی موج‌خوابی (bodyboarding) موج‌سواری ماهی‌گیری (در این سیاهه از برخی از واژه‌های فرهنگستان زبان بهره‌گیری شده‌است).
[ "پیاده روی", "ایروبیک", "پرش", "دو", "پرش با نیزه", "پرش سه‌گام", "پرش طول", "ورزش ناشنوایان", "یوگا", "اسپینینگ", "پاراگلایدینگ", "رعد", "پارکور", "آیروبیک", "بندبازی", "ژیمناستیک", "ژیمناستیک هنری", "ژیمناستیک ریتمیک", "تخته فنری", "بی ام ایکس", "ورزش‌های رزمی", "آیکیدو", "باگوآ", "بوکس", "کیوکوشین", "کیک بوکسینگ", "جوجیتسو", "جودو", "کاراته", "هاپکیدو", "تانگ سو دو", "تای چی چوان", "نینجوتسو", "تکواندو", "سای سن سو", "سامبو", "سومو", "شمشیربازی", "کبدی", "کشتی آزاد", "کشتی فرنگی", "کشتی آلیش", "کشتی کچ", "'", "ووشو", "وینگ چون", "کونگ فو", "جیت کان دو", "ورزش‌های هوایی", "چتربازی", "کایت سواری", "پروازبا بالن", "بانجی", "کایتینگ", "هواپیمای تفریحی", "پروازباگلایدر", "بادسواری", "چتربال‌سواری", "زورب‌سواری", "بادپرسواری", "صخره‌نوردی", "یخ‌نوردی", "غارنوردی", "شهرنوردی", "کوهنوردی", "اتومبیل‌رانی", "موتورکراس", "پالیزه", "یخ‌پالیزه", "اسکی (ورزش)", "اسکی صحرانوردی", "اسکی روی چمن", "اسنوبوردینگ", "سورتمه‌سواری", "لژسواری", "دوچرخه‌سواری کوهستان", "دوچرخه‌سواری جاده‌", "اسکیت‌بورد", "اسنوبورد", "آب‌لیزه", "سوارکاری", "تیراندازی با تفنگ", "تیر اندازی با کمان", "بولینگ", "دارت", "پرتاب چاقو", "بیلیارد", "اسنوکر", "ایت‌بال", "ناین‌بال", "تیله‌بازی", "گردو بازی", "هفت سنگ", "گلف", "پرتاب نیزه", "پرتاب وزنه", "پرتاب دیسک", "پرتاب چکش", "فریزبی", "فوتبال", "باسبال", "بسکتبال", "والیبال", "هندبال", "بیسبال", "فوتبال سالنی", "گلروبال", "راگبی", "هاکی روی یخ", "هاکی سالنی", "هاکی روی چمن", "پینت‌بال", "آمادگی جسمانی", "فوتبال ساحلی", "والیبال ساحلی", "والیبال نشسته", "بسکتبال با ویلچر", "بسکتبال سه نفره", "سپک تاکرا", "تنیس", "تنیس روی میز", "اسکواش", "راکتبال", "کریکت", "کرلینگ", "شطرنج", "بریج", "پوکر", "بازی ورق", "دومینو", "تخته نرد", "ورزش شنا''", "شنا", "واترپلو", "شیرجه", "غواصی", "قایقرانی", "موج‌خوابی", "موج‌سواری", "ماهی‌گیری" ]
[ "فهرست‌های مربوط به ورزش‌ها", "ورزش‌های راکتی" ]
525
فرانچسکو توتی
1
115
0
[ "فرانچسكو توتي", "توتی" ]
false
26
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "فرانچسکو توتی" }, { "Item1": "image", "Item2": "File:0681 totti (14717979198) (cropped).jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "توتی با [[رم]] در سال ۲۰۱۴" }, { "Item1": "fullname", "Item2": "فرانچسکو توتی" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[رم]]، [[ایتالیا]]" }, { "Item1": "position", "Item2": "[[هافبک هجومی]] / [[مهاجم]]" }, { "Item1": "youthyears1", "Item2": "۱۹۸۴" }, { "Item1": "youthclubs1", "Item2": "Fortitudo" }, { "Item1": "youthyears2", "Item2": "۱۹۸۴–۱۹۸۶" }, { "Item1": "youthclubs2", "Item2": "Smit Trastevere" }, { "Item1": "youthyears3", "Item2": "۱۹۸۶–۱۹۸۹" }, { "Item1": "youthclubs3", "Item2": "[[لودیجیانی]]" }, { "Item1": "youthyears4", "Item2": "۱۹۸۹–۱۹۹۲" }, { "Item1": "youthclubs4", "Item2": "[[رم]]" }, { "Item1": "years1", "Item2": "۱۹۹۲–۲۰۱۷" }, { "Item1": "clubs1", "Item2": "[[رم]]" }, { "Item1": "caps1", "Item2": "۶۱۹" }, { "Item1": "goals1", "Item2": "۳۰۷" }, { "Item1": "nationalyears1", "Item2": "۱۹۹۲" }, { "Item1": "nationalteam1", "Item2": "[[زیر ۱۵ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears2", "Item2": "۱۹۹۱–۱۹۹۲" }, { "Item1": "nationalteam2", "Item2": "[[زیر ۱۶ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalcaps2", "Item2": "۱۳" }, { "Item1": "nationalyears3", "Item2": "۱۹۹۳–۱۹۹۵" }, { "Item1": "nationalteam3", "Item2": "[[زیر ۱۸ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalcaps3", "Item2": "۱۴" }, { "Item1": "nationalyears4", "Item2": "۱۹۹۵–۱۹۹۷" }, { "Item1": "nationalteam4", "Item2": "[[زیر ۲۱ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears5", "Item2": "۱۹۹۷" }, { "Item1": "nationalteam5", "Item2": "زیر ۲۳ سال ایتالیا" }, { "Item1": "nationalyears6", "Item2": "۱۹۹۸–۲۰۰۶" }, { "Item1": "nationalteam6", "Item2": "[[ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalcaps6", "Item2": "۵۸" }, { "Item1": "club-update", "Item2": "۲۸ مه ۲۰۱۷" } ], "Title": "football biography" }
فرانچسکو توتی (؛ زاده ) بازیکن فوتبال پیشین اهل ایتالیا است. پست فرانچسکو توتی مهاجم یا هافبک هجومی بود. او در ۲۸ مه ۲۰۱۷ در بازی مقابل جنوا رسما از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و مراسم خداحافظی وی در ورزشگاه المپیک رم برگزار شد. رده باشگاهی بندانگشتی هر چند بیشتر در پست مهاجم دوم معروف است یک متصل کننده میان دو پست که بازیکن در نقش یک لینکر خط هافبک را به مهاجم یا مهاجمان متصل می‌کند. او همچنین اولین گزینه برای ضربات آزاد و پنالتیها در رم است که تا کنون گل‌های فراوانی از روی توپ‌های مرده به ثمر رسانده‌است. توتی به عنوان سمبل رم شناخته می‌شود چون تا کنون باشگاه را علی‌رغم پیشنهادهای بسیار از تیمهای قوی‌تر و ثروتمند‌تر ترک نکرده‌است.معروفترین گفته توتی در مورد ترک نکردن رم(به همه دوست دخترهای‌ام خیانت کردم ولی به رم هرگز!).به عنوان بهترین گلزن باشگاه با بیشترین بازی انجام داده برای تیم در تاریخ باشگاه ثبت شده‌است. در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۰۷ وی به عنوان ارزشمند آقای گلی اروپا دست یافت و کفش طلای قاره سبز را از آن خود کرد. همچنین او دومین گلزن برتر تاریخ سری آ است و تنها سیلویو پیولا بازیکن اسبق تیمهای لاتزیو و یوونتوس با به ثمر رساندن ۲۷۴ گل بالاتر از او قرار دارد. فصل اولیه بعد از سه سال در تیم جوانان، توتی اولین حضور خود را برای تیم بزرگسالان رم در سن شانزده سالگی هنگامی که وویادین بوسکوف مربی این تیم بود در ۲۸ مارس ۱۹۹۳ در پیروزی ۲–۰ مقابل برشا انجام داد، در فصل بعد با مربیگری کارلوماتزونه توتی اولین گل خود را در ۴ سپتامبر ۱۹۹۴ در تساوی ۱–۱ برابر فوجا به ثمر رساند. وبه‌طور منظم در بیشتر بازی‌های این تیم بازی می‌کردو در سه فصل بعد ۱۶ گل به ثمر رساند. کاپلو و در سال ۲۰۰۱ در سال ۲۰۰۰–۲۰۰۱ رم با مربیگری فابیو کاپلو شروع بکار کرد. توتی در تیم کاپلو به دلیل مهارت پاس‌های در عمق به عنوان هافبک هجومی مورد استفاده قرار گرفت؛ و در این سال در کنا باتیستوتا و مونتلا مثلث هجومی خطرناکی را شکل دادند که در نهایت به قهرمانی تیم رم در سری آ انجامید توتی بازیکن سال فوتبال ایتالیا در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱. نامگذاری شد تیم ملی توتی در بازی فینال جام ملت‌های اروپا زیر ۱۸ سال در ژوئیه ۱۹۹۵ در پیروزی ۴ بر ۱ برابر اسپانیا برای ایتالیا گل زنی کرد. در فینال زیر ۲۱ ساله‌ها در تساوی یک بر یک برابر اسپانیا نیز زننده تنها گل تیمش بود؛ ولی توتی اولین بازی رسمی خود را برای تیم ملی بزرگسالان ایتالیا در دهم اکتبر سال ۱۹۹۸ در بازی برابر سمویس انجام داد. یورو ۲۰۰۰ او در تورنمنت نهایی یورو ۲۰۰۰ نیز حاضر شد و در بازی برابر رومانی و بلژیک موفق به گلزنی شد. هر چند ایتالیا در بازی فینال طرف بازنده برابر فرانسه بود، توتی لقب بهترین بازیکن میدان را از آن خود کرد و به عقیده بسیاری از کارشناسان همچون میشل پلاتینی وی بهترین بازیکن تورنمنت بود. جام جهانی ۲۰۰۲ در جام جهانی ۲۰۰۲ توتی آن قدرها هم خوش شانس نبود. در دور دوم رقابت‌ها توتی در بازی برابر کره با دریافت کارت زرد دوم به دلیل فریب داور در محوطه جریمه (هر چند تمام کارشناسان رای بر اشتباه داور و پنالتی دادند) از زمین بازی اخراج شد تا ایتالیا از دور رقابت‌ها کنار رود. یورو ۲۰۰۴ در یورو ۲۰۰۴ هم شانس با توتی یار نبود چون از سوی کمیته داوران از انجام بازی تا مرحله نیمه نهایی برای ایتالیا محروم شد (به دلیل پرتاب تف بر صورت کریستین پولسن مدافع دانمارک، هر چند این تصویر هم توسط تلویزیون دانمارک تسلیم یوفا شد و در آن حرکت قبلی بازیکنان سانسور شده بود). جام جهانی ۲۰۰۶ بعد از مصدومیت شدید توتی از ناحیه مچ پا حضور او در جام جهانی ۲۰۰۶آلمان در هاله‌ای از ابهام قرار داشت ولی وی سرانجام با کمک پزشکان به این تورنومنت بزرگ رسید. پزشکان در درون مچ پای وی پلاتین کار گذاشته بودند تا وی بتواند بازی خود را انجام دهد. در بازی برابر استرالیا وی تک گل بازی را در آخریت دقیقه بازی از روی نقطه پنالتی برای ایتالیا به ثمر رساند. در برد ۳ بر ۰ برابر اوکراین توتی پاس گل اول را به زامبروتا به زیبایی داد. در بازی برابر آلمان در نیمه نهایی هم توتی به میدان رفت. وی همچنین در بازی فینال هم از ابتدا به میدان رفت ولی در دقیقه ۶۱ جای خود را به هم باشگاهی‌اش یعنی دانیله ده روسی داد و وی همراه تیم جام طلایی را بالای سر برد و در پایان مسابقات در بین ۲۳ نفر برتر تورنومنت قرار گرفت. افتخارات مقام شایستگی شوالیه جمهوری ایتالیا مقام شایستگی افسری جمهوری ایتالیا فیفا ۱۰۰(۱۲۵ بازیکن برتر جهان که توسط پله انتخاب شد) ستاره‌های جام جهانی ۲۰۰۶ عضو تیم منتخب یورو ۲۰۰۰ بازیکن سال فوتبال ایتالیا:(۲۰۰۰٫۲۰۰۱٫۲۰۰۳٫۲۰۰۴٫۲۰۰۷) بازیکن سال سری آ:(۲۰۰۰٫۲۰۰۳) بازیکن جوان سال ایتالیا:(۱۹۹۹) بهترین گلزن سری آ:(۲۰۰۶٫۲۰۰۷) کفش طلائی اروپا:(۲۰۰۷) پای طلا(۲۰۱۰) دومین گلزن برتر تاریخ سری آ آ اس رم سری آ:قهرمان(۲۰۰۱) نایب قهرمانی(۲۰۰۲٫۲۰۰۴٫۲۰۰۶٫۲۰۰۷٫۲۰۰۸٫۲۰۱۰/۲۰۱۷) کوپا ایتالیا:قهرمان(۲۰۰۷ , ۲۰۰۸) نایب قهرمانی(۲۰۰۳٫۲۰۰۵٫۲۰۰۶٫۲۰۱۰٫۲۰۱۳) جام برندگان سری آ: قهرمان(۲۰۰۱٫۲۰۰۷) نایب قهرمانی(۲۰۰۶٫۲۰۰۸٫۲۰۱۰) تیم ملی جام جهانی: قهرمان(۲۰۰۶) جام ملت‌های اروپا: نایب قهرمانی(۲۰۰۰) جام ملت‌های اروپا زیر ۲۱ سال: قهرمان(۱۹۹۶) خداحافظی فرانچسکو توتی در نهایت در جریان آخرین بازی رم در فصل (۲۰۱۷–۲۰۱۶) که بین رم - جنوا انجام شد و منجر به پیروزی ۳–۲ و نایب قهرمانی تیم رم شد برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. زندگی شخصی فرانچسکو توتی در سال ۲۰۰۳ رابطه‌اش را با همسر آینده‌اش ایلاری بلازی، یکی از مجریان سرشناس شبکه‌های ایتالیایی زبان، آغاز کرد. رابطه‌ای که در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۵ به ازدواج منجر شد. مراسم ازدواج پر هزینه ایلاری و فرانچسکو به‌طور مستقیم از شبکه‌های تلویزیونی پخش شد. اولین فرزند آن‌ها کریستین در نهم نوامبر همان سال متولد شد. دومین فرزند این زوج، دختری که شنل نام گرفت، ۱۳ می‌۲۰۰۷ چشم به جهان گشود. دختری که به قدری برای فرانچسکو عزیز است که توتی خود اعتراف می‌کند پس از تولد شنل از شدت خوشحالی حتی فراموش کردم از حال همسرم سوال کنم! ایلاری و فرانچسکو داشتن فرزندان بیش‌تر را به بعد از خداحافظی توتی از فوتبال و گذشتن همسرش از مرز سی سالگی موکول کرده‌اند. توتی می‌گوید همواره در آرزوی داشتن ۵ فرزند بوده‌است. بالاخره سومین فرزند فرانچسکو توتی و همسرش ایلاری بلازی دختری بود که ایزابلا نام گرفت و در سال ۲۰۱۶ به دنیا آمد. بندانگشتی
[ "باشگاه فوتبال آ. اس. رم", "رم", "ایتالیا", "هافبک#هافبک هجومی", "مهاجم (فوتبال)", "باشگاه فوتبال لودیجیانی کالچو", "فوتبال", "جام جهانی فوتبال", "جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶", "جام ملت‌های اروپا", "جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۰", "UEFA European Under-21 Football Championship", "۱۹۹۶ UEFA European Under-21 Football Championship", "UEFA European Under-17 Championship", "1993 UEFA European Under-16 Championship", "UEFA European Under-19 Football Championship", "بازی‌های مدیترانه", "Football at the 1997 Mediterranean Games", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۵ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۶ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۸ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال ایتالیا", "بازیکن فوتبال", "هافبک هجومی", "باشگاه فوتبال جنوا", "ورزشگاه المپیک رم", "پنالتی", "ژوئن", "۲۰۰۷", "سیلویو پیولا", "باتیستوتا", "مونتلا", "ژوئیه", "۱۹۹۵", "یورو ۲۰۰۴", "دانیله ده روسی", "بازیکن سال فوتبال ایتالیا", "بازیکن سال سری آ", "سری آ", "کوپا ایتالیا" ]
[ "افراد زنده", "افراد یونیسف", "اهالی رم", "بازیکنان باشگاه آ اس رم", "بازیکنان برنده جام جهانی فوتبال", "بازیکنان تیم ملی فوتبال ایتالیا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال جوانان ایتالیا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶", "بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۰", "بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۴", "بازیکنان سری آ", "بازیکنان فوتبال اهل ایتالیا", "زادگان ۱۹۷۶ (میلادی)", "شرکت‌کنندگان بازی‌های مدیترانه ۱۹۹۷", "فیفا ۱۰۰", "کاتولیک‌های رومی اهل ایتالیا", "مدال‌آوران طلای بازی‌های مدیترانه", "مهاجمان فوتبال", "ورزشکاران اهل رم" ]
526
جی‌میل
0
91
0
[ "جی میل", "جي ميل", "جیمیل", "گوگل پست", "جيميل", "Gmail" ]
false
45
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "جی‌میل" }, { "Item1": "نشان", "Item2": "New Logo Gmail.svg" }, { "Item1": "اندازه نشان", "Item2": "200px" }, { "Item1": "توسعه‌دهنده", "Item2": "[[گوگل]]" }, { "Item1": "زبان‌های برنامه‌نویسی", "Item2": "[[گوگل]] ([[جاوااسکریپت]])" }, { "Item1": "زبان‌های قابل دسترس", "Item2": "چند-زبانه (۷۱ زبان)" }, { "Item1": "وضعیت توسعه", "Item2": "فعال" }, { "Item1": "گونه", "Item2": "[[پاپ (پروتکل)]], [[پروتکل دستیابی به پیغام در اینترنت]]، [[رایانامه]]" }, { "Item1": "پروانه", "Item2": "[[نرم‌افزار اختصاصی]]" } ], "Title": "نرم‌افزار" }
جی‌میل ، یکی از سرویس‌های رایگان است که به کاربران فضای رایگان جهت ایمیل ارائه می‌دهد. نسخه آزمایشی گوگل در ۱ آوریل ۲۰۰۴ ارائه شد، به این صورت که هر کاربر می‌توانست با دریافت دعوت‌نامه از کاربری دیگر که دارای حساب جی‌میل بود دارای حساب ایمیل شود و از خدمات آن استفاده کند. این سرویس در ۷ فوریه ۲۰۰۷ برای عموم آزاد شد و نیازی به دعوت‌نامه برای عضویت نبود و در ۷ ژوئیه ۲۰۰۹ از حالت آزمایشی بیرون آمد، که در آن زمان دارای ۱۴۶ میلیون کاربر در هر ماه بود. تاریخچه این سرویس اولین سرویس ایمیلی در دنیا بود که یک گیگابایت فضا به کاربرانش می‌داد، و همچنین اولین سرویسی بود که همه نامه‌هایی که بین دو شخص رد و بدل می‌شد را به صورت قطاری و پشت سر (Thread) هم نشان می‌داد (مانند نوشته‌های داخل یک فوروم) از تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۱۲ جی‌میل ۱۰۲۴۰ مگابایت فضا (که قبلا ۷۴۰۰ مگابایت بود) به کاربرانش داد، و کاربران با پرداخت سالانه ۰٫۲۵ دلار به ازای هر گیگابایت، قادرند این فضا را به ۲۰ گیگابایت تا ۱۶ ترابایت افزایش دهند. به علاوه برنامه‌نویسان، جی‌میل را به واسطه پیشگام بودن آن در استفاده از ای‌جکس، که تکنیکی در برنامه‌نویسی است که به کاربران اجازه می‌دهد که محتویات یک صفحه وب را بدون دوباره نوسازی آن (Refresh) مشاهده کنند، می‌شناسند. یکی از انتقادهایی که از جی‌میل شده‌است، پتانسیل قوی آن برای افشای داده‌های کاربر است، و این خطری است که احتمال می‌رود این داده‌ها با بسیاری از برنامه‌های وب آنلاین ارتباط داده شده شوند. استیو بالمر (مدیرعامل مایکروسافت)، لیز فیگروا، مارک راش و ویراستاران گوگل واچ به این موضوع عقیده دارند، در حالی که گوگل ادعا می‌کند که نامه‌هایی که با جی‌میل فرستاده می‌شوند هیچ‌گاه توسط شخصی دیگر خوانده نمی‌شوند. امکان گپ جی‌میل با استفاده از ابزارهای برنامه‌نویسی آژاکس و جاوااسکریپت امکان گفتگوی فوری با افراد درون لیست ارتباطی کاربر را فراهم کرده‌است. این گفتگو در داخل همان پنجره مرورگر می‌تواند صورت گیرد. در واقع توانسته امکانات پیام‌رسان فوری را به صفحه وب میل منتقل کند. به تازگی جی‌میل امکان گپ گروهی و همچنین گپ با کاربران ای‌اال را نیز فراهم کرده‌است. فهرست تماس‌ها گوگل در سرویس ایمیل خود تغییری صورت داده‌است که امکان کنترل فهرست تماس‌ها را برای کاربرانش فراهم می‌کند. پیش از این جیمیل نشانی تمامی آدرس‌های ایمیل جدید را به صورت خودکار به فهرست تماس‌های کاربر افزوده می‌کرد. این کار به به آدرس‌های ایمیل اجازه می‌داد که به هنگام نوشته شدن یک پیام جدید به صورت خودکار کامل شده و کاربران را از به خاطر سپردن آن‌ها یا جستجو در فهرست تماسهایشان آسوده می‌کرد. گوگل اکنون دسته جدیدی به نام تماس‌های پیشنهادی ایجاد کرده‌است که در قسمت «My Contacts» قرار می‌گیرد و آدرس ایمیل ارسال کنندگان ایمیل در تماس پیشنهادی قرار می‌گیرد. کاربران می‌توانند به جیمیل اجازه دهند تا این آدرس‌ها را به صورت خودکار به فهرست تماسهای اصلی‌شان ارسال کنند. مشکل فنی گوگل در تاریخ ۱ مارس ۲۰۱۱ اعلام داشت که حال بررسی یک مشکل نفوذپذیری در سرویس جی میل می‌باشد که ایمیل‌ها، الحاقات و گفتگوهای گوگل کاربران را حذف می‌کند. این باگ برخی از حساب‌های کاربران را ریست می‌کند و یک پیام خوشامد را به آن‌ها نمایش می‌دهد. به گفته گوگل این باگ تنها بر کمتر از ۰٫۰۸ درصد کل کاربران گوگل اثر گذاشته‌است، اما این مقدار برابر ۱۵۰۰۰۰ حساب کاربری است که عدد کوچکی نمی‌باشد. گوگل اعلام کرد کابران تاثیر پذیرفته از این باگ؛ موقتا امکان ورود به حساب خود را ندارند. برای آندسته‌ای که بخشی از داده‌های خود را از دست داده‌اند، تیم مهندسان گوگل در حال کار و بازیابی و ذخیره مجدد آن داده‌ها می‌باشند.
[ "گوگل", "جاوااسکریپت", "پاپ (پروتکل)", "پروتکل دستیابی به پیغام در اینترنت", "رایانامه", "نرم‌افزار اختصاصی", "نسخه بتا", "گیگابایت (یکا)", "ترابایت", "ای‌جکس", "صفحه وب", "استیو بالمر", "لیز فیگروا", "برنامه‌نویسی", "آژاکس", "پیام‌رسان فوری", "وب میل", "جام‌جم آنلاین", "اینترنت" ]
[ "جی‌میل", "اینترنت", "پست الکترونیک", "حریم شخصی کاربران اینترنت", "خدمات گوگل", "متعلقات اینترنت بنیان‌گذاری‌شده در ۲۰۰۴ (میلادی)", "معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۲۰۰۴ (میلادی)", "معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۲۰۰۷ (میلادی)", "نرم‌افزارهای چندسکویی", "نرم‌افزارهای سال ۲۰۰۴ (میلادی)", "وب ۲٫۰" ]
527
راه‌های آهنکوب
0
16
0
[ "راه های آهنکوب", "راه هاي آهنكوب", "راه‌های اهنکوب", "راه هاي اهنكوب", "راه های اهنکوب" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
راه آهنکوب (مسیر هرمان فان بارث) در اتریش در کمتر از یک دهه مسیرهای آهنکوب (فراتا) در تقریبا هر کشور کوهستانی آلپ به طور فزاینده‌ای فراگیر شده‌اند. مسیرهای آهنکوب در آغاز سده گذشته در منطقه دولومیت در آلپ پدید آمدند. در زبانهای اروپایی به این مسیرها via ferrata می‌گویند. معنی این واژه ایتالیایی راه آهنکوب یا آهنکوفته است. بسیار پیشتر از بهره گیری از این روش در جنگ جهانی یکم، برخی از راهنماهای ایتالیایی شکاف‌ها و تاقچه‌های مسیرها را برای مشتریان خود آماده و تجهیز می‌کردند. امروزه راه‌های آهنکوب تازه که اغلب فنی‌تر و سخت‌تر هستند، در سرتاسر آلپ از نو زاده شده‌اند. وعلاقه‌مندان بسیاری را به خود جلب کرده‌اند. با وجود ظاهر مطمئن این مسیرهای تازه که مجهز به کابلهای استوار، پله، نردبان و دالان می‌باشند همواره باید ایمنی را در آنها در نظر داشت. روش حفاظت با یک دوال (تسمه) که به بدن بسته است و کارابینی که در درون طناب (کابل) انداخته شده است این پرسش را پیش می‌آورد که در صورت سقوط چه خواهد شد . زیرا در این حالت نیروی ضربه به هنگام سقوط می‌تواند بسیار از مرز پایداری تجهیزات و بدن انسان فراتر رود. قانون طلایی مسیرهای آهنکوب این است : بکارگیری طناب کوهنوردی، دوال، طنابچه در راه‌های آهنکوب برای پیوند دادن شخص به کابل‌ها کاملا ممنوع می‌باشد.
[ "آلپ", "جنگ جهانی", "نردبان", "بدن انسان", "طناب کوهنوردی" ]
[ "راه‌های آهنکوب" ]
528
یخ‌شکن
0
14
0
[ "کرامپون", "يخ شكن", "یخ شکن", "كرامپون" ]
false
9
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
یخ‌شکن یخ‌شکن یا کرامپون ابزار فلزی تیغه و سخمه داری است که می‌توان با بند به زیر کفش وصل کرد تا از لغزش بر روی یخ و برف هنگام یخ‌نوردی جلوگیری شود. گام برداری با کفپوش یخ‌شکن (روش فرانسوی) برای بسیاری از فعالیتهای کوهستانی از راه‌پیمایی روی یخچال‌ها گرفته تا اسکی کوهستانی بسیار معمول می‌باشد. اسکار اکنستاین مخترع نخستین یخ‌شکن مدرن است.
[ "یخ‌نوردی", "اسکار اکنستاین" ]
[ "تجهیزات کوهنوردی" ]
529
خانواده‌های زبانی
3
97
0
[ "خانواده‌های زبانی جهان", "خانواده‌هاي زباني", "خانواده‌هاي زباني جهان", "خانواده های زبانی جهان", "خانواده های زبانی", "خانواده زبانی", "گروه زبانی", "خانواده هاي زباني", "خانواده زباني", "خانوادهٔ زبانی", "خانوادهٔ هاي زباني", "خانوادهٔ های زبانی", "خانواده هاي زباني جهان", "خانوادهٔ های زبانی جهان", "خانوادهٔ زباني", "خانوادهٔ هاي زباني جهان", "گروه زباني" ]
false
63
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
خانواده‌های زبانی در جهان امروز Distribution of languages on earth. در زبان‌شناسی، مفهوم و موضوع خانواده‌های زبانی (Language family) از آن جا سرچشمه می‌گیرد، که هم‌چون همه اشیا، پدیده‌ها و فرآیندهای پیچیده زبان‌های طبیعی انسانی هم صفات، تظاهرات، و آثار فراوانی از گونه حیات‌داشتن و زنده‌بودن از خود بروز می‌دهند. از جمله، زبان‌ها هم مانند جانوران دارای خانواده و خویشاوند هستند. بر اساس آمار اتنولوگ، ۷،۰۹۹ زبان زنده بشری به ۱۴۱ خانواده زبانی تقسیم می‌شود. خانواده‌های زبانی A pie chart showing the percentage of speakers each language family has The language families of Africa Map of the Austronesian languages Map of major European languages Map of major Dravidian languages Distribution of the Turkic languages across Eurasia Area of the Papuan languages Map of the Australian languages Distribution of language families and isolates north of Mexico at first contact The major South American language families زبان‌های هندواروپایی زبان‌های اورال آلتایی زبان‌های آفروآسیایی زبان‌های آسترونزیایی زبان‌های چینی-تبتی زبان‌های ترکی زبان‌های پالئوسیبرین زبان‌های تائی زبان‌های اورالی زبان‌های آلتایی زبان‌های ژاپنی زبان‌های خوی‌زن زبان‌های کره‌ای زبان‌های نا-دن زبان‌های نیل-صحرا (حامی-نیلی) زبان‌های نیجر-کنگو زبان‌های قفقازی زبان‌های دراویدی زبان‌های اسکیمو-آلئوت زبان‌های ایندوپاسیفیک زبان‌های آمرنید زبان‌های استرالیایی-آبورجنیال زبان‌های هندواروپایی مقاله اصلی: زبان‌های هندواروپایی به خانواده‌ای بزرگ از زبان‌های انسانی اشاره دارد از حدود ۱۰۰۰ قبل از میلاد در بخش بزرگی از اروپا و قسمت‌هایی از جنوب غرب و جنوب آسیا رواج داشته‌است.
[ "زبان‌شناسی", "پیچیدگی", "زبان‌های طبیعی", "حیات", "اتنولوگ", "خانواده زبانی", "زبان‌های هندواروپایی", "زبان‌های اورال آلتایی", "زبان‌های آفروآسیایی", "زبان‌های آسترونزیایی", "زبان‌های چینی-تبتی", "زبان‌های ترکی", "زبان‌های پالئوسیبرین", "زبان‌های تائی", "زبان‌های اورالی", "زبان‌های آلتایی", "زبان‌های ژاپنی", "زبان‌های خوی‌زَن", "زبان‌های کره‌ای", "زبان‌های نا-دن", "زبان‌های نیل-صحرا", "زبان‌های نیجر-کنگو", "زبان‌های قفقازی", "زبان‌های دراویدی", "زبان‌های اسکیمو-آلئوت", "زبان‌های ایندوپاسیفیک", "زبان‌های آمِرنید", "زبان‌های استرالیایی-آبورجنیال" ]
[ "خانواده‌های زبانی", "زبان‌شناسی تاریخی" ]
531
زبان‌های هندوایرانی
0
331
0
[ "زبان‌های هند و ایرانی", "هندوایرانی", "زبان‌هاي هندوايراني", "هندوايراني", "زبان‌هاي هند و ايراني", "زبان های هندوایرانی", "زبان هاي هندوايراني", "زبان هاي هند و ايراني", "زبان های هند و ایرانی", "زبان هند و ایرانی", "زبان هند و ايراني", "زبان هندوایرانی", "زبان هندوايراني", "هندوایرانی‌ها" ]
false
261
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "هندوایرانی" }, { "Item1": "altname", "Item2": "Aryanic" }, { "Item1": "region", "Item2": "[[آسیای جنوبی]]، [[آسیای مرکزی]]، [[آسیای غربی]]، [[اروپای جنوب شرقی]] و [[قفقاز]]" }, { "Item1": "Total speakers", "Item2": "حدود ۱٫۵ میلیارد نفر در ۱۵ کشور" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "هندواروپایی" }, { "Item1": "protoname", "Item2": "[[زبان نیاهندوایرانی]]" }, { "Item1": "child1", "Item2": "[[زبان‌های هندوآریایی]]" }, { "Item1": "child2", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی]]" }, { "Item1": "child3", "Item2": "[[زبان نورستانی]]" }, { "Item1": "iso5", "Item2": "iir" }, { "Item1": "glotto", "Item2": "indo1320" }, { "Item1": "glottorefname", "Item2": "Indo-Iranian" }, { "Item1": "map", "Item2": "Indo-European branches map.svg" }, { "Item1": "mapcaption", "Item2": "حدود پراکنش امروزی شاخه‌های هندواروپایی در اوراسیا:" }, { "Item1": "mapsize", "Item2": "300px" } ], "Title": "language family" }
زبان‌های هندوایرانی خانواده زبان‌های هندوایرانی نام یکی از زیرشاخه‌های خانواده زبان‌های هندواروپایی است که توسط هندوایرانی‌ها یا آریایی‌ها صحبت می‌شود. زبان‌های هندوایرانی یا زبان‌های آریایی (به انگلیسی:Indo-Iranian languages or Indo-Iranic languages or Aryanic languages) گستره جغرافیایی بزرگی شامل فلات ایران، قسمتهایی از آسیای میانه، شمال شبه‌قاره هند و بخش‌هایی از قفقاز را در بر می‌گیرد. جمعیت هندوایرانی‌ها بیش از یک و نیم میلیارد نفر است. نظرات در مورد زیرشاخه‌های زبان‌های هندوایرانی اختلافاتی پیرامون زیرشاخه‌های زبان‌های هندوایرانی وجود دارد که بیشتر این مناقشات در مورد زبان نورستانی و خانواده زبان‌های داردی است. نظریه نخست درباب زیرشاخه‌های خانواده زبانی هندوایرانی در این نظر خانواده زبان‌های داردی را زیرشاخه‌ای از زبان‌های هندوآریایی و زبان نورستانی را جزئی از خانواده زبان‌های داردی فرض کرده‌اند. زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی نظریه دوم درباب زیرشاخه‌های خانواده زبانی هندوایرانی بر اساس این نظریه، خانواده زبانی هندوایرانی، مشتمل بر سه شاخه اصلی می‌شود. این سه شاخه عبارت‌انداز: زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های داردی نظریه سوم درباب زیرشاخه‌های خانواده زبان هندوایرانی در این بخش‌بندی که در سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ توسط زبانشناس نروژی گئورگ مورگنشتیرنه ارائه شد، زبان‌های نورستانی را فرزندی مستقل در خانواده زبان‌های هندوایرانی فرض کرده و زبان‌های داردی را جزئی از زبان‌های هندوآریایی در نظر گرفته‌است. بر اساس این نظریه شاخه‌های اصلی خانواده زبانی هندوایرانی عبارت‌انداز: زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های نورستانی نظریه چهارم درباب زیرشاخه‌های خانواده زبان هندوایرانی در این تقسیم‌بندی، خانواده زبانی هندوایرانی دارای چهار فرزند مستقل یعنی زبان‌های ایرانی، زبان‌های هندوآریایی، زبان‌های داردی و زبان‌های نورستانی است. هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های نورستانی زبان‌های داردی زبان ایرانی باستان زبانهای ایرانی باستان اصطلاحا به زبانهایی گفته می‌شود که از هنگام جدایی اقوام ایرانی از هم نژادان آریایی شان در اواخر هزاره ۲ پ. م تا اندکی پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در ۳۳ پ. م در میان اقوام ایرانی در پهنه وسیعی از مرزهای شمالی چین در شرق (در میان قبایل سکایی) تا سواحل شمالی دریای سیاه و دریای آزف در غرب (در میان قبایل اسکیتی) و از شمال غرب قلات ایران (در میان قبایل مادی) تا سواحل خلیج فارس (در میان قبایل پارسی) رواج داشت. از میان زبانهای ایرانی باستان فقط آثار مکتوب دو زبان فارسی باستان و اوستایی (با دو گرایش گاهانی و متاخر) وجود دارد. برخی دیگر از زبانهای این دوره که آثار غیر مستقیمی از آنها بر جای مانده، یا بر اساس موازین زبان شناختی تاریخی می‌توان به جودشان اطمینان داشت، آراخوسیایی (رخجی) باستان، بلخی باستان، پارتی باستان، خوارزمی باستان، سغدی باستان، شیرازی باستان، کرمانی باستان و مادی است. تز سوی دیگر، پیش از سکاها قوم دیگری به نام کیمبری‌ها در حدود ۱۰۰۰ پ. م در قفقاز و دشت‌های شمالی آن زندگی می‌کردند. آنان در سده ۸ پ. م به مناطق غربی‌تر مهاجرت کردند و حتی به جنوب مجارستان کنونی رسیدند. خاستگاه نخستین کمیری‌ها احتمالا بخشی از دشت‌های قزاقستان امورزی بوده‌است و بدون شک طبقات حاکم آنان به زبان ایرانی سخن می‌گفتند. زبان ایرانی میانه زبانهای ایرانی میانه از هنگام فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی تا چند سده پس از انقراض ساسانیان رواج داشت. این زبانها را که آثار مکتوبی از آنها بر جای مانده‌است، به دو شاخه غربی و شرقی تقسیم می‌کنند. زبانهای ایرانی میانه غربی پارتی (پهلوانی یا پهلوی اشکانی) و فارسی میانه (پهلوی یا پهلوی ساسانی) هست. زبانهای ایرانی میانه شرقی که حتی تا سده ۷ ق/ ۱۳ م در شرق ایران تا ترکستان چین و به سبب مهاجرت‌های برخی از قبایل ایرانی در شمال غرب ایران تا دریای سیاه رواج داشت، بلخی، خوارزمی، سغدی و سکایی، بخارایی، سرمتی (و برخی از زبانهایی که در سده ۳ پ. م در بخشهایی از افغانستان و پاکستان رایج بود) را می‌توان نام برد. زبان ایرانی نو زبانهای ایرانی نو زبانهایی هستند که پس از فتح ایران به دست مسلمانان به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آنکه برخی از آنه هم‌زمان با برخی از زبانهای ایرانی میانه رایج بودند، از لحاظ ساختاری تحولهایی در آنها مشاهده می‌شود که آنها را از زبانهای ایرانی میانه متمایز می‌سازند. مورخان و جغرافی نویسان دوره اسلامی، همچون اصطخری در المسالک و الممالک، مقدسی در احسن التقاسیم و حمدالله مستوفی در نزهه القلوب، نام و گاه نمونه‌هایی از واژه‌ها یا جمله‌های برخی از زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو را - که پیش از سده ۱۰ ق/۱۶ م در مناطق مختلف ایران رواج داشت- آورده‌اند. اکنون مرکز زبانهای ایرانی نو، ایران، افغانستان و تاجیکستان است. اما برخی از آنها در جمهوری‌های آسیای مرکزی، ترکستان چین، ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، سوریه، شبه قاره هند، عراق، فلات پامیر و قفقاز نیز رواج دارد. از میان زبانهای ایرانی نو فقط فارسی (با ۳ گونه اصلی ایرانی، افغانی، تاجیکی) و یغنایی به ترتیب بازمانده‌های مستقیم فارسی میانه و سغدی هستند. اصل و نسب دیگر زبانهای ایرانی نو دانسته نیست. مهمترین و متداولترین زبان ایرانی نو فارسی دری است. دیگر زبانها و گویشهای ایرانی نو را - که شمارشان به صدها می‌رسد- بر پایه قرابتهای ساختاری و جغرافیایی به دو گروه غربی و شرقی تقسیم می‌شود. زبان‌ها و گویشهای ایرانی نو به چند شاخه تقسیم می‌شوند: گویشهای مرکزی ایران گویشهای حاشیه دریای خزر گویشهای شمال غرب ایران گویشهای جنوب غرب ایران گویشهای جنوب شرق ایران زبانها و گویشهای ایرانی نو شرقی نیز اینها هستند: اوستی پشتو ارموری و پراچی مونجانی و یدغه یغنابی زبانهای پامیری: اشکاشمی، زیباکی، سنگلیچی وخی ونجی یزغلامی برتنگی، رشروی، روشانی، شغنی و سریکلی
[ "آسیای جنوبی", "آسیای مرکزی", "آسیای غربی", "اروپای جنوب شرقی", "قفقاز", "زبان نیاهندوایرانی", "زبان‌های هندوآریایی", "زبان‌های ایرانی", "زبان نورستانی", "خانواده‌های زبانی", "زبان‌های هندواروپایی", "هندوایرانیان", "فلات ایران", "آسیای میانه", "شبه‌قاره هند", "نورستانی", "زبان‌های داردی", "هندوآریایی", "خانوادهٔ زبانی", "گئورگ مورگنشتیرنه", "خانواده زبانی", "شاهنشاهی هخامنشی", "دریای سیاه", "دریای آزف", "خلیج فارس", "زبان فارسی باستان", "ترکستان چین", "کشورهای حاشیه خلیج فارس", "فلات پامیر", "فارسی میانه", "فارسی دری", "دریای خزر", "غرب ایران" ]
[ "زبان‌های هندوایرانی" ]
532
زبان‌های ایرانی
0
469
0
[ "زبان ایرانی", "زبان‌هاي ايراني", "زبانهای ایرانی", "زبان ايراني", "زبانهاي ايراني", "زبان های ایرانی", "ایرانی باستانی", "ایرانی‌زبان", "زبانهای ایرانی جنوب غربی", "ایرانی باستان", "زبان‌های ایرانی باستان", "زبان هاي ايراني", "ايراني باستان", "ايراني باستاني", "ايراني زبان", "ایرانی زبان", "زبانهاي ايراني جنوب غربي", "زبان هاي ايراني باستان", "زبان های ایرانی باستان", "زبان هاي ايراني تبار", "زبان های ایرانی تبار", "زبان‌های ایرانی‌تبار", "زبان‌های ایرانی نو", "زبان هاي ايراني نو", "زبان های ایرانی نو" ]
false
355
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نقشه پراکندگی زبان‌های ایرانی زبان‌های ایرانی یکی از شاخه‌های زبان‌های هندوایرانی از خانواده بزرگ زبان‌های هندواریایی را تشکیل می‌دهد. منظور از اصطلاح زبان‌های ایرانی یا زبان‌های ایرانی‌تبار، گروهی از زبان‌ها است که همگی ریشه در یک زبان باستانی به نام زبان نیا-ایرانی داشته‌اند و به معنی زبان‌های مرتبط با واحد سیاسی کشور امروزی ایران نیست. زبان‌های ایرانی دو ریشه مشترک باستانی دارد و به گویش‌های مختلف و هر گویش به لهجه‌های مختلف استعمال می‌شود. بعضی از گویش‌های زبان ایرانی به خاطر تفاوتهای ظاهری در نحوه استفاده از عبارات و ترکیب‌ها، امروزه خود به عنوان یک زبان نام برده می‌شوند. زبان‌های ایرانی نو در ایران و افغانستان متمرکزند. نمایندگانی از این زبان‌ها را در تاجیکستان، عراق، سوریه، ترکیه، ازبکستان، ترکستان چین و شبه‌قاره هند هم می‌توان یافت. مهم‌ترین زبان‌ها، لهجه‌ها و گویش‌های ایرانی نو عبارتند از: فارسی (پارسی، دری، یا تاجیکی)، مازنی، کردی، پشتو، بلوچی، لری، لکی، زازاکی، گیلکی، تالشی، تاتی، گویش تونی، آسی و سمنانی و دامغانی و اچمی امروزه زبان‌های ایرانی بیشتر با خط ایرانی، لاتین، و سیریلیک نوشته می‌شوند. زبان‌های ایرانی بیشتر در کشورها و مناطق ایران، افغانستان، تاجیکستان، باختر پاکستان، کردستان ترکیه، کردستان عراق، و بخش‌هایی از آسیای میانه و قفقاز روایی دارد. سه زبان از زبان‌های ایرانی به عنوان زبان رسمی هم اکنون در چهار کشور استفاده می‌شود. این زبان‌ها عبارت‌اند از فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان، پشتو در افغانستان و کردی در عراق. برآورد می‌شود که امروزه حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تن به زبان‌های ایرانی سخن بگویند. بنیاد تابستانی زبان‌شناسی (SIL International) در سال ۱۳۸۴ برآورد کرده‌است که امروزه به حدود ۸۷ گونه از زبان‌های ایرانی سخن گفته می‌شود؛ که شمار سخنوران بزرگترین این زبان‌ها به‌طور تخمینی عبارتند از: فارسی (۱۱۰ میلیون تن)، پشتو (۴۱–۶۰ میلیون تن)، لری (۱۰ میلیون تن)، زبان تبری و گیلکی (۷ میلیون تن)، کردی (۳۲ میلیون تن)، و زبان بلوچی (۷ میلیون تن). پیشینه نمودار زبان‌های هندواروپایی پراکنش تاریخی زبان‌های ایرانی ۱۰۰ سال پیش از میلاد، رنگ نارنجی نشان‌دهنده سرزمین‌های ایرانی شرقی: دوره استقرار اقوام ایرانی در فلات کنونی ایران از هزاره سوم پ.م تا پایان شاهنشاهی هخامنشی در سده چهارم پ.م را در بر می‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار زبان آن شناخته شده‌است: زبان مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمان‌روایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها کلمات و عباراتی در آثار دیگران برجای مانده است. اما از زبان‌های اوستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زبان اوستایی، گویش مردم اطراف دریاچه‌هامون در سیستان بوده و زرتشت کتاب خود را به این زبان نوشته‌است. پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد. درهمین زمان زبان‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، زبان پارتی و خوارزمی. زبان‌های ایرانی به سه دسته تقسیم می‌شوند: زبان‌های ایرانی باستان زبان‌های ایرانی میانه زبان‌های ایرانی نو (شرقی و غربی) این دسته‌بندی مطلقا از لحاظ زمانی نیست، بلکه از نظر زبان‌شناسی هم هست. ایرانی باستان زبان نیاایرانی نیای مستقیم این دسته از زبان‌های ایرانی است. از جمله زبان‌های این دسته عبارت‌اند از زبان‌های اوستایی (که بیشتر از طریق متون اوستا به ما رسیده‌است)، فارسی باستان (که بیشتر از طریق کتیبه‌های هخامنشی به ما رسیده‌است)، سکایی باستان، و مادی (که فقط چند واژه آن، آن هم از طریق چند وام‌واژه در فارسی باستان و چند واژه ذکر شده در منابع یونانی و میان‌رودانی به دست ما رسیده است). ایرانی میانه زبان‌های ایرانی میانه به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروه ایرانی میانه غربی، شامل پارتی (یا پهلوی اشکانی) و پارسی میانه (یا پهلوی) گروه ایرانی میانه شرقی، شامل سغدی، سکایی (یا ختنی)، خوارزمی و باختری (یا بلخی) ایرانی نو زبان‌های ایرانی نو به دو دسته بخش می‌شوند: شرقی غربی زبان‌های ایرانی نو با این که اساسا در ایران، افغانستان و تاجیکستان متمرکز شده‌اند اما حقیقتا گستره جغرافیایی بسیار وسیع‌تری را در بر می‌گیرند شامل مناطقی در قفقاز، آسیای میانه، ترکستان چین، پامیر، ترکیه، سوریه، عراق و شبه قاره هند. زبان‌های ایرانی‌تبار شرقی دسته شرقی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو که اغلب در کشورهای افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و گرجستان رایج‌اند یه چند گروه تقسیم می‌شوند که عبارتند از: پشتو (یا پختو) آسی (یا استی) اورموری و پراچی یدغه و مونجی (یا مونجانی) زبان‌های پامیری یغنابی زبان‌های ایرانی‌تبار غربی زبان‌های ایرانی‌تبار غربی به دو گروه دسته‌بندی می‌شوند: گروه شمال غربی: این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای آذری باستان، تفرشی، خوانساری، آرانی، بیدگلی، گزی، دری زرتشتی، سیوندی، تبری (مازندرانی)، کردی، گیلکی، تالشی، زازا-گورانی، پارتی، سمنانی، تاتی و بلوچی می‌باشد. گروه جنوب غربی: این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای فارسی/پارسی، فارسی نو، تاتی قفقاز، لاری و لری می‌باشد. رسم‌الخط زبان‌های ایرانی دارای رسم‌الخط‌های گوناگون هستند. از جمله خط میخی (در مورد پارسی باستان)؛ خط آرامی (در مورد نخستین کتیبه‌های پارسی میانه، پارتی، سغدی، و خوارزمی)؛ دو نوع خط سریانی، سطرنجیلی (در مورد پارسی میانه، پارتی، باختری، سغدی و فارسی نو) و نستوری (سغدی مسیحی و فارسی نو)؛ خط عبری (در مورد فارسی نو و لهجه‌های محلی)؛ خط عربی (در مورد فارسی نو، خوارزمی، کردی، پشتو و بلوچی)؛ خط براهمی (در مورد ختنی، تمشقی و سغدی)؛ خط یونانی (در مورد باختری)؛ خط سیریلیک (در مورد استی و تاجیکی) و خط لاتین (در مورد کردی، استی و زازاکی). زبان‌های ایرانی در ایران امروز (سبز تیره): کشورهایی که در آنجا زبان‌های ایرانی، زبان رسمی هستند. (سبز روشن): کشورهایی که در آنجا زبان‌های ایرانی، یکی از زبان‌های رسمی یا رایج هستند. (جمهوری آذربایجان با اقلیت ایرانی‌زبان تالش و تات در این نقشه فراموش شده‌است) نواحی کاسپی‌زبان (گیلکی، زبان مازندرانی، تالشی و تاتی سرزمین‌های فارسی‌زبان ازبکستان اتنولوگ جمعیت فارسی زبانان ایران در سال ۲۰۱۶ را ۵۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر یعنی بیش از ۶۲ درصد می‌داند. اتنولوگ از معتبرترین دانشنامه‌های موجود در جهان است که داده‌های آماری از تعداد گویشوران زبان‌های مختلف را به صورت اینترنتی منتشر می‌کند. جمعیت ایران در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، طبق تخمین‌های متفاوت بین ۷۹ تا ۸۱ میلیون نفر بوده‌است. اتنولوگ جمعیت گویشوران زبان‌های مختلف در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی را به ترتیب زیر بیان کرده‌است. به این نکته توجه شود که بین قومیت و گویشور تفاوت وجود دارد و برای نمونه میزان جمعیت آذری زبانان در جدول لحاظ شده‌است در حالی که جمعیت آذری تباران اندکی بیش‌تر است. بیش از ۸۱ درصد مردم ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به یکی از زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند. ردیف نام جمعیت(۲۰۱۶) درصد از کل جمعیت ایران(۲۰۱۶) زبان‌های ایرانی ۱ زبان فارسی ۵۰،۴۰۰،۰۰۰ ۶۲٫۷۴ ۲ زبان کردی ۵،۵۹۰،۰۰۰ ۶٫۹۵ ۳ زبان لری ۱،۷۰۰،۰۰۰ ۲٫۱۱ ۴ زبان گیلکی ۲،۴۰۰،۰۰۰ ۲٫۹۸ ۵ زبان مازندرانی ۲،۳۴۰،۰۰۰ ۲٫۹۱ ۶ زبان بلوچی ۱،۹۲۰،۰۰۰ ۲٫۳۹ ۷ زبان لکی ۱،۰۰۰،۰۰۰ ۱٫۲۴ ۸ سایر زبان‌های ایرانی محدود ۰٫۰۴ کل زبان‌های ایرانی ۶۵،۳۵۰،۰۰۰ ۸۱٫۳۶ زبان‌های غیرایرانی ۱ زبان آذری ۱۰،۹۰۰،۰۰۰ ۱۳٫۵۷ ۲ زبان ترکمنی ۷۹۰،۰۰۰ ۰٫۹۸ ۳ زبان ترکی خراسانی ۸۸۶،۰۰۰ ۱٫۱۰ ۴ زبان ترکی قشقایی ۹۵۹،۰۰۰ ۱٫۱۹ ۵ زبان عربی ۱،۳۲۰،۰۰۰ ۱٫۶۴ ۶ زبان ارمنی ۱۰۰،۰۰۰ ۰٫۱۲ ۷ زبان آشوری ۱۵،۰۰۰ ۰٫۰۲ ۸ سایر زبان‌های غیر ایرانی محدود ۰٫۰۲ کل زبان‌های غیرایرانی ۱۴،۹۷۰،۰۰۰ ۱۸٫۶۴ کل تجمیعی کل زبان‌های رایج در ایران ۸۰،۳۲۰،۰۰۰ ۱۰۰ جدول زبان‌های ایرانی
[ "خانواده زبانی", "مردمان ایرانی", "آسیای غربی", "قفقاز", "آسیای مرکزی", "آسیای جنوبی", "زبان‌های هندوایرانی", "زبان نیاایرانی", "زبان‌های ایرانی غربی", "زبان اوستایی", "زبان‌های ایرانی شرقی", "زبان‌های هندواریایی", "ایران", "افغانستان", "تاجیکستان", "عراق", "سوریه", "ترکیه", "ازبکستان", "چین", "هند", "فارسی", "پارسی", "فارسی دری", "تاجیکی", "زبان مازندرانی", "کردی", "پشتو", "زبان بلوچی", "لری", "لکی", "زازاکی", "گیلکی", "تالشی", "زبان تاتی", "گویش تونی", "آسی", "سمنانی", "دامغانی", "اچمی", "خط در ایران", "خط لاتین", "سیریلیک", "پاکستان", "کردستان ترکیه", "کردستان عراق", "آسیای میانه", "زبان تبری", "سکائستان", "باختر (بلخ)", "شاهنشاهی اشکانی", "هخامنشی", "زبان مادی", "سکایی", "اوستایی", "پارسی باستان", "ماد", "دریای سیاه", "پارت", "سغد", "دریاچه هامون", "سیستان", "زرتشت", "سنگ‌نبشته بیستون", "بلخی", "سغدی", "زبان پارتی", "خوارزمی", "زبان‌های ایرانی باستان", "زبان‌های ایرانی میانه", "زبان‌های ایرانی نو", "اوستا", "فارسی باستان", "سکایی باستان", "پارسی میانه", "زبان سکایی", "زبان خوارزمی", "زبان باختری", "ترکستان چین", "پامیر", "شبه قاره هند", "زبان‌های ایرانی‌تبار شرقی", "اورموری", "پراچی", "یدغه", "مونجی", "زبان‌های پامیری", "یغنابی", "زبان‌های ایرانی‌تبار غربی", "زبان‌های ایرانی شمال غربی", "زبان‌های ایرانی جنوب غربی", "رسم‌الخط", "خط میخی", "خط آرامی", "خط سریانی", "سطرنجیلی", "نستوری", "خط عبری", "خط عربی", "خط براهمی", "خط یونانی", "خط سیریلیک", "دانشنامه ایرانیکا", "تاتی", "اتنولوگ", "زبان", "زبان فارسی", "زبان کردی", "زبان لری", "زبان گیلکی", "زبان لکی", "زبان‌های ایرانی", "زبان آذری", "زبان ترکمنی", "زبان ترکی خراسانی", "زبان ترکی قشقایی", "زبان عربی", "زبان ارمنی", "زبان آشوری", "زبان‌های رایج در ایران" ]
[ "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های ایرانی باستان", "زبان‌های ایرانی شرقی", "زبان‌های ایرانی میانه", "زبان‌های ایرانی نو", "زبان‌های هندواروپایی", "زبان‌های هندوایرانی", "مردمان ایرانی‌تبار" ]
534
آنتونیو کاسانو
1
86
0
[ "آنتونيو كاسانو", "انتونیو کاسانو", "انتونيو كاسانو" ]
false
21
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "آنتونیو کاسانو" }, { "Item1": "image", "Item2": "Antonio Cassano Euro 2012 vs England.jpg" }, { "Item1": "caption", "Item2": "کاسانو در حال بازی برای [[تیم ملی فوتبال ایتالیا]] در [[جام ملت‌های اروپا ۲۰۱۲]]" }, { "Item1": "fullname", "Item2": "آنتونیو کاسانو" }, { "Item1": "birth_place", "Item2": "[[باری]]، [[ایتالیا]]" }, { "Item1": "position", "Item2": "[[مهاجم]]" }, { "Item1": "youthyears1", "Item2": "۱۹۹۷–۱۹۹۸" }, { "Item1": "youthclubs1", "Item2": "[[باری]]" }, { "Item1": "years1", "Item2": "۱۹۹۹–۲۰۰۱" }, { "Item1": "clubs1", "Item2": "[[باری]]" }, { "Item1": "caps1", "Item2": "۴۸" }, { "Item1": "years2", "Item2": "۲۰۰۱–۲۰۰۶" }, { "Item1": "clubs2", "Item2": "[[آ.اس. رم]]" }, { "Item1": "caps2", "Item2": "۱۱۸" }, { "Item1": "goals2", "Item2": "۳۹" }, { "Item1": "years3", "Item2": "۲۰۰۶–۲۰۰۸" }, { "Item1": "clubs3", "Item2": "[[رئال مادرید]]" }, { "Item1": "caps3", "Item2": "۱۹" }, { "Item1": "years4", "Item2": "۲۰۰۷–۲۰۰۸" }, { "Item1": "clubs4", "Item2": "→ [[سمپدوریا]] (قرضی)" }, { "Item1": "caps4", "Item2": "۲۲" }, { "Item1": "goals4", "Item2": "۱۰" }, { "Item1": "years5", "Item2": "۲۰۰۸–۲۰۱۱" }, { "Item1": "clubs5", "Item2": "[[سمپدوریا]]" }, { "Item1": "caps5", "Item2": "۷۴" }, { "Item1": "goals5", "Item2": "۲۵" }, { "Item1": "years6", "Item2": "۲۰۱۱–۲۰۱۲" }, { "Item1": "clubs6", "Item2": "[[آ.ث. میلان]]" }, { "Item1": "caps6", "Item2": "۳۳" }, { "Item1": "years7", "Item2": "۲۰۱۲–۲۰۱۳" }, { "Item1": "clubs7", "Item2": "[[اینتر میلان]]" }, { "Item1": "caps7", "Item2": "۲۸" }, { "Item1": "years8", "Item2": "۲۰۱۳–۲۰۱۵" }, { "Item1": "clubs8", "Item2": "[[پارما]]" }, { "Item1": "caps8", "Item2": "۵۳" }, { "Item1": "goals8", "Item2": "۱۷" }, { "Item1": "years9", "Item2": "۲۰۱۵–۲۰۱۷" }, { "Item1": "clubs9", "Item2": "[[سمپدوریا]]" }, { "Item1": "caps9", "Item2": "۲۴" }, { "Item1": "nationalyears1", "Item2": "۱۹۹۸" }, { "Item1": "nationalteam1", "Item2": "[[زیر ۱۵ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears2", "Item2": "۱۹۹۸" }, { "Item1": "nationalteam2", "Item2": "[[زیر ۱۶ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears3", "Item2": "۱۹۹۹" }, { "Item1": "nationalteam3", "Item2": "[[زیر ۱۸ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears4", "Item2": "۲۰۰۰" }, { "Item1": "nationalteam4", "Item2": "[[زیر ۲۰ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears5", "Item2": "۲۰۰۰–۲۰۰۲" }, { "Item1": "nationalteam5", "Item2": "[[زیر ۲۱ سال ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalyears6", "Item2": "۲۰۰۳–۲۰۱۴" }, { "Item1": "nationalteam6", "Item2": "[[ایتالیا]]" }, { "Item1": "nationalcaps6", "Item2": "۳۹" }, { "Item1": "nationalgoals6", "Item2": "۱۰" }, { "Item1": "pcupdate", "Item2": "۸ مه ۲۰۱۶" }, { "Item1": "ntupdate", "Item2": "۲۴ ژوئن ۲۰۱۴" } ], "Title": "football biography" }
آنتونیو کاسانو بازیکن سابق اهل ایتالیا است. این بازیکن در ۱۲ ژوئیه ۱۹۸۲ به دنیا آمد و فوتبالش را از باری شروع کرد. این بازیکن فوتبال در پست مهاجم بازی می‌کند. وی توانست در مسابقات یورو ۲۰۰۴ دو گل برای ایتالیا را به ثمر برساند. راست کاسانو در باری ایتالیا به دنیا آمد و از سنین کودکی شروع به بازی فوتبال کرد. وی نخستین بار توسط دست‌اندرکاران باشگاه فوتبال باری کشف شد و به تیم جوانان این باشگاه راه یافت. اولین بازی وی در سری آ نیز برای این تیم و در مقابل تیم فوتبال لچه در سال ۱۹۹۹ بود. در سن ۱۹ سالگی کاسانو به رم، قهرمان وقت سری آ، پیوست و در اولین فصل خود برای این تیم ۵ گل به ثمر رساند. این بازیکن جنجالی پس از این که توسط فابیو کاپلو مربی وقت رم، از شرکت در یک جلسه تمرین محروم شد، در جلوی دید عموم با وی درگیر شد. پس از اتمام قراردادش با رم در سال ۲۰۰۶، کاسانو به رئال مادرید پیوست. کاسانو پس از کریستین پانوچی، هم تیمی سابقش در رم، دومین ایتالیایست که با رئال قرارداد بسته است. وی شروع خوبی با این تیم داشت اما تنها پس از چهار ماه حضور در این تیم به دلیل عادات بد غذایی، اضافه وزن آورد. این امر باعث شد که رئال برای هر گرم اضافه وزنش، وی را جریمه کند. پس از درگیری با کاپلو مربی وقت رئال در رختکن که به دلیل اعتراض به کنار گذاشته شدن از یک مسابقه بود، وی به حالت تعلیق درآمد و نیمکت‌نشین شد و در نهایت در سال ۲۰۰۷ این تیم را ترک کرد و بصورت قرضی و برای یک سال به سمپدوریا پیوست. شماره مورد علاقه کاسانو ۱۸ بود اما بعد از پیوستن وی به سمپدوریا که شماره ۱۸ آن در آن زمان در اختیار ولادیمیر کومان بود، وی شماره ۹۹ را، به دلیل اینکه مجموع ارقامش ۱۸ می‌شود، برگزید. پس از یک فصل موفقیت‌آمیر در سمپدوریا، این تیم تصمیم به خرید کاسانو از رئال گرفت و وی تا سال ۲۰۱۱ در اختیار این تیم بود. در اکتبر ۲۰۱۰ کاسانو، با درخواست رئیس باشگاه سمپدوریا برای شرکت در مراسم توزیع جایزه مخالفت کرد و مجادله این دو بالا گرفت. در نتیجه این تنش وی از ترکیب تیم کنار گذاشته شد و سمپدوریا از کمیته انضباطی درخواست فسخ قرارداد این بازیکن را کرد. این درخواست توسط کمیته انضباطی رد شد اما این کمیته رای به کسر ۵۰٪ از باقی‌مانده مبلغ قرارداد بازیکن داد. پس از پایان قراردادش با سمپدوریا در ۲۰۱۱، کاسانو به آ.ث. میلان پیوست. با این حال به دلیل نارضایتی از فروش بازیکنان کلیدی میلان، بویژه زلاتان ابراهیمویچ و تیاگو سیلوا، وی در پایان فصل از میلان درخواست انتقال کرد. در ۲۱ اوت ۲۰۱۲ میلان با پرداخت ۷ میلیون یورو بر سر تبادل کاسانو و جامپائولو پاتزینی با اینتر توافق کرد و در روز بعد این بازیکن رسما به اینتر پیوست.
[ "تیم ملی فوتبال ایتالیا", "جام ملت‌های اروپا ۲۰۱۲", "باری (ایتالیا)", "ایتالیا", "مهاجم (فوتبال)", "باشگاه فوتبال باری", "باشگاه فوتبال آ. اس. رم", "باشگاه فوتبال رئال مادرید", "باشگاه فوتبال سمپدوریا", "باشگاه فوتبال آ.ث. میلان", "باشگاه فوتبال اینتر میلان", "باشگاه فوتبال پارما", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۵ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۶ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۱۸ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۲۰ سال ایتالیا", "تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا", "فوتبال", "جام ملت‌های اروپا", "یورو ۲۰۰۴", "باری", "سری آ", "باشگاه فوتبال لچه", "فابیو کاپلو", "باشگاه فوتبال", "کریستین پانوچی", "ولادیمیر کومان", "باشگاه فوتبال آ. ث. میلان", "زلاتان ابراهیمویچ", "تیاگو سیلوا", "جامپائولو پاتزینی", "باشگاه فوتبال اینترمیلان" ]
[ "افراد زنده", "اهالی باری", "اهالی باری، ایتالیا", "بازیکنان باشگاه آ اس رم", "بازیکنان باشگاه آ.ث. میلان", "بازیکنان باشگاه اینتر میلان", "بازیکنان باشگاه باری", "بازیکنان باشگاه پارما", "بازیکنان باشگاه رئال مادرید", "بازیکنان باشگاه سمپدوریا", "بازیکنان باشگاه هلاس ورونا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال ایتالیا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال جوانان ایتالیا", "بازیکنان تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا", "بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴", "بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۴", "بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۸", "بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۱۲", "بازیکنان سری آ", "بازیکنان فوتبال اهل ایتالیا", "بازیکنان فوتبال دور از وطن در اسپانیا", "بازیکنان فوتبال مهاجر اهل ایتالیا", "بازیکنان لا لیگا", "بی‌خدایان اهل ایتالیا", "زادگان ۱۹۸۲ (میلادی)", "مهاجمان فوتبال", "ورزشکاران ایتالیایی دور از وطن در اسپانیا" ]
535
باشگاه فوتبال آ.اس. رم
3
568
0
[ "آس رم", "آ اس رم", "آ.اس رم", "باشگاه فوتبال رم", "آ. اس. رم", "باشگاه فوتبال ا. اس. رم", "ا. اس. رم", "ا.اس رم", "ا اس رم", "اس رم", "باشگاه فوتبال آ اس رم", "باشگاه فوتبال ا اس رم", "باشگاه فوتبال آ. اس. رم" ]
false
483
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام باشگاه", "Item2": "آ.اس. رمA.S. Roma" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "170px" }, { "Item1": "نام کامل", "Item2": "انجمن ورزشی رم [[شرکت سهامی]]Associazione Sportiva Roma S.p.A" }, { "Item1": "لقب", "Item2": "زرد و قرمزها (i Giallorossi)، گرگ‌ها (i Lupi)" }, { "Item1": "ورزشگاه", "Item2": "[[ورزشگاه المپیک رم]][[رم]]، [[ایتالیا]]" }, { "Item1": "گنجایش", "Item2": "۷۰،۶۳۴" }, { "Item1": "مدیریت", "Item2": "[[جیمز پالوتا]]" }, { "Item1": "مربی", "Item2": "[[اوسبیو دی فرانچسکو]]" }, { "Item1": "لیگ", "Item2": "[[سری آ]]" }, { "Item1": "فصل", "Item2": "۲۰۱۷–۱۸" }, { "Item1": "رتبه", "Item2": "۳م سری آ" }, { "Item1": "الگوی دست چپ۱", "Item2": "_asroma1819h" }, { "Item1": "الگوی بدن۱", "Item2": "_asroma1819h" }, { "Item1": "الگوی دست راست۱", "Item2": "_asroma1819h" }, { "Item1": "الگوی شلوارک۱", "Item2": "_asroma1819h" }, { "Item1": "الگوی جوراب۱", "Item2": "_asroma1819h" }, { "Item1": "جوراب۱", "Item2": "feb42f" }, { "Item1": "الگوی دست چپ۲", "Item2": "_asroma1819a" }, { "Item1": "الگوی بدن۲", "Item2": "_asroma1819a" }, { "Item1": "الگوی دست راست۲", "Item2": "_asroma1819a" }, { "Item1": "الگوی شلوارک۲", "Item2": "_asroma1819a" }, { "Item1": "الگوی جوراب۲", "Item2": "_asroma1819a" }, { "Item1": "الگوی دست چپ۳", "Item2": "_asroma1819t" }, { "Item1": "الگوی بدن۳", "Item2": "_asroma1819t" }, { "Item1": "الگوی دست راست۳", "Item2": "_asroma1819t" }, { "Item1": "الگوی شلوارک۳", "Item2": "_asroma1819t" }, { "Item1": "الگوی جوراب۳", "Item2": "_asroma1819t" }, { "Item1": "وب‌گاه", "Item2": "http://www.asroma.com/" } ], "Title": "باشگاه فوتبال" }
آ.اس. رم یکی از باشگاه‌های سری آ ایتالیاست. ورزشگاه این تیم ورزشگاه المپیکو نام دارد. این تیم در سال ۱۹۲۷ تاسیس شد. و سرمربی این تیم اوزه بیو دی فرانچسکو است. تیم رم تاکنون سه بار قهرمان سری آ شده‌است. تاریخچه در سال ۱۹۲۷ از شهر رم تیم‌های متعددی در لیگ فوتبال ایتالیا بازی می‌کردند. از جمله این باشگاه‌ها می‌توان به نام‌های ذیل اشاره نمود: "لاتزیو (۱۹۰۰)، رومن اف سی (۱۹۰۱)، اس اس آلبا-آودیک رم (تاسیس در ۱۹۲۶ از اتحاد تیم‌های آلبا (۱۹۱۱) و آئودیک)، فورتیتودو- پرو رم (تاسیس در ۱۹۲۶ از ترکیب تیم‌های فورتیتودو (۱۹۰۸) و پرو رم (۱۹۱۲)". با همه این احوال بیشتر این باشگاه‌ها پایدار نبودند و خیلی زود از هم پاشیده شدند. بعد از این، طی سیاست‌های جدید دولت، قانونی نو در مورد باشگاه‌های هر شهر تصویب شد. طبق این قانون هر شهری فقط باید یک باشگاه فوتبال بزرگ و رسمی داشته باشد که این تیم نمادی از شهر خود به حساب آید. (کاری که قبل از این فلورانس، ناپلس و باری انجام داده بودند) همین موضوع سبب شد که از اتحاد تیم‌های آلبا-آئودیک، فورتیتودو- پرو رما و رومن اف سی، باشگاه جدیدی به نام آ.اس. رم تاسیس گردد. ورزشگاه المپیکو پس از دوران کوتاهی استفاده از ورزشگاه موتو ولودرومو آپیو، جیالوروسی‌ها ساکن محله قدیمی تستاسیو و ورزشگاه کمپو در همین منطقه (که به‌طور عجیبی کاملا از چوب ساخته شده‌است) شدند. می‌توان گفت که هنوز که هنوزه این منطقه یادآور دوران اولیه باشگاه است. از این‌ها که بگذریم باز هم مکان بازی گرگ‌ها تغییر پیدا کرد و آن‌ها در ورزشگاه فلامینیو و بعد از آن در ورزشگاه المپیکو (تاسیس در ۱۹۵۲) مستقر گشتند؛ که تا به امروز هم جای اصلی بازی جیالوروسی، المپیکو می‌باشد. آ.اس. رم اولین حضورش در لیگ ملی ایتالیا را در دوره ۳۰–۱۹۲۹ تجربه کرد؛ و پس از ۱۲ سال، آن‌ها نخستین اسکودتوی خود را در سال ۴۲–۱۹۴۱ به دست آوردند. سال‌های سخت پس از اولین قهرمانی تا جایی ادامه پیدا کرد که در سال ۱۹۵۱ تیم از سری A سقوط کرد. اما با یک بازگشت سریع به سطح اول فوتبال ایتالیا، رم در سال ۱۹۶۱ به مقام سوم و سهمیه جام یوفا دست یافت و در سال ۱۹۶۴ اولین جام حذفی فوتبال ایتالیا را کسب کرد. حال نیز با ۹ قهرمانی و ۸ نایب قهرمانی بعد از یوونتوس پر افتخارترین تیم کوپا ایتالیا محسوب می‌شود. پرشکوه‌ترین سال‌های باشگاه رم در دهه ۱۹۸۰ طی شد که دو جام حذفی دیگر و دومین اسکودتو در سال ۱۹۸۳ توسط مربی آن زمان رم نیلز لیدهلم به دست آمد. در سال بعد تنها یک ضربه پنالتی در مقابل لیورپول مانع از دست‌یابی آن‌ها به جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا در ورزشگاه المپیک رم شد. فابیو کاپلو هم در سال ۰۱–۲۰۰۰ سومین و آخرین اسکودتوی تاریخ رم را بدست آورد. پس از این قهرمانی هواداران رم در حسرت اسکودتویی دیگر هستند. مدیران باشگاه در زیر می‌توانید لیست مدیران باشگاه رم از ابتدا تاکنون را مشاهده کنید. ایتالو فوسچی (۲۸–۱۹۲۷) رناتو ساچردوتی (۳۴–۱۹۲۸) ویتوریو شالویا (۳۶–۱۹۳۴) ایجینو بتینی (۴۱–۱۹۳۶) ادگاردو بازینی (۴۳–۱۹۴۱) پیترو بالداساره (۴۹–۱۹۴۳) پیرکارلو رستاگنو (۵۲–۱۹۴۹) رمولو واسلی (۱۹۵۲) پیرکارلو رستاگنو - رناتو ساچردوتی (۵۳–۱۹۵۲) رناتو ساچردوتی (۵۸–۱۹۵۳) آناکلتو جیانی (۶۲–۱۹۵۸) محمد طاعتی زاده-دتینا (۶۵–۱۹۶۲) فرانکو اوانجیلیستی (۶۸–۱۹۶۵) فرانچسکو رانوچی (۶۹–۱۹۶۸) آلوارو مارکینی (۷۱–۱۹۶۹) گائتانو آنزالونه (۷۹–۱۹۷۱) دینو ویولا (۹۱–۱۹۷۹) فلورا ویولا (۱۹۹۱) جوسپه چاراپیکو (۹۳–۱۹۹۱) چیرو دی مارتینو (۱۹۹۳) فرانکو سنسی (۲۰۰۸–۱۹۹۳) روسلا سنسی (۱۱–۲۰۰۸) روبرتو کاپلی (۲۰۱۱) توماس دی بندتو (۲۰۱۱–۱۲) جیمز پالوتا (۲۰۱۲-) از سهام‌داران این باشگاه می‌توان کوین گارنت، بازیکن برجسته بسکتبال آمریکایی را نام برد. تالار مشاهیر در ۷ اکتبر ۲۰۱۲ تالار مشاهیر رم اعلام شد. باشگاه رم در وب‌سایت رسمی خود و هم‌چنین در سالنی مخصوص نام بازیکنانی را که در تاریخ رم جاودانه خواهند ماند، به عنوان مشاهیر تاریخ باشگاه رم اعلام کرد. فرانکو تانکردی (۹۰–۱۹۷۷) کافو (۰۳–۱۹۹۷) جیاکومو لوسی (۶۹–۱۹۵۴) آلدایر (۰۳–۱۹۹۰) فرانچسکو روکا (۸۱–۱۹۷۲) فولویو برناردینی (۳۹–۱۹۲۸) آگوستینو دی بارتولومی (۸۴–۱۹۷۶ ;۷۵–۱۹۷۲) فالکائو (۸۵–۱۹۸۰) برونو کونتی (۹۱–۱۹۷۹ ;۷۸–۱۹۷۶ ;۷۵–۱۹۷۳) روبرتو پروتزو (۸۸–۱۹۷۸) آمدئو آماده‌ای (۴۸–۱۹۳۹ ;۳۸–۱۹۳۶) کادر فنی سرمربی: اوسبیو دی فرانچسکو دستیار مربی: روبرتو موزی دستیار مربی: آنتونیو کارلوس زاگو مربی ورزشی: روبرتو فرولا مربی ورزشی: ویتو اسکالا مربی دروازه بانان: گویدو نانی ریکاور بازیکنان مصدوم: لوکا فرانچسکی ریکاور بازیکنان مصدوم: مانریکو فراری تحلیلگر ویدئویی: سیمونه بکاچیولی منیجر تیم: سالواتوره اسکالیا هماهنگ‌کننده کارمندان بخش پزشکی: میشله جمینانی رئیس بخش پزشکی: فرانچسکو کولائوتی دکتر اول تیم: الساندرو فیورتی فیزیوتراپیست: الساندرو کاردینی فیزیوتراپیست: مارکو فرلی فیزیوتراپیست: والریو فلامینی فیزیوتراپیست: اومبرتو می فیزیوتراپیست: دامیانو استفانینی حامیان مالی و پیراهن و تولیدکنندگان لاکوست (-) (۱۹۷۰–۷۱) () (۱۹۷۲–۷۶) آدیداس (-) (۷۹–۱۹۷۷) پوچاین (-) (۸۰–۱۹۷۹) پلی گروند (-) (۸۱–۱۹۸۰) پلی گروند (-) (باریلا ) (۸۲–۱۹۸۱) پاتریک (باریلا ) (۸۳–۱۹۸۲) کاپا (باریلا ) (۸۶–۱۹۸۳) NR (باریلا ) (۹۱–۱۹۸۶) آدیداس (باریلا ) (۹۴–۱۹۹۱) آسیکس (بیمه تیرنا) (۹۵–۱۹۹۴) آسیکس (INA Assitalia بیمه) (۹۷–۱۹۹۵) دیادورا (INA Assitalia بیمه) (۲۰۰۰–۱۹۹۷) کاپا (INA Assitalia بیمه) (۰۲–۲۰۰۰) کاپا (مزدا) (۰۳–۲۰۰۲) دیادورا (مزدا) (۰۵–۲۰۰۳) دیادورا (بانک ایتالیس) (۰۶–۲۰۰۵) (-) (۲۰۰۶–۰۷) کاپا (وایند- مخابرات) (۱۳–۲۰۰۷) آ اس رم (Roma Cares) (2013-14) نایک (قطر ایر ویز) (۲۰۱۴–۲۴) افتخارات باشگاه thumb thumb ۳ بار قهرمانی سری آ در سال‌های ۲۰۰۱ و ۱۹۸۳ و ۱۹۴۲ ۹ بار قهرمانی جام حذفی ایتالیا در سال‌های ۱۹۶۴، ۱۹۶۹، ۱۹۸۰، ۱۹۸۱، ۱۹۸۴، ۱۹۸۶، ۱۹۹۱، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ ۲ بار قهرمانی در سوپر جام ایتالیا در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ قهرمانی در سری بی‌در سال ۱۹۵۲ افتخارات اروپایی قهرمانی دراینتر-سیتیز فیرز کاپ در ۶۱–۱۹۶۰ قهرمانی در جام آنگلو-ایتالین در سال ۷۲–۱۹۷۱ نایب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۸۴–۱۹۸۳ نایب قهرمانی لیگ اروپا در ۹۱–۱۹۹۰ ترکیب کنونی تیم
[ "شرکت سهامی", "ورزشگاه المپیک رم", "رم", "ایتالیا", "جیمز پالوتا", "اوسبیو دی فرانچسکو", "سری آ", "باشگاه", "باشگاه فوتبال", "جام حذفی فوتبال ایتالیا", "کوین گارنت", "جام حذفی ایتالیا", "سوپر جام ایتالیا", "سری بی", "لیگ قهرمانان اروپا", "لیگ اروپا", "رابین اولسن", "ژوان ژسوس", "برایان کریستانته", "کوین استروتمن", "لورنزو پلگرینی", "دیگو پروتی", "ادین ژکو", "الكساندر كلاروف", "پاتریک شیک", "دنیله د روسی", "چنگیز اوندر", "آنته چوریچ", "فدریکو فازیو", "ماکسیم گونالون", "نیکولو زانیولو", "گرگوا دفرل", "الساندرو فلورنزی", "ریک کارسدورپ", "خاویر پاستوره", "ویلیام بیاندا", "جرسون", "جاستین کلایورت", "کوستاس مانولاس", "دنیل فوزاتو", "آنتونیو میرانته", "استفان الشعراوی" ]
[ "باشگاه فوتبال آ اس رم", "باشگاه‌های سری آ", "باشگاه‌های سری بی", "باشگاه‌های فوتبال ایتالیا", "باشگاه‌های فوتبال بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۷ (میلادی)", "باشگاه‌های فوتبال لاتزیو", "باشگاه‌های ورزشی چندرشته‌ای در ایتالیا", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۲۷ (میلادی) در ایتالیا", "شرکت‌های فهرست شده در بورس اوراق بهادار ایتالیا", "ورزش در رم" ]
539
ترابری ریلی
0
516
0
[ "خط آهن", "راه اهن", "راه آهن", "راه‌اهن", "ترابري ريلي", "خط اهن", "راه‌آهن" ]
false
469
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
راه‌آهن در سوئیس در تاریخ ۱۰ مه ۱۸۶۹ در مکانی در منطقه پرومونتوری، یوتا، دو خط آهن راه‌آهن مرکزی پسیفیک و راه‌آهن اتحادیه پسیفیک به هم متصل شدند. راه‌آهن یا ترابری ریلی یک روش ترابری هدایت شده بر روی زمین است. راه‌آهن برای قطارها طراحی شده تا بدینوسیله بتوان مسافر و کالا جابه‌جا کرد. راه‌آهن دو ریل همراستا دارد که معمولا از فولاد است. این ریل‌ها با ریل‌بند (تراورس)های چوبی یا بتنی (و در گذشته فولادی) به هم پیوسته می‌شوند که این ریل‌بندها، ریل‌ها را در بازه‌ای یکسان از همدیگر نگه می‌دارد. تعریف کلی ترابری ریلی یکی از روش‌های ترابری بر روی زمین است که در مصرف انرژی بسیار به صرفه عمل می‌کند. ریل‌ها رویه‌ای بسیار صیقلی و محکم فراهم می‌کنند که چرخ‌های قطار می‌توانند با کمترین اصطکاک ممکن بر روی آن‌ها بغلتند. این روش با خود راحتی و صرفه‌جویی در انرژی مصرفی به همراه دارد. معمولا بخش پیشین قطارها هم با شکلی خمیده و هواپویا (آیرودینامیک) ساخته می‌شود تا در مصرف انرژی صرفه‌جویی شود. روی همرفته، تحت شرایط مناسب، قطار برای بردن حجم مشخصی از کالا یا مسافر، ۵۰ تا ۷۰ درصد کمتر انرژی نیاز دارد تا ترابری جاده‌ای. افزون بر این، ریل‌ها و ریل‌بندها باهم وزن قطار را به‌طور یکسان پخش می‌کنند که در پی آن با هر محور/چرخ بار بیشتری می‌توان حمل کرد تا در ترابری جاده‌ای. ترابری ریلی همچنین از امن‌ترین و کم‌جاگیرترین شیوه‌های ترابری است. یک خط راه‌آهن دوریلی می‌تواند در یک زمان مشخص از یک بزرگراه چهارخطه هم بیشتر مسافر یا کالا جابه‌جا کند. واژگان ترابری ریلی واژگان (اصطلاحات) استاندارد شده فارسی در این شاخه (مصوبه فرهنگستان زبان و ادب فارسی) به این قرار است: پناه‌راه: دالان یا فضای سرپوشیده در مجاورت کوه برای جلوگیری از ریزش بهمن در بستر راه‌آهن. جاده آهن آمادگاه ایستگاه چندگانه ایمن‌گاه بالاست بارکف بارگنج برش‌راه برقی کردن راه‌آهن بلیط تمام مسیر بلیط ویژه پارسنگ تالار گذر ترابر تراورس توشه خط سرعت‌افزایی خط گذر خطرو خودکشند دالانه دیرانه ذخیره جا ریل‌بند ریل‌بست زمان اوج زمان تخلیه تندرو (سریع‌السیر) سوزن ریل سیم بالاسر سینی دوار شاخک برقرسان شدآمد شیبک ضربه‌گیر عمر بازدید فاصله گذر فرست فرست کردن قطار قطار بارگنجی قطار تماشا قطار توربینی قطار خیابانی قطار دوسر کالای گذری گذرانه مسافر گذری مسیر موقت هزارچرخ واگن واگن خدمت واگن پهلوگرد واگن توشه‌بر راه‌آهن ایران اتحادیه بین‌المللی راه‌آهن‌ها راه‌آهن ترکیه راه‌آهن آفریقای جنوبی راه‌آهن آلمان راه‌آهن قزاقستان راه‌آهن ازبکستان راه‌آهن ترکمنستان راه‌آهن روسیه راه‌آهن آمریکا راه‌آهن استرالیا راه‌آهن هند راه‌آهن چین تونل کانال مانش
[ "۱۸۶۹ (میلادی)", "پرومونتوری، یوتا", "خط آهن", "راه‌آهن مرکزی پسیفیک", "راه‌آهن اتحادیه پسیفیک", "ترابری", "کالا", "ریل", "ریل‌بند", "بازه", "قطار", "اصطکاک", "انرژی", "هواپویا", "ترابری جاده‌ای", "وزن", "بزرگراه", "فرهنگستان زبان و ادب فارسی", "جاده آهن", "آمادگاه", "ایستگاه چندگانه", "ایمن‌گاه", "بالاست", "بارکف", "بارگُنج", "برش‌راه", "برقی کردن راه‌آهن", "بلیط تمام مسیر", "بلیط ویژه", "پارسنگ", "تالار گذر", "ترابر", "تراورس", "توشه", "خط سرعت‌افزایی", "خط گذر", "خطرو", "خودکشند", "دالانه", "دیرانه", "ذخیره جا", "ریل‌بست", "زمان اوج", "زمان تخلیه", "تندرو", "سوزن ریل", "سیم بالاسر", "سینی دوار", "شاخک برقرسان", "شدآمد", "شیبک", "ضربه‌گیر", "عمر بازدید", "فاصله گذر", "فرست", "فرست کردن", "قطار بارگُنجی", "قطار تماشا", "قطار توربینی", "قطار خیابانی", "قطار دوسر", "کالای گذری", "گذرانه", "مسافر گذری", "مسیر موقت", "هزارچرخ", "واگن", "واگن خدمت", "واگن پهلوگرد", "واگن توشه‌بر", "راه‌آهن ایران", "اتحادیه بین‌المللی راه‌آهن‌ها", "راه‌آهن ترکیه", "راه‌آهن آفریقای جنوبی", "راه‌آهن آلمان", "راه‌آهن قزاقستان", "راه‌آهن ازبکستان", "راه‌آهن ترکمنستان", "راه‌آهن روسیه", "راه‌آهن آمریکا", "راه‌آهن استرالیا", "راه‌آهن هند", "راه‌آهن چین", "تونل کانال مانش" ]
[ "ترابری ریلی", "قطارها" ]
541
استان هرمزگان
2
2,991
0
[ "هرمزگان", "هرمزگانی", "هرمزگاني", "استان ساحلی جنوب", "استان ساحلي جنوب", "استان بیست و دوم" ]
false
2,862
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام استان", "Item2": "هرمزگان" }, { "Item1": "نقشه موقعیت", "Item2": "IranHormozgan-SVG.svg" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[بندرعباس]]" }, { "Item1": "عرض", "Item2": "۵۳ درجه و ۴۱ دقیقه" }, { "Item1": "طول", "Item2": "۵۹ درجه و ۱۵دقیقه" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۷۰،۶۹۷" }, { "Item1": "سال جمعیت", "Item2": "[[۱۳۹۵ (خورشیدی)]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۷۷۶۴۱۵" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "۱۳ شهرستان" }, { "Item1": "استاندار", "Item2": "[[فریدون همتی]]" } ], "Title": "استان ایران" }
استان هرمزگان نام یکی از استان‌های جنوبی ایران است که در شمال تنگه هرمز قرار گرفته‌است. استان هرمزگان در حدفاصل بین مختصات جغرافیایی ۲۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۲۸ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی و ۵۳ درجه و ۴۱ دقیقه تا ۵۹ درجه و ۱۵دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ واقع شده‌است. این استان حدود ۶۸هزار کیلومتر مربع (کمابیش اندازه کشور گرجستان) مساحت دارد که از این نظر هشتمین استان کشور است. هرمزگان از جهت شمال و شمال شرقی با استان کرمان، غرب و شمال غربی با استان‌های فارس و بوشهر از شرق با سیستان و بلوچستان همسایه بوده و جنوب آن را آب‌های گرم خلیج‌فارس و دریای عمان در نواری به طول تقریبی ۹۰۰ کیلومتر دربرگرفته‌است. تاریخچه در آبان سال ۱۳۱۶ براساس قانون تقسیمات کشوری ابتدا کشور ایران به شش استان شامل استان‌های شمال‌غرب، غرب، شمال، شمال‌شرق، جنوب و مکران تقسیم شد. بندرعباس که آن زمان عباسی نامیده می‌شد بخشی از استان جنوب بود. دی‌ماه همان سال مجددا تقسیمات جدیدی صورت گرفت و در آن کشور ایران به ۱۰استان تقسیم شد که استان هشتم (به مرکزیت کرمان) آن شامل شهرستان‌های کرمان، بم، بندرعباس، خاش و … بود و اکثریت شهرستان‌های این استان در استان هشتم قرار داشتند، اما بعضی از شهرستان‌های غربی این استان در استان هفتم (به مرکزیت شیراز)قرار داشتند. تا سال ۱۳۳۹ نام استان‌های ایران به همان صورت یکم، دوم و … باقی ماند ولی از آن سال به بعد با سوابق تاریخی مناطق، این تقسیمات تغییر یافت و با توجه به آن تاسیس تعدادی فرمانداری کل تصویب شد که فرمانداری کل بنادر و جزایر دریای عمان (به مرکزیت بندرعباس) از آن جمله است. استان هرمزگان تا سال ۱۳۱۶ جزئی از ایالت بنادر و جزایر خلیج‌فارس به مرکزیت بوشهر بوده‌است، پس از آن فرمانداری بندرعباس تابع استان کرمان شد که میناب، حاجی‌آباد (سعادت‌آباد)، قشم و جاسک بخش‌های تابعه آن بودند و بندرلنگه، بستک و گاوبندی هم به صورت سه بخش از توابع شهرستان لار جزو استان فارس محسوب می‌شدند. در سال ۱۳۳۲ بندر لنگه به شهرستان تبدیل شده و بستک، گاوبندی، شیبکوه و جزایر کیش و حومه بخش‌های پنج‌گانه آن شدند. درسال ۱۳۳۴ میناب هم به شهرستان تبدیل شد و با بخش‌های رودان – بیابان و حومه، دوران سیاسی نوین خود را آغاز کرده و بخش‌های فین و خمیر به شهرستان بندرعباس افزوده شدند. از مجموع شهرهای بندرعباس و میناب فرمانداری کل بنادر و جزایر بحر عمان تشکیل شد. در سال ۱۳۴۶ فرمانداری کل بنادر و جزایر دریای عمان و فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس منحل شده و استان بنادر، جزایر، سواحل خلیج فارس و دریای عمان (به مرکزیت بندرعباس) تشکیل شد و شهرستان چابهار و بوشهر نیز جزء شهرهای استان ساحلی محسوب گردید. در سال ۱۳۵۵ بنا به پیشنهاد وزیر کشور، هیئت وزیران تصویب کرد که نام استان ساحلی، بنادر، جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان به استان هرمزگان تغییر یابد. در نامه وزیر کشور به استاندار وقت در توجیه نام هرمزگان آمده‌است: واژه هرمزگان به مناسبت نام هرمز و به خاطر موقعیت خاص تنگه هرمز که برای ایران ارزش حیاتی خاص دارد و به خاطر موقعیت جغرافیایی این استان که کاملا در مقابل تنگه هرمز قرار گرفته‌است انتخاب شده‌است. شهرستان‌ها و تقسیمات کشوری استان هرمزگان دارای ۱۳ شهرستان، ۲۳ شهر، ۳۳ بخش و ۷۱ دهستان و ۲۱۷۰ آبادی دارای سکنه است. بنا به سرشماری به‌عمل آمده در سال ۱۳۹۵ جمعیت استان هرمزگان ۱۷۷۶۴۱۵ نفر است. فهرست شهرستان‌های استان هرمزگان عبارت‌اند از: شهرستان ابوموسی شهرستان بستک شهرستان بندرعباس شهرستان بندر لنگه شهرستان جاسک شهرستان حاجی‌آباد شهرستان رودان شهرستان قشم شهرستان پارسیان شهرستان میناب شهرستان خمیر شهرستان بشاگرد شهرستان سیریک جزایر استان هرمزگان دارای ۱۴جزیره است که عبارت‌اند از: جزیره قشم جزیره ابوموسی جزیره کیش جزیره لاوان جزیره هندرابی جزیره شتور (شیدور یا جزیره ماران) جزیره لارک جزیره هرمز جزیره هنگام جزیره تنب بزرگ جزیره تنب کوچک جزیره سیری جزیره فرور بزرگ جزیره فرور کوچک شهرستان بندرعباس بندرعباس به‌عنوان مرکز استان امروزه یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز مهم فعالیت‌های اقتصادی و تجاری است. این شهر که در قسمت انتهایی خلیج‌فارس و در فصل مشترک شاهراه خلیج‌فارس و دریای عمان واقع شده‌است، نقش مهمی در زمینه صادرات و واردات کشور ایفا می‌کند. تاسیسات مهم دریایی و زیربنایی کشور همچون بندر شهید رجایی، پالایشگاه نفت بندرعباس، کارخانه آلومینیوم المهدی، کارخانه آلومینیم هرمزگان، کشتی‌سازی خلیج‌فارس، فولاد و سیمان هرمزگان از این جمله هستند. استان هرمزگان از طریق زمینی به استان‌های بوشهر، فارس، کرمان و سیستان و بلوچستان ارتباط دارد و با راه‌آهن به راه‌آهن سراسری ایران متصل است و از طریق هوا با داشتن فرودگاه‌های بین‌المللی بندرعباس، کیش، بندرلنگه و قشم به سراسر جهان متصل است. استان هرمزگان جزو پردرآمدترین استان‌های ایران محسوب می‌شود، با اینکه این استان از نظر درآمد اولین استان کشور است اما متاسفانه از نظر تقسیم بودجه در رده بیست و چهارمین استان قرار دارد. زبان و نژاد استان هرمزگان از دیرباز محل نخستین اجتماع‌ها و گاهواره فرهنگی کهن و مرکز آبادی بوده و نخستین حکومت‌های با فرهنگ، در کرانه‌های آن به وجود آمده‌است. در کرانه‌ها و جزیره‌های هرمزگان، فارس‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و سیاهان و تیره‌های آمیخته در کنار هم به سر می‌برند که گاهی در اثر ائتلاف‌های جمعیتی، هویت‌های جدید شهری همچون بندری و مینابی را به وجود آورده‌اند. زبان مردم هرمزگان عموما لهجه‌های گوناگون گویش بندری (از وارثین پارسی میانه و باستانی) است که از زیرشاخه‌های زبان فارسی محسوب می‌شود که دارای پیوندهایی با زبان مردم لارستان استان فارس است و همچنین در نواحی شرقی مانند جاسک زبان بلوچی رواج دارد. همچنین در نواحی غربی و جزایر ایرانی خلیج فارس زبان عربی رایج است، بطور مثال: مثلا در روستای شناس و دهستان چیرویه در شهرستان بندرلنگه ساکنان این مناطق به زبان عربی سخن می‌گویند. موقعیت اقتصادی از جمله فعالیت‌های رایج مردم هرمزگان زمینه‌های کشاورزی، ماهی‌گیری و تجارت است. منطقه میناب و رودان به عنوان قطب‌های کشاورزی استان به‌شمار می‌آید. این استان همچنین دارای معادنی از قبیل نفت، گاز، کرومیت، خاک‌سرخ و … است. در ضمن هرمزگان در زمینه حمل و نقل دریایی و شیلات از موقعیت اقتصادی برجسته‌ای برخوردار است. جزایر کیش و قشم به عنوان مناطق آزاد تجاری از لحاظ اقتصادی برای این استان سود سرشاری را به دنبال دارند. مردم‌شناسی بافت جمعیتی استان تنوع فراوانی دارد. از شرق با فرهنگ و سنن بلوچ‌ها شروع می‌شود و پوشش مردم به‌خصوص زنان بسیار شبیه بلوچ‌ها است و در مرکز و غرب استان بیشتر از فرهنگ بومی خود و لباس آنها بیشتر فرنگی است و زنان پوشش مشهور بندری، لباسی با پارچه‌های رنگی شاد قرمز سبز زرد و آبی و اکثرا زری‌بافی شده. روایت‌ها فرهنگ مردم هرمزگان حکایت از رشد، تکامل، اختلاط و تنوع بسیار دارد. آیین‌ها، افسانه‌ها و اعتقاداتی که از قله کوه‌ها تا حضور دریا و صیادان را دربر گرفته‌است، بر این چهارراه فرهنگی می‌توان از همه اقوام، ملت‌ها و ادیان آمده و رفته چیزهای بسیار بر جای مانده یافت. پس باید با ضرب دهل‌ها ونقش لباس همراه شد وبه تماشای زار و عضوا نشست تا تاریخ دیرینه فرهنگ و تمدن هرمزگان را که حکایت مردم دیرزی این دیار وهم نشینی آنان با مهاجران از دور آمده را دریافت. همچنین شماری از مردم این استان از ایرانیان آفریقایی‌تبار هستند. حمل‌ونقل شبکه راه‌های زمینی عمده راه‌های زمینی هرمزگان عبارتند از:بندرعباس بندرلنگه-پارسیان-بوشهربندرعباس-گهکم-داراب-شیرازبندرعباس-بستک-لار-جهرم-شیرازبندرعباس-حاجی‌آباد-سیرجان-کرمانبندرعباس-رودان-کهنوج-کرمانبندرعباس-میناب-جاسک-چابهاربندرعباس-لار-جهرم-شیراز شبکه راه‌آهن ریل‌گذاری اولین شبکه راه‌آهن استان در زمستان ۱۳۷۳خورشیدی به پایان رسید. عملیات ریل‌گذاری این شبکه از بافق تا بندرعباس به طول۷۰۰ کیلومتر با اعتباری افزون بر ۱۶۴ میلیارد ریال اجرا شد. باند دوم مسیر بافق به بندرعباس در سال۱۳۹۱ توسط رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد افتتاح شد.هم‌اکنون مسیر ریلی شیراز-جهرم-لار-بندرعباس در دست ساخت است. فرودگاه‌ها استان هرمزگان با توجه به موقعیت استراتژیک‌اش دارای چندین فرودگاه بین‌المللی و داخلی است که هر روز در آن‌ها پروازهای متعددی به نقاط مختلف ایران و منطقه انجام می‌شود. فرودگاه بین‌المللی بندرعباس فرودگاه بین‌المللی قشم (دیرستان) فرودگاه بین‌المللی کیش فرودگاه بندرلنگه فرودگاه ابوموسی فرودگاه هندورابی فهرست شهرستان‌های استان هرمزگان فهرست بخش‌های استان هرمزگان فهرست دهستان‌های استان هرمزگان فهرست جزایر استان هرمزگان فهرست چشمه‌ها و مراکز آب درمانی استان هرمزگان فهرست رودخانه‌های استان هرمزگان فهرست بادهای استان هرمزگان فهرست کوه‌های استان هرمزگان فهرست نقاط دیدنی استان هرمزگان اصطلاحات جغرافیایی در هرمزگان شهرک‌های صنعتی هرمزگان بادباوری در هرمزگان صنایع‌دستی (هرمزگان) جغرافیای طبیعی و اقلیمی استان هرمزگان جغرافیای تاریخ استان هرمزگان فهرست منابع الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دارالامه للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی. محمد صدیق، عبدالرزاق، «صهوه الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول، شارجه: چاپ خانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی. محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. العصیمی، محمد بن دخیل، عرب فارس ، چاپ اول، دمام (عربستان سعودی): انتشاراتی الشاطیء الحدیثه، ۱۴۱۸ هجری قمری. حاتم، محمد بن غریب، تاریخ عرب الهوله، چاپ اول، قاهره: دارالعرب للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷ میلادی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کوخرد حاضره اسلامیه علی ضفاف نهر مهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعه الثالثه، دبی: سنه ۱۹۹۷ للمیلاد. کامله، القاسمی، بنت شیخ عبدالله، (تاریخ لنجه) مکتبه دبی للتوزیع، الامارات:، چاب دوم، انتشار سال ۱۹۹۳ میلادی. (به عربی). هرمزگان، ناشر:اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان هرمزگان، زیر نظر همایون امیرزاده، سال ۱۳۸۸ خورشیدی. محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. Peter Jackson and Lawrence Lockhart (Ed) (1986), Vol. 6th, The Cambridge History of Iran: Cambridge University Press القاسمی، کامله، بنت شیخ عبدالله، (تاریخ لنجه) مکتبه دبی للتوزیع، الامارات: الطبعه الثانیه عام ۱۹۹۳ للمیلاد ذکرت هرمزجان فی واحد من اهم المراجع الاجنبیه التاریخیه عن ایران فی سنه ۱۶۴۹ للمیلاد، وهو کتاب: (کامبریدج عن تاریخ ایران)، فی المجلد السادس. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ موسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran ( ) راهنمای مفصل ایران هرمزگان
[ "بندرعباس", "۱۳۹۵ (خورشیدی)", "فریدون همتی", "ایران", "تنگه هرمز", "گرجستان", "استان کرمان", "استان فارس", "بوشهر", "استان سیستان و بلوچستان", "خلیج فارس", "دریای عمان", "پیشینه تقسیمات کشوری ایران", "استان هشتم", "کرمان", "استان هفتم", "شیراز", "بندر لنگه", "بستک", "گاوبندی", "بخش شیبکوه", "میناب", "شهرستان رودان", "جزیره هرمز", "شهرستان ابوموسی", "شهرستان بستک", "شهرستان بندرعباس", "شهرستان بندر لنگه", "شهرستان جاسک", "شهرستان حاجی‌آباد", "شهرستان قشم", "شهرستان پارسیان", "شهرستان میناب", "شهرستان خمیر", "شهرستان بشاگرد", "شهرستان سیریک", "قشم", "جزیره ابوموسی", "جزیره کیش", "لاوان", "جزیره هندرابی", "شتور", "جزیره لارک", "جزیره هنگام", "جزیره تنب بزرگ", "جزیره تنب کوچک", "جزیره سیری", "جزیره فرور بزرگ", "جزیره فرور کوچک", "بندر شهید رجایی", "پالایشگاه نفت بندر عباس", "کارخانه آلومینیوم المهدی", "فولاد", "استان بوشهر", "جزیره قشم", "گویش بندری", "زبان فارسی", "شهرستان لارستان", "بندر جاسک", "زبان بلوچی", "شناس", "چیرو", "زبان عربی", "۱۶۴۹", "کامبریدج عن تاریخ ایران", "کشاورزی", "ماهی‌گیری", "زری بافی", "دریا", "زار", "ایرانیان آفریقایی‌تبار", "بندرلنگه", "پارسیان", "گهکم", "داراب", "لار", "جهرم", "حاجی‌آباد", "سیرجان", "رودان", "کهنوج", "جاسک", "چابهار", "بافق", "فرودگاه بین‌المللی بندرعباس", "فرودگاه دیرستان", "فرودگاه بین‌المللی کیش", "فرودگاه بندر لنگه", "فرودگاه ابوموسی", "فرودگاه هندورابی", "فهرست شهرستان‌های استان هرمزگان", "فهرست بخش‌های استان هرمزگان", "فهرست دهستان‌های استان هرمزگان", "فهرست جزایر استان هرمزگان", "فهرست چشمه‌ها و مراکز آب درمانی استان هرمزگان", "فهرست رودخانه‌های استان هرمزگان", "فهرست بادهای استان هرمزگان", "فهرست کوه‌های استان هرمزگان", "فهرست نقاط دیدنی استان هرمزگان", "اصطلاحات جغرافیایی در هرمزگان", "شهرک‌های صنعتی هرمزگان", "بادباوری در هرمزگان", "صنایع دستی (هرمزگان)", "جغرافیای طبیعی و اقلیمی استان هرمزگان", "جغرافیای تاریخ استان هرمزگان", "آرامگاه علماء کوخرد", "بخش کوخرد" ]
[ "استان هرمزگان", "استان‌های ایران", "بخش‌های استان هرمزگان", "خلیج فارس", "دریای عمان" ]
542
بازیکن فوتبال
0
10,954
0
[ "فوتباليست", "فوتبالر", "بازيكن فوتبال", "فوتبالیست" ]
false
10,933
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بازیکن فوتبال یا فوتبالیست به کسی که به‌عنوان پیشه و حرفه خود به ورزش فوتبال می‌پردازد گفته می‌شود. واژه فوتبالیست از زبان روسی وارد زبان فارسی شده‌است. گونه‌ها بازیکنان میانه/هافبک‌ها با رنگ آبی نشان‌داده‌شده‌اند. در فوتبال بازیکن فردی است که بر پایه قوانین فوتبال٫ فوتبال بازی می‌کند. در یک بازی فوتبال هر تیم ۱۱ بازیکن دارد که یکی از آن‌ها دروازه‌بان است و بقیه یا پدافندگر یا بازیکن میانه یا مهاجم هستند. دروازه‌بان در بازی فوتبال به کسی که برای نگهداری و محافظت از دروازه می‌کوشد و مانع ورود توپ به داخل آن می‌شود دروازه‌بان می‌گویند. دروازه‌بان تنها بازیکنی است که می‌تواند از دستانش برای گرفتن توپ استفاده کند. مدافع/پدافندگر مدافع یا پدافندگر بازیکنی است که در پشت هافبک‌ها قرار دارد و پیشترین و اولین هدفش پشتیبانی از دروازه‌بان است. وظیفه اولیه او جلوگیری از حریف است برای گل زدن. هافبک دفاعی/ دفاع جلوزن او با زیکنی است که جلوی مدافعین وسط ایستاده و خلع خالی بین مدافعین پشت خود را در هنگام تهاجم تیم مقابل پر می‌کند، در ضمن رابطی است برای دریافت توپ از مدافعین خودی و ارسال پاس به بازیکنان پست هافبک وسط و هافبک‌های کناری. در بعضی سیستمهای بازی مثل ۴-۲-۳-۱ مربیان ۲ هافبک دفاعی در زمین می‌گذارند. هافبک/بازیکن میانه هافبک یا بازیکن میانه بازیکنی است که جایگاهش بین پدافندگر (مدافع) و مهاجم است (در شکل با رنگ آبی نشان داده‌شده‌است). وظیفه اصلی آن‌ها بی‌بهره کردن تیم حریف از توپ است (که معمولا با تکل انجام می‌شود)٫ تا توپ را به تصرف هافبکه درآورند و برای مهاجمان خودی بفرستند. فوروارد/مهاجم فورواردها یا مهاجمان بازیکنانی هستند که در نزدیک‌ترین ردیف به دروازه حریف بازی می‌کنند که مسئولیت گل زدن را دارند.
[ "پیشه", "ورزش", "فوتبال", "زبان روسی", "زبان فارسی", "علی‌اشرف صادقی", "دروازه‌بان", "مدافع (فوتبال)", "هافبک", "بازیکن میانه", "تکل", "مهاجم (فوتبال)" ]
[ "حرفه‌های فوتبال", "فهرست‌های اهالی فوتبال", "ورزش فوتبال" ]
543
دیرانه
0
4
0
[ "ديرانه" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دیرانه ، در صنعت حمل و نقل، خسارت دیرکرد در تخلیه وسیله بارکش است. مثلا در راه آهن خسارت دیرکرد در تخلیه واگن‌ها است که از سوی راه‌آهن مقصد به راه آهن مبدا پرداخت می‌شود.
[ "صنعت حمل و نقل", "راه آهن", "راه‌آهن" ]
[ "بارگنج", "ترابری", "حقوق تجارت", "قانون دریایی", "واژگان حقوقی" ]
547
قرآن
0
1,803
0
[ "قرآن کریم", "کتاب قرآن", "ام الكتاب", "قرآن مجید", "قرآنی", "قرءان", "قرآن حكيم", "قران حکیم", "قرآن مجيد", "قران مجید", "قرآن كريم", "قران کریم", "قرآني", "قرانی", "قرائت قران", "قران حكيم", "قران مجيد", "قران كريم", "قراني", "كتاب قرآن", "کتاب قران", "كتاب قران", "نام‌های قرآن", "جمع آوری قرآن" ]
false
1,390
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قرآن 250px نسخه‌ای از قرآن، قرن پنجم ه‌.ق به خط کوفی (موزه بریتانیا) مشخصات عنوان : کتاب آسمانی دین اسلام لقبها : قرآن کریم، قرآن مجید نام‌های مشهور : قرآن، فرقان، کتاب … تعداد جزوها : ۳۰ جزء تعداد سوره‌ها : ۱۱۴ سوره تعداد آیه‌ها : ۶۲۳۶ آیه قرآن کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده‌است. مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزه محمد و روشن‌ترین دلیل بر پیامبری او می‌دانند. قرآن اصلی‌ترین منبع وحی در اسلام به‌شمار می‌آید و به زبان عربی است. کلمه قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولا به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره می‌کنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد. محتوای قرآن درباره خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیک‌تر از رگ گردنش می‌داند، رابطه انسان با خدا را بی‌نیاز از واسطه می‌داند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان می‌دهد. قرآن پدیده‌های طبیعی را نشانه‌هایی (آیات) برای خدا می‌شمارد؛ دین و حقیقت را یکی می‌داند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم می‌داند. قرآن قوانین و حقوق در جامعه اسلامی را نیز تعریف می‌کند. قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا می‌خواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه درباره مسکینان و یتیمان فرا می‌خواند. طبق حدیث ثقلین قرآن به همراه اهل بیت دو گوهری هستند که مسلمانان باید به آن دست بیازند تا گمراه نشوند. مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شده‌است. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفه سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب، موسوم به مصحف عثمان جمع گردید و نسخه‌هایی از آن به مکه، دمشق، کوفه و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی حفص از عاصم کوفی در قرن هشتم میلادی چاپ گردیده‌است. تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (۱۹۳۴) به باور کسانی که به الهی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‌های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‌ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته‌است.» قرآن بر تمام جنبه‌های زندگی مسلمانان نفوذ کرده‌است. ضرب‌المثل‌های قرآنی نه‌تنها در زبان عربی، بلکه در زبان مسلمانان غیرعرب نیز راه یافته‌اند. علوم قرآنی شامل بررسی تنزیل قرآن، شان نزول، تلاوت، وجوه زبانی، تفسیر، اعجاز، و تاریخ می‌شود. ریشه یابی واژه قرآن واژه «قرآن» ۷۰ بار در متن قرآن به‌کار رفته‌است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه‌یابی واژه قرآن عبارتند از: قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی). قرآن هم‌ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء). قرآن مشتق از قرن است؛ زیرا آیات و سوره‌های آن مقرون به یکدیگرند (ابوالحسن اشعری و جمعی دیگر). قرآن کلمه‌ای است مهموز و از قرء به معنای جمع‌آوری، مشتق شده‌است؛ زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته‌است. گفته شده «قرآن» از ریشه «قرء» گرفته شده‌است، و در لغت به‌معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره شده‌است. (ابن‌اثیر و زجاج). قرآن کلمه‌ای است مهموز و از قرا به‌معنای تلاوت و قرائت گرفته شده‌است. (کیانی و جمعی دیگر). قرآن ریشه عربی ندارد و از واژه سریانی «کرانا» به‌معنی درس گرفته شده‌است. (بیشتر لغت‌شناسان غربی: فرهنگ ریشه‌یابی) اگر کرانا به‌معنی درس و خواندن باشد، پس می‌توان گفت قرا نیز از همان واژه سریانی اخذ شده‌است. بریتانیکا- بریتانیکا " - نام‌های قرآن به نوشته محمد صادقی تهرانی، اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسم‌های خود قرآن و چه اسم‌هایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کرده‌است، دارای معانی خاص و مناسب با مسمایش می‌باشد. برخلاف اسمایی که صرفا از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیت در او اصلا مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماما هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن که حدود چهل اسم در قرآن آمده همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مهین، قیوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و قرآن خاتم کتب آسمانی قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد می‌کند: قرآن به خط کوفی که زرنویسی شده‌است. (سوره انعام-۱۱۵). یعنی: و سخن پروردگارت در حال راستی و عدالت، تمام شده‌است، و هیچ تغییر دهنده‌ای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است. محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آورده‌است: همچنین، سید محمدحسین طباطبایی می‌گوید: قرآن در جایی دیگر می‌گوید: اتل ما اوحی الیک من کتاب ربک لا مبدل لکلماته و لن تجد من دونه ملتحدا. یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن را هیچ تبدیل‌کننده‌ای نیست. جز او هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت. آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال می‌شود ابدیت قرآن را اثبات می‌کند و آن را تا انقراض بشریت به‌طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نموده‌است. به علاوه در سوره فصلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلی قرآن بر عموم کتب پیامبران است: ان الذین کفروا بالذکر لما جاءهم و انه لکتاب عزیز (۴۱) لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (۴۲). یعنی: کسانی که به این یادواره -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند (به کیفر خود می‌رسند) و براستی این کتابی است عزیز (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستاده‌ای پیاپی از حکیمی بسی ستوده‌است (۴۲). در ، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین. یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹). و با عبارت دیگر: ما فرطنا فی الکتاب من شیء. یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸). و نیز: و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. یعنی: و هیچ‌تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹). علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن می‌فرماید: کتاب الله بین اظهرکم ناطق لا یعیا لسانه و بیت لا تهدم ارکانه و عز لا تهزم اعوانه. یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گوینده‌ای است که هیچگاه از تکلم بازنمی‌ایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است ) و خانه‌ای است که پایه‌هایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطره‌ای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمی‌گردند. و نیز: و اعلموا انه لیس علی احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنی. یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچ‌کس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند. و نیز: بکتاب الله فانه الحبل المتین و النور المبین و… لا یعوج فیقام و لا یزیغ فیستعتب. یعنی: بر شما باد که فقط به کتاب الله (قرآن) تمسک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار می‌کند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد. ساختار ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (۱۱۴ سوره) و به صورت خردتر، آیه (کلا ۶۲۳۶ آیه) می‌باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می‌باشد. سوره سوره در واژه به معنای «بریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرنده گروهی مستقل از آیات قرآن که مطلع «بسم الله الرحمن الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سوره قرآن - جز سوره توبه - با آیه «به نام خداوند بخشنده مهربان» آغاز می‌شود. اهل سنت «بسم‌الله» را جزء سوره نمی‌دانند. در قرآن کلمه «سوره» به همین معنا به کار رفته‌است؛ مانند در آیه تحدی (مبازره طلبی). قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره می‌شود یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمه‌ای از آن سوره یا رخداد ای مربوط به آن گرفته شده‌اند. برخی بر این باورند ترتیب سوره‌ها بدست پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آن‌ها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب درازای مرتب شده‌اند. سوره‌های قرآن به دو دسته مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم می‌شوند. سوره‌ها لزوما یگانگی موضوعی ندارند. نام رایج و شمار آیات هر یک در انتهای این نوشتار آمده‌است. برای مشاهده فهرست نام سوره‌ها و شمار آیات آن‌ها به نوشتار سوره رجوع کنید. قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سوره ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد ولی سوره ۲۷ قرآن یعنی سوره نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانی‌ترین سوره قرآن سوره بقره است که دربرگیرنده ۲۸۶ آیه‌است. کوتاه‌ترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیه‌است. آیه آیه در واژه به معنی نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترین واحد تقسیم قرآن است. این واژه در قرآن به همین معنای ویژه نیز به کار رفته‌است. یک آیه می‌تواند چند حرف، چند واژه، یک یا چند جمله یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. بر پایه محاسبه رایانه‌ای شمار همه آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیه نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی، آیه تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیه حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نام‌های ویژه‌ای مشهورند.. بنابه اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل شدند، ۵ آیه اول از سوره علق بود. مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شده‌است. عده‌ای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیه «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شده‌اند. متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است. تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلا در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سوره فاتحه (اولین سوره قرآن) شمرده شده‌است (البته بجز سوره فاتحه. «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آن‌ها محسوب می‌شوند) نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است، برای مثال اشخاصی می‌گویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر می‌گویند ۶۲۳۴. بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقره است که در آن ۲۰ دستور از جانب خداوند آمده‌است. کوتاه‌ترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سوره الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف می‌کند. کلمه بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوه رسم‌الخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژه‌ها و حروف قرآن گفته شده‌است. مشهورترین آن‌ها ۷۷،۷۰۱ واژه و ۳۲۳،۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰،۰۰۰ واژه آن غیرتکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آن‌ها به‌عنوان ریشه ۸۰ درصد ۱۰هزار واژه شناخته می‌شود دیگر تقسیم‌بندی‌ها قرآن به ۳۰ بخش تقریبا مساوی به نام جزء تقسیم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم می‌شوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم می‌کنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم). فارسی‌زبانان قرآن را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می‌کردند پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یک‌هفتم آن را هفت‌یک می‌نامیدند. در برخی مکتب‌های قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی حفظ می‌کردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی می‌رسیدند. سبک سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی مسجع‌تر هستند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امید آن می‌پردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خرد خواننده را مخاطب قرار می‌دهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبان‌های طبیعی نشان داده‌است که قرآن تنها یک مولف دارد. تاریخ قرآن دوران محمد نسخه بیرمنگام قدیمی‌ترین نسخه از بخش‌هایی از سوره‌های ۱۸ تا ۲۰ قرآن بر روی پوست است که در دانشگاه بیرمنگام کشف شده و با ۹۵ درصد احتمال به سال‌های ۵۶۸ تا ۶۴۵ میلادی مربوط می‌شود. در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان می‌خواند. برخی آن را حفظ می‌کردند و برخی بر تکه‌های چرم، استخوان‌های شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگ‌های هموار و صیقلی و گاه کاغذ می‌نوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی می‌شد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. جمع قرآن در زمان فرستاده خدا را اصطلاحا «تالیف» گویند. سیوطی نویسنده کتاب الاتقان فی علوم القرآن می‌گوید: اجماع و روایات همه براین دلالت دارند که ترتیب آیات توقیفی، مستند به تعیین پیامبر در ترتیب نزول است و گمانی در آن نیست و بسیاری از علماء آن را در آثار خود آورده‌اند. در مقابل برخی از قرآن شناسان مانند محمدحسین طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان، نوشته‌است که «اینکه اصحاب مصاحف را به ترتیبی که از رسول خدا (ص) گرفته‌اند، و در آن ترتیب، مخالفت نکرده‌اند هیچ دلیلی از روایات گذشته بر طبقش نیست. آنچه از دلالت روایات مسلم است این است که اصحاب آنچه از آیات که بینه و شاهد بر آن قائم می‌شد می‌نوشتند، و این معنا هیچ اشاره‌ای به کیفیت ترتیب آیات ندارد. بله، در روایت ابن‌عباس که در گذشته نقل کردیم از عثمان مطلبی نقل کرده که اشاره‌ای به این معنا دارد، ولی عیبی که دارد این است که در روایت مذکور به بعضی از کتاب وحی می‌فرمود چنین کنید، و این غیر آنست که به همه صحابه فرموده باشد. علاوه بر اینکه این روایت معارض با روایات مربوط به جمع اول، و روایات مربوط به نزول بسم الله و غیر آنست.». در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند؛ و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخه‌ای برمی‌گرفتند به بیش از پنجاه نفر می‌رسیده‌است. دوران ابوبکر در این زمان جنگ‌های رده میان مسلمانان و از دین برگشتگان و متنبیان رخ داد، که در آن شماری از نگهداران قرآن کشته شدند. به پیشنهاد عمر و به دستور ابوبکر «زید بن ثابت» که از کاتبان وحی و حافظ قرآن بود، مامور جمع‌آوری قرآن شد. «زید همه نوشته‌های قرآنی را ولو آنکه ده‌ها حافظ و ده‌ها نوشته برابر آن بود، با کمترین دو گواه یکی از کتابت و یکی از نگهداری می‌پذیرفت.» قرآن بدست زید در ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجری به گونه مجموعه‌ای از صحیفه‌ها جمع‌آوری شد و بر پایه وصیت ابوبکر در دست عمر و سپس دخترش «حفصه» قرار گرفت. دوران عثمان قرآن نگاشته شده در قرن سوم هجری که در موزه رضا عباسی نگهداری می‌شود. قرآن کوفی سمرقند یا قرآن تاشکند نسخه‌ای از مصحف عثمان مربوط به قرن هشتم احتمالا اوائل قرن نهم میلادی که در عراق مدرن به خط کوفی نوشته شده و در ازبکستان نگهداری می‌شود. در زمان عثمان با نگرش به گسترش سرزمین مسلمانان تا ایران، شام و مصر نیاز بود با شتاب متن واحدی از قرآن در تمام سرزمین‌های مسلمان منتشر شود. همچنین به چرایی فوت یا کشته‌شدن شماری از نگهداران و نویسندگان وحی بیم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از این رو، جانشین عثمان با جمع‌آوری نسخه‌های گوناگون دست به یکسان‌سازی قرآن زد. وی انجمنی در برگیرنده «زید بن ثابت»، «سعید بن عاص»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالرحمن بن حارث» دربر گرفت. این گروه با همکاری دوازده تن از قریش و انصار کار تهیه نسخه پایانی را انجام دادند. آن‌ها تمام نوشته‌های قرآن موجود را گرد آوردند و با تکیه بر شهادت شاهدان و نگهداران نسخه پایانی یا «مصحف امام» را تهیه کردند، که سرشناس به مصحف عثمانی است و به خط کوفی ابتدایی بود. این کار در فاصله سال‌های ۲۴ تا ۳۰ ه‌.ق انجام شد و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه تهیه شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگهداری شد و دیگر نسخه‌ها به همراه یک حافظ قرآن که نقش راهنمای درست خوانی را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرین فرستاده شد. عثمان برای دستیابی به «توحید نص» یا یگانگی متن قرآن دستور داد، تمام نوشته‌های موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ریشه کشمکش و اختلاف از میان برود. نسخه‌هایی که نابود شدند دربرگیرنده قرآن عبدالله پسر مسعود -که گویا فاقد دو سوره فلق و ناس بوده‌است. - ابی پسر کعب بودند و قرآن علی نزد وی و فرزندانش باقی ماند و گرچه وی در گردآوری قرآن آشکارا حضور نداشت، در هیچ جا و در زمان خلافت درستی متن گردآوری شده را رد نکرده‌است. صاحب‌نظران مسلمان بر این باورند این نسخه‌ها عموما از دید لغوی، املایی و شمار سوره‌ها تفاوت جزئی داشته‌اند؛ ولی به هر روی عموم مسلمانان حتی خاندان علی و دیگر مخالفان خلافت، بر درستی نسخه عثمان در درازای تاریخ پافشاری کرده‌اند. نظر نامی گردآوری درباره گردآوری قرآن همین است که ذکر شده ولی پژوهشگران متاخر نظر بر گردآوری قرآن در همان زمان محمد پیامبر دارند و روایات و نقل‌های مربوط به گردآوری قرآن پس از محمد را متناقض یا ناظر به اموری دیگر (مانند تکثیر مصحف یا یکتاپرستی مصاحف) می‌دانند. اصلاحات پس از آن نسخه عثمان به خط عربی نخستین نوشته شده بود، که بدون علامت‌گذاری، اعراب و حروف «استاندار» (حروفی که نوشته می‌شود و خوانده نمی‌شود) است. تا زمانی که اسلام محدود به سرزمین‌های عرب زبان بود، مشکلی در خواندن قرآن نبود؛ ولی با گسترش سرزمین‌های اسلامی مردمان غیرعرب‌زبان نمی‌توانستند قرآن را درست بخوانند. برای حل دشواری‌های برآمده از آن و رویارویی با اشتباه خواندن قرآن به دستور علی، «ابوالاسود دوئلی» اقدام به اعراب‌گذاری قرآن نمود. روش او برای این کار بر پایه شیوه رسم‌الخط سریانی بود. سپس در سده نخست به دستور خلفا و امرای اموی «یحیی بن عامر» و نصر بن عاصم حروف همانند همانند ب، ت و ث را نقطه‌گذاری کردند. یزید پارسی حرف «الف» را به قرآن افزود (در عربی الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب می‌شود) در سده ۲ هجری «ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری» که ایرانی است، دانش نحو و عروض را ابداع کرد و نشانه‌ها همزه، تشدید و ساکن را وضع کرد و روش امروزی ثبت حرکات را ایجاد کرد. در سده ۳ هجری رسم‌الخط قرآنی سنجه (استاندارد) موجود بوده‌است و ابوحاتم سجستانی (سیستانی) رساله‌ای در رسم‌الخط قرآن نگاشته‌است که امروزه بخش‌هایی از آن موجود است. همچنین خط عربی کم‌کم طی چند سده از «کوفی اولیه» به «نسخ» که امروزه قرآن را بدان می‌نویسند، دگرگونی یافت. صحت تاریخی نسخه‌ای نایاب از کتاب قرآن متعلق به سده ۱۳ میلادی، در موزه پرگامون. مفسران اهل سنت به گونه تاریخی همواره باور داشتند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقا همان چیزی است که محمد بازگو کرده‌است و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته‌است. البته اهل سنت به گونه سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفته‌است: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶–۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفته‌اند که خود خدا می‌شود مایه بشود که محمد برخی از آیات را فراموش کند یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (بسنجید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمی‌پذیرند). دیگر اینکه می‌شود برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). ولی افزون بر اینها برخی از علمای اهل سنت هم باور داشتند که تحت بازبینی جبرئیل، محمد برخی از آیات را که به او وحی شده بود در قرآن قرار نداده‌است. برای نمونه بگفته جان بورتان آیه شماره ۲ سوره نور درباره مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت می‌دارد. برخی از فقیهان کهنه دقیقا از این روی مجازات سنگسار را رد می‌کردند؛ ولی روی‌هم‌رفته توافقی میان فقیهان درباره مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین واژه‌های خدا بشوند وجود نداشت، و از این روی این‌گونه استدلال می‌کردند که حتما می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده ولی حجیت آن باقی مانده‌است. در تفاسیر کهنه روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و دیگر نقل شده که مضمون آن‌ها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن گردآوری شده می‌باشد. بدین سان برخی از علمای اهل سنت به گونه سنتی باور داشتند که محمد تحت بازبینی جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند. از طرف دیگر زیرشاخه میمونیه از خوارج ادعا می‌کردند که سوره یوسف به دلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد. شیعیان به صورت تاریخی دیدگاه‌های مختلفی داشته‌اند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع‌آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شده‌است. در منابع شیعه روایات متعددی در زمینه تحریف قرآن توسط صحابه محمد بدست رسیده که بسیاری از آن‌ها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمد السیاری جمع‌آوری شده‌است. البته در منابع شیعه (مانند تفسیر عیاشی) روایاتی در رد هرگونه تحریف نیز یافت می‌شود. درباره اینکه چه بخشی از شیعیان قرن اول معتقد به حذف اشارات به علی و خاندان او بودند اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن‌ها را زیاد و برخی تنها گروهی می‌شمارند. بارآشر در دانشنامه قرآن می‌گوید: مفسرین شیعه سده چهارم مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی باور داشتند که هر آنچه در قرآن گردآوری شده بدست عثمان آمده درستی دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) ولی این قرآن ناقص است (یعنی دربرگیرنده همگی وحی‌ای که به محمد شده نمی‌باشد). ولی حسن حسن‌زاده آملی با نقل اقوال اینان و برخی دیگر آنان را مخالف باور به هر گونه کم و زیاده در قرآن دانسته‌است. در دوران صفویان برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمد باقر مجلسی) باور داشتند که بر پایه برخی احادیث کهنه شیعه، قرآن دچار تغییر گشته‌است. ولی واقعیت داشتن تحریف قرآن را نمی‌پذیرفته‌اند برای نمونه فیض کاشانی به آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون: همانا ما ذکر (قرآن) را نازل کرده و بی‌گمان نگهدار آن خواهیم بود» استناد کرده و محمد باقر مجلسی در کتاب بحار الانوار در رد اخبار دلالت‌کننده بر کم شدن از قرآن می‌گوید: «این اخبار، اخبار آحاد هستند و قطع به درستی آن‌ها پیدا نمی‌شود» از دانشوران معاصر شیعه برخی مانند سید ابوالقاسم خویی و عبدالله جوادی آملی علیه دیدگاه تحریف قرآن استدلال کرده‌اند.امروزه علمای شیعی ادعای تحریف قرآن را به غالیان و معتزله نسبت می‌دهند (نگاه کنید به کتاب افسانه تحریف قرآن نوشته فرستاده جعفریان) حسین بن محمد تقی نوری ملقب به خاتم المحدثین در دیباچه کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب می‌نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده‌ام، و آن را فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم». این کتاب در سال ۱۲۹۸ ه‌.ق در ایران چاپ شده‌است. وی در این کتاب برای اثبات ادعای خود بیش از هزار حدیث داستان می‌کند. ولی پس از او دانشمندان شیعه بارها کتاب او را نقد نموده‌اند و احادیث نقل شده در آن کتاب را از باب اختلاف قرائت، برداشت یا مجعول دانسته‌اند. دیدگاه مورخان غربی فرانسیس ادوارد پیترز، گذشته نگار و استاد دانشگاه نیویورک، می‌گوید که تلاش‌ها برای بازسازی متن نخستین و دست نخورده قرآن در آکادمیای غربی چیزی که تفاوت برجسته‌ای با متن حال حاضر قرآن داشته باشد را بدست نداده‌است. بگفته ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، اگر هرگونه تغییری از راه افزودن، حذف کردن، یا تغییر متن اتفاق افتاده بود، کم و بیش با قطعیت کشمکش درمی‌گرفت، ولی رد و نشانی کمی از کشمکش مشاهده می‌کنیم. خیلی از کسان مذهبی‌تر مسلمان رفتار عثمان را توهین‌آمیز یافتند و او سرانجام بسیار غیرمحبوب شد، ولی عموما اتهام تحریف قرآن در لیست اتهامات او قرار نگرفته و هیچگاه نکته اصلی نبوده‌است. بگفته وات و بل، پژوهش‌های نوین قرآن هیچ انگیزه جدی‌ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکرده‌است. اگر چه سبک قرآن تغییر می‌کند ولی کم و بیش گمانی از درستی آن باقی نمی‌گذارد. آنچنان همه قرآن بشکل روشنی حالت یکنواختی دارد که شک در برابر نابی آن بسختی می‌شود پیش بیاید. البته برخی از اسلام شناسان غربی درستی از آیات ویژه مورد شک قرار داده‌اند. برای نمونه سیلوستر دی سکی آیه ۱۴۴ از سوره آل عمران را که گفتگو از زودگذر بودن محمد می‌کند را مشکوک یافته و جهت استدلال به داستان عمر اشاره می‌کند که حاضر نبوده بپذیرد که محمد فوت کرده‌است و ابوبکر او را مورد خطاب قرار می‌دهد. وات و بل به تحلیل این آیه پرداخته و احتمال این را که ابوبکر این آیه را جعل کرده باشد بسیار غیرمحتمل می‌یابند. البته پذیرش کلی اینکه قرآنی که امروزه در دست ماست کلامی است که از زبان محمد بیرون شده به معنی این نیست که بحث‌هایی درباره آیات ویژه در جریان نباشد. ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل می‌گویند که در قرآن گواه دگرگونی‌های تند ریتم، تکرار واژه‌های یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیه‌ای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکاف‌ها در ساختار گرامری، دگرگونی‌های ناگهانی در درازای آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به نخست شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند هستیم. اینها عموما ویژگی ویژه متن قرآن در نظر گرفته شده‌اند؛ ولی بل و وات پیشنهاد می‌کنند که می‌شود انگیزه این اینها تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن آن باشد. بگفته وات و بل حتی اگر این دیدگاه نیز پذیرفته نشود، لازم است که توجیهی برای این حالت متن قرآن داده شود. برگی از قرآن متعلق به سده ۴ هجری قمریاین آیات که بر روی پوست نوشته شده‌اند به خط کوفی می‌باشند. نقاط حروف به رنگ‌های آبی، نارنجی، سبز و قرمز هستند. مورخانی هم هستند که دیدگاه‌هایی مخالف باور عموم مورخان دارند. برای نمونه جان وانسبرو بر این باور است که قرآن کنار هم گذاشته شده متون مقدس دیگر، از آن میان متون مقدس مسیحی-یهودی است. مایکل کووک و پاتریکا کرون نگاه سنتی در برابر روش گردآوری قرآن را رد کرده و می‌گویند که هیچ گواه نیرومندی درباره اینکه قرآنی پیش از دهه پایانی سده هفتم میلادی وجود داشته نداریم. گرد پوین می‌گوید که قرآن ملغمه‌ای از متونی است که برخی از آن‌ها می‌شود صد سال پیش از محمد هم وجود داشته‌اند. اگر چه گاهی خلاقیت و تازگی برخی از این دیدگاه‌ها ستوده شده ولی درستی این نظریات مورد حمله یا تمسخر قرار گرفته‌اند: برای نمونه وان اس در رد دیدگاه کووک و کرون می‌گوید که «به رد کردن این دیدگاه احتیاجی نباشد زیرا نویسندگان کوششی مفصل برای اثبات آن نمی‌کنند. آنجاهایی که برداشت نوینی از حقایق نامی می‌دهند، برداشت آن‌ها پایانی نیست؛ ولی آنجایی که آگاهانه حقایق پذیرفته شده را معکوس می‌کنند، روش آن‌ها فاجعه بار است.». علوم قرآنی قرائت قرآن یک قرآن با ترجمه فارسی. قاریان هفت‌گانه (قراء سبعه) و راویان چهارده‌گانه قرآن نگاشته شده در قرن ششم هجری که در موزه رضا عباسی نگهداری می‌شود. ن.ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن می‌نویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائت‌های مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمده‌است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت می‌باشند». با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب می‌شوند نوشته شده‌است و با نام این افراد به یادگار مانده‌است. قرائت‌های مشهوری از قرآن در قرن‌های اولیه اسلام وجود داشت. این قرائت‌های مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن می‌دانستند به صورت نوشته درآمد، به آن افراد راوی گفته می‌شود که قرائت‌هایی از قرآن را روایت کرده‌اند؛ بنابراین در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته‌است و قرآن را نمی‌توان خواند مگر اینکه به یکی از راوی‌ها و قاری‌ها اعتماد کرد. نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده‌است این مهم را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آن‌ها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند می‌مردند زیاد شد و کار آن‌ها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابراین در قرن ۴ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت‌های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع‌آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار ۷ قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند». این کار در سال ۳۲۲ ه‌.ق توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب «پس از ۱۴۰۰»، سال برگ ۱۰۱ می‌نویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بغداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده‌است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آن‌ها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده می‌شد در سال ۳۲۲ هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن‌ها اضافه شد، به‌طوری‌که سرانجام شمار قرائت‌های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ در غزلی که انتساب آن بدو مورد تردید است، مدعی از بردانستن همه آن‌ها شده‌است). عشقت رسد به فریاد، گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت متن قرائتی برگزیده جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته‌است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است؛ که در سال ۱۲۷ هجری در کوفه درگذشته‌است.» این قرائتهای رسمی از این قرارند: نافع، از مدینه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مکنی به «ابی رویم» می‌باشد. نافع اصلا از اصفهان بود و در مدینه می‌زیست و در همان‌جا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده‌اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه، «مولی‌ام سلمه»، همسر رسول خدا قرائت نموده‌است. راویان وی عبارتند از: ورش و قالون. ابن کثیر، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثیر مکی) از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی‌هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ… بود؛ و از جمع صحابه عبدالله زبیر و انس‌بن‌مالک را درک کرده بود. راویان وی عبارتند از: بزی‌ و قنبل. ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمرو بن علاء بصری وی اهل ایران بوده‌است و در میان قرا سبعه از لحاظ کثرت استادان و شیوخ قرائت، کسی به پایه او نمی‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سیدحسن صدر، ابی‌عمرو را شیعی می‌داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده‌است). ابن عامر، از بصره سال ۱۱۸/۷۳۶ - وی در زمان عمر بن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمرترین قرا سبعه به‌شمار می‌رود. ابن عامر بنا به قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان. حمزه، از کوفه سال ۱۵۶/۷۷۲ - حمزه بن حبیب زیات کوفی حمزه اصلا ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده‌است و شاید برخی از آن‌ها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق خوانده‌است. شیخ طوسی نیز حمزه را از یاران امام صادق (ع) شناسایی کرده‌است. در وجه ملقب شدن حمزه به «زیات» می‌نویسند که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه گذران زندگی می‌کرد. الکسائی، از کوفه سال ۱۸۹/۸۰۴ - وی از مردم سرزمین ایران بوده‌است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» درگذشت کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه دریافت کرد، به گونه‌ای که می‌توان به قرائت او اعتماد نمود. کتاب‌ها و آثار فراوانی به کسائی منسوب است. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص دوری و ابوالحارث. ابوبکر عاصم، از کوفه سال ۱۵۸/۷۷۸ - عاصم بن ابی النجود کوفی از مردم کوفه‌است، عاصم از قرا هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی - که از یاران علی بود… قرائت کرد. عاصم با یک واسطه گوینده قرائت علی است. به همین جهت گفته‌اند فصیح‌ترین قرائات، قرائت عاصم می‌باشد، زیرا وی قرائت ریشه دار آورده‌است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم می‌نویسد: «وی پارساترین و پرهیزگارترین قرا، و رای او درست‌ترین آرا در قرائت به‌شمار می‌رود». قاطبه دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح‌ترین قرائات دانسته‌اند. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص و ابوبکر عیاش. احمد نیریزی که از نسخ نویسان نامی ایرانی است، در نزدیک ۳۰۰ سال پیش قرآنی را کتابت کرد که اختلاف قرائت قراء سبعه در حاشیه آن آورده شده‌است. اعجاز قرآن مسلمانان همگی قرآن را به عنوان معجزه وحی و الفاظ آن را عینا و دقیقا از جانب خدا می‌دانند، که توسط روح‌الامین (جبرئیل) بر محمد نازل شده‌است. این مبحث قسمتی از بررسی‌ها و علوم قرآنی را تشکیل می‌دهد. مبارزه‌طلبی مسلمانان بر این باورند که قرآن معجزه پیامبر و اثبات‌کننده درستی ادعای پیامبری اوست. قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیده‌است. ازجمله در آیه ۲۳ سوره بقره می‌گوید «و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده‌ایم شک دارید، اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.» در آیات انبوهی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شده‌است، که اگر می‌توانند همانند آن را بیاورند. البته در آیه‌ای درخواست شده که کتابی همانند آن بیاورند. در آیه دیگر ده سوره ذکر شده و در آیه بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای بشری بودن قرآن کافی دانسته شده‌است. از موارد دیگر مبارزه‌طلبی قرآن ادعای هماهنگی و نبود تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلاف‌های فراوانی در آن می‌یافتند» گفتنی است که چنین ادعا می‌شود که قرآن در فصاحت و شیوایی در زبان عربی بی‌همتا است و در کتاب‌های واژه عرب، در بسیاری موارد استشهاد به آیات قرآن می‌شود. برای نمونه فرهنگ واژه المنجد تالیف لویس معلوف که با اینکه خود لویس معلوف مسیحی بوده و مسلمان نبوده‌است ولی از آیات قرآن به نام استشهاد به سخن عرب فصیح بهره‌گیری نموده‌است؛ و همچنین برخی از نویسندگان نامی مصر به این فصاحت و شیوایی اعتراف دارند. مسیلمه، نخستین کسی بود که به فکر مبارزه با قرآن افتاد و آیاتی شبیه قرآن سرود: «الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل، و له ذنب وبیل» یعنی «چه می‌دانید فیل چیست؟ برای او خرطوم دراز و دم کوتاهی است». دیدگاه‌ها درباره قرآن مسلمانان جلسه ختم قرآن در اهواز - خوزستان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز ایزدی است، که به زبان عربیشیوا(فصیح) به عین الفاظ بدست فرشته وحی، جبرئیل، از سوی خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در درازای بیست و سه سال نازل شده.» باور عموم مسلمانان آن است که قرآن کتاب آسمانی و مقدس اسلام است، که بر پایه مندرجات آن و باور مسلمانان بدست وحی ایزدی به محمد فروفرستاده شد و معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می‌دانند. تمام مذاهب اسلامی جز شماری از دانشمندان بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در روش خواندن متن، برداشت و شاید ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازه‌ای است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم‌الخط واحدی بهره‌گیری می‌کنند. ناباوران دیگر صاحب‌نظران معمولا روایت کلی مسلمانان از وقایع را می‌پذیرند. اما، بر این باورند که مفاهیم قرآن بیشتر ریشه‌های زمینی دارند و قبل از تولد پیامبر اسلام این مفاهیم در میان مذاهب مختلف اقوام عرب وجود داشته‌اند. برخی اثبات‌گرایان(positivist) و علم‌باوران (scientisist) برخی مطالب قرآن درباره طبیعت و انسان را غیر علمی و از اشکالات این کتاب می‌دانند. این در حالیست که هنری مارگنو، استاد فیزیک و علوم طبیعی در دانشگاه ییل می‌نویسد: دیدگاهی شایع وجود دارد که علم و دین را به‌طور کلی ناسازگار تلقی می‌کند؛ بنابراین اجازه دهید پیش از هر چیز به این نکته اشاره کنم که این باور شاید نیم قرن قبل صحیح بود، ولی اکنون اعتبار خود را از دست داده‌است. این مطلب را هر کسی که نوشتارهای فلسفی برجسته‌ترین و خلاق‌ترین فیزیکدان‌های پنج دهه اخیر را مطالعه کند، می‌تواند دریابد؛ و منظور در اینجا کسانی همچون اینشتین، بور، هایزنبرگ، شرودینگر، ویگنر و دیگران‌اند. موضوعات قرآنی محتوای آیات اولیه قرآن صفحه‌ای از قرآن از آن سده هشتم هجری خورشیدی در افغانستان بر پایه قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز رستاخیز انتظار آن‌ها را می‌کشد، یکی از نقش‌های اصلی محمد می‌باشد. گاهی قرآن، صراحتا به روز رستاخیز اشاره نمی‌کند ولی نمونه‌هایی از داستان قوم‌های محو و نابود شده آورده و هم عصران محمد را از عذاب‌های همانند برحذر می‌دارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶). محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار می‌کنند هشدار می‌دهد، بلکه وعده‌های نیکویی به کسانی که از اهریمن دوری می‌ورزند، به سخن خدا گوش فراداده و از خدا فرمانبرداری می‌کنند، می‌دهد. ماموریت محمد هم‌چنین دربرگیرنده تبلیغ یکتاپرستی می‌باشد: قرآن از محمد می‌خواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور می‌دهد که از پرستش بتها یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد. موضوع آیات نخستین قرآن وظیفه انسان در برابر آفریننده خویش، رستاخیز مردگان، داوری پایانی خدا به همراه توصیف روشن عذاب‌های دوزخ و لذات و نعمات بهشت، و نشانه‌های خدا در همگی عرصه‌های زندگی انسان می‌باشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از باورمندان خواسته شده بود اندک بودند: باور به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران به‌ویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال جهان (که در زندگی بازرگانی مکه، امری پراهمیت به‌شمار می‌رفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر. آیات نخستین قرآن با پافشاری روی جنبه‌های اخلاقی آغاز و سپس به گونه فزآینده‌ای به انتقاد از خدایان مکه و بت‌پرستی پرداخت. قرآن و جهاد قرآن نبرد و قیام خونین را با حدود و مقتضیاتی مشخص تجویز کرده و حتی سستی از جنگ را در صورت لزوم آن از گناهان و جرائم بزرگ دانسته‌است: ۱. هنگامی که مسلمانان مورد تهاجم دشمن واقع شده و کشورشان در خطر باشد. ۲. برای دفع مخاطرات و فتنه و آشوب دشمن که به مراتب از خون‌ریزی بدتر و زیان بخش‌تر است. ۳. به منظور حفظ نوامیس و زنان و اطفال مسلمان که مورد شکنجه و فشار و تعدی دشمن واقع شده‌اند. ۴. در موردی که دشمن معاهده‌ای را که با مسلمانان بسته، نقض کند و اضافه بر پیمان‌شکنی، مشغول گمراه کردن و منحرف ساختن مومنین گشته و در دیانت طعن و لطمه وارد آورد. با تمامی این شرائط و حدود، لشکر اسلام پس از هر پیروزی مامور به ملاطفت و مهربانی با دشمن است و باید صدمه و فشاری که از آنان دیده را در بوته فراموشی نهاده و همچون برادران و دوستان صمیمی با ایشان رفتار کند و با کمال رافت، محبت، منطق قوی و کردار پسندیده آنان را به آیین حق دعوت کنند. وجه مشترک جنگ‌های اسلام، قیام در راه خدا، تحکیم و اجرای قانون حق و عدالت و برافکندن آشوب و فساد و هرج و مرج است. رویه لشکر اسلام نیز رویه‌ای مشفقانه دارند. قرآن و معجزات نگرش‌های اسلامی به علم قرآن و ریاضیات قرآن و پیش‌بینی‌ها تفسیر قرآن فرقان‌الحق ترتیب نزول بر اساس روایات ترتیب نزول بر اساس مدل بازرگان قرآن دست‌نویس دانشگاه بیرمنگام نام‌های خدا در قرآن القاب قرآن http://www.britannica.com/topic/Quran مدیر شانه‌چی، در مشکوه، شماره ۲، بهار ۱۳۶۲ش، ص ۱۵۱–۱۵۲ سوره ابراهیم، آیه ۱: برای نمونه مراجعه کنید به خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۲ زرین کوب، عبدالحسین؛ ۱۳۴۳؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ صفحه ۲۰؛ انتظارات امیرکبیر خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۷ سوره بقره، آیه ۲۳: سوره الفرقان، آیه ۵: سوره العنکبوت، آیه ۴۸: سوره علق، آیه ۴
[ "خط کوفی", "موزه بریتانیا", "جزء", "سوره", "آیه", "کتاب مقدس", "اسلام", "مسلمان", "وحی", "جبرئیل", "محمد", "اعجاز قرآن", "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "زبان عربی", "جزء قرآن", "توحید (اسلام)", "امت اسلام", "جهاد", "حدیث ثقلین", "اهل بیت", "شب قدر", "صحت تاریخی قرآن", "عثمان بن عفان", "زید بن ثابت", "مصحف عثمان", "مکه", "دمشق", "کوفه", "بصره", "قاریان هفتگانه", "عاصم کوفی", "قرن هشتم میلادی", "وزن شعر", "نثر", "ضرب‌المثل", "علوم قرآنی", "سوره‌های مکی", "شان نزول", "تلاوت قرآن", "تفسیر قرآن", "تاریخ قرآن", "اسم خاص", "محمد بن ادریس شافعی", "فراء", "ابوالحسن اشعری", "سوره علق", "ابن‌اثیر", "سریانی", "محمد صادقی تهرانی", "کتاب آسمانی", "سید محمدحسین طباطبایی", "سوره فصّلت", "علی بن ابی طالب", "جز قرآن", "شیعیان", "سورهٔ توبه", "اهل سنت", "عثمان", "سوره‌های قرآن", "مدینه", "سوره توبه", "نمل", "بقره (سوره)", "کوثر", "آیه نور", "آیت‌الکرسی", "آیه تطهیر", "آیه ولایت", "آیه حجاب", "علق", "آیه اکمال", "تار عنکبوت", "بسم الله الرحمن الرحیم", "سورهٔ فاتحه", "سوره فاتحه", "توبه (سوره)", "الرحمن", "حزب (قرآن)", "هفتک", "هفت‌یک", "سوره مکی", "سوره‌های مدنی", "قیامت", "پردازش زبان‌های طبیعی", "چرم", "گوسفند", "شتر", "درخت خرما", "تاریخ قرآن (محمود رامیار)", "جلال‌الدین سیوطی", "الاتقان فی علوم القرآن", "حسن حسن‌زاده آملی", "تفسیر المیزان", "سوره حجر", "جنگ‌های ارتداد", "عمر", "ابوبکر", "کتابت قرآن", "تاشکند", "ازبکستان", "ایران", "شام", "مصر", "سعید بن عاص", "عبدالله بن زبیر", "عبدالرحمن بن حارث", "قریش", "انصار", "مصحف", "قرآن عثمان", "ه‍.ق", "بحرین", "عبدالله پسر مسعود", "فلق (سوره)", "ناس (سوره)", "ابی پسر کعب", "قرآن علی", "خط عربی", "علی", "نصر بن عاصم", "همزه", "ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری", "ایرانی‌ها", "ابوحاتم سجستانی", "سوره نور", "ابوموسی اشعری", "خوارج", "صحابه محمد", "بارآشر", "دانشنامه قرآن", "شیخ مفید", "سید مرتضی", "شیخ طوسی", "شیخ طبرسی", "ملا محسن فیض کاشانی", "محمد باقر مجلسی", "بحار الانوار", "خبر واحد", "سید ابوالقاسم خویی", "عبدالله جوادی آملی", "حسین بن محمد تقی نوری", "فرانسیس ادوارد پیترز", "دانشگاه نیویورک", "ویلیام مونتگمری وات", "سوره آل عمران", "ریچارد بل", "انتشارات دانشگاه کمبریج", "The Times Literary Supplement", "قاری", "شجاع الدین شفا", "جهان اسلام", "حافظ", "دانشگاه الازهر", "جهان امروز", "عاصم بن ابی النجود", "رسول خدا", "ابن کثیر", "ابن عامر", "هجری قمری", "امام صادق", "احمد نیریزی", "قراء سبعه", "سوره بقره", "مسیلمه", "بیست و سه سال", "مذاهب اسلامی", "شیعیان دوازده امامی", "اثبات‌گرایی", "هنری مارگنو", "علوم طبیعی", "دانشگاه ییل", "دوزخ", "بهشت", "آلفورد ولش", "دانشنامه اسلام", "گمراه کردن", "قرآن و معجزات", "نگرش‌های اسلامی به علم", "قرآن و ریاضیات", "قرآن و پیش‌بینی‌ها", "فرقان‌الحق", "فهرست سوره‌های قرآن", "ترتیب نزول", "قرآن دست‌نویس دانشگاه بیرمنگام", "نام‌های خدا در قرآن", "القاب قرآن", "بهاءالدین خرمشاهی", "زرین کوب", "تاریخ ایران" ]
[ "قرآن", "ادبیات قرون وسطی", "اسلام", "اصطلاحات اسلامی", "الهیات اسلامی", "قانون اساسی", "کتاب‌های سده ۷ (میلادی)", "متون اسلامی", "متون دینی", "واژه‌ها و عبارت‌های عربی", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
557
کالبدشناسی
0
267
0
[ "كالبدشناسي", "کالبد شناسی", "آناتومی", "علم تشریح", "آناتومیست", "کالبد شناس", "کالبدشناس", "آناتومي", "اناتومی", "آناتوميست", "اناتومیست", "اناتومي", "اناتوميست", "علوم تشریحی", "علم تشريح", "علوم تشريحي", "كالبد شناس", "كالبد شناسي", "كالبدشناس", "کالبدشناسی حیوانات", "كالبدشناسي حيوانات" ]
false
210
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
upright=1.3 کالبدشناسی یک زن حامله اثر میر محمد ارزانی بن میر حاجی مقیم کالبدشناسی اسب حدود یک قرن پس از دوران طلایی اسلام. سده ۱۵ (میلادی). این تصویر یک سند مصری است که در کتابخانه دانشگاه استانبول نگهداری می‌گردد. کالبدشناسی یا تشریح یا آناتومی ، شاخه‌ای از علوم زیستی است که به بررسی ساختار و شیوه کار تن و بدن جانداران می‌پردازد. زیر شاخه‌های آن کالبدشناسی جانوری و کالبدشناسی گیاهی می‌باشد. یک تعریف تقریبا کامل برای کالبدشناسی، شناسایی قسمت‌های مختلف بدن و ارتباط ساختمانی آن‌ها با همدیگر می‌باشد. بجز کالبدشناسی می‌توان از کلمه تشریح نیز به عنوان یک معادل دیگر واژه آناتومی نام برد. در بعضی از سطوح اصطلاح آناتومی یا تشریح اشاره دارد به جنین‌شناسی و گونه‌شناسی که خود جزئی از زیست تکاملی است. علم تشریح جزء مهم و ضروری‌ای از علوم پایه پزشکی و دامپزشکی است. تشریح خود دارای دو جزء ماکروسکوپی و میکروسکوپی یا بافت‌شناسی است که تشریح ماکروسکوپی تحت عنوان کالبدشناسی است و همان‌طور که از نامش بر می‌آید به تشریح بدن انسان و سایر جانداران در سطح ماکرو به معنی بزرگ می‌پردازد. تشریح میکروسکوپی به تشریح بدن انسان و سایر موجودات در سطح میکرو به معنی کوچک می‌پردازد و در علم پزشکی تحت عنوان بافت‌شناسی شناخته می‌شود. تاریخچه آناتومی به لحاظ پستی و بلندی‌های شناخت ارگان‌های مختلف بدن (از جهت مخالفت مردم با تشریح) از سایر علوم متمایز می‌شود. همچنین روند پیشرفت این علم از گذشته که با پاره‌پاره کردن اجساد همراه بود امروزه به‌طور چشمگیری با کمک ابزارهای رادیو لوژی و MRI، ultra sound و… تغییر کرده‌است. از شاخه‌های بزرگ کالبدشناسی، کالبدشناسی سنجشی و کالبدشناسی انسان است. کالبدشناسی انسان، از دانش‌های پایه‌ای پزشکی می‌باشد. انواع کالبدشناسی تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای کالبدشناسی وجود دارد که هر یک از دیدگاه خاصی ارائه می‌شود. بطور مثال، می‌توان به انواع کالبدشناسی از نظر نوع دید اشاره کرد. در این تقسیم‌بندی که به دو بخش کالبدشناسی ماکروسکوپی (آناتومی گروس) و آناتومی میکروسکوپی قابل ارائه‌است، منظور اصلی در کاربرد یا عدم استفاده از وسایل کمکی در تشریح می‌باشد. کالبدشناسی میکروسکوپی را می‌توان به دو زیر شاخه بافت‌شناسی و جنین شناسی تقسیم نمود. در تقسیم‌بندی مرسوم در آموزش پزشکی، آناتومی به سه زیر شاخه گروس آناتومی با محوریت جسد یا لاشه و ساختارهای قابل مشاهده با چشم، بافت‌شناسی با محوریت مقاطع تثبیت‌شده بافتی و جنین‌شناسی با محوریت نحوه تشکیل اندام‌ها و جنین و رویان تقسیم‌بندی می‌شود. نوع دیگری از تقسیم‌بندی کالبدشناسی بر اساس عناصر تشریحی می‌باشد که به زبان ساده، عناصر تشریحی را می‌توان شامل استخوان، مفصل، ماهیچه (عضله)، و احشا در نظر گرفت. بدین ترتیب کالبدشناسی به چهار بخش استخوان شناسی، مفصل شناسی، ماهیچه‌شناسی و احشاشناسی تقسیم می‌شود. مراد از احشا اعصاب مرکزی مغز و نخاع شوکی و اعصاب محیطی، قلب و رگ‌های خونی سرخرگ و سیاهرگ، دستگاه گوارش و دستگاه تنفس و دستگاه تناسلی-ادراری و دستگاه لنفاوی می‌باشند. شرح ساختارهایی که مختص یک گونه از جانداران است، کالبدشناسی اختصاصی (special anatomy) نام دارد مثلا کالبدشناسی پزشکی (medical anatomy) شاخه‌ای از آناتومی است که در آن انسان بررسی می‌شود و کالبدشناسی دامپزشکی (veterinary anatomy) شاخه‌ای از آناتومی است که در آن گروه‌های مختلف حیوانات بررسی می‌شود . جهات کالبدشناختی آن قسمت‌هایی از بدن یا اعضاء که نسبت به اعضای دیگر در جلو قرار گرفته باشند اصطلاحا می‌گویند آن عضو در سطح پیشین (قدامی، جلویی، Anterior) است و آن اعضاء و قسمتهایی از بدن که نسبت به قسمتهای دیگر در عقب قرار گرفته باشد در سطح پسین (خلفی یا عقبی، posterior) است. هر عضو یا قسمتی که نسبت به قسمت دیگر در سمت بالاتر قرار گیرد اصطلاحا گویند در قسمت بالایی یا فوقانی (superior) قرار دارد مثل سر نسبت به شانه و بر عکس آن هر عضو یا قسمتی که نسبت به قسمت دیگر در سمت پائین‌تر قرار گیرد اصطلاحا در قسمت پایینی یا تحتانی (inferior) قرار دارد. خط میانی (Midline) خطی فرضی می‌باشد که از میان بدن می‌گذرد و آن را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند. هر عضو که به خط فرضی نزدیک‌تر باشد درونی یا داخلی (medial) و اگر از خط دورتر باشد جانبی یا بیرونی یا خارجی (lateral) است. یا هر عضوی که نسبت به عضو دیگر در قسمت داخل قرار گرفته باشد درونی است. مثل قلب نسبت به دست چپ. اگر دو عضو با هم سنجیده شود باید از لفظ بالایی و پایینی استفاده کرد، ولی اگر قسمت‌هایی از یک عضو با هم سنجیده شود باید از لفظ نزدینه با ابتدای عضو (proximal) و دورینه یا انتهای عضو (distal) استفاده کرد. پانویس‌ها و منابع کالبدشناسی
[ "دوران طلایی اسلام", "سده ۱۵ (میلادی)", "زیست‌شناسی", "کالبدشناسی سنجشی", "کالبدشناسی انسان", "کالبدشناسی ماکروسکوپی", "کالبدشناسی میکروسکوپی", "بافت‌شناسی", "جنین شناسی", "استخوان", "مفصل", "ماهیچه", "احشا", "استخوان شناسی", "مفصل شناسی", "ماهیچه‌شناسی", "احشاشناسی", "مغز و نخاع شوکی", "سرخرگ", "سیاهرگ", "دستگاه گوارش", "دستگاه تنفس", "دستگاه تناسلی-ادراری", "دستگاه لنفاوی" ]
[ "کالبدشناسی", "پزشکی مصر باستان", "ریخت‌شناسی" ]
558
بدن انسان
0
385
0
[ "کالبد انسان", "كالبدشناسي انسان", "كالبد انسان", "آناتومی بدن", "آناتومي بدن", "اناتومی بدن", "اناتومي بدن" ]
false
160
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "Name", "Item2": "بدن انسان" }, { "Item1": "Width", "Item2": "250" }, { "Item1": "Image", "Item2": "Human Body.jpg" }, { "Item1": "Latin", "Item2": "corpus humanum" } ], "Title": "anatomy" }
بدن انسان بدن انسان ، کل ساختار انسان است که سر، گردن، تنه (سینه و شکم)، دو بازو و دست‌ها و دو ساق پا و پاها را شامل می‌شود. هر قسمت بدن از انواع مختلف سلول تشکیل شده‌است. تعداد سلول‌های بدن انسان حدود ۳۷٫۲ تریلیون تخمین زده شده‌اند. این عدد از داده‌های جزئی بدست آمده‌است و به عنوان نقطه شروع برای محاسبات بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این عدد از تعداد همه سلول‌های اندام‌های بدن و نوع سلول‌هایشان بدست آمده‌است. اجزای سازنده بدن انسان نشان می‌دهد که بدن از تعدادی عناصر خاص در نسبت‌های مختلف تشکیل شده‌است. بدن انسان می‌تواند ناهنجاری‌های آناتومیک غیر پاتولوژیک را نشان بدهد. فیزیولوژی بر روی سیستم اعضای بدن و عملکردشان تمرکز دارد. سیستم‌ها و مکانیزمشان در راستای حفظ هومئوستاز بدن عمل می‌کنند. مطالعه بدن انسان شامل کالبدشناسی و فیزیولوژی می‌باشد. کالبدشناسی انسان یکی از شاخه‌های کالبدشناسی است. این رشته به بررسی اندام‌ها و دستگاه‌های اندام‌های بدن انسان می‌پردازد. تن انسان مانند تن همه جانوران از چندین دستگاه درست شده‌است که این دستگاه‌ها از اندام‌ها و ایشان از بافت‌ها و این بافت‌ها از یاخته‌ها درست شده‌اند. کالبدشناسی ماکروسکوپی کاری به بررسی بافت‌ها یا یاخته‌ها ندارد و تنها به شناخت اندام‌ها و کارکرد آن‌ها می‌پردازد. شناخت بافت‌ها مربوط به بافت‌شناسی و بررسی یاخته‌ها مربوط به یاخته‌شناسی می‌شود. ساختار بدن حفره‌های بدن انسان استخوان‌بندی، شکل کلی بدن را ایجاد می‌کند و در طول عمر انسان تغییر نمی‌کند. بطور کلی شکل بدن (و شکل بدن زن) تحت تاثیر توزیع‌های ماهیچه‌ای، بافت‌های چربی و هورمونهای مختلف می‌باشد. قد متوسط یک مرد بالغ (در کشورهای توسعه یافته) حدود ۱٫۷ – ۱٫۸ متر (۵’۷’’ تا ۵/۱۱’’) و یک زن بالغ حدود ۱٫۶ – ۱٫۷ متر (۵’۲’’ تا ۵’۷’’) می‌باشد. قد بلند بستگی به ژنتیک و رژیم غذایی افراد دارد. شکل و ترکیب بدن تحت تاثیر عواملی مثل ژنتیک، رژیم غذایی و ورزش قرار دارد. بدن انسان دارای چندین حفره می‌باشد که بزرگترین آن حفره شکمی است. این حفره‌ها محل قرار گرفتن اندام‌های مختلف بدن از جمله ستون مهره‌ها می‌باشند، که جریان مایع مغزی نخاعی از بطن مغز در آن جاری می‌باشد. حفره‌های کوچک دیگری نیز در بدن هستند که سینوس نامیده می‌شوند و عملکردهای مختلفی دارند. بطور عمومی سینوس‌ها به سینوس‌های پارانازال اشاره دارند که در سینوزیت نقش دارند. سینوس‌های پارانازال چهار جفت حفره هوایی در استخوان جمجمه می‌باشند. این فضاهای پر از هوا در بین چشم‌ها، بالای چشم‌ها، عمق‌تر در پشت چشم‌ها و اطراف حفره بینی قرار دارند. ترکیب بدن عناصر تشکیل دهنده بدن انسان در بدن بزرگسالان متوسط ۵–۵٫۵ لیتر خون و همچنین حدود ۱۰ لیتر از مایع میان‌بافتی وجود دارد. این مایع اطراف سلول‌ها را طوری احاطه کرده‌است که گویی در حال غرق شدن هستند. تمام فضای بافت‌ها دارای مایع میان بافتی است. ترکیب بدن انسان اشاره به مقدار آب، محتوای عناصر، انواع بافت‌ها و نوع مواد دارد. بدن یک فرد بالغ حاوی حدود ۶۰ درصد آب است که بخش قابل توجهی از وزن و حجم بدن را تشکیل می‌دهد. محتوای آب می‌تواند از ۷۵ درصد در نوزاد تازه متولد شده تا ۴۵ درصد در یک فرد چاق متفاوت باشد. (این اعداد آمار تقریبی می‌باشند) ترکیب نوع بافت‌های بدن انسان نشان می‌دهد که منشا اکثریت قریب به اتفاق سلول‌ها از سلول‌های باکتریایی و سلول‌های باستانیان (آرکی سل‌ها) بخصوص متانوژنها مانند Methanobrevibacter smithii می‌باشد. میکروارگانیسم‌های پوست و دیگر بخش‌های بدن همگی میکروبیوم انسان نامیده می‌شوند و بزرگترین قسمت این ماده فلور میکروبی روده را تشکیل می‌دهد. عناصر بدن را می‌توان به عناصر اصلی و عناصر کمیاب تقسیم کرد. انواع این مواد می‌توانند شامل آب، پروتئین‌ها، بافت همبند، چربی‌ها، کربوهیدرات‌ها و استخوان‌ها باشند. کالبدشناسی بدن انسان مطالعه کالبدشناسی بدن انسان بوسیله لئوناردو دا وینچی کالبدشناسی بدن انسان یکی از علوم پایه در مطالعات ریخت‌شناسی (مورفولوژی) بدن انسان است. کالبدشناسی به سه بخش کالبدشناسی ماکروسکوپی، کالبدشناسی میکروسکوپی (بافت‌شناسی) و کالبدشناسی تکوینی تقسیم می‌شود. کالبدشناسی ماکروسکوپی (که آناتومی توپوگرافی، آناتومی مبداءی، آنتروپوتومی یا آناتومی درشت نیز نامیده می‌شود. مطالعه ساختار آناتومیک با چشم غیرمسلح می‌باشد. آناتومی میکروسکوپی شامل مطالعه ساختارهای آناتومیکی به وسیله میکروسکوپ می‌باشد، و حوزه بافت‌شناسی مطالعه ساختار بافت‌ها در تمامی سطح‌ها از زیست‌شناسی سلولی (در گذشته سیتولوژی یا سلول‌شناسی نامیده می‌شد) تا اندام‌ها می‌باشد. بافت‌شناسی تکوینی به مطالعه نحوه تشکیل اندام‌ها در دوره‌های رویانی و جنینی و عوامل موثر بر آن می‌پردازد. کالبدشناسی، فیزیولوژی (مطالعه عملکردها) و بیوشیمی (مطالعه شیمیایی مولکول‌های زنده) پایه‌های علم پزشکی هستند که دانشجویان پزشکی به عنوان بخشی از محتوای درسی، آن‌ها را مطالعه می‌کنند. نمای جلو از اندام‌ها در برخی از جنبه‌ها کالبدشناسی (آناتومی) بدن انسان رابطه نزدیکی با جنین‌شناسی، کالبدشناسی تطبیقی و جنین‌شناسی تطبیقی (تبارزایش)داشته و ریشه‌های مشترک تکاملی دارند: به عنوان مثال، بدن انسان از یک الگوی سگمنتال باستانی باقی مانده‌است که در حال حاضر واحد پایه آن در تمام مهره داران ستون فقرات و قفسه سینه است و می‌تواند مراحل سومایتوجنسیس را در جنین‌های تازه تشکیل شده ترسیم کند. بطور کلی، پزشکان، دندانپزشکان، فیزیوتراپها، پرستاران، امدادگران، پرتونگاران و دانشجویان علوم زیستی، آناتومی کلی و آناتومی میکروسکوپی را از مدل‌های آناتومیکی، اسکلت بدن، کتاب‌های مرجع، جداول، عکس‌ها، سخنرانی‌ها و آموزش مشاوره‌ای یادمی‌گیرند. مطالعه آناتومی میکروسکوپی (یا بافت‌شناسی) را می‌توان با تجربه عملی در بررسی‌های بافت‌های آماده (یا اسلایدها) زیر میکروسکوپ انجام داد، به علاوه اینکه، دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی می‌توانند آناتومی را با مطالعات کالبدشکافی و بررسی لاشه (اجساد) مطالعه کنند. مطالعات آناتومی برای همه پزشکان بخصوص جراحان و پزشکان با تخصص تشخیصی مثل بافت آسیب‌شناسی و رادیولوژی لازم و ضروری است. کالبدشناسی بدن، فیزیولوژی و بیوشیمی اساس علم پزشکی می‌باشند که دانشجویان پزشکی معمولا در سال اول دانشکده پزشکی آن‌ها را مطالعه می‌کنند. آناتومی بدن می‌تواند سیستمیک یا بخش بخش تدریس شود، که به ترتیب، مطالعه آناتومی بخش‌های بدن مثل سر و سینه یا مطالعه سیستم‌های مشخص مثل سیستم عصبی یا تنفسی می‌باشد. کتاب مرجع اصلی آناتومی، آناتومی گری نام دارد که اخیرا در راستای روش‌های مدرن، از شکل سیستمیک به شکل بخشی، تغییر یافته‌است. تغییرات آناتومیک در آناتومی بدن، اصطلاح تغییرات آناتومیک اشاره به ساختارهای آناتومیک غیر پاتولوژیک دارد که از حالت طبیعی خارج شده‌اند. تغییرات آناتومیکی ممکن برای هر اندام و جریان‌های شریانی و وریدی آن باید توسط پزشکان مانند جراحان یا رادیولوژیست‌ها شناخته شود. برخلاف بیماری مادرزادی، تغییرات آناتومیک معمولا بی‌اهمیت بوده و اختلال تلقی نمی‌شوند. عضلات فرعی دوبرابر شدن تکراری عضلات هستند که می‌توانند اتفاق بیفتند و تنها در جایی درمان می‌شوند که عملکردشان دچار اختلال شده باشد. دیگر تغییر عمومی که در حدود ۱۰ درصد از مردم رخ می‌دهد طحال فرعی می‌باشد. فیزیولوژی بدن انسان فیزیولوژی بدن انسان علم مطالعه عملکردهای مکانیکی، فیزیکی، بیوالکتریکی و زیست شیمی اندام‌ها و سلول‌های تشکیل دهنده آن‌ها، در یک بدن سالم است. فیزیولوژی عمدتا بر روی اندام‌ها و سیستم‌ها متمرکز می‌باشد. بیشترین جنبه‌های فیزیولوژی بدن انسان مانند هومولوژی بسیار نزدیک به جنبه‌هایی از فیزیولوژی جانوران می‌باشد. بسیاری از آزمایش‌های حیوانی اساس دانش فیزیولوژی را فراهم کرده‌است. آناتومی و فیزیولوژی حوزه مطالعه نزدیکی دارند. آناتومی مطالعه شکل و فیزیولوژی مطالعه عملکرد می‌باشد که ذاتا به هم مربوط می‌باشند و به عنوان بخشی از برنامه آموزشی پزشکی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. دستگاه‌های بدن انسان بدن انسان از سیستم‌های تعاملی بسیاری تشکیل شده‌است. هر یک از سیستم‌ها به حفظ هومئوستاز خود، دیگر سیستم‌ها و کل بدن کمک می‌کنند. هر سیستم از یک یا چند اندام که مجموعه‌ای از بافت‌های عملکردی می‌باشد، تشکیل شده‌است. سیستم‌ها به تنهایی کار نمی‌کنند و سلامتی فرد بستگی به سلامتی تمام سیستم‌های تعاملی بدن دارد. سیستم‌های تعاملی بدن با نام‌های مشترکی معرفی می‌شوند مثل سیستم عصبی و سیستم غده درون‌ریز که باهم سیستم غددی عصبی نامیده می‌شوند. دستگاه‌های اصلی بدن دستگاه قلب و رگ‌ها برای گردش خون دستگاه گوارش برای فرودادن هضم جذب و دفع خوراک دستگاه درونریز برای هماهنگی اندام‌های درونی با کمک هورمون دستگاه پی‌ها برای گردآوری، جابجایی و پردازش داده‌ها در مغز و اعصاب دستگاه ماهیچه‌ای برای جنباندن بدن دستگاه تنفسی برای دم و بازدم دستگاه ادراری برای برونرفت ادرار دستگاه پوششی شامل پوست، مو و ناخن برای پوشش و حفاظت بدن استخوان‌بندی انسان برای سرپاداشتن و نگاهداری ساختار تن دستگاه دفاعی بدن برای دفاع در برابر بیماری‌زاها دستگاه مطالعه کلینیکی فیزیولوژی 50px دستگاه عصبی از دو بخض دستگاه عصبی مرکزی (مغز و نخاع) و دستگاه عصبی محیطی تشکیل شده‌است. مغز اندامی است که احساسات، حافظه، پردازش حسی و ارتباط و عملکرد سیستم‌های مختلف را کنترل می‌کند. حواس ویژه شامل بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی می‌باشند. چشم‌ها، گوش‌ها، زبان و بینی اطلاعات مختلفی را در مورد محیط اطراف بدن جمع‌آوری می‌کنند. علوم اعصاب، عصب‌شناسی (بیماری‌ها)، روان پزشکی (رفتارشناسی)، چشم پزشکی (بینایی)، پزشکی گوش و حلق و بینی (شنوایی، چشایی، بویایی) نوروفیزیولوژی 50px سیستم عضلانی اسکلتی شامل اسکلت بدن (از جمله استخوان‌ها، رباط‌ها، تاندون‌ها و غضروف) و ماهیچه‌های متصل به آن‌ها می‌باشد. این دستگاه ساختار اصلی بدن را تشکیل داده و حرکت کردن را امکان‌پذیر می‌کند. علاوه بر این نقش، استخوان‌های بزرگ بدن دارای مغز استخوان هستند که محل تولید سلول‌های خونی می‌باشند. همچنین، همه استخوان‌ها محل ذخیره‌سازی کلسیم و فسفات می‌باشند. این سیستم را می‌توان به دو سیستم ماهیچه‌ای و اسکلتی تقسیم کرد. ارتوپدی (اختلالات و آسیب‌های عضلانی و استخوانی) فیزیولوژی سلولی، فیزیولوژی عضلانی اسکلتی، استخوان‌شناسی (اسکلت بدن)، آرترولوژی (سیستم مفصلی)، مایولوژی (سیستم ماهیچه‌ای) 50px دستگاه گردش خون یا سیستم شریانی وریدی از قلب و رگ‌های خونی (شریان‌ها، وریدها و مویرگ‌ها) تشکیل شده‌است. قلب خون را در رگ‌ها به جلو می‌راند، این سیستم انتقالی، اکسیژن، سوخت، مواد مغذی، مواد دفعی، سلول‌های ایمنی و مولکول‌های علامتی (هورمون‌ها) را از قسمتی به قسمت دیگر بدن منتقل می‌کنند. خون مایعی است که سلول‌ها در آن شناور هستند، بعضی از این سلول‌ها از بافت به رگ خونی و برعکس حرکت می‌کنند، همانند طحال و مغز استخوان. کاردیولوژی (پزشکی قلب)، هماتولوژی (خون‌شناسی) فیزویولوژی کاردیو وازکولار، خود قلب از سه لایه به نام‌های درون شامه قلب، ماهیچه قلب و برون شامه قلب تشکیل شده‌است که در ضخامت و عملکرد متفاوت هستند. 50px سیستم تنفسی از بینی، نازوفارنکس، تراکئا و شش‌ها تشکیل شده‌است. این سیستم اکسیژن را از هوا گرفته و دی‌اکسید کربن و آب تولید کرده و به هوا دفع می‌کند. پزشکی ریه فیزیولوژی تنفسی 50px سیستم گوارشی از دهان شامل زبان و دندان‌ها؛ مری، معده، لوله‌های گوارشی (دستگاه گوارش، روده باریک و روده بزرگ و راست روده) همچنین کبد، پانکراس، کیسه صفرا و غدد بزاقی تشکیل شده‌است. این سیستم غذا را به قطعات کوچک، مواد مغذی، مولکول‌های غیر سمی برای توزیع به تمام بافت‌های بدن تبدیل می‌کند و مواد باقی‌مانده بدون استفاده را دفع می‌کند. پزشکی گوارشی فیزیولوژی گوارشی 50px دستگاه پوششی از پوست، مو و ناخن تشکیل شده‌است، دیگر دستگاه‌های مهم این سیستم غدد عرق و غدد چربی می‌باشند. پوست از ساختارها و عملکرد اندام‌های بدن محافظت می‌کند، همچنین به عنوان سیستم حسی با محیط خارج عمل می‌کند. درماتولوژی فیزیولوژی سلولی، فیزیولوژی پوست 50px دستگاه ادراری شامل کلیه‌ها، حالب‌ها، مثانه و مجرای ادرار می‌باشد. این دستگاه آب را از خون خارج کرده و ادرار را که از مولکول‌های مضر و یون‌های اضافی و آب تشکیل شده می‌سازد و از بدن خارج می‌کند. نفرولوژی (عملکرد)، اورولوژی (بیماری‌های ساختاری) فیزیولوژی کلیه 50px دستگاه تولید مثل شامل غدد جنسی و اندام‌های جنسی درونی و بیرونی می‌باشد. دستگاه تولید مثل در هر دو جنس گامت تولید می‌کند، مکانیسم ترکیب آن‌ها و ایجاد محیط مناسب برای رشد ۹ ماهه اول نوزاد نیز از وظایف این دستگاه می‌باشد. پزشکی زنان، آندرولوژی (در مردان)، سکسولوژی (جنبه‌های رفتاری)، جنین‌شناسی (جنبه‌های رشد و نمو)، بارداری زنان فیزیولوژی تولید مثل 50px سیستم ایمنی از گلبول سفید، تیموس، غدد لنفی و کانال‌های لنفی تشکیل شده‌است که بخش‌هایی از سیستم لنفی نیز هستند. سیستم ایمنی مکانیزمی را ایجاد می‌کند که بدن بتواند سلول‌ها و بافت‌های خود را از سلول‌های بیگانه تشخیص دهد. همچنین می‌تواند با استفاده از پروتئین‌های تخصص یافته‌ای مثل آنتی‌بادی‌ها، سیتوکاین‌ها و تی‌ال‌آرها مواد بیگانه را از بین ببرد. ایمنی‌شناسی ایمونولوژی 50px عملکرد اصلی سیستم لنفی استخراج، انتقال و متابولیسم غدد لنفاوی در مایع میان بافتی است. سیستم لنفاوی در عملکرد و ساختار بسیار شبیه سیستم انتقال خون می‌باشد. سرطان‌شناسی، ایمنی‌شناسی اونکولوژی، ایمونولوژی 50px دستگاه درون ریز شامل غده درون‌ریز اصلی: هیپوفیز، تیروئید، غده فوق کلیه، پانکراس، پاراتیروئید و غدد جنسی در کنار اندام‌ها و بافت‌ها می‌باشد که هورمون‌های خاصی را ترشح می‌کنند. هورمون‌های غده درون‌ریز سیگنال‌های حالت‌های مختلف و تغییر عملکرد را از اندامی به اندام دیگر منتقل می‌کنند. سیستم غدد برون ریز نیز وجود دارد. پزشکی غده درون‌ریز اندوکارینولوژی هومئوستاز بدن اصطلاح هومئوستاز به سیستمی گفته می‌شود که محیط درونی بدن را تنظیم کرده و آن را در شرایط نسبتا پایداری حفظ می‌کند: از جمله دمای طبیعی بدن، تعادل اسید و PH. این سیستم برای بدن ضروری می‌باشد. بدون توازن PH، دما، جریان خون و محل اندام‌ها، زنده ماندن غیرممکن خواهد بود. بسیاری از مکانیسم‌ها و سیستم‌های تعاملی، محیط داخلی بدن را حفظ می‌کنند. سیستم عصبی پیام‌هایی را از تمام نقاط بدن دریافت می‌کند و بوسیله پیامرسان‌های عصبی آن‌ها را به سمت مغز هدایت می‌کند. سیستم غده درون‌ریز نیز هورمون‌هایی را برای تنظیم فشار خون و حجم خون ترشح می‌کند. سوخت و ساز سلولی نیز به تنظیم PH خون کمک می‌کند. جامعه و فرهنگ تصویر تصویری از دو صفحه کتاب مرجع، اشکال مرد و زن بدون پوشش، "Epitome", fol. 10b and 11a. HMD Collection, WZ 240 V575dhZ 1543. آناتومی بدن به یکی از بخش‌های کلیدی هنرهای تجسمی تبدیل شده‌است. چگونگی عملکرد عضلات و استخوان‌ها و تغییر حرکتی آن‌ها مفاهیم عمومی این هنر بوده و در طراحی و نقاشی یا متحرک‌سازی اساسی هستند. کتاب‌های بسیاری (مثل " آناتومی بدن انسان برای هنرمندان: عناصر فرم") برای راهنمایی طراحی بدن انسان نوشته شده‌اند. لئوناردو دا وینچی هنر خود را با درک بهتر از آناتومی بدن انسان بهبود بخشیده بود. در این راستا، او پیشرفت بزرگی در آناتومی بدن انسان و نشان دادن آن در هنر داشته‌است. به دلیل پیچیده بودن ساختار موجودات زنده، آناتومی از سطح‌های مختلف، از کوچکترین اجزای سلولی تا بزرگترین اندام‌ها و ارتباط آن‌ها با هم تشکیل شده‌است. تاریخچه آناتومی طی یک دوره زمانی طولانی، آناتومی در حال انجام و افزایش درک بهتر از عملکرد اندام‌ها و ساختمان‌های داخل بدن انسان می‌باشد. روش‌ها بطور چشمگیری از یک آزمایش ساده به تشریح حیوانات و اجساد انسان‌ها، استفاده از میکروسکوپ، تکنولوژی پیشرفته میکروسکوپ الکترونی و دیگر روش‌های پیچیده قرن بیستم، پیشرفت کرده‌اند. در طول قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰، این علم برجسته‌ترین پژوهش‌های علمی را داشته‌است. تاریخچه فیزیولوژی اطلاعات فیزیولوژی بدن انسان حداقل به ۴۲۰ قبل از میلاد و زمان بقراط، پدر طب غربی، برمیگردد. تفکر انتقادی ارسطو و تاکید او بر ارتباط بین ساختار و عملکرد اندام‌ها آغازگر فیزیولوژی در یونان باستان می‌باشد، زمانی که کلادیوس گالنوس (۱۲۶ – ۱۹۹ بعد از میلاد) معروف به جالینوس، اولین کسی بود که آزمایش‌هایی را برای شناختن عملکرد بدن انجام می‌داد. جالینوس کاشف فیزیولوژی تجربی بود. جهان پزشکی از جالینوس به سمت آندرئاس وزالیوس و ویلیام هاروی حرکت کرد. در طول قرون وسطی، طب سنتی یونان و هند به پیشرفت طب اسلامی کمک کردند. برجسته‌ترین کار این دوره زمانی را ابوعلی سینا (۹۸۰–۱۰۳۷) نویسنده قانون در طب و ابن نفیس (۱۲۱۳_۱۲۸۸) انجام داده‌اند. پس از قرون وسطی، دوره رنسانس افزایش تحقیقات فیزیولوژی را در جهان غرب به ارمغان آورد و باعث مطالعات کالبدشناسی و فیزیولوژی پیشرفته شد. آندرئاس وزالیوس نویسنده تاثیرگذارترین کتاب کالبدشناسی بدن انسان، فابریکا می‌باشد. از وزالیوس اغلب به عنوان بنیانگذار کالبدشناسی مدرن یاد می‌شود. کالبدشناس ویلیام هاروی سیستم گردش خون را در قرن ۱۷ توصیف کرده‌است، مشاهده از نزدیک و آزمایش‌ها دقیق برای یافتن چگونگی عملکرد بدن از اساسی‌ترین روش‌های پیشرفت فیزیولوژی بوده‌است. از هرمان بورهاو با توجه به آموزش نمونه‌اش در لیدن و کتاب مرجع Institutiones medicae، به عنوان پدر علم فیزیولوژی یاد می‌شود (۱۷۰۸). در قرن ۱۸، مهمترین فعالیت‌ها در این حوزه را پییر کابانیس فیزیولوژیست و پزشک فرانسوی انجام داده‌است. در قرن ۱۹، دانسته‌های فیزیولوژیکی به سرعت روی هم انباشته می‌شدند، بخصوص در سال ۱۸۳۸، نظریه یاخته ماتیاس یاکوب اشلایدن و تئودور شوان ظهور کرد. این نظریه اظهار داشت که اندام‌ها از واحدهایی به نام سلول تشکیل شده‌اند. اکتشافات و نوآوری‌های کلود برنارد در نهایت منجر به مفهوم milieu interieur (محیط داخل سلولی) شد که بعدها به عنوان «هومئوستاز» توسط والتر کانن پشتیبانی شد (۱۸۷۱–۱۹۴۵). در قرن بیستم، زیست شناسان به چگونگی عملکرد اندام‌های دیگر موجودات علاقه‌مند شدند که در نهایت فیزیولوژی مقایسه‌ای و اکوفیزیولوژی بوجود آمدند. اشخاص برجسته در این زمینه نات اشمیت-نیلسون و جورج بارتولومی می‌باشند. اخیرا، فیزیولوژی تکاملی، جداگانه تنظیم شده‌است. مطالعه بیولوژی اساس مطالعات فیزیولوژی می‌باشد که به یکپارچه‌سازی عملکرد بسیاری از سیستم‌های بدن انسان و همچنین فرم آن‌ها اشاره دارد. در بدن انسان، سیستم عصبی و غده درون‌ریز نقش بزرگی در دریافت و انتقال اطلاعات دارند که باعث عملکرد مناسب بدن می‌شوند. با توجه به فعل و انفعالاتی که در بدن انجام می‌شود، هومئوستاز یک سیستم مهم برای بدن است. اندام‌سازی دستگاه بویایی ریخت تن زن
[ "انسان", "سر", "گردن", "تنه", "سینه", "شکم", "بازو", "دست", "ساق پا", "پا", "سلول", "اندام", "اجزای سازنده بدن انسان", "عناصر", "هومئوستاز", "کالبدشناسی", "فیزیولوژی", "بافت (زیست‌شناسی)", "یاخته", "بافت‌شناسی", "یاخته‌شناسی", "استخوان‌بندی", "شکل بدن", "ماهیچه", "چربی", "هورمون", "قد", "ژنتیک", "ترکیب بدن", "رژیم غذایی", "ورزش", "حفره شکمی", "مایع مغزی نخاعی", "بطن مغز", "سینوس", "پارانازال", "سینوزیت", "جمجمه", "حفره بینی", "مایع میان‌بافتی", "آب", "چاق", "آمار", "باکتریایی", "باستانیان", "متانوژن", "میکروبیوم", "فلور میکروبی", "روده", "عناصر کمیاب", "پروتئین", "بافت همبند", "کربوهیدرات", "استخوان", "ریخت‌شناسی", "میکروسکوپ", "زیست‌شناسی سلولی", "بیوشیمی", "علم پزشکی", "جنین‌شناسی", "کالبدشناسی تطبیقی", "تبارزایش", "مهره داران", "پزشک", "دندانپزشک", "فیزیوتراپ", "پرستار", "امدادگر", "پرتونگار", "علوم زیستی", "کالبدشکافی", "جراح", "بافت آسیب‌شناسی", "رادیولوژی", "آناتومی گری", "تغییرات آناتومیک", "بیماری مادرزادی", "عضلات فرعی", "طحال فرعی", "بیوالکتریک", "زیست شیمی", "هومولوژی", "غددی عصبی", "دستگاه قلب و رگ‌ها", "دستگاه گوارش", "دستگاه درونریز", "دستگاه پی‌ها", "پردازش", "داده", "مغز", "دستگاه ماهیچه‌ای", "دستگاه تنفسی", "بازدم", "دستگاه ادراری", "دستگاه پوششی", "پوست", "مو", "ناخن", "استخوان‌بندی انسان", "دستگاه دفاعی بدن", "دستگاه عصبی", "دستگاه عصبی مرکزی", "نخاع", "دستگاه عصبی محیطی", "بینایی", "شنوایی", "چشایی", "بویایی", "چشم", "گوش", "زبان", "بینی", "علوم اعصاب", "عصب‌شناسی", "روان پزشکی", "چشم پزشکی", "پزشکی گوش و حلق و بینی", "سیستم عضلانی اسکلتی", "اسکلت بدن", "رباط", "تاندون", "غضروف", "مغز استخوان", "کلسیم", "فسفات", "سیستم ماهیچه", "اسکلت", "ارتوپدی", "فیزیولوژی سلولی", "فیزیولوژی عضلانی اسکلتی", "استخوان‌شناسی", "آرترولوژی", "مایولوژی", "دستگاه گردش خون", "شریانی وریدی", "قلب", "رگ", "شریان", "وریدها", "مویرگ", "خون", "اکسیژن", "طحال", "پزشکی قلب", "خون‌شناسی", "فیزویولوژی کاردیو وازکولار", "درون شامه قلب", "ماهیچه قلب", "برون شامه قلب", "سیستم تنفسی", "نازوفارنکس", "تراکئا", "شش", "دی‌اکسید کربن", "پزشکی ریه", "فیزیولوژی تنفسی", "سیستم گوارشی", "دهان", "دندان", "مری", "معده", "لوله‌های گوارشی", "روده باریک", "روده بزرگ", "راست روده", "کبد", "پانکراس", "کیسه صفرا", "غدد بزاق", "مولکول", "پزشکی گوارشی", "فیزیولوژی گوارشی", "غدد عرق", "غدد چربی", "درماتولوژی", "فیزیولوژی پوست", "کلیه", "حالب", "مثانه", "مجرای ادرار", "یون", "نفرولوژی", "اورولوژی", "فیزیولوژی کلیه", "دستگاه تولید مثل", "غدد جنسی", "اندام‌های جنسی", "گامت", "پزشکی زنان", "آندرولوژی", "سکسولوژی", "بارداری زنان", "فیزیولوژی تولید مثل", "سیستم ایمنی", "گلبول سفید", "تیموس", "غدد لنفی", "کانال‌های لنفی", "آنتی‌بادی", "سیتوکاین", "تی‌ال‌آر", "ایمنی‌شناسی", "ایمونولوژی", "سیستم لنفی", "سرطان‌شناسی", "دستگاه درون ریز", "هیپوفیز", "تیروئید", "غده فوق کلیه", "پاراتیروئید", "سیستم غدد برون ریز", "پزشکی غده درون‌ریز", "PH", "پیامرسان‌های عصبی", "سیستم غده درون‌ریز", "سوخت و ساز سلولی", "لئوناردو دا وینچی", "حیوان", "بقراط", "پدر طب غربی", "ارسطو", "یونان باستان", "جالینوس", "آندرئاس وزالیوس", "ویلیام هاروی", "قرون وسطی", "طب اسلامی", "ابوعلی سینا", "قانون در طب", "ابن نفیس", "رنسانس", "جهان غرب", "کالبدشناسی بدن انسان", "فابریکا", "سیستم گردش خون", "هرمان بورهاو", "پییر کابانیس", "نظریه یاخته", "ماتیاس یاکوب اشلایدن", "تئودور شوان", "کلود برنارد", "'' milieu interieur''", "والتر کانن", "فیزیولوژی مقایسه‌ای", "اکوفیزیولوژی", "نات اشمیت-نیلسون", "جورج بارتولومی", "فیزیولوژی تکاملی", "اندام‌سازی", "دستگاه بویایی", "ریخت تن زن" ]
[ "فیزیولوژی انسانی", "کالبدشناسی انسان" ]
559
فرهنگسرا
0
58
0
[ "فرهنگ‌سرا", "فرهنگ سرا" ]
false
39
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فرهنگسرا ساختمانی است که در آن یک یا چند نهاد فرهنگی فعالیت دارند. در فرهنگسراها معمولا شرایطی برای آموزش امور گوناگون فرهنگی و اجتماعی و همچنین آموزش پیشه‌ها و هنرهای گوناگون مانند نگارگری، کوزه‌گری، خیاطی و جز اینها فراهم می‌شود. برخی از فرهنگسراها کتابخانه و انتشارات ویژه خود را نیز دارند. در ایران، تا امروز، بیشتر فرهنگسراها در شهر تهران و چند شهر بزرگ دیگر مانند اصفهان برپا شده‌اند و معمولا کوشیده شده برای هر منطقه شهرداری یک فرهنگسرای بزرگ ترتیب داده شود. برخی از فرهنگسراها، به‌جز پوشش دادن منطقه خود، به فعالیت‌های فرامنطقه‌ای نیز می‌پردازند. بسیاری از فرهنگسراها ویژه‌کار ، یعنی فعالیت خود را گرد یک گروه یا یک محور کاری متمرکز می‌سازند. فرهنگسراها، برپایه شیوه فعالیت، به یکی از محورهای سه‌گانه شخصیت (کیستی)، محتوا (درونمایه) و نهاد می‌پردازند: فرهنگسراهای شخصیت‌محور عبارتند از فرهنگسراهای کودک، نوجوان، جوان، دانشجو، دختران، بانو، و سالمند. فرهنگسراهای محتوامحور عبارتند از: اندیشه، قرآن، انقلاب، فرهنگسرای مجازی، پایداری، هنر، ملل، قانون، تیره‌ها (اقوام)، ورزش، ماه بهمن، کار، دانش‌ها، تندرستی، طبیعت، و فناوری اطلاعات. فرهنگسراهای نهادمحور عبارتند از خانواده، مدرسه، و شهر. فهرست فرهنگسراهای تهران فرهنگسراهای اصفهان کتابخانه عمومی خاوران تهران خانه‌های فرهنگ محله مشهد فرهنگسراهای مشهد خانه‌های فرهنگ مطالعه مشهد
[ "نقاشی", "سفالگری", "دوزندگی", "ایران", "تهران", "اصفهان", "شهرداری", "دانشجو", "قرآن", "انقلاب ۱۳۵۷ ایران", "فرهنگسرای مجازی", "هنر", "قانون", "قومیت", "ورزش", "بهمن", "فناوری اطلاعات", "خانواده", "مدرسه", "شهر", "فهرست فرهنگسراهای تهران", "فرهنگسراهای اصفهان", "کتابخانه عمومی خاوران تهران", "خانه‌های فرهنگ محله مشهد", "فرهنگسراهای مشهد", "خانه‌های فرهنگ مطالعه مشهد" ]
[ "سازمان‌های فرهنگی" ]
560
نسخه خطی
0
239
0
[ "دستنويس", "دستنویس", "نسخه های خطی", "نسخه‌های خطی", "دستنوشته", "دست‌نویس", "نسخهٔ خطی", "نسخ خطی", "نسخه خطی (کتابداری)", "دست نوشته", "دست نويس", "دست نویس", "دست‌نوشته", "نسخ خطي", "نسخه خطي", "نسخه خطي (كتابداري)", "نسخه هاي خطي", "نسخهٔ خطي" ]
false
210
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
صفحه‌ای از شاهنامه بایسنقری (۸۰۹ خورشیدی) دست‌نوشته یا دست‌نویس یا نسخه خطی یا مخطوطه به کتاب‌ها و نوشته‌هایی می‌گویند که به‌وسیله گونه‌ای قلم و با دست نوشته شده باشد. دست‌نویسی در خاورزمین و بویژه ایران پیشینه‌ای بسیار کهن دارد. در روزگاران کهن فرمانروایان معمولا در دربار خود دیوان نگارش (دبیرخانه) برپا می‌کردند تا نگارنده‌ها در آن به نوشتن دستنوشته‌ها یا رونویسی آنها بپردازند. پدید آوردن رونویسهای نفیس‌تر از روی دست‌نویس‌های پیشین یکی از فعالیت‌های دلخواه درباریان پیشین یوده است. مفهوم دست‌نوشته را در بیشتر زبان‌های اروپایی با واژه لاتینی manuscript بیان می‌کنند که از دو واژه manu- (دست) و script (نوشته) تشکیل شده است. دست‌نوشته‌های فارسی دست‌نوشته‌های فارسی بسیاری اکنون در ایران، هند، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورها در قالب کتاب، مرقع یا تک‌برگ وجود دارد که در بهترین موزهها و کتابخانهها نگهداری می‌شود و از ارزش بالایی برخوردارند. از نسخه‌های خطی موجود در ایران تعداد ۳۲۰ هزار عدد دارای شماره ملی هستند. رئیس کتابخانه ملی ایران از وجود حدود ۲ میلیون نسخه خطی ایرانی در شبه قاره و آسیای میانه خبر داده و از وضعیت «اسفبار» نگهداری از آنها سخن گفته‌است. به گفته او، حدود یک میلیون نسخه خطی فارسی یا عربی متعلق به ایران، در هند و پاکستان و حدود ۵۰۰ هزار نسخه خطی هم به همین شکل در آسیای میانه وجود دارد. به گفته او ۲۶۰۰ نسخه خطی نادر و نفیس نیز مربوط به ایران در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می‌شود، و در اسپانیا این تعداد بیشتر است. نسخه‌های خطی تاریخ بیهقی علی‌نامه les manuscrits sont ecrit par les egyptien ou les moine http://nosakhekhati.persianblog.ir
[ "۸۰۹", "ایران", "دیوان", "دبیرخانه", "رونویس", "هند", "افغانستان", "ترکیه", "کتاب", "مرقع", "تک‌برگ", "موزه", "کتابخانه", "شماره ملی", "کتابخانه ملی ایران", "نسخه‌های خطی تاریخ بیهقی", "علی‌نامه" ]
[ "اسناد", "دانش متنی", "نسخه‌های خطی", "واژه‌شناسی کتاب" ]
562
کاشی‌سازی برخالی
0
11
0
[ "کاشی سازی برخالی", "كاشي سازي برخالي" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
کاشی‌سازی برخالی: کاشی سازی‌ای است که در آن ویژگی برخالی باشد. مفاهیم آغازین: برخال: برخال یک نگاره یا پیکره است که دارای ویژگی خودهمانندی در مقیاسهای گوناگون است درحالیکه این مقیاسها با هم پیوند ریاضیاتی داشته باشند. برای نمونه اگر فردی بخش ویژه‌ای را برگزیند و دید را بر آن ۵ بار نزدیکتر کند (زوم کند) شکل دقیقآ همان شکل پیش باشد. نیا-کاشی (prototile): نیاکاشی یا کاشی آغازین کاشی‌ای است که همه کاشیهای دیگر در کاشی کاری ما با آن همانند اند یعنی همان فرم را دارا هستند اما الزامآ با آن هم اندازه نیستند. تارک (vertex): نقطه‌ای است که سه کاشی یا بیشتر به هم می‌رسند. تارک یک کاشی آن نقطه است که دو پهلوی یک کاشی به هم می‌رسند. تکینگی (singularity): نقطه‌ای است که در آن کاشیها بی‌نهایت کوچک و ریز می‌شوند یعنی هر محدوده مرزدار که دارای تکینگی باشد دارای بی‌نهایت کاشی خواهد بود.
[ "برخال" ]
[ "ریاضیات", "برخال‌ها" ]
563
فراکتال
0
172
0
[ "فرکتال", "هندسه برخالي", "هندسه فركتالها", "فرکتال‌ها", "هندسه برخال ها", "فراکتال‌ها", "هندسه برخال‌ها", "هندسه فراكتال‌ها", "هندسه فراکتال ها", "هندسه فراکتال‌ها", "هندسه برخالی", "فراكتال", "فراكتال ها", "فراکتال ها", "فركتال", "فركتال ها", "فرکتال ها", "هندسه فراكتال ها", "معماری فراکتال", "برخال", "معماري فراكتال", "هندسه فرکتالی", "هندسه فركتالي", "هندسهٔ فرکتالی", "هندسهٔ فركتالي", "خود متشابه" ]
false
59
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
برفدانه کخ ساده‌ترین نوع برخال است. برخال مندلبرو یک برخال سه‌بعدی از مجموعه مندلبرو می‌باشد که بوسیله دانیل وایت و پاول نایلاندر ساخته شده‌است. 250px 250px برخالی از مجموعه مندلبرو مجموعه جولیا کلم رومی برخال یا فرکتال ، یا فراکتال (Fractal) ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار به نسبت معین، همان ساختار نخستین به دست آید. به گفتاری دیگر برخال ساختاری است که هر بخش از آن با کل‌اش همانند است. برخال از دور و نزدیک یکسان دیده می‌شود. به این ویژگی خودهمانندی گویند. برخال‌ها یکی از ابزارهای مهم در گرافیک رایانه‌ای هستند. نام‌گذاری فرکتال fractal از واژه لاتین fractus یا fractum به معنی شکسته گرفت شده‌است که بیانگر یکی از شناسه‌های اصلی برخال -بخش‌شدنی- است. واژه فرکتال به معنای سنگی است که به گونه نامنظم شکسته شده باشد. پیشنهاد فرهنگستان زبان فارسی فرهنگستان زبان فارسی واژه برخال را برگزید که از واژه برخ به معنی بخش و پسوند -ال (مانند چنگال) پدید آمده‌است و با واژه فراکتال هم‌چم (هم‌معنی) است. کشف واژه فرکتال در سال ۱۹۷۶ توسط ریاضیدان فرانسوی به نام بنوا مندلبرو وارد دنیای ریاضی شد. . مندل برات هنگامی که پیرامون طول سواحل انگلیس می‌پژوهید دریافت که هرگاه با مقیاس بزرگ این طول اندازه گرفته شود کمتر از زمانی است که مقیاس کوچک‌تر باشد. ویژگی شکل برخال بسیار دور از پیش‌بینی است. فرگشت (تکامل) هم‌زمان دارد. دارای جایگزینی بهینه است. ریشه در قوانین ساده دارد. در شکل‌گیری گونه از تکرار بهره‌می‌جوید. سامانه‌ای تو در تو است. ریختهای اقلیدسی با استفاده از توابع ایستا ساخته می‌شوند ولی ریختهای برخال با فرایندهای پویا ساخته می‌شوند. فرایندهای پویا، فرایندهایی هستند که دارای حافظه می‌باشند و رفتار آن‌ها به گذشته بستگی دارد. دارای ویژگی خود همانندی است. هر فرایند تکراری و پویا باعث ایجاد ساختارهای پیچیده برخال نمی‌شود. سازوکار فرآوری چنین ساختارهای پویایی، آشوب است. در حقیقت، برخال نگاره‌ای ریاضی از آشوب است. هندسه برخال برخال از دید هندسی به چیزی گویند که دارای سه ویژگی زیر باشد: دارای ویژگی خودهمانندی باشد یا به انگلیسی self-similar باشد. در مقیاس خرد بسیار پیچیده باشد. بعد آن یک عدد صحیح نباشد مثلا ۱٫۵ محاسبه بعد برخال‌ها بعد خط یک، بعد صفحه دو و بعد فضا سه است. برخال‌ها برخلاف همه اینها بعد صحیح ندارند. برای نمونه بعد یک برخال می‌تواند ۱٫۲ باشد که بدین چم از خط پیچیده‌تر و از صفحه سادتر است. بعد برخال‌ها از یک سری فرمول‌های لگاریتمی بدست می‌آیند. فرم برخال پویانمایی از ساخته شدن یک برخال ساده سیستم ساختاری تکرار این سیستم که دارای علامت اختصاری IFS - Iterated Function System - است، سیستم تکرار را مطرح می‌کند که به نوعی پایه هندسه فرکتال است. تکرار یکی از راه‌های ایجاد فرم در معماری است اما در فرکتال این فرم بایستی دارای مشخصات هندسی که در قسمت هندسه فرکتال مطرح شد را دارا باشد. به‌طور کلی این تکرار می‌تواند از کنار هم قرار گرفتن یک شیء بدست آید یا اینکه یک موضوع نسبت به موضوع دیگر و به‌طور متوالی کوچک شود. خودهمانندی شیئی را دارای خاصیت خود متشابهی می‌گوییم که هر گاه قسمت‌هایی از آن با یک مقیاس معلوم، یک نمونه از کل شیئی باشد. ساده‌ترین مثال برای یک شیی خود متشابه در طبیعت گل کلم است که هر قطعه کوچک گل کلم متشابه قطعه بزرگی از آن است. همین‌طور درخت کاج یک شیی خود متشابه است، چرا که هر یک از شاخه‌های آن خیلی شبیه یک درخت کاج است ولی در مقیاس بسیار کوچکتر. همچنین در مورد برگ سرخس نیز چنین خاصیتی وجود دارد. رشته کوه‌ها، پشته‌های ابر، مسیر رودخانه‌ها و خطوط ساحلی نیز همگی مثالهایی از یک ساختمان خود متشابه هستند. فراکتال شکل هندسی پیچیده است که دارای جزییات مشابه در ساختار خود در مقیاسهای متفاوت می‌باشد و بی‌نظمی در آن از دور و نزدیک به یک اندازه است. جسم فراکتال از دور و نزدیک یکسان دیده می‌شود. مثلا وقتی به یک کوه نگاه می‌کنیم شکلی شبیه به یک مخروط می‌بینیم که روی آن مخروطهای کوچکتر و بی‌نظمی دیده می‌شود ولی وقتی نزدیک می‌شویم همین مخروطهای کوچک شبیه کوه هستند یا شاخه‌های یک درخت شبیه خود درخت هستند. البته در طبیعت نمونه‌های اجسام فراکتال فراوان است مثلا ابرها -رودها -سرخس‌ها و حتی گل کلم از اجسام فراکتال است؛ و اگر به ساخته‌های دست بشر هم نگاه کنیم تراشه‌های سیلیکان یا مثلث سرپینسکی نیز فراکتال هستند؛ و در معماری همیشه نباید نیاز بشر را هندسه اقلیدسی تامین کند. گسترش شهرها نمونه آشکاری از فراکتال است. برخال‌های طبیعی این فرم‌ها که به صورت طبیعی وجود دارند دارای ساختاری خود متشابه هستند حتی در مقیاس میکروسکپی یک‌دانه برف دارای فرمی خود متشابه است. فرم‌های مندلبرو مجموعه‌های مندلبرو دارای پیچیدگی خاصی هستند. زمانی که یک فرم حالتی پیچیده پیدا می‌کند یا به عبارت دیگر به عناصر خرد تشکیل دهنده کل می‌رسد، فرم‌هایی بسیار پیچیده اما در عین حال منظمی را به ما می‌دهد که در اشکال زیر و نمونه‌های پیش‌فرض و آماده در فرکتال اکسپلورر گذاشته شده‌است. برخال در مناظر طبیعی این فرم‌ها همان‌طور که از اسم آن‌ها پیداست دارای فرمی طبیعی هستند (عدم دستبرد دست بشر). شاید بسیار در عکاسی معماری (برای عکس از یک سوژه) به یک منظره برخورد کرده باشید که در دوردست تپه‌ها و کوه‌ها دیده می‌شوند، بد نیست بدانید که خود این منظره دارای فرمی فرکتال با هندسه فرکتال قابل حل است. الگوهای رویش برخالی ایده خود متشابه در اصل توسط لایبنیتس بسط داده شد. او حتی بسیاری از جزئیات را حل کرد. در سال ۱۸۷۲ کارل وایرشتراس مثالی از تابعی را پیدا کرد با ویژگی‌های غیر بصری که در همه جا پیوسته بود ولی در هر جا مشتق پذیر نبود. گراف این تابع اکنون برخال نامیده می‌شود. در سال ۱۹۰۴ هلگه فون کخ به همراه خلاصه‌ای از تعریف تحلیلی وایرشتراس، تعریف هندسی‌تری از تابع متشابه ارائه داد که حالا به برفدانه کخ معروف است. در سال ۱۹۱۵ واکلو سرپینسکی مثلثش را و سال بعد فرش‌اش (برخالی) را ساخت. ایده منحنیهای خود متشابه توسط پاول پیر لوی مطرح شد او در مقاله‌اش در سال ۱۹۳۸ با عنوان «سطح یا منحنیهای فضایی و سطوحی شامل بخش‌های متشابه نسبت به کل» منحنی برخالی جدیدی را توصیف کرد منحنی لوی c. گئورگ کانتور مثالی از زیرمجموعه‌های خط حقیقی با ویژگی‌های معمول ارائه داد. این مجموعه‌های کانتور اکنون به‌عنوان برخال شناخته می‌شوند. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توابع تکرار شونده در سطح پیچیده توسط هانری پوانکاره، فلیکس کلاین، پیر فاتو و گاستون جولیا شناخته شده بودند. با این وجود بدون کمک گرافیک رایانه‌ای آن‌ها نسبت به نمایش زیبایی بسیاری از اشیایی که کشف کرده بودند، فاقد معنی بودند. در سال ۱۹۶۰ بنوا مندلبرو تحقیقاتی را در شناخت خودهمانندی طی مقاله‌ای با عنوان «طول ساحل بریتانیا چقدر است؟ خود متشابه‌ای آماری و بعد کسری» آغاز کرد. این کارها بر اساس کارهای پیشین ریچاردسون استوار بود. در سال ۱۹۷۵ مندلبرو برای مشخص کردن شئی که بعد هاوسدورف-بیسکویچ آن بزرگ‌تر از بعد توپولوژیک آن است کلمه «فراکتال» (برخال) را ابداع کرد. او این تعریف ریاضی را از طریق شبیه‌سازی خاص رایانه‌ای تشریح کرد. برخال‌ها از نظر روش مطالعه به برخالهای جبری و بر خالهای احتمالاتی تقسیم می‌شوند. از طرف دیگر برخال‌ها یا خودهمانند اند self similarity یا خودناهمگرد self affinity هستند. در خودهمانندی، شکل جزء شباهت محسوسی به شکل کل دارد. این جزء، در همه جهات به نسبت ثابتی رشد می‌کند و کل را به وجود می‌آورد. اما در خودناهمگردی شکل جزء در همه جهات به نسبت ثابتی رشد نمی‌کند. مثلا در مورد رودخانه‌ها و حوضه‌های آبریز بعد برخالی طولی متفاوت از بعد برخالی عرضی است Vx = ۰. ۷۲–۰. ۷۴ و Vy = ۰. ۵۱–۰. ۵۲ (ساپوژنیکوف و فوفولا، ۱۹۹۳) از این‌رو شکل حوضه آبریز کشیده‌تر از زیر حوضه‌های درون حوضه‌است. به خودهمانندی همسانگرد isotropy می‌گویند. به خود ناهمگردی ناهمسانگرد anisotropy می‌گویند. طبقه‌بندی برخال‌ها همچنین بر اساس خود همانندی طبقه‌بندی می‌شوند. سه نوع خود همانندی وجود دارد: خود همانندی دقیق – این قوی‌ترین نوع خود همانندی است. گسترش رو به رشد رویکرد تک‌برخالی (مونوفراکتالی) اخیر، داده‌ها را با مجموعه برخالی، به جای بعد منفرد برخالی توصیف می‌کند. این مجموعه طیف چندبرخالی multifractal spectrum نامیده می‌شود و روش توصیف تغییرپذیری بر اساس طیف‌سنجی چندبرخالی به آنالیز چندبرخالی معروف است (فریش و پاریسی، ۱۹۸۵). روش چند برخالی به اندازه خودهمانندی آماری دلالت دارد که می‌تواند به صورت ترکیبی از مجموعه‌های به‌هم تنیده برخالی مطابق با نمای مقیاس‌گذاری نمایش داده شود. ترکیبی از همه مجموعه‌های برخالی طیف چند برخالی‌ای را ایجاد می‌کند که تغییرپذیری و ناهمگنی متغیر مورد مطالعه را مشخص می‌کند. مزیت رویکرد چند برخالی این است که پارامترهای چندبرخالی می‌توانند مستقل از اندازه موضوع مورد مطالعه باشند. کاربردها از برخال‌ها به منظور آسان‌سازی در کارهای وابسته به مدل‌سازی پیچیدگی در زمینه‌های گوناگون علمی و مهندسی استفاده می‌شود. از زمینه‌های مهم کاربردی گزینه‌های زیر را می‌توان برشمرد: گرافیک رایانه‌ای پردازش تصاویر نظریه موجک‌ها تغییر شکل پلاستیک و شکست مواد رابطه برخال و معماری انسانها در روزگار قدیم در طبیعت می‌زیستند و مانند انسان دوره نوین، با طبیعت بیگانه نبودند، به این رو معماریشان با نظم طبیعت بود. آن‌ها به این فرنود که در طبیعت رشد می‌یافتند، ضمیر ناخودآگاهشان نیز با نظم طبیعت- یعنی با نظم برخال- رشد میافت، در نتیجه ساخته‌هایشان نیز دارای نظم برخال می‌بود. مطالعه هندسه باید به طراح کمک کند که به درک بهتری از جریان ریزگان (جزئیات) در پیرامون ما و جهان طبیعی دست یابد. ویژگی‌های برخالی یک آمیزه معماری در پیوستگی زنجیروار ریزگان است. این پیوستگی زنجیروار برای جذابیت معماری لازم است. هنگامی که تنومی (شخصی) به یک ساختمان نزدیک و سپس به آن وارد می‌شود همیشه باید مقیاس کوچکتر دیگری همراه با ریزگان جذاب وجود داشته باشد تا معنای کلی آمیزه را بیان کند که این یک ایده برخال است. برخال و هنر در هنر دوران‌های مختلف ساختارها و گونه‌ها و حتی نقاشی‌های گوناگونی را از برخال می‌بینیم. در این زمینه به ذکر ۲ نمونه بسنده می‌کنیم. برخال در هنر آفریقا برخال را در آثار نقاشانی چون جکسون پولاک و لاری پونز
[ "برخال", "مجموعه مندلبرو", "دانیل وایت", "پاول نایلاندر", "بنوا مندلبرو", "مجموعه‌های مندلبرو", "لایبنیتس", "کارل وایرشتراس", "پیوسته", "مشتق پذیر", "هلگه فون کخ", "برفدانه کخ", "واکلو سرپینسکی", "پاول پیر لوی", "گئورگ کانتور", "هانری پوانکاره", "فلیکس کلاین", "پیر فاتو", "گاستون جولیا", "گرافیک رایانه‌ای", "ریچاردسون", "بعد هاوسدورف-بیسکویچ", "بعد توپولوژیک", "خودهمانند", "خودناهمگرد", "همسانگرد", "ناهمسانگرد", "داده‌ها", "چندبرخالی", "مدل‌سازی", "پیچیدگی", "علم", "مهندسی", "پردازش تصاویر", "موجک", "تغییر شکل پلاستیک", "هنر آفریقا", "جکسون پولاک", "لاری پونز", "نظام‌الدین فقیه", "آشوب", "سیستم‌های پویا", "شابک", "نگارال", "کاشی‌سازی برخالی", "چند برخالی", "موجک‌ها", "علوم نرم", "آموزش و پرورش", "شهر تهران" ]
[ "برخال‌ها", "توپولوژی", "هنر دیجیتال" ]
564
نگارال
0
7
0
[]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نگارال‌ها (گرفتال، گرافتال graftal) یکی از خانواده‌های اشکال هندسی هستند که همانند برخالها هستند اما محاسبه آن‌ها ساده‌تر از برخالهاست. از نگارالها بیشتر در صنعت جلوه‌های ویژه بهره می‌گیرند تا از سازه‌های طبیعی مانند درختان و گیاهان نگاره‌هایی ساختگی بیافرینند.
[ "هندسی", "برخال", "صنعت", "سازه" ]
[ "اختراع‌های مجارستانی", "الگوریتم‌های گرافیک رایانه", "برخال‌ها", "زبان‌های صوری" ]
565
قله
0
64
0
[ "چکاد", "ستیغ", "ستيغ", "چكاد" ]
false
51
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
قله دماوند قله یا ستیغ یا چکاد ، به بلندترین جای یک کوه گفته می‌شود. به عبارت دیگر، قله نقطه‌ای بر سطح زمین است که ارتفاع آن از همه نقاط اطرافش بیشتر باشد. بلندترین قله ایران قله کوه دماوند است. بعد از قله دماوند قله‌های علم کوه و سبلان به ترتیب دومین و سومین قلل بلند ایران هستند. بلندترین قله کره زمین، قله کوه اورست است. بلندترین قله منظومه شمسی هم کوه المپوس در مریخ است. مشکل‌ترین قله کره زمین برای صعود کوه نوردان قله k2 با ارتفاع ۸۶۱۱ متر می‌باشد.
[ "کوه", "ایران", "دماوند", "علم کوه", "سبلان", "اورست", "منظومه شمسی", "کوه المپوس", "مریخ", "k2" ]
[ "جغرافیای طبیعی", "زمین‌چهرهای دامنه‌ای", "زمین‌شناسی", "ژئودزی", "قله‌ها", "کوهنوردی", "کوه‌نام‌ها", "کوه‌ها", "مکان‌نگاری", "نقشه‌برداری", "نقشه‌نگاری" ]
567
سهراب سپهری
1
299
0
[ "سهراب سپهري", "سپهری" ]
false
135
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "سهراب سپهری" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Sohrab Sepehri (1975).jpg" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "شعر، نقاشی" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۱۵ مهر ۱۳۰۷۷ اکتبر ۱۹۲۸" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[کاشان]]، [[ایران]]" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ ()۲۱ آوریل ۱۹۸۰" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "بیمارستان پارس [[تهران]]" }, { "Item1": "علت مرگ", "Item2": "[[سرطان خون]]" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "_کاشان، تهران، اصفهان" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر]]، [[مشهد اردهال]]" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "شاعر، نقاش و مدرس [[هنرستان هنرهای زیبا]]" }, { "Item1": "کتاب‌ها", "Item2": "هشت کتاب" }, { "Item1": "امضا", "Item2": "Signature_of_Sohrab_Sepehri.svg" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
سهراب سپهری سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. زندگی سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان بود. پدرش اسدالله و مادرش ماه جبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند. دوره ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (شهید مدرس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در خرداد ۱۳۲۲ در دوره دوساله دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام اداره فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم‌زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ‌التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت. سهراب به فرهنگ مشرق‌زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تامین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامه نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشه آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان‌های بیست طبقه آویزان می‌شد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکده هنرهای تزیینی تهران نمود. پدر وی که به بیماری فلج مبتلا بود، در سال ۱۳۴۱ فوت کرد. در اسفند همین سال بود که از کلیه مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال‌تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار نمود. در سالیان آغازین دهه ۱۳۴۰ سپهری همراه داریوش آشوری به ترجمه پاره‌هایی از مقالات و نمایشنامه‌های ژاپنی از روی نسخه فرانسوی کمک کردند که در سال ۱۳۴۳ در کتاب نمایش در ژاپن بهرام بیضایی چاپ شد. سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه‌اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسی‌هایی همراه بوده‌اند. برخی از کتاب‌های او چنین می‌باشند: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری». خانواده مادر سهراب، ماه جبین، که اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که هم‌بازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درگذشت. او سه خواهر به نام‌های همایون دخت، پریدخت و پروانه دارد. آثار مجموعه اشعار هشت کتاب: مرگ رنگ (۱۳۳۰) زندگی خواب‌ها (۱۳۳۲) آوار آفتاب (۱۳۴۰) شرق اندوه (۱۳۴۰) صدای پای آب (۱۳۴۴) مسافر (۱۳۴۵) حجم سبز (۱۳۴۶) ما هیچ، ما نگاه (۱۳۶۳) اتاق آبی (۱۳۶۹) شعر شعر سهراب سپهری مطلقا نیمایی است. تمامی اشعار او تصویرسازی است. در این شیوه جدید سهراب سپهری بر دیدگاه انسان مدارانه و آموخته‌هایی که از فلسفه ذهن فرا گرفته بود به شیوه جدیدی دست یافت که «حجم سبز» شیوه تکامل یافته سبکش محسوب می‌شود. وی عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری‌اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهایی‌هایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود. شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازه‌است که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویرسازی می‌کند. از معروفترین شعرهای وی می‌توان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است. کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی توسط انتشارات زبانکده منتشر شد. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب حجم سبز و شرق اندوه با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «کلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد. در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در کشور ترکیه منتشر شد. نمونه اشعار بند قایقی خواهم ساخت بند خواهم انداخت به آب بند دور خواهم شد از این خاک غریب بند که در آن هیچ‌کسی نیست که در بیشه عشق بند قهرمانان را بیدار کند پایان بند *** بند قایق از تور تهی بند و دل از آروزی مروارید، بند همچنان خواهم راند بند نه به آبیها دل خواهم بست بند نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می‌آرند بند و در آن تابش تنهایی ماهی گیران بند می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان پایان بند *** بند همچنان خواهم راند بند همچنان خواهم خواند بند «دور باید شد، دور بند مرد آن شهر، اساطیر نداشت بند زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود بند هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد بند چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود بند دور باید شد، دور بند شب سرودش را خواند، بند نوبت پنجره هاست بند همچنان خواهم راند بند همچنان خواهم خواند پایان بند *** بند پشت دریاها شهری ست بند که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است بند بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می‌نگرند بند دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است بند مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند بند که به یک شعله، به یک خواب لطیف پایان بند *** بند خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود بند و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد پایان بند *** بند پشت دریا شهری ست بند که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است بند شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند پایان بند *** بند پشت دریاها شهری ست بند قایقی باید ساخت پایان شعرنو محمد نوری و محمد اصفهانی خوانندگان پاپ موسیقی ایران این قطعه شعر را آهنگسازی و اجرا نمودند. نقاشی بازبینی=2018-05-18 همچنین ببینید درختان (مجموعه) فهرست آثار سهراب سپهری وی در نقاشی از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهره‌مند گشته بود که این تاثیرها در آثارش جلوه گر بودند. در آثار نقاشی‌اش رویکرد نوین و متفاوتی داشت به‌طوری‌که فرم‌های هندسی نخودی و خاکستری رنگش با تمامی نقاشان فیگوراتیو همزمانش متفاوت بود. او در نقاشی به شیوه‌ای موجز، نیمه انتزاعی دست یافت که برای بیان مکاشفه‌های شاعرانه‌اش در طبیعت کویری کارگشا بود. سپهری بیشتر نمایشگاه‌های داخلی آثار نقاشی‌اش را در «گالری سیحون» برگزار می‌کرد و عادت نداشت که برای روز معرفی در نمایشگاه شرکت کند. نقاشی سپهری هرچه پیش رفته کمتر به وسیله کنترل مستقیم قلم مو پدید آمده و در سری آثار متاخرش بیشتر رفتاری فی البداهه توسط ابزارهای غیر سنتی نقاشی ست؛ شهروز نظری در این باره می‌نویسد: او در آخرین دوران کاری‌اش به تکنیکی از بافت‌گذاری (texture) دست یافت که تا به امروز برای بسیاری از هنرمندان دست نیافتنی به نظر می‌رسد. درخت‌های او نتیجه پرهیزش از رنگ‌گذاری با قلم مو هستند. او در این آثار حوادث رنگی را تبدیل به موضوع آثارش می‌کند. استفاده از کاردک‌های بزرگ چوبی و رنگ‌های رقیق شده و بافت ریز و درهم شده پارچه‌های بوم محصول تحقیقات وسیع او بر نقاشی آن سال‌های غرب (آبستره) و شگردهای نقاشی سنتی مشرق زمین است. امضای وی بر روی نقاشی‌هایش به خط نستعلیق بوده که به نظر مرتضی ممیز جلوه از روحیه فروتنانه و ایرانی‌اش دارد. از آثار او می‌توان به «طبیعت بیجان» ۱۳۳۶، «شقایقها، جویبار و تنه درخت» ۱۳۳۹، «علفها و تنه درخت» ۱۳۴۱، «ترکیب بندی با نوارهای رنگی» ۱۳۴۹، «ترکیب بندی با مربعها» ۱۳۵۱ و «منظره کویری» ۱۳۵۷ اشاره کرد. برخی از آثار وی در نزد مجموعه داران و دوستان سپهری قرار دارد و پروانه سپهری خواهر سهراب، آثاری از وی را که در اختیار داشت به موزه کرمان اهدا نمود. سپهری رکورددار قیمت نقاشی مدرن ایرانی است. در سال ۱۳۹۳ دو تابلو وی (تابلو تنه درختان و دیگری یک تابلوی انتزاعی) به قیمت یک میلیارد و هشتصد میلیون به فروش رسید. در سال ۱۳۹۵ نیز، دو تابلو دیگر از مجموعه تنه‌های درخت وی در حراج تهران به بالاترین قیمت پیشنهادی (اثر اول ۳ میلیارد و اثر دوم ۱ میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان) به فروش رسید. درگذشت آرامگاه سهراب سپهری. در اسفند ۱۳۸۷، سنگ سیاه رنگی بر روی این سنگ نصب شد. سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید. در ابتدا یک کاشی فیروزه‌ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده‌بود: شعر نستعلیق به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی‌دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفیدرنگ دیگری که سعی شده‌بود با سنگ قبلی شباهت داشته‌باشد تعویض شد. در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاه‌رنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید. نکوداشت در روز ۱۵ مهر ۱۳۸۷ به مناسبت هشتادمین سالروز تولد سهراب سپهری، با اهدای ۸۰ شاخه گل، مراسمی بر سر آرامگاه وی برگزار شد. سپس این مراسم در مجموعه فرهنگی اقامتی خانه احسان، از اماکن تاریخی کاشان، ادامه یافت. در این مراسم چهره‌های فرهنگی و هنری همانند: احمد سمیعی گیلانی، شهرام ناظری، علی دهباشی و امین‌الله رشیدی حضور داشتند. حواشی در شهر کاشان که زادگاه سپهری هست هیچ خیابان یا کوچه‌ای به نکوداشت نام سهراب سپهری نام‌گذاری نشده‌است و این مسئله همواره از سوی هنر دوستان و هنرمندان کاشانی هر از چند گاهی مورد انتقاد و اعتراض واقع می‌شود، از جمله این اعتراضات می‌توان به راه انداختن کمپین‌های اینترنتی در شبکه‌های مجازی برای درخواست از شهرداری کاشان برای نام‌گذاری خیابانی در کاشان بنام سهراب سپهری اشاره کرد و همچنین در فروردین سال ۱۳۹۴ ویدئوی از سوی یکی از گرافیتی کاران شهر کاشان منتشر شد که نام سهراب سپهری را روی دیواری در شهر کاشان به نگارش درمی‌آورد این گرافیتی نیز با اعتراض به همین مسئله که چرا خیابانی در کاشان بنام سهراب وجود ندارد انجام شده بود! به فاصله کوتاهی از انتشار این ویدئو در اینترنت، مستند زندگی سهراب از شبکه تلویزیونی استان اصفهان پخش شد که در انتهای آن مستند باز هم به همین مسئله نبود خیابان سهراب سپهری در کاشان، اشاره شد! تلاش‌ها برای متقاعد کردن شهرداری کاشان برای نام‌گذاری خیابانی بنام سهراب سپهری بی‌نتیجه مانده‌است. سفرهای خارج از کشور سفر به ایتالیا (وی از پاریس به ایتالیا می‌رود)؛ سفر به ژاپن (توکیو در مرداد ۱۳۳۹) برای آموختن فنون حکاکی روی چوب که موفق به بازدید از شهرها و مراکز هنری ژاپن نیز می‌شود؛ سفر به هندوستان (۱۳۴۰)؛ سفر مجدد به هندوستان (۱۳۴۲، بازدید از بمبئی، بنارس، دهلی، اگره، غارهای آجانتا، کشمیر)؛ سفر به پاکستان (۱۳۴۲، تماشای لاهور و پیشاور)؛ سفر به افغانستان (۱۳۴۲، اقامت در کابل)؛ سفر به اروپا (۱۳۴۴، مونیخ و لندن)؛ سفر به اروپا (۱۳۴۵، فرانسه، اسپانیا، هلند، ایتالیا، اتریش)؛ سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند (۱۳۴۹ و شرکت در یک نمایشگاه گروهی و سپس سفر به نیویورک)؛ سفر به پاریس و اقامت در «کوی بین‌المللی هنرها» (۱۳۵۲)؛ سفر به یونان و مصر (۱۳۵۳)؛ سفر به بریتانیا برای درمان بیماری‌اش سرطان خون (دی ۱۳۵۸). نمایشگاه‌های نقاشی از جمله نمایشگاه‌های نقاشی که سهراب سپهری در آن‌ها حضور داشت، یا نمایشگاه انفرادی وی بودند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: اولین دوسالانه تهران (فروردین ۱۳۳۷)؛ دوسالانه ونیز (خرداد ۱۳۳۷)؛ دو سالانه دوم تهران (فروردین ۱۳۳۹، برنده جایزه اول هنرهای زیبا)؛ نمایشگاه انفرادی در تالار عباسی تهران (اردیبهشت ۱۳۴۰)؛ نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ تهران (خرداد ۱۳۴۱، دی ۱۳۴۱)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه گیل گمش (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه انفرادی در استودیو فیلم گلستان (تهران، تیر ۱۳۴۲)؛ دوسالانه سان پاولو (برزیل، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی هنرهای معاصر ایران (موزه بندر لوهار، فرانسه، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه نیالا (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه صبا (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون (تهران، بهمن ۱۳۴۶)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه مس تهران (۱۳۴۷)؛ نمایشگاه جشنواره روایان (فرانسه، ۱۳۴۷)؛ نمایشگاه هنر معاصر ایران در باغ موسسه گوته (تهران، خرداد ۱۳۴۷)؛ نمایشگاه دانشگاه شیراز (شهریور ۱۳۴۷)؛ جشنواره بین‌المللی نقاشی در فرانسه (اخذ امتیاز مخصوص، ۱۳۴۸)؛ نمایشگاه گروهی در بریج همپتن آمریکا (۱۳۴۹)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بنسن نیویورک (۱۳۵۰)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه لیتو (تهران، ۱۳۵۰)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیروس (پاریس، ۱۳۵۱)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۱)؛ اولین نمایشگاه هنری بین‌المللی تهران (دی ۱۳۵۳)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۴)؛ نمایشگاه هنر معاصر ایران در «بازار هنر» (بال، سوییس، خرداد ۱۳۵۵)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۷).
[ "کاشان", "ایران", "تهران", "سرطان خون", "امامزاده مشهد اردهال", "مشهد اردهال", "هنرستان هنرهای زیبا", "شاعر", "نویسنده", "نقاش", "زبان انگلیسی", "زبان فرانسوی", "زبان اسپانیایی", "زبان ایتالیایی", "شهریور", "دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران", "شرکت نفت", "شعر نیمایی", "مرگ رنگ", "دانشکده هنرهای زیبا", "نقاشی", "زندگی خواب‌ها", "هندوستان", "پاکستان", "افغانستان", "ژاپن", "چین", "پاریس", "لندن", "لیتوگرافی", "حسین زنده‌رودی", "فرانسه", "وزارت کشاورزی", "شهرستان مهر", "داریوش آشوری", "نمایش در ژاپن", "بهرام بیضایی", "پروانه سپهری", "هشت کتاب", "آوار آفتاب", "شرق اندوه", "صدای پای آب", "مسافر (کتاب)", "حجم سبز", "ما هیچ، ما نگاه", "اتاق آبی", "کریم امامی", "جاوید مقدس صدقیانی", "محمد نوری", "محمد اصفهانی", "نستعلیق", "مرتضی ممیز", "هنر معاصر ایران", "خبرآنلاین", "ایسنا", "رضا مافی", "خانهٔ احسان", "احمد سمیعی گیلانی", "شهرام ناظری", "علی دهباشی", "امین‌الله رشیدی", "گرافیتی", "اصفهان", "ایتالیا", "توکیو", "حکاکی", "بمبئی", "بنارس", "دهلی", "اگره", "کشمیر", "لاهور", "پیشاور", "کابل", "اروپا", "مونیخ", "آمریکا", "لانگ آیلند", "یونان", "مصر", "بریتانیا", "دوسالانهٔ ونیز", "مؤسسه گوته", "دانشگاه شیراز", "تندیس (مجله)" ]
[ "سهراب سپهری", "اهالی کاشان", "دانش‌آموختگان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران", "درگذشتگان ۱۳۵۹", "درگذشتگان ۱۹۸۰ (میلادی)", "درگذشتگان به علت سرطان", "درگذشتگان به علت سرطان خون", "زادگان ۱۳۰۷", "زادگان ۱۹۲۸ (میلادی)", "شاعران اهل کاشان", "شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران", "شاعران مرد اهل ایران", "فارسی‌زبانان", "نقاشان اهل ایران", "نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران", "نقاشان سده ۲۰ (میلادی)", "نوگرایی", "نویسندگان مرد اهل ایران", "نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی)" ]
568
فروغ فرخزاد
1
293
0
[ "فروغ فرخ زاد", "فروغ فرخ‌زاد", "فروغ فرّخزاد" ]
false
149
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام", "Item2": "فروغ فرخزاد" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Foroogh.gif" }, { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "فروغ‌زمان فرخ‌زاد" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی" }, { "Item1": "تاریخ تولد", "Item2": "۸ دی ۱۳۱۳" }, { "Item1": "محل تولد", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "محمد فرخزادتوران وزیری‌تبار" }, { "Item1": "خواهر", "Item2": "[[پوران فرخزاد]]" }, { "Item1": "برادر", "Item2": "[[فریدون فرخزاد]]" }, { "Item1": "تاریخ مرگ", "Item2": "۲۴ بهمن ۱۳۴۵" }, { "Item1": "محل مرگ", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "علت مرگ", "Item2": "[[سانحه رانندگی]] در جاده دروس - قلهک" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "[[تهران]]" }, { "Item1": "مدفن", "Item2": "[[گورستان ظهیرالدوله]]" }, { "Item1": "در زمان حکومت", "Item2": "پهلوی" }, { "Item1": "بنیانگذار", "Item2": "[[شعر نو]]" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "[[شاعر]] و [[کارگردان]]" }, { "Item1": "سال‌های نویسندگی", "Item2": "۱۳۴۵–۱۳۲۹" }, { "Item1": "مستندها", "Item2": "خانه سیاه است" }, { "Item1": "دیوان اشعار", "Item2": "''[[اسیر]]''''[[دیوار]]''''[[عصیان]]''''[[تولدی دیگر]]''''[[ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد]]''" }, { "Item1": "همسر", "Item2": "[[پرویز شاپور]] (طلاق گرفت)" }, { "Item1": "شریک زندگی", "Item2": "[[ابراهیم گلستان]]" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "[[کامیار شاپور]] (۲۹ خراد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷) [[حسین منصوری]] (فرزندخوانده)" }, { "Item1": "imdb_id", "Item2": "فروغ‌الزمان" } ], "Title": "شاعر و نویسنده" }
فروغ‌الزمان فرخ‌زاد (زاده ۸ دی ۱۳۱۳، تهران — درگذشته ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به فروغ فرخزاد و فروغ ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت. فروغ با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعه تولدی دیگر، تحسین گسترده‌ای را برانگیخت. سپس مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به‌عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار فروغ به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند. زندگی‌نامه فروغ در ظهر ۸ دی‌ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانی‌تبار به دنیا آمد. پوران فرخ‌زاد خواهر بزرگ‌تر فروغ چندی پیش اعلام کرد فروغ روز هشتم دی ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند. فروغ فرزند چهارم توران وزیری‌تبار و سرهنگ محمد فرخ‌زاد است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادرش، فریدون فرخ‌زاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخ‌زاد را نام برد. فروغ با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب چهارپاره کار خود را آغاز کرد. ازدواج با پرویز شاپور فروغ فرخزاد و همسرش پرویز شاپور که بعد از وی جدا شد فروغ در سال‌های ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور طنزپرداز ایرانی که پسرخاله مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار (۲۹ خراد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷) بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم» منتشر گردید. سفر به اروپا پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخ‌زاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد. آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامه منتشر شده فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است. در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند؛ و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گسترده‌ای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر نمود. ابراهیم گلستان در مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ - پنجاه سال پس از درگذشت فروغ - گفت که رابطه او با فروغ دو طرفه بوده‌است. او درباره اینکه آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت: «خانواده چیست؟ اصلا خانواده معنی ندارد. تبدیل شده بود به یک عضو شخصیت من.» در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد. پایان زندگی بندانگشتی فروغ فرخ‌زاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتومبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت. روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امام‌زاده اسماعیل قلهک شستند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند. برخورد با آثار و سانسور فروغ فرخ‌زاد در دوران زندگی‌اش در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی، سانسور نشد، اما پس از مرگش آثار او در دوره‌های مختلفی سانسور شدند. آرزوی فروغ از زبان خودش: با توجه به این که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود به ما نشان می‌دهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیش شکل گرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوی تقدم وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنجگانه‌اش می‌توان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت. آثار ۱۳۳۱ - اسیر، شامل ۴۳ شعر ۱۳۳۵ - دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر ۱۳۳۶ - عصیان، شامل ۱۷ شعر ۱۳۴۱ - تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر ۱۳۴۲ - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر ترجمه آثار فروغ عربی: محمد الامین - غسان حمدان آذری: صمد بهرنگی انگلیسی: شعله ولپ-علی سلامی- حسن جوادی و سوسن سالیی- جاشکا کیسلر و امین بناتی- فرزانه میلانی- دیوید مارتین فرانسوی: مهشید مشیری و سیلویا میلر آلمانی:آنه ماری شیمل ایتالیایی:دومینیکو اینگینیتو کردی:حیدر خضری ترکی:هاشم خسروشاهی اردو: فهمیدا ریاض ازبک:خورشید داورن سالشمار زندگی فروغ فروغ فرخزاد به همراه فرزندخوانده‌اش «حسین منصوری» ۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا ۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعه سینما و امور تشکیلاتی فیلم ۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، درباره مراسم خواستگاری، به سفارش موسسه فیلم ملی کانادا. ۱۳۳۹ تهیه سومین قسمت فیلم آب و گرما. ۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعه امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیه یک فیلم کوتاه برای موسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری ۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی درباره جذامی‌ها. ۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیه فیلم خانه سیاه است، درباره جذامی‌ها. ۱۳۴۲ تهیه فیلم‌نامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد. ۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساخته ابراهیم گلستان. ۱۳۴۳ ترجمه نمایشنامه ژان مقدس اثر برنارد شاو درباره زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده‌دار نقش ژاندارک باشد. ۱۳۴۳ ترجمه سیاحت‌نامه هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد) ۱۳۴۳ چاپ برگزیده اشعار فروغ ۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مولف. فروغ در آثار دیگران بازبینی=۶ خرداد ۱۳۹۷ ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نام‌های جام جان، اوج موج و سرد سبز درباره فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و کسان دیگری گفتگو شده‌است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشر نشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده‌است. غاده السمان، شاعر مشهور سوری، گفته «معتقد است از فروغ در اشعارش الهام گرفته‌است». در سال ۲۰۱۱ میلادی، یک گروه زیر زمینی موسیقی به نام Old Friends، دو ترانه بر روی اشعار فروغ فرخ‌زاد اجرا کرده‌اند. ترانه «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». در سال ۲۰۱۳ آربی موسسیان، خواننده گروه Old Friends، آهنگی به نام نهایت شب برای یکی از اشعار فروغ فرخزاد اجرا کرده‌است. فروغ در نگاه دیگران ابراهیم گلستان در بهمن سال ۱۳۹۵ به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد با سعید کمالی دهقان خبرنگار گاردین گفتگوی مفصلی کرد. وی در این مصاحبه گفت: «فروغ با این راه افتاد که شعری می‌گفت که باب طبع حسیات ساده مردم بود. گنه کردم گناهی پر ز لذت. به‌به یک زنی می‌گوید گناه کردم چقدر هم کیف کردم، قفل در را این باز کرده برایشان، ولی از یک پرش رهاشونده و رهاکننده‌ای حکایت می‌کند، ولی آیا این همه حرف اوست؟ نه. وقتی می‌آیید جلو، یک مقدار ساده است، خیلی هم ساده است. بعد که به شعرهای بعدی‌اش می‌رسی، می‌بینید که داستان دارد عوض می‌شود. راجع به چیزهای دیگر گفته می‌شود و آن چیزهای دیگر بیشتر در ذهن شما می‌تواند جا بگیرد؛ ولی خواننده با چیزهای دیگر راه افتاده.» مهدی اخوان ثالث شاعر هم‌عصر فروغ درباره وی گفته‌است: «او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود» احمد شاملو شاعر معاصر درباره فروغ می‌گوید: «شاعری که پس از تولد دوباره خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد» محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر معاصر: «می‌بینیم که فروغ با گسترشی که در کیفیت افاعیل قائل شده‌است بیش‌تر از نیما که اغلب به توسعه کمی افاعیل گراییده بود وزن شعر را گسترش داده‌است و یکی از خصوصیات فراموش‌شده شعر قرن چهارم را که به علت کلیشه‌وار شدن زبان شعری در دوره‌های بعد فراموش شده بود زنده کرد و از حد رایج و مشخص آن هم توسعه بیش‌تری بخشید» سیروس نیرو، شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی: «فروغ شعر فارسی نگفته، چیزهایی برای خودش گفته که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما این‌ها شاعر نیستند. شعر ما همان شعر حافظ است که نمی‌توان یک کلمه از آن را جابه‌جا کرد.» رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۹ از فروغ فرخزاد یاد کرد و گفت وی «عاقبت به خیر شده‌است.» وی در جلسه‌ای که با شعرای جوان داشت از آنان خواست که عفاف و حجاب را در شعرهایشان رعایت کنند و برهنگی برخی از اشعار فرخزاد را ناشی از شرایط زمانی خاص وی دانست. ترانه‌شناسی آثار فروغ فرخزاد عاشقانه. معین این چه عشقیست (دیدار تلخ). معین اندوه. فرزاد فتاحی فروغ. علیرضا قربانی نگاه کن . امید نعمتی ( گروه پالت ) فهرست مشاهیری که در اوج شهرت درگذشتند
[ "تهران", "پوران فرخزاد", "فریدون فرخزاد", "تصادف رانندگی", "گورستان ظهیرالدوله", "شعر نو", "شاعر", "کارگردان فیلم", "اسیر", "دیوار (مجموعه‌شعر)", "عصیان (مجموعه‌شعر)", "تولدی دیگر", "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد", "پرویز شاپور", "ابراهیم گلستان", "کامیار شاپور", "حسین منصوری", "تاریخ معاصر ایران", "ایران", "اسیر (مجموعه شعر)", "شعر نیمایی", "شعر معاصر ایران", "زبان انگلیسی", "زبان ترکی", "زبان عربی", "زبان‌های چینی", "زبان فرانسوی", "زبان اسپانیایی", "زبان ژاپنی", "زبان آلمانی", "زبان عبری", "امیریه (تهران)", "سرهنگ محمد فرخ‌زاد", "تفرش", "کاشان", "توران وزیری‌تبار", "عمران صلاحی", "اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم", "اروپا", "تئاتر", "اپرا", "موزه", "زبان ایتالیایی", "سینما", "خانه سیاه است", "آسایشگاه جذامیان باباباغی", "تبریز", "شش شخصیت در جستجوی نویسنده", "لوئیجی پیراندلو", "پری صابری", "جشنواره اوبر هاوزن", "انتشارات مروارید", "آلمان", "ایتالیا", "فرانسه", "نظریه مؤلف", "پزارو", "سوئد", "سعید کمالی دهقان", "گاردین", "خودکشی", "گاردنال", "بیمارستان البرز", "جیپ", "دروس", "قلهک", "چهارشنبه", "امام‌زاده اسماعیل (قلهک)", "صادق چوبک", "ابوالقاسم انجوی شیرازی", "جلال آل‌احمد", "مهدی اخوان‌ثالث", "احمد شاملو", "هوشنگ ابتهاج", "سیاوش کسرایی", "بهرام بیضایی", "نجف دریابندری", "احمدرضا احمدی", "محمدرضا شاه پهلوی", "سانسور", "زنان ایران", "اگزیستانسیالیسم", "دیوار (مجموعه شعر)", "عصیان (مجموعه شعر)", "صمد بهرنگی", "آنه ماری شیمل", "مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا", "چشم‌اندازها (مجموعه فیلم)", "مؤسسه کیهان", "خشت و آینه", "سنت ژان", "برنارد شاو", "ژاندارک", "هنری میلر", "پیکرهٔ ماروسی", "ناصر صفاریان", "کاوه گلستان", "فریدون مشیری", "غادة السمان", "مهدی اخوان ثالث", "محمدرضا شفیعی کدکنی", "سیروس نیرو", "رهبر جمهوری اسلامی", "معین (خواننده)", "فرزاد فتاحی", "علیرضا قربانی", "فهرست مشاهیری که در اوج شهرت درگذشتند" ]
[ "اهالی تفرش", "اهالی تهران", "ایرانی‌تبارها", "درگذشتگان ۱۳۴۵", "درگذشتگان ۱۹۶۷ (میلادی)", "درگذشتگان حادثه رانندگی در ایران", "زادگان ۱۳۱۳", "زادگان ۱۹۳۵ (میلادی)", "شاعران زن اهل ایران", "شاعران زن فارسی‌زبان", "شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران", "شاعران فارسی‌زبان", "فارسی‌زبانان", "کارگردانان زن", "کارگردانان زن اهل ایران", "کارگردانان زن فیلم اهل ایران", "کارگردانان فیلم اهل ایران", "مدفونان در گورستان ظهیرالدوله", "مستندسازان اهل ایران", "نویسندگان زن اهل ایران", "نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی)" ]
569
یکتاپرستی
0
143
0
[ "یکتاپرستانه", "يكتاپرستي", "یکتاپرست", "يكتاپرست", "يكتاپرستانه", "یگانه پرست", "یکتا پرستی" ]
false
79
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
تک خدایی یا یکتاپرستی عبارت است از باور به یک خدای یگانه وبی همتا، ایزدی که همه چیز و همه پدیده‌ها و هستی را آفریده یا دربرمی‌گیرد. انواع یکتاپرستی یکتاپرستی انواع گوناگون دارد از جمله: خداباوری (THEISM) این روش، باور به یک «خدای شخصیت‌دار» است، یعنی خدایی با یک منش و شخصیت ویژه. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند همگام و همراه و جدای از این جهان نیست و جهان و انسان را آفریده‌است. این روش باور داشتن به دین را نیز پذیرا است. دادارباوری (DEISM) این بینش قبول خدا، منهای دین و مذهب (خدای فارغ از شرایع) است. دادارباوران از راه خرد و بخردانگی و استدلال و استنتاج عقلی به وجود یک خدا معتقد می‌شوند و به اینکه پیامبرانی یا کتاب‌هایی از سوی آفریننده به زمین آمده باور ندارند؛ همچنین مدعی هستند که خدا در امور این جهان هیچ‌گونه دخالتی نمی‌کند. همه‌خدایی (PANTHEISM) همه‌خداباوران یا به دیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت کلی وجود ، کل این جهان را برابر با خدا می‌دانند. بسته به تعریف این مفهوم، بی‌خدایان، خداپرستان و دادارباوران همه می‌توانند به نحوی در این بینش مشترک باشند. خدافراگیردانی (Panentheism) خدا-فراگیر-دانی گونه‌ای از خداپرستی است که معتقد است خدا در برگیرنده‌ی جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست. وحدت وجودی به مفهوم وحدت حقیقی وجود ؛ بدین معنا که خدا را حقیقت هستی دانسته و تمامی دیگر پدیده‌های مخلوق را جلوه‌ای از خدا بدانند. این دیدگاهی عرفانی (خصوصا عرفان اسلامی) است. یکتاپرستی در دین یهود در روایات مذهبی یهودی، نام ابرام یا ابراهیم به عنوان نخستین یکتاپرست آمده‌است. روایات یهودی بیان می‌کنند که ابراهیم با خدایان کهن که به شیوه اشباح و مجسمه‌های سنگی یا چوبی بودند؛ مخالفت نمود. نظر برخی چنین است که با وجود این که بت‌پرستی در این زمان ممنوع شده بود؛ اما هرگز تاکید نشده بود که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند. بر اساس روایت یهودی، خدا در سخن گفتن با ابراهیم خود را تنها خدا معرفی نکرده‌است: در سفر خروج، خدای عبرانیان غیور نام گرفته‌است: و نیز آمده‌است: اما همچنین در جای دیگر تورات آمده‌است که: و این ذکر معروف به شمع است که هر کودک یهودی ابتدا آن را یادمی‌گیرد و هر یهودی روزی یکبار در مناجات صبح خود آن را می‌گوید. در دوره‌ای که تنخ یهودی یا اسفار تورات نگاشته شده بودند؛ هنوز تاکیدی نمی‌شد که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند، بلکه تاکید بر غیرت و حسادت خدای عبرانی بود که نمی‌توانست تحمل کند که قوم او به خدایان دیگر سجده کنند. علاوه بر این در تنخ یهودی، بر این نکته تاکید می‌شد که خدای عبرانیان از دیگر خدایان بزرگ‌تر است. نفی خدایان دیگر، نخستین بار در سفر تثنیه آمده‌است: پس از دوران تبعید، هنوز در معبد یهوه در اورشلیم چندخدایی پنهان در بین سران قوم اسرائیل رایج بود. در کتاب حزقیال آمده‌است: یکتاپرستی در دین اسلام یکتاپرستی اولین رکن دین اسلام است. آیات قرآن به شدت توحیدی می‌باشد، به صورتی که یکی از سوره‌های آن به نام توحید نام گذاری شده‌است و موضوع آن یگانگی خداوند می‌باشد: و یادآوری می‌کند که با فرزندان آدم پیمان گرفته شده‌است که تنها خدا را بپرستند و عبادت خدا را تنها راه ستگاری می‌داند: قرآن یکتاپرستی را شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت معرفی می‌کند: همچنین قرآن مسیحیان و پیروان دیگر ادیان را به خاطر پرستش غیر از خدا سرزنش می‌کند و او را منزه از هر شریک دیگری می‌داند: قرآن، انسان را به‌طور ذاتی یکتاپرست می‌داند: همچنین عبارت «لا اله الا الله» (خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست) اولین بخش از شهادتین می‌باشد که در اذان و نمازهای مسلمانان، هر روز تکرار می‌شود. همچنین کسانی که می‌خواهند مسلمان شوند، باید این عبارت (شهادتین) را بگویند. یکتاپرستی در مزدیسنا عناصر مزدیسنا یکتاپرستانه هستند و کتاب مقدس زرتشتیان اوستا است. از بخش‌های گوناگون اوستا بخشی به نام گات‌ها (سرودها) سخنان شخص زرتشت بوده‌است و دیگر بخش‌ها بدست دیگران گردآوری شده‌است و بدیهی است که تنها گات‌ها است که از سوی زرتشت آموزش‌ها و تعالیم زرتشتی را بیان داشته‌است. و برای نخستین بار آیین یکتاپرستی را به جهانیان سفارش کرد. در اندیشه و پیام آیین زرتشت خداوند هستی بخش، اهورا مزدا نام دارد. «اهورا» یعنی هستی بخش؛ «مز» یعنی بزرگ و «دا» از دانش و دانایی آمده‌است. پس انسان را بنده و برده خویش نمی‌داند بلکه با خرد (منه) و وجدانی (دائنه) که به انسان بخشیده، جایگاه ارزشمند انسانی و دانایی را به او پیشنهاد کرده‌است. از دیدگاه آیین زرتشت، خداوند کینه‌توز ، انتقام جو، خشمناک و مجازات گر نیست، بلکه سراسر نیکی و داد است. اشوزرتشت در رسانیدن پیام اشا به مردم، به هیچ معجزه‌ای نیاز نداشته‌است او نه با معجزه، بلکه با زبان خرد و منطق با مردم سخن گفته‌است. اشوزرتشت، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در سروده‌های خویش آورده‌است. گاتها، که نخستین سروده‌های شعر گونه جهان است، از روش درست زیستن و رستگاری شدن سخن می‌گوید. گاتها اندیشه ورز، خرد گرا و وجدان پرور است و برای همه انسان‌ها در هر زمان و مکان ساده‌ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی، به دور از هر گونه پندارهای خرافی و نادرست بیان کرده‌است. گاتها یعنی «سرودهای پاک» را مردمی که پیام اشوزرتشت را به کار بسته‌اند، بر پایه ایمان و درک خود بر آن گذاشته‌اند. گاتها در بیان اشوزرتشت، مانتره نامیده شده که «کلام اندیشه برانگیز، اهورایی و مقدس» معنا می‌دهد. از دیدگاه گاتها، زندگی مادی انسان باید با طبیعت و قوانین حاکم بر آن که اشا نامیده شده سازگار و هماهنگ باشد و در نگرش مینوی، انسان باید به یاری وهومن دریچه دل خود را بسوی راز هستی بگشاید تا روشنایی حقیقی را مشاهده کند. سخن گات‌ها تنها برای دانایان قابل درک است، زیرا نادان و جاهل بر پایه احساسات تند و بی‌منطق خود حرکت می‌کند و گوش شنوایی برای پیام اهورایی ندارد و بینش خود را به دیگران، به ویژه به افراد ناآگاه برساند؛ تا پندار بافی و خرافات از جامعه انسانی رخت بربندد. تاریخچه کلی یکتاپرستی تاریخچه کلی یکتاپرستی را زیگموندفروید در کتاب موسی و یکتاپرستی بوسیله تحلیل روانشناسی به اثبات می‌رساند و به این نتیجه می‌رسد که یکتاپرستی از مصر وارد بین‌النهرین شده و موسی پیامبر قوم یهود مصری بوده است.
[ "خدا", "خداباوری", "جهان", "دین", "دادارباوری", "همه‌خدایی", "خدافراگیردانی", "وحدت وجودی", "ابرام", "ابراهیم", "بت‌پرستی", "سفر خروج", "تنخ", "تورات", "یهوه", "سفر تثنیه", "اورشلیم", "چندخدایی", "حزقیال", "توحید (سوره)", "شرک (دین)", "الله", "شهادتین", "اذان", "مزدیسنا", "اوستا", "گات‌ها", "توحید (اسلام)" ]
[ "یکتاپرستی", "پرستش", "تصورات از خدا" ]
570
توحید (اسلام)
0
115
0
[ "توحيد (اسلام)", "لا اله الا الله", "توحید ذاتی", "توحيد ذاتي", "توحید در ربوبیت", "توحید خالقیت", "توحيد خالقيت", "توحيد در ربوبيت", "مراتب توحید", "مراتب توحيد", "توحید در اسلام" ]
false
66
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
توحید به معنای یکتاپرستی مهم‌ترین اصل از اصول دین اسلام است. دین الهی و هر آنچه در آن است از یک آغاز برخوردار است و آن معرفت الله است. تا شناخت خدا نباشد هیچ مفهوم دیگری از دین شکل نمی‌گیرد، بدون دست‌یابی به پایگاه معرفت توحیدی، رسالت و نبوت معنایی ندارد، چه این که پیامبر پیام او را ابلاغ می‌کند پس جلوه‌ای از توحید است. معاد نیز چنین است، زیرا برای تحقق آن، خدای رحمان بندگان را به حیات آخرت باز می‌گرداند تا برپایی عدل و قسط را محقق گرداند و به همین ترتیب اصل امامت هم جهت دیگری از توحید است که ولایت و هدایت الهی را آمیخته با یکدیگر محقق می‌گرداند. تاریخچه یکتاپرستی قرآن انسان را به‌طور ذاتی و از ابتدا یکتاپرست می‌داند: اقسام توحید توحید ذاتی توحید صفاتی توحید افعالی توحید عبادی توحید خالقیت توحید در ربوبیت توحید مالکیت توحید حاکمیت توحید در قانون گذاری توحید ذاتی قرآن و روایات به روشنی بر یگانگی و بی‌همتایی خدا و تعدد ناپذیری ذات مقدس او دلالت دارد. از جمله آیات قرآن کریم در این‌باره عبارتند از: خدا گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش گواهی می‌دهند، در حالی که خدا در تمام عالم به عدالت قیام دارد؛ معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است. در این آیه خداوند، فرشتگان و عالمان به روشنی بر توحید شهادت می‌دهند. در آیه‌ای دیگر آمده است: بگو: خدا، یکتا و یگانه است؛ خدای صمد، نه کس را زاده، نه زاییده از کس و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده‌است. توحید خالقیت توحید در خالقیت از منظر قرآن، توحید و شرک در زندگی انسان نقش اول را برعهده دارد؛ زیرا اعمال و رفتار انسان، جلوه عقیده و اندیشه او است. به این معنا است که در عالم، آفریدگار و خالقی جز خدا ، وجود ندارد و هر موجودی که لباس هستی پوشیده است، مخلوق و آفریده او است. قرآن و عقل آدمی نیز بر این توحید گواهی می‌دهند. قرآن در این باره می‌گوید: «بگو خدا خالق همه چیز است و او است یکتا و پیروز.» البته، توحید در خالقیت به معنای نفی اصل علیت در نظام هستی نیست؛ زیرا وجود علت و نیز علیت اشیا، از مظاهر اراده خدا به شمار می‌روند. خدا است که به خورشید و ماه گرمی و درخشندگی عنایت کرده‌است و هرگاه بخواهد این ویژگی را از آن‌ها می‌گیرد از این رو آفریدگار یکتا و بی‌همتاست. قرآن نیز نظام علیت را در عالم تایید می‌کند: «خدا همان کسی است که باد‌ها را می‌فرستد، تا ابرهایی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند و متراکم می‌کند.» توحید در ربوبیت توحید در ربوبیت ، به معنای آن است که تنها خدا در اداره و تدبیر و کارگردانی جهان و انسان موثر است. همچنین به معنای کشیدن خط بطلان در هر نوع اندیشه تدبیر مستقل از اذن الهی برای غیر خدا است. توحید تکوینی مقصود از توحید تکوینی ، کارگردانی جهان آفرینش است ، بدین معنا که اداره جهان هستی، همانند ایجاد و احداث آن، فعل خداوند یکتا است. در کارهای بشری تدبیر از احداث، تفکیک پذیر است؛ برای مثال فردی کارخانه می‌سازد و دیگری آن را اداره می‌کنند؛ ولی در عالم آفرینش، آفریدگار و کارگردان یکی است، و نکته آن، این است تدبیر جهان جدا از آفرینش گری نیست. توحید در تشریع توحید تشریعی به این معنا است که : «قانون گذاری و تشریع فقط ویژه خدا است.» زیراکسی که می‌تواند زمام امور زندگی بندگان خدا را به دست گیرد جز خدا نیست.انسان خواهان زندگی اجتماعی است و هر اجتماعی نیازمند قانون است. کیفیت یکتاپرستی آمده‌است گروهی نزد پیامبر اسلام آمدند و از او خواستند خداوند را برای ایشان توصیف نماید. در پاسخ سوال کنندگان سوره توحید نازل شد: معنای ذات این است که خدا یکی است و دومی برای او تصور نمی‌شود؛ به بیان دیگر ذات پاک خداوند هیچ‌گونه شبیه و مثل و نظیر ندارد؛ و از هر جهت یکتا و بی‌همتا است وینسنت کرنل، اسلام پژوه، در شرح مفهوم توحید در اسلام جملات زیر را از علی بن ابی‌طالب نقل می‌کند: اهمیت یکتاپرستی از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است: یادداشت لا اله الا الله الله یکتاپرستی مراتب توحید
[ "یکتاپرستی", "اصول دین", "اسلام", "دین", "نبوت", "معاد", "عدل", "امامت", "توحید", "قرآن", "خدا", "فرشتگان", "عالم", "عدالت", "خداوند", "شرک", "انسان", "خورشید", "ماه", "ابر", "الهی", "پیامبر اسلام", "علی", "التوحید (کتاب)", "لا اله الا الله", "الله", "مراتب توحید", "محمد بن علی بن بابویه", "علی بن بابویه" ]
[ "اصول دین اسلام", "اصطلاحات اسلامی", "الهیات تشیع", "الهیات اسلامی", "تصورات از خدا", "خدا در اسلام", "یکتاپرستی" ]
571
نظامی‌گری
3
68
0
[ "نظامیگری", "نظاميگري", "نظامی گری", "میلیتاریسم", "میلیتاریزم", "نظامي گري", "ميليتاريزم", "ميليتاريسم", "حکومت نظامیان", "حکومت ارتشی", "ارتش سالاري", "ارتش سالاری" ]
false
47
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
تانک‌های آلمانی تایگر در جنگ جهانی دوم نظامی‌گری یا میلیتاریسم یک ایدئولوژی است که معتقد است توان ارتشی سرچشمه و منبع همه امنیت‌هاست. نظامی‌گری در ملایم‌ترین شکل خود به این گزاره باور دارد که «آشتی از راه توانمندی نظامی» میسر می‌شود و آمادگی نظامی بهترین یا تنها راه دستیابی به صلح است. یکی از راه‌های اندازه‌گیری نظامی‌گری، درصد درآمد سرانه هزینه‌شده کشورها در زمینه نظامی است. در سال ۲۰۰۱ کره شمالی بالاترین درصد هزینه نظامی یعنی ۳۱٫۳٪ از درآمد سرانه خود را داشت. پس از آن آنگولا با ۲۲٪ در سال ۱۹۹۹)، اریتره با (۱۹٫۸٪ در سال ۲۰۰۱)، عربستان سعودی با (۱۳٪ در سال ۲۰۰۰)، اتیوپی (۱۲٫۶٪ در سال ۲۰۰۱)، عمان (۱۲٫۲٪ در سال ۲۰۰۲)، قطر (۱۰٪ در سال ۲۰۰۰ - ۲۰۰۱)، اسرائیل (۸٫۷۵٪ در سال ۲۰۰۲)، اردن (۸٫۶٪ در سال ۲۰۰۱) و مالدیو (۸٫۶٪ در سال ۲۰۰۱) قرار داشتند.
[ "ایدئولوژی", "ارتش", "گزاره", "صلح", "۲۰۰۱ (میلادی)", "کره شمالی", "آنگولا", "۱۹۹۹ (میلادی)", "اریتره", "عربستان سعودی", "۲۰۰۰ (میلادی)", "اتیوپی", "عمان", "۲۰۰۲ (میلادی)", "قطر", "اسرائیل", "اردن", "مالدیو" ]
[ "جامعه‌شناسی نظامی", "راهبرد نظامی", "نظریه‌های سیاسی" ]
572
لشکر
0
82
0
[ "لشكر" ]
false
70
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نماد استاندارد ناتو برای لشکر، تعداد ۲ حرف X قراردادی است و ربطی به تعداد نفرات ندارد. لشکر ( < ‘نیروی پشتیبان’ < ‘نگهبانی کردن؛ پشتیبانی کردن’ ) — یگانی راهکنشی که دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگ‌تر از تیپ یا هنگ و کوچک‌تر از سپاه است . لشکر یا به فارسی افغانستان فرقه ، یکی از یگان‌های بزرگ ارتش است. لشکر دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگ‌تر از تیپ یا هنگ و کوچک‌تر از سپاه است. لشکر شامل ۱۰،۰۰۰ الی ۲۰،۰۰۰ سرباز می‌شود. در بیشتر ارتش‌ها یک لشکر از چند تیپ تشکیل می‌شود. لشکرها به طور معمول به‌وسیله اعداد ترتیبی نامگذاری می‌شوند (برای نمونه لشکر ۲۳ تهران). همچنین رده‌های گوناگون به نام آنها افزوده می‌شود مانند؛ «پیاده»، «زرهی»، «موتوریزه» و … در ایران معمولا فرمانده یک لشکر درجه سرتیپ دومی دارد هر چند که دارای جایگاه سرلشکری است. در ارتش آمریکا معمولا دو لشکر با هم تشکیل یک سپاه را می‌دهند و هر لشکر معمولا از ۳ تا ۵ تیپ تشکیل شده است.
[ "تیپ", "هنگ", "سپاه", "فارسی افغانستان", "یگان", "ارتش", "موتوریزه", "سپاه (یگان نظامی)" ]
[ "لشکر (تقسیمات نظامی)", "واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه", "واژگان نظامی" ]
573
گروهان
0
31
0
[]
false
27
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
گروهان یا به فارسی افغانی تولی یکی از یگان‌های نظامی است که معمولا از ۷۰ تا ۲۰۰ سرباز تشکیل شده است. فرمانده یک گروهان، معمولا درجه سروانی دارد. هر گروهان خود معمولا به سه تا شش دسته بخش می‌گردد. چند گروهان با هم تشکیل یک گردان می‌دهند.
[ "یگان", "سرباز", "سروان", "دسته (ارتش)", "گردان" ]
[ "واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه", "سازمان‌های نظامی استونی", "واژگان نظامی" ]
574
سروان
0
80
0
[ "جکتورن", "جكتورن" ]
false
69
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
سروان فرمانده یک گروهان ارتش است. گروهان یکی از یگان‌های ارتشی است که معمولا از ۱۰۰ تا ۴۰۰ سرباز تشکیل شده‌است. درجه سروانی یکی از درجات ارتش است. سروان درجه بالاتر از ستوان و پایین‌تر از سرگرد است. در دوره پهلوی اول، این درجه را «سلطان» می‌نامیدند. در فارسی دری افغانستان برای درجه سروان واژه «تورن» و برای سروان بلندپایه‌تر جکتورن به‌کار می‌رود. درجه‌های نظامی ایران
[ "گروهان", "ارتش", "یگان", "سرباز", "ستوان", "سرگرد", "پهلوی اول", "فارسی افغانستان", "جکتورن", "درجه‌های نظامی ایران" ]
[ "درجات ارتش ایران", "درجات نظامی استرالیا", "درجات نظامی ایرلند", "درجات نظامی پاکستان", "درجات نظامی روسیه", "درجات نظامی سنگاپور", "درجات نظامی سوئد", "درجات نظامی کانادا", "درجات نظامی هند", "عنوان‌ها در ایران", "واژگان نظامی" ]
575
یگان نظامی
3
241
0
[ "یگان‌های ارتش", "يگان", "سازمان نظامي", "سازمان نظامی", "نفر (نظامی)", "نفر (نظامي)", "يگان هاي ارتش", "یگان های ارتش", "یگان" ]
false
51
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
سازمان نظامی یا یگان ارتشی راهی است برای سازماندهی نیروهای مسلح کشور به منظور توانمندسازی آن‌ها در جهت دستیابی به سیاست پدافند ملی. در برخی از کشورها نیروهای شبه‌نظامی نیز به نیروهای مسلح کشور ضمیمه می‌شوند. نیروهای مسلحی همچون نیروهای شورشی که جزو نظام یا سازمان‌های شبه‌نظامی نیستند از سازمان‌های نظامی رسمی یا مخصوص به خود تقلید می‌کنند. یگان ارتشی سازمانی است در درون نیروهای مسلح. هر یگان می‌تواند چندین سرباز، ناو، نفربر یا هواگرد را در بر بگیرد. هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی بطور پایگانی به گروه‌های گوناگون بزرگ و کوچکی بخش شده‌اند. این یگان بندی‌ها به مدیریت بهتر کارکردی، تاکتیکی و اداری نیروهای مسلح یاری می‌رساند. به شیوه تقسیم این یگان‌ها در نبردگاه یا محل رزمایش، آرایش نظامی می‌گویند. تشکیلات نظامی مبتنی بر سلسله مراتب است. استفاده از درجه‌های رسمی در یک ساختار سلسله مراتبی در ارتش روم عمومیت پیدا کرد. در زمان کنونی، کنترل اجرایی، مدیریت و اداره سازمان‌های نظامی معمولا در دولت و از طریق یکی از وزارتخانه‌ها به نام وزارت دفاع یا وزارت جنگ انجام می‌شود. این وزراتخانه نیز آن دسته از نیروهایی را که مسئول نبرد، پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدماتی یگان‌ها هستند را مدیریت می‌کند. کنترل اجرایی، مدیریت و اداره سازمان‌های نظامی معمولا در کشورهای مردم‌سالار، کنترل اجرایی سازمان نظامی ملی توسط مردم و از طریق رهبران سیاسی منتخب انجام می‌شود. وزیر دفاع نیز معمولا مستقیما عهده‌دار این مسئولیت می‌شود. (در سیستم دموکراسی ریاستی همچون ایالات متحده، رئیس جمهور فرمانده کل قوا است و وزیر دفاع مقام دوم فرماندهی به‌شمار می‌رود) مقام‌های پایین‌تر معاونان مسئول بخش‌های عملیاتی نیروهای مسلح هستند مانند آن‌هایی که پشتیبانی خدماتی نیروهای مسلح را فراهم می‌کنند. در سومین رده فرماندهی معمولا سران قسمت‌های اداری خاص قرار می‌گیرند که مسئول تدارک و مدیریت دانش و مهارت‌های نیرو محور نظیر مشاوره راهبردی، ارزیابی رشد توانایی‌ها یا مقررات علوم دفاعی در مورد پژوهش، طراحی و توسعه فناوری‌ها هستند. در هر قسمت اداری شعبات اجرایی وجود دارند که مسئول کارهای تخصصی اداره متبوع خود هستند. برای نمونه ممکن است که اداره راهبرد دارای شعبه‌ای برای تولید مشاوره‌هایی در مورد مفاهیم عملیاتی باشد. همچنین ممکن است شعبه‌ای مسئول مشاوره پیرامون روش‌های عملیاتی و شعبه‌ای دیگر مسئول ترکیب اعمال آن دو شعبه در بستر عملیات‌های مشترک نیروهای مسلح باشد. تشکیلات نیروهای مسلح قوای نظامی در کشورهای مختلف معمولا در قالب چند شاخه یا نیروی مسلح تقسیم‌بندی می‌شوند. برخی از کشورها نیروی تفنگداران دریایی و نیروهای ویژه را نیز به عنوان نیروهای مجزا در نظر می‌گیرند. حتی در برخی موارد گارد ساحلی یک کشور هم نیروی جداگانه‌ای تلقی می‌شود. البته در بسیاری از کشورها گارد ساحلی یک اداره مدنی یا نهاد اعمال قانون است. سازمان نظامی فرانسه که توسط بسیاری از کشورها مورد تقلید قرار گرفت دارای سه نیروی سنتی و یک نیروی چهارم به نام ژاندارمری است که مسئول حفظ امنیت داخلی می‌باشد. در مقابل در ایالات متحده نیروهای نظامی از هر گونه اعمال قانون منع شده‌اند. خوب است که در این جا از نیروی مشترک هم ذکری به میان آید. در نیروهای نظامی غربی، نیروی مشترک به یگان یا آرایشی گفته می‌شود که از بدنه دو یا چند نیرو شکل گرفته باشد. قرارگاه، آرایش و یگان معمولا در نیروهای نظامی اروپایی و آمریکای شمالی برای اشاره به قسمت‌های سازنده نظام از اصطلاحاتی نظیر قرارگاه فرماندهی، آرایش و یگان استفاده می‌کنند. در بستر مفاهیم نظامی، قرارگاه (command) به مجموعه‌ای از یگان‌ها و آرایشات تحت فرماندهی یک افسر گفته می‌شود. با این حال در طول جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا، command به یک گروه رزمی در ارتش اطلاق می‌شد. اما در کل، قرارگاه، مرکز فرماندهی راهبردی اداری و اجرایی است که به دولت ملی یا مرکز فرماندهی نظامی ملی پاسخگو است. در برخی از کشورها هر کدام از نیروها دارای قرارگاه مخصوص به خود هستند (مانند قرارگاه نیروی هوایی، قرارگاه نیروی زمینی و قرارگاه نیروی دریایی در ارتش کانادا) اما این موضوع مانعه‌الجمع قرارگاه‌هایی نیست که نیرو محور نیستند. نمونه‌ای از آرایش مرکب هواپیماها و کشتی‌ها در تمرین سالیانه با حضور نیروی دریایی آمریکا و نیروی هوایی دفاع از خود ژاپن آرایش، یک سازمان نظامی مرکب است که ترکیبی از یگان‌های جزء یکپارچه و عملیاتی است و معمولا توانایی رزم دارد. وزارت دفاع آمریکا، آرایش را به این شکل توصیف می‌کند: «دو یا چند هواپیما، کشتی یا یگان که تحت فرماندهی یک فرمانده عمل می‌کنند». آرایش‌ها شامل یگان‌هایی در سطح تیپ، لشکر، تیپ هوایی یا غیره می‌شوند. یک یگان عادی سازمان نظامی همگنی است که توانایی‌های رزمی، پشتیبانی خدمات رزمی یا غیررزمی دارد و شامل کارکنانی از یک نیرو یا شاخه نظامی می‌شود و اعمال فرماندهی و اجرایی آن یکپارچه است (متکی به خود). هر گروه کوچکتر از یگان را یگان جزء می‌نامند. ممکن است نیروهای مسلح مختلف و حتی شاخه‌های مختلف یک نیرو از یک نام برای اشاره به سازمان‌های نظامی متنوع استفاده کنند. برای مثال «اسکادران». در بسیاری از نیروهای دریایی یک اسکادران به آرایش چند کشتی گفته می‌شود؛ در بسیاری از نیروهای هوایی به یک یگان اطلاق می‌شود؛ در ارتش آمریکا به یک یگان زرهی در حد تیپ گفته می‌شود و در ارتش‌های کشورهای مشترک‌المنافع اسکادران نامی برای یک یگان جزء در اندازه گروهان است. جدول سازمان و تجهیزات جدول سازمان و تجهیزات (TOE or TO-E) سندی است که وزارت دفاع آمریکا منتشر می‌کند و هدف آن تعیین سازمان، بکارگماری و تجهیز یگان‌ها از سطح لشکر به پایین و همچنین در سطح قرارگاه‌های سپاه‌ها و ارتش‌ها است. جدول سازمانی همچنین دارای اطلاعاتی پیرامون ماموریت و توانایی‌های یک یگان و وضعیت جاری یگان نیز هست. یک جدول سازمان و تجهیزات کلی برای نوعی از یگان (مثلا یک یگان پیاده) است و مخصوص یک یگان خاص (مثل لشکر سوم پیاده) طراحی نمی‌شود. به این صورت، تمامی یگان‌های یک نیرو (مانند یگان‌های پیاده) از یک رهنمود ساختاری پیروی می‌کنند. سلسله مراتب در نیروهای زمینی نوین در این جا به بررسی برخی اصطلاحات که به منظور توصیف سلسله مراتب در نیروهای زمینی مدرن در سطح دنیا به کار می‌روند می‌پردازیم. هر چند اختلافاتی بین مدل‌های نیروهای زمینی کشورهای مختلف وجود دارد اما بسیاری از آن‌ها بر اساس مدل بریتانیایی یا آمریکایی یا هر دو طراحی شده‌اند. با این حال بسیاری از یگان‌ها و آرایشات نظامی ریشه در تاریخ دارند و توسط متفکران نظامی مختلف در طول تاریخ اروپا اختراع شده‌اند. برای مثال سپاه برای اولین بار در سده ۱۸ میلادی توسط فرانسه ایجاد شد ولی بعدها در سازمان نظامی اغلب نیروهای زمینی جهان مورد استفاده قرار گرفت. نماد APP-6A نام استعداد نفری یگان‌های متشکله فرمانده یا رهبر XXXXXX ناحیه یا ارتش تئاتر +۱،۰۰۰،۰۰۰ +۴ جبهه یا ارتش گروه بزرگ ارتشبد یا ارتشبد XXXXX ارتش گروه، یا جبهه +۲۵۰،۰۰۰ +۲ ارتش بزرگ ارتشبد یا ارتشبد XXXX ارتش ۶۰،۰۰۰-+۱۰۰،۰۰۰ ۲–۴ سپاه ارتشبد XXX سپاه ۳۰،۰۰۰–۸۰،۰۰۰ +۲ لشکر سپهبد XX لشکر ۱۰،۰۰۰–۲۰،۰۰۰ ۲–۴ تیپ یا هنگ سرلشکر X تیپ ۲۰۰۰–۵۰۰۰ ۲+ هنگ، ۶–۳ گردان یا +۲ هنگ کشورهای مشترک‌المنافع سرتیپ، (گاهی سرهنگ) III هنگ یا گروه ۲۰۰۰–۳۰۰۰ +۲ گردان یا اسکادران زرهی آمریکایی سرهنگ II گردان پیاده، اسکادران زرهی آمریکا یا هنگ زرهی کشورهای مشترک‌المنافع ۳۰۰–۱۰۰۰ ۲–۶ گروهان، آتشبار، گروهان زرهی آمریکا یا اسکادران کشورهای مشترک‌المنافع سرهنگ دوم I گروهان پیاده، آتشبار توپخانه، گروهان زرهی آمریکا یا اسکادران زرهی یا مهندسی رزمی کشورهای مشترک‌المنافع ۷۰–۲۵۰ ۲–۸ دسته یا گروه کشورهای مشترک‌المنافع ستوانیار و سروان یا سرگرد دسته یا گروه کشورهای مشترک‌المنافع ۲۵–۶۰ +۲ گروه، یا لوازم نقلیه ستوانیار و ستوان یکم یا دوم گروه یا گروه گشتی ۱۲–۲۴ ۱ جوخه کامل الی حداکثر ۲ جوخه یا ۳–۶ تیم آتش گروهبان دوم تا استوار دوم جوخه یا خدمه ۸–۱۲ ۲–۳ تیم آتش گروهبان دوم تا استوار دوم Ø تیم آتش ۴ ندارد سرجوخه تا استوار دوم Ø تیم حرکت و آتش ۲ ندارد هر درجه‌ای/سرباز یکم احتمال جا انداختن چند تا از پله‌های این نردبان در نیروهای مختلف کشورهای جهان وجود دارد: برای مثال، نیروهای ناتو به‌طور معمول از سطح گردان مستقیما به تیپ می‌روند. همچنین تنها نیروهای نظامی بزرگ دارای بالاترین سطوح هستند. کشورها و نیروهای زمینی مختلف نیز ممکن است از نام‌های سنتی مختلفی برای نام‌گذاری موارد فوق استفاده کنند که این مسئله تا حد زیادی باعث تداخل و پیچیدگی نام‌ها می‌شود: برای مثال یک هنگ (گردان) زرهی بریتانیایی یا کانادایی به چند اسکادران (گروهان) و چند واحد (دسته) تقسیم می‌شود در حالی که یک اسکادران (گردان) زرهی آمریکایی به چند واحد (گروهان) و چند دسته تقسیم می‌شود. نیرو، گروه نیرو، منطقه و صحنه همگی از آرایشاتی هستند که تا حد زیادی از نظر اندازه و سلسله مراتب بین نیروهای مسلح جهان تفاوت دارند. تا پیش از جنگ جهانی دوم عناصر پشتیبانی (مانند توپخانه صحرایی، بیمارستان، آماد و پشتیبانی نظامی و غیره) در سطح لشکر به ساختار یگانی اضافه می‌شدند اما پس از این جنگ بسیاری از تیپ‌ها نیز دارای این واحدها گشتند و پس از دهه ۱۹۸۰ بسیاری از هنگ‌ها نیز این واحدها را دریافت می‌کنند. در آمریکا به هنگی که دارای چنین واحدهای پشتیبانی باشد، تیم رزمی هنگی گفته می‌شود و در بریتانیا و دیگر نیروها گروه رزمی. ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم از چنین ساختار ساده‌ای برای خود استفاده کرد. اما در ابتدا بسیاری از یگان‌های آن تا حد زیادی از کمبود نیرو رنج می‌بردند و اندازه آن‌ها در واقع یک پله پایین‌تر از چیزی بود که در نیروهای کشورهای دیگر مرسوم بود. برای مثال یک لشکر ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم تقریبا به اندازه هنگ یا تیپ در بسیاری از نیروهای زمینی دیگر جهان بود. گروه نیرو که در بالای این نردبان قرار دارد در ارتش سرخ به نام جبهه نامیده می‌شد. در مقابل در همان زمان گروه‌های نیروی Wehrmacht ارتش آلمان به خصوص در جبهه شرقی مثل گروه نیروی مرکزی بسیار بیش از اندازه معمول نیرو داشتند و بیشتر بر مسیرهای راهبردی شوروی منطبق بودند. سلسله مراتب در نیروهای دریایی نوین سازمان‌های نیروهای دریایی در سطح ناوتیپ به ندرت استقرار می‌یابند زیرا کشتی‌ها ممکن است در وضعیت‌های مختلف در گروه‌های کوچکتر یا بزرگتری عمل کنند که ممکن است در هر لحظه تغییر کنند. با این حال واژگان خاصی برای نام‌گذاری گروه‌های کشتی‌ها در نیروهای دریایی جهان وجود دارد تا بتوان یک مفهوم کلی از اندازه یک گروه خاص از کشتی‌ها را به دیگران انتقال داد. نیروهای دریایی به‌طور کلی برای اهداف ویژه به خصوص اهداف راهبردی به چند گروه تقسیم می‌شوند. این گروه‌بندی‌های سازمانی بنا بر اوضاع و ماموریت‌هایی که بر عهده نیروی دریایی گذاشته می‌شوند در زمان‌های مختلف تشکیل و ملغی می‌گردند. این مسئله با ثبات یگان‌ها در نیروی زمینی که تا سال‌ها با همان افراد و تجهیزات باقی می‌مانند مغایرت دارد. نام یگان نوع کشتی‌ها تعداد کشتی‌ها افسر فرمانده نیروی دریایی انواع کشتی‌های نیرو +۲ ناوگان بزرگ دریابد ناوگان تمام کشتی‌ها در یک اقیانوس یا منطقه بزرگ +۲ ناوگان رزمی یا نیروی ماموریت دریابد ناوگان رزمی یا نیروی ماموریت تعداد زیادی از کشتی‌هایی از هر نوع +۲ گروه ماموریت دریاسالار گروه ماموریت مجموعه‌ای از کشتی‌های مکمل +۲ ناوتیپ یا یگان ماموریت دریابان ناوتیپ یا یگان ماموریت غالبا کشتی‌های بزرگ تعداد کمی کشتی دریادار ناوگروه یا یگان ماموریت به غیر از کشتی‌های بزرگ تعداد کمی کشتی که غالبا از یک اندازه و نوع هستند دریادار عنصر ماموریت یک کشتی یک ناخدا یکم یا ناخدا دوم درجه پنج‌ستاره بزرگ دریابد پس از دهه ۱۹۹۰ دیگر عمدتا به کار نمی‌رود، مگر در انتصاب‌های تشریفاتی یا افتخاری. اکنون، همه نیروهای دریایی عمده بسته به اندازه‌شان توسط یک دریابد (امیر چهارستاره نیروی دریایی) یا دریاسالار (امیر سه‌ستاره نیروی دریایی) فرماندهی می‌شوند. نیروهای دریایی کوچک‌تر همانند نیروی دریایی پادشاهی زلاند نو و نیروهای دریایی‌ای که بیشتر نقش گارد ساحلی را ایفا می‌کنند توسط یک دریابان یا دریادار یا حتی یک ناخدا یکم فرماندهی می‌شوند. ناوهای هواگردبر (حامل هواپیما یا بالگرد) معمولا توسط یک ناخدا یکم فرماندهی می‌شوند. زیردریایی‌ها و ناوشکن‌ها به‌طور معمول توسط یک ناخدا یکم یا ناخدا دوم فرماندهی می‌گردند. برخی ناوشکن‌ها به‌ویژه ناوشکن‌های کوچک‌تری مانند ناوچه (پاسناو) معمولا توسط افسرانی با درجه ناخدا دوم فرماندهی می‌شوند. کشتی‌های کمکی مانند ناوچه سبک، قایق توپدار، مین‌روب، قایق گشتی، شناوک خط رودخانه، ناو پشتیبان و قایق اژدرافکن معمولا توسط ناخدا سوم‌ها یا ناوسروان‌ها فرماندهی می‌شوند. معمولا هر چه ناو کوچک‌تر باشد فرماندهش درجه پایین‌تری دارد. برای نمونه، قایق‌های گشتی توسط ناوبان دوم‌ها فرماندهی می‌شوند در حالی که ناوچه‌ها به‌ندرت توسط افسری با درجه پایین‌تر از ناخدا دوم فرماندهی می‌گردند. نیروهای دریایی تاریخی از دید ساختاری بسیار انعطاف‌ناپذیرتر بوده‌اند. کشتی‌ها در ناودسته‌ها گرد می‌آمدند که آن‌ها نیز به نوبه خود در شماری ناوگروه گرد می‌آمدند و آن‌ها نیز شماری ناوگان پدیدمی‌آوردند. اجازه جدایی یک کشتی از یک یگان و پیوستن به یگانی دیگر می‌بایست روی کاغذ تایید می‌شد. نیروی دریایی نوین ایالات متحده بر اساس چندین استاندارد تقسیم‌بندی کشتی‌ها استوار است که می‌توان از آن میان به گروه هواپیمابر ضربتی و گروه اعزامی ضربتی اشاره کرد. افزون بر این، سازمان‌بندی نیروی دریایی بر روی یک کشتی هم ادامه می‌یابد که شامل سه یا چهار دپارتمان (مانند تاکتیکی یا مهندسی) می‌باشد که هر کدام دارای چند قسمت است و این‌ها نیز به نوبه خود شامل چند مرکز کاری است. سلسله مراتب در نیروهای هوایی ساختار سازمانی نیروهای هوایی کشورهای مختلف با هم تفاوت دارد: برخی از نیروهای هوایی (مانند نیروی هوایی ایالات متحده و نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا) به چند قرارگاه، گروه و اسکادران تفسیم می‌شوند. برخی دیگر (مانند نیروی هوایی شوروی) دارای ساختاری مبتنی بر نیروی زمینی هستند. نماد (برای مقایسه با نیروی زمینی) نام یگان (یوساف/راف) تعداد کارکنان تعداد هواپیما تعداد یگان‌های تابع (یوساف/راف) افسر فرمانده (یوساف/راف) + XXXXXX نیروی هوایی کل نیروی هوایی کل نیروی هوایی تمام قرارگاه‌های عمده بزرگ ارتشبد یا ارتشبد XXXXX قرارگاه عمده/ متغیر متغیر بستگی به منطقه یا ماموریت دارد (یگان‌های تابع فرق دارند) بزرگ ارتشبد یا ارتشبد XX نیروی هوایی وابسته/قرارگاه بستگی به منطقه دارد (یگان‌های تابع فرق دارند) متغیر +۲ تیپ هوایی/گروه سرلشکر X تیپ هوایی/گروه یا ایستگاه ۵۰۰۰–۱۰۰۰ ۱۰۰–۴۸ +۲ گروه/تیپ هوایی سرتیپ III گروه/تیپ هوایی ۱۰۰۰–۳۰۰ ۴۸–۱۷ ۱۰–۳ اسکادران/۴–۳ اسکادران سرهنگ یا سرهنگ دوم II اسکادران ۳۰۰–۱۰۰ ۱۶–۷ ۳–۴ رسد هوایی سرهنگ دوم یا سرگرد رسد هوایی ۱۰۰–۲۰ ۶–۴ ۲ دسته به علاوه خدمه تعمیرات و پشتیبانی سروان یا ستوان یکم دسته هوایی ۴–۲ ۳–۲ ندارد افسر جزء آرایش‌های نظامی گذشته از سازمان سلسله مراتب رسمی ارتش که از سده ۱۷ میلادی به این سو در اروپا در حال تحول بوده‌است، نیروهای جنگاور برای دستیابی به اهداف خاص عملیاتی به سازمان‌های ماموریت محور تقسیم‌بندی یا گروه‌بندی شده‌اند که می‌توان از میان آن‌ها به کامپفگروب (Kampfgruppe) در آلمان، تیم رزمی در نیروی زمینی و نیروی ماموریت در نیروی دریایی ارتش ایالات متحده یا گروه مانور عملیاتی شوروی در طول جنگ سرد اشاره کرد. گروه رزمی (battlegroup) در ارتش‌های بریتانیا و کشورهای مشترک‌المنافع به وسعت برای گروه‌بندی گروهان‌ها در طول جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت. در ایران + یگان‌های معمول در نیروی زمینی ارتش نام یگان شمار سربازان شمار یگان‌های تشکیل‌دهنده افسر مربوطه ارتش ۱۰۰٫۰۰۰–۲۰۰٫۰۰۰ ۲+ سپاه ارتشبد سپاه ۴۰٫۰۰۰–۸۰٫۰۰۰ ۲+ لشکر سپهبد ۱۰٫۰۰۰–۳۰٫۰۰۰ ۲–۴ تیپ سرلشکر تیپ ۳۰۰۰–۵۰۰۰ ۲+ هنگ۳–۶ گردان سرتیپ هنگ ۱۵۰۰–۳۰۰۰ ۴–۶ گردان سرهنگ گردان ۳۰۰–۱۳۰۰ ۲–۶ گروهان سرگرد گروهان ۸۰–۲۲۵ ۳–۶ دسته سروان دسته ۲۶–۵۵ ۲+ گروه ستوان گروه ۸–۱۲ ۲+ جوخه گروهبان جوخه ۴–۵ سرباز سرجوخه پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، فرمانده کل سه نیروی مسلح بزرگ‌ارتشتاران نامیده می‌شد که لقبی ریشه‌دار و باستانی است و از زمان هخامنشیان در زبان پارسی بکار می‌رفته‌است. پس از انقلاب این درجه ارتشی را فرمانده کل قوا نام گذاشتند. برابرهای انگلیسی یگان‌های ارتش فارسی انگلیسی ارتش Army سپاه Corps لشکر Division تیپ Brigade هنگ Regiment گردان Battalion گروهان Company دسته Platoon گروه Section جوخه Squad سازمان نظامی درجه‌های نظامی ایران
[ "نیروهای مسلح", "کشور", "توانایی نظامی", "سیاست پدافند ملی", "نیروی شبه‌نظامی", "شورش", "نظام (نیروی نظامی)", "تقلید", "سرباز", "ناو", "نفربر", "هواگرد", "پایگان", "رزمایش", "آرایش نظامی", "سلسله مراتب", "درجه نظامی", "ارتش روم", "دولت", "وزارت دفاع", "وزارت جنگ", "پشتیبانی رزمی", "مردم‌سالاری", "دموکراسی ریاستی", "ایالات متحده", "رئیس جمهور", "فرمانده کل قوا", "سلسله مراتب فرماندهی", "راهبرد نظامی", "عملیات مشترک", "تفنگداران دریایی", "نیروی ویژه", "گارد ساحلی", "نهاد اعمال قانون", "ژاندارمری", "قانون نیروی استان", "نیروی مشترک", "قرارگاه", "افسر (ارتش)", "جنگ جهانی دوم", "ارتش آمریکا", "گروه رزمی", "دولت ملی", "کانادا", "نیروی هوایی دفاع از خود ژاپن", "وزارت دفاع ایالات متحده", "تیپ", "لشکر", "تیپ هوایی", "پشتیبانی خدمات رزمی", "اسکادران", "نیروی دریایی", "کشورهای مشترک‌المنافع", "گروهان", "جدول سازمان و تجهیزات", "وزارت دفاع آمریکا", "سپاه (یگان نظامی)", "ارتش", "جدول سازمانی", "نیروی زمینی", "ارتش بریتانیا", "اروپا", "سده ۱۸ (میلادی)", "فرانسه", "ارتشبد", "سپهبد", "ناحیه", "جبهه", "ارتش گروه", "جبهه (نظامی)", "سرلشکر", "سرتیپ", "سرهنگ", "هنگ", "گردان", "سرهنگ دوم", "آتشبار توپخانه", "ستوانیار", "سروان", "سرگرد", "دسته (نظامی)", "ستوان یکم", "ستوان دوم", "گروه", "گروه گشتی", "گروهبان دوم", "استوار دوم", "جوخه", "تیم آتش", "سرجوخه", "تیم حرکت و آتش", "سرباز یکم", "ناتو", "توپخانه صحرایی", "بیمارستان", "آماد", "پشتیبانی نظامی", "دهه ۱۹۸۰ (میلادی)", "آمریکا", "تیم رزمی هنگی", "ارتش سرخ", "ارتش آلمان", "جبهه شرقی (جنگ جهانی دوم)", "گروه نیروی مرکزی", "مسیر راهبردی", "ناوتیپ", "ناوگان", "دریابد", "ناوگان رزمی", "نیروی مأموریت", "گروه مأموریت", "دریاسالار", "GlobalSecurity.org", "دریابان", "یگان مأموریت", "دریادار", "ناوگروه", "عنصر مأموریت", "ناخدا یکم", "ناخدا دوم", "نیروی دریایی پادشاهی زلاند نو", "زیردریایی", "ناوشکن", "ناوچه", "ناوچه سبک", "قایق توپدار", "مین‌روب", "قایق گشتی", "شناوک خط رودخانه", "ناو پشتیبان", "قایق اژدرافکن", "ناوسروان", "ناودسته", "گروه هواپیمابر ضربتی", "گروه اعزامی ضربتی", "نیروی هوایی ایالات متحده", "نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا", "نیروی هوایی شوروی", "نیروی هوایی", "قرارگاه عمده", "نیروی هوایی وابسته", "ایستگاه راف", "رسد هوایی", "دسته هوایی", "افسر جزء", "سده ۱۷ (میلادی)", "کامپفگروب", "آلمان", "گروه مانور عملیاتی", "بریتانیا", "جنگ سرد", "دسته", "ستوان", "گروهبان", "۱۳۵۷", "بزرگ‌ارتشتاران", "دسته (ارتش)", "گروه (ارتش)", "سازمان نظامی", "درجه‌های نظامی ایران" ]
[ "علوم نظامی", "واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه نوع", "واژگان نظامی", "واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه" ]
576
فرمانده کل قوا
3
158
0
[ "فرماندهی کل قوا", "فرمانده كل قوا", "فرماندهٔ کل قوا", "فرمانده كل", "فرماندهٔ کل", "فرماندهٔ كل قوا", "فرماندهي كل قوا", "قومندان", "فرماندهٔ كل", "فرمانده کل" ]
false
126
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فرمانده کل قوا عنوانی است که امروزه در نظام جمهوری اسلامی ایران به فرمانده کل نیروهای مسلح این کشور (شامل سپاه، ارتش و نیروی انتظامی) اطلاق می‌شود که مطابق قانون اساسی ایران بر عهده مقام رهبری می‌باشد. پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران از آن به عنوان بزرگ‌ارتشتاران یاد می‌شده‌است. بزرگ‌ارتشتاران عنوانی رسمی و نظامی بوده‌است که در دوره پهلوی برای مقام فرماندهی سه نیروی مسلح کشور ایران بکار می‌رفت. فرمانده این سه نیرو در آن دوره محمدرضا پهلوی بود. واژه‌شناسی بزرگ‌ارتشتاران اقتباس غلطی از کلمه فارسی میانه ارتشتاران سالار است. چرا که در متون فارسی میانه، کلمه «وزرگ» به جای «بزرگ» (همچون وزرگ فرمذار) به کار می‌رود و در هیچ متن به جای مانده از فارسی میانه، کلمه بزرگ‌ارتشتاران به کار نرفته‌است. ایران رهبر عالی در ایران بعنوان فرمانده کل قوا مسولیت فرماندهی قوا در زمان جنگ و عزل و نصب فرماندهان عالی را دارا می‌باشد. هم اکنون آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. فرماندهان کل نیروهای ایرانی در تاریخ معاصر نام تصویر محمدقاسم ظهیرالدوله عباس‌میرزا 100px حسنعلی میرزا علی میرزا ظل‌السلطان فتحعلی‌شاه قاجار 100px کیخسرومیرزا سپسالار بهمن میرزا بهاءالدوله مسعود میرزا ظل‌السلطان وجیه‌الله میرزا سپهسالار کامران‌میرزا شاهزاده ابوالحسین‌میرزا جعفرقلی‌خان قجر قویونلو میرزامحمدخان قاجار دولو امیرکبیر 100px آقاولی‌خان میرزا حسین‌خان سپهسالار محمدخان میرزامحمدباقرخان رضاشاه پهلوی 100px محمدرضا شاه پهلوی 100px ابوالحسن بنی‌صدر 100px سید روح‌الله خمینی 140x140پیکسل سید علی خامنه‌ای 116x116پیکسل بریتانیا
[ "نظام جمهوری اسلامی ایران", "سپاه پاسداران جمهوری اسلامی", "ارتش جمهوری اسلامی ایران", "نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران", "قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران", "رهبر ایران", "بزرگ‌ارتشتاران", "دوره پهلوی", "محمدرضا پهلوی", "ارتشتاران سالار", "وزرگ فرمذار", "محمدقاسم ظهیرالدوله", "عباس‌میرزا", "حسنعلی میرزا", "علی میرزا ظل‌السلطان", "فتحعلی‌شاه قاجار", "کیخسرومیرزا سپسالار", "بهمن میرزا بهاءالدوله", "مسعود میرزا ظل‌السلطان", "وجیه‌الله میرزا سپهسالار", "کامران‌میرزا", "شاهزاده ابوالحسین‌میرزا", "جعفرقلی‌خان قجر قویونلو", "میرزامحمدخان قاجار دوِّلو", "امیرکبیر", "آقاولی‌خان", "میرزا حسین‌خان سپهسالار", "محمدخان", "میرزامحمدباقرخان", "رضاشاه پهلوی", "محمدرضا شاه پهلوی", "ابوالحسن بنی‌صدر", "سید روح‌الله خمینی", "سید علی خامنه‌ای" ]
[ "جامعه‌شناسی نظامی", "درجات ارتش ایران", "درجات نظامی", "سازمان نظامی", "فرماندهان کل نیروهای مسلح" ]
577
بسامد
0
396
0
[ "فرکانس", "فرکانس موج", "فركانس", "فركانس موج", "بس آمد" ]
false
360
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
مثالی از یک تابع دوره‌ای با بسامد رو به افزایش طیف کامل امواج مغناطیسی، آن قسمت از طیف که برای چشم قابل مشاهده است بزرگ نمایی شده است انیمیشن ۳ چشمک زن متناوب از پائین‌ترین بسامد یا فرکانس در بالای نگاره به بالاترین بسامد در پائین نگاره بسامد یا فرکانس معیار اندازه‌گیری تعداد تکرار یک رخداد در یک یکای زمانی معین است. برای محاسبه فرکانس بر روی یک بازه زمانی ثابت، تعداد دفعات وقوع آن حادثه را در آن بازه می‌شماریم و سپس این تعداد را بر طول بازه زمانی تقسیم می‌کنیم. در سیستم واحدهای SI، برای قدردانی و بزرگ داشت فیزیک‌دان آلمانی هاینریش رودولف هرتز، فرکانس با هرتز(Hz)؛ که یکای اندازه‌گیری فرکانس موج‌هااست، اندازه‌گیری می‌شود. یک هرتز به این معنی است که یک رویداد یک‌بار در هر ثانیه رخ می‌دهد. واحدهای دیگری نیز برای اندازه‌گیری فرکانس در جای خود بکار می‌روند که پاره‌ای از آن‌ها به این شرح هستند: سیکل بر ثانیه، دور بر دقیقه (rpm)، سرعت قلب توسط واحد ضربان بر دقیقه اندازه‌گیری می‌شود، و حادثه بر سال (فرکانس آماری). یک روش جایگزین برای محاسبه فرکانس، اندازه‌گیری زمان بین دو رخداد متوالی حادثه‌ای است (دوره تناوب) و سپس محاسبه فرکانس به صورت عددی متقابل این زمان مانند زیر: که در آن T دوره تناوب است. تقسیم‌بندی باندهای فرکانسی + طبقه‌بندی فرکانس محدوده فرکانس نام محدوده فرکانس کوتاه شده تقسیم‌بندی باند شماره باند (Hz(۳۰– ۳ فرکانس‌های فوق‌العاده پایین ELF Extremely Low Frequencies 1 (Hz(۳۰۰۰– ۳۰۰ فرکانس صدا VF Voice Frequencies 2 (KHz(۳۰– ۳ فرکانس‌های بسیار پایین VLF Very Low Frequencies 3 (KHz(۳۰۰– ۳۰ فرکانس‌های پایین LF Low Frequencies 4 (KHz(۳۰۰۰– ۳۰۰ فرکانس‌های متوسط MF Medium Frequencies 5 (MHz(۳۰– ۳ فرکانس‌های بالا HF High Frequencies 6 (MHz(۳۰۰– ۳۰ فرکانس‌های بسیار بالا VHF Very High Frequencies 7 (MHz(۳۰۰۰– ۳۰۰ فرکانس‌های ماورای بالا UHF Ultrahigh Frequencies 8 (GHz(۳۰– ۳ فرکانس‌های فوق‌العاده بسیار بالا SHF Super-High Frequencies 9 (GHz(۳۰۰– ۳۰ فرکانس‌های فوق‌العاده به شدت بالا EHF Extremely High Frequencies 10 ۳۰۰ GHz تا ۳ THz تراهرتز THF Tremendously High Frequency 11 فرکانس امواج در اندازه‌گیری فرکانس صدا، امواج الکترومغناطیسی (مانند امواج رادیویی یا نور)، سیگنال‌های الکتریکی یا دیگر امواج، فرکانس بر حسب هرتز، تعداد سیکل‌های شکل موج تکراری است. اگر موج یک صدا باشد، فرکانس آن چیزی است که نواک (زیر و بمی) این موج را مشخص می‌کند. فرکانس رابطه معکوسی با مفهوم طول موج دارد. فرکانس f برابر است با سرعت v یک موج تقسیم بر طول موج (لاندا) است که: در موارد خاص که امواج الکترومغناطیسی از خلا عبور می‌کنند، v=c که در آن c برابر سرعت نور در خلا است و این عبارت به صورت زیر در می‌آید: فرکانس‌های آماری در علم آمار فرکانس یک واقعه برابر است با تعداد دفعات رخ دادن یک حادثه در آزمایش یا مطالعه‌ای که در یک دوره زمانی صورت می‌گیرد. فرکانس‌ها معمولا به صورت گرافیکی در نمودار هیستوگرامر نمایش داده می‌شوند. دامنه فرکانس فیلتر الکترونیکی طیف فرکانسی هاینریش رودولف هرتز
[ "اندازه‌گیری", "فیزیک‌دان", "هاینریش هرتز", "دور بر دقیقه", "دورهٔ تناوب", "امواج تراهرتز", "امواج الکترومغناطیسی", "امواج رادیویی", "صدا", "نواک", "طول موج", "سرعت نور", "علم آمار", "دامنه فرکانس", "فیلتر الکترونیکی", "طیف فرکانسی" ]
[ "صوت‌شناسی", "فیلتر واکنش بسامدی", "کمیت‌های فیزیکی", "کیفیت فکری", "لرزش و ارتعاشات مکانیکی", "مفاهیم بنیادین فیزیک", "مکانیک امواج", "نرخ‌های زمانی" ]
578
درخت
0
302
0
[ "درختان" ]
false
271
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
یک درخت بلوط قرمز اروپایی درخت سکویا بلندترین درخت موجود بر روی زمین است. درخت یا دار گیاهان بزرگ چوبی دیرپا را گویند. در گیاه‌شناسی درخت یکی از بادوام‌ترین گیاهان است که با رشد کردن ساقه یا تنه از برگها نگهداری می‌کند. در برخی از تعریف‌ها از کاربردهای درخت از جمله این است که تنها گیاه چوبی است. تنها گیاهی است که از آن چوب به دست می‌آورند. نمی‌شود بلندای درختان را دقیق مشخص کرد، ولی روی‌هم‌رفته درختان بزرگسال دست‌کم به ۶ متر می‌رسند. در ساختار درخت معمولا شاخه‌هایی هست که به تنه‌ای بزرگ پیوسته‌است. در مقایسه با دیگر گونه‌های گیاهی و جانوری، درختان زندگی دیرپایی دارند. گونه‌هایی از درختان بیش از ۱۰۰ متر قد می‌کشند و برخی چند هزار سال عمر می‌کنند. درختان از عناصر مهم چشم‌انداز طبیعی و باغ‌سازی و محوطه‌سازی هستند. در ایران روز ۱۵ اسفند روز درخت‌کاری است و هر ساله شمار زیادی درخت در آن روز در این کشور کاشته می‌شود. به محل کاشته شدن زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش درختستان گویند. اگر محیط مناسب رشد درختان فراهم شود شاید عمر و رشد درخت سال‌های سال ادامه یابد. سن درختان حلقه‌های رشد درخت هرچه ستبرتر (بزرگتر) و بلندتر باشد، سن بیشتری دارد. با افزایش سن درختان، لایه‌های دیگری در زیر پوستش درست می‌شود. رنگ لایه‌ای که در زمستان به وجود می‌آید با لایه‌ای که در تابستان به وجود می‌آید متفاوت است. این اختلاف رنگ لایه‌ها به ما کمک می‌کند تا سن درخت کپل را تعیین کنیم، هنگامی که درختی را می‌بریم در سطح بریدگی حلقه‌هایی می‌بینیم که درون همدیگر قرار دارند. اگر درختی ۲۰ حلقه در مقطع خود داشته باشد، می‌شود بگوییم که تقریبا بیست‌ساله است و درختی که ۶۰ حلقه دارد تقریبا شصت‌ساله است. این روش ساده‌ترین روش تعیین سال درختان است، اما در این روش برای شمارش حلقه‌ها باید درخت را قطع کنیم. روش‌هایی پیشرفته‌تر نیز برای تعیین عمر درخت هست که عبارت است از: روش کربن ۱۴ روش پتاسیم– آرگن روش روبیدیم استرانسیوم روش اورانیم، سرب و توریم، سرب روش استفاده از ایزوتوپهای ۲۳۰Th و ۲۳۱Pa روش فلوئور روش آمینو اسیدها روش‌های نگهداری در این روش‌ها برای تعیین سال درختان دیگر نیازی به قطعشان نیست. رده‌بندی درختان ساده‌ترین رده‌بندی درختان دو دسته خزان‌کننده و همیشه‌سبز است، یا تقسیم پهن‌برگان (نهان‌دانگان) و سوزنی‌برگان (بازدانگان). بونسای دارسان سرو کوهی. دارسان، واژه‌ای فارسی به معنای «پیراسته هم‌چون درخت» است. بن‌سای هنر پرورش درختان و گیاهانی است که در اندازه کوچک ایجاد می‌شوند. بن‌سای، درخت یا گیاهی است در گلدان و به‌صورتی پیرایش می‌شود که پاکوتاه شده و در سنین ۱۰۰ تا ۲۰۰ سالگی در حدود ۳۰ تا ۶۰ سانتی‌متر بلندی داشته باشد.
[ "گیاه", "چوب", "گیاه‌شناسی", "ساقه", "شاخه", "تنه", "باغ‌سازی", "۱۵ اسفند", "روز درخت‌کاری", "زمستان", "تابستان", "روش کربن ۱۴", "روش پتاسیم– آرگن", "روش روبیدیم استرانسیوم", "روش اورانیم، سرب و توریم، سرب", "روش استفاده از ایزوتوپهای ۲۳۰Th و ۲۳۱Pa", "روش فلوئور", "روش آمینو اسیدها", "خزان‌کننده", "همیشه‌سبز", "گلدان", "پیرایش" ]
[ "بوم‌شناسی جنگل", "جنگل‌داری", "درختان", "ریخت‌شناسی گیاه", "گیاهان", "گیاهان بر پایه شکل ظاهری" ]
579
ستوان
0
165
0
[ "ستوان یکم", "ستوان يكم", "ستوان اول", "ستوان دوم", "ستوان سوم", "ستوان دومی", "ستوان دومي" ]
false
149
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ستوان نام یکی از درجات نظامی است. در ارتش به کسی ستوان گفته می‌شود که فرمانده یک دسته باشد. دسته از یگان‌های ارتشی است که معمولا از ۳۰ تا ۴۰ نفر تشکیل شده‌است. در مرحله ستوانی نیز امکان ارتقاء وجود دارد و به این منظور، درجات ستوان‌یکمی و ستوان‌دومی نیز داده می‌شود. ستوان نخستین درجه از درجه‌های افسری است. واژه «ستوان» یا «استوان» در فارسی به معنی محکم و قابل اعتماد و موثق است. این واژه در پارسی میانه «استیگان» بوده‌است. در دوره پهلوی اول، این درجه را «نایب» می‌نامیدند.
[ "درجات نظامی", "ارتش", "دسته (ارتش)", "یگان", "افسر (ارتش)", "زبان فارسی", "پارسی میانه", "پهلوی اول", "درجه‌های نظامی ایران" ]
[ "درجات ارتش ایران", "درجات نظامی", "درجات نظامی آلمان", "درجات نظامی استرالیا", "درجات نظامی بریتانیا", "درجات نظامی سنگاپور", "درجات نظامی کانادا", "درجات نظامی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا", "رتبه‌بندی پلیس", "عنوان‌ها در ایران", "نیروی زمینی اتریش-مجارستان", "نظامی‌گری اتریش", "نظامی‌گری سوئیس", "واژگان نظامی" ]
581
گردان
0
52
0
[]
false
48
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
گردان یکی از یگان‌های نظامی است. معمولا ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می‌سازند. از دیدگاه واژگانی (لغوی) واژه گردان جمع واژه فارسی گرد به معنی جنگاور دلاور، یل و قهرمان است.
[ "یگان", "گروهان", "هنگ", "واژگان", "یل" ]
[ "گردان", "واژگان نظامی", "واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه" ]
582
راهبرد
0
262
0
[ "راهبردی", "استراتژی", "استراتژیک", "راهبردي", "سوق الجیشی", "استراتژي", "استراتژيك", "سوق الجيشي" ]
false
202
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
راهبرد یا استراتژی شاخه‌ای از علم مدیریت است که در فنون نظامی، اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست کاربرد دارد. واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده‌است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می‌رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه‌های کوچک سربازان متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می‌شد. طبق تعریف لغت‌نامه وبستر، «استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است» دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می‌کند . در دیدگاه جدید، استراتژی یک برنامه واحد، همه‌جانبه و تلفیقی است که نقاط قوت اصلی و نقاط ضعف اصلی سازمان را با فرصتها و تهدیدات محیط مربوط می‌سازد و به نحوی طراحی شده‌است که با اجراء صحیح آن از دست یابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل می‌گردد. از دیدگاه جانسون و شولز، استراتژی جهت حرکت و گستره فعالیت‌های یک سازمان در بلندمدت، با توجه به منابع موجود و محیط در حال تغییر سازمان، به ویژه با توجه به بازارها، مشتریان و کارفرمایانش با توجه به انتظارات گروه‌های ذی‌نفع است. در عرصه نظامی راهبرد عموما به نقل و انتقال نیروها در پشت جبهه جنگ و در جبهه پیش از درگیر شدن با دشمن است. هنگامی که نیروهای نظامی در جبهه با نیروهای دشمن درگیر می‌شوند این دیگر راهکنش (تاکتیک) است و نه راهبرد. در دوران گذشته به ویژه در عصر جنگ‌های ناپلئونی تمایز آشکاری بین راهبرد و راهکنش وجود داشت و راهبرد به آنچه در پشت جبهه می‌گذشت مربوط و راهکنش به هدایت جنگ در میدان نبرد. از ابتدای قرن بیستم با ظهور واژه «خط مشی و سیاست ملی» راهبرد در جایگاهی بین راهکنش و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، راهبرد و راهکنش در دوران جنگ جهانی اول که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به نبرد در چند جبهه بودند ناکارا جلوه کند. در پاسخ به این امر واژه و مفهوم جدیدی یعنی واژه «راهبرد کلان» (grand strategy) ظهورکرد که در واقع به نوعی ترکیب مفهوم راهبرد و سیاست ملی بود. راهبرد کلان مفهومی بود که در چارچوب آن راهبردهای بخشی همچون راهبرد نظامی، راهبرد اقتصادی، راهبرد سیاسی و راهبرد بازرگانی کشور قرار می‌گرفت. مفهوم راهبرد در عرصه سیاست از کاربرد زیادی برخوردار است. کارل فون کلازوتیز که از استراتژیست‌های بزرگ جهان بوده، گفته است جنگ ادامه سیاست به شیوه‌های دیگر است. بر همین اساس در گذشته وقتی سیاست تبدیل به شیوه‌های نظامی شد و راهبرد لقب می‌یافت بعدا خود واژه راهبرد برای برنامه سیاسی کلان کشور مورد استفاده قرار گرفت. امروزه علاوه بر فرماندهان نظامی و سیاستمداران، دست اندرکاران امور بازرگانی، اقتصاددانان، کارفرمایان عرصه صنعت نیز دارای راهبرد هستند. مفهوم لغوی استراتژی:. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. ب: مفهوم اصطلاحی استراتژی: استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف می‌شود: فن و علم توسعه و به‌کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تامین حداکثر پشتیبانی از سیاست‌های ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده می‌شود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می‌توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به‌کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدف‌های نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل می‌دهد. ۳ راهبرد عالی‌ترین سطح از میان سطوح ۴ گانه مدیریت است؛ که این ۴ سطح عبارتند از: ۱. سطح راهبردی ۲. سطح عملیاتی ۳. سطح تاکتیکی (راهکنشی) ۴. سطح تکنیکی (فنی) استراتژی به آوردن نیرو به صحنه اطلاق می‌شود و به بیان دیگر طرح درازمدتی است که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و تبیین می‌گردد. راهبرد شامل زمینه‌های کاری گوناگون می‌شود از جمله: راهبرد نظامی راهبرد بازاریابی مدیریت راهبردی راهبرد نظری بازی‌ها راهبرد اقتصادی راهبرد برنامه‌ریزی پی‌زبان‌شناسی (شناخت رابطه اعصاب با زبان) در نهایت به عنوان یک تعریف جامع از استراتژی می‌توان گفت که استراتژی به معنی استفاده از منابع محدود، با بهره‌گیری از فرصت ‌های موجود در محیط کسب و کار است، به گونه‌ای که بتوانیم برای خود مزیت رقابتی بوجود بیاوریم و از این طریق به تمایز در کسب و کار خود برسیم . تفاوت راهبرد و طرح تفاوت راهبرد و طرح مانند تفاوت خرد و دانش است. راهبرد در مورد تشخیص «عمل درست» می‌باشد و طرح درباره نحوه انجام درست آن عمل می‌باشد. ارائه راهبرد توسط استراتژیست انجام می‌گردد و طرح توسط متخصص ارائه می‌شود. تئوری مدیریت راهبرد کسب و کار به عنوان زمینه‌ای برای مطالعه و استفاده از دهه ۱۹۶۰ پدیدار گشت به‌طوری‌که تا پیش از آن واژه‌های «راهبرد» و «رقابت» به ندرت در متون علمی مدیریت به کار رفته‌است. راهبرد هسته‌ای هم‌افزایی برنامه‌ریزی راهبردی هیئت مدیره بازی‌های راهبردی اندیشکده راهبردی تبیین
[ "اقتصاد", "تجارت", "سیاست", "برنامه‌ریزی راهبردی", "جبهه (جنگ)", "جنگ", "نیروهای نظامی", "تاکتیک", "جنگ‌های ناپلئونی", "قرن بیستم", "جنگ جهانی اول", "سیاستمدار", "اقتصاددان", "صنعت", "عملیات", "تکنیک", "راهبرد نظامی", "بازاریابی", "مدیریت", "برنامه‌ریزی", "پی‌زبان‌شناسی", "طرح", "خرد", "کسب و کار", "The Lords of Strategy", "راهبرد هسته‌ای", "هم‌افزایی", "هیئت مدیره", "بازی‌های راهبردی", "اندیشکده راهبردی تبیین" ]
[ "راهبرد", "اندیشه", "برنامه‌ریزی", "مدیریت راهبردی" ]
583
نظامی
0
43
0
[ "نظامی (ابهام‌زدایی)", "نظامي (ابهام زدايي)", "نظامی (ابهام زدایی)" ]
false
40
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نظامی منسوب به واژه «نظام» است. همچنین، ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: نیروی نظامی افراد نظامی عروضی نظامی قونوی نظامی گنجوی مکان‌های جغرافیایی نظامی (سمنان) فیلم نظامی (فیلم)
[ "نیروی نظامی", "نظامی عروضی", "نظامی قونوی", "نظامی گنجوی", "نظامی (سمنان)", "نظامی (فیلم)" ]
[ "صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها" ]
584
هم‌افزایی
0
86
0
[ "هم‌افزايي", "هم افزایی", "هم افزايي", "سینرژی" ]
false
19
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
هم‌افزایی یا سینرژی معمولا این‌گونه تعریف می‌شود: زمانی که دو یا چند عنصر، جریان یا عامل با هم همیاری و برهمکنش (تعامل) داشته باشند معمولا اثری بوجود می‌آید. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هر کدام از آن عناصر جداگانه می‌توانستند بوجود آورند بیشتر شود در اینصورت پدیده هم‌افزایی رخ داده است. مقدار هم‌افزایی را می‌توان با محاسبه برآیند کار گروهی و از سوی دیگر محاسبه مجموع نتیجه کار تک تک افراد در حالت کار جدا و تکی و سپس کسر کردن نتیجه محاسبه اول از دوم بدست آورد. سینرژی یا هم افزایی را می‌توان در طبیعت مشاهده کرد حرکات دسته جمعی و V شکل غازهای وحشی نمونه بارزی از سینرژی است یا مسابقات دوچرخه سواری تیمی که دوچرخه سواران هر تیم پشت سر هم در یک خط راست حرکت می‌کنند و مداوم جای نفر اول تعویض می‌شود تا شکافتن هوا در کل گروه انجام شود و بازده یا راندمان کل تیم بالا رود. در ساده‌ترین توصیف می‌توان گفت که برآیند نیروی جمعی از جمع تک تک نیروها بیشتر است. به این مفهوم که رابطه اجزاء با یکدیگرجزئی جداگانه تلقی می‌شود. انرژی آزاد شده ازسوی افرادی که دارای روحیه تیمی هستند، انرژی کلی به نام سینرژی را ایجاد می‌کند. جلوه‌هایی از نیروی جمعی را در همه جای طبیعت می‌توان یافت. برای مثال اگر دو گیاه را نزدیک هم بکارید، ریشه‌های آن‌ها در هم می‌آمیزد و کیفیت خاک را بهبود می‌بخشد و در پرتوی این تعاون و همبستگی هر دو بهتر رشد می‌کنند. یا وزنی که دو قطعه چوب تحمل می‌کنند بسیار بیشتر از مجموع وزنی است که هریک به تنهایی تاب می‌آورند. روحیه تیمی معادلات ریاضی را به هم می‌زند. به بیان دیگر در مبحث نیروی جمعی ۱+۱=۲ یا بیشتر. در سیستم‌های پیچیده به این پدیده ظهور می‌گویند. 1- غازها همیشه به حالت حرف Vپرواز می‌کنند، این حالت پرواز هوا را شکافته و حرکت آن‌ها را به سوی هدفشان سریع‌تر می‌کند. بعد از طی چند کیلومتر لیدر جای خود را به قویترین غاز می‌دهد و آن غاز لیدر تیم می‌شود و این روش به همین منوال ادامه دارد که مانند شغل ما می‌باشد زیرا شما بعد از چند سال بازنشسته می‌شوید. 2- غازها همیشه پشت سر لیدر خود پرواز می‌کنند، زمانی که لیدر آن‌ها به هدفش می‌رسد بقیه‌ی آن‌ها که همان مسیر را طی کرده‌اند به هدفشان می‌رسند. 3- غازها در هنگام اوج گرفتن خیلی سریع بال می‌زنند، ولی سرعت حرکتشان کند است. اما بعد از رسیدن به اوج کند‌تر بال میزنند ولی سرعت حرکتشان رو به جلو بیشتر می‌شود. این درست مثل کار ماست. ما در ابتدا سخت کار می‌کنیم اما در آینده‌ی نزدیک با زمان و انرژی کمتر به در آمد بیشتر خواهیم رسید. اگر هنگام پاییز که پرواز V شکل غازهای وحشی برای کوچ آغاز می‌شود را بنگریم شاید برایمان جالب باشد که هر غازی که پرواز می‌کند، در فضای اطراف غاز دیگری که دقیقا پشت سر او در حال پرواز هست. به این ترتیب، غازها با پرواز گروهی V شکل خود در حدود 71% بر میزان قدرت پرواز گروهی، نسبت به پرواز انفرادی می‌افزایند. اگر غازی برحسب اتفاق از آرایش V شکل پرواز گروهی خارج شود، به یکباره مقاومت و کششی که ناشی از پرواز انفرادی است، احساس می‌کند پس سریعا به آرایش V شکل باز می‌گردد. تا تحت الشعاع نیروی بالابرنده پرنده‌ی جلویی خود قرار گرفته و به راحتی پرواز می‌کند. زمانی که، پرنده‌ی پیشرو (لیدر) در ردیف اول صف، خسته شد، در حال پرواز، به سمت عقب باز می‌گردد و پرنده‌ی دیگری بلافاصله جای او را می‌گیرد. سرانجام، مهم‌ترین راز غازهای وحشی این است که اگر غازی از میان گروه مریض و ناتوان و از آرایه‌ی شکل پرواز گروه خارج شد دو غاز دیگر از گروه جدا شده و تا سطح زمین او را همراهی می‌کنند و به مراقبت او می‌پردازند.آن‌ها، تا بهبودی غاز زخمی و بازیافت نیروی پرواز و یا تا لحظه‌ی مرگ او، در کنارش باقی می‌مانند و تنها بعد از این لحظه، این دو غاز اوج گرفته و در کنار یکدیگر پرواز کرده و یا برصف گروه دیگری از غازها می‌پیوندند تا به گروه خود برسند. شرایطی که در تیم غازهای وحشی حاکم است: ۱ -کسانی که با تیم غازهای وحشی اهداف و ایده‌های مشترک دارند، بسیار سریع‌تر و آسان‌تر می‌توانند به مقصد خود راه یابند، زیرا از حمایت و پشتیبانی تمامی لیدرها و حتی کراس لاین‌های خود برخوردارند. ۲ -تمامی اعضای تیم غازهای وحشی، همیشه در کنار یکدیگر و پا به پای هم پیش می‌روند و در شرایط بحرانی یار و یاور یکدیگر هستند تا بتوانند با کمک یکدیگر به موفقیت برسند. دلیل در این الگو آن است که بال زدن غازهای ردیف جلو برای غازهایی که به دنبال آن‌ها پرواز می‌کنند . یک جریان هوای رو به بالا ایجاد می‌کنند . این الگوی “v” دامنه پرواز غازها را در مجموع تا 71 درصد در مقایسه با زمانی که به تنهایی پرواز میکننند . افزایش می‌دهد . در پروازهای طولانی , بعد از اینکه غاز پیشرو چند دقیقه‌ای در جلو “ v” پرواز کرد به عقب برمیگردد تا در جایی از “v” قرار گیرد که پرواز اسانتر است . سپس غازی دیگر در نوک تیم قرار می‌گیرد که پرواز در آنجا بسیار توان فرسات . اگر غازی خارج از ارایش یا شکل بندی پرواز کند به علت اینکه به وسیله بال زدن‌های سایر غازها حمایت نمیشود فشار هوا او را بعد از اندک مدتی وادار به بازگشت به مدل “v” می‌کند . شاخص قابل توجه دیگر این غازها صدای بلندی است که هنگام پرواز ایجاد می‌شود . غازهای کانادایی هرگز بدون سرو صدا پرواز نمیکنند . به علت این صدا همیشه پرواز آن‌ها را در آسمان میتوان تشخیص داد . اما این صدای غازها اتفاقی نیست , بلکه رفتاری است که در بین غازهای عقب صف پرواز , به منظور تشویق غاز پیشرو سر میزند . غاز پیشرو صدا نمیکند . فقط آن‌هایی صدا می‌کنند که مشغول حمابت تشویق او در ادامه کارش هستند . اگر غازی گلوله بخورد . و یا بیمار شود و یا از ترکیب تیم دور افتد , دو غاز از صف‌ها جدا می‌شوند و غاز مجروح یا بیمار را تا زمین همراهی می‌کنند . آن دو آنجا میمانند و از دوست شان پرستاری می‌کنند تا اینکه به میزان کافی برای بازگشت به تیم بهبود یابد یا بمیرد . این پدیده قابل توجه به عنوان تمثیلی مناسب برای یک کار تیمی است . درس‌هایی که از آرایش پرواز به شکل “v” حاصل می‌شود , به برجسته کردن صفات مهم تیم‌های اثر بخش و کار تیمی کمک می‌کند . بعضی از این صفات از این قرار اند : تیم‌های اثر بخش , اعضایی وابسته به هم دارند . مانند غازها بهره وری و کارایی تمام واجد یا هماهنگی و تلاشهای متقابل همه اعضای آن تعیین می‌شود . تیم‌های اثر بخش به اعضا کمک می‌کنند که در هنگام کار کردن با یکدیگر در مقایسه با کار کردن به تنهایی کاراتر باشند . مانند غازها . عملکرد تیم‌های اثر بخش حتی از بهترین عملکرد فردی فراتر می‌رود . تیم‌های اثر بخش , چنان خوب عمل می‌کنند که جاذبه خودشان را در خودشان می‌آفرینند . مانند غازها . اعضای تیم به سبب امتیازاتی که از عضویت در تیم دریافت میدارند , اشتیاق دارند به عضویت تیم در آیند . در تیم‌های اثر بخش , همیشه یک شخص نقش رهبری را به عهده ندارد . چنانچه در مورد غازها دیدیم , مسئولیت رهبری اغلب میچرخد و در تیم‌هایی که از رهبری ماهرانه برخوردارند , به نحو وسیعی تسهیم می‌شود . در تیم‌های اثر بخش , اعضا مراقب یکدیگرند و همدیگر را حمایت می‌کنند . ارزش هیچ عضوی کاسته نمی‌گردد و یا خدمات وی نادیده گرفته نمیشود . با همه به عنوان جزء لاینفک تیم رفتار می‌شود . در تیم‌های اثر بخش , اعضا رهبر را تشویق و پشتیبانی می‌کند و بالعکس . هر عضوی عضو دیگر را تشویق می‌کند و مورد تشویق دیگر اعضا قرار می‌گیرد . در تیم‌های اثر بخش , سطح بالایی از اعتماد میان اعضا وجود دارد . آنان به موفقیت‌های دیگران و نیز به موفقیت خویش علاقه مند هستند .
[ "برهمکنش" ]
[ "اقتصاد تولید", "کل‌نگری", "مدیریت" ]
585
سرگرمی
0
151
0
[ "سرگرمی ها", "سرگرمی‌ها", "سرگرمي", "سرگرمي ها" ]
false
142
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بینندگان در حال تماشای یک بازی کریکت میان هند و پاکستان در سال ۲۰۰۳ میلادی. سرگرمی یک فعالیت تفریحی در اوقات فراغت است. دلیل اصلی روی آوردن مردم به سرگرمی‌ها علاقه، لذت بردن و استفاده از اوقات فراغت است تا دستاوردهای مالی یا علمی. از میان فعالیت‌های مربوط به سرگرمی می‌توان به جمع‌آوری مجموعه‌ها، ساختن کاردستی، پرداختن به ورزش‌ها و گذراندن دوره‌های آموزشی و هنری اشاره کرد. پرداختن به یک سرگرمی می‌تواند به ورزیدگی، کسب دانش و تجربه‌های با ارزش بینجامد، اما هدف اصلی سرگرمی‌ها رضایتمندی شخصی است. فهرست سرگرمی‌ها
[ "تفریح", "اوقات فراغت", "کلکسیون", "ورزش", "هنر", "دانش", "فهرست سرگرمی‌ها" ]
[ "سرگرمی", "دیدگاه‌های زیبایی‌شناسی", "سرگرمی‌ها" ]
586
بازاریابی
0
361
0
[ "بازاريابي", "مارکتینگ", "ماركتينگ", "بازاریاب" ]
false
220
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بازاریابی یا مارکتینگ : بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تامین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد. بازاریابی اصول بازرگانی رسمی که منشا آن از ایالات متحده آمریکا است، ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانه‌ای تدریس می‌شد. این‌گونه تلقی می‌شود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیت‌های تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید می‌کرد به بازار تحمیل می‌کرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیت‌های بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده‌است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولیدکننده و مشتریان گسترش یافته‌است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولیدکنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولیدکننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمی‌باشد؛ و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی‌منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیرقابل پیش‌بینی که در تحلیل‌های کلاسیک نمی‌گنجد، الگوهای خرید و پیش بینی‌های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخش‌بندی و ترکیبهای جدید بازار، ورای دسته‌بندی‌های صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیک‌های جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد یا هنوز در سازمان‌ها و فرایندهای بازاریابی شرکت‌ها از آن تعبیری نشده‌است. تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می‌دانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا می‌کنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا می‌شود. شرکت‌های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ می‌کنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به‌طور همه‌جانبه و کلی مدیریت می‌شوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه‌گذاران Hewlett- Packard می‌گوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور می‌باشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار می‌بندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود. بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید. تعریف لغت‌نامه‌ای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف‌کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود. بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند. سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف می‌کند:بازاریابی درباره داشتن برنامه‌ها و ترویج‌ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، موثر واقع شوند. در مورد رستوران‌های غذای سرپایی، بازاریابی گاززدن‌ها و هرت کشیدن‌ها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدم‌ها روی صندلی‌ها. بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است. بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف‌کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد. هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است. بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ می‌دهند، شروع می‌شود. به‌طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی‌توجهی به دیگر نیازهاست. کارکرد بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی می‌کند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آن‌ها را دارد و همچنین مناسب‌ترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند. یکی از کارکردهای بازاریابی طی سال‌های اخیر، تجاری‌سازی می‌باشد. حتی در برخی کتاب‌های جدید، تجاری‌سازی ترجمه مارکتینگ معرفی شده‌است. ارکان بازاریابی بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی (معروف به 4P) به شرح زیر استوار است: کالا یا خدمات توزیع یا محل قیمت‌گذاری ترویج (پیشبرد) تفاوت بازاریابی با تبلیغات تبلیغات انتشار پیام‌های ترغیب‌کننده است به منظور معرفی و ترویج محصولات و خدمات شرکت به مشتریان موجود و بالقوه در ازای پرداخت مبلغی معین. بازاریابی برنامه‌ریزی، اجرا و هدایت هدفمند آمیخته‌ای از فعالیت‌های تجاری است، به قصد نزدیک‌سازی خریداران و فروشندگان به یکدیگر به منظور تبادل منافع یا انتقال محصول. در حقیقت بازاریابی مفهومی وسیع‌تر از تبلیغات است و تبلیغ صرفا بخش کوچکی از بازاریابی است. تفاوت بازاریابی با فروش بازاریابی شامل هر اقدامی است که شما به منظور دستیابی به مشتریان و ترغیب آن‌ها انجام می‌دهید. فرایند فروش شامل هر اقدامی است که شما آن را با هدف بستن قرارداد فروش و گرفتن امضای مشتری انجام می‌دهید. فروش به نتایج توجه کمی دارد و فقط به رشد می‌اندیشد، امابازاریابی در جستجوی افق‌های دوردست و رسیدن به مرحله توسعه است. انواع بازاریابی بازاریابی دارای انواع مختلفی است: بازاریابی صنعتی بازاریابی مصرفی بازاریابی عصبی بازاریابی چندسطحی بازاریابی پارتیزانی بازاریابی مویرگی بازاریابی چریکی بازاریابی دهان به دهان بازاریابی اینترنتی بازاریابی تک به تک بازاریابی شبکه‌ای بازاریابی ویروس‌وار بازاریابی سیستماتیک بازاریابی مفهومی بازاریابی ترکیبی بازاریابی ارزشی بازاریابی پیامکی بازاریابی صنعتی و مصرفی بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیت‌های تجاری و بازرگانی تعریف شده‌است، که فرایندهای مبادله را بین تولیدکنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل می‌کند. ماهیت بازاریابی صنعتی را می‌توان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آن‌ها را تحقق می‌بخشد. به تعریفی جامع، فرایند کشف، ترجمه خواسته‌های مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آن‌ها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط موثر شیوه‌های توزیع، قیمت‌گذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی می‌نامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوت‌هایی دارد که این‌گونه می‌توان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواسته‌های بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد. در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگی‌های محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه‌کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانه‌ای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصه‌های خرید نقش قیمت پراهمیت‌تر می‌شود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف‌کننده نهایی ناشی می‌شود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی می‌کند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد. بازار یابی تک به تک از این فر آیند با هر نامی که یاد شود مفهوم پشت آن ایجاد و مدیریت بر رابطه فردی با تک تک مشتریان است. البته این رابطه شامل یک سری تعاملات است و مفهوم گذر زمان در آن نهفته‌است؛ لذا به جای نمونه برداری از مشتریان با کمک سه نوع از انواع تکنولوژی کامپیوتر یعنی پایگاه داده ها‚ تعامل و تولید انبوه سفارشی می‌تواند رابطه‌ای را برقرار سازد که بتواند ادعا کند مشتری را کاملا می‌شناسد‚زیرا اطلاعات وی در پایگاه داده‌های فروشنده قرار دارد و لذا قادر به جوابگویی نیازهای وی است و این تعامل سر آغاز تعاملات بعدی و عمیق شدن رابطه مشتر ی و شرکت است لذا از این رابطه با عنوان رابطه یادگیرنده یاد می‌کنند. نوعی بازاریابی که در آن محصولات وبرنامه‌های بازاریابی مطابق با نیازها وترجیحات فردی مشتریان سفارشی‌سازی می‌شود. به بازاریابی تک به تک، بازاریابی فردی و سفارشی‌سازی انبوه و بازاریابی تک بازار نیز گفته می‌شود. (اصول بازاریابی، فیلپ کالر، گری آرمسترانگ، ترجمه، بهمن فروزنده) استفاده گسترده از بازاریابی انبوه این حقیقت را که قرنها به مصرف کنند‌گان انفرادی خدمات‌رسانی می‌شده، مخفی کرده‌است. طی این قرنها به صورت سفارشی خیاط، کفاش وسازنده کابینت، کت وشلوار، کفش و اسباب و مبلمان رابرای مشتریان خود تولید می‌کرده‌اند. اما امروز فناوری جدید است که شرکت‌ها را قادر می‌سازد به بازاریابی سفارشی روی بیاورند. رایانه‌های توانمندتر، پایگاه‌های اطلاعاتی گسترده وتفصیلی، تولید با کمک ربات، سامانه تولید انعطاف‌پذیر۱ و رسانه‌های ارتباطی دو سویه‌ای نظیر ایمیل واینترنت همگی در کنار هم «سفارشی‌سازی انبوه» را رواج داده‌اند. سفارشی‌سازی انبوه فرایندی است که طی آن شرکت‌ها می‌توانند، برای طراحی محصولات وخدماتی که کاملا نطبق با نیازهای تک تک، به صورت یک به یک از مشتریان انبوه خود سفارش بگیرد. تاثیر تکنولوژی در بازاریابی با ظهوری فناوری وب دو، شبکه‌های اجتماعی، پرینترهای سه بعدی، پهبادها و … علم بازاریابی دچار تغییرات جدی و جدیدی شده‌است. برای مثال با دسترسی همگان به وب و امکان مقایسه قیمت‌های محصولات با یکدیگر، جنگ عرضه‌کنندگان بر سر کاهش قیمت‌ها افزایش یافته‌است. همچنین ظهور شبکه‌های اجتماعی باعث ایجاد بستری مناسب برای تبلیغات ویروسی شده‌است که این مهم خود از قدرت عرضه‌کنندگان رسانه‌های سنتی می‌کاهد و قدرت را به خلق کنندگان محتوی می‌دهد. در ارتباط با ظهور پرینترهای سه بعدی می‌توان به بخش عرضه محصول در بازاریابی اشاره کرد و گفت که که با همه گیر شدن پرینترهای سه بعدی و افزایش کیفیت و دقیت آنها، جابجایی محصولات نهایی کاهش می‌یابد و بیشتر انتقال مواد خام صورت می‌پذیرد. دانش بازاریابی در ایران دکتر مهدی خادمی و همکاران، پژوهشی در دانشگاه شهید بهشتی در ارتباط با جایگاه و سطح کیفی دانش بازاریابی در ایران انجام داده‌اند. در این پژوهش تمامی مقاله‌های با محوریت بازاریابی (۲۴۷ مقاله) که در طول دهه ۸۰ در مجله‌های علمی پژوهشی کشور منتشرشده را با رویکرد تحلیل محتوی مطالعه و تحلیل شده‌است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد علیرغم رشد کمی قابل‌توجه مقالات بازاریابی در ایران از زوایای مختلف جهت‌گیری توسعه علمی این رشته ناموزون بوده‌است. بازتولید مکانیکی دانش، فقدان نوآوری در روش و چارچوب نظری، عدم انباشت موثر یافته‌ها و دور ماندن از پرسش‌های نوین بازاریابی از دیگر یافته‌های این پژوهش در تحلیل محتوای مقاله‌های بازاریابی در این دوره است. نسل‌های بازاریابی فیلیپ کاتلر بازاریابی را به سه نسل متفاوت تقسیم نموده‌است: نسل اول بازاریابی: تولید => بازاریابی از نظر کاتلر در سالهای پیش از ۱۹۷۰ ابتدا محصولات تولید و سپس وارد بازار شده و در نهایت توسط بازاریابان به جستجوی چگونگی فروش به اشخاص تفکر می‌شد. از نظر کاتلر این نوع بازاریابی امروزه در بازار منسوخ شده و چنینی بازاریابی‌ای منجر به شکست خواهد بود. نسل دوم بازاریابی: تحقیق => تولید => بازاریابی کاتلر در ادامه همان بحث تشریح می‌کند که در نسل دوم بازاریابی تولیدکنندگان اقدام به ارائه سبک جدیدی از بازاریابی نمودند. شیوه‌ای که پیش از تولید به امر بازاریابی پرداخته و پس از پیدا نمودن نیازمندیهای فعلی مشتریان، سپس اقدام به تولید نموده و محصولی مطابق با خواسته و پسند مشتریان را تولید و به بازار ارائه نماید. این نسل از بازاریابی نیز در سالهای حدود ۱۹۹۰ منسوخ گردید. نسل سوم بازاریابی: تحقیق => تولید => بازاریابی => ارتباط دائمی با مشتری تا نفوذ به ذهن و قلب او در نسل سوم بازاریابی کاتلر عنوان می‌نماید که امروزه ما جهت موفقیت در فرایند فروش نیازمند یک همراهی با مصرف‌کنندگان تا پس از مصرف هستیم. مدیران بازاریابی موفق در دنیا امروزه می‌بایست تا پس از مصرف با مصرف‌کنندگان در ارتباط بوده و نیازهای آنان حین و پس از مصرف را نیز پاسخ گویند. بازاریابی اجتماعی فارغ از اینکه شما وب سایت دارید یا خیر، هر سوشال (یا همان شبکه اجتماعی) می‌تواند برای شما مبین یک بازار کامل در عرصه اینترنت باشد. امروزه تعداد بازاریاب‌هایی که بدون سایت تنها از طریق شبکه‌های اجتماعی به شکل مستقیم اقدام به توسعه بازار خود می‌نمایند بسیار زیاد هستند. این فضاها به صورت رایگان در اختیار استفاده‌کنندگان از اینترنت قرار گرفته‌است. وبلاگ‌ها یکی از انواع این فضاها در کنار سوشال‌ها هستند که همگان در آن می‌توانند به صورت رایگان اقدام به ساخت صفحات شخصی نموده و از فضای آن‌ها برای نشر اطلاعات محصولات خود استفاده نمایند.
[ "نیاز", "تقاضا", "کالا", "مبادله", "معامله", "بازار", "فیلیپ کاتلر", "بهمن فروزنده", "انتشارات آموخته", "ایالات متحده آمریکا", "قرن بیستم", "مدیریت بازرگانی", "عصر اطلاعات", "قرن بیست", "روابط عمومی", "بازاریابی مستقیم", "چارلز دویل", "محسن شاهین پور", "سمیه اولی", "سوره مهر", "خدمات", "توزیع", "قیمت‌گذاری", "ترویج", "تبلیغات", "برنامه‌ریزی", "بازاریابی صنعتی", "بازاریابی مصرفی", "بازاریابی عصبی", "بازاریابی چندسطحی", "بازاریابی پارتیزانی", "بازاریابی مویرگی", "بازاریابی چریکی", "بازاریابی دهان به دهان", "بازاریابی اینترنتی", "بازاریابی تک به تک", "بازاریابی شبکه‌ای", "بازاریابی ویروس‌وار", "بازاریابی سیستماتیک", "بازاریابی مفهومی", "بازاریابی پیامکی", "وب سایت", "شبکه اجتماعی", "اینترنت", "بازاریاب", "وبلاگ" ]
[ "بازاریابی", "تبلیغات", "فروش", "کسب و کار" ]
588
شیببر
6
31
0
[ "شيبر", "لايگر", "لایگر", "شیبر", "شيببر" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "شیببر" }, { "Item1": "image", "Item2": "Liger_couple.jpg" }, { "Item1": "image_width", "Item2": "230px" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "شیببر نر (راست) و ماده (چپ)" }, { "Item1": "regnum", "Item2": "[[جانوران]]" }, { "Item1": "phylum", "Item2": "[[طنابداران]]" }, { "Item1": "classis", "Item2": "[[پستانداران]]" }, { "Item1": "ordo", "Item2": "[[گوشت‌خوارسانان]]" }, { "Item1": "زیرراسته", "Item2": "[[گربه‌سانان]]" }, { "Item1": "خانواده", "Item2": "[[گربه‌ایان]]" }, { "Item1": "genus", "Item2": "''[[پلنگیان]]''" }, { "Item1": "binomial_authority", "Item2": "([[کارل لینه]]، [[۱۷۵۸]])" } ], "Title": "Taxobox" }
شیببر جانوری دورگه میان شیر نر و ببر ماده‌است. شکل جسمانی آن مانند یک شیر بزرگ راه‌راه است. شیببر در طبیعت بسیار کمیاب است، چرا که مرز قلمروهای شیران و ببران به ندرت در یک مکان بر یک دیگر مطابق می‌شوند. در واقع، تنها جای باقی‌مانده که هر دو جانور را در بر می‌گیرد جنگل گیر در هندوستان است. افزون بر این، شیران گروهی زندگی می‌کنند حال آن که ببر جانوری گوشه‌گیر است. رشد شیببر هم از شیر و هم از ببر بیشتر است. دلیل این نمود نداشتن ژن محدودکننده رشد است که در شیر ماده و در ببر نر قرار دارد. شیببر در طی عمر خود پیاپی رشد می‌کند و به نقطه‌ای می‌رسد که بدنش دیگر توان تحمل اندازه‌اش را ندارد. باروری شیببر نر نابارور است اما شیببر ماده معمولا بارور خواهد بود و با شیر یا ببر نر امکان باروری آن وجود دارد. نمونه مقابل آن که فرآورد تولید مثل ببر نر با شیر ماده‌است ببشیر نامیده می‌شود. برعکس شیببر، ببشیر از پدر ومادر خود کوچک‌تر است و رشد محدودی دارد. نامگذاری با توجه به این که این جانور از جفت‌گیری شیر نر و ببر ماده پدید می‌آید؛ زیست شناسان در زبان انگلیسی از آمیختن دو واژه Lion به معنای شیر و Tiger به معنای ببر با اولویت نام پدر، نام لایگر (Liger) را برای آن برگزیده‌اند (Lion + Tiger = Liger). از این رو با توجه به پاسداشت زبان فارسی نام شیببر (شیر + ببر = شیببر) برای این جانور پیشنهاد شده‌است.
[ "جانوران", "طنابداران", "پستانداران", "گوشت‌خوارسانان", "گربه‌سانان", "گربه‌ایان", "پلنگیان", "کارل لینه", "۱۷۵۸ (میلادی)", "شیر (گربه‌سان)", "ببر", "جنگل گیر", "ژن", "ببشیر", "زبان انگلیسی", "زبان فارسی" ]
[ "دورگه‌های پلنگیان" ]
590
ونکوور
2
1,305
0
[ "ونکوور، بریتیش کلمبیا", "ونكوور", "ونكوور، بريتيش كلمبيا", "ونکور", "ونكور" ]
false
503
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "ونکوور" }, { "Item1": "official_name", "Item2": "شهر ونکوور" }, { "Item1": "nickname", "Item2": "[[See article]]" }, { "Item1": "settlement_type", "Item2": "[[شهر]]" }, { "Item1": "motto", "Item2": "\"By Sea, Land, and Air We Prosper\"" }, { "Item1": "image_skyline", "Item2": "Vancouver photo montage.jpg" }, { "Item1": "image_caption", "Item2": "Clockwise from top: Downtown Vancouver as seen from the southern shore of False Creek, The [[دانشگاه بریتیش کلمبیا]]، [[پل لاینز گیت]]، a view from the [[Granville Street Bridge]], [[Burrard Bridge]], The Millennium Gate ([[Chinatown]]), and [[totem pole]] in [[پارک استنلی]]" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Flag of Vancouver (Canada).svg" }, { "Item1": "alt", "Item2": "asdsad" }, { "Item1": "image_shield", "Item2": "Coat of arms of Vancouver.png" }, { "Item1": "image_blank_emblem", "Item2": "Vancouverlogo.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "GVRDVancouver.svg" }, { "Item1": "map_caption", "Item2": "Location of Vancouver within [[مترو ونکوور]] in British Columbia, Canada" }, { "Item1": "pushpin_map", "Item2": "Western Canada" }, { "Item1": "pushpin_map_caption", "Item2": "Location of Vancouver in Canada" }, { "Item1": "coordinates_region", "Item2": "CA-BC" }, { "Item1": "subdivision_type", "Item2": "کشور" }, { "Item1": "subdivision_type1", "Item2": "[[استان]]" }, { "Item1": "subdivision_type2", "Item2": "[[منطقه]]" }, { "Item1": "subdivision_name2", "Item2": "[[لوئر مین‌لند]]" }, { "Item1": "subdivision_type3", "Item2": "[[ناحیه]]" }, { "Item1": "subdivision_name3", "Item2": "[[مترو ونکوور]]" }, { "Item1": "leader_title", "Item2": "شهردار" }, { "Item1": "leader_name", "Item2": "[[Gregor Robertson]]([[Vision Vancouver]])" }, { "Item1": "leader_title1", "Item2": "[[City Council]]" }, { "Item1": "leader_title3", "Item2": "[[MPs]] (Fed.)" }, { "Item1": "leader_title4", "Item2": "[[MLAs]] (Prov.)" }, { "Item1": "established_title", "Item2": "ثبت‌شده" }, { "Item1": "established_date", "Item2": "۶ آوریل ۱۸۸۶" }, { "Item1": "named_for", "Item2": "[[جرج ونکوور]]" }, { "Item1": "area_total_km2", "Item2": "۱۱۴٫۹۷" }, { "Item1": "area_metro_km2", "Item2": "۲۸۷۸٫۵۲" }, { "Item1": "population_as_of", "Item2": "[[۲۰۱۱]]" }, { "Item1": "population_total", "Item2": "603,502 [[(8th]])" }, { "Item1": "population_density_km2", "Item2": "۵۲۴۹" }, { "Item1": "population_metro", "Item2": "2,313,328 ([[3rd]])" }, { "Item1": "population_urban", "Item2": "۲۱۳۵۲۰۱" }, { "Item1": "population_demonym", "Item2": "Vancouverite" }, { "Item1": "blank_name_sec2", "Item2": "GDP" }, { "Item1": "blank_info_sec2", "Item2": "[[دلار آمریکا]] 109.8 billion" }, { "Item1": "blank1_name_sec2", "Item2": "GDP per capita" }, { "Item1": "blank1_info_sec2", "Item2": "US$ ۴۴،۳۳۷" }, { "Item1": "timezone", "Item2": "[[PST]]" }, { "Item1": "utc_offset", "Item2": "−۸" }, { "Item1": "timezone_DST", "Item2": "PDT" }, { "Item1": "utc_offset_DST", "Item2": "−۷" }, { "Item1": "latd", "Item2": "49" }, { "Item1": "latm", "Item2": "15" }, { "Item1": "longd", "Item2": "123" }, { "Item1": "elevation_m", "Item2": "۰–۱۵۲" }, { "Item1": "elevation_ft", "Item2": "۰–۵۰۱" }, { "Item1": "postal_code_type", "Item2": "Postal code span" }, { "Item1": "postal_code", "Item2": "V5K to V6Z" }, { "Item1": "area_code", "Item2": "[[604]]، [[778]]، [[236]]" }, { "Item1": "blank_name", "Item2": "[[NTS]] Map" }, { "Item1": "blank_info", "Item2": "092G03" }, { "Item1": "blank1_name", "Item2": "[[GNBC]] Code" }, { "Item1": "blank1_info", "Item2": "JBRIK" } ], "Title": "settlement" }
ونکوور یک شهر ساحلی و بندرگاهی مهم در کانادا است که در منطقه لوئر مین‌لند در استان بریتیش کلمبیا قرار دارد. براساس آخرین سرشماری‌های معتبر توسط اداره آمار کانادا در سال ۲۰۱۶، جمعیت ونکوور، پرجمعیت‌ترین شهر استان بریتیش کلمبیا، از ۶۰۳،۵۰۲ نفر در سال ۲۰۱۱ به ۶۳۱،۴۸۶ نفر در سال ۲۰۱۶ رسیده‌است. ونکوور بزرگ در سال ۲۰۱۶ دارای جمعیت ۲،۴۶۳،۴۳۱ نفر بوده‌است، که این رقم آن را به سومین کلانشهر کشور کانادا تبدیل می‌کند. بر اساس آخرین آمارهای اداره آمار کانادا در سال ۲۰۱۱، در هر کیلومتر مربع ۵،۴۰۰ نفر در ونکوور زندگی می‌کنند که بیشترین تراکم جمعیت در کشور کانادا و چهارمین در آمریکای شمالی، بعد از نیویورک سیتی، سانفرانسیسکو و مکزیکو سیتی به‌شمار می‌رود. این کلان‌شهر یکی از متنوع‌ترین گوناگونی و گستردگی زبانی و نژادی در کانادا را دارا است. براساس منابع دولت کانادا، ۵۲٪ از جمعیت ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. ونکوور در رده شهرهای بتاگلوبال دسته‌بندی می‌شود. ونکوور همواره به عنوان یکی از پنج شهر برتر دنیا از لحاظ کیفیت و قابلیت زندگی انتخاب شده‌است و مجله اکونومیست برای پنج سال متوالی ونکوور را در در صدر فهرست زیست پذیرترین شهرهای دنیا از لحاظ کیفیت زندگی، بهترین شهر دنیا برای سکونت انتخاب کرد. شهر ونکوور همواره میزبان رویدادها و همایش‌های بین‌المللی زیادی بوده‌است؛ از جمله بازی‌های اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع در سال ۱۹۵۴، اولین کنفرانس سازمان ملل متحد با تمرکز بر توافق‌های بشری، اکسپو ۸۶، بازی‌های جهانی پلیس و آتش‌نشانی در سال‌های ۱۹۸۹ و ۲۰۰۹ و بازی‌های المپیک و پاراالمپیک زمستانی ۲۰۱۰ که در ونکوور و ویستلر برگزار شد. در سال ۲۰۱۴، همایش تد بعد از سی سال، ونکوور را به عنوان مقر اصلی خود انتخاب کرد. چندین بازی از جام جهانی فوتبال زنان در سال ۲۰۱۵ در ونکوور، و فینال آن مسابقات در استادیوم بی‌سی پلیس برگزار شد. سکونتگاه اصلی این شهر به نام گستاون برای اولین بار برروی محل جنگل‌هایی رشد کرد که در غرب مستملکات چوب‌بری"هیستینگ میل" و "سمویل" بعد از قطع درختان بنا شده بود؛ جایی که یک میخانه موقتی روی یک تخته چوب، بین دو کنده درخت بنا شده بود. مالک این زمین‌ها، گسی جک (جک گازدار) در یکم ژوئیه ۱۸۶۷، کارگران را برای ساخت این میخانه متقاعد کرده و گمارده بود. بعد از این سرمایه‌گذاری بود که که مغازه‌ها و چندین هتل در آن منطقه و در راستای اسکله در جهت غرب به سرعت پدیدار شدند. گستاون به‌طور رسمی به عنوان یک منطقه روستایی با اسم رسمی گرنویل، بی‌آی("B.I" اشاره به شاخاب بورارد) ثبت شد. به عنوان بخشی از زمین و بر اساس توافقی سیاسی، این منطقه روستایی به منشعب کننده اصلی راه‌آهن کانادا پسیفیک(CPR) تبدیل گشت و نام ونکوور برای آن انتخاب شد و بعد از مدتی در سال ۱۸۸۶ به عنوان شهر به رسمیت شناخته شد. تا سال ۱۸۸۷، راه‌آهن بین قاره‌ای کانادا پسفیک در راستای غرب شهر گسترش پیدا کرد تا از مزیت بندرگاه طبیعی بزرگ آن در ساحل اقیانوس آرام استفاده کند. همین گسترش، پس از مدت کوتاهی آن را به یک راه ارتباطی حیاتی در یک مسیر تجاری بین شرق آسیا و شرق کانادا و اروپا تبدیل کرد بندرگاه ونکوور بزرگ سومین بندرگاه بزرگ قاره آمریکا براساس وزن بار مبادله‌ای بر حسب تن (اخیرا جایگزین نیویورک سیتی در این فهرست شده‌است)، ۲۷ام در جهان، بزرگترین در کانادا و از لحاظ نوع کالای مبادله‌ای متنوع‌ترین در آمریکای شمالی است. در حالی که جنگلداری بزرگترین صنعت ونکوور محسوب می‌شود، این شهر به یک مرکز شهری خاص، محصور در طبیعتی منحصر بفرد مشهور شده‌است که صنعت توریسم در این شهر را به دومین صنعت اصلی تبدیل کرده‌است. استودیوهای اصلی فیلم‌سازی در ونکوور و حومه ونکوور بزرگ(برنابی) این کلان‌شهر را به یکی از بزرگترین مراکز تولید فیلم و سریال تلویزیونی در آمریکای شمالی تبدیل کرده‌است، و به این شهر لقب «هالیوود شمال» داده‌اند. ریشه نامگذاری این شهر به احترام جورج ونکوور، ناخدای بریتانیایی ونکوور نام گرفت. این ناخدا بخش‌های داخلی خلیج بورارد را در سال ۱۷۹۲ کشف کرد و به بسیاری از این بخش‌ها و مکان‌ها نام بریتانیایی داد. نام خانوادگی ونکوور ریشه از زبان هلندی دارد که متعلق به شخصی از شهر کوردن در هلند بوده‌است. اجداد این کاشف از کوردن به انگلیس آمدند که نام خانوادگی آن‌ها به افتخار اکتشافات جورج ونکوور برای این شهر انتخاب شد. پیشینه قبل از ۱۸۵۰ اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰،۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخی بومیان "اسکوامیش"، "موسکوویم" و "تسلیل-واوتوث" از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی "سالیش" قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلف ونکوور کنونی داشتند، از جمله استنلی پارک، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت گری و مناطق نزدیک به دهانه رود فریزر. اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقه کنونی ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گری کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالار انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است) کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینی شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالا تا پوینت گری پیش‌روی داشتند. رشد اولیه هنگام هجوم جویندگان طلا به این منطقه در سال ۱۸۵۸، بیش از ۲۵،۰۰۰ مرد، اکثرا از کالیفرنیا به نزدیکی نیو وست مینستر (بنا شده در سال ۱۸۵۹) بر رود فریزر آورده شدند تا در نهایت با دور زدن منطقه‌ای که امروزه ونکوور نامیده می‌شود به «فریزر کنین» منتقل شوند. ونکوور در میان شهرهای بریتیش کلمبیا از جوان‌ترین‌هاست؛ اولین سکونت‌گاه اروپایی در منطقه‌ای که اکنون ونکوور نامیده می‌شود در سال ۱۸۶۲ در مزرعه مک‌کلیری در شرق دهکده باستانی "موسکوویم" در ناحیه‌ای که اکنون "مارپول" نامیده می‌شود بر رود فریزر بنا شد. در سال ۱۸۶۳، یک کارخانه چوب‌بری در مودی‌ویل (اکنون شهر نورث ونکوور) بنا شد که بزرگترین ارتباط شهر با چوب‌بری را رقم زد. این صنعنت به سرعت توسط کارخانه‌های دیگری که تحت مالکیت کاپیتان ادوارد استمپ در جنوب ساحل جنوبی شاخاب بنا شده بودند رشد کرد. استمپ که چوب‌بری را در منطقه پورت آلبرنی آغاز کرده بود، ابتدا تلاش کرد که یک کارخانه در براکتون پوینت بنا کند، اما جریان‌های سخت و جزیره‌نماها در سال ۱۸۶۷، آن‌ها را وادار به تعیین مکانی جدید در نزدیکی خیابان دانلوی کرد. این کارخانه که به نام کارخانه هیستینگ شناخته می‌شود به نوعی هسته صنعتی تبدیل شد که در اطراف آن ونکوور کنونی شکل گرفت. نقش اصلی این کارخانه در شهر با ظهور راه‌آهن کانادا پسیفیک(CPR) در سال ۱۸۸۰ کمرنگ شد و از اهمیت آن به مرور کاسته شد و تا اینکه در سال ۱۹۲۰ بسته شد. نمایی از گستاون از کارال و خیابان واتر در سال ۱۸۸۶. گستاون سکونت‌گاهی بود که به سرعت به مرکزی برای تجارت و دادوستد در شاخاب بورارد تبدیل شد. سکونت‌گاه اصلی که به نام گستاون مشهور شد در اطراف میخانه موقتی که توسط "گسی "، جک دیتون در سال ۱۸۷۰ بر لبه مستملکات کارخانه هستینگ تاسیس شد، به سرعت پیشرفت کرد. در سال ۱۸۷۰، دولت مستعمراتی دوباره از سکونت‌گاه نقشه‌برداری کرد و یک منطقه روستایی تاسیس کرد و به احترام وزیر مشاور در امور خارجه و مشترک‌المنافع، لرد گرونویل آن را گرنویل نام نهاد. این منطقه در سال ۱۸۸۴ به همراه بندرگاه طبیعی آن به عنوان پایانه‌ای برای راه‌آهن کانادا پسیفیک انتخاب شد؛ در حالی که پورت مودی، نیو وست مینستر و ویکتوریا برای این عنوان با آن رقابت می‌کردند. احداث یک مسیر راه‌آهن از انگیزه‌های بریتیش کلمبیا در سال ۱۸۷۱ برای پیوستن به کنفدراسیون کانادا بود؛ اگرچه رسوایی پسفیک و مناقشات برای استفاده یا عدم استفاده از کارگران چینی ساخت این پروژه را تا سال ۱۸۸۰ به تاخیر انداخت. شکل‌گیری شهر ونکوور شهر ونکوور در ۶ام آوریل ۱۸۸۶ به‌طور رسمی شکل گرفت، همان سالی که اولین قطار بین قاره‌ای آمد. مدیر راه‌آهن کانادا پسیفیک(CPR) ویلیام فن هورن در همان سال به پورت مودی آمد تا پایانه CPR که توسط هنری جان کمبی پیشنهاد شده بود را تاسیس کند و به افتخار جورج ونکوور، نام ونکوور را بر این شهر نهاد. آتش‌سوزی بزرگ شهر ونکوور در ۱۳ام ژوئن ۱۸۸۶، تمام شهر را ویران کرد. در همان سال سازمان آتش‌نشانی ونکوور تاسیس شد و شهر به سرعت بازسازی شد. جمعیت ونکوور از ۱،۰۰۰ نفر در سال ۱۸۸۱ به ۲۰،۰۰۰ نفر در شروع سده جدید و به ۱۰۰،۰۰۰ نفر سال ۱۹۱۱ رسید. اولین شورای شهر ونکوور به هنگام آتش‌سوزی بزرگ در سال ۱۸۸۶ . تاجران ونکوور در جریان مهاجرت جویندگان طلا به منطقه در سال ۱۸۹۸، آن‌ها را مجهز و موظف به کار کردند. یکی از آن تاجران، «چارلز وودوارد» اولین فروشگاه وودوارد را در خیابان‌های ابوت و کورداوا در سال ۱۸۹۲ تاسیس کرد؛ همزمان شعبه‌های فروشگاه‌های اسپنرسز و هادسونز بی‌در هسته اصلی شهر تاسیس شدند که برای دهه‌ها از بزرگترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای کانادا هستند. اقتصاد ونکوور اولیه توسط شرکت‌های بزرگی نظیر راه‌آهن کانادا پسیفیک(CPR) تسخیر شد که به فعالیت‌های اقتصادی این شهر رونق بخشید و رشد سریع شهر جدید را رقم زد. در حقیقت (CPR) اولین بنگاه معاملاتی املاک و سازنده مسکن در ونکوور بود. در حالی که بعضی واحدهای تولیدی ونکوور نظیر تشکیلات تصفیه شکر بریتیش کلمبیا با مدیریت بنجامین تاینگلی راجرز در سال ۱۸۹۰ رشد و رونق قابل ملاحظه‌ای داشتند، منابع طبیعی به رکن اصلی اقتصاد ونکوور تبدیل شد. بخش منابع طبیعی در ابتدا متکی به صنعت چوب‌بری و صادرات چوب از طریق بندرگاه بود و تا سال ۱۹۳۰ این ترافیک تجاری بزرگترین بخش اقتصادی ونکوور به‌شمار می‌رفت. قرن بیستم سلطه اقتصادی توسط بازرگانان بزرگ با یک جنبش مبارزه‌ای توسط کارگران همراه شد. اولین نشانه‌های اصلی این جنبش، اعتصاب کارکنان راه‌آهن علیه شرکت راه‌آهن کانادا پسیفیک(CPR) برای به رسمیت شناختن اتحادیه‌شان بود. رهبر کارگران فرانک راجرز در حالی که پیشقراول اعتصابات در بندرگاه بود، توسط پلیس CPR کشته شد و اولین قربانی این جنبش در بریتیش کلمبیا لقب گرفت. ظهور تنش‌های اقتصادی در سال ۱۹۱۸ در استان به اولین اعتصاب عمومی کانادا در معادن ذغال‌سنگ کامبرلند در جزیره ونکوور منجر شد. بعد از یک دوره آرامش نسبی در دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰، اعتصابات در ۱۹۳۵ به اوج خود رسید و سیل مردان بی‌شغل به شهر سرازیر شد تا به شرایط اردوگاه‌هایی که توسط ارتش در مناطق دور در استان اداره می‌شدند اعتراض و تظاهرات کنند. بعد از دو ماه تنش روزانه و تظاهرات‌های فلج‌کننده، اعتصاب‌کننده‌های اردوگاه‌ها تصمیم گرفتند تا شکایت خود را به دولت فدرال ببرند و به سمت اتاوا مهاجرت کردند. این مهاجرت بعدها به «کوچ به اتاوا» مشهور شد، اگرچه این پیاده‌روی دسته جمعی با زور سرکوب شد. کارگران در نزدیکی میشن دستگیر شدند و محکوم به کار اجباری در اردوگاه‌های کار شدند. افسران پلیس مخفی پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا به تظاهرات‌کننده‌های اتحادیه کارگران اردوگاه‌ها در سال ۱۹۳۸ حمله می‌کنند. در طول رکود بزرگ چندین راه‌پیمایی در اعتراض به بیکاری در شهر رخ داد. جنبش‌های اجتمای دیگر، از جمله موج اول فمینیسم، رفرم اخلاقی و جنبش‌های میانه‌رو نیز در توسعه ونکوور موثر بودند. مری الن اسمیث، یک فعال حقوق زنان و فعال منع تولید و فروش و مصرف نوشابه‌های الکلی و اهل ونکوور، اولین زنی شد که در انتخابات پارلمان کانادا در سال ۱۹۱۸ انتخاب شد. ممنوعیت فروش الکل در جنگ جهانی اول آغاز شد و تا سال ۱۹۲۱، که دولت استانی نظارتی دقیق بر فروش الکل را سازمان‌دهی کرد، ادامه یافت. سازوکار این نظارت تا به امروز، بدنه اصلی نظارت دولت کانادا بر فروش و مصرف مشروبات الکلی را شکل داده‌است. اولین قانون مواد مخدر کانادا به دنبال یک همه‌پرسی عمومی، برگزار شده توسط وزیر کار فدرال و نخست‌وزیر بعدی کانادا، ویلیام لیون مکنزی کینگ در سرتاسر کانادا الزامی شد. کنیگ برای بازرسی و برآورد خسارات ادعایی که توسط یک آشوب خیابانی انجام شده بود فرستاده شد. این آشوب بعد از پیمان اخراج مهاجران آسیایی رخ داد و یک سلسله اعتراضات به شدت خشونت‌آمیز در محله چینی‌ها و محله ژاپنی‌ها صورت گرفت. دو نفر از مدعیان خسارت، تولیدکنندگان تریاک بودند و بعد از بازرسی‌ها، کینگ پی برد که زنان سفیدپوست به صورت مکرر فروش مخفیانه تریاک را گزارش کرده‌اند. این گزارش‌ها توسط چینی‌ها نیز ارسال شده بود. بر اساس این گزارش‌ها، یک قانون فدرال که تولید، فروش و انتقال تریاک را برای مقاصد غیر پزشکی ممنوع می‌کرد وضع شد. این آشوب‌های خیابانی و شکل‌گیری پیمان اخراج مهاجران آسیایی، به عنوان نشانه‌ای از رشد روزافزون ترس از ژاپنی‌هایی که در شهر ونکوور و استان بریتیش کلمبیا زندگی می‌کردند و عدم اعتماد به آن‌ها قلمداد شد. این ترس همگانی بعد از حمله به پرل هاربر تشدید شد که سرانجام به بازداشت یا اخراج تمام ژاپنی-کانادایی‌های ساکن در ونکوور و استان منجر شد. بعد از جنگ، این مردان وزنان ژاپنی-کانادایی اجازه بازگشت به شهرهایی نظیر ونکوور و محله‌های ژاپنی‌ها را پیدا نکردند و این محله‌ها و مناطق مشابه ژاپنی نشین هیچ‌گاه مجددا دایر و احیا نشدند. ادغام پوینت گری و ونکوور جنوبی به شهر ونکوور، آخرین مرزبندی‌های شهری را رقم زد و مدتی بعد آن را به سومین کلان‌شهر کانادا تبدیل کرد. تا سال ۱۹۲۹، جمعیت ونکوور بزرگ ۲۲۸،۱۹۳ بود. جغرافیا alt= ونکوور بین خلیجک بورارد در شمال و دلتای رودخانه فریزر در جنوب قرار گرفته‌است. تنگه جورجیا در غرب، با پوشش توسط جزیره ونکوور از اقیانوس آرام جدا شده‌است. شهر (شامل زمین‌های مسطح و تپه‌ای) مساحتی معادل ۱۱۴ کیلومتر مربع دارد و در منطقه زمانی اقیانوس آرام و منطقه محیط زیستی دریایی اقیانوس آرام قرار دارد. تا زمان نامگذاری شهر در سال ۱۸۸۵، نام «ونکوور» به کل جزیره ونکوور اطلاق می‌شد و همچنان عده‌ای به غلط تصور می‌کنند که شهر ونکوور در جزیره ونکوور واقع شده‌است. برای جزیره و شهر هر دو (همچنین شهر ونکوور در ایالت واشینگتن آمریکا) به احترام کاپیتان و ناخدای سلطنتی، جورج ونکوور، نام ونکوور در نظر گرفته شده‌است. ونکوور استنلی پارک را با مساحت ۴۰۴/۹ هکتار (۱۰۰۱ جریب) دربردارد که یکی از بزرگترین پارک‌های شهری در آمریکای شمالی است. کوه‌های نورث شور بالاتر از تمام نقاظ شهر قرار دارد و از بسیاری نقاط نمایان است؛ همچنین در یک روز آفتابی، چشم‌اندازهای زیبایی از جمله کوه آتشفشانی مونت بیکر در ایالت واشینگتن در جنوب شرق، جزیره ونکوور در میان تنگه جورجیا در غرب و جنوب غرب و جزیره بووین در شمال غرب پدیدار می‌شوند. بوم‌شناسی پوشش گیاهی در ونکوور در اصل جنگل‌های استوایی پرباران و معتدل بود که شامل گیاهان و درختان مخروطی با توزیع پراکنده درخت افرا و توسکا و باتلاق‌های زیادی حتی در مناطق بالایی (به دلیل زهکشی ضعیف) می‌شد. گیاهان و درختان مخروطی ترکیبی از درختان و گیاهان بومی بریتیش کلمبیا به نام‌های صنوبر داگلاس، سدر قرمز غربی و صنوبر کانادایی غربی بود. گمان می‌رود این منطقه بزرگترین درختان این گونه‌ها را در سواحل بریتیش کلمبیا داشته‌است. تنها در منطقه الیوت بی، سیاتل، بزرگی درختان با گونه‌های مشابه در خلیجک بورارد و انگلیش بی‌قابل قیاس است. بزرگترین درختان در جنگل‌های کهن ونکوور در منطقه گستاون قرار داشت که اولین موج قطع درختان و رشد صنعت چوب‌بری در آن‌جا رخ داد. این درختان عظیم همچنین در سراشیبی‌های مجاور نهر فالس، انگلیش بی‌و مخصوصا اطراف ساحل جریکو رشد کرده بودند. درختان جنگل واقع در استنلی پارک بین سال‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۸۰ قطع شدند و شواهدی از روش‌های قدیمی چوب‌بری همچنان در این مناطق قابل مشاهده است. بسیاری از گیاهان و درختانی که در ونکوور و لوئر مین‌لند رشد می‌کنند از مناطق دیگری از قاره و سواحل دیگر اقیانوس آرام به این منطقه منتقل شده‌اند؛ از جمله درخت معمای میمون، افرای ژاپنی و همچنین گیاهان غیربومی شکوفه‌دار مانند ماگنولیا، بته آزالیا و گل صدتومانی. گونه‌های دیگری که از اقلیم‌های ناملایم‌تر از لحاظ آب و هوا در شرق کانادا و اروپا آورده شده‌اند در سایزهای متفاوت رشد کرده‌اند. صنوبر داگلاس بومی نیز می‌تواند به اندازه‌های بسیار عظیم رشد کند. بسیاری از خیابان‌های شهر با درختان شکوفه‌دار مختلف از جمله درخت گیلاس ژاپنی (ساکورا) آراسته شده‌اند که بین سال‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ توسط دولت ژاپن به این شهر اهدا شدند. این درختان شکوفه‌دار جندین هفته در اوایل بهار شکوفه می‌دهند و این مناسبت توسط جشنواره شکوفه‌های گیلاس ونکوور جشن گرفته می‌شود. خیابان‌های دیگر با درختان شاه بلوط، شاه بلوط اسب و دیگر درختان سایه‌دار زینتی آراسته شده‌اند. آب‌وهوا یک روز بارانی در پارک استنلی، ونکوور. این شهر، بیشترین تعداد روزهای بارانی در کانادا را دارد. به‌طور میانگین ۱۶۱ روز از سال در ونکوور بارانی است. ونکوور یکی از گرم‌ترین شهرهای کانادا در زمستان است. آب‌وهوای ونکوور بر اساس استانداردهای کانادایی معتدل است و در دسته اقلیم اقیانوسی یا ساحل دریایی غربی قرار می‌گیرد. (بر حسب سامانه طبقه‌بندی اقلیمی کوپن در دسته Cfb قرار می‌گیرد که این دسته در لبه مرزبندی تابستان گرم قرار دارد) در طول ماه‌های تابستان، دمای مناطق داخلی ونکوور به مراتب بالاتر است. ونکوور به‌طور متوسط، خنک‌ترین تابستان را در میان تمام کلان‌شهرهای کانادایی داراست. این ماه‌های تابستان معمولا خشک هستند و از هر پنج روز، تنها یک روز بارانی را می‌توان در ماه‌های ژوئیه و اوت انتطار داشت؛ اگرچه بارش باران از اواسط نوامبر تا مارس قابل انتظار است. ونکوور همچنین یکی از پرباران‌ترین شهرهای کاناداست. اگرچه، میزان بارش باران در مناطق مختلف این کلان‌شهر متفاوت است. میزان متوسط بارش باران سالانه که توسط فرودگاه بین‌المللی ونکوور در ریچموند محاسبه شده‌است، ۱،۱۸۹ میلی‌متر است؛ این مقدار برای منطقه دان‌تاون ۱،۵۸۸ میلی‌متر و برای منطقه نورث ونکوور ۲،۰۴۴ میلی‌متر است. بیشترن میزان دمای روزانه ۲۲ درجه سانتی‌گراد در ژوئیه و اوت است که گاهی (البته به ندرت) به ۳۰ درجه سانتی‌گراد می‌رسد. بیشترین دمای ثبت شده در فرودگاه ۳۴٫۴ درجه سانتی‌گراد در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۹ بود و بیشترین دمای ثبت شده در داخل شهر ونکوور ۳۵ درجه سانتی‌گراد برای اولین بار در ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵ بوده‌است. این دما دوباره در ۸ اوت ۱۹۸۱ و در نهایت برای آخرین بار در ۲۹ مه ۱۹۸۳ برای این شهر اندازه‌گیری شد . سردترین دمای ثبت شده برای این شهر در ۱۴ ژانویه ۱۹۵۰، ۱۷/۸- درجه سانتی‌گراد در ۱۴ فوریه ۱۹۵۰ برای اولین بار و برای بار دوم در ۲۹ دسامبر ۱۹۶۸ اندازه‌گیری شد . به‌طور متوسط، بارش برف در این شهر ۹ روز در سال رخ می‌دهد که ۳ روز از آن ارتفاع بارش برف تا ۵ سانتی‌متر یا بیشتر می‌رسد. متوسط بارش برف در سال ۳۸/۱ سانتی‌متر است اما برف معمولا مدت زیادی بر روی زمین باقی نمی‌ماند. زمستان در ونکوور بزرگ چهارمین زمستان معتدل در بین شهرهای کانادایی بعد از ویکتوریا، نانایمو و دانکن (همگی در جزیره ونکوور) است. فصل رشد گیاهان در ونکوور به‌طور متوسط ۲۳۷ روز، از ۱۸ مارس تا ۱۰ نوامبر است. منظره شهر برنامه‌ریزی شهری مرکز شهر ونکوور(Downtown Vancouver). توسعه شهری در ونکوور در قالب یک توسعه چندمنظوره، توسط این واقعیت که یک جمعیت عظیم در مرکز شهر زندگی می‌کنند بارز است. بر طبق آمار رسمی تا سال ۲۰۱۱، ونکوور بیشترین تراکم جمعیت در میان شهرهای کانادایی را داراست. برنامه‌ریزی شهری در ونکوور بارزترین خصوصیت خود را در ساختمان‌های مسکونلی بلند و توسعه چندمنظوره در مراکز شهری (به جای حومه و اطراف شهر) به ما می‌شناساند. برنامه‌ریزی شهری در ونکوور (به عنوان بخشی از منطقه ونکوور بزرگ) از یک برنامه راهبردی و سیاست‌هایی که توسط دولت در قالب «استراتژی رشد منطقه‌ای در ونکوور بزرگ» تدوین شده‌است، تاثیر پذیرفته‌است. ونکوور همواره در دهه اخیر، به عنوان یکی از بهترین شهرهای جهان برای زندگی انتخاب شده‌است. در بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰، مجله اکونومیست (واحد اطلاعات اکونومیست) ونکوور را بهترین شهر دنیا برای زندگی انتخاب کرد. ونکوور در سال ۲۰۱۱ جای خود را به ملبورن داد و به رتبه سومین شهر برتر دنیا برای زندگی رسید. این رتبه تا سال ۲۰۱۷ حفظ شده‌است. بر اساس گزارش فوربس، ونکوور ششمین بازار گران‌قیمت مسکن در جهان، و دومین در آمریکای شمالی بعد از لس آنجلس را دارد. ونکوور همچنین یکی گران‌ترین شهرهای کانادا برای زندگی است. هزینه فروش در فوریه ۲۰۱۶، ۵۶/۳٪ گران‌تر از متوسط ۱۰-ساله در یک ماه است. فوربس همچنین ونکوور را دهمین شهر تمیز در جهان معرفی کرده‌است. خصوصیات بنیادین برنامه‌ریزی شهری در ونکوور در اواخر دهه ۱۹۵۰ تدوین شد؛ زمانی که برنامه‌ریزان شهری ساخت برج‌های مسکونی بلند در محله وست‌اند را در دستور کار قرار دادند و قوانین محکمی برای برای تامین فضای موثر برای حفظ خط دید کافی در شهر و همچنین فضای سبز مناسب وضع کردند. موفقیت این محله‌های متراکم و البته با کیفیت بالا برای زندگی به توسعه دوباره مناطق شهری-صنعتی در اواسط دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ منجر شد؛ از جمله فالس‌کریک شمالی و کول‌هاربور. نتیجه این توسعه‌ها یک هسته شهری متراکم است که همواره به عنوان یک منطقه شهری مطبوع، با کیفیت بالای استانداردهای توسعه شهری برای زندگی با کیفیت در جهان مشهور شده‌است. اخیرا مسئولان شهر در پی استفاده از روش «تراکم اقتصادی» هستند که در آن، تراکم جمعیت، طراحی و استفاده از زمین می‌تواند به پایداری محیط زیستی، توجیه اقتصادی مناسب با توجه به توان مالی عمومی و کیفیت بالای زندگی منجر شود. ونکوور به دلیل طیف وسیعی از مشکلات، از جمله پل‌های کوچک و قدیمی و کمبود بزرگراه‌های کافی در محدوده شهری، شلوغ‌ترین ترافیک شهری در کانادا را دارد. معماری میدان رابسون یک مرکز شهری و یک میدان عمومی است که توسط معمار محلی، آرتور اریکسون طراحی شده‌است. گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلا دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرج دومین هتل ونکوور را در کارنامه خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقه هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است. ساختمان لیوینگ شانگری-لا بلندترین ساختمان ونکوور است که در سال ۲۰۰۸ افتتاح شده‌است. چندین ساختمان مدرن در مرکز شهر ونکوور قرار دارند، از جمله هاربر سنتر، دادگاه عالی ونکوور، میدان رابسون (طراحی شده توسط آرتور اریکسون)، کتابخانه ونکوور (طراحی شده توسط موشه سفدی و DA Architects) که یادآور کولوسئوم در رم است و یک ساختمان چوبی بزرک به نام وودوارد (طراحی شده توسط شرکت Henriquez Partners Architects). ساختمان مقر اصلی بی-سی هایدرو (طراحی شده توسط رون ثام و ند پرت) در خیابان‌های نلسون و بورارد یک برج بلند و مدرن است که مدتی است که تغییر کاربری داده‌است. یکی دیگر از نمونه‌های ساختمان مدرن در ونکوور یک ساختمان بتنی متعلق به مکمیلان بلودل (MacMillan Bloedel) است که در گوشه شمال شرقی تقاطع جورجیا و ثورلو قرار دارد. یکی از المان‌های مهم و مشهور از چشم‌انداز شهر ونکوور، یک سازه عظیم غشایی (چادری) به نام کانادا پلیس (Canada Place) (طراحی شده توسط زیدلر رابرتس- رابرتس پارتنرشیپ، MCMP و DA Architects)است که قبلا یک نمایشگاه بوده‌است و برای اکسپو ۸۶ استفاده می‌شد. این سازه شامل بخشی از Convention Centre، هتل پن پسفیک و یک پایانه کشتی‌های کروز و تفریحی است. دو ساختمان مدرن دیگر که بخش جنوبی خط افق شهر را از بقیه بخش‌های مرکز شهر ونکوور متمایز می‌سازد، ساختمان شهرداری و بیمارستان عمومی ونکوور است که هردو توسط فرد تاونلی و متسن در سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۵۸ ساخته شده‌اند. یک سلسله ساختمان‌هایی که در هسته قدیمی مرکز شهر ونکوور با سبک معماری ادواردین ساخته شده‌اند در دوران خودشان بلندترین ساختمان‌های امپراتوری بریتانیا به حساب می‌آمدند. این ساختمان‌ها شامل مقر Carter-Cotton (مقر قبلی روزنامه The Vancouver Province)، ساختمان دامینیون(۱۹۰۷)، برج خورشید (Sun Tower)(۱۹۱۱) که در خیابان‌های کمبی، هستینگز، بیتی و پندر قرار دارند. برج خورشید در دهه ۱۹۲۰ بلندترین ساختمان تجاری امپراتوری بریتانیا محسوب می‌شد. ساختمان مارین (Marine Building) به دلیل پوشش و چهره کاشی کاری شده سرامیکی استادانه‌اش و همچنین بالابرها و درهای از جنس برنجی-طلایی‌اش یکی از مکان‌های موردعلاقه فیلمسازان برای فیلمبرداری به حساب می‌آید. در صدر لیست بلندترین ساختمان‌های ونکوور، نام ساختمان لیوینگ شانگری-لا (Living Shangri-La) قرار دارد که دارای ارتفاعی معادل ۲۰۱ متر(۶۵۹ فوت) و ۶۲ طبقه است. دومین ساختمان بلند ونکوور برج و هتل بین‌المللی ترامپ است که دارای ۱۸۸ متر(۶۱۷ فوت) ارتفاع است. سومین و چهارمین ساختمان‌های بلند ونکوور هتل جورجیا با ۱۵۶ متر(۵۱۲ فوت) ارتفاع و ساختمان One Wall Centre با ۱۵۰ متر ارتفاع(۴۹۰ فوت) و ۴۸ طبقه هستند. پنجمین ساختمان بلند در این لیست، برج شاو(Shaw Tower) با ۱۴۹ متر ارتفاع(۴۸۹ فوت) است. جمعیت براساس آمار ارائه شده توسط اداره آمار کانادا در سال ۲۰۱۱، منطقه شهری ونکوور، مشهور به ونکوور بزرگ با بیش از ۲/۴ میلیون جمعیت، سومین کلانشهر بزرگ (از لحاظ وسعت و جمعیت) در کانادا و بزرگترین کلان‌شهر در غرب کاناداست. همچنین بیش از ۶۰۳،۰۰۰ نفر در شهر ونکوور زندگی می‌کنند که این رقم آن را به هشتمین شهر بزرگ کانادا از لحاظ جمعیت تبدیل می‌کند. (شهرهای حومه ونکوور، همچون سوری، برنابی و ریچموند با وجود اینکه از توابع ونکوور و جزئی از ونکوور بزرگ محسوب می‌شوند در این آمار و جدول به صورت شهر جداگانه‌ای معرفی شده‌اند. با احتساب آن‌ها به عنوان بخشی از شهر ونکوور این آمار تغییر می‌کند) به‌طور دقیق‌تر ونکوور بعد از کلگری، ادمونتون و وینیپگ چهارمین شهر بزرگ (از لحاظ جمعیت) در غرب کاناداست. بخش جنوب غربی منطقه اقتصادی لوئر مین‌لند (که شامل اسکوامیش لیلویت (Squamish-Lillooet)، فریزر ولی (Fraser Valley) و منطقه ساحلی سان‌شاین (Sunshine Coast Regional District) می‌شود، جمعیتی بالغ بر ۲/۹۳ میلیون نفر را در خود جای داده‌است. در شهر ونکوور، در هر کیلومتر مربع ۵،۲۴۹ نفر زندگی می‌کنند که آن را به متراکم‌ترین شهر کانادا از لحاظ جمعیتی تبدیل ساخته‌است. به‌طور تقریبی ۷۴ درصد از مردم ساکن در ونکوور بزرگ در خارج از شهر زندگی می‌کنند. ونکوور به «شهر محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگی متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنان ونکوور، با اصالت انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگترین گروه قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. المان‌های فرهنگی-اجتماعی یک جامعه بریتانیایی همچنان در بعضی مناطق این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدیل. آلمانی‌ها دومین جمعیت اروپایی غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخش مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادی جامعه ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهور احساس و تفکر جمعی ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقش آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعه درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صجبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محله هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محله ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محله یونانی‌ها (Greektown) و محله ژاپنی‌ها. محله چینی‌ها در ونکوور، بزرگترین محله چینی‌ها در کاناداست. این شهر یکی از بزرگترین تراکم جمعیت مردم چینی در آمریکای شمالی را داراست. از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریبا ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریان واقعه اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضور مهاجران قبلی از تایوان، جامعه چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگترین گروه‌های نژادی ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیع جمعیتی چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنت مهاجرتی خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهر محبوب مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادی مهم در میان مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموما پنجابی) هستند که عموما به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند(۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجر غالب، فیلیپینی‌ها(۵٪)، ژاپنی‌ها(۱/۷٪) و کره‌ای‌ها(۱/۵٪) هستند. مهاجران ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادی ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایش تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳/۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳/۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیت سیاه‌پوستان ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریبا ناچیز است (کم‌تر از ۰/۹٪). محله استراتکونا (Strathcona) هسته محله یهودی نشین ونکوور بود. محله هوگانز الی (Hogans Alley)، یک منطقه کوچک در مجاورت محله چینی‌ها زمانی محل زندگی بخش مهمی از سیاه‌پوستان ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروه اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولت کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت. قبل از دهه ۹۰ میلادی، بزرگترین گروه نژادی غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دهه ۵۰ تا دهه ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیل جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلط شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکان آن‌ها غالبا در منطقه کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱،۰۰۰ نفر). جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وست اند (West End) و خیابان دیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیت دگرباشان جنسی در مناطقی از ییل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست. ونکوور اداره آمار کانادا جمعیت % درصد از کل جمعیت گروه اقلیت قابل مشاهده منبع: چینی 167,180 آسیای جنوبی 37,130 سیاه‌پوست 6,345 فیلیپینی 36,460 آمریکای لاتین 10,935 عرب 2,965 آسیای جنوب شرقی 17,120 آسیای غربی 8,630 کره‌ای 9,360 ژاپنی 10,315 دیگر اقلیت‌های قابل مشاهده 1,500 اقلیت قابل مشاهده چندنژادی-فرهنگی 11,070 کل جمعیت اقلیت قابل مشاهده 352,430 گروه بومی‌های کانادا منبع: اقوام اولیه کانادا 8,930 متی 4,405 اینوئیت 105 کل جمعیت بومی‌های کانادا 13,905 اروپایی-کانادایی 285,295 کل جمعیت ۵۹۱،۲۱۰ ۱۰۰٪ اقتصاد بندر ونکوور بزرگترین بندر در کانادا، و سومین بندر بزرگ (بر اساس وزن کالای مبادلاتی بر حسب تن) در قاره آمریکا است. به دلیل قرار داشتن ونکوور در حاشیه اقیانوس آرام و در مجاورت غربی‌ترین پایانه بزرگراه بین قاره‌ای(بزرگراه ترنس کانادا) و مسیرهای راه‌آهن، این شهر یکی از بزرگترین مراکز صنعتی در کشور کانادا است. از طریق بندر ونکوور بزرگ، بزرگترین بندر کانادا (از لحاظ تنوع و میزان کالای مبادله‌ای و انتقالی)، هر ساله حجم بزرگی از کالای تجاری (با بیش از ۱۷۲ میلیارد دلار ارزش مالی) با بیش از ۱۶۰ اقتصاد تجاری در جهان، مبادله و تجارت می‌شود. به‌طور سالیانه فعالیت‌های این بندر مهم، ۹/۷ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و ۲۰/۳ میلیادر دلار خروجی اقتصادی برای این شهر به ارمغان می‌آورد. ونکوور هم‌چنین مقر اصلی شرکت‌های مربوط به صنعت چوب و جنگل‌داری و معدن است. در سال‌های اخیر ونکوور به مرکزی برای توسعه نرم‌افزار، زیست‌فناوری (بیوتکنولوژی)، هوافضا، توسعه بازی‌های ویدئویی، استودیوهای انیمیشن و صنعت فیلم و تلویزیون تبدیل شده‌است. در هر سال، این شهر به‌طور تقریبی میزبان ۶۵ فیلم سینمایی و ۵۵ سریال تلویزیونی است که آن را به سومین مرکز تولید فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی در آمریکای شمالی تبدیل می‌کند. این صنعت مهم در شهر ونکوور بیش از ۲۰،۰۰۰ شغل فراهم کرده‌است. تمرکز قوی این شهر بر سبک زندگی و فرهنگ سلامت آن را به محل مقرهای اصلی بسیاری از برندهای مطرح تبدیل کرده‌است که همگی در این شهر تاسیس شده‌اند. پارک استنلی یک پارک عمومی با مساحت ۴۰۵ هکتار است که به یکی از بزرگترین جاذبه‌های توریستی ونکوور تبدیل شده‌است. این پارک در مجاورت داون‌تاون قرار دارد. مکان خاص و زیبایی که ونکوور در آن قرار گرفته‌است، این شهر را به یک مقصد توریستی جذاب و مهم تبدیل می‌کند. بیش از ۱۰/۳ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ از ونکوور بازدید کرده‌اند. هر ساله صنعت توریسم به‌طور تقریبی ۴/۸ میلیارد دلار به اقتصاد کلان‌شهر ونکوور کمک می‌کند و بیش از ۷۰،۰۰۰ شغل برای مردم این شهر فراهم می‌سازد. از مهم‌ترین جاذبه‌های توریستی ونکوور، باغ‌های شهر، پارک استنلی، پارک ملکه الیزابت، باغ گیاه‌شناسی ون‌دوسن و کوه‌ها، اقیانوس، جنگل‌ها و پارک‌هایی هستند در اطراف شهر قرار دارند. هرساله بیش از یک میلیون نفر به وسیله کشتی‌های کروز و تفریحی از ونکوور گذر می‌کنند. بازار مسکن ونکوور، یکی از گران‌ترین بازارهای مسکن در کانادا است. در سال ۲۰۱۲، ونکوور توسط آکادمی و سازمان دموگرافیا، دومین شهر گران جهان برای بازار مسکن لقب گرفت که این وضعیت گرانی حتی از سال ۲۰۱۱ نیز وخیم‌تر شده بود. مسئولان شهر برای کاهش هزینه مسکن در این شهر استراتژی‌های مختلفی را اعمال کردند، از جمله تعاون مسکن، سوئیت‌های قانونی برای خانواده‌ها، تراکم افزایش یافته و نظریه رشد هوشمندانه. در سال ۲۰۱۰، یک خانه دوطبقه متوسط در ونکوور تا ۹۸۷،۵۰۰ دلار قیمت‌گذاری می‌شد که در برابر قیمت متوسط خانه در کانادا(۳۶۵،۱۴۱ دلار) اختلاف قابل توجهی داشت. یک عامل مهم در زمینه قیمت بالای منزل در ونکوور ممکن است سیاست‌های دولت کانادا باشد، که در آن‌ها برای جلوگیری از فرایند «شستن برف» (اصطلاحی که به «پنهان‌سازی تراکنش‌های مالی غیر قانونی، معمولا به قصد فرار مالیاتی در کشور کانادا» اطلاق می‌شود و زیرمجموعه‌ای از فرایند «پول‌شویی» محسوب می‌شود)، تمهیدات لازم صورت نگرفته‌است. فرایند «شستن برف» به افراد غیر کانادایی اجازه می‌دهد تا در کانادا ملک خریداری کنند تا از این املاک برای فرار از پرداخت مالیات به سازمان‌های مسئول اخذ مالیات در کشورشان و کانادا استفاده کنند. این فرایند به آن‌ها کمک می‌کند تا با استفاده از تراکنش‌های مالی در بازار مسکن ونکوور، راهی مهم و تاثیرگذار برای انجام عملیات «پول‌شویی» برای خود هموار کنند. از دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، بر توسعه واحدهای مسکونی در برج‌های بلند در ونکوور و به خصوص داون‌تاون، به‌طور گسترده سرمایه‌گذاری شده‌است. این سرمایه‌گذاری از یک جریان سرمایه از مهاجران هنگ کنگی ناشی می‌شود که به دلیل استرداد مردم آسیایی به چین در سال ۱۹۹۷ وارد ونکوور شده بود. این توسعه، در مناطق ییل‌تاون (Yaletown) و کول هاربور (Coal Harbour) و اطراف بسیار از ایستگاه‌های ترن هوایی در شرق داون‌تاون متمرکز شده بود. انتخاب شهر ونکوور به عنوان میزبان المپیک زمستانی ۲۰۱۰ نیز یک عامل مهم و تاثیرگذار در توسعه اقتصادی این شهر محسوب می‌شود. یکی از نگرانی‌هایی که در زمان المپیک زمستانی ابراز می‌شد، افزایش تعداد بی‌خانمان‌ها بود که ممکن بود توسط المپیک زمستانی تشدید شود؛ چرا که صاحبان هتل‌های اقامتی با واحدهای یک اتاقه که قبل از المپیک برای شهروندان با درآمد کم استفاده می‌شد، ترجیح می‌دادند تا املاک خود را برای اسکان قشر پردرآمدتر و توریست‌ها استفاده کنند. یکی دیگر از وقایع بین‌المللی مهم که در ونکوور برگزار شد، نمایشگاه بین‌المللی اکسپو ۸۶ بود که در سال ۱۹۸۶ در این شهر برگزار شد که توانست ۲۰ میلیون توریست به این شهر جذب کند و ۳/۷ میلیارد دلار به اقتصاد کانادا کمک کرد. تعدادی از مراکز مهم در ونکوور شامل سیستم حمل و نقل عمومی قطار هوایی و کانادا پلیس (Canada Place) به عنوان بخشی از نمایشگاه ساخته شده‌است. سیاست و دولت شهرداری ونکوور (افتتاح شده در سال ۱۹۳۶). ساختمان شهرداری همواره میزبان شورای شهر ونکوور است. برخلاف شهرداری‌های دیگر بریتیش کلمبیا، شهرداری ونکوور تحت نظارت Vancouver Charter (یک منشور یا اساسنامه استانی خاص که برای نظارت بر شهرداری ونکوور و تعیین استراتژی راهبردی برای شهرداری ونکوور تدوین شده‌است) فعالیت می‌کند. اساسنامه‌ای که در سال ۱۹۵۳ تدوین و وضع شد، تصویب‌نامه الحاقی ۱۹۲۱ را ملغی کرد و برخلاف دیگر شهرداری‌های بریتیش کلمبیا، طیفی گسترده‌تر از قدرت‌های نظارتی و غیر نظارتی بیشتری را برای شهر ونکوور تضمین کرد. دولت مدنی در ونکوور بعد از جنگ جهانی دوم توسط اتحادیه مرکزی-راست‌گرای NPA(اتحادیه غیر حزبی) تسخیر شد؛ اگرچه با بعضی شکاف‌های بین سازمانی در این اتحادیه تا سال ۲۰۰۸ این سلطه به سختی بدست آمد. اتحادیه NPA در طی مناقشات سیاسی در زمینه مقابله مواد مخدر در سال ۲۰۰۲ متلاشی شد که به پیروزی قاطع حزب انتخاب‌کنندگان پیشرو(COPE) انجامید. پس از آن، تنها منطقه امن تزریق به صورت قانونی برای تعداد قابل توجهی از معتادان هروئین(تزریق وریدی) در شهر ونکوور تاسیس شد. ونکوور توسط شورای شهر ونکوور (متشکل از ۱۱ عضو)، یک هیئت مدرسه‌ای (با ۹ عضو) و یک هیئت پارک (با ۷ عضو) قانون‌گذاری می‌شود که همگی یک دوره سه‌ساله خدمت می‌کنند. معمولا برای کلان‌شهرهایی مانند ونکوور، انتخابات شهرداری در ابعاد وسیع برای کل شهر (نه منطقه‌ای- اصلاحا at-large) برگزار می‌شود. از لحاظ تاریخی در تمامی سطوح حکومتی-قانونی، قشر متمول‌تر ساکن در بخش غربی ونکوور همواره به احزاب محافظه‌کار و لیبرال رای داده‌اند؛ در حالی که بخش شرقی شهر به احزاب چپ گرایش داشته‌اند. اخیرا نتایج انتخابات استانی ۲۰۰۵ و انتخابات فدرال کانادا در سال ۲۰۰۶ دوباره بر این ادعا صحه گذاشته‌اند. برخلاف فضای سیاسی دوقطبی، بر سر تعدادی از مسائل زیرساختی در ونکوور یک اجماع سیاسی رخ داده‌است؛ از جمله حفاظت از پارک‌های شهری، تمرکزی بر توسعه و رشد سریع سامانه حمل و نقل شهری (به غیر از بزرگراه‌ها)، یک راهبرد کاهش صدمات اجتماعی-بهداشتی بر پایه مقابله با استفاده از مواد مخدر و یک نگرانی عمومی درباره توسعه‌هایی بر اساس رشد تعداد اجتماعات درون-گرا. این مشکلات و راهبردها توسط طیف وسیعی از سیاسیون در ونکوور حمایت و رسیدگی می‌شوند. گرگور رابرتسون ۳۹امین شهردار ونکوور است. او در سال ۲۰۰۸ برای این سمت برگزیده شد. در کمپین انتخابات شهرداری در سال ۲۰۰۸، رئیس حزب NPA، سم سالیوان که برای شهرداری ونکوور کاندید شده بود، از حزب اخراج شد و پیتر لدنر به عنوان کاندیدای جدید حزب NPA معرفی شد. گرگور رابرتسن یک عضو مجلس قانون‌گذاری قدیمی و رئیس کارخانه هپی پلنت، برای حزب Vision Vancouver، دیگر رقیب انتخاباتی بود. گرگور رابرتسن با بیش از ۲۰،۰۰۰ رای رقیب خود را با اختلاف قاطع شکست داد. تعادل قدرت تا حد قابل توجهی به سمت حزب Vision Vancouver متمایل شد که اعضای آن ۷ کرسی از ۱۰ کرسی شورای شهر را ازآن خود کردند. سه کرسی باقی‌مانده، به دو حزب COPE(دو کرسی) و NPA(یک کرسی) رسید. برای کمیساریای پارک ۴ کرسی به Vision Vancouver، یک کرسی به Green Party، یک کرسی به COPE و یکی به NPA رسید. برای هیئت مدرسه‌ای، چهار کرسی ازان Vision Vancouver شد و سه کرسی به COPE و دو تا به NPA رسید. بودجه شهر ونکوور شامل یک بخش سرمایه و یک بخش اجرایی می‌شود. در سال ۲۰۱۷، بودجه اجرایی ۱/۳۲۳ میلیارد دلار بود، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۸ به ۱/۴۰۷ میلیارد دلار رسید (افزایش ۶/۴٪ پیدا کرد). بودجه سرمایه‌ای برای سال ۲۰۱۸ در مقایسه با سال ۲۰۱۷ با رقم ۴۲۶/۴ میلیون دلار بی‌تغییر ماند. افزایش‌های بودجه‌ای به‌طور گسترده با افزایش مالیات املاک و تسهیلات مشارکتی اتحادیه‌ها، شرکت‌ها و سازمان‌ها که در عوض اجازه شهرداری برای افزایش شاخص تراکم ساختمانی مجاز به عنوان بخشی از پروسه اخذ مجوز برای ساخت و ساز فراهم می‌شود، توسط دولت و شهرداری سازماندهی و برنامه‌ریزی می‌شوند. هزینه‌های تاسیسات و دیگر هزینه‌های مشترکان نیز افزایش یافته‌اند؛ اگرچه بخشی کوچک از بودجه کلی ونکوور را تشکیل می‌دهند. دولت منطقه‌ای ونکوور یک شهرداری عضو در ونکوور بزرگ (مترو ونکوور- یک دولت منطقه‌ای) است. در مجموع ۲۲ شهرداری، یک منطقه انتخاباتی و یک منطقه به موجوب پیمان اقوام اولیه کانادا در ونکوور بزرگ و یک دولت منطقه‌ای که کرسی‌اش در برنابی است در شهر ونکوور وجود دارند؛ در حالی که هر عضو از ونکوور بزرگ بدنه قانون‌گذاری مربوط به خود را داراست، ونکوور بزرگ بر خدمات و برنامه‌ریزی‌های منطقه نظارت می‌کند؛ از جمله تامین آب آشامیدنی، ساخت شبکه آب و فاضلاب و مدیریت زباله‌های جامد، حفاظت و نگهداری از پارک‌های منطقه‌ای، نظارت بر کیفیت هوا، گازهای گلخانه‌ای و سلامت اکولوژیکی، و هم‌چنین تامین یک استراتژی برای رشد منطقه‌ای و استفاده از زمین. نمایندگی فدرال و استانی در مجلس قانون‌گذاری بریتیش کلمبیا، ونکوور ۱۱ عضو مجلس قانون‌گذاری (MLAs) دارد. در ژوئیه ۲۰۱۷، سه کرسی توسط حزب لیبریال بی‌سی(BC Liberal Party) و هشت تا توسط حزب نوی دموکراتیک بی‌سی(BC New Democratic Party) تصرف شد. در مجلس عوام کانادا، ونکوور ۶ نماینده پارلمانی دارد. در انتخابات فدرال اخیر در سال ۲۰۱۵، لیبرال‌ها دو کرسی خود (برای منطقه انتخاباتی Vancouver Quadra و ونکوور مرکزی) را حفظ کردند و دو کرسی دیگر را نیز بدست آوردند؛ در حالی که حزب ان‌دی‌پی یا حزب دموکرات جدید دو کرسی خود (برای منطقه انتخاباتی Vancouver East وVancouver Kingsway) را حفظ کرد و به آن‌ها قانع شد. حزب آن‌ها با انحلال گلاویز بود؛ در حالی که محافظه‌کاران در ونکوور این رقابت انتخاباتی را به‌طور کامل باخته بودند. در حال حاضر دو وزیر کابینه از شهر ونکوور انتخاب شده‌اند. جودی ویلسون ریبولد دادستان کل (وزیر دادگستری) کانادا است، در حالی که هارگیت ساجان به وزارت دفاع ملی کانادا انتخاب شده‌است. پلیس و جرم و جنایت اداره پلیس ونکوور با ۱،۳۲۷ نیروی قسم‌خورده و بودجه اجرایی ۲۵۷/۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵، مسئولیت حفظ امنیت شهر ونکوور را بر عهده دارد. بیش از ۱۶٪ بودجه شهر برای نیروی حفاظت پلیس در سال ۲۰۰۵ صرف شد. افسران سواره اداره پلیس ونکوور در پارک استنلی بخش‌های عملیاتی اداره پلیس ونکوور، شامل جوخه دوچرخه، جوخه دریایی و جوخه دارای سگ جستجوگر می‌شود. هم‌چنین یک جوخه سواره نیز در اداره پلیس ونکوور سامان‌دهی شده که به‌طور عمده برای حفاظت از پارک استنلی و در مواقعی بخش شرقی مرکزشهر و West End و همچنین کنترل تجمعات استفاده می‌شود. نیروی پلیس با همکاری مراکز اجتماعی پلیس، متشکل از شهروندان داوطلب فعالیت می‌کند. اداره پلیس در سال ۲۰۰۶ به‌طور مستقل واحد ضد تروریستی تاسیس کرد. در سال ۲۰۰۵ یک نیروی حفاظت مراکز حمل و نقل شهری جدید به نام اداره پلیس حمل و نقل ساحل جنوبی بریتیش کلمبیا در ونکوور بزرگ با قدرت کامل یک نیروی پلیس شهری تاسیس شد. اگرچه این عمل غیرقانونی است، اما پلیس ونکوور معمولا کسی را برای حمل مقدار کمی از ماری‌جوآنا دستگیر نمی‌کند. در سال ۲۰۰۰ اداره پلیس ونکوور یک گروه مبارزه با مواد مخدر تاسیس کرد(Growbusters)، تا یک عملیات بزرگ علیه رقم تقریبی ۴،۰۰۰ واحد رشد و پرورش آبکشتی ماری‌جوآنا در مناطق مسکونی ونکوور اجرا کند. با اقدامات یکسان نیروهای قانونی دیگر علیه پرورش و فروش ماری‌جوآنا، این ابتکار عمل به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌است. در سال ۲۰۰۸، در میان ۲۷ کلان‌شهر کانادا، ونکوور هفتمین آمار جرم و جنایت را داشت که از سال ۲۰۰۵، سه پله سقوط کرده بود. اگرچه همچون دیگر شهرهای کانادایی، نرخ کلی جرم و جنایت در سال‌های اخیر به‌طور چشم‌گیری کاهش یافته‌است. جرم‌های مربوط به سرقت از ملک شخصی، ماشین، فروشگاه‌ها، اجناس و دارایی‌های شخصی و به‌طور کلی جرم مالکیت در ونکوور به خصوص در میان شهرهای بزرگ آمریکای شمالی بالا است. اما حتی این رقم مربوط به آمار این دسته از جرم نیز بین سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ تا میزان ۱۰/۵٪ کاهش داشت. در سال ۲۰۰۶، ونکوور با عدد ۴۵/۳ جرم خشونت‌آمیز با سلام گرم به ازای هر ۱۰۰،۰۰۰ نفر در ونکوور بزرگ (بالاتر از متوسط کشوری با عدد ۲۷/۵) بیش‌ترین نرخ جرم مربوط به سلاح گرم را در میان مناطق کلان‌شهری اصلی در کانادا دارا بود. یک سلسله حوادث مربوط به باندهای خلافکاری در اوایل سال ۲۰۰۹ شرایط را تا حدی وخیم کرد که پلیس آن را جنگ باندی(gang war) خواند. ونکوور میزبان رویدادهای خاص و مهمی، از جمله کنفرانس سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک، اجلاس سران کلینتون-ییلتسین و سمفونی آتش است که نیازهای محافظت امنیتی را پررنگ‌تر می‌کند. شورش جام استنلی در سال ۱۹۹۴ پلیس را دچار دردسرهای زیاد و ۲۰۰ نفر را مجروح کرد. شورش دوم در سال ۲۰۱۱ و بعد از فینال جام استنلی رخ داد. نیروی نظامی ساحل جریکو در ونکوور مقر تیپ ۳۹ نیروهای مسلح کانادا است. واحدهای ذخیره محلی شامل The Seaforth Highlanders of Canada و لشکر بریتیش کلمبیا(Duke of Connaughts Own)، (به ترتیب مستقر در زرادخانه Seaforth و Beatty Street Drill Hall) و تیپ ۱۵ نیروی زمینی متعلق به توپخانه سلطنتی کانادا می‌شوند. نیروی ذخیره دریایی HMCS Discovery در جزیره Deadman در پارک استنلی مستقر است. ایستگاه ساحل جریکو RCAF، اولین پایگاه هوایی در غرب کانادا، در سال ۱۹۴۷ وقتی هواپیماهای دریایی توسط هواپیماهای دوربرد جایگزین شدند، توسط ارتش کانادا تسخیر شد. بخش اعظم تجهیزات پایگاه در سال ۱۹۶۹ به ونکوور منتقل شد و این منطقه به پارک جریکو تغییر نام داد. آموزش مقر هیئت مدرسه‌ای ونکوور. ناحیه تحصیلی انگلیسی زبان ناظر عملکرد تحصیلی مراکز در ونکوور است . هیئت مدرسه‌ای ونکوور هرساله بیش از ۱۱۰،۰۰۰ دانش‌آموز و دانشجو را در موسسات و مراکز دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی ثبت نام می‌کند که آن را دومین منطقه تحصیلی بزرگ در استان تبدیل می‌کند. این ناحیه شامل بیش از ۷۶ مدرسه ابتدایی، ۱۸ دبیرستان، ۷ مرکز سوادآموزی برای بزرگسالان و دو مدرسه آموزش از راه دور می‌شود که این مدرسه‌ها شامل ۱۸ مدرسه دوزبانه فرانسوی، یک مدرسه دوزبانه ماندارین، یک مدرسه هنرهای زیبا و و چندین مدرسه کودکان استثنایی می‌شوند. هیئت مدرسه فرانکفون (فرانسوی) بریتیش کلمبیا بر عملکرد سه مدرسه فرانسوی زبان در شهر نظارت می‌کند. بیش از ۴۶ مدرسه مستقل نیز واجد شرابط سهمیه مالی استانی و تحصیل هستند که به‌طور تخمینی ۱۰٪ از دانش‌آموزان شهر ونکوور در این مراکز تحصیل می‌کنند. دانشگاه بریتیش کلمبیا (یوبی‌سی). یوبی‌سی یکی از ۵ دانشگاه عمومی در ونکوور است. ۵ دانشگاه عمومی در ونکوور بزرگ واقع شده‌است. بزرگترین دانشگاه‌های ونکوور دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) و دانشگاه سایمون فریزر (SFU) هستند که بیش از ۹۰،۰۰۰ دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و دانشجوهای حرفه‌ای و کاری در سال ۲۰۰۸ در این دانشگاه‌ها ثبت نام نمودند. یوبی‌سی همواره به عنوان یکی از ۴۰ دانشگاه برتر جهان و همچنین یکی از ۲۰ دانشگاه عمومی جهان شناخته می‌شود. اس‌اف‌یو نیز همواره به عنوان یکی از برترین دانشگاه‌های کانادا شناخته شده‌است و همچنین در بین ۲۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار دارد. پردیس دانشگاهی اصلی یوبی‌سی در بالاترین بخش شبه‌جزیره بورارد در بخش غربی The University Endowment Lands (UEL) قرار دارد. پردیس اصلی اس‌اف‌یو در برنابی قرار دارد؛ اگرچه هر دو دانشگاه دارای پردیس‌هایی در سوری و مرکز شهر هستند. دانشگاه عمومی دیگر که در این کلان‌شهر قرار دارند، شامل دانشگاه کاپیلانو (Capilano University) در ونکوور شمالی، دانشگاه هنر و طراحی امیلی کار (Emily Carr University) و دانشگاه پلی‌تکنیک کوانتلن (Kwantlen Polytechnic University) می‌شوند. شش کانون آموزشی خصوصی نیز در ونکوور مشغول به آموزش و جذب دانشجو هستند؛ دانشگاه غربی ترینیتی (Trinity Western University) در لنگلی، دانشگاه کانادا وست (University Canada West)، موسسه فناوری نیویورک در کانادا (NYIT Canada)، دانشگاه فیرلی دیکنسون (Fairleigh Dickinson University)، کالج کلمبیا (Columbia College) و کالج اسپرات شاو (Sprott Shaw College) که همگی در ونکوور قرار دارند. موسسه فناوری بریتیش کلمبیا (BCIT) که دارای دو پردیس دانشگاهی در برنابی و داون‌تاون است، مشهورترین کالج شهر ونکوور و استان بریتیش کلمبیا در زمینه تحصیلات در رشته‌های فنی و غیر فنی است. کالج عالی ونکوور (Vancouver Community College) و کالج لنگرا (Langara College) از جمله دیگر کالج‌های اصلی شهر ونکوور هستند. کالچ داگلاس (Douglas College) با سه پردیس در خارج از شهر ونکوور از دیگر کالج‌های مشهور در شهر ونکوور به حساب می‌آید. کالج‌ها و موسسه‌های آمورشی متعدد دیگر در حومه کلان‌شهر ونکوور قرار دارند که برنامه‌ها و دوره‌های آموزشی متعدد در زمینه حرفه، تجارت و دوره‌های بین دانشگاهی ارائه می‌کنند. مدرسه فیلم ونکوور (Vancouver Film School) یکی از مشهورترین کانون‌های آموزشی در زمینه فیلم در کانادا است، که دوره‌های متعدد در زمینه تولید فیلم و طراحی بازی‌های ویدئویی ارائه می‌کند. دانشجویان بین‌المللی و دانشجویانی که دارای زبان مادری به غیر از انگلیسی هستند، بخش مهمی از جمعیت ثبت نام کنندگان در این دانشگاه‌ها، کالج‌ها و مراکز آموزشی را تشکیل می‌دهند. در سال تحصیلی ۲۰۰۹–۲۰۰۸، ۵۳٪ از دانشجویان ونکوور، به زبانی به غیر از زبان انگلیسی صحبت می‌کردند. هنر و فرهنگ مرکز بین‌المللی فیلم ونکوور که در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد، مقر اصلی دفاتر و فضاهای تولید برای جشنواره فیلم ونکوور است. تئاتر، رقص، فیلم و تلویزیون تئاتر شرکت‌های مهم تئاتر در ونکوور شامل شرکت تئاتر آرتس کلاب (Arts Club Theatre) در خیابان گرانویل آیلند و Bard on the Beach می‌شوند. شرکت‌های کوچکتر شامل تئاتر Touchstone و Studio 58 می‌شوند. تئاترهای فصلی نظیر The Cultch و The Firehall Arts Centre نیز در این شهر همواره میزبان مخاطبان خود هستند. سازمان Theatre Under the Stars هرساله در تابستان نمایش‌های موزیکال در پارک استنلی برگزار می‌کند. فستیوال‌های سالانه که در ونکوور برگزار می‌شوند، شامل PuSh International Performing Arts Festival در ماه ژانویه و the Vancouver Fringe Festival در ماه سپتامبر می‌شوند. شرکت تماشاخانه و تئاتر ونکوور برای پنجاه سال دایر بود که در مارس ۲۰۱۲ به کار خود پایان داد. رقص مرکز رقص اسکوشیابانک که یک ساختمان تغییر کاربری داده شده مربوط به یک شعبه قدیمی اسکوشیابانک بوده، در گوشه خیابان دیوی و گرانویل قرار دارد که محلی برای گردهمایی و سالن اجرا برای رقصنده‌های ساکن ونکوور و طراحان رقص است. فیلم جشنواره بین‌المللی فیلم ونکوور که سپتامبر هر سال به مدت دو هفته دایر است، بیش از ۳۵۰ فیلم را به نمایش درمی‌آورد که آن را به یکی از بزرگترین جشنواره‌های فیلم در آمریکای شمالی بدل می‌کند. تنها فیلم ایرانی که موفق به دریافت جایزه از این جشنواره شده‌است، فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی است که در سال ۲۰۱۱ موفق به برنده شدن مهم‌ترین جایزه این جشنواره شد. سالن مرکز بین‌المللی فیلم ونکوور، سالن تئاتر و سینمای ون‌سیتی، در دیگر فصل‌های سال فیلم‌های مستقل و غیرتجاری را نمایش می‌دهد. دیگر سالن‌های سینما و تئاتر، همچون Pacific Cinémathèque و سالن تئاتر و سینمای ریو نیز هرساله فیلم‌های مختلف بین‌المللی را، در قالب جشنواره‌های بین‌المللی مختلف، برای مخاطبان نمایش می‌دهند. بیش از ۳۰ سینمای مختلف در ونکوور به‌طور روزانه و شبانه‌روزی در حال نمایش فیلم هستند. همچنین یکی از بزرگترین مجتمع‌های سینمایی کانادا در پارک رویال، واقع در وست ونکوور در حال ساخت است. صنعت سینما و فیلم مجموعه استودیوهای فیلم Bridge، یکی از چندین استودیوی فیلم در ونکوور است. ونکوور همواره یک مکان اصلی تولید فیلم در جهان به‌شمار آمده‌است و در صنعت فیلم جهانی به هالیوود شمال مشهور شده‌است. این شهر در کنار بسیاری از شهرهای ایالات متحده آمریکا، از اصلی‌ترین شهرهای تولیدکننده فیلم و سریال و از بزرگترین مکان‌های فیلمبرداری برای فیلم‌های هالیوودی است. اگرچه در بسیاری از فیلم‌های سینمایی هالیوودی، نام دیگری برای شهر ونکوور استفاده می‌شده، اما این شهر در بسیاری از فیلم‌های مشهور جهان، به عنوان مکان اصلی فیلم در فیلمنامه شناخته شده‌است. فیلم کمدی-درام Cousins، تولید سال ۱۹۸۹، با هنرمندی تد دنسن و ایزابلا روسلینی، فیلم مهیج تقاطع، تولید ۱۹۹۴ با بازیگری ریچارد گی‌یر و شارون استون و فیلم دلهره‌آور آن‌ها منتظرند، با نقش آفرینی‌تری چن و جیمی کینگ، از مشهورترین فیلم‌های سینمایی بوده‌اند که ونکوور را به عنوان لوکیشن اصلی فیلم خود در فیلنامه و داستان فیلم انتخاب کرده‌اند. سریال و برنامه‌های تلویزیونی تولید شده در ونکوور بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی در قدیم و امروز در ونکوور تولید و فیلم‌برداری شده‌اند. اولین سریال ملی کانادا، تولید شده در ونکوور جوخه سرد نام دارد که خط داستانی آن در شهر ونکوور رخ می‌دهد. دیگر سریال‌های تولید و فیلمبرداری شده درون و در حومه شهر ونکوور، شامل تسلسل (Continuum)، بازجویی داوینچی (Da Vincis Inquest)، خلیج خطر (Danger Bay)، اجمونت (Edgemont)، گودیواز (Godivas)، هوش (Intelligence)، موتیو (Motive)، نورث‌وود (Northwood)، دوران کهن: جهان جدید (Primeval: New World), Robson Arms، بخش رومئو (The Romeo Section)، خردشده (Shattered) و کلید (The Switch) می‌شوند. سریال‌های تلویزیونی دیگر که در ونکوور تولید شده‌اند، شامل خیابان جامپ شماره ۲۱، ۱۰۰ نفر، ۴۴۰۰، گرگ آسمان، آلموست هیومن، ارو، کاپریسیا، کرانه‌های چساپیک، فرشته تاریکی، آژانس کارآگاهی جامع دیرک جنتلی، فلش، دکتر خوب، نفرت‌انگیزها برین عقب!، گربه جهنمی، آی‌زامبی، کشتار، مردی در قلعه بلند، روزی روزگاری، غیب‌گو، دروگر، ریوردیل، اسمالویل، دروازه ستارگان اس‌جی-۱، سوپرگرل، سوپرنچرال، انسان‌های فردا، جادوگران، تروکالینگ، ون هلسینگ، جادوگران شرقی، پرونده‌های ایکس می‌شوند. کتابخانه‌ها و موزه‌ها دنیای علم، یک مرکز علمی تعاملی است. این ساختمان در اصل برای اکسپو۸۶ ساخته شد. کتابخانه‌های ونکوور شامل کتابخانه عمومی ونکوور می‌شود که شعبه اصلی آن در میدان کتابخانه قرار دارد و توسط موشه سفدی طراحی شده‌است. شعبه مرکزی شامل ۱/۵ میلیون جلد کتاب است. این کتابخانه شامل ۲۲ شعبه است که ۲/۲۵ میلیون جلد کتاب را در خود جای داده‌اند. کتابخانه ابزار ونکوور، کتابخانه قرض ابزار اصلی در کانادا است. گالری هنر ونکوور کلکسیونی دائمی از نزدیک به ۱۰،۰۰۰ شیء و میزبان تعداد زیادی از کارهای هنری امیلی کار است. اگرچه، تعداد کمی از کلکسیون دائمی در معرض عموم قرار داده شده‌است. داون‌تاون (هسته شهر) نیز خانه موزه هنرهای معاصر ونکوور است که آخرین کارهای هنری هنرمندان ونکوور را نمایش می‌دهد. گالری هنر موریس و هلن بلکین با کلکسیونی کوچک از کارهای هنری معاصر بخشی از دانشگاه بریتیش کلمبیا است. در منطقه کیتسیلانو، موزه دریانوردی ونکوور، مرکز فضایی اچ. آر مک‌میلان و موزه ونکوور (بزرگترین موزه شهری-مدنی در کانادا) قرار دارند. موزه مردم‌شناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، موزه پیشرو و اصلی در زمینه فرهنگ‌شناسی مردم بومی در منطقه ساحلی غربی آمریکای شمالی است. موزه تعاملی دیگر در ونکوور، دنیای علم در بخش بالایی نهر فالس است. شهر همچنین دارای کلکسیونی زنده و گوناگون از هنرهای مردمی و عمومی است. هنرهای بصری انگلیش بی‌یکی از چندین اثر هنری در معرض عموم در طبیعت ونکوور است. مدرسه عکاسی کانسپچوال (مفهومی) ونکوور (معمولا به فتوکانسپچوال شناخته می‌شود) یک اصطلاح است که به گروهی از هنرمندان اهل ونکوور اطلاق می‌شود که در اوایل دهه هشتاد به شهرت جهانی رسیدند. هیچ مدرسه رسمی وجود ندارد و این گروه هنری همجنان غیررسمی و حتی با اختلاف نظرهای زیاد میان هنرمندان اصلی این گروه (به دلیل به اصطلاح مقاومت آن‌ها برای رسمی شدن فعالیت) فعالیت می‌کند. موسیقی و نایت‌لایف موسیقی‌ای که هنرمندان ونکوور به جهان ارائه می‌دهند شامل کلاسیک، فولک و پاپ می‌شود. ارکستر سمفونی ونکوور یک ارکستر حرفه‌ای در ونکوور است. اپرای ونکوور اپرای اصلی در شهر است، و مرکز اپرای شهر ونکوور تالار اصلی حرفه‌ای برای اپرای ونکوور است. شهر محل زندگی تعدادی از آهنگسازان بزرگ کانادایی، شامل رادنی شرمن، جفری رایان و ژاکلین مورلاک است. گرانویل در هسته شهر، هر شب جمعیت زیادی را به بارها و باشگاه‌های شبانه در خیابان‌ها می‌کشاند. شهر ونکوور همواره تعداد قابل توجهی از گروه‌های موسیقی پانک راک را به جهان معرفی کرده‌است، از جمله D.O.A. از دیگر کروه‌های پانک قدیمی در ونکوور می‌توان به گروه ساب‌هیومنز(Subhumans)، کانادایی‌های جوان(Young Canadians), Pointed Sticks و UJ3RK5 اشاره کرد. زمانی که آلترناتیو راک در دهه ۹۰ محبوب شد، چندین گروه ونکووری به شهرت رسیدند، از جمله ۵۴–۴۰، Odds و Moist. امروزه، ونکوور میزبان تعداد زیادی از گروه‌های موسیقی مختلف است، از جمله گروه‌های راک Japandroids و Destroyer، گروه هندی-راک In Medias Res و گروه پاپ Tegan and Sara و همچینین لیبل‌های مستقلی همچون Nettwerk و Mint. ونکوور همچنین گروه‌های متال تاثیر گذاری به جهان معرفی کرده‌است، از جمله Strapping Young Lad و گروه‌های نوآور الکترو-اینداستریال، مانند Skinny Puppy, Numb و Front Line Assembly. بیل لیب، در ونکوور گروه امبینت-پاپ دلریوم را پایه نهاد. هنرمندان موسیقی محبوب دیگری که در ونکوور کار خود را آغاز کردند و از این شهر به شهرت رسیدند شامل کارلی ری جپسن، برایان آدامز، سارا مک‌لاکلن، گروه موسیقی هارت، منشور، تروپر، چیلوک، پایولاز، موو، مایکل بوبلی، استف لنگ و گروه روحیه غرب می‌شوند. اجراهای بزرگ موسیقی در ونکوور معمولا در سالن‌های موسیقی عظیم، از جمله Rogers Arena، سالن Queen Elizabeth Theatre، استادیوم بی‌سی پلیس و همچنین the Pacific Coliseum برگزار می‌شوند؛ در حالی که اجراهای کوچکتر در مکان‌های مانند سالن موسیقی Commodore Ballroom، سالن شهری Orpheum Theatre و همچنین Vogue Theatre برگزار می‌شوند. چشنواره موسیقی فولک ونکوور و جشنواره بین‌المللی موسیقی جاز در ونکوور هرساله در ژانرهای مختلف و با هنرمندان مختلف از سراسر جهان در ونکوور برگزار می‌شوند. جمعیت هنگ‌کنگی و چینی ونکوور ستاره‌های کانتوپاپ مشهوری به موسیقی جهان و صنعت موسیقی هنک‌کنگ معرفی کرده‌اند. به‌طور مشابه هنرمندان هندی-کانادایی مختلفی، شامل بازیگر و خواننده به بالیوود یا دیگر صحنه‌های صنعت فیلم در هند، از این شهر معرفی شده‌اند. ونکوور دارای نایت‌لایفی با طراوت است؛ چه از لحاظ غذا و شام یا بارها و چه از لحاظ باشگاه‌های شبانه. منطقه سرگرمی-تفریکی گرنویل دارای بیشترین تعداد بارها و باشگاه‌های شبانه است که همگی دارای ساعت کاری تا ساعت ۳ شب هستند. باشگاه‌های شبانه متعدد دیگری در این شهر آخر هفته‌ها تا صبح پذیرای مشتریان هستند. خیابان‌های ونکوور می‌توانند جمعیت قابل توجهی را در آخر هفته‌ها در شب و روز به خود جلب کنند. گستاون همچنین با تعداد زیادی رستوران متمول پسند و باشگاه شبانه، مکانی محبوب برای زندگی شبانه (نایت‌لایف) است. رسانه‌ها روزنامه اصلی شهر، ونکوورسان (The Vancouver Sun) و پراونس (The Province) را در خود جای داده‌است. ونکوور یک مرکز تولید فیلم و تلویزیون است. این شهر که همواره به هالیوود شمال مشهور بوده‌است، همواره به همراه تورنتو، در یک قرن گذشته به عنوان یک مکان اصلی برای فیلمبرداری و تولید بسیاری از فیلم‌های هالیوودی استفاده شده‌است. اولین شرکت تولید فیلم در این شهر استودیوی ادیسون نام داشت. تنها در سال ۲۰۰۸ بیش از ۲۶۰ فیلم مختلف در ونکوور تولید شدند؛ اگرچه در سال ۲۰۱۱، ونکوور با ۱/۱۹ میلیارد دلار به جایگاه چهارم تولید فیلم و برنامه‌های تلویزیونی سقوط کرد، اما همچنان به عنوان شهر اول در زمینه تولید فیلم و سریال در کانادا باقی ماند. هرروزه، ترکیبی مختلف از روزنامه‌های محلی، ملی و بین‌المللی در شهر ونکوور توزیع می‌شوند. دو روزنامه اصلی به زبان انگلیسی در ونکوور، خورشید ونکوور(The Vancouver Sun) و استان(The Province) هستند. هم‌چنین دو روزنامه ملی در این شهر توزیع می‌شوند، از جمله گلوب اند میل که در سال ۱۹۸۳ چاپ روزنامه در سطح ملی را در استان بریتیش کلمبیا آغاز کرد و اخیرا یک ضمیمه سه صفحه‌ای متعلق به استان بریتیش کلمبیا اضافه نموده‌است. روزنامه نشنال پست همچنین در این شهر توزیع می‌شود که اخبار روز ملی در سطح کانادا را نشر می‌دهد. دیگر روزنامه‌های محلی شامل روزنامه ۲۴ساعت(24H) می‌شود که به‌طور رایگان عرضه می‌شود؛ همچنین نسخه کانادایی مجله سوئدی مترو در قالب دو-هفته‌نامه و روزنامه مستقل The Georgia Straight در ونکوور توزیع می‌شوند. دو روزنامه چینی-زبان به نام‌های Ming Pao و Sing Tao and World Journal نیز برای جمعیت چینی و ماندارین زبان ونکوور به‌طور روزانه نشر می‌شوند. در منطقه لوئر مین‌لند، تعدادی روزنامه بین‌المللی و محلی دیگر مخاطبان خاص خود را دارا هستند. خیابان بورارد مقر اصلی رسانه بل(Bell Media) - شعبه ساحل غربی کانادا و دفتر منطقه‌ای گلوب اند میل است تعدادی از ایستگاه‌های تلویزیونی از جمله، سی‌بی‌سی(CBC)، سیتی‌تی‌وی(Citytv)، سی‌تی‌وی(CTV) و گلوبال بی‌سی(Global BC) به‌طور روزانه، برنامه‌های خبری به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، کانتونی، ماندارین، پنجابی و کره‌ای و هم‌چنین به‌طور هفتگی به زبان تاگالوگ برای گروه‌های مختلف مخاطبان خود ارائه می‌کنند. همچنین گروه رسانه‌ای Fairchild Group نیز دارای دو شبکه مجزا است؛ Fairchild TV و Talentvision که به دو زبان کانتونی و ماندارین برای مخاطبان چینی و به‌طور کلی شرق آسیا برنامه پخش می‌کنند. ایستگاه‌های رادیویی با دپارتمان‌های مجزای خبری، شامل سی‌بی‌سی رادیو یک، سی‌کی‌اندبلیو(CKNW) و خبر ۱۱۳۰(News 1130) می‌شوند. گروه مخاطبان فرانسوی-کلمبیایی (مردم فرانسوی زبان که در استان بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند) دارای چندین ایستگاه رادیویی مجزا هستند؛ از جمله رادیو کانادا و سی‌بی‌یواف‌تی چنل ۲۶ (CBUFT channel 26). جامعه چند زبانه جنوب آسیا دارای رادیویی اختصاصی به نام اسپایس رادیو(Spice Radio) بر روی موج ای‌ام ۱۲۰۰ هستند که در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد. تسلط و انحصار رسانه‌ای به‌طور پیوسته یک موضوع مورد بحث در ونکوور است؛ چرا که روزنامه‌های ونکوور سان، پراونس، ونکوور کریر و دیگر روزنامه‌های محلی از جمله اکنون سوری، اکنون برنابی و خبر ریچموند همگی تحت مالکیت گروه رسانه‌ای پست‌مدیا(Postmedia Network) هستند. تمرکز مالکیت رسانه‌ها به ظهور رسانه‌های مستقل قدرت بخشیده و ونکوور را به قطبی برای رسانه‌های آنلاین مستقل در کانادا تبدیل نموده‌است. رسانه‌هایی همچون The Tyee، ناظر ونکوور(Vancouver Observer) و NowPublic از جمله رسانه‌های خصوصی و مستقلی هستند که به صورت آنلاین مخاطبان خاص خود را دارند. همچنین رسان‌ه‌های نیمه محلی مختلف، همچون ونکوور فوق‌العاده است (Vancouver Is Awesome) به صورت نیمه خصوصی اداره می‌شوند و خبرها و بسته‌های سرگرمی مختلفی در قالب هنر، فرهنگ و وقایع روز شهر به مخاطبان خود ارائه می‌کنند. سیستم حمل و نقل شهری نقشه شبکه حمل و نقل سریع ونکوور، که توسط ترنس‌لینک اداره و اجرا می‌شود. سیستم تراموای شهری (ترن خیابانی) در ۲۸ ژوئن ۱۸۹۰ طرح‌ریزی شد و از پل خیابان گرنویل تا خیابان وست‌مینیستر (اکنون خیابان اصلی و کینگزوی) اجرا شد. کم‌تر از یک سال بعد، شرکت تراموای ونکوور و وست‌مینیستر شروع به اجرا و اداره اولین خط بین شهری بین دو شهر (که بعدها تا چیلی‌وک گسترش یافت) کرد. در سال ۱۹۰۵ خط راه‌آهن ونکوور و لولو آیلند به‌طور موقت به خط راه‌آهن برقی بریتیش کلمبیا قرض داده شد که از خیابان پل گرانویل تا استیونسون از طریق کریزدیل گسترده شد. این خط جدید، مقدمات گسترده شدن محله‌های مسکونی شهر از هسته شهر تا اطراف ونکوور را فراهم کرد. از سال ۱۸۹۷ خط راه‌آهن برقی بریتیش کلمبیا (BCER) شرکتی شد که راه‌آهن شهری و بین شهری را عملیاتی و اداره می‌کرد. اگرچه در سال ۱۹۵۸ آخرین بقایای راه‌آهن برقی ونکوور اوراق شد و جای خود را به اتوبوس‌های برقی بی‌ریل و اتوبوس‌های گازوییلی و بنزینی داد. در همان سال BCER به شرکت تازه تاسیس بی‌سی هایدرو واگذار شد. ونکوور در حال حاضر از لحاظ وسعت و بزرگی و شعاع پوشش، دومین ناوگان اتوبوس برقی شهری در آمریکای شمالی بعد از سان‌فرانسیسکو را داراست. آزادراه شماره ۱ بریتیش کلمبیا در ونکوور ختم می‌شوند. آزادراه شماره ۱ تنها آزاد راه با دسترسی کنترل شده در محدوده شهری ونکوور است. هر دو شورای شهر ونکوور در دهه ۷۰ و ۸۰ ساخت آزادراه‌های درون‌شهری به عنوان یک طرح بلندمدت را ممنوع ساختند. در نتیجه، تنها آزادراه اصلی درون شهر، آزادراه شماره ۱ است که از گوشه شمال شرقی شهر می‌گذرد. اگرچه تعداد اتومبیل‌ها درون شهر ونکوور با رشد جمعیت به‌طور روز افزرون افزایش می‌یابد، اما نرخ مالکیت اتومبیل و مسافت متوسط رانندگی شده توسط جاده‌های بین شهری و درون‌شهری از اوایل دهه ۹۰ به تدریج کاهش یافته‌است. ونکوور تنها شهر اصلی کانادایی است که با این آمار مواجه است. بر خلاف این واقعیت که زمان متوسط سفر برای هر اتومبیل به اندازه یک-سوم افزایش یافنه است و حجم ترافیک رشد داشته‌است، اما تعداد اتومبیل‌هایی که به هسته شهر سفر می‌کنند به میزان ۷٪ کاهش یافته‌است. در سال ۲۰۱۲، ونکوور بدترین ترافیک شهری در کانادا و دومین در آمریکای شمالی بعد از لس‌آنجلس را داشت. از سال ۲۰۱۳ به بعد، ونکوور بدترین ترافیک شهری در آمریکای شمالی را داراست. در سال‌های اخیر، ساکنان ونکوور بیشتر مایل بودند تا در مجاورت یا نزدیکی محل‌هایی زندگی کنند که به علایقشان نزدیک‌تر است یا از وسایل نقلیه بهینه‌تر از لحاظ مصرف انرژی استفاده کنند، از جمله وسایل نقلیه عمومی یا دوچرخه استفاده کنند. این روند، در واقع یک سیاست پنهان توسط طراحان شهری در سال‌های اخیر برای کنترل ترافیک شهری و حمایت از کارزارهای طرفدار محیط زیست بوده‌است. سیاست‌های مدیریت تقاضای حمل و نقل ونکوور ممنوعیت‌هایی وضع کرده‌است که توجیه اقتصادی برای افرادی که از اتومبیل استفاده نمی‌کنند، اندکی به صرفه‌تر از کسانی باشد که از اتومبیل شخصی بهره می‌برند. این اندک بهینه‌تر بودن اقتصادی اگرچه ناچیز است، اما نتایج مثبتی به همراه داشته‌است. قطار هوایی(SkyTrain) در ونکوور. در پشت زمینه عکس نمایی از داون‌تاون (هسته شهر) قابل مشاهده است. سازه سفید رنگ و گنبدمانند، سقف قدیمی مربوط به استادیوم بی‌سی پلیس است ترنس‌لینک مسئول اداره جاده‌ها و سیستم حمل و نقل عمومی در ونکوور بزرگ است. این شرکت خدمات اتوبوس، یک مجموعه خدمات سازمان‌یافته برای انتقال مسافران پیاده یا با دوچرخه از طریق آبی (در این خدمات از کشتی‌های کوچک و گران‌قیمت و منحصر بفردی استفاده می‌شود که مسافران را از ونکوور شمالی به هسته شهر منتقل می‌کنند و سی‌باس یا کشتی دریایی نام دارند)، یک سرویس حمل و نقل سریع شهری و خودران به نام ترن هوایی(SkyTrain) و یک سامانه قطار سریع‌السیر به نام WCE را کنترل، اداره، مدیریت و سامان‌دهی می‌کند. ترن هوایی ونکوور در حال حاضر بر روی سه خط اصلی فعالیت و خدمت‌رسانی می‌کند، خط میلنیوم یا هزاره، خط اکسپو و خط کانادا یا کانادا لاین که دارای ۵۳ ایستگاه تا سال ۲۰۱۷ بود که ونکوور را به یکی از بزرگترین استفاده‌کنندگان از این نوع سیستم حمل و نقل شهری تبدیل می‌کند. تنها ۲۰ ایستگاه درون شهر و محدوده ونکوور قرار دارند و بقیه ایستگاه‌ها در شهرهای حومه قرار دارند که این توزیع ایستگاه‌ها، پوشش این خط حمل و نقل شهری را منحصر بفرد و ساده می‌کند. تعدادی از بزرگترین جاذبه‌های توریستی شهر ونکوور، از جمله انگلیش بی، استنلی پارک، آکواریوم ونکوور، ونکوور هم‌چنین میزبان مسابقات دوچرخه‌سواری مهمی در جهان است. در اکثر تابستان‌ها از سال ۱۹۷۳، مسابقات جهانی دوچرخه سواری استقامتی گستاون در خیابان‌های کبل‌استون در گس‌تاون برگزار شده‌است. این مسابقه و مسابقات بزرگ دوچرخه‌سواری دانشگاه بریتیش کلمبیا، یک سری از مسابقات حرفه‌ای دوچرخه سواری در ونکوور هستند که هر ساله برگزار می‌شوند. در سال ۲۰۰۹، ونکوور بزرگ میزبان بازی‌های جهانی پلیس و آتش‌نشانی بود. استادیوم سوانگارد در همسایگی برنابی، میزبان بازی‌های جام جهانی فوتبال زیر ۲۰ سال در سال ۲۰۰۷ بود. ونکوور در کنار ویسلر و ریچموند، شهر میزبان برای بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۰ و بازی‌های پارالمپیک زمستانی ۲۰۱۰ بود. در ۱۲ ژوئن ۲۱۰، ونکوور میزبان مبارزه قهرمانی نهایی ۱۱۵(UFC 115) بود که چهارمین مبارزه قهرمان نهایی بود که در کانادا (و اولین خارج از مونترئال) برگزار شد. در سال ۲۰۱۱، ونکوور میزبان گری کاپ (قهرمانی مسابقات لیگ فوتبال کانادا) بود که هر ساله به یک شهر متفاوت در لیگ فوتبال کانادا اهدا می‌شود. بی‌سی تایتانز(BC Titans) در لیگ بین‌المللی بسکتبال بازی افتتحایه خود در سال ۲۰۰۹ را در ورزشگاه مرکزی لنگلی به عنوان میزبان خود برگزار کردند. ونکوور مرکزی برای ورزش رو به رشد آلتیمیت است. در طول تابستان سال ۲۰۰۸، ونکوور میزبان مسابقات قهرمانی آلتیمیت جهان بود. تیم ونکوور کناکز (Vancouver Canucks) یک تیم حاضر در لیگ ملی هاکی است که بازی‌های خود را در استادیوم راجرز آرنا (Rogers Arena) برگزار می‌کند. اتحادیه ملی بسکتبال(NBA) در ونکوور با تیم گریزلی‌های ونکوور(Vancouver Grizzlies) در سال ۱۹۹۵ حضور داشت. آن‌ها اولین بازی خود را در راجرز آرنا انجام دادند. بعد از ۶ سال حضور در ونکوور، در سال ۲۰۰۱ این تیم جای خود را به ممفیس در تنسی داد. در سال ۲۰۱۵، ونکوور یکی از ۶ محل برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال زنان بود و فینال این مسابقات بین دو تیم ژاپن و ایالات متحده آمریکا نیز در این شهر برگزار شد. نرخ ۱۲٪ چاقی در بزرگسالان در ونکوور در قیاس با نرخ متسوط ۲۳٪ ونکوور را به چهارمین شهر لاغر کانادا بعد از تورنتو، مونترئال و هلفیکس تبدیل می‌کند؛ اگرچه بیش از ۵۱/۸٪ از کانادایی‌ها در ونکوور دچار اضافه وزن هستند. تیم‌های حرفه‌ای کنونی تیم حرفه‌ای لیگ ورزش ورزشگاه تاسیس شده قهرمانی‌ها شیرهای بی‌سی (BC Lions) لیگ فوتبال کانادایی (CFL) فوتبال کانادایی بی‌سی پلیس ۱۹۵۴ ۶ ونکوور کناکز(Vancouver Canucks) لیگ ملی هاکی (NHL) هاکی روی یخ راجرز آرنا (Rogers Arena) ۱۹۷۰ ۰ (در ۶ لیگ قبلی) ونکوور وایتکپس لیگ برتر فوتبال آمریکا (MLS) فوتبال بی‌سی پلیس ۲۰۰۹ ۰ (در ۷ لیگ قبلی) ونکوور کانادایی‌ها (Vancouver Canadians) لیگ شمال غرب بیسبال استادیوم نت بیلی (Nat Bailey Stadium) ۲۰۰۰ ۴ غول‌های ونکوور (Vancouver Giants) لیگ هاکی غرب (WHL) هاکی روی یخ ورزشگاه مرکزی لنگلی ۲۰۰۱ ۱ اختفای ونکوور (Vancouver Stealth) لیگ ملی لاکراس (NLL) لاکراس استادیوم مرکزی لنگلی ۲۰۱۴ ۰ (یک قهرمانی زیر اسم خفای واشینگتن) شهرهای خواهرخوانده شهر ونکوور یکی از اولین شهرهای کانادا بود که وارد قرارداد خواهرخواندگی (شهرها) شد. قراردادهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با این شهرها با نفع دوطرفه عقد شده‌است. کشور شهرداری سال اودسا ۱۹۴۴ یوکوهاما ۱۹۶۵ ادینبورگ ۱۹۷۸ گوانژو ۱۹۸۵ لس آنجلس ۱۹۸۶ پایداری شهری سطل‌های نگهدارنده زباله‌های قابل بازیافت، زباله‌های کاغذی قابل بازیافت و زباله‌های غیرقابل بازیافت در ونکوور شهر ونکوور قدم‌های مثبتی برای تبدیل شدن به یک شهر پایدار برداشته‌است. ۹۳٪ از برقی که در شهر ونکوور استفاده می‌شود با منابع انرژی تجدیدپذیر همچون نیروی برق-آبی تولید می‌شود. شهر همچنین به‌طور گسترده فعالانه در تلاش بوده‌است تا به شهری سبزتر تبدیل شود. شهر ونکوور یک طرح اجرایی برنامه‌ریزی کرده‌است تا در سال ۲۰۲۰ به یک سلسله اهداف از پیش تعیین شده برسد؛ از جمله کاهش گازهای گلخانه‌ای، تشویق رشد شغل‌ها و کسب‌وکارهای سبز، ساخت‌وساز سبز و کاهش زباله شهری. پیشگامی برای سبزترین شهر شدن طرح اجرایی سبزترین شهر که به GCAP شناخته می‌شود یک طرحی نو و پیش‌گامانه برای پایداری شهری در ونکوور است. این طرح برای تبدیل ونکوور به سبزترین شهر جهان در سال ۲۰۲۰ تدوین شد. GCAP بر اساس تیم فعالیت‌های یک تیم اجرایی به نام سبزترین شهر در سال ۲۰۰۹ شکل گرفت که شهردار ونکوور گرگور رابرتسون یکی از رئسای این تیم به حساب می‌آمد. طرح GCAP توسط شورای شهر ونکوور در سال ۲۰۱۱ تصویب شد. نمایی از انگلیش بی‌در ونکوور ونکوور بزرگ مترو ونکوور ونکوور کناکز جشنواره فیلم ونکوور - شهر ونکوور
[ "Nicknames of Vancouver", "فهرست استان‌ها و شهرهای کانادا#بریتیش کلمبیا", "دانشگاه بریتیش کلمبیا", "پل لاینز گیت", "Granville Street Bridge", "Burrard Bridge", "Chinatown, Vancouver", "totem pole", "پارک استنلی", "مترو ونکوور", "استان‌ها و قلمروهای کانادا", "فهرست مناطق کانادا#بریتیش کلمبیا", "لوئر مین‌لند", "فهرست ناحیه‌های بریتیش کلمبیا", "Gregor Robertson (politician)", "Vision Vancouver", "Vancouver City Council", "Raymond Louie", "Kerry Jang", "Heather Deal", "Andrea Reimer", "Tim Stevenson", "Geoff Meggs", "Tony Tang (Canadian politician)", "Non-Partisan Association", "George Affleck (entrepreneur)", "Adriane Carr", "Green Party of Vancouver", "Members of the Canadian House of Commons", "Don Davies", "حزب دموکرات جدید", "Libby Davies", "Hedy Fry", "حزب لیبرال کانادا", "Joyce Murray", "Wai Young", "حزب محافظه‌کار کانادا", "Legislative Assembly of British Columbia", "Spencer Chandra Herbert", "British Columbia New Democratic Party", "David Eby", "Adrian Dix", "Mable Elmore", "Andrew Wilkinson", "British Columbia Liberal Party", "George Heyman", "Jenny Kwan", "Sam Sullivan", "Suzanne Anton", "Shane Simpson", "Moira Stilwell", "جرج ونکوور", "سرشماری ۲۰۱۱ کانادا", "List of the 100 largest municipalities in Canada by population", "List of the 100 largest metropolitan areas in Canada", "دلار آمریکا", "منطقه زمانی اقیانوس آرام", "Area code 604", "Area code 778", "Area code 236", "National Topographic System", "Geographical Names Board of Canada", "بندرگاه", "کانادا", "بریتیش کلمبیا", "اداره آمار کانادا", "ونکوور بزرگ", "کلانشهر", "کیلومتر مربع", "تراکم جمعیت", "آمریکای شمالی", "نیویورک سیتی", "سانفرانسیسکو", "مکزیکو سیتی", "نژاد", "زبان مادری", "انگلیسی", "شهرهای جهان بر پایه کیفیت زندگی", "اکونومیست", "زیست‌پذیرترین شهرهای جهان", "همایش", "بازی‌های اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع", "سازمان ملل متحد", "اکسپو ۸۶", "بازی‌های جهانی", "بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۰", "ویسلر، بریتیش کلمبیا", "جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۱۵", "گستاون", "میخانه", "هتل", "خلیجک بورارد", "راه‌آهن کانادا پسیفیک", "شهر", "راه‌آهن", "اقیانوس آرام", "شرق آسیا", "اروپا", "قاره آمریکا", "American Association of Port Authorities", "Port Metro Vancouver", "جنگلداری", "توریسم", "استودیو", "برنابی", "فیلم", "سریال تلویزیونی", "نیوز کورپ استرالیا", "میامی هرالد", "جورج ونکوور", "ناخدا", "بریتانیا", "زبان هلندی", "فین‌هایزن، کوفوردن", "هلند", "باستان‌شناس", "سرخ‌پوست", "دهکده", "استنلی پارک", "نهر فالس", "رود فریزر", "اسپانیا", "فرانسیس دریک", "تاجر", "سایمون فریزر", "کالیفرنیا", "نیو وست مینستر", "مزرعه", "نورث ونکوور", "کاپیتان", "تجارت", "شاخاب بورارد", "نقشه‌برداری", "وزیر مشاور در امور خارجه و مشترک‌المنافع", "پورت مودی", "ویکتوریا، بریتیش کلمبیا", "چین", "آتش‌سوزی", "هادسونز بی کمپانی", "فروشگاه زنجیره‌ای", "املاک و مستغلات", "منابع طبیعی", "چوب‌بر", "جنبش کارگری", "اعتصاب", "سندیکا", "معدنکاری زغال سنگ", "کامبرلند، بریتیش کلمبیا", "جزیره ونکوور", "دولت کانادا", "اتاوا", "اردوگاه کار", "رکود بزرگ", "تظاهرات", "بیکاری", "جنبش اجتماعی", "موج اول فمینیسم", "حقوق زنان", "پارلمان کانادا", "ممنوعیت الکل", "جنگ جهانی اول", "مشروبات الکلی", "مخدر", "همه‌پرسی", "نخست‌وزیر کانادا", "ویلیام لیون مکنزی کینگ", "محله چینی‌ها", "تریاک", "ژاپن", "حمله به پرل هاربر", "فهرست استان‌ها و شهرهای کانادا", "Arsenal Pulp Press", "دلتا", "رودخانه فریزر", "تنگه جورجیا", "ونکوور، واشینگتن", "ایالت واشینگتن", "پارک شهری", "آتشفشان", "جزیره بووین", "جنگل‌های استوایی", "مخروطیان", "درخت افرا", "توسکا", "باتلاق", "زهکشی", "صنوبر داگلاس", "سدر", "صنوبر کانادایی", "سیاتل", "انگلیش بی", "معمای میمون (درخت)", "افرای ژاپنی", "ماگنولیا (سرده)", "آزالیا", "گل صدتومانی", "آب و هوا", "گیلاس ژاپنی", "شاه بلوط", "شاه‌بلوط اسبی کالیفرنیا", "اقلیم اقیانوسی", "سامانه طبقه‌بندی اقلیمی کوپن", "تابستان", "ژوئیه", "اوت", "نوامبر", "مارس", "فرودگاه ونکوور", "ریچموند، بریتیش کلمبیا", "درجه سانتی‌گراد", "مه", "نانایمو", "دانکن، بریتیش کلمبیا", "برنامه‌ریزی شهری", "ملبورن", "فوربس", "مسکن", "لس آنجلس", "برج (ساختمان)", "Vancouver Sun", "هسته شهر", "پایایی", "پل", "بزرگراه", "مهندسی ترافیک (حمل‌ونقل)", "آرتور اریکسون", "گالری هنر ونکوور", "نوکلاسیسیسم", "دادگاه", "مجلس", "مس", "کلیسای جامع", "معماری گوتیک", "معماری مدرن", "کتابخانه", "موشه سفدی", "کولوسئوم", "رم", "آسمان‌خراش", "سازه پیش‌تنیده", "سازه غشایی", "نمایشگاه", "مرکز شهر", "شهرداری", "University of British Columbia Press", "سبک معماری", "امپراتوری بریتانیا", "کاشی کاری", "سرامیک", "بالابر", "برنج (آلیاژ)", "طلا", "کارگردان فیلم", "فیلمبرداری", "Emporis Buildings", "دونالد ترامپ", "مسیحی", "بی‌دینی", "سیک", "آیین بودایی", "مسلمان", "یهودی", "هندوئیسم", "کلان‌شهر", "سوری، بریتیش کلمبیا", "کلگری", "ادمونتون", "وینیپگ", "فرهنگ", "مردم انگلستان", "مردم اسکاتلندی", "ایرلندی‌ها", "قومیت", "آلمانی‌ها", "زبان چینی", "لهجه", "کانتونی", "ماندارین", "هندی‌ها", "منطقه پنجاب", "مردم ایتالیا", "یونانی‌ها", "مردم ژاپنی", "زبان انگلیسی", "هنگ کنگ", "تایوان", "تورنتو", "فیلیپینی‌ها", "مردم کره‌ای", "مردمان ایرانی", "ویتنام", "اندونزی", "کامبوج", "آمریکای لاتین", "سیاه‌پوست", "زبان‌های هندواروپایی", "قفقاز", "سفیدپوست", "اسکاندیناوی", "ایتالیا", "اوکراین", "مردم پرتغال", "اروپای شرقی", "روسیه", "جمهوری چک", "لهستان", "رومانی", "مجارستان", "اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی", "جنگ جهانی دوم", "اقوام اولیه کانادا", "دگرباشی", "The Georgia Straight", "دگرباشان جنسی", "رژه دگرباشان جنسی", "آسیای جنوبی", "مردم عرب", "آسیای جنوب شرقی", "آسیای غربی", "بومی‌های کانادا", "متی (کانادا)", "اینوئیت", "تن (یکا)", "بزرگراه ترنس کانادا", "ترابری ریلی", "اقتصاد", "تولید ناخالص داخلی", "بهره‌وری اقتصادی", "چوب", "جنگل‌داری", "معدن", "توسعه نرم‌افزار", "زیست‌فناوری", "فناوری هوافضا", "توسعه بازی ویدئویی", "پویانمایی رایانه‌ای", "صنعت فیلم", "تلویزیون", "مجموعه تلویزیونی", "سبک زندگی", "سلامت", "گردشگری", "باغ", "الیزابت یکم انگلستان", "باغ گیاه‌شناسی", "سوئیت (هتل)", "دلار کانادا", "معامله", "فرار مالیاتی", "پول‌شویی", "مالیات", "سرمایه‌گذاری", "استرداد", "ترن هوایی", "توسعه اقتصادی", "بی‌خانمانی", "بین‌المللی", "اقتصاد کانادا", "حمل و نقل", "قطار هوایی", "شورای شهر", "قانون", "راهبرد", "حزب", "اعتیاد", "هروئین", "تزریق وریدی", "انتخابات", "وست ونکوور", "زیرساخت", "حمل و نقل عمومی", "بزرگ‌راه", "کارزار تبلیغاتی", "کاندید", "قوه مقننه", "کارخانه", "بودجه", "تراکم ساختمانی", "ساخت و ساز", "مهندسی تأسیسات", "آب آشامیدنی", "فاضلاب", "زباله", "گازهای گلخانه‌ای", "طراحی اکولوژیکی", "مجلس قانون‌گذاری", "لیبرالیسم", "مجلس عوام کانادا", "انتخابات فدرال کانادا (۲۰۱۵)", "جودی ویلسون ریبولد", "دادستان کل", "هارگیت ساجان", "وزارت دفاع ملی", "پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا", "ماری‌جوآنا", "مواد مخدر", "بزه", "سلاح گرم", "سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک", "جام استنلی", "نیروهای مسلح کانادا", "زرادخانه", "نیروی زمینی", "پایگاه هوایی", "دانش‌آموز", "دبستان", "دبیرستان", "آموزش بزرگسالان", "آموزش از راه دور", "فرانسوی", "چینی استاندارد", "هنرهای زیبا", "کودکان استثنایی", "فرانسوی زبان", "Conseil scolaire francophone de la Colombie-Britanique", "دانشگاه عمومی", "دانشگاه سایمون فریزر", "کارشناسی", "کارشناسی ارشد", "دکترا", "پروژه دانشگاهی ژاپن ۲۰۱۴", "پردیس دانشگاهی", "ونکوور شمالی", "دانشگاه هنر", "امیلی کار", "لنگلی، بریتیش کلمبیا", "مؤسسه فناوری نیویورک", "کالج", "تولید فیلم", "توسعه‌دهنده بازی‌های ویدئویی", "Emily Carr University of Art and Design", "Vancouver Film School", "گرانویل آیلند", "تئاتر موزیکال", "اسکوشیابانک", "رقص", "جشنواره فیلم ونکوور", "سینمای ایران", "جدایی نادر از سیمین", "اصغر فرهادی", "الن تئاتر", "فیلم مستقل", "سالن تئاتر", "سالن سینما", "سینما", "پارک رویال", "صنعت فیلمِ", "هالیوود", "ایالات متحده آمریکا", "فیلمنامه", "کمدی-درام", "تد دنسن", "ایزابلا روسلینی", "مهیج", "تقاطع (فیلم ۱۹۹۴)", "ریچارد گی‌یر", "شارون استون", "تری چن", "جیمی کینگ", "برنامه تلویزیونی", "فیلم‌سازی", "فیلم‌برداری", "جوخه سرد", "Playback (magazine)", "حومه شهر", "خیابان جامپ شماره ۲۱ (فیلم)", "۱۰۰ نفر (مجموعه تلویزیونی)", "۴۴۰۰ (مجموعه تلویزیونی)", "گرگ آسمان", "آلموست هیومن", "ارو (مجموعه تلویزیونی)", "فرشته تاریکی (فیلم ۱۹۳۵)", "آژانس کارآگاهی جامع دیرک جنتلی (مجموعه تلویزیونی ۲۰۱۶)", "فلش (مجموعه تلویزیونی ۲۰۱۴)", "دکتر خوب", "آی‌زامبی (مجموعه تلویزیونی)", "کشتار (مجموعه تلویزیونی)", "قلعهٔ بلند", "روزی روزگاری (مجموعه تلویزیونی آمریکایی)", "غیب‌گو (مجموعه تلویزیونی)", "ریوردیل", "اسمالویل", "دروازه ستارگان اس‌جی-۱", "سوپرگرل (مجموعه تلویزیونی ۲۰۱۵)", "سوپرنچرال", "انسان‌های فردا", "جادوگران (مجموعه تلویزیونی آمریکایی)", "ون هلسینگ", "پرونده‌های ایکس", "British Columbia Magazine", "کلکسیون", "موزه هنری", "موزهٔ مردم‌شناسی", "فرهنگ‌شناسی", "سرخ‌پوستان ایالات متحده آمریکا", "اثر هنری", "هنر مفهومی", "موسیقی کلاسیک", "موسیقی فولک", "موسیقی پاپ", "ارکستر", "اپرا", "آهنگساز", "بار (مکان)", "باشگاه شبانه", "پانک راک", "آلترناتیو راک", "گروه‌های موسیقی", "هند", "موسیقی هوی متال", "موسیقی امبینت", "دلریوم", "کارلی ری جپسن", "برایان آدامز", "سارا مک‌لاکلن", "گروه موسیقی", "مایکل بوبلی", "موسیقی جاز", "کانتوپاپ", "صنعت موسیقی", "بالیوود", "سینمای آمریکا", "گلوب اند میل", "استان بریتیش کلمبیا", "نشنال پست", "سوئد", "زبان ماندارین", "سی‌بی‌سی", "زبان فرانسوی", "زبان کانتونی", "پنجابی", "کره‌ای", "زبان تاگالوگ", "آسیای شرقی", "ایستگاه رادیویی", "The Tyee", "هنر", "Georgia Straight", "تراموا", "هستهٔ شهر", "اتوبوس برقی", "سان‌فرانسیسکو", "رشد جمعیت", "ترافیک", "لس‌آنجلس", "دوچرخه", "طراحی شهری", "محیط زیست", "قطار تندرو", "انگلیش بی، ونکوور", "آکواریوم ونکوور", "فرودگاه بین‌المللی ونکوور", "کوکیتلام", "British Columbia Ministry of Transportation", "پورت‌لند", "هلی‌جت", "دلتا، بریتیش کلمبیا", "دریاکنار رک", "فهرست ورزش‌های آبی", "اسکی (ورزش)", "دوچرخه‌سواری کوهستان", "آبشار", "پیاده‌روی", "شنا", "ماراتن", "ماه می", "رابرت بی‌دن-پاول", "فوتبال کانادایی", "باشگاه فوتبال ونکوور وایتکپس", "لیگ برتر فوتبال ایالات متحده آمریکا", "مسابقات دوچرخه‌سواری کلاسیک", "دوچرخه سواری", "جام جهانی فوتبال زیر ۲۰ سال", "اتحادیه فوتبال کانادا", "بازی‌های پارالمپیک زمستانی", "یواف‌سی", "مونترئال", "لیگ فوتبال", "بسکتبال", "لیگ ملی هاکی", "اتحادیه ملی بسکتبال", "ممفیس، تنسی", "چاقی", "هلیفکس، نوا اسکوشیا", "اضافه وزن", "ونکوور کناکز", "هاکی روی یخ", "فوتبال", "لاکراس", "خواهرخواندگی (شهرها)", "اودسا", "یوکوهاما", "ادینبورگ", "گوانژو", "بازیافت", "پایداری شهری", "برق", "انرژی تجدیدپذیر", "برق آبی", "گاز گلخانه‌ای", "آرت دکو", "ینوکسوک", "سر نورمن فاستر", "ونکوور کانوکس" ]
[ "ونکوور", "بنیان‌گذاری‌های ۱۸۸۶ (میلادی) در بریتیش کلمبیا", "شهرهای بریتیش کلمبیا", "شهرهای دانشگاهی در کانادا", "شهرهای میزبان المپیک زمستانی", "مناطق مسکونی بندری کانادا", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۶۷ (میلادی)", "مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۸۶ (میلادی)", "مناطق مسکونی در رود فریزر", "مناطق مسکونی در ونکوور بزرگ", "مناطق مسکونی ساحلی در کانادا", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
591
جانورشناسی
0
239
0
[ "جانور شناسي", "زیست شناسی جانوری", "زیست‌شناسی جانوری", "جانورشناسي", "زيست شناسي جانوري", "جانورشناس", "بیولوژی جانوری", "بيولوژي جانوري", "جانور شناس", "حیوان‌شناسی", "حیوان شناسی", "حيوان شناسي", "زولوژی" ]
false
217
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
جانورشناسی یا زیست‌شناسی‌جانوری رشته‌ای از زیست‌شناسی است که به بررسی جانوران می‌پردازد. واژه جانور خود به معنی دارنده جان است و همانگونه که از این نام برمی‌آید جانورشناسی جانوران را از تمام جهات بررسی می‌کند. برای اینکه این بررسی کامل باشد علم جانورشناسی خود به رشته‌های مختلف تقسیم می‌شود. رشته‌های جانورشناسی ابتدا خود به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شوند و سپس هر کدام به رشته‌های کوچک‌تری منشعب می‌گردند: دسته اول: رشته‌هایی از جانورشناسی که جانوران را به ترتیب تکامل (فرگشت) از جوانب مختلف مطالعه می‌کنند: کالبدشناسی بافت‌شناسی فیزیولوژی رده‌بندی یا بیوسیستماتیک بوم‌شناسی جغرافیای حیوانی (Zoogeography) دیرین‌شناسی ژنتیک تاریخچه قبل از داروین تاریخچه جانورشناسی به خیلی گذشته‌ها تا به امروز بر می‌گردد. هرچند این اصطلاح جانورشناسی در عصر جدید به آن تعلق گرفته ولی ریشه آنرا می‌توان در زمینه کارهایی مثل ارسطو یا جالینوس یافت. پس از آن پزشکی اسلامی مانند آلبرتوس ماگنوس این علم را جلو بردند. در دوره رنسانس تفکرات جانورشناسی در اروپا متحول شد و توجه بیشتری به تجربه‌گرایی شد و همچنین گونه‌های جدید بسیاری نیز در این دوره کشف شدند. از جمله افرادی که در این عصر تاثیر گذار بودند می‌توان به آندرئاس وزالیوس و همچنین ویلیام هاروی اشاره کرد. بعد از داروین جانورشناسی جانوران
[ "زیست‌شناسی", "جانور", "کالبدشناسی", "بافت‌شناسی", "فیزیولوژی", "طبقه‌بندی علمی جانداران", "بوم‌شناسی", "دیرین‌شناسی", "ژنتیک", "ارسطو", "جالینوس", "پزشکی اسلامی", "آلبرتوس ماگنوس", "رنسانس", "تجربه‌گرایی", "آندرئاس وزالیوس", "ویلیام هاروی" ]
[ "جانورشناسی", "جانوران" ]
592
فقه
0
742
0
[ "علم فقه", "فقهی", "حقوق اسلامی", "فقه اسلامی", "حقوق اسلامي", "فقه اسلامي", "فقهي", "فقاهت", "قواعد فقهیه", "تشریع اسلامی" ]
false
630
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فقه دانش بدست آوردن احکام شرعی اسلامی فرعی بوسیله روش‌های معینی از منابع فقه است. تعریف معروف: فقه در اصطلاح عبارت است از: علمی که به‌وسیله آن احکام شرعی را از ادله تفصیلی به دست می‌آوریم. «دلایل تفصیلی» از نظر بیشتر علمای شیعه عبارتند از: قرآن، سنت، اجماع و عقل. توضیح احکام شرعی دو دسته هستند: احکام اصلی: باورهایی که یک فرد مسلمان از طریق استدلال عقلی آن‌ها را بدست می‌آورد. این باورها را مسلمانان در دانش عقائد بررسی می‌کنند. احکام فرعی: بخش عمده آن نحوه انجام مناسک دینی و مناسبات اجتماعی است و بخش دیگر آن که احکام فقهی نام دارد به هر کاری یکی از پنج حکم فقهی را نسبت می‌دهد؛ که مسلمانان آن را در دانش فقه بررسی می‌کنند. برای بدست آوردن احکام (اعم از اصلی و فرعی) به‌کارگیری علوم مختلفی لازم است، که از آن‌ها به عنوان مقدمات اجتهاد نام می‌برند. توضیحاتی در مورد تعریف معروف قید «شرعی»، احکام عقلی (مانند احکام مطرح در فلسفه) قید «فرعی»، مسائل اعتقادی و اصول عقاید (که در علم کلام مطرح است) قید «تفصیلی»، علم مقلد به احکام از تعریف فقه خارج می‌شود؛ زیرا مقلد ممکن است عالم به احکام باشد، اما علم او ناشی از دلیل تفصیلی و خاص هرکدام از احکام نیست، بلکه از یک دلیل اجمالی - یعنی «حجیت رای مجتهد برای او در تمام احکام» - سر چشمه می‌گیرد، ولی مجتهد عالم به احکام با استناد به ادله تفصیلی آن‌ها است. واژه‌شناسی واژه فقه به معنی درک کردن و فهمیدن عمیق است اما از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریفتر از سایر علوم می‌دانسته‌اند، فقط فهم دین را فقه نامیده‌اند و این‌گونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد. منابع فقه منابع فقه اسلامی عبارتند از مجموعه گزاره‌هایی (اعم از آنکه عقل به این گزاره‌ها پی برده باشد یا فقط توسط شارع بیان شده باشد) که فرد آگاه به علوم لازم (مثل فقه، اصول فقه، علم الحدیث و…) می‌تواند با استفاده از آن‌ها احکام شرعی فرعی را بدست آورد. از دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو عددند و عبارت اند از نقل و عقل ما به‌طور سنتی و برای مقایسه پذیرتر شدن با سایر مذاهب اسلامی به صورت چهار دسته شمرده شده‌اند: کتاب، سنت، عقل و اجماع. فقهای مذاهب اهل سنت، (از جمله حنفیان)، قیاس و استحسان را نیز از جمله منابع استنباط دانسته‌اند (اما عقل را از جمله منابع فقه محسوب نکرده‌اند). احکام فقهی در فقه به هر عمل اختیاری که انسان می‌تواند انجام دهد، یک حکم فقهی را نسبت می‌دهند. روش تقسیم احکام فقهی از این قرار است: جائز: کارهایی که یک مسلمان اجازه دارد انجام دهد که خود سه دسته‌اند: مباح: انجام دادن و انجام ندادن آن کار از نظر دین مانعی ندارد. مکروه: ترک کردن آن کار بهتر است ولی انجام دادن آن نیز مجاز است. مستحب: انجام دادن آن کار بهتر است اما انجام ندادن آن هم اشکال شرعی ندارد. واجب: باید آن کار انجام شود و ترک آن شرعا گناه است و مجاز نیست. غیر جائز: که حرام نامیده می‌شود: نباید آن کار انجام شود. بنابر این یک فقیه علاوه بر بدست آوردن روش انجام مناسک شرعی از منابع فقه، باید حکم هر کاری را نیز مشخص کند. اما اگر بعد از آنکه در منابع فقهی جستجوی لازم را انجام داد در حرام بودن چیزی شک کرد، با برقراری شرایط اصل برائت اعلام می‌شود که مسلمانان می‌توانند آن کار را انجام دهند. تاریخ فقه در سال‌های نخستین ظهور اسلام، علم فقه معنای مصطلح فعلی را که در کنار سایر علوم حکمت و تفسیر و کلام قرار می‌گیرد نداشته‌است. قرآن مومنان را دعوت می‌کند تا به مراکز فرهنگی وارد شوند تا در اصول و فروع دین فقیه شوند. این فقاهت شامل عقاید و اخلاق و حقوق بوده‌است. از آنجا که اهل سنت باب تفقه را بر روی خود بستند، تاریخ فقه را در نزد آن‌ها باید از زاویه‌ای دیگر نگریست. اما در بین شیعیان فقه ادامه یافت، لذا می‌توان دوره‌های فقه را درعناوین زیر خلاصه کرد: دوره اول: اختصاص به شیوه نقل عین روایات با ذکر اسناد دارد. این شیوه که از آن به «فقه مستند» نیز یاد می‌شود، حتی در زمان حضور امامان شیعه نیز وجود داشت. اما از نظر گستردگی، روش جمع‌آوری و تنظیم آنها، در مقایسه با کتب فقهی بعد از غیبت، در سطحی بسیار پایین و محدود قرار داشت: شیوه بیان فقه در قالب الفاظ روایات و با ذکر اسناد، تازمان نگارش کتاب کافی معمول بوده و از آن زمان به بعد به ندرت در آثار فقهاء به چشم می‌خورد؛ بنابراین چهره معروف این شیوه، شیخ کلینی است. دوره دوم: شیوه بیان احکام با عبارات خود احادیث و با حذف اسناد بوده‌است. این شیوه از اوایل قرن چهارم هجری و در عصر شیخ کلینی پدید آمد. علی بن بابویه پدرشیخ صدوق و صاحب کتاب شرایع از اولین کوشندگان در این زمینه محسوب می‌شود. او نخستین بار کتاب فقهی مجرد از سند روایت و مانند اثر مخصوص به مولف و نشان دهنده فتوی و نظر مولف را تالیف کرد. شیخ صدوق، ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی، سلار، ابوالصلاح حلبی و ابن براج از دیگر فقهایی هستند که در این دوره می‌زیسته‌اند. دوره سوم: اختصاص به شیوه بیان احکام در قالب عباراتی شخصی خود مجتهد دارد. این شیوه که به «فقه مستنبط» نیز خوانده می‌شود، توسط محمد بن حسن بن علی الطوسی معروف به شیخ طوسی بنیان نهاده شد، او با نگارش کتاب المبسوط شیوه جدیدی را در تبیین و تدوین مسائل فقهی بوجود آورد و برخلاف گذشتگان که فتاوی خود را درقالب الفاظ احادیث (با ذکر یا حذف سند) بیان می‌کردند، با عبارات خودش به ایراد فتوی پرداخت و شیوه نقل فتوی به دور از جمود بر الفاظ روایت و با عبارات شخصی مجتهد را درتدوین کتب فقهی تاسیس کرد. این شیوه راهگشای چگونگی تالیف کتب فقهی بعد از شیخ گشت که تا به امروز نیز ادامه دارد. دوره‌های جدید فقهی که در آن نقش اجتهاد پر رنگ‌تر شد و تکیه فقها بر تعقل بیشتر. اما بعد از مدتی هم‌زمان با افول عقل گرایی در غرب جریانی در بین شیعیان نفوذ کردند که عقل را بر زمین گذاشتند. تا آنکه شیخ انصاری بار دیگر موفق شد تعقل را با صحنه برگرداند و عصر طلائی اجتهاد را آغاز کرد. ساختار کتاب‌های فقهی ساختار کتاب‌های فقهی بطور معمول به دو قسمت اصلی تقسیم شده‌است: عبادات معاملات (عام) سپس هر کدام از این دو قسمت اصلی به چندین بخش که معمولا آن را باب یا کتاب می‌نامند تقسیم می‌شود. مثلا باب‌القضاء زیر مجموعه‌ای از معاملات (عام) است که در آن به احکام قضاوت پرداخته می‌شود. باب‌های اصلی کتب فقه از این قرار اند: کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی. کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن. کتاب الصلاه: احکام نماز. کتاب الصوم: احکام روزه. کتاب الزکاه: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینه‌های جامعه اسلامی شود). کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام می‌شود. این مسئله مخصوص شیعیان است) کتاب الحج:احکام حج. کتاب المتاجر: احکام داد و ستد. کتاب الاجاره: احکام اجاره. کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایه‌گذاری). کتاب المزارعه: احکام سرمایه‌گذاری در کشاورزی. کتاب المساقاه: احکام سرمایه‌گذاری در آبیاری. کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن می‌شود. کتاب الحواله. کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن. کتاب الوصیه: احکام وصیت کردن. کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق می‌گویند. کتاب النذر: احکام نذر کردن. کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمین‌های مسلمان نشین. کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدی‌ها = امر به معروف و نهی از منکر. سبک‌های فقهی شیعه فقه سنتی:در فقه سنتی، پایه اصول استنباط فقهی، قرآن و سنت و اجماع و عقل می‌باشد فقه گویا: یک سبک فقهی است، در برابر فقه سنتی و فقه پویا که عامه علمای معاصر شیعی برمبنای آن‌ها فتوی می‌دهند، در این شیوه، صدور احکام بر پایه محوریت استنباط قرآن و سنت قطعیه که از عرضه احادیث بر قرآن بدست می‌آید بنیان نهاده شده‌است. بنیان‌گذار فقه گویا محمد صادقی تهرانی است که از مفسران قرآن و فقهای معاصر بوده‌است. مکاتب فقهی در نزد اهل سنت که به بسته بودن باب اجتهاد معتقداند، مذاهب فقهی منحصر در چهار مذهب حنبلی و مالکی و حنفی و شافعی است و از این رو علم فقه در نزد اهل سنت عمدتا به معنای آموزش و اشاعه مکتب فقهی این چهار پیشوای فقهی اهل سنت است. اما مکتب فقهی شیعه که به مذهب جعفری موسوم است، برای هر مجتهدی و در هر زمانی قدرت استنباط قائل است و در نتیجه معتقد است که باید هر مومن مکلف یا خود مجتهد باشد یا در فروع فقهی از یک مجتهد واجد شرایط پیروی و تقلید کند. اهل سنت تنها روایات موثقی را که از محمد رسیده، و حاکی از قول یا فعل اوست، به عنوان یکی از منابع استنباط قبول دارند، اما شیعیان در استنباط احکام، علاوه بر عقل، قرآن و سیره نبوی پیامبر بر روایاتی که از ائمه اطهار به‌طور قابل اعتماد رسیده باشد، نیز اتکا می‌کنند. قواعد فقه (قواعد فقهیه) قواعد فقه در واقع آن دسته از فرمول‌های کلی به‌شمار می‌روند که به وسیله آن می‌توان قوانین محدودتر را درک کرد و صرفا به یک مورد خاص تعلق ندارند بلکه اساس فهم و درک بسیاری از قوانین قرار می‌گیرند. این قواعد از یک جهت، جزیی از مسائل فقه و از جهتی دیگر جزیی از مسائل دانش اصول به‌شمار می‌روند. برخلاف مسائل علم اصول که صرفا واسطه‌ای برای کشف احکام هستند قواعد فقه نه تنها واسطه هستند بلکه خودشان احکام نیز به‌شمار می‌روند. مثلا قاعده لاضرر و لا ضرار، یک حکم شرعی محسوب می‌شود. بر خلاف مسائل فقه، قواعد فقه اموری عام و شامل هستند نه این که خاص و موردی باشند. برخی از قواعد فقهی به این شرح‌اند: قاعده ید قاعده ضمان ید قاعده استیمان قاعده اتلاف قاعده تسبیب قاعده لاضرر قاعده غرور قاعده تلف مبیع قبل از قبض قاعده صحت قاعده احترام مال مردم قاعده اقدام قاعده سلطنت بر اموال قاعده ملازمه اذن در شی با اذن در لوازم شی قاعده احیای موات قاعده حیازت قاعده التحجیر یفید الاولویه قاعده سبق
[ "احکام شرعی", "عقائد", "مناسک", "احکام فقهی", "شهید ثانی", "شارع", "اصول فقه", "علم الحدیث", "نقل", "عقل", "مذاهب اسلامی", "قرآن", "سنت", "اجماع", "مذاهب اهل سنت", "حنفیان", "قیاس", "اختیار", "مظفر", "مباح", "مکروه", "مستحب", "واجب", "گناه", "حرام", "فقیه", "اصل برائت", "حکمت", "تفسیر (فلسفه)", "غیبت", "کتاب کافی", "کلینی", "علی بن بابویه", "شیخ صدوق", "شیخ مفید", "سید مرتضی", "شیخ طوسی", "شیخ انصاری", "شهید صدر", "تقلید", "نماز", "روزه", "زکات", "حج", "اجاره", "مضاربه", "نکاح", "محرم (خویشاوند)", "حقوق", "جهاد", "امر به معروف و نهی از منکر", "فقه گویا", "فقه سنتی", "فقه پویا", "محمد صادقی تهرانی", "سنی", "اجتهاد", "حنبلی", "مالکی", "حنفی", "شافعی", "اهل سنت", "شیعه", "مذهب جعفری", "مجتهد", "محمد", "شیعیان", "سیره نبوی", "ائمه اطهار", "قاعده ید", "قاعده ضمان ید", "قاعده استیمان", "قاعده اتلاف", "قاعده تسبیب", "قاعده لاضرر", "قاعده غرور", "قاعده تلف مبیع قبل از قبض", "قاعده صحت", "قاعده احترام مال مردم", "قاعده اقدام", "قاعده سلطنت بر اموال", "قاعده ملازمه اذن در شی با اذن در لوازم شی", "قاعده احیای موات", "قاعده حیازت", "قاعده التحجیر یفید الاولویه", "قاعده سبق", "عبدالله جوادی آملی", "مشکینی", "آیت الله العظمی", "ابن منظور", "خویی" ]
[ "فقه", "اصطلاحات اسلامی", "حقوق اسلامی", "شریعت", "فقه شیعه", "کلمات و عبارات عربی در احکام اسلام" ]
594
فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی
0
95
0
[ "فهرست کشور ها بر پایه تولید ناخالص داخلی", "فهرست كشورها بر پايه توليد ناخالص داخلي", "رتبه کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی", "فهرست کشورها بر پایهٔ تولید ناخالص داخلی", "رتبه كشورها بر پايه توليد ناخالص داخلي", "فهرست كشور ها بر پايه توليد ناخالص داخلي", "فهرست كشور ها بر پایه تولید ناخالص داخلی", "فهرست كشورها بر پايهٔ توليد ناخالص داخلي" ]
false
62
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دو روش رایج برای محک زدن تولید ناخالص داخلی کشورها (GDP) وجود دارد. این فهرست بر پایه نرخ تبدیل ارز درست شده‌است. روش دیگر به مقایسه برابری قدرت‌خرید کشورها می‌پردازد. برای فهرست دیگر به فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) مراجعه کنید. ارزش‌ها به میلیون دلار آمریکا ارائه شده‌اند. در این فهرست بر پایه گزارش صندوق بین‌المللی پول، ایران با حدود ۴۳۰ میلیارد دلار رتبه ۲۷ را داراست. فهرست‌ها فهرست بر پایه صندوق بین‌المللی پول (2017) فهرست بر پایه بانک جهانی (2016) فهرست بر پایه سازمان ملل متحد (2016) Rank Country GDP (US$MM) جهان 79,865,481 19,390,600 17,308,862 2 12,014,610 4,872,135 3,684,816 2,624,529 2,611,012 2,583,560 2,054,969 1,937,894 1,652,412 1,538,030 12 1,527,469 1,379,548 1,313,951 1,149,236 1,015,411 849,480 825,745 683,827 678,575 637,717 579,302 538,575 524,886 494,733 455,378 431,920 416,845 396,457 377,435 376,284 350,609 349,299 341,659 333,994 324,484 323,902 314,497 313,419 309,197 303,993 277,042 261,374 253,244 237,073 220,408 218,064 215,224 213,189 211,315 210,085 201,485 200,690 197,699 178,287 166,326 160,839 152,284 124,209 120,351 109,824 109,321 102,311 98,805 95,938 87,591 80,874 79,511 77,460/Na 75,661 75,018 74,274 66,537 62,393 58,415 61,838 58,056 58,239 56,943 54,516 54,436 51,725 51,457 49,802 48,868 47,883 47,263 47,032 41,471 41,441 40,670 40,487 40,360 40,275 37,926 37,122 34,895 34,006 31,331 30,319 29,619 28,023 26,349 25,973 25,504 24,472 23,909 23,617 22,975 22,252 21,310 20,889 20,300 17,457 17,152 17,105 16,725 16,511 16,057 15,230 14,998 14,467 14,290 13,692 13,187 13,001 12,558 12,345 12,273 12,011 11,963 11,416 11,037 10,869 10,557 10,069 9,740 9,410 9,183 9,127 8,918 8,883 8,360 7,945 7,892 7,799 7,234 7,061 6,261 6,050 5,054 4,985 4,821 4,797 4,520 4,405 4,030 3,897 3,665 3,591 3,393 2,870 2,721 2,716 2,321 2,140 2,082 1,992 1,819 1,728 1,717 1,592 1,535 1,479 1,295 1,273 1,111 1,038 939 844 837 815 659 608 437 372 329 321 199 186 40 2 Rank Country GDP (US$MM) جهان 2 12 60 82 109 118 145 Rank Country GDP (US$MM) جهان 2 13
[ "تولید ناخالص داخلی", "نرخ تبدیل", "برابری قدرت خرید", "فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید)", "میلیون", "دلار آمریکا", "صندوق بین‌المللی پول", "بانک جهانی", "World Development Indicators", "سازمان ملل متحد", "United Nations Statistics Division", "Gross world product", "World Economic Outlook", "Economic and Monetary Union of the European Union", "politics of the European Union", "فهرست کشورهای عضو اتحادیه اروپا", "Special member state territories and the European Union#Outermost regions", "اروپا", "Taiwan", "special administrative regions of China", "Hong Kong", "Macau", "Transnistria", "Western Sahara", "Tanzania", "Abkhazia", "South Ossetia", "Republic of Crimea", "Sevastopol", "فهرست بزرگ‌ترین امپراتوری‌های جهان", "شاخص ادراک فساد" ]
[ "فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی", "اقتصاد", "تولید ناخالص داخلی", "فهرست‌های اقتصادی بر پایه کشور", "فهرست‌های کشورها" ]
613
همتابه‌همتا (رایانه)
0
185
0
[ "همکار-به-همکار", "همکار به همکار (رایانه)", "شبكه نظير به نظير", "همتا به همتا (رايانه)", "همكار به همكار (در رايانه)", "همكار-به-همكار", "همكار به همكار (رايانه)", "P2p", "شبكه هاي peer to peer", "همتا با همتا", "همتا به همتا", "پیر تو پیر", "نظیر به نظیر", "پير تو پير", "نظير به نظير", "P2P", "همتا به همتا (رایانه)" ]
false
67
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
همکاربه‌همکار یا همتابه‌همتا نام گونه‌ای از معماری شبکه‌های رایانه‌ای است. در این نوع شبکه، رایانه‌های کارده و کار خواه هر دو در یک سطح کار می‌کنند، به این مفهوم که هر رایانه می‌تواند از اطلاعات رایانه دیگر استفاده کرده یا به رایانه دیگر اطلاعات بفرستد. این نوع شبکه ساده‌ترین و سریعترین روش شبکه‌سازی می‌باشد. شبکه‌سازی به روش نظیر به نظیر برای ایجاد چنین شبکه‌ای تجهیزات زیر لازم است: ۱. کارت شبکه. ۲. کابل شبکه. ۳. سوکت از نوع استاندارد RJ45 که به سر کابل‌ها وصل می‌شود. ۴. میانگاه (Hub) در صورتی که بیش از دو رایانه را بخواهید شبکه کنید. ۵. نرم‌افزار مناسب:به عنوان مثال سیستم‌عامل ویندوز به تنهایی می‌تواند کافی باشد. ۶. برخلاف حالت client/server در این روش کامپیوترهای شخصی می‌توانند بدون server به هم متصل شده و تبادل اطلاعات نمایند. پس از نصب مراحل سخت‌افزاری فقط کافی است که سرویس‌های شبکه را در ویندوز و یاسیستم عامل‌های دیگر همچون لینوکس نصب کرده و دیسک‌گردان‌ها (درایوها) را به اشتراک گذارید. ۷. ادعا می‌شود که امنیت آن از روش client/server بالاتر است. ۸. نیاز به Administrator ندارد. یکی از کاربردهای شبکه همتا به همتا دسترسی یافتن از راه رایانه شخصی خود به پرونده‌هایی است که در سخت دیسک رایانه دیگری قرار دارد. شبکه نظیر به نظیر یا همتا به همتا شبکه‌های نظیر به نظیر یا(peer to peer environment):صرف نظر از ارتباط کامپیوترها در شبکه‌های کوچک یا بزرگ کامپیوترها به روش‌های مختلفی به ارائه خدمات به هم می‌پردازند. در شبکه‌های نظیر به نظیر کامپیوترها هیچ ارجحیتی نسبت به هم در ارائه خدمات ندارند یا به عبارتی امکانات و منابع خود را در اختیار یک دیگر قرار می‌دهند یا به عبارتی (share) می‌کنند. پیوندهای مرتبط یک شبکه P2P یک شبکه P2P که در آن ندهای پیوندی یعنی جفت‌ها منابع را در میان یکدیگر بدون استفاده از یک سیستم مدیریت متمرکز تقسیم می‌کند. یک شبکه براساس مدل سرویس گیرنده / سرویس دهنده که در آن سرویس گیرندگان فردی درخواست سرویس‌ها و منابع از سرورها متمرکز می‌کنند. P2P محاسبه یا ایجاد شبکه P2Pیک طرح کاربرد توزیعی است که کارها یا بارهای کاری را بین جفت‌ها تقسیم می‌کند. جفت‌ها شرکت کنندگان قوی در برنامه و به یک اندازه ممتاز می‌باشند.گفته می‌شود که انها یک شبکه P2P از ندها را تشکیل می‌دهند. جفت‌ها بخشی از منابعشان را می‌سازند از جمله نیروی پردازشگر، حافظه دیسک یا پهنای باند شبکه که مستقیما برای شرکت کنندگان دیگر شبکه بدون نیاز به هماهنگی مرکزی به وسیله سرورها یا میزبان‌های پایدار در دسترس می‌باشند. جفت‌ها هم عرضه کنندگان و هم مشتریان منابع می‌باشند برخلاف مدل سرویس گرینده – سرویس دهنده قدیمی که در آن مصر، و عرضه منابع تقسیم می‌شود. سیستم‌های P2P همکارانه جدید ورای عرصه جفت‌هایی که کارهای مشابه ضمن تقسیم منابع انجام می‌دهند می‌روند و به دنبال جفت‌های متنوعی هستند که می‌توانند باعث منابع منحصر به فرد و قابلیت‌ها برای یک اجتماع مجازی شوند که به موجب آن امکان مشارکت در کارهای بزرگ‌تر خارج از کارهایی که می‌تواند به وسیله جفت‌های فردی انجام دهد. که برای تمام جفت‌ها مفید می‌باشند می‌دهد. در حالیکه سیستم‌های P2P قبلا در بسیاری از محدوده‌های کاربردی استفاده شده بودند طرح به وسیله سیستم تقسیم فایل، ناپستر رواج داده شد که در سال 1999 منتشر گردید. این مفهوم از ساختارها و فلسفه‌های جدید در بسیاری از زمینه‌های تعامل انسانی گرفته‌است. در چننی محیط‌های اجتماعی، P2P به عنوان یک memeبه ایجاد شبکه اجتماعی طرفدار تساوی اطلاق می‌شود که در کل جامعه ظهور کرده‌است که با فناوری‌های اینترنت به‌طور کلی فعال می‌شود. توسعه تاریخی : در حالیکه سیستم‌های P2P قبلا در بسیاری از حوزه‌های کاربردی استفاده شده بودند این مفهوم به وسیله سیستم‌های تقسیم فایل از قبیل ناپستر عمومیت یافت. حرکت P2P اجازه پیوند میلیون‌ها کاربر اینترنت به‌طور مستقیم داد که گروه‌ها را به وجود می‌اورد و برای ایجاد موتورهای جستجوی ایجاد شده توسط کاربر، ابر کامپیوترهای مجازی و سیستم‌های فایل همکاری می‌کردند. مفهوم اصلی کامپیوتر P2P در سیستم‌های نرم‌افزاری قبل و بحث‌های شبکه‌سازی بررسی شد که به اصول بیان شده در درخواست برای توضیح‌ها، RFC برمی گردد. دیدگاه تیم برنرز برای وب جهانی به شبکه P2P نزدیک بود چون فرض می‌کرد که هر کاربر وب یک ویراستار فعال و سهام دار می‌باشد که محتوا را برای ایجاد یک وب متصل به هم از لینک‌ها ایجاد و پیوند می‌دهد. اینترنت قدیمی بازتر از اینترنت فعلی بود که در آن دو ماشین متصل به اینترنت می‌توانستند بسته‌ها را برای یکدیگر بدون فایر وال‌ها و مقیاس‌های ایمنی دیگر بفرستند. این برخلاف ساختار برود کست مانند وب می‌باشد چون طی سال‌ها گسترش یافته‌است. به عنوان یک پیشرو در اینتر نت، ARPANET یک شبکه سرویس گیرنده – سرویس دهنده موفق بود که در آن هر ند شرکت‌کننده می‌توانست محتوا را درخواست و ارائه کند. البته ARPANET خودسازمان یافته نبود و نمی‌توانست هر گونه ابزار برای متن یا محتوا براساس مسیر یابی فراهم کند .بنابراین یک سیستم پیام‌رسانی توزیعی که اغلب به صورت یک طرح P2P قدیمی لینک می‌شود ایجاد شد : USENET. USENET در سال 1979 توسعه داده شد و یک سیستم است که یک مدل کنترل غیر متمر کز را اجرا می‌کند. مدل اصلی یک مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده از د یدگاه کاربر یا سرویس گیرنده می‌باشد که یک رویکرد خودسازمان یابنده را برای سرورهای گروه خبری ارائه می‌کند. البته سرورهای خبری به عنوان جفت‌ها با یکدیگر برای گسترش مقاله‌ها یوزنت نیوز در گروه کل سرورهای شبکه ارتباط برقرار می‌کنند. همین ملاحظه در ایمیل SMTP نیز اعمال می‌شود بدین معنی که شبکه رله‌کننده ایمیل هسته‌ای عاملان انتقال میل یک ماهیت P2P دارد در حالیکه میحط سرویس گیرنده‌های ایمیل و اتصال‌ها مستقیم انها یک رابطه سرویس گیرنده – سرویس دهنده سخت می‌باشد. در می‌1999 با افزایش تعداد افراد در اینترنت، شوان فانینگ برنامه به اشتراک‌گذاری فایل و اهنگ به نام ناپستر معرفی کرد. ناپستر آغاز گر شبکه‌های P2P بود. همانطور که ما امروزه می‌دانیم در آن کاربران شرکت‌کننده یک شبکه مجازی ایجاد می‌کنند که کاملا مستقل از شبکه فیزیکی می‌باشد. بدون اینکه اجباری برای اطاعت از مقام‌های مدیریتی یا محدودیت‌ها داشته باشند. کاربردها این مقاله در فرمت لیستی می‌باشد که با استفاده از نثر بهتر ارائه می‌شود. شما می‌توانیم با تبدیل این مقاله به نثر در صورت لزوم استفاده بهتری نمایید. تحویل محتوا : استفاده از نرم‌افزار به اشتراک‌گذاری فایل P2P از قبیل AMule مسئول حجم ترافیک اینترنت P2P می‌باشد. در شبکه‌های P2P سرویس گیرندگان هم منابع را فراهم و هم استفاده می‌کنند. این بدین معنی است که برخلاف سیستم‌های سرویس گیرنده – سرویس دهنده ظرفیت سرویس محتوای شبکه‌های P2P در واقع با افزایش دسترسی کاربران به محتوا می‌تواند افزایش یابد. این ویژگی یکی از فایده‌های عمده استفاده از شبکه‌های P2P مکی باشد چون هزینه‌های نصب و اجرا را برای توزیع‌کننده محتوای اصلی بسیار کوچک می‌سازد. شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل : بسیاری از شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل P2P از قبیل گنوتلا، G2 و شبکه eDonkey فناوری‌های P2P را عمومی و رایج کردند. شبکه‌های تحویل محتوای P2P سرهای محتوای P2P به‌طور مثال حافظه‌های نهانگاهی برای عملکرد بهبود یافته از قبیل کورلی کچ انتشار و توزیع نرم‌افزار از طریق شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل. قانون ملک هوشی و تقسیم غیرقانونی : ایجاد شبکه P2P شامل انتقال داده‌ها از یک کاربر به کاربر دیگر بدون استفاده از یک سرور بلافصل و واسطه می‌باشد. شرکت‌هایی که اپ‌های P2P توسعه می‌دهند در بسیاری دعاوی حقوقی درگیر شده‌اند که عمدتا در ایالت‌های متحده و به‌طور عمده در بر سرویس مسائل مربوط به قانون P2P کپی رایت بوده‌اند. دو دعوی عمده گراگستر در مقابل RIAA و MGM استادیو در مقابل شرکت گراکستر می‌باشند. در هر دو دعوی فناوری به اشتراک‌گذاری فایل به عنوان قانونی شناخته شد مادامی که بسط دهندگان توانایی برای یپشگیری از به اشتراک‌گذاری مطلب کپی رایت شده نداشته‌اند . چند رسانه‌ای : پروتکل‌های P2P TVو PDTP برخی اپ‌های چند رسانه‌ای اختصاصی از قبیل Skype و Spotify از یک شبکه P2P همراه با به جریان انداختن سرورهای به جریان صوتی و تصویری برای سرویس گیرندگانشان استفاده می‌کنند. پخش ند برای جریانات مالتی تسک دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، MIT و دانشگاه سیمون فریزر در حال انجام یک پروژه به نام لاین شر می‌باشد که برای آسانی به اشتراک‌گذاری فایل در میان موسسات اموزشی به صورت جهانی طراحی شده‌است. Osiris یک برنامه است که به کاربرانشان اجازه ایجاد پرتال‌های وب بی‌نام و مستقل توزیع شده از طریق شبکه P2P را می‌دهد. کاربردهای P2P دیگر : بیت کوین و انواع آن از قبیل Peercoin و Nxt پول‌های رایج دیجیتال مبتنی بر P2P می‌باشند. I2P یک شبکه آورلی مورد استفاده برای گشت زنی در اینترنت به‌طور بی‌نام می‌باشد. نت سوکوکو یک شبکه اجتماعی وایرلس است که برای استفاده مستقل از اینترنت طراحی شده‌است. دالسا، یک حافظه و.ب P2P برای LAN‌ها اپن گاردن، برنامه به اشتراک‌گذاری اتصال که دسترسی به اینترنت را با دستگاه‌های دیگر با استفاده از Wi-Fi یا بلوتوث تقسیم یم کند . تحقیق همانند پروژه کورد، استفاده حافظه PAST، P-Grid و سیستم توزیع محتوای Coop-NET JXTA، یک پروتکل P2P طراحی شده برای سکوی جاوا میدپوینت و کارنسی فر بازار مبادله پول خارجی P2P می‌باشند. بخش دفاع U.S در حال انجام تحقیق روی شبکه‌های P2P به عنوان بخشی از استراتژی جنگ افزای شبکه جدید خود می‌باشد. در می‌2003 انتونی تتر مدیر DARPA شهادت داد که ارتش امریکا از شبکه‌های P2P استفاده می‌کند. طرح : یک شبکه P2P حول مفهوم ندهای جفت مساوی طراحی می‌شود که هم‌زمان هم به عنوان سرویس گیرنده و هم سرویس دهنده در ندهای دیگر در شبکه عمل می‌کند. این مدل ارایش شبکه با مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده فرق دارد که در آن ارتباط معمولا به یک سرور مرکزی و از آن می‌باشد. یک مثال شاخص انتقال فایل که از مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده استفاده می‌کند سرویس FTP می‌باشد که در آن برنامه‌های سرویس گیرنده و سرویس دهنده متمایز می‌باشند : سرویس گیرندگان انتقال را آغاز می‌کنند و سرورها این درخواست‌ها را براورده می‌سازند. کشف منبع و مسیریابی : شبکه‌های P2P عموما نوعی شبکه آورلی مجازی در بالای توپولوژی شبکه فیزیکی اجرا می‌کنند. که در آن ندها به شکل آورلی یک زیر مجموعه از ندها در شبکه فیزیکی می‌باشند. داده‌ها باز مستقیما در شبکه TCP/IP پایه مبادله می‌شود اما در لایه برنامه کاربردی جفت‌ها می‌توانند با یکدیگر به‌طور مستقیم ارتباط برقرار کنند. از آورلی‌ها برای شاخص‌گذاری و کشف ند و مستقل ساختن سیستم P2P از توپولوژی شبکه فیزیکی استفاده می‌شود .براساس نحوه پیوند ندها به یکدیگر در شبکه آورلی و نحوه شاخص‌گذاری و قرارگیری منابع ما می‌توانیم شبکه‌ها را به عنوان ساختاری و غیر ساختاری طبقه‌بندی کنیم. شبکه‌های غیرساختاری : نمودار شبکه آورلی برای یک شبکه P2P غیر ساختاری که ماهیت ویژه اتصالها بین ندها را نشان می‌دهد. شبکه‌های P2P غیر ساختاری یک ساختار ویژه بر شبکه آورلی از روی طرح تحمیل نمی‌کنند بلکه به وسیله ندهایی تشکیل می‌شوند که به‌طور تصادفی اتصالها به یکدیگر را به وجود می‌اورند از نجایی که هیچ ساختار تحمیل شده جهانی بر انها وجود ندارد لذا ساخت شبکه‌های غیر ساختاری اسان می‌باشد و می‌توان به نواحی مختلف آورلی اجازه بهینه سازی‌های محلی داد. همچنین از انجایی که نقش تمام ندها در شبکه یکی است لذا شبکه‌های غیر ساختاری در رویارویی با نرخ‌های بالای بسیار قوی می‌باشند یعنی زمانی که تعداد زیاد ندها بیشتر به هم پیوند می‌یابند وشبکه را ترک می‌کنند. البته محدودیت‌های اولیه شبکه‌های غیر ساختاری همچنین ناشی از این فقدان ساختار می‌باشد. به‌طور ساخت وقتی یک ند می‌خواهد یک تکه داده مطلوب در شبکه پیدا کند جستجو باید از طریق شبکه برای پیدا کردن هر چه بیشتر ندهایی که داده‌ها را به اشتراک می‌گذارند سرازیر شود. سرازیری باعث مقدار بسیار زیاد ترافیک سیگنال در شبکه می‌شود. از حافظه / CPU بیشتر استفاده می‌کند. اطمینان نمی‌دهد که جستجوها همیشه مرتفع خواهند شد. گذشته از آن از انجایی که هیچ همبستگی بین یک ند و محتوای مدیریت شده به وسیله آن وجود ندارد لذا تضمین نمی‌شود که سرازیری یک ند پیدا کند که داده‌های مورد نظر را دارد. محتوای عمومی احتمالا در چندین ند در دسترس می‌باشد و هر ندی که به دنبال آن می‌گردد احتمالا همان را پیدا می‌کند اما اگر یک ند به دنبال داده‌های نادر به اشتراک گذاشته شده تنها به وسیله تعداد کمی از ندها باشد انگاه بسیار بعید است که جستجو موفق باشد.
[ "شبکه‌های رایانه‌ای", "خادم (رایانه)", "کار خواه (رایانه)", "رایانه", "سوکت", "میانگاه", "نرم‌افزار", "سخت‌افزار", "دیسک‌گردان", "سخت دیسک" ]
[ "اشتراک پرونده", "شبکه‌های اشتراک پرونده", "واژگان عمومی شبکه" ]
614
فاضلاب
0
279
0
[ "فاضلاب صنعتی", "پساب" ]
false
102
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
شبکه فاضلاب پراگ پساب ، چرک‌آب یا فاضلاب به بازمانده‌ها و دورریزی‌های عمدتا مایع محلی، شهری یا صنعتی گفته می‌شود. شیوه گردآوری و دورریزی آن در هر منطقه، بسته به آگاهی محلی نسبت به محیط زیست فرق می‌کند. سیستم‌های فاضلاب برای جمع‌آوری آب‌های سطحی یا فاضلاب‌های صنعتی در مجتمع‌های بزرگ صنعتی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، چون نفوذ سیالات به عمق خاک می‌تواند ضربه جبران‌ناپذیری را به پایه‌ها و تاسسیات زیر زمینی وارد نماید. فاضلاب شهری معمولا فاضلاب ترکیبی یا فاضلاب بهداشتی را حمل کرده و آن را در یک تصفیه خانه، تصفیه می‌کند. فاضلاب تصفیه شده از طریق نهرهای فاضلاب تخلیه می‌شود. فاضلاب تولید شده در مناطقی که به سیستم‌های فاضلاب متمرکز دسترسی ندارند بر سیستم‌های فاضلاب در محل تکیه می‌کنند. این فاضلاب‌ها به‌طور معمول یک گندانبار، زه‌کشی تخلیه فاضلاب و یک بخش اختیاری تصفیه در محل دارند. پساب یا گندآب زیر مجموعه‌ای از فاضلاب است که از مدفوع و ادرار تشکیل شده‌است اما اغلب به معنی هر نوع فاضلابی استفاده می‌شود. فاضلاب، شامل محصولات خانگی، شهری یا زباله‌های مایع صنعتی و بیمارستانی است که معمولا از طریق یک لوله یا فاضلاب (بهداشتی یا ترکیبی) و گاهی اوقات در یک مخزن فاضلاب دفع می‌شود. خوردگی، زنگ زدگی و آلودگی خاک از مهمترین دلایل جمع‌آوری آب و فاضلابهای صنعتی است. لوله و اتصالات پلی اتیلن با خواص ضدخوردگی و مقاومت در برابر انواع مواد شیمیائی راه حل مناسبی برای جمع‌آوری و انتقال سیالات فاضلابی است. سیستم فاضلاب یک زیر ساخت شامل لوله‌ها، پمپ‌ها، غربال و کانال‌ها و… می‌باشد، که برای انتقال فاضلاب از منشا خود به نقطه‌ای برای تصفیه یا دفع نهایی استفاده می‌شود. به غیر از گندانبار که تصفیه را در محل انجام می‌دهند، انواع دیگری از تصفیه فاضلاب نیز وجود دارد. مجرای فاضلاب، سامانه جا به جایی زیرزمینی پساب و فاضلاب برای دفع بهداشتی و ایمن یا تصفیه است. منشا منشا فاضلاب می‌تواند موارد زیر باشد (متن‌های داخل پرانتز نشان دهنده اجزایی است که به احتمال زیاد جزو آلاینده‌ها هستند): فاضلاب انسانی (مدفوع، دستمال توالت استفاده شده، ادرار یا دیگر مایعاتی که از بدن خارج می‌شوند)، به عنوان آب سیاه شناخته می‌شود، معمولا از روشویی یا دستشویی خارج می‌شود. چاه مستراح تخلیه گندانبار تخلیه کارخانه‌های تصفیه فاضلاب آب مورد استفاده در شستشو (شستشوی شخصی، لباس، کف زمین، ظرف‌ها و غیره) که به عنوان پساب شناخته می‌شود. بارش باران جمع‌آوری شده در پشت بام، حیاط، جدول‌ها و غیره. (بطور کلی بدون وجود روغن یا سوخت) تصفیه خانه در کوکسهاون، آلمان آب زیرزمینی نفوذ کرده به فاضلاب مازاد مایعات تولید شده از منابع خانگی (نوشیدنی‌ها، روغن پخت‌وپز، آفت‌کش‌ها، روغن موتور، رنگ، مایعات تمیزکننده و غیره) آب جاری‌شده از راه‌ها، سقف‌ها، پیاده‌روها/ سنگ‌فرش‌ها (ترکیب‌شده با روغن‌ها، مدوفع حیوانات، آشغال‌ها، گازوئیل/ بنزین، سوخت دیزل یا لاستیک‌های باقی‌مانده، پس‌مانده صابون، مواد فلزی خارج‌شده از اگزوز وسایل نقلیه نفوذ آب دریا (با حجم بالایی از نمک و میکروب) نفوذ مستقیم آب رودخانه (با حجم بالایی از موجودات ریز زنده) ورود مستقیم مایعات ساخت انسان (دفع غیرقانونی از آفت کش‌ها، روغن‌های استفاده شده و غیره) زه‌کشی‌های بزرگ‌راه (روغن، مواد ضد یخ، باقی‌مانده لاستیک‌ها) موارد حمل شده با طوفان (تقریبا همه چیز از جمله اتومبیل‌ها، چرخ‌های دستی خرید، درختان، گاو و غیره) آب سیاه (آب‌های سطحی آلوده به فاضلاب) زباله‌های صنعتی زهکشی‌های سایت‌های صنعتی (گل و لای، شن و ماسه، مواد قلیایی، روغن، باقی‌مانده‌های شیمیایی) آب‌های خنک‌کننده صنعتی (زیست‌کش، گرما، لجن‌ها، گل و لای) آب‌های فرایندهای صنعتی زباله‌های زیست‌فروسایی یا آلی، شامل فاضلاب‌های کشتارگاه‌ها، کارخانه‌های لبنیات و بستنی. زباله‌های آلی یا زیست تخریب ناپذیر / سخت تخریب پذیر (داروهای شیمیایی یا آفت‌کش‌ها) زباله‌های با PH بالا (تولیدات اسیدی / قلیایی، آبکاری فلزات) زباله‌های سمی (آبکاری فلزات، تولید سیانید، تولیدات آفت کش‌ها و غیره) مواد جامد و نامیزه‌ها (تولیدات کاغذ، مواد غذایی، روان‌کننده‌ها و تولید روغن هیدرولیک و غیره) زهکشی‌های کشاورزی، مستقیم و پراکنده شکستگی‌های هیدرولیکی آب تولید شده از نفت و گاز طبیعی ترکیبات فاضلاب ترکیبات فاضلاب تنوع گسترده‌ای دارد. موارد زیر لیستی از ترکیباتی است که ممکن است در آن وجود داشته باشند: آب (بیش از ۹۵ درصد) که اغلب هنگام استفاده از سیفون توالت برای حمل زباله به فاضلاب اضافه می‌شود. بیمارگرها شامل باکتری‌ها، ویروس‌ها، پریون‌ها و کرم‌های انگلی باکتری‌های غیر بیماریزا ذرات آلی مثل مدفوع، مو، مواد غذایی، استفراغ، الیاف کاغذی، مواد گیاهی، گیاخاک و غیره. مواد محلول آلی مثل ادرار، قندهای میوه‌ها، پروتئین‌های محلول، داروها، مواد مخدر و غیره. ذرات معدنی مثل ماسه، ماسه سنگ، ذرات فلزی، سرامیک و غیره. مواد محلول معدنی مثل آمونیاک، نمک – جاده، نمک – دریا، سیانید، هیدروژن سولفید، تیوسیانات، تیوسولفات و غیره. جانوران مثل تک‌یاختگان، حشرات، بندپایان، ماهی‌های کوچک و غیره. مواد جامد بزرگ مثل نوار بهداشتی، پوشک، کاندوم، سوزن، اسباب بازی کودکان، جانوران و گیاهان مرده و غیره. گاز مثل سولفید هیدروژن، دی اکسید کربن، متان و غیره. نامیزه‌ها مثل رنگ، چسب، سس مایونز، رنگ مو، روغن‌های امولسیون و غیره. زهرابه مثل آفت‌کش‌ها، سم‌ها، علف‌کش‌ها و غیره. داروهای شیمیایی و هورمونی انواع فاضلاب اصولا فاضلاب‌ها برای تصفیه فاضلاب شهری به سه دسته زیر دسته بندی می‌شوند که به ترتیب عبارت اند از: فاضلاب خانگی (شهری) فاضلاب صنعتی فاضلاب سطحی(آب‌های سطحی) فاضلاب کشاورزی فاضلاب شهری فاضلاب‌های خانگی عموما از دستشویی،توالت،حمام،ماشین لباس شویی و ظرف شویی حاصل می‌شود. لازم به ذکر است آنچه از آن تحت عنوان فاضلاب خانگی یاد می‌شود حاصل مجموع تمام فاضلاب‌های شهری مانند مغازه‌ها ،رستوران و غیره می‌باشد. رنگ فاضلاب شهری بیان گر عمر فاضلاب می‌باشد به‌طوری‌که فاضلاب تازه دارای رنگ خاکستری و فاضلاب مانده دارای رنگ تیره و سیاه است . فاضلاب صنعتی در تصفیه فاضلاب شهری این فاضلاب‌ها از مراکز صنعتی مانند کارخانه‌ها و یا کارگاه‌ها حاصل می‌شوند. این فاضلاب‌ها بسته به نوع بخش صنعتی شامل مواد خطرناک می‌باشند مانند سرب،جیوه،مواد اسیدی و… . لازم به ذکر است که این فاضلاب‌ها هرگز نباید با فاضلاب‌های شهری ترکیب شده. عموما تصفیه این فاضلاب‌ها به تخصص و هزینه بالا نیازمند است. فاضلاب کشاورزی این فاضلاب عموما شامل سموم و ضد آفت‌ها می‌باشد. همچنین به دلیل تماس آب با کودهای شیمیای عموما این پساب‌ها آلوده به مواد شیمیای می‌باشند. منشا این فاضلاب زمین‌های کشاورزی و باغات می‌باشند. فاضلاب سطحی در تصفیه فاضلاب شهری فاضلاب‌های سطحی ناشی از بارندگی،ذوب شدن برف و موارد مشابه می‌باشند. این فاضلاب‌ها با فاضلاب‌های شهری ترکیب شده و سپس به سمت تصفیه خانه هدایت می‌شوند. لازم به توضیح است این فاضلاب‌ها در مسیر خود با آشغال‌ها ،آلاینده‌های هوا و مواد معدنی زمین در تماس می‌باشند. در جنوب شهر تهران ممکن است این فاضلاب‌ها به شدت آلوده باشند به دلیل در تماس بودن با آلاینده‌های هوا. شاخص‌های کیفیت فاضلاب هر ماده قابل اکسایش و کاهش در آبراه‌های طبیعی یا فاضلاب‌های صنعتی می‌توانند با فرایندهای بیوشیمیایی (میکروبی) یا شیمیایی اکسید شود. در نتیجه میزان اکسیژن در آب کاهش خواهد یافت. اساسا، واکنش اکسیداسیون بیوشیمیایی به شرح زیر است: Oxidizable material + bacteria + nutrient + O2 → CO2 + H2O + oxidized inorganics such as NO3- or SO4— مصرف اکسیژن با کاهش مواد شیمیایی از جمله سولفید و نیتریت به شرح زیر است: Oxidizable material +--S-- + 2 O2 → SO4- Oxidizable material +NO2- + 1⁄2 O2 → NO3- از آنجایی که همه آبراه‌های طبیعی شامل باکتری و مواد مغذی هستند، تقریبا هر نوع ترکیب زائدی که وارد این آبراه‌ها می‌شوند واکنش‌های بیوشیمیایی را آغاز می‌کنند (همان‌گونه که در بالا گفته شد). این نوع واکنش‌های بیوشیمیایی که در آزمایشگاه‌ها اندازه‌گیری می‌شوند اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی نامیده می‌شوند (BOD). این مواد شیمیایی مسئول شکستن اکسیدکننده‌های قوی هستند، این واکنش‌های شیمیایی که در آزمایشگاه انجام می‌شوند اکسیژن مورد نیاز شیمیایی نامیده می‌شوند (COD). هر دو آزمایش‌های BOD و COD برای اندازه‌گیری ارتباط اثر کاهش اکسیژن حاصل از آلاینده‌های فاضلابی هستند. تاثیر هر دو آزمایش به‌طور گسترده‌ای در اندازه‌گیری اثر آلاینده‌ها به اثبات رسیده‌است. آزمایش BOD برای اندازه‌گیری اکسیژن مورد نیاز برای آلاینده‌های زیست‌فروسایی است، درحالی‌که آزمایش COD برای اندازه‌گیری اکسیژن موردنیاز برای آلاینده‌های اکسیدشونده است. اصطلاح BOD پنج - روزه مقدار اکسیژن مصرف‌شده توسط اکسیداسیون بیوشیمیایی مواد تشکیل‌دهنده فاضلاب را در دوره ۵ روزه اندازه‌گیری می‌کند. مقدار کل اکسیژن مصرفی در زمان واکنش‌های بیوشیمیایی که تا پایان آن مصرف می‌شود BOD نهایی نامیده می‌شود. از آنجایی که BOD نهایی زمان بر است، BOD پنج - روزه به عنوان واحد اندازه‌گیری ارتباط اثرات آلودگی، تقریبا بطور جهانی تصویب شده‌است. همچنین آزمایش‌های COD مختلف زیادی وجود دارند که COD چهار-روزه از همه معمول‌تر است. هیچ ارتباط کلی بین BOD پنج‌روزه و BOD نهایی وجود ندارد. همچنین هیچ ارتباط کلی بین BOD و COD نیز وجود ندارد. ممکن است که بتوان این نوع ارتباط را در یک جریانی خاص از فاضلاب برای آلاینده‌های خاص تعمیم داد اما این نوع ارتباط برای آلاینده‌های دیگر پساب در یک جریان دیگر از فاضلاب قابل استفاده نخواهند بود. چرا که ترکیبات هر جریان فاضلابی متفاوت است. به عنوان مثال آب رویی متشکل از محلول‌های قندهای ساده که می‌توانند از یک شیرینی پزی خارج شوند احتمالا ترکیبات آلی دارند که خیلی سریع از بین می‌روند. در این صورت، BOD پنج-روزه و BOD نهایی بسیار مشابه خواهند بود و بعد از ۵ روز مواد آلی بسیار کمی وجود خواهد داشت. با این حال، آب روی نهایی یک تصفیه خانه که در یک منطقه بزرگ صنعتی کار می‌کند ممکن است تخلیه BOD نهایی بسیار بیشتر از BOD پنج روزه داشته باشد چراکه بیشتر این موادی که به راحتی از بین می‌روند ممکن است در طی مراحل تصفیه فاضلاب حذف شده باشند و در بیشتر فرایندهای صنعتی، مولکول‌های آلی خیلی سخت از بین می‌روند. تست‌های آزمایشگاهی برای تعیین میزان بالای اکسیژن موردنیاز در بسیاری از متون استاندارد دقیق هستند. نسخه آمریکایی آن "روش‌های استاندارد برای آزمایش‌های آب و فاضلاب" است. دفع فاضلاب آبراه فاضلاب صنعتی با PH خنثی در حال تخلیه؛ عکس از پرو در بعضی از مناطق شهری، فاضلاب‌های بهداشتی و فاضلابی که از خیابان‌ها به دلیل بارش باران یا طوفان‌ها جاری می‌شود جداگانه منتقل می‌شوند. دسترسی به هر کدام از اینها از یک منهول امکان‌پذیر است. در طول بارش‌های شدید ممکن است فاضلاب‌های بهداشتی سرریز کنند و به محیط زیست جاری شوند. این مورد می‌تواند تهدید جدی برای بهداشت عمومی و محیط زیست باشد. فاضلاب‌ها می‌توانند مستقیما به داخل یک حوزه آبریز بزرگ با تصفیه کم یا بدون تصفیه وارد شوند. فاضلاب بدون تصفیه می‌تواند تاثیر جدی روی کیفیت محیط زیست و سلامت مردم بگذارد. بیمارگرها می‌توانند باعث بسیاری از بیماری‌ها شوند. مواد شیمیایی حتی در مقدار کم نیز خطراتی جدی ایجاد می‌کنند و در دراز مدت در بافت‌های بدن انسان و حیوانات تجمع می‌یابند. تصفیه روش‌های بسیاری برای تصفیه فاضلاب از انواع مواد تشکیل دهنده آن وجود دارد. دو روش اصلی موارد زیر می‌باشند: استفاده از زباله‌های آب به عنوان منبع (مثل ساختن تالاب) یا تاکید آن‌ها بر آلودگی (مثل انواع کارخانه‌های تصفیه‌کننده امروزی). بیشتر فاضلاب‌ها در مقیاس صنعتی پرانرژی در تصفیه خانه‌های فاضلاب (WWTPs) تصفیه می‌شوند که شامل مراحل تصفیه فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی می‌باشند. به هر حال، استفاده از گندانبار و دیگر امکانات فاضلابی در محل (OSSF)، به صورت گسترده در مناطق روستایی وجود دارند به‌طوری‌که بالای ۲۰ درصد از خانه‌ها را در ایالات متحده ساپورت می‌کنند. مهم‌ترین سیستم تصفیه هوازی، فرایند لجن فعال است، اساس آن نگهداری و چرخش توده مخلوط تشکیل شده از میکرو ارگانیسم‌هایی است که توانایی جذب و جذب سطحی مواد آلی درون فاضلاب را دارند. فرایندهای تصفیه بی‌هوازی فاضلاب (UASB، EGSB ) بطور گسترده‌ای در تصفیه فاضلاب صنعتی و لجن‌های بیولوژیکی استفاده می‌شوند. بعضی فاضلاب‌ها خطرات بالایی برای استفاده دوباره آب دارند. برای اکثر فاضلاب‌ها روش‌های زیست محیطی با استفاده از سیستم‌های نی زار استفاده می‌شود، مثل تالاب‌های ساخته شده. قسمت سوم تصفیه‌ها استفاده بیشتری دارند و عمومی‌ترین تکنولوژی مورد استفاده، میکروفیلتراسیون یا غشای مصنوعی می‌باشند. بعد از فیلتراسیون غشایی، فاضلاب تصفیه شده غیرقابل تشخیص از آب طبیعی قابل نوشیدن (بدون مواد معدنی) باشد. نیترات با روش‌های طبیعی در تالاب از فاضلاب خارج می‌شود اما همچنان نیتروژن دهی میکروبی وجود دارد، مقدار کمی متانول توسط باکتری‌های کربنی اضافه می‌شود. تصفیه خانه‌های اوزونی نیز محبوبیت رو به رشدی دارند و از ژنراتور اوزون استفاده می‌کنند به این صورت که آلودگی‌های آب را مثل حباب‌های اوزونی از مخزن خارج می‌کنند اما انرژی فشرده می‌شود. دفع فاضلاب از یک کارخانه صنعتی سخت و هزینه‌بر می‌باشد. پالایشگاه‌های نفت، کارخانه‌های شیمیایی و پتروشیمی در محل خود امکاناتی دارند تا فاضلابشان را تصفیه کنند؛ بنابراین، غلظت آلاینده‌ها در فاضلاب تصفیه‌شده آن‌ها مطابق با مقررات محلی یا ملی در مورد دفع فاضلاب در کارخانه‌ها یا داخل رودخانه، دریاچه یا اقیانوس می‌باشد. تالاب‌های ساخته‌شده موارد استفاده زیادی دارند چراکه کیفیت بالا داشته و تصفیه را در همان مکان انجام می‌دهند. دیگر فرایندهای صنعتی که فاضلاب زیادی تولید می‌کنند صنعت کاغذ و خمیرکاغذ می‌باشد که نگرانی‌های زیست‌محیطی را ایجاد کرده‌اند، در نتیجه، آب مورداستفاده‌شان در کارخانه قبل از دفع پاکسازی می‌شود. استفاده مجدد فاضلاب تصفیه شده می‌تواند دوباره به عنوان آب آشامیدنی، در صنعت (برج خنک‌کننده)، شارژ مجدد سفره‌های آب، در کشاورزی و توان بخشی اکوسیستم طبیعی (زمین‌های باتلاقی فلوریدا)، استفاده شود. استفاده از فاضلاب تصفیه نشده در کشاورزی حدود ۹۰ درصد فاضلاب تولید شده در سطح جهان تصفیه نشده باقی می‌ماند و باعث آلودگی گسترده آب بخصوص در کشورهای کم درآمد می‌شود. استفاده از فاضلاب تصفیه نشده برای آبیاری زمین‌های کشاورزی رو به افزایش است. شهرها، محصولات تازه پرسود خود را برای جذب کشاورزان به فروشگاه‌ها عرضه می‌کنند. درحالی که بخش کشاورزی برای افزایش منابع آبی خود با صنعت و شهروندان در رقابت است اغلب هیچ جایگزینی برای کشاورزان وجود ندارد که از آب آلوده شده با فاضلاب شهری مستقیما برای آبیاری محصولات خود استفاده نکنند. خطرات بهداشتی آبیاری با آب آلوده خطرات بهداشتی قابل توجهی در استفاده از این نوع آب وجود دارد. فاضلاب‌های شهری می‌توانند شامل مخلوطی از آلودگی‌های بیولوژیکی و شیمیایی باشند. در کشورهای کم درآمد، اغلب سطح بالایی از پاتوژن در فضولات وجود دارد، در حالیکه در کشورهای در حال توسعه جایی که صنعت از مقررات زیست‌محیطی پیشی می‌گیرد خطرات ناشی از مواد شیمیایی آلی و غیرآلی در حال افزایش است. سازمان بهداشت جهانی، در همکای با سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) و برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) دستورالعمل‌هایی را برای استفاده ایمن از فاضلاب‌ها نوشته است. موسسه بین‌المللی مدیریت آب که در هند، پاکستان، ویتنام، غنا، اتیوپی، مکزیک و دیگر کشورها در حال کار است پروژه‌های مختلفی را با هدف بررسی و کاهش خطرات ناشی از آبیاری فاضلابی انجام می‌دهد. آن‌ها خواستار یک رویکرد چند مانعی برای استفاده از فاضلاب و تشویق کشاورزان برای اتخاذ رفتارهای با خطر کمتر، هستند. این رویکردها شامل متوقف کردن آبیاری، چند روز قبل از درو به منظور از بین رفتن پاتوژن‌ها در برابر نور خورشید، جلوگیری از آلوده شدن برگ‌هایی که به‌طور خام مصرف می‌شوند بادقت در آب دادن به آنها، ضدعفونی کردن سبزیجات یا خشک کردن لجن مدفوع انسانی پیش از استفاده به عنوان کود، می‌باشند. قانون‌گذاری اتحادیه اروپا دستور شورای EEC/271/91 درمورد تصفیه فاضلاب شهری در تاریخ ۲۱ می‌۱۹۹۱ توسط دستور کمیسیون EC/15/98 اصلاح و به‌روزرسانی شده‌است. تصمیم کمیسیون EEC/481/93 دستورالعملی را که کشورهای عضو باید در کمیسیون دولت اجرا کنند را تعریف می‌کند. ایالات متحده قانون آب پاک اولین قانون فدرال در ایالت متحده برای حاکمیت بر آلودگی آب است.
[ "محیط زیست", "سیستم‌های فاضلاب در محل", "گندانبار", "زه‌کشی تخلیه فاضلاب", "مدفوع", "ادرار", "لوله", "پمپ", "مجرای فاضلاب", "فاضلاب انسانی", "دستمال توالت", "آب سیاه", "روشویی", "چاه مستراح", "تصفیه فاضلاب", "باران", "روغن", "سوخت", "آب زیرزمینی", "آفت‌کش", "روغن موتور", "رنگ", "پیاده‌رو", "سنگ‌فرش", "آشغال", "گازوئیل", "بنزین", "سوخت دیزل", "لاستیک", "فلز", "اگزوز", "آب دریا", "نمک", "میکروب", "رودخانه", "بزرگ‌راه", "طوفان", "صنعتی", "زیست‌کش", "زیست‌فروسایی", "کشتارگاه", "لبنیات", "بستنی", "داروهای شیمیایی", "PH", "اسیدی", "قلیایی", "آبکاری فلزات", "سمی", "جامد", "نامیزه", "کاغذ", "کشاورزی", "شکستگی‌های هیدرولیکی", "سیفون", "بیمارگر", "ویروس", "پریون", "انگلی", "باکتری‌ها", "آلی", "مو", "مواد غذایی", "استفراغ", "گیاخاک", "محلول", "پروتئین‌ها", "دارو", "مواد مخدر", "ماسه", "سرامیک", "آمونیاک", "سیانید", "هیدروژن سولفید", "تیوسیانات", "تیوسولفات", "تک‌یاختگان", "حشرات", "بندپایان", "ماهی", "نوار بهداشتی", "پوشک", "کاندوم", "سوزن", "گاز", "سولفید هیدروژن", "دی اکسید کربن", "متان", "چسب", "سس مایونز", "زهرابه", "سم", "علف‌کش", "اکسایش و کاهش", "بیوشیمیایی", "inorganics", "اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی", "اکسیژن مورد نیاز شیمیایی", "قند", "شیرینی پزی", "حوزه آبریز", "تصفیه خانه", "OSSF", "لجن فعال", "جذب سطحی", "UASB", "زیست محیطی", "نی زار", "تالاب", "میکروفیلتراسیون", "غشای مصنوعی", "نیترات", "نیتروژن دهی", "اوزون", "ژنراتور اوزون", "پالایشگاه‌های نفت", "شیمیایی", "پتروشیمی", "صنعت کاغذ و خمیرکاغذ", "آب آشامیدنی", "برج خنک‌کننده", "باتلاق", "آلودگی", "سازمان بهداشت جهانی", "مؤسسه بین‌المللی مدیریت آب", "قانون آب پاک" ]
[ "آلودگی آب", "بوم‌شناسی آبزیان", "زیست‌بوم", "گندآب", "مهندسی زیست‌بوم", "مهندسی شیمی", "واژگان فنی", "هضم بی‌هوازی" ]
615
پهلوی
0
98
0
[ "پهلوي", "پهلوي (ابهام زدايي)", "پهلوی (ابهام‌زدایی)", "پهلوی (ابهام زدایی)" ]
false
92
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
پهلوی ممکن است یکی از موارد زیر باشد: دودمان پهلوی، نام آخرین سلسله پادشاهی ایران زبان پهلوی (ساسانی) یا زبان پارسی میانه زبان پهلوی (اشکانی) یا زبان پارتی خط پهلوی، خط رسمی ایران در دوران ساسانیان خیابان پهلوی، نام سابق خیابان ولیعصر پهلوی (پهله) به معنی منسوب به پهله، از شهرهای استان ایلام در ایران پهلوی (نام خانوادگی)
[ "دودمان پهلوی", "زبان پهلوی (ساسانی)", "زبان پهلوی (اشکانی)", "خط پهلوی", "خیابان پهلوی", "پهلوی (پهله)", "پهلوی (نام خانوادگی)" ]
[]
616
یادگار زریران
0
80
0
[ "يادگار زريران", "ایاتکار زریران", "اياتكار زريران", "ایادگار زریران" ]
false
23
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
یادگار زریران یا ایاتکار زریران، رساله حماسی و مذهبی کوتاهی است در اصل به زبان پارتی و ظاهرا نثر توام با شعر بوده‌است چون در خلال آن، واژگان، ترکیبات و ساختارهای پارتی را می‌توان دید ؛ اما به صورت کنونی آن به خط و زبان پهلوی است. این متن که در سال ۵۰۰ میلادی یا کمی دیرتر نوشته شده‌است، قدیمی‌ترین داستان پهلوانی است که به زبان‌های ایرانی برای ما باقی‌مانده‌است. متن دارای ۱۱۴ بند متن اصلی و ۷ بند پایان‌نوشت است که صفحات ۱ تا ۱۷ مجموعه متون پهلوی را به خود اختصاص داده است. این متن در بعضی از دستنویس‌ها «شاهنامه گشتاسپ» نیز نامیده شده‌است. اگه چه یادگار زریران اثری از ادبیات دوره ساسانی است، اما اصل آن به زمان اشکانی می‌رسد. به دو دلیل: یکی اینکه بر خلاف سایر متون پهلوی که در آن‌ها معمولا به اوضاع زمان ساسانی و اوایل دوره اسلامی اشاره شده و از شخصیت‌های آن زمان نام رفته است، متن در این مورد سکوت کرده‌است. دلیل دیگر وجود تعداد زیادی از کلمات پارتی در آن است. نکته دیگر وجود نام رستم در این متن پارتی است. در واقع این قدیمی‌ترین متنی هست که نام پهلوان بزرگ روایت ملی ایران را در خود حفظ کرده‌است. این از یک طرف قدمت افسانه رستم را تا زمان اشکانی بالا می‌برد و از طرف دیگر مدرکی است در تایید این نظر که نه تنها روایات حماسی مربوط به رستم و خاندان او از روایات ملی زمان اشکانی است، بلکه شخصیت‌های تاریخی و افسانه‌ای زمان اشکانی در شاهنامه حفظ شده‌اند، اما به بخش کیانیان از این کتاب منتقل شده‌اند. به نظر می‌رسد که یادگار زریران در اصل اثری نمایشی بوده‌است که به وسیله گوسان‌ها به اجرا درمی‌آمده است. سبک نگارش نخستین بار نولدکه موضوع منظوم یا منثور بودن یادگار زریران را مطرح کرد. او پس از ذکر این نکته که بیان واقعی و زنده الفاظ پهلوی از پس خط نارسای آن بر ما شناخته نیست، می‌گوید که در این مورد نمی‌توان نظری قطعی داد. بعد با اشاره به ناهمسانی اجزای برخی جملات، از نظر کوتاهی و بلندی، احتمال می‌دهد که این متن منثور بوده و ایرانیان، در گذشته‌های دور، تنها روایات حماسی منثور داشتند. ملک‌الشعرا بهار جمله‌بندی قسمت‌هایی از یادگار زریران را مطابق قواعد معمول نثر پهلوی نمی‌بیند و از این‌رو بر این عقیده است که این قسمت‌ها، یعنی جملات خطابی، در اصل منظوم بوده و کل اثر را آمیخته‌ای می‌داند از نظم و نثر که بر اثر مرور زمان، عبارات آن دچار اغتشاش شده و شکل اصلی خود را از دست داده است. بارتولومه با بررسی بند ۸۴ از یادگار زریران درباره سه سطر نخستین مویه بستور، پسر زریر بر پیکر بی‌جان پدر می‌نویسد: به سبب قدرت تکان‌دهنده و شورانگیزش که در سراسر ادبیات پهلوی کتابی نظیرش یافت نمی‌شود، از آوازی برگرفته شده یا از شعری حماسی موضوع یادگار زریران پس از اینکه گشتاسپ و خاندان او به آیین مزداپرستی می‌گروند، ارجاسپ شاه خیون‌ها در نامه‌ای که به گشتاسپ می‌نویسد از او می‌خواهد که یا دست از دین نو بردارد یا آماده جنگ شود. چون گشتاسپ در دادن پاسخ به ارجاسپ دودلی نشان می‌دهد، زریر برادر او، پاسخ نامه را بی‌باکانه می‌دهد و با ارجاسب قرار جنگ می‌گذارد و سالاری سپاه ایران را بدست می‌گیرد. پیش از آغاز جنگ جاماسب در پیش‌بینی خود کشته شدن زریر و شاهزادگان ایران را در نبرد تن‌به‌تن با دشمن به گشتاسپ خبر می‌دهد. گشتاسپ با شنیدن آن می‌خواهد از شرکت آنان در جنگ جلوگیری کند. جاماسپ به گشتاسب می‌گوید که در این صورت چه کسی می‌تواند از هجوم دشمن جلوگیری کند و چون او را از پیروزی نهایی ایران در جنگ آگاه می‌کند، گشتاسپ خشنود می‌شود. با تاکید بر وفاداری خود به دین مزداپرستی به تماشای جنگ می‌نشیند. پس از کشته شدن زریر، کسی آمادگی برای نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، کشنده زریر را در خود نمی‌بیند، مگر بستور پسر زریر. با آنکه او خردسال است، گشتاسپ به پیروی از اندرز جاماسب، بر او آفرینی می‌خواند و به او تیری می‌دهد. بستور، در نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، با آن تیر وی را می‌کشد. پس از او گرامی‌کرد، پسر جاماسب و اسفندیار، پسر گشتاسپ، ایرانیان را در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسانند. مطالب این اثر از متنی اوستایی گرفته شده‌است که امروز اصل آن در دسترس نیست. اما بخش‌هایی از آن در ضمن سرگذشت زرتشت در کتاب هفتم دینکرد آمده است. شرح جنگ‌های گشتاسب و ارجاسب را دقیقی به نظم کشیده و فردوسی آن‌ها را عینا نقل کرده‌است. در مواردی مطالب این منظومه با یادگار زریران قابل انطباق است. رد پای سوگنامه داستان زریران را در کتاب‌های مقتل هم (که به بازگویی داستان کربلا می‌پردازد) می‌بینیم. در یادگار زریران، گرامی‌کرد (گرامی کردار)، پسر جاماسب، در حین نبرد، دستهایش قطع می‌شود و درفش (پرچم) را به دندان می‌گیرد که روایت کتب مقتل از دستهای قطع شده عباس‌بن‌علی و گرفتن مشک آب توسط او تداعی می‌شود. رفتار شمر در داستان کربلا، هم بی‌شباهت به بیدرفش جادو در یادگار زریران، نیست. بنظر می‌آید که بعید نباشد روایت‌های حماسی-دینی این سوگنامه، در مایه ور ساختن ذهن تعزیه خوانان و نویسندگان کتاب‌های روضه الشهدا و تصویرگران فاجعه کربلا موثر افتاده باشد. چاپ‌ها و ترجمه متن این رساله در مجموعه متون پهلوی به چاپ رسیده است. این رساله توسط محمدتقی بهار، مهرداد بهار، سعید عریان، بیژن غیبی، ماهیار نوایی و ژاله آموزگار به فارسی ترجمه شده‌است.
[ "زبان پارتی", "زبان پارسی میانه", "ساسانیان", "اشکانیان", "رستم", "شاهنامه", "کیانیان", "گوسان", "نولدکه", "ملک‌الشعرا بهار", "بارتولومه", "بستور", "زریر", "گشتاسب‌شاه", "ارجاسپ", "خیون‌ها", "جاماسب", "ویدرفش جادو", "گرامی‌کرد", "اسفندیار", "زرتشت", "دینکرد", "دقیقی", "فردوسی", "محمدتقی بهار", "مهرداد بهار", "سعید عریان", "بیژن غیبی", "ماهیار نوایی", "ژاله آموزگار" ]
[ "ادبیات پارسی میانه", "اساطیر ایرانی", "تاریخ مزدیسنا", "حماسه‌های فارسی", "حماسه‌های ملی ایران", "متون زرتشتی" ]
617
شاپورگان
0
21
0
[]
false
8
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
شاپورگان کتابی بود به پارسی میانه (پهلوی) که مانی پیامبر، آن را نوشته و به شاهنشاه ساسانی، شاپور یکم پیشکش کرد. در شاپورگان آفرینش زمین و جهان مادی و پا گرفتن اهریمن و جهان فروغمند و درخت فروغمند و رویدادهای پایان جهان بازنمود شده‌است. تا سده چهارم هجری هم بخش‌هایی از آن در دست بوده‌است اما از میان رفت و بعدها در بخش‌های تکه تکه‌ای از آن در بیابان تورفان (در سین کیانگ در غرب چین) در زیر شنهای کویر بازیافته شد. شاپورگان از سوی بانو نوشین عمرانی در ایران به چاپ رسیده‌است. در ویرایش این اثر، از متن چاپ شده «شاپورگان» به کوشش «مکنزی» (استاد زبان‌های ایرانی در دانشگاه لندن) و بخش‌های به چاپ رسیده از سوی «مری بویس» - در آکتا ایرانیکا- بهره گیری شده‌است. «در هر زمانی انبیا حکمت و حقیقت را از جانب خداوند به مردم عرضه کرده‌اند؛ گاهی در هند به وسیله پیامبری به نام بودا و گاهی در ایران به واسطه زردشت و گاهی در مغرب زمین به وسیله عیسی و عاقبت من که مانی پیامبر خدای حق هستم و مامور نشر حقایق در سرزمین بابل گشته‌ام
[ "پارسی میانه", "مانی", "ساسانی", "شاپور یکم", "اهریمن", "تورفان", "سین کیانگ", "چین", "مکنزی", "زبان‌های ایرانی", "لندن", "آکتا ایرانیکا" ]
[ "ادبیات پارسی میانه", "شاپور یکم" ]
618
درخت آسوری
0
52
0
[ "درخت آسوري", "درخت آسوریک", "درخت آسوریگ", "درخت اسوری", "درخت اسوري", "درخت آسوريك", "درخت اسوریک", "درخت آسوريگ", "درخت اسوریگ", "درخت اسوريك", "درخت اسوريگ" ]
false
9
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
درخت آسوری یا درخت آسوریگ کتابی است منظوم در هشتصد واژه به وزن هجایی که به زبان پارتی و خط پهلوی کتابی نوشته شده و از معدود متن‌های غیردینی است که از زبان پارتی (آمیخته به پارسی میانه) برجای مانده‌است. گویا متن اصلی کتاب به زبان پهلوی اشکانی و بصورت شفاهی روایت می‌شده و سپس در عهد ساسانی نگارش یافته‌است. در این داستان شاهد گفتمان درخت آسوری (درخت آسورستانی، درخت خرما) و بز هستیم که در فرجام به برتری بز می‌انجامد. شاید بتوان بز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چندگونه‌پرستی آسور دانست. درخور نگرش است که در آیین دینی آسوریان درختی خشک به کار می‌رفته که آن را با زر و زیور ساختگی می‌آراستند. بی‌پروا و خشن بودن بز را هم در گفتگو می‌توان دلیل بر برتری اجتماعی مزداپرستان دانست. آسورستان یکی از استان‌های ایران بود که اکنون عراق مرکزی را تشکیل می‌دهد. نظریه دیگری هم هست که در آن، نخل را نماد دوره کشاورزی و بز را نماد دوره شهرنشینی دانسته‌اند. چه بسا درخت خرما سمبل یکجانشینی و بز نشان تحرک و دوندگی است. در متن داستان هم بز به درخت می‌گوید: «تو همچون میخی بر زمین کوبیده شده‌ای و توان رفتن نداری.» از سوی دیگر، در میان یافته‌های کوچک و بزرگ باستان‌شناسان در شهر سوخته، سفالینه‌ای هست که در آن بزی در پنج حرکت به سمت درختی می‌جهد و برگ‌های آن را می‌خورد. گفته می‌شود این سفالینه که هم‌اکنون به‌عنوان نخستین پویانمایی جهان در دنیا مطرح شده‌است، در حقیقت پویانمایی داستان منظوم کهن درخت آسوریک و بز است. کتاب کوچک درخت آسوریک به گونه شعر و درپیوسته (منظوم) بوده‌است با مصراع‌های شش‌هجایی و یازده‌هجایی. برخی پژوهشگران آن را از آثار ادبی و درپیوسته روزگار اشکانی دانسته‌اند. بخش‌هایی از آن که باقی مانده اوزان شعرگون خود را نگاه داشته‌است. پساوندها (قافیه‌ها) با «الف و نون» و برخی با «نون و دال» بوده‌است. داستان در سرزمین سورستان درختی بلند رسته بود که بنش خشک بود. برگ‌هایی سبز داشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد. روزی آن درخت بلند با بز نبرد کرد که: من بر پایه داشته‌های بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنگامی که میوه نوبر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد؛ از چوب من کشتی می‌سازند، از برگ‌هایم جاروب می‌سازند، از من طناب می‌سازند تا تو را ببندند، سایه‌ام در تابستان سایبان شهریاران است، آشیان پرندگان هستم و اگر مردم مرا نیازارند، تا روز رستاخیز جاوید و سبز برجا می‌مانم. بز در پاسخ گفت: هرچند مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهوده‌ات پاسخ دهم، اما ناگزیر از سخن گفتنم. برگ‌های تو در درازی به موهای دیوان پلیدی می‌ماند که در آغاز دوران جمشید بنده مردمان بودند. من آنم که بهتر از هرکسی می‌توانم دین مزدیسنان را بستایم، زیرا در پرستش خدایان از شیر من بهره می‌گیرند. کمربندی را که مروارید در آن می‌نشانند از من می‌سازند و نیز از پوستم مشک می‌سازند. سفره‌های سور را با گوشت من می‌آرایند. پیش‌بند شهریاران را از من می‌سازند. پیمان‌نامه‌ها را بر پوست من می‌نویسند. زه کمان را از من می‌سازند. برک (گونه‌ای پارچه پشمین) و دوال را از من می‌سازند. من می‌توانم کوه به کوه در کشورهای بزرگ سفر کنم و مردمانی از نژادهای دیگر را ببینم. از شیر من پنیر و افروشه (حلوا) و ماست می‌سازند و دوغم را کشک می‌کنند. حتی بهای من در بازار بیش از بهای خرمای توست. هرچند که سخنانم در نزد تو مانند مرواریدی است که در پیش خوک و گراز انداخته باشند، اما بدان که من در کوهستان‌های خوشبو چرا می‌کنم و از گیاهان تازه می‌خورم و از چشمه‌های پاک می‌نوشم، در حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبیده شده‌ای و توان رفتن نداری. بدین ترتیب بز پیروز و سربلند از آن‌جا رفت و درخت خرما سرافکنده برجای ماند.
[ "زبان پارتی", "پهلوی کتابی", "پارسی میانه", "درخت", "آسوری", "خرما", "بز", "چندگونه‌پرستی", "آسوریان", "زرتشتی‌گری", "آسورستان", "شهر سوخته", "پویانمایی", "مزدیسنی", "برک", "تسمه", "افروشه", "دانشنامه ایرانیکا" ]
[ "ادبیات پارسی میانه", "ادبیات حکمت", "زبان پارتی", "شاهنشاهی اشکانی", "شعرهای فارسی", "گفتگوها" ]
619
گزارش شطرنج
0
51
0
[ "چترنج نامك", "چترنج نامک" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
چترنج نامک ، گزارش شطرنج یا ماتیکان شترنگ یکی از کتاب‌های بجا مانده از زبان پارسی میانه است. واژه پارسی میانه برای کتاب، ماتیکان بوده. ماتیکان شترنگ یعنی کتاب شطرنج یا شطرنج‌نامه. این کتاب به داستان ابداع بازی نرد توسط بزرگمهر اشاره دارد. این بازی را بزرگمهر در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان می‌فرستد، ابداع می‌کند. فردوسی نیز در شاهنامه گوشه‌هایی از این داستان را از یادگار بزرگ‌مهر به نظم درآورده‌است که اینگونه آغاز می‌شود: سپاس از خداوند خورشید و ماه که رستم ز بوزرجمهر و ز شاه چون این کار دلگیرت آمد به‌بن ز شطرنج باید که رانم سخن چنین آگهی یافت شاه جهان ز گفتار بیدار کار آگاهان که آمد فرستاده شاه هند ابابیل و چتر و سواران سند بیاورد پس نامه‌ای بر پرند نبشته به نوشین روان رای هند بدانند هر مهره‌ای را به نام که گویند پس خانه او کدام پیاده بدانند و پیل و سپاه رخ و اسپ و رفتار فرزین و شاه گر این نغزبازی بجای آورند درین کار پاکیزه رای آورند همان باژ و ساوی که فرمود شاه بخوبی فرستم بران بارگاه و گر نامداران ایران گروه ازین دانش آیند یکسر ستوه چو با دانش ما ندارند تاو نخواهند زین بوم و بر باژ و ساو داستان شطرنج و نرد در این داستان آمده است که در زمان پادشاهی انوشیروان، پادشاه هندوستان دیورسام بزرگ برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره‌های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی باارزش به دربار ایران فرستاد و تخت ریتوس دانا را نیز گمارده انجام این کار ساخت. او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوه آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) بازگویید یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید.» شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ‌یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته‌اند که دو طرف با مهره‌های خود با هم می‌جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود.» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره‌ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن تخت ریتوس با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیله بازی دیگری را نشان داد و گفت: «اگر شما این را پاسخ دادید ما با جگزار شما می‌شویم و اگر نتوانستید باید با جگزار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، ولی هیچ‌یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند وین اردشیر را چاره‌گشایی کنند و بدین سان شاه هندوستان پذیرفت که با جگزار ایران باشد. این بازی نو تخته نرد بود. برگردان متن پهلوی در نسک پهلوی شترنگ نامک می‌خوانیم: اندر خدای خسرو انوشه روان از دیپ سرم، بزرگ شهریار هندوان، برای آزمودن خرد و دانایی ایرانشهریان شترنگ فرستاد… و به فرور نامک ایدون نبشت که: چنان‌که شما به نام شاهنشاهی بر ما همه شاهانید، باید که دانایان شما از آن ما داناتر باشند، اگر چم این شترنگ گذارید یا ساو و باژ فرستید! براستی اگر آنان که می‌گویند ایرانیان از دانش شترنگ بی‌بهره بودند و آن رهاورد هندوان است پس چگونه‌است همان سان که در نسک پهلوی و شاهنامه می‌خوانیم گنجور دانشمند انوشیروان که بزرگمهر نام دارد راز پرده بازی می‌گشاید و هندوان را شرمسار و ایرانیان را دانا در پیش چشم گیتیان می‌نمایاند؟ پاسخ دندان شکنی که بزرگمهر دانا در سراپرده نوشیروان به فرستادگان هندو می‌نماید خود جای سخنی دیگر می‌جوید که از بخت این جستار تهی است. پاسخ بزرگمهر به فرستادگان هندی را به زبان امروزی می‌توان به شمایل «شما بروید کشکتان را بسایید ما سال‌ها پیش ازین خود سازنده و گسترنده شترنگیم!» و سپس به گفتمانی پیرامون اشو زرتشت و گشتاسپ شاه کیانی می‌پردازد… گشتاسپ شاه ایران از زندگی یکنواخت و سراسر خوشی خسته آمده چرا که هر چه را آرزو همی داشت، به دست آورده بود. نه جنگ و نه پیروزگری و نه شکار و نه کامرانی او را به کام خسته آمده بود. کسی را پیروزگر نمی‌بود که شادمانی را به شاه جهان بازگرداند تا این که زرتشت سپنتامن بازی شترنگ را که شادان گر اندیشه و بیدارگر پندار و جایگاه مبارزه‌است، آفرینش کرده به نزد گشتاسپ شاه رفت و شیوه بازی را که به گونه ناب و دگرگون نشده بود به شاه آموخت. و گوهره آن بازی بدین گونه بود که گستره زمین جایگاه مبارزه و پیکار است، مبارزه و پیکاری همیشگی میان دو گوهر همزاد که مانا در ستیزند، گوهری نیکو به نام راستی و گوهری پتیاره به نام دروغ؛ و بر آدمی بایستنی است تا با همه توانش مبارزه نماید و گر نه درین جایگه جایی برای زندگانی خویش نمی‌ماند و تنبلی و سستی و بی‌ارادگی و نومیدی به فرجام مرگ و بردگی در دام اهریمن خواهد رسید. گشتاسپ شاه ازین رویداد خشنود و شادمان شد و در وی دلبستگی به زندگی و کوشش پیکار دیگربار پدیدار شد.
[ "زبان پارسی میانه", "پارسی میانه", "شطرنج", "تخته نرد", "بزرگمهر", "هندوستان", "انوشیروان", "فردوسی", "شاهنامه", "یادگار بزرگ‌مهر", "هند", "فرزین", "دیورسام بزرگ", "نرد" ]
[ "ادبیات پارسی میانه" ]
620
ماتیکان گجستک ابالیش
0
20
0
[ "ماتیکان (رساله‌ی) گجستگ ابالیش", "گجسته ابالیش", "ماتيكان گجستك اباليش", "ماتيكان (رساله ي) گجستگ اباليش", "ماتیکان (رساله ی) گجستگ ابالیش", "ماتیکان (رساله) گجستگ ابالیش", "گجسته اباليش", "ماتيكان (رساله) گجستگ اباليش" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نام شناسی ماتیکان در زبان پارسی میانه به معنی کتاب است. گجستک به معنی «گجسته» و نفرین شده و ابالیش گونه پهلوی نام عبداللیث است. بر این پایه نام این نسک به پارسی نو می‌شود نسک عبداللیث گجسته یا (کتاب عبداللیث ملعون). درونمایه یکی از «زرتشتیان» شهر استخر در پارس به نام «دین‌هرمزد» پس از حمله عرب‌ها مسلمان می‌شود و نام خود را عبداللیث یا شاید عبدالله می‌گذارد. سپس دین‌هرمزد به دربار مامون، خلیفه عرب در بغداد می‌رود و یکی از موبدان زرتشتی به نام آذرفرنبغ پسر فرخ‌زاد نیز به بغداد رفته و در دربار مامون با عبداللیث (دین‌هرمزد) به مباحثه و مناظره می‌پردازد، و در پایان آذرفرنبغ سرفراز و پیروز از این هم سخنی و گفتمان بیرون می‌آید. ماتیکان یوشت فریان مادیان هزار دادستان (barthelemy) دکتر فریدون جنیدی ریشه نام ابالیش را این‌گونه حدس زده‌است: ا- حرف نفی+ (بالش رشد بالندگی): می‌باشد پس ابالیش صفتی به چم ضد بالندگی است.
[ "پارسی میانه", "مأمون", "ماتیکان یوشت فریان", "مادیان هزار دادستان" ]
[ "ادبیات پارسی میانه" ]
622
مرداب
0
98
0
[ "هور", "مانداب" ]
false
74
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ماندابی در برایدبروک گل نیلوفر آبی در میان مرداب رشد می‌کند. مانداب یا هور به جایی در طبیعت می‌گویند که آب در آن مانده و گیاهان کوتاه بیشتر از جنس علف و نی بر آن روییده باشد. مانداب گونه‌ای تالاب به‌شمار می‌آید. لغت‌نامه دهخدا مرداب . م (ا مرکب ) برکه و آبگیر عمیق و پر عرض و طول . (جهانگیری ). تالاب و استخر و آبگیر عمیق و پر عرض و طول .(برهان قاطع). غالبا در آب غیر روان استعمال می‌شودکه ایستاده است و حرکت نمیکند بخلاف آب رود که جنبش و رفتار دارد. (انجمن آرا). آب ایستاده غیر جاری و ناروان خلیج . (ناظم الاطباء). آب راکد و ساکنی که نه چون رودخانه جریان داشته باشد و نه چون دریا موج ؛ و اغلب بر خلیج‌های بسیار کوچکی اطلاق می‌شود که از پیش رفتگی آب دریا در خشکی حاصل شده باشد و پناهگاه بی‌تموج و آرامی است برای قایق‌ها و کشتی‌های کوچک ، مثل مرداب غازیان و مرداب انزلی ؛ یا به آبگیر وسیعی اطلاق شود که از تجمع آب رودخانه حاصل شده است چون مرداب گاوخونی . پیش رفتگی کوچک دریا در خشکی . (لغات فرهنگستان ). مرداب‌ها، مناطق مرطوب گرمی هستند که سرشار از هم زندگی گیاهی و هم زندگی جانوری هستند. زمین پرآب مرداب‌ها اغلب به میزان زیادی با درختانی شبیه به سرو پوشیده شده. بعضی از جانوران داخل آب با اکسیژن اندک مرداب کنار می‌آیند و در آن زندگی می‌کنند (بعضی از ماهی‌ها، ماهی خاردار، میگو، بچه قورباغه، لارو حشره و غیره). بعضی از جانوران هم در سطح آب مرداب زندگی می‌کنند (مثل تمساح). بعضی از جانوران بالای آب زندگی می‌کنند (مثل پرندگان ، حشرات ، قورباغه‌ها و غیره) و جانوران دیگری هم در زمین نرم و اسفنجی مانندی که باتلاق را احاطه کرده زندگی می‌کنند (مثل راکون، آهو، کرم خاکی و غیره). بعضی از جانورانی که در محیط مرداب‌ها زندگی می‌کنند عبارتند از: تمساح، کروکودیل، نوعی مار، عقاب طاس، سگ آبی، خرس قهوه‌ای، نوعی گربه وحشی، مرغ ماهی خوار، کپیبارا (بزرگ‌ترین جونده جهان)، کپپود (نوعی سخت پوست)، ماهی خاردار، نوعی دارکوب، سنجاقک، کرم خاکی، ماهی، فلامینگو، قورباغه، نوعی سمندر، عنکبوت آبی، راکون، شاهین دم قرمز، گرگ قرمز، سمور رودخانه، عقرب، میگو، حلزون، نوعی لاک پشت، آهوی دم سفید و زوپلانکتون. واژگان گیتاشناسی با آب تالاب
[ "علف", "نی (گیاه)", "تالاب", "واژگان گیتاشناسی با آب" ]
[ "خاک‌شناسی", "پدیده‌های جغرافیایی", "تالاب‌ها", "علم خاک", "مانداب‌ها", "زمین‌چهرهای رودخانه‌ای" ]
623
ساوه
2
414
0
[ "ساوه (شهر)" ]
false
245
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "ساوه" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۵٫۰۱" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۵۰٫۲۲" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Meydan-e-shardari_saveh.JPG" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "استان", "Item2": "مرکزی" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "ساوه" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۲۲۰،۷۶۲ نفر" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "شیعه" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۹۹۸ متر" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "سید مهدی حسینی" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "[[انار]] - [[طالبی]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۸۶" }, { "Item1": "وبگاه", "Item2": "http://www.saveh.ir" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "به شهر یاقوت‌های سرخ خوش‌آمدیدبه شهر سلمان ساوجی خوش‌آمدید" } ], "Title": "شهر ایران" }
میدان سرداران ساوه ساوه از شهرهای استان مرکزی و مرکز شهرستان ساوه، در کشور ایران است. جمعیت این شهر در سال ۲۰۱۲ برابر با ۲۰۱۸۲۸ نفر است. ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است که در اواخر آن دوره و در اوایل دوره اسلامی یعنی سال ۲۲ هجری، جزو ایالت جبال یا کوهستان بوده‌است. ساوه از شمال به شهرستان زرندیه و استان قزوین، از جنوب به شهرستان تفرش و استان قم، از شرق به استان تهران و قم و از غرب و جنوب غربی به استان همدان و شهرستان کمیجان محدود می‌گردد. سکه‌های ضرب ساوه در گذر زمان از مجموعه شخصی شهرام نگارشی سکه‌های ضرب ساوه-مجموعه شهرام نگارشی نامگذاری ساوه بر وزن کاوه، از نام پهلوانی تورانی به نام «ساوه‌شاه» گرفته شده‌است. ساوه تغییریافته واژه سه‌آبه به معنای مکانی با سه رودخانه خوانده شده‌است. ساوه در زبان فارسی به معنای خرده‌طلا است، نام بخش‌هایی مانند زرند، گواه کاربرد این معنی برای منطقه ساوه‌است. نام شهری است نامدار در عراق عجم، گویند دریاچه‌ای در آن جا بود که هر سال یک کس را در آن غرق می‌کردند تا از سیلاب ایمن بمانند و در شب ولادت پیامبر اسلام آن دریاچه خشک شد. گروهی نام آن را ماخوذ از واژه اوستایی «سوا» Sava یا واژه پهلوی «سوکا» Savaka دانسته‌اند. پیشینه تاریخی دروازه شهر ساوه در دهه ۱۹۲۰ میلادی ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است. این شهر در دوران گذشته در برخورد کلان‌ترین راه‌های کاروانی میان ری باستان، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان، قم و کاشان قرار داشته و در روزگار پارتیان یکی از خانمانهای مهم میان راهی بوده و در سده ۷ (پیش از میلاد) یکی از دژها و خانمان‌های سرزمین ماد به‌شمار می‌رفته و زیست همگانی در این بخش از ایران از پیشینه و دیرینگی بسیار برخوردار است و از دید زمین‌شناسی از آن دوران سوم و چهارم زمین‌شناسی می‌باشد. ساوه نخست از توابع میدان بوده و بعد بخشی از ری بزرگ شده و به سبب نزدیکی با میانه‌های نیرومند برخی دودمان و پادشاهان بر ایران گذشته از این که همواره از ارزش ویژه‌ای برخوردار بوده دارائی و چمنزارهای آن نیز از دیرباز جای توجه دودمان‌ها بوده و روی همین پایه فرمانروایان آن اغلب از میان دولتمردان بنام برگزیده شده‌اند بعد از ساسانیان حکومت سامانیان و آل بویه و سپس سلجوقی بر این سرزمین دست داشتند. ساوه در جریان حمله مغول در قرن هفتم هجری صدمه و آسیب فراوان دید، مغولان شهر را ویران کردند و ساکنان آن را از دم تیغ گذراندند. کتابخانه‌های بزرگ و موزه‌های ساوه طعمه حریق شد وکتاب‌ها و ابزار دانشی کتابخانه و دانشوران نابود شدند. حمدالله مستوفی در مورد ساوه این‌گونه نوشته:در اول در آن زمین بحریه (دریاچه) بوده و در شب ولادت رسول اکرم آب آن به زمین فرو شد و آن از مشروبات بوده‌است و بر آن زمین شهری ساختند. بانی آن معلوم نیست و در حمله مغول‌ها باروی آن دچار خرابی شد و خواجه ظهیر الدین علی بن ملک شرف الدین ساوجی آن را عمارت نمود. هوایش به گرمی مایل است و آبش از رودخانه مزدقان و قنوات مشروب می‌شود. ساوه از دیر باز محل برخوردهای نظامی ایران بوده در دوره مغول نیز گذرگاه جهانگردان بیگانه شد مارکوپولو ی و نیزی و بسیاری از پیامبران و مبلغان آئینی، بازرگانان، و ایلچیان در گزارشها و نوشته‌های خود از ساوه یاد کرده‌اند. پی آمد حمله مغول کاهش شدید مردم ساوه بوده که کاهش زیاد ماندگاران روستایی و ویران شدن دستگاه‌های آبیاری موجب افت شدید کشاورزی در سرزمین ساوه شد. در دوره صفویه که آئین شیعه آئین رسمی کشور شد منطقه ساوه در دوره یاد شده جزو زمینگاه علی شکر بود در سال ۹۰۸ با چیرگی صفویه بر پادشاه مراد عثمانی همدان که والی نشین زمینگاه یاد شده بود بدست قزلباشها افتاد. در روزگار صفویه مردم ساوه از تیره‌های گوناگون بودند و زبان و آداب و روسوم آنان نیز طبعا با هم فرق داشت؛ ولی بیشتر مردم از همان گذشته پارسی‌زبان با گویش محلی بودند تا به امروز هم ادامه دارد. قحطی بزرگ ساوه در ۱۹۲۵م/ ۱۳۰۴ شامل بی‌آبی، گرانی شدید، و حتی آدمخواری شد. دوران قاجار براساس رساله و دست‌نوشته‌ای که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران وجود دارد اوضاع شهر ساوه در دوران قاجار این‌گونه تفسیر شده‌است: نویسنده از قتل‌عام مردم ساوه و ویرانی بناها و آثار پس از حمله چنگیزخان مغول یاد کرده‌است که بعدها توسط صفویان بازسازی شده‌است، وی ساوه را محل زرادخانه (قورخانه) سلطنتی صفویه دانسته‌است، براساس این نسخه خطی ساوه به دلیل تصمیمات حاکمان و پادشاهی قاجار رو به نابودی رفته، به‌طوری‌که راه قافله‌ها و کاروان‌ها را به سمت ساوه ممنوع و فروش انار این شهر را قدغن کرده بودند و به اسم سمنان، کاشان و اردستان می‌فروختند، بر خلاف گذشته صد و پنجاه سال از ساوه فردی به دستگاه حکومتی نمی‌توانسته راه یابد. مساحت کلی ساوه چهل فرسخ که چهار طایفه بزرگ به نام‌های خلج، بیگدلی، بیات و شاهسون داشته‌است. جغرافیا موقعیت جغرافیایی اقلیم میانگین دمای سالانه ۲/۱۸ درجه سانتی گراد بوده‌است. میزان بارندگی کم و حدود ۲۱۶ میلی‌متر در سال می‌باشد و بیشتر بارش به صورت باران است. در تقسیم‌بندی اقلیمی شهرستان ساوه دارای اقلیم نیمه خشک با تابستانهای گرم و زمستانهای کمی سرد نامگذاری شده‌است. متوسط رطوبت شهر ساوه ۳۹٪ می‌باشد که ماه‌های دی با میانگین ۵۸٪ مرطوبترین ماه و ماه تیر و مرداد با میانگین ۲۶ درصد خشکترین ماه سال می‌باشد. باد غالب ساوه شمالی و شمال غرب (۳۶۰ درجه) می‌باشد و بیشترین سرعت باد وزیده شده به میزان ۹۰کیلومتر در ساعت در ماه فروردین ۱۳۷۲ گزارش شده‌است. اقلیم ساوه براساس طبقه‌بندی دمارتن خشک و طبقه‌بندی آمبرژه معتدل می‌باشد. زمین لرزه مقایسه نسبی میزان خطر زمین‌لرزه در نقاط مختلف ایران؛ نقاط قرمزتر نقاطی هستند که شتاب حداکثر جنبش زمین در آن‌ها بیش‌تر است. ساوه از نظر مطالعات زلزله در محدوده محدوده زلزله خیزی بالا قرار دارد. وجود گسل هندس در ۱۸ کیلومتری جنوب شهر در لرزه خیزی این منطقه تاثیر بسیاری دارد. مردم‌شناسی جمعیت جمعیت شهر ساوه در سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ برابر ۲۲۰،۷۶۲ نفر که شامل ۱۱۲،۷۴۲ مرد، ۱۰۸،۰۲۰ زن و ۶۷،۲۳۰ خانوار بوده‌است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ شمسی ۲۰۰،۴۸۱ نفر و در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۷۹،۰۰۹ نفر بوده‌است. ساختار شهری زیرساخت‌ها در سال ۱۳۲۸ کارخانه برق ساوه با مشارکت عده‌ای سهام‌دار و به صورت خصوصی با خرید دو موتور مولد برق شروع به ساخت و در سال ۱۳۲۹ به بهره‌برداری رسید و سپس در سال ۱۳۴۱ نوسازی و گسترش یافت. در حال حاضر تعداد کل مشترکین برق ساوه و غرق‌آباد ۱۱۷،۲۴۴ است. شبکه لوله‌کشی آب شهری در ساوه در سال ۱۳۴۲ آغاز و در سال ۱۳۴۳ مورد بهره‌برداری رسیده‌است و هم‌اکنون در حدود ۵۰،۰۰۰ مشترک آب دارد، همچنین یک تصفیه‌خانه با ظرفیت تصفیه ۳۴ هزار متر مکعب فاضلاب در شبانه‌روز برای دویست هزار نفر در حال ساخت می‌باشد. شهر ساوه دارای ۹۵،۱۲۸ مشترک خط ثابت تلفن (ضریب نفوذ ۳۶٫۷۲٪)، ۲۰۶،۱۹۰ مشترک تلفن همراه (ضریب نفوذ ۸۰٪) و ۵،۹۰۰ مشترک اینترنت پرسرعت (ADSL) می‌باشد. همچنین گازرسانی به این شهر از سال ۱۳۶۵ آغاز و در سال ۱۳۶۷ مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است، که هم‌اکنون دارای ۵۰۰ کیلومتر شبکه‌گذاری و ۳۶،۰۰۰ انشعاب نصب شده‌است. شهرداری ساختمان شهرداری ساوه - سال ۱۳۵۱ سابقه ایجاد شهرداری در ساوه طبق مدارک مستند به سال ۱۳۳۶ بازمی‌گردد، اما گفته‌ها حاکی از این است که در سال ۱۳۲۰ در این شهر بلدیه یا شهرداری وجود داشته‌است. فضای سبز شهری سرانه فضای سبز شهر ساوه برای هر نفر حدود ۱۳ متر مربع است. وسعت فضای سبز ۲،۶۷۵،۰۰۰ متر مربع شامل ۶۱ پارک محله‌ای، ۱۳ پارک اصلی و سایر فضاهای سبز است. میانگین سرانه فضای سبز این شهر با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی از میانگین کشوری بیشتر است. پارک طالقانی (پارک شهر) پارک ولیعصر پارک جنگلی اقتصاد و صنعت شهر صنعتی کاوه در ۱۰ کیلومتری شهر ساوه، بزرگترین شهر صنعتی کشور و یکی از قطب‌های مهم صنعت در ایران به حساب می‌آید. شهر صنعتی کاوه در سال ۱۳۵۲ در شمال شرقی شهر ساوه ایجاد شده‌است که هم‌اکنون در مساحتی بالغ بر ۳۰۰۰ هکتار و با بیش از ۵۰۰ واحد کارخانه تولیدی مشغول به فعالیت است. ترابری مسیرهای ارتباطی 30px12px آزادراه ۵ (ساوه - تهران) 30px12px آزادراه ۵ - (ساوه - سلفچگان - اراک) 30px12px آزادراه ۶ (ساوه-همدان) 22px جاده ۶۵ (ساوه - تهران) 22px جاده ۶۵ 22px (ساوه - اراک) 22px (ساوه - قم) 22px جاده ۴۸ (ساوه - همدان) فاصله شهر ساوه با برخی از مناطق پر رفت‌وآمد: شهر مقصد فاصله(KM) تهران ۱۱۲ قم ۷۰ همدان ۲۰۰ دلیجان ۱۲۰ اراک ۱۵۲ پایانه مسافربری پایانه مسافربری بین شهری ساوه در ورودی شهر ساوه قرار دارد. در این پایانه خطوط مختلف تاکسی، مینی‌بوس و اتوبوس قرار دارند. بیشترین میزان حمل و نقل مسافرین، بین این پایانه و پایانه مسافربری غرب تهران انجام می‌گیرد. راه‌آهن با اجرای راه‌آهن تهران-همدان، شهر ساوه نیز به شبکه ریلی کشور متصل می‌شود. تاکسی‌رانی شهر ساوه در سال ۱۳۹۱ دارای ۸۰۰ دستگاه تاکسی بوده‌است که روزانه ۹۰ هزار مسافر را در ۱۸ مسیر جابه‌جا کرده‌است. اتوبوس‌رانی سازمان اتوبوس‌رانی ساوه در سال ۱۳۷۷ با تصویب در وزارت کشور تاسیس شده و به صورت رسمی در ۱ فروردین ۱۳۷۹ آغاز به کار کرده‌است. اتوبوس‌رانی ساوه دارای ۱۸ خط و ۸۴ اتوبوس فعال است که روزانه ۸۰ هزار مسافر را جابه‌جا می‌کند. خدمات عمومی مراکز درمانی بیمارستان شهید مدرس بیمارستان شهید چمران بیمارستان فاطمه زهرا بیمارستان زنان و زایمان ۱۷ شهریور آتش‌نشانی آموزش آموزش عالی ساوه دارای ۱۲ مرکز آموزش عالی می‌باشد که دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در ۲۵ بهمن ۱۳۶۶ و دانشگاه پیام نور واحد ساوه در ۱۳۶۹ تاسیس شده‌است و مجموعا دارای ۱۸ هزار دانشجو می‌باشند. دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ساوه دانشگاه پیام نور واحد ساوه موسسه آموزش عالی رضویه ساوه موسسه آموزش عالی انرژی ساوه موسسه آموزش عالی دانشستان ساوه موسسه آموزش عالی فن و دانش ساوه موسسه آموزش عالی فخر رازی ساوه موسسه آموزش عالی ناصر خسرو ساوه دانشکده غیرانتفاعی اصول الدین ساوه دانشکده فنی‌وحرفه‌ای پسران ساوه مرکز آموزش عالی علمی کابردی جهاد دانشگاهی ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی شهرداری ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی بهزیستی ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی گروه صنعتی صفا دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه آموزشکده سما واحد ساوه مدارس علوم دینی حوزه علمیه ولی‌عصر (عج) حوزه علمیه امام صادق (ع) حوزه علمیه زنان فاطمه الزهرا (س) جاذبه‌های گردشگری، تاریخی و مذهبی و رهاورد تاریخی نمایی از مسجد جامع ساوه نمایی از ضریح و کاشی‌کاری‌های داخلی امامزاده سید اسحاق نظر به اینکه ساوه یکی از شهرستان‌های باستانی ایران زمین است لذا آثار باستانی آن نسبتا زیاد می‌بوده تا اینکه در حمله مغول و بعد به دست سپاهیان تیمور لنگ اکثر آن‌ها منهدم گردید. بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره صفویه مسجد جامع ساوه - قدمت تاریخی دوره سلجوقی مناره مسجد جامع - قدمت تاریخی ۵۰۴ ه‌.ق مناره مسجد میدان - سده ۵ ه‌.ق مسجد سرخ یا انقلاب - قدمت تاریخی ۴۵۳ ه‌.ق مسجد بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره زندیه گنبد چهارسوق - قدمت تاریخی دوره صفویه قلعه دختر یا قیزقلعه - قدمت تاریخی دوران ساسانیان امامزاده سید اسحاق - (از نوادگان موسی کاظم- با سه واسطه) - قدمت تاریخی ۶۷۶ ه‌. ق مذهبی امامزاده سید ابو رضا امامزاده عبدالله ابن موسی الکاظم امامزاده اسحاق ابن موسی الکاظم امامزاده سید حسین ابن موسی الکاظم امامزاده سید بشیر ابن موسی الکاظم امامزاده سید علی‌اصغر مراکز تفریحی دریاچه مصنوعی ساوه بام ساوه ره‌آوردها انار طالبی هتل‌ها هتل صدرا هتل کاوه دریاچه تفریحی ساوه - ۱۳۹۶ رسانه‌ها نشریه‌ها از جمله نشریات محلی ساوه می‌توان به دو هفته‌نامه پیام اندیشه، گل‌های ساوه، آرمان جوان، یاقوت سرخ، صبح ساوه، سیمانگار و ماه‌نامه‌های عهد جاوید و سیمای ساوه اشاره نمود. همچنین دو هفته‌نامه مدینه گفتگو یکی از نشریات شهرستان ساوه و استان مرکزی بود که در تیر ماه ۱۳۸۹ توقیف شده‌است. فرهنگ بومی صنایع دستی هنر صنایع دستی در شهر ساوه دارای قدمت زیادی است. وجود تکه‌های سفالینه کشف شده در اطراف تپه باستانی آوه شاهدی بر این مدعاست. همچنین گلیم ساوه یکی از آثار مشهور کشور است که از دوره صفوی در این شهر رواج داشته‌است. سفالگری در زمان سلجوقیان، ساوه یکی از مراکز مهم سفالگری بود که هر چند نمی‌توانست با ‹‹ری›› در این زمنیه رقابت کند ولی به هر طریق از اهمیت فراوانی برخور دار بود. پس از حمله مغول، ‹‹ری›› از فعالیت بازایستاد لکن ساوه همچنان به خلق آثار گرانبهایی در این زمینه ادامه داد. نمونه‌های زیبایی از سفالینه‌های ساوه‌ای در حفاریهای تپه‌های تاریخی ‹‹ آوه›› به دست آمده که در ‹‹ موزه ایران باستان›› نگاهداری می‌شود. گلیم بافی در گلیم ساوه استفاده از رنگ‌های مناسب و طرح‌های زیبا دیده می‌شود و این امر گلیم ساوه را در سطح استان مطرح ساخته‌است. روستای «نورعلی بیگ» در بخش مرکزی شهرستان ساوه از جمله روستاهایی است که بافت گلیم در آن مشهود است. از انواع گلیم‌ها، خورجین، گاله یا به اصطلاح ساوه‌ای‌ها «گووالا» و غیره تهیه می‌شود. گاله اغلب در کودکشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. «سفره آرد» یا به قول محلی‌ها «اون سفرا» از دیگر دست‌بافت‌های مردم این دیار است. سفره آرد گلیمی ظریف از نخ پنبه است و معمولا در نان‌پزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. قالی بافی رودوزیهای سنتی منبت قلمزنی غذاها و شیرینی‌ها از جمله شیرینی‌های سنتی شهر ساوه می‌توان به نان ماستی (نون ماستی یا نون قندی) و چوکه اشاره کرد. اماکن موزه‌ها موزه مردم‌شناسی چهارسوق که از آثار به جای مانده دوران صفویه است در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ به مناسب روز جهانی صنایع دستی به عنوان موزه مردم‌شناسی شهرستان ساوه مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است، در این موزه اشیای همچون کتب خطی و دست‌نویس، انواع قفل‌های قدیمی، ظروف مسی و سفالی، سکه و اسناد خطی، سنگ قبرهایی مربوط به دوره قاجار به نمایش درآمده‌است. نمای از ساختمان سینما ساوه - خرداد ۱۳۹۵ داخل سالن سینما ساوه - خرداد ۱۳۹۵ سینما در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ سینما شهر ساوه در سالن سلمان ساوجی که متعلق به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ساوه می‌باشد با اکران فیلم محمد رسول‌الله افتتاح شده‌است، پیش از این در سال ۱۳۷۴ سینما هلال احمر و پس از آن سینمایی که سابقا در محل فعلی سالن چمران ارشاد ساوه وجود داشته فعالیت آن متوقف شده بود. ظرفیت این سینما ۴۲۰ نفر است. کتابخانه‌ها کتابخانه هاشمی‌نژاد کتابخانه سلمان ساوجی کتابخانه علامه عسگری کتابخانه ولیعصر مردم زبان زبان مردم ساوه فارسی است و به لهجه ساوه‌ای صحبت می‌کنند. مصطفی چمران اتباع خارجی شهر ساوه به دلیل جاذبه‌های صنعتی و کشاورزی و نزدیکی به پایتخت ایران یکی از مناطق جذب اتباع خارجی به‌خصوص مهاجرین کشور افغانستان است، به‌طوری بیش از ۲۰ هزار افغانستانی در شهرستان و شهر ساوه زندگی می‌کنند و در شغل‌های سخت مشغول به‌کار هستند. همچنین در نزدیکی این شهر اردوگاه پناهندگان افغانی موسوم به مهمانشهر شهید ناصری وجود دارد که تاریخ ساخت آن به سال ۱۳۶۷ برمیگردد و براساس آمار رسمی فروردین ماه ۱۳۹۱، ۴۹۷۴ نفر پناهنده دارد. ورزش ورزشگاه چمران ساوه - ۱۳۹۵ سالن فجر ساوه شهر ساوه در دوره‌های مختلف تیم‌های ورزشی مانند باشگاه‌های باشگاه فوتسال شن‌سا ساوه و باشگاه فوتسال شهرداری ساوه در لیگ برتر فوتسال ایران داشته‌است. باشگاه شن‌سا ساوه قهرمان نخستین دوره جام باشگاه‌های آسیا در سال ۱۳۸۴، مسابقات بین‌المللی پرتغال موسوم به جام جهانی کوچک در سال ۱۳۸۶ و قهرمان لیگ برتر فوتسال ایران در سال ۱۳۸۵ شده‌است. همچنین باشگاه فوتبال شهر صنعتی کاوه که وابسته به شهر صنعتی کاوه در نزدیکی ساوه‌است در لیگ دسته اول ایران به عنوان نماینده شهر تهران شرکت می‌کند. در حال حاضر باشگاه فوتسال شهرداری ساوه و باشگاه فوتسال سن‌ایچ ساوه در لیگ برتر فوتسال ایران و باشگاه فوتبال خوشه طلایی ساوه در لیگ دسته دوم فوتبال ایران حضور دارند. مجموعه‌های ورزشی مجموعه ورزشی چمران مجموعه ورزشی هلال احمر مجموعه ورزشی تختی مجموعه ورزشی کوثر سالن فجر ساوه باشگاه تیراندازی شهرداری ساوه ساوه
[ "بخش مرکزی شهرستان ساوه", "انار", "طالبی", "استان مرکزی", "شهرستان ساوه", "ایران", "شهرستان زرندیه", "استان قزوین", "شهرستان تفرش", "استان قم", "استان تهران", "استان همدان", "کمیجان", "توران", "سیلاب", "پیامبر اسلام", "ری", "همدان", "اصفهان", "قزوین", "زنجان", "قم", "کاشان", "زمین‌شناسی", "ساسانیان", "سامانیان", "آل بویه", "سلجوقی", "مغول", "حمدالله مستوفی", "مارکوپولو", "صفویه", "شیعه", "۹۰۸", "عثمانی", "۱۹۲۵ (میلادی)", "۱۳۰۴", "کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران", "زرادخانه", "مامونیه", "سلفچگان", "تفرش", "نوبران", "رازقان", "باران", "طبقه‌بندی دمارتن", "طبقه‌بندی آمبرژه", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)", "بلدیه", "پارک", "شهر صنعتی کاوه", "آزادراه ۵ (ایران)", "آزادراه ۶ (ایران)", "جاده ۶۵ (ایران)", "جاده ۴۸ (ایران)", "تهران", "دلیجان", "اراک", "دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ساوه", "دانشگاه پیام نور واحد ساوه", "مؤسسه آموزش عالی رضویه ساوه", "مؤسسه آموزش عالی انرژی ساوه", "مؤسسه آموزش عالی دانشستان ساوه", "مؤسسه آموزش عالی فن و دانش ساوه", "مؤسسه آموزش عالی فخر رازی ساوه", "مؤسسه آموزش عالی ناصر خسرو ساوه", "دانشکده غیرانتفاعی اصول الدین ساوه", "دانشکده فنی‌وحرفه‌ای پسران ساوه", "مرکز آموزش عالی علمی کابردی جهاد دانشگاهی ساوه", "مرکز آموزش علمی کاربردی شهرداری ساوه", "مرکز آموزش علمی کاربردی بهزیستی ساوه", "مرکز آموزش علمی کاربردی گروه صنعتی صفا", "دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه", "آموزشکده سما واحد ساوه", "تیمور لنگ", "بازار ساوه", "مسجد جامع ساوه", "مناره مسجد جمعه (جامع)", "مناره مسجد میدان", "مسجد سرخ (ساوه)", "مسجد بازار ساوه", "زندیه", "گنبد چهارسوق", "قلعه دختر (ساوه)", "قیزقلعه (ساوه)", "امامزاده سید اسحاق (ساوه)", "موسی کاظم", "شهر", "محمد رسول‌الله (فیلم)", "افغانستان", "باشگاه فوتسال شن‌سا ساوه", "باشگاه فوتسال شهرداری ساوه", "لیگ برتر فوتسال ایران", "باشگاه فوتبال کاوه تهران", "لیگ آزادگان", "باشگاه فوتسال سن‌ایچ", "باشگاه فوتبال خوشه طلایی", "لیگ دسته دوم فوتبال ایران", "سالن فجر ساوه" ]
[ "ساوه", "شهرهای استان مرکزی", "شهرهای دارای فرمانداری ویژه" ]
625
فوبوس (قمر)
0
39
0
[ "فوبوس (ماه)" ]
false
10
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فوبوس فوبوس تصویری از فوبوس توسط نقشه‌بردار سراسر بهرام در ۱ ژوئن ۲۰۰۳ کشف کشف‌کننده آساف هال تاریخ کشف ۱۸ اوت، ۱۸۷۷ ویژگی‌های مداری (دوره جی۲۰۰۰) میانگین شعاع ۹۳۷۷٫۲ کیلومتر محیط ۵۸،۹۱۵ کیلومتر خروج از مرکز مداری ۰٫۰۱۵۱ حضیض ۹۲۳۵٫۶ کیلومتر اوج ۹۵۱۸٫۸ کیلومتر دوره حرکت انتقالی ۰٫۳۱۸ ۹۱۰ ۲۳ روز(۷ ساعت ۳۹٫۲ دقیقه) میانگین سرعت مداری ۲٫۱۳۸ کیلومتر/ثانیه زاویه میل ۱٫۰۹۳° (نسبت به استوای بهرام)۰٫۰۴۶° (تاصفحه لاپلاس محلی)۲۶٫۰۴° (تا دائرهالبروج) قمر بهرام (مریخ) ویژگی‌های جسمی میانگین قطر ۲۲٫۲ کیلومتر (۲۶٫۸ × ۲۱ × ۱۸٫۴)(۰٫۰۰۲۱ زمین) تخت‌شدگی ۰٫۳۱–۰٫۱۲ مساحت سطح ~۶،۱۰۰ کیلومتر مربع(۱۱٫۹ زمین) حجم ~۵،۵۰۰ کیلومتر مکعب ۳ (۵٫۰ نانو زمین) جرم ۱٫۰۷ کیلوگرم (۱٫۸ نانو زمین) میانگین چگالی ۱٫۹ g/cm3 گرانش سطح ۰٫۰۰۸۴–۰٫۰۰۱۹ m/s2 (۸٫۴–۱٫۹ mm/s2)(۸۶۰–۱۹۰ g) سرعت گریز ۰٫۰۱۱ کیلومتر/s (11 m/s) دوره چرخش هم‌زمان سرعت چرخش ۱۱٫۰ کیلومتر در ساعت (در درازترین محور) انحراف محور ۰° نسبت بازتاب ۰٫۰۷ دمای سطح ≈۲۳۳ کلوین فشار جوی جو ندارد. فوبوس بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین ماه سیاره بهرام (مریخ) است. بهرام دو ماه دارد. نام فوبوس از روی نام پسر آرس (مارس) در افسانه‌های یونانی گرفته شده‌است. فوبوس از همه ماه‌های سامانه خورشیدی به کره خود نزدیکتر است و تنها ۶۰۰۰ کیلومتر از بهرام فاصله دارد. میانگین شعاع فوبوس حدود ۱۱ کیلومتر است. فوبوس، یکی از کم انعکاس‌ترین اجسام در منظومه شمسی است. بزرگترین حفره بر روی سطح فوبوس، حفره استیکنی (Stickney) نام دارد. سرعت حرکت فوبوس به دور بهرام سریعتر از حرکت بهرام به دور خودش است. فوبوس، اولین بار توسط آساف هال (Asaph Hall)، ستاره‌شناس آمریکایی در ۱۸ اوت سال ۱۸۷۷ کشف شد. این ستاره‌شناس، ماه دیگر بهرام یعنی دیموس را نیز کشف کرد. محققان فوبوس را محل مناسب برای فرود میدانند،در دو سوم مسیر گردش فوبوس به دور مریخ، آسمان این قمر به وسیله مریخ پوشیده که باعث محافظت انسان دربرابر اشعه کیهانی و اشعه فرابنفش خورشید میشود. پرونده:Orbits of Phobos and Deimos.gif
[ "نقشه‌بردار سراسر مریخ", "۱۸ اوت", "۱۸۷۷ (میلادی)", "شعاع", "کیلومتر", "محیط (هندسه)", "خروج از مرکز مداری", "حضیض", "اوج (نجوم)", "روز", "ساعت", "دقیقه", "سرعت مداری", "ثانیه", "زاویه میل", "درجه (زاویه)", "صفحه لاپلاس", "دائرةالبروج", "قمر", "بهرام (سیاره)", "قطر", "زمین", "تخت‌شدگی", "مساحت سطح", "کیلومتر مربع", "حجم", "کیلومتر مکعب<sup>۳</sup>", "نانو", "جِرم (فیزیک)", "کیلوگرم", "چگالی", "گرانش", "شتاب", "شتاب گرانشی", "سرعت گریز", "چرخش هم‌زمان", "انحراف محور", "نسبت بازتاب", "سطح", "کلوین", "فشار جوی", "بهرام", "یونانی‌ها", "سامانه خورشیدی", "آساف هال" ]
[ "فوبوس (قمر)", "اجرام آسمانی کشف‌شده در سال ۱۸۷۷ (میلادی)", "قمرهای مریخ" ]
626
بارکف
0
9
0
[ "باركف", "پالت گذاری", "پالت گذاري" ]
false
2
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
بارکف یا پلت (pallet) یک سازه تخت و روصاف ترابری است که از چوب یا پلاستیک (و در مواردی از فلز) ساخته می‌شود. منظور از ساخت بارکف‌ها اینست که با آن بتوان به جابجایی بار و کالا به‌وسیله افرازه‌ها (لیفت‌تراک‌ها) به شیوه‌ای پایدار و ایمن پرداخت. کالاها را بر روی بارکف قرار می‌دهند و با تسمه‌های فلزی یا پوشش‌های پلاستیکی محکم کشش‌پذیر به همدیگر و به بارکف می‌بندند.
[ "ترابری", "فلز", "افرازه", "تسمه" ]
[ "بسته‌بندی", "ترابری", "موضوعات مرتبط با ترابری و توزیع", "صفحه‌های نامزد ادغام" ]
628
فهرست جزیره‌های دریاچه ارومیه
2
348
0
[ "نام جزیره‌های دریاچه ارومیه", "فهرست جزیره‌های دریاچه‌ی ارومیه", "فهرست جزیره های دریاچه ارومیه", "جزیره آتش (دریاچه ارومیه)", "جزیره آذر", "جزیره آذین", "جزیره آرام", "جزیره اردشیر", "جزیره آرش", "جزیره اسپیرک", "جزیره اسپیرو", "جزیره اشک‌سر", "جزیره امید", "جزیره ایران‌نژاد", "جزیره برد", "جزیره بردک", "جزیره برز", "جزیره برزو", "جزیره برزین", "جزیره بستور", "جزیره بن", "جزیره بن‌اشک", "جزیره بهرام", "جزیره پناه", "جزیره تخت", "جزیره تختان", "جزیره تشبال", "جزیره تنجک", "جزیره تنجه", "جزیره توس", "جزیره تیر", "جزیره جودره", "جزیره جوزار", "جزیره جوین", "جزیره چاک‌تپه", "جزیره چشمه‌کنار", "جزیره خرسک", "جزیره دی", "جزیره زاغ", "جزیره زرتپه", "جزیره زرکمان", "جزیره زرکنک", "جزیره زیرآبه", "جزیره سامانی", "جزیره سپید", "جزیره سرخ", "جزیره سروش", "جزیره سریجه", "جزیره سنگان", "جزیره سهران", "جزیره سیاه‌تپه", "جزیره سیاه‌سنگ", "جزیره سیاوش", "جزیره شاهین", "جزیره شبدیز", "جزیره شمشیران", "جزیره شورتپه", "جزیره شوش‌تپه", "جزیره کاکایی بالا", "جزیره کاکایی پایین", "جزیره کاکایی میانه", "جزیره کام", "جزیره کامه", "جزیره کاوه", "جزیره کرکس", "جزیره کریوه", "جزیره کفچه‌نوک", "جزیره کلسنگ", "جزیره کمان", "جزیره کنارک", "جزیره کوچک‌تپه", "جزیره گرده", "جزیره گرز", "جزیره گریوک", "جزیره گلگون", "جزیره گیو", "جزیره ماغ", "جزیره مرکید", "جزیره مشکین", "جزیره مهدیس", "جزیره مهر", "جزیره مهران", "جزیره مهرداد", "جزیره مهوار", "جزیره میانه", "جزیره میدان", "جزیره ناخدا", "جزیره نادید", "جزیره ناهید", "جزیره ناوی", "جزیره ناویان", "جزیره نهان", "جزیره نهفت", "جزيره آتش", "جزيره آذر", "جزيره آذين", "جزيره آرام", "جزيره آرش", "جزيره اردشير", "جزيره اسپيرو", "جزيره اسپيرك", "جزیره اشک سر", "جزيره اميد", "جزیره ایران نژاد", "جزيره برد", "جزيره بردك", "جزيره برز", "جزيره برزو", "جزيره برزين", "جزيره بستور", "جزيره بن", "جزیره بن اشک", "جزيره بهرام", "جزيره تخت", "جزيره تختان", "جزيره تشبال", "جزيره تنجه", "جزيره تنجك", "جزيره توس", "جزيره تير", "جزيره جودره", "جزيره جوزار", "جزيره جوين", "جزيره خرسك", "جزيره دي", "جزيره زاغ", "جزيره زرتپه", "جزيره زركمان", "جزيره زركنك", "جزيره زيرآبه", "جزيره ساماني", "جزيره سرخ", "جزيره سروش", "جزيره سريجه", "جزيره سنگان", "جزيره سهران", "جزيره سپيد", "جزیره سیاه تپه", "جزیره سیاه سنگ", "جزيره سياوش", "جزيره شاهين", "جزيره شبديز", "جزيره شمشيران", "جزيره شورتپه", "جزیره شوش تپه", "جزيره ماغ", "جزيره مركيد", "جزيره مشكين", "جزيره مهديس", "جزيره مهر", "جزيره مهران", "جزيره مهرداد", "جزيره مهوار", "جزيره ميانه", "جزيره ميدان", "جزيره ناخدا", "جزيره ناديد", "جزيره ناهيد", "جزيره ناوي", "جزيره ناويان", "جزيره نهان", "جزيره نهفت", "جزيره پناه", "جزیره چاک تپه", "جزیره چشمه کنار", "جزيره كام", "جزيره كامه", "جزيره كاوه", "جزيره كاكايي بالا", "جزيره كاكايي ميانه", "جزيره كاكايي پايين", "جزيره كركس", "جزيره كريوه", "جزیره کفچه نوک", "جزيره كلسنگ", "جزيره كمان", "جزيره كنارك", "جزیره کوچک تپه", "جزيره گرده", "جزيره گرز", "جزيره گريوك", "جزيره گلگون", "جزيره گيو", "جزیره‌های دریاچه ارومیه", "جزيره اشك سر", "جزيره ايران نژاد", "جزيره بن اشك", "جزيره سياه تپه", "جزيره سياه سنگ", "جزيره شوش تپه", "جزيره چاك تپه", "جزيره چشمه كنار", "جزيره كفچه نوك", "جزيره كوچك تپه", "فهرست جزيره هاي درياچه اروميه", "جزیرهٔ شبدیز", "جزیره اتش", "جزیره اذر", "جزیره اذین", "جزیره ارام", "جزیره ارش", "جزیره زیرابه", "جزیرهٔ آتش", "جزیرهٔ آذر", "جزیرهٔ آذین", "جزیرهٔ آرام", "جزیرهٔ آرش", "جزیرهٔ اردشیر", "جزیرهٔ اسپیرو", "جزیرهٔ اسپیرک", "جزیرهٔ اشک‌سر", "جزیرهٔ امید", "جزیرهٔ ایران‌نژاد", "جزیرهٔ برد", "جزیرهٔ بردک", "جزیرهٔ برز", "جزیرهٔ برزو", "جزیرهٔ برزین", "جزیرهٔ بستور", "جزیرهٔ بن", "جزیرهٔ بن‌اشک", "جزیرهٔ بهرام", "جزیرهٔ تخت", "جزیرهٔ تختان", "جزیرهٔ تشبال", "جزیرهٔ تنجه", "جزیرهٔ تنجک", "جزیرهٔ توس", "جزیرهٔ تیر", "جزیرهٔ جودره", "جزیرهٔ جوزار", "جزیرهٔ جوین", "جزیرهٔ خرسک", "جزیرهٔ دی", "جزیرهٔ زاغ", "جزیرهٔ زرتپه", "جزیرهٔ زرکمان", "جزیرهٔ زرکنک", "جزیرهٔ زیرآبه", "جزیرهٔ سامانی", "جزیرهٔ سرخ", "جزیرهٔ سروش", "جزیرهٔ سریجه", "جزیرهٔ سنگان", "جزیرهٔ سهران", "جزیرهٔ سپید", "جزیرهٔ سیاه‌تپه", "جزیرهٔ سیاه‌سنگ", "جزیرهٔ سیاوش", "جزیرهٔ شاهین", "جزیرهٔ شمشیران", "جزیرهٔ شورتپه", "جزیرهٔ شوش‌تپه", "جزیرهٔ ماغ", "جزیرهٔ مرکید", "جزیرهٔ مشکین", "جزیرهٔ مهدیس", "جزیرهٔ مهر", "جزیرهٔ مهران", "جزیرهٔ مهرداد", "جزیرهٔ مهوار", "جزیرهٔ میانه", "جزیرهٔ میدان", "جزیرهٔ ناخدا", "جزیرهٔ نادید", "جزیرهٔ ناهید", "جزیرهٔ ناوی", "جزیرهٔ ناویان", "جزیرهٔ نهان", "جزیرهٔ نهفت", "جزیرهٔ پناه", "جزیرهٔ چاک‌تپه", "جزیرهٔ چشمه‌کنار", "جزیرهٔ کام", "جزیرهٔ کامه", "جزیرهٔ کاوه", "جزیرهٔ کاکایی بالا", "جزیرهٔ کاکایی میانه", "جزیرهٔ کاکایی پایین", "جزیرهٔ کرکس", "جزیرهٔ کریوه", "جزیرهٔ کفچه‌نوک", "جزیرهٔ کلسنگ", "جزیرهٔ کمان", "جزیرهٔ کنارک", "جزیرهٔ کوچک‌تپه", "جزیرهٔ گریوک", "جزیرهٔ گلگون", "جزیرهٔ گیو", "جزیرهٔ گرده", "جزیرهٔ گرز", "فهرست جزیره‌های دریاچهٔ ارومیه", "جزيره اتش", "جزيرهٔ آتش", "جزيره اذر", "جزيرهٔ آذر", "جزيره اذين", "جزيرهٔ آذين", "جزيره ارام", "جزيرهٔ آرام", "جزيره ارش", "جزيرهٔ آرش", "جزيرهٔ اردشير", "جزيرهٔ اسپيرك", "جزيرهٔ اسپيرو", "جزيرهٔ اشك سر", "جزيرهٔ اميد", "جزيرهٔ ايران نژاد", "جزيرهٔ برد", "جزيرهٔ بردك", "جزيرهٔ برز", "جزيرهٔ برزو", "جزيرهٔ برزين", "جزيرهٔ بستور", "جزيرهٔ بن", "جزيرهٔ بن اشك", "جزيرهٔ بهرام", "جزيرهٔ تخت", "جزيرهٔ تختان", "جزيرهٔ تشبال", "جزيرهٔ تنجك", "جزيرهٔ تنجه", "جزيرهٔ توس", "جزيرهٔ تير", "جزيرهٔ جودره", "جزيرهٔ جوزار", "جزيرهٔ جوين", "جزيرهٔ خرسك", "جزيرهٔ دي", "جزيرهٔ زاغ", "جزيرهٔ زرتپه", "جزيرهٔ زركمان", "جزيرهٔ زركنك", "جزيره زيرابه", "جزيرهٔ زيرآبه", "جزيرهٔ ساماني", "جزيرهٔ سرخ", "جزيرهٔ سروش", "جزيرهٔ سريجه", "جزيرهٔ سنگان", "جزيرهٔ سهران", "جزيرهٔ سياهٔ تپه", "جزيرهٔ سياهٔ سنگ", "جزيرهٔ سياوش", "جزيرهٔ سپيد", "جزيرهٔ شاهين", "جزيرهٔ شبديز", "جزيرهٔ شمشيران", "جزيرهٔ شورتپه", "جزيرهٔ شوش تپه", "جزيرهٔ كاكايي بالا", "جزيرهٔ كاكايي ميانه", "جزيرهٔ كاكايي پايين", "جزيرهٔ كام", "جزيرهٔ كامه", "جزيرهٔ كاوه", "جزيرهٔ كركس", "جزيرهٔ كريوه", "جزيرهٔ كفچهٔ نوك", "جزيرهٔ كلسنگ", "جزيرهٔ كمان", "جزيرهٔ كنارك", "جزيرهٔ كوچك تپه", "جزيرهٔ ماغ", "جزيرهٔ مركيد", "جزيرهٔ مشكين", "جزيرهٔ مهديس", "جزيرهٔ مهر", "جزيرهٔ مهران", "جزيرهٔ مهرداد", "جزيرهٔ مهوار", "جزيرهٔ ميانه", "جزيرهٔ ميدان", "جزيرهٔ ناخدا", "جزيرهٔ ناديد", "جزيرهٔ ناهيد", "جزيرهٔ ناوي", "جزيرهٔ ناويان", "جزيرهٔ نهان", "جزيرهٔ نهفت", "جزيرهٔ پناه", "جزيرهٔ چاك تپه", "جزيرهٔ چشمهٔ كنار", "جزيرهٔ گرده", "جزيرهٔ گرز", "جزيرهٔ گريوك", "جزيرهٔ گلگون", "جزيرهٔ گيو", "جزيرهٔ اتش", "جزيرهٔ اذر", "جزيرهٔ اذين", "جزيرهٔ ارام", "جزيرهٔ ارش", "جزيرهٔ زيرابه", "جزیرهٔ اتش", "جزیرهٔ اذر", "جزیرهٔ اذین", "جزیرهٔ ارام", "جزیرهٔ ارش", "جزیرهٔ اشک سر", "جزیرهٔ ایران نژاد", "جزیرهٔ بن اشک", "جزیرهٔ زیرابه", "جزیرهٔ سیاهٔ تپه", "جزیرهٔ سیاهٔ سنگ", "جزیرهٔ شوش تپه", "جزیرهٔ چاک تپه", "جزیرهٔ چشمهٔ کنار", "جزیرهٔ کفچهٔ نوک", "جزیرهٔ کوچک تپه", "جزيرهٔ سياه تپه", "جزیرهٔ سیاه تپه", "جزيرهٔ سياه سنگ", "جزیرهٔ سیاه سنگ", "جزيرهٔ چشمه كنار", "جزیرهٔ چشمه کنار", "جزيرهٔ كفچه نوك", "جزیرهٔ کفچه نوک", "جزيره هاي درياچه اروميه", "جزیره های دریاچه ارومیه", "جزیره‌های دریاچهٔ ارومیه", "جزيرهٔ هاي درياچهٔ اروميه", "جزیرهٔ های دریاچهٔ ارومیه", "جزيره هاي درياچهٔ اروميه", "جزیره های دریاچهٔ ارومیه", "فهرست جزيره هاي درياچهٔ اروميه", "فهرست جزیره های دریاچهٔ ارومیه", "فهرست جزيره هاي درياچه ي اروميه", "فهرست جزیره های دریاچه ی ارومیه", "نام جزيره هاي درياچه اروميه", "نام جزیره های دریاچه ارومیه", "جزیره آتش" ]
false
114
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
نام ۱۰۲ جزیره دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی ایران بدین شرح است: جزیره آتش جزیره آذر جزیره آذین جزیره آرام جزیره آرزو جزیره آرش جزیره اردشیر جزیره اسپیر جزیره اسپیرک جزیره اسپیرو جزیره اشک جزیره اشک‌سر جزیره اشکو جزیره امید جزیره ایران‌نژاد جزیره برد جزیره بردک جزیره بردین جزیره برز جزیره برزو جزیره برزین جزیره بستور جزیره بن جزیره بن‌اشک جزیره بهرام جزیره پناه جزیره پنهان جزیره پیشوا جزیره تخت جزیره تختان جزیره تشبال جزیره تک جزیره تنجک جزیره تنجه جزیره توس جزیره تیر جزیره جودره جزیره جوزار جزیره جوین جزیره چاک‌تپه جزیره چشمه‌کنار جزیره خرسک جزیره دی جزیره زاغ جزیره زرتپه جزیره زرکمان جزیره زرکنک جزیره زیرآبه جزیره سامانی جزیره سپید جزیره سرخ جزیره سروش جزیره سریجه جزیره سنگان جزیره سنگو جزیره سهران جزیره سیاوش جزیره سیاه‌تپه جزیره سیاه‌سنگ جزیره شاهی جزیره شاهین جزیره شبدیز جزیره شمشیران جزیره شورتپه جزیره شوش‌تپه جزیره کاکایی بالا جزیره کاکایی پایین جزیره کاکایی میانه جزیره کام جزیره کامه جزیره کاوه جزیره کبودان جزیره کرکس جزیره کریوه جزیره کفچه‌نوک جزیره کلسنگ جزیره کمان جزیره کنارک جزیره کوچک‌تپه جزیره گرده جزیره گرز جزیره گریوک جزیره گلگون جزیره گیو جزیره ماغ جزیره مرکید جزیره مشکین جزیره مهدیس جزیره مهر جزیره مهران جزیره مهرداد جزیره مهوار جزیره میانه جزیره میدان جزیره ناخدا جزیره نادید جزیره ناوی جزیره ناویان جزیره نهان جزیره نهفت
[ "دریاچه ارومیه", "استان آذربایجان غربی", "جزیره شمشیران", "جزیره شوش‌تپه", "جزیره کاکایی بالا", "جزیره کاکایی میانه", "جزیره کفچه‌نوک", "جزیره کوچک‌تپه" ]
[ "جزیره‌های دریاچه ارومیه", "فهرست‌های جزیره‌ها بر پایه کشور" ]
629
مراغه
2
585
0
[ "ماراغا" ]
false
259
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "مراغه" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۳۷٫۲۴" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۴۶٫۱۶" }, { "Item1": "تصویر", "Item2": "Maragha Montage.jpg" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۵۰" }, { "Item1": "برچسب تصویر", "Item2": "مقبره اوحدی مراغه‌ای" }, { "Item1": "استان", "Item2": "آذربایجان شرقی" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "مراغه" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "ماراغا" }, { "Item1": "نام‌های‌دیگر", "Item2": "ماراویا. ماراوا (به معنی جایگاه ماد)" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "افراه‌رود، افرازه‌روح، افراهروذ، افرازه‌رود، افرازهارود، امدادهارود، مراوا یا ماراوا، ماراغا" }, { "Item1": "جمعیت شهری", "Item2": "۱۷۵۲۵۵ نفر" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[ترکی آذربایجانی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "[[شیعه]]" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۲۶ کیلومتر مربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۱۴۷۷٫۷ متر" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۱۲٫۵ سانتی‌گراد" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۳۲۲٫۴ میلی‌متر" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۸۱٫۵" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "محمدرضا احمدی" }, { "Item1": "شماره پلاک", "Item2": "۲۵ ب\n۳۵ ق" }, { "Item1": "ره‌آورد", "Item2": "[[باسلوق]]، [[سجوق]]، [[شیرینی چای]]، [[صابون مراغه]]، [[آجیل]]، [[خشکبار]]، [[عسل]] سهند، [[قالی ابریشمی]]، [[حلوای سنتی]]، [[انگور]]، [[سیب مراغه]]، [[دوغ محلی]]، [[گیاهان دارویی]]، [[ماهی قزل آلا]]؛ [[خیار مردق]]؛ انگور [[ورجوی]]؛ [[گردو]]؛ [[آلو]];[[کشمش]];[[بادام]]؛ عرقیجات گیاهی؛ [[فلفل]]؛ [[قیماق]];[[ماست کیسه ایی]];[[لواشک]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۴۱\nروستاها 041" } ], "Title": "شهر ایران" }
مراغه دومین شهر بزرگ استان آذربایجان شرقی و مرکز اداری شهرستان ویژه مراغه است. این شهر در کنار رودخانه صوفی‌چای در دامنه جنوبی کوه سهند و در ۱۳۵ کیلومتری جنوب مرکز استان واقع شده‌است. در سال ۸۷ خورشیدی طرح ایجاد منطقه ویژه اقتصادی سهند مراغه در این منطقه به تصویب دولت رسید، و در تاریخ 97/03/13 دولت دستور فعال سازی و عملیاتی نمودن این منطقه را صادر کرد. مراغه که به باغ شهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد جزو ده شهر تاریخی ایران می‌باشد. سالانه گردشگران خارجی و ایرانی زیادی از مراغه دیدن می‌کنند. مراغه با فضای سبز و باغهای متعدد در داخل شهر همچنین رودخانه زیبای صوفی چای که از مرکز شهر می‌گذرد یکی از مهم‌ترین مراکز توریستی و گردشگری در استان آذربایجان شرقی بحساب می‌آید، خیابان‌های مشجر و درختان سر به فلک کشیده زیبایی خاصی به خیابانهای مراغه بخشیده‌است. مراغه همچنین دومین کهن شهر آذربایجان بعد از ارومیه می‌باشد این شهر از دوران قبل از اسلام آباد بوده‌است اما قرن‌های ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله‌های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده‌است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد. مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می‌شود. رصد خانه مراغه که در دوران خواجه نصیر بنا شده از جمله آثار تاریخی برجسته مراغه و ایران است که بیش از ۴۰۰۰۰۰جلد کتاب در آن موجود بوده‌است و بزرگترین دانشمندان اسلامی سراسر جهان اسلام در آن گرد هم آمده بودند. مراغه با دارابودن ۲۶ کیلومتر مربع مساحت (سال ۱۳۹۴ خورشیدی ) و ۱۷۵۲۵۵نفر جمعیت شهری که بدون احتساب بخش‌ها و روستاهای حومه آن این میباشد (سال ۱۳۹۵ خورشیدی )، دومین شهر بزرگ پس از تبریز و دومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز به‌شمار می‌رود. نام واژه مراغه، از حدود قرن دوم هجری رایج شده‌است. به گفته مورخان، این شهر با نام‌هایی همچون افراه‌رود (احمد بلاذری)، افرازه‌روح (معجم‌البلدان)، افراهروذ (احمد بن یعقوبی)، افرازه‌رود (یاقوت حموی)، افرازهارود (بارتولد)، امدادهارود، مراوا یا ماراوا (کسروی) و ماراغا (ویلسون، سیاح انگلیسی) شناخته می‌شده‌است. قسمتی از وجه تسمیه در مورد وجه تسمیه نام مراغه نظریات زیر مطرح شده‌است: ماراوا احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان می‌نویسد: «بی‌گمان درست این نام مراوا یا ماراوا بوده و از اینرو معنی آن را جایگاه ماد توان پنداشت.» ماراغا ویلسون، سیاح انگلیسی در سفرنامه‌اش لفظ مراغه را برداشتی از نام یک اسقف مشهور نسطوری به نام ماراغا می‌پندارد. مارکیانا برخی محققان نام مراغه را با مارکیانا که در کتاب تعلیمات جغرافیایی بطلمیوس به دریاچه ارومیه اطلاق شده، مرتبط می‌دانند. تاریخ این شهر از دوران قبل از اسلام‌آباد بوده‌است اما قرن‌های ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله‌های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده‌است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد. پیش از اسلام دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمه‌مستقل به نام «اوئیش‌دیش» یا «ویش‌دیش» در سده هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیه مراغه کنونی و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر داده‌است. اما هیچ نشانه‌ای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست. در سال ۳۶ پیش از میلاد، مارک آنتونی، سردار روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بوده‌است محاصره کرده بوده‌است که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپات‌ها و پارتیان شد و عقب‌نشینی کرد. شهر نام‌برده به احتمال زیاد مراغه کنونی بوده‌است. پس از اسلام در سال ۲۲ هجری قمری ناحیه مراغه در پی حمله اعراب به تصرف ایشان درآمد. مراغه در استان آذربایجان در دوره خلفای عباسی محمد افشین در سال ۲۸۰ هجری قمری پس از غلبه بر حاکم مراغه، عبدالله بن حسین همدانی، مراغه را به عنوان پایتخت حکومتش برگزید. عهد مغول مغولان در ماه صفر سال ۶۱۸ هجری قمری عزم تسخیر مراغه کردند. پس از یک هفته درگیری، مراغه به تصرف آنان درآمد، پس از خون‌ریزی بسیار غارت و سوزاندن بقایا خارج شدند. در سال ۶۲۲ هجری قمری جلال‌الدین خوارزمشاه بدون مقاومت مهمی مراغه را تصرف کرد. در این زمان قسمتی از ویرانی‌های حمله مغول ترمیم شد. پس از رفتن سلطان جلال‌الدین از آذربایجان، در اواخر سال ۶۲۸ هجری قمری قشون مغول دوباره مراغه را تصرف کردند. گنبد محافظی که روی بقایای رصدخانه مراغه بر فراز تپه رصد در سمت شمال غربی مراغه ساخته شده‌است.عکس، گرفته‌شده در جریان گذرش سیاره ناهید در سال ۲۰۰۴م. هلاکوخان پس از مرگ چنگیزخان، متصرفات مغول بین فرزندانش تقسیم شد. در اواخر نیمه اول قرن هفتم یکی از نوادگان چنگیز به نام هلاکو فرماندهی اردوی غرب را به دست گرفت و بار دیگر به ایران حمله کرد. وی پس از تصرف نقاط شرقی ایران و قلع و قمع اسماعیلیان عازم بغداد شد. هلاکو بغداد را غارت کرد و با قتل مستعصم به خلافت عباسیان خاتمه بخشید. سپس در تاریخ صفر ۶۵۶ هجری قمری به ایران بازگشت و در آذربایجان مستقر شد و مراغه را به سبب آب و هوای خنک و مراتع خرم، پایتخت خود قرار داد. اوج شهرت و آبادانی مراغه در این زمان است. به فرمان هلاکو دانشگاهی بزرگ، رصدخانه و سایر مراکز تحقیقات و علمی به دست خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری چندین دانشمند و ستاره‌شناس دیگر تاسیس شد و دانش‌پژوهانی از اطراف و اکناف عالم جهت مطالعه به این شهر رو آوردند. هلاکو در سال ۶۶۳ هجری قمری در اثر عارضه‌ای در گذشت و طبق آئین مغول به خاک سپرده شد.خواجه نصیرالدین طوسی در آن واقعه می‌گوید: چون هلاکو ز مراغه به زمستان‌گه شد کرد تقدیر ازل نوبت او را آخر سال بر ششصد و شصت و سه، شب یکشنبه که شب نوزدهم بد ز ربیع‌الثانی با توجه به این که هلاکو بودایی و زن و مادرش مسیحی بودند، در این دوران مراغه و حوالی آن مرکز مسیحیت به‌شمار می‌رفته‌است. رومیان، ارامنه، نسطوریان، به ویژه دانشمندان و هنرمندان این فرق در مراغه گرد آمدند و کلیساهای متعددی ساخته شد. حصار شهر شهر با دیواری بلند محصور بوده‌است که منسوب به دوران حکومت هلاکو است. در قرن هشتم هجری که ایلخانان ضعیف شدند، حکومت به دست فئودال‌های مغول، چوپانیان و جلایریان افتاد. دوره قاجار در اوایل این دوره، مراغه جزء ده شهر بزرگ و پرجمعیت ایران بوده‌است که شهرهای بناب، عجبشیر، ملکان، هشترود، میاندوآب (مرحمت آباد)، مهاباد (ساوج بلاغ)، آذرشهر (دهخوارگان)، شاهین‌دژ و قره‌آغاج (چاراویماق) از توابع آن بوده‌اند. در این دوره اولین کارخانه اسلحه‌سازی ایران در مراغه دایر شده‌است. مردم زبان مردم مراغه به زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌کنند. همچنین زبان ارمنی در بین مسیحیان ساکن رواج دارد. حمدالله مستوفی در ۷۴۰ قمری در کتابش، نزههالقلوب، زبان مردم شهر مراغه را «پهلوی مغیر» یا «پهلوی معرب» نامیده که منظور همان زبان آذری است. اولیاء چلبی درنیمه دوم قرن یازدهم هجری نیز می‌گوید که «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتگو می‌کنند» دکتر محمدامین ریاحی خویی در رابطه با این سخن اولیاء چلبی می‌گوید: سخن او درباره زنان مراغه، فصل رساله انارجانی را «تواظعات اناث تبریز» به زبان کهن یاد می‌آورد و معلوم می‌شود که خانه نشینی زنان و دوری آن‌ها از اجتماع و بی‌نیازی آن‌ها از گفتگوهای دیوانی و بازاری سبب شده که طبعا دگرگشتهای زبان در محاورات آن‌ها کمتر و دیرتر اثر بگزارد. مراغی‌های رودبار الموت پس از حملات عرب‌ها گروهی از مردم مراغه در حدود هزار سال پیش از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغی‌ها نامیده می‌شوند و در ۷–۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند و به گویش مراغی که از گویش‌های زبان تاتی است، سخن می‌گویند. مراغیان، مانند سایر ساکنان منطقه به صورت رسمی شیعه شناخته می‌شوند اما به نظر می‌رسد به آیین زرتشتی و نیز اسماعیلیه مقید هستند. حمدالله مستوفی در نزههالقلوب می‌نویسد: «مراغیان را به مزدکی نسبت کنند، و چون اشخاص باسواد در میان مراغی‌ها نایاب است و در کتمان طریقه خود مصرند و هیچ‌گاه میل ندارند دیگران به راه رسم و عقیده آن‌ها آگاه شونده از این رو نمی‌توان به حقیقت معتقدات آن‌ها آگاهی یافت.» احسان یارشاطر زبان مراغی را بازمانده زبان مادها می‌داند و چنین توصیفش می‌کند: «زبان مراغی، مانند برخی از لهجه‌های تاتی طارم علیا (هزار رودی و نوکیانی) و اشهاردی و چلی (در رامند) و کرنی و کرلقی (در خلخال) زبانی نسبتا محافظه‌کار است و بسیاری از خصوصیات کهن‌تر لهجه‌های مادی را حفظ کرده‌است. » زبان ترکی با ورود سلجوقیان به آذربایجان و در دوره‌های بعد، حکومت قره‌قویونلوها و آق‌قویونلوها گسترش یافت و در زمان صفویه که زبان دربار ترکی بود به بالاترین پایگاه خود در آذربایجان رسید و زبان همگانی شد. دین اکثریت قریب به اتفاق مردم مراغه مسلمان و دارای مذهب شیعه هستند. اقلیتی از سایر ادیان از قبیل چند خانواده ارمنی نیز در آن ساکن هستند. ارامنه در زمانی که مراغه به عنوان پایتخت انتخاب شده بود از آنجا که مادر هلاکو مسیحی بود، مسیحیان از امتیازات خاصی برخوردار بودند؛ رومیان، ارامنه و نسطوریان از اطراف و اکناف در این شهرگرد آمدند و کلیساهای متعدد ساخته شد. در آن زمان خلیفه ارامنه در این شهر سکونت داشته‌است. غازان در زمان حکومتش فرمان قبول اسلام و تخریب کلیساها، معابد یهود و بودایی و آتشکده‌های زرتشتی را صادر می‌کند. این فرمان در مراغه نیز به شدت تعقیب می‌شود و به مرور زمان از تعداد ارامنه در این منطقه کاسته می‌شود. در ادوار گذشته و در اثر حملات کردها و هم‌زمان با مهاجرت بزرگ ارامنه ایران در سال ۱۸۲۸ میلادی تعداد ۷۰۰ خانوار ارمنی از این شهر و روستاهای اطراف به قفقاز مهاجرت کردند و تعداد زیادی از دهات ارمنی‌نشین خالی از سکنه شد. اینان در دهکده‌ای که در قره‌باغ ایجاد و به مناسبت خاستگاه‌شان مراغه نام‌گذاری شده بود ساکن شدند. بعد از وقایع شهریور ماه سال ۱۳۲۰ و وقایع سال ۱۳۲۴ نیز تعداد زیادی از ارامنه به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کردند. جمعیت طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ برآورد جمعیت مراغه در نقاط شهری، برابر ۱۶۳۸۵۹ نفر، با۱۲۵۲۸۳ مرد و ۱۲۲۳۹۸ زن بوده‌است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ حمعیت شهر مراغه به بیش از ۱۷۵ هزار نفر افزایش یافته‌است. جغرافیا موقعیت مراغه در جنوب غربی استان آذربایجان شرقی، در مشرق دریاچه ارومیه و بر دامنه جنوبی کوه سهند قرار گرفته و از شمال به شهرستان تبریز، از شرق به شهرستان هشترود، از جنوب به شهرستان میاندوآب و از غرب به دریاچه ارومیه محدود است. صوفی‌چای. آب و هوا آب و هوای مراغه معتدل متمایل به سرد و نسبتا مرطوب است. بیشینه دمای این شهر در تابستان‌ها حدود ۳۵ درجه سانتی‌گراد بالای صفر و کمینه آن در زمستان‌ها حدود ۲۰ درجه سانتی‌گراد زیر صفر است؛ همچنین میزان بارش سالانه در مراغه حدود ۳۳۰ میلی‌متر و ایام یخبندان آن، حدود ۱۱۴ روز در سال است. به‌جهت قرارگرفتن این شهر در دامنه جنوبی سهند، رودخانه‌هایی نظیر صوفی‌چای و مردق‌چای که از این کوهستان سرچشمه می‌گیرند، از داخل مراغه عبور کرده و در رونق و آبادانی شهر تاثیر به‌سزایی داشته‌اند. بارندگی بارش برف در این شهر معمولا از دی ماه شروع و تا اواسط اسفند ماه ادامه دارد. بارش باران‌های بهاری که در اصطلاح محلی به «نیسان» مشهور است از اوایل فروردین ماه شروع شده و تا اواسط اردیبهشت ماه، ادامه می‌یابد. ناهمواری‌ها به‌طور کلی شهرستان مراغه متشکل از دو ناحیه کوهستانی و جلگه‌ای است که از شمال به جنوب و از شرق به غرب تا سواحل دریاچه ارومیه و جلگه میاندوآب از ارتفاع کوه‌ها کاسته می‌شود. ارتفاعات سهند در شمال، مندیل‌بسر و سرگونی در جنوب شرقی، قوزلجه در شمال غربی و قره‌قشون در جنوب غربی از ارتفاعات مهم اطراف این شهر هستند. زمین‌شناسی منطقه فسیلی در میانه قرن ۱۹ میلادی لایه‌هایی فسیلی در خاک مراغه کشف شد؛ اولین بار در سال ۱۸۴۰ یک مامور شوروی به نام «خانیکوف» که به عنوان کنسول دولت روس در تبریز مقیم بود مقادیری استخوان و فسیل کشف کرد. از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ تیمی مشترک از موزه تاریخ طبیعی لس آنجلس و موزه ملی تاریخ طبیعی آمریکا اقدام به حفاری و مطالعه در منطقه کردند. قدمت این لایه‌ها ۱۱ تا ۵ میلیون سال پیش (اواخر میوسن تا اوایل پلیوسن) دانسته شده‌است. در گذشته محققان و کارشناسان مختلفی از کشورهای اتریش، انگلیس، آمریکا، فرانسه و در سال‌های اخیر از کشورهای فنلاند، چین و ژاپن مطالعاتی بر روی فسیل‌های منطقه انجام داده‌اند. این منطقه با فسیل‌هایی به قدمت هفت میلیون سال به عنوان نخستین اثر ملی، طبیعی و فسیلی ایران شناخته می‌شود. مسجد جمکران نمای شهر از ویژگی‌های مراغه، باغ‌های بزرگ اطراف شهر و خیابان‌های مشجر است. مراغه شهری زیباست که در امتداد یک دره سرسبز کشیده شده‌است که آن را کوه‌ها و تپه‌ماهورهایی چند احاطه کرده‌اند. مکان‌های دیدنی آثار تاریخی مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می‌شود. مزارهای پنجگانه بندانگشتی بندانگشتی بندانگشتی این پنج بنای متعلق به قرن‌های ۶ تا ۸ هجری، برجسته‌ترین بقاع واقع در این شهر هستند: تاریخ بایگانی= معبد مهر که باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاه‌ها و معابد بشر پیش از تاریخ محسوب کرد از تاریخ ناگفته مراغه حکایت دارد. این معبد در زیر یک گورستان تاریخی قرار داردو با خاک‌برداری، بخش‌هایی از آن، خود را نمایان کرده، اما همچنان بخش عمده‌ای ازآن در زیر خاک قرار دارد. گنبد سرخ در بین پنج بقعه واقع در مراغه قدیمی‌ترین است که در آذربایجان بیشتر به گنبد قرمز مشهور است. تاریخ احداث بنا ۱۵ شوال ۵۲۵ هجری قمری است و در جنوب غربی شهر واقع شده‌است. برج مدور احداث این بنا در تاریخ رجب ۵۶۳ هجری قمری به پایان رسیده‌است. این بنای مدور که از گنبد و سقف آن چیزی بر جا نمانده‌است در کنار گنبد کبود قرار دارد. گنبد کبود در فاصله حدود ۱۰ متری برج مدور بنایی به شکل منشور ده‌وجهی وجود دارد که مردم محلی آن را «قبر مادر هلاکو» یا «گوی برج» (به معنای «برج کبود») می‌نامند. البته با توجه به کتیبه‌های حک شده بر بنا که آیاتی از قرآن در آن‌ها به چشم می‌خورد ادعای نسبت این بنا با مادر مسیحی هلاکو مردود است. گنبد غفاریه تاریخ احداث این مقبره در فاصله سال‌های ۷۲۵ تا ۷۲۸ هجری قمری است. این بنای مربعی شکل در شمال غربی شهر و در کنار رودخانه صوفی قرار دارد. گوی برج این بنا در محله اتابک، کوچه سبزیچی‌ها قرار داشت که در طول سال‌های ۱۳۱۵–۱۳۱۶ هجری شمسی به کلی ویران شد و امروزه اثری از این بنای مدور وجود ندارد. رصدخانه پس از انتخاب مراغه به عنوان پایتخت از سوی هلاکو، به تقاضای خواجه نصیرالدین طوسی موجبات ایجاد رصدخانه‌ای بر تپه‌ای در شمال غرب شهر فراهم شد. خواجه اقدام به تاسیس این رصدخانه کرد و زیج ایلخانی را در این رصدخانه تدوین نمود. همچنین دانشمندانی را از اطراف و اکناف به مراغه دعوت کرد و با همکاری آنان مرکزی علمی تشکیل داد. آرامگاه اوحدی مقبره رکن‌الدین ابوالحسن مراغی در باغی متعلق به فرقه‌ای از اهل حق مراغه قرار دارد. این مقبره در سال ۱۳۵۲ تجدید بنا شد، این عملیات شامل ساخت گنبدی از بتون آرمه (سنگ مقبره قبلی به موزه آرامگاه منتقل شده‌است)، محوطه‌سازی و ساخت کتابخانه بود. در جوار این آرامگاه، مقبره دیگری متعلق به پیری به نام سرخوش بیگ وجود دارد که در هم‌زمان با اوحدی می‌زیسته‌است. این مقبره مورد احترام و زیارت‌گاه دسته‌ای از مریدان علی بن ابیطالب به نام گوران‌ها می‌باشد. معبد مهر مراغه این بنای تاریخی را متعلق به دوره اشکانی و جایی می‌دانند که آیین مهرپرستی در آن اجرا می‌شد. اهالی منطقه این محوطه را با نام‌هایی مانند «امامزاده معصوم مراغه‌ای»، «خانقاه»، «اجاق» و «اولیاء» نامیده‌اند و مناطقی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل»، «چله خانه» و یک محوطه تاریخی دارد که به‌نظر می‌رسد قبرستانی مربوط به عصر آهن است. معبد «مهر» نیایشگاه زیرزمینی و محل پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی در جنوب روستای ورجوی مراغه به صورت زیرزمینی و صخره‌ای بنا شده‌است. پیروان آیین مهر، آن را با تراشیدن قطعه سنگی عظیم از جنس شیست با دهانه‌ای به عرض ۵/۴ متر به وجود آورده‌اند. این بنا را از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بوده‌اند می‌توان جزء نمونه‌های ارزنده ستایشگاه‌های کهن دانست. با توجه به این که مشخصه معماری صخره‌ای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاه‌ها و چه در پوشش سقفها می‌باشد و در واقع این همان نکته‌ای است که ما را به پیشینه معبد مهرورجوی و به دوره اشکانی راهنمایی می‌نماید. این مجموعه باستانی شامل قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی می‌باشد. مراغه شهری که روزگاری مرکز اسکان تمدن‌های بزرگ انسانی بوده و اکنون فراموش شده میراث داران ایشان است. برای آشنایی با تاریخ مراغه نمی‌توان از آثار بسیار کهن مهرابه‌های مراغه به سادگی گذشت. مهرابه‌ها نیایشگاه‌های مهرپرستان در دنیای باستان بوده‌است. مهرپرستی دینی ایرانی بوده که پرستش خورشید از اجزای اصلی آن به‌شمار می‌رفته‌است. دینی که از ایران در دوره‌ای نیز به اروپای غربی رخنه کرد. اما اکنون از مهرابه‌های کهن در این شهر تنها معبد مهرو معابد (غارهای) اطراف رصدخانه مراغه به یادگار مانده‌است و بس. گرچه اکنون از معبد مهرجز نامی و نشانی دیگر چیزی باقی نمانده؛ اما کماکان نشان از تاریخچه بسیار غنی این سرزمین تاریخی دارد. مهر یا میترا خدایی بوده که پرستش او در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشته‌است و هنوز هم مورد احترام زرتشتیان است. پیروان مهر او را فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی می‌پنداشته‌اند. آن‌ها بر این عقیده بودند که مهر در غاری متولد شده‌است از این‌رو هر جا غاری می‌یافتند، در آن به پرستش و نیایش مهر می‌پرداختند و آن مکان را «مهرابه» می‌گفتند. قیزلار قلعه‌سی قلعه قیزلار قلعه‌سی مربوط به هزاره ۱- دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان مراغه، بخش مرکزی، روستای قره ناز واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۱۰۲۰۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. دیگر آثار تاریخی از دیگر آثار تاریخی شهر مراغه می‌توان تپه قلعه جمال‌آباد و محوطه سئودلی‌قلعه را نام برد. جاذبه‌های طبیعی کوه سهند قله جام و سهند، که به ترتیب دومین و سومین قلل بلند سهند می‌باشند در ۴۰ کیلومتری شمال مراغه قرار گرفته‌است؛ که سالانه عده زیادی برای فتح این قلل زیبا راهی مراغه می‌شوند آب‌های معدنی چشمه ساری سو در اطراف شهر مراغه و در مناطق روستایی آب‌های گرم و سرد معدنی وجود دارند که مشهورترین آن‌ها بدین شرح‌اند: شور سو (آب شور) در جنوب مراغه و در روستای ورجوی واقع است. آب این چشمه دارای مقدار فراوان گاز کربنیک است. شور سو چایباغی (آب شور) این چشمه در حدود ۵/۷ کیلومتری جنوب مراغه و درنزدیکی دهکده زیبای چایباغی واقع شده‌است در این ناحیه دره‌ای شرقی – غربی وجود دارد و رودخانه چکان پس از عبور از روستاهای تازه کند سفلی و علیا خود را به جوار شور سو رسانده و به طرف مغرب جریان می‌یابد. چشمه آب معدنی شور در قسمت شمالی و کمی بالاتر از رودخانه قرار گرفته‌است. آب و گاز از قسمت شمالی این حوضچه خارج می‌شود و در قسمت غربی حوضچه مجرایی وجود دارد که زیادی آب حوضچه از آن خارج می‌شود وبر رودخانه می‌ریزد. آبده این چشمه در حدود دو لیتر در ثانیه‌است در آب این چشمه گاز کربنیک به مقدار فراوان یافت می‌شود و چون آب حوضچه را به هم بز نند در اثر گاز کربنیک سفید رنگ به‌نظر می‌رسد. در چند متری شرقی چشمه آب شور مظهر وجود دارد و آب و گاز از شکاف سنگ خارج و مستقیما بر رودخانه جریان می‌یابد؛ و این آب در ردیف آب‌های معدنی بیکربناته کلسیک و منیزین گازدار و آهن دار سرد است. آب این چشمه معدنی، به‌طور معجزه آسایی، درمان بیشتر بیماری‌های پوستی از جمله حساسیت‌های مخملی و… بیماری‌های رماتیسم، زانو درد، همچنین آرام بخش بسیاری ار بیماری‌های روانی و افسردگی محسوب می‌شود و بلاک ایوب فارابی اصل زیباییهای مراغه چشمه گشایش چشمه‌های معدنی دره گشایش علاوه بر طبیعت دیدنی آن به علت خواص شفابخشی که در مورد برخی امراض دارد به جاذبه‌ای درمانی برای بهره‌مندی گردشگران از خواص این آب‌ها تبدیل شده‌است. چشمه‌های آب معدنی از موهبت‌ها و پدیده‌های طبیعی است که می‌توان از آن‌ها در زمینه درمان جسم و از فضاهای طبیعی پیرامون آن‌ها برای سلامت روان استفاده کرد. آب این چشمه‌ها از لابه لای صخره‌های سنگی این دره و از کف رودخانه با فشار خارج شده و به رودخانه مردق چای می‌ریزد و از دیرباز ساکنان منطقه از این آب‌ها برای درمان بعضی بیماری‌ها به ویژه پوستی استفاده می‌کنند. هم‌اکنون شهرت درمانی این آب‌ها از منطقه مراغه فراتر رفته و گردشگران و علاقه‌مندان به طب سنتی، از آن استقبال زیادی می‌کنند به‌طوری‌که روز به روز بر اهمیت و ارزش آن در بین گردشگران افزوده می‌شود. دره گشایش در حد فاصل روستاهای گشایش و امیر واقع شده و کوه‌های سر به فلک کشیده صخره‌ای، آن را به آغوش کشیده‌اند. طول این دره حدود شش کیلومتر بوده و رودخانه خروشان، چشمه‌های معدنی و مناظر بکر طبیعی و دیدنی، آذین بخش طول مسیر این دره است. وجود باغات و مزارع سرسبز پوشیده از درختان میوه در ابتدا و انتهای دره گشایش منظره‌ای دیدنی را برای گردشگران به تصویر می‌کشد و از دیرباز تاکنون این دره در بهار و تابستان با دامنی گسترده از گل‌های رنگارنگ، صدای چهچهه پرندگان وحشی و بوی علوفه‌های معطر از علاقه‌مندان به طبیعت استقبال می‌کند. دره گشایش مراغه را می‌توان نگینی بر نقاشی نگارنده طبیعت در این منطقه دانست و از دیدن مناظر طبیعی آن به عظمت خالق هستی پی برد. ساری سو ساری سو (آب زرد) چشمه معدنی ساری سو در چهار کیلومتری مراغه و در سه کیلومتری شمال غربی آبادی ورجوی در مسیر راه آبادی خا نقاه بالای تپه‌ای در مختصات ذکر شده قرار گرفته‌است این چشمه بقدری زیباست که هر بیننده در اولین نگاه به عظمت خالقش انگشت حیرت بر دهن می‌گذارد بتازگی مسیر راه‌آهن مراغه به ارو میه از ۵۰متری این چشمه عبور کرده‌است. در ۴ کیلومتری جنوب مراغه و در مسیر روستای ورجوی قرار دارد. قره پالچیق قره پالچیق (سیاه گل) آب معدنی قره پالچیق در دامنه کوه سنجان قرار گرفته‌است این چشمه در فصل تابستان جهت استحمام مورد استفاده اهالی آبادی‌های اطراف و شهر مراغه قرار می‌گیرد طبق تعریف مردم آب این چشمه دارای خواص طبی می‌باشند. وقتی از سربالاییهای دامنه کوه سینجان عبور می‌کنی تا به این چشمه برسی ظاهرا محال می‌بینی که اون بالا ابی وجود داشته باشه وقتی به استخر چشمه می‌رسی باز هم در مقابل عظمت خداوند خلاق سر تعظیم فرود می‌آوری ایستی بلاغ ایستی بلاغ (چشمه گرم) این چشمه به‌طوری‌که از اسمش پیداست دارای آب گرم و خواص درمانی و املاح معدنی می‌باشد این چشمه در۴ کیلومتری شرق مراغه و ۴۰۰ متری غرب روستای تازکند سفلی قرار گرفته‌است این چشمه در اطراف خود انشعاباتی دارد که هر کدامشان مستقل می‌باشد باز شرح این چشمه در زیباییهای روستای تازه کند سفلی آورده شده‌است درمان بیشتر بیماری‌های پوستی از جمله حساسیت‌های مخملی و… بیماریهای رماتیسم، زانو درد، همچنین آرام بخش بسیاری ار بیماری‌های روانی و افسردگی محسوب می‌شود. چشمه سنگ صفرا چشمه‌ای نشات گرفته از باغ‌های زیبای مراغه که اکنون در محدوده شهری واقع شده‌است. جاده دسترسی به این چشمه در شهرمراغه، در کمربندی شمالی، پائین‌تر از میدان استاد کریمی، کوی الهیه واقع است که بعد از طی مسافتی حدود 900 متر با اتومبیل و 80 متر پیاده روی، چشمه‌ای را مشاهده می‌کنید که دمای آن 7 درجه سانتی گراد است و درون آب آن هیچگونه موجود زنده (تک‌سلولی، جلبک و …) و میکروسکوپی به چشم نمی‌خورد و در محل خروج آب نیز هیچ گیاه و جلبکی وجود ندارد. آب این چشمه برای از بین بردن سنگ کیسه صفرا مفید است. پتانسیل‌های ورزشی شهرستان مراغه با دارا بودن آب وهوای عالی و پتانسیل‌های ورزشی فراوان، در زمره بهترین شهرهای ایران برای برگزاری اردوهای باشگاهی و تیم‌های ملی می‌باشد این شهرستان با همت مردم و مسئولین شهرداری و اداره ورزش و جوانان توانسته در سالهای اخیر با ایجاد مراکز ورزشی همچون پیست قایق‌رانی آب‌های خروشان، پیست کانوپولو، پیست باشگاه اسب سواری ایلخی مراغه، ایجاد استخرهای شنا و سالن‌های سرپوشیده و همچنین ساخت ورزشگاه ۵هزار نفری مراغه (در حال ساخت) و برگزاری انواع مسابقات آزاد تیراندازی با کمان کشور مسابقات تنیس روی میز استان آذربایجان شرقی و… بستر مناسبی را برای میزبانی هرچه بهتر مسابقات در سطح منطقه‌ای، کشوری و جهانی و آرامش خاطری را برای برگزاری اردوهای تیم‌های باشگاهی و ملی ایجاد کند. شهردار مراغه در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی رصد مراغه: شهرستان ویژه مراغه آماده پذیرایی از تیمهایی سایر استانها و آماده برگزاری تورنمنت‌های چند جانبه بین‌المللی با کشورهای همسایه می‌باشد و در تلاش هستیم تا در ماه‌های آینده شاهد برگزاری مسابقات جهانی و بین‌المللی در مراغه باشیم. آموزش پیشینه همان‌طور که اشاره شد، مراغه مدت‌ها مرکز تجمع علما و دانشمندان بوده‌است. حضور دانشمندان بزرگ در مراغه نشان از آن دارد که این شهر در زمان سلجوقیان به ویژه قرن ششم هجری موقعیت علمی ویژه‌ای داشته‌است. از جمله شخصیت‌های نامدار علمی که در این شهر اقامت داشته‌اند می‌توان دانشمندانی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، مجدالدین جیلی، امام فخر رازی، سموئل بن یحیی بن عباس مغربی، ابن عبری و مجدالدین محمد ابن خلیفه بن سیواسی رومی را یاد کرد. مدارس از نیمه دوم قرن پنجم تا یورش مغول مدرسه احمدک این مدرسه پیش از سال ۵۲۹ دایر بوده‌است و گویا خلیفه مسترشد را در آن دفن کرده‌اند. مدرسه عزیه مدرسه عزیه یا مدرسه قاضی را منسوب به عزالدین بک ارسلان آبه مراغی (مقتول به ۶۵۵) از امرا سلطان محمد بن محمود بن محمد سلوقی، که بانی مدرسه بوده‌است می‌دانند. به احتمال زیاد این مدرسه جایگاه معتبری در زمینه پژوهش‌های علمی بوده و سال‌های درازی بر پا بوده‌است. چنان‌که بنا به نوشته ابن الغوطی، مویدالدین در دوران اقامت خود در مراغه، در این مدرسه اقامت داشته‌است. آنچه که به اسم مثلث پاسکال معروف است در شش قرن قبل از او توسط ریاضیدان، المغربی، از کرجی، ریاضیدان معروف که در اواخر قرن چهارم هجری متولد شده‌است استنتاج شده‌است که در نتیجه کشف این مثلث توسط کرجی است که شش قرن از پاسکال قدیمی‌تر بوده‌است. این ریاضیدان معروف قرن ششم که جدول مزبور را در کتاب خود نقل کرده در طول سال ۵۷۵ هجری (۱۱۸۰ میلادی) در مراغه درگذشته‌است؛ بنابراین می‌توان گفت که احتمال دارد او نیز در مدرسه عزیه مشغول بوده‌است. همچنین این مدرسه را به قاضی کمال الدین محمد قزوینی نسبت می‌دهند. مدرسه اتابکیه این مدرسه یکی دیگر از مدارس معروف مراغه در آن دوران بوده که کمال الدین قزوینی یکی از مدرسین آن بوده‌است. مدارس از یورش مغول تا سلطه صفویان مدرسه محییه بنای مدرسه واقع در بازار مراغه و متعلق به پیش از سال ۶۰۷ و به محیی الدین ابوحامد یحیی بن صدرالدین نسبت داده شده‌است. مدرسه سیواسی این مدرسه برای مجدالدین محمد بن خلیفه بن الب ارسلان سیواسی مدرسه‌ای (پس از ۶۸۰) در مراغه دایر بوده‌است. در کتاب علما النظامیات (ص ۱۲۴) علاوه بر دو مدرسه فوق به یک مدرسه دیگر نیز اشاره شده و آمده‌است که فخرالدین ابومسعود منصور بن محمد کازرونی طبیب هنگام ورود به مراغه در سال ۶۶۴ در مدرسه‌ای فرود آمد. آموزش ابتدایی نخستین مدرسه به سبک نوین در مراغه در تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۲۴ هجری قمری با نام «مدرسه سعدیه» تاسیس شد. محمدعلی خویی معروف به ضیاءالحکما، یکی از خیرین ساکن مراغه بانی این مدرسه بود. اقتصاد کشاورزی ترکیب مشاغل و توزیع منابع درآمد در شهرستان مراغه در مجموع نشان می‌دهد این شهرستان در قالب فعالیت‌های اقتصادی یک مرکز کشاورزی محسوب می‌شود. عمده فعالیت‌های صنعتی تولید محصولاتی از قبیل کشمش، خشکبار، عسل، مواد لبنی، پوست، فرش و سایر مواد غذایی است لذا می‌توان نتیجه گرفت که فعالیت‌های صنعتی نیز وابسته به فعالیت‌های کشاورزی است. تولید میوه این شهر سالانه ۲۳۷ هزار تن انواعی از جمله سیب، انگور، گردو، بادام و گوجه سبز است که محصول بیش از ۲۰ هزار هکتار باغ میوه اطراف این شهر است. حدود ۷۰ درصد از این تولیدات به صورت مستقیم یا به شکل فراورده‌های کشاورزی به دیگر کشورها صادر می‌شود. اطراف شهر مراغه پوشیده از باغ‌های انگور و سایر میوه‌ها است که طرفین رودخانه صوفی‌چای و دره شمالی آن را پوشانیده‌اند. باغات انگور مراغه از منظم‌ترین تاکستان‌های کشور محسوب می‌شوند و همه‌ساله مقدار زیادی سبزه و کشمش حاصل از این باغ‌ها به خارج از کشور صادر می‌شود که به علت کیفیت عالی دارای موقعیت ویژه‌ای در این بازارها است. صنعت ناشر=تاریخ بازدید=۱۶ اوت ۲۰۱۱ فعالیت‌های عمده تولیدی و صنعتی در این شهر از جمله صنایع دستی، مواد غذایی، صنایع بزرگ صابون‌سازی مراغه، شیشه‌سازی و کارخانه‌های تولید شن و ماسه … می‌باشد. این شهر از لحاظ راه‌های ارتباطی زمینی ریلی و هوایی در جایگاه خوبی است و به دلیل ارزان بودن کارگر، زمین و در اختیار داشتن تمام امکانات طبیعی و بالقوه و همچنین آب و هوای بکر، جاذبه خوبی را برای سرمایه‌گذاران بخش صنعت فراهم نموده‌است. حمل و نقل ریلی ایستگاه راه‌آهن مراغه. ایستگاه مراغه که در مسیر راه‌آهن تهران-تبریز قرار دارد در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۳۵ افتتاح شده‌است. این ایستگاه از نوع تشکیلاتی است. طول این خط از تهران تا مراغه ۶۰۷ و از مراغه تا تبریز ۱۲۹ کیلومتر است. ساختمان ایستگاه از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ احداث شده‌است. این ایستگاه از لحاظ درجه‌بندی، وضع بار و مسافرت و موقعیت جغرافیایی و نظامی به‌طور کلی جزء ایستگاه‌های درجه یک کشور است که در آن تعمیرات اساسی و و مانور واگن‌ها و لوکوموتیوها صورت می‌گیرد. با توجه به موقعیت جغرافیایی شهرستان مراغه و امکانات راه‌آهن در حمل مواد نفتی، شرکت ملی نفت ایران در مجاورت ایستگاه راه‌آهن مراغه اقدام به احداث یک انبار مواد نفتی کرده‌است و از این طریق مواد نفتی مناطق اطراف را تامین می‌کند. همچنین یک انبار سیلو با ظرفیت حدود ۲۰۰۰۰ تن در نزدیکی ایستگاه ایجاد شده‌است. هوایی فرودگاه سهند مراغه از فرودگاه‌های اقماری اداره کل فرودگاه‌های استان آذربایجان‌شرقی بوده و در باغ شهر مراغه قرار دارد، این فرودگاه در زمینی به مساحت ۴۲ هکتار در کنار پادگان امام رضا ارتش مراغه و در جاده مراغه _تبریز واقع شده‌است. فرودگاه سهند مراغه تنها فرودگاه جنوب استان می‌باشد و پروازهای مراغه-تهران و بالعکس در آن دایر است. جاده‌ای مراغه از غرب و شرق و جنوب به دو شهر بناب و هشترود و ملکان متصل است که جاده‌های نسبتا خوبی را برای عبور و مرور فراهم آورده است هم چنین پروژه تحقیقاتی راه توریستی برای اتصال مراغه از شمال به روستای کندوان تبریز نیز در دست مطالعه میباشد و همچنین جاده مراغه به هشترود نیز در حال دو بانده‌سازی و اتصال به آزادراه تبریز تهران می‌باشد . شهرهای خواهرخوانده گراژده، بوسنی و هرزگوین: از ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۹ نیشابور، ایران: از ۱۸ مه ۲۰۱۵
[ "بخش مرکزی شهرستان مراغه", "زبان ترکی آذربایجانی", "شیعه", "باسلوق", "باسلوق#.D8.B3.D8.AC.D9.88.D9.82", "شیرینی چای", "صابون مراغه", "آجیل", "خشکبار", "عسل", "قالی ابریشمی", "حلوای سنتی", "انگور", "سیب مراغه", "دوغ محلی", "گیاهان دارویی", "ماهی قزل آلا", "خیار مردق", "ورجوی", "گردو", "آلو", "کشمش", "بادام", "فلفل", "قیماق", "ماست کیسه ایی", "لواشک", "استان آذربایجان شرقی", "فرمانداری ویژه", "صوفی‌چای", "سهند", "منطقه ویژه اقتصادی سهند مراغه", "فهرست شهرهای استان آذربایجان شرقی بر پایه مساحت", "فهرست شهرهای استان آذربایجان شرقی", "تبریز", "احمد بلاذری", "معجم‌البلدان", "احمد بن یعقوبی", "یاقوت حموی", "بارتولد", "کسروی", "احمد کسروی", "آذری یا زبان باستان آذربایجان (کتاب)", "ماد", "اسقف", "نسطوری", "بطلمیوس", "دریاچه ارومیه", "احمدیلیان", "اتابکان آذربایجان", "دیاکونوف", "ماننا", "۳۶ (پیش از میلاد)", "مارک آنتونی", "روم", "آتروپاتکان", "پارتیان", "۲۲ (قمری)", "خلفای عباسی", "ساجیان#محمد افشین", "۲۸۰ (قمری)", "دانشنامه جهان اسلام", "مغولان", "جلال‌الدین خوارزمشاه", "سیاره ناهید", "چنگیزخان", "مغول", "هلاکو", "اسماعیلیان", "بغداد", "مستعصم", "عباسیان", "ایران", "پایتخت", "رصدخانه مراغه", "خواجه نصیرالدین طوسی", "ایلخانان", "فئودال", "چوپانیان", "جلایریان", "بناب", "عجبشیر", "ملکان", "هشترود", "میاندوآب", "مهاباد", "آذرشهر", "شاهین‌دژ", "قره‌آغاج (چاراویماق)", "ترکی آذربایجانی", "زبان ارمنی", "حمدالله مستوفی", "نزهةالقلوب", "زبان آذری", "محمدامین ریاحی", "گویش مراغی", "زبان تاتی ایران", "زرتشتی", "اسماعیلیه", "مزدک", "احسان یارشاطر", "سلجوقیان", "آذربایجان (ایران)", "قره‌قویونلوها", "آق‌قویونلوها", "صفویه", "مسلمان", "مذهب", "مردم ارمنی", "مسیحی", "رومیان", "ارامنه", "نسطوریان", "کلیسا", "غازان", "یهود", "بودایی", "آتشکده", "کردها", "قفقاز", "قره‌باغ", "اتحاد جماهیر شوروی", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۰)", "شهرستان تبریز", "شهرستان هشترود", "شهرستان میاندوآب", "بستان‌آباد", "میانه", "تکاب", "بوکان", "سقز", "نقده", "سازمان هواشناسی ایران", "فسیل", "نیچر", "شوروی", "موزه تاریخ طبیعی لس آنجلس", "موزه ملی تاریخ طبیعی (آمریکا)", "میوسن", "پلیوسن", "اتریش", "انگلیس", "آمریکا", "فرانسه", "فنلاند", "چین", "ژاپن", "ایرنا", "سراسرنما", "گنبد سرخ", "برج مدور", "گنبد کبود", "منشور", "گنبد غفاریه", "رودخانه صوفی", "گوی برج", "زیج ایلخانی", "آرامگاه اوحدی مراغه‌ای", "رکن‌الدین ابوالحسن مراغی", "اهل حق", "معبد مهر", "قیزلار قلعه‌سی", "تپه قلعه جمال‌آباد", "محوطه سئودلی‌قلعه", "مراغه", "اوحدی مراغه‌ای", "گنبد مدور", "پل مردق", "غار کبوتر", "کلیسای هوانس", "مسجد ملارستم", "آقالار", "موزه سنگ‌نگاره‌ها", "شیخ شهاب الدین سهروردی", "امام فخر رازی", "سموأل بن یحیی مغربی", "ابن عبری", "مسترشد", "مثلث پاسکال", "سموئل بن یحیی مغربی", "ابوبکر کرجی", "تهران", "شرکت ملی نفت ایران", "فرودگاه سهند مراغه", "راه‌آهن مراغه", "مسجد شجاع الدوله", "مقبره اوحدی مراغه ای", "کوه سهند", "سد علویان", "آناهیتا", "گراژده", "بوسنی و هرزگوین", "۲۳ ژوئیه", "۲۰۰۹", "نیشابور", "۱۸ مه", "۲۰۱۵", "آذری یا زبان باستان آذربایجان", "محمدجواد مشکور", "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی", "پرویز ورجاوند", "اسکندر فیروز" ]
[ "مراغه", "شهرهای استان آذربایجان شرقی", "شهرهای ایران", "شهرهای شهرستان مراغه", "ویکی‌سازی رباتیک" ]
631
شرجی
0
17
0
[ "شرجي", "باد شرجی", "باد شرجي" ]
false
11
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
شرجی بودن، یعنی پر از نم و دم شدن هوا بهمراه دمای بالا، پدیده‌ای است جوی در خلیج فارس و کرانه‌های آن که معمولا از فروردین و اردیبهشت آغاز می‌شود و ۹ ماه بدرازا می‌انجامد. واژه شرجی دگرگون شده واژه «شرقی» است و این واژه از گویش عرب زبانان جنوب به فارسی وارد شده. عرب زبانهای خلیج فارس زیر نفوذ زبان فارسی واکه ق را ج یا گ (و ک را چ) تلفظ می‌کنند. ازینرو به شرقی، شرجی می‌گویند. دلیل نامگذاری این پدیده به شرقی اینست که در آن مناطق نسیم بامدادی که این نم را با خود دارد از شرق میوزد. نام دیگر این پدیده در جنوب «کوش» است. مردم بندر لنگه و لارستان به آن «شبنم» می‌گویند.
[ "خلیج فارس", "بندر لنگه", "لارستان" ]
[ "آب و هوا" ]
632
شهرستان لارستان
2
597
0
[ "شهرستان لار", "لارستان" ]
false
444
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "لارستان" }, { "Item1": "روی‌نقشه", "Item2": "آری" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۲۷٫۶۷۹۸۷۰" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۵۴٫۳۴۰۰۹۵" }, { "Item1": "استان", "Item2": "فارس" }, { "Item1": "نام‌محلی", "Item2": "لارستان" }, { "Item1": "مرکز", "Item2": "[[لار]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۲۱۳،۹۲۰ تن" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[لاری]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "اسلام (شیعه) و (سنی)" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۹۵۰ متر" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۷۱" }, { "Item1": "فرماندار", "Item2": "جلیل حسنی" }, { "Item1": "بخش‌ها", "Item2": "[[مرکزی]]، [[جویم]]، [[بنارویه]]، [[صحرای باغ]]، [[اوز]]، [[بیرم]]" }, { "Item1": "شهرها", "Item2": "لار، خور، لطیفی، اوز، بیرم، بنارویه، جویم، عمادده" } ], "Title": "شهرستان ایران" }
لارستان یکی از شهرستان‌های فارس و یکی از ۴۹ شهرستان اولیه تاسیس شده در سال ۱۳۱۶ است که وسعت زیادی داشته‌است. شهر لار مرکز شهرستان لارستان است. فاصله این شهر تا مرکز استان فارس (شیراز) ۳۳۰کیلومتر، و تا بندرعباس ۱۹۰ کیلومتر است؛ که در فاصله چهل و پنج کیلومتری لار منطقه وسیعی به نام گزدان (کهنه کنونی) وجود دار د که تا امروز نیز آثاری از زیر خاک سر بیرون می‌آورند که نشان از قدمت چندین هزار ساله این منطقه دارد و یکی از نشانه‌های بارزی که قدمتش از قلعه اژدها پیکر لارستاان نیز بیشتر می‌باشد چاه بسیار عمیقی است که برای قلعه گبرهای آن زمان بوده و تا امروز متاسفانه سازمان میراث فرهنگی هیچگونه حرکتی جهت معرفی و اثبات قدمت این منطقه نکرده و هر ساله اخباری در رابطه با بیرون آوردن کوزه‌ای پر از اشیاء قیمتی در این منطقه منتشر می‌گردد و لار در حد فاصل شهرستان‌های داراب، جهرم، خنج و گراش قرار داشته، و در شرق و جنوب با بستک در استان هرمزگان آوردن کوزه‌ای از اهمسایه است. از لحاظ دسترسی به دریا کوتاه‌ترین مسیر ۱۶۰ کیلومتر است که آن را به بندر پل متصل می‌کند ولی به شکل خط مستقیم این فاصله به ۹۷ کیلومتر تقلیل می‌یابد. در سال ۱۳۶۰ بخش‌های لامرد و مهر، در سال ۱۳۸۳ بخش خنج، و در سال ۱۳۸۸ بخش گراش از لارستان جدا شده و هر یک شهرستان مستقلی شدند. مشخصات جمعیت: ۲۲۶۸۷۹ تن وسعت: ۳۰۹۶۰ کیلومتر مربع رطوبت نسبی: ۶۳٪ متوسط بارندگی: ۷۵ میلی‌متر متوسط دما:۳۴ درجه سانتیگراد مهاجرت و تجارت در لارستان بنا به دلایل مختلف از جمله موقعیت جغرافیایی خاص نبود مشاغل همچون کشاورزی واقع شدن بر سر راه شیراز، اصفهان، یزد و کرمان و یک پل ارتباطی محسوب می‌شود جاده‌های بسیار باستانی و کهن در این منطقه موجود است جاده‌هایی که لار را به بنادر سیراف، بندر لنگه، بندرعباس وصل می‌نموده و دیگر جاده‌ها که به سمت شمال یا مرکز کشور می‌رفتند جاده بسیار مهم ادویه که از مسیر لار و خنج و از مسیر یزدوخواست داراب به طرف بافت و نهایتا یزد می‌رسیده جاده دیگری به طرف شیراز از سمت جهرم و دیگر جاده خنج، فیروزآباد، شیراز بوده و جاده‌ای هم به طرف کرمان داشته لار دقیقا در جنوب مرکزی کشور قرار دارد و به حاشیه جنوبی خلیج فارس و دریای عمان نزدیک است و جمعیت زیادی در این ناحیه زندگی می‌کنند این موقعیت باعث شده لار و خنج به شهرهای استراتژیک تبدیل شود زیر ساخت‌های فوق ذکر باز حکایت‌هایی دارد که چرا و به چه منظور در این محدوده احداث شدند مانند بزرگترین بازارها کاروانسراها انبارها جاده‌ها و … لار و خنج همچون گمرکی عمل می‌کرده‌اند که در گذشته اسکله تجاری محسوب می‌شده مردمان منطقه جنوب فارس و شهرها و روستاها همچون گراش، خنج، ارد، فداغ و بیرم هزاران سال است که به تجارت اشتغال داشته‌اند و در کشورهای مختلفی همچون شبه قاره هند و شهرهای کراچی و مومبای و در غرب آفریقا بخصوص تانزانیا، شامات شبه جزیره عربستان و سایر کشورهای عربی پایگاه و نفوذ زیادی داشته و دارند این مردمان قبل از هر شهری در نیمه جنوبی کشور با مسافرت‌هایی که داشته‌اند با بسیاری از محصولات جدی آشنا می‌شده و آن‌ها را وارد ایران می‌کرده‌اند و در لار و خنج و گراش بعرض فروش می‌گذاشته‌اند. لارستان در گذشته سکه رسمی خود را داشته و اعتبار این واحد پولی چنان بوده که در کشورهای مختلف در مبادلات رایج بوده گویا نام سکه ضرب شده لارین بوده که زیر نظر مقامات در گراش اداره می‌شده لارستان و تاریخ آن لارستان در دوره زندیه و قاجاریه سرزمینی وسیع بوده‌است که وسعت این حوزه جغرافیایی ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع است. بیشتر مردم شهرستان لارستان به زبانی به نام (لارستانی) صحبت می‌کنند. این زبان شاخه‌ای از زبان پهلوی باستان است و ریشه در فرهنگ و هنر ایران بزرگ دارد. حوزه جغرافیایی لارستان: لارستان منطقه‌ای است در جنوب ایران که اکنون با نام لار شناخته می‌شود. این منطقه در دوره صفویه مشتمل است از: بندر گمبرون (بندرعباس)، خور، بندرلنگه، بستک، خمیر، جزایر تنب بزرگ و کوچک، هرمز، قشم، کیش، ابوموسی (سبزگتو)، فرامرزان، جناح، درز و سایبان، صحرای باغ، گاوبندی، بحرین، فین، لامرد، مهر، خنج، اشکنان، گله دار، بنارویه، علامرودشت، گراش، اوز، بیرم، عسلویه، کنگان، گزدان، فال، اسیر (کران)، سیراف (طاهری)، کارزین، بندرکنگ، بندرچارک، ارزوئیه، منوجان، جزیره هرمز، سورو، جزیره لارک، جزیره هنگام، کهورستان، رودان، وراوی، افزر، دشتستان. در حدود قرن پنجم و ششم قمری رونق جاده شیراز جهرم هرمز، منجر به رونق و تمرکز جمعیت انسانی و نتیجتا تشکیل شهری به نام لار گردید. ایران شناسان خارجی چون ژان اوبن، تشکیل اولین حکومت در لار را مربوط به احتمالا اواخر قرن ششم ق عنوان کرده‌اند. پروفسور ژان کالمار می‌نویسد از لارستان یا سرزمین لار، تا قرن هفتم و هشتم ه‌.ق ذکری به میان نیامده است. (منبع: تاریخ مفصل لارستان، ص ۱۰۱۵) اولین بار منابع قرن هشتم ه‌.ق از جمله حمدالله مستوفی از لار خبر داده‌اند. او این شهر را از توابع «شبانکاره» شمرده‌است. (منبع:مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، ص ۱۶۹) در مجموعه چند جلدی دانشنامه جهان اسلام، (جلد۱۶، ص۶۶۴) لارستان بخشی از ولایت داراب گرد معرفی شده و آمده‌است: «دارابگرد، کوره و شهری قدیمی در ایالت فارس. دارابگرد یکی از پنج کوره ایالت فارس بود که بخشی از نواحی میانی، جنوب و جنوب شرقی استان فارس کنونی یعنی کمابیش محدوده شهرستان‌های داراب، زرین دشت، فسا، جهرم، استهبان، نیریز و لارستان را را شامل می‌شد. برابر دفتر دلگشا اثر صاحب شبانکاره‌ای، گرگین میلاد نیای دسته‌ای از افرادی بوده که در دودمان شبانکاره‌های دارابگرد شاه مظفر خدمت می‌کرده‌اند و با توجه به تسلط کامل شبانکاره‌ها بر لار و خلیج فارس (منبع:نزهه القلوب) می‌توان گفت که حاکمان لار در حقیقت آن دسته از صاحب منصبان شبانکاره بوده‌اند که نیاکان خود را به گرگین میلاد نسبت می‌داده‌اند. (رجوع شود به دفتر دلگشا) حاکمان شبانکاره‌ای لار دارای شجره نامه‌ای افسانه‌ای نیز بوده‌اند که مطابق آن اجداد ایشان از گرگین میلاد تا سال ۱۰۱۰ ق یعنی برای ۲۰۰۰ سال بر لار حکومت می‌کرده‌اند. واضح است که این موضوع صرفا تاریخ افسانه‌ای و اساطیری می‌باشد که جنبه حقیقی و تاریخی ندارد. لارستان برابر کتاب زینت المجالس اثر مجدالدین حسینی همچنان تا قرن یازدهم قمری اصطلاحا شهری در سرزمین‌های معروف به شبانکاره بوده‌است. نقشه‌ای اروپایی از سال ۱۷۳۰ که لارستان ایالتی جداگانه در کشور ایران ترسیم شده‌است. روستای لاغران از توابع لارستان بهار ۹۳ زن جوان - عشایر لارستان در نوزدهم دیماه سال ۱۳۱۶، با اصلاح قانون تقسیمات کشوری و براساس ماده یک آن، کشور ایران مطابق نقشه و صورت ضمیمه به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم شد. در آن زمان استان هفتم که شامل استان فارس و بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد، بخشی از هرمزگان و بخشی از خوزستان بود، شامل شش شهرستان شیراز، بوشهر، بهبهان، فسا، آباده و لار بوده‌است. هم چنین جزایر مجاور هر یک از شهرستان‌ها، تابع آن شهرستان بوده‌است. بنابرین جزایر بحرین و کیش و تنب بزرگ و تنب کوچک و هم چنین شهرستان‌های امروزی لامرد، خنج، بندر لنگه و بستک تابع شهرستان لار بوده‌اند. بخش‌ها و دهستان‌ها بخش مرکزی دهستان حومه دهستان درزوسایبان دهستان دهکویه شهرها: لار، خور، لطیفی بخش جویم دهستان جویم دهستان هرم شهر جویم بخش بنارویه دهستان بنارویه دهستان ده فیش شهر بنارویه بخش صحرای باغ دهستان صحرای باغ دهستان عمادده شهر عمادده بخش اوز دهستان فیشور دهستان بیدشهر شهر اوز بخش بیرم دهستان بیرم دهستان بالاده شهر بیرم زبان لارستانی این زبان شاخه‌ای از پهلوی باستان است که با فارسی امروز بسیار متفاوت است این زبان مردم شهرستان لار است، در بعضی از مناطق و روستاها لهجه‌ها متفاوت است، این زبان در جای جای لار، رواج دارد و نمودهای گوناگونی دارد که بیشتر این تفاوت‌ها در تلفظ واژگان است شایان ذکر است که زبان خنجی نیز در راستا و هم سطح لاری قرار دارد که هر دو گویش، واژگان قدیمی و فارسی اصیل را دربردارند. از جمله مناطقی که با زبان گرمسیری، تنها با اندکی تفاوت صحبت می‌کنند: اوز، خور، لار، بنارویه، بستک و جناح، روستای دیل (توابع گچساران)، بیرم، جویم، کهنویه، خنج، فیشور، گلار و فداغ، کرمستج، بندر لنگه، پارسیان، ،بندر چارک، بردستان، ارد، هرم و کاریان، لازم است ذکر شود بخش عظیمی از سکنه پارسی‌تبار یا عجمی‌ها و هرمزگانی مقیم کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس (امارات، عمان، عربستان، قطر، بحرین، کویت) هم به این زبان تکلم می‌کنند. از زمان‌های دور تا به حال کسانیکه به این زبان صحبت می‌کردند با سایر هم زبانانشان احساس نزدیکی و مهربانی به خصوصی داشته‌اند که شاید حاصل خون‌گرمی جنوبی‌ها باشد که برای اشاره به هم زبانانشان از واژه «خودمونی یا اچمی» استفاده می‌کنند البته همه زبان‌ها و اقوام دیگر هم کم یا زیاد این احساسات را نسبت به قومیت یا هم زبانان خود دارند. کوه‌های لارستان در جنوبی‌ترین سلسله جبال زاگرس لارستان وجود دارد در این منطقه کوه‌ها به صورت موازی غرب به شرق طاق‌دیس‌هایی به وجود آورده‌اند که مانند حصارهایی از دشت‌های گرم سوزان و لارستان محافظت می‌کنند هر کدام از این طاق‌دیس‌ها نام یا نامهایی برخود دارند که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود. کوه البرز ۲۷۶۴، کوه شب ۲۶۷۰، کوه شور ۲۲۲۵، کوه برخ ۲۲۱۶، کوه گاوبست۲۱۷۰، کوه کورده ۱۹۷۰، کوه گچ ۱۹۰۰ گنبدهای نمکی لارستان گنبدهای نمکی متعدد در لارستان چهره این منطقه بزرگ از کشور را دگرگون کرده‌اند. گنبدهای نمکی که از رسوبات نمک طی میلیون‌ها سال به سطح زمین می‌رسند و همیشه در حال رشد هستند گنبدهای نمکی در لارستان امروزه به ارتفاعات مهمی تبدیل شده که با تنوع رنگها، چشم‌ها به آن خیره می‌گردد و یکی از مهمترین جاذبه‌های گردشگری در لارستان به‌شمار می‌آیند علاوه بر جذب توریست منابع غنی از معادن مختلف را در خود جای داده‌اند که در راس آن‌ها نمک و از دیگر ذخایر معدنی گوگرد، اورانیوم، آهن، سولفات، سنگ گرانیت و… می‌توان نام برد در منطقه لارستان بزرگ به تعدد از این گنبدها وجود دارد که در اینجا به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود. گنبد نمکی کرمستج در ۲۰ کیلومتری شهر لار. گنبد نمکی برخ واقع در روستای کرمستج به فاصله ۲۵ کیلومتری از لار. گنبد نمکی گچ واقع در طاق‌دیس گچ به فاصله ۱۵ کیلومتری شهر لار. گنبد نمکی علی‌آباد ۲۰ کیلومتری لار. گنبد نمکی بادنی واقع در کوه شور کرمستج ۳۵ کیلومتری لار گنبد نمکی دهکویه (معروف به سینه سفید) به فاصله ۳۵ کیلومتری از لار گنبد نمکی شاه غیب * گنبد نمکی بنو * گنبد نمکی پاسخند * گنبد نمکی گاوبست * رودخانه‌های لارستان رودخانه خشک شور لارستان رودخانه خشک کل رودخانه خشک مهران منطقه حفاظت شده هرمود نام انگلیسی: Hormoud protected area نام فارسی: منطقه حفاظت شده هرمود منطقه حفاظت شده هرمود در موقعیت جغرافیایی N2729 E5418 در بین استانهای فارس و هرمزگان واقع است. این منطقه که در شرق لارستان و در مرز مشترک استان فارس و هرمزگان قرار گرفته در حدود ۶۲۵‚۲۰۱ هکتار وسعت دارد. این منطقه به علت شرایط خاص زیستگاهی، از نظر برخورداری از گونه‌های گیاهی و جانوری خاص مناطق گرمسیری و قوچ لارستان، یکی از مناطق بی‌نظیر و قابل توجه گردشگاهی و پژوهشی است. طبق مصوبه شورای عالی محیط زیست ۲۰۱ هزار هکتار تحت عنوان منطقه حفاظت شده در ۴۰ کیلومتری شرق لار به نام هرمود اعلام شد. بخشی از رودخانه شور که از غرب به شرق جاری است سراسر مرز شمالی منطقه را تشکیل می‌دهد. مرز غربی و جنوبی منطقه جاده لار بندرعباس است. هدف از اعلام این منطقه به عنوان منطقه حفاظت شده حفاظت از قوچ نادر لارستان است. چشم‌اندازهای زیبای منطقه به خصوص کوه شب به ارتفاع ۲۶۸۲ متر بلندترین کوه لار در دشت جیحون با پوشش گیاهی عالی است. از گیاهان منطقه می‌توان آکاسیا، کنار، کهور، استبرق، بادام کوهی، بنه، کیکم، زیتون، سرو کوهی، مورخش شاخ غزالی، گیاهان شورپسند، گز قیچ، نخل، نیزار، پده، انار شیطان، گیاهان صخره، چسب پامچال و لکچی را نام برد و از گونه‌های جانوری می‌توان به بز، قوچ لارستان و میش لارستان، جبنیر، پلنگ، کفتار، گرگ، روباه معمولی، شاه روباه و شغال، انواع گربه وحشی، تشی، خارپشت، هوبره، چاخ لق، کوکر، کبوتر، قمری، چکاوک، چک‌چک، جغد، خور، سبزقبا، کبک، تیهو و لیکو، انواع پرندگان شکاری و لاشخور، شهدخوار، سسک، توکا، طرقه، کمرکولی، دارکوب و انواع پرندگان مهاجر مانند حواصیل، لک لک سیاه، اردک، آبچلیک، دیدومک و خزندگان انواع بسیارمختلفی از مارمولک‌ها و مارها و اخیرا گزارشاتی در مورد مشاهده یوزپلنگ و خرس سیاه داده شده. به منظور تامین آب حیات وحش غیر از چشمه‌ها و منابع آب موجود سه آبشخور مصنوعی و دو تلمبه بادی طراحی و نصب و آب انبار موجود مرمت و بازسازی شده‌است.
[ "لار", "لاری", "بخش مرکزی شهرستان لارستان", "بخش جویم", "بخش بنارویه", "بخش صحرای باغ", "بخش اوز", "بخش بیرم", "شیراز", "بندرعباس", "داراب", "جهرم", "خنج", "گراش", "بستک", "هرمزگان", "بندر پل", "شبه قاره هند", "کراچی", "مومبای", "شامات", "زبان پارسی میانه", "دهستان حومه (لارستان)", "دهستان درزوسابیان", "دهستان دهکویه", "خور", "لطیفی", "دهستان جویم", "دهستان هرم", "جویم", "دهستان بنارویه", "دهستان ده فیش", "بنارویه", "دهستان صحرای باغ", "دهستان عمادده", "عماده ده", "دهستان فیشور", "دهستان بیدشهر", "اوز", "دهستان بیرم", "دهستان بالاده", "بیرم", "زبان پهلوی (ساسانی)", "زبان", "خنجی", "جناح", "کهنویه (خنج)", "فیشور", "گلار", "فداغ", "کرمستج", "بندر لنگه", "پارسیان", "بندر چارک", "بردستان", "ارد", "هرم", "کاریان", "امارات", "عمان", "عربستان", "قطر", "بحرین", "کویت", "سلسله جبال زاگرس", "کوه البرز ۲۷۶۴", "کوه شب ۲۶۷۰", "کوه شور ۲۲۲۵", "کوه برخ ۲۲۱۶", "کوه گاوبست۲۱۷۰", "کوه کورده ۱۹۷۰", "کوه گچ ۱۹۰۰", "نمک", "گوگرد", "اورانیوم", "آهن", "سولفات", "سنگ گرانیت", "رودخانه خشک شور لارستان", "رودخانه خشک کل", "رودخانه خشک مهران", "منطقه حفاظت شده هرمود", "آکاسیا", "کنار (سرده)", "کهور", "استبرق", "بادام کوهی", "بنه", "کیکم", "زیتون", "سرو کوهی", "مورخش شاخ غزالی", "گیاهان شورپسند", "گز", "قیچ", "نخل", "نیزار", "پده", "انار شیطان", "گیاهان صخره", "چسب پامچال", "لکچی", "بز", "قوچ", "میش", "جبنیر", "پلنگ", "کفتار", "گرگ", "روباه معمولی", "شاه روباه", "شغال", "گربه وحشی", "تشی", "خارپشت", "هوبره", "چاخ لق", "کوکر", "کبوتر", "قمری", "چکاوک", "چک‌چک", "جغد", "سبزقبا", "کبک (پرنده)", "تیهو", "لیکوی معمولی", "پرندگان شکاری", "لاشخور", "شهدخوار", "سسک", "توکا", "طرقه", "کمرکولی", "دارکوب", "حواصیل", "لک لک سیاه", "اردک", "آبچلیک", "دیدومک", "خزندگان", "مارمولک‌ها", "مار", "یوزپلنگ", "خرس سیاه آسیایی", "ارتفاعات شهرستان لارستان", "استان لارستان" ]
[ "شهرستان لارستان", "استان فارس", "شهرستان‌های استان فارس" ]
633
خنج
2
223
0
[]
false
85
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام‌رسمی", "Item2": "خنج" }, { "Item1": "عرض‌جغرافیایی", "Item2": "۲۷٫۸۹" }, { "Item1": "طول‌جغرافیایی", "Item2": "۵۳٫۴۳" }, { "Item1": "اندازه‌تصویر", "Item2": "۲۰۰" }, { "Item1": "شهردار", "Item2": "مهندس شهرام محمودپور" }, { "Item1": "سایت اینترنتی شهرستان", "Item2": "www.Khonjtoday.com" }, { "Item1": "استان", "Item2": "فارس" }, { "Item1": "شهرستان", "Item2": "خنج" }, { "Item1": "بخش", "Item2": "[[مرکزی]]" }, { "Item1": "نام‌های‌دیگر", "Item2": "کنج اولیا" }, { "Item1": "نام‌های‌قدیمی", "Item2": "هنگ" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۱۹،۲۱۷ تن" }, { "Item1": "رشد جمعیت", "Item2": "۲٫۳٪+ (۵سال)" }, { "Item1": "زبان", "Item2": "[[خنجی]]" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "اسلام (سنی)" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۵۰۰۰ کیلومترمربع" }, { "Item1": "ارتفاع", "Item2": "۶۷۰ متر" }, { "Item1": "میانگین‌دما", "Item2": "۸ (زمستان)۲۸ (تابستان)" }, { "Item1": "میانگین‌بارش‌سالانه", "Item2": "۲۵۰ تا ۳۰۰ میلی‌متر" }, { "Item1": "شمارروزهای‌یخبندان", "Item2": "۱۵ تا ۲۰" }, { "Item1": "پیش‌شماره", "Item2": "۰۷۱" }, { "Item1": "کد آماری", "Item2": "۱۳۱۷" }, { "Item1": "سایت شهرستان", "Item2": "www.khonjtoday.com" }, { "Item1": "جمله‌خوشامد", "Item2": "به دارالاولیای فارس خنج خوش آمدید." } ], "Title": "شهر ایران" }
نمایی از دریاچه فصلی خنج خنج از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان خنج می‌باشد. خنج شهری باستانی که نام آن در روزگار باستان «کنج» یا «خنگ» بوده‌است که همان واژه در گذر زمان تبدیل به خنج گشته‌است. خنج دروازه ورودی به لارستان بزرگ می‌نامند. قدمت خنج به حدود 3000 سال پیش برمیگردد. مرکز شهر خنج (میدان پاسداران) در ۲۷٫۸۹۰۷۸۷ درجه عرض شرقی و ۵۳٫۴۳۷۴۵۷ درجه طول شمالی قرار دارد. این شهر بر اساس آمار ۱۳۹۵ دارای ۱۹،۲۱۷ تن جمعیت است. از امکانات آن شرکت نوشابه‌سازی خنج نوشینه و دو شرکت در دست احداث کشتارگاه مرغ با ظرفیت ۳۰۰۰ قطعه در ساعت، و کارخانه تولید لبنیات با ظرفیت ۴۰ تن در روز و کارخانه‌های کوچکتر امثال موزائیک سازی، ۲ کارخانه سنگ‌شکن، سده گاز خنج، کارخانه خوراک دام، کارخانه قند خنج، نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی در دست ساخت و ۲۵۰۰ هکتار نخیلات، ۳۰۰هکتار مرکبات و ۱۸رشته قنات، بیش از۱۱۰۰ حلقه چاه در جنوب ایران و استان فارس قرار دارد که از منابع عظیم گاز برخوردار است. این شهر ۲۶ شهید دارد. ارتفاع شهر خنج از سطح دریا ۶۷۰ متر است. فاصله‌اش با خلیج فارس ۱۱۰ کیلومتر، با شیراز ۲۰۰ کیلومتر می‌باشد. شهرهای فیروزآباد و قیر بین خنج و شیراز قرار دارند و فاصله خنج تا شیراز بر حسب راه (محور خنج_قیر_فیروزآباد_شیراز) ۲۷۰ کیلومتر است. پیشینه تاریخی خنج دارای بیش از ۲۰۰۰ سال دیرینگی و ده‌ها اثر گرانسنگ باستانی از روزگار هخامنشی و ساسانی است. هنگ در فارسی باستان به معنای گوشه و بیغوله بوده‌است. این نام در این موضوع بازتاب می‌یابد که خنج همواره دارای خانقاه‌ها و گوشه نشینان زیادی بوده‌است. «ناحیه خنج» از قریه بیغرد تا کوره پانزده فرسخ، و عرض آن از تنگ باد تا چاه مینا ۹ فرسخ است. بلوک گرمشت از ناحیه خنج به لطافت هوا و فراوانی شکار مشهور است. خنج را در اصل «خنگ» یا «هنگ» به ضم خاء و سکون نون کاف فارسی به معنی کنج و گوشه نوشته شده‌است. در قدیم شهر خنج دارای شش هزار خانه مسکونی بوده‌است. همچنین دارای مساجد، کاروانسرا، مدارس، حمام‌ها، عمارت خیریه بوده‌است. از صحن جامعش و گچ بری رواق آن توصیف زیادی شده‌است. خنج در حدود ۱ یا ۲ قرن پیش حدود ۲۰۰۰۰۰نفر جمعیت داشته که متاسفانه این جمعیت در پی بیماری‌هایی که در نظر مردم آن زمان (درده) به معنای دردی مبهم که در واقع همان سرخک امروزی است و عواملی از جمله جنگ‌ها و نا امنیها از ۲۰۰۰۰۰ به ۲۰۰ نفر می‌رسد، تعداد انبوه گورستانهای بسیار قدیمی و قبرهایی که فقط چند سنگ به دور آن قرار دارد گویای این موضوع می‌باشد، تعداد زیادی از این جمعیت که در صد زیادی از آنان کودکان و نوجوانان بوده‌اند بر اثر بیماری مذکور از جمعیت خنج کاسته شده و تعداد اندکی از آنان به منظور دور شدن از جنگ و درگیری به چند کیلومتری جنوب مشهد نقل مکان کرده‌اند که امروزه ده کوچکی به نام خنح و با همان لهجه خنجی در آن جا قرار دارد. پیشینه تاریخی خنج در لغت‌نامه دهخدا خنج . خ (اخ) نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش مرکزی شهرستان لار است بحدود و مشخصات زیر: شمال :دهستان بیدشهر و بنارویه و افرز از شهرستان فیروزآباد، جنوب دهستانهای اردو بیرم، خاور دهستان حومه لار، باختر دهستان علامرودشت بخش کنگان. این دهستان در شمال باختری بخش واقع و در شمال آن کوهستان لیتو و درجنوب آن کوه گوگردی قرار گرفته. هوای آن گرم و خشک و آب مشروب آن از رودخانه قره آغاج و قنات و چاه و چشمه است. زراعت این دهستان بیشتر دیم است. محصولات آن عبارتند از: غلات و خرما و برنج و پنبه و تنباکو و کنجد و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و کسب و صنایع دستی معموله قالی و گلیم بافی است. این دهکده از۴۰ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و تعداد نفوس آن درحدود ده هزار نفرند و قراء مهم آن عبارتند از: سه ده؛ بیخومه بیغرد؛ تخته، سلف آباد؛ گرمشت؛ کورده؛ زنگویه و محمله؛ هفتوان. مرکز دهستان قصبه خنج است و طایفه عمله از ایل قشقائی در آن محل سکنی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷۷). رجوع به فارسنامه ناصری شود. خنج . خ (اخ) قصبه مرکزی دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار با ۳۳۳۲۲ تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما است. شغل اهالی کسب و مکاری و صنعت دستی گیوه بافی است. مرکز دسته ژاندارمری و دبستان بدانجاست. بنای مسجد سنگی و مناره کاشی آن قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷). بناهای تاریخی بناهای زیر ازجمله بناهای ثبت شده در آثار باستانی استان فارس می‌باشد که قدمت آن‌ها به قرن هفتم هجری می‌رسد (بیش از۷۰۰سال) مقبره شیخ حاجی محمد. مقبره کاکا فخرالدین (واقع در مسجد کاکا فخر الدین). مقبره شیخ شعیب خنجی. مقبره شیخ عفیف الدین و شیخ قاضی حسن که در یک مکان هستند. سر درمسجد جامع ساخته شده از سنگ و ملات آن زمان که الان به صورت دو ستون بزرگ و بلند در مسجد جامع قرار دارد. منار دانیال که نیمی از آن طی سالهای اخیر فرو ریخته‌است و قدمت آن به بیش از ۸۰۰ سال نیز می‌رسد. سد پیر غار محمله که هر ساله با بارندگی پر می‌شود و برای کشاورزی استفاده می‌شود. در مقبره شیخ حاجی محمد سنگهایی قدمتی در ابعاد مختلف وجود دارد که بر روی آن‌ها آیاتی از قرآن با خطی که با خط امروزی متفاوت و به راحتی قابل خواندن نیست اما بسیار مرتب، حک شده‌است. خنج در سفرنامه ابن بطوطه ابن بطوطه مراکشی در سال ۷۴۸ هجری قمری عبور نموده‌است و به «خنج» رفته‌است. وی شرح این رحله در سفرنامه خود که به زبان عربی نوشته شده‌است و به سفرنامه ابن بطوطه معروف است چنین بیان نموده‌است: در این بیابان رهسپردیم تا به کهورستان رسیدیم به (فتح کاف، واو و را) و آن شهری است کوچک، در آن جویها و بستانها وجود دارد و بسیار گرم است، سپس از آنجا گذشته و سه روز در بیابان رهسپردیم و به لار رسیدیم که آخرش (ر) است. از لار به شهر (خنج بال) مسافرت کردیم وضبط نام آن به ضم خاء معجم است. گاهی به جای خاء،‌ها گویند و (هنج بال) بانون ساکن وجیم است و باالف ولام بسته‌است. «بال» همان (فال) است که بلوکی بزرگ در حوالی بلوک معروف اسیر قدیم است؛ و امروزه جزء «بیخه فال و گله دار» می‌باشد. به نظر می‌آید که در قدیم «خنج» جزء منطقه اسیر بوده‌است و چون ابن بطوطه (خنج و بال) با واو عاطفه ذکر کرده‌است چنین تصور می‌رود که نام‌های «خنج» و «فال» که دومنطقه آباد آن روزگار در همسایگی هم واقع بوده‌اند، باهم ذکر می‌کرده‌اند چنان‌که فال و اسیر را هم در کنار هم ذکر می‌کردند. آیت‌الله سید علی اکبر فال اسیری نمونه‌ای از این هماهنگی است و به تدریج کثرت استعمال آن را به صورت یک کلمه درآورده بوده‌است. تاریخ مختصری از خنج با نگاهی به شواهد و مکتوبات قدیم‌ترین متون تاریخی نام این شهر را «هنگ» Hongضبط کرده‌اند. بعدها به اشکال گوناگون: «هونج» Hunj «خنگ» Xong «خوانج» Xowanj و «خنج» Xonj درآمده‌است. با توجه به شواهد تاریخی که از این پس مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نام اولیه این شهر «هنگ» بوده، که در زبان پارسی به معنای «گوشه» و «بیغوله» می‌باشد و علت نامگذاری آن، نمایانگر نوعی بافت فرهنگی و معنوی بوده که از طریق ایجاد «خانقاه» و «زاویه»‌های گوناگون، به ویژه پس از قرن ششم هجری، خود را نشان داده‌است. با این تعبیر ساختار اصلی شهر بر بنیاد فرهنگی و معنوی پایه‌گذاری شده و به همین جهت آن را «هنگ» که به معنای عمومی جایگاه گوشه نشینان و عباد و زهاد است، نامیده‌اند. در محدوده فرهنگی لارستان کنونی دو روستا یکی در منطقه «گوده» Gowdeh واقع در بخش بستک Bastak با نام «ده هنگ» Dehhong و دیگری در چند کیلومتری «خنج» با نام «هنگ نو» Hongonu وجود دارد که وجه تسمیه اولی به خاطر استقرار یکی از روحانیان معروف تیره «قتالی» و ایجاد خانقاه و زاویه در آن دیار به این نام معروف شده و دیگری پس از تخریب «خنج» در دوران سلطنت نادرشاه افشار و مهاجرت کلیه اهالی «خنج» به یادبود جایگاه قدیمی شان، «هنگ نو» به معنای «هنگ کوچک» نامگذاری گردید و هم‌اکنون روستایی شیعه نشین است. نام اصلی این شهر در طول تاریخ دگرگون شده و شکل کنونی «خنج» را یافته‌است. تعبیر «کنج خنج» که در تذکره‌های قدیمی به کار رفته‌است، خود دلیل دیگری بر وجه تسمیه آن می‌باشد. اصولا در زبان محلی رایج در منطقه کنج، به معنای «زاویه» و «خانقاه» به کار برده می‌شود. هم‌اکنون روستایی در منطقه «گوده» با نام «کنجی» Kongi وجود دارد که بنیانگذار آن یکی از سادات معروف «قتالی» است که حدود یک صد و اندی سال پیش، از مقر اصلی خانوادگی‌اش در «چاه بنارد» وجود دارد که بنیانگذار آن یکی از سادات معروف «قتالی» است که حدود یک صد و اندی سال پیش، از مقر اصلی خانوادگی‌اش در «چاه بنارد» Cahbonard به این محل کوچ نموده و در آن جا به عبادت و ریاضت مشغول می‌گردد و مردم آن دیار به همین دلیل آن جا را «کنچی» به معنای زاویه و خانقاه نامیده‌اند و سادات «کنچی» در لارستان معروف می‌باشند و هم‌اکنون نیز روزانه زوار بسیاری جهت ادای نذر و نیاز و حاجات خویش به آن دیار دور افتاده سفر می‌نمایند با این شواهد می‌توان پی برد که اساس و بنیان شهری «خنج» بر مبنای استقرار «خانقاه» و «زاویه» مشایخ طریقت بوده و به همین دلیل «هنگ» نامگذاری گردیده‌است و احتمالا قبل از استقرار مجامع فرهنگی اسلامی، به نام دیگری مشهور بوده‌است. هنوز هم در روایات محلی نام قدیم «خنج» را «کوشک» می‌دانند که احتمالا متعلق به دوره‌ای پیش از رونق فرهنگی آن، طی قرون اولیه اسلامی تا قرن چهارم می‌باشد. وضعیت زمین‌شناسی از جمله پدیده‌های ساختاری می‌توان به گسله‌های اساسی در سامانه گسیختگی‌های گستره نامبرده که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم. پهنه گسلی خنج این پهنه (zone) گسلی با روندی نزدیک به ۷۰ درجه شمالی باختری دامنه شمالی کوه قره قزلی را متاثر ساخته و پس از شهر خنج دردشت خنج و دامنه جنوبی این دشت ادامه می‌یابد. این پهنه (zone) گسلی شامل دسته‌ای از گسل‌های باراستای نزدیک به ۷۰ درجه شمال باختر است که بخش‌های شمالی شهر خنج را دربرمی گیرد. چنان‌که دربرش ساختاری زیرنقشه نمود دارد این پهنه گسلی درگروه گسله‌های طولی با مولفه اصلی راندگی همراه با حرکات راست بر قرارگرفته‌است. شیب سطح گسله‌های این پهنه گسلی بگونه‌ای معمول روبه شمال خاور است. دسته گسلی خنج این دسته گسلی دارای خمش‌های ناگهانی درراستای خود می‌باشند، بگونه‌ای که بخش‌هایی از آن دارای روند ۷۰ درجه شمال خاوری، بخش‌هایی دارای روند خاوری – باختری و بخش‌هایی ۵۵ درجه شمال باختری می‌باشد. گسل هفت وان جنوب تاقدیس کوه سیاه و بخش‌هایی جنوبی‌تر آن را متاثر ساخته‌است دسته گسلی محمله: این گسیختگی‌ها باسازوکار راستالغز تا مورب لغز درگروه گسله‌های مایل تاقدیس کوه تنگ خور را متاثر (درجنوب محمله) ساخته‌است. درشمار بهم ریختگی‌های ساختاری و تغییرات پی آمده از جنبش این گسیختگی درتاقدیس کوه تنگ خور می‌توان به انحراف و جابجائی افقی همراه با حرکات راست بر درمحور تاقدیس یادشده اشاره کرد. پایان‌نامه زمین‌شناسی خنج- یزد تابستان ۱۳۸۹-مهندس فردین شهریاری کارشناسی ارشد پترولوژی مردم‌شناسی نمایی از میدان بسیج خنج زبان مردم خنج اچمی(لارستانی) با لهجه خنجی است و دین مردم خنج اسلام و مذهب مردم خنج اهل سنت از شاخه شافعی می‌باشد یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. ورود اسلام به خنج، تا جائی که شواهد تاریخی نشان می‌دهد به قرن پنجم هجری برمی‌گردد. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۹،۲۱۷ نفر (در ۴،۶۶۵ خانوار) بوده‌است. موسسات شهری تقریبا همه موسسات شهری از قبیل دانشگاه و بیمارستان و راه‌های عمومی را خود مردم خنج ساخته‌اند و هزینه‌هایش توسط خنجی‌های شیخ نشینهای خلیج فارس پرداخته شده‌است. دانشگاه‌ها در حال حاضر دانشگاه‌های پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی در خنج فعال هستند که د ر دانشگاه آزاد رشته‌های زیر تدریس می‌شود: کارشناسی پیوسته: مهندسی عمران - عمران مهندسی عمران - آب مهندسی معماری مدیریت بازرگانی مهندسی برق_قدرت حقوق کارشناسی ناپیوسته: مهندسی تکنولوژی برق - قدرت مهندسی تکنولوژی عمران - عمران مهندسی تکنولوژی نرم‌افزار کامپیوتر کاردانی ناپیوسته: کارهای عمومی ساختمان نرم‌افزار کامپیوتر دامپزشکی معماری تکنولوژی تولیدات دامی کاردانی پیوسته: حسابداری کامپیوتر نقشه‌کشی معماری الکتروتکنیک - برق صنعتی ساختمان بزرگان خنج از برخی از بزرگمردان تاریخی خنج می‌توان به شرح زیر نام برد: شیخ نجم الدین عبداللهملقب به خلبانه کویه شیخ رکن الدین دانیال خنجی. شیخ شعیب خنجی. شیخ عبدالسلام خنجی. شیخ محمد بن ابی نجم خنجی. خواجه ملا فضل بن روزبهان خنجی کاکا فخر الدین ابوبکرو. شیخ ابودلف محمد خنجی. شیخ محمد عبدالسلام خنجی. شیخ عفیف الدین اسرائیل خنجی. عبدالجواد بن القیم سعید خنجی. فخرالدین احمد بازارویه خنجی. http://saberin-khonj.com/saberin/index.php/biographieskhonj/190-aboonajmi شیخ حاج عبدالرزاق ابونجمی خنجی . و در دوران معاصر نیز می‌توان به حاج محمدطیب خنجی و حاج عبدالعزیز لطفعلی خنجی که منشا و بانی امور عام‌المنفعه در خنج و بحرین بودند و یوسف لطفعلی خنجی (بنیانگذار صنایع مدرن در جنوب به ویژه بندرعباس)، محمدامین خنجی ادیب و فارس‌شناس معاصر، دکترمحمدعلی خنجی اقتصاد دان و پژوهشگر معاصر، عبدالواحد خنجی جغرافیدان و پیشکسوت کوهنوردی ،لطفعلی خنجی مولف و مترجم معاصر و مجری بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی و داریوش خنجی هنرمند برجسته دنیای سینما و ملا حسینعلی حافظ. عارف و شاعر معاصر و حافظ و مفسر قرآن و همچنین مفتی اعظم جنوب ایران مرحوم اشاره نمود. فهرست بخش‌های ایران استان فارس شهرستان خنج
[ "بخش مرکزی شهرستان خنج", "خنجی", "استان فارس", "شهرستان خنج", "خلیج فارس", "شیراز", "فیروزآباد", "قیر", "فارسی باستان", "شکار", "کاروانسرا", "گچ", "لار", "فرهنگ جغرافیایی ایران", "فارسنامه ناصری", "ابن بطوطه", "سفرنامه ابن بطوطه", "کهورستان", "اسیر", "سید علی اکبر فال اسیری", "نادرشاه افشار", "اچمی", "لارستانی", "اسلام", "اهل سنت", "شافعی", "امام", "محمد ادریس شافعی", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران", "سرشماری عمومی نفوس و مسکن (۱۳۹۵)", "دانشگاه", "بیمارستان", "دانشگاه آزاد اسلامی", "مهندسی عمران", "ملقب به خلبانه کویه", "دانیال خنجی", "شیخ شعیب خنجی", "شیخ عبدالسلام خنجی", "شیخ محمد بن ابی نجم خنجی", "فضل بن روزبهان خنجی", "کاکا فخر الدین ابوبکرو", "شیخ ابودلف محمد خنجی", "شیخ محمد عبدالسلام خنجی", "شیخ عفیف الدین اسرائیل خنجی", "عبدالجواد بن القیم سعید خنجی", "فخرالدین احمد بازارویه خنجی", "شیخ حاج عبدالرزاق ابونجمی خنجی<nowiki>]</nowiki>.", "عبدالعزیز خنجی", "محمدامین خنجی", "محمدعلی خنجی", "عبدالواحد خنجی", "لطفعلی خنجی", "رادیو بی‌بی‌سی", "داریوش خنجی", "فهرست بخش‌های ایران" ]
[ "شهرهای استان فارس", "شهرهای شهرستان خنج", "شهرستان خنج" ]
634
ضرب‌المثل
0
224
0
[ "زبانزد", "ضرب المثل", "ضرب‌المثل‌ها", "ضرب المثل ها" ]
false
100
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولا تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینه برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااین‌حال، در سخن به‌کار می‌رود. شکل درست این واژه «مثل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارت دیگر، «ضرب‌المثل» به معنای مثل زدن (به فارسی: داستان زدن) است. بررسی نظر کارشناسان دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمه ضرب‌المثل نیافته‌اند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشمندی صورت گرفته و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. علی‌اکبر دهخدا در مقدمه امثال و حکم چنین می‌نویسد: «در زبان فرانسوی هفده لغت یافت می‌شود که در فرهنگ‌های عربی و فارسی همه آن‌ها را «مثل» ترجمه کرده‌اند، و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هایی که برای آن‌ها نوشته‌اند، مقنع نیست و نمی‌توان با آن تعریفات، آن‌ها را از یکدیگر تمییز داد.» محقق معروف، Archer Taylor، که تحقیقاتش در اوایل قرن بیستم تاثیری شگرف در این زمینه داشته‌است، نتوانست تعریفی جهان شمول برای "امثال و حکم" پیدا کند. وی در کتاب معروف خود اظهار می‌کند که تعریفی برای "امثال و حکم" نمی‌تواند وجود داشته باشد. بااین وجود تعاریف مختلفی از گذشته تا حال ارائه شده‌است که مهم‌ترین آن‌ها تعریف Friedrich Seiler است. وی "امثال و حکم" (ضرب‌المثل) را این چنین تعریف کرده‌است: سخنان برجسته، روشن، پندآمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است. به عنوان مثال ضرب المثل شنونده باید عاقل باشد به معنی آن است که اکنون شنونده عاقل نیست و به او گوش زد می‌کنیم که عاقل باشد ، به نقل از حسین بهرامی . ضرب‌المثل و نسبت آن با اصطلاحات ضرب‌المثلی تفاوت مابین «ضرب‌المثل» و «اصطلاحات ضرب‌المثلی» در شکل، ساختار و عمل‌کرد آنهاست. امثال و حکم جمله‌ای است کامل با ساختمانی استوار بر پایه و اساسی غیرقابل تغییر، مانند: تب تند زود به عرق میشینه! هرکه بامش بیش، برفش بیشتر! خواستن توانستن است! آدم بی‌سواد کور است! اصطلاحات ضرب‌المثلی، برخلاف امثال و حکم، عباراتی مصطلح و عمومی هستند که ابتدا باید در جمله‌ای جایگزین شوند تا عبارتی کامل حاصل آید. این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند: پا توی کفش کسی کردن دم خود را روی کول گذاشتن بی‌گدار به آب زدن گلیم خود را از آب بیرون کشیدن کلاه خود را قاضی کردن کلاه خود را سفت چسبیدن این اصطلاحات ضرب‌المثلی، بدون قرار گرفتن در یک جمله کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحی یادشده با اضافات مقدور است، مانند: پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن! از ترس، دمش را روی کولش گذاشت و دررفت! بی‌گدار به آب نزن که پشیمان می‌شوی! تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، …! تو اول برادریت رو ثابت کن بنابراین، عبارات ضرب‌المثلی را می‌توان به عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضرب‌المثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آن‌ها با معنی هریک از کلمات تشکیل دهنده آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند: گربه در انبان فروختن گربه را در (دم) حجله کشتن دل دادن و قلوه گرفتن مفهوم و پیام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه، انبان، حجله، دل و قلوه…) هیچ‌گونه رابطه فیزیکی (ارگانیک) ندارد. به عبارت دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهنده آن جمله قابل دریافت نیست. این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامه‌اند و ریشه و ماخذ آن‌ها به مرور زمان محو شده‌است. اشاره شد که امثال و حکم در شکل، ساختار و عمل‌کرد خود از ضرب‌المثل متمایز می‌شود و به عنوان مواد اولیه‌ای محسوب می‌گردد که باید در جمله کاملی به کار گرفته شود تا خصلت ظاهری ضرب‌المثل را به نمایش بگذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی، با هرنوع آرایش و پیرایشی تبدیل به امثال و حکم نخواهند شد. امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی است که در اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیام و تجربه زندگی است. درصورتی‌که عبارات ضرب‌المثلی به هر میزان که استقلال معنا و رسالت پیام آوری داشته باشد، بازهم به تنهایی قادر به انجام رسالت خود نیست و همیشه متکی بر جمله و پیش درآمدی توضیحی است. مع‌هذا، خط فاصل دقیقی نمی‌توان بین ضرب‌المثل و اصطلاح ضرب‌المثلی کشید، به خصوص که در زبان‌های مختلف، این خط فاصل ب ه‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر می‌یابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مولف ۲۵۰،۰۰۰ امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی در پنج جلد، در مقدمه کتابش به این سوال پاسخ می‌دهد: «از گوشه و کنار و از زبان بعضی از منقدان شنیده می‌شود که تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنهاد کرده‌اند که مجموعه «امثال و حکم» باید فقط دربرگیرنده امثال و حکم باشد. اولا خط فاصل بین این دو مقوله در حالات مختلف غیرقابل تشخیص و تفکیک است، زیرا یک پیام خاص در مقطعی خاص به وسیله امثال و حکم، و جایی دیگر به وسیله اصطلاح مثلی بیان شده‌است که این‌جانب با هیچ معیاری امکان تجزیه و تفکیک آن‌ها را ندارم. دوم اینکه، رسالت ادبی و فرهنگی «امثال و حکم» با پیشنهاد فوق به شدت خدشه دار شده و درصورت عملی شدن چنین پیشنهادی، این مجموعه فاقد ارزش بنیادین خواهد شد.» آیا امثال و حکم بازتاب «خصوصیات ملی است»؟ در میان رسالات متعددی که درباب امثال و حکم نوشته شده‌اند تحقیقات بسیاری نیز تحت عنوان: چهره ملت ایکس در آیینه امثال و حکم خود، به عمل آمده‌است که تبیینی نافرجام در اخلاق‌شناسی مردم به وسیله امثال و حکم آن ملت است. این رسالات، یک رشته از ضرب‌المثلهای ردیف نویسی شده هستند که به غلط آن را «آئینه روح ملت» نامیده و بازتاب خلقیات کل جامعه محسوب شده‌اند. از آنجائی که چنین تصوراتی غالبا بر اساس نمونه‌های انفرادی و تعمیم نادرست آن به تمام جامعه صورت پذیرفته‌است، مستلزم برخوردی اصولی و محتاطانه‌است. مثلا در سنجش ضرب‌المثل‌های: «خوش اصل خطا نکند و بداصل وفا نکند» «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود!»، اگر به منزله نمودار خصوصیات ملت آلمان در زمینه اصالت و درستکاری و همچنین کار و تلاش معرفی شوند، باید به گنجینه امثال و حکم دیگر ملل نگاهی کوتاه بیفکنیم تا به این حقیقت پی برده که دامنه این‌گونه ضرب‌المثل‌ها بسیار وسیعتر از قلمرو زبان آلمانی است. بنا براین با چنین معیاری نمی‌توان توجیه و تفسیری بر خصلت و ویژگی‌های اخلاقی مردم آلمان ارائه نمود. این اصل در مورد اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم بین‌المللی که ریشه در فرهنگ یونانی-رومی، انجیل و قرون وسطی دارند، صادق است. از پربارترین ضرب‌المثل‌های ایران، ضرب‌المثل‌های ترکی است. تاریخ پیدایش امثال و حکم آنچه به صورت علم در تاریخ ثبت شده‌است، اندیشه پیشگامان فلسفه در صدهاسال قبل از میلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت. فلاسفه تمام کوشش و توان خود را به بحث و بررسی در مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم‌الاشیاء می‌کردند. آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمی‌شد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی‌رغم بی‌توجهی به این مهم، از بدو تشکیل اجتماعات شهری و تمدن‌های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ، انسان‌ها به ضرورت اخلاق و ادبیات و فرهنگ وابسته به آن پی برده و به اهمیت آن در زندگی خود، آگاهی داشتند. امثال و حکم نیز قبل از طبقه‌بندی علوم و قرن‌ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته‌است. انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبوده‌است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان‌های موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضرب‌المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته‌است. افکار سقراط در توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد. وی اخلاق را مهم‌تر از سایر بخش‌های علوم و به‌طور کلی فلسفه نظری می‌داند. سیسرو گفته‌است که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد. این گفتار بدین معنی است که انسان را به عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار می‌دهد. شاگردان سقراط یعنی ارسطو و افلاطون دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمی و فلسفی دادند. علم اخلاق به خصوص مرهون مساعی ارسطو است که برای آن اصول و مبانی قائل شد و این قواعد را در دسترس مردم قرار داد. بر اساس متون تاریخی اولین‌بار ارسطو به جمع‌آوری امثال و حکم و تحقیق علمی آن اقدام نمود که متاسفانه رساله او بنام «امثال و حکم»، از بین رفته‌است. در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسندگانی مانند: افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن «امثال» در آثار خود، آن را به عنوان بخشی از ادبیات، هم ردیف امثال سایره قرار داده‌اند. نویسندگان و فلاسفه رومی مانند: پلاتوس، ترنس، هوراس و سیسرو هم نوشته‌های خود را مزین به امثال و حکم نموده ولی هیچ‌کدام به جمع‌آوری یا تحقیق در پیرامون آن نپرداخته‌اند، ضمن اینکه اکثر مثل‌های موجود در ادبیات رومی، متکی بر امثال و حکم یونانی است که بعدا اروپائیان به ترجمه آن‌ها اقدام نموده و به گنجینه فرهنگ عامیانه خود غنای بیشتری دادند. نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب‌المثل در آثار خود و تغییر آن‌ها بر اساس ولریسم، چهره‌ای طنزآمیز به ادبیات بخشیده‌اند. نویسندگانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریش کستنر، هانس ماگنوس انسنبرگر و هاینریش بل در آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمال‌زاده، علی‌اکبر دهخدا، ایرج‌میرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر در ایران، ستارگان درخشان ادبیات و فرهنگ مردمی هستند و نامشان باقی. در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشه انسان سخن‌گو بوده که به لحاظ موثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده‌است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی. کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نه تنها یکی از سرچشمه‌های لایزال پند و اندرز می‌باشند بلکه بسیاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز این منابع اخذ شده‌اند. اگر اناجیل عهد عتیق و عهد جدید را به عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته‌اند، به دلیل ترجمه آگاهانه آن به وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر مارتین لوتر است. ترجمه لوتر یک برگردان تحت‌الفظی نیست بلکه تولدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیان است که عناصر فرهنگی و ادبیات مردم آلمان (اروپا) در آن موثر بوده‌است. به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه به مردم آلمان هدیه نمود. شایان ذکر است که حیات امثال و حکم به دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانه باستانی رسیده که بعدا به صورت نقل‌قول از گفتارهای ناب نوشته در ادبیات عتیق ملل متمدن ضبط شده‌اند. کتیبه‌های متعلق به سومری‌ها که با خط میخی نوشته شده، حاوی امثال و حکمی هستند که محققین «زبان‌شناس» به کشف و ترجمه آن توفیق یافته‌اند. با توجه به مطلب فوق، هر اثر ادیبانه‌ای که ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشا و مبدا آن مثل تلقی گردد. بسیاری از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدت‌ها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند افسانه‌ها و قصه‌ها، سینه به سینه نقل شده‌اند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیاری از اشعار مردم‌پسند به لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن‌ها در دور و نزدیک، به قلمرو امثال و حکم راه یافته و با اقبال مردم مواجه شده‌اند. اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشه در ادبیات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. قرن بیستم نیز زمینه‌ای بسیار مناسب برای ایجاد مثل و عبارات مثلی به وجود آورده‌است. امثال و حکم و اصطلاحات مثلی متولد در قرن نوزده و بیست، در زبان‌های غیر اروپایی نیز رواج یافته‌است. در سال‌های اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی‌های تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار برای کالاهای تجاری، و نقش رسانه‌های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی به منصه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده‌است.
[ "داستان", "علی‌اکبر دهخدا", "زبان فرانسوی", "فرهنگ", "ضرب‌المثل‌های ترکی", "دانش", "تاریخ", "فلسفه", "مسیح", "سقراط", "دین", "ادبیات", "سیسرو", "ارسطو", "افلاطون", "یونان", "شعر", "آپولونیوس", "سوفکلس", "همر", "آریستوفان", "آیشیلس", "اوریپیدس", "روم", "پلاتوس", "ترِنس", "هوراس", "اروپا", "ولریسم", "برتولت برشت", "گونتر گراس", "مارتین والزر", "اریش کستنر", "هانس ماگنوس انسنبرگر", "هاینریش بل", "آلمان", "صادق هدایت", "محمدعلی جمال‌زاده", "ایرج‌میرزا", "عارف قزوینی", "هنر", "ایران", "کتاب", "تورات", "انجیل", "قرآن", "عهد جدید", "مارتین لوتر", "گفتاورد", "سومری", "خط میخی", "افسانه", "قرن بیستم", "دهخدا", "کارل فریدریش ویلهلم واندر", "ویرایش حمید شکوهی" ]
[ "ادبیات شفاهی", "انسان‌شناسی فرهنگی", "زبان", "سبک‌های مسیحیت", "سنت‌های کلامی", "ضرب‌المثل‌ها", "متون یهودی", "ادبیات" ]
635
ابن مقفع
1
208
0
[ "ابن المقفع", "روزبه پوردادویه", "روزبه پوردادويه", "عبدالله بن مقفع", "عبداللّه ابن مقفع", "عبدالله ابن مقفع", "روزبه دادویه", "روزبه پسر دادوویه", "روزبه پسر دادوويه", "روزبه پسر دادويه", "روزبه پسر دادویه", "روزبه دادويه", "روزبه پور دادويه", "روزبه پور دادویه", "المقفع" ]
false
58
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام_شخص", "Item2": "روزبه پور دادویهعبدالله ابن مقفع" }, { "Item1": "نام دیگر", "Item2": "عبدالله" }, { "Item1": "لقب‌ها", "Item2": "ابن مقفع" }, { "Item1": "زمینه فعالیت", "Item2": "ادبیات، تاریخ" }, { "Item1": "ملیت", "Item2": "ایرانی‌تبار" }, { "Item1": "اهل", "Item2": "پارس، فیروزآباد" }, { "Item1": "دوره", "Item2": "قرن دوم هجری" }, { "Item1": "محل زندگی", "Item2": "پارس، اهواز، بصره" }, { "Item1": "مذهب", "Item2": "ابتدا [[زرتشتی]]، سپس [[بی‌دین]]" }, { "Item1": "فرزندان", "Item2": "محمد" }, { "Item1": "والدین", "Item2": "دادویه" }, { "Item1": "پیشه", "Item2": "نویسنده و مترجم" }, { "Item1": "سبک", "Item2": "ادبیات ترجمه" }, { "Item1": "آثار", "Item2": "کلیله و دمنه، سیرالملوک" }, { "Item1": "تاریخ_تولد", "Item2": "۱۰۶ قمری" }, { "Item1": "محل_تولد", "Item2": "فیروزآباد" }, { "Item1": "تاریخ_مرگ", "Item2": "۱۴۲ قمری" }, { "Item1": "محل_مرگ", "Item2": "[[بغداد]]" } ], "Title": "زندگینامه" }
ابن مقفع با نام اصلی روزبه پور دادویه معروف به ابومحمد عبدالله ابن مقفع نویسنده و مترجم ایرانی آثار پهلوی به عربی ساکن بصره بود. او با کنیه «ابی محمد» نیز شناخته می‌شد. ابن مقفع از برجسته‌ترین نمایندگان تفکر علمی در قرن دوم هجری است. روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آیین‌نامه، سخنوری بزرگ (الادب الکبیر) و سخنوری خرد (الادب الصغیر) نام برد. منبع‌شناسی در کتاب‌های کهن، زندگی‌نامه‌ای که در خور این شخصیت مشهور باشد، نیامده‌است و نیز تا چندی دو اثر عمده که در واقع تنها منابع مفید درباره اوست و با اندکی تفصیل به شرح گوشه‌هایی از زندگی اجتماعی و کشمکش‌های سیاسی او پرداخته‌اند، در دسترس نخستین محققان نبود. این دو اثر، عبارتند از انساب الاشراف اثر بلاذری و الوزراء و الکتاب اثر جهشیاری. گزارش ابن اعثم با آنکه بر جهشیاری مقدم است، به سودمندی این دو منبع نیست. با اینهمه بخش اعظم روایات این دو کتاب، با انشایی متفاوت و اندکی اختلاف در وفیات الاعیان اثر ابن خلکان گردآمده است و مولفان متاخرتر که تقریبا همیشه از او استفاده کرده‌اند، البته در این بخش از روایات از جاده صواب به دور نیافتاده‌اند، اما در بیان جزئیات و ربط حوادث به یکدیگر دچار سرگردانی شده‌اند. نمونه بارز این نقص را در کار گابریلی می‌توان دید. وی که در ۱۹۳۱–۱۹۳۲ میلادی به تالیف مقاله خود دست زد، در درجه اول، از وفیات ابن خلکان استفاده‌کرد. سپس توده‌ای از روایات دست دوم که غالبا مشکوک و مورد بحث‌اند را به کار گرفت. پس از آن از آثار کسان دیگری چون ابن ندیم، ابن جوزی، صفدی، ابوالفرج اصفهانی، و ابن قتیبه بهره جست. در ۱۹۵۴ میلادی دومینیک سورده که دو منبع اساسی مذکور را یافته‌بود، به تکمیل مقاله گابریلی پرداخت و نظر به توجهی که وی به مسائل تاریخی دارد، توانست از این دو منبع و برخی قراین تاریخی شرح حال نسبتا روشنی از ابن مقفع به دست دهد. این نقص، البته در کتاب‌های شرقی نیز آشکار است. از جمله، در مقاله مفصل عباس اقبال آشتیانی جای آن دو منبع خالی است. در شرق، پژوهش درباره ابن مقفع در حقیقت با همین اثر که در مجله کاوه منتشر گردید، آغاز شد. اقبال علاوه بر منابع معمول عربی، خاصه وفیات ابن خلکان، از آثار فارسی کهن، چون تاریخ طبرستان اثر ابن اسفندیار نیز استفاده‌کرد، اما او دو منبع اصلی (بلاذری و جهشیاری) و چندین اثر دیگر را که بعدها منتشر شد، ندیده‌بود. از این رو، به‌رغم شیوه نیکو در کار تحقیق و بهره‌گیری از پژوهش‌های خاورشناسان، کار او چنان‌که مینوی اشاره می‌کند، از نقص خالی نماند. کتاب ابن المقفع خلیل مردم بک که ۴ سال بعد یعنی در ۱۹۳۰ میلادی چاپ شد، چیز عمده‌ای بر اطلاعات گذشت نیفزود. در ابن المقفع محمد سلیم الجندی (۱۹۳۶ م) اطلاعات جدید اندک است، اما تحلیل زندگی و آثار ابن مقفع آغاز می‌گردد. عبداللطیف حمزه عمده‌ترین منابع و نیز کتاب اقبال و منابع فارسی او را دیده و شرح حال نسبتا خوبی، همراه با تحلیل‌ها و اظهار نظرهای شخصی فراوان ارائه داده‌است و ضمنا به آثار او نیز پرداخته‌است، اما بحث‌های جانبی در اثر او بیشتر است. در مقاله مفصل محمد کردعلی (۱۹۴۸ م)، اظهار نظرهای نویسنده بیشتر جلب توجه می‌کند. کتاب ابن المقفع عمر فروخ (۱۹۴۹ م) سخن تازه‌ای ندارد. حنا فاخوری در کتابش، تاریخ ادبیات، مقاله‌ای دارد که با اندکی تغییر در کتاب ابن المقفع او (۱۹۵۷ م) تکرار شده‌است. محمد غفرانی خراسانی، ابن مقفع را موضوع رساله فوق‌لیسانس خود قرار داد و در ۱۹۶۵ میلادی کتابی منتشر ساخت که بی‌گمان بهترین کتابی است که تاکنون در شرق، درباره ابن مقفع تالیف یافته‌است. وی توانسته‌است تقریبا همه منابع نو و کهنه عربی و فارسی را بررسی کند و به شیوه خود و برحسب نظرات و اعتقادات خود، آن‌ها را در بوته نقادی افکند. شهامت او، با توجه به اینکه کتابش در مصر چاپ شده، در رد نظرات مشاهیری چون طه حسین و عزام در خور توجه است. نام و خانواده نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود، هرچند که گاه، داذویه به داذبه تحریف شده‌است. ابن ندیم نام اسلامی پدر او را مبارک ذکر کرده که گویی ترجمه عربی روزبه است، اما زبیدی در تاج العروس او را داذجشنش (داد گشنسب) خوانده، با اینهمه مینوی معتقد است که نام عبدالله، پیش از مسلمان شدن، داذبه بوده که به روزبه تصحیف گشته‌است. پدرش نیز داذجشنس (= داذگشنسپ که مخفف آن داذویه است) نام داشته‌است. داذویه که از اعیان و اصیل‌زادگان فارس بود، زمانی که حجاج بن یوسف بر عراق حکم می‌راند، از جانب وی مامور خراج فارس شد، اما در کار اموال، ناروایی کرد و حجاج او را چندان شکنجه داد تا دستش «مقفع» (ناقص و ترنجیده) گشت. گاهی، به جای حجاج، نام خالد بن عبدالله قسری را آورده‌اند و مامور عذاب او را نیز یوسف بن عمر ثقفی خوانده‌اند، اما نتیجه روایت در هر حال یکی است. کلمه «مقفع» لقبی برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. ابن مقفع تا زمانی که اسلام نیاورده بود، همچنان به روزبه معروف بود و ابوعمرو کنیه داشت. پس از گرویدن به اسلام، نام عبدالله و کنیه ابومحمد را برگزید. زندگی کودکی ظاهرا روزبه در جور (= گور) که همان فیروزآباد فارس باشد، زاده شد. او هنوز کودک بود که با پدرش به بصره رفت. پدر به تربیتش همت گمارد، ادبا را گرد او جمع می‌آورد، یا او را به مجالس ایشان می‌برد، سپس دو مرد بدوی به نام‌های ابوالغول و ابوالجاموس را که از فصحای عرب بودند و پیوسته به بصره می‌رفتند، به آموزش او گمارد. ابن مقفع علاوه بر دانش ظاهرا گسترده‌ای که از زبان پهلوی در فارس کسب کرده‌بود، عربی را از زبان فصیحان و ادیبان پاکیزه‌زبان عرب چنان آموخت که خود در صف فصیحان نشست. چند نکته مزاح‌آمیزی که بلاذری به او نسبت داده، بیشتر به توجه او به لغات و فصاحت دلالت دارد. جوانی ظاهرا پیش از سال ۱۲۶ قمری (۷۴۴ میلادی) مسیح بن حواری، حکومت شاپور داشته و ابن مقفع نزد او به دبیری مشغول بوده‌است. سپس عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز، والی عراق (۱۲۶ ق) مسیح را از حکومت عزل کرده، سفیان بن معاویه مهلبی را به جایش گماشت و سفیان عازم مرکز ماموریت خود شد. اما مسیح که از مسلط نبودن خلیفه بر آن دیار و آشوب‌های بخش شرقی آگاه بود، از واگذاشتن ولایت به سفیان سرباز زد و پیشنهاد کرد که یا ۵۰۰ هزار درهم بستاند و بازگردد، یا همین مال را بپردازد و بر کرسی حکومت نشیند. سفیان نپذیرفت، ولی ابن مقفع که ظاهرا رابط میان این دو بود، کار را چندان به درازا کشاند تا مسیح توانست با کردانی که در این شهر قدرت داشتند و نیز یاران خود مکاتبه کرده، گروهی گرد خود جمع کند. چون نیرومند شد، از سفیان خواست که بازگردد. در نزاعی که میان دو مرد درگرفت، مسیح توانست به ضربه‌ای، ترقوه سفیان را بشکند. سفیان به دورق در مرز خوزستان گریخت و کینه ابن مقفع را به دل گرفت. این اطلاعات دقیق را جهشیاری داده‌است که در هیچ‌جای دیگر یافت نمی‌شود و ملاحظه می‌شود که در توضیح قتل ابن مقفع چقدر سودمند خواهد بود. سرانجام پس از آنکه در ۱۲۹ قمری مسیح از شاپور رانده‌شد، ابن مقفع چندی در کرمان زیست. این سخن از آنجا دانسته می‌شود که به قول جهشیاری وی در کرمان دبیر داوود بن یزید ابن عمر بن هبیره بود و در آن زمان ثروت کلانی به چنگ آورد. گزارش بلاذری در کتاب فتوح قابل تامل است. به گفته وی «چون صالح بن عبدالرحمان متصدی خراج عراق شد (۹۶ ق‌/۷۱۵ م)، ابن مقفع از جانب او امر خراج خورده دجله، یا به قولی، بهقباذ را به عهده گرفت و مالی بیاورد و نامه خویش را بر پوستی نوشت و آن را به زعفران بیندود. راوی گوید: سبب آن است که وی را بر امور عجم آشنایی تمام بود». راست است که از آداب‌دانی ابن مقفع چنین ظرافتی بعید نیست، اما اگر بپذیریم که او در ۱۰۶ قمری (۷۲۴ م) زاده شده، تاریخ مذکور ۱۰ سال پیش از تولد ابن مقفع خواهد بود. در این صورت باید در روایت بلاذری تردید کرد. اقبال بی‌آنکه به این نکته توجه کند، گزارش بلاذری را پذیرفته و نقل کرده‌است. عقاید تفکر مترقی و عقاید الحادی او از مطالعه باب برزویه طبیب که به نظر می‌رسد خود، آنرا به کلیله و دمنه افزوده‌است بخوبی آشکار می‌شود: «… بهیچ تاویل درد خویش درمان نیافتم و روشن شد که پای سخن ایشان (اهل دین) بر هوا بود…» مقفع در جریان نهضت فرهنگی زمان عباسیان نقشی بسیار مهم و اساسی داشت. او برای آماده ساختن زمینه‌های بحث و تحقیق در امور فلسفی، ابتدا کتابهای مرقیون و ابن دیصان و مانی را به عربی ترجمه کرد. بعضی ادعا می‌کنند که ابن مقفع فقط ظاهرا مسلمان شده بوده‌است و در واقع زرتشتی بوده. بعضی نیز ادعا می‌کنند که عقاید زندیقی داشته‌است. از مهدی خلیفه نقل است (به مضمون) که «کتابی در زندقه ندیدم که با ابن مقفع ارتباطی نداشته باشد». آثار و فعالیت‌ها روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آیین‌نامه، سخنوری بزرگ (الادب الکبیر) و سخنوری خرد (الادب الصغیر) نام برد. نثر عربی ابن مقفع بسیار شیوا بوده و نثر وی سرمشق سخندانان و نویسندگان عربی‌نویس و عربی زبان بوده‌است. ترجمه‌های او از بهترین آثار ادبی و اخلاقی زبان عربی شمرده می‌شوند. روزبه نخستین کسی است که رسما آثاری به نثر عربی نوشت. آثار وی در بعضی دانشگاه‌های جهان، از جمله دانشگاه‌های کشورهای عرب مانند دانشگاه قاهره، به عنوان نمونه‌های خوب و شیوایی از نثر عربی بررسی می‌شوند. آثار وی عبارتند از: کلیله و دمنه الادب الکبیر الادب الصغیر و المنطق سیرالملوک (ترجمه عربی خداینامه) نامه تنسر عجائب سجستان (ترجمه ریکیهای سگستان) که عمدتا از فارسی میانه به عربی ترجمه کرده‌است. الدره الثمینه والجوهره المکنونه مزدک باری ترمینیاس انالوطیقا تحلیل القیاس آیین‌نامه- فی عادات الفرس التاج فی سیره انو شروان ایساغوجی المدخل میلیه سامی ووشتاتی حسام وعمرانی نوفل رساله الصحابه سیمای فرهنگی ابن مقفع به نظر می‌رسد ابن مقفع شخص مشکل پسندی با آداب شسته رفته بود. هم رسوم فرهنگ کهن نجابت ایرانی را داشت و هم ارزش‌های جامعه عربی را رعایت می‌کرد. سیمای فرهنگی ابن مقفع با همه آوازه‌مندی، در هاله‌ای از ابهام است. انسان دوستی، اخلاق، آداب دانی، خوش زبانی و زیبارویی همه در زندگی کاملا مرفه او جمع آمده بود. ابن مقفع مردی آزاده و آزاده اندیش بود. فضایل اخلاقی و ارزشهای شخصی او در حدی بوده که کار پژوهشگران را دشوار ساخته‌است و باعث شده آنان درباره وی به اختلاف دچار گشته و او را در دو قطب متضاد، دین‌داری کامل و الحاد مطلق جای دهند. زندگی اخلاقی او و وقار و احتشام عباداتش آنچنان است که محققا مسلمان به دشواری می‌تواند وی را از دین خویش خارج بداند. با این همه تهی بودن آثار او از دفاع مستقیم از اسلام و شریعت، شوخ‌چشمی‌های گاه به گاه او و به خصوص هم‌نشینی با متهمان به زندقه، باعث می‌شود که گروهی دیگر به زندیق بودن او حکم کنند. شاید پس از ترجمانی و زباندانی و ادبیت، بحث انگیزترین موضوع پیرامون ابن مقفع، طرح «زندقه» در مورد اوست. وی همچنین از بزرگترین راهبران نهضت ترجمه در سده‌های نخستین اسلامی است و از این حیث تاثیری ژرف و بی‌مانند بر تمدن مسلمانان نهاده‌است. مرگ گرچه ابن مقفع نزد مصاحبان مورد علاقه خود شوخ‌طبع بود قابلیت این را داشت که نزد کسانی که به آنها اهمیت نمی‌داد مغرور و موهن باشد و در واقع او متمایل بود به استهزا و تحقیر کسانی که او را خشنود نمی‌ساختند بپردازد. یکی از قربانیان تمسخر و توهین او سفیان ابن معاویه بود که پس از توهین ابن مقفع به منصور، فرصتی برای انتقام به دست آورد. هنگامی که عبدالله ابن علی بر منصور شورید و مغلوب گشت، به او اجازه داده شد نزد سلیمان بماند. وقتی که خلیفه به موقعیت قوی‌تری دست پیدا کرد اما تصمیم بر این گرفت تا این گفته پیشین خود را نقض کند. وقتی سلیمان که دلواپس عبدالله بود، برایش امان خواست، متن امان نامه را ابن مقفع برای منصور نوشت تا منصور آن را امضا کند. این نامه به نظر منصور گستاخانه آمد و او را به خشم آورد. در نتیجه به سفیان اجازه داد تا به عنوان انتقام ابن مقفع را بکشد (گفته می‌شود با شکنجه). احتمالا منصور، در ابن مقفع همان بلند پروازی‌های سیاسی را می‌دید که در نزد بنو علی مشاهده می‌کرد. بی‌دینی مورد ادعا در مورد ابن مقفع یا هیچ نقشی در سقوط او نداشت یا نقشی ناچیز داشت. مانویت هنوز به اندازه دوران حکومت ابوعبدالله محمد مهدی، خلیفه عباسی فتنه آمیز محسوب نمی‌شد؛ و نیاز به منشیان دربار از نیاز به قرائت دینی واحد بیشتر احساس می‌شد. ابن اسفندیار در کتاب خود، تاریخ طبرستان در باب کشته شدن ابن مقفع چنین آورده
[ "زرتشتی", "بی‌دین", "بغداد", "فیروزآباد", "زبان فارسی میانه", "زبان عربی", "بصره", "پارسی میانه", "کلیله و دمنه", "تاجنامه انوشیروان", "آیین‌نامه (ابن مقفع)", "سخنوری بزرگ", "سخنوری خُرد", "انساب الاشراف", "احمدبن یحیی بلاذری", "الوزراء و الکتاب", "ابن عبدوس جهشیاری", "ابن اعثم", "وفیات الأعیان", "ابن خلکان", "ابن ندیم", "ابن جوزی", "صلاح‌الدین صفدی", "ابوالفرج اصفهانی", "ابن قتیبه دینوری", "دومینیک سورده", "عباس اقبال آشتیانی", "کاوه (مجله)", "تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار)", "ابن اسفندیار", "مجتبی مینوی", "خلیل مردم بک", "محمد سلیم الجندی", "عبداللطیف حمزه", "محمد کرد علی", "عمر فروخ", "حنا فاخوری", "محمد غفرانی خراسانی", "مصر", "طه حسین", "عزام", "مرتضی زبیدی", "تاج العروس", "فارس (سرزمین)", "حجاج بن یوسف", "عراق", "خالد بن عبدالله قسری", "یوسف بن عمر ثقفی", "اسلام", "گور (شهر باستانی)", "مسیح بن حواری", "سفیان بن معاویه", "شادگان", "استان خوزستان", "کرمان", "فتوح‌البلدان", "برزویه طبیب", "مرقیون", "ابن دیصان", "مانی", "زندیق", "الأدب الکبیر", "الأدب الصغیر", "الأدب الصغیر و المنطق", "خداینامه", "نامهٔ تنسر", "عجائب سجستان", "الدرة الثمینة والجوهرة المکنونة", "باری ترمینیاس", "أنالوطیقا", "التاج", "أیساغوجی", "میلیة سامی ووشتاتی حسام وعمرانی نوفل", "رسالة الصحابة", "نهضت ترجمه", "منصور (خلیفه)", "ابوعبدالله محمد مهدی", "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "دانشنامه ایرانیکا", "برمکیان", "خاندان نوبختی", "بابک خرمدین", "مازیار (قارنوندیان)", "استادسیس", "ابومسلم خراسانی" ]
[ "اعدام‌شدگان اهل ایران", "اعدام‌شدگان بدست خلفای عباسی", "اعدام‌شدگان سده ۸ (میلادی)", "اهالی ایران در سده ۸ (میلادی)", "اهالی بصره", "اهالی فیروزآباد", "دانشمندان کشته‌شده", "درگذشتگان ۱۴۵", "درگذشتگان دهه ۷۵۰ (میلادی)", "مترجمان از فارسی به عربی", "مترجمان اهل ایران", "مسلمانان سده ۸ (میلادی)", "نویسندگان عربی سده ۸ (میلادی)", "نویسندگان فارسی‌زبان اهل ایران", "نویسندگان مرد اهل ایران" ]
636
فال‌بینی
0
90
0
[ "تفأل", "فالگیری", "فال‌گیری", "پیشگو", "فالگیر", "تفال", "رمال", "فالگير", "فالگيري", "فال گيري", "فال گیری", "پيشگو", "پيشگويي", "فال" ]
false
51
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
فال و فال‌گیری به معنای کوشش در پیشگویی آینده (معمولا آینده یک فرد) از راه روش‌های نهانی یا فراطبیعی است. فال‌گیری یکی از شاخه‌های نهان‌شناسی است.باید توجه داشت که فال را نباید با طالع بینی اشتباه گرفت. طالع بینی نوعی پیشگویی است که از اختیار فرد خارج است؛ یعنی فرد قدرت انتخاب و اختیاری در آن ندارد، همچنین پیشگویی در طالع بینی بر اساس وضعیت ستارگان در زمان تولد فرد می‌باشد (مانند طالع بینی چینی یا طالع بینی هندی). اما در فال پیشگویی با توجه انتخاب فرد بدست می‌آید و برخلاف طالع بینی به تاریخ تولد بستگی ندارد (مانند فال تاروت یا فال حافظ). بنابراین نباید واژه فال را با طالع بینی اشتباه گرفت پس واژه‌هایی مانند فال چینی، فال مصری، فال شخصی اشتباه می‌باشد. فالگیر بغدادی اثر کمال‌الملک روش‌های فالگیری همان‌طور که طالع بین‌ها به ستاره‌ها رجوع می‌کنند تا پیشگویی کنند، فالگیران نیز روشها و راه‌های خاص خود را برای پیشگویی دارند. برای مثال فالگیر در فال قهوه، پیشگویی درباره آینده فرد را با توجه به شکل ایجاد شده در فنجانی که از آن قهوه نوشیده شده‌است استخراج می‌کند. و یا با اختراع و پیدایش ماشین چاپ، کارت‌های بازی بسیار ارزان در دسترس همگان قرار گرفت و از آن زمان فال با کارت نزد فالگیرها محبوبیت زیادی یافت. در این میان بخصوص کارتهایی موسوم به کارت تاروت که تصاویر و نقشهای رنگی عجیب و غریب دارند، از قدیم توجه طالبان رازها را به خود جلب کرده‌است. فالگیر با توجه به این که چه کارتهایی باز شده‌اند، چگونه و درچه محیطی قرار دارند؛ پس از بررسی کارتهای تاروت، سرنوشت او را از روی کارتها می‌خواند. گونه‌های فال محمد خاتمی در جشن شب چله ۱۳۸۶ چلچراغ همراه فاطمه معتمدآریا تفالی به دیوان حافظ می‌زنند. فال حافظ فال حافظ با دیوان حافظ در بین ایرانیان یک رسم عمومی است. دیوان شعر خواجه شمس الدین حافظ شیرازی از پر طرفدارترین کتبی است که در خانه هر ایرانی وجود دارد. ایرانیان برای تفنن و شاید برای تصمیم گیری با زدن فال به این دیوان فرصتی برای خواندن شعر و تفسیر آن به خیر و صلاح یا به شر و ناصواب پیدا می‌کنند. ایرانیان به هنگام زدن فال، کتاب را در دست می‌گیرند و به بیان این جملات یا جملاتی از این دست می‌پردازند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، ما طالب یک فالیم، بر ما بنما رازی عده‌ای هم می‌گویند: حافظ ای حافظ شیرازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک رازم، تو کاشف هر فالی، قسم به شاخه نباتت قسم می‌دهم به قرآنی که در سینه داری، این فال مرا بگشای. برخی دیگر می‌گویند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، به حق شاخ نباتت، به حق جام شرابت، منظور خودت را از مراد ما بیان کن. بعد انگشت خود را لای دیوان می‌گذارند و باز می‌کنند. غزلی را که در صفحه سمت راست قرار دارد می‌خوانند و تفسیر می‌کنند. اگر مضمون غزل مثبت باشد فال را خوب و گرنه آن را بد می‌دانند. از آن جا که عمده غزلیات حافظ دارای مضامینی عرفانی، عشقی، امیدوارکننده و مهربانی آفرین است زدن فال در مراسم خواستگاری، ازدواج، نوروز، تولد فرزندان و مانند آن بیشتر مرسوم است. متقاضیان فال حافظ بیشتر دختران و پسران جوانی هستند که در طلب عشق و در جستجوی یافتن دلیلی برای ادامه عشق خود هستند. برخی فال‌ها نیز مانند فال انبیاء الهی وجود دارند و به اعتقاد برخی افراد واقعی و قابل اعتمادتر هستند. پیشگوی ایرانی شاه نعمت‌الله ولی ایل بگی جاف
[ "فراطبیعی", "نهان‌شناسی", "طالع بینی", "تاریخ تولد", "فال قهوه", "تاروت", "چلچراغ (هفته‌نامه)", "فاطمه معتمدآریا", "دیوان حافظ", "دیوان شعر", "حافظ", "تصمیم گیری", "پیشگوی ایرانی", "شاه نعمت‌الله ولی", "ایل بگی جاف" ]
[ "فالگیری", "علوم خفیه", "طالع‌بینی" ]
637
تندیسک
0
13
0
[ "تنديسك" ]
false
7
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
یک تندیسک تندیسک به تندیس‌ها (مجسمه‌ها)ی ساخته دست انسان گفته می‌شود که معمولا به شکل یکی از موجودات است. تندیسک معمولا به تندیسهای کوچک اطلاق می‌شود، یعنی در اندازه‌ای کوچک‌تر از قد واقعی موجود. البته این مسئله همیشه صادق نیست و مثلآ در مورد حشرات تندیسک‌ها می‌توانند در اندازه واقعی یا بزرگ‌تر ساخته شوند. تندیس‌گری
[ "Minoan pottery", "Franz Anton Bustelli", "Chinese zodiac", "Royal Copenhagen", "Hummel figurine", "Meissen porcelain", "تندیس‌گری" ]
[ "تندیس‌ها", "اتاکو", "انواع مجسمه‌سازی", "تندیسک‌ها", "گردآوری" ]
641
نسک
0
42
0
[ "نسك", "فرگرد" ]
false
30
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
واژه نسک، همسنگ (معادل) پارسی واژه کتاب است. امروزه واژه نسک به‌طور خاص برای اشاره به بخش‌ها (کتابها) ی پنجگانه اوستا به کار می‌رود. کاربرد به صورت اسم خاص مجموعه نوشته‌های زرتشت پیامبر بزرگ ایرانی که اوستا نام دارد از ۲۱ نسک (کتاب) فراهم آمده بود که امروزه پنج نسک از آن باقی است. لغت‌نامه دهخدا درباره واژه «نسک» چنین می‌نویسد: کاربرد به جای کتاب و پارسی میانه از دیگر واژه‌های پارسی برای کتاب، که پیش از سرازیر شدن وام‌واژه‌های عربی به زبان پارسی بکار می‌رفته‌اند می‌توان از نیوه نام برد. نیوه با واژه نوشتن هم‌ریشه‌است. گاه به‌غلط پارسی‌نویسان واژه ماتیکان را برای کتاب به کار می‌برند ولی باید توجه داشت که این واژه با مایه و مادیان هم‌ریشه‌است. مادیان یا همان مدین یا مدیانی یا مهدیانی به معنای حکم‌کننده به عدل وداد و رای است و تنها در عنوان کتاب‌هایی از جمله قرآن مجید به کار رفته‌است که به سوالاتی پاسخ داده شده‌است یا مسایلی در آن کتاب‌ها حل شده. مدانو مثل ماتیکان مینوی خرد که پاسخ‌های مینوی خرد به فردی به نام دانا است. یا ماتیکان یا مدین هزار دستان که به معنی همه‌کاره یا کار بلد که قضاوت یا (حکم یا رای) قضایی را خداوند در کتابی که نزد او قرار داده حکم می‌کند
[ "زرتشت", "ایران", "اوستا", "لغت‌نامهٔ دهخدا", "ماتیکان مینوی خرد", "ماتیکان یا مدین هزار دستان" ]
[ "واژه‌ها" ]
642
جمهوری آذربایجان
2
2,951
0
[ "جمهوري آذربايجان", "کشور آذربایجان", "کشورآذربایجان", "جمهوری اذربایجان", "جمهوري اذربايجان", "كشور آذربايجان", "کشور اذربایجان", "كشورآذربايجان", "کشوراذربایجان", "كشور اذربايجان", "كشوراذربايجان" ]
false
2,524
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "نام اصلی", "Item2": "Azərbaycan Respublikası" }, { "Item1": "نام فارسی رسمی", "Item2": "جمهوری آذربایجان" }, { "Item1": "نام عادی", "Item2": "جمهوری آذربایجان" }, { "Item1": "تصویر پرچم", "Item2": "Flag of Azerbaijan.svg" }, { "Item1": "تصویر نشان ملی", "Item2": "Coat of arms of Azerbaijan.svg" }, { "Item1": "سرود ملی", "Item2": "[[سرود ملی جمهوری آذربایجان]]" }, { "Item1": "نقشه", "Item2": "Azerbaijan (orthographic projection).png" }, { "Item1": "پایتخت", "Item2": "[[باکو]]" }, { "Item1": "latd", "Item2": "۴۰" }, { "Item1": "latm", "Item2": "۲۲" }, { "Item1": "longd", "Item2": "۴۹" }, { "Item1": "longm", "Item2": "۵۳" }, { "Item1": "بزرگ‌ترین شهر", "Item2": "[[باکو]]" }, { "Item1": "زبان رسمی", "Item2": "[[ترکی آذربایجانی]]" }, { "Item1": "نوع حکومت", "Item2": "[[جمهوری]]" }, { "Item1": "نوع حاکمان", "Item2": "[[رئیس‌جمهور]] [[نخست‌وزیر]]" }, { "Item1": "نام حاکمان", "Item2": "[[الهام علی‌اف]][[آرتور راسی‌زاده]]" }, { "Item1": "نحوه تشکیل", "Item2": "استقلال" }, { "Item1": "موارد منجر به تشکیل", "Item2": "اعلام استقلال رسمیت استقلال" }, { "Item1": "تاریخ تشکیل", "Item2": "از [[شوروی]][[۸ شهریور]] [[۱۳۷۰]][[۲۶ مهر]] [[۱۳۷۰]] ([[۱۹۹۱]])" }, { "Item1": "مساحت", "Item2": "۸۶،۶۰۰" }, { "Item1": "رتبه مساحت", "Item2": "۱۱۳ام" }, { "Item1": "درصد آبها", "Item2": "۱٫۶٪" }, { "Item1": "سال برآورد جمعیت", "Item2": "[[۱۳۸۹]]" }, { "Item1": "جمعیت", "Item2": "۹،۶۱۱،۷۰۰" }, { "Item1": "رتبه جمعیت", "Item2": "۸۹ام" }, { "Item1": "تراکم جمعیت", "Item2": "۱۰۳" }, { "Item1": "رتبه تراکم جمعیت", "Item2": "۸۹ام" }, { "Item1": "سال تولید ناخالص داخلی", "Item2": "[[۱۳۹۵]]" }, { "Item1": "سرانه تولید ناخالص داخلی", "Item2": "۳،۷۵۹ [[دلار]]" }, { "Item1": "سال شاخص توسعه انسانی", "Item2": "[[۱۳۸۶]]" }, { "Item1": "جینی", "Item2": "۳۳٫۷" }, { "Item1": "سال جینی", "Item2": "۲۰۰۸" }, { "Item1": "رتبه شاخص توسعه انسانی", "Item2": "۷۶ام" }, { "Item1": "واحد پول", "Item2": "[[منات]]" }, { "Item1": "کد واحد پول", "Item2": "AZN" }, { "Item1": "منطقه زمانی", "Item2": "EET" }, { "Item1": "منطقه زمانی تابستانی", "Item2": "EEST" }, { "Item1": "utc", "Item2": "+۴" }, { "Item1": "dst", "Item2": "+۵" }, { "Item1": "کد بین‌المللی خودرو", "Item2": "az" }, { "Item1": "جهت حرکت خودرو", "Item2": "راست" }, { "Item1": "دامنه اینترنتی", "Item2": "[[.az]]" }, { "Item1": "پیش‌شماره تلفنی", "Item2": "۹۹۴" }, { "Item1": "تقویم", "Item2": "[[میلادی]]" }, { "Item1": "ولتاژ برق", "Item2": "۲۲۰" } ], "Title": "کشور" }
از سه دایره درون هم به رنگ‌های (به ترتیب از داخل به خارج) سبز، قرمز و آبی تشکیل شده درون این سه دایره یک ستاره هشت پر با پس زمینه سفید وجود دارد و درون آن واژه الله به صورت شعله برافروخته ترسیم شده‌است و در قسمت آبی رنگ هم هشت نقطه زرد رنگ وجود دارد به علاوه یک خوشهگندم و یک شاخه از درخت بلوط به صورت نیم دایره دور این دایره را پوشانده‌است. جمهوری آذربایجان بزرگترین کشور قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای شمال غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است. کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال آذربایجان قرار دارند. همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کناره دریای خزر است. جمعیت آذربایجان در سال ۲۰۱۲ حدود ۹٫۱۲۵ میلیون نفر بوده‌است. تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۱۶ معادل ۳۵ میلیارد دلار (بر اساس ارزش اسمی) بوده‌است که تولید ناخالص سرانه اهالی کشور را معادل ۳۷۵۹ دلار می‌کند. این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو خاک ایران بود ولی در جنگ ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمنچای به روسیه ملحق شد. آذربایجان دارای میراث فرهنگی باستانی و تاریخی است و اولین کشور با اکثریت مسلمان است که دارای اپرا و تئاتر شده‌است. جمهوری دمکراتیک آذربایجان که در ۲۸ می‌۱۹۱۸ تاسیس شد، در ۱۹۲۰ به اتحاد شوروی ضمیمه شد. آذربایجان در ۱۹۹۱ استقلال خود را بازیافت. اندکی بعد، در جریان جنگ قره باغ کوهستانی، همسایه‌اش ارمنستان قره باغ کوهستانی، مناطق پیرامون آن و و مناطق درونی کرکی، یوخاری اسکیپارا، برخودارلی و سفولو را اشغال کرد. جمهوری قره‌باغ که در قره باغ ظهور کرد هنوز وجود دارد و هیچ کشوری آن را به رسمیت نشناخته و به‌طور دوژوره هنوز بخشی از آذربایجان شمرده می‌شود گرچه به‌طور دوفاکتو پس از جنگ کشور مستقلی بوده‌است. جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آذربایجان جدا مانده و استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آذربایجان هستند. ناحیه قره‌باغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان در جریان جنگ قره‌باغ به اشغال نیروهای ارمنستان درآمده‌است. نوع حکومت جمهوری آذربایجان، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است. دین و زبان ۹۵ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان هستند. ۸۵ درصد جمعیت مسلمان جمهوری آذربایجان شیعه و ۱۵ درصد بقیه سنی هستند. زبان رسمی کشور ترکی آذربایجانی می‌باشد. در کنار زبان ترکی آذربایجانی، زبان‌های روسی، لزگی، تالشی، کردی و تاتی نیز صحبت می‌شود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از دسته ترکی جنوب باختری یا ترکی اوغوز می‌باشد. ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی و ترکمنی در گروه ترکی جنوب باختری (اوغوز) قرار می‌گیرند. وجه تسمیه اعتراض رسمی ایران به عثمانی در خصوص انتخاب نام «آذربایجان» از سوی حزب مساوات برای آران این کشور که تا سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ش) هرگز آذربایجان نامیده نمی‌شد زمانی نام کهن آن آلبانیا بود. در روستای «بویوک دکن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانسته‌اند و در آن از «آلبانیا» یاد شده‌است. در نوشته‌های مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز این با نام «آلبانیا» آمده‌است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی زبان به صورت «اردان» آمده‌است. در منابع عهد اسلامی این نام اران و «الران» نوشته‌اند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. گاه نیز از این سرزمین با دو نام اران و شروان یاد کرده‌اند. پس از لشکرکشی‌های تیمور و داستان ترکمان‌های آق قویونلو و قره قوینلو نام اران به تدریج از کتاب‌ها برداشته شد پس از پایان جنگ ایران و روس و ضمیمه شدن این سرزمین به خاک روسیه در سال ۱۹۱۱ م حزب مساوات در اراضی کنونی جمهوری آذربایجان تاسیس یافت. مساواتیان در مارس ۱۹۱۸ م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن کشیده شد. اینان در ۲۷ مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. در پایان ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار ۱۹۱۹ م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تاسیس یافت. در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ کمیته موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمانف تشکیل گشت. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو در دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامید تورج دریایی می‌گوید: «این استالین بود که تصمیم گرفت برای مداخله در امور ایران نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان تغییر دهد و آن را خاری کند در چشم ایران.» جغرافیا توپوگرافی جمهوری آذربایجان کشور آذربایجان از نظر موقعیت جغرافیایی بین طول جغرافیایی ۲۰”/ ۵۹′/ ۴۴° تا ۵۴”/ ۳۶′/ ۵۰° شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰′′/ ۲۶′/ ۳۸° تا ۳۶′′/ ۵۴′/ ۴۱° شمالی واقع شده‌است. این مختصات مزبور به خاک اصلی جمهوری آذربایجان است (بدون احتساب نخجوان). جمهوری آذربایجان در جنوب رشته کوه‌های قفقاز و شمال رودخانه ارس و در کنار دریای خزر واقع شده‌است. سه رشته‌کوه قفقاز بزرگ در شمال، قفقاز کوچک در غرب، و کوه‌های تالش در جنوب این کشور را احاطه کرده‌است. این کوه‌ها ۴۰ درصد از مساحت جمهوری آذربایجان را دربرگرفته‌است و قله کوه بازاردوزو (Bazardüzü) با ارتفاع ۴۴۶۶ متر بلندترین نقطه آن است. نواحی میانی شامل جلگه‌های آران مرکزی، مغان و میل و سواحل دریای خزر کم ارتفاع و پست بوده و ارتفاع در پست‌ترین قسمت ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. جمهوری آذربایجان یک کشور محاط در خشکی است. این کشور در پیرامون دریای خزر، که یک دریای بسته‌است، واقع شده و طول خط ساحلی آن ۸۰۰ کیلومتر است. تنوع زیستی و گیاهی آذربایجان به دلیل تنوع آبو هوا بسیار زیاد است به گونه‌ای که تنها بیش از ۴۵۰۰ گونه گیاه در کوهستانهای آذربایجان دیده می‌شود جنگل‌های اسماعیلی کوه مورو در قفقاز کوه بش بارماق نمایی از جمهوری آذربایجان از مرز ایران (شهرستان گرمی) مرزها ارمنستان: ۱۰۰۷کیلومتر ایران: ۷۶۵کیلومتر گرجستان: ۴۸۰کیلومتر روسیه: ۳۹۰کیلومتر ترکیه: ۱۵ کیلومتر (از طریق جمهوری خودمختار نخجوان) آب و هوا میانگین بارش سالانه در جمهوری آذربایجان دمای میانگین سالانه در جمهوری آذربایجان از لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. به‌طوری‌که از ۱۱ ناحیه آب و هوایی ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد. درجه هوای متوسط در مناطق جلگه‌ای شمال و شرق کشور تا ۶ سانتیگراد در زمستان و ۳۶ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد، در حالیکه در مناطق کوهستانی غربی زمستانها تا ۹- در زمستان و ۱۲ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد. پایین‌ترین دمای مطلق در اردوباد به میزان ۳۳- درجه سانتیگراد و بالاترین دمای مطلق در جلفا به میزان ۴۶ درجه سانتیگراد ثبت شده‌است. به‌طور کلی شمال و شرق کشور دارای آب و هوای نسبتا خشک و کوهستانی است در حالیکه منطقه جنوب شرقی آب و هوای مرطوب و ملایم‌تری دارد. مناطق غربی و شمالی و جنوبی شامل قره باغ و شمال شرقی جمهوری خودمختار نخجوان، دامنه کوه‌های قفقاز و ناحیه لنکران-آستارا و کوه‌های تالش بسیار مرطوب هستند. بیشترین میزان بارش سالانه در لنکران و به میزان ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر و کمترین میزان بارش سالانه به میزان ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلیمتر در آبشوران روی می‌دهد. مناطق مرکزی شامل جلگه‌های وسیع مستعد کشاورزی است که توسط رود کورا و ارس آبرسانی می‌شوند. تقسیمات کشوری جمهوری آذربایجان به ۵۹ بخش، ۱۱ شهر و ۱ جمهوری خودمختار تقسیم شده‌است. جمهوری خودمختار نخجوان دارای ۷ بخش است و بدین ترتیب، این کشور جمعا به ۶۶ بخش تقسیم شده‌است. علاوه بر این این کشور به ۱۰ ناحیه اقتصادی تقسیم شده‌است. هر ناحیه اقتصادی شامل چند بخش می‌باشد. نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان عبارتند از: آبشوران قوبا-خاچماز داغلیق شیروان شکی-زاکاتالا گنجه-قازاخ یوخاری قاراباغ کلبجر-لاچین کورا کورای مرکزی لنکران-آستارا شهرهای مهم اطلاعات بیش‌تر: فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان تاریخ دوره پیش از تاریخ سابقه حضور بشر در جمهوری آذربایجان به هزاران سال قبل بازمی‌گردد. کاوشهای غار آزیخ در بخش فضولی وجود آثاری از زندگی بشر به قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال را نشان می‌دهد. سنگ نگاره‌های قبوستان نیز تاریخی ۱۲ هزارساله دارند. در قرن نهم قبل از میلاد سکاهای آریایی در این ناحیه‌ای که هم‌اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، سکنی گزیدند. به دنبال آنان مادها بر منطقه حاکم گشتند. با حمله اسکندر دوران حکمرانی حاکمان وابسته به او در منطقه آغاز شد اما در دوره‌هایی حاکمان محلی با دادن خراج حکومتهای محلی خود را برپا می‌داشتند. دوره باستان قبله پایتخت آلبانیای قفقاز در فاصله قرن اول تا سوم میلادی رومیان بر این منطقه مسلط شدند و نام آن را آلبانیا نهادند در این دوران پادشاهی مسیحی آلبانیای قفقاز پدیدار شد اما در سال ۲۵۲–۲۵۳ پس از میلاد به دست شاپور اول ساسانی افتاد. کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومیها، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت؛ و قدرت بین آن‌ها دست به دست می‌شد. دوره اسلام در زمان ظهور اسلام سلسله مسیحی مهرانی‌ها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع می‌شدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند. شروانشاهان کاخ شروانشاهان در باکو از اواخر قرن دوم شمسی شروانشاهان حکومت منطقه آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقی‌ماندند. چرا که به آنان خراج می‌دادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمتهایی از آذربایجان به‌ویژه ناحیه شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی حکمرانی می‌کردند. غزنویان و سلجوقیان در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک تبار در منطقه بودند و در تغییر ترکیب جمعیتی و زبانی آذربایجان نقش عمده‌ای داشتند. بدنبال غزنویان سلجوقیان که حکومتی ترک تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز می‌باشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی می‌باشند. حمله مغول و تیمور در قرون سیزده و چهارده میلادی با هجوم مغولها و تاتارها (تیمور لنگ) سلسله‌های محلی برافتادند. در قرن پانزده میلادی خانات محلی تحت سلطه آق قویونلوها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمده اران، شروان و قره باغ تسلط داشتند. آران و شروان (جمهوری آذربایجان) جزو اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود درآورد. بعد از جنگ تاریخی چالدران برای نخستین بار این منطقه به شکل موقت به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا پس از دست بدست شدنهای زیاد هشتاد سال بعد ایرانیان در زمان (شاه عباس) موفق به بازپس‌گیری درازمدت این منطقه شدند. افشاریه و قاجاریه در قرون بعد تحت حکومت افشاریه و سپس این سرزمین در داخل حکومت قاجاریه قرار داشته که در نهایت در سالهای ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شد. سلطه تزارها بر آذربایجان ساختمانی تاریخی در شهر باکو پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه تزارهای کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روسها سرمایه‌گذاری بسیار کمی در این ناحیه می‌کردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت. در این دوره جمعیت شهر باکو به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. ارامنه نیز در دوایر رسمی مشغول بکار بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورشهایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد. در دائرهالمعارف بزرگ شوروی آمده‌است که «در اواسط سده ۱۱م (۵ه‌. ق) هجوم اقوام ترک (ازجمله غزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در راس آن‌ها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». چند خان‌نشین، ملک‌نشین و سلطان‌نشین کوچک پدید آمد که در نیمه دوم سده ۱۲ق/نیمه دوم سده ۱۸م شماره آن‌ها به ۱۵ رسید. عمده‌ترین آن‌ها عبارت بودند از خان‌نشینهای باکو، گنجه، دربند، قبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شکی، شروان، ایروان، کوتکاشن، قبله و شمشادیل. سلطان‌نشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند به عنوان نمونه سلطان‌نشینهای آرش، ایلی‌سو و کوتکاشن از خان‌شکی، و ملک‌نشینها از خان قراباغ تبعیت می‌کردند. در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورک‌چای موافقتنامه‌ای به امضا رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهده ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند سقوط تزارها و استقلال آذربایجان محمدامین رسولزاده اولین رئیس‌جمهور و موسس جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد. در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت حزب مساوات شکل گرفت. به دنبال سقوط تزارها حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روسها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام در روز ۱۸ می‌سال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط محمدامین رسولزاده رهبر حزب مساوات اعلام استقلال خود اعلام کرد. کشتار شوشی که به نسل‌کشی سی هزار ارمنی انجامید از وقایع مهم این دوره‌است. این حکومت اولین حکومت جمهوری در میان کشورهای مسلمان بود. تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران با هجوم بلشویکها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دوسال پس از کسب استقلال تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد. در اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویک‌ها، جمهوری آذربایجان به مدت ۷۱ سال تا ۱۹۹۲، با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوری‌های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶، این کشور بخشی از جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی بود و مانند گرجستان و ارمنستان، دچار گسترش شهرنشینی شد و با پیشرفت‌های گسترده اقتصادی، صنعتی شد. شهرنشینی، آموزش و پرورش و پویایی اجتماعی در جمهوری آذربایجان موجب بروز تضادهای اجتماعی بین کلان‌شهر باکو، و مناطق سنتی عقب مانده روستایی گردید. در این جمهوری آموزش به زبان آذربایجانی بود و مقامات مهم اجرایی آذربایجانی بودند اما به ویژه در دوره حکومت استالین (۱۹۲۸–۱۹۵۳م) و رهبری باقروف بر حزب کمونیست آذربایجان، این جمهوری شدیدا تحت سیطره مسکو بود. پس از مرگ وی استقلال این جمهوری بیشتر شد و فرصت‌های بیشتری برای رشد نخبگان سیاسی و فکری این کشور فراهم شد. این نخبگان در هنگام بروز نزاع با ارمنیان قره باغ، در فوریه ۱۹۸۸، در بین رهبران جبهه خلق آذربایجان (اپوزیسیون)، و هم مخالفان کمونیستشان حضور داشتند. در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰، خشونت بر ضد ارمنیان به ترتیب در سومقائیت، و باکو بروز کرد و نتیجتا در ۱۹۹۰ حکومت مسکو دست به عملیات نظامی علیه جمهوری آذربایجان زد. استقلال مجدد در پی کودتای نافرجام علیه گورباچف رهبر شوروی سابق در اوت ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان اعلام استقلال کرد و ایاز مطلب اف، رهبر حزب کمونیست به عنوان نخستین رئیس‌جمهور انتخاب شد. گروه اپوزیسیون، جبهه خلق آذربایجان در مه ۱۹۹۲ مطلب اف را برانداخت، و نامزد آن ابوالفضل ایلچی بیگ با شعار جدایی از کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و حفظ سیطره بر قره باغ کوهستانی در انتخاباتی که این جبهه برگزار کرد پیروز شد. ریاست جمهوری‌ها رئیس‌جمهور کنونی جمهوری آذربایجان محمدامین رسول‌زاده: او حزب مساوات را (که از ۱۳۲۹ تشکیل شد و از ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ در آذربایجان قفقاز به قدرت رسید) پایه‌گذاری کرد و از مبلغان اصلی پان‌ترکیسم (به ترکی: تورکچولوک) به‌شمار می‌آمد. ایاز مطلب‌اف۱۹۹۱–۱۹۹۲ ابوالفضل ایلچی‌بیگ۱۹۹۲–۱۹۹۳ حیدر علی‌اف۱۹۹۳–۱۹۹۸، ۱۹۹۸–۲۰۰۳ الهام علی‌اف۲۰۰۳–۲۰۰۸، ۲۰۰۸–۲۰۱۳ جهانگردی جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر تلاشهای قابل توجه‌ای برای افزایش گردشگری خود داشته‌است. همچنین سال ۲۰۱۱درکشور آذربایجان سال گردشگری آذربایجان نمایده شد. کشور آذربایجان در سال ۲۰۱۰ میزبان بیش از دو و نیم میلیون گردشگر بوده‌است، در سالهای اخیر سهم گردشگری آذربایجان را بیشتر کشورهای اوکراین، قزاقستان، ایران، گرجستان، اردن، بحرین، آلمان، استرالیا، بلغارستان و فنلاند داشته‌اند در سال ۲۰۱۲ جمهوری آذربایجان بیشترین گردشگر را در منطقه قفقاز پذیرا بوده‌است. در همین سال علی‌رغم اینکه ایران دو برابر جمهوری آذربایجان گردشگر پذیرفته اما درآمد گردشگری جمهوری آذربایجان در این سال بیش از دو برابر درآمد ایران بوده‌است. میراث فرهنگی و معماری ملی و اسلامی از مهم‌ترین عامل‌های ثبات در جمهوری آذربایجان محسوب می‌شود. این کشور به‌عنوان دومین کشور شیعه در جهان، با میراث‌های معماری، آداب و رسوم، تنوع‌های فرهنگی، انواع پوشاک، صنایع دستی، غذاهای سنتی و چشم‌اندازهای جغرافیایی و طبیعی از نظر جهانگردی قابل‌توجه بوده و همه‌ساله هزاران گردشگر خارجی را به سمت جمهوری آذربایجان جذب کرده که از نظر اقتصادی نیز تاثیر به‌سزایی در رشد اقتصادی این کشور داشته‌است. ساختار سیاسی دولت آذربایجان یک جمهوری دمکراتیک، قانون محور، لائیک و یکپارچه است. حاکمیت دولتی در جمهوری آذربایجان بر پایه اصل تفکیک قوا اعمال می‌گردد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان از منظر شکل اعمال حاکمیت دولتی، یک جمهوری بر پایه سیستم ریاست جمهوری است. رئیس دولت رئیس جمهوری هر ۵ سال یک بار به روش مراجعه به آرای مخفی عمومی انتخاب می‌شود. الهام حیدر اوغلو علی‌یف در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۳ به ریاست جمهوری آذربایجان برگزیده شده‌است. قوه مقننه جمهوری آذربایجان مجلس ملی جمهوری آذربایجان از ۱۲۵ نماینده تشکیل شده‌است. انتخابات چهارمین دوره این مجلس در ۷ نوامبر ۲۰۱۰ برگزار شد. ۱۰۵ نفر برابر با ۸۴٪ از نمایندگان را آقایان و ۲۰ نفر برابر با ۱۶٪ از نمایندگان را زنان تشکیل می‌دهند. قوه قضاییه جمهوری آذربایجان شامل دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی کشور، دادگاه استیناف و دادگاه اقتصاد می‌باشد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان بر پایه اصول چند حزبی و تکثرگرایی استوار است. در حال حاضر در جمهوری آذربایجان ۵۵ حزب سیاسی دارای مجوز بوده و مشغول فعالیت هستند. احزاب سیاسی از طریق عضویت در نهاد مقننه و نهادهای مدیریت محلی، در اعمال حاکمیت دولتی مشارکت می‌کنند. به جز احزاب سیاسی، بالغ بر ۴۰۰۰ تشکل مردم‌نهاد نیز در کشور فعالیت دارند اقتصاد نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان جمهوری آذربایجان در مقایسه با جمهوریهای تازه استقلال یافته اطراف خود در اثر بهره‌برداری از منابع نفتی که در سال ۲۰۰۸ برابر ۷ میلیارد بشکه بوده‌است (که حدود یک درصد از ذخایر اثبات شده جهان) که در حال حاضر در منطقه یک صادرکننده محصولات گازی محسوب می‌شود. و سرمایه‌گذاری پس از استقلال توسعه بیشتری پیدا کرده‌است. با وجود این بعد از استقلال این کشور، تورم فزاینده ناشی از آثار جنگ قره‌باغ همراه با سیاست‌های آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی‌سازی اقتصاد موجب شد که مردم جمهوری آذربایجان تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گیرند و قدرت خرید آن‌ها به‌سرعت کاهش یابد ولی از سال ۱۹۹۶ میلادی، افزایش درآمدهای حاصل از قراردادهای نفتی بین‌المللی، روند رو به رشد سرمایه‌گذاری خارجی، اعتبارات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و مساعدت کشورهای اروپایی موجب شد تا اقتصاد نابسامان این کشور کمی رو به بهبود گذارد. در سال ۲۰۰۷ از تعداد کل شاغلان در بخش اقتصادی ۷۰ درصد در بخش خصوصی مشغول به کار بودن و تعداد بیکاران ۲۸۱ هزار نفر بوده‌است. جمهوری آذربایجان برای ثبات بخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک صندوق بین‌المللی پول دو برنامه اقتصادی را به اجرا درآورده و توانسته‌است میزان تورم را کاهش دهد. میزان تورم در این کشور از ۴۱۱ درصد در سال ۱۹۹۵ میلادی به ۲۰ درصد در سال ۱۹۹۶ میلادی و ۷/۳ درصد در سال ۱۹۹۷ و صفر درصد در سال ۱۹۹۸ میلادی و (۵-) درصد در نیمه نخست سال ۲۰۰۰ میلادی کاهش یافته‌است. در سال ۲۰۰۸ میلادی جمهوری آذربایجان بنا به گزارش بانک جهانی برترین کشور از نظر اجرای برنامه‌های اصلاحات اقتصادی بین ۱۰ کشور محاسبه شده (ده کشوری که جزئیات اطلاعات اقتصادی خود را در اختیار بانک جهانی قرار دادند) بوده‌است و در رتبه نخست قرار گرفت. نظامی تاریخ ارتش آذربایجان به زمان جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ که ارتش ملی تازه شکل گرفته بود بازمی‌گردد. وقتی جمهوری آذربایجان استقلال خود را پس از فروپاشی شوروی سوسیالیستی بدست آورد بر پایه قانون در سال ۱۹۹۱ ارتش جمهوری آذربایجان تاسیس گردید. از سال ۲۰۰۲ ارتش آذربایجان دارای ۹۵۰۰۰ پرسنل نظامی فعال و همچنین دارای ۱۷۰۰۰ نیروی شبه نظامی است. نیروهای نظامی دارای سه شاخه نیروهای دریایی، هوایی و زمینی است. افزون بر این شاخه‌های اصلی نیروی نظامی آذربایجان دارای زیر شاخه‌هایی است که در موقع لزوم می‌توانند در دفاع از کشور کمک کنند. این نیروها شامل گارد ساحلی، مرزبانان و نیروهای انتظامی داخلی است. گارد ملی آذربایجان یک نیروی بیشتر شبه نظامی است که یک نهاد نیمه مستقل ویژه از سرویس حفاظت دولتی است که زیر نظر رئیس‌جمهور اداره می‌شود. آذربایجان پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا ( سی اف ای ) را امضا کرده‌است. این کشور همکاری نزدیکی با ناتو در پروژهای حفاظت از صلح دارد. آذربایجان ۱۵۱ نیروی حافظ صلح در عراق و ۱۸۴ نیرو در افغانستان دارد. بودجه نظامی آذربایجان برای سال ۲۰۱۱ معادل ۴٫۴۶ میلیارد دلار بوده‌است. آذربایجان دارای صنایع دفاعی تولید اسلحه سبک، سیستم‌های کوچک توپخانه و برخی وسایل نقلیه نظامی است. ارتش آذربایجان همکاری‌های تمرینی با گارد ملی اوکلاهاما داشته‌است. سیاست به‌دنبال استقلال، فعالیت‌های سیاسی در جمهوری آذربایجان به‌شدت افزایش یافت. یکی از بزرگ‌ترین سازمانهای سیاسی اپوزیسیون جبهه خلق آذربایجان حول ملی‌گرایی ملی و دفاع در مقابل حملات ارمنستان تشکیل شد. این سازمان در مراحل بعدی حاوی فراکسیونهایی با اندیشه‌های پان ترکیستی نیز بوده‌است. در اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ابوالفضل ایلچی‌بیگ با اندیشه‌های قوم گرایانه این مقام رسید، بعد از انتخاب ایلچی‌بیگ وی به همراه وزیر کشور خود اسکندر حمیدف در چندین نوبت خواستار تشکیل ترکیه بزرگ که شامل تمام نواحی شمالی ایران می‌شد شدند. پس از شکست‌های پیاپی در جنگ با ارمنستان، و شکست تقریبا تمامی سیاستهای وی، و چندین قیام خونین در چند شهر از جمله گنجه، حیدر علی‌اف رئیس وقت پارلمان طی یک کودتای بدون خون‌ریزی قدرت را به دست آورد و ایلچی‌بیگ به تبعید فرستاده شد. در زمان ریاست‌جمهوری وی و پسرش روابط با ایران به‌تدریج گرمتر شد، تا جایی که روسای جمهور هر دو کشور در چندین نوبت به کشور یکدیگر سفر کرده‌اند، و جمهوری آذربایجان کنسولگری‌ای نیز در شهر تبریز افتتاح کرد و علی‌اف پسر به آن شهر سفر کرده و با تجار آن دیدار کرد. موافقتنامه‌های زیادی نیز در زمینه‌های تجاری، ورزشی، فرهنگی و مرزی بین دو کشور بسته شده‌است. متاسفانه در سالهای اخیر جریانات ضدایرانی تحت حاکمیت الهام علی‌اف دوباره شدت گرفته‌است. همچنین این کشور در فهرست ناقضان آزادی مطبوعات است. مسایل مورد مناقشه در پی گسسته شدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز درگیری‌های قومی، تعداد کثیری از ساکنان ارمنی منطقه قره‌باغ با مداخله ارتش جمهوری ارمنستان موفق به کنترل این ناحیه و شش ناحیه غیر ارمنی نشین شدند. جمهوری قره‌باغ که کنترل بیست درصد از اراضی جمهوری آذربایجان را دارد تا کنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده‌است و از هر لحاظ تحت نفوذ و حاکمیت ارمنستان می‌باشد. در اثر این جنگهای حدود یک میلیون اهالی آذری، ارمنی و کرد جنگ‌زده این منطقه بی‌خانمان گشته و تعداد کثیری هنوز در پناهگاه‌های موقتی و نیمه موقتی بسر می‌برند. حقوق بشر جمهوری آذربایجان یکی از ضعیف‌ترین کشورها در رعایت حقوق بشر است. در چند سال گذشته فشار بر منتقدان دولت به روش‌های گوناگون در حال افزایش بوده‌است. گفته می‌شود یکی از دلایل عدم تمایل اعضای شورای اروپا به مجازات یا مذاکره در این مورد با جمهوری آذربایجان، به خاطر منابع نفت خام و گاز طبیعی این کشور است. مردم جدول گروه‌های قومی جمعیت جمهوری آذربایجان براساس گروه‌بندی قومیتی ۱۹۲۶–۲۰۰۹ گروه قومی آمار دولتی ۱۹۲۶ ۱ آمار دولتی ۱۹۳۹ ۲ آمار دولتی ۱۹۵۹ ۳ آمار دولتی ۱۹۷۰ ۴ آمار دولتی ۱۹۷۹ ۵ آمار دولتی ۱۹۸۹ ۶ آمار دولتی ۱۹۹۹ ۶ آمار ۲۰۰۹ تعداد تعداد تعداد تعداد تعداد تعداد تعداد تعداد آذربایجانی‌ها ۱،۴۳۷،۹۷۷ ۶۲٫۱ ۱،۸۷۰،۴۷۱ ۵۸٫۴ ۲،۴۹۴،۳۸۱ ۶۷٫۵ ۳،۷۷۶،۷۷۸ ۷۳٫۸ ۴،۷۰۸،۸۳۲ ۷۸٫۱ ۵،۸۰۴،۹۸۰ ۸۲٫۷ ۷،۲۰۵،۴۶۴ ۹۰٫۶ ۸،۱۷۲،۸۰۰ ۹۱٫۶ لزگی‌ها ۳۷،۲۶۳ ۱٫۶ ۱۱۱،۶۶۶ ۳٫۵ ۹۸،۲۱۱ ۲٫۷ ۱۳۷،۲۵۰ ۲٫۷ ۱۵۸،۰۵۷ ۲٫۶ ۱۷۱،۳۹۵ ۲٫۴ ۱۷۸،۰۲۱ ۲٫۲ ۱۸۰،۳۰۰ ۲٫۰۲ ارمنی‌ها ۲۸۲،۰۰۴ ۱۲٫۲ ۳۸۸،۰۲۵ ۱۲٫۱ ۴۴۲،۰۸۹ ۱۲٫۰ ۴۸۳،۵۲۰ ۹٫۴ ۴۷۵،۴۸۶ ۷٫۹ ۳۹۰،۵۰۵ ۵٫۶ ۱۲۰،۷۴۵ ۸ ۱٫۵ ۱۲۰،۳۰۰ ۸ ۱٫۳۵ روس‌ها ۲۲۰،۵۴۵ ۹٫۵ ۵۲۸،۳۱۸ ۱۶٫۵ ۵۰۱،۲۸۲ ۱۳٫۶ ۵۱۰،۰۵۹ ۱۰٫۰ ۴۷۵،۲۵۵ ۷٫۹ ۳۹۲،۳۰۴ ۵٫۶ ۱۴۱،۶۸۷ ۱٫۸ ۱۱۹،۳۰۰ ۱٫۳۵ تالش‌ها ۷۷،۳۲۳ ۳٫۳ ۸۷،۵۱۰ ۲٫۷ ۸۵ ۰٫۰ ۲۱،۱۶۹ ۰٫۳ ۷۶،۸۴۱ ۱٫۰ ۱۱۲،۰۰۰ ۱٫۲۶ آوارها ۱۹،۱۰۴ ۰٫۸ ۱۵،۷۴۰ ۰٫۵ ۱۷،۲۵۴ ۰٫۵ ۳۰،۷۳۵ ۰٫۶ ۳۵،۹۹۱ ۰٫۶ ۴۴،۰۷۲ ۰٫۶ ۵۰،۸۷۱ ۰٫۶ ۴۹،۸۰۰ ۰٫۵۶ ترک‌ها ۹۵ ۰٫۰ ۶۰۰ ۰٫۰ ۲۰۲ ۰٫۰ ۸،۴۹۱ ۰٫۲ ۷،۹۲۶ ۰٫۱ ۱۷،۷۰۵ ۰٫۳ ۴۳،۴۵۴ ۰٫۵ ۳۸،۰۰۰ ۰،۴۳ تاتارها ۹،۹۴۸ ۰٫۴ ۲۷،۵۹۱ ۰٫۹ ۲۹،۳۷۰ ۰٫۸ ۳۱،۳۵۳ ۰٫۶ ۳۱،۲۰۴ ۰٫۵ ۲۸،۰۱۹ ۰٫۴ ۳۰،۰۱۱ ۰٫۴ ۲۵،۹۰۰ ۰،۲۹ تات‌های قفقاز ۲۸،۴۴۳ ۱٫۲ ۲،۲۸۹ ۰٫۱ ۵،۸۸۷ ۰٫۲ ۷،۷۶۹ ۰٫۲ ۸،۸۴۸ ۰٫۱ ۱۰،۲۳۹ ۰٫۱ ۱۰،۹۲۲ ۰٫۱ ۲۵،۲۰۰ ۰٫۲۸ اوکراینی‌ها ۱۸،۲۴۱ ۰٫۸ ۲۳،۶۴۳ ۰٫۷ ۲۵،۷۷۸ ۰٫۷ ۲۹،۱۶۰ ۰٫۶ ۲۶،۴۰۲ ۰٫۴ ۳۲،۳۴۵ ۰٫۵ ۲۸،۹۸۴ ۰٫۴ ۲۱،۵۰۰ ۰،۲۴ ساخوری‌ها ۱۵،۵۵۲ ۰٫۷ ۶،۴۶۴ ۰٫۲ ۲،۸۷۶ ۰٫۱ ۶،۲۰۸ ۰٫۱ ۸،۵۴۶ ۰٫۱ ۱۳،۳۱۸ ۰٫۲ ۱۵،۸۷۷ ۰٫۲ ۱۲،۳۰۰ ۰٫۱۴ اودیان ۲،۴۴۵ ۰٫۱ ۳،۲۰۲ ۰٫۱ ۵،۴۹۲ ۰٫۱ ۵،۸۴۱ ۰٫۱ ۶،۱۲۵ ۰٫۱ ۴،۱۵۲ ۰٫۱ ۳،۸۰۰ ۰٫۰۴ گرجی‌ها ۹،۵۰۰ ۰٫۴ ۱۰،۱۹۶ ۰٫۳ ۹،۵۲۶ ۰٫۳ ۱۳،۵۹۵ ۰٫۳ ۱۱،۴۱۲ ۰٫۲ ۱۴،۱۹۷ ۰٫۲ ۱۴،۸۷۷ ۰٫۲ ۹،۹۰۰ ۰٫۱۱ یهودیان ۲۰،۵۷۸ ۰٫۹ ۴۱،۲۴۵ ۱٫۳ ۴۰،۱۹۸ ۱٫۱ ۴۸،۶۵۲ ۱٫۰ ۳۵،۴۸۷ ۰٫۶ ۳۰،۷۹۲ ۰٫۴ ۸،۹۱۶ ۰٫۱ ۹،۱۰۰ ۰٫۱ کردها ۴۱،۱۹۳ ۷ ۱٫۸ ۶،۰۰۵ ۰٫۲ ۱،۴۸۷ ۰٫۰ ۵،۴۸۸ ۰٫۱ ۵،۶۷۶ ۰٫۱ ۱۲،۲۲۶ ۰٫۲ ۱۳،۰۷۵ ۰٫۲ ۶،۱۰۰ ۰٫۰۷ دیگر اقوام ۹۴،۳۶۰ ۴٫۱ ۸۵،۳۸۷ ۲٫۷ ۲۵،۸۸۹ ۰٫۷ ۲۲،۵۳۱ ۰٫۴ ۳۱،۵۵۲ ۰٫۵ ۳۱،۷۸۷ ۰٫۵ ۹،۵۴۱ ۰٫۱ ۹،۵۰۰ ۰٫۱۱ مجموع ۲،۳۱۴،۵۷۱ ۳،۲۰۵،۱۵۰ ۳،۶۹۷،۷۱۷ ۵،۱۱۷،۰۸۱ ۶،۰۲۶،۵۱۵ ۷،۰۲۱،۱۷۸ ۷،۹۵۳،۴۳۸ ۸،۹۲۲،۴۰۰ ۱ Source: . ۲ Source: . ۳ Source: . ۴ Source: . ۵ Source: . ۶ Source: . ۷ تمامی کردها در جغرافیای جمهوری کردستان سرخ سابق، میان جغرافیای ارمنستان و قره باغ زندگی می‌کنند. در اواخر دهه ۱۹۳۰ مقامات شوروی بیشتر جمعیت کردنشین آذربایجان را به قزاقستان تبعید کردند ۸ تمامی ارمنی‌ها از دهه ۱۹۹۰ در جغرافیای قره باغ سکونت دارند. آذربایجانی‌ها قوم آذربایجانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل می‌دهند مردمی عمدتا شیعه‌مذهب، ترک‌زبان و با فرهنگ ایرانی هستند. به نوشته دائرهالمعارف بزرگ اسلامی «در این قوم، عنصر غالب ترک که پیامد مهاجرت اقوام ترک - به‌ویژه سلجوقیان اغوز در سده ۱۱ م/۵ ق - به این سرزمین است، با ساکنان کهن این سرزمین، یعنی ایرانیان و دیگر مردمانی که از روزگار باستان در ماوراء قفقاز می‌زیسته‌اند، ترکیب شده‌است». مطالعات ژنتیکی جدید نشان داده که آن‌ها هم از نظر میتوکندری دی‌ان‌ای، که نسب مادری را نشان می‌دهد و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که نسب پدری را می‌نمایاند، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبان‌های قفقازی) شبیه ترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترک‌تبار در نقاط دیگر دنیا. خصوصیات ژنتیکی قفقازی‌ها نیز در مجموع چیزی بین اروپائی‌ها و ساکنان خاورمیانه‌است که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائی‌ها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانه‌ای‌ها نشان می‌دهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانی‌ها را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که گروه‌های مهاجر آن قدر کوچک بوده‌اند که سهم ژنتیکی آن‌ها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست. براساس سرشماری سال ۱۹۹۹، ۹۰٫۶ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را آذربایجانی، ۲٫۲ درصد را لزگی (داغستانی)، ۱٫۸ درصد را روس و ۱٫۵ درصد را ارمنی تشکیل می‌دهند؛ البته تقریبا تمامی ارمنی‌ها در منطقه خودمختار قره‌باغ کوهستانی زندگی می‌کنند. براساس سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی، حدود ۲۶۲،۰۰۰ نفر غیر آذربایجانی از ۹ قومیت مختلف در این کشور زندگی می‌کرده‌اند که از این میان، ۱۷۱،۰۰۰ نفر لزگی و ۲۱،۰۰۰ نفر تالش بوده‌اند؛ اما تالش‌ها جمعیت خود را حدود ۲۰۰،۰۰۰ تا ۳۰۰،۰۰۰ نفر برآورد می‌کنند. از جمعیت ۸،۲۳۸،۶۷۲ نفری جمهوری آذربایجان، ۵۱ درصد شهرنشین و ۴۹ درصد در روستاها زندگی می‌کنند. نرخ رشد جمعیت در این کشور ۰٫۷۶۲ درصد است. ۹۳٫۴ درصد از مردم جمهوری آذربایجان، مسلمان (۸۵ درصد شیعه )، ۲٫۵ درصد ارتدوکس روس و ۲٫۳ درصد ارمنی هستند. البته درصد اعتقاد به ادیان در این کشور صوری است؛ چراکه عده بسیار کمی از مردم عبادت کرده و واقعا به دین خود وابستگی دارند. جمهوری آذربایجان به همراه ایران، عراق و بحرین چهار کشوری هستند که در آن شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند. پس از استقلال از شوروی تعصب اسلامی در این کشور رشد داشته‌است اما آمارهای رسمی این کشور در مورد اقلیت‌های قومی مورد چالش پژوهشگران قرار گرفته‌است و در محافل خصوصی نیز خود آذربایجانی‌ها قبول دارند که تعداد لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها بسیار بیشتر است . هم‌اکنون دولت جمهوری آذربایجان سیاست سخت آسیمیله کردن اقلیتهای قومی را پیگیری می‌کند و باعث گردیده‌است که بسیاری از لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها در این صدسال اخیر در قوم آذربایجانی ادغام شوند. این در حالیست که بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن این کشور از حق آموزش به زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردارند. اما این اصل قانون اساسی کشور به درستی توسط دولت به اجرا در نیامده و شورای اروپا نیز در گزارش سال ۲۰۰۹ خود تلاش دولت این کشور را برای حفظ تنوع فرهنگی و فرهنگ‌های قومی کم دانسته‌است. لزگی‌ها لزگی‌ها جزو اقوام بومی قفقازی هستند که به یکی از زبان‌های خانواده قفقازی تکلم می‌کنند. برای نمونه پروفسور سوانته کرنل می‌گوید:" این آمارها نشانگر نظرات رسمی دولت هست، ولی در واقعیت شمار لزگی‌ها روشن نیست. هرچند مقامات رسمی آن را صد و هشتاد هزار نفر ذکر می‌کنند اما منابع دیگری تعداد لزگی‌ها را بسیار بیشتر دانسته و آن را در حدود هفتصد هزار نفر می‌دانند. همچنین در آمار اتنولوگ، حدود لزگی‌ها در جمهوری آذربایجان ۳۶۴٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است. برپایه آمار رسمی جمهوری آذربایجان جمعیت لزگی‌ها ۱۷۸۰۲۱ هزار نفر است. به قول پروفسور کرنول، نریمان رمضانف یکی از رهبران سیاسی لزگی می‌گوید که هرچند بسیاری از تالش‌ها، تات‌ها و کردها زبانشان را به خاطر سیاست‌های آسیمیلاسیون باخته‌اند، ولی لزگی‌ها به خاطر روابط با داغستان (که سیاست آسیمیله شدن دولت جمهوری آذربایجان در آن وجود ندارد) توانسته‌اند زبان و فرهنگ خود را بهتر حفظ کنند. کردها کردها یکی از اقوام ایرانی هستند که زیر فشار سخت آسیمیله، شمار آن‌ها در دوران شوروی و پس از آن کاهش یافته‌است؛ به گونه‌ای که اگر یک فرد کرد به جای این‌که خود را یک آذربایجانی معرفی کند، بر هویت قومی خویش پافشاری می‌کرد، قادر به پیداکردن شغل نبود. پروفسور کرنل در رابطه با جمعیت کردها می‌گوید: «آمار کردها بسیار است، برخی آن را حدود ده درصد از جمعیت کشور برشمرده‌اند». برخی از منابع کرد به وجود ۲۰۰،۰۰۰ نفر کرد در جمهوری آذربایجان اشاره می‌کنند؛ اما در آمار رسمی گفته شده که تنها ۱۲،۰۰۰ نفر کرد در این کشور زندگی می‌کنند؛ دلیل این امر آن است که پس از سال ۱۹۳۰ به تدریج منابع دولتی قومیت اکثر کردها را از روی عمد آذربایجانی عنوان کرده‌اند. تالش‌ها طبق دانشنامه ایران، بیشترین تراکم جمعیت روستاییان در این کشور در نواحی واقع در جنوب شرقی آن است که اکثریت این جمعیت را هم تالش‌ها (که آن‌ها نیز ایرانی‌تبارند) تشکیل می‌دهند و بسیاری از آداب رسوم کهن خود را هم حفظ کرده‌اند. آمار سال ۱۹۲۶ شوروی (در رابطه با کم شمردن این آمار به بخش تات‌ها در همین مقاله بنگرید)، تعداد تالشها را ۷۷٫۰۳۹ نفر ذکر کرده‌است. آمار سال ۱۹۵۹ تالش‌ها را ذکر نکرده و آن‌ها را جزو آذربایجانی‌ها شمرده‌است. سپس در سال ۱۹۹۹ (آمار رسمی جمهوری آذربایجان) تعداد تالشها ۷۶٫۸۰۰ نفر شمرده شده‌است (یعنی کمتر از سال ۱۹۲۶). امروزه نیز مقامات جمهوری آذربایجان تعداد تالش‌ها را همان ۷۶٫۸۰۰ نفر برمی‌شمرند. اما از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تعداد تالش‌ها بسیار بیشتر از این می‌باشد و این ارقام تنها ناشی از کم شماری اقلیت‌های قومی توسط دولت است. پروفسور وارتان گریگوریان این آمار سازی مقامات جمهوری آذربایجان را یک تحریف می‌داند . همچنین پروفسور کرنول می‌گوید که حداقل ۲۰۰٫۰۰۰ تا ۴۰۰٫۰۰۰ تالشی در جمهوری آذربایجان وجود دارد . بر اساس آمار اتنولوگ در سال ۱۹۹۶ تعداد تالش‌ها در این کشور حدود ۸۰۰ هزار نفر، لزگی‌ها ۳۶۴ هزار نفر و کردها ۲۰ هزار نفر بوده‌است. پروفسور وارتان گریگوریان (استاد دانشگاه و رئیس چند دانشگاه آمریکا) مقاله مفصلی در رابطه با آسیمیله کردن تالش‌ها به دست شوروی و مقامات جمهوری آذربایجان نوشته‌است. در کل دو علت برای کم شمردن تالش‌ها ذکر شده‌است: اول از همه فشار بر هویت تالش در دوران شوروی و دوم حساسیت برانگیختن از اینکه کسی خود را غیر آذربایجانی معرفی کند . تات‌ها زبان تات‌های قفقاز فارسی است و آن که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست. دولت جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تات‌های آذربایجان را تنها ۱۰،۹۲۲ نفر اعلام کرده‌است. این در حالی‌است که تا قرن بیستم تعداد تات‌زبان‌ها بسیار بیشتر بوده‌است. برای نمونه در آمار سال ۱۸۸۶، شمار تات‌ها ۱۲۰٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است. اما پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تات‌ها به ۲۸٫۵۰۰ تقلیل یافت. بنابر نظر این منبع، تعداد تات‌ها به خاطر سیاست آسیمیله کاهش یافته‌است. عباس قلیخان باکیخانوف (قرن نوزدهم) نیز زبان «مملکت باکو» به علاوه چند نقطه دیگر را نیز تاتی ذکر کرده‌است . درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده‌است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضا در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده‌است: محالات واقع در میان بلوکین‌شماخی و قدیال که حالا شهر قبه‌است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریه تراکمه، همین زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریه خنالق که ربانی علی‌حده دارد و ناحیه سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو می‌باشند به اصطلاحات منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند. فرهنگ و هنر فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متاثر از فرهنگهای مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگهای ایرانی، ترکی، روسی و اسلامی است. در سال ۲۰۰۹ باکو از طرف سازمانهای یونسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد. و امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج می‌گردد. بجز اکثریت آذربایجانی اقوام متفاوتی همچون ارمنی‌ها، کردها و تالشی‌ها در جنوب و شرق و لزگی‌ها و هاو تات‌ها در شمال به رنگارنگی زبانها و فرهنگ رایج افزوده‌اند. نرخ باسوادی در این کشور ۹۸٪ ذکر شده‌است. برگزاری جشن نوروز و موسیقی مقام نشانه‌های نزدیکی و تاثیر ماندگار و تاریخی به فرهنگ ایرانی هستند. از لحاظ ادبیات نیز شعرایی مانند خاقانی شروانی و نظامی گنجوی از خاک جمهوری آذربایجان فعلی برخاسته‌اند و تاثیرهای اساسی در ادبیات فارسی داشته‌اند. سینما سینما در جمهوری آذربایجان ریشه تاریخی دارد و اولین کشور مسلمانی است که در آن فیلم ساخته شده‌است. سه سال پس از نمایش اولین فیلم در فرانسه، فیلمی در جمهوری آذربایجان ساخته شد. موسیقی جمهوری آذربایجان از لحاظ موسیقی غنی است، انواع موسیقی در این کشور رایج است: موسیقی جاز موسیقی خلق موسیقی کلاسیک موسیقی مدرن موسیقی مقام موسیقی میخانه‌ای موسیقی عاشیق موسیقی سینمای آذربایجان موسیقی تالشی مسابقه آواز یورویژن در سال ۲۰۱۲ (به انگلیسی: Eurovision Song Contest ۲۰۱۲)پنجاه و هفتمین دوره سالانه مسابقه یوروویژن است که با برنده شدن آذربایجان در سال ۲۰۱۱ و با ترانه "Running Scared" یادوران ترسیده" با اجرای دو هنرمند آذربایجانی الدار و نگار این سری مسابقات در جمهوری آذربایجان و در شهر باکو و در تالار نوساز " کریستال " این شهر برگزار گردید. با توجه به تصمیم EBU پایان این مسابقه در ۲۶ ماه مه ۲۰۱۲ میلادی، برابر با شنبه ۶ خرداد سال ۱۳۹۱ هجری شمسی برگزار گردید. ۴۲ کشور در این نوبت از مسابقه شرکت کرده بودند و ترانه " سرخوشی " از لورین از کشور سوئد برنده این مسابقه شد. روسیه با گروه " مادر بزرگها " مقام دوم و صربستان هم مقام سوم را از آن خود کرده آذربایجان هم چهارم شد. ورزش در سال ۲۰۱۵ بازی‌های سالانه اروپایی در این کشور برگزار شد. سرود ملی Azərbaycan, Azərbaycan Ey qəhrəman övladın şanlı Vətəni Səndən ötrü can verməyə cümlə hazırız Səndən ötrü qan tökməyə cümlə qadiriz Üç rəngli bayragınla məsud yaşa ,Minlərlə can qurban oldu Sinən hərbə meydan oldu Hüququndan keçən əsgər Hərə bir gəhrəman oldu ,Sən olasan gülüstan Sənə hər an can qurban ,Sənə min bir məhəbbət Sinəmdə tutmuş məkan ,Namusunu hifz etməyə ,Bayrağını yüksəltməyə Cümlə gənclər müstaqdır Şanlı Vətən, Şanlı Vətən Azərbaycan, Azərbaycan آذربایجان، آذربایجان! ای میهن سرفراز فرزندان قهرمان! همگی آماده جان دادن در راه تو هستیم! همگی توانای نبرد در راه تو هستیم! با پرچم سه‌رنگت شاد زی! هزاران جان فدایت شد، سینه‌ات عرصه نبرد شد! سربازانی که در راهت جنگیدند، هر کدام قهرمانی شدند! تا تو گلستان شوی، هر لحظه جان فدایت کنیم! هزاران عشق و محبت به تو در سینه‌ام جای گرفته‌است! از برای حفظ ناموست، از برای برافراشتن پرچمت، تمام جوانان مشتاقند! میهن سرفراز! وطن سرفراز! آذربایجان، آذربایجان! آشپزی آذری‌ها ترکی آذربایجانی جمهوری دمکراتیک آذربایجان جمهوری خودمختار نخجوان موسیقی آذربایجانی رقص‌های آذربایجانی کتابخانه ملی جمهوری آذربایجان قره‌باغ تیم ملی فوتبال آذربایجان فهرست مجله‌های جمهوری آذربایجان فهرست روزنامه‌های جمهوری آذربایجان کانال‌های تلویزیونی جمهوری آذربایجان کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان
[ "سرود ملی جمهوری آذربایجان", "باکو", "زبان ترکی آذربایجانی", "جمهوری", "رئیس‌جمهور", "نخست‌وزیر", "الهام علی‌اف", "آرتور راسی‌زاده", "شوروی", "۸ شهریور", "۱۳۷۰", "۲۶ مهر", "۱۹۹۱ (میلادی)", "۱۳۸۹", "۱۳۹۵", "دلار آمریکا", "فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی", "۱۳۸۶", "منات جمهوری آذربایجان", ".az", "میلادی", "الله", "شعله", "گندم", "بلوط", "قفقاز", "اروپا", "آسیا", "دریای خزر", "ایران", "ارمنستان", "ترکیه", "گرجستان", "روسیه", "ترکمنستان", "قزاقستان", "تولید ناخالص داخلی", "میراث فرهنگی", "اپرا", "تئاتر", "جمهوری دمکراتیک آذربایجان", "اتحاد شوروی", "جنگ قره باغ", "قره باغ", "یوخاری اسکیپارا", "برخودارلی", "جمهوری قره‌باغ", "دوژوره", "دوفاکتو", "جمهوری خودمختار نخجوان", "قره‌باغ", "جنگ قره‌باغ", "جمهوری پارلمانی", "مجلس قانون‌گذاری", "سکولار", "شیعه", "سنی", "زبان رسمی", "ترکی آذربایجانی", "زبان روسی", "لزگی", "تالشی", "کردی", "تاتی", "ترکی اوغوز", "ترکی استانبولی", "ترکمنی", "آلبانیای قفقاز", "زبان یونانی باستان", "پلیبیوس", "استرابون", "اران", "الران", "آق قویونلو", "نریمان نریمانف", "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "تورج دریایی", "تاریخ باستان", "ارس", "رشته‌کوه قفقاز", "کوه‌های تالش", "مغان", "دریاهای آزاد", "کشور محاط در خشکی", "تنوع زیستی", "داغستان", "درجه سانتیگراد", "اردوباد", "نخجوان", "لنکران", "آستارا", "رود کر (قفقاز)", "جمهوری خودمختار", "آبشوران", "فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان", "فضولی", "قبوستان", "قبل از میلاد", "سکاها", "مادها", "اسکندر", "شاپور اول", "روم", "پادشاهان ساسانی", "دست به دست", "شاهنشاهی ساسانی", "شروانشاهان", "سلجوقیان", "شاه تهماسب یکم", "صفویان", "غزنویان", "ترک تبار", "ادبیات فارسی", "نظامی گنجوی", "خاقانی شروانی", "شاه اسماعیل صفوی", "شاه اسماعیل یکم صفوی", "چالدران", "عثمانی", "شاه عباس", "قاجاریه", "عهدنامه گلستان", "عهدنامه ترکمنچای", "روسیه تزاری", "سرمایه‌گذاری", "استخراج نفت", "روس", "ارامنه", "اقوام ترک", "سرزمین اران", "ارتش روسیه", "جنگهای ایران و روس", "امپراتوری روسیه", "۱۹۱۸ (میلادی)", "مساوات", "محمدامین رسولزاده", "کشتار شوشی", "کشورهای مسلمان", "جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی", "جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی", "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی", "آموزش و پرورش", "کلان‌شهر", "زبان آذربایجانی", "استالین", "میرجعفر باقراف", "جبههٔ خلق آذربایجان", "عملیات نظامی", "گورباچف", "ایاز مطلب اف", "ابوالفضل ایلچی بیگ", "کشورهای مستقل مشترک‌المنافع", "محمدامین رسول‌زاده", "پان‌ترکیسم", "ایاز مطلب‌اف", "ابوالفضل ایلچی‌بیگ", "حیدر علی‌اف", "اوکراین", "اردن", "بحرین", "آلمان", "استرالیا", "بلغارستان", "فنلاند", "اسلام", "رشد اقتصادی", "خصوصی‌سازی", "قدرت خرید", "۱۹۹۶", "صندوق بین‌المللی پول", "بانک جهانی", "کشورهای اروپایی", "بخش خصوصی", "فروپاشی شوروی", "نیروی شبه نظامی", "نیروهای نظامی", "نیروی نظامی", "شبه نظامی", "نیروهای مسلح", "ناتو", "عراق", "افغانستان", "وسایل نقلیه", "جبهه خلق آذربایجان", "ملی‌گرایی", "وزیر کشور", "گنجه", "تبریز", "آزادی مطبوعات", "مردم ارمنی", "بی خانمان", "حقوق بشر", "شورای اروپا", "نفت خام", "گاز طبیعی", "مردم آذری", "لزگی‌ها", "ارمنی‌ها", "مردم روس", "مردم تالش", "آوارهای قفقازی", "ترک‌های استانبولی", "تاتارها", "تات‌های قفقاز", "اوکراینی‌ها", "مردمان ساخوری", "اودیان", "گرجی‌ها", "یهودیان", "کردها", "جمهوری کردستان سرخ", "اطلاعات‌نامه جهان", "لزگی ها", "فرهنگ ایرانی", "ماوراء قفقاز", "میتوکندری", "دی‌ان‌ای", "کروموزوم ایگرگ", "زبان‌های قفقازی", "اقوام ترک‌تبار", "مردم آذربایجانی", "مردم لزگی", "رشد جمعیت", "قانون اساسی", "زبان مادری", "تنوع فرهنگی", "اتنولوگ", "مردم کرد", "اقوام ایرانی", "تراکم جمعیت", "دانشنامهٔ ایران", "مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی", "تالش", "زبان فارسی", "قرن بیستم", "ترک‌زبان", "ترکی", "یونسکو", "جهان اسلام", "نوروز", "موسیقی مقام", "فرانسه", "موسیقی جاز", "موسیقی خلق", "موسیقی کلاسیک", "موسیقی مدرن", "موسیقی میخانه‌ای", "عاشیق", "موسیقی تالشی", "ماه مه", "هجری شمسی", "آذری‌ها", "موسیقی آذربایجانی", "رقص‌های آذربایجانی", "کتابخانه ملی جمهوری آذربایجان", "تیم ملی فوتبال آذربایجان", "فهرست مجله‌های جمهوری آذربایجان", "فهرست روزنامه‌های جمهوری آذربایجان", "کانال‌های تلویزیونی جمهوری آذربایجان", "کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان", "شکی", "خاچماز", "قوبا", "قبله" ]
[ "جمهوری آذربایجان", "ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در آسیا", "بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در اروپا", "جمهوری‌ها", "دولت‌های مدرن ترک", "قفقاز جنوبی", "کشورها و سرزمین‌های ترکی آذربایجانی‌زبان", "کشورها و سرزمین‌های روسی‌زبان", "کشورهای حاشیه دریای خزر", "کشورهای عضو سازمان ملل متحد", "کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی", "کشورهای محصور در خشکی" ]
644
تات‌های قفقاز
6
272
0
[ "تات‌های اران", "تات‌هاي جمهوري آذربايجان", "تات های جمهوری آذربایجان", "تات اران", "تات هاي قفقاز", "لاهیجان (جمهوری آذربایجان)", "تاتهای قفقاز", "پارسیان قفقاز", "تات های قفقاز", "تات هاي جمهوري آذربايجان", "تات های جمهوری اذربایجان", "تاتهاي قفقاز", "تات‌هاي جمهوري اذربايجان", "تات هاي اران", "تات های اران", "تات هاي جمهوري اذربايجان", "لاهيجان (جمهوري آذربايجان)", "لاهیجان (جمهوری اذربایجان)", "پارسيان قفقاز", "لاهيجان (جمهوري اذربايجان)" ]
false
19
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "group", "Item2": "مردمان تات (ایرانی‌های قفقاز)" }, { "Item1": "poptime", "Item2": "۱۰۹۰۰ – ۲۲۰۴۱" }, { "Item1": "popplace", "Item2": "[[آذربایجان]]، [[داغستان]] ([[روسیه]])" }, { "Item1": "langs", "Item2": "[[تاتی]]، [[آذری]]، [[روسی]]" }, { "Item1": "rels", "Item2": "[[اسلام]]، [[مسیحی]]؛ [[زرتشتی]]،" }, { "Item1": "related", "Item2": "(ژنتیک) دیگر [[مردمان ایرانی]](طبیعت و ژنتیک) [[آذری‌های باستان]]، و [[مردمان فارس]]، [[آریایی‌ها]]، [[مادها]]." } ], "Title": "ethnic group" }
پرچم مردم تات قفقاز تات‌های قفقاز یا تات‌های شمالی (دیگر نام‌ها: لاهیجانی، داغلی، پارسیان قفقاز، پارسیان قفقاز جنوبی ) یکی از قوم‌های ایرانی‌تبار و شاخه‌ای از فارسی‌زبانان بومی قفقاز هستند که در جمهوری آذربایجان، فدراسیون روسیه (بیشتر در داغستان جنوبی) و ارمنستان سکونت دارند. این قوم بسته به منطقه زندگی، خود را «تاتی»، «پارسی»، «داغلی» و «لاهیجان (لهیجن)» می‌نامند. به جز بخش کوچکی سنی مذهب، بیشتر تاتها شیعه هستند. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان تاتی جوهوری را میان خود نگاه داشته‌اند. تاتهای ارمنستان مسیحی هستند. زبان این تیره ایرانی «تاتی» است که همراه با فارسی دری و تاجیکی پاره‌ای از زبانهای ایرانی جنوب غربی و گویشی از فارسی بشمار می‌رود و زبانی که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست. تاتی ایران (که در استان‌های قزوین، زنجان، اردبیل، سمنان، آذربایجان شرقی و غیره گویشور دارد) از شاخه زبانهای ایرانی شمال غربی و نزدیک به تالشی، گیلکی و کردی است. نزدیکترین زبان به زبان تاتی ایران، زبان تالشی است در حالی که زبان گروه قومی مورد بررسی، گویشی از فارسی است. استفاده از زبانهای ترکی آذری و روسی نیز در میان تاتهای قفقاز گسترده‌است. تاریخ پیش از حمله عرب‌ها نقشه اقوام قفقاز متعلق به سال ۱۸۷۷ میلادی، در این نقشه از مردم منطقه محدود به باکو، شماخی و قبه با عنوان Persans (ایرانیان) Hadjemis (عجم‌ها) و Tats (تات‌ها) یاد شده‌است. نخستین اشاره در منابع موجود از حضور پارسیان در قفقاز جنوبی، به گسترش نظامی هخامنشیان (۵۵۸–۳۳۰ پیش از میلاد) بازمی‌گردد که این منطقه را به عنوان ساتراپهای ۱۰، ۱۱، ۱۸ و ۱۹ به شاهنشاهی خود افزودند کشف ویرانه‌های معماری هخامنشی، قطعات جواهرات و سفالینه‌ها در بررسیهای باستانشناسی در اران (جمهوری آذربایجان)، ارمنستان و گرجستان این موضوع را تایید کرده‌است. به هر روی، تا زمان هخامنشیان اطلاعاتی از حضور پیوسته و فراوان پارسیان باستان در قفقاز جنوبی وجود ندارد. گمان موکد بر این است که نیاکان تاتهای کنونی در زمان ساسانیان (۳–۷ پس از میلاد) در این منطقه ساکن شده باشند. ساسانیان برای استواری موقعیت خود در قفقاز جنوبی شهرها و پادگانهایی ساختند. انوشیروان خسرو اول، پادشاه ساسانی (۵۳۱–۵۷۹) عنوان نمایندگی خود را در شروان (منطقه شرقی قفقاز جنوبی) به یکی از خویشان نزدیکش داد. این فرد، نیای نخستین دودمان شروانشاهان (حدودا ۵۱۰–۱۵۳۸) بود. پس از حمله عرب‌ها پس از پیروزیهای اعراب در منطقه (۷–۸ پس از میلاد)، مسلمان شدن مردم قفقاز جنوبی شروع شد. حمله عربها با حمله‌های ترکها و مغولهای پسین در آسیای میانه دنبال گردید. تاتهای قفقاز جزء آذربایجانیهای فارسی‌زبانند که زبان آنها در اثر حمله ترکان پسین هنوز تغییر نکرده‌است. گرچه با روند تسلط زبان ترکی آذری در جمهوری آذربایجان هر روز از جمعیت آنان کاسته می‌شود. ابو الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی، تاریخدان عراقی، در سالهای بین ۸۹۶ تا ۹۵۶ پس از میلاد مسیح؛ پیش از حمله ترک و مغول به ایران؛ حضور پارسیان و پارسی‌زبانان را در منطقه گواهی می‌دهد. وی می‌گوید: ولی روند تسلط زبان فارسی در قفقاز در سده‌های بعد به نفع مردمان پسین آسیای میانه یعنی ترکان زردپوست تغییر کرد؛ بطوری که زبان مسلط در جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران، زبان ترکی آذربایجانی است. پس از حمله مغول و ترک بعد از قرن ۱۴، تیره‌های اغوز با رهبری دودمان سلجوقی رخنه به ناحیه را آغازیدند و ترکی به‌طور تدریجی شروع به جایگزینی زبانی کرد و در گذر روزگار با تاثیرپزیری از زبان رایج باشندگان آن دیار (آذری) ترکی آذری شکل گرفت. ظاهرا در این دوره نام بیرونی «تات» و «تاتی» به گویشهای زبان فارسی در قفقاز جنوبی بستگی پیدا کرد. این نام از واژه ترکی «تات» می‌آید که معرف کشاورزان ناکوچ‌رو (عموما ایرانی) گردید. رنگ سرخ پخش تاتها در اران (که در امپراتوری روسیه فرمانداری باکو نامیده می‌شد) را بین سالهای ۱۸۹۰–۱۸۸۶ میلادی نشان می‌دهد.مغولها در دهه ۳۰ از سده ۱۲ میلادی قفقاز جنوبی را گشودند و دودمان ایلخانیان برپا شد. چیرگی مغولان تا دهه‌های ۶۰–۷۰ از سده ۱۴ به درازا کشید، ولی این موضوع جلو پیشرفت فرهنگ را نگرفت و چامه‌سرایان و دانشمندان برجسته‌ای در طول سده‌های ۱۳ تا ۱۴ کار را دنبال کردند یا پدیدار شدند. در پایان سده ۱۴ میلادی قفقاز جنوبی مورد یورش تیمور لنگ قرار گرفت. پس از آن در قرنهای ۱۴ و ۱۵، دولت شروانشاهی توان درخوری بدست آورد و پیوندهای دیپلماتیک نیرومندی را استوار ساخت. این دولت در میانه سده ۱۶ برداشته شد و نزدیک به همه قفقاز جنوبی به ایران صفوی پیوست. در میانه قرن ۱۸، روسیه برتری خود را در منطقه گسترانید و در هنگام جنگهای روسیه-ایران (۱۸۰۳–۱۸۲۸) بود که قفقاز جنوبی بخشی از امپراتوری روسیه گردید. از این زمان به بعد می‌توان از داده‌های موجود در مورد چندی و باشندگی تاتها، که به دست بلندپایگان روس گردآوری شده‌است، بهره گرفت. در زمان اشغال باکو توسط روسها در آغاز سده ۱۹، سراسر جمعیت باکو (در حدود ۸۰۰۰ نفر) را تاتها تشکیل می‌دادند. این نخستین نتیجه سرشماری باشندگان باکو از سوی مقامات تزاری است. بر طبق «سالنامه قفقاز» در سال ۱۸۹۴ میلادی، ۱۲۴،۶۹۳ نفر تات در قفقاز جنوبی زندگی می‌کردند. ولی زبان تاتی، به شوند گسترش تدریجی ترکی آذری رو به ضعف نهاد. پس از اینکه در زمان شوروی و در پایان دهه ۱۹۳۰ واژه «آذربایجانی» به جای هویت جغرافیایی باشندگان اران جا انداخته شد، خودآگاهی تاتی دستخوش دگرگونی بزرگی گردید. به گونه‌ای که شمار زیادی از آنها خود را آذربایجانی نامیدند، چنانچه در سال ۱۹۲۶، تنها ۲۸،۴۴۳ نفر تات شمارش شدند و در ۱۹۸۹ تنها ۱۰،۲۳۹ نفر خود را با نام «تات» شناساندند. در سال ۲۰۰۵ بدنبال بررسی انجام شده در شماری از روستاهای شهرستانهای قبه، شابران، خیزی، سیاه‌زن، اسماعیللی و شماخی، پژوهشگران آمریکایی نشان دادند که ۱۵،۵۵۳ تات در این مناطق زندگی می‌کنند. برآیند موضوع اینکه، هیچ آگاهی روشنی در مورد تعداد راستین تاتی‌زبانان وجود ندارد، گرچه بی‌گمان نزدیک به چند هزار تاتی‌زبان بومی در روستاهای مناطق اشاره شده در بالا در جمهوری آذربایجان و همچنین چند روستا در جنوب داغستان زندگی می‌کنند. آمارهای رسمی جمهوری آذربایجان دولت جمهوری آذربایجان در سال۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تاتهای آذربایجان را ۱۰،۹۲۲ نفر اعلام کرده‌است. اما تا قرن بیستم تعداد تاتزبانها بسیار بیشتر بود. برای نمونه آمار ۱۸۸۶، شمار تاتها را صد و بیست هزار نفر ذکر کرده‌است. پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تاتها به ۲۸۵۰۰ تقلیل یافت. بنابر نظر این منبع، تعداد تاتها بخاطر سیاست آسیمیله کاهش یافته‌است. در آمار سال ۱۹۷۹ شوروی نیز تعداد تاتها در کل جمهوری آذربایجان ۸۸۶۷ نفر عنوان شده‌است. عباس قلیخان باکیخانوف (قرن نوزدهم) نیز به وجود شمار زیادی تات در «اطراف باکو» اشاره می‌کند او همچنین نام هشت روستای تات در داغستان را آورده‌است. درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده‌است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضا”در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده‌است: محالات واقع در میان بلوکین‌شماخی و قدیال که حالا شهر قبه است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریه تراکمه، همین‌زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریه خنالق که ربانی علی‌حده دارد و ناحیه سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو می‌باشند به اصطلاحات‌منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند. خودشناسی تات‌ها نام قومی «تاتی» از قرون وسطی برای فارسی زبانان قفقاز جنوبی مورد استفاده قرار گرفته‌است. پس از آن ایرانیان این منطقه، برای شناساندن قومی خود از آن بهره گرفتند. بیشتر جمعیت تات جمهوری آذربایجان (آران) و جنوب داغستان خود را «تات» یا «تاتی» می‌نامند. بااینحال امروزه، دیگر نامها را نیز برای شناسایی خود بکار می‌برند، نامهایی همچون «پارسی»، «داغلی» و «لاهیچ/لاهیج» (Lahıc/Lahij/Lagich/Lahich/Lahic) پارسی: واژه «پارسی» توسط تاتهای شهرستان آب‌شوران، روستاهای بالاخانی و سوراخانی برای معرفی خود و زبانشان (زوهون پارسی) بکار می‌رود. این واژه به واژه «پارسیک» در زبان پارسی میانه برمیگردد. قابل توجه است که همین کلمه معرف خود زبان فارسی میانه بوده‌است. مقایسه کنید با «Pārsīk ut Pahlavīk» که به معنی «پارسی و پارتی» است. در دوره زبانهای نو ایرانی، همخوان «ک» می‌افتد و آن نام قومی که باید به «پارسی» تبدیل می‌شد، در ایران، به شکل عربی شده و از جنبه‌ای، ساختگی «فارس» درآمد. به گمان بسیار، نام قومی «پارس» پیش از جایگزینی نام ترکی «تات» توسط خود ایرانیان قفقاز جنوبی بکار می‌رفته‌است. درخور توجه‌است که برخی گروه‌های فارسی‌زبان درافغانستان همراه با پارسیان زرتشتی هند هنوز از «پارسی» برای معرفی خود استفاده می‌کنند. لاهیجان (لهیجن): شهروندان تاتی لاهیج در ناحیه اسماعیل‌لی نام خود را به نام روستایشان یعنی لاهیج می‌نامند. لاهیچ پر جمعیت‌ترین منطقه روستایی تاتی با جمعیتی در حدود ۱۰ هزار است و تااندازه‌ای در منطقه‌ای سخت دسترس قرار دارد. این واقعیت جلو برخورد فراوان جمعیت بومی را با جهان بیرون گرفته و مایه‌ای برای نام خودی و فروبسته «لهوج» شده‌است. داغلی: تاتهای داغلی در ناحیه خیزی و بخشی دیگر از ناحیه‌های ده‌وچی (دوچی) و سیاه زن، واژه دیگری از زبان ترکی یعنی «داغلی» (کوهی) را برای نامیدن خود بکار می‌برند. آشکارا این واژه خاستگاه پسین دارد و نخست توسط دشت‌نشینان ترک منطقه برای تاتهای باشنده در کوه‌ها بکار رفته بوده‌است. با گذشت زمان، در پی گسترش ترکی آذری، «داغلی» به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته بوده و تاتهای خیزی کاربرد آنرا برای خود آغازیده‌اند. هم اکنون تاتها تلاش می‌کنند به نام نخستین خود بازگشته و نام «پارسی» را همراه با «زبان پارسی»، در استانده ادبی خود بکار ببرند. در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰، در هنگام نشست مدیران وزارت دادگستری جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، انجمن فرهنگی و آموزشی «آذری» برای بررسی و پیشرفت زبان تاتی و تاریخ و قوم‌نگاری این مردم بنیاد گذاشته شد. کتاب الفبا و کتاب درسی زبان تاتی با قطعاتی از ادبیات و فرهنگ مردم نیز چاپ گردید. تات ستیزی در جمهوری آذربایجان آبادی‌های تات زبان قفقاز پراکنش تاتهای قفقاز در آبادی‌ها زیر بیش‌تر است : داغستان دربند آبشوران باکو نارداران موشتاغی بوزونا امیرخان زیره خیله قبه دوه‌چی اسماعیل‌لی خیزین قوناق کندی قوتگاشن کایتاکو مخاچ قلعه افروجه گنداب سیاه زن لاهیج فرهنگ در درازنای زمان، مهاجران بومی شده پارسی با دیگر تیره‌های پیرامون خود در قفقاز جنوبی برهم‌کنش انجام دادند، فرهنگ خود را سهیم شدند و همزمان برخی از عناصر فرهنگی دیگر قومها را فراستاندند. هنرهای چون فرشبافی، بافندگی دستی، ساخت فراورده‌های فلزی، منبت‌کاری و اندودکاری بسیار گسترش یافت. هنرهای تزیینی و مینیاتور هم خیلی معمول است. فرهنگ زبانی تاتها بسیار پرمایه‌است. انواع چامه‌های مردمی چون رباعی، غزل و «بیت» گسترش یافته‌است. با بررسی چامه‌های شعرای پارسی‌گوی سده‌های میانه در قفقاز جنوبی (چون خاقانی و نظامی گنجه‌ای) برخی از آرنگه‌ای شناساننده و ویژه زبان تاتی آشکار می‌شود. در پی همزیستی دیرباز تاتها و آذربایجانیهای ترک، آرنگهای مشترک فراوانی در زمینه‌های کشاورزی، خانه‌داری، و فرهنگ پدید آمده‌است. فولکلور امروزی آذربایجانی ظاهرا از پایه فرهنگ ایرانی بالیده‌است. پوشش سنتی بانوان تاتی دربرگیرنده پیراهنی دراز، شلواری گشاد که در بیرون پوشیده می‌شود، لباس خطی باریک، لباس رویی بدون دکمه، شال و جوراب ساقه بلند مراکشی است. پوشاک مردان شامل نیمتنه چرکسی و کلاه پوستین بلند می‌باشد. شمار بزرگی از تاتها در کوه‌ها می‌زیند یا در بخش صنعت کار می‌کنند. همچنین گروه اجتماعی، فرهنگی و روشنفکر نیز پدید آمده‌است. یک زن مسن تات در شهر لاهیج پیشه‌ها و معماری سنتی کشاورزی: پیشه سنتی تاتها، کشاورزی به روش شخم‌زنی، رویاندن سبزیجات، باغداری و پرورش گاو است. فراورده‌های اصلی آنها عبارت است از: جو، چاودار، گندم، گل آفتابگردان، ذرت، سیب زمینی و نخود فرنگی. تاکستانها و باغهای میوه پهناور فراوان است. گوسفند، ماده گاو، اسب، خر و گاو وحشی و جسته گریخته شتر، بگونه اهلی نگهداری می‌شود. خانه‌های سنتی دارای دیوار نمای بیرونی رو به خیابان است. آنها یک یا دو آشکوبه هستند و از بلوکهای سنگ آهک یا توده سنگریزه‌های رودخانه‌ای ساخته می‌شوند. بام تخت است و برای دودکش و آتشگاه دارای بازشدگی می‌باشد. آشکوب بالا برای سکونت و سایر بخشهای خانه چون آشپزخانه در طبقه همکف قرار دارند. تورفتگی در یکی از دیوارهای اتاق نشیمن ویژه گذاشتن پوشاک، رخت خواب و گاهی سفالینه است. اتاقها با لامپ یا از راه بازشدگی سقف روشن می‌شوند. تختخوابهای کوتاه، فرشها و تشکها، اثاث خانه را در برمیگیرد و از آتشگاه، آتشدان و تنور برای گرمایش استفاده می‌شود. دیواربست دارای باغچه‌است و یک ایوان، آبگذر سنگفرش، آبگیر کوچک، گودال پوشیده برای گاوها، ستورگاه و مرغدانی نیز وجود دارد. آیین‌ها همچون سایر ایرانیان، تاتها زرتشتی بوده‌اند و پس از رفتن به زیر فرمان خلفای عربی، مسلمان شدند. امروزه تاتها بیشتر شیعه هستند و اقلیتی سنی مذهب هم وجود دارد. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان رسمی بومیان قفقاز (یعنی فارسی که امروزه تاتی نامیده می‌شود) را میان خود نگاه داشته‌اند. تات‌های مسلمان، اعم از سنی و شیعه که در آبشوران، خیزین، دوه‌چی و نواحی دیگر زندگی می‌کنند. تات‌های کلیمی مذهب که خود را «داغ جوودی» یا «جوهوری» یعنی یهودی‌های کوهستانی می‌نامند و اکثرا در داغستان ساکن هستند. ۳. تات‌های مسیحی یا تات‌های ارمنستان که در روستاهای ماتراسه و بخش اسماعیل‌لی و روستای کیلوز و بخش دوه‌چی و ارتاشن و قبه می‌زیند. طبق سرشماری سال ۱۹۲۶ عده تات‌های کوهستانی کلیمی، ۲۶ هزار تن بوده‌است. گویش تات‌های کلیمی مذهب که یکی از زبان‌های ادبی داغستان است، بیش از گویش‌های تاتی مسلمانان، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته‌است. درباره زبان تات‌های مسلمان، تنها گویش تات‌های لاهیج ساکن بخش اسماعیل‌لی مورد بررسی قرار گرفته و از گویش‌های توده‌های اصلی تات‌های مسلمان از جمله در آبشوران و نواحی شمالی آن، آگاهی‌های اندک و جسته و گریخته‌ای وجود دارد؛ ولی گویشهای این نواحی بیش از گویش لاهیج، اصیل به نظر می‌رسند. تاتها و دیگر اقوام زبان تاتی به گونه گسترده در شرق قفقاز جنوبی استفاده می‌شده‌است. این موضوع با این روش اثبات شده‌است که تا سده ۲۰ میلادی حتی از سوی گروهای نامسلمانی چون یهودیهای کوهنشین، بخشی از ارمنیان و اودیان نیز بکار می‌رفته‌است. این واقعیت مایه این راستی‌انگاری شده‌است که یهودیان کوهی تاتی‌زبان و تاتی‌زبانان ارمنی (مسیحی) یک قوم هستند که دینهای نایکسان دارند. تاتهاو یهودیهای قفقاز یهودیان قفقاز از دید زبان و برخی دیگر شناسه‌ها از جامعه فارسی زبانان هستند. برخی از این مردم در ایران، افغانستان و آسیای میانه (یهودیان بخارا) زندگی می‌کنند. یهودیان قفقاز در دیگر زبانها گاهی «کوهی «نامیده می‌شوند. «کوهی» نامیده شدن یهودیان آسیای میانه، تنها در سده ۱۹، پس از اینکه همه مردم قفقاز در دفترهای سازمانی روسیه نام «کوهی» گرفتند، صورت پذیرفت. یهودیان قفقاز خود را «یودی Yeudi» (یهودی) یا «جوهوری Juhuri» می‌نامند. در سال ۱۸۸۸، آ.ش. آنیسیمف (A. Sh. Anisimov) در نوشته‌ای با نام «یهودیان قفقازی-کوه نشینان Caucasian Jews-Mountaineers» با نشان دادن نزدیکی زبانهای یهودیان کوه‌نشین و پارسیان قفقازی (تاتها) به این پیامد رسید که این یهودیان به‌طور سرشتی از «خانواده ایرانیان تات» هستند که در ایران یهودیت را پذیرفته و سپس به قفقاز جنوبی کوچیده‌اند. باورهای آنیسیمف در دوره شوروی پشتیبانی گردید: انگاره منشا تاتی یهودیهای کوهی در دهه ۳۰ میلادی نزج گرفت. با کوشش چند تن از اعضای این جامعه که به رژیم وابستگی داشتند، ایده ساختگی نایهودی بودن آن مردم و «یهودی شدن» آنها به گونه گسترده‌ای پخش شد و بعلت فشار کارگزاران دولتی، بخشی از یهودیان، دفترینه کردن خود را تحت هویت و عنوان «تات» آغازیدند. در نتیجه این وضعیت، «تات» و «یهودی کوهی» هم‌معنی گردیدند و در پژوهشهای ادبی، واژه «تات» نه تنها ندانسته برای نام دوم، بلکه حتی برای نامگذاری اول یهودیان کوهنشین هم بکار رفت. در دوره شوروی، این موضوع بستری را فراهم نمود تا همه میراث و آفرینشهای (ادبی، نمایشی و موسیقی) یهودیان کوهی به تاتها بربسته شود؛ در حالی که آنها هیچ نقطه مشترکی با آن میراث نداشتند. افزون بر این، مقایسه شناسه‌های ظاهری بدنی تاتها و یهودیان کوهی همراه با داده‌های زبانشناسی، هیچ نشانه‌ای را از یگانگی قومی این دو تیره استوار نمی‌سازد. ساختار دستور زبان گویش یهودی کوهی (جوهوری) کهن‌تر از خود زبان تاتی است. این باعث آشکار شدن یک گاف ارتباطی می‌شود. بطور کلی شناسه تمام زبانهای یهودی، داشتن پایه‌ای باستانی است: مثلا در زبان سفاردی (زبان لادینو در اسپانیا)، در زبان اشکنازی (آلمانی ییدیش) و سایرین. درعین اینکه این زبانها در گروه زبانهایی که جز عبری قرار دارند، می‌باشند، ولی پر از واژه‌های عبری باستان هستند. یعنی با چرخش به سمت زبان فارسی، یهودیان، سطحی از واژه‌های زبان آرامی و عبری باستان را در گویش خود نگاه داشته‌اند. این موضوع واژه‌هایی را که پیوندی با آیین یهودیت نیز ندارد، دربرمیگیرد. (zoft «ازدو»، nokumi «رشک»، ghuf «بدن»، keton «کتان» و جز آن) برخی کلمات مرکب در زبان جوهوری ساختار گونه‌وار زبان باستان عبری را داراست. زیست-مردم شناسی پارسیان قفقاز (تاتها) و یهودیان کوهی هیچ همانندی گونه‌واری ندارد، بلکه کمابیش دربرابر هم هستند. در سال ۱۹۱۳ میلادی، انسان‌شناس ک.م. کوردف (K.M. Kurdov) سنجشهایی را بر روی گروه بزرگی از جمعیت تاتهای لاهیج انجام داد و ناهمسانی بنیادی (میانگین شاخص جمجمه برابر با ۷۹/۲۱) را در گونه زیست-مردم شناختی آنها در مقایسه با یهودیان کوهی آشکار کرد. اندازه‌گیریهای دیگری نیز توسط سایر پژوهشگران انجام شده‌است. میانگین شاخص جمجمه در تاتهای جمهوری آذربایجان از ۷۷/۱۳ تا ۷۹/۲۱ و برای یهودیان داغستان از ۸۶/۱ تا ۸۷/۴۳ تغییر می‌کند. اندازه‌گیریهای دیگر نیز نشان داده‌است که در تاتها میانه‌سری و بلندسری، ولی در یهودیان منطقه کوتاه‌سری/پهن‌سری بالا، گونه‌وار است و بنابراین هیچ بوده‌ای دال بر پیوند این دو تیره وجود ندارد. افزون بر آن، شناسه اثر و برآمدگیهای انگشتان در مورد برجستگیهای کف دست و پا نیز انگاره همانندی قومی تاتها و یهودیان کوهی را برنمی‌تابد. پیداست که گویشوران یهودی و زبان تاتی نمایندگان دو تیره متفاوت هستند که هر یک؛ دین، آگاهی قومی، خود شناسانندگی، روش زندگی و ارزشهای تنی و روانی خویش را دارند. تاتها و ارمنیان برخی از مآخذ و نوشته‌های سده‌های ۱۸–۲۰ میلادی شماری از تات‌زبانان روستایی قفقاز جنوبی را به نامهای «تات ارمنی»، «تاتهای مسیحی» و «تاتهای گرجی» معرفی می‌کنند. نویسندگان در این نوشته‌ها انگاره‌ای را پیش کشیده‌اند که بخشی از پارسیان در شرق قفقاز جنوبی به دین کلیسای ارتودکس ارمنی درآمده‌اند؛ ولی آنها این واقعیت را نادیده گرفته‌اند که آن شهروندان در واقع خود را ارمنی می‌دانسته‌اند. انگاره ایرانی بودن ارمنیان تات‌زبان را به چند علت نمی‌توان قابل اطمینان و استوار دانست. در وضعیت سیاسی باشا در زمان ساسانیان و بعد در دودمانهای مسلمان در قفقاز جنوبی، مسیحیت رجحان نداشته‌است. در زمان ساسانیان، آیین زرتشتی و پس از آن، اسلام چیره بوده‌است. در چنین پراستایی، جمعیت پارسی نباید هیچ محرک قوی‌ای در چرخش به مسیحیت و ضعیف کردن وضعیت اجتماعی بالای خود می‌دیدند. اگر تاتی‌زبانان ارمنی از پارسیان ریشه گرفته بودند، دستکم باید واژه‌هایی ایرانی مرتبط با آیینها و شیوه زندگی مسیحی برای خود می‌داشتند؛ ولی با اینکه آنها خود، این زبان را "Parseren" (پارسی) می‌نامند، چنین کلماتی در زبان آنها وجود ندارد. همه واژه‌های هم‌پیوند با مسیحیت در زبان آنها ارمنی است: terter (بجای کشیش)، zam (کلیسا)، knunk‘ (غسل تعمید)، zatik (بجای واژه اصالتا پارسی "fesh"), pas (بجای روزه) و جز آن. نشانه‌های آشکاری از پایه‌های واج‌شناسی، واژگانی، دستوری و گرته‌برداری از ارمنی در زبان ارمنیان تات‌زبان وجود دارد. همچنین هم‌خوانهای سایشی ارمنی («»، «»، «»)، در واژه‌های آنها، که ریشه ایرانی دارد، نیز دیده می‌شود، درحالیکه این هم‌خوانها در زبان تاتی وجود ندارد. این موضوع را تنها می‌توان با وجود پایه‌ای ارمنی روشن نمود. علی‌رغم این واقعیت که آنها زبان خود را از دست داده‌اند ولی «کیستی قومی» خود را نگه داشته‌اند که نمود برجسته آن در دوگانگی «ما» ("Hay") در رویارویی با «ما و آنها» (خطاب به مسلمانان (تاجیکها)، تاتها و آذریها)؛ همراه با انگاشت خود به عنوان بخش رنجدیده جامعه و ملتی با سرنوشتی جانگداز، دیده می‌شود. روی هم رفته، با نگرش به همه واقعیتهای اشاره شده می‌توان گفت که «تاتهای ارمنی» همیشه و هم اکنون ارمنی بوده و هستند که توان نگهداری دین مسیحی خود را داشته‌اند ولی زبانشان به‌ناچار به تاتی دگر شده‌است؛ که این با توجه به جایگاه چیره این زبان و هم با در نگر داشتن این واقعیت است که در طی سده‌ها ایشان از کانون فرهنگ ارمنی جدا مانده‌اند. تاتها و مردم تاتی شمال-باختری ایران از آغاز قرون وسطا نام «تاتی»، افزون بر قفقاز، در شمال-باختری ایران و در طول این دوره بر همه زبانهای ایرانی به جز فارسی و کردی گذاشته شد. هم اکنون نام ایرانی «تاتی» علاوه بر «زبان تاتی قفقاز» که نزدیک به زبان فارسی است، برای گروه ویژه دیگری از گویش‌های شمال باختری ایرانی با نام یکسان زبان تاتی هم بکار می‌رود. این زبان شامل تعداد زیادی گویش یا لهجه است که برای نمونه می‌توان از گویشهای چالی، کیلیتی، دانسفهانی، خیارجی، خوزنینی، اسفرورینی، تاکستانی، سگزآبادی، ابراهیم‌آبادی، اشتهاردی، خوئینی، کجالی، شاهرودی، هرزنی نام برد. این گروه زبانی هم در جنوب خاوری و هم جنوب باختری آذربایجان ایران، استان زنجان و در رامند و پیرامون شهر قزوین و سایر مناطق ایران و نخجوان رایج بوده یا است. این گویشها با زبان تالشی پیوند دارند و آنها را از تبار زبان آذری قدیم می‌دانند. کاربرد یک نام برای این دو زبان جدای ایرانی باعث این پندار بیهوده در برخی منابع شده که تاتهای قفقاز در ایران نیز زندگی می‌کنند. این منابع دچار تعدادی برآمد اشتباه در نسبت دادن تات‌های قفقاز به تات‌های ایران شده‌اند. مردم تات زبان‌های تاتی‌تبار نزهت‌المجالس نظامی گنجوی یهودیان کوهستان
[ "آذربایجان", "داغستان", "روسیه", "تاتی", "آذری", "روسی", "اسلام", "مسیحی", "زرتشتی", "مردمان ایرانی", "آذری‌های باستان", "مردمان فارس", "آریایی‌ها", "مادها", "زبان تاتی", "مردم ایرانی", "فارسی‌زبانان", "قفقاز", "جمهوری آذربایجان", "ارمنستان", "یهودیان کوهی", "زبان تاتی جوهوری", "اقوام ایرانی‌تبار", "زبان تاتی قفقاز", "تاجیکی", "زبان‌های ایرانی غربی", "فارسی", "ایران", "استان قزوین", "استان زنجان", "استان اردبیل", "استان سمنان", "آذربایجان شرقی", "زبان تالشی", "گیلکی", "کردی", "زبان ترکی آذربایجانی", "زبان روسی", "هخامنشیان", "قفقاز جنوبی", "ساتراپ", "گرجستان", "ساسانیان", "انوشیروان", "شیروان (قفقاز)", "شروانشاهان", "حمله اعراب به ایران", "مردمان ترک", "علی بن حسین مسعودی", "ماد", "آذربایجان (ایران)", "اران", "شهرستان بیلقان", "دربند (روسیه)", "شهر ری", "استان مازندران", "گرگان", "نیشابور", "هرات", "مرو", "خراسان", "سیستان", "استان کرمان", "استان فارس", "استان خوزستان", "زبان پارسی میانه", "زبان فارسی", "زبان آذری", "اغوز", "سلجوقیان", "تات", "مغول", "ایلخانیان", "شاعر", "تیمور لنگ", "صفویان", "جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار", "امپراتوری روسیه", "آذربایجانی", "شهرستان شابران", "شهرستان خیزی", "سیاه‌زن (شهر)", "شهرستان اسماعیللی", "شهرستان شماخی", "طبرسران", "قرون وسطی", "شهرستان آب‌شوران", "همخوان (آواشناسی)", "افغانستان", "پارسیان هند", "لاهیج", "جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی", "دربند", "آبشوران", "باکو", "نارداران", "موشتاغی", "بوزونا", "امیرخان", "زیره", "خیله", "قبه (آذربایجان)", "دوه‌چی", "اسماعیل‌لی", "خیزین", "قوناق کندی", "قوتگاشن", "کایتاکو", "مخاچ قلعه", "افروجه", "گنداب", "سیاه زن", "شعر", "خاقانی", "نظامی گنجوی", "نزهت‌المجالس", "محمدامین ریاحی", "چرکس", "پوستین", "طبقه (ساختمان)", "سفالگری", "ایوان", "طویله", "مسلمان", "شیعه", "سنی", "ماتراسه", "کیلوز", "ارتاشِن", "شهرستان قبه", "۱۹۲۶ (میلادی)", "ارمنیان", "اودیان", "یهودیان قفقاز", "یهودی بخارایی", "یهودیت", "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی", "زبان عبری", "زبان لادینو", "زبان ییدیش", "زبان آرامی", "کلیسای ارتودکس ارمنی", "مزدیسنا", "واج‌شناسی", "واژگان", "دستور زبان", "گرته‌برداری", "زبان کیلیتی", "دانسفهان", "خیارج", "خوزنین", "اسفرورین", "تاکستان (قزوین)", "سگزآباد", "ابراهیم‌آباد (قزوین)", "اشتهارد", "زبان خوئینی", "قزوین", "نخجوان", "مردم تات", "زبان‌های تاتی‌تبار", "یهودیان کوهستان", "یحیی ذکا" ]
[ "اقوام در جمهوری آذربایجان", "اقوام در داغستان", "اقوام فارسی‌زبان", "تات", "تات‌های قفقاز", "جمهوری آذربایجان", "جوامع مسلمان", "زبان فارسی در قفقاز", "فارسی‌زبانان", "مردمان ایرانی‌تبار", "اقوام در گرجستان", "ایرانیان در قفقاز", "جوامع مسلمان روسیه", "مردمان قفقاز" ]
645
زبان تالشی
0
221
0
[ "طالشی", "گویش تالشی", "تالشي", "زبان تالشي", "تالشی", "طالشي", "گويش تالشي" ]
false
141
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "تالش" }, { "Item1": "states", "Item2": "[[ایران]]، [[جمهوری آذربایجان]]" }, { "Item1": "region", "Item2": "غرب و جنوب غربی [[دریای کاسپین]]" }, { "Item1": "speakers", "Item2": "۲۳۵٫۰۰۰" }, { "Item1": "familycolor", "Item2": "[[هندواروپایی]]" }, { "Item1": "fam2", "Item2": "[[زبان‌های هندوایرانی]]" }, { "Item1": "fam3", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی]]" }, { "Item1": "fam4", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی غربی]]" }, { "Item1": "fam5", "Item2": "[[زبان‌های ایرانی شمال غربی]]" }, { "Item1": "script", "Item2": "[[الفبای فارسی]] در ایران" }, { "Item1": "agency", "Item2": "[[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]]" }, { "Item1": "iso3", "Item2": "tly" }, { "Item1": "lingua", "Item2": "58-AAC-ed" }, { "Item1": "map", "Item2": "زبان تالشی با تفکیک لهجه‌ها (قرمز:تالشی گشتاسبی و زردسبز:تالشی جنوبی یا ایرانی) در غرب دریای خزر در نقشه حاضر است." } ], "Title": "language" }
تالشی نام یک گروه زبانی، از زبان‌های ایرانی شمال غربی است. زبان تاتی نزدیک‌ترین زبان از زبان‌های ایرانی شمال غربی، به زبان تالشی است؛ به گونه‌ای که برخی منبع‌های زبان شناسی، مانند اتنولوگ، این دو را یک گروه زبانی دانسته‌اند. میللر معتقد است که با دلایل روشن می‌توان گفت که تاتی و تالشی ادامه زبانی است که دست کم هم زمان با آغاز زبان فارسی میانه بدان سخن می‌گفته‌اند؛ هر چند، نشانه‌هایی نیز از پیشینه این زبان‌ها در دوران پیش از فارسی میانه دیده می‌شود. این شواهد و نشانه‌ها همان اندازه که وجه اشتراک این گویشها را با زبان پهلوی پارتی نشان می‌دهد گویای پیوندهای خیلی نزدیک آن‌ها با مادی و اوستایی نیز هست. زیرا که تفاوت زبان پهلوی با زبانهای دیرین مانند مادی واوستایی به همانگونه است که تشابه و تفاوت تاتی و تالشی باآن زبانها. مقایسه تالشی و دیگر زبان‌های ایرانی تات‌ها و تالش‌ها و مازندرانی‌ها به زبان‌هایی سخن می‌گویند که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد. زبان تالشی مشابهت با زبان‌های اوستایی و کردی دارد. از این رو، همه این گروه‌های زبانی کاملا نزدیک را در دسته زبان‌های ایرانی شمال غربی جای داده‌اند. اما زبان فارسی، به دلیل تفاوت‌هایش، در دسته زبان‌های ایرانی جنوب غربی جای داده می‌شود. تالشی و دیگر زبان‌های ایرانی شمال غربی زبان تالشی در کنار زبان‌های زیر، دسته زبان‌های ایرانی شمال غربی را می‌سازد. : گروه زبانی تالشی-تاتی گروه زبانی کردی گروه زبانی زازا-گورانی گروه زبانی بلوچی گروه زبانی سمنانی گروه زبانی مرکزی ایران گروه زبانی کاسپین گروه زبانی اورموری-پراچی زبان دزفولی زبان خلج پراکنش جغرافیائی زبان تالشی تالش زبانان به‌طور عمده از قوم تالش هستند. ایشان در بخش باختری استان گیلان، پنج روستای شهرستان نمین (عنبران-میناباد-جید-میرزانق-گلشن) در استان اردبیل، و نیز استان لنکران-آستارا در جنوب جمهوری آذربایجان زندگی می‌کنند. گویش‌ها و لهجه‌های زبان تالشی بررسی‌های موردی در مناطق تالش‌نشین شهرستان‌های صومعه‌سرا و فومن نشان می‌دهد که روستاهای گیلک نشین همسایه از واژگان تالشی یا نزدیک به آن که با گیلکی متفاوت است بهره می‌گیرند. حمدالله مستوفی، در مورد مردم گیلان و نزدیکی آن با زبان پهلوی نیز اشاره‌ای دارد. وی در وصف مردم تالش چنین می‌گوید: «مردمش سفید چهره‌اند بر مذهب امام شافعی، زبانشان پهلوی به گیلانی باز بسته‌است.» در میان تالشان گونه‌گونی زبانی – به نسبت تاثیرپذیری از دیگر زبان‌ها- به شدت وجود دارد. در تالش شمالی مشخصا پنج گویش آستارایی، لنکرانی، ماسالی و لریکی عنبرانی دیده می‌شود. در تالش جنوبی، مناطق پیرامون آستارا یک گویش تالشی آمیخته با ترکی رواج دارد و در مناطق ماسال تا روستاهای پیرامون ، ماکلوان، ماسوله کچاو تالش دولاب هستند با زبان تالشی اصیل‌تری تکلم می‌شود که البته به دلیل نزدیکی به مناطق گیلک نشین از آنان تاثیر گرفته و اصیل‌ترین گویش مربوط به منطقه تالش مرکزی یا تالشدولاب است چون مردم آن در زمانهای نزدیک زندگی همیشگی در کوه داشتندو در کمترین ارتباط با اقوام دیگر بودند. . تنها زبان موجود میان تالشان که هم‌ریشه با زبان‌های شمال غربی نیست و به محدوده زبان تالشی رخنه کرده و به شدت به تنوع آن موجب شده زبان ترکی است. این مسئله در تالش شمالی و در آستارای ایران به شدت مشاهده می‌شود. مردم تالش را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: مردم یکجانشین که در روستاها و شهرها زندگی می‌کنند و پیشه‌شان کشاورزی است و به آن‌ها « تالش » می‌گویند. و تالشانی که در طول زندگی خود به مهاجرت از قشلاق به ییلاق و از ییلاق به قشلاق میپردازند و شغل آن‌ها از زمان‌های بسیار قدیم دامداری بوده و است اما با این حال بیشتر تالشان کشاورز هستند همچنین آثاری در دست است که در سفرنامه مریتون کاخال روسی که در قرن ده به تالشستان سفر کردع بود از تالشان آرتاویل(اردبیل) سخنانی به میان امده و همچنین قشر تات و تالش در تبریز در آن زمان که به مرور زمان از میان رفتند و آذری زبانان جای آنان را به خود اختصاص دادند. زبان تالشی در تالش گشتاسبی در تالش گشتاسبی، تالشان شوروی سابق در سال‌های ۳۵–۱۹۳۱ براساس حروف لاتین برای خود الفبایی وضع کردند و با استفاده از آن الفبا به زبان خود برای نخستین بار نشریه، تالیفات، آثار هنری و کتب درسی منتشر کردند و به همین خط و زبان در مدارس خود تدریس نمودند. حتی در لنکران شعبه تالشی دانشگاه پداگوژی (دانش آموزش و پرورش) وجود داشت. اما در سال‌های پس از ۱۹۳۵ ضمن تحولات سیاسی آن دوره، به فعالیت‌های میهنی و فرهنگی تالشان نقطه پایان گذاشته شد. از انتشار کتاب و نشریه به زبان تالشی جلوگیری به عمل آمد. آموزش عالی و مدارس تالشی تعطیل گردید و روشنفکران تالشی را به قزاقستان و دیگر جمهوری‌های شرقی تبعید کردند. در سال‌های ۵۲–۱۹۴۹ ضمن سرکوب مجدد و تجزیه تالشان، هزاران خانواده از آن‌ها را به مغان کوچاندند. واژگان English شمالی (لنکران و لوندویل) تالشی مرکزی جنوبی (خوشابر/ شاندرمن) تاتی (کلور/ گلوزان) فارسی big yul yâl yâl pilla bozorg boy, son zoa, zua zôa, zue zua, zoa zâ Pesar bride vayü vayu gēša, vayu vayu, vēi arus cat kete, pišik, piš peču peču, pešu, piši pešu gorbe, piši cry (v) bamē beramestē dad karde,beramē beramesan geristan daughter, girl (little) kina, kela kilu, kela kina, kel(l)a kille, kilik doxtar day rüž, ruj ruz ruz, roz ruz ruz eat (v) hardē hardē hardē hardan xordan egg uva, muqna, uya âgla agla,merqona xâ, merqowna toxme morq eye čâš čaš, čam čēm čašm čašm father dada, piya, biya dada dada pē pedar fear (v) purnē, târsē târsinē, tarsestē tarsē tarsesan tarsidan flag filak parčam parcham ,beydoo parčam, derafš food xerâk xerâk xerâk xuruk xorâk go (v) šē šē šē šiyan raftan (šodan) house/room ka ka ka ka xâne language; tongue zivon zun zavon zuân zabân moon mâng, uvešim mâng mang mung, meng mâh mother mua, mu, nana nana nana,dede mâ, dēdē, nana mâdar, nane mouth qav, gav ga, gav, ga(f) qar gar dahân, kak night šav šaw šav šav šab north kubasu šimâl shimal šemâl rice berz berz berj,berz berenj berenj say (v) votē vâtē vâtē vâtan goftan sister huva, hova, ho xâlâ, xolo xâ,khala xâv, xâ xâhar small ruk, gada ruk ruk velle, xš kučak sunset šânga maqrib maghreb maqreb sunshine haši âftâv aftav âftâb water uv, ôv âv âv âv âb woman, wife žēn žēn, žen yen, žen zanle, zan zan yesterday zina zir, izer zir, zer zir diruz, di
[ "ایران", "جمهوری آذربایجان", "دریای کاسپین", "هندواروپایی", "زبان‌های هندوایرانی", "زبان‌های ایرانی", "زبان‌های ایرانی غربی", "زبان‌های ایرانی شمال غربی", "الفبای فارسی", "فرهنگستان زبان و ادب فارسی", "زبان تاتی ایران", "فارسی میانه", "زبان فارسی", "اوستایی", "کردی", "زبان‌های ایرانی جنوب غربی", "تالش", "استان گیلان", "شهرستان نمین", "استان اردبیل", "لنکران-آستارا", "صومعه‌سرا", "فومن", "حمدالله مستوفی", "گیلان", "مردم تالش", "آستارایی", "لنکرانی", "ماسالی", "لریکی", "عنبرانی", "ترکی", "ماسال", "ماکلوان", "ماسوله", "کچا", "تالش دولاب", "زبان ترکی", "آستارا", "مریتون کاخال", "تالش گشتاسبی", "شوروی سابق", "حروف لاتین", "لنکران", "پداگوژی", "آموزش عالی", "قزاقستان", "مغان", "لوندویل", "خوشابر", "شاندرمن", "تاتی", "کلور", "گلوزان", "فارسی", "محمد دبیرسیاقی", "صفویه", "روس" ]
[ "تالش", "زبان‌های ایران", "زبان‌های ایرانی نو شمال غربی", "زبان‌های جمهوری آذربایجان", "مقاله‌های زبان‌شناسی نیازمند توجه متخصص زبان", "زبان‌های کاسپین", "زبان‌های در خطر ایران" ]
646
تالشان ایران و زبان ترکی
0
28
0
[ "تالشان ايران و زبان تركي", "روند و دلايل تركزبان شدن بخشي از تالشان ايران" ]
false
1
{ "KeysAndValues": [], "Title": "" }
دلایل گسترش زبان ترکی در محدوده زبان تالشی را می‌توان چنین بیان کرد: کوچاندن ترک زبانان از سوی حاکمان ایرانی همچون دوره شاه عباس یکم و نادرشاه که با هدف جلوگیری از شورش تالشان به مناطق اسکان این قوم صورت گرفت. پس از جنگهای ایران و روس، روسها با هدف چیرگی بر سرزمین تالش شمالی به کوچاندن قومهای گوناگون از جمله ترک زبانان اقدام کردند. از دوره صفویان به این سو، بیشینه فرمانداران نواحی گوناگون تالش از ترک زبانان بودند و در گسترش این زبان کوشش می‌کردند. افراد بانفوذ تالش نیز برای رونق کار خود مخالفتی با گسترش زبان ترکی نداشتند. بی‌علاقگی تالشان به امور بازرگانی موجب شد، بازرگانان بزرگ، خرده‌پا و دوره‌گرد از مناطق ترک‌زبان به سوی سرزمین تالش سرازیر شوند و پس از آشنایی با شرایط اقلیمی، به صورت دائمی در منطقه نشیمن گرفته و حتی به برپایی مغازه اقدام کنند. در اواخر سده نوزدهم همه اهالی ویلکیج به زبان ترکی صحبت می‌کردند و به تالش ترک مشهور شده بودند. پس از سقوط اصفهان در سال ۱۱۳۵ ق. تا به تخت نشستن آقامحمد خان در سال ۱۲۱۰ ق. یک دوره ۷۵ ساله هرج و مرج و آشفتگی همراه با کشت و غارت طی شد که جمعیت ایران را با کاهش روبرو ساخت. در طاعون ۱۲۴۶ ق. / ۱۸۳۰ ترسایی و سال ۱۲۵۰ ق. دو سوم جمعیت تالش هلاک شدند و این سرزمین برای رفع نیاز متوسل به نیروی کار همسایه شد. از سال ۱۲۵۶ ق. / ۱۸۴۰ میلادی سالانه ۲۷ هزار نفر نیروی کار از بیرون از گیلان آمدند که کمابیش همه آن‌ها ترک‌زبان بودند. مهاجرت گروهی یا فردی به این منطقه به سبب تنگی گذران زندگی و نشیمن‌گزینی دائمی آن‌ها بافت تالشی منطقه را به هم ریخت. آسیب‌پذیری زبان تالشی که فاقد الفباست موجب شد که به راحتی زیر رخنه زبان ترکی آذری که در دبستانها و دبیرستانها، مطبوعات، رسانه‌ها و ادارات دولتی تالش شمالی رایج شد قرار گیرد. پشتیبانی شدید حاکمیت موجود در تالش شمالی از گسترش زبان ترکی و محو آثار تالشی در توقیف و عدم انتشار هرگونه اثری از این زبان در به سستی کشانیدن زبان تالشی به شدت موثر بوده‌است. گسترش زبان ترکی با گرایشهای مذهبی همراه بوده‌است، در نتیجه ایستادگی در برابر این هجوم صورت نگرفته‌است. ترکی زبان ارزشی حاکم بر منطقه تالش شد در نتیجه عموم آموزش دیدگان و دانش آموختگان به زبان ترکی صحبت می‌کردند. پس از آغاز جنگهای ایران و روس، فتحعلیشاه قاجار برای کاهش نفوذ میرمصطفی خان برخی از خاندانهای ترک‌زبان رده پایین و مهاجر در سرزمین تالش را به خانی ارتقاء داد. این خانها از آنجا که در میان تالشان نفوذی نداشتند، برای تثبیت خود به مهاجرت ترک زبانان به این منطقه دامن زدند.
[ "ترکی", "تالشی", "شاه عباس یکم", "تالش شمالی", "صفویان", "بخش ویلکیج", "اصفهان", "آقامحمد خان", "آسیب‌پذیری", "رسانه‌ها", "فتحعلیشاه قاجار", "میر مصطفی خان تالشی" ]
[ "تالش", "زبان ترکی آذربایجانی" ]
647
کاخ شاپور
2
36
0
[ "كاخ شاپور" ]
false
5
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "name", "Item2": "کاخ شاپور" }, { "Item1": "location", "Item2": "[[بابل]]" }, { "Item1": "location_country", "Item2": "[[ایران]]" } ], "Title": "building" }
کاخ شاپور از یادمان‌های شهر بابل در استان مازندران ایران است. در جنوب بارفروش‌ده در عصر صفوی دریاچه‌ای وجود داشت که در میان آن جزیره‌ای بسیار زیبا واقع بود که آب آن از رودی به نام آقارود که شعبه‌ای از بابلرود بود تامین می‌شده است. شاه عباس اول که به مازندران عشق می‌ورزید در این جزیره، که آن را باغ شاه نامید، عماراتی عالی بنیان نهاد تا این نقطه تفرجگاهی برای وی و دولتخانه حاکم بارفروش‌ده باشد. همه سیاحان و سفرنامه نویسانی که از بارفروش دیدن کرده‌اند به وصف عمارات دلکش و باغات دلگشای این جزیره پرداخته‌اند. جزیره، پر از درختان نارنج و مرغزاری باشکوه و نخجیرگاهی مورد آرزو بود و سطح دریاچه پوشیده از گلهای نیلوفر آبی و انواع و اقسام پرندگان، به ویژه مرغابی بود. جزیره از عهد شاه عباس، به وسیله یک پل به شهر وصل می‌شد. از آن پس شاهان دیگری چون شاه عباس دوم، آقا محمدخان قاجار، فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه نیز به بارفروش آمدند تا در رویای بهشت عدن و باغ ارم دیگری چند روزی در جزیره و دریاچه گلهای نیلوفر بحر ارم (نامی که گویند از عهد فتحعلیشاه رایج شد) به شکار و عیش و نوش بپردازند. از آن سو جزیره بحر ارم می‌توانست امن‌ترین نقطه برای کاخ شاهی و مقر حکومتی بارفروش باشد. کاخ شاه عباس در اواخر دوره فرمانروای خاندان زند مخروب و متروک شد. آقا محمدخان قاجار درجنوب جزیره کاخ دیگری بنا نهاد. چندی بعد فتحعلیشاه قاجار آن عمارات رفیع و فضاهای وسیع عهد شاه عباس را تعمیر نمود، اما از قرار معلوم تاثیر این مرمت دیری نپایید، چنانکه وقتی چارلز استوارت سیاح در ۱۷۳۵ میلادی و مدتی بعد ملگنوف به بحر ارم پا می‌نهند آن را خرابه‌ای بیش نمی‌یابند. کاخ شاه آقامحمدخان قاجار به عهد ناصرالدین شاه تعمیر شد، اما اواخر عهد قاجاریه آب دریاچه رو به نقصان نهاد و به تدریج به صورت باتلاق درآمد بویژه ضلع شرقی آن با جزیره هم سطح و هموار شد. در سال ۱۳۱۰ به دستور دولت رضاخان بقیه بخش‌های دریاچه خشک و هموار شد تا پس از این بخشی از شهر بابل را تشکیل دهد. امروزه ضلع شمالی دریاچه را محله بحر ارم (یا دزدکه چال، چنانکه در برخی منابع نسبتا متاخر نیز آمده است) شرقی و غربی، ضلع غربی آن را پارک شهید شکری، بازار روز و پایانه جنوب و ضلع جنوبی آن را روستای ملاکلا تشکیل می‌دهد. رضاشاه پهلوی در وسط همین جزیره‌ای که از عهد شاه عباس اول صفوی به بعد محل تفرج و شکار شاهان و شاهزادگان و حکام این شهر بوده، کاخی بسیار زیبا بنیان نهاد. کاخی دو طبقه با اتاقها و تالارهای متعدد که مزین به گچبریهای بسیار زیبا هستند. این کاخ در سال ۱۳۶۲ به دانشگاه علوم پزشکی بدل شد.
[ "بابل (شهر)", "ایران", "مازندران", "صفویان", "بابلرود", "شاه عباس اول", "نیلوفر آبی", "شاه عباس دوم", "آقا محمدخان قاجار", "فتحعلیشاه", "ناصرالدین شاه", "خاندان زند", "چارلز استوارت", "ملگنوف", "باتلاق", "رضاخان" ]
[ "ساختمان‌ها و سازه‌ها در بابل", "جاذبه‌های گردشگری استان مازندران" ]
648
صفویان
2
4,019
0
[ "سلسله صفوی", "سلسله صفویه", "صفويان", "دوره صفویه", "سلسله صفوي", "سلسله صفويه", "دوران صفویه", "دوره صفوی", "دودمان صفوی", "دوران صفوی", "دوره صفويه", "صفويه", "امپراتوری صفوی", "شاهنشاهی صفوی", "دولت صفوی", "صفویه", "عصر صفویه", "عهد صفویه", "امپراتوری صفویه", "پادشاهی صفوی", "امپراطوری صفویه", "دودمان صفویه", "امپراتوري صفوي", "امپراتوري صفويه", "امپراطوري صفويه", "دودمان صفوي", "دودمان صفويه", "دوران صفوي", "دوران صفويه", "دورهٔ صفويه", "دوره صفوي", "دورهٔ صفوی", "دورهٔ صفویه", "دورهٔ صفوي", "دولت صفوي", "سلسلهٔ صفوي", "سلسلهٔ صفويه", "سلسلهٔ صفوی", "سلسلهٔ صفویه", "شاهنشاهي صفوي", "عصر صفويه", "عهد صفويه", "پادشاهي صفوي", "دولت صفویه", "صفوی‌ها", "عصر صفوی", "دولت صفويه", "صفوي ها", "صفوی ها", "عصر صفوي", "حکومت صفوی", "خاندان صفوی" ]
false
3,476
{ "KeysAndValues": [ { "Item1": "native_name", "Item2": "ملک وسیع‌الفضای ایران مملکت ایران" }, { "Item1": "conventional_long_name", "Item2": "صفویه" }, { "Item1": "continent", "Item2": "آسیا" }, { "Item1": "region", "Item2": "خاورمیانه" }, { "Item1": "status", "Item2": "[[پادشاهی]]" }, { "Item1": "year_start", "Item2": "[[۹۰۷]]" }, { "Item1": "year_end", "Item2": "[[۱۱۳۵]]" }, { "Item1": "p1", "Item2": "تیموریان" }, { "Item1": "flag_p1", "Item2": "Timurid.svg" }, { "Item1": "p2", "Item2": "آق‌قویونلو" }, { "Item1": "flag_p2", "Item2": "Flag_of_Ak_Koyunlu.svg" }, { "Item1": "p3", "Item2": "مرعشیان" }, { "Item1": "flag_p3", "Item2": "Marashiyan government 1359-1582 AD.png" }, { "Item1": "p4", "Item2": "پادوسبانیان" }, { "Item1": "flag_p4", "Item2": "PaduspanidsMapHistoryofIran.png" }, { "Item1": "p5", "Item2": "اتابکان لر کوچک" }, { "Item1": "flag_p5", "Item2": "Atabakan_lor_kochak.png" }, { "Item1": "s1", "Item2": "هوتکیان" }, { "Item1": "flag_s1", "Item2": "Black flag.svg" }, { "Item1": "s2", "Item2": "افشاریان" }, { "Item1": "flag_s2", "Item2": "Nader Shah Flag.svg" }, { "Item1": "image_flag", "Item2": "Safavid Flag.svg" }, { "Item1": "image_coat", "Item2": "Lion and Sun Emblem of Persia.svg" }, { "Item1": "image_map", "Item2": "Map Safavid persia.png" }, { "Item1": "image_map_caption", "Item2": "پهناوری پادشاهی صفویان در بازه‌های زمانی گوناگون" }, { "Item1": "image_map2", "Item2": "1729persian gulf.jpg" }, { "Item1": "image_map2_caption", "Item2": "ممالک ایران سال ۱۷۲۹ میلادی" }, { "Item1": "image_map3", "Item2": "گستره سلطنت صفویان و پرچمهایشان.jpg" }, { "Item1": "image_map3_caption", "Item2": "گستره سلطنت صفویان" }, { "Item1": "capital", "Item2": "[[تبریز]][[قزوین]] [[اصفهان]]" }, { "Item1": "common_languages", "Item2": "[[فارسی]] (زبان رسمی)[[ترکی آذربایجانی]] (ادبیات درباری)" }, { "Item1": "religion", "Item2": "[[اسلام]] [[تشیع]]" }, { "Item1": "leader1", "Item2": "[[شاه اسماعیل یکم]]" }, { "Item1": "leader2", "Item2": "[[شاه طهماسب یکم]]" }, { "Item1": "leader3", "Item2": "[[شاه عباس بزرگ]]" }, { "Item1": "leader4", "Item2": "[[شاه سلطان حسین]]" }, { "Item1": "title_leader", "Item2": "[[شاهنشاه]]" }, { "Item1": "stat_year4", "Item2": "۲۸۵۰۰۰۰" } ], "Title": "دودمان قدیمی" }
صفویان دودمانی ایرانی و شیعه بودند که در سال‌های ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری خورشیدی (برابر ۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) حدودا به مدت ۲۲۱ سال بر ایران فرمانروایی کردند. بنیانگذار دودمان پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم است که در سال ۸۸۰ خورشیدی در تبریز تاجگذاری کرد و واپسین پادشاه صفوی شاه سلطان حسین بود که تا سال ۱۱۰۱ خورشیدی بر ایران صفوی حکم راند. امپراطوریی که توانست با قدرت جهانی آن روزگار امپراطوری عثمانی رقابت کند و بر دیگر قدرت جهانی امپراطوری گورکانی در هند تاثیر فراوان بگذارد اما امپراطوری صفویه به سرعت به دست امیری از قندهار برچیده شد. دوره صفویه از مهم‌ترین دوران تاریخی ایران به‌شمار می‌آید، چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانیان؛ یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، طاهریان، زیاریان، آل بویه و سربداران روی کار آمدند، لیکن هیچ‌کدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدیدآورند. این دوره یکی از سه مرحله دوران طلایی اسلام و دوره اوج تمدن اسلامی است. صفویان، آیین شیعه را مذهب رسمی ایران قرار دادند. روش فرمانروایی صفوی تمرکزگرا و نیروی مطلقه (در دست شاه) بود. پس از ساختن پادشاهی صفویه، ایران اهمیتی بیشتر پیدا کرده و از ثبات و یکپارچگی برخوردار گردیده و در زمینه جهانی نام‌آور شد. در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به دلیل دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز جریان‌های بازرگانی، (به ویژه داد و ستد ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت. در دوره صفوی (به ویژه نیمه نخست آن)، جنگ‌های بسیاری میان ایران با امپراتوری عثمانی در غرب و با ازبکها در شرق کشور رخ داد که علت این جنگ‌ها جریان‌های زمینی و دینی بود. ایران در دوره صفوی در زمینه مسائل نظامی، فقه شیعه، و هنر (معماری، خوشنویسی، و نقاشی) پیشرفت شایانی نمود. از سرداران جنگی نامدار این دوره می‌توان قرچقای خان، الله‌وردی خان گرجی، و امام قلی خان را نام برد که هر سه از سرداران شاه عباس بزرگ بودند. از فقیهان و دانشمندان نامی در این دوره حسین خوانساری، میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی نام‌ور هستند. هنرمندان نامدار این دوره نیز رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، و آقامیرک هستند. از شاعران بزرگ و نامدار این دوره می‌توان به وحشی بافقی، صائب تبریزی، محتشم کاشانی و میر رضی آرتیمانی اشاره کرد نقشه ایران تهیه شده در سال ۱۰۷۹ خورشیدی خاندان صفویان گستره سلطنت صفویان در نقشه به رنگ سبز نشان داده شده‌است. از جنبه‌های ویژه خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آن‌ها به صوفیان می‌باشد. این جنبه تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آن‌ها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی می‌شود، دودمانی که پایه‌گذاران آن از رده موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. همچنین این نکته باید گفته شود که نیاکان صوفی خاندان صفویه اصالتا شیعه نبودند بلکه آن‌ها پیرو مذهب شافعی اهل سنت بودند. تغییر آیین گروه صوفیان خاندان صفوی به گروهی نظامی - سیاسی شیعه گرا در زمان نوه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، یعنی خواجه علی آغاز شد. شاهان دودمان صفویه در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود) اما نیاکان آن‌ها در اصل ترکیبی از نژادهای کرد، ترک، گرجی و یونانی بودند. همچنین این شاهان ادعای سیادت نیز می‌کردند و اینکه از تبار پیامبر اسلام هستند ولی با این وجود بسیاری از پژوهش‌گران در مورد درست بودن این گفته شک دارند. احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان می‌نویسند: «خاندان صفوی در اصل ایرانی زبان بودند- چنانچه از دوبیتی‌های شیخ صفی‌الدین، نیای بزرگ آن‌ها برمی‌آید - ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند» اصالت کردی بر اساس گفته راجر سیوری یکی از پژوهشگران جریان‌های دوره صفویه: همچنین بر اساس سخنان ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس روسی: گزیده‌ای از نسک صفوه الصفا که نشان دهنده کرد تبار بودن نیاکان شیخ صفی الدین است. کهن‌ترین اثر نوشته درباره تبارنامه خاندان صفوی و نیز تنها نوشته‌ای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمی‌گردد کتابی با نام صفوه الصفا می‌باشد و توسط ابن بزاز اردبیلی نوشته شده‌است، که خود ایشان از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده‌است. بر اساس نوشته ابن بزاز «شیخ صفی‌الدین از نوادگان یک نجیب‌زاده کرد به نام فیروزشاه زرین‌کلاه می‌باشد.» نیاکان پدری خاندان صفوی بر اساس کهن‌ترین ویرایش خطی کتاب صفوه الصفا به شرح زیر است: شیخ صفی‌الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امین‌الدین جبراییل بن قطب‌الدین بن صالح بن محمد حافظ بن عوض بن فیروزشاه زرین‌کلاه. شاهان صفوی برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به پادشاهی‌شان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد پیامبر اسلام برمی‌شمردند و برای همین نوشته‌های ابن بزاز را دست‌کاری کرده و نشانه‌های اصالت کردی در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند. به نظر می‌رسد امروزه میان پژوهش‌گران و تاریخ‌دانان دودمان صفویه این هم‌رایی وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمی‌گردد که در سده یازدهم میلادی به آذربایجان کوچ کرده و در اردبیل جای گزیده‌اند. از این رو امروزه بیشتر پژوهش‌گران بر اساس اصالت شیخ صفی‌الدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار کردها می‌دانند و به همین روی، صفویان اصالتا یک خاندان ایرانی‌زبان به‌شمار می‌رود. از سویی دیگر شیخ صفی‌الدین خود یک سنی شافعی بود، آیینی که امروزه بیشتر مردم کرد از آن پیروی می‌کنند. اصالت ترک زبان ترکی با لهجه اردبیلی که زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده‌است و اشعاری بدین زبان در در کتاب صفوهالصفا و سلسلهالنسب سروده‌است. شیخ صفی‌الدین اردبیلی همچنین به «پیر ترک» شهرت داشته‌است. پدر شیخ صفی‌الدین اردبیلی، شیخ امین‌الدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه‌. ق) و اجداد وی در حدود سه سده در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بوده‌اند. نوه شیخ صفی‌الدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد. حلیمه بیگم مادر شاه اسماعیل، که دختر اوزون حسن آق‌قویونلو و تئودورا بود. شاه اسماعیل به همین خاطر بود که خود را امپراطور تمام دنیا میدانست. همچنین چندی دیگر از پژوهش‌گران نیز بر ترک بودن صفویان پای فشرده‌اند. تاریخ حکومت زمینه و پایه‌گذاری نمودار زمانی؛ تواریخ بر حسب هجری قمری است شیعیان در ایران همیشه در اقلیت و فشار بودند تا اینکه پس از یورش مغولان و فروپاشی پادشاهی کهن و پرنفوذ عباسی که حکم خلیفه مسلمانان را داشت، جانی تازه گرفتند. پس از یورش مغول، چند فرمان‌روایی شیعه‌مذهب مانند سربداران و قره‌قویونلوها در ایران بر سر کار آمدند و نفوذ شیعه در ایران بیشتر شد. از سوی دیگر بیشتر اهل سنت ایران بر آیین شافعی و دوست‌دار اهل بیت بودند. شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان، هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود. که در سرزمین دشت مغان ساکن بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین به عقیده بسیاری تاریخ‌نویسان ایرانی مانند احمد کسروی زبان آذری بوده‌است؛ و اشعاری بدین زبان در در کتاب صفوهالصفا و سلسلهالنسب سروده‌است. همچنین برخی اعتقاد دارند که زبان مادری وی زبان تاتی بوده‌است. زبان تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است. دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل یکم با تکیه بر پیروان طریقت تصوف علوی درست شد. این پیروان که بیشتر از ایل‌های آناتولی بودند و بعدها به قزلباش‌ها نام‌ور شدند بر سر باورهای خود سال‌ها به هواداری از آق‌قویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگ‌های پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان، نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی‌الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو زیر آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان به‌شمار می‌آمد. هواداران اصلی صفویان، گروه‌های عشایری ترکمن بودند قزلباش، «سرسرخ»، خوانده می‌شوند، به دلیل سربند سرخی که گفته می‌شود آن‌ها از دوران حیدر به کار می‌بردند. دوازده ترک کلاهشان نمایانگر وفاداریشان به حکمران صفوی و دوازده امام شیعه بود. این جنگجویان شبه قبیله‌ای ترک تبار با وجود نام مشترکشان ادعا نمی‌کردند تیره مشترکی دارند. هر یک وابستگی دودمانی خود را حفظ کردند و همچنان دودمانهای گوناگون رقیب سرسخت دیگری بودند. مهم‌ترین دودمانهای قزلباش که پشتیبان نهضت صفوی بودند عبارتند از شاملو، استاجلو، تکلو، روملو و ذوالقدر که همگی مهاجر از سوریه و آناتولی بودند. هر دودمان به بخش گوناگونی از ایران مهاجرت کرد و رهبرانشان پس از این که صفویان آن منطقه را فتح کردند به حکومت آن منطقه منصوب شدند؛ بنابراین استاجلوها در آذربایجان و بخشی در عراق عجم و کرمان اقامت کردند؛ قهرمانلو در شیروان؛ شاملو در خراسان اقامت کردند و تکلو اصفهان، همدان و بخش‌هایی از عراق عجم را گرفت؛ فارس در دست ذوالقدر بود، افشار کهگیلویه و خوزستان را داشت و بغداد در چنگ ماوشلو قبیله‌ای کوچکتر و منشعب از آق قویونلو بود. روابط قزلباش با شاه رابطه‌ای اسرارآمیز از نوع مرشد و مریدی صوفیانه بود. آنان نخبگان نظامی این حکومت نوپا بودند و نگهبانی و قورچی شاه را می‌کردند. آنان که شدیدا به رهبرشان وفادار و به شکست ناپذیری خود مطمئن بودند اغلب خود را درگیر نبردهای بی‌اسلحه می‌کردند. آنان همچنین مراسمی چون آدمخواری، مجالس می‌گساری وحشیانه داشتند. جنید در میان این عشایر عمدتا ترکمن هوادارنی جمع کرد، برای عملیات نظامی تمرینشان داد، و علیه مردم قفقاز، ارامنه، گرجیها و چرکسها از آن‌ها استفاده کرد. آن تازشها صفویان را با شروانشاهان دچار منازعه کرد، که در جریان آن جنید و پسرش حیدر کشته شدند. جنید که قدرت مادی لازم را برای مقابله با نیرومندترین سلسله آن زمان یعنی آق قویونلو نداشت، با آنان متحد شد و پیوندهایش را با ازدواج با دختر اوزون حسن، فرمانروای مقتدر آن‌ها مستحکمتر کرد. ساخت و نیرو گرفتن دودمان صفوی نتیجه حدود ۲۰۰ سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت شود که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری در تبریز تنها ۱۴ سال داشت، ارزش این گذشته فرهنگی بیشتر نمایان می‌گردد. پس از یورش مغول و فروپاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی نمایش یک آیین و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت و آیین شیعه جان تازه‌ای گرفت. به این ترتیب از میان رفتن دستگاه خلافت رسمی در کنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و گرایش به درونگ‌رایی مردم و آسان‌گیری دینی مغولان موجب رونق فراوان گروه‌های گوناگون از جمله شاخه‌های گوناگون تصوف شد. پیروان شیخ صفی‌الدین نیز به راستی نماینده گروه ویژه‌ای از تصوف بر پایه آیین شیعه دوازده امامی بودند (هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفی‌الدین، شیعه بوده‌است، تردیدهایی وجود دارد). باور قزلباشان به این گروه از تصوف تا پیش از پادشاهی شاه عباس بزرگ مهم‌ترین عامل نیرومندی صفویه بود. قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران گونه‌ای نیروی خدا گونه برای شاه اسماعیل یکم قایل بودند که با شکست در جنگ این باور آن‌ها رو به سستی نهاد. تاسیس و تثبیت اوج قدرت پس از درگیری‌های داخلی بر سر انتخاب شاه میان قزلباشان، مرشد قلی خان استاجلو نظرات امرای قزلباش در قزوین را در خصوص میزان حمایت احتمالیشان از عباس به عنوان نامزدی برای تصدی تاج و تخت جویا شد. امرا نسبت به این ایده مشتاق بودند ولی شک داشتند خودشان اجرایش کنند. وقتی مرشد قلی خان در حال بحث بر سر قبول کردن ریسک لشکرکشی به قزوین برای انتصاب عباس میرزا بر تخت بود، اشغال بیشتر خراسان توسط ازبکان در محرم ۹۹۶/ دسامبر ۱۵۸۷ موضوع را فیصله داد. مرشد قلی خان که می‌ترسید اگر ازبکان خراسان را تسخیر کنند او ممکن است مهره خود عباس را از دست بدهد، به آرامی به سوی غرب لشکرکشی کرد و در مسیر حمایت ترکمانان سمنان، کاشان، و همدان، افشارهای یزد، ابرقو و کرمان و ذوالفقارهای فارس را به دست آورد. وقتی او به قزوین رسید، نمایش حمایت مردمی از عباس باقی‌مانده شکاکان را نیز با خود همراه کرد و در ۱۰ ذی‌القعده ۹۹۶/ ۱ اکتبر ۱۵۸۸ سلطان محمد شاه سلطنت را به پسر هفده ساله‌اش که با نام شاه عباس اول تاجگذاری کرد، واگذار کرد. مرشد قلی خان استاجلو، که او تاج را به وی مدیون بود، به عنوان وکیل دیوان عالی (نایب دربار) صله داده شد که او را قدرتمندترین فرد در حکومت کرد. شاه عباس هنگامی به سلطنت رسید که غرب و شمال غربی ایران در تصرف دولت عثمانی بود و همچنین در شمال شرق ایران نیز خراسان جولان‌گاه ازبک‌ها شده بود. در داخل کشور نیز طی ۱۲ سال پس از مرگ شاه تهماسب و در دوران پادشاهی شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده، قدرت شاه کاهش پیدا کرده بود. دسته‌بندی‌های قبیله‌ای قزلباشان مجددا به شکل افزاینده‌ای بروز کرده و دوگانگی میان ترکان و تاجیکان (مردم غیر ترک) شدت پیدا کرده بود. در نتیجه این چند دستگی، هر یک از مقامات دولتی در اندیشه منافع و قدرت خویش بود و کشور دچار هرج و مرج گردیده بود. شاه عباس با اولویت بندی مشکلات متعدد توانست در طول سلطنتش سلسله صفویه را به اوج قدرت، شکوه و عظمت برساند. در شرق، صفویان دچار شکست از پی شکست بودند؛ مشهد سقوط کرده بود، سیستان دچار تاخت و تاز بود، قندهار که از ۹۴۳/۱۵۳۷ در دست صفویه بود در ۹۹۹/۱۵۹۰–۹۱ به دست مغولان افتاد. در ۱۰۰۶/۱۵۹۸ عبداله خان رهبر برجسته ازبک درگذشت و درگیری درونی این سلسله را تضعیف کرد. شاه عباس حمله کرد ازبکان را در محرم ۱۰۰۷/ اوت ۱۵۹۸ تار و مار کرد و هرات را ده سال در دست دشمن بود باز به چنگ آورد. تازه در ۱۰۱۴/ ۱۶۰۵–۰۶ بود که به حد کافی احساس قدرت کرد که با عثمانی ستیز کند ولی آنگاه سریع و موفق این کار را انجام داد. در پی حصول یک پیروزی بزرگ در صوفیان در نزدیکی تبریز، او در کارزارهای پی در پی‌ای را ادامه داد تا آخرین سرباز عثمانی را از خاک ایران طبق پیمان آماسیه (۹۶۲/۱۵۵۵) بیرون کند و در سراب با عثمانی‌ها در ۱۰۲۷/۱۶۱۸ قرارداد صلح را امضاء کند. شاه عباس در نبرد صوفیان خود را به عنوان فرماندهی با قابلیت کامل نشان داد، به خوبی از نیروهایش که در شمار و تسلیحات از عثمانی‌ها پایین‌تر بودند استفاده کرد و در لحظه‌های بحرانی نیروهای ذخیره‌اش را به میدان فرستاد. اصلاحات در ارتش مشخصه سال‌های شکل‌گیری قدرت شاه عباس جناح گرایی عشایر قزلباش است. شاه جوان دیده بود که امرای رقیب چگونه او و سه برادرش را چون مهره‌ای برای پیشبرد جاه طلبی‌هایشان به کار برده بودند. شاه عباس از لحظه به دست گرفتن قدرت، فهمید که باید اقتدارش را بر قزلباشان اعمال کند یا ابزار آنان باقی بماند؛ ولی قزلباشان همچنان بدنه استحکام نظامی دولت صفوی بودند، اگر او تضعیفشان می‌کرد، دولت را تحلیل می‌برد. او نمی‌توانست در زمانی که عثمانی‌ها مناطق وسیعی از خاک ایران در شمال غرب را در اختیار داشتند-مناطقی که در دوره دو تن از پیشینیانش تسخیر کرده بودند- از پس چنین اقدامی برآید. راه حل او تشکیل یک ارتش منظم نوین متشکل از استخدام شدگان از رده‌های غلامان خاصه شریفه (غلامان شاه) بود. این غلامان مسیحیان گرجی، ارمنی و چرکسی بودند که در لشکرکشی‌های صفوی به قفقاز اسیر شده بودند (شمار اندکی از اشراف گرجی داوطلبانه به سپاه صفوی پیوسته بودند)، به اسلام گرویده بودند و در دربار و دولت برای خدمت تربیت شده بودند. غلامان از نظرات گوناگون مشابه کاپی کولاری عثمانی بودند با این تفاوت که از طریق استخدام معمول به کار گرفته نشده بودند. وفاداری علامان به شخص شاه بود، نه به یک قبیله و نتیجتا در منازعات شاه با قزلباشان حمایت ارزشمندی از وی به عمل می‌آوردند. ایجاد سپاه غلامان، در کوتاه مدت راه حل موثری برای مشکل شاه بود. در بلند مدت، منشا ضعف حکومت از آب درآمد، زیرا غلامان در تحلیل نهایی، از کیفیت‌های جنگی قزلباشان برخوردار نبودند. اصلاحات در نظام اداری و دیوانی دیگر تغییرات دارای اهمیت نسبی در دوره حکومت شاه عباس عبارت بودند از افزایش تمرکز امور دیوانی یا جدایی بیشتر نهادهای سیاسی و دینی. مثلا جایگاه وزیر، رئیس دیوان سالاری و نماینده اصلی عناصر فارسی در دولت مرکزی ارتقاء پیدا کرد؛ مشخصه این تغییر گرایش به اطلاق عناوین تشریفاتی چون اعتمادالدوله یا صدر اعظم به وزیر بود. در مقابل، عنوان وکیل (در اصل وکیل نفس نفیس همایون) که منشاش به ریشه‌های تئوکراتیک اوایل حکومت صفوی برمی‌گشت و به صاحب آن یک جایگاه ویژه خاص به عنوان یار غار شاه می‌داد پس از ترور مرشد قلی خان استاجلو به مرور از رده خارج شد. از اهمیت منصب صدر، که در اصل توسط شاه اسماعیل برای تابع اقتدار سیاسی نگاه داشتن طبقات مذهبی طراحی شده بود، کاسته شد؛ در نتیجه، به قدرت مجتهدان افزوده شد. دیوان بیگی وظیفه وزیر دادگستری را به عهده داشت. واقعه‌نویس مامور تحریر فرامین سلطنتی و نگهداری سوابق مکاتبات با سلاطین خارجی بود، ایشیک آقاسی باشی ریاست تشریفات سلطنتی دربار را به عهده داشت. قورچی‌باشی، قوللر آقاسی‌باشی و تفنگچی‌باشی امرای ارشد ارتش بودند. اصلاحات دیوانی شاه عباس به دولت صفوی استحکام و نیرو بخشید. توازن ظریفی که او بین افراد یا عناصر گوناگون در نظام- ترکها، فارسها، و قفقازی‌ها-ایجاد کرد رمز موفقیت او بود. گرچه پیشینیانش نتوانسته بودند این توازن را برقرار کنند، شاه عباس با نتایجی نهایتا فاجعه بار، حکومت را در چنان جایگاه استواری قرار داد که تشکیلاتش، به مدت حدودا یک قرن پس از مرگش، بیشتر به دلیل مومنتومی که او پدیدآورده بود به کار کردن ادامه دادند. اصلاحات در تصوف مشکل چگونگی داخل کردن سازمان صوفی طریقت صفویه؛ که شاه مرشد کامل (هدایت‌کننده عالی معنوی) اش بود، در حکومت از آغاز حکومت صفوی در ۹۰۷/۱۵۰۱ حاد باقی‌مانده بود. از آنجا که پیشینیان شاه عباس نتوانسته بودند این نظام مذهبی را در دیوان سالاری دولتی ادغام کنند، سازمان صوفی بدل به چیزی مربوط به گذشته شده بود که به طرزی فزاینده معنای خود را از دست می‌داد. اعتبار خلیفه الخلفا، رئیس این سازمان پس از شاه که گاه‌وبیگاه اقتدار شاه را به چالش می‌گرفت نیز چنین بود. چنین چالش‌هایی معمولا با توسل شاه به اصول صوفیگری حل می‌شد و آزمونی از وفاداری به خود او بود؛ بنابراین شاهان صفوی تبعیت تلویحی مرید از پیر را از صحنه مذهبی به سطحی سیاسی، به صورتی از رای اعتماد به خودشان به عنوان پادشاه، منتقل کرده بودند. در اوایل حکمرانی شاه عباس اول (۹۹۸/۱۵۹۸–۹۹) صوفیان آخرین چالش جدی خود را نسبت به اقتدار شاه وارد کردند و سرکوب شدند. شاه زان پس تلاش کرد اهمیت شان را با نادیده گرفتنشان و تحقیر آنان کم کند. جنگ با ازبکان در زمان صفویه ازبکان پیوسته به خراسان می‌تاختند و آنجا را غارت می‌کردند. وقتی شاه عباس به سلطنت رسید ازبکان مشهد را تصرف کرده و دوباره به درون خاک ایران می‌تاختند و تا اسفراین پیشروی کردند. در این گیر و دار ناگهان عبدالله خان ازبک درگذشت و پسرش عبدالمومن خان نیز به قتل رسید. بدین ترتیب شاه عباس در ۲۵ ذی‌الحجه سال ۱۰۰۶، «برهنه پای و گشاده پیشانی به همراه سپاهیان وارد مشهد شد». با این وجود هنوز ازبکان به قصد غارت به سر حدات شمال شرقی ایران می‌تاختند تا این که ارتش ایران در نواحی هرات آنان را در هم کوفت. همچنین سر مقتولین را به قزوین فرستادند که تعداد آن‌ها را از ۱۷۰۰ سر تا ۲۰۰۰۰ سر نوشته‌اند. پس از چندی تالم خان برادرزاده عبدالله خان به سرکردگی ازبکان رسید و با سیصد هزار نفر به خراسان حمله کرد و در هرات مقر ساخت؛ بنابراین سپاه ایران با یکصد هزار نفر سپاهی به هرات حمله کرد و در این نبرد ازبکان شکست خوردند و تالم خان کشته شد. همچنین دوازده هزار نفر از مردان و زنان ازبک به دست ایرانیان اسیر شدند. انتقال پایتخت به اصفهان شاه عباس پس از پیروزی بر ازبکان در ۱۰۱۷/ ۱۵۹۸ پایتختش را از قزوین به اصفهان که آن را به شکل یکی از زیباترین شهرهای جهان دگرگون کرده بود، منتقل کرد. از جنوب شهر شاهراهی بدان وارد می‌شد که از میان باغ‌ها و عمارتهای مشهور به هزارجریب می‌گذشت، که بسیاری از اشرف در آن سکونت داشتند. پس از گذر از زاینده رود و پل الله وردی خان از خیابان عظیم پردرخت چهارباغ می‌گذشت، به میدان عظیم مستطیلی شاه می‌رسید که کاخ عالی قاپو و دو تا از بزرگترین شاهکارهای معماری ایرانی، مسجد شیخ لطف‌الله و مسجد شاه بدان مشرف بود. این شهر زیبا غالبا مورد بازدید سفرای اروپایی، تجار خواهان امتیازات تجاری، مبلغین کاتولیک خواهان مجوز افتتاح صومعه و فعالیت تبلیغی، سیاحانی چون آنتونی شرلی و مسافرینی چون پیترو دلا واله که شرح‌های ارزشمندی از ایران صفوی برجای نهاده، قرار می‌گرفت. ضعف و زوال شاه صفی نوه و جانشین شاه عباس کبیر بود. تزلزل در سیاست خارجی ایران از دوره سلطنت او آغاز گردید. ازبک‌ها شرق و عثمانی‌ها غرب ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند. شاه صفی که از مقابله با سلطان مراد چهارم امپراتور عثمانی درمانده بود، در سال ۱۰۴۸ هجری قمری به قراردادی که به موجب آن، بغداد به عثمانی‌ها واگذار می‌شد، تن در داد. سال پیش از آن نیز قندهار، به دست شاه جهان امپراتور مغولی هند از دست رفته بود. دلیل این شکست‌ها این بود که فرماندهان لایق و کارآزموده نظامی صفوی به دلیل بدگمانی‌های شاه صفی به آنان، کشته شده‌بودند. شاه سلیمان فرزند شاه عباس دوم در آغاز حکومتش هم از نظر اوضاع داخلی و هم از نظر مسائل خارجی، دشواری‌های بسیاری در ایران پدید آمده بود. قحطی و بیماری بر کشور سایه افکنده بود. طاعون در بین اهالی بیداد می‌کرد. عثمانی‌ها که گرفتاری‌هایشان در اروپا تمام شده بود، علی‌رغم قرارداد ۱۰۴۹ هجری قمری که مرزها را مشخص ساخته بود و منطقا دستاویزی برای تجاوز وجود نداشت، دوباره چشم به ایران دوختند. شیخ علیخان زنگنه اعتماد الدوله خطر عثمانی‌ها را به شاه سلیمان گوشزد کرد و گفت که ممکن است آن‌ها دوباره به ایران بتازند، شاه سلیمان هم با کمال خونسردی در پاسخ گفت: در دوران حکومت شاه سلیمان، جزیره قشم سه سال در تصرف هلندی‌ها بود و ازبک‌ها با مشاهده ضعف دربار صفوی، بار دیگر خراسان و شهرهای آن را مورد هجوم قرار دادند، زندگی مردم را غارت کردند و بسیاری از مردم بی‌گناه را به قتل رساندند. قزاق‌های روسی به تحریک تزار آلکسی سواحل گیلان را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده بودند. فساد سازمان حکومتی، جایگاه اوباش در مناصب دولتی، غارتگری‌های حاکمان شهرها، ولخرجی‌های هنگفت شاه، مالیات‌های کمر شکن، سقوط بازرگانی خارجی و نظایر آن از دلایل مستقیم فروپاشی نظام حکومتی صفویه در زمان شاه سلطان حسین بود. سرنگونی و فروپاشی سرنگونی امپراطوری و دودمان صفویه عمدتا برگرفته از اوضاع نا بسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در پایان دوران این دودمان به ویژه زمان زمامداری شاه سلطان حسین، واپسین پادشاه این امپراطوری می‌باشد. عوامل متعددی در فروپاشی نظام پادشاهی صفویه نقش داشته‌است، این عوامل عبارتند از: ناتوانی و تحلیل رفتن تدریجی نیروی نظامی و سقوط اخلاقی نظامیان و کاهش تدریجی عنصر انضباط و جانشین شدن دشمنی و حسد میان سران قدیم و جدید سپاه که در طول حاکمیت این سلسله به وجود آمد. بی‌اعتبار شدن وحدت میان پادشاهی و مذهب و از هم پاشیدن اساس تمرکزی که در سایه وحدت مذکور، حاکمیت صفویه بر آن بنا شده بود، بی‌آنکه ایدئولوژی دیگری جایگزین آن گردد. درهم ریختن توازن میان ممالک و خاصه و کاسته شدن از انگیزه‌ها و علائق طبقات خدمتگزار بر اثر توسعه ناحق خاصه. قدرت یافتن حکومت پشت پرده و نفوذ ملکه‌ها و خواجه‌سرایان در امور سیاسی و اداری کشور. فساد و عشرت بارگی درباریان و در راس آن‌ها پادشاه و ناآگاهی او از اوضاع کشور. حرم پروردگی شاهزادگان و محروم ماندن آن‌ها از تربیت سیاسی و اجتماعی. تحقیر و خوار انگاشتن مردم و فاصله عمیق بین حکومت و مردم. ارزیابی تاریخی به باور عبدالحسین نوایی، دودمان صفویه توانست از ایران دوباره «ملت-دولت» مستقل، خودمحور، نیرومند و مورد احترام بسازد که مرزهای آن در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ برابر مرزهای ساسانیان بود. پادشاهی صفوی پیشروی دولت ایران به چم نوین آن بود و در دوره آنان شکل یک فرمان‌روایی متمرکز ملی و شیعی پایه‌گذاری شد که تا امروز پابرجاست. شاهان صفوی برای نگهداری استقلال ایران که پس از جنگ‌های بسیار به دست آمده بود، کوشش خود را صرف انباشتن خزانه خصوصی کردند تا بتوانند هزینه‌های نظامی را تامین کنند. برای همین داشته‌های آنان در بخش‌های گوناگون ایران گسترش یافت و فرمان‌روایی خان‌خانی و عشیره‌ای و دودمان‌های محلی از بین رفت و فرمانروایی مرکزی با نیروی روزافزون جای آن را گرفت. چنان‌که تاریخ ایران نشان داده که فرمان‌روایی متمرکز باعث نیرومندی و یکپارچگی کشور می‌شود و دولت نامتمرکز و فدرالی ناتوانی و آشفتگی ایران را در پی دارد. رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی زمان‌ها به ویژه در دوره پادشاهی شاه عباس و نادر به مرزهای دوران ساسانیان، به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که به گونه‌ای سخت در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گران‌بها و ارزشمند شمرده می‌شد، به گونه‌ای که دوراندیشان مردم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نگهداری خویش و نعمتی برای خود می‌پنداشتند و به همین دلیل با پیام‌های دلگرم‌کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض می‌کردند. پس از عقب‌نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و نبود آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: «تا آنجا که عقل سلیم گواهی می‌دهد این امر جز خواست خدای بزرگ چیز دیگری نیست زیرا می‌خواهد که جهان مسیحیت را از ورطه نابودی پایانی رهایی بخشد (گفته‌ای از ترویزیانو سفیر دولت ونیزیا در دربار سلطان عثمانی) » و سفیر دیگری از دولت‌های فرنگ که در استانبول به سر می‌برد، همین مضمون را بدین گونه بیان کرد که: «میان ما و ورطه هلاک تنها ایران فاصله‌است، اگر ایران مانع نبود عثمانیان به سهولت بر ما دست می‌یافتند.» برخی می‌پندارند ساختن دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین گونه که با رسمی کردن تشیع، و ناتوان ساختن تسنن، یکپارچگی دینی سرزمین‌های اسلامی را که تا آن دوران به جای مانده بود، از میان برد و آن سرزمین پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان برید و به خطر انداخت. لازم به گفتن است، پیش از این در سده‌های چهارم تا ششم هجری، دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر فرمان‌روایی در برابر خلافت عباسی درست کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت نیرومند بودند، هیچ سختی در مبارزه با صلیبیان نداشتند؛ بنابراین به‌طور قطع این نخستین بار نبود، که یک فرمان‌روایی رسمی شیعی درست می‌شد. دوم، نیروی دولت عثمانی و گسترش پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم انجام می‌شد. به گونه‌ای که علی‌رغم چند سده چیرگی بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها چندی از مردم آن بخش‌ها مسلمان شدند و هر چند این گفته درست است که عثمانی بر اثر مناقشه‌های فراوان با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخش بزرگی از نیروی نظامی خویش را در آن بخش صرف می‌کرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهه‌های اروپا بازمی‌ماند، اما شکست‌های بزرگ عثمانی در اروپا پس از محاصره وین در سال ۱۰۶۲ خ. ۱۶۸۳ میلادی و هم‌زمان با ناتوانی و نابودی دولت صفوی رخ می‌دهد. عامل اصلی شکست عثمانیان، نه پیدایش دو فرمانروایی شیعه و سنی، بلکه برتری ابزارهای نظامی اروپاییان در سده هجدهم و ناتوانی ساختارها و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به کشورهای اروپاست. دین و مذهب زمانی که صفویان به قدرت رسیدند، مردم ایران بیشتر اهل تسنن بودند. شیعیان بیشتر در شهرهای مشهد، سبزوار، قم، کاشان، مناطق شمالی ایران و در میان قوم لر ساکن بودند. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل و اعلام رسمیت تشیع، بیشتر مردم ایران به این مذهب شیعه روی آوردند و تسنن، بیشتر به مناطق مرزی تبدیل شد. از دلایل رسمی کردن مذهب تشیع به وسیله صفویان، ایجاد وحدت و یگانگی میان مردم، مشخص کردن ایران از دیگر کشورهای اسلامی و تامین استقلال کشور بود. در دوره صفوی کتاب‌ها و رساله‌های متعددی به زبان فارسی ساده نوشته شد. با این اقدام، درک اصول دین و مسائل شرعی، از انحصار عربی دانان خارج شد و بسیاری از گروه‌های متوسط و پایین جامعه که سواد خواندن و نوشتن فارسی را داشتند هم، توانستند از این اطلاعات استفاده کنند. در عصر صفوی پادشاهان به ساخت و تعمیر مسجد، مدرسه و بناهای مذهبی توجه داشتند. پادشاهان صفوی در شهرهایی مشهد و قم نیز بناهایی احداث کردند. در آن زمان بزرگان و ثروتمندان هم، مسجد و مدرسه‌های زیادی ساختند. سوگواری برای کشته‌شدگان شیعه که در زمان حکومت صفویه، رونق بسیار یافت. روضه خوانی و مداحی در ایام محرم معمول شد. دیگر فعالیت‌های مذهبی رایج عبارت بودند از: شبیه خوانی، راه افتادن هیئت (دسته) با علم و کتل در معبرها، تکیه‌ها و مسجدها، جشن گرفتن روزهای ولادت ائمه شیعه و عزاداری در ایام درگذشت آنان. شاعران نیز، تحت تاثیر این جو مذهبی، موضوع اشعار خود را تغییر دادند و به ستایش و مدح ائمه و سرودن مرثیه برای آنان پرداختند. از جمله شعرهای معروف در این زمینه می‌توان به اشعار محتشم کاشانی در این زمینه معروف است. صفویان مردم را برای زیارت کردن تشویق می‌کردند. در این دوره، به دلیل جنگ‌های دائمی با عثمانیان، به جای زیارت اماکن متبرکهای که در عراق قرار داشت، زیارت مشهد و قم رواج یافت. در آن زمان شاه عباس اول، برای زیارت مرقد امام هشتم، مسیر اصفهان تا مشهد را پیاده طی کرد. یگانگی آیین و فرمان‌روایی متمرکز شاه عباس یکم (شاه عباس بزرگ) از دید تاریخ ایران کنونی، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست، ساخت ملتی یگانه با مسئولیتی یگانه در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در برابر گردنکشان و شورشیان بر فرمان‌روایی مرکزی؛ دوم، ساخت ملتی دارای آیینی ویژه که بدان شناخته شده و برای نگاهبانی از همان آیین، دشواری‌های بزرگ را در برابر یورش‌های دو دولت نیرومند خاوری و باختری تحمل نموده‌است. در این مورد، آیین رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون جهان‌بینی‌های سیاسی در ساخت فرمانروایی‌ها می‌کنند. به هر روی با ساخت دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر به گفته براون، از ملت ایران «ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس یکم به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید». رشته راستین و اساسی این پیوند ملی، آیین تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن روزگار پیش آمده بود، هیچ چیز دیگری نمی‌توانست چنین تاثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنان‌که اهل سنت ایران که در دوره شاه اسماعیل یکم و شاه تهماسب یکم زیر فشارهای سختی بودند، به جای ماندن دولت عثمانی و پیوستن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‌کردند. دسته‌هایی از کردان سنی مذهب که گرایشی به فرمانبری از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی‌هیچگونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی به جای ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از سرزمین‌های کردنشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تاثیری در مذهب آن‌ها نداشت. البته از سوی دیگر بر ملیت ایرانی نیز پای‌فشاری می‌شد. همه مردم جای گرفته در ایران خود را هم‌وندی (عضوی) از این کشور و ایرانی می‌دانستند و مردم ترک و تاجیک (نامی که در آن زمان به ایرانیان غیر ترک داده شده بود)، دوستدار پادشاهی صفویان بودند و حتی امروزه نیز مردم ایران با دوست‌داری از این خاندان یاد می‌کنند. شاه اسماعیل یکم با پای‌فشاری بر اهمیت ملی‌گرایی، پست‌های دولتی را میان مردم گوناگون بخش کرده بود و با ترویج شاهنامه‌خوانی، دوستی به ملیت ایرانی را میان ایرانیان گسترش داده بود. چنان‌که که در بیشتر ایل‌های آن زمان، شعرهای حماسی شاهنامه خوانده می‌شد و مردم ایل‌های ترک قزلباش نیز شعرهای شاهنامه را از برداشتند. حتی شاه اسماعیل نام فرزندان خود را از نام‌های ایرانی و شاهنامه برگزیده بود، مانند: تهماسب، سام، القاس، فرنگیس و… ساختار حکومتی نشان پادشاهی صفوی. میدان نقش جهان، میدان مشهور ساخته شده به وسیله صفویان که نماد سیاسی مذهبی داشت. سازمان حکومتی صفویان در آغاز آمیخته‌ای از ساختار رده‌بندی صوفیان و ساختار سنتی پادشاهی در ایران بود. به این روی که در بالای هرم نیرو شاه جای داشت که هم آدم نخست فرمان‌روایی و هم مرشد کامل بود و پس از او وکیل یا وکیل نفس نفیس همایون بود. وکیل دارای نقش وزیر اعظم (رئیس دیوان‌سالاری) بود و هم میانجی بین مرشد کامل و صوفیان. در ساختار نظامی ایل‌های قزلباش نیز رده‌بندی ایلی صوفیانه وجود داشت. اما دیوان‌سالاری فرمان‌روایی بر اساس ساختارهای کهن ایرانی کار می‌کرد چرا که قزلباشان از آغاز در کارهای دیوانی نقش چندانی نداشتند. نقش شاه به عنوان مرشد پس از جنگ چالدران سست شد و این کار در زمان شاه تهماسب یکم و شاه محمد خدابنده و شاه عباس ادامه یافت، به آرامی نقش باورهای صوفیان در ساختار فرمان‌روایی کاهش یافت به گونه‌ای که رده وکالت به کلی از میان رفت و بسیاری از اختیارهای مقام‌های صوفی به مقام‌های دیوانی داده شد. کارهای عامدانه و هوشمندانه شاه تهماسب یکم و شاه عباس یکم در کاهش باورهای صوفیانه، برای کنترل کردن خودسری‌های سران قزلباش در این روند نقش بسیاری داشت. در زمان شاه عباس بزرگ بیننده ساخت سازمان فرمان‌روایی تازه‌ای هستیم که بر اساس الگوی دیوان‌سالاری کهن ایرانی درست شد و تا پایان پادشاهی قاجارها تقریبا پایدار ماند. در این ساختار فرمانروایی، شاه در نوک هرم نیرو جای دارد. فرمان‌های او قانون شمرده می‌شود و کسی حق مخالفت با او را ندارد. وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست سازمان دیوانی را بر دوش دارد. وی میانجی دولتیان و شاه است. گزارش‌هایی که از دیوان‌ها و سازمان‌ها برای شاه فرستاده می‌شوند، نخست توسط وی خوانده می‌شود و در صورت خواست وی به آگاهی شاه می‌رسد. پس از شاه عباس یکم، از جمله کارهای مهمی که وزیر اعظم برای شاهان صفوی انجام می‌دادند، جلوگیری از رسیدن خبرها و گزارش‌های ناراحت‌کننده به شاه بود. خانه وزیر اعظم به‌طور معمول نزدیک کاخ شاه بود تا در صورت نیاز به گرفتن دیدگاه شاه در رای‌گیری به تندی بتواند به شاه برسد. زبان رسمی صفویان زبان رسمی دولت صفوی، زبان فارسی بود. شاه عباس بزرگ در زمان خود زبان فارسی را در سراسر ایران به عنوان زبان میانجی تثبیت کرد. صفویان، زبان فارسی را برای اداره بهتر ایران به عنوان زبان نخست کشور ایران برگزیدند و کارهای پادشاهان صفوی همچنین باعث تثبیت و تقویت بیشتر زبان فارسی در خاور اسلامی شد. همچنین تمام نسک‌های تاریخی در دوره صفوی به زبان فارسی نگاشته شده‌است. با وجود رسمی بودن زبان فارسی، درباریان صفویه همچون دیگر مردم ایران در دربار از زبان محلی خود (ترکی آذربایجانی) بهره می‌بردند. همچنین شاه‌عباس خود اشعاری به ترکی سروده‌است. ژان شاردن جهانگرد فرانسوی هم که زمان یازده سال (۷۰–۱۶۶۴ و ۷۷–۱۶۷۱) در ایران بوده، می‌نویسد: ترکی زبان دربار و لشکریان است، زنان و مردان منحصرا به ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند، به ویژه خانواده‌های اشرافی. شوند این کار آن است که خاندان صفوی از سرزمین‌های ترک‌زبان و جاهایی که زبان مادری‌شان ترکی است، برخاسته‌اند. همزمان با دوره صفویه زبان فارسی در اوج گستردگی خود قرار داشت. فارسی، زبان رسمی گورکانیان هند (همسایه خاوری ایران) بود و شاعران پارسی‌گوی بزرگی از آن برخاستند. در باختر ایران (آسیای صغیر) که زیر فرمان امپراتوری سنی‌مذهب عثمانی و رقیب راستین صفویان جای داشت نیز مورد بهره بود. بیشتر سخن‌وران ترک بدان آشنا بوده و غزل و شعرهای کوتاه فارسی می‌سرودند. ساختار قضایی شاه عباس بزرگ سازمان قضایی به دو بخش عرفی و شرعی بخش می‌شد. بخش عرفی دربرگیرنده رسیدگی به کارهایی مانند کشتن و زد و خورد و تجاوز (کارهایی که وابسته به نگهداری نظم و امنیت و سازمان سیاسی بود) می‌شد و بخش شرعی دربرگیرنده رسیدگی به دعاوی حقوقی و شرعی بود. ریاست بخش رسیدگی به دعاوی عرفی با مقام دیوان بیگی است و مسوولین رسیدگی به این دعاوی در شهرها نیز داروغه‌ها هستند. ریاست نظام قضایی شرعی نیز بر عهده صدر است. صدر بالاترین مقام دینی در دولت را داراست و خود از میان علمای نام‌ور شیعه گزینش می‌شود. قاضی‌های شرع از میان علمای شیعه (ملاها) گزینش شده و توسط صدر گماشته می‌شوند. از کارهای دیگر صدر، برداشت و گماشت شیخ الاسلام‌ها در شهرها و رسیدگی به کارهای موقوفات در همه کشور است. قاضی‌های گماشته از سوی صدر یا قاضی‌های شرع، متصدیان ثبت رسمی اسناد هم شمرده می‌شوند و اسناد داد و ستد و خرید و فروش و دارایی مردم تنها با ممهور شدن به مهر آن‌ها رسمیت می‌یابند. عدم وجود مرز دقیق میان کارهای شرعی و عرفی هر از گاهی موجب ناکارآمدی‌هایی در سازمان قضایی می‌شد و این مشکل تا زمان به شاهی رسیدن رضاخان همواره در ایران وجود داشت. از سختی‌های دیگر این سازمان قضایی این بود که هر شخصی می‌توانست در صورت نیاز به هر کدام از قاضی‌ها (گاه بیش از یک قاضی) که دلخواه او بود، مراجعه نماید. ساختار اجرایی نقشه پادشاهی صفوی و امپراتوری عثمانی کشور ایران از زمان شاه عباس به پنج سرزمین، یخش شده بود و هر کدام از آن سرزمین‌ها را نیز به بخش‌های کوچک‌تر (تا ۲۵ سرزمین بخش کرده بودند). خان بالاترین مقامی بود که از طرف شاه برای اداره یک سرزمین گماشته می‌شد و تنها زیر نظر شاه انجام کار کرده و تنها به او پاسخگو بود. سرزمین زیر فرمان یک خان، خود به چند بخش تقسیم می‌شد که اداره آن‌ها را افرادی که دارای سمت سلطان بودند، به دوش داشتند. سلطان‌ها به راستی والیان درجه دوم بودند. مقام پسین در میان والیان پس از سلطان بیگلربیگی نام داشت. خان‌ها و سلطان‌ها در بخش زیر فرمان خود مانند یک شاه کوچک فرمانروایی می‌کردند. خان‌ها، بخش اصلی درآمد سرزمین خود را برای کارهای درونی اداری و شخصی خود و نیز تعهد پرداخت مواجب سربازانی که از مرکز به آن‌ها محول شده بود، مصرف می‌کردند و اندازه نسبتا کمی را برای دربار می‌فرستادند. آن‌ها در برابر تهدیدهای بیگانه متعهد به نگاهبانی سرزمین زیر فرمان خود بودند. بیشتر قریب به اتفاق خان‌ها و سلطان‌ها، سران قزلباش بودند و با ایل خود در سرزمین زیر فرمان زندگی می‌کردند. شاه سلیمان در اصفهان به سال ۱۰۴۹ خورشیدی در این میان برخی از بخش‌های کشور بودند که فرمانروای آن‌ها از خودمختاری خان یا سلطان برخوردار نبود و به راستی وکیل یا نماینده‌ای از طرف شاه آن‌ها را اداره می‌کرد که آن‌ها را وزیر می‌نامیدند. همه درآمد این بخش‌ها برای دربار فرستاده می‌شد و بودجه مصرفی این بخش‌ها را دربار تعیین و تامین می‌کرد. این بخش‌ها را اراضی خاصه می‌نامیدند. در آغاز پادشاهای صفویان بخش‌های خاصه محدود به استان‌های نزدیک به تخت‌گاه بود اما از زمان شاه عباس به این بخش‌ها افزوده شد. زیرا از یک سو درآمد مستقل شاه را افزایش می‌داد و از سوی دیگر از افزایش نیروی فرمانده‌های قزلباش در برابر شاه جلوگیری می‌شد. اما در برابر، فرمانروایان بخش‌های خاصه از توانایی نظامی و مدیریتی و انگیزه بسیار کمتری نسبت به خان‌ها و سلطان‌ها برای اداره برخوردار بودند و در برابر تهدیدهای بیگانه بسیار سستی می‌کردند. از زمان شاه صفی به بعد بخش‌های خاصه به تندی گسترش یافتند و یکی از علتهای ناتوانی نیروی نظامی صفویان را همین کار می‌دانند. در برابر گاهی یک بخش دچار تهدید بیگانه می‌شد و شاه برای افزایش توان برابری یک خان قزلباش را برآن بخش می‌گمارد. تا پایان پادشاهی شاه عباس یکم هیچ‌کدام از استان‌های مرزی به گونه خاصه اداره نمی‌شد. در زمان شاه صفی ایالت فارس به گونه خاصه درآمد زیرا تهدیدی نظامی برای آنجا گمان نمی‌شد. کاخ چهل ستون در اصفهان بالاترین مقام اجرایی در شهر خان یا سلطان یا وزیر آن بخش شمرده می‌شد (چه در آن شهر جای‌گیر باشد چه نباشد). پس از خان یا سلطان یا وزیر، داروغه شهر جای داشت. اداره‌کننده اصلی شهر، به راستی داروغه بود. داروغه کار نگهداری امنیت و نظم شهر و همچنین کار رسیدگی به دعاوی وابسته به زد و خورد و کشت را به دوش داشت. عسس، کوتوال، کلانتر و محتسب همه زیر فرمان داروغه کار می‌کردند. عسس فرماندهی نگهبانان شب را به دوش داشت. کوتوال مسئول نگاهبانی و نگهداری از استحکامات بود و در شهرهایی که داروغه نداشت، عسس کار داروغه را نیز دارا بود. کلانتر میانجی بین داروغه و مقام‌های بالاتر و مردم عادی بود. در شهرهای بزرگ هر محله برای خود دارای کلانتر بود. کلانتر کار نگاهبانی از حقوق مردم در برابر دولتیان و بخش‌بندی کارهای سخت (گفته‌شده از سوی مقام‌ها) به گونه برابر بین مردم و گرفتن مالیات‌ها از مردم را بر دوش داشت. در روستاها کدخداها کارهای کلانترها را انجام می‌دادند. محتسب بر درستی اندازه‌ها و اوزان در شهر نظارت می‌کرد و نرخ کالاهای اساسی را نیز در شهر تعیین و اعلام می‌کرد. ساختار سپاهی و لشکری نیروهای سپاه ایران در آغاز به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل یکم تا زمان پادشاهی شاه عباس یکم، درست‌شده از ایل‌های قزلباش بود. قزلباشان به گونه سواره می‌جنگیدند و سواران آن‌ها را قورچی می‌نامیدند. قورچی‌ها مسلح به شمشیرهای هلالی شکل (مناسب برای نبرد سواره)، کمان بودند. از زمان شاه عباس بزرگ به بعد نیروهای پیاده مسلح به تفنگ از مردم تاجیک (تازی) و نیز سپاه غلامان خاصه (درست‌شده از گرجی‌ها، چرکس‌ها و ارمنی‌ها) ساخته شد. توپخانه نیز معمولا در دوره‌گیری (محاصره) شهرها از زمان شاه تهماسب یکم به کار گرفته می‌شد اما به شوند (دلیل) گونه تاکتیک‌های جنگی ایرانیان که بر اساس تحرک زیاد در میدان جنگ بود، در جنگ‌های مستقیم نقش زیادی نداشت. صفویه به گفته تاریخ نگار هلندی رودولف مته یکی از امپراطوران باروتی به حساب می‌آمد اما تا زمان شاه عباس اول که قزلباش‌ها در راس ارتش بودند عملا از تفگ‌های باروتی و توپ‌های جنگی استفاده نمیشد اما بعد از این دوران که تازی‌ها در دربار نفوذ کردند قزلباش‌ها کم کم کنار زده شدند و چون تازی‌ها بر خلاف قزلباشان ترک مردان جنگجویی نبودند و بعد از روی کار آمدن آن‌ها صفویان دیگر جنگ‌های یزرگی نداشتند و ارتش چون دیگر جنگی وجود نداشت عملا کارایی خود را از دست داده بود و می‌توان گفت یکی از عواملی که باعث سقوط سلسله صفوی به دست امیری از قندهار شد همین امر بود. بالاترین مقام نظامی از زمان شاه عباس یکم به بعد سپهسالار ایران بود. این سمت در ابتدا دایمی بود ولی از زمان شاه صفی در زمان جنگ تعیین می‌شد. مقام‌های اصلی سپاه ایران در زمان شاه سلیمان (گفته از سفرنامه کمپفر) به شرح زیرند: کلاه خود متعلق به دوره صفوی قورچی باشی : فرمانده قورچیان (سواران قزلباش) و بالاترین مقام پس از سپهسالار. قورچی‌ها در زمان شاه سلیمان حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده می‌شوند و سالانه ۱۰ تا ۱۲ تومان مزد می‌گرفتند. قوللر آقاسی : فرمانده سپاه غلامان. سپاه غلامان از گرجیان، چرکس‌ها، ارمنیان و دیگر غیر ایرانیان ساخته می‌شد که به گونه سواره می‌جنگیدند. شمار آن‌ها حدود ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده می‌شد و سالانه کمی کمتر از ۱۰ تومان مزد می‌گرفتند. تفنگچی‌لر آقاسی : فرمانده سپاه تفنگچیان پیاده بود. این تفنگچیان تاجیک (ایرانی غیرترک) بودند و پیاده می‌جنگیدند. به این‌گونه از اسب تنها برای نقل و انتقال پیش از درگیری استفاده می‌کردند اما در هنگام جنگ و در نزدیکی دشمن از اسب پیاده شده و می‌جنگیدند. سلاح آن‌ها نیز تفنگ و شمشیر بوده‌است. شمار آن‌ها نزدیک به ۵۰ هزار تخمین زده می‌شود. مزد سالانه تفنگچی‌ها کمی کمتر از غلامان بود. تفنگچیان مازندرانی از دیگر تفنگچیان نامدارتر بوده‌اند. توپچی باشی : فرمانده توپخانه ایران که در میان مقام‌های گفته شده پایین‌ترین اهمیت را داشت. به جز نیروهای نظامی گفته شده گروهی ساخته از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده نام‌ور به جزایری وجود داشتند که مزد آن‌ها را شاه پرداخت می‌کرد و کار نگهبانی از دربار را به دوش داشتند. آن‌ها زیر فرماندهی ایشیک آقاسی باشی بودند. یگان‌های درونی در سپاه را افسرانی دارای عنوان‌های زیر اداره می‌نمودند. این عنوان‌ها همگی از واژه‌های ترکی درست شده‌اند: مین باشی (فرمانده ۱۰۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۷۰ تومان یوز باشی (فرمانده ۱۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۳۰ تومان اون باشی (فرمانده ۱۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۱۵ تومان (البته همان‌گونه که امروزه نیز رایج است گاه تعداد سربازان زیر فرماندهی این صاحب‌منصبان کمتر یا بیشتر از میزان نامی آن بود) مزد سربازان به صورت حواله پرداخت می‌شد. این حواله‌ها برای والیان بخش‌های گوناگون کشور صادر می‌شد و سربازان معمولا به دلیل عدم امکان سفر به آن بخش‌ها آن‌ها را به دلالان می‌فروختند. تامین خوراک در هنگام جنگ‌ها به دوش خود سربازان بود، به همین شوند (دلیل) در هنگام جنگ‌ها پیشه‌وران در پی سپاه روان می‌شدند و کالاهای مورد نیاز را به آن‌ها می‌فروختند. علم، فرهنگ و هنر در عصر صفویان مکتب اصفهان عنوانی است که برای اوج‌گیری فعالیت‌های مختلف فلسفی، فقهی و هنری در طی سده ۱۷ و اوایل ۱۸ میلادی (۱۰ و ۱۱ هجری قمری) در اصفهان به کار برده می‌شود. این دوره از زمانی آغاز شد که شاه عباس در ۱۰۱۷ هجری قمری/ ۱۵۹۸ میلادی پایتخت صفویان را به اصفهان منتقل کرد. این دوره با سقوط اصفهان به دست افغان‌ها و سرنگونی صفویان در سال ۱۱۳۶ هجری قمری/۱۷۲۲ میلادی به پایان رسید. پادشاهان صفوی و دوره پادشاهی آنان نمونه تفنگهای فتیله‌ای دوره صفوی شاه اسماعیل یکم شاه اسماعیل یکم (۹۳۰–۹۰۷) (۸۸۰ – ۹۰۲ خورشیدی) شاه تهماسب یکم (۹۸۴–۹۳۰) (۹۰۲ – ۹۵۵ خورشیدی) شاه اسماعیل دوم (۹۸۵–۹۸۴) (۹۵۵ – ۹۵۶ خورشیدی) شاه محمد خدابنده (۹۹۶–۹۸۵) (۹۵۶ – ۹۶۶ خورشیدی) شاه عباس بزرگ (۱۰۳۸–۹۹۶) (۹۶۶ – ۱۰۰۷ خورشیدی) شاه صفی یکم (۱۰۵۲–۱۰۳۸) (۱۰۰۷ – ۱۰۲۱ خورشیدی) شاه عباس دوم (۱۰۷۷–۱۰۵۲) (۱۰۲۱ – ۱۰۴۵ خورشیدی) شاه سلیمان یکم (۱۱۰۵–۱۰۷۷) (۱۰۴۵ – ۱۰۷۲ خورشیدی) شاه سلطان حسین (۱۱۳۵–۱۱۰۵) (۱۰۷۲ – ۱۱۰۱ خورشیدی) شاه تهماسب دوم (۱۱۴۵–۱۱۳۵) (۱۱۰۱ – ۱۱۱۱ خورشیدی) شاه احمد یکم (۱۱۳۹–۱۱۴۰) (۱۱۰۵ – ۱۱۰۶ خورشیدی) شاه عباس سوم (۱۱۴۹–۱۱۴۵) (۱۱۱۱ – ۱۱۱۴ خورشیدی) شاه سلیمان دوم (۱۱۶۳) (۱۱۲۹ خورشیدی) شاه حسین دوم (۱۱۶۶) (۱۱۳۲ خورشیدی) شاه اسماعیل سوم (۱۱۸۷–۱۱۶۳) (۱۱۲۹–۱۱۵۲ خورشیدی) نامداران روزگار صفوی سرداران سپاه: قرچغای خان، الله‌وردی خان گرجی، امام‌قلی خان، گرگین‌خان گرجی، فتحعلی خان داغستانی، رستم خان قوللر آقاسی و… دانشمندان و فقیهان شیعه: حسین خوانساری، جمال الدین محمد خوانساری، مولانا فیض کاشانی، شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی، علامه مجلسی، ملاصدرا، سید نعمت‌الله جزایری و… هنرمندان (نقاش، خوشنویس و معمار): رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، آقامیرک، محمدرضا اصفهانی و… شاعران: صائب تبریزی، کلیم کاشانی، محتشم کاشانی، میر رضی آرتیمانی و… تاریخ‌نویسان: اسکندر بیگ منشی، حسن بیگ روملو، احمد منشی قمی و… منابع تاریخی برای شناخت صفویه در دوران صفویه کتاب‌های تاریخی بسیاری درباره این دودمان به نگارش درآمد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: صفوهالصفا، عالم‌آرای امینی، حبیب‌السیر، فتوحات شاهی، بدایع‌الوقایع، تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب، تحفه سامی، جامع‌التواریخ، احسن‌التواریخ، خلاصهالتواریخ، عالم‌آرای عباسی، خلاصهالسیر، قصص‌الخاقانی، خلدبرین، عالم‌آرای شاه اسماعیل، زبدهالتواریخ، تذکرهالملوک، تاریخ حزین و … جدا از این نسک‌ها، منشات و سفرنامه‌های بسیاری (به‌ویژه از اروپاییان) باشنده (موجود) است که در شناخت تاریخ صفویان بسیار بهره‌مند است. ولایت‌های ایران در دوره صفوی در کتاب مهم تذکرهالملوک درباره ولایت‌های ایران در دوره صفویان این چنین آمده‌است: … والی در ممالک ایران چهار است که اسامی هر یک موافق اعتبار و شرف و ترتیب نوشته می‌شود: اول والی عربستان که به اعتبار سیادت و شجاعت و زیادتی ایل و عشیرت از والی‌های دیگر بزرگ‌تر و عظیم‌الشان‌تر است؛ و بعد از آن والی لرستان فیلی است که به اعتبار اسلام، اعز از والی گرجستان است و ولات گرجستانات متعلقه به ایران، گرجستان کارتیل و کاخت و تفلیس است. و بعد از مرتبه والی گرجستان، والی اردلان است که سنندج محل سکنای ایشان می‌باشد و بعد از او حاکم بختیاری و در قدیم‌الایام کمال اعزاز و احترام داشته‌اند. اما بیگلربیگیان عظیم‌الشان ایران سیزده‌است: اول قندهار، دوم شیروان، سوم هرات، چهارم آذربایجان، پنجم چخورسعد، ششم قراباغ و گنجه، هفتم استرآباد، هشتم کوهگیلویه، نهم کرمان، دهم مرو شاهی‌جان، یازدهم قلمروی علیشکر، دوازدهم مشهد مقدس معلی، سیزدهم دارالسلطنه قزوین… هنر دوره صفوی معماری ایران در دوره صفوی سرنگونی صفویان بینش و ایدئولوژی صفویان الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش بازرگانی در دوره صفویان تاریخ اجتماعی صفویان مکتب اصفهان
[ "پادشاهی", "۹۰۷ (قمری)", "۱۱۳۵ (قمری)", "تبریز", "قزوین", "اصفهان", "زبان فارسی", "زبان ترکی آذربایجانی", "اسلام", "شیعه", "شاه اسماعیل یکم", "شاه طهماسب یکم", "شاه عباس بزرگ", "شاه سلطان حسین", "شاهنشاه", "مردمان ایرانی", "۸۸۰ (خورشیدی)", "۱۱۰۱ (خورشیدی)", "هجری خورشیدی", "ایران", "ساسانیان", "صفاریان", "سامانیان", "طاهریان", "زیاریان", "آل بویه", "سربداران", "تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه", "دوران طلایی اسلام", "بیداری اسلامی", "موسی نجفی", "شاه", "اروپا", "امپراتوری عثمانی", "ابریشم", "ازبک", "فقه شیعه", "هنر", "معماری", "خوشنویسی", "نقاشی", "قرچقای خان", "الله‌وردی خان گرجی", "امام قلی خان", "حسین خوانساری", "میرداماد", "فیض کاشانی", "شیخ بهایی", "ملاصدرا", "علامه مجلسی", "رضا عباسی", "علیرضا عباسی", "میرعماد", "آقامیرک", "وحشی بافقی", "صائب تبریزی", "محتشم کاشانی", "میر رضی آرتیمانی", "تصوف", "زرتشتی", "شافعی", "اهل سنت", "شیخ صفی‌الدین اردبیلی", "مردم کرد", "مردم آذری", "مردم گرجی", "یونانی‌ها", "سید", "محمد", "احسان یارشاطر", "راجر سیوری", "خلیل اینالجیک", "ولادیمیر مینورسکی", "روسیه", "ابن بزاز اردبیلی", "فیروزشاه زرین‌کلاه", "استان کردستان", "آذربایجان (ایران)", "Peter Burke", "زبان آذری", "صفوةالصفا", "سلسلةالنسب", "شیخ امین‌الدین جبرائیل اردبیلی", "کلخوران", "اردبیل", "شیخ صدرالدین موسی", "خواجه علی سیاهپوش", "تیمور گورکانی", "حلیمه (مارتا)", "شاه اسماعیل صفوی", "اوزون حسن", "آق‌قویونلو", "دسپینا خاتون", "شیعیان", "مغولان", "خلافت عباسیان", "قره‌قویونلو (شاهین‌دژ)", "اهل بیت", "دشت مغان", "احمد کسروی", "زبان تاتی", "آناتولی", "قزلباش", "قراقویونلو", "شیخ جنید", "اوزون‌حسن", "شاملو", "استاجلو", "تکلو", "سوریه", "عراق عجم", "کرمان", "قهرمانلو", "شیروان", "خراسان", "همدان", "فارس (سرزمین)", "کهگیلویه", "خوزستان", "بغداد", "آدمخواری", "مغول", "جنگ چالدران", "عثمانی", "خراسان بزرگ", "ازبک‌ها", "شاه تهماسب", "شاه اسماعیل دوم", "شاه محمد خدابنده", "قزلباشان", "شاه عباس کبیر", "مغول هند", "پیمان آماسیه", "نبرد صوفیان", "وکیل خاص", "وکیل نفس نفیس همایون", "ایشیک آقاسی باشی", "قورچی‌باشی (قزلباش)", "قوللر آقاسی‌باشی", "اسلحه‌دارباشی", "طریقت صفویه", "صفویه", "ازبکان", "مشهد", "اسفراین", "عبدالله خان ازبک", "عبدالمومن خان", "هرات", "تألم خان", "آنتونی شرلی", "پیترو دلاواله", "شاه صفی", "قندهار", "شاه جهان", "شاه سلیمان", "شاه عباس دوم", "قحطی", "جزیره قشم", "هلند", "گیلان", "مالیات", "نیروی نظامی", "ایدئولوژی", "دربار", "حکومت", "مردم", "تاریخ ایران", "سلیمان قانونی", "استانبول", "جهان اسلام", "فاطمیان", "خلافت عباسی", "صلیبیان", "۱۰۶۲ (خورشیدی)", "خ.", "۱۶۸۳ میلادی", "سبزوار", "قم", "کاشان", "لر", "شیعه دوازده امامی", "ملت ایران", "تشیع", "شاه تهماسب یکم", "مردمان ترک", "تاجیک", "شاهنامه‌خوانی", "شاهنامه", "سازمان سمت", "صوفی", "قاجار", "وزیر اعظم", "فارسی", "ژان شاردن", "گورکانیان هند", "آسیای صغیر", "غزل", "عرفی", "شرعی", "دیوان بیگی", "داروغه", "صدر", "ملا (شخصیت مذهبی)", "شیخ الاسلام", "موقوفات", "رضاخان", "خان (لقب)", "سلطان", "والی", "بیگلربیگی", "وزیر (عنوان)", "اراضی خاصه", "عسس", "کوتوال", "کلانتر", "محتسب", "کدخدا", "قورچی", "شمشیر", "کمان (جنگ‌افزار)", "زبان گرجی", "چرکس", "مردم ارمنی", "توپخانه", "سپهسالار (درجه نظامی)", "تفنگچیان", "مین باشی", "فرمانده", "سرباز", "یوز باشی", "اون باشی", "مکتب اصفهان", "شاه عباس صفوی", "سرنگونی صفویان", "شاه تهماسب دوم", "شاه احمد صفوی", "شاه عباس سوم", "شاه سلیمان دوم", "شاه حسین دوم", "شاه اسماعیل سوم", "قرچغای خان", "امام‌قلی خان", "گرگین‌خان گرجی", "فتحعلی خان داغستانی", "رستم خان قوللر آقاسی", "جمال الدین محمد خوانساری", "مولانا فیض کاشانی", "میرفندرسکی", "سید نعمت‌الله جزایری", "محمدرضا اصفهانی", "کلیم کاشانی", "اسکندر بیگ منشی", "حسن بیگ روملو", "احمد منشی قمی", "عالم‌آرای امینی", "حبیب‌السیر", "فتوحات شاهی", "بدایع‌الوقایع", "تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب", "تحفه سامی", "جامع‌التواریخ", "احسن‌التواریخ", "خلاصةالتواریخ", "عالم‌آرای عباسی", "خلاصةالسیر", "قصص‌الخاقانی", "خلدبرین", "عالم‌آرای شاه اسماعیل", "زبدةالتواریخ", "تذکرةالملوک", "تاریخ حزین", "عربستان", "لرستان فیلی", "گرجستان", "گرجستانات", "گرجستان کارتیل", "کاخت", "تفلیس", "اردلان", "سنندج", "بختیاری (طایفه)", "افغانستان", "شروان", "جمهوری آذربایجان", "چخورسعد", "ارمنستان", "قراباغ", "گنجه", "استرآباد", "استان گلستان", "کوهگیلویه", "استان کهگیلویه و بویراحمد", "مرو شاهی‌جان", "مرو", "ترکمنستان", "قلمروی علیشکر", "استان همدان", "هنر دوره صفوی", "معماری ایران در دوره صفوی", "بینش و ایدئولوژی صفویان", "الاحکام الدینیة فی تکفیر قزلباش", "بازرگانی در دوره صفویان", "تاریخ اجتماعی صفویان", "تیموریان", "ایران بزرگ", "هوتکیان", "افشاریان", "پادشاهی کارتلی", "کارتلی", "پادشاهی کاختی", "کاختی", "پادوسبانیان", "مرعشیان", "طبرستان", "شیبانیان", "ولایت هرات", "شاهنشاهی ساسانی", "شاهنشاهی ایران" ]
[ "صفویان", "امپراتوری‌های پیشین", "ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۵۰۱ (میلادی)", "ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۷۳۶ (میلادی)", "بنیان‌گذاری‌های ۱۵۰۱ (میلادی) در آسیا", "پادشاهی‌های پیشین آسیا", "تاریخ ارمنستان", "تاریخ اسلام", "تاریخ ایران باستان", "تاریخ جمهوری آذربایجان", "تاریخ داغستان", "تاریخ عراق", "تاریخ قفقاز", "تاریخ گرجستان", "حکومت‌های ایران در سده ۱۶ (میلادی)", "حکومت‌های ایران در سده ۱۷ (میلادی)", "حکومت‌های ایران در سده ۱۸ (میلادی)", "دربارهای فارسی‌زبان", "سلسله‌های شیعه", "سلسله‌های مسلمان", "علویان", "کشورهای پیشین در خاورمیانه" ]