persian
stringlengths 4
144
| english
stringlengths 1
156
|
---|---|
متوجه شدي چي گفت . | did he say what i think he said . |
ميدونم چيکار ميکنم . تو هم هر کاري که ميکني فقط دهنت را ببند . | i know what im doing . keep your mouth shut . |
دکتر با کمال احترام عرض ميکنم که . | with all due respect . |
شما اينجا اومديد که فقط در مورد فرضيه گايا صحبت کنيد . | did you come here to talk about some gaia theory . |
بهمون بگيد که آيا سياره زنده است . | to tell us that the planet is alive . |
آيا روحي داره . | that it has a spirit . |
اين يک داستان مربوط به جادوگريه دکتر . متأسفم ولي ما وقت اين چيزا را نداريم . | thats a fairy tale . we dont have time . |
اين داستان جادوگري نيست ، حقيقته . | it is not a fairy tale . it is true . |
اوه پس اگر من اسلحه را به طرف زمين نشونه بگيرم و شليک کنم . | so if i point a gun at the earth and fire . |
، با اين کار فقط يک سوراخ توي زمين درست نکردم . بلکه سياره را کشتم . | lm not just making a hole , im killing the planet . |
دکتر سايد فرضيه گايا ثابت نشده . | the gaia theory has not been proven . |
گايا حتي وجود خارجي هم نداره ما بايد اين اشباح را از بين ببريم . | even if gaia does exist , wont we still have to remove the phantoms . |
، فکر ميکنم که اگر شانس موفقيت وجود داشته باشه . بايد از اون استفاده کنيم . | if theres a chance of success , we should take it . |
شما موافق نيستيد . البته که هستم . | dont you agree of course . |
اما اين توپ فضايي يک تناوب داره . | but there is an alternative to the space cannon . |
يه روش ديگه . | another method . |
بله منظورم اينه که براي از کار انداختن اشباح . خواهش ميکنم . | a means of disabling the phantoms . please . |
ما ميدونيم که موجودات فضايي انرژي متفاوتي . را از خودشون نشون ميدن . | as we know , the aliens display a distinct energy pattern . |
و حقيقت امر اينه که دو موج بيو الکتريکي . | it is a fact that two opposing bioetheric waves . |
که به روي هم کار گذاشته شده . همديگه را از بين ميبره . | placed one over the other cancel each other out . |
اين احتمال وجود داره که ساخت اين موج نمونه . | it is theoretically possible to make a wave pattern . |
که مخالف با انرژيه اشباحه بتونه اونا را نابود کنه . | in opposition to the phantom energy . |
ما يک موج را باز سازي کرديم و . داريم به تکميل اون نزديک ميشيم . | we are assembling such a wave and are near completion . |
اعضاي انجمن . | members of the council . |
جمع آوري گياهان و حيوانات . | gathering plants and animals . |
براي مقابله با اشباح . يک چيز واقعا مزخرفه . | to fight the phantoms is utter nonsense . |
ثابت شده که توپ جنگي زئوس . يک سلاح مؤثره . | the zeus cannon is a proven , effective weapon . |
اون اشباح را خواهد کشت . | it will kill phantoms . |
اين امکان وجود داره که منتظر بشيم تا ازمون يک دعوت احمقانه بشه . | can we afford to wait for some crazy invention . |
يه ارتش بزرگ از گياهان زود رنج و حيوانات . | some army of touchyfeely plants and animals . |
سندي براي اثبات اينکه اون موجودات فضايي با اين روش منهدم ميشن وجود نداره . | that offers no evidence that it will destroy the aliens . |
مدرک وجود داره . | there is evidence . |
موج انرژي ما با اين که نا تمومه . | our partially completed energy wave . |
بالاخره تونست که بطور موفقيت آميزي اشباح را متوقف کنه . | has stopped phantom particles from spreading . |
و نذاشت که در بدن بيمار پخش بشه . | through an infected patient . |
دکتر ، شما ادعا ميکنيد که مدرکي داريد که ثابت ميکنه شخصي که بيمار بوده معالجه شده . | do you have evidence that a terminal patient was cured . |
معالجه نشده ، چون موج هنوز کامل نشده . | not cured . the wave is not complete . |
اما ما تونستيم اون ذره را با موفقيت درون بدن بيمار مهار کنيم . | weve succeeded in containing the particles safely inside the patient . |
چيزي که اينو بتونه ثابت کنه کجاست . | where is the proof . |
تو بعضي وقتها باعث دردسر ميشي آکي اما فکر ميکني ارزششو داشت . | you may have bought us some time , but at what cost . |
ميخوام اونقدري که از عمرم مونده . با ارزش باشه . | i want what life i have left to mean something . |
به من گوش کن وقتي هفتمين وهشتمين روح را پيدا کنيم . | when we find the seventh and eighth spirits . |
البته که پيداشون ميکنيم . چيزي که الان لازم داريم يک خورده شانسه . | if we find them . what we need now is luck . |
شانس هيچ ربطي به اين نداره . | luck has nothing to do with it . |
ايمان و کار سخت ميخواد ، دختر . | faith and hard work , girl . |
اگه تو قبل از من بميري . من به باد انتقاد گرفته ميشم . | because ill be damned if youre going to die before me . |
اعضاء مجلس تصميم گرفتن استفاده از توپ زئوس را به تعويق بندازن . | the council decided to postpone firing the zeus cannon . |
حدس ميزنم که خودم را خوب نشون دادم . | i guess i put on a good show . |
اشکالي نداره اگر يک نگاهي بندازم . | mind if i tag along . |
احتمالا خسته ميشي . | youll probably get bored . |
خوب چيکار داري ميکني . | so , what are you doing . |
ميبينم ، سکوت تحويلم ميدي . | oh , i see . youre giving me the silent treatment . |
دارم شهر را جستجو ميکنم تا . هفتمين روح را پيدا کنم . | im scanning the city for the seventh spirit . |
عجله کن نيل . | hurry up , neil . |
تقريبا موفق شدم چيکار داريد ميکنيد . | almost got it . what are you doing . |
فقط داريم براي مدت کمي از کار ميندازيمش . | were gonna strand them for a while . |
هي ، به من نگاه کن اين فکر اون بود . | hey , it was his idea . |
فکر تو بود . | this was your idea . |
فقط داريم يک خورده به کاپيتان کمک ميکنيم . | were just helping the captain out . |
بيا جين ، احساس رمانتيک تو کجا رفته . | wheres your sense of romance . |
ديدي کاپيتان چه جوري نگاهش ميکرد . | youve seen how the captain looks at her . |
بيشتر ، کوچولو . | its amore , baby . |
چه خبر شده . | whats going on . |
احتمالا اشکال فني پيش اومده . | its probably just a glitch . |
گوش کن ، آکي . من هنوز از دست تو عصبانيم . | listen , aki im still mad at you . |
چون کلات را روي سرت گذاشتي . | youre mad leaving your helmet on . |
و بهم نگفتي که کي هستي يک خورده بچه گانه به نظر ميرسه . | not telling me who you were . that doesnt seem a bit childish . |
فقط يک خورده ناراحت شده بودم چون تو بدون اينکه . به من بگي ايستگاه زئوس را ترک کردي . | i was upset when you left for the zeus station without a word . |
حالا که ميدوني چه اتفاقي داره ميافته درسته . آره حالا ميدونم . | now you know what was going on . now i know . |
عمليات من بايد تو نمودار از صفر انجام ميشد باشه . | my operation had to be done in zero grav . |
اين حقيقت چي ميشه که منو براي انجام کار اونجا فرستادن و تو حتي منو نديدي . | i was there on a job and you wouldnt even see me . |
من داشتم به دکتر سايد کمک ميکردم که موج روح را جمع آوري کنه . | i was probably collecting spirit waves . |
حالا ميدونم پس متأسفم . | now i know . im sorry . |
خوب ، منم همينطور پس هر دوي ما متأسفيم . | well , me too were both sorry . |
خوب ميشه درباره اونا بهم بگي . | will you tell me about them . |
درباره چي . | about what . |
درباره روحهايي که داري جمع ميکني . | about the spirits youve collected . |
من در طول آزمايش بوسيله اشباح آلوده شدم . | i was infected by a phantom during an experiment . |
معموالا ، هيچکسي نميتونه جون سالم به در ببره تو چه جوري تونستي . | normally , no one could have survived . how did you . |
دکتر سايد غشاء را در جايي عفونت گذاشت . تا منو زنده نگه داره . | dr . sid created a membrane around the infection , keeping me alive . |
بنابر اين اولين موج روح من بودم . | so the first spirit wave was me . |
دومي ماهي بود ماهي . | the second was a fish . a fish . |
سومي آهويي بود که من تو منطقه حفاظت شده حيات وحش بيرون مسکو پيدا کردم . | the third was a deer i found in a wildlife preserve outside moscow . |
چهارمي يک پرنده بود . | the fourth was a bird . |
تا حالا سعي کردي يک گنجشک را توي هوا بگيري . اصلا خنده دار نيست . | ever tried to track a sparrow from outer space its no fun . |
و بعد اون گياهي که من از ميدان تايمز برداشتم . | and then there was that plant i collected from times square . |
فکر ميکردم اون شماره شيشه چي . | i thought that was number six . what . |
يکي را جا انداختي . | you skipped one . |
پنجميش يک دختر کوچولو بود که تو اتاق اورژانس بيمارستان مرد . | the fifth was a little girl dying in a hospital emergency room . |
سعي کردم تو وقت کمي که داشتم اونو نجات بدم ، اما اون . | i retrieved the sample in time , but she . |
:بهش گفتم که هر چيزي روحي داره سگ ، گربه ، درخت ، دختراي کوچولو . | i told her everything had a spirit: dogs , cats , trees , little girls . |
حتي زمين . | even the earth . |
بهش گفتم که اون نميميره بلکه به روح زمين باز ميگرده . | i told her she wasnt dying , but returning to the earths spirit . |
به گايا . | to gaia . |
اونبهم گفت که براي مردن حاضره . | she told me that she was ready to die . |
گفت که لازم نيست براش داستان سرهم کنم که احساس بهتري داشته باشه . | she said i didnt have to make up stories to make her feel better . |
فقط 7 سال داشت و براي مردن حاضر بود . | only 7 years old and ready to die . |
بهتره به کارم برگردم بايد هفتمين و هشتمين روح را پيدا کنم . | i have work to do . i have to find the seventh and eighth spirits . |
لطفا اين کارو نکن . | dont , please . |
تو به هيچکدوم از اينا اعتقاد نداري درسته . | you dont believe any of this , do you . |