persian
stringlengths 4
144
| english
stringlengths 1
156
|
---|---|
من هيچي نميدونم آکي . | i just dont know , aki . |
چرا منو ترک کردي . | is this why you shut me out . |
تو بايد به من بگي . | you should have told me . |
نميدونم چند وقته که ترکت کردم . | i dont know how much time i have left . |
کي ميدونه . | who does . |
بهتره به بخش جستجو برگردم . | i better get back to scanning . |
کاپيتان ادوارد . | captain edwards . |
تو دکتر رز را چند روز پيش از نيويورک قديم بيرون آوردي . | you extracted a dr . ross from old new york several days ago . |
بله ، قربان برداشت شما از دکتر رز چيه . | yes , sir . what were your impressions of her . |
بنظر مياد که اون خيلي توانا و حساب گره . | she seemed very capable and determined , sir . |
براي تو و ديپ آينر موقتا کاري در نظر گرفته شده . | you and the deep eyes are being temporarily reassigned . |
شماها بايد وقتي دکتر رز به اون بيابون برهوت برميگرده مواظبش باشيد . | you will guard dr . ross when she reenters the wasteland . |
فهميدم ، قربان هنوز نفهميدي ، کاپيتان . | understood , sir . you dont understand yet , captain . |
هر رفتاري که از دکتر رز سر زد سريع به سرگرد گزارش ميکنيد . | report any aberrant behavior in dr . ross to the major immediately . |
هر رفتاري قربان . | aberrant behavior . |
اين زن همراه خودش موجودات بيگانه را به داخل پايگاه آورده سروان . نميدونيم اين چه کار ميتونه با اون بکنه . | she carries an alien infestation . we dont know what its doing to her . |
وجود اين موجودات بيگانه ميتونه را قضاوت اون تأثير بذاره . | it might affect her judgment . |
و ممکنه که براي اهداف خودشون دکتر را تحت تأثير قرار بدن . | they may be manipulating her . |
ژنرال فکر ميکنيد که دکتر رز جاسوسه . | is the general suggesting that dr . ross is a spy . |
من تو اين فکرم که چرا بايد نظريات خودم . را براي يک کاپيتان توضيح بدم . | the general is wondering why hes explaining himself to a captain . |
اون در معرض بافت اين اشباح قرار گرفته . | shes had prolonged exposure to phantom tissue . |
و امکان داره که اين شبح خودش را . | if this begins to manifest itself . |
هر جوري که شده آشکار کنه در اين صورت دکتر رز بايد دستگير بشه و به اينجا منتقل بشه تا تحت نظارت باشه . | she is to be placed under arrest and transported here for observation . |
در حقيقت اين امر به نفع خودشه کاپيتان . | it is , in fact , for her own good . |
البته ، قربان . | of course , sir . |
سرگرد يک سري از افراد مون را بفرست . تا مواظب کاپيتان خوبمون باشند . | major , send some of our men to keep an eye on the good captain . |
من معتقد بودم اين روياها يک نوع ارتباطه . | im convinced these dreams are some form of communication . |
اما اين پيغام هنوز به فکرم خطور نميکرد . | the message still eludes me . |
اما اونا حالا تندتر ميومدند و معني اين فقط يک چيز بود . | but theyre coming faster now and that can only mean one thing . |
اين که شبح درون من داره پيروز ميشه . | the phantoms inside me are beginning to win . |
هدف ما دو تا علامت مجزاست . | our target is 570 klicks west of tucson . |
تمرکز اشباح . | phantom concentration . |
خوب نيست وقت زيادي براي گشتن داريم . | not good . weve got big metas everywhere . |
پس يک پيک نيک واقعيه . | its gonna be a real picnic . |
نزديکم نيا ، ميدوني امروز قهرمان بازي نداريم همه چيز طبق برنامه پيش ميره . | stick close . no heroics today . everything by the book . |
طبق برنامه ، باشه . | by the book . right . |
اگه ما انرژيها را اينجا ، اينجا و اينجا بندازيم . | if we drop energy buoys here , here and here . |
ميتونيم به هدفمون برسيم و ميتونيم قبل از اينکه . اونا متوجه بشن اينجا را ترک کنيم . | we can acquire the target and get out before they know we were there . |
اجسام شناور توجه اشباح را جلب ميکنه . | the buoys attract the phantoms . |
آره . براي مدتي . | yeah . for a while . |
شما از گردان 307 هستين تحت فرماندهي ژنرال هاين . | youre from the 307th under general hein . |
قبلا به زمينهاي از دست رفته اومدين خيلي وحشتناکه . | ever done wasteland recon before it can get pretty ugly . |
کاپيتان ، قرار ملاقاتمون بخش 6 کد 279 . | captain , rendezvous for evac at vector 6 , coordinate 279 . |
دريافت شد ، متظر اخطار دشمن باشيد . | roger . stay alert for hostiles . |
بنظر مياد که طعمه درست عمل کرده . | looks like theyve taken the bait . |
هفتمين روح بايد درست پشت اين خرابهها باشه . | the seventh spirit should be just beyond that line of wreckage . |
چطور اونجا چيزي ميتونه زنده بمونه . | how could any living thing survive here . |
خوب ، خيلي زود پيداش ميکنيم . | well find out soon enough . |
اينجا محل عمليات پاکسازي اشباح بود . | this was the phantom cleansing mission . |
احتمالا آخراي جنگ بود . | it was supposed to end the war . |
پدر من هم يک جايي همينجاها بايد باشه . | my fathers in here somewhere . |
بهتره راه بيفتيم بچهها . | lets move out , people . |
يه بازمانده . | a survivor . |
اينجا چيکار ميکنه . | whats it doing out here . |
اميدواره که زندگي برگرده . | hoping for life to return . |
اين اون روحيه که دنبالش بوديم ، دکتر . | is that our spirit , doc . |
به اون موجود زنده داريم نزديک ميشيم . | were closing in on the life form . |
چقدر مونده گفتنش سخته ، ولي خيلي نزديکيم . | distance hard to say . were very close . |
من که چيزي نميبينم . | i dont see anything . |
نميخواي بگي که موجود زنده اينه غير ممکنه . | youre not gonna tell me its him thats impossible . |
خود سرباز مورد نظر نيست اون بسته مورد نظره . | its his ovopac . |
چطور جعبه هاي قدرت سلاحها شهرهاي از بين رفته . | how the pacs power our weapons , the barrier cities . |
منظورم اينه که اين به همون فرضيه بيوالکتريک ربط داره . | its just bioetheric energy . |
و براي خلق اون انرژي ما از بافتهاي زنده استفاده ميکنيم از ساختمان ساده سلول . | to create that energy we use living tissue . singlecell organisms . |
ميخواي بگي که اون بسته اي که پشت اونه هفتمين روحه بله . | his backpack is the seventh spirit yes . |
صداي منو ميشنويد کاپيتان کاپيتان ما داريم نزديک ميشيم . | we have incoming . captain . |
راين ، اون بسته تو بدن سرباز را بردار . | ryan , get the soldiers pac . |
من به کمک احتياج دارم گروهبان . | i need a hand sarge . |
اونا هستن آره . | those buoys theyre not working . yeah . |
حالت خوبه آره خوبم . | are you all right of course i am . |
بهتره که از اينجا بريم . | lets get out of here . |
يه چيزي درست نيست اين اتفاق نبايد ميفتاد . | this shouldnt be happening . |
يه چيزي اونا را به خودش جلب کرده . | somethings attracting them . |
آکي . | aki . |
اونا خيلي سريع دارند نزديک ميشن جين راهنما را بردار . | theyre closing in fast jane , take the lead . |
به اون شليک کن . | fire in the hole . |
ما را از اينجا ببر نيل . | get us out of here , neil . |
خيلي دوست دارم قربان اما . فقط کارتو بکن . | id love to , but just do it . |
خيله خب خودشه . | okay , thats it . |
خوب به نظر نميرسه کاپيتان . | that doesnt look good . |
بايد به بيمارستان برسونيمش . | we have to get her to a hospital . |
قربان دستور براي شما صادر شده اينجا چه خبره . | you have your orders , sir . what the hells going on . |
دکتر رز بازداشتند . | dr . ross is to be taken into custody now , sir . |
اسلحه هاتون را بياريد پايين اين يک دستوره . | lower your weapons . thats an order . |
ما جز اينکه دستورات شما را عمل کنيم راه ديگه اي نداريم . | we relieve you of your command . |
بايد اول به من شليک کني . | youll have to shoot me . |
بشين کاپيتان . | stand down , captain . |
همه محکم بشينيد . | hang on , everyone . |
کافيه دستاتون را جايي بذاريد که بتونم ببينمشون . | thats enough . hands where i can see them . |
همه بريد سمت راست سفينه . | deep eyes , hard to starboard . |
نيل ما را به نيويورک برگردون ، سريع . | neil , get us back to new york , fast . |
سفينه برگشت قربان . | the deep eyes are returning , sir . |
به نظر ميرسه يک اتفاقي افتاده . | there was an incident . |
بنظر مياد که اشباح دکتر رز را به طرف خودشون کشيدن . | it would seem the phantoms were attracted to dr . ross . |
از قرار معلوم خدمه جونشونو برداشتند و فرار کردند . | the crew barely escaped with their lives . |
و قربان کاپيتان ادوارد هنوز فرماندهي را به عهده داره . | captain edwards is still in command . |
اين دستور را صادر کن . | issue an order . |
ميخوام که ادوارد و دکتر رز دستگير بشن . | i want edwards and dr . ross placed under arrest . |
و تمام چيزايي که مربوط به تحقيق دکتر درباره فرضيه موج ميشه را . | all research materials pertaining to dr . sids wave theory . |
سريعا توقيف بشه . | are to be confiscated . |